🔻تهدید در پوشش دیپلماسی؛ آخرین هشدار واشنگتن به لبنان از نگاه ابراهیم ماجد
🔹ابراهیم ماجد، تحلیلگر مسائل لبنان در تحلیلی در حساب کاربری خود در ایکس نوشت که سفر تام باراک، فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت در واقع حامل «آخرین هشدار» واشنگتن به لبنان است؛ هشداری که بیشتر به تهدیدی آشکار شبیه است تا تلاشی دیپلماتیک.
🔹به گفته ماجد، پیام آمریکا صریح است: لبنان باید تحت نظارت واشنگتن وارد مذاکره مستقیم با اسرائیل شود تا سازوکاری برای خلع سلاح حزبالله تعیین گردد، وگرنه «به حال خود رها خواهد شد»؛ عبارتی که عملاً بهمنزله چراغ سبز آمریکا برای آغاز جنگی تازه از سوی اسرائیل تلقی میشود.
🔹ماجد این رویکرد را نه دیپلماسی، بلکه «باجگیری سیاسی» میداند. از دید او، ایالات متحده به جای ارائه راهی برای ثبات، در حال دیکته کردن شروط تسلیم است. آنچه واشنگتن «مذاکره» مینامد، تلاشی برای برچیدن تنها نیرویی است که طی دههها توانسته مانع تجاوزگری اسرائیل شود.
🔹هدف پنهان این طرح، بهزعم او، ایجاد نوعی «منطقه حائل جدید» برای اسرائیل در جنوب لبنان است تا این کشور بتواند با پوشش امنیتی و سیاسی به منابع حیاتی همچون آب رودخانه لیتانی و زمینهای حاصلخیز آن دسترسی پیدا کند.
🔹او تأکید میکند که این پیام، چهره واقعی سیاست آمریکا را در قبال لبنان آشکار میسازد؛ سیاستی مبتنی بر فشار، تهدید و ارعاب، نه بر احترام به حاکمیت ملی یا گفتوگوی برابر.
🔹واشنگتن که همواره خود را میانجی صلح جلوه میدهد، عملاً در نقش مجری منافع اسرائیل ظاهر شده است. ماجد مینویسد که عبارت «لبنان به حال خود رها خواهد شد» یادآور ذهنیتی استعماری است که در آن، بقای یک ملت به میزان اطاعتش از قدرتهای خارجی گره خورده است.
🔹به باور ماجد، لبنان اکنون در نقطهای سرنوشتساز ایستاده است. انتخاب پیشروی آن نه میان صلح و جنگ، بلکه میان تسلیم و حاکمیت است. او نتیجه میگیرد که «هشدار نهایی» واشنگتن در واقع آزمونی است برای استقلال سیاسی لبنان؛ و اگرچه در قالب دیپلماسی بیان میشود، در جوهر خود پیامی است برای تداوم مقاومت در برابر سلطه و فشار خارجی.
https://x.com/ibrahimtmajed/status/1983161147353096239?s=46
@meshkatanalysis
🔹ابراهیم ماجد، تحلیلگر مسائل لبنان در تحلیلی در حساب کاربری خود در ایکس نوشت که سفر تام باراک، فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت در واقع حامل «آخرین هشدار» واشنگتن به لبنان است؛ هشداری که بیشتر به تهدیدی آشکار شبیه است تا تلاشی دیپلماتیک.
🔹به گفته ماجد، پیام آمریکا صریح است: لبنان باید تحت نظارت واشنگتن وارد مذاکره مستقیم با اسرائیل شود تا سازوکاری برای خلع سلاح حزبالله تعیین گردد، وگرنه «به حال خود رها خواهد شد»؛ عبارتی که عملاً بهمنزله چراغ سبز آمریکا برای آغاز جنگی تازه از سوی اسرائیل تلقی میشود.
🔹ماجد این رویکرد را نه دیپلماسی، بلکه «باجگیری سیاسی» میداند. از دید او، ایالات متحده به جای ارائه راهی برای ثبات، در حال دیکته کردن شروط تسلیم است. آنچه واشنگتن «مذاکره» مینامد، تلاشی برای برچیدن تنها نیرویی است که طی دههها توانسته مانع تجاوزگری اسرائیل شود.
🔹هدف پنهان این طرح، بهزعم او، ایجاد نوعی «منطقه حائل جدید» برای اسرائیل در جنوب لبنان است تا این کشور بتواند با پوشش امنیتی و سیاسی به منابع حیاتی همچون آب رودخانه لیتانی و زمینهای حاصلخیز آن دسترسی پیدا کند.
🔹او تأکید میکند که این پیام، چهره واقعی سیاست آمریکا را در قبال لبنان آشکار میسازد؛ سیاستی مبتنی بر فشار، تهدید و ارعاب، نه بر احترام به حاکمیت ملی یا گفتوگوی برابر.
🔹واشنگتن که همواره خود را میانجی صلح جلوه میدهد، عملاً در نقش مجری منافع اسرائیل ظاهر شده است. ماجد مینویسد که عبارت «لبنان به حال خود رها خواهد شد» یادآور ذهنیتی استعماری است که در آن، بقای یک ملت به میزان اطاعتش از قدرتهای خارجی گره خورده است.
🔹به باور ماجد، لبنان اکنون در نقطهای سرنوشتساز ایستاده است. انتخاب پیشروی آن نه میان صلح و جنگ، بلکه میان تسلیم و حاکمیت است. او نتیجه میگیرد که «هشدار نهایی» واشنگتن در واقع آزمونی است برای استقلال سیاسی لبنان؛ و اگرچه در قالب دیپلماسی بیان میشود، در جوهر خود پیامی است برای تداوم مقاومت در برابر سلطه و فشار خارجی.
https://x.com/ibrahimtmajed/status/1983161147353096239?s=46
@meshkatanalysis
X (formerly Twitter)
Ibrahim Majed (@ibrahimtmajed) on X
America’s Last Warning to Lebanon: A Threat Disguised as Diplomacy
📌A Final Ultimatum
Tom Barrack, the U.S. envoy to Lebanon, is arriving in Beirut carrying what he described as a “final warning.”
His message to Lebanon’s leaders is blunt and unmistakably…
📌A Final Ultimatum
Tom Barrack, the U.S. envoy to Lebanon, is arriving in Beirut carrying what he described as a “final warning.”
His message to Lebanon’s leaders is blunt and unmistakably…
🕊2
Forwarded from «افق ایران»| مصطفی نجفی
📌 ایران و بحران استراتژی؛ سرزمین نبوغ بیبنیان!
🔻 در تاریخ ایران، از دوران باستان تا امروز، همواره نامهایی درخشان از سیاست و حکمرانی دیده میشود؛ از کوروش بزرگ و داریوش گرفته تا نظامالملک طوسی، امیرکبیر و دکتر مصدق. با این حال، در مقایسه با دیگر تمدنهای بزرگ، ایران در پرورش و تداوم تفکر استراتژیک ضعیف بوده است. این ضعف نهتنها در عرصهی سیاست و نظامیگری، بلکه در فرهنگ تصمیمگیری و آیندهنگری نیز ریشهدار است.
🔻 یکی از دلایل اصلی این وضعیت، غلبهی فردگرایی بر نهادگرایی در تاریخ ایران است. ساختار سیاسی ایران در بیشتر ادوار، بر محور شخصیتها استوار بوده نه بر سیستمها. هرگاه فردی نیرومند و اندیشمند ظهور کرده، کشور جهش یافته؛ اما با رفتن او، همه چیز فرو ریخته است. در حالیکه در تمدنهای غربی و شرق آسیا، اندیشهی حکمرانی از فرد به نهاد منتقل شد، در ایران اندیشه و قدرت همواره در گرو حضور یک شخص باقی ماند. به همین سبب، عمر هر استراتژی بزرگ در ایران معمولاً به اندازهی عمر صاحب آن بوده است.
🔻 مشکل دیگر، نبود نهادهای آموزشی و اندیشهساز برای تربیت سیاستمداران و مدیران راهبردی است. در حالیکه از دوران باستان در یونان، چین و سپس اروپا، مدارس نظامی و مراکز فکری برای آموزش هنر حکومتداری و طراحی استراتژی شکل گرفته بود، در ایران چنین سنتی نهادینه نشد. چهرههایی چون نظامالملک و امیرکبیر حاصل نبوغ فردی بودند، نه محصول یک نظام آموزشی هدفمند. ایران در طول تاریخ استراتژیست به دنیا آورده، اما هیچگاه استراتژیست تربیت نکرده است.
🔻 از سوی دیگر، سیاست در ایران اغلب ماهیتی واکنشی داشته است. تصمیمگیریها بیشتر در پاسخ به تهدید و بحران انجام میشده تا بر اساس طرحی بلندمدت و پیشدستانه. از حملهی اسکندر و مغول گرفته تا رقابتهای استعماری قرن نوزدهم، سیاست ایران بر محور دفاع و بقا شکل گرفته است، نه بر اساس طراحی برای گسترش و توسعه. در نتیجه، تفکر راهبردی در ذهن سیاستمداران ایرانی جای خود را به مصلحتگرایی کوتاهمدت داده است.
🔻 گسستهای تاریخی نیز نقش مهمی در تضعیف حافظهی استراتژیک ایران داشتهاند. هر بار که سلسلهای سقوط کرده، میراث فکری و اداری آن نیز از میان رفته است. نه انتقال تجربیات وجود داشته و نه استمرار نهادی. برخلاف اروپا که اندیشهی حکمرانی از امپراتوری روم تا دوران مدرن پیوسته تحول یافته، در ایران هر حکومت جدید با ویران کردن ساختار پیشین، از صفر آغاز کرده است. این گسست تاریخی موجب شده هیچ تجربهای در زمینهی تصمیمسازی و آیندهنگری به صورت ماندگار انباشته نشود.
🔻 عامل دیگر، شکاف تاریخی میان خرد و قدرت است. در بسیاری از دورهها، صاحبان اندیشه و تدبیر قربانی قدرتطلبی حاکمان شدهاند. سرنوشت نظامالملک، امیرکبیر، قائممقام و مصدق نمونههای آشکار این تقابل است. در ایران غالباً صاحبان قدرت از استراتژیستها بیم داشتهاند، زیرا تفکر مستقل و آیندهنگر با تهدید قدرت اشتباه گرفته شده است. نتیجه آنکه قدرت در ایران کمتر به عقل اعتماد کرده و در غیاب پیوند میان فکر و سیاست، استراتژی جای خود را به تصمیمهای مقطعی داده است.
🔻 افزون بر این، تفکر ایرانی از دیرباز در عرصهی فلسفه، عرفان و اخلاق غنی بوده، اما در طراحی سیستمی و عملگرایانه ضعیف مانده است. اندیشهی ایرانی بیشتر به نجات فرد و جامعه میاندیشید تا ساختار و نهاد. در نتیجه، حکیمان ما بزرگ بودند، اما کمتر سیاستساز. به تعبیر جامعهشناسان، ایران در حوزهی «اندیشه» ژرف بوده اما در حوزهی «سازمان» کمعمق.
🔻 جغرافیای ایران نیز این ضعف را تشدید کرده است. قرار گرفتن در چهارراه امپراتوریها و فشار دائمی قدرتهای بیرونی، سیاست را به سمت بقا سوق داده است. وقتی بقای کشور در خطر باشد، طراحی بلندمدت جای خود را به واکنش فوری میدهد. از همین رو، سیاست ایرانی در بیشتر دورانها دفاعی و اضطرامحور بوده است، نه برنامه محور و آیندهنگر.
🔻 در مجموع، کمبود استراتژیست در تاریخ ایران محصول همزمان چند عامل است: نبود نهادهای فکری، شخصمحوری در سیاست، گسستهای تاریخی، حذف صاحبان اندیشه و ضعف نگاه سیستمی. هرگاه اندیشه و قدرت بهطور همزمان در یک فرد جمع شدهاند ــ از کوروش تا امیرکبیر ــ ایران جهشی تاریخی را تجربه کرده است. اما این جهشها کوتاهمدت و ناپایدار بودهاند، زیرا بر بستر نهادهای فکری و آموزشی پایدار بنا نشدهاند.
🔻 امروز اگر بخواهیم از چرخهی تاریخی ضعف استراتژی بیرون بیاییم، بیش از هر زمان دیگر به نهادسازی فکری، تربیت استراتژیست و پیوند دوبارهی عقل و قدرت نیاز داریم. تاریخ نشان داده است که بدون تفکر راهبردی، هیچ ملتی—حتی با ثروت و قدمت ایران—نمیتواند آیندهی خود را طراحی کند./ #مصطفی_نجفی
🔗لینک عضویت در افق ایران
https://news.1rj.ru/str/+WZGudJ8zSxAxMDhk
🔗لینک عضویت در افق ایران
https://news.1rj.ru/str/+WZGudJ8zSxAxMDhk
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💯1
🔻راز زیمت: سایه ایران هنوز سنگین است؛ اسرائیل باید آماده جنگ بعدی باشد
📌نکته مهم:
«گزارش حاضر ترجمهای است از یکی از منابع رسانهای وابسته به جریان صهیونیستی و بازتابدهنده دیدگاهها و تحلیلهای کارشناسان امنیتی اسرائیل درباره وضعیت کنونی ایران، تحولات منطقه و نظم سیاسی پس از جنگ اخیر است. هدف از ترجمه و انتشار این متن، نه تأیید محتوای آن بلکه آشنا کردن مخاطبان فارسیزبان با نوع نگاه و شیوه تحلیل رسانههای اسرائیلی نسبت به ایران و سیاستهای منطقهای آن رژیم است»
🔹راز زیمت در گزارشی در روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در خصوص وضعیت کنونی ایران پس از جنگ دوازدهروزه مدعی شد که با وجود خسارات سنگین وارده به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، این کشور نشانهای از عقبنشینی در سیاستهای منطقهای و راهبردی خود بروز نداده است.
🔹او با استناد به اظهارات رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیح میدهد که بازرسان این نهاد اگرچه پس از جنگ اجازه حضور در ایران را ندارند، اما تصاویر ماهوارهای «تحرکاتی» را پیرامون مراکز نگهداری اورانیوم غنیشده در سطح ۶۰ درصد نشان میدهد؛ موادی که همچنان در اختیار ایران باقی مانده است.
🔹زیمت نتیجه میگیرد که اگرچه نشانهای از بازسازی فوری توان غنیسازی مشاهده نشده، اما احتمال دارد ایران در آینده از این ذخایر برای پیگیری مسیر مخفیانهای به سوی سلاح هستهای استفاده کند.
🔹او سپس به استناد منابع اطلاعاتی اروپایی ادعا میکند که ایران در ماههای اخیر واردات مواد شیمیایی از جمله ناترن پرکلرات از چین را گسترش داده است، مادهای که در تولید سوخت جامد موشکهای بالستیک کاربرد دارد.
🔹به باور او، این روند در کنار تلاش برای بازسازی سامانههای نظامی، نشانگر عزم تهران برای حفظ توان موشکی به عنوان «دارایی راهبردی» در بازدارندگی مقابل اسرائیل است.
🔹زیمت میافزاید که در سطح منطقه نیز نشانههایی از احیای شبکه متحد ایران دیده میشود و در این خصوص ادعاهایی بر این اساس مطرح میکند: حزبالله در لبنان با وجود حملات هوایی مداوم اسرائیل به بازسازی زرادخانه خود ادامه داده؛ در عراق، حشدالشعبی در حال تقویت مواضع خود است و نیروهای امنیتی اسرائیل نیز اخیراً چندین مورد قاچاق گسترده تسلیحات از ایران به کرانه باختری را خنثی کردهاند. حتی در یمن، کشتی حامل سلاحهای ایرانی شامل موشکهای ضدزره در نزدیکی بابالمندب توقیف شده است.
🔹زیمت در این تحلیل پا را فراتر نهاده و فضای داخلی ایران را نیز از منظر صهیونیستها تحلیل کرده و در این خصوص مینویسد که پس از جنگ اخیر، شکاف فکری عمیقی میان جناحهای میانهرو و تندرو پدید آمده است.
او ادعا میکند که میانهروها خواستار تمرکز بر بحرانهای داخلی از جمله بحران آب، تورم و فشار اجتماعیاند و پیشنهاد میدهند ایران بهسوی گفتوگو با غرب و همسایگان عرب خود حرکت کند. در مقابل، محافظهکاران و نیروهای رادیکال که همچنان مراکز اصلی قدرت را در اختیار دارند، هرگونه عقبنشینی از اصول انقلابی را مردود میدانند و معتقدند باید با «اصلاحات تاکتیکی محدود» در همان مسیر پیشین ادامه داد. زیمت مینویسد که رهبری ایران نیز هنوز سیاست حفظ گزینه هستهای، بازسازی ارتش و حمایت از محور مقاومت را حیاتی میداند و تغییر بنیادینی در نگرش حاکم دیده نمیشود.
📌در جمعبندی، زیمت هشدار میدهد که تضعیف ایران فرایندی برگشتپذیر است و اسرائیل نباید از احتمال بازیابی توان هستهای و نظامی تهران غافل بماند. او تصریح میکند که «اسرائیل باید برای امکان یک دور تازه از درگیری با ایران آماده شود»، بهویژه در صورتی که این کشور توان غنیسازی خود را بازسازی کند.
🔻زیمت میافزاید که مقابله صرفاً نظامی کافی نیست و بدون توافقی پایدار و نظام نظارتی قوی بر برنامه هستهای ایران، نمیتوان مسیر آن را مسدود کرد. به باور او، جلوگیری از بازسازی محور وابسته به ایران بهویژه حزبالله تنها در صورتی ممکن است که اسرائیل همزمان با قدرتهای منطقهای برای تقویت دولتهای مرکزی عرب و تثبیت نظم سیاسی تازهای همکاری کند. او نتیجه میگیرد که موفقیت اسرائیل در مهار ایران، نه در تکرار حملات نظامی، بلکه در تبدیل برتری کنونی خود به نظمی پایدار و جدید در خاورمیانه نهفته است.
https://www.ynet.co.il/news/article/b1vbfomywl
@meshkatanalysis
📌نکته مهم:
«گزارش حاضر ترجمهای است از یکی از منابع رسانهای وابسته به جریان صهیونیستی و بازتابدهنده دیدگاهها و تحلیلهای کارشناسان امنیتی اسرائیل درباره وضعیت کنونی ایران، تحولات منطقه و نظم سیاسی پس از جنگ اخیر است. هدف از ترجمه و انتشار این متن، نه تأیید محتوای آن بلکه آشنا کردن مخاطبان فارسیزبان با نوع نگاه و شیوه تحلیل رسانههای اسرائیلی نسبت به ایران و سیاستهای منطقهای آن رژیم است»
🔹راز زیمت در گزارشی در روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در خصوص وضعیت کنونی ایران پس از جنگ دوازدهروزه مدعی شد که با وجود خسارات سنگین وارده به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، این کشور نشانهای از عقبنشینی در سیاستهای منطقهای و راهبردی خود بروز نداده است.
🔹او با استناد به اظهارات رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی توضیح میدهد که بازرسان این نهاد اگرچه پس از جنگ اجازه حضور در ایران را ندارند، اما تصاویر ماهوارهای «تحرکاتی» را پیرامون مراکز نگهداری اورانیوم غنیشده در سطح ۶۰ درصد نشان میدهد؛ موادی که همچنان در اختیار ایران باقی مانده است.
🔹زیمت نتیجه میگیرد که اگرچه نشانهای از بازسازی فوری توان غنیسازی مشاهده نشده، اما احتمال دارد ایران در آینده از این ذخایر برای پیگیری مسیر مخفیانهای به سوی سلاح هستهای استفاده کند.
🔹او سپس به استناد منابع اطلاعاتی اروپایی ادعا میکند که ایران در ماههای اخیر واردات مواد شیمیایی از جمله ناترن پرکلرات از چین را گسترش داده است، مادهای که در تولید سوخت جامد موشکهای بالستیک کاربرد دارد.
🔹به باور او، این روند در کنار تلاش برای بازسازی سامانههای نظامی، نشانگر عزم تهران برای حفظ توان موشکی به عنوان «دارایی راهبردی» در بازدارندگی مقابل اسرائیل است.
🔹زیمت میافزاید که در سطح منطقه نیز نشانههایی از احیای شبکه متحد ایران دیده میشود و در این خصوص ادعاهایی بر این اساس مطرح میکند: حزبالله در لبنان با وجود حملات هوایی مداوم اسرائیل به بازسازی زرادخانه خود ادامه داده؛ در عراق، حشدالشعبی در حال تقویت مواضع خود است و نیروهای امنیتی اسرائیل نیز اخیراً چندین مورد قاچاق گسترده تسلیحات از ایران به کرانه باختری را خنثی کردهاند. حتی در یمن، کشتی حامل سلاحهای ایرانی شامل موشکهای ضدزره در نزدیکی بابالمندب توقیف شده است.
🔹زیمت در این تحلیل پا را فراتر نهاده و فضای داخلی ایران را نیز از منظر صهیونیستها تحلیل کرده و در این خصوص مینویسد که پس از جنگ اخیر، شکاف فکری عمیقی میان جناحهای میانهرو و تندرو پدید آمده است.
او ادعا میکند که میانهروها خواستار تمرکز بر بحرانهای داخلی از جمله بحران آب، تورم و فشار اجتماعیاند و پیشنهاد میدهند ایران بهسوی گفتوگو با غرب و همسایگان عرب خود حرکت کند. در مقابل، محافظهکاران و نیروهای رادیکال که همچنان مراکز اصلی قدرت را در اختیار دارند، هرگونه عقبنشینی از اصول انقلابی را مردود میدانند و معتقدند باید با «اصلاحات تاکتیکی محدود» در همان مسیر پیشین ادامه داد. زیمت مینویسد که رهبری ایران نیز هنوز سیاست حفظ گزینه هستهای، بازسازی ارتش و حمایت از محور مقاومت را حیاتی میداند و تغییر بنیادینی در نگرش حاکم دیده نمیشود.
📌در جمعبندی، زیمت هشدار میدهد که تضعیف ایران فرایندی برگشتپذیر است و اسرائیل نباید از احتمال بازیابی توان هستهای و نظامی تهران غافل بماند. او تصریح میکند که «اسرائیل باید برای امکان یک دور تازه از درگیری با ایران آماده شود»، بهویژه در صورتی که این کشور توان غنیسازی خود را بازسازی کند.
🔻زیمت میافزاید که مقابله صرفاً نظامی کافی نیست و بدون توافقی پایدار و نظام نظارتی قوی بر برنامه هستهای ایران، نمیتوان مسیر آن را مسدود کرد. به باور او، جلوگیری از بازسازی محور وابسته به ایران بهویژه حزبالله تنها در صورتی ممکن است که اسرائیل همزمان با قدرتهای منطقهای برای تقویت دولتهای مرکزی عرب و تثبیت نظم سیاسی تازهای همکاری کند. او نتیجه میگیرد که موفقیت اسرائیل در مهار ایران، نه در تکرار حملات نظامی، بلکه در تبدیل برتری کنونی خود به نظمی پایدار و جدید در خاورمیانه نهفته است.
https://www.ynet.co.il/news/article/b1vbfomywl
@meshkatanalysis
ynet
האיום האיראני כאן - והוא לא הולך לשום מקום
יש להניח שהיחלשותה של איראן אינה בהכרח תהליך בלתי הפיך. נוכח מציאות זו נדרשת ישראל להיערך לאפשרות של סבב לחימה נוסף מול איראן, במיוחד בתרחיש של שיקום יכולותיה הגרעיניות, ולהמשיך בפעילות אכיפה כדי למנוע את שיקום הציר הפרו-איראני, בראשו חיזבאללה
👍1🕊1
🔻گزارش جنیسای از راهبرد آینده؛ تأکید بر فشار حداکثری و اتحاد نظامی آمریکا و اسرائیل برای مهار تهران
📌نکته: متن حاضر ترجمه و خلاصهای از محتوای اصلی آن گزارش است که صرفاً بهمنظور آشنایی مخاطبان فارسیزبان با دیدگاهها و تحلیلهای این اندیشکده ارائه میشود. بدیهی است انتشار این خلاصه به معنای تأیید یا رد محتوای گزارش نیست و هدف آن صرفاً انتقال دادهها و فهم چارچوب تحلیلی نویسندگان جنیسای در خصوص وضعیت ایران پس از جنگ دوازدهروزه و راهبرد پیشنهادی ایالات متحده در قبال تهران است.
🔹موسسه جنیسای (Jewish Institute for National Security of America – JINSA) در گزارشی با عنوان «Building on the Win: U.S. Strategy Toward Iran After the 12-Day War» که در اکتبر ۲۰۲۵ منتشر شده است به بررسی پیامدهای جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل و مسیر سیاستگذاری ایالات متحده در قبال ایران پس از آن پرداخته است. این گزارش که به قلم گروهی از نظامیان و دیپلماتهای ارشد آمریکایی از جمله اریک ادلمن و ژنرال چارلز والد تدوین شده، توصیه میکند آمریکا و اسرائیل از «پیروزی نظامی اخیر» برای اعمال فشار همهجانبه بر تهران و شکلدهی نظم جدید منطقهای بهرهبرداری کنند. در ادامه، چکیدهای از این گزارش ارائه میشود.
— پیروزی نظامی، پنجرهای برای تبدیل به پیروزی سیاسی
🔹 بر اساس گزارش جنگ ۱۲روزه یک «پیروزی عملیاتی» برای اسرائیل و آمریکا بود و نویسندگان تأکید میکنند که اکنون یک فرصت تاریخی برای اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی پدید آمده است. گزارش خاطرنشان میکند که موفقیتهای میدانی بهتنهایی سرنوشت را تعیین نمیکنند و بنابراین دولت ایالات متحده باید با همپیمانانش همکاری کند تا این برتری نظامی را به محدودسازی دائمی توان هستهای و نظامی ایران تبدیل کند.
— پیامدها و برداشتها: چه چیزی در میدان و چه چیزی در پنهان باقی ماند
🔹بهگفته گزارش، ضربات هوایی و عملیاتهای مشترک خسارتهای سنگینی به تاسیسات هستهای، زیرساختهای موشکی و زنجیرههای فرماندهی وارد آوردهاند، اما نویسندگان هشدار میدهند که ابعاد فنی و قابلیتهای پنهان بازسازی هنوز مبهم است. گزارش میگوید این تحولات علاوه بر پیامدهای نظامی، شکافهای اقتصادی و سیاسی داخلی در ایران را تشدید کرده و بنابراین حفظ فشار بینالمللی را ضروری میداند.
—ایران پس از جنگ: بازسازی، سنگرگیری و بازی با زمان
🔹 گزارش تصریح میکند که تهران با اخراج بازرسان و تلاش برای همکاری با بازیگران خارجی نظیر چین و روسیه در پی حفظ یا احیای ظرفیتهایش است و نویسندگان نتیجه میگیرند که رفتار کنونی ایران بیش از آنکه معکوسشونده باشد، زمانخریدن را دنبال میکند. همچنین در گزارش گفته شده که اقدامات داخلی سختگیرانه و تداوم حمایت از گروههای متحد منطقهای نشان میدهد ایران در موضع انفعالی-تهاجمی قرار گرفته و بنابراین فشار خارجی نباید کاهش یابد.
—راهبرد پیشنهادی: یک «توافق قابل قبول» و گامهای عملی برای تثبیت پیروزی
🔹در این بخش، نویسندگان پیشنهاد میدهند «تنها توافق قابل قبول» باید شامل حذف دائمی ظرفیت غنیسازی، نابودی قابلیتهای موشکی و نظارت همهجانبه آژانس باشد. گزارش میگوید مذاکرات باید تحت ضربالاجل روشن و با حفظ کامل تحریمها و گزینههای نظامی دنبال شوند. آنها همچنین توصیه میکنند که آمریکا و شرکا «هیچ روزنهای» برای اختلاف میان خود باقی نگذارند، آمادگی نظامی را تقویت کنند و با اجرای تحریمهای حداکثری، امکان بازسازی سریع ایران را از میان ببرند.
@meshkatanalysis
https://jinsa.org/wp-content/uploads/2025/10/JINSA-Building-on-the-Win-October-2025.pdf
📌نکته: متن حاضر ترجمه و خلاصهای از محتوای اصلی آن گزارش است که صرفاً بهمنظور آشنایی مخاطبان فارسیزبان با دیدگاهها و تحلیلهای این اندیشکده ارائه میشود. بدیهی است انتشار این خلاصه به معنای تأیید یا رد محتوای گزارش نیست و هدف آن صرفاً انتقال دادهها و فهم چارچوب تحلیلی نویسندگان جنیسای در خصوص وضعیت ایران پس از جنگ دوازدهروزه و راهبرد پیشنهادی ایالات متحده در قبال تهران است.
🔹موسسه جنیسای (Jewish Institute for National Security of America – JINSA) در گزارشی با عنوان «Building on the Win: U.S. Strategy Toward Iran After the 12-Day War» که در اکتبر ۲۰۲۵ منتشر شده است به بررسی پیامدهای جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل و مسیر سیاستگذاری ایالات متحده در قبال ایران پس از آن پرداخته است. این گزارش که به قلم گروهی از نظامیان و دیپلماتهای ارشد آمریکایی از جمله اریک ادلمن و ژنرال چارلز والد تدوین شده، توصیه میکند آمریکا و اسرائیل از «پیروزی نظامی اخیر» برای اعمال فشار همهجانبه بر تهران و شکلدهی نظم جدید منطقهای بهرهبرداری کنند. در ادامه، چکیدهای از این گزارش ارائه میشود.
— پیروزی نظامی، پنجرهای برای تبدیل به پیروزی سیاسی
🔹 بر اساس گزارش جنگ ۱۲روزه یک «پیروزی عملیاتی» برای اسرائیل و آمریکا بود و نویسندگان تأکید میکنند که اکنون یک فرصت تاریخی برای اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی پدید آمده است. گزارش خاطرنشان میکند که موفقیتهای میدانی بهتنهایی سرنوشت را تعیین نمیکنند و بنابراین دولت ایالات متحده باید با همپیمانانش همکاری کند تا این برتری نظامی را به محدودسازی دائمی توان هستهای و نظامی ایران تبدیل کند.
— پیامدها و برداشتها: چه چیزی در میدان و چه چیزی در پنهان باقی ماند
🔹بهگفته گزارش، ضربات هوایی و عملیاتهای مشترک خسارتهای سنگینی به تاسیسات هستهای، زیرساختهای موشکی و زنجیرههای فرماندهی وارد آوردهاند، اما نویسندگان هشدار میدهند که ابعاد فنی و قابلیتهای پنهان بازسازی هنوز مبهم است. گزارش میگوید این تحولات علاوه بر پیامدهای نظامی، شکافهای اقتصادی و سیاسی داخلی در ایران را تشدید کرده و بنابراین حفظ فشار بینالمللی را ضروری میداند.
—ایران پس از جنگ: بازسازی، سنگرگیری و بازی با زمان
🔹 گزارش تصریح میکند که تهران با اخراج بازرسان و تلاش برای همکاری با بازیگران خارجی نظیر چین و روسیه در پی حفظ یا احیای ظرفیتهایش است و نویسندگان نتیجه میگیرند که رفتار کنونی ایران بیش از آنکه معکوسشونده باشد، زمانخریدن را دنبال میکند. همچنین در گزارش گفته شده که اقدامات داخلی سختگیرانه و تداوم حمایت از گروههای متحد منطقهای نشان میدهد ایران در موضع انفعالی-تهاجمی قرار گرفته و بنابراین فشار خارجی نباید کاهش یابد.
—راهبرد پیشنهادی: یک «توافق قابل قبول» و گامهای عملی برای تثبیت پیروزی
🔹در این بخش، نویسندگان پیشنهاد میدهند «تنها توافق قابل قبول» باید شامل حذف دائمی ظرفیت غنیسازی، نابودی قابلیتهای موشکی و نظارت همهجانبه آژانس باشد. گزارش میگوید مذاکرات باید تحت ضربالاجل روشن و با حفظ کامل تحریمها و گزینههای نظامی دنبال شوند. آنها همچنین توصیه میکنند که آمریکا و شرکا «هیچ روزنهای» برای اختلاف میان خود باقی نگذارند، آمادگی نظامی را تقویت کنند و با اجرای تحریمهای حداکثری، امکان بازسازی سریع ایران را از میان ببرند.
@meshkatanalysis
https://jinsa.org/wp-content/uploads/2025/10/JINSA-Building-on-the-Win-October-2025.pdf
👍1🕊1
🔻سلاح، اتم و اسرائیل: سهگانهای که بنسلمان در واشنگتن دنبال میکند
🔹روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به بررسی سفر پیش روی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به ایالات متحده پرداخته و هدف اصلی او را دستیابی به توافقی امنیتی و همچنین توافقی در حوزه فناوری هستهای با واشنگتن دانسته است.
🔹در گزارش نیویورکتایمز آمده است که با وجود تمایل دولت آمریکا بهویژه دونالد ترامپ برای پیشبرد روند عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل ولیعهد سعودی در شرایط فعلی چنین اقدامی را در دستور کار ندارد. به گفته تحلیلگران بن سلمان عادیسازی روابط را هدفی دوربرد میداند که تحقق آن ممکن است سالها به طول انجامد.
🔹در ادامه گزارش آمده است که برنامه رسمی سفر بن سلمان که قرار است پس از هفت سال وقفه انجام شود، شامل مذاکره برای امضای توافق دفاعی با ایالات متحده است.
🔹منابع مطلع گفتهاند این توافق شباهت زیادی به توافق امنیتی اخیر آمریکا با قطر دارد و ممکن است بدون نیاز به تصویب کنگره اجرایی شود. در همین راستا، عربستان همچنین خواستار خرید جنگندههای پیشرفته F-35 و دسترسی به فناوری آمریکایی برای توسعه یک برنامه هستهای غیرنظامی است. نیویورک تایمز این اقدامات را تلاشی از سوی ولیعهد برای تثبیت موقعیت منطقهای و داخلی خود ارزیابی کرده است.
🔹گزارش سپس به بعد سیاسی موضوع پرداخته و توضیح داده که دولت بایدن در گفتوگوهای قبلی با بن سلمان بر شرط عادیسازی روابط با اسرائیل تأکید داشت، اما این مذاکرات پس از جنگ اخیر در غزه و افزایش خشم عمومی در خاورمیانه متوقف شد. در مقابل، ترامپ در اظهاراتی تازه مدعی شده است که نزدیک به تحقق توافقی تاریخی میان ریاض و تلآویو است، هرچند به گفته کارشناسان سعودی از جمله علی الشهابی، تحقق چنین توافقی تا پایان سال میلادی «تقریباً ناممکن» است مگر آنکه در اسرائیل تحولی بنیادین رخ دهد.
🔹در پایان، نیویورک تایمز نتیجه گرفته است که محمد بن سلمان عادیسازی روابط را منوط به اقدام قاطع اسرائیل در جهت تشکیل دولت مستقل فلسطینی میداند و میکوشد از این موضوع به عنوان اهرم فشار برای حل مناقشه فلسطین استفاده کند. با این حال، فضای سیاسی فعلی اسرائیل و مواضع راستگرایان در دولت نتانیاهو مانع جدی در برابر این مسیر به شمار میرود. گزارش در جمعبندی خود یادآور میشود که سفر ولیعهد سعودی به واشنگتن، فارغ از تحقق یا عدم تحقق اهداف دیپلماتیک، نقطه عطفی در بازتعریف روابط استراتژیک میان دو کشور محسوب میشود.
@meshkatanalysis
https://www.nytimes.com/2025/11/01/world/middleeast/mohammed-bin-salman-us-visit.html
🔹روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به بررسی سفر پیش روی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به ایالات متحده پرداخته و هدف اصلی او را دستیابی به توافقی امنیتی و همچنین توافقی در حوزه فناوری هستهای با واشنگتن دانسته است.
🔹در گزارش نیویورکتایمز آمده است که با وجود تمایل دولت آمریکا بهویژه دونالد ترامپ برای پیشبرد روند عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل ولیعهد سعودی در شرایط فعلی چنین اقدامی را در دستور کار ندارد. به گفته تحلیلگران بن سلمان عادیسازی روابط را هدفی دوربرد میداند که تحقق آن ممکن است سالها به طول انجامد.
🔹در ادامه گزارش آمده است که برنامه رسمی سفر بن سلمان که قرار است پس از هفت سال وقفه انجام شود، شامل مذاکره برای امضای توافق دفاعی با ایالات متحده است.
🔹منابع مطلع گفتهاند این توافق شباهت زیادی به توافق امنیتی اخیر آمریکا با قطر دارد و ممکن است بدون نیاز به تصویب کنگره اجرایی شود. در همین راستا، عربستان همچنین خواستار خرید جنگندههای پیشرفته F-35 و دسترسی به فناوری آمریکایی برای توسعه یک برنامه هستهای غیرنظامی است. نیویورک تایمز این اقدامات را تلاشی از سوی ولیعهد برای تثبیت موقعیت منطقهای و داخلی خود ارزیابی کرده است.
🔹گزارش سپس به بعد سیاسی موضوع پرداخته و توضیح داده که دولت بایدن در گفتوگوهای قبلی با بن سلمان بر شرط عادیسازی روابط با اسرائیل تأکید داشت، اما این مذاکرات پس از جنگ اخیر در غزه و افزایش خشم عمومی در خاورمیانه متوقف شد. در مقابل، ترامپ در اظهاراتی تازه مدعی شده است که نزدیک به تحقق توافقی تاریخی میان ریاض و تلآویو است، هرچند به گفته کارشناسان سعودی از جمله علی الشهابی، تحقق چنین توافقی تا پایان سال میلادی «تقریباً ناممکن» است مگر آنکه در اسرائیل تحولی بنیادین رخ دهد.
🔹در پایان، نیویورک تایمز نتیجه گرفته است که محمد بن سلمان عادیسازی روابط را منوط به اقدام قاطع اسرائیل در جهت تشکیل دولت مستقل فلسطینی میداند و میکوشد از این موضوع به عنوان اهرم فشار برای حل مناقشه فلسطین استفاده کند. با این حال، فضای سیاسی فعلی اسرائیل و مواضع راستگرایان در دولت نتانیاهو مانع جدی در برابر این مسیر به شمار میرود. گزارش در جمعبندی خود یادآور میشود که سفر ولیعهد سعودی به واشنگتن، فارغ از تحقق یا عدم تحقق اهداف دیپلماتیک، نقطه عطفی در بازتعریف روابط استراتژیک میان دو کشور محسوب میشود.
@meshkatanalysis
https://www.nytimes.com/2025/11/01/world/middleeast/mohammed-bin-salman-us-visit.html
NY Times
Saudi Prince Plans Ambitious U.S. Visit, but Opening Ties With Israel Is Unlikely
The crown prince of Saudi Arabia is pushing for a security pact and a nuclear deal with the United States yet is not expected to recognize Israel soon, despite President Trump’s wishes.
🕊1
📌بازخوانی دیدگاههای تام باراک درباره سیاست ایالات متحده در نشست منامه
🔹تام باراک، سفیر ایالات متحده در ترکیه و نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه در نشست منامه ضمن تشریح سیاستهای دولت دونالد ترامپ در خاورمیانه، کوشید چارچوبی تازه برای نقش ایالات متحده در منطقه ترسیم کند. او توضیح داد که هدفش ارائه تصویری روشن از «چشمانداز ترامپ» است، بیآنکه شنوندگان را درگیر نظریهپردازیهای پیچیده کند.
🔹به گفته او، پیام اصلی ترامپ این بود که «نباید تلاش را با نتیجه اشتباه گرفت»؛ شعاری که از دید باراک، مبنای سیاست خارجی جدید آمریکا بر پایه اقدام جسورانه و نتایج ملموس بود. وی تأکید کرد که واشنگتن قصد دارد با شتاب در تصمیمگیری و همکاری منطقهای، ساختار کهنه دیپلماسی خاورمیانه را که از زمان توافق سایکس–پیکو دچار فرسایش شده، دگرگون سازد.
🔹در بخش نخست سخنانش، باراک با اشاره به ناکامی الگوهای غربی در منطقه، اظهار داشت که از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز، مداخلات آمریکا و اروپا عمدتاً با شکست روبهرو بوده و «۲۷ تغییر رژیم» تنها بیثباتی بیشتری بهجا گذاشته است.
🔹او گفت که ترامپ دیگر به دنبال «صادرات مدلهای حکومتی» نیست، بلکه میخواهد با اتکا به ظرفیتهای منطقهای، مسیر توسعه را از درون جوامع آغاز کند. از دید او، الگوی مطلوب برای همکاری، همان چیزی است که آن را «مدل منامه» نامید:
یعنی ترکیب حاکمیت ملی با مشارکت بینالمللی. باراک عنوان کرد که حاکمیت بدون اتحاد منطقهای دوام ندارد و ائتلافهای اقتصادی و امنیتی میتوانند جایگزین سیاستهای فرسوده و رقابتهای ایدئولوژیک شوند.
🔹در ادامه، باراک به مسئله لبنان پرداخت و با لحنی تند از آنچه وی ساختار فرقهای این کشور نامید، انتقاد کرد.
🔹او نظام کنفسیونی ناشی از قیمومت فرانسه را «غیرواقعی و پوسیده» خواند و گفت لبنان امروز در عمل به «دولت ورشکسته» بدل شده است.
🔹وی مدعی شد که حزبالله، هم بهعنوان حزب سیاسی و هم بهعنوان نیروی نظامی، جایگزین ساختار رسمی حکومت شده است. به گفتهی او، در شرایطی که ارتش ملی با کمبود منابع دستوپنجه نرم میکند و نظام بانکی فروپاشیده، انتظار بازگشت حاکمیت کامل دولت بیاساس است. از نظر باراک، راهحل در «تغییر گفتمان» نهفته است؛ یعنی پذیرش گفتوگوی مستقیم با اسرائیل و عبور از تابوهای سیاسی گذشته، هرچند او تصریح کرد که ایالات متحده قصد ندارد مستقیماً در درگیریهای داخلی لبنان دخالت کند.
🔹در محور دیگر سخنرانی، او بر نقش ترکیه در تحولات اخیر منطقه تأکید کرد و گفت که روابط شخصی و سیاسی میان رؤسایجمهور دو کشور در شکلگیری آتشبس غزه و ثبات نسبی در سوریه نقش اساسی داشته است.
🔹وی افزود که همگرایی میان آنکارا، ریاض و تلآویو میتواند به ایجاد «بافت تازهای از همکاری» در خاورمیانه بینجامد؛ بافتی که به باور او باید بر پایه اقتصاد، فناوری و پیوندهای فرهنگی استوار باشد نه تقابلهای مذهبی. او حتی احتمال عادیسازی تدریجی روابط ترکیه و اسرائیل را مطرح کرد و این روند را بخشی از «نقشهی جدید منطقهای» دانست که دولت ترامپ در پی آن است.
🔹در همین چارچوب، باراک به ایران نیز اشاره کرد و جایگاه آن را در سیاست ضدتروریسم دولت ترامپ تبیین نمود. او ادعا کرد که اختلاف واشنگتن نه با مردم ایران بلکه با ساختارهای نظامی و امنیتی مانند سپاه پاسداران است که به گفتهی او، با حمایت از گروههایی چون حزبالله و حوثیها در یمن، ثبات منطقه را تهدید میکنند. باراک تصریح کرد که آمریکا قصد درگیری مستقیم با ایران را ندارد، اما هرگونه تهدید علیه متحدانش، بهویژه در سوریه و لبنان با واکنش هماهنگ ائتلافهای منطقهای روبهرو خواهد شد. از دید او، مهار نفوذ ایران در خاورمیانه باید از مسیر «همکاری منطقهای و فشار اقتصادی هدفمند» انجام گیرد، نه از راه جنگ یا مداخله نظامی.
🔹در پایان، باراک جمعبندی کرد که سیاست کنونی واشنگتن بر اصل «رهبری از دور» استوار است؛ بدین معنا که آمریکا دیگر نه تمایل دارد و نه توان دارد که با حضور مستقیم نظامی یا سرمایهگذاری سنگین درگیر منازعات شود. او یادآور شد که تجربه یک قرن گذشته از مداخلات غرب در منطقه، از معاهدات پاریس و سانریموی پس از جنگ جهانی اول تا توافقهای ناکام اسلو، نشان داده که تحمیل مدلهای غربی نتیجهبخش نیست. از دید او، تنها نظامهایی که ثبات و مشروعیت خود را از درون جامعه میگیرندبهویژه پادشاهیهای خلیج فارس توانستهاند مسیر توسعهی بومی را ادامه دهند. باراک نتیجه گرفت که مأموریت ایالات متحده اکنون «تسهیل همکاری منطقهای» است نه تعیین تکلیف سیاسی و خاورمیانه باید خود با اتکا به منابع، سرمایه و نیروی انسانیاش مسیر تازهای بهسوی رفاه و ثبات ترسیم کند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/gen88Or4Cgw?si=uXiHlqXIukkZb6TT
🔹تام باراک، سفیر ایالات متحده در ترکیه و نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه در نشست منامه ضمن تشریح سیاستهای دولت دونالد ترامپ در خاورمیانه، کوشید چارچوبی تازه برای نقش ایالات متحده در منطقه ترسیم کند. او توضیح داد که هدفش ارائه تصویری روشن از «چشمانداز ترامپ» است، بیآنکه شنوندگان را درگیر نظریهپردازیهای پیچیده کند.
🔹به گفته او، پیام اصلی ترامپ این بود که «نباید تلاش را با نتیجه اشتباه گرفت»؛ شعاری که از دید باراک، مبنای سیاست خارجی جدید آمریکا بر پایه اقدام جسورانه و نتایج ملموس بود. وی تأکید کرد که واشنگتن قصد دارد با شتاب در تصمیمگیری و همکاری منطقهای، ساختار کهنه دیپلماسی خاورمیانه را که از زمان توافق سایکس–پیکو دچار فرسایش شده، دگرگون سازد.
🔹در بخش نخست سخنانش، باراک با اشاره به ناکامی الگوهای غربی در منطقه، اظهار داشت که از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز، مداخلات آمریکا و اروپا عمدتاً با شکست روبهرو بوده و «۲۷ تغییر رژیم» تنها بیثباتی بیشتری بهجا گذاشته است.
🔹او گفت که ترامپ دیگر به دنبال «صادرات مدلهای حکومتی» نیست، بلکه میخواهد با اتکا به ظرفیتهای منطقهای، مسیر توسعه را از درون جوامع آغاز کند. از دید او، الگوی مطلوب برای همکاری، همان چیزی است که آن را «مدل منامه» نامید:
یعنی ترکیب حاکمیت ملی با مشارکت بینالمللی. باراک عنوان کرد که حاکمیت بدون اتحاد منطقهای دوام ندارد و ائتلافهای اقتصادی و امنیتی میتوانند جایگزین سیاستهای فرسوده و رقابتهای ایدئولوژیک شوند.
🔹در ادامه، باراک به مسئله لبنان پرداخت و با لحنی تند از آنچه وی ساختار فرقهای این کشور نامید، انتقاد کرد.
🔹او نظام کنفسیونی ناشی از قیمومت فرانسه را «غیرواقعی و پوسیده» خواند و گفت لبنان امروز در عمل به «دولت ورشکسته» بدل شده است.
🔹وی مدعی شد که حزبالله، هم بهعنوان حزب سیاسی و هم بهعنوان نیروی نظامی، جایگزین ساختار رسمی حکومت شده است. به گفتهی او، در شرایطی که ارتش ملی با کمبود منابع دستوپنجه نرم میکند و نظام بانکی فروپاشیده، انتظار بازگشت حاکمیت کامل دولت بیاساس است. از نظر باراک، راهحل در «تغییر گفتمان» نهفته است؛ یعنی پذیرش گفتوگوی مستقیم با اسرائیل و عبور از تابوهای سیاسی گذشته، هرچند او تصریح کرد که ایالات متحده قصد ندارد مستقیماً در درگیریهای داخلی لبنان دخالت کند.
🔹در محور دیگر سخنرانی، او بر نقش ترکیه در تحولات اخیر منطقه تأکید کرد و گفت که روابط شخصی و سیاسی میان رؤسایجمهور دو کشور در شکلگیری آتشبس غزه و ثبات نسبی در سوریه نقش اساسی داشته است.
🔹وی افزود که همگرایی میان آنکارا، ریاض و تلآویو میتواند به ایجاد «بافت تازهای از همکاری» در خاورمیانه بینجامد؛ بافتی که به باور او باید بر پایه اقتصاد، فناوری و پیوندهای فرهنگی استوار باشد نه تقابلهای مذهبی. او حتی احتمال عادیسازی تدریجی روابط ترکیه و اسرائیل را مطرح کرد و این روند را بخشی از «نقشهی جدید منطقهای» دانست که دولت ترامپ در پی آن است.
🔹در همین چارچوب، باراک به ایران نیز اشاره کرد و جایگاه آن را در سیاست ضدتروریسم دولت ترامپ تبیین نمود. او ادعا کرد که اختلاف واشنگتن نه با مردم ایران بلکه با ساختارهای نظامی و امنیتی مانند سپاه پاسداران است که به گفتهی او، با حمایت از گروههایی چون حزبالله و حوثیها در یمن، ثبات منطقه را تهدید میکنند. باراک تصریح کرد که آمریکا قصد درگیری مستقیم با ایران را ندارد، اما هرگونه تهدید علیه متحدانش، بهویژه در سوریه و لبنان با واکنش هماهنگ ائتلافهای منطقهای روبهرو خواهد شد. از دید او، مهار نفوذ ایران در خاورمیانه باید از مسیر «همکاری منطقهای و فشار اقتصادی هدفمند» انجام گیرد، نه از راه جنگ یا مداخله نظامی.
🔹در پایان، باراک جمعبندی کرد که سیاست کنونی واشنگتن بر اصل «رهبری از دور» استوار است؛ بدین معنا که آمریکا دیگر نه تمایل دارد و نه توان دارد که با حضور مستقیم نظامی یا سرمایهگذاری سنگین درگیر منازعات شود. او یادآور شد که تجربه یک قرن گذشته از مداخلات غرب در منطقه، از معاهدات پاریس و سانریموی پس از جنگ جهانی اول تا توافقهای ناکام اسلو، نشان داده که تحمیل مدلهای غربی نتیجهبخش نیست. از دید او، تنها نظامهایی که ثبات و مشروعیت خود را از درون جامعه میگیرندبهویژه پادشاهیهای خلیج فارس توانستهاند مسیر توسعهی بومی را ادامه دهند. باراک نتیجه گرفت که مأموریت ایالات متحده اکنون «تسهیل همکاری منطقهای» است نه تعیین تکلیف سیاسی و خاورمیانه باید خود با اتکا به منابع، سرمایه و نیروی انسانیاش مسیر تازهای بهسوی رفاه و ثبات ترسیم کند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/gen88Or4Cgw?si=uXiHlqXIukkZb6TT
YouTube
FULL REMARKS: Trump’s Envoy Barrack Unveils Bold Middle East Strategy at Manama Dialogue | AC1G
U.S. Ambassador to Türkiye and Special Envoy for Syria, Thomas J. Barrack, delivered a bold vision for the Middle East at the Manama Dialogue 2025. Speaking on behalf of President Donald Trump, Barrack outlined Washington’s new regional approach — prioritizing…
❤1👍1🕊1
🔻نشریه نشنال اینترست: پهپادهای شاهد ایران، چهرهی آینده جنگها را تغییر دادهاند
🔹نشریه آمریکایی نشنال اینترست در گزارشی تحلیلی به بررسی نقش پهپادهای شاهد ساخت ایران در نبردهای معاصر پرداخته و تأکید کرده است که این پرندههای بیسرنشین ارزانقیمت نهتنها معادلات جنگ اوکراین را دگرگون کردهاند بلکه در خاورمیانه نیز به ابزار راهبردی متحدان ایران تبدیل شدهاند. در این گزارش آمده است که آمریکا در تولید پهپادهای مشابه از رقبای خود عقب مانده و ضرورت توسعه سریع این فناوری را بهخوبی درک کرده است.
🔹در گزارش نشنال اینترست آمده است که پهپادهای شاهد ایران در میدانهای نبرد مختلف از اوکراین تا غزه دیده میشوند و حضور گسترده آنها بهویژه در جنگ اوکراین، نشان داده است که تهران توانسته با هزینهای بسیار پایین، فناوری تأثیرگذاری را در اختیار خود و متحدانش بگذارد. به گفته نویسنده، این پهپادها که در عملیاتهای روسیه علیه زیرساختهای انرژی و غیرنظامی اوکراین استفاده شدهاند، اکنون به نماد «جنگ ارزان اما مؤثر» تبدیل شدهاند؛ جنگی که قواعد نبرد هوایی را بازنویسی کرده است.
🔹این نشریه با اشاره به اظهارات ژنرال جیمز بارتولومیس، فرمانده لشکر بیستوپنجم پیادهنظام آمریکا مینویسد که ارتش ایالات متحده از تجربیات جنگ اوکراین در زمینه پهپادها درس گرفته و بهدنبال جبران عقبماندگی خود در تولید سامانههای مشابه است. این مقام آمریکایی تأکید کرده است که نیروهای مسلح آمریکا باید هرچه سریعتر توانایی ساخت و آزمایش پهپادهای تهاجمی دوربرد را کسب کنند، زیرا این فناوری به یکی از پایههای اصلی نبردهای آینده تبدیل خواهد شد.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که سری پهپادهای شاهد از جمله مدلهای ۱۳۱ و ۱۳۶ بهعنوان «مهمات پرسهزن» یا «پهپادهای انتحاری» شناخته میشوند که با قیمتی بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار ساخته میشوند؛ رقمی که در مقایسه با هزینه سامانههای موشکی متعارف بسیار ناچیز است.
🔹به گفته این نشریه این پهپادها با موتور چینی MD550 به سرعتی حدود ۱۸۵ کیلومتر در ساعت میرسند و توانستهاند به یکی از پرطرفدارترین صادرات نظامی ایران بدل شوند. گزارش همچنین به آمار مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی اشاره دارد که طبق آن، روسیه از سپتامبر ۲۰۲۴ تا مارس ۲۰۲۵ استفاده از این پهپادها را از ۲۰۰ به بیش از ۱۰۰۰ پرتاب در هفته افزایش داده است.
🔹در پایان، نشریه یادشده خاطرنشان میکند که پهپادهای ایرانی تنها در اروپا حضور ندارند؛ بلکه در خاورمیانه نیز توسط گروههایی چون حماس، حزبالله و انصاراللله علیه اسرائیل مورد استفاده قرار گرفتهاند.
🔹به باور نویسنده، این گستردگی نشان میدهد که جنگهای آینده دیگر به انحصار ارتشهای بزرگ و تجهیزات گرانقیمت نخواهد بود. در جهانی که فناوری در دسترس همگان قرار گرفته «پهپادهای شاهد» نمونهای از دگرگونی بنیادی در مفهوم قدرت نظامی به شمار میروند دگرگونیای که حتی آمریکا را واداشته تا بار دیگر تعریف خود از برتری نظامی را بازنگری کند.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/buzz/irans-shahed-uavs-future-of-warfare-has-america-noticed-mc-110325
🔹نشریه آمریکایی نشنال اینترست در گزارشی تحلیلی به بررسی نقش پهپادهای شاهد ساخت ایران در نبردهای معاصر پرداخته و تأکید کرده است که این پرندههای بیسرنشین ارزانقیمت نهتنها معادلات جنگ اوکراین را دگرگون کردهاند بلکه در خاورمیانه نیز به ابزار راهبردی متحدان ایران تبدیل شدهاند. در این گزارش آمده است که آمریکا در تولید پهپادهای مشابه از رقبای خود عقب مانده و ضرورت توسعه سریع این فناوری را بهخوبی درک کرده است.
🔹در گزارش نشنال اینترست آمده است که پهپادهای شاهد ایران در میدانهای نبرد مختلف از اوکراین تا غزه دیده میشوند و حضور گسترده آنها بهویژه در جنگ اوکراین، نشان داده است که تهران توانسته با هزینهای بسیار پایین، فناوری تأثیرگذاری را در اختیار خود و متحدانش بگذارد. به گفته نویسنده، این پهپادها که در عملیاتهای روسیه علیه زیرساختهای انرژی و غیرنظامی اوکراین استفاده شدهاند، اکنون به نماد «جنگ ارزان اما مؤثر» تبدیل شدهاند؛ جنگی که قواعد نبرد هوایی را بازنویسی کرده است.
🔹این نشریه با اشاره به اظهارات ژنرال جیمز بارتولومیس، فرمانده لشکر بیستوپنجم پیادهنظام آمریکا مینویسد که ارتش ایالات متحده از تجربیات جنگ اوکراین در زمینه پهپادها درس گرفته و بهدنبال جبران عقبماندگی خود در تولید سامانههای مشابه است. این مقام آمریکایی تأکید کرده است که نیروهای مسلح آمریکا باید هرچه سریعتر توانایی ساخت و آزمایش پهپادهای تهاجمی دوربرد را کسب کنند، زیرا این فناوری به یکی از پایههای اصلی نبردهای آینده تبدیل خواهد شد.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که سری پهپادهای شاهد از جمله مدلهای ۱۳۱ و ۱۳۶ بهعنوان «مهمات پرسهزن» یا «پهپادهای انتحاری» شناخته میشوند که با قیمتی بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار ساخته میشوند؛ رقمی که در مقایسه با هزینه سامانههای موشکی متعارف بسیار ناچیز است.
🔹به گفته این نشریه این پهپادها با موتور چینی MD550 به سرعتی حدود ۱۸۵ کیلومتر در ساعت میرسند و توانستهاند به یکی از پرطرفدارترین صادرات نظامی ایران بدل شوند. گزارش همچنین به آمار مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی اشاره دارد که طبق آن، روسیه از سپتامبر ۲۰۲۴ تا مارس ۲۰۲۵ استفاده از این پهپادها را از ۲۰۰ به بیش از ۱۰۰۰ پرتاب در هفته افزایش داده است.
🔹در پایان، نشریه یادشده خاطرنشان میکند که پهپادهای ایرانی تنها در اروپا حضور ندارند؛ بلکه در خاورمیانه نیز توسط گروههایی چون حماس، حزبالله و انصاراللله علیه اسرائیل مورد استفاده قرار گرفتهاند.
🔹به باور نویسنده، این گستردگی نشان میدهد که جنگهای آینده دیگر به انحصار ارتشهای بزرگ و تجهیزات گرانقیمت نخواهد بود. در جهانی که فناوری در دسترس همگان قرار گرفته «پهپادهای شاهد» نمونهای از دگرگونی بنیادی در مفهوم قدرت نظامی به شمار میروند دگرگونیای که حتی آمریکا را واداشته تا بار دیگر تعریف خود از برتری نظامی را بازنگری کند.
@meshkatanalysis
https://nationalinterest.org/blog/buzz/irans-shahed-uavs-future-of-warfare-has-america-noticed-mc-110325
The National Interest
Iran’s Shahed UAVs Are the Future of Warfare. Has America Noticed?
In addition to their ubiquity in Ukraine, Iranian-made Shahed drones have popped up in other conflicts—chiefly those fought against Israel by Tehran’s regional allies and proxy groups.
👍1👏1🕊1
🔻از مسقط تا ریاض؛ دو قرائت از امنیت خلیج فارس در برابر سیاست تعاملگرای ایران
🔹در تازهترین دور از گفتوگوهای امنیتی منامه، شکاف در رویکرد کشورهای عربی نسبت به ایران بار دیگر آشکار شد. در حالی که وزیر خارجه عمان بر ضرورت گفتوگو و تعامل میان کشورهای خلیج فارس و تهران تأکید کرد و اسرائیل را منشأ اصلی بیثباتی منطقه دانست، شاهزاده ترکی الفیصل، مقام پیشین سعودی با تکرار اتهامات قدیمی علیه ایران از آنچه «رفتار مداخلهگرانه تهران از سال ۱۹۷۹» خواند انتقاد کرد. این دوگانگی در روایت نشان میدهد که علیرغم بهبود نسبی روابط تهران و ریاض به میانجیگری چین، نگاه امنیتمحور در بخشی از نخبگان عربستانی همچنان بر گفتمان همکاریمحور ایران سایه انداخته است.
🔹 بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان در سخنرانی خود در نشست منامه خواستار افزایش تعامل میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایران شد و گفت که «اسرائیل، نه ایران، منبع اصلی بیثباتی در منطقه است» و تأکید کرد که گفتوگو، نه انزوا، میتواند به کاهش تنشها کمک کند.
🔹 البوسعیدی عنوان کرد که پنج دور مذاکره غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده با میانجیگری عمان «پیشرفت قابل توجهی داشته»، اما این روند پیش از آغاز دور ششم در ماه ژوئن، «با اقدامات خرابکارانه و غیرقانونی اسرائیل متوقف شد». او اضافه کرد که «اسرائیل عمداً تنشها را طولانی میکند» و در عین حال، «ایران در برابر این تحریکها رفتاری محتاطانه از خود نشان داده است».
🔹اما ساعاتی بعد ترکی الفیصل، رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در سخنانی که نوعی پاسخ به اظهارات وزیر خارجه عمان تلقی شد، دیدگاه متفاوتی ارائه داد. او گفت که «از ایران تصویری ساخته میشود که گویی قربانی تلاشهای بینالمللی برای مهار و منزویسازی است»، در حالیکه بهزعم او «ایران از سال ۱۹۷۹ تاکنون با سیاستهای مداخلهگرانه و رویکردی جنگطلبانه در امور کشورهای منطقه دخالت کرده است».
🔹ترکی الفیصل همچنین مدعی شد که در حالی از ایران سخن گفته میشود، «رفتارهای اسرائیل نیز در جای خود نیازمند نقد است»، اما تأکید کرد که «نمیتوان چشم بر نقشهها و جاهطلبیهای آقای نتانیاهو بست که از نیل تا فرات را به عنوان «اسرائیل بزرگ» تصویر میکند».
این مقام سعودی افزود که «برای بازسازی ثبات در مشرق عربی، باید دید آیا ایران واقعاً آماده است از سیاستهای گذشته فاصله بگیرد و به شریکی مسئول در منطقه و جهان تبدیل شود یا نه».
در حالی که در این سوی خلیج فارس، ایران پس از توافق با عربستان به میانجیگری چین، مسیر تعامل، حسن نیت و همکاری منطقهای را در پیش گرفته است، به نظر میرسد ریاض هنوز راهی متفاوت را دنبال میکند.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹در تازهترین دور از گفتوگوهای امنیتی منامه، شکاف در رویکرد کشورهای عربی نسبت به ایران بار دیگر آشکار شد. در حالی که وزیر خارجه عمان بر ضرورت گفتوگو و تعامل میان کشورهای خلیج فارس و تهران تأکید کرد و اسرائیل را منشأ اصلی بیثباتی منطقه دانست، شاهزاده ترکی الفیصل، مقام پیشین سعودی با تکرار اتهامات قدیمی علیه ایران از آنچه «رفتار مداخلهگرانه تهران از سال ۱۹۷۹» خواند انتقاد کرد. این دوگانگی در روایت نشان میدهد که علیرغم بهبود نسبی روابط تهران و ریاض به میانجیگری چین، نگاه امنیتمحور در بخشی از نخبگان عربستانی همچنان بر گفتمان همکاریمحور ایران سایه انداخته است.
🔹 بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان در سخنرانی خود در نشست منامه خواستار افزایش تعامل میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایران شد و گفت که «اسرائیل، نه ایران، منبع اصلی بیثباتی در منطقه است» و تأکید کرد که گفتوگو، نه انزوا، میتواند به کاهش تنشها کمک کند.
🔹 البوسعیدی عنوان کرد که پنج دور مذاکره غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده با میانجیگری عمان «پیشرفت قابل توجهی داشته»، اما این روند پیش از آغاز دور ششم در ماه ژوئن، «با اقدامات خرابکارانه و غیرقانونی اسرائیل متوقف شد». او اضافه کرد که «اسرائیل عمداً تنشها را طولانی میکند» و در عین حال، «ایران در برابر این تحریکها رفتاری محتاطانه از خود نشان داده است».
🔹اما ساعاتی بعد ترکی الفیصل، رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در سخنانی که نوعی پاسخ به اظهارات وزیر خارجه عمان تلقی شد، دیدگاه متفاوتی ارائه داد. او گفت که «از ایران تصویری ساخته میشود که گویی قربانی تلاشهای بینالمللی برای مهار و منزویسازی است»، در حالیکه بهزعم او «ایران از سال ۱۹۷۹ تاکنون با سیاستهای مداخلهگرانه و رویکردی جنگطلبانه در امور کشورهای منطقه دخالت کرده است».
🔹ترکی الفیصل همچنین مدعی شد که در حالی از ایران سخن گفته میشود، «رفتارهای اسرائیل نیز در جای خود نیازمند نقد است»، اما تأکید کرد که «نمیتوان چشم بر نقشهها و جاهطلبیهای آقای نتانیاهو بست که از نیل تا فرات را به عنوان «اسرائیل بزرگ» تصویر میکند».
این مقام سعودی افزود که «برای بازسازی ثبات در مشرق عربی، باید دید آیا ایران واقعاً آماده است از سیاستهای گذشته فاصله بگیرد و به شریکی مسئول در منطقه و جهان تبدیل شود یا نه».
در حالی که در این سوی خلیج فارس، ایران پس از توافق با عربستان به میانجیگری چین، مسیر تعامل، حسن نیت و همکاری منطقهای را در پیش گرفته است، به نظر میرسد ریاض هنوز راهی متفاوت را دنبال میکند.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍1🕊1
🔻چهار مانع بزرگ در مسیر احیای گفتوگوهای هستهای ایران و آمریکا
🔹کارنگی در گزارشی به بررسی وضعیت تنشزای مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده پرداخته و تأکید کرده است که دو کشور برای رسیدن به توافقی پایدار باید چهار چالش اساسی را پشت سر بگذارند.
🔹این گزارش با مرور وقایع نظامی و دیپلماتیک ماههای اخیر، از جمله حملات اسرائیل و درگیری دوازدهروزه، نشان میدهد که بیاعتمادی، فشارهای سیاسی و اهداف متناقض همچنان مسیر دیپلماسی را ناهموار کردهاند.
🔹 بر اساس گزارش کارنگی، نخستین مانع اصلی در مسیر مذاکرات چرخهی پرتنش «فشار از سوی آمریکا و مقابله از سوی ایران» بود که نهتنها سطح تنشها را افزایش داد بلکه اعتماد متقابل را نیز از میان برد. در حالیکه واشنگتن وعده تعلیق تحریمها را میداد، همزمان تحریمها و تهدیدهای تازهای علیه تهران اعمال کرد و ایران نیز در واکنش با لحن تهدیدآمیز و کاهش همکاریهای هستهای پاسخ داد. به باور نویسنده، اگرچه فشارهای واشنگتن در نهایت ایران را به گفتوگو ترغیب کرد، اما استمرار همین سیاست تقابلی به رویارویی مستقیم دو کشور در قالب جنگ دوازدهروزه انجامید.
🔹چالش دوم از دید کارنگی، اختلاف در ترجیحات و شیوه مذاکره میان دو طرف بود. واشنگتن بهدنبال گفتوگوهای مستقیم و توافقی جامع بود، در حالی که تهران مانند تجربههای گذشته به مذاکرات غیرمستقیم و مرحلهای تمایل داشت. به باور گزارش، ایران طرحی سهمرحلهای ارائه داده بود که شامل کاهش تدریجی غنیسازی و لغو گامبهگام تحریمها میشد، اما رویکرد حداکثری دولت ترامپ مانع پیشرفت این روند شد.
🔹سومین مانع در مسیر گفتوگوها، «حداکثرگرایی آمریکایی» در موضوع غنیسازی اورانیوم و ذخایر هستهای ایران بود. بر اساس گزارش کارنگی، دولت ترامپ در تمام مراحل مذاکرات بر سیاست «غنیسازی صفر» پافشاری کرد، موضوعی که برای تهران غیرقابل پذیرش بود. هرچند آمریکا در مقاطعی وعده داده بود اجازه غنیسازی محدود برای مصارف صلحآمیز را بدهد، اما دوباره به مواضع پیشین خود بازگشت و همین بیثباتی، روند اعتمادسازی را مختل کرد.
📌به باور گزارش، دخالت و نفوذ اسرائیل و کنگره آمریکا نیز از عوامل تعیینکننده در شکست مذاکرات بود. نتانیاهو با فشار بر ترامپ او را به اتخاذ مواضع سختتر علیه تهران واداشت و نهایتاً حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، عملاً مذاکرات را متوقف کرد. کارنگی نتیجه میگیرد که احیای دیپلماسی میان دو کشور تنها در صورتی ممکن است که واشنگتن بتواند چرخهی فشار و تهدید را متوقف سازد، بر اختلافات ساختاری در قالب مذاکرات واقعبینانه غلبه کند و نفوذ بازیگران خارجی را مهار نماید.
https://carnegieendowment.org/research/2025/11/the-united-states-and-iran-must-overcome-four-challenges-for-nuclear-talks-to-succeed?lang=en
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
🔹کارنگی در گزارشی به بررسی وضعیت تنشزای مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده پرداخته و تأکید کرده است که دو کشور برای رسیدن به توافقی پایدار باید چهار چالش اساسی را پشت سر بگذارند.
🔹این گزارش با مرور وقایع نظامی و دیپلماتیک ماههای اخیر، از جمله حملات اسرائیل و درگیری دوازدهروزه، نشان میدهد که بیاعتمادی، فشارهای سیاسی و اهداف متناقض همچنان مسیر دیپلماسی را ناهموار کردهاند.
🔹 بر اساس گزارش کارنگی، نخستین مانع اصلی در مسیر مذاکرات چرخهی پرتنش «فشار از سوی آمریکا و مقابله از سوی ایران» بود که نهتنها سطح تنشها را افزایش داد بلکه اعتماد متقابل را نیز از میان برد. در حالیکه واشنگتن وعده تعلیق تحریمها را میداد، همزمان تحریمها و تهدیدهای تازهای علیه تهران اعمال کرد و ایران نیز در واکنش با لحن تهدیدآمیز و کاهش همکاریهای هستهای پاسخ داد. به باور نویسنده، اگرچه فشارهای واشنگتن در نهایت ایران را به گفتوگو ترغیب کرد، اما استمرار همین سیاست تقابلی به رویارویی مستقیم دو کشور در قالب جنگ دوازدهروزه انجامید.
🔹چالش دوم از دید کارنگی، اختلاف در ترجیحات و شیوه مذاکره میان دو طرف بود. واشنگتن بهدنبال گفتوگوهای مستقیم و توافقی جامع بود، در حالی که تهران مانند تجربههای گذشته به مذاکرات غیرمستقیم و مرحلهای تمایل داشت. به باور گزارش، ایران طرحی سهمرحلهای ارائه داده بود که شامل کاهش تدریجی غنیسازی و لغو گامبهگام تحریمها میشد، اما رویکرد حداکثری دولت ترامپ مانع پیشرفت این روند شد.
🔹سومین مانع در مسیر گفتوگوها، «حداکثرگرایی آمریکایی» در موضوع غنیسازی اورانیوم و ذخایر هستهای ایران بود. بر اساس گزارش کارنگی، دولت ترامپ در تمام مراحل مذاکرات بر سیاست «غنیسازی صفر» پافشاری کرد، موضوعی که برای تهران غیرقابل پذیرش بود. هرچند آمریکا در مقاطعی وعده داده بود اجازه غنیسازی محدود برای مصارف صلحآمیز را بدهد، اما دوباره به مواضع پیشین خود بازگشت و همین بیثباتی، روند اعتمادسازی را مختل کرد.
📌به باور گزارش، دخالت و نفوذ اسرائیل و کنگره آمریکا نیز از عوامل تعیینکننده در شکست مذاکرات بود. نتانیاهو با فشار بر ترامپ او را به اتخاذ مواضع سختتر علیه تهران واداشت و نهایتاً حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، عملاً مذاکرات را متوقف کرد. کارنگی نتیجه میگیرد که احیای دیپلماسی میان دو کشور تنها در صورتی ممکن است که واشنگتن بتواند چرخهی فشار و تهدید را متوقف سازد، بر اختلافات ساختاری در قالب مذاکرات واقعبینانه غلبه کند و نفوذ بازیگران خارجی را مهار نماید.
https://carnegieendowment.org/research/2025/11/the-united-states-and-iran-must-overcome-four-challenges-for-nuclear-talks-to-succeed?lang=en
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
Carnegie Endowment for International Peace
The United States and Iran Must Overcome Four Challenges for Nuclear Talks to Succeed
The challenges from previous negotiations reveal how much needs to be done.
👍1🕊1
🔻فایز: ایران دیگر بازیگر واکنشی نیست، طراح صحنه خاورمیانه است
🔹عبدالقادر فايز @abdalkaderfaeez مدير دفتر شبکه الجزیره در تهران در گفتوگویی جدید با پادکست «اثیر» به مسائل مختلفی از جمله جنگ اخیر ایران و اسرائیل، سیاست منطقهای تهران، ماهیت جامعه ایرانی و هویت تاریخی این کشور پرداخت. او در آغاز با اشاره به درگیری مستقیم اخیر میان تهران و تلآویو گفت آنچه رخ داد، نه یک جنگ تمامعیار بلکه «مرحله نخست» از تقابل میان دو دشمن دیرینه بود. فایز معتقد است ایران با پاسخ محدود به حمله اسرائیل توانست معادلهای تازه در بازدارندگی ایجاد کند؛ پیامی که نشان میداد تهران آمادهی جنگ بزرگ نیست، اما عقبنشینی هم نخواهد کرد.
📌 لازم به ذکر است که هدف از ترجمهی چنین گفتوگوهایی، آشنایی مخاطب فارسیزبان با نوع نگاه، تحلیل و زاویه دیدِ کنشگران و فعالان رسانهای عرب است و نقل این محتوا به منزله تایید یا رد آن نیست.
🔹او با مرور گذشتهی تاریخی روابط دو کشور یادآور شد که ایران پس از انقلاب از ابتدا دشمن ذاتی اسرائیل نبود و حتی در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، حجم فروش سلاحهای اسرائیلی به ایران به حدود ۵۰۰ میلیون دلار میرسید. با این حال به گفتهی فایز یکی از پایههای اصلی مشروعیت جمهوری اسلامی بعدها بر حمایت از آرمان فلسطین و مقاومت ضد اسرائیل بنا شد. او افزود حتی با تغییر رویکرد از «ایران انقلابی» به «ایران دولت»، موضوع فلسطین همچنان رکن ایدئولوژیک نظام باقی مانده است و هرگونه تهدید اسرائیل علیه ایران، انسجام ملی را افزایش میدهد؛ همانگونه که در سالهای گذشته مردم با تشکیل حلقههای انسانی در اطراف تأسیسات هستهای در برابر تهدیدات تلآویو ایستادند.
🔹در ادامه، فایز به جنبهی رسانهای و روانی جنگ اشاره میکند و میگوید تهران در پاسخ به تلاش نتانیاهو برای تحریک افکار عمومی ایران از حضور سربازان یهودی در ارتش جمهوری اسلامی سخن گفت و تأکید کرد که بمبارانهای اسرائیل حتی مناطقی متعلق به اقلیت یهودی را هدف قرار داده است. او این اقدامات را بخشی از «جنگ روایتها» میان دو طرف دانست؛ نبردی که در آن هر یک میکوشند تصویر خود را در افکار عمومی خاورمیانه تثبیت کنند.
🔹در بخش دیگری از گفتوگو، فایز تحولات خاورمیانه پس از سقوط بغداد و کابل را نقطهی چرخش در سیاست منطقهای ایران توصیف کرد. از نظر او، تهران پس از تجربهی انزوای دههی ۱۹۸۰ دریافت که باید در نظم جدید جهانی جایگاهی فعال بیابد. او اصطلاح «پراگماتیسم انقلابی» را برای توصیف سیاست ایران بهکار برد؛ رویکردی که میان ایدئولوژی و مصلحت در کنار هم جمع میشود. نمونهی این رفتار را در همکاری تاکتیکی ایران با آمریکا برای سرنگونی طالبان و همزمان حمایت از نیروهای ضدآمریکایی در عراق دانست.
🔹او همچنین سیاست ایران در برابر تحولات موسوم به «بهار عربی» را «واقعگرایانه و مصلحتمحور» توصیف کرد. به گفتهی فایز ایران انقلابهای مصر، تونس و لیبی را فرصت تلقی کرد، اما از همان ابتدا نسبت به بحران سوریه موضعی متفاوت داشت، زیرا دمشق برای تهران «حلقهی طلایی محور مقاومت» محسوب میشد. از اینرو، حمایت از دولت اسد در نگاه جمهوری اسلامی نه اقدامی اخلاقی بلکه تصمیمی استراتژیک در چارچوب حفظ عمق دفاعی ایران بود.
🔹در بخش پایانی، عبدالقادر فایز با نگاهی جامعهشناختی به ایران، شخصیت ایرانی را ترکیبی از ترس تاریخی از زوال و میل به بقا دانست؛ ملتی که در تاریخ خود بارها بخشهایی از سرزمین و قدرت را از دست داده و به همین دلیل از خلأ، چه در سیاست و چه در فرهنگ، گریزان است. او ایران را کشوری توصیف کرد که «در شعر، هنر و سیاست از فضای خالی میهراسد و همیشه میکوشد آن را پر کند». به باور او، جنگ اخیر با اسرائیل نه تنها آزمونی برای توان نظامی، بلکه مرحلهای تازه در بازتعریف نقش ایران در خاورمیانه است؛ ایران امروز دیگر بازیگر واکنشی نیست، بلکه یکی از طراحان صحنهی منطقهای است.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://youtu.be/VqDu6XYzRYo?si=VHJi6phWMoEzZ_4z
🔹عبدالقادر فايز @abdalkaderfaeez مدير دفتر شبکه الجزیره در تهران در گفتوگویی جدید با پادکست «اثیر» به مسائل مختلفی از جمله جنگ اخیر ایران و اسرائیل، سیاست منطقهای تهران، ماهیت جامعه ایرانی و هویت تاریخی این کشور پرداخت. او در آغاز با اشاره به درگیری مستقیم اخیر میان تهران و تلآویو گفت آنچه رخ داد، نه یک جنگ تمامعیار بلکه «مرحله نخست» از تقابل میان دو دشمن دیرینه بود. فایز معتقد است ایران با پاسخ محدود به حمله اسرائیل توانست معادلهای تازه در بازدارندگی ایجاد کند؛ پیامی که نشان میداد تهران آمادهی جنگ بزرگ نیست، اما عقبنشینی هم نخواهد کرد.
📌 لازم به ذکر است که هدف از ترجمهی چنین گفتوگوهایی، آشنایی مخاطب فارسیزبان با نوع نگاه، تحلیل و زاویه دیدِ کنشگران و فعالان رسانهای عرب است و نقل این محتوا به منزله تایید یا رد آن نیست.
🔹او با مرور گذشتهی تاریخی روابط دو کشور یادآور شد که ایران پس از انقلاب از ابتدا دشمن ذاتی اسرائیل نبود و حتی در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، حجم فروش سلاحهای اسرائیلی به ایران به حدود ۵۰۰ میلیون دلار میرسید. با این حال به گفتهی فایز یکی از پایههای اصلی مشروعیت جمهوری اسلامی بعدها بر حمایت از آرمان فلسطین و مقاومت ضد اسرائیل بنا شد. او افزود حتی با تغییر رویکرد از «ایران انقلابی» به «ایران دولت»، موضوع فلسطین همچنان رکن ایدئولوژیک نظام باقی مانده است و هرگونه تهدید اسرائیل علیه ایران، انسجام ملی را افزایش میدهد؛ همانگونه که در سالهای گذشته مردم با تشکیل حلقههای انسانی در اطراف تأسیسات هستهای در برابر تهدیدات تلآویو ایستادند.
🔹در ادامه، فایز به جنبهی رسانهای و روانی جنگ اشاره میکند و میگوید تهران در پاسخ به تلاش نتانیاهو برای تحریک افکار عمومی ایران از حضور سربازان یهودی در ارتش جمهوری اسلامی سخن گفت و تأکید کرد که بمبارانهای اسرائیل حتی مناطقی متعلق به اقلیت یهودی را هدف قرار داده است. او این اقدامات را بخشی از «جنگ روایتها» میان دو طرف دانست؛ نبردی که در آن هر یک میکوشند تصویر خود را در افکار عمومی خاورمیانه تثبیت کنند.
🔹در بخش دیگری از گفتوگو، فایز تحولات خاورمیانه پس از سقوط بغداد و کابل را نقطهی چرخش در سیاست منطقهای ایران توصیف کرد. از نظر او، تهران پس از تجربهی انزوای دههی ۱۹۸۰ دریافت که باید در نظم جدید جهانی جایگاهی فعال بیابد. او اصطلاح «پراگماتیسم انقلابی» را برای توصیف سیاست ایران بهکار برد؛ رویکردی که میان ایدئولوژی و مصلحت در کنار هم جمع میشود. نمونهی این رفتار را در همکاری تاکتیکی ایران با آمریکا برای سرنگونی طالبان و همزمان حمایت از نیروهای ضدآمریکایی در عراق دانست.
🔹او همچنین سیاست ایران در برابر تحولات موسوم به «بهار عربی» را «واقعگرایانه و مصلحتمحور» توصیف کرد. به گفتهی فایز ایران انقلابهای مصر، تونس و لیبی را فرصت تلقی کرد، اما از همان ابتدا نسبت به بحران سوریه موضعی متفاوت داشت، زیرا دمشق برای تهران «حلقهی طلایی محور مقاومت» محسوب میشد. از اینرو، حمایت از دولت اسد در نگاه جمهوری اسلامی نه اقدامی اخلاقی بلکه تصمیمی استراتژیک در چارچوب حفظ عمق دفاعی ایران بود.
🔹در بخش پایانی، عبدالقادر فایز با نگاهی جامعهشناختی به ایران، شخصیت ایرانی را ترکیبی از ترس تاریخی از زوال و میل به بقا دانست؛ ملتی که در تاریخ خود بارها بخشهایی از سرزمین و قدرت را از دست داده و به همین دلیل از خلأ، چه در سیاست و چه در فرهنگ، گریزان است. او ایران را کشوری توصیف کرد که «در شعر، هنر و سیاست از فضای خالی میهراسد و همیشه میکوشد آن را پر کند». به باور او، جنگ اخیر با اسرائیل نه تنها آزمونی برای توان نظامی، بلکه مرحلهای تازه در بازتعریف نقش ایران در خاورمیانه است؛ ایران امروز دیگر بازیگر واکنشی نیست، بلکه یکی از طراحان صحنهی منطقهای است.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://youtu.be/VqDu6XYzRYo?si=VHJi6phWMoEzZ_4z
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍2😁1🕊1
بهرغم آگاهی بسیاری از مدیران کشور در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی از مسائل و چالشهای ساختاری موجود، نوعی محافظهکاری نهادی و فردی در میان آنان مشاهده میشود که مانع از بیان صریح و شفاف واقعیتها میگردد.
این امر ریشه در فقدان «جسارت انتقادی» و هراس از هزینههای اجتماعی و سیاسی پذیرش مسئولیت دارد.
در نتیجه، ترجیح منافع شخصی، گروهی و کوتاهمدت بر خیر جمعی و منافع بلندمدت ملی به الگویی مسلط در رفتار مدیریتی بدل شده است. این وضعیت نهتنها بازتولیدکنندهی چرخهی ناکارآمدی در ساختار تصمیمگیری است، بلکه مانع شکلگیری اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی در سطوح مختلف جامعه میشود.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1988177245559525578?s=46
این امر ریشه در فقدان «جسارت انتقادی» و هراس از هزینههای اجتماعی و سیاسی پذیرش مسئولیت دارد.
در نتیجه، ترجیح منافع شخصی، گروهی و کوتاهمدت بر خیر جمعی و منافع بلندمدت ملی به الگویی مسلط در رفتار مدیریتی بدل شده است. این وضعیت نهتنها بازتولیدکنندهی چرخهی ناکارآمدی در ساختار تصمیمگیری است، بلکه مانع شکلگیری اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی در سطوح مختلف جامعه میشود.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://x.com/hamzeh_ir/status/1988177245559525578?s=46
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍2❤1🔥1🕊1
🔻 پیوند غیرمنتظرهٔ تایوان و فلسطین در سیاست خارجی چین: تحلیلی بر تنش تازهٔ پکن و تلآویو
🔹 پایگاه تحلیلی سوهو چین در گزارشی تلاش کرده توضیح دهد که چگونه یک اقدام ظاهراً ساده از سوی چند نمایندهٔ کنست، به بحرانی دیپلماتیک میان چین و اسرائیل تبدیل شد؛ و چرا واکنش پکن نه در حوزهٔ تایوان، بلکه در موضوع فلسطین نمایان شد. نویسندگان گزارش تأکید میکنند که در فضای پیچیدهٔ ژئوپلیتیک سال ۲۰۲۵، حساسیتهای قدرتهای بزرگ بهقدری درهمتنیده شده که حتی یک حرکت کوچک میتواند پیامدهای گسترده و پیشبینینشده رقم بزند.
🔹 به گفتهٔ سوهو، ماجرا از آنجا آغاز شد که ۱۳ نمایندهٔ اسرائیلی ظرف ۲۴ ساعت بیانیهای صادر کردند و از عضویت «ناظر» تایوان در سازمان جهانی بهداشت حمایت نمودند. از نگاه تحلیلگران، این اقدام بیشتر با هدف «جلب رضایت واشنگتن» انجام شده بود. در گزارش آمده است که این نمایندگان تصور داشتند چین صرفاً واکنشی محدود و نمادین نشان میدهد؛ اما آنان حساسیت بالای پکن نسبت به مسئلهٔ تایوان را نادیده گرفتند و عملاً زمینهٔ یک تنش گستردهتر را فراهم ساختند.
🔹 سوهو توضیح میدهد که پشت این اقدام، تنها انگیزههای خارجی وجود نداشت. برخی از این نمایندگان روی روابط نظامی-تجاری با تایوان حساب باز کرده بودند. بهویژه سیاستمداران وابسته به جناحهای راست مذهبی و طیفهای لیبرال میانهرو با اشاره به این واقعیت که «تایوان دومین بازار مهم صادرات تسلیحات اسرائیل پس از هند است»، تلاش داشتند از این حمایت سیاسی بهعنوان ابزاری برای تقویت همکاریهای دفاعی پنهان استفاده کنند. همچنین در شرایط بحرانی داخلی، کاهش محبوبیت دولت و فشار جنگ غزه، چنین مواضعی برای برخی سیاستمداران فرصتی برای «نمایش قدرت و کسب حمایت داخلی» محسوب میشد.
🔹 اما برخلاف انتظار اسرائیلیها، چین تمرکز خود را بهسرعت از موضوع تایوان به نقطهٔ آسیبپذیر اسرائیل یعنی فلسطین منتقل کرد. طبق گزارش سوهو، تنها سه ساعت پس از انتشار بیانیه، سفارت چین در تلآویو پرسشهایی صریح مطرح کرد؛ از جمله اینکه آیا این اقدام در راستای «جریانهای تجزیهطلب» است یا اینکه عمداً روابط دو طرف را به سمت «منطقهٔ خطر» میبرد. کمتر از یک شبانهروز بعد، وزارت خارجهٔ چین اعلام کرد که قصد دارد روند عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را فعالانه پیگیری کند و برای برگزاری نشست بینالمللی اجرای راهحل دوکشوری تلاش خواهد کرد. به تعبیر گزارش، چین با این اقدام پیام داد که «تحرکات مرتبط با تایوان بیواسطه بر حوزههای حساس طرف مقابل اثر خواهد گذاشت».
🔹 در پایان گزارش، سوهو نتیجه میگیرد که پیامدهای این اقدام برای اسرائیل بسیار فراتر از برآورد اولیهٔ آن نمایندگان بود. با توجه به طولانی شدن جنگ غزه، ناکامی در حذف حماس، فشار نهادهای حقوقی بینالمللی و افزایش انتقادهای جهانی، اسرائیل در موقعیتی شکننده قرار داشت و واکنش چین این شکنندگی را «آشکارتر و ساختاریتر» کرد. در جمعبندی گزارش آمده است که چین در پیگیری منافع راهبردی خود بهویژه در موضوع تایوان در روشها انعطافپذیر اما در هدف کاملاً قاطع است و دخالت ۱۳ نمایندهٔ اسرائیلی نه تنها تغییری در وضعیت تایوان ایجاد نکرد، بلکه موجب شد پکن در مسئلهٔ فلسطین موضعی فعالتر و حتی هجومیتر اتخاذ کند؛ تحولی که فشار سیاسی بر اسرائیل را بهطور محسوسی افزایش داد.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://m.sohu.com/a/950516321_121982861/?pvid=000115_3w_a&scm=10008.1479_13-1479_13-68_68.0-4192002.0.0&spm=smpc.content%2F362_2.fd-d.11.1762236916334vFIoN7C
🔹 پایگاه تحلیلی سوهو چین در گزارشی تلاش کرده توضیح دهد که چگونه یک اقدام ظاهراً ساده از سوی چند نمایندهٔ کنست، به بحرانی دیپلماتیک میان چین و اسرائیل تبدیل شد؛ و چرا واکنش پکن نه در حوزهٔ تایوان، بلکه در موضوع فلسطین نمایان شد. نویسندگان گزارش تأکید میکنند که در فضای پیچیدهٔ ژئوپلیتیک سال ۲۰۲۵، حساسیتهای قدرتهای بزرگ بهقدری درهمتنیده شده که حتی یک حرکت کوچک میتواند پیامدهای گسترده و پیشبینینشده رقم بزند.
🔹 به گفتهٔ سوهو، ماجرا از آنجا آغاز شد که ۱۳ نمایندهٔ اسرائیلی ظرف ۲۴ ساعت بیانیهای صادر کردند و از عضویت «ناظر» تایوان در سازمان جهانی بهداشت حمایت نمودند. از نگاه تحلیلگران، این اقدام بیشتر با هدف «جلب رضایت واشنگتن» انجام شده بود. در گزارش آمده است که این نمایندگان تصور داشتند چین صرفاً واکنشی محدود و نمادین نشان میدهد؛ اما آنان حساسیت بالای پکن نسبت به مسئلهٔ تایوان را نادیده گرفتند و عملاً زمینهٔ یک تنش گستردهتر را فراهم ساختند.
🔹 سوهو توضیح میدهد که پشت این اقدام، تنها انگیزههای خارجی وجود نداشت. برخی از این نمایندگان روی روابط نظامی-تجاری با تایوان حساب باز کرده بودند. بهویژه سیاستمداران وابسته به جناحهای راست مذهبی و طیفهای لیبرال میانهرو با اشاره به این واقعیت که «تایوان دومین بازار مهم صادرات تسلیحات اسرائیل پس از هند است»، تلاش داشتند از این حمایت سیاسی بهعنوان ابزاری برای تقویت همکاریهای دفاعی پنهان استفاده کنند. همچنین در شرایط بحرانی داخلی، کاهش محبوبیت دولت و فشار جنگ غزه، چنین مواضعی برای برخی سیاستمداران فرصتی برای «نمایش قدرت و کسب حمایت داخلی» محسوب میشد.
🔹 اما برخلاف انتظار اسرائیلیها، چین تمرکز خود را بهسرعت از موضوع تایوان به نقطهٔ آسیبپذیر اسرائیل یعنی فلسطین منتقل کرد. طبق گزارش سوهو، تنها سه ساعت پس از انتشار بیانیه، سفارت چین در تلآویو پرسشهایی صریح مطرح کرد؛ از جمله اینکه آیا این اقدام در راستای «جریانهای تجزیهطلب» است یا اینکه عمداً روابط دو طرف را به سمت «منطقهٔ خطر» میبرد. کمتر از یک شبانهروز بعد، وزارت خارجهٔ چین اعلام کرد که قصد دارد روند عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را فعالانه پیگیری کند و برای برگزاری نشست بینالمللی اجرای راهحل دوکشوری تلاش خواهد کرد. به تعبیر گزارش، چین با این اقدام پیام داد که «تحرکات مرتبط با تایوان بیواسطه بر حوزههای حساس طرف مقابل اثر خواهد گذاشت».
🔹 در پایان گزارش، سوهو نتیجه میگیرد که پیامدهای این اقدام برای اسرائیل بسیار فراتر از برآورد اولیهٔ آن نمایندگان بود. با توجه به طولانی شدن جنگ غزه، ناکامی در حذف حماس، فشار نهادهای حقوقی بینالمللی و افزایش انتقادهای جهانی، اسرائیل در موقعیتی شکننده قرار داشت و واکنش چین این شکنندگی را «آشکارتر و ساختاریتر» کرد. در جمعبندی گزارش آمده است که چین در پیگیری منافع راهبردی خود بهویژه در موضوع تایوان در روشها انعطافپذیر اما در هدف کاملاً قاطع است و دخالت ۱۳ نمایندهٔ اسرائیلی نه تنها تغییری در وضعیت تایوان ایجاد نکرد، بلکه موجب شد پکن در مسئلهٔ فلسطین موضعی فعالتر و حتی هجومیتر اتخاذ کند؛ تحولی که فشار سیاسی بر اسرائیل را بهطور محسوسی افزایش داد.
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
https://m.sohu.com/a/950516321_121982861/?pvid=000115_3w_a&scm=10008.1479_13-1479_13-68_68.0-4192002.0.0&spm=smpc.content%2F362_2.fd-d.11.1762236916334vFIoN7C
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍2🔥1🕊1
🔻درهمتنیدگی سیاست داخلی و خارجی در چین؛ تصویری از اقتصاد، فرهنگ و روایتسازی رسانهای
🔹مؤسسه مطالعات چین در گزارشی با عنوان «مباحثات داخلی چین زیر سایه ژئوپولیتیک» به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه تحولات بینالمللی بهویژه تشدید رقابت چین و ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ موجب شده است مرز میان مسائل داخلی و خارجی در چین بیش از گذشته درهمآمیزد. این گزارش نشان میدهد که چالشهای اقتصادی، فرهنگی و رسانهای چین اکنون در چارچوبی تفسیر میشوند که بهشدت تحت تأثیر فشارهای بیرونی و رقابتهای ژئوپولیتیک قرار دارد؛ بهطوری که تحلیل وضعیت داخلی چین بدون درنظرگرفتن این پیوندهای خارجی ممکن نیست.
🔹طبق گزارش یکی از محورهای اصلی بحث در چین موضوع «رقابت فرسایشی» است؛ وضعیتی که در آن شرکتها تولید را افزایش میدهند و قیمتها را پایین میآورند، اما سود و بهرهوری کاهش مییابد. تحلیلگران چینی این مسئله را هم یک مشکل اقتصادی و هم یک نگرانی ژئوپولیتیکی میدانند، زیرا تداوم آن میتواند توان رقابتی چین را در برابر آمریکا تضعیف کند.
🔹گزارش تلاش دارد نشان دهد که در فضای کارشناسی دو رویکرد عمده وجود دارد: گروهی خواستار مداخله قویتر دولت برای کنترل جنگ قیمتی و ساماندهی بازار هستند، در حالی که گروهی دیگر نقش بیشفعال دولتهای محلی را عامل اصلی این اختلال دانسته و بر اصلاحات بازارمحور و کاهش یارانهپراکنی تأکید میکنند. این تقابل به تعبیر گزارش، بازتابدهنده تنش ساختاری میان دولتگرایی و سازوکار بازار در اقتصاد چین است.
🔹گزارش در ادامه با اشاره به حوزه فرهنگ بیان میکند که محصولات تجاری-فرهنگی چین در سالهای اخیر جایگاه جهانی چشمگیری یافتهاند. رشد محبوبیت برندهایی مانند بازی Black Myth: Wukong، عروسک لابوبو و پلتفرم Xiaohongshu نشان میدهد که بخش خصوصی چین توانسته است با وجود محدودیتهای نظارتی، خلاقیت خود را به بازارهای بینالمللی منتقل کند. علاوه بر این، سیاستهایی مانند لغو ویزای ۳۰روزه برای گردشگران و معرفی ویزای جدید برای متخصصان خارجی، تصویر چین را بهعنوان کشوری بازتر و جذابتر تقویت کرده است. با این حال، گزارش یادآور میشود که برخی کاربران چینی از رشد Temu انتقاد کرده و آن را تهدیدی برای اعتبار «ساخت چین» دانستهاند؛ زیرا از نظر آنان اتکای بیشازحد به کالاهای ارزانقیمت میتواند تلاشهای سالهای اخیر برای ارتقای برند ملی چین را خنثی کند.
🔹در بخش پایانی، گزارش نقش رسانههای دیجیتال چین را در شکلدادن به برداشت عمومی از نظم جهانی بررسی میکند. یافتهها نشان میدهد که پلتفرم خبری Toutiao در سال ۲۰۲۵ سهم قابلتوجهی از پوشش خود را به ایالات متحده اختصاص داده و آن را بهطور مکرر در قالب «قدرتی رو به افول» و گرفتار بحرانهای داخلی و خارجی بازنمایی کرده است. این روایت رسانهای در کنار برجستهسازی ثبات و عقلانیت چین، در واقع بخشی از تلاش گستردهتر برای تقویت اعتماد داخلی و مشروعیت نظام تلقی میشود.
📌هدف این گزارش آن است که روشن سازد چگونه تحولات خارجی از رقابت راهبردی گرفته تا جنگ روایتها به لایههای عمیق اقتصاد، هویت فرهنگی و دستگاه معنایی رسانهای چین نفوذ کرده و نوعی درهمتنیدگی تازه میان سیاست داخلی و ژئوپولیتیک جهانی پدید آورده است؛ درهمتنیدگیای که بدون فهم آن تحلیل چین معاصر ناقص خواهد ماند.
منبع:
merics.org/en/report/chin…
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹مؤسسه مطالعات چین در گزارشی با عنوان «مباحثات داخلی چین زیر سایه ژئوپولیتیک» به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه تحولات بینالمللی بهویژه تشدید رقابت چین و ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ موجب شده است مرز میان مسائل داخلی و خارجی در چین بیش از گذشته درهمآمیزد. این گزارش نشان میدهد که چالشهای اقتصادی، فرهنگی و رسانهای چین اکنون در چارچوبی تفسیر میشوند که بهشدت تحت تأثیر فشارهای بیرونی و رقابتهای ژئوپولیتیک قرار دارد؛ بهطوری که تحلیل وضعیت داخلی چین بدون درنظرگرفتن این پیوندهای خارجی ممکن نیست.
🔹طبق گزارش یکی از محورهای اصلی بحث در چین موضوع «رقابت فرسایشی» است؛ وضعیتی که در آن شرکتها تولید را افزایش میدهند و قیمتها را پایین میآورند، اما سود و بهرهوری کاهش مییابد. تحلیلگران چینی این مسئله را هم یک مشکل اقتصادی و هم یک نگرانی ژئوپولیتیکی میدانند، زیرا تداوم آن میتواند توان رقابتی چین را در برابر آمریکا تضعیف کند.
🔹گزارش تلاش دارد نشان دهد که در فضای کارشناسی دو رویکرد عمده وجود دارد: گروهی خواستار مداخله قویتر دولت برای کنترل جنگ قیمتی و ساماندهی بازار هستند، در حالی که گروهی دیگر نقش بیشفعال دولتهای محلی را عامل اصلی این اختلال دانسته و بر اصلاحات بازارمحور و کاهش یارانهپراکنی تأکید میکنند. این تقابل به تعبیر گزارش، بازتابدهنده تنش ساختاری میان دولتگرایی و سازوکار بازار در اقتصاد چین است.
🔹گزارش در ادامه با اشاره به حوزه فرهنگ بیان میکند که محصولات تجاری-فرهنگی چین در سالهای اخیر جایگاه جهانی چشمگیری یافتهاند. رشد محبوبیت برندهایی مانند بازی Black Myth: Wukong، عروسک لابوبو و پلتفرم Xiaohongshu نشان میدهد که بخش خصوصی چین توانسته است با وجود محدودیتهای نظارتی، خلاقیت خود را به بازارهای بینالمللی منتقل کند. علاوه بر این، سیاستهایی مانند لغو ویزای ۳۰روزه برای گردشگران و معرفی ویزای جدید برای متخصصان خارجی، تصویر چین را بهعنوان کشوری بازتر و جذابتر تقویت کرده است. با این حال، گزارش یادآور میشود که برخی کاربران چینی از رشد Temu انتقاد کرده و آن را تهدیدی برای اعتبار «ساخت چین» دانستهاند؛ زیرا از نظر آنان اتکای بیشازحد به کالاهای ارزانقیمت میتواند تلاشهای سالهای اخیر برای ارتقای برند ملی چین را خنثی کند.
🔹در بخش پایانی، گزارش نقش رسانههای دیجیتال چین را در شکلدادن به برداشت عمومی از نظم جهانی بررسی میکند. یافتهها نشان میدهد که پلتفرم خبری Toutiao در سال ۲۰۲۵ سهم قابلتوجهی از پوشش خود را به ایالات متحده اختصاص داده و آن را بهطور مکرر در قالب «قدرتی رو به افول» و گرفتار بحرانهای داخلی و خارجی بازنمایی کرده است. این روایت رسانهای در کنار برجستهسازی ثبات و عقلانیت چین، در واقع بخشی از تلاش گستردهتر برای تقویت اعتماد داخلی و مشروعیت نظام تلقی میشود.
📌هدف این گزارش آن است که روشن سازد چگونه تحولات خارجی از رقابت راهبردی گرفته تا جنگ روایتها به لایههای عمیق اقتصاد، هویت فرهنگی و دستگاه معنایی رسانهای چین نفوذ کرده و نوعی درهمتنیدگی تازه میان سیاست داخلی و ژئوپولیتیک جهانی پدید آورده است؛ درهمتنیدگیای که بدون فهم آن تحلیل چین معاصر ناقص خواهد ماند.
منبع:
merics.org/en/report/chin…
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍3🔥1🕊1
🔹 اشرف ریفی، وزیر سابق دادگستری و نمایندهٔ پارلمان لبنان، در گفتوگو با پادکست «عربکاست» به موضوعات مختلفی پرداخت.
🔹وی در بخشی از این مصاحبه، خاطرهای از دورهٔ آموزشی سال ۲۰۰۰ در فرانسه روایت میکند و مدعی میشود یکی از افسران اطلاعاتی فرانسه او را به شهر محل اقامت امام خمینی برده و برایش توضیح داده که سرویسهای اطلاعاتی فرانسه در آن زمان تمامی سخنرانیها و مواعظ امام را ثبت و حتی در سطح اروپا توزیع میکردهاند.
🔹به گفتهٔ ریفی او در همان مسیر از آن افسر پرسیده که چرا غرب لیبرال به سقوط شاه متحد خود کمک کرد و زمینهٔ قدرتگیری نظامی را فراهم ساخت که از نظر ایدئولوژیک بسیار دورتر بود.
🔹افسر فرانسوی به روایت ریفی در پاسخ گفته است: پس از ۲۰ یا ۳۰ سال هدف را خواهید فهمید؛
📌ریفی حال در این گفتوگو در پاسخ به آن سؤال میگوید که بهنظر او استراتژی آن دوره بر این بنا بوده که اعراب بهویژه جوامع اهلسنتبهتدریج به این جمعبندی برسند که خطر ایران بزرگتر از خطر اسرائیل است؛ تحلیلی که از دید او بهمنزلهٔ تغییر جهت و منحرف کردن افکار عمومی عرب از تهدید اصلی یعنی اسرائیل تفسیر میشود. ریفی میافزاید که «طبیعت انسان چنین است که از خطر بزرگتر میگریزد و خطر کوچکتر را میپذیرد.
🔻 نکته: ترجمه و انتشار این بخش از گفتوگو بهمنزلهٔ تأیید محتوای آن نیست؛ بلکه صرفاً با هدف آشنایی مخاطب فارسیزبان با موضوعاتی ارائه میشود که در پادکستها و گفتوگوهای تحلیلی عربزبان میان کنشگران، تحلیلگران و مهمانان برنامهها مطرح میگردد.
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹وی در بخشی از این مصاحبه، خاطرهای از دورهٔ آموزشی سال ۲۰۰۰ در فرانسه روایت میکند و مدعی میشود یکی از افسران اطلاعاتی فرانسه او را به شهر محل اقامت امام خمینی برده و برایش توضیح داده که سرویسهای اطلاعاتی فرانسه در آن زمان تمامی سخنرانیها و مواعظ امام را ثبت و حتی در سطح اروپا توزیع میکردهاند.
🔹به گفتهٔ ریفی او در همان مسیر از آن افسر پرسیده که چرا غرب لیبرال به سقوط شاه متحد خود کمک کرد و زمینهٔ قدرتگیری نظامی را فراهم ساخت که از نظر ایدئولوژیک بسیار دورتر بود.
🔹افسر فرانسوی به روایت ریفی در پاسخ گفته است: پس از ۲۰ یا ۳۰ سال هدف را خواهید فهمید؛
📌ریفی حال در این گفتوگو در پاسخ به آن سؤال میگوید که بهنظر او استراتژی آن دوره بر این بنا بوده که اعراب بهویژه جوامع اهلسنتبهتدریج به این جمعبندی برسند که خطر ایران بزرگتر از خطر اسرائیل است؛ تحلیلی که از دید او بهمنزلهٔ تغییر جهت و منحرف کردن افکار عمومی عرب از تهدید اصلی یعنی اسرائیل تفسیر میشود. ریفی میافزاید که «طبیعت انسان چنین است که از خطر بزرگتر میگریزد و خطر کوچکتر را میپذیرد.
🔻 نکته: ترجمه و انتشار این بخش از گفتوگو بهمنزلهٔ تأیید محتوای آن نیست؛ بلکه صرفاً با هدف آشنایی مخاطب فارسیزبان با موضوعاتی ارائه میشود که در پادکستها و گفتوگوهای تحلیلی عربزبان میان کنشگران، تحلیلگران و مهمانان برنامهها مطرح میگردد.
لینک عضویت در کانال مشکاتاندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍1🕊1
سوریهِ پس از الشرع؛ نقشهخوانی تلآویو از آینده دمشق
پایگاه پژوهشی - امنیتی «آلما» در گزارشی تحلیلی به قلم تال بئری به بررسی یکی از حساسترین تحولات خاورمیانه پرداخته است: آینده حکومت احمد الشرع در سوریه و سناریوهای خطرناک روز پس از حذف او. در این گزارش، اهمیت موضوع از آن جهت برجسته میشود که احتمال حذف یا ترور احمد الشّرع چه توسط جریانهای تندرو در درون ارتش و دستگاه امنیتی و چه توسط داعش بسیار بالا ارزیابی شده است. گزارش نشان میدهد که سقوط احتمالی الشرع نهتنها سوریه را وارد دورهای تازه از بیثباتی و جنگ درونی خواهد کرد، بلکه خطر مستقیم علیه اقلیتها بهویژه دروزیها و پیامدهای راهبردی برای اسرائیل، آمریکا و منطقه خواهد داشت.
شکنندگی ساختاری حکومت الشرع و «ثبات در بیثباتی» سوریه
به گفته گزارش، «ناظران امور سوریه معتقدند» که دولت جدید الشرع در ظاهر بر پایه بازسازی و نظم استوار شده، اما «در عمل» با مجموعهای از مشکلات بنیادین روبهروست. از جمله: تنشهای قومی، بحران اقتصادی، نارضایتی اقلیتها، و وجود حدود ۱۳۰ گروه شبهنظامی که صرفاً تغییر نام دادهاند و همچنان حامل «دیانای جهادی» هستند.
دشمنان داخلی: از اقلیتها تا داعش و محور شیعی
در گزارش تأکید میشود که «به باور نویسنده»، مهمترین تهدید علیه الشرع نه از بیرون، بلکه از داخل کشور برخاسته است. حکومت او از یکسو با نارضایتی علویان و دروزیها که هدف سرکوبهای خونین قرار گرفتند روبهروست و از سوی دیگر با حضور قدرتمند کردها که با حمایت خارجی از موقعیت خاصی برخوردارند. علاوه بر این، داعش در ماههای اخیر با انجام انفجارها، حملات انتحاری و هدف قرار دادن مراکز مذهبی، فعالیت خود را «بهطور چشمگیری افزایش داده است». همزمان، محور شیعی شامل ایران، حزبالله و گروههای فلسطینی نیز با حکومت رابطهای خصمانه و پرتنش دارند.
تهدید ترور: نقش سرنوشتساز مذاکرات امنیتی با اسرائیل
بر اساس گزارش، شواهد میدانی حاکی از آن است که یکی از عوامل کلیدی افزایش خطر ترور، مذاکرات مستقیم امنیتی میان سوریه و اسرائیل با میانجیگری آمریکا است؛ مذاکراتی که برای تندروهای سلفی و جهادی در ارتش، دستگاه امنیتی و داعش نوعی «پرچم قرمز» تلقی شده است. نویسنده میگوید که چهار نفر از شش فرمانده ستاد ارتش و ۱۳ نفر از ۲۱ فرمانده لشکر دارای پیشینه جهادیاند و این ترکیب، احتمال اقدام داخلی علیه الشرع را به شدت افزایش میدهد.
روز پس از الشرع: سناریوی محتمل فروپاشی و هرجومرج
گزارش توضیح میدهد که «در سناریوی غالب»، حذف یا ترور الشرع به فروپاشی کامل ساختار دولت، جنگ گروهی «همه علیه همه»، تجزیه ارتش جدید، نبردهای منطقهای و بازگشت داعش به جنوب سوریه منجر خواهد شد. بنا بر تحلیل تجربه خشونتهای ماههای مارس و ژوئیه ۲۰۲۵ علیه علویان و دروزیها نشان میدهد که «اراده کشتار اقلیتها از پیش وجود داشته» و در شرایط فروپاشی، این روند به یک «قتلعام گسترده» تبدیل خواهد شد.
https://israel-alma.org/syria-the-threat-to-al-shara-the-dangerous-scenarios-for-the-day-after-and-the-israeli-challenge/
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
پایگاه پژوهشی - امنیتی «آلما» در گزارشی تحلیلی به قلم تال بئری به بررسی یکی از حساسترین تحولات خاورمیانه پرداخته است: آینده حکومت احمد الشرع در سوریه و سناریوهای خطرناک روز پس از حذف او. در این گزارش، اهمیت موضوع از آن جهت برجسته میشود که احتمال حذف یا ترور احمد الشّرع چه توسط جریانهای تندرو در درون ارتش و دستگاه امنیتی و چه توسط داعش بسیار بالا ارزیابی شده است. گزارش نشان میدهد که سقوط احتمالی الشرع نهتنها سوریه را وارد دورهای تازه از بیثباتی و جنگ درونی خواهد کرد، بلکه خطر مستقیم علیه اقلیتها بهویژه دروزیها و پیامدهای راهبردی برای اسرائیل، آمریکا و منطقه خواهد داشت.
شکنندگی ساختاری حکومت الشرع و «ثبات در بیثباتی» سوریه
به گفته گزارش، «ناظران امور سوریه معتقدند» که دولت جدید الشرع در ظاهر بر پایه بازسازی و نظم استوار شده، اما «در عمل» با مجموعهای از مشکلات بنیادین روبهروست. از جمله: تنشهای قومی، بحران اقتصادی، نارضایتی اقلیتها، و وجود حدود ۱۳۰ گروه شبهنظامی که صرفاً تغییر نام دادهاند و همچنان حامل «دیانای جهادی» هستند.
دشمنان داخلی: از اقلیتها تا داعش و محور شیعی
در گزارش تأکید میشود که «به باور نویسنده»، مهمترین تهدید علیه الشرع نه از بیرون، بلکه از داخل کشور برخاسته است. حکومت او از یکسو با نارضایتی علویان و دروزیها که هدف سرکوبهای خونین قرار گرفتند روبهروست و از سوی دیگر با حضور قدرتمند کردها که با حمایت خارجی از موقعیت خاصی برخوردارند. علاوه بر این، داعش در ماههای اخیر با انجام انفجارها، حملات انتحاری و هدف قرار دادن مراکز مذهبی، فعالیت خود را «بهطور چشمگیری افزایش داده است». همزمان، محور شیعی شامل ایران، حزبالله و گروههای فلسطینی نیز با حکومت رابطهای خصمانه و پرتنش دارند.
تهدید ترور: نقش سرنوشتساز مذاکرات امنیتی با اسرائیل
بر اساس گزارش، شواهد میدانی حاکی از آن است که یکی از عوامل کلیدی افزایش خطر ترور، مذاکرات مستقیم امنیتی میان سوریه و اسرائیل با میانجیگری آمریکا است؛ مذاکراتی که برای تندروهای سلفی و جهادی در ارتش، دستگاه امنیتی و داعش نوعی «پرچم قرمز» تلقی شده است. نویسنده میگوید که چهار نفر از شش فرمانده ستاد ارتش و ۱۳ نفر از ۲۱ فرمانده لشکر دارای پیشینه جهادیاند و این ترکیب، احتمال اقدام داخلی علیه الشرع را به شدت افزایش میدهد.
روز پس از الشرع: سناریوی محتمل فروپاشی و هرجومرج
گزارش توضیح میدهد که «در سناریوی غالب»، حذف یا ترور الشرع به فروپاشی کامل ساختار دولت، جنگ گروهی «همه علیه همه»، تجزیه ارتش جدید، نبردهای منطقهای و بازگشت داعش به جنوب سوریه منجر خواهد شد. بنا بر تحلیل تجربه خشونتهای ماههای مارس و ژوئیه ۲۰۲۵ علیه علویان و دروزیها نشان میدهد که «اراده کشتار اقلیتها از پیش وجود داشته» و در شرایط فروپاشی، این روند به یک «قتلعام گسترده» تبدیل خواهد شد.
https://israel-alma.org/syria-the-threat-to-al-shara-the-dangerous-scenarios-for-the-day-after-and-the-israeli-challenge/
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Alma Research and Education Center
Syria: The Threat to Al-Shara, the Dangerous Scenarios for the “Day After,” and the Israeli Challenge
Syria represents a “stability of instability.” Al-Shara, his regime, and his policies face significant challenges and enemies from within.
👍3🔥1🕊1
🔻تحلیل مرشایمر از جنگ دوازدهروزه: بازدارندگی ایران، سردرگمی آمریکا، و بحران استراتژیک اسرائیل
🔹جان مرشایمر، استاد برجسته روابط بینالملل و یکی از نظریهپردازان اصلی رئالیسم تهاجمی در گفتوگو با شبکه الجزیره ارزیابی دقیق و صریحی از جنگ اخیر ایران و اسرائیل، آینده برنامه هستهای ایران، نفوذ لابی اسرائیل بر سیاست آمریکا، و پیامدهای منطقهای و جهانی این تحولات ارائه میکند.
🔹او در این گفتوگو، برخلاف روایتهای جریان غالب در غرب، تصویری کاملاً متفاوت از واقعیت میسازد؛ تصویری که برای مخاطب ایرانی اهمیت ویژهای دارد، چون مستقیماً موقعیت ایران در توازن قدرتهای منطقهای و جهانی را توضیح میدهد.
🔹مرشایمر در ابتدا توضیح میدهد که برخلاف نمایش رسانههای غربی عملکرد اسرائیل در جنگ دوازدهروزه «موفق» نبوده و حتی میتوان آن را شکست استراتژیک دانست.
🔹به گفته او، اسرائیل نه توانست تأسیسات و توان غنیسازی ایران را نابود کند و نه قادر شد ساختار سیاسی این کشور را دچار فروپاشی کند. او تأکید میکند که حملات اسرائیل عملاً باعث نزدیکی بیشتر مردم و حکومت ایران شد و نشان داد که تخریب کامل ظرفیت هستهای ایران از مسیر نظامی اساساً ناممکن است.
🔹مرشایمر همچنین با اشاره به توان موشکی تهران میگوید که ایران امروز قادر است با قدرت به اسرائیل ضربه بزند و هر جنگ تازه از بستن هرمز گرفته تا بارش موشکهای بالستیک، هزینههایی خواهد داشت که حتی واشنگتن نیز تاب تحملش را ندارد.
🔹او در ادامه توضیح میدهد که اسرائیل تقریباً هیچ دستاوردی از جنگ به دست نیاورد و برعکس، ایران توانست قدرت بازدارندگی خود را تقویت کند.
🔹به روایت مرشایمر، اسرائیل و آمریکا همچنان بر «صفر بودن» غنیسازی در ایران اصرار دارند، اما ایران دقیقاً بر حفظ این توان پافشاری میکند و این تضاد بنیادین عملاً امکان هرگونه توافق را از بین میبرد.
🔹او یادآوری میکند که پس از خروج آمریکا از برجام و همزمانی مذاکرات عمان با حملات اسرائیل، اعتماد ایران به واشنگتن و تلآویو کاملاً فرو ریخته است. مرشایمر بهصراحت میگوید که «اسرائیل سیاست هستهای آمریکا را تعیین میکند» و تا زمانی که تلآویو خواهان حذف کامل غنیسازی باشد، هیچ مذاکره واقعی معنا نخواهد داشت.
🔹بر اساس توضیحات او، مسئله ایران تنها محدود به برنامه هستهای یا جنگ نیست؛ بلکه در قلب رقابت میان لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا قرار دارد. مرشایمر اشاره میکند که لابی اسرائیل امروز حتی از زمان انتشار مقاله معروف او و والت قویتر شده و با وجود تغییرات جدی در افکار عمومی آمریکا، همچنان میتواند دولتها را به حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و حتی ورود به جنگ وادار کند.
🔹او یادآور میشود که اسرائیل سالها تلاش کرده آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند و در دوره اخیر نیز موفق شده واشنگتن را وارد درگیری کند. با وجود این، ابتذال خشونت در غزه و وضوح آن در شبکههای اجتماعی باعث شده بخش بزرگی از مردم آمریکا بهخصوص نسل جوان علیه اسرائیل موضع بگیرند، هرچند این تغییر اجتماعی هنوز تأثیر مستقیم بر سیاست رسمی نگذاشته است.
🔹در بخش پایانی مربوط به ایران و منطقه، مرشایمر توضیح میدهد که طرحهای آتشبس در غزه از ابتدا فاقد شانس موفقیت بودهاند، زیرا هدف اصلی اسرائیل «نسل کشی» و بیرونراندن کامل فلسطینیان است؛ هدفی که با بقای مردم غزه در سرزمینشان قابل جمع نیست.
🔹او تأکید میکند که هیچ افق سیاسی معناداری برای فلسطینیان در طرحهای آمریکا وجود ندارد و این موضوع، همراه با سیاستهای چنددههای اسرائیل در گسترش شهرکها، عملاً مرگ قطعی طرح دودولتی را رقم زده است. از نظر او، اسرائیل بهدنبال یک دولت واحد «بدون فلسطینیان» است و این نگاه، نه با مذاکره و نه با فشار خارجی تغییر نمیکند. مرشایمر در نهایت نتیجه میگیرد که بحرانهای منطقه، از ایران تا فلسطین تا زمانی که این ساختار قدرت برقرار است، وارد مرحله حلوفصل نخواهند شد.
منبع:
https://youtu.be/DwZwADXLuqo?si=3YHpWVarT46P1fDB
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹جان مرشایمر، استاد برجسته روابط بینالملل و یکی از نظریهپردازان اصلی رئالیسم تهاجمی در گفتوگو با شبکه الجزیره ارزیابی دقیق و صریحی از جنگ اخیر ایران و اسرائیل، آینده برنامه هستهای ایران، نفوذ لابی اسرائیل بر سیاست آمریکا، و پیامدهای منطقهای و جهانی این تحولات ارائه میکند.
🔹او در این گفتوگو، برخلاف روایتهای جریان غالب در غرب، تصویری کاملاً متفاوت از واقعیت میسازد؛ تصویری که برای مخاطب ایرانی اهمیت ویژهای دارد، چون مستقیماً موقعیت ایران در توازن قدرتهای منطقهای و جهانی را توضیح میدهد.
🔹مرشایمر در ابتدا توضیح میدهد که برخلاف نمایش رسانههای غربی عملکرد اسرائیل در جنگ دوازدهروزه «موفق» نبوده و حتی میتوان آن را شکست استراتژیک دانست.
🔹به گفته او، اسرائیل نه توانست تأسیسات و توان غنیسازی ایران را نابود کند و نه قادر شد ساختار سیاسی این کشور را دچار فروپاشی کند. او تأکید میکند که حملات اسرائیل عملاً باعث نزدیکی بیشتر مردم و حکومت ایران شد و نشان داد که تخریب کامل ظرفیت هستهای ایران از مسیر نظامی اساساً ناممکن است.
🔹مرشایمر همچنین با اشاره به توان موشکی تهران میگوید که ایران امروز قادر است با قدرت به اسرائیل ضربه بزند و هر جنگ تازه از بستن هرمز گرفته تا بارش موشکهای بالستیک، هزینههایی خواهد داشت که حتی واشنگتن نیز تاب تحملش را ندارد.
🔹او در ادامه توضیح میدهد که اسرائیل تقریباً هیچ دستاوردی از جنگ به دست نیاورد و برعکس، ایران توانست قدرت بازدارندگی خود را تقویت کند.
🔹به روایت مرشایمر، اسرائیل و آمریکا همچنان بر «صفر بودن» غنیسازی در ایران اصرار دارند، اما ایران دقیقاً بر حفظ این توان پافشاری میکند و این تضاد بنیادین عملاً امکان هرگونه توافق را از بین میبرد.
🔹او یادآوری میکند که پس از خروج آمریکا از برجام و همزمانی مذاکرات عمان با حملات اسرائیل، اعتماد ایران به واشنگتن و تلآویو کاملاً فرو ریخته است. مرشایمر بهصراحت میگوید که «اسرائیل سیاست هستهای آمریکا را تعیین میکند» و تا زمانی که تلآویو خواهان حذف کامل غنیسازی باشد، هیچ مذاکره واقعی معنا نخواهد داشت.
🔹بر اساس توضیحات او، مسئله ایران تنها محدود به برنامه هستهای یا جنگ نیست؛ بلکه در قلب رقابت میان لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا قرار دارد. مرشایمر اشاره میکند که لابی اسرائیل امروز حتی از زمان انتشار مقاله معروف او و والت قویتر شده و با وجود تغییرات جدی در افکار عمومی آمریکا، همچنان میتواند دولتها را به حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و حتی ورود به جنگ وادار کند.
🔹او یادآور میشود که اسرائیل سالها تلاش کرده آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند و در دوره اخیر نیز موفق شده واشنگتن را وارد درگیری کند. با وجود این، ابتذال خشونت در غزه و وضوح آن در شبکههای اجتماعی باعث شده بخش بزرگی از مردم آمریکا بهخصوص نسل جوان علیه اسرائیل موضع بگیرند، هرچند این تغییر اجتماعی هنوز تأثیر مستقیم بر سیاست رسمی نگذاشته است.
🔹در بخش پایانی مربوط به ایران و منطقه، مرشایمر توضیح میدهد که طرحهای آتشبس در غزه از ابتدا فاقد شانس موفقیت بودهاند، زیرا هدف اصلی اسرائیل «نسل کشی» و بیرونراندن کامل فلسطینیان است؛ هدفی که با بقای مردم غزه در سرزمینشان قابل جمع نیست.
🔹او تأکید میکند که هیچ افق سیاسی معناداری برای فلسطینیان در طرحهای آمریکا وجود ندارد و این موضوع، همراه با سیاستهای چنددههای اسرائیل در گسترش شهرکها، عملاً مرگ قطعی طرح دودولتی را رقم زده است. از نظر او، اسرائیل بهدنبال یک دولت واحد «بدون فلسطینیان» است و این نگاه، نه با مذاکره و نه با فشار خارجی تغییر نمیکند. مرشایمر در نهایت نتیجه میگیرد که بحرانهای منطقه، از ایران تا فلسطین تا زمانی که این ساختار قدرت برقرار است، وارد مرحله حلوفصل نخواهند شد.
منبع:
https://youtu.be/DwZwADXLuqo?si=3YHpWVarT46P1fDB
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
YouTube
المقابلة | المفكر الأمريكي جون ميرشايمر
تناقش حلقة اليوم من برنامج المقابلة العديد من الملفات الدولية والإقليمية وعلى رأسها الحرب الإسرائيلية الإيرانية واحتمالات التصعيد مجدداً بين الجانبين.
كما تبحث الحلقة مستقبل وقف إطلاق النار في قطاع غزة في ظل التحديات الراهنة، إلى جانب الحرب الأوكرانية الروسية،…
كما تبحث الحلقة مستقبل وقف إطلاق النار في قطاع غزة في ظل التحديات الراهنة، إلى جانب الحرب الأوكرانية الروسية،…
👍1
Forwarded from بین دوگانگیها
۱/۳
🔵 افسانهٔ تبدیل شدن هند به «چین بعدی»
🔸یک توهم دیگر که از واقعیت و تاریخ جدا افتاده است
✍هوا بین
🔻۱۴ نوامبر ۲۰۲۵
▪️برسی اونز و ساب استک هوا بین
کارل مارکس هند را تمدنی «بدون تاریخ» توصیف کرد.
این جمله انکار وجود باستانی یا دستاوردهای فرهنگی هند نبود. بلکه بازتاب تحلیل ماتریالیستی-تاریخی او از روند توسعهٔ اجتماعی بود، بهویژه در زمینهٔ پویایی اقتصادی و مبارزهٔ طبقاتی.
مارکس در مقالهٔ سال ۱۸۵۳ خود با عنوان «نتایج آیندهٔ حکومت بریتانیا در هند» نوشت:
«جامعهٔ هندی اصلاً تاریخی ندارد، دستکم تاریخ شناختهشدهای ندارد. آنچه ما تاریخ آن مینامیم، فقط تاریخ مهاجمان پیاپی است که امپراتوریهای خود را بر پایهٔ منفعل جامعهای مقاومناپذیر (غیر مقاوم) و تغییرناپذیر بنا کردند.»
این حرف به معنای نداشتن گذشته یا تمدن نبود، بلکه ساختار اجتماعی هند — مبتنی بر جوامع روستایی و نظام کاست — از نظر او راکد و مقاوم در برابر تغییر درونی به نظر میرسید، بهویژه در مقایسه با مبارزات طبقاتی پویایی که مارکس موتور محرک پیشرفت تاریخی در اروپا میدانست.
از نظر مارکس، جامعهٔ پیشااستعماری هند از نظر اقتصادی ایستا بود و فاقد تضادهای درونی (مانند فئودالیسم در برابر بورژوازی) بود که به عقیدهٔ او تاریخ را به پیش میراند.
دیدگاه مارکس در میان مورخان هم کموبیش منحصربهفرد نبود؛ بسیاری از آنها نیز از منظر انسانشناختی هند را تمدنی «بدون تاریخ» میدانند.
برخلاف تمدنهای باستانی یونان، چین، مصر یا بینالنهرین که تاریخشان از هزاران سال پیش بهصورت مکتوب، خطی و دقیق ثبت شده، تاریخ هند فاقد اسناد مکتوب است و عمدتاً بهصورت شفاهی منتقل شده و اغلب واقعیت با افسانه و اسطوره درهم آمیخته است.
علاوه بر این، هند در طول تاریخ مفهومی جغرافیایی بوده، نه یک دولت-ملت. این سرزمین شامل صدها روستای محلی، قبیله و ماهاراجه بود که صدها زبان و به همان تعداد دین متفاوت داشتند.
در طول زمان، سرزمینی که امروز هند نامیده میشود، بهترتیب توسط مهاجمان خارجی آریاییها، پارسیان، توخاریها، مغولها، افغانها، مسلمانان و بریتانیاییها اداره شد (از پادشاهی کورو، امپراتوری هخامنشی، امپراتوری کوشان، امپراتوری گورکانی، سلسلهٔ لودی تا راج بریتانیا).
حکومت طولانیمدت استعماری خارجی، روحیهٔ مقاومت را از بومیان گرفت. این وضعیت با باور هندو به تناسخ و نظام کاست — که سرنوشت انسان را به جایگاه اجتماعی تولدش گره میزند — ترکیب شد و هویت فرهنگی «پذیرش سرنوشت» را پدید آورد.
این پذیرش منفعلانه در جنبش «عدم همکاری» گاندی در دههٔ ۱۹۴۰ به اوج رسید.
مسیر هند به سوی استقلال کاملاً متفاوت از چین بود. چین بیش از ۱۰۰ سال با مهاجمان خارجی جنگید: دو جنگ تریاک (دهههای ۱۸۳۰ تا ۱۸۶۰)، جنگ اول چین و ژاپن (۱۸۹۴-۱۸۹۵) و جنگ دوم چین و ژاپن (۱۹۳۱-۱۹۴۵).
مسیر چین راه انقلاب خشونتآمیز و آزمون با آتش بود؛ میلیونها نفر قربانی شدند. تلاش برای پایان دادن به «قرن تحقیر» ارادهای پولادین و روحیهٔ جنگجوی تسخیرناپذیر هم در حزب کمونیست حاکم و هم در مردم عادی پدید آورد.
در حالی که غرب تلاش خود برای مهار چین را شدت بخشیده، هند را بهطور فعال به این هدف جذب کرده و میکوشد آن را بهعنوان جانشین چین هم در تولید و هم در بازار مصرف بالا بکشد.
https://www.unz.com/bhua/the-myth-of-india-becoming-the-next-china/
https://x.com/FGhoddoussi/status/1990434597872562336?t=sxdeOMWmm1NvGJXcEEtlnA&s=19
@BetweenDichotomies
🔵 افسانهٔ تبدیل شدن هند به «چین بعدی»
🔸یک توهم دیگر که از واقعیت و تاریخ جدا افتاده است
✍هوا بین
🔻۱۴ نوامبر ۲۰۲۵
▪️برسی اونز و ساب استک هوا بین
کارل مارکس هند را تمدنی «بدون تاریخ» توصیف کرد.
این جمله انکار وجود باستانی یا دستاوردهای فرهنگی هند نبود. بلکه بازتاب تحلیل ماتریالیستی-تاریخی او از روند توسعهٔ اجتماعی بود، بهویژه در زمینهٔ پویایی اقتصادی و مبارزهٔ طبقاتی.
مارکس در مقالهٔ سال ۱۸۵۳ خود با عنوان «نتایج آیندهٔ حکومت بریتانیا در هند» نوشت:
«جامعهٔ هندی اصلاً تاریخی ندارد، دستکم تاریخ شناختهشدهای ندارد. آنچه ما تاریخ آن مینامیم، فقط تاریخ مهاجمان پیاپی است که امپراتوریهای خود را بر پایهٔ منفعل جامعهای مقاومناپذیر (غیر مقاوم) و تغییرناپذیر بنا کردند.»
این حرف به معنای نداشتن گذشته یا تمدن نبود، بلکه ساختار اجتماعی هند — مبتنی بر جوامع روستایی و نظام کاست — از نظر او راکد و مقاوم در برابر تغییر درونی به نظر میرسید، بهویژه در مقایسه با مبارزات طبقاتی پویایی که مارکس موتور محرک پیشرفت تاریخی در اروپا میدانست.
از نظر مارکس، جامعهٔ پیشااستعماری هند از نظر اقتصادی ایستا بود و فاقد تضادهای درونی (مانند فئودالیسم در برابر بورژوازی) بود که به عقیدهٔ او تاریخ را به پیش میراند.
دیدگاه مارکس در میان مورخان هم کموبیش منحصربهفرد نبود؛ بسیاری از آنها نیز از منظر انسانشناختی هند را تمدنی «بدون تاریخ» میدانند.
برخلاف تمدنهای باستانی یونان، چین، مصر یا بینالنهرین که تاریخشان از هزاران سال پیش بهصورت مکتوب، خطی و دقیق ثبت شده، تاریخ هند فاقد اسناد مکتوب است و عمدتاً بهصورت شفاهی منتقل شده و اغلب واقعیت با افسانه و اسطوره درهم آمیخته است.
علاوه بر این، هند در طول تاریخ مفهومی جغرافیایی بوده، نه یک دولت-ملت. این سرزمین شامل صدها روستای محلی، قبیله و ماهاراجه بود که صدها زبان و به همان تعداد دین متفاوت داشتند.
در طول زمان، سرزمینی که امروز هند نامیده میشود، بهترتیب توسط مهاجمان خارجی آریاییها، پارسیان، توخاریها، مغولها، افغانها، مسلمانان و بریتانیاییها اداره شد (از پادشاهی کورو، امپراتوری هخامنشی، امپراتوری کوشان، امپراتوری گورکانی، سلسلهٔ لودی تا راج بریتانیا).
حکومت طولانیمدت استعماری خارجی، روحیهٔ مقاومت را از بومیان گرفت. این وضعیت با باور هندو به تناسخ و نظام کاست — که سرنوشت انسان را به جایگاه اجتماعی تولدش گره میزند — ترکیب شد و هویت فرهنگی «پذیرش سرنوشت» را پدید آورد.
این پذیرش منفعلانه در جنبش «عدم همکاری» گاندی در دههٔ ۱۹۴۰ به اوج رسید.
مسیر هند به سوی استقلال کاملاً متفاوت از چین بود. چین بیش از ۱۰۰ سال با مهاجمان خارجی جنگید: دو جنگ تریاک (دهههای ۱۸۳۰ تا ۱۸۶۰)، جنگ اول چین و ژاپن (۱۸۹۴-۱۸۹۵) و جنگ دوم چین و ژاپن (۱۹۳۱-۱۹۴۵).
مسیر چین راه انقلاب خشونتآمیز و آزمون با آتش بود؛ میلیونها نفر قربانی شدند. تلاش برای پایان دادن به «قرن تحقیر» ارادهای پولادین و روحیهٔ جنگجوی تسخیرناپذیر هم در حزب کمونیست حاکم و هم در مردم عادی پدید آورد.
در حالی که غرب تلاش خود برای مهار چین را شدت بخشیده، هند را بهطور فعال به این هدف جذب کرده و میکوشد آن را بهعنوان جانشین چین هم در تولید و هم در بازار مصرف بالا بکشد.
https://www.unz.com/bhua/the-myth-of-india-becoming-the-next-china/
https://x.com/FGhoddoussi/status/1990434597872562336?t=sxdeOMWmm1NvGJXcEEtlnA&s=19
@BetweenDichotomies
The Unz Review
The Myth of India Becoming the Next China
Another delusion divorced from reality and history
🕊1
🔻آمادگی دائمی در برابر ایران؛ اسرائیل هیوم از بار مالی فزاینده برای تلآویو میگوید
🔹روزنامه اسرائیل هیوم در گزارشی به این موضوع پرداخته که نهادهای امنیتی اسرائیل در حال آمادهسازی برای «مرحله بعدی» تقابل با ایران هستند و همزمان تلاش میکنند فضای داخلی را آرام نشان دهند. در این گزارش ادعا شده که موفقیت عملیات اخیر اسرائیل موجب شده مقامهای امنیتی با اعتمادبهنفس بیشتری درباره توان اطلاعاتی و فناوری خود صحبت کنند و آن را عامل اصلی «آرامش افکار عمومی» معرفی کنند.
🔹روزنامه در ادامه با استناد به تحلیلگران اسرائیلی، چنین اظهار میکند که حفظ این سطح از آمادگی نظامی هزینههای بسیار سنگینی داشته است.
🔹در روایت گزارش آمده که جنگ اخیر کسری بودجه بزرگی برای ارتش ایجاد کرده و پرسشهای جدی درباره توان اسرائیل برای بازسازی سریع خسارات واردشده در صورت تکرار حملات مطرح شده است.
🔹نویسنده تأکید میکند که حتی در جنگی که اسرائیل خود را در موضع برتر میدانست، هزینههای اقتصادی «بیسابقه» و فراتر از برآوردهای پیشین بوده و بار مالی آن در حد میلیاردها دلار توصیف شده است.
🔹در بخش تحلیلی، روزنامه توضیح میدهد که سیاست ماندن «یک گام جلوتر» از ایران اسرائیل را به چرخهای دائمی از هزینهتراشی نظامی کشانده است.
🔹براساس این گزارش، مقامهای اسرائیلی ایران را تهدیدی جدی میخوانند و همین ارزیابی سبب شده سرمایهگذاری مداوم بر سامانههای دفاعی، حملهای و اطلاعاتی یک ضرورت ثابت تلقی شود؛ مسیری که به باور نویسنده برای مقابله با کشوری در اندازه و ظرفیت ایران بهطور طبیعی نیازمند صرف «بودجههای چندمیلیارد دلاری» است.
🔹در پایان نیز روزنامه ادعا میکند مخالفت اسرائیل با توافقهای هستهای احتمالی میان آمریکا و ایران این رژیم را در وضعیتی قرار داده که مجبور است همیشه برای دور تازهای از تنش آماده باشد.
📌در این روایت گفته میشود توافقهایی که میتوانست فاصله ایران از دستیابی به توانمندی هستهای را بیشتر کند از سوی اسرائیل رد شده و همین تصمیم، این رژیم را ناچار کرده که بهطور دائمی هزینههای بسیار سنگینی برای حفظ آمادگی امنیتی بپردازد؛ هزینههایی که در گزارش از آنها با تعبیر «بار مالی میلیاردی و فرسایشی» یاد شده است.
منبع:
https://www.israelhayom.com/2025/11/17/iran-israel-nuclear-military-spending-costs/
لینک عضویت در مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
🔹روزنامه اسرائیل هیوم در گزارشی به این موضوع پرداخته که نهادهای امنیتی اسرائیل در حال آمادهسازی برای «مرحله بعدی» تقابل با ایران هستند و همزمان تلاش میکنند فضای داخلی را آرام نشان دهند. در این گزارش ادعا شده که موفقیت عملیات اخیر اسرائیل موجب شده مقامهای امنیتی با اعتمادبهنفس بیشتری درباره توان اطلاعاتی و فناوری خود صحبت کنند و آن را عامل اصلی «آرامش افکار عمومی» معرفی کنند.
🔹روزنامه در ادامه با استناد به تحلیلگران اسرائیلی، چنین اظهار میکند که حفظ این سطح از آمادگی نظامی هزینههای بسیار سنگینی داشته است.
🔹در روایت گزارش آمده که جنگ اخیر کسری بودجه بزرگی برای ارتش ایجاد کرده و پرسشهای جدی درباره توان اسرائیل برای بازسازی سریع خسارات واردشده در صورت تکرار حملات مطرح شده است.
🔹نویسنده تأکید میکند که حتی در جنگی که اسرائیل خود را در موضع برتر میدانست، هزینههای اقتصادی «بیسابقه» و فراتر از برآوردهای پیشین بوده و بار مالی آن در حد میلیاردها دلار توصیف شده است.
🔹در بخش تحلیلی، روزنامه توضیح میدهد که سیاست ماندن «یک گام جلوتر» از ایران اسرائیل را به چرخهای دائمی از هزینهتراشی نظامی کشانده است.
🔹براساس این گزارش، مقامهای اسرائیلی ایران را تهدیدی جدی میخوانند و همین ارزیابی سبب شده سرمایهگذاری مداوم بر سامانههای دفاعی، حملهای و اطلاعاتی یک ضرورت ثابت تلقی شود؛ مسیری که به باور نویسنده برای مقابله با کشوری در اندازه و ظرفیت ایران بهطور طبیعی نیازمند صرف «بودجههای چندمیلیارد دلاری» است.
🔹در پایان نیز روزنامه ادعا میکند مخالفت اسرائیل با توافقهای هستهای احتمالی میان آمریکا و ایران این رژیم را در وضعیتی قرار داده که مجبور است همیشه برای دور تازهای از تنش آماده باشد.
📌در این روایت گفته میشود توافقهایی که میتوانست فاصله ایران از دستیابی به توانمندی هستهای را بیشتر کند از سوی اسرائیل رد شده و همین تصمیم، این رژیم را ناچار کرده که بهطور دائمی هزینههای بسیار سنگینی برای حفظ آمادگی امنیتی بپردازد؛ هزینههایی که در گزارش از آنها با تعبیر «بار مالی میلیاردی و فرسایشی» یاد شده است.
منبع:
https://www.israelhayom.com/2025/11/17/iran-israel-nuclear-military-spending-costs/
لینک عضویت در مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Israel Hayom
The billion-dollar bill for Israel's Iran strategy without diplomacy
Israel's refusal to pursue nuclear negotiations with Iran locks the country into an endless military spending race. Maintaining technological and intelligence superiority over Tehran will cost Israeli taxpayers billions while potentially cutting essential…
🔥1🕊1
🔻سفر بنسلمان به واشنگتن؛ بازتعریف بازدارندگی، اقتصاد و معادله فلسطین
#حسن_حمزه
🔹سفر محمد بنسلمان به آمریکا و دیدارش با ترامپ را میتوان تلاشی آگاهانه برای بازتعریف چارچوب امنیتی و ژئوپولیتیکی عربستان دانست تلاشی که از دل دو سال پرتنش منطقهای بیرون آمده و بهوضوح میخواهد رابطهای کهن را از سطح همکاری موردی به یک شراکت نهادینه و بلندمدت تبدیل کند.
🔹در بعد امنیتی ریاض عملاً بهدنبال تثبیت یک چتر بازدارندگی است که بعد از جنگ غزه، درگیری مستقیم ایران و اسرائیل و ضربات موشکی به قطر بیش از هر زمان دیگری به آن احساس نیاز میکند. درخواست برای تضمینهای دفاعی، خرید F-35 و نهاییسازی همکاری هستهای در واقع واکنش عربستان به همین احساس ناامنی ساختاری است. اینجاست که پرونده «توافق هستهای» رنگ استراتژیکتری پیدا میکند. ریاض میخواهد برنامه هستهایاش نه فقط یک پروژه انرژی، بلکه بخشی از معماری بازدارندگی باشد؛ چیزی که در پایتختهای منطقه و حتی در واشنگتن، معنای خاص خودش را دارد.
🔹در حوزه اقتصادی و فناورانه سفر بنسلمان یک پیام روشن دارد: نجات پروژه چشمانداز ۲۰۳۰ بدون یک شریک تکنولوژیک قدرتمند ممکن نیست. فشار بودجهای، کاهش قیمت نفت و جاهطلبیهای فراتر از توان فعلی، عربستان را به نقطهای رسانده که برای زنده نگهداشتن موتور تحول، نیازمند جذب انبوه سرمایه، فناوری و حتی دانش مدیریتی از آمریکاست. از همین زاویه است که توافقهای بزرگ در حوزه هوش مصنوعی، مراکز داده، انرژی هستهای و عناصر نادر خاکی معنا پیدا میکند؛ پروژههایی که از یک طرف اقتصاد سعودی را متنوع میکنند و از طرف دیگر، جایگاه واشنگتن را در زنجیرههای حیاتی، مثل انرژی، معدن و فناوری در برابر چین تقویت میسازند. ریاض با هوشمندی این موضوع را فهمیده است. یعنی اگر میخواهد آمریکا را برای دهه آینده در کنار خود نگه دارد، باید بخشی از منافع حیاتی واشنگتن را به خاک خودش گره بزند.
🔹اما تمام این معماری روی یک شکاف سیاسی بزرگ بنا شده است. مسئله اسرائیل و بعد از آن، غزه. بنسلمان در این سفر عملاً تلاش میکند معادلهای را پیش ببرد که در آن «عادیسازی» نه ابزار مشروعیت اسرائیل بلکه اهرمی برای امتیازگیری در پرونده فلسطین باشد. موضع او روشن است. بدون مسیر قابلسنجش بهسوی تشکیل دولت فلسطینی، نه توافق هستهای سعودی–آمریکا کامل میشود، نه تضمین دفاعی شکل میگیرد و نه طرحهای اقتصادی بزرگی مانند آی مک. همین موضوع یک تناقض ساختاری در روابط واشنگتن و ریاض میسازد. آمریکا میخواهد سعودی را به ستون نظم منطقهای تبدیل کند، اما عربستان این نقش را منوط به حل یکی از کهنهترین بحرانهای خاورمیانه کرده است. بنابراین هرچند این سفر شتابی تازه به همکاریهای امنیتی، هستهای و اقتصادی میدهد، اما پایداریاش کاملاً به این وابسته است که واشنگتن و تلآویو تا چه اندازه حاضر باشند هزینه یک مسیر واقعی بهسوی راهحل دودولتی را بپذیرند.
لینک عضویت در مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
#حسن_حمزه
🔹سفر محمد بنسلمان به آمریکا و دیدارش با ترامپ را میتوان تلاشی آگاهانه برای بازتعریف چارچوب امنیتی و ژئوپولیتیکی عربستان دانست تلاشی که از دل دو سال پرتنش منطقهای بیرون آمده و بهوضوح میخواهد رابطهای کهن را از سطح همکاری موردی به یک شراکت نهادینه و بلندمدت تبدیل کند.
🔹در بعد امنیتی ریاض عملاً بهدنبال تثبیت یک چتر بازدارندگی است که بعد از جنگ غزه، درگیری مستقیم ایران و اسرائیل و ضربات موشکی به قطر بیش از هر زمان دیگری به آن احساس نیاز میکند. درخواست برای تضمینهای دفاعی، خرید F-35 و نهاییسازی همکاری هستهای در واقع واکنش عربستان به همین احساس ناامنی ساختاری است. اینجاست که پرونده «توافق هستهای» رنگ استراتژیکتری پیدا میکند. ریاض میخواهد برنامه هستهایاش نه فقط یک پروژه انرژی، بلکه بخشی از معماری بازدارندگی باشد؛ چیزی که در پایتختهای منطقه و حتی در واشنگتن، معنای خاص خودش را دارد.
🔹در حوزه اقتصادی و فناورانه سفر بنسلمان یک پیام روشن دارد: نجات پروژه چشمانداز ۲۰۳۰ بدون یک شریک تکنولوژیک قدرتمند ممکن نیست. فشار بودجهای، کاهش قیمت نفت و جاهطلبیهای فراتر از توان فعلی، عربستان را به نقطهای رسانده که برای زنده نگهداشتن موتور تحول، نیازمند جذب انبوه سرمایه، فناوری و حتی دانش مدیریتی از آمریکاست. از همین زاویه است که توافقهای بزرگ در حوزه هوش مصنوعی، مراکز داده، انرژی هستهای و عناصر نادر خاکی معنا پیدا میکند؛ پروژههایی که از یک طرف اقتصاد سعودی را متنوع میکنند و از طرف دیگر، جایگاه واشنگتن را در زنجیرههای حیاتی، مثل انرژی، معدن و فناوری در برابر چین تقویت میسازند. ریاض با هوشمندی این موضوع را فهمیده است. یعنی اگر میخواهد آمریکا را برای دهه آینده در کنار خود نگه دارد، باید بخشی از منافع حیاتی واشنگتن را به خاک خودش گره بزند.
🔹اما تمام این معماری روی یک شکاف سیاسی بزرگ بنا شده است. مسئله اسرائیل و بعد از آن، غزه. بنسلمان در این سفر عملاً تلاش میکند معادلهای را پیش ببرد که در آن «عادیسازی» نه ابزار مشروعیت اسرائیل بلکه اهرمی برای امتیازگیری در پرونده فلسطین باشد. موضع او روشن است. بدون مسیر قابلسنجش بهسوی تشکیل دولت فلسطینی، نه توافق هستهای سعودی–آمریکا کامل میشود، نه تضمین دفاعی شکل میگیرد و نه طرحهای اقتصادی بزرگی مانند آی مک. همین موضوع یک تناقض ساختاری در روابط واشنگتن و ریاض میسازد. آمریکا میخواهد سعودی را به ستون نظم منطقهای تبدیل کند، اما عربستان این نقش را منوط به حل یکی از کهنهترین بحرانهای خاورمیانه کرده است. بنابراین هرچند این سفر شتابی تازه به همکاریهای امنیتی، هستهای و اقتصادی میدهد، اما پایداریاش کاملاً به این وابسته است که واشنگتن و تلآویو تا چه اندازه حاضر باشند هزینه یک مسیر واقعی بهسوی راهحل دودولتی را بپذیرند.
لینک عضویت در مشکات اندیشه:
t.me/meshkatanalysis
Telegram
مشکات اندیشه
راه اندیشه بیهمراهان، ره به جایی نمیبرد. ما مشتاق شنیدن دیدگاهها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایهای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
👍1🕊1