Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 بلوطکاری در زاگرس برای سال دوم
امروز برای دومین سال پیاپی و در معیت همنوردانم از ۶ باشگاه کوهنوردی ارومیه امروز ۹ آذرماه در پویش کاشت بذر بلوط در ارتفاعات زاگرس (سێ قیتکە واقع بر جاده اشنویه به ارومیه) در قالب باشگاه گادر ارومیه شرکت کردم با این امید که چون پویش کاشت بلوط پارسال (ارتفاعات راژان سیلوانا) امسال نیز بذرهای بلوط که بومی و برند کوههای زاگرس هستند از خاک سر برآورند و دوباره به این قلل ستبر اعتبار و زیبایی و هویت ببخشند.
#بلوط. #شفیع_بهرامیان #پاییز #گادر_ارومیه. #کوهنوردی #زاگروسانه. #بادام. #جنگل_کاری
@avinpress
امروز برای دومین سال پیاپی و در معیت همنوردانم از ۶ باشگاه کوهنوردی ارومیه امروز ۹ آذرماه در پویش کاشت بذر بلوط در ارتفاعات زاگرس (سێ قیتکە واقع بر جاده اشنویه به ارومیه) در قالب باشگاه گادر ارومیه شرکت کردم با این امید که چون پویش کاشت بلوط پارسال (ارتفاعات راژان سیلوانا) امسال نیز بذرهای بلوط که بومی و برند کوههای زاگرس هستند از خاک سر برآورند و دوباره به این قلل ستبر اعتبار و زیبایی و هویت ببخشند.
#بلوط. #شفیع_بهرامیان #پاییز #گادر_ارومیه. #کوهنوردی #زاگروسانه. #بادام. #جنگل_کاری
@avinpress
👍7❤1
مسعود پزشکیان حتی حاضر شد روی آن مصوبه فلان شورای مهم کشور پا بگذارد و استانداری تبریزیالاصل برای خدمت در استان آذربایجانغربی بگمارد؛ او اما در هیات دولت بههنگام معرفی "رضا رحمانی" که سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس و وزارت را در رزومه دارد تاکید کرد که ۲ موضوع باید در دستور کار استاندار جدید باشد؛ نخست بهبود وضعیت دریاچه ارومیه و دوم مدیریت عاقلانه تنوع قومی و مذهبی جمعیت استان که سخنگوی دولت از آن با عنوان "رنگین کمان اقوام و فرهنگها" نام برد.
عجیب اینکه تمام رسانههای قومگرای استان و حتی رسانههای منتسب به برخی ستادها بخش دوم را کاملا سانسور کردند!
راستی چرا؟ نکند اصلا اعتقادی به دولت و پزشکیان و دستورات و استاندارش نداشته و ندارند؟
بهرحال در همین فقره، دُم خروس تفکرات قومستیزانه و رسانههای وابسته به آنان به روشنی بیرون زد و باید دید که در دوران رحمانی اینان دوباره چقدر مجال رشد و نما و فتنهگری خواهند یافت.
برخی برای انتخابات شورای ارومیه حاضرند تمام استان را به آتش فتنه بسوزانند و البته باید دید که استاندار جدید در برابر اینان ملی خواهد ماند یا تسلیمشان خواهد شد.
@avinpress
عجیب اینکه تمام رسانههای قومگرای استان و حتی رسانههای منتسب به برخی ستادها بخش دوم را کاملا سانسور کردند!
راستی چرا؟ نکند اصلا اعتقادی به دولت و پزشکیان و دستورات و استاندارش نداشته و ندارند؟
بهرحال در همین فقره، دُم خروس تفکرات قومستیزانه و رسانههای وابسته به آنان به روشنی بیرون زد و باید دید که در دوران رحمانی اینان دوباره چقدر مجال رشد و نما و فتنهگری خواهند یافت.
برخی برای انتخابات شورای ارومیه حاضرند تمام استان را به آتش فتنه بسوزانند و البته باید دید که استاندار جدید در برابر اینان ملی خواهد ماند یا تسلیمشان خواهد شد.
@avinpress
👍16❤1
بررسی ادعای استاندار سابق آذربایجانغربی در رابطه با ۶.۸ درصدی شدن نرخ بیکاری استان با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی! *
🔺ادعای کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی به ۶.۸ درصد توسط محمدصادق معتمدیان استاندار سابق در مراسم تودیع و معارفه استاندار، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه از منظر روزنامهنگاری تحقیقی است. این ادعا، که به عنوان یک دستاورد مهم در حوزه اشتغالزایی مطرح شده، میتواند تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی داشته باشد. لذا، نقد این ادعا با رویکردی علمی و مستند، ضرورتی انکارناپذیر است.
ابعاد مختلفی که در این نقد باید مورد توجه قرار گیرند:
تعریف و اندازهگیری نرخ بیکاری:
تعریف رسمی: ابتدا باید تعریف رسمی نرخ بیکاری را که توسط مراجع آماری مورد استفاده قرار میگیرد، به طور دقیق بررسی کرد. آیا این تعریف در محاسبات مورد نظر استاندار سابق لحاظ شده است؟
روشهای اندازهگیری: روشهای مختلفی برای اندازهگیری نرخ بیکاری وجود دارد. کدام روش در این مورد استفاده شده است و آیا این روش مناسبترین روش برای اندازهگیری نرخ بیکاری در استان آذربایجانغربی است؟
جامعیت دادهها: آیا دادههای مورد استفاده برای محاسبه نرخ بیکاری، جامع و کامل هستند؟ آیا تمام گروههای سنی، جنسی و تحصیلی در این محاسبات لحاظ شدهاند؟
منابع داده:
منبع رسمی آمار: آیا دادههای مورد استفاده از منابع رسمی و معتبر مانند مرکز آمار ایران تهیه شدهاند یا از منابع دیگری مانند نظرسنجیها و مطالعات میدانی استفاده شده است؟
اعتبار منابع: آیا منابع مورد استفاده دارای اعتبار کافی هستند و روشهای جمعآوری دادهها در آنها به صورت شفاف بیان شده است؟
مقایسه با دادههای دیگر: آیا دادههای ارائه شده توسط استاندار سابق با دادههای سایر منابع معتبر مانند سازمان برنامه و بودجه همخوانی دارند؟
عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری:
عوامل اقتصادی: علاوه بر سیاستهای دولت، عوامل اقتصادی مانند نوسانات بازار، رکود اقتصادی و تغییرات ساختاری در اقتصاد نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق لحاظ شدهاند؟
عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی مانند تحصیلات، جنسیت، سن و موقعیت جغرافیایی نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق مورد توجه قرار گرفتهاند؟
سیاستهای اشتغالزایی: آیا سیاستهای اشتغالزایی دولت در کاهش نرخ بیکاری تأثیرگذار بوده است؟ اگر بله، چه میزان از کاهش نرخ بیکاری را میتوان به این سیاستها نسبت داد؟
روشهای آماری:
روشهای تحلیل دادهها: آیا روشهای آماری مورد استفاده برای تحلیل دادهها، مناسب و دقیق بودهاند؟ آیا از روشهای آماری استاندارد و مورد قبول در جامعه علمی استفاده شده است؟
اطمینان آماری: آیا نتایج حاصل از تحلیل دادهها دارای اطمینان آماری کافی هستند؟ آیا احتمال خطای تصادفی در این نتایج وجود دارد؟
مقایسه با استانهای دیگر:
مقایسه با میانگین کشوری: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به میانگین کشوری کاهش یافته است؟
مقایسه با استانهای همجوار: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به استانهای همجوار کاهش یافته است؟
🔺رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی
برای نقد این ادعا با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، از جمله:
مصاحبه با کارشناسان: مصاحبه با کارشناسان اقتصاد کار، آمار و سیاستگذاری اشتغال میتواند به درک بهتر ابعاد این موضوع کمک کند.
بررسی اسناد و مدارک: بررسی اسناد و مدارک مرتبط با سیاستهای اشتغالزایی دولت و آمارهای رسمی میتواند به تایید یا رد ادعای استاندار سابق کمک کند.
مطالعه ادبیات علمی: مطالعه مقالات علمی و پژوهشهای انجام شده در زمینه نرخ بیکاری میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری و روشهای اندازهگیری آن کمک کند.
بازدید از مناطق مختلف استان: بازدید از مناطق مختلف استان و گفتگو با مردم و فعالان اقتصادی میتواند به درک بهتر وضعیت اشتغال در استان کمک کند.
نتیجهگیری
نقد ادعای استاندار سابق در رابطه با کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی، نیازمند یک بررسی جامع و دقیق است. با استفاده از روشهای روزنامهنگاری تحقیقی و بررسی ابعاد مختلف این موضوع، میتوان به یک نتیجهگیری مستند و قابل اعتماد دست یافت.
برای انجام یک نقد دقیق و علمی البته، نیاز به دسترسی به دادههای دقیق و کامل، و همچنین تخصص در زمینه اقتصاد، آمار و روشهای تحقیق است.
@avinpress
*با کمک هوش مصنوعی
🔺ادعای کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی به ۶.۸ درصد توسط محمدصادق معتمدیان استاندار سابق در مراسم تودیع و معارفه استاندار، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیق و موشکافانه از منظر روزنامهنگاری تحقیقی است. این ادعا، که به عنوان یک دستاورد مهم در حوزه اشتغالزایی مطرح شده، میتواند تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای سیاسی داشته باشد. لذا، نقد این ادعا با رویکردی علمی و مستند، ضرورتی انکارناپذیر است.
ابعاد مختلفی که در این نقد باید مورد توجه قرار گیرند:
تعریف و اندازهگیری نرخ بیکاری:
تعریف رسمی: ابتدا باید تعریف رسمی نرخ بیکاری را که توسط مراجع آماری مورد استفاده قرار میگیرد، به طور دقیق بررسی کرد. آیا این تعریف در محاسبات مورد نظر استاندار سابق لحاظ شده است؟
روشهای اندازهگیری: روشهای مختلفی برای اندازهگیری نرخ بیکاری وجود دارد. کدام روش در این مورد استفاده شده است و آیا این روش مناسبترین روش برای اندازهگیری نرخ بیکاری در استان آذربایجانغربی است؟
جامعیت دادهها: آیا دادههای مورد استفاده برای محاسبه نرخ بیکاری، جامع و کامل هستند؟ آیا تمام گروههای سنی، جنسی و تحصیلی در این محاسبات لحاظ شدهاند؟
منابع داده:
منبع رسمی آمار: آیا دادههای مورد استفاده از منابع رسمی و معتبر مانند مرکز آمار ایران تهیه شدهاند یا از منابع دیگری مانند نظرسنجیها و مطالعات میدانی استفاده شده است؟
اعتبار منابع: آیا منابع مورد استفاده دارای اعتبار کافی هستند و روشهای جمعآوری دادهها در آنها به صورت شفاف بیان شده است؟
مقایسه با دادههای دیگر: آیا دادههای ارائه شده توسط استاندار سابق با دادههای سایر منابع معتبر مانند سازمان برنامه و بودجه همخوانی دارند؟
عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری:
عوامل اقتصادی: علاوه بر سیاستهای دولت، عوامل اقتصادی مانند نوسانات بازار، رکود اقتصادی و تغییرات ساختاری در اقتصاد نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق لحاظ شدهاند؟
عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی مانند تحصیلات، جنسیت، سن و موقعیت جغرافیایی نیز بر نرخ بیکاری تأثیرگذار هستند. آیا این عوامل در تحلیل استاندار سابق مورد توجه قرار گرفتهاند؟
سیاستهای اشتغالزایی: آیا سیاستهای اشتغالزایی دولت در کاهش نرخ بیکاری تأثیرگذار بوده است؟ اگر بله، چه میزان از کاهش نرخ بیکاری را میتوان به این سیاستها نسبت داد؟
روشهای آماری:
روشهای تحلیل دادهها: آیا روشهای آماری مورد استفاده برای تحلیل دادهها، مناسب و دقیق بودهاند؟ آیا از روشهای آماری استاندارد و مورد قبول در جامعه علمی استفاده شده است؟
اطمینان آماری: آیا نتایج حاصل از تحلیل دادهها دارای اطمینان آماری کافی هستند؟ آیا احتمال خطای تصادفی در این نتایج وجود دارد؟
مقایسه با استانهای دیگر:
مقایسه با میانگین کشوری: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به میانگین کشوری کاهش یافته است؟
مقایسه با استانهای همجوار: آیا نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی نسبت به استانهای همجوار کاهش یافته است؟
🔺رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی
برای نقد این ادعا با رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، از جمله:
مصاحبه با کارشناسان: مصاحبه با کارشناسان اقتصاد کار، آمار و سیاستگذاری اشتغال میتواند به درک بهتر ابعاد این موضوع کمک کند.
بررسی اسناد و مدارک: بررسی اسناد و مدارک مرتبط با سیاستهای اشتغالزایی دولت و آمارهای رسمی میتواند به تایید یا رد ادعای استاندار سابق کمک کند.
مطالعه ادبیات علمی: مطالعه مقالات علمی و پژوهشهای انجام شده در زمینه نرخ بیکاری میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر نرخ بیکاری و روشهای اندازهگیری آن کمک کند.
بازدید از مناطق مختلف استان: بازدید از مناطق مختلف استان و گفتگو با مردم و فعالان اقتصادی میتواند به درک بهتر وضعیت اشتغال در استان کمک کند.
نتیجهگیری
نقد ادعای استاندار سابق در رابطه با کاهش نرخ بیکاری استان آذربایجانغربی، نیازمند یک بررسی جامع و دقیق است. با استفاده از روشهای روزنامهنگاری تحقیقی و بررسی ابعاد مختلف این موضوع، میتوان به یک نتیجهگیری مستند و قابل اعتماد دست یافت.
برای انجام یک نقد دقیق و علمی البته، نیاز به دسترسی به دادههای دقیق و کامل، و همچنین تخصص در زمینه اقتصاد، آمار و روشهای تحقیق است.
@avinpress
*با کمک هوش مصنوعی
👍5
Forwarded from عکس نگار
🔺تی.آر.تی فارسی؛ دخالت یا حُسن مجاورت؟
✍ آوینپرس
▫️شبکه تیآرتی فارسی (TRT Persian)، بهعنوان دوازدهمین زبان و نهمین پلتفرم فعالیتهای بینالمللی این شبکه، با هدف ارائه محتوا متناسب با سیاستهای جمهوری ترکیه برای بیش از ۱۳۰ میلیون فارسیزبان در سراسر جهان راهاندازی شده است. روز سهشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۷ آذر ۱۴۰۳) طی مراسمی با حضور مقامات ارشد ترکیه فعالیت رسمی بخش فارسی تی آر تی آغاز شد. راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی توسط ترکیه، دلایل چندگانهای دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
▫️ یکی از اهداف احتمالی اصلی ترکیه از راهاندازی این شبکه، افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، به ویژه در ایران و کشورهای فارسی زبان است. ترکیه با تولید محتواهای جذاب و هدفمند به زبان فارسی سعی دارد تا بر افکار عمومی این کشورها تاثیر گذاشته و به نوعی نرم افزار قدرت خود را افزایش دهد.
ترکیه در رقابت با ایران برای رهبری منطقه، تلاش میکند تا با استفاده از ابزارهای نرم از جمله رسانههای فارسی زبان، جایگاه خود را تقویت کند. این شبکه میتواند به عنوان ابزاری برای تبلیغ سیاستهای ترکیه و و شاید تضعیف جایگاه ایران در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
▫️این کشور با استفاده از این شبکه، میتواند دیدگاههای خاص خود را در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی به مخاطبان ایرانی و تاجیک و افغان منتقل کند و به نوعی حتی به جنگ نرم با رقبا بپردازد.
ترکیه با تولید برنامههای متنوع و جذاب به زبان فارسی، سعی دارد تا مخاطبان ایرانی و فارسیزبان را به سمت خود جذب کند و به این ترتیب، به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️برخی تحلیلگران بدبینتر بر این باورند که ترکیه با راهاندازی این شبکه، به دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف انسجام داخلی ایران است.
آنان براین باورند که راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی را میتوان بخشی از رقابتهای منطقهای و تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ خود در منطقه دانست. این شبکه با تولید محتواهای هدفمند و استفاده از ابزارهای رسانهای، سعی دارد تا بر افکار عمومی ایران و کشورهای فارسی زبان تاثیر گذاشته و به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️ این رسانه با هدف جذب مخاطب فارسیدان و گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی، طیف گستردهای از برنامهها را تولید و پخش میکند. این برنامهها با رویکردهای مختلفی تهیه میشوند.
تحلیل و پوشش رویدادهای مهم ایران، منطقه و جهان با رویکردی انتقادی و گاهی اوقات شاید مغرضانه نسبت به کشور، بررسی مسائل سیاسی ایران و منطقه، تولید مستندهایی با موضوعاتی چون حقوق بشر، اقلیتها و مسائل داخلی همسایگان و در کنار این، پخش برنامههای فرهنگی و هنری و نمایش جاذبههای گردشگری ترکیه، توجه به برنامههای اجتماعی و پوشش رویدادهای ورزشی مهم ایران و جهان از برنامههای قابل انتظار این شبکه دیجیتال خواهد بود.
▫️در مجموع میتوان گفت باتوجه به اتفاقات اخیر در خاورمیانه و بازیگری فعال ترکیه در سوریه، عراق، باکو و... باید اهداف و پیامهای احتمالی نهفته در برنامههای این شبکه را نیز از نظر دور نداشت.
تاکید و برجستهسازی مشترکات فرهنگی و تاریخی با قسمتی از ساکنان شمال غرب ایران و تقویت حس همبستگی میان آنها که میتواند منجر به تقویت و تشدید گرایشات و اختلافات قومی در این منطقه شود در کنار انتقاد احتمالی از سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از اپوزیسیون خارجنشین این کشور با هدف تضعیف همسایه شرقی خود و تولید برنامههایی که با علایق و سلایق مخاطب ایرانی همخوانی داشته باشد و آنها را به تماشای این شبکه ترغیب کند از اهداف پنهان فعالیت این شبکه، میتواند باشد. البته اینها بیشتر گمانهزنی است و باید منتظر ماند و رویکرد واقعی این شبکه را در قبال ایران به نظاره و داوری نشست.
@avinpress
✍ آوینپرس
▫️شبکه تیآرتی فارسی (TRT Persian)، بهعنوان دوازدهمین زبان و نهمین پلتفرم فعالیتهای بینالمللی این شبکه، با هدف ارائه محتوا متناسب با سیاستهای جمهوری ترکیه برای بیش از ۱۳۰ میلیون فارسیزبان در سراسر جهان راهاندازی شده است. روز سهشنبه ۱۷ دسامبر ۲۰۲۴ (۲۷ آذر ۱۴۰۳) طی مراسمی با حضور مقامات ارشد ترکیه فعالیت رسمی بخش فارسی تی آر تی آغاز شد. راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی توسط ترکیه، دلایل چندگانهای دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
▫️ یکی از اهداف احتمالی اصلی ترکیه از راهاندازی این شبکه، افزایش نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، به ویژه در ایران و کشورهای فارسی زبان است. ترکیه با تولید محتواهای جذاب و هدفمند به زبان فارسی سعی دارد تا بر افکار عمومی این کشورها تاثیر گذاشته و به نوعی نرم افزار قدرت خود را افزایش دهد.
ترکیه در رقابت با ایران برای رهبری منطقه، تلاش میکند تا با استفاده از ابزارهای نرم از جمله رسانههای فارسی زبان، جایگاه خود را تقویت کند. این شبکه میتواند به عنوان ابزاری برای تبلیغ سیاستهای ترکیه و و شاید تضعیف جایگاه ایران در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
▫️این کشور با استفاده از این شبکه، میتواند دیدگاههای خاص خود را در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی به مخاطبان ایرانی و تاجیک و افغان منتقل کند و به نوعی حتی به جنگ نرم با رقبا بپردازد.
ترکیه با تولید برنامههای متنوع و جذاب به زبان فارسی، سعی دارد تا مخاطبان ایرانی و فارسیزبان را به سمت خود جذب کند و به این ترتیب، به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️برخی تحلیلگران بدبینتر بر این باورند که ترکیه با راهاندازی این شبکه، به دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف انسجام داخلی ایران است.
آنان براین باورند که راهاندازی شبکه تی آر تی فارسی را میتوان بخشی از رقابتهای منطقهای و تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ خود در منطقه دانست. این شبکه با تولید محتواهای هدفمند و استفاده از ابزارهای رسانهای، سعی دارد تا بر افکار عمومی ایران و کشورهای فارسی زبان تاثیر گذاشته و به اهداف سیاسی و اقتصادی خود دست پیدا کند.
▫️ این رسانه با هدف جذب مخاطب فارسیدان و گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی، طیف گستردهای از برنامهها را تولید و پخش میکند. این برنامهها با رویکردهای مختلفی تهیه میشوند.
تحلیل و پوشش رویدادهای مهم ایران، منطقه و جهان با رویکردی انتقادی و گاهی اوقات شاید مغرضانه نسبت به کشور، بررسی مسائل سیاسی ایران و منطقه، تولید مستندهایی با موضوعاتی چون حقوق بشر، اقلیتها و مسائل داخلی همسایگان و در کنار این، پخش برنامههای فرهنگی و هنری و نمایش جاذبههای گردشگری ترکیه، توجه به برنامههای اجتماعی و پوشش رویدادهای ورزشی مهم ایران و جهان از برنامههای قابل انتظار این شبکه دیجیتال خواهد بود.
▫️در مجموع میتوان گفت باتوجه به اتفاقات اخیر در خاورمیانه و بازیگری فعال ترکیه در سوریه، عراق، باکو و... باید اهداف و پیامهای احتمالی نهفته در برنامههای این شبکه را نیز از نظر دور نداشت.
تاکید و برجستهسازی مشترکات فرهنگی و تاریخی با قسمتی از ساکنان شمال غرب ایران و تقویت حس همبستگی میان آنها که میتواند منجر به تقویت و تشدید گرایشات و اختلافات قومی در این منطقه شود در کنار انتقاد احتمالی از سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از اپوزیسیون خارجنشین این کشور با هدف تضعیف همسایه شرقی خود و تولید برنامههایی که با علایق و سلایق مخاطب ایرانی همخوانی داشته باشد و آنها را به تماشای این شبکه ترغیب کند از اهداف پنهان فعالیت این شبکه، میتواند باشد. البته اینها بیشتر گمانهزنی است و باید منتظر ماند و رویکرد واقعی این شبکه را در قبال ایران به نظاره و داوری نشست.
@avinpress
👍7
Forwarded from عکس نگار
🔺استاندار آذربایجانغربی و ۱۶ نکته نه به باریکی مو!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️رضا رحمانی وزیر «صمت» دولت اسبق، آخرین استانداری بود که از هیات دولت چهاردهم مأموریت گرفت تا در کسوت استاندار آذربایجانغربی، سکان مدیریت این خطه پهناور و حساس را در دست گیرد. آخرین و مهمترین فرستاده برای استان تقریباً آخر در همه شاخصهای توسعه!
نگارنده بهعنوان یک فعال رسانهای و اجتماعی و با رصد وضعیت موجود استان که حاصل سوءمدیریت مزمن چند دهساله است موارد زیر را که میتواند بخشی از نیازهای موجود استان باشد از استاندار و سایر مدیران مطالبه میکند:
اول: سهمخواهی ستادهای انتخاباتی طبیعی است اما نباید عرصه مدیریت منابع انسانی و انتصابات مدیران، میدان خواست و اجابت «صرفاً» ستادهای انتخاباتی باشد!
دوم: تقلیل فساد مالی و اختلاسهای انجامشده در حوزههایی چون شهرداری، مدرسهسازی، منابع و مراتع طبیعی و غیره تهدیدی بزرگ برای سلامت اداری استان است؛ تدبیری ضربتی باید اندیشید.
سوم: استان بیش از هر چیزی به «نهضت مدرسهسازی» نیاز دارد؛ مدرسه زیرساخت هرگونه توسعه و پیشرفت متوازن در دنیاست.
چهارم: راههای استان شریان حیاتی سه و نیم میلیون ساکن آن و مسیر دستیابی به بازارهای داخلی و جهانی و کشورهای همسایه است و آبروی کشور؛ افسوس که در رتبههای آخریم!
پنجم: اکثریت جامعه رسانهای استان مظلوم است و زحمتکش اما اقلیتی در پوشش رسانه مشغول جریانسازی کاذب، سهمخواهی، گلآلود کردن فضا و افزودن شکافهای مختلف قومی و اتنتیکی بهعنوان یک پروژه مالی؛ اسیر آنها نشوید!
ششم: وضعیت شاخص فلاکت و درآمد سرانه استان نشاندهنده جایگاه ۳ استان مانده به آخر کشور است؛ تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل! آمارسازان را رسوا کنید!
هفتم: گرچه استان ما کشاورزی است اما آب کم است و باید صنعتی و تجاری شود و چه ظرفیتی بهتر از مرزها، گذرگاهها و گمرکات بزرگ آن که در کشور بینظیر است؛ لطفاً رونق را به تجارت در گذرگاهها و معابر مرزی برگردانید و معابر بیشتری برای اینمنظور بگشایید.
هشتم: صنایعی بزرگ چون فولاد و امثالهم به دلیل فقدان نقدینگی و بدهی و ... در استان تعطیل است و ظاهراً درصد زیادی از کارخانههای استان هم راکد یا نیمه فعالاند؛ تلاش کنید آنها را به چرخه کار بازگردانید و از افتتاح و کلنگزنی کارخانههای جدید فعلاً دوری کنید. ۸۳۵ طرح تولیدی فقط در شهرکهای صنعتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده است!
نهم: توزیع امکانات پزشکی در چند دهه اخیر نامتوازن و متمرکز بر مرکز و شمال استان بوده، چه شهرستانهایی که حتی یک سیتیاسکن ساده هم ندارند! لطفاً نقشه آمایش جامع سلامت در استان را مطالبه کنید و به این وضعیت نابسامان که سبب هجوم هرروزه بیماران از شهرستانها به ارومیه است خاتمه دهید! ترافیک و تصادف و مرگ هم کمتر خواهد شد.
دهم: استان متنوع است به لحاظ جمعیتی، اتنیکی و مذهبی و مدیریت این تنوع، عقلانیت بسیار میطلبد؛ لطفاً اسیر تفکرات احساسی برخی جریانات نشوید و همانگونه که از شما بهعنوان یک مدیر «تراز ملی» انتظار میرود این تنوع را مدیریت کنید و «تعادل»، «شایستهسالاری» و «ثبات» را به ساختار اجرایی استان برگردانید.
یازدهم: رسانههای مرکز، نماینده کل استان نیستند مواظب باشید شما و روابط عمومی و مشاوران رسانهای شما اسیر جریانسازی و داوری و «زندهباد و مرده باد» برخی از آنها نشوند. دهنبینی و اسیر حواشی رسانهای بودن، پاشنه آشیل بسیاری از مدیران قبلی استان بوده.
دوازدهم: انتخابات شورا نزدیک است و ایبسا انتخابات میاندورهای مجلس در حوزه نقده و اشنویه؛ انتظار این است این ۲ رویداد ملی که میتوانند پاشنه آشیل وفاق و وحدت مردمان استان باشند را با کیاست و دوراندیشی مدیریت نمایید. اینجا حتی انتخابات نظام مهندسی را هم قومی میکنند! اقتصاد مهم است اما بدون بسترسازی فرهنگی، اقتصاد ره بهجایی نخواهد برد.
سیزدهم: مسئولان در استانهایی با وضعیت آذربایجانغربی موفق نخواهند شد مگر اینکه افکار عمومی را بهدرستی مدیریت کنند و این مهم بدون وجود و احیای ادارهکل روابطعمومی و اطلاعرسانی در استانداری و به کار گماشتن افراد باتجربه و خبره و بهدور از گرایشهای قومی امکانپذیر نیست.
چهاردهم: زمینخواری، کوهخواری و حتی جنگلخواری از بزرگ مشکلات بسیاری از مناطق استان بالأخص همین ارومیه، سردشت، مهاباد، اشنویه و امثالهم است انتظار این است حساسیت ویژهای برای چاره این مشکل بزرگ داشته باشید.
پانزدهم؛ سرمایهگذاری دوای درد ماست، چه سرمایهها که با برچسب قومی از این استان بار سفر بستند!
شانزدهم: اما دریاچه، دریاچه و دیگر هیچ! آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است؛ فقط خدا میتواند!
@avinpress
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️رضا رحمانی وزیر «صمت» دولت اسبق، آخرین استانداری بود که از هیات دولت چهاردهم مأموریت گرفت تا در کسوت استاندار آذربایجانغربی، سکان مدیریت این خطه پهناور و حساس را در دست گیرد. آخرین و مهمترین فرستاده برای استان تقریباً آخر در همه شاخصهای توسعه!
نگارنده بهعنوان یک فعال رسانهای و اجتماعی و با رصد وضعیت موجود استان که حاصل سوءمدیریت مزمن چند دهساله است موارد زیر را که میتواند بخشی از نیازهای موجود استان باشد از استاندار و سایر مدیران مطالبه میکند:
اول: سهمخواهی ستادهای انتخاباتی طبیعی است اما نباید عرصه مدیریت منابع انسانی و انتصابات مدیران، میدان خواست و اجابت «صرفاً» ستادهای انتخاباتی باشد!
دوم: تقلیل فساد مالی و اختلاسهای انجامشده در حوزههایی چون شهرداری، مدرسهسازی، منابع و مراتع طبیعی و غیره تهدیدی بزرگ برای سلامت اداری استان است؛ تدبیری ضربتی باید اندیشید.
سوم: استان بیش از هر چیزی به «نهضت مدرسهسازی» نیاز دارد؛ مدرسه زیرساخت هرگونه توسعه و پیشرفت متوازن در دنیاست.
چهارم: راههای استان شریان حیاتی سه و نیم میلیون ساکن آن و مسیر دستیابی به بازارهای داخلی و جهانی و کشورهای همسایه است و آبروی کشور؛ افسوس که در رتبههای آخریم!
پنجم: اکثریت جامعه رسانهای استان مظلوم است و زحمتکش اما اقلیتی در پوشش رسانه مشغول جریانسازی کاذب، سهمخواهی، گلآلود کردن فضا و افزودن شکافهای مختلف قومی و اتنتیکی بهعنوان یک پروژه مالی؛ اسیر آنها نشوید!
ششم: وضعیت شاخص فلاکت و درآمد سرانه استان نشاندهنده جایگاه ۳ استان مانده به آخر کشور است؛ تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل! آمارسازان را رسوا کنید!
هفتم: گرچه استان ما کشاورزی است اما آب کم است و باید صنعتی و تجاری شود و چه ظرفیتی بهتر از مرزها، گذرگاهها و گمرکات بزرگ آن که در کشور بینظیر است؛ لطفاً رونق را به تجارت در گذرگاهها و معابر مرزی برگردانید و معابر بیشتری برای اینمنظور بگشایید.
هشتم: صنایعی بزرگ چون فولاد و امثالهم به دلیل فقدان نقدینگی و بدهی و ... در استان تعطیل است و ظاهراً درصد زیادی از کارخانههای استان هم راکد یا نیمه فعالاند؛ تلاش کنید آنها را به چرخه کار بازگردانید و از افتتاح و کلنگزنی کارخانههای جدید فعلاً دوری کنید. ۸۳۵ طرح تولیدی فقط در شهرکهای صنعتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده است!
نهم: توزیع امکانات پزشکی در چند دهه اخیر نامتوازن و متمرکز بر مرکز و شمال استان بوده، چه شهرستانهایی که حتی یک سیتیاسکن ساده هم ندارند! لطفاً نقشه آمایش جامع سلامت در استان را مطالبه کنید و به این وضعیت نابسامان که سبب هجوم هرروزه بیماران از شهرستانها به ارومیه است خاتمه دهید! ترافیک و تصادف و مرگ هم کمتر خواهد شد.
دهم: استان متنوع است به لحاظ جمعیتی، اتنیکی و مذهبی و مدیریت این تنوع، عقلانیت بسیار میطلبد؛ لطفاً اسیر تفکرات احساسی برخی جریانات نشوید و همانگونه که از شما بهعنوان یک مدیر «تراز ملی» انتظار میرود این تنوع را مدیریت کنید و «تعادل»، «شایستهسالاری» و «ثبات» را به ساختار اجرایی استان برگردانید.
یازدهم: رسانههای مرکز، نماینده کل استان نیستند مواظب باشید شما و روابط عمومی و مشاوران رسانهای شما اسیر جریانسازی و داوری و «زندهباد و مرده باد» برخی از آنها نشوند. دهنبینی و اسیر حواشی رسانهای بودن، پاشنه آشیل بسیاری از مدیران قبلی استان بوده.
دوازدهم: انتخابات شورا نزدیک است و ایبسا انتخابات میاندورهای مجلس در حوزه نقده و اشنویه؛ انتظار این است این ۲ رویداد ملی که میتوانند پاشنه آشیل وفاق و وحدت مردمان استان باشند را با کیاست و دوراندیشی مدیریت نمایید. اینجا حتی انتخابات نظام مهندسی را هم قومی میکنند! اقتصاد مهم است اما بدون بسترسازی فرهنگی، اقتصاد ره بهجایی نخواهد برد.
سیزدهم: مسئولان در استانهایی با وضعیت آذربایجانغربی موفق نخواهند شد مگر اینکه افکار عمومی را بهدرستی مدیریت کنند و این مهم بدون وجود و احیای ادارهکل روابطعمومی و اطلاعرسانی در استانداری و به کار گماشتن افراد باتجربه و خبره و بهدور از گرایشهای قومی امکانپذیر نیست.
چهاردهم: زمینخواری، کوهخواری و حتی جنگلخواری از بزرگ مشکلات بسیاری از مناطق استان بالأخص همین ارومیه، سردشت، مهاباد، اشنویه و امثالهم است انتظار این است حساسیت ویژهای برای چاره این مشکل بزرگ داشته باشید.
پانزدهم؛ سرمایهگذاری دوای درد ماست، چه سرمایهها که با برچسب قومی از این استان بار سفر بستند!
شانزدهم: اما دریاچه، دریاچه و دیگر هیچ! آنچه را که عیان است چه حاجت به بیان است؛ فقط خدا میتواند!
@avinpress
👍8❤6
Forwarded from عکس نگار
🔺رنگِ سکوت، بوی تعصب؛
(روایتی از یک سکوتِ رسانهای!)
✍شفیع بهرامیان_ مدرس حوزه رسانه
▫️هیاهوی جامعه، زیر سایهی سنگینِ سکوتی مبهم، خفه شده بود. خبرها، مثل ویروسی خزنده، در بعضی شبکههای اجتماعی دستبهدست میشدند؛ اسنادی از برخی تخلفات مالی که انگار کسی قصدِ دیدنشان را نداشت؛ اما این سکوت، نه از سرِ بیخبری که از جنسِ تعصبی کور بود.
ماجرا از آنجا شروع شد که روزنامهنگاران، پرده از برخی اختلاسها و تخلفات در یک یا ۲ نهاد عمومی برداشتند. اسناد و دادهها، از دستاندازی به بیتالمال حکایت میکرد؛ اما واکنشِ دیگر رسانههای شهر، نه در مسیر پیگیریِ حقیقت که شوربختانه رنگی از تعصبات کور قومی به خود گرفت.
▫️بهجای آنکه تیترهایشان فریادِ عدالتخواهی سر دهد، سکوتی سنگین را برگزیدند. برخی حتی، با لحنی جانبدارانه، سعی در توجیهِ تخلفات و تقلیل و هیچانگاری آن داشتند. گویی منافعِ گروهی و قومی و جانبداری صرفاً زبانی، بر منافعِ شهر و مردم سایه افکنده است.
در محافل رسانهای، بحثِ داغِ روز، نه تخلفات و اختلاس که برچسب «قومی بودنِ» روزنامهنگاران افشاگر بود. انگار فراموش کرده بودند که وظیفهی رسانه، روشنگری و پیگیریِ حقیقت است، نه طرفداری از این یا آن گروه. فراموش کرده بودند که بیتالمال، متعلق به همهی مردم است، فارغ از زبان و مذهب و نژادشان.
▫️این سکوتِ رسانهای، بوی نامطبوع تعصب میداد. بویِ همان تعصبی که سالهاست مانع از رشد و توسعهی این شهر شده. همان تعصبی که اجازه میدهد عدهای، به نامِ قومیت، بر ثروتِ مردم دستاندازی کنند و کسی صدایش درنیاید.
اما در این میان، هستند روزنامهنگارانی که هنوز به اصولِ حرفهای خود پایبندند. کسانی که میدانند رسالتِ رسانه، فراتر از این دستهبندیهای قومی و سیاسی است. کسانی که میدانند سکوت، در چنین مواقعی خیانت است.
▫️امید است که صدای این عده، در هیاهوی تعصب، گم نشود. امید که رنگِ سکوت، جای خود را به روشناییِ حقیقت دهد.
امید است که روزنامهنگاری تحقیقی که از وجدان بیدار و حس مسئولیت اجتماعی رسانهها سرچشمه میگیرد در این سامان دوباره زنده شود.
▫️امید که روزنامهنگاران این شهر در کنار حفظ و حراست از جامعه و همبستگی و انسجام اجتماعی آن، در دفاع از منافع جمعی و بیتالمال، تمام پردههای تعصب را کنار زده و بهعنوان رکن چهارم جمهوریت، بهعنوان نماینده افکار عمومی و مردم، مانعی بر سر راه متخلفان باشند.
پیشرفت و توسعه هرگز اتفاق نمیافتد مگر اینکه رسانهها به چنین وظایفی که فلسفه وجودیشان است بهدرستی عمل کنند و بهخاطر تعصبات قومی، عملهِ هیچ قانونگریزی نشوند.
🔺منبع:
www.avinpress.ir
@avinpress
(روایتی از یک سکوتِ رسانهای!)
✍شفیع بهرامیان_ مدرس حوزه رسانه
▫️هیاهوی جامعه، زیر سایهی سنگینِ سکوتی مبهم، خفه شده بود. خبرها، مثل ویروسی خزنده، در بعضی شبکههای اجتماعی دستبهدست میشدند؛ اسنادی از برخی تخلفات مالی که انگار کسی قصدِ دیدنشان را نداشت؛ اما این سکوت، نه از سرِ بیخبری که از جنسِ تعصبی کور بود.
ماجرا از آنجا شروع شد که روزنامهنگاران، پرده از برخی اختلاسها و تخلفات در یک یا ۲ نهاد عمومی برداشتند. اسناد و دادهها، از دستاندازی به بیتالمال حکایت میکرد؛ اما واکنشِ دیگر رسانههای شهر، نه در مسیر پیگیریِ حقیقت که شوربختانه رنگی از تعصبات کور قومی به خود گرفت.
▫️بهجای آنکه تیترهایشان فریادِ عدالتخواهی سر دهد، سکوتی سنگین را برگزیدند. برخی حتی، با لحنی جانبدارانه، سعی در توجیهِ تخلفات و تقلیل و هیچانگاری آن داشتند. گویی منافعِ گروهی و قومی و جانبداری صرفاً زبانی، بر منافعِ شهر و مردم سایه افکنده است.
در محافل رسانهای، بحثِ داغِ روز، نه تخلفات و اختلاس که برچسب «قومی بودنِ» روزنامهنگاران افشاگر بود. انگار فراموش کرده بودند که وظیفهی رسانه، روشنگری و پیگیریِ حقیقت است، نه طرفداری از این یا آن گروه. فراموش کرده بودند که بیتالمال، متعلق به همهی مردم است، فارغ از زبان و مذهب و نژادشان.
▫️این سکوتِ رسانهای، بوی نامطبوع تعصب میداد. بویِ همان تعصبی که سالهاست مانع از رشد و توسعهی این شهر شده. همان تعصبی که اجازه میدهد عدهای، به نامِ قومیت، بر ثروتِ مردم دستاندازی کنند و کسی صدایش درنیاید.
اما در این میان، هستند روزنامهنگارانی که هنوز به اصولِ حرفهای خود پایبندند. کسانی که میدانند رسالتِ رسانه، فراتر از این دستهبندیهای قومی و سیاسی است. کسانی که میدانند سکوت، در چنین مواقعی خیانت است.
▫️امید است که صدای این عده، در هیاهوی تعصب، گم نشود. امید که رنگِ سکوت، جای خود را به روشناییِ حقیقت دهد.
امید است که روزنامهنگاری تحقیقی که از وجدان بیدار و حس مسئولیت اجتماعی رسانهها سرچشمه میگیرد در این سامان دوباره زنده شود.
▫️امید که روزنامهنگاران این شهر در کنار حفظ و حراست از جامعه و همبستگی و انسجام اجتماعی آن، در دفاع از منافع جمعی و بیتالمال، تمام پردههای تعصب را کنار زده و بهعنوان رکن چهارم جمهوریت، بهعنوان نماینده افکار عمومی و مردم، مانعی بر سر راه متخلفان باشند.
پیشرفت و توسعه هرگز اتفاق نمیافتد مگر اینکه رسانهها به چنین وظایفی که فلسفه وجودیشان است بهدرستی عمل کنند و بهخاطر تعصبات قومی، عملهِ هیچ قانونگریزی نشوند.
🔺منبع:
www.avinpress.ir
@avinpress
👍16
#دلخوشی
یک روز دیر برگشتم خانه. غروب بود. دیدم پدربزرگم توی کوچه قدم می زند. نگران من بود. مرا که دید، دستم را گرفت برد توی اتاق. هیچ هم نگفت. گفت بنشین. نشستم.
از زیر تختخوابش دو ترکه انار در آورد. نشست روبرویم. گفت کجا بودی؟ چرا دیر کردی و خبر ندادی؟
بعد آرام جوراب هایش را در آورد. ترکه ها را دستش گرفت و خودش را فلک کرد. سخت خودش را زد. من خیلی دوستش داشتم. شروع کردم به گریه کردن که ول کن... دیگر یادم نیست چی شد. صبح که بیدار شدم دیدم توی رختخواب بغلش هستم.
بهش گفتم من دیر آمده بودم، تو چرا خودت را زدی؟ پیرمرد زد زیر گریه و بغلم کرد و ماچم کرد که ببخشید.
من هاج و واج مانده بودم. گفت فکر کردم اگر ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد.
✅ این خاطره همایون صنعتی از پدربزرگی است که حق استادی بر گردنش داشته. بنیانگذار موسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، کاغذسازی پارس و دهها کار و شغل و صنعت دیگر که هرگز دانشگاه نرفت اما زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.
✍ این خاطره را نوشتم تا برای خودم دو نکته تکرار شود: این سرزمین علاوه بر اختلاس گران وقیح و مدیران بی مایه با آن فیش های حقوقی نجومی که اندازه صد کهکشان با حقوق بخور نمیر کارکنان ساده فاصله دارد، انسان های بزرگ کم ندارد و اینکه " ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد". از ما گفتن بود... حالا شما هی منتشر کننده فیش های نجومی را سیم جیم کن.!
🔸منهای حرف کانال دلنوشتههای روزنامهنگار اسکندر خنجری است که دوباره چراغش روشن شده است.
@Menhaye_harf2
@avinpress
یک روز دیر برگشتم خانه. غروب بود. دیدم پدربزرگم توی کوچه قدم می زند. نگران من بود. مرا که دید، دستم را گرفت برد توی اتاق. هیچ هم نگفت. گفت بنشین. نشستم.
از زیر تختخوابش دو ترکه انار در آورد. نشست روبرویم. گفت کجا بودی؟ چرا دیر کردی و خبر ندادی؟
بعد آرام جوراب هایش را در آورد. ترکه ها را دستش گرفت و خودش را فلک کرد. سخت خودش را زد. من خیلی دوستش داشتم. شروع کردم به گریه کردن که ول کن... دیگر یادم نیست چی شد. صبح که بیدار شدم دیدم توی رختخواب بغلش هستم.
بهش گفتم من دیر آمده بودم، تو چرا خودت را زدی؟ پیرمرد زد زیر گریه و بغلم کرد و ماچم کرد که ببخشید.
من هاج و واج مانده بودم. گفت فکر کردم اگر ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد.
✅ این خاطره همایون صنعتی از پدربزرگی است که حق استادی بر گردنش داشته. بنیانگذار موسسه انتشارات فرانکلین، شرکت سهامی افست، کاغذسازی پارس و دهها کار و شغل و صنعت دیگر که هرگز دانشگاه نرفت اما زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.
✍ این خاطره را نوشتم تا برای خودم دو نکته تکرار شود: این سرزمین علاوه بر اختلاس گران وقیح و مدیران بی مایه با آن فیش های حقوقی نجومی که اندازه صد کهکشان با حقوق بخور نمیر کارکنان ساده فاصله دارد، انسان های بزرگ کم ندارد و اینکه " ترا بزنم پای تو می سوزد، دل من. دل سوختن صدبار بدتر است. خودم را زدم که دل تو بسوزد". از ما گفتن بود... حالا شما هی منتشر کننده فیش های نجومی را سیم جیم کن.!
🔸منهای حرف کانال دلنوشتههای روزنامهنگار اسکندر خنجری است که دوباره چراغش روشن شده است.
@Menhaye_harf2
@avinpress
👏10❤1👍1
Forwarded from عکس نگار
🔺گذر از «قومیت» برای «شهروندی»
✍دکتر شفیع بهرامیان
▫️اکنونکه این مطلب را مینگارم نه یک سال بلکه ۷ ماه از آغاز به کار مجلس دوازدهم میگذرد و حدود ۳ ماه آن ۷ ماه نیز به بحث انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب استانداران و مابقی نیز به تصویب بودجه و مسائلی از این قبیل گذشته و بهعبارتی هنوز خیلی زود است عملکرد و رویکرد منتخبان را در باب نقششان در توسعه و جذب اعتبارات و سایر مسائل محلی و حوزهای سنجید.
از دیگر سوی نیز اگر نمایندگان را عصاره انتخاب مردم بدانیم که در فرایندی بنام صندوق رأی به آنها از سوی تکتک رأیدهندگان «تفویض اختیار» شده است تعین تکلیف مکرر رسانهای و راه و چاه نشان دادنهای احساسی و بعضاً قومیتی با هر هدفی که انجام شود؛ فعلا و در این مدت کم، چندان کمکی به رشد و توسعه منطقه و کاهش شکافهای اجتماعی آن نمیکند.
▫️بدیهی است در شهرهای چندقومیتی، انتخاب نماینده مجلس همواره با حساسیتهای ویژهای همراه بوده است. متأسفانه، گاه دیدهشده که برخی از منتخبان، خود را صرفاً نماینده یک قومیت خاص دانسته و از پرداختن به مسائل و مشکلات کل حوزه انتخابیه، بهویژه در زمینه زیرساختها و اقدامات زیربنایی، غفلت کرده و حاصل این رویکرد قومی چیزی جز چندپارگی و جزیرهای شدن مناطق مختلف آن حوزه نبوده و نیست. این رویکرد نهتنها باعث عقبماندگی شهر در ابعاد مختلف میشود، بلکه شکافهای موجود را نیز عمیقتر میکند. دیدگاهی که حداقل در یک دهه اخیر مورد نقد جدی بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته و شوربختانه اکنون برخی از همان منتقدان دیروز، خود بر طبل قومی دیدن مسائل و مناطق این حوزه میکوبند! باید پرسید پس فرق شما به کسانی که تا دیروز به افزایش تنش و شکاف متهمشان میکردید دقیقاً در چیست؟
▫️باید به این نکته اساسی توجه داشت که نمایندهای که از صندوق رأی بیرون میآید، نماینده تمام مردم منطقه است، فارغ از قومیت، زبان و مذهب. وظیفه او، پیگیری مطالبات و رفع مشکلات همه شهروندان است، نهفقط گروهی خاص؛ بنابراین، اگر نمایندهای به دنبال مطالبات، توسعه زیرساختها و انجام اقدامات زیربنایی برای کل شهر باشد، نباید مورد مواخذه و انتقاد قرار گیرد. بلکه، باید از او حمایت و تشویقش کرد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد بالاخص که بعضاً شرایط محیطی و ساختار قدرت محلی برای فعالیت اثربخش او چندان مساعد و آماده نباشد!
▫️متأسفانه، در برخی از شهرهای چندقومیتی، رسانهها و افرادی با رویکردهای قومگرایانه، تلاش میکنند تا نمایندگان را در چارچوب منافع یک قومیت خاص محدود کنند. این افراد، هرگونه تلاشی برای توسعه کل شهر را بهعنوان خیانت به خود جلوه میدهند. این در حالی است که توسعه و پیشرفت شهرستان، امری غیرقابل تفکیک و خط کشی و به نفع همه شهروندان است.
اگر در گذشته، نمایندگان این شهرها خود را فقط نماینده یک قومیت خاص میدیدند، این دلیل نمیشود که این روند غلط همچنان ادامه پیدا کند. نمایندگان فعلی باید با شجاعت و بدون ترس از برخی افراد، به مفهوم «شهروندی» باور و ایمان داشته باشند حتی اگر بدنه رأی آنها قومی و مذهبی باشد. آنان باید به این باور برسند که نمایندگی آنها، نمایندگی از تمام مردم است و نهفقط یک گروه خاص حتی اگر یقین داشته باشند در سبد رأی دیروز و فردای آنها گروهی از مردم جایی ندارند.
▫️کلنگری، اجتناب از نگاههای تنگ قومی، دوری از حواشی و پوپولیسم، انجام اقدامات زیربنایی و توسعه زیرساختها، ازجمله وظایف اصلی نمایندگان است. این اقدامات، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک میکند، بلکه زمینه را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه نیز فراهم میسازد؛ بنابراین، نباید اجازه داد که رویکردهای قومگرایانه، مانع از انجام این وظایف مهم شوند تنها در این صورت است که میتوان به توسعه پایدار و همهجانبه منطقه امیدوار بود.
منبع: http://B2n.ir/y93875
@avinpress
✍دکتر شفیع بهرامیان
▫️اکنونکه این مطلب را مینگارم نه یک سال بلکه ۷ ماه از آغاز به کار مجلس دوازدهم میگذرد و حدود ۳ ماه آن ۷ ماه نیز به بحث انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب استانداران و مابقی نیز به تصویب بودجه و مسائلی از این قبیل گذشته و بهعبارتی هنوز خیلی زود است عملکرد و رویکرد منتخبان را در باب نقششان در توسعه و جذب اعتبارات و سایر مسائل محلی و حوزهای سنجید.
از دیگر سوی نیز اگر نمایندگان را عصاره انتخاب مردم بدانیم که در فرایندی بنام صندوق رأی به آنها از سوی تکتک رأیدهندگان «تفویض اختیار» شده است تعین تکلیف مکرر رسانهای و راه و چاه نشان دادنهای احساسی و بعضاً قومیتی با هر هدفی که انجام شود؛ فعلا و در این مدت کم، چندان کمکی به رشد و توسعه منطقه و کاهش شکافهای اجتماعی آن نمیکند.
▫️بدیهی است در شهرهای چندقومیتی، انتخاب نماینده مجلس همواره با حساسیتهای ویژهای همراه بوده است. متأسفانه، گاه دیدهشده که برخی از منتخبان، خود را صرفاً نماینده یک قومیت خاص دانسته و از پرداختن به مسائل و مشکلات کل حوزه انتخابیه، بهویژه در زمینه زیرساختها و اقدامات زیربنایی، غفلت کرده و حاصل این رویکرد قومی چیزی جز چندپارگی و جزیرهای شدن مناطق مختلف آن حوزه نبوده و نیست. این رویکرد نهتنها باعث عقبماندگی شهر در ابعاد مختلف میشود، بلکه شکافهای موجود را نیز عمیقتر میکند. دیدگاهی که حداقل در یک دهه اخیر مورد نقد جدی بسیاری از فعالان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته و شوربختانه اکنون برخی از همان منتقدان دیروز، خود بر طبل قومی دیدن مسائل و مناطق این حوزه میکوبند! باید پرسید پس فرق شما به کسانی که تا دیروز به افزایش تنش و شکاف متهمشان میکردید دقیقاً در چیست؟
▫️باید به این نکته اساسی توجه داشت که نمایندهای که از صندوق رأی بیرون میآید، نماینده تمام مردم منطقه است، فارغ از قومیت، زبان و مذهب. وظیفه او، پیگیری مطالبات و رفع مشکلات همه شهروندان است، نهفقط گروهی خاص؛ بنابراین، اگر نمایندهای به دنبال مطالبات، توسعه زیرساختها و انجام اقدامات زیربنایی برای کل شهر باشد، نباید مورد مواخذه و انتقاد قرار گیرد. بلکه، باید از او حمایت و تشویقش کرد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد بالاخص که بعضاً شرایط محیطی و ساختار قدرت محلی برای فعالیت اثربخش او چندان مساعد و آماده نباشد!
▫️متأسفانه، در برخی از شهرهای چندقومیتی، رسانهها و افرادی با رویکردهای قومگرایانه، تلاش میکنند تا نمایندگان را در چارچوب منافع یک قومیت خاص محدود کنند. این افراد، هرگونه تلاشی برای توسعه کل شهر را بهعنوان خیانت به خود جلوه میدهند. این در حالی است که توسعه و پیشرفت شهرستان، امری غیرقابل تفکیک و خط کشی و به نفع همه شهروندان است.
اگر در گذشته، نمایندگان این شهرها خود را فقط نماینده یک قومیت خاص میدیدند، این دلیل نمیشود که این روند غلط همچنان ادامه پیدا کند. نمایندگان فعلی باید با شجاعت و بدون ترس از برخی افراد، به مفهوم «شهروندی» باور و ایمان داشته باشند حتی اگر بدنه رأی آنها قومی و مذهبی باشد. آنان باید به این باور برسند که نمایندگی آنها، نمایندگی از تمام مردم است و نهفقط یک گروه خاص حتی اگر یقین داشته باشند در سبد رأی دیروز و فردای آنها گروهی از مردم جایی ندارند.
▫️کلنگری، اجتناب از نگاههای تنگ قومی، دوری از حواشی و پوپولیسم، انجام اقدامات زیربنایی و توسعه زیرساختها، ازجمله وظایف اصلی نمایندگان است. این اقدامات، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک میکند، بلکه زمینه را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه نیز فراهم میسازد؛ بنابراین، نباید اجازه داد که رویکردهای قومگرایانه، مانع از انجام این وظایف مهم شوند تنها در این صورت است که میتوان به توسعه پایدار و همهجانبه منطقه امیدوار بود.
منبع: http://B2n.ir/y93875
@avinpress
👍7🔥1
Forwarded from عکس نگار
🔺 در عصر مرگ وجدانها؛ مراقب کودکان باشیم!
✍ شفیع بهرامیان
◾️کودکی معصوم بار دیگر قربانی خاموش خانوادهای از هم پاشیده شده و در سن ۶ سالگی با آزار و اذیت جسمی، روحی و ..، طاقت و رمقی برای ادامه زندگی در جهنمی بنام خانه پدری نیافت و از درد و رنج و توحشی ویرانگر رها شد. او به نزد پروردگارش برگشت تا چون فرشتهای پاک و بیگناه در جوار خالقش آرام گیرد. اینکه براین کودک چه گذشته است جز تاولهای ناشی از سوختن با سیگار پوست نازک و ظریف و زخمهای بسیار تن نحیفش چیزی نمیدانیم و همینها نیز چنان جان را میخراشند که قلب هر انسانی با شنیدنش، بهدردی جانکاه و بغضی فروخورده مبتلا میشود.
◾️نیان مظلومانه پر کشید و رفت و مجازات عاملان این جنایت، اکنون خواست همه مردمی است که وجدانشان جریحهدار و قلبشان زخمی است اما شیون و گریه و پخش کلیپ و فیلم و زاری و مویه در شبکههای اجتماعی کمکی به حال هیچکس نمیکند نه آن فرشتهای که قربانی شد و نه صدها فرشته دیگری که در گوشه و کنار و شاید در همسایگی و جوار ما اسیر کودک آزاری و بیمسئولیتی و حتی بربریت نزدیکان دور و نزدیک خویشاند. اینکه وظیفه ما به عنوان یک انسان و یا یک شهروند در اینگونه موارد چیست و چه باید بکنیم؛ به یقین، آموزش و دانستن آن بسی مهمتر از سوگواری برای نیان عزیز است.
◾️آگاهی از نشانههای این نوع آزار و اقدام بهموقع میتواند به نجات بسیاری از کودکان کمک کند. در ادامه به برخی از راهکارهایی که شهروندان آگاه میتوانند برای اطلاع از این نوع آزار انجام دهند، اشاره میشود:
🟢 آشنایی با نشانههای کودک آزاردیده:
🔺اول: تغییرات رفتاری:
* عزت نفس پایین، گوشهگیری و افسردگی
* ترس از مکانها یا افراد خاص
* مشکلات خواب، کابوسهای شبانه
* کاهش عملکرد تحصیلی
* تغییر ناگهانی در رفتار جنسی
🔺 دوم: نشانههای جسمی:
* درد در ناحیه تناسلی
* عفونتهای مکرر
* کبودی یا خراش در ناحیه تناسلی
* مشکلات رودهای یا مثانه
🔺سوم: نشانههای گفتاری:
* استفاده از اصطلاحات جنسی نامناسب برای سنشان
* صحبت کردن درباره تجاوز جنسی
* ابراز تمایل به تنها ماندن با یک فرد خاص
🟢 ایجاد ارتباط صمیمانه با کودکان
به کودکان اطمینان دهید که در صورت بروز هر مشکلی میتوانند به شما اعتماد کنند.
با صبر و حوصله به حرفهای کودکان گوش دهید و از قضاوت کردن خودداری کنید.
به کودکان بیاموزید که بدن آنها متعلق به خودشان است و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه به آنها دست بزند.
به کودکان توضیح دهید که برخی از رازها خوب هستند اما برخی دیگر مانند آزار و اذیت، باید به بزرگترها گفته شوند.
🟢 همکاری با سایر افراد
با معلمان و مربیان کودکان در ارتباط باشید و در صورت مشاهده هرگونه تغییر در رفتار کودک، موضوع را با آنها در میان بگذارید.
در صورت مراجعه به پزشک با کودک، به پزشک درباره هرگونه نگرانی در مورد احتمال آزار کودک اطلاع دهید.
با همسایگان و آشنایانی که با کودک در ارتباط هستند، در مورد اهمیت مراقبت از کودکان صحبت کنید.
🟢 گزارش فوری موارد مشکوک:
در صورت مشاهده هرگونه نشانه از آزار کودک، بدون فوت وقت با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.
در صورت مشاهده هرگونه رفتار مشکوک یا آزار فیزیکی، با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید.
سازمانهای مردمنهاد میتوانند در ارائه مشاوره و حمایت از کودکان آسیبدیده نقش مهمی ایفا کنند.
🟢 آگاهیرسانی
شرکت در دورههای آموزشی درباره آزار و اذیت کودکان میتواند به افزایش آگاهی شما کمک کند.
با انتشار مطالب آموزشی و آگاهیبخش در شبکههای اجتماعی، به افزایش آگاهی عمومی کمک کنید.
🔺مهمترین نکته را اما از یاد نبرید:
هرگز شک خود را نسبت به آزار یک کودک نادیده نگیرید. اگر احساس میکنید کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، حتماً اقدام کنید. هرگونه تأخیر در گزارش این موارد میتواند عواقب جبرانناپذیری برای کودک داشته باشد.
باور داشته باشید با هم میتوانیم از کودکان در برابر آزار و اذیت انسانهای بیمار محافظت کنیم.
@avinpress
✍ شفیع بهرامیان
◾️کودکی معصوم بار دیگر قربانی خاموش خانوادهای از هم پاشیده شده و در سن ۶ سالگی با آزار و اذیت جسمی، روحی و ..، طاقت و رمقی برای ادامه زندگی در جهنمی بنام خانه پدری نیافت و از درد و رنج و توحشی ویرانگر رها شد. او به نزد پروردگارش برگشت تا چون فرشتهای پاک و بیگناه در جوار خالقش آرام گیرد. اینکه براین کودک چه گذشته است جز تاولهای ناشی از سوختن با سیگار پوست نازک و ظریف و زخمهای بسیار تن نحیفش چیزی نمیدانیم و همینها نیز چنان جان را میخراشند که قلب هر انسانی با شنیدنش، بهدردی جانکاه و بغضی فروخورده مبتلا میشود.
◾️نیان مظلومانه پر کشید و رفت و مجازات عاملان این جنایت، اکنون خواست همه مردمی است که وجدانشان جریحهدار و قلبشان زخمی است اما شیون و گریه و پخش کلیپ و فیلم و زاری و مویه در شبکههای اجتماعی کمکی به حال هیچکس نمیکند نه آن فرشتهای که قربانی شد و نه صدها فرشته دیگری که در گوشه و کنار و شاید در همسایگی و جوار ما اسیر کودک آزاری و بیمسئولیتی و حتی بربریت نزدیکان دور و نزدیک خویشاند. اینکه وظیفه ما به عنوان یک انسان و یا یک شهروند در اینگونه موارد چیست و چه باید بکنیم؛ به یقین، آموزش و دانستن آن بسی مهمتر از سوگواری برای نیان عزیز است.
◾️آگاهی از نشانههای این نوع آزار و اقدام بهموقع میتواند به نجات بسیاری از کودکان کمک کند. در ادامه به برخی از راهکارهایی که شهروندان آگاه میتوانند برای اطلاع از این نوع آزار انجام دهند، اشاره میشود:
🟢 آشنایی با نشانههای کودک آزاردیده:
🔺اول: تغییرات رفتاری:
* عزت نفس پایین، گوشهگیری و افسردگی
* ترس از مکانها یا افراد خاص
* مشکلات خواب، کابوسهای شبانه
* کاهش عملکرد تحصیلی
* تغییر ناگهانی در رفتار جنسی
🔺 دوم: نشانههای جسمی:
* درد در ناحیه تناسلی
* عفونتهای مکرر
* کبودی یا خراش در ناحیه تناسلی
* مشکلات رودهای یا مثانه
🔺سوم: نشانههای گفتاری:
* استفاده از اصطلاحات جنسی نامناسب برای سنشان
* صحبت کردن درباره تجاوز جنسی
* ابراز تمایل به تنها ماندن با یک فرد خاص
🟢 ایجاد ارتباط صمیمانه با کودکان
به کودکان اطمینان دهید که در صورت بروز هر مشکلی میتوانند به شما اعتماد کنند.
با صبر و حوصله به حرفهای کودکان گوش دهید و از قضاوت کردن خودداری کنید.
به کودکان بیاموزید که بدن آنها متعلق به خودشان است و هیچ کس حق ندارد بدون اجازه به آنها دست بزند.
به کودکان توضیح دهید که برخی از رازها خوب هستند اما برخی دیگر مانند آزار و اذیت، باید به بزرگترها گفته شوند.
🟢 همکاری با سایر افراد
با معلمان و مربیان کودکان در ارتباط باشید و در صورت مشاهده هرگونه تغییر در رفتار کودک، موضوع را با آنها در میان بگذارید.
در صورت مراجعه به پزشک با کودک، به پزشک درباره هرگونه نگرانی در مورد احتمال آزار کودک اطلاع دهید.
با همسایگان و آشنایانی که با کودک در ارتباط هستند، در مورد اهمیت مراقبت از کودکان صحبت کنید.
🟢 گزارش فوری موارد مشکوک:
در صورت مشاهده هرگونه نشانه از آزار کودک، بدون فوت وقت با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.
در صورت مشاهده هرگونه رفتار مشکوک یا آزار فیزیکی، با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید.
سازمانهای مردمنهاد میتوانند در ارائه مشاوره و حمایت از کودکان آسیبدیده نقش مهمی ایفا کنند.
🟢 آگاهیرسانی
شرکت در دورههای آموزشی درباره آزار و اذیت کودکان میتواند به افزایش آگاهی شما کمک کند.
با انتشار مطالب آموزشی و آگاهیبخش در شبکههای اجتماعی، به افزایش آگاهی عمومی کمک کنید.
🔺مهمترین نکته را اما از یاد نبرید:
هرگز شک خود را نسبت به آزار یک کودک نادیده نگیرید. اگر احساس میکنید کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، حتماً اقدام کنید. هرگونه تأخیر در گزارش این موارد میتواند عواقب جبرانناپذیری برای کودک داشته باشد.
باور داشته باشید با هم میتوانیم از کودکان در برابر آزار و اذیت انسانهای بیمار محافظت کنیم.
@avinpress
😢5👍4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 #پست_آموزشی
#مبارزه_با_کودک_آزاری
چگونه بدانیم کودکی در معرض آزار و اذیت و خشونت است؟
علایم کودک آزار دیده چیست؟
راهکارهای شناسایی و همچنین جلوگیری از این پدیده زشت چیست؟
چگونه فرزندان خود و دیگران را از این آسیب برهانیم؟
این محتوا براساس مسئولیتهای اجتماعی یک روزنامهنگار تهیه شده و حتما دارای کمی و کاستی است.
#کودک #کودک_آزاری #دختر #پسر #طلاق
#فرزندان_طلاق #نامادری #قانون #اورژانس_اجتماعی #شفیع_بهرامیان #آوین_پرس
#مهارتهای_زندگی
https://www.aparat.com/v/cwt86a8
@avinpress
#مبارزه_با_کودک_آزاری
چگونه بدانیم کودکی در معرض آزار و اذیت و خشونت است؟
علایم کودک آزار دیده چیست؟
راهکارهای شناسایی و همچنین جلوگیری از این پدیده زشت چیست؟
چگونه فرزندان خود و دیگران را از این آسیب برهانیم؟
این محتوا براساس مسئولیتهای اجتماعی یک روزنامهنگار تهیه شده و حتما دارای کمی و کاستی است.
#کودک #کودک_آزاری #دختر #پسر #طلاق
#فرزندان_طلاق #نامادری #قانون #اورژانس_اجتماعی #شفیع_بهرامیان #آوین_پرس
#مهارتهای_زندگی
https://www.aparat.com/v/cwt86a8
@avinpress
👍4
Forwarded from عکس نگار
.
🔺معاون رئیسجمهور و استاندار؛ رفاقت یا رقابت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️در عرف سیاسی معمولاً رسم است زادگاه و خاستگاه اولیه یک شخصیت سیاسی همواره و به شکلی ویژه موردتوجه او خواهد ماند چنانچه در دوره مرحوم رفسنجانی، رفسنجان و کرمان، در دوره اصلاحات، شهر اردکان و یزد، در دوره احمدینژاد و روحانی، سمنان و سرخه و در دوره پزشکیان، ارومیه و تبریز چنین جایگاهی یافته و مسائل آنان همواره موردتوجه خاص این افراد قرار داشته و دارد.
▫️شهرهای اشنویه و نقده نیز خاستگاه و زادگاه «عبدالکریم حسین زاده» نماینده سه دوره مجلس و معاون فعلی رئیسجمهور چهاردهم در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور است؛ مردمان همین ۲ شهر بودند که در کنار توانمندیهای شخصی وی، از عبدالکریم گمنام و بینام، چهرهای ملی ساختند که اکنون در جایگاه معاون رئیسجمهور برای دهها میلیون ایرانی شناخته شده است.
▫️سیاسیون ولو از جناحهای مخالف هم اگر باشند همواره به این عرف قدیمی احترام میگذارند و برای هرگونه تغییر و تحول و انتصاب در اینگونه شهرها، نظر چنین افرادی را جویا میشوند؛ البته این امر برای جایی چون شهرستانهای نقده و اشنویه که حوزه انتخابیه سال گذشته معاون رئیسجمهور بوده و مردمانش با مشارکت بالایی، وی را برای سومین بار بر کرسی مجلس نشاندهاند طبیعتاً بسیار متفاوت از مباحث دو جناحی فوقالذکر است چه اینکه حسین زاده در همین دولت مستقر و برای کمک به رئیسجمهور و کابینه، همین چند ماه قبل از نمایندگی مجلس برای مردم این حوزه- بهرغم مخالفت افکار عمومی و اکثریت مردمان خود- استعفا کرده و ردای معاونت ریاست جمهوری بر تن کرد.
▫️اکنون اما عدهای (نماینده و...) در مرکز استان جمع شده و برای انتصاب فرمانداران شهرهای اشنویه و نقده گزینه به استاندار رحمانی معرفی کرده و ایشان نیز بدون حتی دادن حتی اطلاعی ظاهری و صوری به نماینده سابق این حوزه و معاون فعلی رئیسجمهور در حال معرفی گزینه برای این ۲ شهر است! فارغ از توانمندی و سابقه و وابستگی آنان که محل سئوال جدی است؛ یکی در حال معرفی برای اشنویه و آن دیگری از بازرسی مرکز به فرمانداری نقده که ظاهراً به سرانجام مطلوب نرسیده است!
▫️حال سؤال این است که واقعاً سِمَت و جایگاه عبدالکریم حسینزاده آنقدر بیاهمیت و "بُرِش" وی اینقدر کاهشیافته که مجموعه استانداری حتی لازم ندیده وی را از این انتصابات در حوزه متعلق به خاستگاه سیاسیاش مطلع کند یا اینکه جایگاه استاندار آذربایجانغربی آنقدر والا و بالاست که برای هیچ وزیر و معاون رئیسجمهوری، نیازی به کسب تکلیف و پاسخگویی ندیده تا در باب انتصاب این دو فرماندار با ایشان حتی گفتگویی کوتاه داشته باشد!
▫️البته این داستان میتواند ضلع سومی نیز داشته باشد؛ آیا معاون امروز رئیسجمهور و منتخب سه دوره مردم نقده و اشنویه چنان نسبت به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این دو شهرستان بیتفاوت شده که اصولاً برخلاف عرف مرسوم سیاسی، حتی حاضر نیست هیچ کارتی برای انتصاب گزینه شایسته برای این ۲ شهر بسوزاند!
▫️باید تا چند روز دیگر منتظر ماند و دید که کدامیک از سه فرضیه صحیح است: اینکه استاندار حرف اول و آخر را میزند؛ اینکه معاون رئیسجمهور برای صلاحدید مردم حوزه خویش در این بحث مداخله کند و یا اینکه اصلاً مسائل، انتصابات و سرنوشت نقده و اشنویه برای ایشان دیگر اهمیتی ندارد که برایش انرژی بسوزاند! گذشت زمان و اتفاقات پیش روی، بهزودی پاسخ این مسئله را خواهد داد.
@avinpress
🔺معاون رئیسجمهور و استاندار؛ رفاقت یا رقابت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
▫️در عرف سیاسی معمولاً رسم است زادگاه و خاستگاه اولیه یک شخصیت سیاسی همواره و به شکلی ویژه موردتوجه او خواهد ماند چنانچه در دوره مرحوم رفسنجانی، رفسنجان و کرمان، در دوره اصلاحات، شهر اردکان و یزد، در دوره احمدینژاد و روحانی، سمنان و سرخه و در دوره پزشکیان، ارومیه و تبریز چنین جایگاهی یافته و مسائل آنان همواره موردتوجه خاص این افراد قرار داشته و دارد.
▫️شهرهای اشنویه و نقده نیز خاستگاه و زادگاه «عبدالکریم حسین زاده» نماینده سه دوره مجلس و معاون فعلی رئیسجمهور چهاردهم در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور است؛ مردمان همین ۲ شهر بودند که در کنار توانمندیهای شخصی وی، از عبدالکریم گمنام و بینام، چهرهای ملی ساختند که اکنون در جایگاه معاون رئیسجمهور برای دهها میلیون ایرانی شناخته شده است.
▫️سیاسیون ولو از جناحهای مخالف هم اگر باشند همواره به این عرف قدیمی احترام میگذارند و برای هرگونه تغییر و تحول و انتصاب در اینگونه شهرها، نظر چنین افرادی را جویا میشوند؛ البته این امر برای جایی چون شهرستانهای نقده و اشنویه که حوزه انتخابیه سال گذشته معاون رئیسجمهور بوده و مردمانش با مشارکت بالایی، وی را برای سومین بار بر کرسی مجلس نشاندهاند طبیعتاً بسیار متفاوت از مباحث دو جناحی فوقالذکر است چه اینکه حسین زاده در همین دولت مستقر و برای کمک به رئیسجمهور و کابینه، همین چند ماه قبل از نمایندگی مجلس برای مردم این حوزه- بهرغم مخالفت افکار عمومی و اکثریت مردمان خود- استعفا کرده و ردای معاونت ریاست جمهوری بر تن کرد.
▫️اکنون اما عدهای (نماینده و...) در مرکز استان جمع شده و برای انتصاب فرمانداران شهرهای اشنویه و نقده گزینه به استاندار رحمانی معرفی کرده و ایشان نیز بدون حتی دادن حتی اطلاعی ظاهری و صوری به نماینده سابق این حوزه و معاون فعلی رئیسجمهور در حال معرفی گزینه برای این ۲ شهر است! فارغ از توانمندی و سابقه و وابستگی آنان که محل سئوال جدی است؛ یکی در حال معرفی برای اشنویه و آن دیگری از بازرسی مرکز به فرمانداری نقده که ظاهراً به سرانجام مطلوب نرسیده است!
▫️حال سؤال این است که واقعاً سِمَت و جایگاه عبدالکریم حسینزاده آنقدر بیاهمیت و "بُرِش" وی اینقدر کاهشیافته که مجموعه استانداری حتی لازم ندیده وی را از این انتصابات در حوزه متعلق به خاستگاه سیاسیاش مطلع کند یا اینکه جایگاه استاندار آذربایجانغربی آنقدر والا و بالاست که برای هیچ وزیر و معاون رئیسجمهوری، نیازی به کسب تکلیف و پاسخگویی ندیده تا در باب انتصاب این دو فرماندار با ایشان حتی گفتگویی کوتاه داشته باشد!
▫️البته این داستان میتواند ضلع سومی نیز داشته باشد؛ آیا معاون امروز رئیسجمهور و منتخب سه دوره مردم نقده و اشنویه چنان نسبت به سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی این دو شهرستان بیتفاوت شده که اصولاً برخلاف عرف مرسوم سیاسی، حتی حاضر نیست هیچ کارتی برای انتصاب گزینه شایسته برای این ۲ شهر بسوزاند!
▫️باید تا چند روز دیگر منتظر ماند و دید که کدامیک از سه فرضیه صحیح است: اینکه استاندار حرف اول و آخر را میزند؛ اینکه معاون رئیسجمهور برای صلاحدید مردم حوزه خویش در این بحث مداخله کند و یا اینکه اصلاً مسائل، انتصابات و سرنوشت نقده و اشنویه برای ایشان دیگر اهمیتی ندارد که برایش انرژی بسوزاند! گذشت زمان و اتفاقات پیش روی، بهزودی پاسخ این مسئله را خواهد داد.
@avinpress
👍11❤2
Forwarded from عکس نگار
.
🔺 راهکار حل بحران؛ صبر تا ذوب برفها!
▫️ آوینپرس- بارش ۵۰ سانتیمتر برف در ارومیه، آن هم با اعلام یک هفته قبل پیشبینیِ هواشناسی، نه یک فاجعه طبیعی، که آزمونی آشکار برای سنجش کارآمدی «مدیریت بحران» بود. آزمونی که متأسفانه مسئولان مربوطه در آن نمره قبولی نگرفتند. امروز ارومیه، شهری که میتوانست نمونهای از آمادگی برای استقبال از بارش نعمت الهی باشد، به صحنهای از غافلگیری و نابسامانی تبدیل شد: خیابانهای مسدود، کوچههای پر از برفِ انباشته، صدها اصله درخت شکسته و شهروندانی که در سرمای استخوانسوز، در میان انبوهی از برف گیر کردهاند.
▫️هواشناسی یک هفته قبل از وقوع این بارش سنگین هشدار داده بود. این زمان کافی بود تا به اصطلاح مجموعه "مدیریت بحران" در دستگاههای مربوطه با بسیج نیروها، تجهیزات برفروبی را آماده کند، درختان آسیبپذیر را شناسایی و مهار کرده و تمهیداتی برای عبور و مرور اضطراری بیاندیشد. اما گویا این هشدارها یا نادیده گرفته شده یا آنقدر کماهمیت تلقی شده که امروز شاهد فلج شدن شهر هستیم. سوال اینجاست: مدیریت بحران دقیقاً چه کرده و میکند؟
▫️ شکستن صدها اصله درخت تنها یک فاجعه زیستمحیطی نیست، بلکه نشاندهنده بیتوجهی به نگهداری از فضای سبز شهری است. درختانی که سالهاست به خاطر فقدان مراقبت اصولی در آستانه نابودی بودند، حالا با بارش اندکی برف از پای درآمدهاند. آیا نهادها و سازمانهای مسئول حتی یک بار به فکر هرس کردن شاخههای خشک یا تقویت تنه درختان پیش از زمستان افتاده بودند؟ عدهای فرصتطلب نیز به جان درختان افتاده بودند تا ویوی مغازه و ساختمانشان نمایان شود!
▫️ در شرایطی که شهرهای پیشرفته دنیا با بارش چندمتری برف در کمتر از ۲۴ ساعت حیات عادی خود را بازمییابند، ارومیه پس از ۵۰ سانتیمتر برف انگار به شهر ارواح تبدیل شده است. ساکنان بسیاری از محلهها از نبود حتی یک لودر یا گریدر برای بازکردن معابر خبر میدهند. خودروهای زیادی در برف گیر کرده و کسبوکارها تعطیل شدهاند.
▫️ در این وضعیت مدیریت بحران واقعا کجاست؟ آیا وظیفهشان تنها برگزاری جلسات صوری و انتشار بیانیههای کلیشهای است؟ مدیرانی که برخی از آنها در ۳ دولت مختلف در این حوزه مسئولیت داشتهاند آیا دچار روزمرگی و فرسودگی شغلی شدهاند که چنین بارش قابل پیشبینیی تبدیل به بحرانی بزرگ شده است!
▫️مقایسه با جهان؛ در کشورهایی مانند ژاپن، کانادا یا حتی همسایه شمالی و غربی ما (روسیه و ترکیه)، بارشهای چندمتری برف نهتنها بحران ایجاد نمیکند، که به فرصتی برای نمایش کارایی سیستم مدیریت شهری تبدیل میشود. آنجا پیشبینی هوا با پاسخ عملی همراه است: نمکپاشی پیشگیرانه، تجهیزات برفروبی در آمادهباش، و مشارکت تشکلها و نهادهای مردمی بهراه و همراه. اما در ارومیه، گویا بحران را باید با «صبر تا آبشدن برفها» مدیریت کرد!
▫️این بارش برف، یک زنگ خطر جدی است. نهادهای سهگانه مسئول باید بهطور شفاف توضیح دهند که چرا با وجود هشدارهای قبلی، هیچ برنامه عملیاتی برای مدیریت وضعیت اجرا نشد. آیا کسی استعفا خواهد داد؟ آیا مسئولی برکنار میشود؟ یا این بار هم همهچیز با وعدههای توخالی به فراموشی سپرده میشود؟
▫️ارومیه شهری با تاریخ درخشان و مردمی سختکوش است، اما بینظمی مدیریتی، میتواند سرمایههای اجتماعی و طبیعی این شهر را به نابودی بکشاند. وقت آن است که مسئولان مرتبط یا پاسخگو باشند، یا جای خود را به کسانی دهند که توانایی مدیریت «بحران» را دارند، نه ایجاد آن! مخلص کلام اینکه: «مدیریت بحران، پیش از آنکه یک شغل باشد، یک مسئولیت انسانی است.»
#Deepseek
@avinpress
🔺 راهکار حل بحران؛ صبر تا ذوب برفها!
▫️ آوینپرس- بارش ۵۰ سانتیمتر برف در ارومیه، آن هم با اعلام یک هفته قبل پیشبینیِ هواشناسی، نه یک فاجعه طبیعی، که آزمونی آشکار برای سنجش کارآمدی «مدیریت بحران» بود. آزمونی که متأسفانه مسئولان مربوطه در آن نمره قبولی نگرفتند. امروز ارومیه، شهری که میتوانست نمونهای از آمادگی برای استقبال از بارش نعمت الهی باشد، به صحنهای از غافلگیری و نابسامانی تبدیل شد: خیابانهای مسدود، کوچههای پر از برفِ انباشته، صدها اصله درخت شکسته و شهروندانی که در سرمای استخوانسوز، در میان انبوهی از برف گیر کردهاند.
▫️هواشناسی یک هفته قبل از وقوع این بارش سنگین هشدار داده بود. این زمان کافی بود تا به اصطلاح مجموعه "مدیریت بحران" در دستگاههای مربوطه با بسیج نیروها، تجهیزات برفروبی را آماده کند، درختان آسیبپذیر را شناسایی و مهار کرده و تمهیداتی برای عبور و مرور اضطراری بیاندیشد. اما گویا این هشدارها یا نادیده گرفته شده یا آنقدر کماهمیت تلقی شده که امروز شاهد فلج شدن شهر هستیم. سوال اینجاست: مدیریت بحران دقیقاً چه کرده و میکند؟
▫️ شکستن صدها اصله درخت تنها یک فاجعه زیستمحیطی نیست، بلکه نشاندهنده بیتوجهی به نگهداری از فضای سبز شهری است. درختانی که سالهاست به خاطر فقدان مراقبت اصولی در آستانه نابودی بودند، حالا با بارش اندکی برف از پای درآمدهاند. آیا نهادها و سازمانهای مسئول حتی یک بار به فکر هرس کردن شاخههای خشک یا تقویت تنه درختان پیش از زمستان افتاده بودند؟ عدهای فرصتطلب نیز به جان درختان افتاده بودند تا ویوی مغازه و ساختمانشان نمایان شود!
▫️ در شرایطی که شهرهای پیشرفته دنیا با بارش چندمتری برف در کمتر از ۲۴ ساعت حیات عادی خود را بازمییابند، ارومیه پس از ۵۰ سانتیمتر برف انگار به شهر ارواح تبدیل شده است. ساکنان بسیاری از محلهها از نبود حتی یک لودر یا گریدر برای بازکردن معابر خبر میدهند. خودروهای زیادی در برف گیر کرده و کسبوکارها تعطیل شدهاند.
▫️ در این وضعیت مدیریت بحران واقعا کجاست؟ آیا وظیفهشان تنها برگزاری جلسات صوری و انتشار بیانیههای کلیشهای است؟ مدیرانی که برخی از آنها در ۳ دولت مختلف در این حوزه مسئولیت داشتهاند آیا دچار روزمرگی و فرسودگی شغلی شدهاند که چنین بارش قابل پیشبینیی تبدیل به بحرانی بزرگ شده است!
▫️مقایسه با جهان؛ در کشورهایی مانند ژاپن، کانادا یا حتی همسایه شمالی و غربی ما (روسیه و ترکیه)، بارشهای چندمتری برف نهتنها بحران ایجاد نمیکند، که به فرصتی برای نمایش کارایی سیستم مدیریت شهری تبدیل میشود. آنجا پیشبینی هوا با پاسخ عملی همراه است: نمکپاشی پیشگیرانه، تجهیزات برفروبی در آمادهباش، و مشارکت تشکلها و نهادهای مردمی بهراه و همراه. اما در ارومیه، گویا بحران را باید با «صبر تا آبشدن برفها» مدیریت کرد!
▫️این بارش برف، یک زنگ خطر جدی است. نهادهای سهگانه مسئول باید بهطور شفاف توضیح دهند که چرا با وجود هشدارهای قبلی، هیچ برنامه عملیاتی برای مدیریت وضعیت اجرا نشد. آیا کسی استعفا خواهد داد؟ آیا مسئولی برکنار میشود؟ یا این بار هم همهچیز با وعدههای توخالی به فراموشی سپرده میشود؟
▫️ارومیه شهری با تاریخ درخشان و مردمی سختکوش است، اما بینظمی مدیریتی، میتواند سرمایههای اجتماعی و طبیعی این شهر را به نابودی بکشاند. وقت آن است که مسئولان مرتبط یا پاسخگو باشند، یا جای خود را به کسانی دهند که توانایی مدیریت «بحران» را دارند، نه ایجاد آن! مخلص کلام اینکه: «مدیریت بحران، پیش از آنکه یک شغل باشد، یک مسئولیت انسانی است.»
#Deepseek
@avinpress
👍12👏1
Forwarded from عکس نگار
.
🔺عبای گشاد سنتگرایی بر هیبت مدرنیته!
✍ شفیع بهرامیان
▫️در جوامع در حال گذار، ساختارهای ایلی اغلب به عنوان نماد «مقاومت» در برابر هژمونی دولتها، بازتولید میشوند. در بسیاری از مناطق کشور، هویت قومی در تقابل با گفتمان یکسانساز دولت، گاه به ایل و زبان و حتی لهجه، تقلیل مییابد. فعالان محلی، با اتکا به نظریههای پستمدرنِ هویت، این تقلیلگرایی را به مثابه «احیای فرهنگ مغلوب» توجیه میکنند. اما این نگاه، دو مشکل اساسی دارد:
الف- تقلیل هویت فرهنگی به هویت قبیلهای: این مسئله به معنای تبدیل هویت به مجموعهای ثابت و ایستاست که پویایی تاریخی و تکثر درونی جامعه را نادیده میگیرد.
ب- تضعیف نهادهای مدنی: تمرکز بر هویتهای پیشامدنی، مانع شکلگیری گفتمان شهروندی، مشخصا مبتنی بر حقوق فردی و مسئولیت جمعی میشود.این مسئله به دنبال خود روابط را دستخوش تغییر میکند. چرا که در جوامع قبیلهای، روابط، اغلب چندبعدی و درهمتنیده بوده در حالی که در جوامع مدرن، روابط، تخصصیتر و محدودتر هستند. میتوان استدلال کرد که قبیلهگرایی با ایجاد روابط در هم تنیده و غیرشفاف، مانع از توسعه نهادهای مدنی و تفکیک وظایف میشود.
▫️ روشنفکران محلی یا «سربازان هویت» که رسالت خود را صرفاً در دفاع از هویت طایفهای یا زبانی تعریف میکنند، ناخواسته به بازتولید منطق حذفگرایی و مرزبندی دامن میزنند. با این رویکرد، اصولی مانند عدالت، شایستهسالاری یا آزادی و.... ذیل وفاداری به قبیله تفسیر میشوند. در یک جامعه مدرن البته فرد براساس توانمندی و دستاوردهایش مورد ارزیابی قرار میگیرد نه انتساب به فلان قبیله و تیره و حمایت فلان سرمایهدار و طبقه و کاست.
این رویکرد همچنین تقویت مرزهای زبانی یا طایفهای، گروههای غیرخودی را بهحاشیه میراند یا آنها را غیر خودی و حتی دشمن معرفی میکند!
در همین چارچوب بسیاری از رهبران سنتی ایلی، خود در پی حفظ سلسلهمراتب سنتیاند و همسویی برخی فعالان محلی با آنها، شاید نقد روندها و ساختارهای ناعادلانه را متوقف کرده و آفت جدی برای دموکراسی و تعریف هرگونه روشنفکری و فعالیت اجتماعی و مدنی باشد.
▫️رسانه در جوامع نیمهسنتی، میان دو نقش متناقض گیر کرده است: اول، رسالت حرفهای و انتشار عینی اطلاعات، نظارت بر قدرت و تقویت گفتمان انتقادی و دوم، فشار هویتی و لزوم پاسخگویی به انتظارات جامعهای که رسانه را «آینه هویت جمعی» میخواهد.
در برخی جوامع، گاهی رسانههای محلی بهجای تمرکز بر شفافیت، به بلندگوی رقابتهای بین قومی تبدیل میشوند. این مسئله نشان میدهد که « فعالیت مدنی و یا روزنامهنگاری قبیلهمحور» نهتنها به همبستگی و توسعه متوازن جامعه کمک نمیکند، بلکه شکافهای اجتماعی را عمیقتر میکند.
▫️گاهی ضعف نهادهای مدرن و ناکارآمدی کارگزاران دولت محلی در ارائه خدمات عمومی و یا وجود تبعیض، بخشی از مردم از جمله فعالان مدنی را بهسوی پناهبردن به ساختارهای سنتی و قومی سنتی سوق میدهد. فعالان محلی نیز، در این وضعیت بهدلیل ناامیدی از اصلاحات ساختاری، دوباره به «هویتسازی ایلی» روی میآورند.
در جوامع ماقبل مدنی، دفاع از هویت ایلی یا محلی برای اشخاص، اعتبار اجتماعی یا سرمایه نمادین میآفریند؛ بنابراین برخی فعالان اجتماعی محلی برای کسب مشروعیت خود، به بازتولید این گفتمان هویتی میپردازند در حالیکه نمیشود خود را «روشنفکر» نامید اما از ساختارهای سنتی قدرت پیشامدنیت دفاع کرد!
▫️رسانههای اجتماعی و فضای مجازی نیز با تقویت طایفهگرایی دیجیتال، هویتهای محلی را به کالایی برای «لایک» و «ریاستور» تبدیل میکنند و بجای شکل دادن به گفتمان شهروندی، «انسان قبیلهوند» را برساخت میکنند!
▫️درست آن است روشنفکران بهمثابه واسطههای انتقادی بهجای رمانتیکسازی قومی، نقد همزمانِ سنت و مدرنیته را پیشه کنند. نهادهای رسانهای نیز که وفاداریشان به «حقیقت» است، نه به طایفه یا جغرافیای قومی، باید حمایت شوند نه تخریب!
در کنار این، جامعه باید بتواند رسانههای قبیلهمحور را از «رسانههای حرفهای» تشخیص دهد.
▫️در یک جامعه دلسپردگی فعالان محلی به هژمونی ایلی و قومی، بحرانهای جدیدی مانند «قطبیسازی جامعه» و «تضعیف حقیقتگویی» میآفریند. نهایت دستاورد آن، ماندن در گرداب توسعهنیافتگی در قالب و شکلی شبهمدرن است.
🔺البته در برخی جوامع، سیاست درست همان است که «فعالان محلی» در خدمت حفظ ساختار قبیلهای باشند چه اینکه جامعه هنوز به آن درجه از بلوغ و مدنیت نرسیده و در آن هنوز پاسداری از هویت فرهنگی در گرو تبعیت از کانونهای قدرت ایلی و قبیلهای است و البته نباید دیگر نام «فعال مدنی» بر این قبیل فعالین گذاشت.
#Deepseek
@avinpress
🔺عبای گشاد سنتگرایی بر هیبت مدرنیته!
✍ شفیع بهرامیان
▫️در جوامع در حال گذار، ساختارهای ایلی اغلب به عنوان نماد «مقاومت» در برابر هژمونی دولتها، بازتولید میشوند. در بسیاری از مناطق کشور، هویت قومی در تقابل با گفتمان یکسانساز دولت، گاه به ایل و زبان و حتی لهجه، تقلیل مییابد. فعالان محلی، با اتکا به نظریههای پستمدرنِ هویت، این تقلیلگرایی را به مثابه «احیای فرهنگ مغلوب» توجیه میکنند. اما این نگاه، دو مشکل اساسی دارد:
الف- تقلیل هویت فرهنگی به هویت قبیلهای: این مسئله به معنای تبدیل هویت به مجموعهای ثابت و ایستاست که پویایی تاریخی و تکثر درونی جامعه را نادیده میگیرد.
ب- تضعیف نهادهای مدنی: تمرکز بر هویتهای پیشامدنی، مانع شکلگیری گفتمان شهروندی، مشخصا مبتنی بر حقوق فردی و مسئولیت جمعی میشود.این مسئله به دنبال خود روابط را دستخوش تغییر میکند. چرا که در جوامع قبیلهای، روابط، اغلب چندبعدی و درهمتنیده بوده در حالی که در جوامع مدرن، روابط، تخصصیتر و محدودتر هستند. میتوان استدلال کرد که قبیلهگرایی با ایجاد روابط در هم تنیده و غیرشفاف، مانع از توسعه نهادهای مدنی و تفکیک وظایف میشود.
▫️ روشنفکران محلی یا «سربازان هویت» که رسالت خود را صرفاً در دفاع از هویت طایفهای یا زبانی تعریف میکنند، ناخواسته به بازتولید منطق حذفگرایی و مرزبندی دامن میزنند. با این رویکرد، اصولی مانند عدالت، شایستهسالاری یا آزادی و.... ذیل وفاداری به قبیله تفسیر میشوند. در یک جامعه مدرن البته فرد براساس توانمندی و دستاوردهایش مورد ارزیابی قرار میگیرد نه انتساب به فلان قبیله و تیره و حمایت فلان سرمایهدار و طبقه و کاست.
این رویکرد همچنین تقویت مرزهای زبانی یا طایفهای، گروههای غیرخودی را بهحاشیه میراند یا آنها را غیر خودی و حتی دشمن معرفی میکند!
در همین چارچوب بسیاری از رهبران سنتی ایلی، خود در پی حفظ سلسلهمراتب سنتیاند و همسویی برخی فعالان محلی با آنها، شاید نقد روندها و ساختارهای ناعادلانه را متوقف کرده و آفت جدی برای دموکراسی و تعریف هرگونه روشنفکری و فعالیت اجتماعی و مدنی باشد.
▫️رسانه در جوامع نیمهسنتی، میان دو نقش متناقض گیر کرده است: اول، رسالت حرفهای و انتشار عینی اطلاعات، نظارت بر قدرت و تقویت گفتمان انتقادی و دوم، فشار هویتی و لزوم پاسخگویی به انتظارات جامعهای که رسانه را «آینه هویت جمعی» میخواهد.
در برخی جوامع، گاهی رسانههای محلی بهجای تمرکز بر شفافیت، به بلندگوی رقابتهای بین قومی تبدیل میشوند. این مسئله نشان میدهد که « فعالیت مدنی و یا روزنامهنگاری قبیلهمحور» نهتنها به همبستگی و توسعه متوازن جامعه کمک نمیکند، بلکه شکافهای اجتماعی را عمیقتر میکند.
▫️گاهی ضعف نهادهای مدرن و ناکارآمدی کارگزاران دولت محلی در ارائه خدمات عمومی و یا وجود تبعیض، بخشی از مردم از جمله فعالان مدنی را بهسوی پناهبردن به ساختارهای سنتی و قومی سنتی سوق میدهد. فعالان محلی نیز، در این وضعیت بهدلیل ناامیدی از اصلاحات ساختاری، دوباره به «هویتسازی ایلی» روی میآورند.
در جوامع ماقبل مدنی، دفاع از هویت ایلی یا محلی برای اشخاص، اعتبار اجتماعی یا سرمایه نمادین میآفریند؛ بنابراین برخی فعالان اجتماعی محلی برای کسب مشروعیت خود، به بازتولید این گفتمان هویتی میپردازند در حالیکه نمیشود خود را «روشنفکر» نامید اما از ساختارهای سنتی قدرت پیشامدنیت دفاع کرد!
▫️رسانههای اجتماعی و فضای مجازی نیز با تقویت طایفهگرایی دیجیتال، هویتهای محلی را به کالایی برای «لایک» و «ریاستور» تبدیل میکنند و بجای شکل دادن به گفتمان شهروندی، «انسان قبیلهوند» را برساخت میکنند!
▫️درست آن است روشنفکران بهمثابه واسطههای انتقادی بهجای رمانتیکسازی قومی، نقد همزمانِ سنت و مدرنیته را پیشه کنند. نهادهای رسانهای نیز که وفاداریشان به «حقیقت» است، نه به طایفه یا جغرافیای قومی، باید حمایت شوند نه تخریب!
در کنار این، جامعه باید بتواند رسانههای قبیلهمحور را از «رسانههای حرفهای» تشخیص دهد.
▫️در یک جامعه دلسپردگی فعالان محلی به هژمونی ایلی و قومی، بحرانهای جدیدی مانند «قطبیسازی جامعه» و «تضعیف حقیقتگویی» میآفریند. نهایت دستاورد آن، ماندن در گرداب توسعهنیافتگی در قالب و شکلی شبهمدرن است.
🔺البته در برخی جوامع، سیاست درست همان است که «فعالان محلی» در خدمت حفظ ساختار قبیلهای باشند چه اینکه جامعه هنوز به آن درجه از بلوغ و مدنیت نرسیده و در آن هنوز پاسداری از هویت فرهنگی در گرو تبعیت از کانونهای قدرت ایلی و قبیلهای است و البته نباید دیگر نام «فعال مدنی» بر این قبیل فعالین گذاشت.
#Deepseek
@avinpress
👍13❤4
Forwarded from عکس نگار
.
🔺از شکاف تا گسست در شهر؛
خطری که باید جدی گرفت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامه نگار
▫️شهرهای ایران، بهعنوان کانونهای اصلی توسعه و پیشرفت، همواره در معرض تحولات گوناگونی بودهاند. یکی از چالشهای مهمی که امروزه با آن روبرو هستیم، مسئله چندپارهکردن شهرها براساس ملاحظات قومی یا کاستی و توزیع ناعادلانه منابع عمرانی است. این مسئله، پیامدهای گستردهای در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به دنبال دارد و نهتنها ساختار شهری را تضعیف میکند، بلکه شکافهای عمیقی در جامعه ایجاد مینماید.
▫️سیاستهای توسعه شهری که کثرت فرهنگی را نادیده میگیرند به حذف سنتها و الگوهای رفتاری خاص گروههای مختلف مردم میانجامند. پژوهشها نشان میدهند کیفیت خدمات شهری و محیط محله بیش از همگنی قومی یا طبقه اقتصادی بر حس تعلق شهروندان تأثیرگذار است. محرومیت برخی مناطق از خدمات و توجه بیشتر به دیگر مناطق، دلبستگی به شهر را تضعیف و بیگانگی فرهنگی را تشدید میکند.
توزیع ناعادلانه منابع، سبب کاهش ارزش منطقهای شده و مهاجرت گروههای محروم به حاشیه شهرها را افزایش میدهد. این مناطق با فقر، تراکم جمعیت بالا و دسترسی محدود به امکانات روبهرو هستند که زمینهساز ناهنجاریهای اجتماعی مانند جرم و اعتیاد میشود.
▫️تفاوت در سطح توسعه بین محلات قومی یا کاستی، تعاملات اجتماعی را کاهش میدهد. برای مثال، در جایی مثل تهران یا ارومیه یا اهواز و زاهدان، تفاوتهای فرهنگی بین مهاجران روستایی و ساکنان شهری به ایجاد تنشهای پنهان منجر شده است.
ساکنان مناطق محروم به دلیل احساس تبعیض، انگیزه کمتری برای مشارکت در بهبود محله یا شهر خود دارند. این مسئله مدیریت شهری را با چالشهای مختلفی مواجه میکند.
▫️هنگامیکه شهرها براساس هر ملاحظاتی تقسیم میشوند، هویت ملی و احساس تعلق به یک جامعه واحد، خدشهدار میشود. این مسئله میتواند زمینهساز بروز اختلافات و نزاعهای قومی یا طبقاتی در آینده باشد.
در کنار این، نابرابری در توزیع امکانات، نارضایتی عمومی را دامن میزند.
▫️بیعدالتی در توسعه شهری، اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی را نیز کاهش میدهد. مطالعات نشان میدهند نبود «ضمانت اجرایی» برای قوانین شهری، شهروندان را به سمت قانونگریزی سوق میدهد.
تبعیض در عمران شهری، باعث شکلگیری گفتمانهای «قومگرا یا طبقهمحور» شده و هویتهای قومی یا شکاف طبقاتی را تقویت میکند و ممکن است به «تقابل» گروههای مختلف بینجامد. این مسئله در شهرهای چندقومی مانند زاهدان، ارومیه، اهواز و نقده و امثال آن مدیریت یکپارچه شهری را دشوار میسازد.
▫️در بعد اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاریها در بخشهای خاص شهری، رشد اقتصادی سایر مناطق را متوقف میکند. مناطق محروم غالباً به فعالیتهای اقتصادی غیررسمی (مانند دستفروشی، واسطهگری یا ....) وابسته میشوند که پایدار نیستند و ریسک فقر را تشدید میکنند.
روشن است توزیع ناعادلانه منابع، مانع از توسعه متوازن شهرها و مناطق مختلف میشود. این امر میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری، افزایش بیکاری و فقر در برخی مناطق شود.
▫️چندپارهسازی شهرها براساس قومیت یا پایگاه طبقاتی شهروندان و توزیع ناعادلانه منابع، چرخه معیوبی از نابرابری ایجاد میکند که تمام ابعاد حیات شهری را تحت تأثیر قرار میدهد. برای شکستن این چرخه، چند اقدام ضروری است:
▫️تخصیص منابع عمرانی و امکانات شهری باید براساس نیازهای واقعی و با رعایت عدالت اجتماعی صورت گیرد و حتی از تبعیض مثبت برای مناطق کمتربرخوردار استفاده شود.
تقویت نهادهای مدنی و مشارکت مردم در تصمیمگیریهای مربوط به توسعه شهرها، میتواند به افزایش شفافیت و پاسخگویی نهادهای حاکمیتی کمک کند.
سیاستهای توسعه مبتنی بر عدالت فضایی و توجه به تنوع فرهنگی طراحی شوند و حتی نهادهای دولتی و خدماتی و سرمایهگذاریها در مناطق حاشیهای مستقر شود.
- مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای شهری تقویت شده و از آنها در ترکیب شوراها استفاده شود.
▫️این رویکردها نهتنها انسجام اجتماعی را افزایش میدهد، بلکه پایداری توسعه شهری را در بلندمدت تضمین میکند.
البته فراموش نکنیم ترویج فرهنگ گفتوگو و تعامل بین اقوام و گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی در شهرها، بیش از هر عامل دیگری میتواند به کاهش تنشها و افزایش انسجام اجتماعی کمک کند.
www.avinpress.ir
@avinpress
🔺از شکاف تا گسست در شهر؛
خطری که باید جدی گرفت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامه نگار
▫️شهرهای ایران، بهعنوان کانونهای اصلی توسعه و پیشرفت، همواره در معرض تحولات گوناگونی بودهاند. یکی از چالشهای مهمی که امروزه با آن روبرو هستیم، مسئله چندپارهکردن شهرها براساس ملاحظات قومی یا کاستی و توزیع ناعادلانه منابع عمرانی است. این مسئله، پیامدهای گستردهای در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به دنبال دارد و نهتنها ساختار شهری را تضعیف میکند، بلکه شکافهای عمیقی در جامعه ایجاد مینماید.
▫️سیاستهای توسعه شهری که کثرت فرهنگی را نادیده میگیرند به حذف سنتها و الگوهای رفتاری خاص گروههای مختلف مردم میانجامند. پژوهشها نشان میدهند کیفیت خدمات شهری و محیط محله بیش از همگنی قومی یا طبقه اقتصادی بر حس تعلق شهروندان تأثیرگذار است. محرومیت برخی مناطق از خدمات و توجه بیشتر به دیگر مناطق، دلبستگی به شهر را تضعیف و بیگانگی فرهنگی را تشدید میکند.
توزیع ناعادلانه منابع، سبب کاهش ارزش منطقهای شده و مهاجرت گروههای محروم به حاشیه شهرها را افزایش میدهد. این مناطق با فقر، تراکم جمعیت بالا و دسترسی محدود به امکانات روبهرو هستند که زمینهساز ناهنجاریهای اجتماعی مانند جرم و اعتیاد میشود.
▫️تفاوت در سطح توسعه بین محلات قومی یا کاستی، تعاملات اجتماعی را کاهش میدهد. برای مثال، در جایی مثل تهران یا ارومیه یا اهواز و زاهدان، تفاوتهای فرهنگی بین مهاجران روستایی و ساکنان شهری به ایجاد تنشهای پنهان منجر شده است.
ساکنان مناطق محروم به دلیل احساس تبعیض، انگیزه کمتری برای مشارکت در بهبود محله یا شهر خود دارند. این مسئله مدیریت شهری را با چالشهای مختلفی مواجه میکند.
▫️هنگامیکه شهرها براساس هر ملاحظاتی تقسیم میشوند، هویت ملی و احساس تعلق به یک جامعه واحد، خدشهدار میشود. این مسئله میتواند زمینهساز بروز اختلافات و نزاعهای قومی یا طبقاتی در آینده باشد.
در کنار این، نابرابری در توزیع امکانات، نارضایتی عمومی را دامن میزند.
▫️بیعدالتی در توسعه شهری، اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی را نیز کاهش میدهد. مطالعات نشان میدهند نبود «ضمانت اجرایی» برای قوانین شهری، شهروندان را به سمت قانونگریزی سوق میدهد.
تبعیض در عمران شهری، باعث شکلگیری گفتمانهای «قومگرا یا طبقهمحور» شده و هویتهای قومی یا شکاف طبقاتی را تقویت میکند و ممکن است به «تقابل» گروههای مختلف بینجامد. این مسئله در شهرهای چندقومی مانند زاهدان، ارومیه، اهواز و نقده و امثال آن مدیریت یکپارچه شهری را دشوار میسازد.
▫️در بعد اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاریها در بخشهای خاص شهری، رشد اقتصادی سایر مناطق را متوقف میکند. مناطق محروم غالباً به فعالیتهای اقتصادی غیررسمی (مانند دستفروشی، واسطهگری یا ....) وابسته میشوند که پایدار نیستند و ریسک فقر را تشدید میکنند.
روشن است توزیع ناعادلانه منابع، مانع از توسعه متوازن شهرها و مناطق مختلف میشود. این امر میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری، افزایش بیکاری و فقر در برخی مناطق شود.
▫️چندپارهسازی شهرها براساس قومیت یا پایگاه طبقاتی شهروندان و توزیع ناعادلانه منابع، چرخه معیوبی از نابرابری ایجاد میکند که تمام ابعاد حیات شهری را تحت تأثیر قرار میدهد. برای شکستن این چرخه، چند اقدام ضروری است:
▫️تخصیص منابع عمرانی و امکانات شهری باید براساس نیازهای واقعی و با رعایت عدالت اجتماعی صورت گیرد و حتی از تبعیض مثبت برای مناطق کمتربرخوردار استفاده شود.
تقویت نهادهای مدنی و مشارکت مردم در تصمیمگیریهای مربوط به توسعه شهرها، میتواند به افزایش شفافیت و پاسخگویی نهادهای حاکمیتی کمک کند.
سیاستهای توسعه مبتنی بر عدالت فضایی و توجه به تنوع فرهنگی طراحی شوند و حتی نهادهای دولتی و خدماتی و سرمایهگذاریها در مناطق حاشیهای مستقر شود.
- مشارکت شهروندان در تصمیمگیریهای شهری تقویت شده و از آنها در ترکیب شوراها استفاده شود.
▫️این رویکردها نهتنها انسجام اجتماعی را افزایش میدهد، بلکه پایداری توسعه شهری را در بلندمدت تضمین میکند.
البته فراموش نکنیم ترویج فرهنگ گفتوگو و تعامل بین اقوام و گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی در شهرها، بیش از هر عامل دیگری میتواند به کاهش تنشها و افزایش انسجام اجتماعی کمک کند.
www.avinpress.ir
@avinpress
👏8
https://B2n.ir/g01014
🔺جولان قمهبدستان محصول چیست؟
✍ دکتر جعفر احمدی
▫️اشاره: چهارشنبه هفتهی گذشته «امیرمحمد خالقی» دانشجوی دانشگاه تهران، در محلهای نزدیک به کوی دانشگاه توسط اراذل و اوباش با سلاح سرد مورد ضرب و جرح قرار گرفت و با وجود انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد. این اتفاق ناگوار، یک رویداد نادر و استثنایی و تنها مختص شهر تهران نیست. یک جستجوی ساده در رسانههای محلی و استانی نشان میدهد که اتفاقا شهروندان بسیاری از شهرهای کشورمان، شاهد جولان اراذل و اوباش قمه به دست در خیابانها هستند. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که افزایش پدیدهی اوباشگران قمه به دست در خیابانها محصول چه مناسبات سیاسی و اجتماعی در کشور است؟ در این نوشتار از منظر جامعه شناختی به این پرسش پاسخ داده میشود.
@avinpress
🔺برای مشاهده کامل مطلب روی عکس پایین کلیک کنید👇👇
🔺جولان قمهبدستان محصول چیست؟
✍ دکتر جعفر احمدی
▫️اشاره: چهارشنبه هفتهی گذشته «امیرمحمد خالقی» دانشجوی دانشگاه تهران، در محلهای نزدیک به کوی دانشگاه توسط اراذل و اوباش با سلاح سرد مورد ضرب و جرح قرار گرفت و با وجود انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد. این اتفاق ناگوار، یک رویداد نادر و استثنایی و تنها مختص شهر تهران نیست. یک جستجوی ساده در رسانههای محلی و استانی نشان میدهد که اتفاقا شهروندان بسیاری از شهرهای کشورمان، شاهد جولان اراذل و اوباش قمه به دست در خیابانها هستند. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که افزایش پدیدهی اوباشگران قمه به دست در خیابانها محصول چه مناسبات سیاسی و اجتماعی در کشور است؟ در این نوشتار از منظر جامعه شناختی به این پرسش پاسخ داده میشود.
@avinpress
🔺برای مشاهده کامل مطلب روی عکس پایین کلیک کنید👇👇
آوینپرس
جولان قمهبدستان محصول چیست؟
جعفر احمدی_ پژوهشگر دکترای بررسی مسایل اجتماعی/ اشاره: چهارشنبه هفتهی گذشته «امیرمحمد خالقی» دانشجوی دانشگاه تهران، در محلهای نزدیک به کوی دانشگاه توسط اراذل و اوباش با سلاح سرد مورد
👍9
Forwarded from عکس نگار
.
🔺 یک استیضاح و مارپیچی بهنام سکوت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
اشاره: نویسنده درصدد دفاع از عملکرد اقتصادی دولت و وزیر مربوطه نیست و صرفا راهبرد رسانهای دولت را در بحث استیضاح به نقد میکشد.
▫️بهنظر میرسد وضعیت رسانهای دولت در سطح ملی و محلی در جریان استیضاح وزیر اقتصاد، نمادی از ناکارآمدی ساختاری و سراسیمگی درونی بدنه اطلاعرسانی و روابطعمومی دولت چهاردهم است. حتی رسانههای محلی و کانالهای رسمی نظیر ایرنا و کانالهای منسوب به استانداریها نیز که پیشتر در استیضاح وزرای قبلی، از گفتمان دولتهای وقت حمایت میکردند، امروز سکوتی معنادار در قبال وزیر اقتصاد دولت چهاردهم (با تنها ۵ ماه شروع فعالیت) پیشه کردهاند. این سکوت در شرایطی رخ میدهد که تعداد زیادی از نمایندگان استانی و شهرستانی، از امضاکنندگان استیضاح بوده و مصمم به برکناری او هستند.
▫️شاید که حمایت نکردن هواداران و طرفداران دولت، افکار عمومی و رسانههای محلی یا حتی مرکز از وزیر در حال استیضاح یا مجموعه دولت، بازتابی از سهمخواهیها، شکاف و دعواها میان جناحهای سیاسی درون حاکمیت مانند پایداریچیها، قالیبافیها، مستقلین، اصلاحطلبان و... است که رسانهها را به محافظهکاری یا انفعال مجبور کرده یا حتی ممکن است دولت به دلیل ترس از تشدید انتقادات عمومی یا ناتوانی در مدیریت افکار عمومی، ترجیح دهد از برجستهسازی چالشهای اقتصادی و سیاسی موجود در سطح عمومی خودداری کرده و جریان استیضاح را صرفاً با رایزنیهای پشت پرده، مدیریت کند.
▫️بهنظر میرسد حتی حامیان سابق و چندماه قبل رئیسجمهور نیز احتمالاً به دلیل وضعیت نامساعد شاخصهای اقتصادی کشور که متاثر از بحرانهای منطقهای و بازگشت ترامپ و متغیرهای دیگر است در همین ابتدای کار دولت و بخاطر ترس از فشار افکارعمومی، تمایلی به همراهی رسانهای برای مقابله با این استیضاح ندارند.
▫️درهرصورت به دلیل تأثیرپذیری نمایندگان شهرستانی مجلس از رسانههای عمده استانی و محلی حوزههای انتخابیه و همچنین متأثر بودن افکار عمومی از رسانهها که در نهایت میتواند سبب حتی تغییر نظر نمایندگان استیضاحکننده شود اما سکوت رسانههای منسوب به دولت و رسانههای مرتبط با استانداری در استانها و همچنین فقدان هیچگونه تولید و توزیع محتوای رسانهای وزارت متبوع همتی و شورای اطلاعرسانی دولت در این رابطه بسیار عجیب و شگفتانگیز است!
▫️ آیا شیرازه سیستم اطلاعرسانی دولت ازهمپاشیده و یا عامدانه دولت میخواهد «عبدالناصر همتی» توسط مجلس برکنار شود! آیا هیچ مصوبه و دستوری از سوی شورای اطلاعرسانی دولت و یا مراکز روابطعمومی مسئول به شوراهای اطلاعرسانی استانی ارسال و تکلیف نشده است؟ اگر شده است چرا بازتابی نداشته و اگر نشده چرا؟
▫️آیا دولت چهاردهم، دیگر حتی میان هواداران و دستاندرکاران منصوب خود در بدنه دولت دچار بحران زودهنگام مشروعیت و محبوبیت شده که جامعه و حامیانش را، در جریان استیضاح مهمترین وزیر کابینه به شکلی کامل «مارپیچ سکوت» فرا گرفته!
▫️این سکوت رسانهای نهتنها بیاعتمادی به سازوکارهای اطلاعرسانی دولت را افزایش میدهد، بلکه نشان میدهد سیستم اطلاعرسانی دولت و حامیانش در بحرانها قادر به ایفای نقش حرفهای خود نیستند.
وقتی حامیان و دستاندرکاران ملی و محلی دولت و رسانههای رسمی منتسب به آن در سادهترین موارد ناتوان از تولید محتوای اقناعی و یا انتشار حتی یک «استوری» حمایتیاند، پرسش جدی دربارهی ناکارآمدی کلانِ نظام ارتباطی دولت مطرح میشود. این روند ممکن است حتی در کوتاه یا میانمدت به کاهش تدریجی مشروعیت دولت پزشکیان در میان مردم بینجامد.
Avinpress.ir
@avinpress
🔺 یک استیضاح و مارپیچی بهنام سکوت!
✍شفیع بهرامیان- روزنامهنگار
اشاره: نویسنده درصدد دفاع از عملکرد اقتصادی دولت و وزیر مربوطه نیست و صرفا راهبرد رسانهای دولت را در بحث استیضاح به نقد میکشد.
▫️بهنظر میرسد وضعیت رسانهای دولت در سطح ملی و محلی در جریان استیضاح وزیر اقتصاد، نمادی از ناکارآمدی ساختاری و سراسیمگی درونی بدنه اطلاعرسانی و روابطعمومی دولت چهاردهم است. حتی رسانههای محلی و کانالهای رسمی نظیر ایرنا و کانالهای منسوب به استانداریها نیز که پیشتر در استیضاح وزرای قبلی، از گفتمان دولتهای وقت حمایت میکردند، امروز سکوتی معنادار در قبال وزیر اقتصاد دولت چهاردهم (با تنها ۵ ماه شروع فعالیت) پیشه کردهاند. این سکوت در شرایطی رخ میدهد که تعداد زیادی از نمایندگان استانی و شهرستانی، از امضاکنندگان استیضاح بوده و مصمم به برکناری او هستند.
▫️شاید که حمایت نکردن هواداران و طرفداران دولت، افکار عمومی و رسانههای محلی یا حتی مرکز از وزیر در حال استیضاح یا مجموعه دولت، بازتابی از سهمخواهیها، شکاف و دعواها میان جناحهای سیاسی درون حاکمیت مانند پایداریچیها، قالیبافیها، مستقلین، اصلاحطلبان و... است که رسانهها را به محافظهکاری یا انفعال مجبور کرده یا حتی ممکن است دولت به دلیل ترس از تشدید انتقادات عمومی یا ناتوانی در مدیریت افکار عمومی، ترجیح دهد از برجستهسازی چالشهای اقتصادی و سیاسی موجود در سطح عمومی خودداری کرده و جریان استیضاح را صرفاً با رایزنیهای پشت پرده، مدیریت کند.
▫️بهنظر میرسد حتی حامیان سابق و چندماه قبل رئیسجمهور نیز احتمالاً به دلیل وضعیت نامساعد شاخصهای اقتصادی کشور که متاثر از بحرانهای منطقهای و بازگشت ترامپ و متغیرهای دیگر است در همین ابتدای کار دولت و بخاطر ترس از فشار افکارعمومی، تمایلی به همراهی رسانهای برای مقابله با این استیضاح ندارند.
▫️درهرصورت به دلیل تأثیرپذیری نمایندگان شهرستانی مجلس از رسانههای عمده استانی و محلی حوزههای انتخابیه و همچنین متأثر بودن افکار عمومی از رسانهها که در نهایت میتواند سبب حتی تغییر نظر نمایندگان استیضاحکننده شود اما سکوت رسانههای منسوب به دولت و رسانههای مرتبط با استانداری در استانها و همچنین فقدان هیچگونه تولید و توزیع محتوای رسانهای وزارت متبوع همتی و شورای اطلاعرسانی دولت در این رابطه بسیار عجیب و شگفتانگیز است!
▫️ آیا شیرازه سیستم اطلاعرسانی دولت ازهمپاشیده و یا عامدانه دولت میخواهد «عبدالناصر همتی» توسط مجلس برکنار شود! آیا هیچ مصوبه و دستوری از سوی شورای اطلاعرسانی دولت و یا مراکز روابطعمومی مسئول به شوراهای اطلاعرسانی استانی ارسال و تکلیف نشده است؟ اگر شده است چرا بازتابی نداشته و اگر نشده چرا؟
▫️آیا دولت چهاردهم، دیگر حتی میان هواداران و دستاندرکاران منصوب خود در بدنه دولت دچار بحران زودهنگام مشروعیت و محبوبیت شده که جامعه و حامیانش را، در جریان استیضاح مهمترین وزیر کابینه به شکلی کامل «مارپیچ سکوت» فرا گرفته!
▫️این سکوت رسانهای نهتنها بیاعتمادی به سازوکارهای اطلاعرسانی دولت را افزایش میدهد، بلکه نشان میدهد سیستم اطلاعرسانی دولت و حامیانش در بحرانها قادر به ایفای نقش حرفهای خود نیستند.
وقتی حامیان و دستاندرکاران ملی و محلی دولت و رسانههای رسمی منتسب به آن در سادهترین موارد ناتوان از تولید محتوای اقناعی و یا انتشار حتی یک «استوری» حمایتیاند، پرسش جدی دربارهی ناکارآمدی کلانِ نظام ارتباطی دولت مطرح میشود. این روند ممکن است حتی در کوتاه یا میانمدت به کاهش تدریجی مشروعیت دولت پزشکیان در میان مردم بینجامد.
Avinpress.ir
@avinpress
👍9❤3
Forwarded from پیوست
🔺 یک فیلم کوتاه و چند عبرت
✍شفیع بهرامیان
رسم است در برخی کشورهای منطقه که قبل از شروع ماه رمضان، مغازهداران و اصناف خُرد و درشت ۵ تا ۱۰ درصد و شاید هم بیشتر به اجناس خود تخفیف میدهند و اینگونه است که اگر خانوادهها یا افرادی دستتنگ هم در آن جوامع موجود باشند این ماه نه برایشان ماه سختی و گرانی و تورم بیشتر بلکه ماه ارزانی و راحتی و توجه بیشتر به قشر ضعیف است.
روی سخن من اصلا با دولتها و حکومتها نیست؛ نه اینکه بخواهیم آنها را تبرئه کرده یا فاقد مسئولیت بدانیم، نه اصلا! وظایف آنها و صلاحیت و مسئولیتشان در جای خود قابل بحث و نقد فراوان است. اینجا فعلا در مورد خود مردم و برای مردم حرف میزنیم.
اینکه هر یک از ما بهعنوان اول یک انسان و سپس یک مسلمان "مذهبی" یا "کمتر مذهبی" چه از دستمان برای دیگرانی که بههر دلیلی ضعیفتر و فقیرتر از ما هستند بر میآید؟ آیا به وسع و توانایی خودمان هیچوقت فکر کردهایم و برآن اساس تلاش کردهایم به ضعیفتر از خودمان مدد و کمکی برسانیم؟
آیا همه ما ناتوان از اینیم؟ طبیعتا نه! بسیاری از ما این وسع و توانایی را داریم نه فقط در یک ماه بلکه در طول سال یاریگر کسانی باشیم که به هر دلیلی نیازمند و مستحق کمک و توجه و یاریاند.
اینکه همه ما در برابر دیگران مسئولیم نه صرفا یک اصل دینی بلکه یک الزام انسانی، یک ضرورت اجتماعی و یک ارزش وجدانی است.
در جامعه کم نداریم انسانهایی را که دست تنگ و ندار هستد اما از دیوار کسی بالا نمیروند، دروغ نمیگویند، ریا نمیکنند و حلال و حرام برایشان مهم است گرچه زیاد شنیدهایم که شکم گرسنه دین و ایمان نمیشناسد اما اگر چشم باز کنیم چه بسیار فقرایی را میبینیم که از امثال "من و ما" بیشتر به اصول و ارزشهای انسانی پایبندند درحالیکه آهی در بساطشان نیست.
امیدوارم چشمانمان را بازتر کنیم و روح و فطرت انسانیمان را که همواره برای یاری و کمک به مستمندان بیتاب است بیش از این به بهانهها و توجیهات مختلف سرکوب نکنیم و زندگی را بر خود آسان و برای دیگران آسانتر کنیم.
Avinpress.ir
@avinpress
✍شفیع بهرامیان
رسم است در برخی کشورهای منطقه که قبل از شروع ماه رمضان، مغازهداران و اصناف خُرد و درشت ۵ تا ۱۰ درصد و شاید هم بیشتر به اجناس خود تخفیف میدهند و اینگونه است که اگر خانوادهها یا افرادی دستتنگ هم در آن جوامع موجود باشند این ماه نه برایشان ماه سختی و گرانی و تورم بیشتر بلکه ماه ارزانی و راحتی و توجه بیشتر به قشر ضعیف است.
روی سخن من اصلا با دولتها و حکومتها نیست؛ نه اینکه بخواهیم آنها را تبرئه کرده یا فاقد مسئولیت بدانیم، نه اصلا! وظایف آنها و صلاحیت و مسئولیتشان در جای خود قابل بحث و نقد فراوان است. اینجا فعلا در مورد خود مردم و برای مردم حرف میزنیم.
اینکه هر یک از ما بهعنوان اول یک انسان و سپس یک مسلمان "مذهبی" یا "کمتر مذهبی" چه از دستمان برای دیگرانی که بههر دلیلی ضعیفتر و فقیرتر از ما هستند بر میآید؟ آیا به وسع و توانایی خودمان هیچوقت فکر کردهایم و برآن اساس تلاش کردهایم به ضعیفتر از خودمان مدد و کمکی برسانیم؟
آیا همه ما ناتوان از اینیم؟ طبیعتا نه! بسیاری از ما این وسع و توانایی را داریم نه فقط در یک ماه بلکه در طول سال یاریگر کسانی باشیم که به هر دلیلی نیازمند و مستحق کمک و توجه و یاریاند.
اینکه همه ما در برابر دیگران مسئولیم نه صرفا یک اصل دینی بلکه یک الزام انسانی، یک ضرورت اجتماعی و یک ارزش وجدانی است.
در جامعه کم نداریم انسانهایی را که دست تنگ و ندار هستد اما از دیوار کسی بالا نمیروند، دروغ نمیگویند، ریا نمیکنند و حلال و حرام برایشان مهم است گرچه زیاد شنیدهایم که شکم گرسنه دین و ایمان نمیشناسد اما اگر چشم باز کنیم چه بسیار فقرایی را میبینیم که از امثال "من و ما" بیشتر به اصول و ارزشهای انسانی پایبندند درحالیکه آهی در بساطشان نیست.
امیدوارم چشمانمان را بازتر کنیم و روح و فطرت انسانیمان را که همواره برای یاری و کمک به مستمندان بیتاب است بیش از این به بهانهها و توجیهات مختلف سرکوب نکنیم و زندگی را بر خود آسان و برای دیگران آسانتر کنیم.
Avinpress.ir
@avinpress
Telegram
📎
❤10👍5😢1
Forwarded from عکس نگار
.
🔺مسیر دشوار تا شهروندی!
✍ شفیع بهرامیان
▫️زیست در شهر به سکونت فیزیکی در فضای شهری اما با ذهنیتی پیشا-شهری اشاره دارد و شامل صرفا دسترسی به امکاناتی مانند بازار، فرصت شغلی، مسکن، حملونقل و خدمات اولیه درمانی، آموزشی و امثال آن است. این مفهوم بیشتر بر شرایط مادی و جغرافیایی متمرکز است، مانند تراکم جمعیت، چالشهای آلودگی، یا هزینههای زندگی. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی (شهروندی) مجموعهای از باورها، هنجارها، رفتارها و مسئولیتهای اجتماعی است که همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل در شهر را ممکن میسازد. این فرهنگ شامل رعایت قوانین (مانند احترام به عابران، همسایگان، رعایت قوانین رانندگی، سرک نکشیدن در زندگی دیگران، پارک مناسب و عدم سد معبر و...)، مشارکت در امور عمومی، حفظ نظافت، و پذیرش تنوع فرهنگی است.
▫️زیست «روستاگونه» در شهر میتواند بدون باور به فرهنگ شهروندی وجود داشته باشد اما این وضعیت به بینظمی، هرجومرج، کاهش کیفیت زندگی و افزایش شکافهای اجتماعی و حتی فرهنگی منجر میشود. برای مثال، فردی ممکن است در شهر متولد شود و در آن زندگی کند اما زبالهها را در معابر عمومی بریزد یا به حقوق دیگران در مجتمع و کوچه و خیابان بیتوجه باشد. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی حتی در شرایط نامطلوب مادی، با تقویت مسئولیتپذیری جمعی و تعاملات احترامآمیز، به بهبود همبستگی اجتماعی و رفاه عمومی کمک میکند.
▫️براساس مطالعات جامعهشناسی شهری و نظریهپردازانی مانند جرج زیمل و لوییس ورث، تفاوت بین سکونت در شهر ( با دیدگاه روستایی) و فرهنگ شهرنشینی ریشه در رویکردهای روانشناختی-اجتماعی دارد. زیمل در مقاله «کلانشهر و حیات ذهنی» (۱۹۰۳) تأکید میکند که زندگی شهری نیازمند «سازگاری روانی» با تراکم، ناشناسی، تقسیم کار و پیچیدگی روابط است. ساکنان بدونِ تفکر شهروندی، اغلب در برابر این فشارها به انزوا یا بیتفاوتی روی میآورند، در حالی که فرهنگ شهرنشینی مستلزم «تعامل آگاهانه» با این واقعیتهای جامعه شهری است.
▫️رابرت پاتنام نیز در پژوهشهایش درباره «سرمایه اجتماعی» اشاره میکند که ساکنان بدون فرهنگ شهری، اغلب در ایجاد شبکههای اعتماد و مشارکت جمعی ضعیف عمل میکنند، در حالی که شهروندان با تفکر شهری، به بهبود کیفیت زندگی از طریق همکاری و احترام به اصول شهری متعهدند.
▫️این نظریات نشان میدهند که ساکن بودن یا تولد در شهر فقط یک «شرط مکانی» است، اما تعلق به فرهنگ شهرنشینی و باور به مفهوم شهروندی نیازمند «تحول درونی و ذهنی» و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی است که بدون آن، شهر به فضایی ناکارآمد و ناپایدار و از هم گسیخته تبدیل میشود.
▫️بهطور خلاصه، فرهنگ شهرنشینی فرایندی آگاهانه است که فراتر از سکونت در شهر، شامل مسئولیتپذیری اجتماعی، تعاملات مثبت، آگاهی از حقوق و مشارکت در مدیریت شهری بهمنظور ایجاد شهری پایدار و «انسانی» است. آموزش از کودکی و رسانهها و نهادهای مدنی و ایجاد بستری آگاهانه برای مشارکت جمعی، نقش کلیدی در ارتقای آن دارند. فقدان این فرهنگ، شکاف طبقاتی، ناهنجاریهای اجتماعی، تخریب روابط انسانی و کاهش کیفیت زندگی را در پی دارد. تقویت احساس تعلق، ایجاد فضاهای عمومی جذاب، نظارت بر قوانین و حمایت از نهادهای مدنی راهکارهایی برای بهبود فرهنگ شهرنشینی هستند. این فرهنگ، فرایندی پویا و نیازمند همکاری جمعی است.زندگی در شهر بدون این فرهنگ، مانند سکونت در ساختمانی است که هیچکس از آن مراقبت نمیکند.
#آوین_پرس #شفیع_بهرامیان #هزارمین_پست #شهروندی #ارومیه #بوکان #اشنویه #مهاباد #پیرانشهر #سقز #تهران #نقده #سردشت #سنندج #تبریز #خوی #ماکو #سلماس
Avinpress.ir
@avinpress
🔺مسیر دشوار تا شهروندی!
✍ شفیع بهرامیان
▫️زیست در شهر به سکونت فیزیکی در فضای شهری اما با ذهنیتی پیشا-شهری اشاره دارد و شامل صرفا دسترسی به امکاناتی مانند بازار، فرصت شغلی، مسکن، حملونقل و خدمات اولیه درمانی، آموزشی و امثال آن است. این مفهوم بیشتر بر شرایط مادی و جغرافیایی متمرکز است، مانند تراکم جمعیت، چالشهای آلودگی، یا هزینههای زندگی. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی (شهروندی) مجموعهای از باورها، هنجارها، رفتارها و مسئولیتهای اجتماعی است که همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل در شهر را ممکن میسازد. این فرهنگ شامل رعایت قوانین (مانند احترام به عابران، همسایگان، رعایت قوانین رانندگی، سرک نکشیدن در زندگی دیگران، پارک مناسب و عدم سد معبر و...)، مشارکت در امور عمومی، حفظ نظافت، و پذیرش تنوع فرهنگی است.
▫️زیست «روستاگونه» در شهر میتواند بدون باور به فرهنگ شهروندی وجود داشته باشد اما این وضعیت به بینظمی، هرجومرج، کاهش کیفیت زندگی و افزایش شکافهای اجتماعی و حتی فرهنگی منجر میشود. برای مثال، فردی ممکن است در شهر متولد شود و در آن زندگی کند اما زبالهها را در معابر عمومی بریزد یا به حقوق دیگران در مجتمع و کوچه و خیابان بیتوجه باشد. در مقابل، فرهنگ شهرنشینی حتی در شرایط نامطلوب مادی، با تقویت مسئولیتپذیری جمعی و تعاملات احترامآمیز، به بهبود همبستگی اجتماعی و رفاه عمومی کمک میکند.
▫️براساس مطالعات جامعهشناسی شهری و نظریهپردازانی مانند جرج زیمل و لوییس ورث، تفاوت بین سکونت در شهر ( با دیدگاه روستایی) و فرهنگ شهرنشینی ریشه در رویکردهای روانشناختی-اجتماعی دارد. زیمل در مقاله «کلانشهر و حیات ذهنی» (۱۹۰۳) تأکید میکند که زندگی شهری نیازمند «سازگاری روانی» با تراکم، ناشناسی، تقسیم کار و پیچیدگی روابط است. ساکنان بدونِ تفکر شهروندی، اغلب در برابر این فشارها به انزوا یا بیتفاوتی روی میآورند، در حالی که فرهنگ شهرنشینی مستلزم «تعامل آگاهانه» با این واقعیتهای جامعه شهری است.
▫️رابرت پاتنام نیز در پژوهشهایش درباره «سرمایه اجتماعی» اشاره میکند که ساکنان بدون فرهنگ شهری، اغلب در ایجاد شبکههای اعتماد و مشارکت جمعی ضعیف عمل میکنند، در حالی که شهروندان با تفکر شهری، به بهبود کیفیت زندگی از طریق همکاری و احترام به اصول شهری متعهدند.
▫️این نظریات نشان میدهند که ساکن بودن یا تولد در شهر فقط یک «شرط مکانی» است، اما تعلق به فرهنگ شهرنشینی و باور به مفهوم شهروندی نیازمند «تحول درونی و ذهنی» و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی است که بدون آن، شهر به فضایی ناکارآمد و ناپایدار و از هم گسیخته تبدیل میشود.
▫️بهطور خلاصه، فرهنگ شهرنشینی فرایندی آگاهانه است که فراتر از سکونت در شهر، شامل مسئولیتپذیری اجتماعی، تعاملات مثبت، آگاهی از حقوق و مشارکت در مدیریت شهری بهمنظور ایجاد شهری پایدار و «انسانی» است. آموزش از کودکی و رسانهها و نهادهای مدنی و ایجاد بستری آگاهانه برای مشارکت جمعی، نقش کلیدی در ارتقای آن دارند. فقدان این فرهنگ، شکاف طبقاتی، ناهنجاریهای اجتماعی، تخریب روابط انسانی و کاهش کیفیت زندگی را در پی دارد. تقویت احساس تعلق، ایجاد فضاهای عمومی جذاب، نظارت بر قوانین و حمایت از نهادهای مدنی راهکارهایی برای بهبود فرهنگ شهرنشینی هستند. این فرهنگ، فرایندی پویا و نیازمند همکاری جمعی است.زندگی در شهر بدون این فرهنگ، مانند سکونت در ساختمانی است که هیچکس از آن مراقبت نمیکند.
#آوین_پرس #شفیع_بهرامیان #هزارمین_پست #شهروندی #ارومیه #بوکان #اشنویه #مهاباد #پیرانشهر #سقز #تهران #نقده #سردشت #سنندج #تبریز #خوی #ماکو #سلماس
Avinpress.ir
@avinpress
❤12👍1
🔺با باجنیوزها چه باید کرد؟
▫️باج نیوزها و زردنیوزها با هدف جذب مخاطب از طریق ایجاد هیجان کاذب یا هراسافکنی گسترش مییابند. یکی از عوامل تقویتکننده این محتواها، واکنش نشان دادن و توجه عمومی به آنهاست.
وقتی افراد، رسانهها یا نهادها به این سنخ محتواها پاسخ میدهند (حتی برای تکذیب یا انتقاد)، ناخواسته به آنها اعتبار میبخشند و با افزایش بازدید و اشتراکگذاری، دامنه انتشارشان را گسترش میدهند. این فرآیند، چرخهای از توجه و سودآوری ایجاد میکند که انگیزه گردانندگان این باجنیوزها را تقویت میکند.
▫️راهکار مؤثر برای مقابله با چنین آفتی، بیتوجهی آگاهانه، تقویت سواد رسانهای و تمرکز بر رسانهها و منابع خبری معتبر است تا از چرخه اعتباربخشی به اخبار و رسانههای غیرواقعی جلوگیری شود.
▫️باجپرسها معمولا دارای پشت پردههای اقتصادی، رانتی و بعضا مافیایی در مقیاس کوچک و بزرگاند. آنها غالبا افراد مهم را هدف میگیرند. هرگونه توجه و باج دادن به آنها و یا پاسخگویی سبب جریتر شدن و کشاندن قربانی به زمین بازی آنهاست. بیتوجهی و نادیدهگرفتن، بهترین پاسخ و سیاست در برابر تخریبها و تهدیدهای آنان است.
@avinpress
▫️باج نیوزها و زردنیوزها با هدف جذب مخاطب از طریق ایجاد هیجان کاذب یا هراسافکنی گسترش مییابند. یکی از عوامل تقویتکننده این محتواها، واکنش نشان دادن و توجه عمومی به آنهاست.
وقتی افراد، رسانهها یا نهادها به این سنخ محتواها پاسخ میدهند (حتی برای تکذیب یا انتقاد)، ناخواسته به آنها اعتبار میبخشند و با افزایش بازدید و اشتراکگذاری، دامنه انتشارشان را گسترش میدهند. این فرآیند، چرخهای از توجه و سودآوری ایجاد میکند که انگیزه گردانندگان این باجنیوزها را تقویت میکند.
▫️راهکار مؤثر برای مقابله با چنین آفتی، بیتوجهی آگاهانه، تقویت سواد رسانهای و تمرکز بر رسانهها و منابع خبری معتبر است تا از چرخه اعتباربخشی به اخبار و رسانههای غیرواقعی جلوگیری شود.
▫️باجپرسها معمولا دارای پشت پردههای اقتصادی، رانتی و بعضا مافیایی در مقیاس کوچک و بزرگاند. آنها غالبا افراد مهم را هدف میگیرند. هرگونه توجه و باج دادن به آنها و یا پاسخگویی سبب جریتر شدن و کشاندن قربانی به زمین بازی آنهاست. بیتوجهی و نادیدهگرفتن، بهترین پاسخ و سیاست در برابر تخریبها و تهدیدهای آنان است.
@avinpress
👍8👏2
🔺آیا تهران همه ایران است!
▫️مصوبات مجلس و شورای نگهبان تا قبل از تایید توسط مجمع، ذرهای ارزش ندارند/مصوبه کاهش ساعت کاری در مجمع مصلحت نظام تأیید نشد!
▫️ظاهرا پس از سالها پاسکاری و کش و قوسهای فراوان، هیات عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، لایحه کاهش ساعت کاری اداری را مغایر با سیاستهای کلی دانست و آن را تأیید نکرد. البته چیز عجیبی هم نیست همه حضرات تصمیمگیر کشور خود ساکن دایم یا موقت تهران هستند و در پایتخت نیز پنجشبهها ذاتا تعطیل است! سایر نقاط کشور هم اهمیتی ندارد!
▫️رسانههای کشور که پس از تصویب یک طرح یا لایحه در مجلس، آن را به عنوان یک اتفاق بزرگ، خبررسانی و حتی پیرامون آن تحلیل میکنند باید دریابند مصوبههای مجلس تا قبل از تایید توسط شورای نگهبان و تازگیها «مجمع مصلحت نظام» پشیزی ارزش ندارند!
▫️۲۶۰ نماینده مجلس که خارج از حوزه تهران بوده اما در دوران نمایندگی ساکن موقت پایتختاند هم ظاهرا تمایلی یا قدرتی برای دفاع از حقوق رایدهندگان خود در این رابطه ندارند!
#نمایندگان_مجلس
@avinpress
▫️مصوبات مجلس و شورای نگهبان تا قبل از تایید توسط مجمع، ذرهای ارزش ندارند/مصوبه کاهش ساعت کاری در مجمع مصلحت نظام تأیید نشد!
▫️ظاهرا پس از سالها پاسکاری و کش و قوسهای فراوان، هیات عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، لایحه کاهش ساعت کاری اداری را مغایر با سیاستهای کلی دانست و آن را تأیید نکرد. البته چیز عجیبی هم نیست همه حضرات تصمیمگیر کشور خود ساکن دایم یا موقت تهران هستند و در پایتخت نیز پنجشبهها ذاتا تعطیل است! سایر نقاط کشور هم اهمیتی ندارد!
▫️رسانههای کشور که پس از تصویب یک طرح یا لایحه در مجلس، آن را به عنوان یک اتفاق بزرگ، خبررسانی و حتی پیرامون آن تحلیل میکنند باید دریابند مصوبههای مجلس تا قبل از تایید توسط شورای نگهبان و تازگیها «مجمع مصلحت نظام» پشیزی ارزش ندارند!
▫️۲۶۰ نماینده مجلس که خارج از حوزه تهران بوده اما در دوران نمایندگی ساکن موقت پایتختاند هم ظاهرا تمایلی یا قدرتی برای دفاع از حقوق رایدهندگان خود در این رابطه ندارند!
#نمایندگان_مجلس
@avinpress
👍6❤1