آموزش چندفرهنگی(علیرضا صادقی) – Telegram
آموزش چندفرهنگی(علیرضا صادقی)
1.19K subscribers
445 photos
94 videos
164 files
519 links
برنامه درسی درخدمت آموزش چندفرهنگی، صلح و برقراری عدالت اجتماعی

لینک مطلب اول کانال:
https://news.1rj.ru/str/cacpc/2
Download Telegram
با سلام و درود

کانال قبلی با یک اشتباه سهوی حذف شد. با همان آیدی و همان اسم و عنوان مجددا ایجاد کردم. مطالب قبلی را با کمک برخی از دوستان بازیابی کرده و مجددا بارگذاری نمودم. از همکاری همه دوستانی که در بازیابی مطالب قبلی کمک کردند نهایت تشکر را دارم، به ویژه لازم می دانم از آقای کیخا و خانم پاکزاد دانشجویان دکتری برنامه درسی که در جمع آوری مطالب پیشین کمک کردند ویژه تشکر کنم.
امیدوارم طبق روال قبل بتوانم در خدمت دوستان باشم.

https://news.1rj.ru/str/cacpc
#سفرنامه_کانادا

همان طور که قبلا قول داده بودم روایت حضور در کانادا و مواردی از فرصت مطالعاتی ام را برای خوانندگان با عنوان یادداشت... در کانال ارائه خواهم کرد.(یادداشت اول تا یادداشت چهل و ششم در رابطه باحضور بنده در فرصت مطالعاتی دانشگاه بریتیش کلمبیا و اطلاعات آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اداری، فرهنگ عامه و... کانادا نوشته شده، که در همین کانال بارگذاری شده است)

#یادداشت_اول

📜 یادداشتی که شما ملاحظه خواهید کرد، احتمالا چند ساعت بعد خواهد بود، چون درحال حاضر در ایران نیمه شب و در ونکوور جایی که سکونت داریم، عصر روز تعطیل (یکشنبه) است.

فردا دوشنبه ۱۹ سپتامبر یک هفته ای است که از ایران خارج شده و در کانادا ساکن شده ایم. اساس خروج بنده و داستان فرصت مطالعاتی ام به خاطر دریافت تجربه زیست چندفرهنگی و از سوی دیگر دریافت دانش جدید چندفرهنگی بوده است. موردی که از بدو ورود به هواپیمایی کانادا نیز موج می زد."چندفرهنگی گرایی". مهمانداران هواپیما ترکیبی از ملیت های مختلف بودند. یکی چینی، دیگری عرب، چند نفر هم کانادایی و سر مهماندار هم از اتباع آمریکای جنوبی بود.این همان اتفاقی است که مرا از ابتدا حساس می کرد. یعنی؛ "چندفرهنگی گرایی".
و اما؛ کانادا بر اساس رویکرد چندفرهنگی بنا شده و در قانون اساسی این کشور صریحا بدان اشاره شده است. نکته دیگری که قبل از سوار شدن به هواپیما نیز برایم جالب بود و در واقع یکی دیگر از نمادهای چندفرهنگی بودن را نشان می داد؛ ارجحیت کودکان و کهنسالان بود. افرادی که کودک خردسال و یا افراد کهنسال همراه داشتند، خارج از نوبت کارت پرواز دریافت می کردند. نکته ای که ما در ایران کمتر بدان توجه می کنیم. این رفتار برای من بسیار شعف انگیز بود که چندفرهنگی بودن صرفا در ادعاهایشان نیست، در عمل هم پیاده می کنند.
در کل،طی این چند روز احترام به انسان به ما هو انسان به ویژه احترام به بچه ها و کهنسالان بسیار نمود داشت.
در گزارش بعدی درباره شهر ونکوور جایی که ما آنجا مستقر شدیم و زندگی می کنیم گزارشی را تقدیم خواهم کرد.
گزارشی از مشاهدات خود از شهر و نوع رفتارهای عمومی مردم.

یکشنبه ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۶ مصادف با ۲۹ شهریور ۱۳۹۵

#فرصت_مطالعاتی
#چندفرهنگی_گرایی
#ونکوور

https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍2
#یادداشت_دوم:

در یادداشت قبلی قول دادم درباره مشاهدات خود از شهر ونکوور و نوع رفتارهای عمومی مردم گزارشی ارائه کنم. اما فکر کردم ابتدا در خصوص مدارس ابتدایی کانادا مطالبی را ارائه نمایم. آنچه در ادامه خواهد آمد هم تجربه زیسته ام در مورد ثبت نام دخترم در مدرسه است و اینکه در لابلای این گزارش ثبت نام، شما را با فضای اداره آموزش و پرورش و مدارس ابتدایی کانادا آشنا خواهم کرد.
ابتدا این چند عکس را ببینید.خواهشمند است؛ فعلا ادامه گزارش را نخوانید. فقط حدس بزنید اینجا کجاست؟

#تجربه_زیسته


https://news.1rj.ru/str/cacpc
1
ادامه #یادداشت_دوم

📜 برای ثبت نام New Comer ها همان تازه واردها دولت کانادا و دولت ایالتی کانادا تسهیلاتی فراهم می کند. یکی از آن موارد مراقبت از کودکان، پیران و آموزش آنهاست. در خصوص کودکان برنامه های مختلفی وجود دارد که موضوع مدرسه موضوع مهمی است.در مورد ثبت نام دخترم خیلی نگران بودیم. چون حدود یک هفته هم دیرتر از زمان بازگشایی مدارس کانادا به ونکوور رسیده بودیم. لذا نگرانی مان مضاعف شده بود.نیوکامرها در بدو ورود به مرکزی به نام مالتی کالچرال Multicultural معرفی می شوند. آنجا در مورد نحوه زیست در کانادا و مهارت های شهروندی آموزش های خوبی دارند. کارگاه، بازدید، کلاس زبان و ... یکی از آنها مشاوره درباره نحوه ثبت نام بچه هاست. البته ما این مشاوره را نگرفتیم. سرخود به مدارس ابتدایی اطرافمان رفتیم و ثبت نام انجام شد.
در ادامه توضیحات، عکسهایی که مشاهده نمودید؛ خواهد آمد.....

در کانادا برای ثبت نام مستقیم به مدرسه مراجعه نمی کنید. بلکه ابتدا به ناحیه آموزشی مراجعه و یا مدارک را ایمیل می کنید. اینجا اغلب ایمیل می کنند چون ما نیو کامر بودیم مراجعه حضوری کرده بودیم. عکس هایی که دیدید نه هتل چند ستاره است، نه یک ساختمان شرکت پولدار و نه هیچ جای دیگر اینجا اداره آموزش و پرورش و یا به اصطلاح خودشان ناحیه آموزشی( BC school center) است.
در اینجا مدارک شما که شامل هویت دانش آموز و والدین بعلاوه آدرس منزل مسکونی است از شما اخذ می شود و شما دیگر با ثبت نام کاری ندارید. چند ساعت بعد و یا حداکثر یک روز بعد، از مدرسه با شما تماس گرفته و اطلاع می دهند که دانش آموز شما کجا ثبت نام شده است. به همین راحتی. اینجا دیگر شهروند و غیر شهروند ندارد. همه به صورت برابر ثبت نام شان انجام می شود. برای ما هم همین اتفاق افتاد. به منزل نرسیده بودیم که از مدرسه ایمیل زدند ؛ دخترتان در مدرسه ما ثبت نام شده فردا ساعت نه در مدرسه باشید.
عکس هایی که مشاهده کردید در واقع همان اداره آموزش و پرورش بود. اگر درست دیده باشم ده تا دوازده کارمند هم بیشتر نداشت. نه مثل اداره های عریض و طویل ما که در نهایت خیلی ها در ثبت نام با مشکل مواجه می شوند. ملاک تعیین مدرسه از طرف ناحیه آموزشی صرفا نزدیکی مدرسه به آدرس منزل است.
ان شاءالله در یادداشت بعدی نحوه پذیرش دخترم در مدرسه را گزارش خواهم کرد.

نکته قابل توجه اینکه، ناحیه آموزشی مستقلا یک ساختمان عریض و طویل را اشغال نکرده بود. بلکه یک طبقه از یک ساختمان چند طبقه، مخصوص ناحیه آموزشی بود. در اصل ساختمان به فعالیت های هنری اختصاص داشت. یک بخش آن موزه و قسمت دیگر گالری نقاشی بود. لذا در همه چیز صرفه جویی و اختصار دیده می شود
.

#ثبت_نام
#دبستان

https://news.1rj.ru/str/cacpc
👏1
#یادداشت_سوم

چگونگی پذیرش دخترم در مدرسه

📝 بازگشایی مدارس در کانادا از ده سپتامبر می باشد اما امسال چون همزمان با روزهای تعطیل شنبه و یکشنبه بود در نتیجه سال تحصیلی از دوازده سپتامبر آغاز گردید.

در یاداشت قبلی نوشتم که هنگام ثبت نام، نیازی به مراجعه حضوری به مدرسه نیست بلکه به ناحیه آموزشی محل زندگی خود ایمیل زده و مدارک مورد نیاز را پیوست می کنید وچند ساعت بعد از نزدیکترین مدرسه به منزل، با پدر و مادر دانش آموز تماس گرفته و اعلام می کنند که فرزند شما در کدام مدرسه ثبت نام شده است.(چون در یادداشت قبلی مدارک و موارد دیگر را عرض کردم دوباره تکرار نمی کنم.)
برای ما هم این اتفاق افتاد و پس از چند ساعت از تحویل مدارک به ناحیه آموزشی، از مدرسه تماس گرفته و محل ثبت نام دخترم را اعلام کردند. فردای آن روز چند دقیقه ای زودتر از موعد مقرر به مدرسه مراجعه کردیم.(در اینجا مدارس از نه صبح باز می شود، نه مثل مدارس ما که بچه ها از پنج و شش صبح و با چشمانی خواب آلود وارد مدرسه می شوند.)

در اولین روز حضور در مدرسه به محض ورود، ما را به دفتر مدیر راهنمایی کردند. مدیر مدرسه یک خانم جا افتاده شصت ساله و حتی بیشتر به نظر می رسید. پس از ورود سریعا مدارک ثبت نام را به ما نشان دادند. در واقع مدارکی را که به ناحیه آموزشی ایمیل زدیم، به مدرسه ارسال شده بود.

پس از آن معاون مدرسه نزدیک یک ساعت کلیه مکان های مدرسه اعم از؛ کتابخانه، حیاط های مختلف مدرسه، سالن آمفی تاتر، کلاس زبان، کلاس موسیقی و .... را به ما نشان دادند.

در کانادا معلم های مدرسه از ساعت هشت صبح در مدرسه حضور دارند. یک ساعت قبل از دانش آموزان در کلاس مستقر شده وکارهای مربوطه به کلاس و درس را انجام می دهند. یک ساعت بعد از دانش آموزان نیز مدرسه را ترک می کنند. یعنی ساعت سه عصر که بچه ها تعطیل می شوند. معلم ها پس از تعطیلی مدرسه و همراهی با بچه ها در هنگام خروج، یک ساعت بعد نیز در کلاس مانده تا تکالیف و فعالیت های دانش آموزان را بازبینی و ... کنند.

نکته قابل ذکر دیگر نحوه چیدمان کلاس هاست که مکان کلاس های پیش دبستانی مستقیم از حیاط مدرسه به داخل ساختمان بوده و بقیه به ترتیب کلاس در طبقات اول و دوم مستقر شده بودند.

محل کتابخانه ی مدرسه درست در وسط ساختمان بدون هیچ گونه محدویتی برای ورود و خروج به شکل مربع با قفسه هایی پرچ شده به دیوارها، طراحی شده بود.تشک های راحتی و بسیار نرمی شبیه تشک تخت خواب نیز در کتابخانه موجود بود و بیشتر برای بچه های پیش دبستانی و اول و دوم ابتدایی کاربرد داشت، که در صورت خستگی و احیانا عدم تمایل به نشستن بر صندلی روی آن دراز بکشند. قبلا نمونه آن را در مدارس مالزی هم دیده بودم.

نکته دیگر اینکه اصلا در مورد هویت شما که کی هستید؟ از کجا آمده اید؟ دین و مذهبتان چیست؟ و از این دست اطلاعات چیزی نمی پرسند. در فرم های ارائه شده شبیه به این سوالات پیدا نمی کنید.درعوض فرم هایی به شما می دهند که حاوی اطلاعاتی درباره دانش آموز بوده و در منزل پر می شود تا اطلاعات آن کمکی به مدرسه جهت شناخت و سرویس بهتر به دانش آموز باشد. مثلا زبان اول دانش آموز چیست؟ که در صورت نیاز، آموزش های بیشتری دراختیار او قرار گیرد، چه علایق و توانایی هایی داشته و در چه مواردی ضعف دارد؟ و....
در کانادا سوالات خصوصی از کسی پرسیده نمی شود. به یاد دارم روز اول که دخترم در مدرسه ثبت نام شد. ظهر، از همان ناحیه آموزشی به مدرسه مراجعه کردند تاوضعیت دخترم را بررسی کنند. دخترم می گفت به کلاس آمده و پرس و جو کردند که آیا راضی هستم؟ و ....

نمونه ای از فرم های مدرسه که شامل توضیحاتی در رابطه با سیاست های مدرسه، برنامه هایشان، برنامه درسی و همچنین عکس هایی از محیط داخل و خارج مدرسه را در اینجا آپلود می کنم.

#مدرسه_گردی
#معرفی_فعالیت_های_مدرسه


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
#یادداشت_چهارم

مشاهدات اولیه از محیط دانشکده و دانشگاه UBC

در ابتدا عنوان کنم، هر ببیننده ای در دانشگاه احساس زندگی و آرامش و در عین حال پویایی را در افراد می بیند. در آرامش کامل همه مشغولند. اساتید، کارکنان و به ویژه دانشجویان. دانشگاه را به محل زندگی تبدیل کردند. (نه از کسی سوال می شود که آقا / خانم لباست چرا اینجوریه؟ چرا این مدلی هستی؟ چرا اون مدلی هستی؟)
در کل همه در دانشگاه حس راحتی و زندگی می کنند. عده ای کنار پیاده رو، زمین، چمن وجاهای مختلف دیگر دراز کشیده و در حال کار و فعالیت اند. برخی چمپاتمه زده در حالی که لپ تاپ را روی پاها گذاشته و مشغول درس و مطالعه اند و بعضی دیگر روی صندلی های تعبیه شده تکیه داده و مشغول کارند. این قدر ریلکس و راحتند که حد ندارد و کسی هم کاری به کارشان ندارد. برخلاف سنت ما که به همه چی دانشجو کار داریم. از دم در دانشگاه گیر داده تا زمانی که به منزل برگردد و احتمالا منزل هم پدر و مادر و خواهر و برادر. اینجا حریم خصوصی انسان ها واقعا حریم شخصی محسوب می شود. دانشجو ها هم شامل این اصل می شوند.

نکته دوم اینکه دردانشگاه UBC یک ساختمان مختص شور و مشورت اساتید دانشکده های مختلف در نظر گرفته شده است. در واقع برگزیدگانی از هر دانشکده در آن دپارتمان عضو هستند تا در نهایت حاصل تفکر اعضای هیات علمی در دانشکده های مختلف با هم جمع شود و جمع بندی آراء و اندیشه های مختلف اعضاء با یکدیگر به رئیس دانشگاه منتقل می شود. نمونه ای که به نظرم در دانشگاه های ایران نداریم یا حداقل من با آن برخورد نداشتم. همیشه در ایران فکر می کردم این همه استاد که بالاخره یک سر و گردن از آدمهای معمولی جامعه بالاترند و یا انتظار می رود بالاتر باشند، کجا باید این سینرژی شکل گیرد. در حالی که در کانادا برای این هم اندیشی برنامه ریزی شده است.

نکته سوم اهمیت وب سایت دانشگاه و دانشکده هاست.بدون اغراق می توان اذعان کرد قلب دانشگاه وب سایت دانشگاه است. فرد تازه وارد یا new comer اطلاعات مورد نیاز خود را به راحتی می تواند از وب سایت دانشگاه دریافت کند. بعضی اوقات حتی اعضای هیات علمی می خواهند اطلاعاتی به دانشجو دهند، دانشجو را به وب سایت ارجاع می دهند.

نکته چهارم که در واقع بی ارتباط با مورد سوم هم نیست، موضوع ایمیل دانشگاه است. همه کارهای اداری و علمی اعضاء صرفا با ایمیل انجام می شود. این ایمیل ها فوق العاده دارای اطلاعات دقیق، به موقع، یادآوری کننده و ...می باشد.

نکته دیگر وجود یک ساختمان قدیمی ولی شیک در دانشگاه بود که آن را به موزه تبدیل کردند. به نظرم جالب آمد که ما هم می توانیم این مورد را در ایران انجام دهیم.
مطلب بعدی اهمیتی است که دانشگاه به دانشکدهEducation می دهد.در واقع گل سر سبد دانشگاه را دانشکده آموزش می دانند و معتقدند سرمنشا تحول دانشگاه و حتی حرکت های جدید جامعه دانشکده آموزش است. در دانشکده آموزش روی مباحثی ازجمله: امپریالیسم، چندفرهنگی، شهروندی، صلح و مواردی از این قبیل کار می شود. به همین خاطر وقتی دیگران متوجه می شوند که شما عضو این دانشکده هستید، یک حس خوشایندی برایتان قائل هستند.

نکته پایانی این گزارش به استفاده بهینه از ظرفیت انسان ها مربوط می شود. اینجا خیلی به این مهم توجه می کنند. شاهد مثال اینکه هنوز نرسیده از من خواستند در خصوص آموزش در ایران کنفرانس برگزار کنم. احتمالا کنفرانس بین المللی هم باشد. امکان این نیز وجود دارد که از ایران میهمانانی را دعوت کنیم. در حال حاضر در صدد تمهید مقدمات این کار هستم.

چهارشنبه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۶

#هم_افزایی
#حریم_خصوصی
#دانشکده_آموزش


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
#یادداشت_پنجم

روز هیجان انگیز در کانادا

🔖هنگامی که شما در ایران در خواب ناز بودید، من یک روز هیجان انگیز را پشت سرگذاشتم. امروز قرار ملاقاتی با پاینار داشتم که بعد از آن هم باید به یک جلسه سخنرانی می رفتیم. استادی یمنی تبار از دانشگاه تگزاس سخنرانی داشتند. قصد ندارم الان در مورد محتوای سخنرانی ایشان صحبت کنم. مایلم در مورد افرادی که در جلسه حضور دارند و به شکل برگزاری آن برای همراهان همیشگی کانال بنویسم.

بدون شک همه افرادی که در حوزه برنامه درسی مطالعه دارند، اسم ویلیام پاینار را شنیدند. کتاب نظریه های برنامه درسی ایشان یکی از چندین کتاب مشهوری است که همه با آن آشنا هستیم. استاد دیگر برنامه درسی فیلن می باشد. ایشان به ویژه در حوزه جنسیت و برنامه درسی فعالیت دارند. پروفسور راس یکی دیگر از اساتید حوزه برنامه درسی می باشند که خیلی در ایران شناخته شده نیستند. برخلاف ایران، اینجا فوق العاده شناخته شده و بسیار پرتلاش و پراثرند. افرادی که مایلند ایشان را بیشتر بشناسند، به وب سایت دانشکده آموزش یا سایت آکادمیا مراجعه کنند.
سایت دانشکده آموزش UBC
Edcu.ubc.ca

نحوه برگزاری جلسه سخنرانی
ابتدا پروفسور راس سخنران را معرفی کردند. پس از تشکر از حضور افراد و استاد سخنران از ایشان درخواست کردند تا سخنرانی شان را ارائه دهند. ایشان در بیست دقیقه سخنرانی را به پایان بردند. نکته در اینجاست که در ایران سخنرانی کمتر از یک ساعت نیست. مهمتر از آن حتی چند دقیقه هم به افراد حاضر اجازه پرسش نمی دهیم. اینجا دقیقا بر عکس بود، راس ساعت سخنرانی شروع شد. پس از سخنرانی حضار حدود یک و نیم ساعت! بله در حدود یک و نیم ساعت درباره سخنرانی وی بحث کردند، سوال کردند، کامنت گذاشتند. بعضی وقتها بحث ها از سخنران کنده می شد و حضار پاسخ همدیگر را می دادند. یادگیری به تمام معنا.

نکته دیگری که برای من خیلی جالب بود اینکه هر کسی که بحث می کرد گویی که حق کاملا با ایشان است محکم و استوار پرسش می کرد یا کامنتش را می گفت؛ طرف مقابل هم محکم تر از او پاسخ می داد. نمونه ای که ما کمتر در ایران با آن مواجه هستیم و فکر می کنیم این نوعی بی ادبی است.
بعد از اتمام جلسه یک کاشی زیبا از ایران برای پاینار برده بودم که به ایشان هدیه دادم. روی کاشی طرحی از تخت جمشید و اسم ایران بود.
کیف می کرد و بسیار لذت برد...


#ویلیام_پاینار
#سخنرانی
#هدیه

https://news.1rj.ru/str/cacpc
1👏1