آموزش چندفرهنگی(علیرضا صادقی) – Telegram
آموزش چندفرهنگی(علیرضا صادقی)
1.19K subscribers
446 photos
94 videos
164 files
519 links
برنامه درسی درخدمت آموزش چندفرهنگی، صلح و برقراری عدالت اجتماعی

لینک مطلب اول کانال:
https://news.1rj.ru/str/cacpc/2
Download Telegram
#یادداشت_شانزدهم

توصیه به فرصت مطالعاتی و پست داک

با توجه به سوالاتی که اخیرا از طرف دوستان مختلف اعم از دوستان هیات علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی شده بود، مایلم در این یادداشت به این موضوع بپردازم.
پاسخ سوال مکرر اغلب دوستان را همین اول بدهم که "بله" فرصت مطالعاتی یا پست داک را برای همه دوستان توصیه می کنم. البته در دانشگاه های معتبر خارجی و مرتبط با رشته افراد.
اگر من مسئولیتی در وزارت علوم داشتم حتما اعضای هیات علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی را موظف می کردم دست کم یک بار دانشگاه های خارجی را تجربه کنند. مثل اغلب دانشگاه های خارجی که دانشجویانش موظفند حتما چند واحدی را خارج از دانشگاه خود سپری کنند.
اما در مورد ایران عرض کنم و پاسخ "بله" ام را تکمیل کنم به این صورت که قبل از هر اقدامی استاد و یا دانشجوی ایرانی باید زبانش را بسیار تقویت کند. اگر در ایران فکر می کنید زبانتان خیلی خوب است در اینجا حتما خواهید دید که زبانتان در حد متوسط می باشد. به نظر من همه افرادی که در ایران زبانشان را کامل کردند در خارج از ایران حداقل سطح زبانشان دو سطح پایین تر است. اگر هم کسی فکر می کند مهارت زبانیش در ایران در سطح متوسط است حتما در این کشورها دچار مشکل خواهد شد. بنابراین درست است که به همه توصیه می کنم دست کم یک بار آموزش در دانشگاه خارجی را تجربه کنید ولی قبلش حتما مهارت زبانی تان را خیلی خوب تقویت کنید تا در اینجا بتوانید به صورت معمولی و متوسط صحبت کنید. افرادی که زبان کم می دانند و بلد نیستند فعلا وقت شان را برای زبان آموزی بگذرانند.
به نظر من مشکل بچه های ما در ایران و نیز اساتید ما عمدتا زبان است. یادم است در یکی از جلسات شورای آموزشی - پژوهشی دانشکده به همکاران دانشکده عرض کردم که اگر استادی زبان بلد نباشد و ارتباط بین المللی نداشته باشد و دست کم چند دانشگاه خارجی را از نزدیک ندیده باشه اصلا نباید خودش را استاد دانشگاه بداند. این حرف من برای بسیاری از همکارانم سنگین آمد و حتی مورد حمله برخی قرار گرفتم. الان اعتقادم به این عقیده بیشتر هم شده و معتقدم استاد دانشگاه حداقل باید سه ویژگی اصلی را داشته باشد.

یک) مسلط به حوزه تخصصی علم خود
دو) تسلط به زبان
سه) توانایی ارتباطات بین المللی


که اگر دومی یعنی زبان فرد خوب باشد سومی هم سهل الوصول خواهد شد. درباره مهارت زبانی، منظورم اصلا زبان در حد ترجمه نیست. برخی فکر می کنند چون می توانند خوب ترجمه کنند پس زبانشان خوب است. در حالیکه به نظر من مهارت شنیداری "listening" خیلی مهمتر است. نه اینکه بقیه اهمیت کمتری دارند بلکه منظورم این است که در برقراری ارتباط شما باید اول بتوانید حرف طرف مقابل را متوجه شوید تا پاسخ او را بدهید. بدین جهت عرض می کنم مهارت شنیداری فوق العاده مهم است.
دوباره تاکید و پیشنهاد می کنم کسانی که مایلند فرصت یا پست داک بروند از امروز همه کارهاشون تعطیل کنند و فقط و فقط روی زبان کار کنند. نگران نباشید دوتا مقاله بعدا بنویسید یا یک سال بعد دانشیار یا استاد شوید هیچ خللی در جهان علم به وجود نمی آید!! اما زبان بلد نباشید حتما خللی در علم تان به وجود خواهد آمد.
توضیح آخر اینکه فرصت با پست داک قدری متفاوت هست. هر چند هر دو فرصت پژوهشی است اما در پست داک فرد حقوق هم دریافت می کند. در واقع پست داک نوعی شغل محسوب می شود اما در فرصت مطالعاتی فرد لزوما از دانشگاه مقصد حقوقی دریافت نمی کند.
امیدوارم دوستانی که سوال کرده بودند به پاسخ رسیده باشند.

#فرصت_مطالعاتی
#پست_داک


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
#یادداشت_هفدهم

معرفی وب سایت برای یادگیری زبان

پس از یادداشت شانزدهم، برخی دوستان درباره وب سایت های مفید برای یادگیری زبان انگلیسی سوال کرده بودند. من سه وب سایت را معرفی می کنم که هر کدام سلیقه و روش خاص خود را برای آموزش دارند. دوستان مشاهده کنند با کدام روش راحت ترند، همان را پیگیری و ادامه دهند. البته همه اینها از طریق یوتیوب قابل دریافت هستند. لذا دوستان داخل ایران برای دریافت آن باید تدبیر ویژه ای بکنند!!!

- learn english with Jennifer
- Rosetta Stone english
- Bbc follow me


روش آموزش وب سایت اول را بیشتر می پسندم. ولی شما هر سه را اول ببنید و بعد هر کدام که با سلیقه شما بیشتر سازگاری داشت، انتخاب کنید.

#وب_سایت
#آموزش_زبان


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
#یادداشت_هجدهم

برنامه درسی مدارس کانادا تفاوت ها و شباهت

پس از نتایج شوک آور انتخابات آمریکا و انتخاب ناباورانه آقای ترامپ، امیدوارم حالتان خوب باشد و حوصله خواندن یادداشت بنده را داشته باشید. یادداشتم را سعی خواهم کرد کوتاه بنویسم. پس از شرکت در کلاس های مختلف دانشگاه و ارائه مطالبی در خصوص چند و چون برگزاری کلاس های دانشگاه، حالا فرصت این شده بود که درباره برنامه های درسی مدارس کانادا و استان BC یا همان بریتیش کلمبیا مطالبی را تقدیم کنم.
جالب است که خدمت شما عرض کنم برنامه های درسی کانادا هم در حال تغییر است و از امسال برنامه های درسی جدید ارائه می شود. هرچند در بخش اجرای اولیه قرار دارد. دوستانی که رشته مطالعاتی آنان برنامه درسی است با اصطلاح "اجرای اولیه" آشنایی دارند. دو سه نکته در خصوص این برنامه ها عرض کنم.
یکی اینکه برنامه های درسی اینجا یک شباهت نسبی با ایران دارد و چند تفاوت عمده. تنها شباهتش این است که در اینجا هم اهداف و سطوح انتظارات هر کلاس و نیز عناوین درس ها از طرف دولت فدرال ارائه می شود(بعدا آدرس برنامه درسی ونکوور و یا استان بی سی را برای شما خواهم گذاشت). شاید بتوان این را اولین و تنها شباهت برنامه درسی ایران و استان بی سی کانادا دانست.
اما این شباهت در حد تعیین عنوان و تعیین سطوح انتطارات باقی می ماند. اینجا کتاب درسی مشترکی وجود ندارد. هر مدرسه برای خود محتوا تولید می کند. اغلب برنامه درسی در اینجا فعالیت محور است تا محتوا محور. محتواهای مکتوب شان بسیار محدود است. در گروه انجمن یکی از دانشجویان دکتری ارائه اش در خصوص برنامه درسی تلفیقی بود. اینجا فعالیت ها و محتواها عمدتا تلفیقی است. جدول هفتگی برنامه درسی دارند (پیشتر یک نمونه برای شما ارسال کرده بودم) اما برای آنها کتاب مشخصی ندارند. معلم محتوا و یا فعالیت ها را بر اساس سطوح انتظارت هر پایه تحصیلی طراحی می کند. اینجا تلفیق دانش آموزان استثنایی با دانش آموزان عادی هم وجود دارد. مثل ایران مدرسه مجزا، معلمان مجزا برای این گونه دانش آموزان وجود ندارد. در همان مدارس عادی مشغول به تحصیلند. تفاوتی که وجود دارد این است که فقط دستیار معلم یا دستیارهای معلم برای این گونه دانش آموزان وجود دارد که اغلب هم این بخش کارها به صورت داوطلبانه صورت می گیرد. به هرحال دست معلم در تدوین محتوا یا در تدوین فعالیت های آموزشی برای دانش آموزان کلاس باز است.
یک عنوان درسی جالب در مدارس کانادا است، البته نوع اجرای آن از خود برنامه هم جالبتر است.؛ به نام "Buddy Class" که در آن سعی در اجتماعی بار آوردن بچه ها دارند. درسی به نام مطالعات اجتماعی در جدول برنامه درسی هفتگی وجود دارد که با این درس کاملا متفاوت است. این درس در واقع با مشارکت دانش آموزان کلاس بالاتر و البته زیر نظر معلم اصلی کلاس ارائه می شود. به طوری که دانش آموزان کلاس بالایی (مثلا ششم یا هفتم ها) به کلاس های پایین تر مثلا اول و دوم می آیند و هر کدام راهنمایی یک یا دو دانش آموز کلاس پایینی را بر عهده می گیرند. مثلا با هم کار دستی درست می کنند. نحوه استفاده درست آی پد را نشان می دهند. داستان می نویسند و ... جای خالی آن در نظام آموزشی ما هم خالی است. در این درس عملا دانش آموزان هم اعتماد به نفس و هم تعاون و همکاری را تجربه می کنند. قبلا نمونه ای از برنامه کلاسی را برای شما ارسال کردم ولی چون در این یادداشت مستقیما درمورد آن صحبت کردم جدول برنامه درسی کلاس دوم را مجددا برای شما بارگذاری می کنم. درس " #بادی" را ببینید در روز های چهارشنبه وپنج شنبه مشخص است.

آدرس وب سایت برنامه درسی اداره آموزش و پرورش استان بی سی
www.curriculum.gov.bc.ca
اطلاعات بیشتر را از اینجا دریافت کنید.


#مطالعات_اجتماعی
#کلاس_بادی


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👏1
Forwarded from Deleted Account
مدیریت کلام
یکی از کم هزینه ترین تفریحات ایرانی ها، بودن در کنار هم بطور حضوری یا برقراری ارتباط از طریق شبکه های اجتماعی و وسائل ارتباط جمعی است. شاید برای فرار از مشکلات زندگی امروزه گرایش شدیدی برای جُک کفتن و جُک شنیدن وجود دارد. بازار طنز پر رونق است. توزیع و فوروارد کردن کلیپ های خنده دار و نوشتار طنز سرعتی سرسام آور به خود گرفته است به گونه ای که تا کنون سابقه نداشته است. البته نقش اینترنت و شبکه های اجتماعی در این خصوص قابل تامل است. تاکید این نوشتار بر محتوای کلمات و معنای سخنانی است که در گفتگوهای روزمره بین مردم رد و بدل می شود. در این میان گفتگو و کلام نقش اساسی ایفا می کند...گفته اند کلام وقتی بر زبان جاری شد مثل تیری است که از کمان رها شده و امکان بازگرداندن آن وجود ندارد. در نتیجه همه ما باید از کلام خود مراقبت کنیم. ..کلام تجلی اندیشه ماست. ..هر سخنی که بر زبان می رانیم بر مخاطب تاثیر دارد. هر چند متناسب با تفاوتهای فردی و شخصیت افراد میزان حساسیت افراد در برابر گفتار دیگران متفاوت است اما به نظر می رسد در شرایط کنونی حساسیت مردم نسبت به کلمات افزایش یافته است.
... شاید سطح تحمل مردم پائین آمده باشد، که در چنین شرایطی مدیریت کلام ضرورت بیشتری پیدا می کند. امروزه هر کسی می تواند با هزینه ای بسیار کم دیگران را با سخنانی که بر زبان می راند خوشحال یا ناراحت کند. سخن راندن از شرایط بد زندگی و بازگویی خبرهای ناگوار عادت برخی از ما شده است. هیچ فکر کرده ایم که چه ضرورتی دارد چنین سخنانی بر زبان بیاوریم ؟!
...در مدیریت کلام ابتدا بر اندیشه خود مراقبت می کنیم.
مولانا در این باره فرموده است:
اندیشه جز زیبا مکن کو تار و پود صورت است ... زاندیشه احسن تند هر صورتی احسن شده....
یبایید تمرین کنیم چه درخلوت و تنهایی و چه در جمع اندیشه زیبا کنیم. به هنگام ملاقات با دیگران کلمات زیبا، انرژی بخش و روح افزا برزبان بیاوریم. اگر نتوانستیم، آگاهانه سکوت کنیم و آرامش دیگران را برهم نزنیم. این کم هزینه ترین کمکی است که در شرایط کنونی می توانیم برای هموطنان خود فراهم سازیم. بیایید اندیشه زیبا و کلام زیبا داشته باشیم و یا سکوتی آرامبخش برای خود و همنوعان اختیار کنیم. به باور من در شرایط کنونی شادکردم مردم به روش های مناسب نوعی عبادت است. حسین عبداللهی. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی.🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
👏1
#یادداشت_نوزدهم

در این یادداشت یک مرکز مطالعه را برای شما معرفی می کنم که به نظرم جای آن در مراکز دانشگاهی و به ویژه در دانشکده های علوم تربیتی خالی است.
اینجا دانشکده علوم تربیتی(آموزش)
یاهمان Faculty of education وجود دارد و روان شناسی و دانشکده آموزش با هم تلفیق نیستند. همان طوری که پیشتر عرض کردم به دانشکده آموزش نگاه ویژه ای وجود دارد و دانشکده آموزش را مرکز تحول می دانند. در دانشگاه UBC و در دانشکده آموزش، مرکزی وجود دارد به نام؛
Center for interfaculty studies

هدف از ایجاد این مرکز، انجام پژوهش های میان دانشکده ای است. نمونه ای که در مراکز دانشگاهی ما وجود ندارد. در این مرکز فرض کنید یک دانشجویی از دانشکده های هنر، ادبیات، حقوق، فلسفه، ریاضی می خواهد تز دکتری خود را در مورد آموزش هر کدام از آنها انجام دهد در این مرکز انجام می دهد. در واقع اینها موضوعات پایان نامه ها ورساله های خود را محدود به گروه های آموزشی خود نمی کنند. این مرکز در واقع در صدد ایجاد فرصت های جدیدی است که در قالب گروه های آموزشی موجود دانشکده ها نمی گنجد. با ایجاد این مراکز تدابیری اندیشیده اند تا دانشجو بتواند از ساختارهای موجود فراتر رفته و بتواند حوزه های جدیدی را تاسیس کند و به قول اینها مرزهای موجود دانش را گسترش دهد.
در دانشگاه های ما‌ دانشجویان ناگزیرند تنها از همان گروه آموزشی، حداکثر از گروه های آموزشی همان دانشکده محل تحصیل و احیانا از اعضای گروه های آموزشی دانشکده های دیگر انتخاب کنند. دانشگاه های دیگر که خیلی محاله، به ندرت اتفاق می افتد. اصلا تخصص ها خیلی رعایت نمی شود. در اینجا می بینید استاد راهنما در دانشگاه تگزاس آمریکاست دانشجو در UBC است. جمع آوری داده های او در یک جای دیگر است.
به نظرم ضرورت تاسیس چنین مراکزی در دانشکده های علوم تربیتی واقعا خالی است. در اینجا دانشجویانی را می بینم که رشته هنر یا جامعه شناسی یا شعر هستند ولی دکتری مطالعات آموزشی می خوانند و رساله های مرتبط با حوزه قبلی شان است. عناوین جالب و کاربردی هم معمولا طراحی و روی آن کار می کنند. مثلا چندفرهنگی را از طریق هنر، شعر، ادبیات کار می کنند. در خصوص آموزش صلح کار می کنند. در مورد آموزش حقوق و ...کار می کنند.
خوشبختانه در ایران هم ما کارهای مقدماتی حداقل درحیطه هنر و چندفرهنگی را با همت یکی از دانشجویان خلاق هنر در تربیت مدرس شروع کردیم و ان شاءالله بتواند فاز جدیدی در تلفیق میان حوزه آموزش و هنر و چندفرهنگی ایجاد کند. از همکاران و دانشجویان به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می کنم به این حوزه های جدید و کاربردی و البته مغفول نظر ویژه ای داشته باشند تا بلکه شاهد نضج این بخش ها هم در ایران باشیم.
یک نکته هم در مورد مراکز پژوهشی عرض کنم. مراکز پژوهشی در ایران خیلی بوروکراتیک و اداری است. اینجا هر مرکز پژوهشی فقط یک رئیس دارد نه مسئول دفتری نه کارمندی نه آبدارچی و نه هیچ چیز دیگر، دانشجویان دکتری این مراکز را اداره می کنند. رئیس مرکز هم در اتاق خود مستقر است و کارها را هدایت می کند، همین و بس.

#مرکز_پژوهشی
#مطالعه_میان_دانشگاهی


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
#یادداشت_بیستم

تخصص گرایی

در این یادداشت قصد دارم درمورد اصل تخصص گرایی با چاشنی برنامه درسی دوره دکتری درکانادا بنویسم .سعی خواهم کرد این دو موضوع به ظاهر مستقل را به هم پیوند داده و مطالبم را سازمان دهم.
اوائل ورودم به دانشگاه، استاد میزبانم از من خواست که در یک پاراگراف خود را معرفی کنم تا هم در روز معارفه بر اساس آن معرفی کنند و هم احتمالا در وب سایت بارگذاری شود. من در آن پاراگراف سعی کردم خیلی خلاصه اما روشن سوابق خود را بنویسم. دوستانی که با من آشنایی دارند مطلعند که من اغلب فعالیت ها و کارهای پژوهشی ام در خصوص فرهنگ، چندفرهنگی و موضوعات مرتبط با این دو سرفصل می باشد. در این بیوگرافی هم روی همین تکیه داشتم. چون حواسم بود که اینها به این مساله حساسند من هم سعی کردم خودم را خیلی جنرال نشان ندهم و البته واقعا کارهایم هم به زعم خودم همین را نشان می داد. بیوگرافی که نوشتم و ارسال کردم استاد میزبانم گفت که بیوگرافیت مقداری طولانی شده فلان روز بیا با هم صحبت کنیم. بعد از اتمام یکی از کلاس هایی که قبلا اشاره کردم (کلاس چندفرهنگی) با ایشان قرار گذاشتم. در ابتدا طبق روال فرهنگ آکادمیک غربی از کارهای من تعریف کرد و ... فهمیدم این کار معنی دارد. وقتی فردی در اینجا ابتدا از شما تعریف می کند یعنی می خواهد یک حرف جدی بزند. بالاخره این تعریف ها تمام شد و حالا فرصت نقد بود که من هم خود رابرای شنیدنش آماده کرده بودم. نقد او این بود که فعالیت های تو خیلی متنوع است. راستش خود را آماده کرده بودم هر چیزی بشنوم غیر از این نقد. در پاسخ گفتم متنوع!!!!!؟؟؟ من که همه کارهایم به نوعی به فرهنگ یا چندفرهنگی مرتبط است... جوابی که داد جالب بود گفت همین خیلی گسترده است. تو باید دقیقا مشخص کنی حوزه ات چیست؟ جالب است در دانشکده خود در ایران اتفاقا برعکس این را می شنیدم. وقتی به مقالات من برای ثبت در رویه های جاری پژوهشی دانشگاه امتیاز می دادند به من می گفتند تو چرا فقط روی این موضوع کار می کنی؟؟!!حالا تفاوت دیدگاه را ببینید تا چه انداره است؟
این موضوع را پیش کشیدم تا به اصل توجه به تخصص ها بپردازم. اینجا وقتی با کسی در خصوص مثلا برنامه درسی صحبت می کنید اولین سوالی که می پرسد کدام بخش برنامه درسی؟ طراحی؟ با فلانی صحبت کنید. در نظریه ها فلانی صاحب نظر است. در اجرا ...
یعنی این همه برای خود تخصص قائل شده اند. وقتی این موارد را دیدم مقداری به استاد میزبانم حق دادم که اینگونه فکر می کرد. با خودم گفتم خدا را شکر کار اساتید ایرانی را نمی بینید چون اغلب فارسی نوشته می شوند. والله شوکه می شدید. استاد را می بینید در انواع و اقسام بخش های برنامه درسی مقاله دارد تا کارآفرینی، فناوری و اخیرا هم البته چندفرهنگی!! مثلا طرف استاد راهنمای پایان نامه ای در مورد چندفرهنگی است ولی هیچ سابقه مطالعاتی در این حوزه ندارد. چندفرهنگی را مثال زدم حوزه های دیگر هم همینطور است. دانشجویان تحصیلات تکمیلی ما هم متاسفانه همین گونه عمل می کنند. از تربیت دینی بگیرید مقاله دارد تا ظهور امام زمان و برنامه درسی کارآفرینی و تکنولوژی و ....
تقریبا تمامی کارهای منتشر شده من در حوزه فرهنگ یا چندفرهنگی است استاد میزبانم به من می گفت کارهایت متنوع است!

دوستان عزیز! آنچه اینجا اهمیت دارد تخصص گرایی است. یعنی دانشجوی دکتری پس از سه درس اجباری سمینار بر اساس تز خود بقیه کلاس ها و واحدهای خود را انتخاب می کند. در واقع سه درس اجباری دارند و بقیه بر اساس تز و رساله شکل می گیرد. تز رساله تخصص آینده فرد را به نوعی مشخص می کند. همان طوری که احتمالا می دانید خیلی از مشهورین علوم تربیتی دنیا امروز از همان تز دکتری شروع کردند و معروف شدند و توانستند مرزهای دانش را گسترش دهند. نمونه های آن مانند: گاردنر، بنکس، پاینار، هندل و .....


#تخصص_گرایی


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👌1
ادامه #یادداشت_بیستم

حال سخنم با دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید جوان است. دوستان عزیز سعی کنید یک حوزه را که در آن پتانسیل علمی بیشتری دارید، مشخص کرده و عمیقا روی آن کار کنید. از کارهای پراکنده بپرهیزید. روی مسائلی که برای شما شوق انگیز است کار کنید و عمیق جستجو کنید. اینجاست که شناخته می شوید و کارهای شما تاثیرگذار خواهد بود. از دانشجویان تحصیلات تکمیلی به ویژه دانشجویان دکتری هم می خواهم با حساب و کتاب عناوین رساله خود را انتخاب کرده و سپس با استادی که در آن زمینه تخصص دارد کارتان را پیش ببرید. اگر اینگونه باشد هم به نفع اساتید و هم دانشجویان و هم علم خواهد بود. در حال حاضر تربیت معلم در ایران متخصص ویژه ای ندارد. واقعا چند نفر همت کنند در این باره و برنامه های درسی تربیت معلم کار کنند. یک گروه در حوزه برنامه درسی تربیت معلم ابتدایی، گروهی دیگر متوسطه، گروهی هم فنی و حرفه ای، گروهی روی طراحی برنامه های درسی تربیت معلم، گروهی روی اجرا، گروهی در زمینه ارزشیابی و....
این فقط یک مثال بود در بقیه حوزه ها هم همین طور. مثلا ما چند نفر متخصص آموزش پیش دبستان در ایران می شناسیم. چند نفر صرفا در خصوص برنامه درسی پنهان کار کرده اند و با این هویت شناخته می شوند. در اینجا تقریبا هر کسی برچسب و نشانه ای دارد. وقتی در مورد چندفرهنگی صحبت می شود اسم رایت، هندل و بعد از آن پاینار مطرح می شود.در دپارتمان تربیت معلم هر استادی تخصص ویژه خود را دارد.

اما نکته آخر اینکه به نظرم دکتری خواندن در دانشگاه های بیرون از ایران با فرض این که زبانتان خوب باشد خیلی راحت تر از ایران است. نه به اندازه ایران واحد درسی دارید، نه این همه سخت گیری وجود دارد و نه اجبار برای انتخاب دروس. تنها حسن و البته مهم ترین حسنش این است که فرد بر اساس علایق و زمینه های علمی خود رساله خود را انتخاب می کند و تا پایان بر همین اساس حرکت می کند.
از اینکه بخشی از یادداشتم به توصیه گذشت پوزش می طلبم. فکر کردم در اینجا خیلی روشن باید مطالبم را تقدیم کنم. به امید اینکه در کشور ما نیز همه اساتید دارای یک هویت علمی مشخص در حوزه مطالعاتی خود باشند....

#سفارش_توصیه
#تخصص_گرایی
#هویت_علمی

https://news.1rj.ru/str/cacpc
👏1
#یادداشت_بیست_و_یکم

برگزاری همایش بین المللی با عنوان"مطالعات فرهنگی و تعلیم و تربیت" در دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا


دانشگاه UBC در نظر دارد: همایش بین المللی با عنوان فوق را در اوایل ماه می (اردیبهشت ماه ایران) برگزار نماید. دوستانی که علاقه مند هستند در این همایش شرکت کنند، فرصت خوبی است؛ در خصوص یکی از محورهای همایش چکیده ای تنظیم کرده و اقدام نمایند. با توجه به اینکه من هم در اینجا هستم اگر سوال یا نکته ای بود از طریق ایمیل یا تلگرام در خدمت شما خواهم بود. به نظرم فرصتی است دوستان از UBC هم دیداری داشته باشند.
کل اطلاعیه را در اینجا و وبلاگم بارگذاری می کنم.
آدرس وبلاگ:
www.curriculum-culture.blogfa.com


#همایش_بین_المللی


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
Cultural Studies and Education 2017 CFP.docx
19.1 KB
اطلاعات مربوط به چگونگی ارسال مقاله به همایش بین المللی #مطالعات_فرهنگی_و_تعلیم_و_تربیت

دانشگاه بریتیش کلمبیا

https://news.1rj.ru/str/cacpc
#یادداشت_بیست_و_دوم

تصور ما و آن ها

در این یادداشت قصد داشتم برنامه های
درسی کارشناسی ارشد کانادا و چند و چون آن را بنویسم که برای جلسات بعدی گذاشتم. اما چون برخی از مخاطبان کانال از رشته های دیگر و یا احیانا مسئولیت هایی در نهادهای مختلف دارند حیفم آمد مطلب زیر را بارگذاری نکنم.

برخی مطالب را می نویسم ولی ارسال نمی کنم و برخی را ممکن است مطابق با رویدادهای روز مرتبط ساخته، اصلاح و بازسازی کنم، بعد منتشر کنم. یادداشت امروز از همین جنس یادداشت هاست. یعنی مدتی پیش نوشته بودم ولی با توجه به اتفاقات روز، آن را جرح وتعدیل کرده و به صورت زیر تقدیم می کنم.

عنوان این یادداشت تصور ما و آنها است.

احتمالا ما ایرانیان تصورهای زیر را از گروهای دیگر داریم:

الف)تلقی و تصور اغلب ایرانیان داخل کشور از کشورهای خارجی
ب) تصور ایرانیان داخل کشور از ایرانیان مقیم خارج از کشور

ج)تصور کشورهای خارجی از ایران


الف) تصور ایرانیان داخل از کشورهای خارجی و به ویژه پیشرفته.
باید عرض کنم که آنچه که از کشورهای خارج و مردمان آن در ایران به تصویر کشیده شده با واقعیت های آن فاصله زیادی دارد. شاید اولین تصویر و تصورهایی که اغلب ایرانیان داخل کشور از کشورهای خارجی دارند، احتمالا این است که در این کشورها هرکس به هرکس هست و بی بندوباری بیداد می کند و دوم اینکه فکر می کنند، مردم این کشور ها یک مشت آدم های مست و خماری هستند که در کوچه و خیابان ولو شده و افتاده اند و یا احیانا در عالم مستی مزاحم زن و بچه مردم هستند. تلقی که در داخل از افراد خارج از کشور ساخته شده عموما این است. جالب است که ما هیچ وقت از خودمان نمی پرسیم اگر اینها این گونه اند پس چرا این همه پیشرفت کرده اند؟ پس کی فرصت کرده اند دستاوردهای علمی، پزشکی و انسانی عظیمی به دست آورند؟ کی وقت کرده اند که سیستم مالی شان را طوری تنظیم کنند که هر روز از یک اختلاس کلان رو نمایی نشود؟ و ...
باید خدمت شما عرض کنم تنها چیزی که در این کشور نمی بینید(دست کم درکشوری که من هستم) بی بند و باری و یا مشروب خواری و یا موارد از این دست است. این بدین معنی نیست که این کشورها مشکلات ندارند، اینها هم مشکلات خاص خود را دارند؛ بدون شک تصوری که ما از اینها داریم، اینگونه نیست. اینجا چه در روز و چه در شب افراد را در کوچه و خیابان در حال قدم زدن می بینید، کوچک ترین بی حرمتی یا خشونت علیه افراد به ویژه خانم ها مشاهده نمی کنید و اصلا در مخیله کسی نمی گنجد که به کسی حرف زشت بزنند یا هر چیز دیگر. اینجا خانم هایی را در حال ورزش، خرید یا پیاده روی مشاهده می کنید و.....اما نه کسی بوقی برایشان می زند و نه حرف زشتی از دهان کسی بیرون‌ می آید و نه اصلا کسی نگاه سنگینی به آنها می اندازد. اما تصوری که از کشورهای خارجی در ذهن ما ساخته شده، دقیقا برعکس این است. من واقعا نمی دانم چرا رسانه های ما به جای پرداختن به مسائل خودمان تصویر ناواضح از کشورهای دیگر نشان می دهند. آیا بد جلوه دادن دیگران آن هم غیر واقعی حال خود ما و وضع خود ما را بهتر می کند؟
ب) نکته دیگر، مربوط است به هم وطنان خارج از کشور. نوع نگاه شما و یا بهتر بگویم نوع نگاه غالب شما درخصوص هم وطنان خارج از کشور مان چیست؟ بهتر بگویم رسانه های داخلی چه تصوری از این افراد ساخته اند؟ احتمالا ما هم وطنان خارج از کشور را یک مشت آدم های وطن فروش، خائن و در عین حال لاقید می دانیم که علیه کشور خودشان شوریده اند. مجدد عرض می کنم حس عمومی این است. افرادی که ارتباطاتی با هم وطنان خارج از کشور دارند بی شک اینگونه فکر نمی کنند. چون واقعیات را از نزدیک درک کرده اند و بدیهی است که اینگونه فکر نکنند. طرف صحبت من افواه عمومی کشور و افرادی که تحت تاثیر رسانه های خاص هستند که خارجی ها و یا هم وطنان خارج از کشور را اینگونه به تصویر می کشند.
همین قدر عرض کنم اگر هموطنان خارج به اندازه هموطنان داخل نگران وعاشق کشورشان نباشند، کمتر نیستند. فقط یک نمونه را ذکر کنم، در خصوص انتخابات آمریکا اینقدر که هموطنان خارج از کشور نگران انتخاب ترامپ بودند، شاید در داخل نبودند. لابی های مختلفی درست شده بود که بلکه ایشان رای نیاورد. داخل ایران هم همین نگرانی وجود داشت ولی در خارج بیشتر بود. چرا؟ چون کوچکترین مشکل، بزرگترین مساله را برای هموطنان خارج درست می کند لذا تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا همه چیز به نفع کشورشان تمام شود. منظور من در اینجا افراد معاند نیستند که اصلا عددی در مقابل خیل عظیم دوستداران وطن به حساب نمی آیند. اگر شما در ایران یک ساعت اخبار ایران را چک می کنید در اینجا دو ساعت اخبار ایران را چک می کنند.
ادامه مطلب در یادداشت بعدی....

https://news.1rj.ru/str/cacpc
👍1
ادامه #یادداشت_بیست_و_دوم

اگر شما در ایران نگران گران شدن ارز هستید، هموطنان خارج از کشور ده برابر نگرانند، اگر شما نگران شکسته شدن توافق برجام هستید(با این مصوبه اخیر سنا مبنی بر تمدید تحریم های ده ساله ایران) هموطنان خارج از کشور صد برابر نگران می شوند. چون ضرر آن به روز و به ساعت به هموطنان خارج از کشور بر می گردد. مثلا کور سویی در خصوص افتتاح سفارتخانه ایران و کانادا و برقراری پروازهای فیمابین وجود داشت که احتمالا دوباره امکان دارد همه چیز از بین برود. لذا به این دلایل هموطنان خارج، بیشتر از ما نگران کشورند...

ج)اما تصور خارجی ها از ایران
واقعا تصور مخدوش و مغشوشی است. همان رسانه ها کار خود را به خوبی در اینجا انجام داده اند. اولا هیچ خبری از ایران گزارش نمی شود. الان چند وقتی که ما در اینجا هستیم حتی یک خبر از ایران در شبکه های خبری اینجا ندیدیم. اگر گاه گداری خبری دهند در خصوص برجام و یا حمایت ایران از تروریسم است. تقریبا هیچ نقطه قوتی از ایران منتشر نمی شود.
در دانشگاه بارها دیدم که دانشجویان ایرانی خود را به خارجی ها پرشین (Persian)معرفی می کردند از آنها سوال کردم چرا نمی گویید ایرانی هستید؟ گفتند وقتی خود را پرشین معرفی می کنید آن که باید بفهمد، می فهمد ایرانی هستی و کسی هم که نباید بفهمد، متوجه نمی شود. اما اگر خودتان را ایرانی معرفی کنید، تبعات بعدی دارد. حداقلش این است که تقریبا به شما نزدیک نمی شوند. اینجاست که عظمت و تاریخ ایران به عنوان یکی از ده کشور کهن نادیده گرفته می شود...
البته آنها هم تقصیر ندارند باید زندگی کنند. واقعا من بر خورد خاصی از کسی در اینجا ندیدم ولی دانشجویان اغلب از این مساله ناراحت بودند. ولی برای خودم در کشور مالزی اتفاق مشابهی افتاد که وقتی این خاطره به ذهنم آمد، مقداری به این دوستان حق دادم.
"یادم هست در مالزی در یک پاساژ بزرگی منتظر یکی از همراهان بودم. دوستانی که مالزی رفته اند حتما دیده اند که اغلب پاساژها در مالزی، دارای سن است برای افرادی که خرید ندارند یا خسته شده اند در آنجا هم استراحت می کنند و هم از برنامه های شاد استفاده می کنند. من کمی دورتر از سن ایستاده بودم. یک زن و شوهری آمدند و چرخ کودکشان را کنار صندلی من گذاشتند.خانم رفت اما شوهرهش ماند. کمی با هم حرف زدیم تا اینکه رسیدیم به هویت و کشورمان. خیلی خوب در حال صحبت بودیم، اما وقتی شنید ایرانی هستم سریع بچه را از صندلی کناری من برداشته و دور شد. خیلی از این حرکت نارحت شدم." اینجاست که....

#نکته_آخر
از رسانه ها استفاده کنید به سخنرانی های سیاستمداران گوش کنید، اما واقعیت را از میان حرف های آنها جستجو نکنید. واقعیت را فقط در واقعیت پیدا کنید....

#تصور_ما
#تصور_آنها
#ایران_من


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👏1
امروز پنجم دسامبر ۲۰۱۶ مصادف با ۱۶ آذر ۱۳۹۵ اولین برف زمستانی ونکوور👆👆

حیفم آمد دوستان و هموطنانم را در این لذت شریک نکنم. در ایران برف و باران هم که می آید، متاسفانه یا جایی تخریب می شود و یا آسیب جانی می زند. باران یار همیشگی مردمان اینجاست. ما در ایران از اینکه یک روز برف و باران بیاید لذت می بریم، در اینجا یک روز که آفتاب شود مردم خوشحال می شوند، از بس که همیشه باران می آید. امروز هم اولین برف زمستانی آمد اما همه چی سر جای خودش بود. نه ترافیکی نه تخریبی و نه حتی کسی غرق شده بود...


@cacpc
1
#اطلاعیه

دوستان محترم
با سلام
به اطلاع می رساند: برخی از مطالب کانال "آموزش چند فرهنگی" در صفحه وبلاگ شخصی دکتر علیرضا صادقی نیز بارگذاری می شود.

آدرس بلاگفا
www.curriculum-culture.blogfa.com

#بلاگفا

https://news.1rj.ru/str/cacpc
#یادداشت_بیست_و_سوم

به همه دوستان توصیه می شود؛ این نوشته را به دقت بخوانند و افرادی که مسئولیتی در آموزش و پرورش دارند با دقت بیشتری خوانده و اگر می توانند در مدرسه خود عملیاتی کنند.

📚موجود زنده ای بنام کتابخانه مدرسه!!

در این یادداشت به بهانه برپایی نمایشگاه کتاب در مدرسه دخترم، به کتابخانه مدارس ابتدایی کانادا و چند و چون آن می پردازم.
در ابتدا قابل ذکر است که ساختمان کتابخانه مدرسه به لحاظ ساختاری طوری در مدرسه واقع شده که دقیقا در وسط ساختمان قرار داشته و همواره در معرض دید است. شما یک حوض آب کوچکی را تصور کنید که در وسط آن یک آب نما قرار داده شده، موقعیت فیزیکی کتابخانه در داخل مدرسه تقریبا اینگونه است. کتابخانه مثل آن آبنماست که همیشه جلوه گری می کند. به طوری که هر کس که وارد مدرسه و یا از آن خارج شود، همواره کتابخانه را می بیند. در بهترین موقعیت مدرسه، یعنی در قلب و مرکز مدرسه واقع شده است.حتما دوستان کتابخانه مدارس ایران را به یاد دارند به چه شکلی بودند؟ یا اصلا کتابخانه نداشتیم یا اگر هم داشتیم همواره قفل بود و یا اینکه حداکثر در زیر پله ای قرار داشت که تاریک و نمناک بود و احتمالا هم در زنگ های تفریح چند دقیقه ای باز می شد تا کتاب بگیریم یا پس دهیم. اصلا داخل کتاب خانه نمی توانستیم برویم.

در ذیل نوشته عکس کتابخانه مدرسه دخترم را می فرستم. گویی که مرکز تفریحی است. انگار مرکز خرید است. از بس زیباست. دوستان فکر نکنید خیلی بزرگ است، نه ! فقط زیباست. نور دارد، رنگ دارد، انرژی دارد. والدین می توانند با فرزندانشان در کتابخانه قدم بزنند کتاب انتخاب کنند و حتی بنشینند و بخوانند.

عکس داخلی کتابخانه را ببینید.👇👇

#کتابخانه
#موجود_زنده


https://news.1rj.ru/str/cacpc
👏1
ادامه یادداشت بیست و سوم

موقعیت کتابخانه را ببینید طوری طراحی شده از همه طرف قابل رویت است. بچه ها و بزرگترها را ببینید. رنگ های استفاده شده را ببینید و صدالبته سادگی را. اما این ساختار فیزیکی کتابخانه بود. به لحاظ شوق انگیز کردن چه کارهایی که انجام می شود. در مدارس کانادا در برنامه درسی هفتگی بچه ها، زنگ کتابخانه وجود دارد و یک معلم مخصوص کتابخانه، که بچه ها در این زنگ به کتابخانه می روند و کلا زمانشان را در کتابخانه می گذرانند. معلم کتابخانه دو وظیفه عمده داره. یک راهنمایی انتخاب کتاب و خواندن کتاب برای بچه ها و دوم مدیریت بچه ها، وقتی دانش آموزی برای بقیه کتاب می خواند. بعد هم بحث و صحبت با بچه ها درباره داستان خوانده شده و یا هر تمی که کتاب داشته است. تصور کنید بچه ها غیر از زنگ های مشخص یاد شده، بخواهند کتابخانه بروند، ببینید چه امکانات ساده اما هیجان انگیزی درست کرده اند که بچه ها کتاب خوان شوند. لطفا تصاویر زیر را هم ببینید.

@cacpc
2
دوستان می توانید حدس بزنید این چیه؟ طبیعتا باید به کتابخانه ربط داشته باشد، درسته؟

@cacpc
همان وسیله تصویر قبلی، در کتابخانه قرار داده می شود تا بچه ها روی آن لم دهند و کتاب بخوانند. بیشتر برای استفاده بچه های کلاس های اول و دوم ابتدایی است. یا بچه هایی که به هر دلیلی نمی خواهند روی صندلی بنشینند روی آن لم می دهند و کتاب می خوانند. مثل یک گونی پلاستیکی است که چون نرمه بچه ها روی آن می خوابند و یا لم می دهند و کتابشان را همانجا می خوانند. شبیه تختخواب ولی با این شکل و شمایل.

@cacpc

تصاویر بعدی را هم مشاهده کنید....
👍1