بریده بریده 📚📖 – Telegram
بریده بریده 📚📖
215 subscribers
93 photos
14 videos
4 files
84 links
دست بر‌ گلویم گرفته‌ام و با کتاب‌ها بریده بریده حرف می‌زنم ...

انتقادات و پیشنهادات:
https://news.1rj.ru/str/HarfinoBot?start=e9267dabdb8f2a0

جهان نخواست مرا، بخت شاعری فرمود :)
Download Telegram
بریده بریده 📚📖 pinned «کاش کانال رو معرفی کنید:) با فوروارد کردن یا هرچی 🚶🏻‍♀️😅 ممنونم»
هر چقدر که نظریه یا اصولی تثبیت‌شده‌تر باشد، باید در مورد هر داده متناقضی شکاک‌تر باشید، و برعکس هر چقدر که داده‌های متناقض مجاب‌کننده‌تر هستند، لازم است در مورد اصل‌های تثبیت‌شده شکاک‌تر باشید. این طبیعت علم است - چرخه‌ بی‌پایانی از طرح‌های غرورآمیز و تردید‌های حقارت‌آمیز.

#سیری_در_نظریه_پیچیدگی
در زندگی‌نامه‌ی نیوتون، جیمز گلیک موضوع را اینگونه توضیح می‌دهد: "آشوب زبان جلوی دست و پای او را گرفته بود - واژه‌هایی کماکان مبهم تعریف شده بودند، و واژه‌هایی واقعا در دسترس نبودند ... نیوتون معتقد بود که اگر بتواند فرهنگ لغات مناسبی پیدا کند، می‌تواند علم کامل حرکت را نظم بخشد." با ابداع آنالیز ریاضی، نیوتون سرانجام این فرهنگ لغات را خلق کرد.

#سیری_در_نظریه_پیچیدگی
آیا ما هم می‌توانیم به صورت مشابهی آنالیز پیچیدگی را خلق کنیم - نوعی زبان ریاضی که منشا و دینامیک خودسامانی، رفتار نوظهور و انطباق در سیستم‌های پیچیده را بیان کند؟

#سیری_در_نظریه_پیچیدگی
به بیان آندره ژید که نویسنده‌ای بی‌پروا بود: "هیچ‌کس سرزمین‌های جدیدی کشف نمی‌کند مگر بر خود روا دارد که منظره ساحل مدت‌ها از چشمش پنهان شود."

#سیری_در_نظریه_پیچیدگی
دل عاشق شکسته‌تر بهتر
بشکن این ساغر بلوری را

#محمدرضا_معلمی
#1375
ما چون می‌آموزیم و تداعی می‌کنیم، پس هستیم!

#درجستجوی_حافظه_پیدایش_دانش_نوین_ذهن
But, as I always tell my students, the real Prize is enjoying doing science.

#HowtoPickaGraduateAdvisor
#مقاله
آلن هاجکین، طراح فرضیه‌ی یونی، در شرح حال خود می‌نویسد: "اگر برای خبرگان علمی کنجکاوی تنها انگیزه‌ی حرکت باشد، پس باید زمانی که دیگری به جای ایشان مشکل مربوطه را حل کند، خیلی خوشحال شوند_اما چنین مواردی بسیار نادر اتفاق می‌افتد."

#درجستجوی_حافظه_پیدایش_دانش_نوین_ذهن
👍1
این شهر‌های بی‌امام‌زاده و حرم چقدر سردرگم‌اند. آدم باید در شهرش جایی داشته باشد که به سمتش جاری شود. آن‌جا آرام بگیرد. شاید هم آتش بگیرد.

#کآشوب
👍1
نوسان عقربه‌های قطب‌نما نشان اختیارشان نیست. کمی که صبر کنی آرام می‌گیرند.

#کآشوب
👍1
هر‌روز می‌روم سر آن کوچه‌ی قدیم
آن‌قدر پرشتاب که می‌مانم از خودم

#محمدسعید_میرزایی
#غزل_هزاره‌ای_دیگر
Forwarded from عقیق شعر
#عقیق_شعر

با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم

قسمت نشد که بال و پری دست و پا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم

گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم

اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم

از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم

حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من
«پایین پای» تو شده هفت آسمان من


در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه

گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه

پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه
سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه

عکس ضریح توست که در قاب چشم‌هاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه

گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه

لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها
آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها


شب‌های گریه تا به سحر حرف می‌زنم
با واژه واژه خون جگر حرف می‌زنم

شمعم که گریه می‌کنم و گریه می‌کنم
با قطره قطره آتش تر حرف می‌زنم

روح لطیف تو شده سنگ صبور من
گویی که با نسیم سحر حرف می‌زنم

گاهی کنار پنجره‌های ضریح تو
گاهی در آستانهٔ در حرف می‌زنم

شب‌های بارگاه تو را درک کرده‌ام
از «لیلة الرغائب» اگر حرف می‌زنم

بر لب رسیده از قفس سینه، آه من
حرف دل است روی زبان نگاه من


روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند

دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزی‌رسان انفس و آفاق خوانده‌اند

باران مهربانی بی‌وقفهٔ تو را
شأن نزول سورهٔ انفاق خوانده‌اند

در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند

هفت آسمان و رحمت شمس الشموسی‌ات
ذرات خاک و لطف انیس النفوسی‌ات

#سیدمحمدجواد_شرافت
#امام_رضا_علیه_السلام

🔹عقیق شعر
@aghighpoem
... زیرا مزیت اصلی روش‌های علمی اتفاقا در توانایی آن‌ها در ارائه‌ی فرضیه‌هاست، اعم از این‌که آن فرضیه‌ها مورد تایید قرارگیرند یا مردود اعلام شوند. دانش اساسا از طریق چرخه‌ی دائما تکمیل‌شونده‌ی اثبات و ابطال به پیشرفت‌های خود نائل می‌شود.

#درجستجوی_حافظه_پیدایش_دانش_نوین_ذهن
من تنها سایه‌ی این طرف شیشه‌ی مشجر بودم که به اشک‌های خودش شک داشت. شک در اشک از ماندن بین سه و چهار بدتر است.

#کآشوب
مرا که خسته‌ی راهم، که نیستم سر حال
به بوسه‌های پیاپی بیا به استقبال

#محمدرضا_معلمی
#1375
نفس واقعه‌ی مرگ یکی از آشنایان نزدیک در شنوندگان خبر، طبق معمول، این احساس دلپسند را برانگیخت که "اوست که مرده، نه من."

#مرگ_ایوان_ایلیچ
گاهی شراره‌ی امیدی جستن می‌کند و پس از آن بحر نومیدی برمی‌جوشد، و همه‌اش درد؛ همه‌اش درد، همه‌اش نومیدی و همه‌اش همان آش و همان کاسه.

#مرگ_ایوان_ایلیچ
تنها که می‌شد میل سوزانی وجودش را فرا می‌گرفت که کسی را صدا کند، اما پیشاپیش می‌دانست وجود دیگران دردی را دوا نمی‌کند و حالش بدتر هم می‌شود.

#مرگ_ایوان_ایلیچ
👍1
باشندگان دَرَک نخست دوزخ، که دانته در مسیر سفر خویش می‌بیند، بی‌طرف‌ها یا حاشیه‌نشینان اند، یعنی آدم‌هایی که "بی‌نام و ننگ" می‌زیسته اند_ آنان که، به قول دانته: "هرگز زنده نبوده‌اند."

#مرگ_ایوان_ایلیچ:حدیث_مرگ_و_رستاخیز
از این گذشته، می‌گفت که در زندگی چیزی که می‌تواند همیشه آدم را به موفقیت برساند یک کمی رو است.

#مادام_بوواری