Infinity – Telegram
Infinity
2.25K subscribers
1.51K photos
197 videos
361 files
618 links
Mathematics and Education

Admins:
@saahmou
@HassanMalekii
Download Telegram
سخنرانی خانم دکتر محیا قندهاری
موضوع On weak amenability of the Fourier algebras در حوزه و شاخه آنالیز هارمونیک می باشد
چهارشنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۰
@AMCSUI
ims_newsletter_148.pdf
6.6 MB
خبرنامه انجمن ریاضی ایران
@infinitymath
Forwarded from Infinity
شکلی هندسی را پهنا ثابت گویند که پهنای آن در همه جهات یکسان باشد. ساده ترین شکل با پهنای ثابت دایره است. پهنای یک دایره با شعاع r برابر با 2r است. ساده ترین شکل با پهنای ثابت که دایره نیست مثلث رولو نام دارد. 👆👆👆👆👆👆
قضیه باربیر: همه شکل های پهنای ثابت با پهنای برابر با r دارای محیط یکسان هستند.
@infinitymath
Forwarded from Infinity
با استفاده از مثلث رولو می‌توان مته‌ای مثل شکل بالا طراحی کرد که به شکل یک مربع سوراخ کند. 👆👆👆👆👆👆
Forwarded from Infinity
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@infinitymath
موتورهای وانکل که براساس مثلث رولو طراحی شده بود علاوه برقدرت بیشتر، مصرف کمتری نیز داشتند ....
Forwarded from Infinity
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@infinitymath
مدتها همه بر این باور بودند که دایره تنها شکل با پهنای ثابت است اما مهندس و ریاضیدان فرانسوی شکلی کشف کرد که دایره نبود اما پهنای ثابت داشت، این شکل به افتخار او مثلث رولو نامیده شد
Forwarded from Infinity
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌📌📌📌📌
@infinitymath
مثلث رولو در مربعی ناقص میچرخد، به کمک این خاصیت، مته ای طراحی میشود که وقتی میچرخید مربع سوراخ میکند!!!!
Forwarded from Infinity
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌📌📌📌
@infinitymath
مثلث رولو شکلی ساده با خاصیت های عجیب و غریب، حتما شگفت زده خواهید شد...
Forwarded from Infinity
🔴 فصل‌هایی از زندگی «ابوریحان بیرونی»
دانشمندی تجربه‌گر
حسن سالاری( نويسنده كتاب‌هاي تاريخ علم براي نوجوانان)
روزنامه شرق 11 خرداد 96
@infinitymath

«ابوریحان محمدبن‌احمد بیرونی» (٤٤٠-٣٦٢ هجری قمری)، دانشمند برجسته ایرانی در رشته‌های گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمین‌شناسی، مردم‌شناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بود. او از نخستین دانشمندانی است که در نوشته‌های خود به پیشینه‌ تاریخی یک موضوع علمی پرداخته است. اندازه‌گیری چگالی ١٨ فلز و سنگ گران‌بها، اندازه‌گیری قطر و محیط زمین، شیوه‌ای نو برای طراحی نقشه‌های جغرافیایی، اندازه‌گیری فاصله‌ بین شهرها و پژوهش در باورها و تاریخ مردم هندوستان، از کارهای ماندگار اوست.
١  «ابوریحان» خردسال بود که فراگیری دانش را آغاز کرد. آشنایی بیرونی با «امیرنصر منصوربن ‌علی‌بن‌ عراق»، دانشمند برجسته‌ ایرانی و از شاهزادگان آل‌عراق، باعث راه‌یابی او به دربار خوارزمشاه و مدرسه‌ سلطانی خوارزم شد که «امیرنصر» آن را بنیان‌گذاری کرده بود. به سال ٣٨٠ قمری و درحالی‌که تنها ١٧ سال داشت، به کمک حلقه‌ای درجه‌دار (حلقه‌ شاهیه) به اندازه‌گیری بلندی‌ نیم‌روزی (ارتفاع نصف‌النهاری) خورشید در شهر کاث پرداخت. چهار سال پس از آن نیز توانست انقلاب تابستانی را در روستایی به نام بوشکانز در جنوب کاث و غرب آمودریا رصد کند.
٢  در ١١ جمادی‌الاول / هفتم خرداد سال ٣٨٧ توانست خورشیدگرفتگی را رصد کند. پیش‌تر با «ابوالوفای بوزجانی» قرار گذاشته بود که او نیز خورشیدگرفتگی را در بغداد رصد کند. «ابوریحان» از روی اختلاف زمانی که از این راه به دست آمد، توانست اختلاف طول جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. تردیدی نیست که «بیرونی» جوان در آن زمان به جایگاهی رسیده بود که «ابوالوفای بوزجانی» در کهن‌سالی حاضر شد با او همکاری کند.
@infinitymath
٣  «بیرونی» در سال‌های پایانی سده‌ چهارم هجری به گرگان رفت و به سال ٣٩١ قمری کتاب «آثارالباقیه» را به نام «شمس‌المعالی قابوس‌‌بن‌‌ وشمگیر» نوشت. این درحالی بود که پیش از آن هفت کتاب دیگر نوشته و با «ابن‌سینا» نیز نامه‌نگاری علمی خود را آغاز کرده بود. او در سال ٣٩٣ قمری، خورشیدگرفتگی را در گرگان رصد کرد.
٤  «بیرونی» در لشکرکشی‌های محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفت‌وگو نشست. زبان سانسکریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش کتاب «تحقیق ماللهند» را فراهم کرد. او به هر شهری که می‌رفت، می‌کوشید عرض جفرافیایی آن را تعیین کند و سال ٤١٦ قمری که در قلعه‌ نندنه به سر می‌برد، از کوهی که در آن نزدیکی بود برای تعیین قطر زمین بهره گرفت.
٥  در سال ٤١٥ قمری، فرمانروای ترک‌های ولگا گروهی را به غزنه فرستاده بود. آن مردمان با ساکنان سرزمین‌های قطبی رابطه‌ بازرگانی داشتند و «بیرونی» از آنان خواست اطلاعاتش را درباره‌ آن سرزمین‌ها بیشتر کند. یکی از آنان در پیشگاه «محمود غزنوی» گفت که در سرزمین‌های دوردست شمال، گاهی خورشید روزهای زیادی غروب نمی‌کند. «سلطان محمود» در آغاز بسیار خشمگین شد و آن سخنان را کفرآمیز خواند، اما «ابوریحان» به او گفت که سخن آن فرستاده درست و علمی است و ماجرا را برایش توضیح داد.
@infinitymath
٦  «بیرونی» از دانشمندانی بود که تنها به گفته‌ها و نوشته‌های دانشمندان پیش از خود بسنده نمی‌کرد و بارها نظریه‌های دانشمندان پیش از خود، به‌ویژه ارسطو را به چالش ‌کشیده است. او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریه‌های خود به مشاهده‌ دقیق پدیده‌ها و آزمودن آزمودنی‌ها می‌پرداخت. برای نمونه در کتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح می‌دهد که برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است. او زهرآگین‌نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی می‌آزماید و نشان می‌دهد که آن سگ پس از چند روز همچنان سالم می‌ماند. همچنین گردنبندی از زمرد بر گردن ماری می‌اندازد و نشان می‌دهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمی‌شود و این کار را در ٩ ماه و در گرما و سرما می‌آزماید.
٧  «بیرونی» در آزمایش‌های خود مانند یک پژوهشگر امروزی می‌کوشد هنگام مقایسه‌ ویژگی دو ماده، دیگر شرایط را برای آنها یکسان كند. برای نمونه، او برای بررسی این نظریه‌ ارسطو که «آب گرم زودتر از آب سرد یخ می‌بندد»، چنین آزمایشی انجام داد: «من دو ظرف یک‌شکل و یک اندازه برگرفتم و در هر دو ظرف، مقدار برابری از یک آب، یکی گرم و دیگری سرد، ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. سطح آب سرد یخ بست، درحالی‌که در آب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم، باز همچنان شد».
@infinitymath
🔴 ادامه پست قبلی ....
٨  «بیرونی» نخستین دانشمندی است که در همه‌ نوشته‌های خود، به پیشینه تاریخی و مقایسه‌ نظرهای دانشمندان پیش از خود در موضوع مورد نظر می‌پردازد. گاه نیز کتاب‌هایی را فقط در زمینه تاریخ علم نگاشته است. برای نمونه، در «آثار الباقیه» که در گاه‌شماری و شناخت زمان است، به معرفی گاه‌شمارهای ملت‌های گوناگون، هندی، عربی، یونانی، یهودی و ایرانی می‌پردازد یا در کتاب «تمهید المستقر و التحلیل و التقطیع» که در اخترشناسی است، از چگونگی به‌دست‌آوردن شاخص‌های گوناگون اخترشناسی در سه مکتب یونانی، هندی و ایرانی و میزان تأثیرپذیری دانشمندان گوناگون از آنها سخن می‌گوید. از این‌رو بررسی نوشته‌های او راه تازه‌ای برای پژوهشگران تاریخ علم گشوده است تا دگرگونی علم را در سده‌های دراز پیگیری کنند.
٩  از دیگر ویژگی‌های پژوهشی «بیرونی» آشنابودن به چند زبان است. او فارسی، ترکی، عربی، عبری، سریانی و سانسکریت را به‌خوبی می‌دانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او به‌خوبی دریافته بود برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدن‌های گوناگون، باید نخست زبان آنان را فراگرفت و بهره‌گیری از مترجم یا کتاب‌های ترجمه‌شده، در پژوهش‌های دقیق چندان راهگشا نیست. ازاین‌رو، نخستین کاری که در سفر به هند کرد، یادگیری زبان سانسکریت بود و چنان که خود گفته است، آن را به دشواری اما با پشتکار یاد گرفت.
١٠  «بیرونی» رجب ٤٤٠ هجری قمری در ٧٧سالگی در غزنه درگذشت. «ابوالحسن‌علی‌بن‌عیسی»، فقیه نامداری که در لحظه‌های پایانی بر بالین او بود، نوشته است: «آن‌گاه که نفس در سینه‌ او به شماره افتاد، بر بالین او حاضر آمدم. آن حال از من پرسشی فقهی پرسید. گفتم اکنون چه جای این پرسش است. گفت‌ ای مرد کدام‌یک از این دو کار بهتر است، این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مسئله را بازگفتم و فرا گرفت. از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست».
@infinitymath
زوج خير، مرحومين خانم فاخره صبا و جناب آقاي مهندس عليرضا افضلي پور، بنیانگذاران دانشگاه كرمان را بشناسيم، و براي شادي روحشان فاتحه اي قرائت نماييم.
@infinitymath
@infinitymath
دی‌ ماه سال ۱۳۵۳ استاندار وقت کرمان در دفترش پذیرای زوجی بود، زوج میانسال پولداری، ساکن تهران که به تازگی از مسافرت طولانی‌ به دور دنیا و شهرهایِ مختلفِ ایران برگشته بودند. هیچوقت کسی‌ ندونست چرا از بینِ این همه شهر کرمان رو انتخاب کردند. مرد مهندس کشاورزی و تحصیل‌کرده‌ ی دانشگاه تهران و بعدا پاریس بود. خیلی‌ پولدار بودند، پولی‌ که حاصل کارِ مرد از تجارت و تخصصش بود نه ارثیه ی فامیلی.
مرد به استاندار وقت گفت: "سالهاست زندگی‌ می‌کنیم و متاسفانه فرزندی نداریم و وارثی. تصمیم گرفتیم با پولی‌ که داریم در کرمان چیزی بسازیم. "
استاندار خیلی‌ خوشحال شد. فوری پیشنهاد داد: "بیمارستان بسازین. کرمان بیمارستان کافی‌ نداره."
مرد گفت: "نه!"
استاندار پیشنهاد داد: "هتل! کرمان فقط یک هتل داره." نه! مدرسه؟ مسجد؟ مرکزِ خرید؟ و جوابِ همه نه بود. همسرِ مرد توضیح داد: ما تصمیم گرفته ایم در کرمان دانشگاهی بسازیم. با همه ی امکانات!
و مرد کلامِ همسرش رو کامل کرد: ما یه دانشگاه اینجا میسازیم اونوقت هتل و مسجد و بیمارستان و مرکزِ خرید و مرکزِ جذبِ توریست هم در کنارِ اون دانشگاه ساخته میشه. ما دانشگاهی در کرمان میسازیم برایِ بچه‌هایی‌ که نداریم و می‌تونستیم داشته باشیم.
اون روز و تمامِ هفته ی بعد اون زوجِ میانسال در ماشین استانداری تمامِ کرمان رو برایِ پیدا کردنِ زمین مناسب برایِ ساختن اون دانشگاه زیر و رو کردند. هر جا بردنشون، چیزی پسند نکردند. روزِ آخر در حومه ی کرمان در بیابونِ برهوتِ کویری کرمان راننده کلافه دمی ایستاد تا خستگی‌ در کنند و آبی بنوشند. راننده بعدها تعریف کرد که: " تا مرد پیاده شد که قدمی‌ بزند، زیر پاش یک سکه ی یک ریالی پیدا کرد. برش داشت و به من گفت همین زمین رو می‌خوام. برکت داره. پیدا کردنِ این سکه نشونه ی خوبیست. اینجا دانشگاه رو میسازم. " راننده مییگفت بهشون گفتم: "اینجا؟؟ اینجا بیابونه. بیرونِ کرمانه، نه آب داره و نه برق. خیلی‌ فاصله داره تا شهر." ولی‌ مرد سکه ی یک ریالی رو گذاشته بود جیبش و اصرار کرده بود که نه فقط همین زمین رو می‌خوام. همه ی زمینِ این منطقه رو برام بخرین. دانشگاه رو اینجا میسازم."
اون زمین خریده شد، و احداثِ دانشگاهِ کرمان از همون ماه با هزینه و نظارتِ مستقیم اون مرد شروع شد. اتاق کوچکی در اون زمین ساخته شد و تصویرِ کوچکی از اون مرد رویِ یکی‌ از دیوار‌ها بود. کسی‌ تو کرمان اصلا اونو نمیشناختش. سالها گذشت، خیلی‌ اتفاق‌ها افتاد. انقلاب شد، جنگ شد. ولی‌ هیچ چیز و هیچ کس نتونست اون مرد رو در روندِ ساختنِ اون دانشگاه متوقف کنه. در طول ماه بارها و بارها به کرمان سفر میکرد و بر کوچکترین جزئیاتِ ساختنِ اون دانشگاه نظارت میکرد. و تحت هیچ شرایطِ سیاسی، مشکلات شخصی‌، بیماری، و حتی در اوج جنگ هرگز اجازه نداد ساختنِ اون دانشگاه متوقف شه. و در تمام این مراحل همسرش در کنارش بود و لحظه‌ای ترکش نکرد.
اون دانشگاه ساخته شد. یکی‌ از زیباترین، مجهزترین دانشگاه‌های ایران. شامل دانشکده‌های مختلف تقریبا در تمامی‌ رشته ها. سرانجام در ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ در حضور خودش و همسرش اون دانشگاه افتتاح شد. دانشگاهِ شهید باهنرِ کرمان! نامی‌ از او بر هیچ جا نبود غیرِ از همون عکسِ کوچیکِ قدیمی‌ تو اون اتاق کوچیک. وقتِ سخنرانی‌ افتتاحیه گفته بود که چقدر خوشحاله که اون دانشگاه رو ساخته و حس میکنه که این فرزندانِ خودش هستند که به اون دانشگاه میان. و آرزو کرده بود که اتاقِ کوچکی در ورودی اون دانشگاه داشت که با همسرش اونجا زندگی‌ میکرد و میتونست آمد و رفتِ هر روزه ی فرزندانش رو ببینه.
اتاقی‌ به اون داده نشد. ولی‌ او ادامه برایِ اتمامِ اون دانشگاه رو هرگز متوقف نکرد. دانشکده‌های مختلف یکی‌ بعد از دیگری شروع به کار کردند. آخرین دانشکده دانشکدهِ پزشکی‌ بود. در کنارِ این دانشکده او و همسرش یک بیمارستانِ ۳۵۰ تخت خوابی‌ هم ساخته بودند.
روز افتتاحِ اون دانشکده دقیقا با فارغ التحصیلی من در رشته ی مامایی از دانشگاه کرمان همزمان بود. من تو اون ساختمان درس نخوندم، ولی‌ روزِ افتتاحیه رفتم. همه ی دانشجوها از رشته‌های مختلف اومده بودند. جا برایِ سوزن انداختن نبود. کسی‌ حتی نمی‌دونست که اونا اومدن یا نه. بیشترِ ماها هیچ تصویری از اونا ندیده بودیم. وقتی‌ رئیس دانشگاه کرمان سخنرانی‌ کرد و گفت به پاسِ تمامِ تلاش‌ها و کاری که کرده ‌اند دانشکده و بیمارستانِ دانشگاهِ کرمان به نام او نامگذاری شده، و با اصرار از او و همسرش خواست که پشت تریبون بیان و شروع به کارِ اونجا رو رسما اعلام کنند...
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇
@infinitymath
اون وقت ما زوجِ پیر و کوچیک و لاغر اندامی رو دیدیم که از پله‌ها بالا رفتند. هیچ سخنرانی‌ نکردند و هیچ نگفتند. فقط اونجا ایستادند و دانشجوها همه بدونِ هیچ هماهنگی‌ قبلی همه با هم به احترامشون بلند شدند و برایِ بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط دست زدند. و اونا فقط نگاه کردند و گريه كردند، روز زيبايي بود. حمایتِ او از دانشگاهِ کرمان هرگز تا لحظه ی مرگ قطع نشد. بعد از مرگش همسرش که استاد دانشگاه تهران بود، این حمایت رو ادامه داد. وقتی‌ او هم مرد، تنها دارایی باقی‌ مونده از اونا یک آپارتمان در تهران بود که طبق وصیتِ خودشون به دانشگاه آزادِ تهران واگذار شد.
اونا حق داشتن. حالا کرمان شهر بزرگتریست با اون دانشگاه. در کنارِ اون دانشگاه هتل ها، مراکزِ خرید و مسجد و خیلی‌ چیز‌ها ساخته شد. اون زمین دیگه بیابون نیست. یه دانشگاهِ بزرگ زیبا پر از درخته که از همه جایِ ایران دختران و پسران برایِ ادامه تحصیل به اونجا میان.
@infinitymath
و سرانجام مجسمه‌ای از او ساخته شد و درست در محلِ ورودی دانشگاهِ کرمان قرار گرفت و هر روز دانشجوها از جلویِ اون مجسمه می‌گذرند. او سرانجام به ارزوش رسید و هر روز فرزندانش رو که از همه جایِ ایران اونجا میان رو می‌بینه.
او کرمانی نبود. به هیچ گروه و دسته‌ای تعلق نداشت. کسی‌ او رو نمیشناخت. ولی‌ الان در کرمان شاید او محبوب‌ترین‌ و از شناخته شده ترین ها باشه. کسی‌ در کرمان نیست که با احترام از اون یاد نکنه و دوستش نداشته باشه. از هر سنی‌، هر گروهی، هر طبقه ی اجتماعی! و پدر و مادر‌ها داستانِ اون و همسرش رو برایِ فرزندانشون تعریف میکنند.
کسی‌ که در کرمان تحسین و دوست داشته می‌شه به خاطرِ تعهد و تفکرِ انسانی‌اش:
#مهندس_علیرضا_افضلی_پور
منبع: کانال انجمن شیمی ایران
https://telegram.me/joinchat/C7ZeOzws90gjhFN1Dzg1Xg


@infinitymath
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چطوری میشه فهمید دو بی نهایت با هم متفاوتند؟
دکتر مجید میرزاوزیری توضیح میدهد.
#ریاضی_برای_همه
#شهر_ریاضی
#مجید_میرزاوزیری
@infinitymath
سخت ترین معمای منطقی:
به معمای جالب زیر کمی فکر کنید, تاریخچه و حل آن را بعدا قرار میدهیم.
شما در سیاره ای گیر افتاده اید و سه ارباب در آنجا وجود دارند . شما درگیر یک معما با آنها میشوید اگر بتوانید حل کنید نجات خواهید یافت در غیر این صورت...
سه ارباب به نامهای T, F, R بدین صورت هستند که در مواجهه با سوال بلی/خیر, T همواره راست میگوید, F همواره دروغ میگوید و R به طور تصادفی پاسخ میدهد. حال قوانین زیر را داریم.
1) شما حق دارید سه سوال بلی/خیر بپرسید. از هر ارباب یک سوال.
2) آنها زبان شما را میفهمند اما به زبان غریبه ای پاسخ میدهند که شما نمیدانید و در جواب سوالها به شما da یا ja پاسخ میدهند که شما نمیدانید کدامیک بلی و کدام خیر است.

معما: راهی بیابید که شخصیت هریک را پیدا کنید. یعنی بگویید کدام T کدام F و کدام R هست.
@infinitymath
https://news.1rj.ru/str/infinitymath/1804

معمای بالا ابتدا توسط رایموند اسمولیان منطق دان (عکس زیر) مطرح شده و در مقاله جورج بولوس به آن اشاره شده البته سخت شدن مسیله با توجه به ندانستن da و ja به مک کارتی برمیگردد.
@infinitymath

مقاله اصلی جورج بولوس در زیر هست.
👇👇👇👇👇👇
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ ِدلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید ...


👤 #قیصر_امین_پور

« #بینهایت »
| @infinitymath |