ما و اسطوره توسعه – Telegram
ما و اسطوره توسعه
163 subscribers
72 photos
1 video
15 files
49 links
کانال تلگرامی کارگروه "علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر

سایت اندیشکده مهاجر
www.mohaajer.ir

ارتباط با ادمین
@mahditahmasbi
Download Telegram
آرمانشهر؛ تلخیص مصاحبه با دکتر مهدی فاتح راد (قسمت سوم)

💢 فرانسیس بیکن، پدر مدرنیته، در طرح آتلانتیس جدید، حکومت را به عالمان و پژوهندگان تجربی واگذار کرد. در طرح او و در نامی که برای مدینه ی رویایی خود انتخاب کرد اثر و نفوذ افلاطون پیداست، اما با وجود توجه بیکن به افلاطون، مدینه فاضله ی بیکن، مدینه ی افلاطونی نیست و علمی که عالمان فرانسیس بیکن دارند با علم افلاطونی تفاوت دارد. بیکن به مدینه ی خود "آتلانتیس جدید" نام داده. آتلانتیس مدینه ای بوده که بر طبق روایت افلاطون در «کریتیاس»، در دریا فرو رفته و جز وصفی از آن باقی نمانده است. آتلانتیس مدینه ای دینی بود و چون از اصل خود دور افتاد، کارش به تباهی و نابودی کشیده شد، اما این تفکر در مدینه ی فرانسیس بیکن در جایی از دریا به سرمی برمی آورد.

💢 افلاطون، مدینه آتن را مقابل مدینه ی آتلانتیس قرار داده بود و بیکن می توانست به تجدید مدینه ی افلاطون بیندیشد، اما به آن نپرداخت و از سیاست افلاطونی اعراض کرد. با این حال، بیکن نسبت خود را با او به کلی قطع نکرد، بلکه به جستجوی آتلانتیس گمشده ی او پرداخت و آنچه یافت مدینه علمی (تجربی) بود نه مدینه ی دینی؛ در واقع بیکن در آتلانتیس، جای دین را به علم تجربی داد. عالمان در مدینه ی او رؤسا و حاکم مدینه اند و در مرکز شهر در «خانه ی سلیمان» اقامت دارند و امور را عالمانه تدبیر می کنند. مردم جزیره حق ندارند ار آنجا خارج شوند، اما اگر مصلحت اقتضا کند، ساکنان خانه ی سلیمان برای پژوهش و کسب علم می توانند به جاهای دیگر بروند و آنچه را فرا می گیرند به جزیره بیاورند و ... .

💢 بیکن گرچه در کتاب « فزونی و ارجمندی دانش» ، علم را راه پر پیچ و خم و صعبی به سوی مدینه ی آسایش و امنیت می دانست، در «آتلانتیس جدید» به جای اینکه علم را وسیله ی سیاست قرار دهد، سیاست را به علم تجربی تحویل کرد و اتوپیای علمی را بنا نهاد. از آن زمان سیاست با علم همراه شده و این دو با یکدیگر و به نحوی به هم پیوسته بسط یافته اند. شایان ذکر است در دوره بیکن هنوزبه واژه «science» توجه اساسی مبذول نشده بود . اگر به نکات برجسته ی تفکر بیکن توجه کنیم، غایت نگاه او را در تحقق آتلانتیس نو، با ابتنای برفصلها (جداییهای) متعدد بهتر متوجه خواهیم شد:

♦️ ما از بهشت رانده شده ایم و باید بهشتی زمینی بسازیم و تنها دانش حسَی و تجربی این توان را دارد و منطق جدیدی باید مبنای توسعه این دانش قرار گیرد و نهایتاً دانش قدرت است . بدین ترتیب در نگاه اصحاب رنسانس و پس ار آن، انسان آرمانی"مهندس(افزارساز)" است( داوری اردکانی،1392:261)،

💢 در این نگاه عمدتاً به جوهر مهندس که " اهل هندسه و هندسه دان" است و شان کمیت متصل بودن آن توجه نمی شود بلکه تمرکز بر "حساب" صرف به عنوان کمَ منفصل است.این "حساب دانی " عمدتا" تا "حسابگری" فروکاسته میشود.

#آرمان_شهر
#بیکن
#آتلانتیس_جدید

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
💲حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کاپیتال، مهم‌ترین اثر کارل مارکس.
🖋 با حضور اساتید و پژوهشگران
🕠 هر هفته سه‌شنبه‌ها، ساعت ۱۶:۳۰
دفتر جامعه اسلامی شریف
___
@Sharif_Islamic_Society
@Mohajer_ThinkTank
توسعه در عهد جمهوری اسلامی و تعارض بنیادین آن با گفتمان انقلاب اسلامی (قسمت اول)

نویسنده: محمد حسن نیلی

💢 گفتمان انقلاب اسلامی آن‌گونه که در شعارهای آن و شعر شاعران آن و نوشته‌ها و گفتارهای متفکرین شاخص آن قابل‌ درک است گفتمانی عمیقاً آرمانی، اخلاقی و انسانی می باشد. شهید بزرگوار آیت‌الله مطهری در کتاب درباره انقلاب اسلامی وقتی می‌خواهد آرمان‌های انقلاب را طرح کند آن را در مقدماتی همچون عدالت، آزادی، استقلال و در رأس آن‌ها اسلام‌خواهی و معنویت‌گرایی متبلور می‌بیند. همین جنس آرمان‌ها را در شعارهای انقلاب، اشعار شاعران انقلاب، موسیقی انقلاب، و نیز … می‌توان دید. چیزهایی که می‌توانند گفتمان این دوره را به‌ خوبی نشان دهند.

💢 در حقیقت در گفتمان این دوره که یکی از عظیم ترین وقایع تاریخ معاصر جهان را رقم زده است نه خبری از مقولات طبیعی و نفع طلبانه فردی، گروهی یا اجتماعی هست و نه آرمانهای قومیت گرایانه یا نژاد محورانه و نه حتی آرمان های ترقی خواهانه. همه آرمان ها سویه های قوی آرمانی، ایمانی و اخلاقی دارند. مهمترین ویژگی صوری این نظام آرمانی را شاید بتوان در نامتعین بودن آن دنبال کرد. در واقع هیچ صورت از پیش متعینی را نمیتوان برای این گفتمان تعیین کرد. همه چیز در آرمانشهرِ این گفتمان، متوقف بر تحقق آرمانهاست. همین ویژگی اخلاقی و انسانی این گفتمان است که توانست همه اقشار جامعه و حتی همه مذاهب را درگیر گفتمان انقلاب اسلامی کند، گفتمانی که در عین تکثر و تنوع آرمان ها، همگی صرفا در چارچوب فهم آرمانی و فراتاریخی ای که امام(ره) و دیگر متفکرین انقلاب از اسلام ناب طرح کرده بودند معنا شد و امکان اجتماع یافت و همین البته پایه ارتباط انسانی و اجتماعی آن با دیگر جریان های اجتماعی و فکری غیر ایرانی را فراهم می نمود.

💢 اما فهم این گفتمان جز از طریق درک گفتمانی که در برابر آن قد علم کرده بود و آن را به مبارزه طلبی می خواند میسر نیست. گفتمان پهلوی که به لحاظ تاریخی، گفتمان مقابل آن محسوب میشود البته گفتمانی یکپارچه نیست، این گفتمان اساساً گفتمانی ترکیبی و نهایتا دولت ساخته است. در این گفتمان ترکیبی از گفتمان های ترقی خواهانه مشروطه، نوسازی (مدرنیزاسیون) جهان سومی و ایران گرایی باستانی و غیر ستیزانه هم زمان با هم حضور دارند. شاه بطور هم زمان هم نوید پیوستن به قافله پیشرفت جهانی را می داد و هم بازسازی و رستاخیز تمدن ایرانی باستانی را و هم در دربار پهلوی روشنفکری غربگرا بسط داده و مورد ستایش واقع می شد.

💢 ویژگی مشترکی که این گفتمان های به ظاهر متعارض را می توانست با یکدیگر پیوند دهد همانا توجه به مردم به منزله توده غیر متفکر و غیر مرتبط با تصمیم گیری و اراده بوده و از سوی دیگر توجه به دولت به منزله تنها قوه عاقله و مرید جامعه و روشنفکران به منزله انگیزانندگان مردم توده ای به سمت اهداف توسعه ی آن است .در واقع، منطق گفتمانی حاکم در دوران پهلوی عبارت است از مدرنیزاسیون؛ دست یافتن به وضع عینی (objective) مطلوبی که در غرب محقق شده و الان باید با صورت تصنعی باستان گرایانه، بومی سازی شود. گفتمانی که علاوه بر تصور سیر خطی پیشرفت و تلقی پیشرو بودن تمدن غربی، این پیش آهنگی را در امور عینی و آفاقی ای چون صنعت و کارخانه، تعداد دانشگاه ها و میزان مقالات علمی و پیشروی در تکنولوژی تلقی می کند.

#گفتمان_انقلاب_اسلامی
#عدالت
#آزادی
#استقلال
#اسلام_خواهی
#گفتمان_پهلوی
#ترقی_خواهی
#نوسازی_جهان_سومی
#ایران_گرایی_باستانی

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
توسعه در عهد جمهوری اسلامی و تعارض بنیادین آن با گفتمان انقلاب اسلامی (قسمت دوم)

نویسنده: محمد حسن نیلی

💢 نکته بسیار مهم در مورد گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی سال 57 آن است که هیچ نشانه ای از گفتمان حاکم بر آن دوران را در این گفتمان نمیبینیم. نه رویکرد ترقی خواهی غربگرایانه و نه نسخه به روز آن یعنی مدرنیزاسیون در آن حضور ندارد.

💢 این بدان معنا نیست که چشم اندازی از روند حرکت پیش رو در گفتمان انقلاب وجود ندارد بلکه بدان معناست که پیشرفت به عنوان نتیجه تحقق عملی آرمان ها تلقی شده است به بیان دیگر در این گفتمان شکل ظاهری سازمان دولت، نهادهای اجتماعی و مقولات مهمی چون علم و تکنولوژی، نهایتاً امری تبعی و ثانوی تلقی می شده است، چیزی که پس ازتحقق نظام برخاسته از این گفتمان و در روند تحقق عملی آن آرمان ها در آن صورت خاص خود را یافته و محقق می شوند.

💢 در حقیقت در اینجا پیشرفت مقوله ای نتیجه ای است نه هدفی، یا به بیان دقیق تر، پیشرفت مد نظر در این گفتمان، مقوله ای حصولی است نه تحصیلی. مقوله ای است که در نتیجه پیگیری آرمان ها محقق می شود نه آنکه خود راساً پیگیری شود. پیشرفت تحصیلی با تلقی عینی ( objective) از آن متناسب بوده و در مقابل پیشرفت حصولی نیز با تلقی انفسی یا بین انفسی ( subjective/inter subjective- ) متناسب می باشد.

💢 بر این مبنا چالش اصلی بین گفتمان پهلوی و گفتمان انقلاب اسلامی از منظر مسئله پیشرفت به لحاظ صوری تحویل می شود به دو گانه پیشرفت تحصیلی (توسعه) و حصولی.

💢 به نحو تناقض آمیزی آنچه که در عهد جمهوری اسلامی اتفاق افتاد کاملاً به سود رویکرد تحصیلی به پیشرفت(توسعه) متمایل شد به نحوی که عملا نمیتوان رویکرد پیش گرفته شده در دوران پس از انقلاب به ویژه در دولتهای پس از جنگ را متفاوت از گفتمان پهلوی مشاهده و تحلیل کرد. در واقع هر چند جامعه ایرانی در نتیجه رویکرد امام و اصحاب انقلاب توانستند از گفتمان اجتماعی حاکم بر دوران خودشان عبور کنند اما بدنه نخبه تصمیم ساز و تصمیم‌گیر در انقلاب متاثر از آن باقی ماندند و آن را به شکل دیگری بازسازی کردند.

💢 در نتیجه مهم ترین مسئله برای اصحاب انقلاب در دوران کنونی پیگیری گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه عمومی به معنای پیگیری بی وقفه آرمانهای انقلاب در حوزه سیاستی و اندیشه‌ای، و تاملات، مطالعات و مباحثات فشرده در مورد طراحی و باز طراحی نظام نهادی و حاکمیتی کشور در این چارچوب است. آنچه در این چارچوب اهمیت غایی دارد تحقق آرمانهای اسلامی و اخلاقی و انسانی انقلاب اسلامی است و لذا آنچه شایسته پایش، نقادی و یا ستایش است میزان نزدیک یا دور شدن به این آرمانهاست. این دقیقا همان تلقی ای است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در قالب طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت طرح کرده و آن را مرحله ای در مراحل تحقق انقلاب یعنی مرحله دولت اسلامی صورتبندی کرده اند. این کاملا در برابر گفتمان توسعه گراست که پیشرفت را به مثابه مقوله ای عینی، مستقیما پیگیری می کند و دراین چارچوب صرفا به پیاده سازی موفق طرح نوسازی و توسعه جهانی در کشور فکر می کند.

💢 طبیعتاً گفتمان های هم بسته با هر یک از این دو رویکرد نیز حتماً محل تامل خواهند بود نمیتوان یک رویکرد را گرفت اما اجزای دیگر گفتمان رقیب را اخذ کرد. هر نوع صورت گرایی تحصیلی، نژاد گرایی، سنت گرایی غلیظ یا محدود سازی حوزه عمومی و اعطای اختیار تام کارگزاری اندیشه و عمل به دولت نمی تواند به تحقق گفتمان انقلاب کمک کند بلکه نهایتاً علی رغم میل داعیه دارانش گفتمان رقیب را تقویت کرده و انقلاب را به محاق می برد.

#پیشرفت_حصولی
#پیشرفت_تحصیلی
#توسعه
#الگوی_ایرانی_اسلامی_پیشرفت
#دولت_کارگزار
#حوزه_عمومی

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندرشکده مهاجر
@humanities_development

🔗http://mohaajer.ir/project/توسعه-در-عهد-جمهوری-اسلامی-و-تعارض-بنیا/
نشست " مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی"
با حضور
دکتر مسعود نیلی / میلاد دخانچی / مهدی زریباف/ محمدحسین بادامچی
یکشنبه 24 بهمن ساعت 15 الی 18
آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه شریف
ما و اسطوره توسعه
نشست " مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی" با حضور دکتر مسعود نیلی / میلاد دخانچی / مهدی زریباف/ محمدحسین بادامچی یکشنبه 24 بهمن ساعت 15 الی 18 آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه شریف
⚠️📢اطلاعیه‌ی مهم لغو نشست مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی⚠️

❗️ساعتی پیش دفتر دکتر نیلی، مدعو محترم نشست «مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی» در تماسی غیرمنتظره و دیرهنگام اعلام کردند که به واسطه ممانعت نهاد ریاست جمهوری، جناب آقای دکتر مسعود نیلی، به دلایلی که برای ما روشن نیست، از حضور در جلسه امروز معذورند.
💢 لذا با توجه به اهمیت حضور ایشان برای برگزار کنندگان، جلسه امروز لغو، و جزئیات و تاریخ آتی برگزاری نشست، متعاقبا اعلام خواهد شد.
🌀 اندیشکده مهاجر از سایر مدعوین، و نیز مخاطبین محترم این نشست، بابت مشکل تحمیل شده‌ی مذکور، پوزش می طلبد.
Forwarded from حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کاپیتال
💢 آیا ندانسته‌اند که خدا رزق و روزی را برای هر که بخواهد وسعت می‌دهد یا تنگ می‌گیرد؟
بی‌تردید در این امر برای مردمی که ایمان دارند، نشانه‌هایی‌ست.
- سوره زمر، آیه ۵۲.
____
@Sharif_Kapital
Forwarded from حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کاپیتال
در باب چیستی و چرایی حلقه‌ی کاپیتال شریف
🖋 جامعه اسلامی شریف / اندیشکده مهاجر

💢 دانشگاه شریف از دیرباز کانون جدال سوزان سرمایه‌داری، و منتقدان آن بوده است. دانشگاهی که از سویی رسالتش تولید ثروت و نقش‌آفرینی در نظام بازار به واسطه‌ی ابداع و بهبود فناوری‌هاست، و از سوی دیگر دانشجویانی را در خود می‌پرورد که بسیاری از آن‌ها خود را نسبت به جامعه‌ی خویش مسئول دانسته، و در نسبت با معضلات اجتماعی مردمان خاکی که ریشه در آن دارند، احساس درد و دغدغه‌مندی می‌کنند.

💢 در طول حیات دانشگاه شریف، این تعارضِ نهفته، بارها و در قالب های گونه‌گونی، بروز و تجلی یافته است. در میان واکنش‌های متنوعی که در این چند دهه به تعارض مذکور داده شده، به راحتی می‌توان کثیری از آن‌ها را متکی یا مرتبط به آراء و نظرات کارل مارکس، فیلسوف آلمانی‌تبار قرن نوزدهم دانست. «مارکسیسم»، «کمونیسم»، و «چپ‌گرایی»، از همان سال‌های نخستینِ شریف، همواره در این دانشگاه به انحاء و اشکال مختلف و در قالب های متنوعی حضور داشته است.

💢 اما سوال این‌جاست که مارکسیسم واقعا چیست؟ کارل مارکس اصلا که بود و چه گفت؟ و چرا در این چهار پنج دهه، همواره مارکس و مارکسیسم و کمونیسم و چپ‌گرایی و دفاع از طبقه‌ی ضعیف جامعه در مقابل ثروتمندان و سرمایه‌داران و...، همه به هم بسته‌بندی شده و یکسان انگاشته شده‌اند؟ آیا چپ‌گرایی دقیقا همان مارکسیسم است و بالعکس؟ تعریف دقیق، و تعبیر علمی - فلسفی این مفاهیم چیست؟ آیا باید به هر دغدغه‌ای حول مصائب ضعفای جامعه، و به هر نقدی علیه سرمایه‌سالاری و زراندوزی، اطلاق «مارکسیسم» نمود؟ و اصلا مارکسیسم چرا تا به این حد «بد» است و تابو شده؟ علل شکست این مکتب در قرن بیستم چه بود؟ دین و پارادایم‌های دینی چه نسبتی با این فضا دارند؟ آیا اسلام در مواجهه با سرمایه‌داری و نظام بازار سکوت می‌کند؟ آیا چیزی تحت عنوان «مارکسیسم اسلامی» اصلا می‌تواند وجود داشته باشد؟ انقلاب اسلامی و گفتمان ولی نعمتیِ مستضعفان و پابرهنگان، چه نفی و اثباتی در مواجهه با نظام سرمایه‌داری، مارکسیسم، و سایر پارادایم‌های اقتصادی-اجتماعی دارد؟

💢 متاسفانه به نظر می‌رسد در طی دهه‌های اخیرِ انقلاب اسلامی، مسیر نادرستی را دراین عرصه پیش گرفته‌ایم. تابو درست کردن و عدم مواجهه‌ی صریح، صادقانه، و عقلایی با مسائلی که حل و بررسی و تدقیق در آن‌ها، جزء لاینفک نیل به یک جامعه‌ی سالم و متعالی است، عکس آن چیزی‌ست که معلمان انقلاب از شهید بهشتی تا شهید مطهری، به ما آموخته‌اند. چه بخواهیم و چه نه، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، جهانی‌ست عمدتا ساخته‌ی نظام سرمایه‌داری. این نظام، در اشکال مختلف و پیوسته در حال تغییرش، سه قرن است که در جهان جولان می‌دهد و احتمالا سالیان دیگری نیز همچنان با ما خواهد بود. در اروپای قرن بیستم، کمونیسم و فاشیسم هیچ‌کدام نتوانستند خود را به عنوان گزینه‌های کارآمدِ بدیل معرفی کنند، و مشابه های غیر اروپایی‌شان نیز به هیچ روی موفق‌تر از کار در نیامده‌اند. و امروز و در قرن بیست‌ویکم، کشور ما نیز به تقریب بسیار خوبی – خودآگاه یا ناخودآگاه - به این کاروان پیوسته، و سرمایه‌داری، نظام بازار، و اقتصاد بازار آزاد، همه از مسائل مهم ایران امروزند؛ مسائلی که عبور بی‌تفاوت ما از کنار آن‌ها می‌تواند هر روز خسارات‌ بیشتری را برای حال و آینده‌ی مردمان این سرزمین در پی داشته باشد.

#ادامه_در_پست_بعد :
https://news.1rj.ru/str/Sharif_Kapital/15

___
@Sharif_Kapital
@Sharif_Islamic_Society
@Mohajer_ThinkTank
Forwarded from حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کاپیتال
در باب چیستی و چرایی حلقه‌ی کاپیتال شریف
🖋 جامعه اسلامی شریف / اندیشکده مهاجر

#ادامه_از_پست_قبل :
https://news.1rj.ru/str/Sharif_Kapital/14


💢 در طول تاریخِ سرمایه‌داری، و حتی بسیار پیش‌تر از حاکمیت جهان‌شمول این نظام، همواره متفکران و اندیشمندان غربی و غیر غربی، اصول و مبانی و تبعات سرمایه‌داری را به نقد و چالش کشیده‌اند، و به ویژه در قرون اخیر، تلاشی پیوسته، برای عیب‌زدایی، بهینه‌سازی، یا جایگزینی آن در جریان بوده است. سرمایه‌داریِ حالِ حاضرِ جهانی، آثار و پیامدهای خود را به عرصه‌ی اقتصاد محدود نکرده، و تقریبا در تمامی شئون حیات بشر مدرن تبعاتی عمیق داشته است؛ و منتقدان این نظام، به تفصیل و در کتب و مقالات پرشماری آن‌ها را برشمرده‌اند: اینکه کانون گرم خانواده مورد تهاجم جهان تجارت و نیروهای آن قرار گرفته‌است؛ اینکه فضائل مدنی در حال رنگ باختن و ناپدید شدن است؛ اینکه آمادگی برای به تعویق انداختن «ارضای امیال و آرزوها» – به عنوان نقطه اتکای سرمایه‌داری – اکنون در حال رنگ باختن است؛ اینکه فردگرایی و خودخواهی در حال نابود کردن هر گونه درکی از هدف، مقصود، و خیرِ «جمعی» است؛ اینکه «کار»، رفته رفته معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد؛ اینکه مردم و آحاد جامعه مسحور کالاهای مصرفی‌ای می‌شوند که در واقع نیازی به آن‌ها ندارند؛ اینکه «بازار بین‌المللی» با نابود کردن فرهنگ‌های تاریخیِ مکان‌مندِ زیست‌بوم ها، چیزی جز یک معجون بی‌بو و ‌خاصیت، یا نوعی نیهیلیزم لذت‌پرستانه باقی نمی‌گذارد؛ اینکه ثروتمندان، روز به روز ثروتمندتر و فقرا هر روز فقیرتر از دیروز می‌شوند؛ و...

💢 بنابر آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد از هر منظر و با هر نگاهی، نقد، بررسی، اصلاح، تعدیل، یا دست‌کم شناخت صحیح و ذوابعادِ نظام سرمایه‌داری و بازار آزاد، به گواه عقل، ضرورتی انکار ناشدنیست؛ و چه بهتر که چنین اتفاقی در جایی پی‌گرفته شود که به واسطه‌ی ارتباط وثیق‌اش با قلب تپنده‌ی سرمایه‌داری – یعنی تکنیک و فناوری – بیش از هر جای دیگری نیازمند و مشتاق چنین مباحثی است.

💢 اما و صد اما که این مهم، همواره با چالش‌هایی مواجه بوده است. اسطوره‌سازی از مارکس و مارکسیسم از سویی، و بدیهی گرفتن مبانی و مفروضات سرمایه‌داری از سوی دیگر، همیشه مانع ایجاد یک گفت‌گوی پیش‌برنده و سازنده در این باره شده است. وجود نوع خاصی از برداشت اساطیری و در نتیجه نگاهی متعصبانه در میان طرفداران مارکسیسم، هم مانع شناخت علمی نقاط ضعف و قوت این مکتب شده، و هم عده‌ای را در طول دهه‌های اخیر، بدون شناخت کافی و بیشتر بر اثر هیجانات و احساسات، هوادار مارکسیسم نموده است. نتیجه‌ی نهایی چنین فضایی، به محاق رفتن هرگونه تدقیق و تعمق فاخر در حوزه بازاندیشی اندیشه‌های اقتصادی، خصوصا در دانشگاه‌ها و در بین دانشجویان بوده است.

💢 جامعه اسلامی شریف، با همکاری اندیشکده‌ی مهاجر، با عنایت به آنچه گفته شد، حلقه‌ی بازخوانی انتقادی کتاب کاپیتال مارکس - به عنوان مشهورترین اثر در حوزه‌ی نقد و بررسی سرمایه‌داری - را بهانه و دستمایه‌ای برای یک بازنگری و بازاندیشی در اصول، مبانی، ساز و کارها، و تبعات نظام‌های اقتصادیِ حاکم کرده، تا از خلال طرح انتقادات کارل مارکس، و نقد و بررسی آن‌ها، به درک و شناختی واقعی‌تر و کامل‌تر از سرمایه‌داری، مارکسیسم، و نقایص و ایرادات هر یک از آن‌ها برسیم؛ که این خود نخستین قدم ضروری برای بهبود زیست معیشتی، فرهنگی و اجتماعی جامعه، و نیل به راه حلی متکی بر داشته‌ها و یافته‌های معرفتی و فرهنگی خودمان است.

چنین فرآیندی، در نهایت و در مقیاس‌های بزرگ‌تر، برکات بسیاری برای انقلاب اسلامی، ملت ایران و آیندگان این مرز و بوم خواهد داشت؛ ان‌شاءالله.

___
@Sharif_Kapital
@Sharif_Islamic_Society
@Mohajer_ThinkTank
آیا طرح اعتباریات علامه طباطبایی بی‌سابقه بوده است؟
(نقدی بر کتاب «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ» نوشته علی‌اصغر مصلح) (قسمت اول)

نویسنده: محمد حسین بادامچی

💢 دکتر علی‌اصغر مصلح، کتاب کوچک و مهم خود با عنوان «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ» را بر دو مدّعا و یک نتیجه‌گیری استوار کرده است.

1⃣ ادعای اول آن است که طرح اعتباریات (انسان-شناسی، فرهنگ، جامعه یا تاریخ) به عنوان امری مستقل از هستی‌های طبیعی، متافیزیکی و الهیاتی، پدیده‌ای کاملاً مدرن و متناسب با تحولات فکری و اجتماعی تمدن غربی در پانصد سال اخیر است:

♦️«برای آغاز شدن تأملات فلسفی درباره فرهنگ، باید زمینه‌هایی فراهم می‌شد. در تاریخ تفکر فلسفی غرب نیز اندیشیدن درباره فرهنگ، مترتب پس‌زمینه‌هایی است. بدون تحولات بزرگ قرن هجدهم و به خصوص توجه فلسفی به تاریخ و تصور تقابل طبیعت و فرهنگ، تأمل فلسفی درباره فرهنگ که بعدها "فلسفه فرهنگ" نامیده شد، پدید نمی‌آمد. حتی در دوره مدرن با صرف زاد و توشه‌ای که فیلسوفان راسیونالیست و آمپریست فراهم کرده بودند، بحث فلسفی درباره فرهنگ آغاز نمی‌شد. در ایران هم تفکر فلسفی درباره فرهنگ تنها با مؤونه فیلسوفان کلاسیک اسلامی و ترجمه آثار فیلسوفانی چون دکارت و هیوم پا نمی‌گرفت؛ متفکر باید در فضای زندگی مدرن، از قرن هجدهم به بعد زندگی می‌کرده است تا زمینه پرداختن به این‌گونه پرسش‌ها را بیابد». (ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ صفحه 9)

2⃣ مدعای دوم این است که طرح اعتباریات در چارچوب فلسفه کلاسیک، ممتنع است. مؤلف سپس نتیجه گرفته است که علامه طباطبایی با توجه به شناختی که از فلسفه‌های جدید غربی به دست آورده بود، اول بار آن را در فلسفه اسلامی طرح کرد. ازاین‌رو ایشان باید مؤسس فلسفه فرهنگ در سنت فلسفی اسلامی-ایرانی شناخته شود:

♦️«مثلاً فلسفه افلاطون که با اندیشه ایده‌ها قوام می‌گرفت، نمی‌توانست مبانی لازم را برای پرسش از چیستی فرهنگ فراهم کند. این زمینه حتی با فلسفه دکارت هم فراهم نشد. گویی مبنای سوبژکتیو در تفکر مدرن باید چنان قوام می-یافت که انسان بتواند خود را موجودی در مقابل طبیعت تلقی کند که عالم خود را خود می‌آفریند». (ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ صفحه 17)

💢 در اینجا قصد ما ارزیابی بیرونی صحت مقدمات اصلی دکتر مصلح است، به گونه ای که بی آنکه متعرض محتوای درونی مدعاهای ایشان شویم، اطلاق آن بر تاریخ فلسفه اسلامی را به پرسش می گیریم. مصلح معتقد است که شهید مطهری نیز این دیدگاه را که «نظریه اعتباریات در آثار قدما سابقه ندارد»، مطرح کرده و بی‌سابقه بودن نظریه اعتباریات را عیب آن تلقی کرده است. دکتر مصلح به این اظهار نظر از شهید مطهری استناد می‌کند:

♦️«موضوع ادراکات اعتباری بدون شک یک ابتکار بسیار باارزشی است؛ تنها نقصش این است که ایشان شخصاً به این مطالب رسیده‌اند و بعد هم فکر کردند و در آن پیش رفتند؛ ولی آن را با کلمات قدمای خودمان مربوط نکردند». (ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ صفحه 21)

💢 برداشت دکتر مصلح از این اظهار نظر شهید مطهری این است که این نظریه نزد قدما مطرح نبوده (و اساساً طرح‌شدنی نبوده) و اعتراض شهید مطهری به «نوآوری» علامه طباطبایی است؛ چنان‌که می‌نویسد: «از سخن مرحوم مطهری برمی‌آید که گویی بر این نظر است که اصول همه مسائل فلسفی حتی در آینده باید در آثار و کلمات فلاسفه اسلامی مثل شیخ و آخوند باشد».

💢 نگاهی دقیق‌تر به اصل عبارت شهید مطهری، نشان می‌دهد که برخلاف ادعای آقای مصلح، نه‌تنها شهید مطهری طرح مسئله اعتباریات را مسبوق به سابقه می‌داند، بلکه به هیچ وجه اعتراض ایشان به نوآوری این نظریه نیست؛ بلکه برعکس به نو نبودن آن است. عبارت کامل شهید مطهری در مقاله «جاودانگی اصول اخلاقی» که مصلح به آن ارجاع داده، چنین است:

♦️«موضوع ادراکات اعتباری بدون شک یک ابتکار بسیار باارزشی است؛ تنها نقصش این است که ایشان شخصاً به این مطالب رسیده‌اند و بعد هم فکر کردند و در آن پیش رفتند، ولی آن را با کلمات قدمای خودمان مربوط نکردند که معلوم شود ریشه این حرف در کلمات امثال شیخ در مورد عقل عملی و عقل نظری چیست. اگر از حرف‌های آنها شروع می‌کردند و بعد پیوند می‌زدند با حرف خودشان، بهتر بود؛ و علت اینکه از کلمات فلاسفه قدیم این مبحث قطع شده است، این است که ایشان از علم اصول به این مطلب رسیدند، نه از فلسفه؛ و اولین الهام-بخش ایشان هم حرف‌های حاج شیخ محمدحسین اصفهانی بوده است در باب اعتباریات، که ایشان دنبالش را گرفتند و رفته‌اند تا اینجا؛ لذا آن را با حرف‌های فلاسفه ارتباط نداده‌اند». (نقدی بر مارکسیسم صفحه 229)

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
ما و اسطوره توسعه
آیا طرح اعتباریات علامه طباطبایی بی‌سابقه بوده است؟ (نقدی بر کتاب «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ» نوشته علی‌اصغر مصلح) (قسمت اول) نویسنده: محمد حسین بادامچی 💢 دکتر علی‌اصغر مصلح، کتاب کوچک و مهم خود با عنوان «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی…
آیا طرح اعتباریات علامه طباطبایی بی‌سابقه بوده است؟
(نقدی بر کتاب «ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ» نوشته علی اصغر مصلح) (قسمت دوم)

نویسنده: محمد حسین بادامچی

💢 در واقع شهید مطهری معتقد است که بحث اعتباریات، اول بار در کلمات شیخ‌الرئیس مطرح شده است، اما تذکر می‌دهد که علامه طباطبایی از مسیر دیگری غیر از مباحث فیلسوفان به این بحث رسیده‌ است. ایشان در یکی از آخرین مصاحبه‌های خود بعد از انقلاب، به سابقه طرح این بحث در حوزه «فلسفه عملی» در کلمات فیلسوفان متقدم اشاره می‌کند:

♦️«دکتر سروش: تفکیک ادراکات اعتباری از ادراکات حقیقی از چه زمانی و توسط کدام فیلسوف در تاریخ فلسفه اسلامی صورت گرفته است؟

استاد مطهری: تا آنجا که من اطلاع دارم ریشه این تفکیک، البته بدون اینکه مسائل، خوب از هم شکافته شده باشند، در آثار بوعلی دیده می‌شوند. متأسفانه الان به یاد ندارم که آیا فارابی هم این مسئله را مطرح کرده است یا نه! به هر حال با طرح مسئله عقل عملی و عقل نظری و بعد مسئله حسن و قبح عقلی و اینکه این پسندها و ناپسندهای عقلی در میان ملل مختلف متفاوت است و درباره آنها یکجور قضاوت نمی‌شود و اینها نباید ملاک قضاوت در مسائل فلسفی بشوند؛ از این زمان است که تدریجاً توجه به مسئله ادراکات اعتباری و حقیقی پیدا می‌شود. البته ممکن است که این مسئله ریشه‌ای در دوره ماقبل اسلام داشته باشد که من چون اطلاعی از آن ندارم، آن را نفی نمی‌کنم؛ ولی تا آنجا که اطلاع دارم، توجه به این مسئله، بیشتر معلول تضاد و برخورد آرای متکلمین و فلاسفه بوده است». (پیرامون انقلاب اسلامی صفحه 132 و 133)

💢 از بیان شهید مطهری و این عبارت که «متأسفانه الان به یاد ندارم که آیا فارابی هم این مسئله را مطرح کرده است یا نه»، آشکار است که ایشان نیز از منشأ اصلی بحث اعتباریات بی‌اطلاع است؛ چراکه مسئله ارادیات و عقل عملی نه‌تنها «یکی از مسائل» فلسفه فارابی، بلکه در واقع اسّ و اساس تمام نظام فلسفی وی را تشکیل می‌دهد. جالب‌تر آنکه شهید مطهری در جای دیگری حتی به همین مقدار نیز به نام فارابی اشاره نمی‌کند و می‌نویسد: «شاید درباره حکمت نظری و حکمت عملی هیچ‌کس بیشتر از شیخ بحث نکرده باشد». (نقدی بر مارکسیسم صفحه 225)

💢 ارجاعات دکتر مصلح به نوشته‌های دیگر شارحان مقاله ششم «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، از جمله آیت-الله صادق لاریجانی، نشان می‌دهد که متأسفانه بی‌اطلاعی از فلسفه عملی فارابی، امری شایع در میان بزرگان فلسفه معاصر ایران است و بالتبع مباحث جاری در باب فلسفه عملی و فلسفه اجتماعی و اعتباریات، بدون توجه به فارابی که به باور شرق‌شناسان، نخستین و واپسین صاحب‌نظر فلسفه سیاسی اسلامی به شمار می‌رود، دچار نقصی اساسی است.

💢 نگارنده با بررسی تطبیقی فلسفه اجتماعی علامه طباطبایی و فلسفه مدنی فارابی، مدعی است که طرح اعتباریات توسط علامه طباطبایی، اعلام دوباره امتناع فلسفه سیاسی اسلامی است که ویژگی مکرر دوران انحطاط پسافارابی در تمدن اسلامی محسوب می‌شود؛ امری که شهید مطهری به حق به آن انتقاد می‌کند؛ اما دکتر مصلح، هوشمندانه آن را رد می‌کند تا بر تضاد بنیادین میان نظریه اجتماعی علامه طباطبایی و نظریه اجتماعی شهید مطهری و قرابت دیدگاه‌های علامه با مبانی نظریه اجتماعی مدرن، صحه گذاشته شود.

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندرشکده مهاجر
@humanities_development
ما و اسطوره توسعه
آرمانشهر؛ تلخیص مصاحبه با دکتر مهدی فاتح راد (قسمت سوم) 💢 فرانسیس بیکن، پدر مدرنیته، در طرح آتلانتیس جدید، حکومت را به عالمان و پژوهندگان تجربی واگذار کرد. در طرح او و در نامی که برای مدینه ی رویایی خود انتخاب کرد اثر و نفوذ افلاطون پیداست، اما با وجود…
آرمانشهر؛ تلخیص مصاحبه با دکتر مهدی فاتح راد (قسمت چهارم)

💢 در پی تحول فکری در رنسانس و با حضور هم عصر بیکن، گالیله، کوپرنیک و ... و با تحمیل صورت ریاضی صِرف بر عالم و آدم هم چنین مکاتب فلسفی متفکرانی چون دکارت، کانت و ... به ویژه نگاه تفکیکی به جسم و جان منطق سوژه- ابژه و ساختن صورت واقعیت توسط قوای فاهمه، سلطه ی بر طبیعت به سلطه ی بر انسانها منجرشد و علم گرایی تجربی افراطی و فناورانه، مبنای توسعه و تحقق مدینه ی فاضله ی زمینی غرب قرار گرفت.

💢 در این حرکت، ادب ظاهر و ادب دنیا اصالت ذاتی یافت و به جای وصل دنیا-آخرت، زمین-آسمان و تعالی آنها... فصل در فصل امور، مبنا و مرجع حرکت شد. البته یکی از برداشت ها از رنسانس و حرکت مکتب مسیحیت کاتولیک به سوی مکتب پروتستان این است که جوهره نگاه کاتولیکی عمدتا توجه به باطن است، مکتب پروتستان تمرکز بر ظاهر را به تامل باطنی یاد شده افزود و ظاهر را به باطن وصل کرد اما این وصل در مرتبه پست و محدود دنیا توسعه پیدا کرد و به تعالی نرسید. این مسئله با لحاظ نسبت بین ظاهر و باطن و تسلط یکی بر دیگری ابعاد جدیدی پیدا می کند که با تفصیل و با لحاظ سیر تاریخی و تفسیر آنها باید مورد بررسی عمیق و دقیق قرار گیرد.

💢 در برابر این جریان، نگاه دیگری هم در تمدن اسلامی شکل گرفته است. ابونصر فارابی، حکیمی فرزانه از خاور ایران و موسس فلسفه اسلامی در قرن چهارم هجری شمسی، اندیشه شهرآرمانی را در کتاب خود به نام "اندیشه های اهل مدینه فاضله" مطرح ساخت و جامعه ی آرمانی را بر پایه اندیشه فلسفی و در قالب مفاهیم شریعت اسلامی پی افکند. فارابی تحت تأثیر فلسفه ی یونانی و به ویژه ارسطو، انسان را موجودی اجتماعی می داند که بالاترین هدف در زندگی او دستیابی به سعادت است و برای این کار، نیاز به سازمان یافتگی دارد که می تواند آن را در شهر یا مدینه بیابد . فارابی معتقد است وجه غالب و بنیان اصلی اجتماع، سیاست است که توسط ریاست به اجرا در می آید و بر آن اساس، حکومت تکوین می یابد. نهایتاً، با سیاست جامعه قوام می گیرد و با حکومت؛ سیاست، استوار و مشروع می گردد.

💢 فارابی فضائل مربوط به رؤسای مدینه را با تقریر کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو در چهار عنوان اصلی مطرح کرده است . فضائل خُلقی، نظری، فکری و عملی. اگر چه در این چهار فضیلت، موضوع علم مدنی هستند، اما در این بخش، فارابی عمدتاً به فضائل خلقی و عملی توجه دارد و تعاون و سعادت دو عنصر اصلی مدینه ی فاضله ی او هستند، همچنین در خصوص ابتنای فضایل بر یکدیگر لازم است به آثار فارابی مراجعه کرد. شایان ذکر است ارسطو در اخلاق نیکوماخوس عملاً علم نظری را از علم عملی جدا می کند، در حالی که این رشته اتصال میان نظر و عمل در آثار افلاطون بیش از آثار ارسطو محسوس و برجسته است و حتی در نوامیسِ (افلاطون)؛ قانون، قانون خداست و خدا راهنما و هادی مدینه است و اوست که نه فقط قانون و اجرای آن بلکه رعایت طرح و تدوین آن را میسر می سازد.

💢 در یک نگاه اجمالی می توان از منظر نوع شناختی آرمانشهر را در سه دسته طبقه بندی کرد. مدینه های فاضله ی افلاطون و آگوستین، آسمانی هستند و با زمین فاصله بسیار دارند. همچنین آرمانشهرهای مور و بیکن عمدتاً نگاه زمینی دارند و آسمان را از یاد برده اند. فیلسوف متأله ایرانی، فارابی سعی کرده است نوع سوّم مدینه فاضله ی یعنی نوع آسمانی زمین را تبیین کند. دو نکته اساسی که به ما امکان فراتر رفتن از نگاه فارابی را می دهد یکی نخ تسبیح فضایل چهارگانه مدنظر او و الگوی نمونه ای است که برای تحقق آرمانشهر و ظهور و بروز آن باید مورد توجّه اساسی باشد و این امور چون پی ساختمان مقدمه ای با ارزش ذاتی غیر قابل انصراف است.

#آرمان_شهر
#فارابی
#اندیشه_های_اهل_مدینه_فاضله
#مدینه_فاضله_آسمانی
#آرمان_شهر_زمینی
#مدینه_آسمانی_زمینی

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
نشست "مقايسه برنامه ريزي توسعه در دوره پهلوي و جمهوري اسلامي"

با حضور دكتر ليلاز، زريباف، بادامچي و دخانچي

🔸چهارشنبه ٤ اسفند ساعت ١٤ تا ١٦
🔹آمفي تئاتر مركزي دانشگاه شريف
🔴 نشست مقايسه برنامه ريزي توسعه در دوره پهلوي و جمهوري اسلامي؛ فردا ساعت ١٤-١٦ دانشگاه شريف، آمفي تئاتر مركزي


‌‎1⃣ميلاد دخانچی با عنوان اسلامیسم و دولت مدرن ایرانی
‌‎ 🔸ساعت شروع ارائه 14

2⃣ دکتر سعید لیلاز با موضوع برنامه ریزی توسعه
🔸 ساعت شروع ارائه 14:30

3⃣ سید مهدی زریباف با عنوان نظام برنامه ریزی توسعه در ایران
🔸 ساعت شروع ارائه 15:00

4⃣ محمد حسین بادامچی با عنوام مدرنیزاسیون، دانشگاه و نخبگان
🔸ساعت شروع ارائه 15:30

—---------—
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
شریعتی و فارابی، داوری و ملاصدرا: امکان و امتناع پیشرفت

نویسنده: محمد حسین بادامچی

💢 فلسفه سیاسی حوزه فکری به شدت فعالی پیش از انقلاب است که پس از انقلاب در چرخشی بسیار بنیادین و مهم به کلی مفقود می گردد و جای خود را به فقه سیاسی می دهد. این چرخش بنیادین را بیش از همه می توان با انتقال گفتمان انقلاب از «شریعتی به داوری اردکانی» توضیح داد.

💢 در این چرخش بنیادین مسأله «انسان» مرکزیت دارد. در حالیکه رضا داوری اردکانی انقلاب اسلامی را گذر از «انسان گرایی» به سوی «امر قدسی و عالم ملکوت» می داند و انقلاب را به لحاظ تاریخی در کانون تقابل شرق و غرب یا سنت و مدرنیته قرار می دهد، شریعتی کاملا در مقابل او، انقلاب اسلامی را «احیای انسانیت» به مدد الهیات رهایی بخش شیعی و رهایی آن از زنجیرهایی می داند که شرق و غرب و سنت و مدرنیته توأمان بر پای انسان بسته اند.

💢 در فایل صوتی ضمیمه شده، دکتر سیدجواد میری با ارجاع مکرر به آثار دکتر شریعتی به ارائه مقاله ای با عنوان «انسان و گسستن زنجیر علیت» می پردازد که به میزان زیادی انعکاس دهنده ضریب بالای «انسان شناسی سیاسی» در فضای فکری و فرهنگی دهه پنجاه و هم سخنی انقلاب اسلامی با فلسفه های رهایی بخش اگزیستانسیال است که «فلسفه اختیار، آزادی، مسئولیت و پرکسیس (عمل)» در کانون آن قرار دارد و جالب آنکه شریعتی در صورت بندی آن به مفهوم کلاسیک «اختیار» در آراء فارابی اشاره می کند.

💢 در مقابل داوری اردکانی که بیش از فارابی دل در گرو ملاصدرا دارد در کتاب ما و تاریخ فلسفه اسلامی با نفی فلسفه سیاسی چنین می نویسد:

♦️ ابن سینا از مدینه فاضله چیزی نگفت و کار اداره مدینه و سیاست را به پیامبر و دین و شریعت واگذاشت و این نه اعراض از راه فارابی، بلکه سعی تازه برای جمع میان زمین و آسمان بود. مرتبه سیاست در فلسفه دوره اسلامی سفر از حق به خلق با حق است و پیداست که در این سفر پیوند با آسمان محفوظ می ماند. از سوی دیگر شریعت برای دنیا و کار دنیاست… در بیان وجه تسمیه کتاب حکمت متعالیه در اسفار عقلیه در می یابیم که تمام سفرهای فیلسوف سفر آسمانی است و هیچ یک از چهار سفر زمینی نیست و در زمین صورت نمی گیرد. هرچند ممکن است گفته شود آسمان به زمین به نحوی می آید...پیداست با چنین فلسفه ای که پایان سیر به سوی کمال، رسیدن به بقای بعد از فناست، ساحت معاش و بنای دنیای مردمان چندان اهمیت ندارد و به این جهت بر این فلسفه علم تصرف در جهان و تکنولوژی و سیاست پیشرفت و توسعه بنیاد نمی توان کرد.( ما و تاریخ فلسفه اسلامی، صص ۲۵-۲۷)

💢 برای بازگشت به تفکر و عقلانیت انقلاب اسلامی و ادامه آن در عرصه های جدید، عبور از داوری اردکانی و بازگشت دوباره به شریعتی لازم به نظر می رسد. در این مسیر مانع عمده خوانش هانری کربنی از هایدگر به نظر می رسد که به جای ارتقاء اگزیستانسیالیسم انقلاب اسلامی، به قتل سیاست اگزیستانسیالیستی و انحراف آن به سنت گرایی و عرفان نظری انجامید. آنچه حلقه مفقوده میان ما و انقلاب اسلامی است، «فلسفه سیاسی هایدگری» است که آنرا نه نزد حلقه دشمنان سنت گرای فلسفه سیاسی، بلکه نزد نزدیکترین متفکران به هایدگر یعنی «هانا آرنت» باید جستجو کرد.


—---------—
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development

https://news.1rj.ru/str/seyedjavadmiri/883
ناکجاآباد از نگاه مردی برای تمام فصول (قسمت اول)

نویسنده: محمد مهدی ایزدی

💢 هیچ‌کدام از اتوپیاهای طول تاریخ ماندگارتر از اتوپیای تامس مور نشدند، چه این‌که تمام آن‌ها نام خود را وام‌دار نام کتاب تامس مور به همین عنوان هستند. هرچند که این مفهوم قدمتی چند هزارساله در تاریخ تفکر بشر دارد اما این کتاب مور بود که نام وی برای نام‌گذاری این مفهوم به‌کاربرده شد.

💢 تامس مور ( ۱۴۷۸ – ۱۵۳۵) در سن ۳۷ سالگی درحالی‌که کوله‌باری از تجربیات گوناگون حاصل از مسئولیت‌های متعدد سیاسی در دربار بریتانیا را بر اندوخته بود، به‌عنوان یک کاتولیک اومانیست تلاش کرد رویای خود از جامعه‌ی آرمانی را در آینه‌ی جامعه‌ی اتوپیا ببیند، نتیجه چنین تلاشی در سال ۱۵۱۶ به زبان لاتین منتشرشده است که چند برگردان از آن به فارسی موجود است، ازجمله برگردان حسین سالکی با عنوان شهر آرزو و برگردان جاافتاده‌تر و متأخرتر داریوش آشوری با همکاری نادر افشار نادری که تحت عنوان آرمان‌شهر توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده است.

💢 مردی برای تمام فصول کتاب خود را تنها در دو فصل نگاشته است، فصل اول به ترسیم فضای جامعه‌ی آن روز بریتانیا و به‌طور عام‌تر اروپا می‌پردازد که طی این تصویرسازی انتقادات مهم و جدی به وضع جامعه، علی‌الخصوص حکمرانان انجام می‌شود.

💢 فصل دوم درباره‌ی ویژگی‌های جامعه‌ی سرزمینی خیالی به نام اتوپیا است، در این فصل در خلال ذکر ویژگی‌های مردم اتوپیا نه‌تنها راه‌حل مشکلات ذکرشده در فصل اول ذکر می‌شود بلکه تلاش می‌شود جامعه‌ای از همه جهت کامل عرضه گردد.

💢 فضای کلی کتاب به‌صورت روایی است، در ابتدا خود مور از زبان خودش کتاب را آغاز می‌کند و بعد به‌زودی رشته‌ی کلام را به دریانوردی خیالی به نام رافائل می‌سپارد که جزئیات اتوپیا را به‌عنوان مشاهدات خود از سفری که به آن سرزمین داشته است بازگو می‌کند.

💢 به نظر می‌رسد نویسنده با انتخاب سبک داستانی و روایی برای کتاب خود تلاش داشته است هم از خطرات و مشکلات احتمالی ناشی از انتقاد مستقیم در امان بماند و هم فضایی آرمان‌گرایانه را در بستر کنایی کتاب بیش‌تر بپروراند، سرتاسر کتاب مملو از اسامی با ریشه‌ی یونانی است که اکثر آن‌ها ابداع خود تامس مور هستند و بیش‌تر جنبه‌ی کنایی دارند، حتی نام کتاب نیز از این قاعده مستثنا نبوده، چه این‌که اتوپیا خود به معنی هیچ کجا یا ناکجاآباد است.

💢 تصویری که متن کتاب از اتوپیا ارائه می‌کند در عین مختصر بودن بسیار هوشمندانه است و تلاش می‌شود که تمام پرسش‌هایی که حداقل در نگاه اول به ذهن می‌رسد را پاسخ گوید، اما درعین‌حال نگارنده از ورود به مباحث منطقی و فلسفی تا حدود زیادی پرهیز کرده است.

#آرمان_شهر
#تامس_مور
#اتوپیا

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
ما و اسطوره توسعه
ناکجاآباد از نگاه مردی برای تمام فصول (قسمت اول) نویسنده: محمد مهدی ایزدی 💢 هیچ‌کدام از اتوپیاهای طول تاریخ ماندگارتر از اتوپیای تامس مور نشدند، چه این‌که تمام آن‌ها نام خود را وام‌دار نام کتاب تامس مور به همین عنوان هستند. هرچند که این مفهوم قدمتی چند…
ناکجاآباد از نگاه مردی برای تمام فصول (قسمت دوم)

نویسنده: محمد مهدی ایزدی

💢 جامعه‌ی اتوپیا یک جامعه‌ی اشتراکی است که به‌طور عمده از دو طبقه‌ی مردم معمولی و بندگان تشکیل یافته است که البته بندگان نه بردگان رایج در جوامع معمول بلکه بخشی از نظام جزایی اتوپیا می‌باشند و اکثراً افرادی هستند که به سزای جرمی که مرتکب شده‌اند به این وضعیت دچار شده‌اند.

💢 این جامعه توسط فردی که توسط نمایندگان مردم انتخاب می‌شود اداره می‌گردد و ساختار آن از پایین به بالاست، یعنی اهالی هر سی خاندان کارگزاری را انتخاب می‌کنند که این کارگزاران از میان چهار نامزدی که مردم چهار محله‌ی شهر نامزد کرده‌اند فردی را برای اداره‌ی شهر برمی‌گزینند، سپس این شهریار با مشورت مجلسی که ترکیب آن در کتاب شرح داده شده است شهر را اداره می‌کنند.

💢 از لابه‌لای سطور کتاب می‌توان تصویر خود نویسنده را جست، گو این‌که ساکنین اتوپیا در عین این‌که یک جامعه هستند، آرزوهای سر تامس مور در آستانه‌ی ورود به میان‌سالی درباره‌ی خود و اطرافیانش است، کما این‌که به‌وضوح روش زندگی وی در خصوصیات مردم اتوپیا انعکاس یافته است، نظام پدرسالارانه و خشکی که هیچ‌گونه بی‌احترامی به قوانین را برنمی‌تابد تطبیق خوبی با تامس موری که در میان صفحات کتاب‌های تاریخ دیده می‌شود، دارد. حتی تشویشی که در هدف غایی جامعه بدان برمی‌خوریم و کفه‌ای که گاهی به سمت اهداف دینی سنگین می‌شود و گاهی سویی انسان گرایانه می‌گیرد می‌تواند نشان‌گر درونیات پرتلاطم نویسنده باشد.

💢 اما از سویی شاید برخی ویژگی‌های مردم اتوپیا ما را با توجه به شناختی که از نویسنده داریم به تعجب وادارد، جامعه‌ای که تا حدود نسبتاً زیادی به‌نوعی از پلورالیسم و تکثر دینی عمل می‌کند آن چیزی نیست که از تامس مور کاتولیک متعصب -که حتی حاضر است جان خود را نیز بر سر عدم تمکین به رأی هنری هشتم مبنی بر استقلال از کلیسای روم از دست دهد- سراغ داریم.

💢 یکی از دلایل جذابیت کتاب به حقیقت پیوستن برخی ویژگی‌های اتوپیا در سده‌های بعد از زمان نگارش کتاب است، ویژگی‌هایی چون جامعه‌ی اشتراکی، لباس یکدست، جدایی دین از سیاست و… . بدین‌جهت تأمل در این کتاب برای درک سیر تاریخی بسیاری از جنبش‌هایی که اروپا و جهان را دست‌خوش تحولات عمیق کردند ضروری به نظر می‌رسد.

💢 به‌ هرروی نوشته‌ی به‌ظاهر مختصر این قدیس بریتانیایی در بطن خود، مطالب شایسته‌ی تأمل و بررسی بیش‌تری نسبت بدان چه در آغاز به نظر می‌رسد دارد که می‌تواند برای محققین جالب‌توجه باشد.

#آرمان_شهر
#تامس_مور
#اتوپیا

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاحر
@humanities_development

http://mohaajer.ir/project/ناکجاآباد-از-نگاه-مردی-برای-تمام-فصول/
صدرا و گشودن راهی پیش روی توسعه مدنظر ما

نویسنده: محمد خانی

💢 دغدغه طولانی مدت دکتر رضا داوری اردکانی در مورد ارتباط فرهنگی ما و غرب، به خوبی در مقالات کتاب «فلسفه تطبیقی» (منتشر شده توسط نشر ساقی) پیگیری شده است. در این کتاب، دکتر داوری از منظرهای گوناگون، به ارتباط دو عالم فلسفی متفاوت و نحوه برخورد آنها با هم پرداخته است. عالم فلسفه جدید و عالم فلسفه اسلامی از منظرهای گوناگون در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. در مقالات ابتدایی، خود فلسفه تطبیقی و زمینه های شکل گیری و معنی دار شدن این تلقی از فلسفه مورد بررسی قرار گرفته است. این که بدون فهم تاریخی از پدیدارشناسی ورود به فلسفه تطبیقی بی معنی است، از جهات گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد.

💢 با تأکید فلاسفه اسلامی بر موضع سنتی غیرتاریخمند دانستن فلسفه، و با تأکید فلاسفه غرب بر موضع ماقبل از قرن بیستم (که سیر تاریخ و در نتیجه تاریخ اندیشه را خطی و مطلقا رو به پیشرفت می دانستند)، امکان صحبت از فلسفه تطبیقی ممکن نمی شود. اگر آن دو موضع وجود داشته باشد، هرگونه تطبق ظاهری اقوال فلاسفه، بی معنی و در حداکثر ارزشمندی خود، ارزش تاریخی دارد، و نه فلسفی. او با برجسته کردن رویکردهای کربن و ایزوتسو در مواجهه با سنت ما، راه جدیدی برای مواجهه ما و غرب پیشنهاد می دهد. اما مقالات بعدی کتاب به نمونه هایی از بررسی تطبیقی فلاسفه اسلامی و غرب پرداخته تا ادعای کلی خود را درعمل هم نشان داده باشد. این بررسی تطبیقی، حوزه های مختلفی چون علم، متافیزیک، فرهنگ، سیاست و غیره را شامل میشود تا جامع بودن این رویکرد نشان داده شود.

💢 اگر بخواهیم از منظر توسعه به این کتاب نگاه بکنیم، به چند مقاله مرتبط برمی خوریم که به نظر می رسد مهمترین آنها، «ملاصدرا و همزبانی با فلسفه جدید» باشد. در این مقاله، دکتر داوری عباراتی از «شواهد الربوبیه» صدرا را می آورند و از تمایز آن با فلاسفه قبل صحبت می کنند. ایشان تمایز اصلی بین تلقی علم در دوره جدید با فلاسفه اسلامی را در فهم رویکرد فعال ذهن در دوره جدید و انفعال نفس در دوره قدیم می دانند. تمایزی که در صدرا کمی کنار گذاشته می شود و سویه هایی از فعالیت نفس در شناخت موضوع، مورد توجه قرار می گیرد. هرچند که به اشاره درست خود دکتر داوری در این کتاب، این گام را نمی توان به معنای مدرن شدن فلسفه صدرا تلقی کرد، چرا که عالم او جدای از عالم مدرن است، ولی برداشتن چنین گامی را بسیار بااهمیت می‌دانند.

💢 این قول از آنجا قابل تأمل است که به نظر بسیاری از فلاسفه، زیربنای ذهنی مقوله ای چون پیشرفت، به فعالیت محض سوژه دکارتی در برابر موضوع شناخت برمی گردد. و عدم حضور تلقی امروزین از توسعه را به انفعال محض نفس در برابر هستی در معرفت قدیم نسبت می دهند. دکتر داوری با توجه دادن مخاطب به طرح صدرا درباره علم، به دنبال ترکیبی پیچده تر از ارتباط نفس با واقعیت می گردد تا در عین حال که فعال بودن نفس مورد پذیرش قرار می‌گیرد، علم در رابطه قهری سوژه – ابژه تعریف نشود و همچون عالم کلی صدرا، انسان نیز به هماهنگی با هستی برسد. چنین توجهی می تواند راه گشای مباحث مرتبط با مبانی معرفت شناختی توسعه برای برون رفت از بن بست های رویکردهای انفعالی دربرابر مقوله پیشرفت باشد.

#فلسفه_تطبیقی
#ملاصدرا
#پیشرفت

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development

🔗http://mohaajer.ir/project/صدرا-و-گشودن-راهی-پیش-روی-توسعه-مد-نظر-م/
گزارش نشست «مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی» (قسمت اول)

💢 نشست «مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی»، از طرف کارگروه «علوم انسانی و توسعه» اندیشکده مهاجر، روز چهارشنبه در آمفی تئاتر مرکزی برگزار شد.

💢 به عنوان اولین سخنران آقای دکتر محمدحسین بادامچی، عضو اندیشکده مهاجر به ارائه مباحثی پیرامون نقش نخبگان علمی در توسعه پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداخت. وی با اشاره به چهار الگوی آموزش جدید در ایران، نقش مهم دانشگاه هایی چون آریامهر (شریف) را ساختن طبقه الیت پیشرو و کارگزار توسعه در دوره صنعتی شدن پهلوی دوم دانست.

1⃣ الگوی اول به دارالفنون برمی گردد که در آن، دولت برای نوسازی نظامی خود، نهادی برای انتقال فناوری بوجود می آورد.

2⃣ الگوی دوم به مدارس رشدیه بازمی گردد که در دوران مشروطه، معطوف به اهداف خاص و در نسبت با مردم (یعنی درون جامعه مدنی و نه حاکمیت) تأسیس شد. مدارسی که پیش از انقلاب هم نمونه ای موفقی داشتند. اما پس از انقلاب در حاشیه قرار گرفتند.

3⃣ الگوی سوم مدارس الیت پرور است که به تربیت کادرهای سیاستگذار حاکمیتی و اداره کننده جامعه مشغول اند. دانشگاهی چون تهران، در دوره پهلوی اول با محوریت فلسفه و دیگر علوم انسانی برای اداره کشور راه اندازی می شود، و دانشگاهی چون آریامهر، در دوره پهلوی دوم با محوریت علوم مهندسی برای اداره کشور. که اولی بیشتر با مدرنیزاسیون حقوقی-سیاسی و نوع سیاست های انگلستان نسبت دارد و دومی با مدرنیزاسیون اقتصادی-صنعتی و الگوی سیاست ورزی ایالات متحده آمریکا.

4⃣ نوع چهارم مدارس، مدارس آموزش همگانی است که به تغییر جامعه از طریق آموزش گسترده یکسان در اقشار جامعه می پردازد.

💢 در دوره پیگیری برنامه های توسعه (یعنی دردوره پهلوی دوم)، مدارس نوع سوم و چهارم مورد توجه حاکمیت قرار گرفتند. دانشگاه آریامهر در نسبت با انقلاب آموزشی و تغییر ریل گذاری حاکمیت برای توسعه، بعنوان شاخص تحول اساسی در نظام آموزشی و کنار گذاشتن الگوی دانشگاه تهران تاسیس گردید. از طرفی با گسترش سواد در بین اقشار مختلف مردم از طریق آموزش همگانی، زمینه های تغییر جامعه به سوی توسعه تمدنی مورد نظر شاه ایجاد شد.

💢 بعد از انقلاب سنت اول آموزش جدید یعنی انتقال تکنولوژی نیز نه در سطح آموزش عمومی بلکه در نهادهای حاکمیتی همچون دانشگاه عالی دفاع ملی، دانشگاه امام حسین(ع) و مراکزی چون سازمان انرژی اتمی، سازمان فضایی کشور و معاونت علمی ریاست جمهوری دنبال شد اما هدف الیت پروری به صورت کلان آن کنار گذاشته شد و تنها در چند مورد محدود چون دانشگاه امام صادق (ع) و مراکزی چون سازمان مدیریت صنعتی و موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه و دانشکده مدیریت دانشگاه شریف پی گرفته شد که همین رها کردن دانشگاه ها و بی برنامگی حاکمیت، زمینه مهاجرت گسترده نخبگان به خارج از کشور را فراهم آورد. در عوض هدف دیگر که اموزش همگانی بود بدون در نظر گرفتن اقتضائات خاص آموزش توده ای و بویژه تاکید آن بر آموزش حرفه ای و فنی و اشتغال آفرین، صرفا با بسط و تکثیر تقلیدی الگوی دانشگاه های الیت پرور در مقیاس وسیع، بحران مازاد مهندسان تئوریک در ایران را بوجود آورد.

💢 او با تصریح بر لزوم تفکر درباره رابطه آموزش در کشور با مسیر توسعه، مهمترین معضل امروز را عدم توجه به رابطه معنادار آموزش و تربیت نخبه با نیازهای کشور در مسیر حرکت خود، از جمله مسأله توسعه دانست.

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
گزارش نشست «مقایسه برنامه ریزی توسعه در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی» (قسمت دوم)

💢 در ادامه جناب آقای سیدمهدی زریباف، به بحث راجع به نظام برنامه ریزی توسعه از دیدگاه معرفت شناختی پرداخت. وی با تقسیم اقتصاد به سه سطح فلسفه و اندیشه اقتصادی، مدیریت اقتصادی و مهندسی اقتصادی، مشکل اصلی کشور را تمرکز نخبگان بر مهندسی اقتصادی دانست.

💢 در کشور ما به علت سیطره نگاه مهندسی بر اقتصاد، راه حل همه مشکلات در تغییر مدل ها و بررسی متغیرهای اقتصادی در فضای حاکمیت فرمول های ریاضی دنبال می شود. که با وجود ناکارامد بودن آن در سه دهه گذشته، همچنان به عنوان راه حلی اساسی مورد تأکید قرار می گیرد. وی با انتقاد از نبودن استراتژیست و فیلسوف اقتصادی در کشور، ایران را بازیچه ای برای برنامه ریزی کشورهای صنعتی برای بازار خود، در دوره پهلوی خواند که با وجود مشکلات متعدد از جمله عدم تطبیق گزاره های اقتصاد جهانی بر واقعیت اجتماعی – سیاسی ایران، و نیز شکست تفکر نولیبرالی در تمام دنیا و حتی امریکا هنوز مورد توجه توسعه طلبان کشور قرار می گیرد. منتهی به دلیل نبود تفکر مبنایی در حوزه اقتصاد و اشغال نگاه های مهندسی‌زده بر راهبرد کلان اقتصادی – اجتماعی جامعه، هیچ گام موثری در راستای رسیدن به توسعه برداشته نشده است.

💢 وی در ادامه با برشمردن موارد مبنایی متعددی که امکان حل مسائل اساسی توسعه در ایران را از بین برده است، راه برون رفت از مشکلات اقتصادی را توجه به تفکر در عین مسئولیت پذیری نسبت به صحنه عمل توصیف کرده و ارائه راه حل های مبتنی بر اقتصاد نولیبرالی را منجر به وخیم شدن اوضاع اقتصادی دانست.

💢 آقای میلاد دخانچی به عنوان سخنران سوم نشست، بالای سن رفته و در کنار آقای زریباف نشست. تمرکز ایشان در فهم معضل توسعه، بر ماهیت دولت مدرن استوار بود.

💢 او وضعیت جامعه ایرانی را چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی، مانند وضعیت زن و شوهری تلقی کرد که عمری با هم زندگی می کنند، ولی به علت عدم شناخت کافی از هم به طلاق می رسند. یعنی با وجود داشتن نزدیک ترین رابطه ها، باز هم به عنوان موجودی ناشناخته با هم مواجه می‌شوند. جامعه ایرانی هم با وجود همراهی طولانی مدت با دولت مدرن، هنوز ماهیت آن و مناسبات حاکم بر آن را نمی شناسد و به مقتضیات آن تن نمی دهد.

💢 چه توسعه طلبان حاکم بر سرنوشت کشور و چه منتقدین توسعه از منظر رهیافت های بومی ایرانی، هر دو با موضوع دولت مدرن بیگانه هستند. وی ریشه این عدم شناخت را به قرن ها قبل در تفکر ایرانی مرتبط دانسته و معتقد است اندیشمندان ما با مفهوم کلاسیک دولت هم بیگانه اند.

💢در ادامه جناب آقای زریباف با تأیید مشکل بنیادین معرفت شناختی در مواجهه با دولت مدرن و مقوله توسعه، چنین دیدگاهی را بیش از اندازه یأس آور و حتی ترویج کننده پوچ گرایی دانست. میلاد دخانچی در جواب به این نقد، به انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد که برخاسته از اراده و اختیار ما ایرانیان در برخورد هوشمندانه با دولت مدرن دانست، و با پیوند دادن آن با مصلیحینی چون سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران تا امام خمینی، امکان برون رفت از بن بست فعلی را منتفی ندانست. منتها توجه به واقعیت و شناخت پدیده ای چون دولت مدرن را گام اول ورود به این مسیر دانست.

♦️ گفتنی است نشست در ساعت 16:30 و بدون حضور دکتر سعید لیلاز که متاسفانه با وجود هماهنگی های قبلی قرار بود در جلسه حضور داشته باشد، به پایان رسید.

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development
⚫️سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر عموم پیروان آن حضرت تسلیت باد.

—------------
کانال "کارگروه علوم انسانی و توسعه" اندیشکده مهاجر
@humanities_development