مشکات اندیشه – Telegram
مشکات اندیشه
303 subscribers
5 photos
14 videos
126 links
راه اندیشه بی‌همراهان، ره به جایی نمی‌برد. ما مشتاق شنیدن دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایه‌ای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
Download Telegram
معماری سلطه: راهبرد «صلح» اسرائیل در قبال لبنان و سوریه

📌تحلیل ابرهیم ماجد از استراژی تل‌آویو در قبال شامات

اسرائیل این روزها از صلح سخن می‌گوید؛ اما در عمل، راهبردی را پیش می‌برد که بر فشار، اجبار و توسعه‌طلبی استوار است.
در ظاهر و در سخنان عمومی – از جمله در آخرین مصاحبه بنیامین نتانیاهو – اسرائیل خود را حامی «ثبات» معرفی می‌کند.
اما در جزئیات، تصویری کاملاً متفاوت پدیدار می‌شود: صلحی مشروط به سلطه، خلع سلاح همسایگان و تضمین ضعف ساختاری دائمی آنان.

📌 صلح به روایت اسرائیل: دیپلماسی در پوشش سلطه

سخنان نتانیاهو یک نکته را به‌روشنی روشن کرد: اسرائیل خواهان صلح است، اما صلحی که فقط بر اساس معیارهای امنیتی خود تعریف شود.

در قاموس سیاسی اسرائیل، این یعنی:

• ایجاد مناطق حائل در خاک کشورهای همسایه

• تغییر مرزها و جابه‌جایی سرزمینی به نفع اسرائیل

• خلع سلاح مناطق مرزی در لبنان و سوریه

• کنترل منابع آبی و انرژی دریایی منطقه

• برتری نظامی دائمی برای جلوگیری از هر گونه بازدارندگی واقعی

نتانیاهو این شروط را آشکارا مطرح کرد و آنها را پیش‌نیاز هر توافق آینده نامید.
اما این شروط صلح نیست؛ نسخه تسلیم است.
تحقق آنها به معنای تثبیت کنترل اسرائیل بر مناطق حساس سوریه و لبنان و جلوگیری از توان‌گیری نظامی و اقتصادی این کشورها خواهد بود.

📌 لبنان: فشار، هراس‌افکنی و تلاش برای شکاف داخلی

رفتار اخیر اسرائیل در قبال لبنان نشان از الگویی حساب‌شده دارد: افزایش تنش، تهدید به جنگ و ساختن فضایی که بیروت را به امتیازدهی سوق دهد.

حملات به شهرهای جنوب، تنها یک روز پس از نخستین جلسه «کمیته سازوکار» – که برای نخستین بار با حضور نماینده غیرنظامی لبنان برگزار شد – پیام آشکاری داشت:

امتیازدهی لبنان باعث توقف حملات نمی‌شود، بلکه خواسته‌های اسرائیل را بیشتر می‌کند.

تکرار هشدارهای تل‌آویو درباره «جنگ ناگزیر» نیز کارکرد روانی دارد.
جامعه‌ای مضطرب و نگران از جنگ، احتمالاً دولت خود را به عقب‌نشینی بیشتر وادار می‌کند.

اما هدف اسرائیل عمیق‌تر است.
تل‌آویو معتقد است تداوم تنش می‌تواند لبنان را به سمت بی‌ثباتی داخلی سوق دهد. در چنین شرایطی:

• مقاومت درگیر بحران‌های داخلی می‌شود

• نهادهای ملی تضعیف می‌شوند

• خلأ امنیتی در جنوب شکل می‌گیرد

• اسرائیل می‌تواند واقعیت‌های جدید مرزی را تحمیل کند

در محاسبات سرد اسرائیل، لبنانی گرفتار اختلاف داخلی، قدرت مقاومت در برابر خواسته‌های مرزی، گازی و امنیتی تل‌آویو را نخواهد داشت.

📌 سوریه: تهدید ترور در لباس پیشنهاد صلح

در همین حال، رویکرد اسرائیل به سوریه وارد مرحله‌ای از پیام‌رسانی آشکار سیاسی شده است.
چند روز پیش از سخنان نتانیاهو، منابع اطلاعاتی اسرائیل ادعا کردند گروه‌هایی در سوریه قصد ترور احمد الشرع، رئیس‌جمهور خودخوانده سوریه را دارند؛ زمان‌بندی این خبر تصادفی نبود.

فردای آن روز، نتانیاهو اعلام کرد «صلح» با سوریه ممکن است؛ اما تنها در صورتی که دمشق با ایجاد منطقه حائل عظیم از جنوب سوریه تا حاشیه دمشق موافقت کند.
این یک پیشنهاد دیپلماتیک نیست؛ تهدیدی است که با زبان مذاکره بیان می‌شود.

پیام به الشرع واضح است:
منطقه حائل را بپذیر، وگرنه امنیت سیاسی‌ات تضمین نخواهد شد.

همانند لبنان، در سوریه نیز بی‌ثباتی داخلی به سود اسرائیل است؛ زیرا تضعیف حاکمیت مرکزی، توان این کشور را برای دفاع از مرزها و منابعش کاهش می‌دهد.

📌 تسلیم، صلح نیست

رفتار اسرائیل در قبال لبنان و سوریه، نه برای حل منازعه بلکه برای بی‌اثر کردن نظام‌مند این دو کشور طراحی شده است؛
تا نتوانند در برابر خواسته‌های اسرائیل درباره مرزها، آب، گاز و امنیت مقاومت کنند و در عین حال زمینه برای تصاحب منابع و دارایی‌های راهبردی فراهم شود.

صلحی که بر پایه برتری و تحمیل بنا شود، نامش صلح نیست؛ نسخه‌ای است برای سلطه.

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis

منبع:

https://x.com/ibrahimtmajed/status/1996678272965366117?s=46
👍1🕊1
🔻راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا: تمرکز بر نیمکره غربی، مهار چین و پایان اولویت خاورمیانه

🔹«راهبرد امنیت ملی آمریکا» سند رسمی اولویت‌های ژئوپلیتیکی ایالات متحده است که هر رئیس‌جمهور معمولاً یک‌بار در دوره زمامداری منتشر می‌کند. نسخه جدید سند در دوره ترامپ با تاکید بر رویکرد «اول آمریکا»، اعلام می‌کند که هدف اصلی بازگرداندن توان بازدارندگی، بازسازی اقتصاد صنعتی و پایان دادن به اتکای جهان به ظرفیت آمریکا بدون پرداخت هزینه متقابل است.

🔹در این چارچوب، واشنگتن تاکید دارد که حضور نظامی و امنیت مرزی باید در نیمکره غربی تقویت شود تا مهاجرت غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و نفوذ رقبایی مانند چین و روسیه مهار گردد. به بیان سند، «امنیت مرزی مهم‌ترین مولفه امنیت ملی است» و دکترین کلاسیک مونرو با ضمیمه‌ای تازه تحت عنوان Trump Corollary احیا می‌شود.

🔹این راهبرد، اروپا را با لحنی بی‌سابقه مورد انتقاد قرار می‌دهد و آن را درگیر «زوال تمدنی، بحران هویتی و اتکا به آمریکا» توصیف می‌کند. در مقابل، تاکید دارد که آینده رقابت راهبردی جهان در آسیا رقم می‌خورد و محور اصلی تقابل، چین است.

🔹سند تصریح می‌کند که واشنگتن باید برتری فناوری، انرژی و صنایع پایه را بازیابد و رقابت را از مسیر اقتصاد، فناوری‌های نو (AI، کوانتوم)، شبکه‌های تامین و بازدارندگی نظامی اداره کند. در حوزه اروپا، هدف اعلام‌شده «توقف جنگ اوکراین با حفظ ثبات، تشویق اروپا به افزایش هزینه‌های دفاعی و جلوگیری از شکل‌گیری برتری یک قدرت رقیب» است؛ به‌نحوی که واشنگتن به «هم‌پیمان، نه قیم» بدل شود.

🔹در بخش خاورمیانه، سند معتقد است که منطقه «دیگر آن عامل مزاحمت همیشگی و احتمال فاجعه قریب‌الوقوع گذشته نیست» و در نتیجه دیگر محور غالب سیاست خارجی واشنگتن محسوب نمی‌شود.

🔹در متن، سه بار به ایران اشاره شده و آن را «مهم‌ترین عامل بی‌ثباتی منطقه» معرفی می‌کند؛ همچنین ادعا می‌شود که ایران از زمان ۷ اکتبر ۲۰۲۳ «تحت فشار عملیات اسرائیل و حمله هسته‌ای موسوم به عملیات چکش نیمه‌شب» تضعیف شده است.

🔹سند تاکید می‌کند که منافع آمریکا حکم می‌کند تنگه هرمز باز بماند، انرژی خلیج‌فارس به دست دشمنان مطلق نیفتد، خاورمیانه به پایگاه تروریسم بدل نشود و امنیت اسرائیل تضمین گردد. در عین حال هشدار می‌دهد که آمریکا باید تهدیدها را «هم ایدئولوژیک و هم نظامی» مهار کند، اما بدون بازگشت به جنگ‌های فرسایشی ملت‌سازی.

🔹در بخش آفریقا، رویکرد جدید واشنگتن «گذار از مدل کمک‌رسانی به مدل سرمایه‌گذاری و برداشت منابع راهبردی» معرفی می‌شود. سند خواستار تبدیل آفریقا به شریک تجاری انرژی، مواد معدنی حیاتی و فناوری‌های نو است و می‌گوید که حضور آمریکا باید با «بازگرداندن نفوذ و محدودسازی رقبا» همراه باشد.

📌جمع‌بندی نهایی سند، آمریکا را در مسیری تعریف می‌کند که با تمرکز بر اقتصاد داخلی، فناوری‌های آینده، امنیت مرزی، بازدارندگی سخت و انتقال بار امنیتی به متحدان قصد دارد نظم جهانی را نه از طریق مداخله همه‌جانبه، بلکه با «قدرت انتخاب‌شده و هدفمند» مدیریت کند. به بیان نویسندگان، هدف این است که آمریکا «غنی‌تر، امن‌تر و مستقل‌تر از هر زمان» باقی بماند.

منبع:

https://www.whitehouse.gov/wp-content/uploads/2025/12/2025-National-Security-Strategy.pdf

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1🕊1
ونزوئلا، نفت خلیج فارس و محاسبه‌گری در تقابل احتمالی آمریکا و ایران

🔻نویسنده ابراهیم ماجد

📌 وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس

با وجود دهه‌ها تلاش برای تنوع‌بخشی به منابع انرژی و افزایش تولید شیل در داخل، ایالات متحده همچنان به‌طور پیچیده‌ای به نفت خلیج فارس وابسته است.
عربستان سعودی، عراق و امارات متحده عربی با عرضه باثبات نفت خام، ستون اصلی بازار جهانی و برنامه‌ریزی راهبردی آمریکا را تشکیل می‌دهند.
هرگونه اختلال ناگهانی ناشی از درگیری با ایران یا بی‌ثباتی منطقه‌ای می‌تواند موجب جهش شدید قیمت نفت، آسیب به اقتصاد آمریکا و محدود شدن توان واشنگتن در اعمال قدرت نظامی در خارج شود.

سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه تاریخی طولانی دارد که حول حفظ این جریان انرژی می‌چرخد.
از «دکترین کارتر» که صراحتاً خلیج فارس را حوزه منافع حیاتی آمریکا معرفی کرد، تا شراکت‌های استراتژیک و قراردادهای تسلیحاتی اخیر، تضمین دسترسی به نفت خلیج فارس همواره یکی از محرک‌های ثابت دیپلماسی و برنامه‌ریزی نظامی آمریکا بوده است.

📌 ایران: کانون پرریسک تنش

ایران همچنان یک مانع ژئوپلیتیک کلیدی در خلیج فارس به شمار می‌آید.
واشنگتن جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای تهران، برنامه هسته‌ای، توسعه موشکی و حمایت از گروه‌های مقاومت در خاورمیانه را تهدیدی مستقیم برای نفوذ خود و متحدانش می‌بیند.

اما تقابل نظامی با ایران بهای سنگینی دارد.
فراتر از خسارات انسانی، جنگ تقریباً به‌طور حتم صادرات نفت خلیج فارس را مختل می‌کند و بازار جهانی انرژی را دچار آشوب می‌سازد.
برای آمریکا آغاز جنگ بدون برنامه‌ جایگزین برای تأمین انرژی اقدامی بی‌محابا و پرریسک خواهد بود.

📌 ونزوئلا: ذخیره راهبردی نفت برای آمریکا

اینجاست که ونزوئلا وارد صحنه می‌شود.
با داشتن بزرگ‌ترین ذخایر اثبات‌شده نفت جهان، ونزوئلا می‌تواند منبع جایگزینی باشد که توان جبران اختلالات احتمالی در خلیج فارس را دارد.
تعامل آمریکا با کاراکاس، چه از طریق کاهش تحریم‌ها، دیپلماسی یا مذاکره‌های پشت‌پرده، فقط یک حرکت سیاسی نیست؛ بلکه می‌تواند بخشی از آماده‌سازی برای حفظ امنیت انرژی آمریکا تلقی شود.

دستیابی به نفت ونزوئلا به واشنگتن اجازه می‌دهد در صورت بروز بحران در خلیج فارس، بازار جهانی را تثبیت کند.
در واقع ایجاد یک «خط جایگزین نفت» به آمریکا امکان می‌دهد بدون به خطر انداختن ثبات اقتصادی داخلی یا از دست دادن اهرم نفوذ در بازار انرژی، وارد رویارویی با ایران شود.

📌 زمان‌بندی حساب‌شده درگیری

منطق راهبرد آمریکا واضح است:
تا زمانی که منابع جایگزین از ونزوئلا تضمین نشده باشد، آمریکا احتمالاً از مواجهه مستقیم با ایران اجتناب می‌کند.
تنها زمانی که هزینه اقتصادی جنگ قابل مدیریت شود از جمله افزایش احتمالی قیمت نفت، رویارویی نظامی عملی خواهد بود.

به بیان دیگر، بحران ونزوئلا و تنش با ایران دو موضوع مجزا نیستند؛ بلکه بخش‌هایی مرتبط از یک پازل راهبردی واحدند.
با کنترل جریان نفت ونزوئلا، واشنگتن می‌تواند حتی در صورت اختلال صادرات خلیج فارس، اقتصاد وابسته به انرژی خود را حفظ کند، متحدانش را تثبیت کرده و اعتبار عملیات نظامی‌اش را نگه دارد.

📌 پیامدهای ژئوپلیتیک گسترده‌تر

این راهبرد نشان می‌دهد امنیت انرژی چگونه با برنامه‌ریزی نظامی در ژئوپلیتیک معاصر گره خورده است.
ونزوئلا که سال‌ها بیشتر در قالب بحث تغییر رژیم یا تحریم‌ها دیده می‌شد، اکنون به اهرمی راهبردی در محاسبات آمریکا درباره ایران تبدیل شده است.
ایران نیز که از جایگاه حساس خود آگاه است، می‌داند عامل بازدارنده‌اش تا حدی به نبودِ منابع جایگزین نفت در سطح جهانی بستگی دارد.

با کنار هم گذاشتن نشانه‌ها، الگو روشن می‌شود:

آمریکا شتابی برای جنگ با ایران ندارد، اما فعالانه در حال آماده‌سازی شرایطی است که چنین درگیری از نظر اقتصادی، سیاسی و راهبردی قابل قبول شود.
نفت ونزوئلا در مرکز این محاسبه قرار دارد.

در نتیجه، بحران ونزوئلا فراتر از یک مسئله سیاسی در آمریکای لاتین است؛ این بحران بخشی از برنامه‌ای برای تضمین ثبات انرژی و ایجاد پشتوانه‌ای مطمئن در آستانه هر تقابل احتمالی با ایران یا دیگر کشورها به شمار می‌آید.

منبع:

https://x.com/ibrahimtmajed/status/1997042846612804024?s=46

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1👏1🕊1
Forwarded from دغدغه ایران
جناب آقای مسعود پزشکیان
رئیس‌جمهور محترم

 
سلام و احترام

دیروز به دستور شما خط انتقال آب خلیج فارس به اصفهان افتتاح شد. استاندار اصفهان گفته‌اند «محور اصلی این پروژه، احیای اکوسیستم‌های تشنه استان است.» در ضمن گفته‌اند «این پروژه مسیر را برای تخصیص آب بیشتر به زیست‌بوم رودخانه، حفظ کامل حقابه‌های زیست‌محیطی تعریف شده و از همه مهم‌تر، احیای تالاب‌های پایین‌دست، به ویژه تالاب بین‌المللی گاوخونی، هموار می‌کند و این یک گشایش تاریخی در مدیریت منابع آب است.»
 
استاندار اصفهان فقط به تاریخی دانستن این گشایش در مدیریت منابع آب قناعت نکرده و فرموده‌اند «ما با تکیه بر دانش و اراده ایرانی، توانستیم بر مسافت طولانی بیش از ۴۰۰ کیلومتر و اختلاف ارتفاع چشمگیری فائق آییم و این دستاورد، الگویی موفق برای اجرای پروژه‌های عظیم انتقال آب در سایر مناطق خشک و نیمه‌خشک کشور است.»
 
جناب رئیس‌جمهور، دقت بفرمایید که در همان لحظه که این گشایش تاریخی در مدیریت منابع آب را اعلام کرده‌اند، از نمد آن کلاهی برای «اجرای پروژه‌های عظیم انتقال آب در سایر مناطق خشک و نیمه‌خشک» هم دوخته‌اند. لاجرم باید نتیجه بگیریم که این گشایش تاریخی، خوشمزه بوده است. اما من متخصصان بسیاری می‌شناسم که با ادلّه متقن به خسارت‌بار بودن این گونه پروژه‌های انتقال آب برای خزانه ملت، محیط‌زیست کشور، و سیاست‌گذاری منابع آبی شهادت می‌دهند.
 
من مجبورم از جنابعالی خواهش کنم از نمدمالان کلاهدوز پروژه‌های انتقال آب – مشخصاً همین پروژه که افتتاح فرمودید – توضیح بخواهید، و امر بفرمایید به چند سؤال زیر پاسخ دهند. اگر هم صلاح ندیدند که پاسخ‌ها را به اطلاع رعیت برسانند، اقلاً خودتان به عنوان رئیس‌جمهور در جریان آمار و ارقام پاسخ‌ها قرار بگیرید.
 
یک. کل آبی که این خط انتقال به اصفهان منتقل می‌کند، چند متر مکعب است؟
 
دو. مقدار آب انتقالی با چند هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری حاصل می‌شود؟
 
سه. هزینه عملیات انتقال (انرژی مصرفی، نگهداری و تعمیرات، و ...) سالیانه چند تومان است؟
 
چهار. قیمت هر متر مکعب آب انتقال‌یافته به اصفهان برای مصرف در صنایع چقدر است؟
 
پنج. مقدار آب انتقال‌یافته، در مقایسه با کل مصارف آب (کشاورزی، شرب و بهداشت، صنعت) حوضه آبریز زاینده‌رود، چند درصد مصارف را شامل می‌شود؟
 
شش. این انتقال آب، سبب افزایش مصرف آب در سراسر حوضه آبریز زاینده‌رود می‌شود یا به کاهش مصرف می‌انجامد؟
 
هفت. حرکت به سمت سطحی از پایداری منابع آب در حوضه آبریز زاینده‌رود، مستلزم چقدر کاهش در مصرف آب است؟
 
هشت. کاهش مقدار مصرف آب موضوع سؤال هفتم، مستلزم چقدر سرمایه‌گذاری و در چه بخش‌هایی است؟
 
نُه. سایر گزینه‌های در دسترس برای کمک به پایدارسازی منابع آب حوضه آبریز زاینده‌رود (کاهش هدررفت، بهبود کشاورزی، تصفیه و بارچرخانی، و ...) مستلزم چه مقدار هزینه بوده و این هزینه‌ها در مقایسه با هزینه‌های انتقال آب خلیج فارس، چه وضعیتی دارند؟
 
ده. هم‌زمان با احداث خط لوله انتقال آب خلیج فارس به اصفهان، چه مقدار در سایر فعالیت‌های ضروری برای پایدارسازی منابع آب حوضه آبریز زاینده‌رود سرمایه‌گذاری و هزینه شده است؟
 
یازده. اثرات محیط‌زیستی حاصل از شیرین‌سازی و نمک‌زدایی این خط انتقال بر آب خلیج فارس، و بالاخص جزایر و نواحی ساحلی متأثر از آن چگونه مدیریت شده است؟ گزارش اثرات محیط‌زیستی این خط انتقال کجاست؟ چه کسی تهیه کرده و سازوکار مدیریت تأثیرات محیط‌زیستی آن چیست؟
 
دوازده. هزینه سرمایه‌گذاری برای ساخت خط انتقال آب خلیج فارس به اصفهان، از کدام محل تأمین شده و به چه شرکت‌هایی پرداخت شده است؟
 
سیزده. فرض کنید هزینه هر متر مکعب آب انتقال‌یافته به اصفهان  فقط ۱ دلار است (که هزینه‌ها بیشتر است.) حالا تصور کنید بازار آبی در حوضه آبریز زاینده‌رود بر مبنای خرید هر متر مکعب آب ۱ دلار راه‌اندازی شود که هدف از آن کاهش مصرف آب با ابزارهای اقتصادی باشد. فکر می‌کنید چقدر آب برای فروش در این حوضه آبریز ارائه می‌شود؟ و چگونه ابزار اقتصادی می‌تواند با ترتیبات مشخصی در خدمت کاهش مصرف آب در حوضه و پایدارسازی قرار گیرد؟
 
جناب آقای پزشکیان، می‌نویسم که در تاریخ ثبت شود و نسل‌های بعد نگویند پدران ما آن‌قدر خِنگ بودند که نفهمیدند این لوله‌کشی‌ها نه برای آب و نه برای درمان درد آب بود. شما هم حواس‌تان باشد، برای بقیه «مناطق خشک و نیمه‌خشک» هم از این خواب‌های لوله‌ای دیده‌اند.
 
۱۶ آذر ۱۴۰۴
محمد فاضلی

#انتقال_آب
 
@fazeli_mohammad
👏1🕊1
🔹روزنامه کالکالیست اسرائیل در گزارشی به قرارداد بزرگ فروش تسلیحات سبک میان شرکت اسلحه‌سازی IWI وابسته به سمی کتسب و ارتش هند پرداخته و اعلام کرده که براساس توافق جدید از ابتدای سال ۲۰۲۶ حدود ۴۱ هزار تیربار سبک نگو به هند تحویل داده خواهد شد. بخشی از این تسلیحات در اسرائیل و بخش دیگر توسط شرکت مشترک PLR در هند تولید می‌شود؛ شرکتی که با همکاری گروه ادانی فعالیت می‌کند. کالکالیست یادآور می‌شود گروه ادانی همان مجموعه‌ای است که مالکیت بندر حیفا را نیز در اختیار دارد. ارزش قرارداد بر اساس قیاس با معامله پنج سال پیش که ۱۶۵۰۰ تیربار به ارزش ۱۱۶ میلیون دلار منتقل شد، حدود ۲۵۰ میلیون دلار برآورد شده است.

🔹در ادامه گزارش آمده است که IWI علاوه‌بر قرارداد تیربارها در آستانه نهایی‌کردن توافقی برای فروش ۱۷۰ هزار قبضه تفنگ تهاجمی Galil ACE به دولت هند قرار دارد. این قرارداد نتیجه مناقصه خرید بیش از ۴۲۰ هزار قبضه سلاح جدید برای ارتش هند است که IWI در آن پس از شرکت بومی Forge Bharat دوم شد، اما مطابق قوانین مناقصه قرار است ۴۰ درصد حجم نهایی خرید را تأمین کند.

🔹کالکالیست با اشاره به زمینه‌های سیاسی و امنیتی این همکاری می‌نویسد هند بزرگ‌ترین بازار صادرات دفاعی اسرائیل است و روابط دو طرف طی سال‌های اخیر به شکل قابل‌توجهی تقویت شده است. در جریان جنگ ۷ اکتبر نیز برخلاف بسیاری کشورها که صادرات نظامی را متوقف کردند، هند ارسال تجهیزات به اسرائیل را ادامه داد. همچنین در عملیات «سین‌دور» علیه پاکستان، ارتش هند از تسلیحات و فناوری‌های اسرائیلی مانند موشک‌های باراک ۸، سامانه اسپایدر، پهپادها و مهمات سرگردان بهره گرفت.

📌در بخش پایانی گزارش آمده است که همکاری امنیتی دو طرف به فروش سلاح‌های سبک محدود نمی‌ماند و صنایع هوافضای اسرائیل در تلاش است قراردادی بیش از ۹۰۰ میلیون دلاری برای فروش شش فروند هواپیمای بویینگ ۷۶۷ سوخت‌رسان هوایی به هند منعقد کند؛ اقدامی که می‌تواند سطح همکاری دفاعی را به مرحله‌ای راهبردی ارتقا دهد و حضور اسرائیل را در بازار تسلیحات جنوب آسیا تثبیت کند.

منبع:
https://www.calcalist.co.il/local_news/article/rygn117xgbg

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👏1🕊1
🔻سناریوی قیامت؛ اسرائیل در آستانه بحران چندجبهه‌ای و فروپاشی داخلی

🔹اسحاق بریک در گزارشی در روزنامه معاریو به‌ شکاف‌های عمیق در ساختار امنیتی و نظامی اسرائیل پرداخته و هشدار داده است که جنگ آینده می‌تواند از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به‌مراتب بزرگ‌تر و ویرانگرتر باشد. به‌گفته او، تهدید اصلی دیگر محدود به حملات راکتی نیست، بلکه خطر واقعی در حمله زمینی چندجبهه‌ای نهفته است؛ حمله‌ای هم‌زمان از لبنان، سوریه، اردن، غزه و کرانه باختری که با ناآرامی احتمالی جوامع عرب و بدویان داخل سرزمین‌های اشغالی تکمیل می‌شود. بریک این وضعیت را تهدیدی «وجودی» برای اسرائیل توصیف می‌کند.

🔹در بخش دوم گزارش، او سوریه را نقطه حساس صحنه آینده می‌نامد و می‌نویسد احتمال ورود نیروهای انصارالله از خاک سوریه به جولان «قابل توجه» است. به باور بریک، حضور نیروهای همسو با ایران در سوریه مسیر جدیدی برای انتقال تجهیزات و نیرو به جبهه شمالی ایجاد کرده و شرایط را از وضعیت پشتیبانی به حالت عملیاتی فعال تغییر داده است. همزمان به باور او حزب‌الله پس از آتش‌بس با حمایت مالی گسترده ایران توانسته ساختار رزمی خود را بازسازی کرده، مسیرهای جدید انتقال سلاح ایجاد کند و نیروی انسانی بیشتری جذب کند؛ موضوعی که آمادگی این گروه برای مشارکت در یک حمله زمینی را تقویت می‌کند.

🔹در ادامه، گزارش به نقش ایران در انسجام محور مقاومت می‌پردازد. بریک ادعا می‌کند تهران با کمک‌های مالی چندصد میلیون دلاری سالانه، انتقال دانش نظامی، آموزش، پشتیبانی لجستیکی و شبکه‌های پیچیده انتقال ارز، بزرگ‌ترین حامی حماس و حزب‌الله است. بریک همچنین به تلاش برای ایجاد زیرساخت‌های نظامی در اردن و کرانه باختری اشاره کرده و طرح ایران برای فعال‌سازی «جبهه شرقی» را بخشی از استراتژی محاصره اسرائیل می‌داند. وی می افزاید که حماس علیرغم آسیب‌های سنگین، توانسته در بخش‌هایی از غزه خود را بازساز‌ی کند و همچنان توان عملیاتی داشته باشد.

📌در جمع‌بندی، بریک تأکید می‌کند که تهدید تنها از بیرون نیست بلکه از داخل نیز اسرائیل با بحران روبه‌رو است؛ بحران در ذخایر تسلیحاتی، بی‌نظمی شدید در پادگان‌ها، سرقت گسترده سلاح، نبود محافظت از انبارهای مهمات و خطر شکل‌گیری درگیری داخلی در میان گروه‌های مسلح بدوی. او نتیجه می‌گیرد که اگر ارتش بازسازی نشود و ساختار امنیتی دچار اصلاح جدی نگردد، اسرائیل توان تحمل جنگی منطقه‌ای را نخواهد داشت و احتمال فروپاشی امنیتی بسیار بالا خواهد بود.

منبع:
https://www.maariv.co.il/news/opinions/article-1259577

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
1🔥1🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏با‌ وجود انتقادات گسترده از سوی جناح‌های سیاسی مختلف علیه محمدجواد ظریف که اغلب به دوران وزارت امورخارجه و مواضع رسانه‌ای پس از آن بازمی‌گردد، یک واقعیت همچنان پابرجاست: او در دفاع صریح، روان و بدون لکنت از مواضع ایران در صحنه بین‌المللی توانایی‌ای دارد که کمتر در میان سیاستمداران ایرانی قابل تکرار است.

‏حضور او در مجمع دوحه بار دیگر نشان داد که چرا نام ظریف همچنان در سیاست خارجی ایران برجسته باقی مانده است.

‏واکنش‌ها به سخنان او در فضای عرب‌زبان پلتفرم ایکس نشان می‌دهد سخنان او بی‌اثر نبوده و توانسته دستورکار رسانه‌ای منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع موید این نکته است که ظریف هنوز توانایی ایجاد بحث، جلب توجه و نمایندگی فعالانه مواضع ایران را دارد؛ قابلیتی که برای یک سیاست‌ورز، کم‌اهمیت نیست.

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1👏1🕊1
🔻نظم‌سازی کم‌هزینه؛ استراتژی جدید آمریکا برای مهار منطقه توسط خودِ منطقه

🔹تأمل در اظهارات اخیر تام باراک در مصاحبه با نشنال امارات نشان می‌دهد واشنگتن هنوز از خاورمیانه دل نکنده چرا؟ چون انرژی، خطوط انتقال، لجستیک و مهار رقبا همچنان عناصر حیاتی قدرت آمریکا هستند. اما در عین حال، هزینه‌های دو دهه جنگ و مداخله مستقیم، آمریکا را از «معمار فعال نظم» به «تنظیم‌کننده از دور» تبدیل کرده است. این یعنی واشنگتن می‌خواهد نظم مطلوبش تداوم داشته باشد، اما دیگر نه با ارتش و بودجه عظیم، بلکه با ابزارهای غیرمستقیم.

🔹در سخنان باراک روشن است که آمریکا اکنون مسئولیت اجرا را به بازیگران منطقه‌ای واگذار کرده: کشورهای عرب، ترکیه، اسرائیل و حتی ساختارهای سیاسی شکننده‌ای مثل لبنان و عراق. وظیفه این بازیگران اجرای همان الگویی است که در نهایت به ثباتی سازگار با منافع آمریکا منجر شود؛ حذف یا محدودسازی قدرت‌های مزاحم نه با لشکرکشی آمریکا، بلکه توسط خود دولت‌های منطقه از طریق توافقات امنیتی، سازوکارهای مرزی و کاهش فضای بازی بازیگران مداخله‌گر. به همین دلیل است که او بر ضرورت حل‌وفصل پرونده‌های لبنان، سوریه، عراق و اسرائیل از مسیر تفاهم‌های منطقه‌ای تأکید می‌کند.

🔹در این طرح، ایران همان متغیر مزاحم است: بازیگری که می‌تواند نظم موردنظر آمریکا را مختل کند، اما آمریکا حاضر به جنگ یا رژیم‌چنج نیست، چون به اعتراف باراک این الگو «هیچ‌وقت جواب نداده» و فقط خرابی تولید کرده است. بنابراین ایران از نگاه واشنگتن سه مسیر پیش‌رو دارد:

🔻یا در نظم منطقه‌ای ادغام شود،

🔻یا توسط قدرت‌های منطقه‌ای محدود شود،

🔻یا زیر فشار اقتصادی و سیاسی فرساینده باقی بماند تا توان مداخله‌گری‌اش کاهش یابد.

‏هدف آمریکا نابودی ساختار سیاسی ایران نیست، بلکه مهار پایدار آن است با کمترین هزینه و با استفاده از همان کشورهایی که باید نظم مطلوب واشنگتن را در منطقه به اجرا بگذارند.

‏منبع سخنان باراک:

‏⁦ youtu.be/-nIZPSdaL-s?si…⁩

‏لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

‏⁦ t.me/meshkatanalysis
1👍1🕊1
🔻ابراهیم ماجد، تحلیلگر لبنانی، در حساب کاربری خود در پلتفرم ایکس توضیح داده که بر اساس سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، می‌توان فهمید که آنچه امروز در منطقه جریان دارد ریشه در سال‌ها قبل از هفتم اکتبر دارد. او اشاره کرده که نتانیاهو در هفتم دسامبر به دیپلمات‌ها یادآوری کرده بود همان هدفی را که تنها یک روز پس از عملیات طوفان الاقصی اعلام کرده بود؛ یعنی این ادعا که مأموریت راهبردی اسرائیل بازطراحی خاورمیانه از طریق حذف حماس، حزب‌الله و در نهایت ایران است.

🔹به گفته ماجد، نتانیاهو تأیید کرده که پس از وقایع ۷ اکتبر، کابینه جنگ حتی احتمال حمله فوری به لبنان را بررسی کرده، اما نهایتا تصمیم گرفته بود درگیر دو جنگ فرسایشی هم‌زمان نشود. او توضیح داده که بر اساس این روایت، ارتش اسرائیل لبنان را تحت سیاست «بازدارندگی فعال» نگه داشته و همه توان خود را روی غزه متمرکز کرده با این نیت که پس از پایان کار حماس به سمت شمال بازگردد.

🔹ماجد سپس به گزارش یدیعوت آحارونوت اشاره کرده و گفته این روزنامه فاش کرده که فرماندهی جنوبی اسرائیل در سال ۲۰۲۲ پیشنهاد حمله پیش‌دستانه به غزه را مطرح کرده بود، اما رهبری سیاسی و نظامی آن را رد کرده، چون در آن زمان تمرکز راهبردی اسرائیل بر آماده‌سازی برای رویارویی گسترده‌تر با حزب‌الله و ایران قرار داشت.

🔹او در ادامه توضیح داده که مطابق این اطلاعات، اسرائیل مدت‌ها پیش از هفتم اکتبر نقشه‌ای مرحله‌به‌مرحله تهیه کرده بود؛ نقشه‌ای که هدف آن ابتدا خنثی‌سازی غزه، سپس مواجهه با حزب‌الله و در نهایت حرکت به سمت تقابل مستقیم با ایران بوده است. ماجد این برداشت را مطرح کرده که تحولات فعلی نه واکنشی ناگهانی و نه نتیجه بحران گروگان‌هاست، بلکه سرعت گرفتنِ طرحی است که سال‌ها در خفا آماده می‌شد.

📌در جمع‌بندی، او تأکید کرده که جابه‌جایی گسترده جمعیت، تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی و گسترش تنش‌های منطقه‌ای را باید محصول تصمیماتی دانست که سال‌ها پیش اتخاذ شده بودند. به تعبیر او، رخدادهای ۷ اکتبر مسیر فعلی را ایجاد نکرده‌اند بلکه تنها روندی قدیمی را شتاب بخشیده‌اند.

منبع:

https://x.com/ibrahimtmajed/status/1999107117769220265?s=46

لینک عضویت در کانال مشکات
اندیشه:

t.me/meshkatanalysis
👏1🕊1
🔻از ضرب‌الاجل تا تهدید نظامی؛ روایت یک راهبرد فشار علیه لبنان

🔹ابراهیم ماجد، تحلیل‌گر لبنانی با اشاره به گزارش‌های منتشرشده از سوی رسانه‌های عبری از نهایی شدن یک طرح تهاجمی گسترده از سوی اسرائیل علیه لبنان خبر می‌دهد. به گفته او، این طرح در صورتی فعال خواهد شد که دولت لبنان و ارتش این کشور تا ضرب‌الاجل سال ۲۰۲۵ موفق به خلع سلاح حزب‌الله نشوند. ماجد توضیح می‌دهد که این برنامه توسط فرماندهان ارشد اسرائیلی طراحی شده و هم‌زمان با آن، تمرین‌های فشرده نیروی هوایی اسرائیل بر فراز لبنان و شرق مدیترانه افزایش یافته است.

🔹او همچنین می‌نویسد که واشنگتن، طبق این گزارش‌ها به بیروت هشدار داده است در صورت عدم خلع سلاح مؤثر حزب‌الله، اسرائیل به‌طور یک‌جانبه دست به تشدید تنش خواهد زد؛ حتی اگر این اقدام به چند روز درگیری شدید یا بازگشت کامل جنگ در جبهه شمالی منجر شود. در مقابل، مقام‌های لبنانی تأکید کرده‌اند که این روند پیچیده است و به زمان بیشتری نیاز دارد.

🔹ماجد در تحلیل خود نتیجه می‌گیرد که این «طرح تهاجمی جدید» یک واقعیت ساده را آشکار می‌کند: لبنان آغازگر هیچ حمله‌ای علیه اسرائیل نبوده، اما با این حال تل‌آویو خود را برای جنگی تازه آماده می‌کند. به باور او، اسرائیل صرفِ وجود یک عامل بازدارنده در لبنان را تهدیدی غیرقابل تحمل می‌داند و بر این اساس عمل می‌کند که هیچ کشوری در همسایگی‌اش نباید توان دفاع از خود را داشته باشد؛ به‌ویژه کشوری که اسرائیل بارها تلاش کرده بر منابع آبی و گاز فراساحلی آن دست‌اندازی کند یا شرایط خود را تحمیل نماید.

🔹این تحلیل‌گر لبنانی با اشاره به اختلافات مرزی دریایی و فشارهای سیاسی و اقتصادی، استدلال می‌کند که راهبرد اسرائیل روشن است: تضعیف نظامی دولت لبنان و سپس بهره‌برداری از ناتوانی آن در حفاظت از ثروت ملی‌اش. به گفته او در حالی که مقام‌های لبنانی بر زمان گفت‌وگو و یک روند واقع‌بینانه تأکید دارند، پاسخ اسرائیل تمرین‌های نظامی، تعیین ضرب‌الاجل و تهدیدهای آشکار است. از نگاه ماجد، مسئله اصلی جلوگیری از درگیری نیست، بلکه حفظ نظمی منطقه‌ای است که در آن اسرائیل بدون چالش، دست بالا را داشته باشد.

🔹او در ادامه نقش ایالات متحده را عامل تشدیدکننده می‌داند و تصریح می‌کند که واشنگتن نه‌تنها مانع تشدید تنش از سوی اسرائیل نمی‌شود، بلکه با ارسال سلاح، حمایت سیاسی و اعمال فشار اقتصادی بر لبنان، عملاً این روند را تسهیل می‌کند. ماجد می‌نویسد به‌جای تلاش برای کاهش تنش، آمریکا بیروت را تهدید می‌کند که در صورت خلع سلاح نشدن حزب‌الله طبق جدول زمانی تعیین‌شده، اسرائیل به‌طور یک‌جانبه اقدام خواهد کرد؛ حتی اگر نتیجه آن کشاندن لبنان به جنگی ویرانگر دیگر باشد.

📌در جمع‌بندی، او این هم‌افزایی میان نظامی‌گری اسرائیل و فشار آمریکا را نه یک سیاست امنیتی، بلکه پروژه‌ای برای تضعیف سیستماتیک هر دولتی می‌داند که حاضر نیست برتری نظامی اسرائیل را بپذیرد؛ وضعیتی که در نهایت لبنان را صرفاً به‌دلیل اصرار بر حق دفاع از خود و منابعش در موقعیت انزوا، فشار و تهدید قرار می‌دهد.

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

t.me/meshkatanalysis
🔥1🕊1
🔻از التنف تا تل‌آویو؛ چگونه پهپادهای ایران «حباب امنیتی» آمریکا و اسرائیل را سوراخ کردند

🔹آرون استاین، رئیس مؤسسه پژوهش‌های سیاست خارجی، در گزارشی تحلیلی با تمرکز بر حمله پهپادی ـ موشکی ایران در شب ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ نشان می‌دهد که این عملیات نه یک واکنش احساسی، بلکه نتیجه سال‌ها آزمون میدانی، یادگیری تدریجی و شناخت دقیق ضعف‌های دفاع هوایی آمریکا و اسرائیل بوده است. به روایت او، همان‌گونه که تجربه پایگاه التنف و حمله مرگبار به برج ۲۲ پیش‌تر آشکار کرده بود، پهپادهای ایرانی توانسته‌اند با پرواز در ارتفاع پایین و سرعت کم، از زیر افق راداری عبور کنند و حتی به نیروهای زمینی آمریکا تلفات مستقیم وارد سازند؛ رخدادی که برای نخستین‌بار در هفت دهه گذشته، سربازان آمریکایی را قربانی یک حمله هوایی کرد.

🔹استاین تأکید می‌کند که آنچه در آوریل ۲۰۲۴ رخ داد، امتداد منطقی همان الگویی بود که پیش‌تر در سوریه و اطراف التنف آزمایش شده بود: استفاده از پهپادهای ارزان، مسیرهای غیرقابل پیش‌بینی و پرتابگرهای متحرک که اغلب در قالب خودروهای غیرنظامی پنهان می‌شوند. در حمله به اسرائیل، ایران نه‌تنها تعداد پهپادها را به سطحی بی‌سابقه رساند، بلکه به‌تدریج مسیرهای نفوذ را نیز تغییر داد؛ از عراق و مرزهای سوریه و اردن تا عربستان، جولان و حتی مدیترانه. این تطبیق‌پذیری، فضای دفاعی را به یک تهدید ۳۶۰ درجه بدل کرد و مدافعان را واداشت تا منابع گسترده‌ای را صرف «پاک‌سازی» مداوم آسمان کنند.

🔹در این میان، گزارش نشان می‌دهد که پهپادهای شاهد، همانند آنچه پیش‌تر در اطراف التنف مشاهده شده بود، با اتکا به ناوبری اینرسی از پیش برنامه‌ریزی‌شده، عملاً ردپای الکترونیکی قابل بهره‌برداری از خود باقی نمی‌گذارند. به تعبیر استاین، پاک‌سازی مسیرهای پروازی در سامانه ناوبری، حتی در صورت سقوط پهپاد، امکان شناسایی نقطه پرتاب را از مدافعان می‌گیرد. همین ویژگی، در کنار پرواز بسیار پایین و سرعتی هم‌سطح خودروهای زمینی، مدافعان را ناچار می‌کند برای تشخیص هدف، به حسگرهای دیداری و حرارتی متوسل شوند؛ فرآیندی کند، فرسایشی و پرهزینه که مصرف مهمات و خستگی خلبانان را به‌شدت افزایش می‌دهد.

🔹در جمع‌بندی، استاین نتیجه می‌گیرد که تجربه التنف، برج ۲۲ و سپس حمله سراسری آوریل ۲۰۲۴، همگی یک پیام واحد دارند: قدرت پهپادی ایران بیش از آنکه در فناوری پیچیده خلاصه شود، در فهم عملیاتی از میدان نبرد، صبر استراتژیک و استفاده هوشمندانه از «ساده‌بودن» ابزارها نهفته است. اگرچه آمریکا و اسرائیل توانستند این حملات را مهار کنند، اما هزینه عملیاتی، فشار انسانی و میزان منابع مصرف‌شده نشان می‌دهد که پهپادهای کم‌هزینه و یک‌طرفه، به یکی از جدی‌ترین چالش‌های امنیتی غرب تبدیل شده‌اند؛ چالشی که ریشه‌های آن، سال‌ها پیش در بیابان‌های اطراف التنف شکل گرفت.

📌در همین راستا، کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد که ارتش این رژیم پس از حمله پهپادی ایران، به‌طور مشخص موشک‌های هوا‌به‌هوای سایدویندر AIM-9M را برای مقابله با پهپادهای ایرانی ارتقا داده است. بر اساس این گزارش، تغییرات اعمال‌شده بر سرجستجوگر موشک متمرکز بوده تا توان درگیری با پهپادهای شاهد که کوچک، کم‌حرارت، کند و کم‌ارتفاع پرواز می‌کنند افزایش یابد. رسانه عبری تأکید می‌کند که این اصلاحات، نتیجه مستقیم درس‌های شب حمله ۱۳ آوریل بوده است. اعترافی که نشان می‌دهد تهدید پهپادی ایران، اسرائیل را ناچار به دست‌کاری عملی در تسلیحات موجود کرده است.

منابع:
https://www.fpri.org/article/2025/11/drones-and-mass-salvo-attacks-lessons-learned-from-the-american-defense-of-israel/
https://www.mako.co.il/pzm-soldiers/Article-b6723fca5b09a91027.htm?dicbo=v2-rhV85Rk

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
1👍1👏1🕊1
🔻جهان ناامن‌تر از همیشه؛ گزارش چتم‌هاوس از بازگشت رقابت هسته‌ای

🔹اندیشکده چتم‌هاوس در گزارشی هشدار می‌دهد که امنیت جهانی در سال ۲۰۲۵ به شکلی بی‌سابقه رو به فروپاشی رفته و سال ۲۰۲۶ می‌تواند به نقطه تصمیمی سرنوشت‌ساز برای نظم بین‌الملل تبدیل شود. به‌گفته این اندیشکده، اگرچه برخی آتش‌بس‌ها مانند غزه برقرار شده، اما در عمل جنگ‌ها در اوکراین، سودان و خاورمیانه پیچیده‌تر شده‌اند و خطر درگیری‌های تازه از آمریکای لاتین تا مرز هند و پاکستان در حال افزایش است. هم‌زمان، دولت‌ها بودجه‌های نظامی را به بالاترین سطح از زمان جنگ سرد رسانده‌اند در حالی که کمک‌های بشردوستانه و سازوکارهای هشدار زودهنگام به‌شدت کاهش یافته‌اند؛ شکافی که خود به بازتولید ناامنی دامن می‌زند.

🔹مهم‌ترین هشدار گزارش، بازگشت جهان به آستانه یک رقابت هسته‌ای مهارنشده است. چتم‌هاوس می‌نویسد کنترل تسلیحات هسته‌ای در سال ۲۰۲۵ عملاً از هم گسسته: چین با سرعت در حال گسترش زرادخانه خود است، آمریکا و روسیه حتی احتمال ازسرگیری آزمایش‌های هسته‌ای را مطرح کرده‌اند و توافق «نیو استارت» در فوریه ۲۰۲۶ منقضی می‌شود. در خاورمیانه، حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، تعلیق بخشی از نظارت‌های آژانس و نزدیکی امنیتی عربستان و پاکستان، نشانه‌هایی از شکل‌گیری یک «اثر دومینویی هسته‌ای» هستند که می‌تواند توازن شکننده منطقه را برهم بزند.

🔹گزارش در عین حال از تشدید جنگ‌های «خاکستری و ترکیبی» پرده برمی‌دارد؛ جنگ‌هایی که بدون اعلان رسمی، اما با اثرات واقعی جریان دارند. حملات پهپادی، خرابکاری در زیرساخت‌ها، نقض مکرر حریم هوایی و عملیات سایبری – به‌ویژه در اروپا – به سطحی رسیده که دولت‌ها ابزار دفاعی متناسبی برای مقابله با آن ندارند. چتم‌هاوس هشدار می‌دهد که ادامه این وضعیت، خطر خطای محاسباتی را افزایش می‌دهد؛ تا جایی که یک واکنش محدود یا حتی تصادفی می‌تواند به رویارویی مستقیم میان قدرت‌های بزرگ منجر شود.


📌در نهایت، این گزارش نشان می‌دهد که اقتصاد، فضا و زنجیره‌های تأمین به میدان‌های جدید نبرد ژئوپلیتیک تبدیل شده‌اند. از استفاده چین از سلطه خود بر عناصر نادر و قطعات پهپادی به‌عنوان ابزار فشار، تا بهره‌گیری آمریکا از وابستگی امنیتی و فناوری متحدانش برای امتیازگیری سیاسی، جهان وارد عصر «سلاح‌سازی وابستگی متقابل» شده است. هم‌زمان، فضا به‌سرعت نظامی‌تر و شلوغ‌تر می‌شود، بی‌آنکه قواعد بین‌المللی روشنی برای مهار این رقابت وجود داشته باشد. جمع‌بندی چتم‌هاوس روشن است: سال ۲۰۲۶ یا آغاز بازسازی حداقلی نظم جهانی خواهد بود، یا شروع دوره‌ای بی‌ثبات‌تر و پرریسک‌تر از هر زمان پس از جنگ سرد.

منبع:
https://www.chathamhouse.org/2025/12/global-security-continued-unravel-2025-crucial-tests-are-coming-2026

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍2🕊1
🔻گزارش گاردین از گسترش حضور نظامی اسرائیل در جنوب سوریه

🔹روزنامه گاردین در گزارشی به تحولات جنوب سوریه پس از سقوط دولت بشار اسد پرداخته و توضیح می‌دهد که با ایجاد خلأ قدرت، ارتش اسرائیل وارد مناطق مرزی از جمله استان قنیطره شده است. به روایت ساکنان محلی، ورود نیروهای اسرائیلی هم‌زمان با صدای تانک‌ها و تیراندازی بوده و این امر باعث شده مردم به‌جای تجربه آزادی با ترس و ناامنی مداوم روبه‌رو شوند. گزارش تأکید می‌کند که شرایط جدید، احساس رهایی را که در دیگر نقاط سوریه شکل گرفته به این منطقه منتقل نکرده است.

🔹در ادامه، گاردین با استناد به گفته‌های اهالی منطقه اشاره می‌کند که حضور نظامی اسرائیل به‌تدریج از یک اقدام موقت امنیتی به نوعی اشغال پایدار تبدیل شده است. به گفته ساکنان، ایست‌های بازرسی، یورش‌های شبانه، بازرسی تلفن‌های همراه و بازداشت افراد به بخشی از زندگی روزمره بدل شده و کنترل امور عملاً از دست نهادهای سوری خارج شده است. نویسندگان گزارش می‌افزایند که بسیاری از مردم احساس می‌کنند تنها قدرت حاکم تغییر کرده، اما فشار و محدودیت‌ها همچنان ادامه دارد.

🔹همچنین در این گزارش آمده است که اسرائیل هدف حضور خود را حفظ امنیت مرزها و جلوگیری از فعالیت گروه‌های مسلح عنوان می‌کند، اما بر اساس روایت‌های محلی، این حضور با اقداماتی نظیر مصادره سلاح‌ها، تخریب خانه‌ها و ساخت حداقل شش پایگاه نظامی در جنوب سوریه همراه بوده است. گاردین می‌نویسد که برخی از این اقدامات به آوارگی خانواده‌ها و کشته شدن غیرنظامیان انجامیده و موجی از نگرانی و خشم در میان ساکنان ایجاد کرده است.

🔹در عین حال، پس از انتشار این گزارش، برخی منابع و کاربران مستقل در شبکه‌های اجتماعی با استناد به داده‌های میدانی ادعا کرده‌اند که شمار پایگاه‌های نظامی اسرائیل در سوریه بیش از برآورد گاردین است. به گفته این منابع، اسرائیل اوایل سال جاری دست‌کم نه پایگاه نظامی در سوریه ایجاد کرده که سه پایگاه آن در گزارش گاردین ذکر نشده و در نقشه‌های منتشر شده توسط این منبع با رنگ‌سبز مشخص شده‌اند. این واکنش‌ها، به‌زعم ناظران، پرسش‌های تازه‌ای درباره ابعاد واقعی حضور نظامی اسرائیل در جنوب سوریه و چشم‌انداز آینده این مناطق مطرح کرده است.
منبع:

https://www.theguardian.com/world/2025/dec/09/fears-southern-syria-israel-growing-occupation
لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1👎1🥱1
🔻دیپلماسی در سایه؛ روایت یک راهبرد ماندگار در سیاست خارجی ایران

📌 نکته: گزارش پیش‌ِ رو ترجمه‌ای است از وب‌سایت «میدل ایست مانیتور» که صرفاً با هدف آشنایی مخاطبان با دیدگاه‌ها و تحلیل‌های مطرح‌شده در این منبع منتشر می‌شود و لزوماً به‌معنای تأیید محتوای آن نیست.

🔹جاسم العزاوی، تحلیلگر و پژوهشگر مسائل منطقه، در گزارشی تحلیلی به این نکته می‌پردازد که قدرت واقعی ایران نه در رویارویی‌های آشکار نظامی، بلکه در لایه‌ای پنهان از کنش سیاسی و امنیتی نهفته است. به باور او، در حالی‌ که توجه افکار عمومی به تبادل موشکی مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ جلب شده، بخش تعیین‌کننده معادله همان ظرفیت نامرئی است که تهران طی دهه‌ها به‌تدریج آن را ساخته و تقویت کرده است؛ ظرفیتی که بدون نشستن بر صندلی مذاکره بر نتیجه نهایی اثر می‌گذارد.

🔹در ادامه گزارش توضیح داده می‌شود که سیاست خارجی ایران بر نوعی «کنش در غیاب» استوار است؛ الگویی که به‌جای جنگ مستقیم، بر ابهام راهبردی، انکارپذیری و استفاده از بازیگران واسطه تکیه دارد. وی عنوان می‌کند که تهران ترجیح می‌دهد زیر آستانه جنگ علنی عمل کند و نفوذ خود را در جاهایی اعمال کند که کمترین ردپا از خود بر جا می‌گذارد. این رویکرد، چه در مدیریت بحران‌ها و چه در تأثیرگذاری بر ادراک نخبگان سیاسی در غرب، به ایران امکان داده است ضعف‌های مادی را با ابتکارهای غیرمستقیم جبران کند.

🔹بخش مهمی از این دیپلماسی سایه، به شبکه نیروهای متحدان در منطقه اختصاص دارد؛ شبکه‌ای که به گفته نویسنده، بدون حضور رسمی ایران، بازدارندگی و فشار مستمر ایجاد می‌کند. نویسنده با اشاره به نقش نیروهایی چون حزب‌الله، گروه‌های مسلح در عراق و انصارالله یمن، مدعی می‌شود که تهران از طریق تأمین مالی، آموزش و تسلیح این بازیگران، نوعی وابستگی ساختاری ایجاد کرده است. در عین حال، انکار رسمی مسئولیت حملات، همان ابهامی را حفظ می‌کند که هزینه پاسخ متقابل را برای رقبا بالا می‌برد.

📌در جمع‌بندی، العزاوی خاطرنشان می‌کند که اگرچه تحولات اخیر ــ از حملات اسرائیل تا تضعیف برخی متحدان منطقه‌ای ایران ــ در ظاهر این محور را شکننده نشان می‌دهد، اما تهران بار دیگر خود را با شرایط جدید وفق داده است. نزدیکی محتاطانه برخی کشورهای عربی، چرخش به شرق و اتکا به روابط با روسیه و چین، همگی نشانه تداوم همان منطق قدیمی‌اند: مدیریت بحران به‌جای حل آن. به بیان نویسنده، ایران شاید در بسیاری از میزها حضور نداشته باشد، اما همچنان چیدمان صندلی‌ها را بلد است.

‏منبع:

‏⁦ middleeastmonitor.com/20251214-irans…⁩

‏لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

‏⁦ t.me/meshkatanalysis
👍31🕊1
🔻پرونده هسته‌ای ایران از منظر اسرائیل: بن‌بست دیپلماتیک و گزینه‌های پیش‌رو

🔹سیما شاین، پژوهشگر ارشد مسائل ایران و رئیس پیشین پرونده ایران در اندیشکده مطالعات امنیت ملی اسرائیل در یادداشتی تحلیلی که در رسانه اسرائیلی کانال ۱۲ منتشر شده به بررسی وضعیت کنونی برنامه هسته‌ای ایران و چشم‌انداز مذاکرات مرتبط با آن می‌پردازد. نویسنده استدلال می‌کند که پس از تحولات نظامی سال ۲۰۲۵ پرونده هسته‌ای ایران وارد مرحله‌ای از بن‌بست شده است؛ وضعیتی که نه مسیر دیپلماتیک روشنی برای خروج از آن دیده می‌شود و نه امکان تداوم شرایط موجود بدون پیامدهای راهبردی برای تهران وجود دارد.

🔹شاین در تحلیل خود بر تیره شدن روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تمرکز دارد. به گفته او، اگرچه آژانس تاکنون شواهدی دال بر ازسرگیری فعال غنی‌سازی اورانیوم ارائه نکرده، اما محدودیت دسترسی بازرسان و توقف عملی نظارت، توان آژانس برای ارزیابی ماهیت برنامه هسته‌ای ایران را به‌شدت کاهش داده است. نویسنده تأکید می‌کند که همین فقدان شفافیت، حتی در غیاب فعالیت آشکار به عاملی تشدیدکننده بی‌اعتمادی در غرب و اسرائیل تبدیل شده و ابهام هسته‌ای ایران را به یک متغیر نگران‌کننده بدل کرده است.

🔹در بخش دیگری از مقاله، بن‌بست در مذاکرات ایران و ایالات متحده به‌عنوان یکی از محورهای اصلی بحران مطرح می‌شود. شاین توضیح می‌دهد که اختلاف بنیادین بر سر اصل غنی‌سازی ــ از یک‌سو مطالبه آمریکا برای توقف آن و از سوی دیگر اصرار تهران بر حق قانونی غنی‌سازی ــ عملاً امکان پیشرفت مذاکرات را از میان برده است. به باور نویسنده، شرایط داخلی ایران و غلبه ملاحظات سیاسی–امنیتی، انعطاف‌پذیری لازم برای مصالحه هسته‌ای را کاهش داده و موجب شده مسیر دیپلماسی در حالت تعلیق باقی بماند.

📌در جمع‌بندی، شاین نتیجه می‌گیرد که وضعیت کنونی برای ایران قابل دوام نیست و تهران در آینده‌ای نه‌چندان دور ناگزیر به اتخاذ تصمیمی راهبردی خواهد شد. از نگاه او، ایران یا باید به‌نوعی همکاری محدود با آژانس و احیای مسیر مذاکره تن دهد یا با ادامه وضعیت موجود ــ از جمله تهدید به خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) ــ خود را در معرض افزایش فشارهای سیاسی و حتی خطر تقابل نظامی قرار دهد. این یادداشت، در مجموع، بازتاب‌دهنده قرائت انتقادی یک نویسنده اسرائیلی از چشم‌انداز مبهم پرونده هسته‌ای ایران در مرحله پس از جنگ است.

منبع:
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-65ca1709a420b91027.htm

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1🕊1
تحلیل پروژه آمریکا–اسرائیل در لبنان و سوریه

تحولات منطقه پس از هفت اکتبر نشان می‌دهد که امریکا و اسرائیل در حال پیاده‌کردن نظمی هستند که بر پایه تضعیف حاکمیت دولت‌ها، مهار یا حذف مقاومت و جایگزینی آن با سازوکارهای امنیتی–اقتصادی وابسته بنا شده است. در لبنان، این پروژه با روایت «دولت شکست‌خورده» آغاز می‌شود؛ روایتی که هم فرستاده امریکا (تام باراک) و هم محمد بن‌سلمان تکرار کرده‌اند تا مداخله خارجی را ضروری جلوه دهند. در همین چارچوب، ایده «واگذاری مدیریت ثبات» مطرح می‌شود؛ یعنی لبنان نه بازسازی شود و نه مستقل بماند، بلکه به بازیگری منطقه‌ای و به سوریه جدید تحت حاکمیت احمد الشرع متصل شود. امریکا آشکارا اعلام می‌کند که مسئله‌اش دموکراسی نیست، بلکه «اقتدارگرایی روشن‌نگر» است؛ نظمی که بتواند مقاومت را کنترل کند، حتی اگر به بهای حذف سیاست و اراده مردمی باشد.

در داخل لبنان، این پروژه به‌دنبال یافتن یا ساختن یک نیروی داخلی همکار است. فشار برای خلع سلاح حزب‌الله، عمداً به‌عنوان «عملیات امنیتی دولت علیه یک اقلیت» بازتعریف می‌شود؛ تعبیری که سمیر جعجع و جریان راست لبنان آن را ترویج می‌کنند. طبق گزارش‌ها، اسرائیل با همکاری امارات، شبکه‌هایی سیاسی، رسانه‌ای و مالی در لبنان فعال کرده تا فضا را برای تقابل مستقیم با حزب‌الله آماده کند و هم‌زمان «عادی‌سازی» را از یک تابو به یک بحث عادی سیاسی تبدیل نماید. تمرکز ظاهری بر «شاخه نظامی» حزب‌الله در واقع مقدمه‌ای برای حذف کامل آن از ساختار سیاسی است؛ پروژه‌ای که هدف نهایی‌اش تغییر موازنه قدرت داخلی و تحمیل دولتی همسو با محور امریکا–اسرائیل است، حتی اگر این مسیر با اشغال دوباره یا تجزیه عملی کشور همراه شود.

در بعد نظامی، اسرائیل شکل جنگ را تغییر داده است. آنچه منابع از آن به‌عنوان «جنگ الگوریتمی» یاد می‌کنند، نشان می‌دهد که ترور و هدف‌گیری دیگر صرفاً به اطلاعات میدانی یا جاسوسی کلاسیک متکی نیست. انفجار هم‌زمان پیجرها و بی‌سیم‌های آلوده در سپتامبر ۲۰۲۴ که به کشته و معلول شدن هزاران نفر انجامید، نمونه‌ای عینی از این تحول است. اسرائیل اکنون به‌جای نفوذ مستقیم به سامانه‌های حزب‌الله، «محیط اطراف» نیروها را هدف می‌گیرد: تلفن همراه راننده، وای‌فای ساختمان، دوربین‌های شهری، داده‌های ترافیکی، حتی سیگنال‌های بلوتوث. با ترکیب این داده‌ها و هوش مصنوعی، نقشه‌ای از حضور هدف ساخته می‌شود و سپس الگوریتم تصمیم می‌گیرد چه زمانی و کجا حمله شود. در این مدل، ماشین‌ها نه‌تنها ابزار جنگ، بلکه تصمیم‌گیر مرگ و زندگی‌اند؛ تحولی که مفهوم بازدارندگی و امنیت را به‌طور بنیادین دگرگون کرده است.

هم‌زمان، فشار امریکا برای کشاندن لبنان به عادی‌سازی با اسرائیل از مسیر «مذاکرات فنی» و «صلح اقتصادی» دنبال می‌شود. کمیته‌های نظامی آتش‌بس، به‌تدریج با حضور چهره‌های سیاسی ضد مقاومت به سازوکاری شبه‌دیپلماتیک تبدیل شده‌اند که درباره امنیت جنوب لیتانی، زمان‌بندی خلع سلاح و حتی مدیریت اقتصادی مناطق مرزی بحث می‌کنند. این دقیقاً همان الگویی است که اسرائیل پس از اسلو در کرانه باختری اجرا کرد: مهار جامعه از طریق مشوق‌های اقتصادی، بدون اعطای حاکمیت واقعی.

در سوریه نیز همان منطق حاکم بر لبنان در حال اجراست: نه بازسازی یک دولت مقتدر، بلکه شکل‌دهی به دولتی ضعیف، وابسته و قابل‌کنترل. تحولات دسامبر صرفاً به فروپاشی یک حاکمیت محدود نماند، بلکه بخش مهمی از ساختار دولت و انسجام اجتماعی را از هم گسست و جامعه‌ای عمیقاً چندپاره بر جای گذاشت. امریکا می‌کوشد این وضعیت را در قالب «مدل سوری» عادی‌سازی کند؛ الگویی مبتنی بر اقتدارگرایی همسو که در آن ثبات از طریق مهار امنیتی، نه مشارکت سیاسی، تأمین می‌شود. در این چارچوب، جنوب سوریه به میدان مداخله فعال اسرائیل تبدیل شده است؛ از تجاوزهای مستمر و تحمیل ترتیبات کنترلی جدید گرفته تا حمایت از اشکال خودمدیریتی محلی که عملاً حاکمیت مرکزی را فرسایش می‌دهد، حتی اگر نشانه‌هایی از مقاومت مردمی در برابر این روند در حال ظهور باشد.

در بُعد اقتصادی، دلاری‌شدن فزاینده اقتصاد سوریه نقش مکمل این پروژه را ایفا می‌کند. این روند، که به‌ظاهر با هدف مهار تورم و جذب سرمایه تبلیغ می‌شود در عمل استقلال پولی و توان تصمیم‌گیری دولت را تضعیف کرده و کشور را به شبکه‌های مالی خارجی وابسته می‌سازد. بازسازی، سرمایه‌گذاری و حتی زمین، به‌تدریج از مقوله‌های حاکمیتی خارج و به موضوع قرارداد و امتیازدهی بدل می‌شوند. حاصل کار، نظمی است که در آن مقاومت نامشروع، حاکمیت قابل‌مذاکره و سرزمین قابل‌مدیریت تلقی می‌شود؛ نظمی با ثباتی مصنوعی که بحران را حل نمی‌کند، بلکه آن را به شکلی کنترل‌شده و دائمی بازتولید می‌کند.

لینک عضویت در کانال مشکات‌اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍1🕊1
🔻از معامله بزرگ تا همگرایی محدود: مختصات نظم تازه در روابط آمریکا و عربستان

🔹وب‌سایت «وار آن د راکس» (warontherocks)در گزارشی تحلیلی به قلم اچ.ای. هلیر (H. A. Hellyer) استدلال می‌کند که روابط آمریکا و عربستان سعودی وارد مرحله‌ای تازه و ساختاری شده است؛ مرحله‌ای که دیگر عادی‌سازی روابط ریاض با اسرائیل شرط یا محور آن نیست. به‌گفته نویسنده، تحولات منطقه‌ای پس از جنگ غزه، افت شدید اعتبار آمریکا در جهان عرب و فشارهای ژئوپلیتیکی گسترده‌تر باعث شده واشنگتن اهرم سنتی خود برای وادار کردن عربستان به عادی‌سازی را از دست بدهد.

🔹گزارش توضیح می‌دهد که بازتنظیم سیاست آمریکا نه از سر تغییر ارزشی، بلکه ناشی از نیازهای ساختاری است: رقابت فزاینده با چین، آسیب‌پذیری زنجیره‌های تأمین، بحران انرژی پس از جنگ اوکراین و وابستگی آمریکا به سرمایه، نفت و موقعیت راهبردی عربستان. در این چارچوب دو طرف به بسته‌ای گسترده از همکاری‌ها رسیده‌اند که شامل توافق دفاعی جدید، همکاری هسته‌ای غیرنظامی، مشارکت در صنایع پیشرفته، هوش مصنوعی و مواد معدنی حیاتی است؛ آن هم بدون دریافت هیچ تعهدی از سوی ریاض درباره اسرائیل.

🔹به‌نوشته هلیر، عربستان با محاسبه‌ای آگاهانه از این وضعیت استفاده کرده است. محمد بن سلمان موفق شده همکاری راهبردی با آمریکا را از پرونده عادی‌سازی جدا کند و در عین حال تأکید کند که هرگونه رابطه رسمی با اسرائیل منوط به تشکیل کشور فلسطین یا دست‌کم یک مسیر «برگشت‌ناپذیر» به‌سوی آن است؛ شرطی که در فضای سیاسی پس از جنگ غزه و با تداوم سیاست‌های اسرائیل، عملاً دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد و هزینه اجتماعی سنگینی برای ریاض دارد.

📌در جمع‌بندی، گزارش نتیجه می‌گیرد که الگوی جدید روابط آمریکا و عربستان بر پایه معامله‌گری و همگرایی محدود منافع شکل گرفته است؛ همکاری عمیق امنیتی و اقتصادی بدون همسویی سیاسی کامل و بدون عادی‌سازی با اسرائیل. این تحول نه‌تنها نشانه کاهش نفوذ آمریکا در تحمیل اولویت‌هایش است، بلکه پیام روشنی برای منطقه دارد؛ اینکه عادی‌سازی دیگر مسیر اجتناب‌ناپذیر روابط با واشنگتن نیست و مسئله فلسطین، پس از غزه، دوباره به معیاری برای مشروعیت سیاسی دولت‌های عربی تبدیل شده است.

منبع:
https://warontherocks.com/2025/12/the-u-s-saudi-reconfiguration-is-real-and-it-no-longer-depends-on-israel/

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍4🕊1
🔻افشاگری تاکر کارلسون از پشت‌پرده سیاست‌های جنگ‌طلبانه واشینگتن؛ از لابی‌گری برای اسرائیل تا نقشه تغییر رژیم در ونزوئلا

🔹تاکر کارلسون در گفتگو با قاضی اندرو ناپولیتانو در برنامه «Judging Freedom»، به موضوعاتی چون فشار لابی‌های قدرتمند بر آزادی بیان، تبعات حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل، نقش چین در معادلات جهانی و هشدارهای جدی درباره نقشه‌های دولت آمریکا برای تغییر رژیم در سایر کشورها پرداخت.

🔹در ابتدای این گفتگو، کارلسون با اشاره به تلاش سنا برای سانسور او، خاطرنشان کرد که این اقدامات نتیجه مستقیم نفوذ لابی‌های قدرتمندی همچون «ADL» و «آیپک» است که سیاستمداران هر دو حزب را به ابزاری برای تأمین منافع خود تبدیل کرده‌اند. او با صراحت بیان کرد که سیستم سیاسی آمریکا به جای اولویت دادن به متمم اول قانون اساسی در خدمت گروه‌های فشاری است که هرگونه نقد به سیاست‌های خارجی را با برچسب‌های اتهام‌آمیز پاسخ می‌دهند. او تأکید کرد که لابی‌گری در واشینگتن باعث شده تا منافع ملی آمریکا فدای برنامه‌های دولت‌های بیگانه شود.

🔹در محور مربوط به اسرائیل و جنگ غزه، کارلسون با انتقاد شدید از رویکرد دولت آمریکا، یادآور شد که آنچه در غزه می‌گذرد یک «نسل‌کشی» آشکار برای تصاحب زمین است که با حمایت مالی و تسلیحاتی واشینگتن انجام می‌شود. وی خاطرنشان کرد که سیاستمداران جنگ‌طلبی مانند لیندزی گراهام با نادیده گرفتن ارزش‌های اخلاقی در حال ویران کردن اعتبار اخلاقی آمریکا در جهان هستند. او استدلال کرد که این حمایت‌های کورکورانه، نه تنها کمکی به امنیت بلندمدت نمی‌کند، بلکه باعث انزوای بی‌سابقه آمریکا و خشم جهانی علیه این کشور شده است.

🔹در ادامه، کارلسون به موضوع تغییر رژیم به‌ویژه در ونزوئلا پرداخت و فاش کرد که زمزمه‌های جدی در کنگره و دولت ترامپ برای مداخله نظامی در این کشور شنیده می‌شود. او با هشدار نسبت به این رویکرد، خاطرنشان کرد که ۸۰ سال تجربه مداخله‌گری آمریکا نشان داده که «تغییر رژیم» هرگز به دموکراسی ختم نشده و تنها باعث ایجاد خلأ قدرت و هرج‌ومرج شده است. وی تصریح کرد که هرگونه ماجراجویی نظامی جدید، صرفاً باعث تضعیف بیشتر آمریکا و هدر رفتن منابعی می‌شود که باید صرف امنیت داخلی و مرزهای خود کشور شود.

📌در نهایت، وی به نقش استراتژیک چین اشاره کرد و توضیح داد که سیاست‌های غلط واشینگتن و درگیر شدن در جنگ‌های نیابتی، بهترین هدیه برای پکن است. کارلسون معتقد است که چین با تماشای تضعیف تدریجی آمریکا در باتلاق‌های خاورمیانه و آمریکای جنوبی در حال تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در جهان است. او با ابراز نگرانی عمیق، تأکید کرد که اگر آمریکا به جای تمرکز بر «عدالت فردی» و بازسازی داخلی، همچنان به دنبال دیکته کردن اراده خود به جهان باشد، بازی را به طور کامل به چین واگذار خواهد کرد و به سمت یک فروپاشی داخلی غیرقابل بازگشت حرکت می‌کند.

منبع:
https://www.youtube.com/live/5sgUp-Q2kWg?si=HjFveBqwQui-0ra1

لینک عضویت در کانال مشکات‌اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👏3🕊1
🔻مأموریت نتانیاهو در فلوریدا: متقاعد کردن ترامپ درباره حمله مجدد به ایران 

🔹ان‌بی‌سی در گزارشی اختصاصی به قلم «گوردون لوبولد»، «کورتنی کیوب»، «دن دی‌لوس» و «کارول لی» فاش کرده است که مقامات اسرائیلی با نگرانی فزاینده‌ای بر این باورند که ایران در حال گسترش تولیدات برنامه موشکی بالستیک خود است و تل‌آویو اکنون در حال آماده‌سازی طرح‌هایی برای متقاعدکردن دونالد ترامپ جهت انجام حملات جدید علیه این تأسیسات است.

🔹 ان‌بی‌سی به نقل از یک منبع مطلع و چهار مقام سابق آمریکایی در جریان این برنامه‌ها، گزارش داد که اگرچه توان موشکی ایران در حملات اوایل سال جاری اسرائیل آسیب دیده بود، اما اکنون مقامات تل‌آویو معتقدند تهران فرآیند بازسازی و توسعه آن را آغاز کرده است؛ موضوعی که باعث شده اسرائیل گزینه‌های حمله مجدد را جهت ارائه به رئیس‌جمهور آمریکا تدوین کند. 

🔹در ادامه این گزارش آمده است که اگرچه مقامات اسرائیلی نگرانی‌هایی نیز درباره تلاش ایران برای احیای سایت‌های غنی‌سازی هسته‌ای دارند (سایت‌هایی که به گفته منابع، در ماه ژوئن توسط ایالات متحده بمباران شدند)، اما آن‌ها بازسازی کارخانه‌های تولید موشک بالستیک و تلاش برای بازسازی ساختار سیستم‌های پدافند هوایی ‌ ایران را به عنوان نگرانی‌هایی «فوری‌تر» و با اولویت بالاتر ارزیابی می‌کنند.

🔹ان‌بی‌سی همچنین اشاره کرده است که انتظار می‌رود دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو اواخر همین ماه در اقامتگاه «مار-آ-لاگو» در فلوریدا با یکدیگر دیدار کنند.

🔹منابع آگاه تصریح کرده‌اند که نتانیاهو قصد دارد در این ملاقات استدلال کند که توسعه برنامه موشکی ایران تهدیدی جدی است که می‌تواند «اقدام سریع» را ضروری سازد.

منبع:
https://www.nbcnews.com/politics/white-house/netanyahu-plans-brief-trump-possible-new-iran-strikes-rcna250112

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:

https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
3🔥1🕊1
🔻قمار ۲۴ میلیون دلاری برای هر شلیک؛ گزارش محرمانه از فلج شدن صنایع دفاعی آمریکا

🔹مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) در گزارشی تحلیلی به قلم «وس رامبو»، تصویری هشدارآمیز از وضعیت ذخایر موشکی ایالات متحده ترسیم کرده و تأکید می‌کند که نبردهای اخیر، به‌ویژه درگیری ژوئن ۲۰۲۵ میان ایران و اسرائیل، زنگ خطر را برای توان پدافندی آمریکا به صدا درآورده است. این گزارش استدلال می‌کند که موشک‌های رهگیر اکنون به «شرط ورود» به هر منازعه مدرنی تبدیل شده‌اند و بدون ذخایر کافی، قدرت‌های بزرگ ناچار به عقب‌نشینی از اهداف راهبردی خود خواهند بود.

🔹نویسنده با واکاوی آمار بهره‌برداری در جنگ ۱۲ روزه، خاطرنشان می‌سازد که مصرف انبوه موشک‌های گران‌قیمتی نظیر «تاد» (THAAD) و «استاندارد-۳»، شکاف عمیقی میان موجودی انبارها و نرخ جایگزینی آن‌ها ایجاد کرده است. گزارش توضیح می‌دهد که ایالات متحده طی این مدت کوتاه، بیش از ۱۵۰ تیر موشک تاد و ۸۰ تیر SM-3 شلیک کرده است که این حجم از مصرف در کنار عملیات‌های مستمر در دریای سرخ علیه پهپادها و موشک‌های انصارالله، فشار بی‌سابقه‌ای بر زرادخانه‌های موجود وارد آورده است.

🔹در بخش دیگری از این تحلیل، به چالش‌های ساختاری در صنایع دفاعی اشاره شده و آمده است که نوسانات بودجه‌ای و تکیه بر بودجه‌های اضطراری، سیگنال‌های متناقضی به سازندگان تسلیحات ارسال می‌کند. بر اساس داده‌های ارائه شده، در حالی که تقاضای عملیاتی فرماندهان نظامی به شدت بالاست، بی‌ثباتی در تخصیص بودجه سالانه مانع از آن می‌شود که شرکت‌های دفاعی روی توسعه خطوط تولید و نیروی کار متخصص سرمایه‌گذاری بلندمدت انجام دهند. این مسئله منجر به افزایش سرسام‌آور هزینه‌ها شده، به طوری که قیمت برخی موشک‌ها نظیر SM-3 به دلیل اختلال در زنجیره تأمین، از ۹ میلیون دلار به حدود ۲۴ میلیون دلار جهش یافته است.

📌تحلیلگر این گزارش با تمرکز ویژه بر وضعیت بحرانی موشک‌های «تاد»، هشدار می‌دهد که تداوم مصرف با نرخ فعلی می‌تواند تا ۵۰ درصد از کل موجودی این سامانه را به سرعت تخلیه کند. طبق محاسبات فنی، شلیک ۱۵۰ تیر موشک تاد به معنای مصرف بخش بزرگی از ذخایر «بارگذاری مجدد» است، به گونه‌ای که ارتش در صورت بروز درگیری دوم، فاقد ذخیره استراتژیک برای تجهیز دوباره باتری‌های مستقر خواهد بود. علاوه بر این، شکاف زمانی طولانی بین ثبت سفارش و تحویل که ناشی از اولویت‌دهی به سفارش‌های خارجی مثل قرارداد عربستان است، عملاً امکان جبران سریع این کسری را تا سال ۲۰۲۷ سلب کرده است.

منبع:
https://www.csis.org/analysis/depleting-missile-defense-interceptor-inventory

لینک عضویت در کانال مشکات‌اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍3🕊1
🔻پرونده ادعایی گداخت هسته‌ای ایران؛ چشم‌انداز یک جهش تسلیحاتی یا اغراق امنیتی؟

👤نکته: این متن صرفاً بازتاب‌دهنده ساختار روایت و چارچوب تحلیلی رسانه‌ای اسرائیل در دوره پساجنگ است. هدف، شناخت فضای گفتاری و ادراکی این رسانه‌هاست و ترجمه آن به معنای تأیید ادعاهای مطرح‌شده نیست.

🔹روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در گزارشی جنجالی به قلم «ناداو ایال»، مدعی افشای زوایای پنهان یک پروژه فوق‌محرمانه در نهادهای نظامی ایران شده است که هدف نهایی آن، عبور از مرزهای سنتی دانش هسته‌ای و دستیابی به «نسل چهارم تسلیحات اتمی» بر پایه فناوری گداخت پاک است. تحلیل‌گر این روزنامه بر این باور است که تهران در کنار سرمایه‌گذاری‌های عظیم و چندین ساله در چرخه غنی‌سازی اورانیوم، حالا در یک شیفت پارادایم استراتژیک به دنبال تسلیحاتی است که بدون نیاز به مواد رادیواکتیو مرسوم، قدرتی تخریبی و هولناک ایجاد می‌کند. اگرچه دستگاه‌های جاسوسی غرب از جمله سیا، احتمال عملیاتی شدن این فناوری در کوتاه‌مدت را ناچیز ارزیابی می‌کنند، اما به زعم نویسنده، ورود ایران به این عرصه پیچیده، پیش از آنکه یک اقدام فنی باشد، یک «فریب استراتژیک» برای بی‌اثر کردن پادمان‌های بین‌المللی و عبور زیرپوستی از محدودیت‌های ناشی از فتاوی مذهبی و فشارهای آژانس است.

🔹در ادامه این تحلیل، به تغییر پارادایم امنیتی در تل‌آویو اشاره شده و آمده است که پس از شکست اطلاعاتی در ۷ اکتبر، واژگانی نظیر «برتری اطلاعاتی» در ارتش اسرائیل به کلمات مطرود و «مادر تمام گناهان» تبدیل شده‌اند. طبق این گزارش، مقامات امنیتی اسرائیل اکنون با بدبینی و وسواس فزاینده‌ای سیگنال‌های دریافتی از ایران را رصد می‌کنند، چرا که معتقدند تهران پس از مشاهده ضعف‌های اسرائیل در مقابله با حجم انبوه راکت‌ها، در حال بازسازی شبکه موشکی خود برای استراتژی «اشباع پدافندی» است. نویسنده خاطرنشان می‌کند که رقابت کنونی در منطقه، نه بر سر توازن قوا، بلکه «مسابقه‌ای برای غافلگیری بعدی» است که می‌تواند شامل حملات ترکیبی پهپادی-موشکی یا حتی نفوذ زمینی باشد.

🔹بخش تامل‌برانگیز این گزارش به نتایج نظرسنجی‌های جدید در جامعه صهیونیستی اختصاص یافته که نشان‌دهنده تعمیق شکاف‌های داخلی و رشد تئوری‌های توطئه است. طبق داده‌های ارائه شده، درصد قابل‌توجهی از رای‌دهندگان ائتلاف حاکم (بیش از ۵۰ درصد) معتقدند که مقامات ارشد امنیتی اسرائیل از حمله ۷ اکتبر اطلاع داشتند اما عمداً آن را از بنیامین نتانیاهو مخفی کردند تا به جایگاه سیاسی او آسیب بزنند. این گزارش تصریح می‌کند که همزمان با نبرد بیرونی علیه ایران، اسرائیل با یک بحران داخلی بی‌سابقه روبروست که در آن بخش بزرگی از جامعه، نهادهای دفاعی خود را به خیانت متهم می‌کنند.

🔹در نهایت، ناداو ایال با بررسی وضعیت بین‌المللی، به موج یهودستیزی و فشارهای اجتماعی بر جوامع یهودی خارج از اسرائیل، به ویژه در استرالیا می‌پردازد. وی با نقل‌قول از صاحبان کسب‌وکارهای یهودی که به دلیل تهدیدات مداوم ناچار به تعطیلی شده‌اند، استدلال می‌کند که جنگ غزه به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به یهودستیزی در جوامع غربی تبدیل شده است. گزارش با این هشدار به پایان می‌رسد که ایران با وجود وضعیت نامناسب داخلی‌اش، همچنان به دنبال «بیمه‌نامه هسته‌ای» برای بقا است. گزارش مذکور با استناد به سخنان مقامات بلندپایه امنیتی، خاطرنشان می‌کند که ایران با بازسازی توان موشکی خود و بهره‌گیری از استراتژی «اشباع موشکی»، به دنبال بهره‌برداری از هزینه‌های بالای پدافندی اسرائیل و ایجاد چالشی پایدار برای توان دفاعی این رژیم است

📌نکته اصلی گزارش اینجاست که ایران ظاهراً به دنبال مسیری بوده که در آن نیازی به اورانیوم غنی‌شده (که تمام دنیا روی آن حساس هستند) نباشد. اگر کشوری به گداخت خالص دست یابد، عملاً می‌تواند بدون داشتن کارخانه‌های عظیم غنی‌سازی، به قدرتمندترین سلاح جهان دست پیدا کند؛ هرچند گزارش ذکر می‌کند که دستیابی به چنین سطحی از دانش، در حال حاضر برای تهران یک معما و بسیار فراتر از توان فنی موجود به نظر می‌رسد.

منبع:

https://www.ynet.co.il/news/article/syu9djw7zl

لینک عضویت در کانال مشکات اندیشه:
https://news.1rj.ru/str/meshkatanalysis
👍31🕊1