🔻چین و «حق وتوی معدنی»؛ اهرمسازی عناصر نادر خاکی در جنگ تراشهها
🔹 ارنو برتران، تحلیلگر شناختهشده، در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: چین در اقدامی تازه مقررات سختگیرانهای برای صادرات عناصر نادر خاکی وضع کرده است که میتواند بهطور جدی زنجیره جهانی تولید نیمهرساناهای پیشرفته را تحت تأثیر قرار دهد.
بهراستی چرا چین مبادرت بهچنین اقدامی کرده؟
🔹چین با این تصمیم عملاً تلاش کرده جایگاه خود در زنجیره جهانی نیمهرساناها را به یک ابزار اهرمسازی ژئوپلیتیک تبدیل کند. ابزار انتخابیاش هم عناصری هستند که تقریباً انحصار پردازششان در دست پکن است: عناصر نادر خاکی.
🔹ممنوعیت صادرات فناوریهای استخراج و پالایش بههمراه شرط صدور مجوز موردی برای استفاده از این مواد در تولید تراشههای پیشرفته، به چین نوعی «حق وتوی غیررسمی» میدهد. این یعنی حتی اگر تراشه در تایوان یا اروپا ساخته شود، اگر ردّی هرچند کوچک (بیش از ۰.۱ درصد) از عناصر نادر خاکی چینی در آن باشد، باز هم بدون چراغ سبز پکن نمیتواند به بازار جهانی صادر شود.
🔹در واقع این حرکت یک پاسخ متقارن به تحریمهای صادراتی ایالات متحده است: همانطور که واشنگتن با کنترل فناوریهای ساخت تراشه دست پکن را بسته، چین هم اکنون با استفاده از تسلطش بر منابع حیاتی، فشار را به طرف مقابل برمیگرداند.
🔹اعلام این مقررات دقیقاً پیش از دیدار احتمالی شی جینپینگ و ترامپ نیز نشان میدهد این اقدام نه فقط اقتصادی، بلکه تاکتیکی و سیاسی است؛ نوعی هشدار عملی که اگر واشنگتن به ابزار کنترل دسترسی به فناوری متوسل شود، پکن هم میتواند قواعد بازی را سختتر کند.
🔹در پس ماجرا، چین دارد سیگنال میدهد که دوران وابستگی یکطرفه گذشته است. حالا هر دو قطب بزرگ فناوری میخواهند نشان دهند بدون همکاری و تعامل، هزینهها برای کل جهان سرسامآور خواهد شد.
🔹این پست برتران بحثهای گستردهای را در X برانگیخته از جمله اشاره به نقل قول مائو تسهتونگ در مورد «یادگیری جنگ از طریق جنگ»: به این معنا که بهترین راه برای یادگیری تاکتیکهای جنگی، شرکت در خود جنگ و کسب تجربه از طریق آزمون و خطا در میدان نبرد است.
@meshkatanalysis
https://x.com/rnaudbertrand/status/1976143949216764234?s=46
🔹 ارنو برتران، تحلیلگر شناختهشده، در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: چین در اقدامی تازه مقررات سختگیرانهای برای صادرات عناصر نادر خاکی وضع کرده است که میتواند بهطور جدی زنجیره جهانی تولید نیمهرساناهای پیشرفته را تحت تأثیر قرار دهد.
بهراستی چرا چین مبادرت بهچنین اقدامی کرده؟
🔹چین با این تصمیم عملاً تلاش کرده جایگاه خود در زنجیره جهانی نیمهرساناها را به یک ابزار اهرمسازی ژئوپلیتیک تبدیل کند. ابزار انتخابیاش هم عناصری هستند که تقریباً انحصار پردازششان در دست پکن است: عناصر نادر خاکی.
🔹ممنوعیت صادرات فناوریهای استخراج و پالایش بههمراه شرط صدور مجوز موردی برای استفاده از این مواد در تولید تراشههای پیشرفته، به چین نوعی «حق وتوی غیررسمی» میدهد. این یعنی حتی اگر تراشه در تایوان یا اروپا ساخته شود، اگر ردّی هرچند کوچک (بیش از ۰.۱ درصد) از عناصر نادر خاکی چینی در آن باشد، باز هم بدون چراغ سبز پکن نمیتواند به بازار جهانی صادر شود.
🔹در واقع این حرکت یک پاسخ متقارن به تحریمهای صادراتی ایالات متحده است: همانطور که واشنگتن با کنترل فناوریهای ساخت تراشه دست پکن را بسته، چین هم اکنون با استفاده از تسلطش بر منابع حیاتی، فشار را به طرف مقابل برمیگرداند.
🔹اعلام این مقررات دقیقاً پیش از دیدار احتمالی شی جینپینگ و ترامپ نیز نشان میدهد این اقدام نه فقط اقتصادی، بلکه تاکتیکی و سیاسی است؛ نوعی هشدار عملی که اگر واشنگتن به ابزار کنترل دسترسی به فناوری متوسل شود، پکن هم میتواند قواعد بازی را سختتر کند.
🔹در پس ماجرا، چین دارد سیگنال میدهد که دوران وابستگی یکطرفه گذشته است. حالا هر دو قطب بزرگ فناوری میخواهند نشان دهند بدون همکاری و تعامل، هزینهها برای کل جهان سرسامآور خواهد شد.
🔹این پست برتران بحثهای گستردهای را در X برانگیخته از جمله اشاره به نقل قول مائو تسهتونگ در مورد «یادگیری جنگ از طریق جنگ»: به این معنا که بهترین راه برای یادگیری تاکتیکهای جنگی، شرکت در خود جنگ و کسب تجربه از طریق آزمون و خطا در میدان نبرد است.
@meshkatanalysis
https://x.com/rnaudbertrand/status/1976143949216764234?s=46
X (formerly Twitter)
Arnaud Bertrand (@RnaudBertrand) on X
This is actually big, potentially huge, notably because China's new rare earth export controls include a provision (point 4 here: https://t.co/uY5iChWUTo) whereby anyone using rare earths to develop advanced semiconductors (defined as 14nm-and-below) will…
👍1
🔻جفری ساکس: صلح خاورمیانه گروگان اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا است
🔹در این گفتوگو، پروفسور جفری ساکس با نقدی تند به سیاستهای آمریکا و اسرائیل، روند صلح خاورمیانه را به چالش کشید. او در مقدمه سخنان خود تأکید کرد که برخلاف تبلیغات رایج، از سال ۲۰۰۲ تاکنون طرح صلحی از سوی کشورهای عربی ارائه شده که بارها تکرار شده است. این طرح بهروشنی بر تشکیل دو دولت مستقل ــ فلسطین در کنار اسرائیل بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ و با پایتختی در بیتالمقدس شرقی ــ استوار است. ساکس یادآور شد که این پیشنهاد در سازمان ملل بارها رأی اکثریت گرفته، اما آمریکا و اسرائیل مانع اجرای آن شدهاند.
🔹به گفته او، در شرایطی که کشتار و گرسنگی در غزه ادامه دارد، دولت ترامپ با ارائه یک «برنامه ۲۰ مادهای» مدعی تلاش برای صلح است، اما در عمل، این طرح چیزی جز استمرار ساختار استعماری گذشته نیست. او تصریح کرد که گنجاندن چهرههایی مانند دونالد ترامپ و تونی بلر در مقام ناظران بازسازی غزه، یادآور قیمومتهای استعماری قرن بیستم است و مشروعیتی ندارد. ساکس با لحنی انتقادی این ابتکار را «کارتونی از استعمار» توصیف کرد .
🔹ساکس در ادامه به نقش بنیامین نتانیاهو پرداخت و گفت نخستوزیر اسرائیل آشکارا با تشکیل دولت فلسطین مخالف است. او توضیح داد که نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در سازمان ملل اعلام کرده «هیچگاه دولت فلسطینی وجود نخواهد داشت»، در حالیکه چنین موضعی خلاف حقوق بینالملل است. به باور او، اسرائیل تنها با اتکای بیقید و شرط به حمایت سیاسی و نظامی آمریکا قادر به تداوم این وضعیت است وگرنه اکثریت جهانی خواهان تحقق دو دولتاند.
📌در پایان، استاد اقتصاد و روابط بینالملل تأکید کرد که مانع اصلی صلح، نه مردم اسرائیل و فلسطین، بلکه پیوند عمیق سیاست خارجی آمریکا با منافع اسرائیل است. او گفت «روزی که ایالات متحده واقعاً نماینده مردم خود شود، همان روزی است که صلح در خاورمیانه ممکن خواهد شد.» این گفتوگو نشان داد که از نگاه ساکس، راهحل روشن و ساده است: به رسمیت شناختن دولت فلسطین، پایان استعمار و خروج از سایه لابیهای سیاسی که دهههاست روند صلح را به گروگان گرفتهاند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/nSsZHmCFuW0?si=vUMNUX9zzMZ28dT8
🔹در این گفتوگو، پروفسور جفری ساکس با نقدی تند به سیاستهای آمریکا و اسرائیل، روند صلح خاورمیانه را به چالش کشید. او در مقدمه سخنان خود تأکید کرد که برخلاف تبلیغات رایج، از سال ۲۰۰۲ تاکنون طرح صلحی از سوی کشورهای عربی ارائه شده که بارها تکرار شده است. این طرح بهروشنی بر تشکیل دو دولت مستقل ــ فلسطین در کنار اسرائیل بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ و با پایتختی در بیتالمقدس شرقی ــ استوار است. ساکس یادآور شد که این پیشنهاد در سازمان ملل بارها رأی اکثریت گرفته، اما آمریکا و اسرائیل مانع اجرای آن شدهاند.
🔹به گفته او، در شرایطی که کشتار و گرسنگی در غزه ادامه دارد، دولت ترامپ با ارائه یک «برنامه ۲۰ مادهای» مدعی تلاش برای صلح است، اما در عمل، این طرح چیزی جز استمرار ساختار استعماری گذشته نیست. او تصریح کرد که گنجاندن چهرههایی مانند دونالد ترامپ و تونی بلر در مقام ناظران بازسازی غزه، یادآور قیمومتهای استعماری قرن بیستم است و مشروعیتی ندارد. ساکس با لحنی انتقادی این ابتکار را «کارتونی از استعمار» توصیف کرد .
🔹ساکس در ادامه به نقش بنیامین نتانیاهو پرداخت و گفت نخستوزیر اسرائیل آشکارا با تشکیل دولت فلسطین مخالف است. او توضیح داد که نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در سازمان ملل اعلام کرده «هیچگاه دولت فلسطینی وجود نخواهد داشت»، در حالیکه چنین موضعی خلاف حقوق بینالملل است. به باور او، اسرائیل تنها با اتکای بیقید و شرط به حمایت سیاسی و نظامی آمریکا قادر به تداوم این وضعیت است وگرنه اکثریت جهانی خواهان تحقق دو دولتاند.
📌در پایان، استاد اقتصاد و روابط بینالملل تأکید کرد که مانع اصلی صلح، نه مردم اسرائیل و فلسطین، بلکه پیوند عمیق سیاست خارجی آمریکا با منافع اسرائیل است. او گفت «روزی که ایالات متحده واقعاً نماینده مردم خود شود، همان روزی است که صلح در خاورمیانه ممکن خواهد شد.» این گفتوگو نشان داد که از نگاه ساکس، راهحل روشن و ساده است: به رسمیت شناختن دولت فلسطین، پایان استعمار و خروج از سایه لابیهای سیاسی که دهههاست روند صلح را به گروگان گرفتهاند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/nSsZHmCFuW0?si=vUMNUX9zzMZ28dT8
YouTube
Something BIG Is About to Happen to ISRAEL and the U.S... | Prof. Jeff Sachs
#JeffreySachs #JeffSachs #Israel #UnitedStates #US #Geopolitics #MiddleEast #WorldNews #BreakingNews #USIsrael #PoliticalAnalysis
In this explosive interview, Professor Jeffrey Sachs breaks down the escalating tensions in the Middle East, revealing critical…
In this explosive interview, Professor Jeffrey Sachs breaks down the escalating tensions in the Middle East, revealing critical…
👍2❤1
🔻تسلط از راه اجبار؛ نسخه واشنگتن و تلآویو برای منطقه
🔹در برنامهای که به میزبانی «گلن دیسن»، استاد روابط بینالملل و کارشناس ژئواکونومیک و ابتکار «اوراسیای بزرگ» برگزار شد، «الستیر کروک»، دیپلمات پیشین بریتانیا و مشاور امنیتی اتحادیه اروپا در امور خاورمیانه به بررسی وضعیت پرتنش منطقه پرداخت. در این گفتوگو، دیسن با طرح پرسشهایی درباره جایگاه اسرائیل، سیاستهای دولت نتانیاهو و پیوند آن با راهبردهای ترامپ و همچنین چشمانداز رویارویی با ایران، زمینه را برای تحلیلی گسترده از سوی کروک فراهم کرد.
🔹گلن از مهمان برنامه خواست تا شرایط کنونی اسرائیل، پیوند سیاستهای نتانیاهو با رویکردهای ترامپ و نیز پیامدهای احتمالی برای منطقه را تشریح کند.
🔹کروک در پاسخ تأکید کرد که سیاست مشترک نتانیاهو و ترامپ بر پایهی دکترین «تسلط از راه اجبار» بنا شده است. او توضیح داد که این رویکرد عمداً نهادهای بینالمللی و قوانین پذیرفتهشده را نادیده میگیرد و به جای مذاکره بر «تحمیل» تکیه دارد.
🔹از نظر او، این سیاست اسرائیل را در موقعیتی قرار داده که بیش از آنکه امنیتآفرین باشد، باعث فرسایش داخلی و افزایش فشار خارجی شده است. به گفتهی کروک، این راهبرد آمریکا و اسرائیل را به سمت بازتولید نوعی استعمار نوین سوق داده است؛ مدلی که در آن متحدان و حتی اروپا ناگزیرند از طریق فشار اقتصادی و نظامی مطیع بمانند.
🔹در بخش دیگری از گفتوگو، کروک به بحرانهای داخلی اسرائیل پرداخت و خاطرنشان کرد که جامعهی این رژیم در برابر نوعی «صهیونیسم خشونتبار جدید» دچار شکاف شده است.
🔹او توضیح داد که از یک سو، سرکوب بیرحمانهی فلسطینیها و عملیات در غزه و لبنان باعث انزوای اسرائیل شده و از سوی دیگر، برخورد دولت با اعتراضهای داخلی حتی خانوادههای گروگانها فضای داخلی را به شدت متشنج کرده است. به باور او، این وضعیت نه تنها انسجام داخلی اسرائیل را تهدید میکند، بلکه در بلندمدت میتواند آیندهی این کشور را برای نسلهای بعدی به پرسش بگذارد.
🔹موضوع اصلی دیگر گفتوگو احتمال جنگ با ایران بود. کروک با اشاره به شکست توافق هستهای و پایان رسمی برجام، توضیح داد که اکنون هیچ چارچوب دیپلماتیکی باقی نمانده و این شرایط به آمریکا امکان میدهد اولتیماتومهای تازهای به تهران تحمیل کند.
🔹او گفت که نشانهها از انتقال گستردهی تجهیزات نظامی به منطقه و فشارهای اسرائیل برای حمله حکایت دارند.
🔹از نظر کروک، اگر اسرائیل و آمریکا تصمیم به جنگ بگیرند، نتیجه آن نهتنها میتواند اقتصاد و جامعهی اسرائیل را بیش از پیش متزلزل کند، بلکه خطر ورود بازیگران بزرگ مانند روسیه و چین را نیز به همراه دارد. او هشدار داد که تصور پیروزی آسان در چنین نبردی نوعی خوشبینی خطرناک است و بیتوجهی به واقعیتهای مقاومت منطقهای میتواند پیامدهای پیشبینیناپذیری داشته باشد.
📌در پایان، کروک یادآور شد که جهان غرب در حال گذار به دورهای است که در آن هنجارهای حقوقی و اخلاقی عملاً کنار گذاشته شدهاند و سیاستهای مبتنی بر «قدرت عریان» جایگزین شدهاند.
📌 او تأکید کرد که چنین وضعیتی نه تنها آیندهی خاورمیانه، بلکه ثبات جهانی را هم در معرض تهدید قرار میدهد. از نگاه او، اصرار بر تحمیل اراده از راه زور چه در غزه، چه در ایران در نهایت میتواند به شکافهای عمیقتر داخلی در غرب و اسرائیل بینجامد و این همان نقطهای است که به گفتهی او سرنوشت منطقه و حتی آمریکا و اروپا به آن گره خورده است.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/2w5lDU92CEw?si=lrOCdXXUiOfJP0lc
🔹در برنامهای که به میزبانی «گلن دیسن»، استاد روابط بینالملل و کارشناس ژئواکونومیک و ابتکار «اوراسیای بزرگ» برگزار شد، «الستیر کروک»، دیپلمات پیشین بریتانیا و مشاور امنیتی اتحادیه اروپا در امور خاورمیانه به بررسی وضعیت پرتنش منطقه پرداخت. در این گفتوگو، دیسن با طرح پرسشهایی درباره جایگاه اسرائیل، سیاستهای دولت نتانیاهو و پیوند آن با راهبردهای ترامپ و همچنین چشمانداز رویارویی با ایران، زمینه را برای تحلیلی گسترده از سوی کروک فراهم کرد.
🔹گلن از مهمان برنامه خواست تا شرایط کنونی اسرائیل، پیوند سیاستهای نتانیاهو با رویکردهای ترامپ و نیز پیامدهای احتمالی برای منطقه را تشریح کند.
🔹کروک در پاسخ تأکید کرد که سیاست مشترک نتانیاهو و ترامپ بر پایهی دکترین «تسلط از راه اجبار» بنا شده است. او توضیح داد که این رویکرد عمداً نهادهای بینالمللی و قوانین پذیرفتهشده را نادیده میگیرد و به جای مذاکره بر «تحمیل» تکیه دارد.
🔹از نظر او، این سیاست اسرائیل را در موقعیتی قرار داده که بیش از آنکه امنیتآفرین باشد، باعث فرسایش داخلی و افزایش فشار خارجی شده است. به گفتهی کروک، این راهبرد آمریکا و اسرائیل را به سمت بازتولید نوعی استعمار نوین سوق داده است؛ مدلی که در آن متحدان و حتی اروپا ناگزیرند از طریق فشار اقتصادی و نظامی مطیع بمانند.
🔹در بخش دیگری از گفتوگو، کروک به بحرانهای داخلی اسرائیل پرداخت و خاطرنشان کرد که جامعهی این رژیم در برابر نوعی «صهیونیسم خشونتبار جدید» دچار شکاف شده است.
🔹او توضیح داد که از یک سو، سرکوب بیرحمانهی فلسطینیها و عملیات در غزه و لبنان باعث انزوای اسرائیل شده و از سوی دیگر، برخورد دولت با اعتراضهای داخلی حتی خانوادههای گروگانها فضای داخلی را به شدت متشنج کرده است. به باور او، این وضعیت نه تنها انسجام داخلی اسرائیل را تهدید میکند، بلکه در بلندمدت میتواند آیندهی این کشور را برای نسلهای بعدی به پرسش بگذارد.
🔹موضوع اصلی دیگر گفتوگو احتمال جنگ با ایران بود. کروک با اشاره به شکست توافق هستهای و پایان رسمی برجام، توضیح داد که اکنون هیچ چارچوب دیپلماتیکی باقی نمانده و این شرایط به آمریکا امکان میدهد اولتیماتومهای تازهای به تهران تحمیل کند.
🔹او گفت که نشانهها از انتقال گستردهی تجهیزات نظامی به منطقه و فشارهای اسرائیل برای حمله حکایت دارند.
🔹از نظر کروک، اگر اسرائیل و آمریکا تصمیم به جنگ بگیرند، نتیجه آن نهتنها میتواند اقتصاد و جامعهی اسرائیل را بیش از پیش متزلزل کند، بلکه خطر ورود بازیگران بزرگ مانند روسیه و چین را نیز به همراه دارد. او هشدار داد که تصور پیروزی آسان در چنین نبردی نوعی خوشبینی خطرناک است و بیتوجهی به واقعیتهای مقاومت منطقهای میتواند پیامدهای پیشبینیناپذیری داشته باشد.
📌در پایان، کروک یادآور شد که جهان غرب در حال گذار به دورهای است که در آن هنجارهای حقوقی و اخلاقی عملاً کنار گذاشته شدهاند و سیاستهای مبتنی بر «قدرت عریان» جایگزین شدهاند.
📌 او تأکید کرد که چنین وضعیتی نه تنها آیندهی خاورمیانه، بلکه ثبات جهانی را هم در معرض تهدید قرار میدهد. از نگاه او، اصرار بر تحمیل اراده از راه زور چه در غزه، چه در ایران در نهایت میتواند به شکافهای عمیقتر داخلی در غرب و اسرائیل بینجامد و این همان نقطهای است که به گفتهی او سرنوشت منطقه و حتی آمریکا و اروپا به آن گره خورده است.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/2w5lDU92CEw?si=lrOCdXXUiOfJP0lc
YouTube
Alastair Crooke: War Against Iran is Imminent, Peace Through Subjugation
Alastair Crooke is a former British diplomat and the Founder of Conflicts Forum based in Beirut. He was formerly an advisor on Middle East issues to Javier Solana, the EU Foreign Policy Chief. Crooke argues that the strategy of peace through subjugation has…
📌اسکات ریتر: توافق اسرائیل و حماس، پیروزی کامل برای فلسطین
🔹در این مصاحبه، اسکات ریتر، افسر پیشین اطلاعاتی و تحلیلگر سیاسی، به بررسی توافق تازه میان اسرائیل و حماس پرداخت و آن را نقطه عطفی در روند درگیری توصیف کرد.
🔹او در مقدمه سخنانش یادآور شد که فاز نخست توافق بر مبادله اسرا متمرکز است: آزادی حدود ۱۲۰۰ زندانی فلسطینی در برابر بازگرداندن گروگانها و اجساد اسرائیلیها. همچنین اسرائیل موظف است از ۷۰ درصد نوار غزه عقبنشینی کند؛ اقدامی که اگر تکمیل شود، زمینه ورود به مراحل بعدی توافق و مسیر صلح را فراهم خواهد کرد.
🔹ریتر با اشاره به شرط خلع سلاح حماس، توضیح داد که این موضوع برای نخستین بار مطرح نمیشود. به گفته او، حماس بارها اعلام کرده حاضر است در صورت تضمین تشکیل دولت فلسطین، سلاح را زمین بگذارد. او این توافق را «معامله صلح حماس» خواند، زیرا همه خواستههای اصلی این گروه از جمله تضمین راه برای ایجاد دولت فلسطین در آن گنجانده شده است. در عین حال هشدار داد که خطر همیشگی نقض آتشبس از سوی اسرائیل همچنان پابرجاست.
🔹وی در ادامه به وضعیت سیاسی اسرائیل و فشارهای داخلی و خارجی اشاره کرد. به باور او، بنیامین نتانیاهو با بحران مشروعیت و فروپاشی ائتلاف افراطی خود مواجه است و حمایت آمریکا از او در حال فرسایش است.
🔹ریتر تأکید کرد که نفوذ اسرائیل بر سیاستمداران آمریکایی دیگر مثل گذشته نیست و حتی بخشی از جریان «مگــا» در ایالات متحده حاضر نیستند آمریکا را در خدمت منافع تلآویو ببینند. این تغییر فضای سیاسی، یکی از عوامل کلیدی حرکت اسرائیل به سمت توافق دانسته شد.
📌او در پایان به نقش آمریکا و شخص دونالد ترامپ پرداخت. ریتر گفت تهدید نظامی آمریکا علیه حماس بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، نوعی نمایش بود؛ زیرا آنچه در عمل توافق را ممکن ساخت، فشار کشورهای عربی و کاهش حمایت عمومی از اسرائیل بود. او تصریح کرد که ترامپ میتواند این روند را به نام خود ثبت کند و حتی رؤیای نوبل صلح در سر بپروراند، اما حقیقت آن است که این حماس و تحولات سیاسی جهان بودند که صحنه را تغییر دادند. به گفته ریتر، بازگشت اسرا به غزه نه بازگشت به ویرانهها، بلکه به «واقعیت فلسطین آزاد» خواهد بود.
@meshkatanalysis
https://www.youtube.com/live/9miE7qkQunQ?si=ZRjln5sVVh3ZiFjh
🔹در این مصاحبه، اسکات ریتر، افسر پیشین اطلاعاتی و تحلیلگر سیاسی، به بررسی توافق تازه میان اسرائیل و حماس پرداخت و آن را نقطه عطفی در روند درگیری توصیف کرد.
🔹او در مقدمه سخنانش یادآور شد که فاز نخست توافق بر مبادله اسرا متمرکز است: آزادی حدود ۱۲۰۰ زندانی فلسطینی در برابر بازگرداندن گروگانها و اجساد اسرائیلیها. همچنین اسرائیل موظف است از ۷۰ درصد نوار غزه عقبنشینی کند؛ اقدامی که اگر تکمیل شود، زمینه ورود به مراحل بعدی توافق و مسیر صلح را فراهم خواهد کرد.
🔹ریتر با اشاره به شرط خلع سلاح حماس، توضیح داد که این موضوع برای نخستین بار مطرح نمیشود. به گفته او، حماس بارها اعلام کرده حاضر است در صورت تضمین تشکیل دولت فلسطین، سلاح را زمین بگذارد. او این توافق را «معامله صلح حماس» خواند، زیرا همه خواستههای اصلی این گروه از جمله تضمین راه برای ایجاد دولت فلسطین در آن گنجانده شده است. در عین حال هشدار داد که خطر همیشگی نقض آتشبس از سوی اسرائیل همچنان پابرجاست.
🔹وی در ادامه به وضعیت سیاسی اسرائیل و فشارهای داخلی و خارجی اشاره کرد. به باور او، بنیامین نتانیاهو با بحران مشروعیت و فروپاشی ائتلاف افراطی خود مواجه است و حمایت آمریکا از او در حال فرسایش است.
🔹ریتر تأکید کرد که نفوذ اسرائیل بر سیاستمداران آمریکایی دیگر مثل گذشته نیست و حتی بخشی از جریان «مگــا» در ایالات متحده حاضر نیستند آمریکا را در خدمت منافع تلآویو ببینند. این تغییر فضای سیاسی، یکی از عوامل کلیدی حرکت اسرائیل به سمت توافق دانسته شد.
📌او در پایان به نقش آمریکا و شخص دونالد ترامپ پرداخت. ریتر گفت تهدید نظامی آمریکا علیه حماس بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، نوعی نمایش بود؛ زیرا آنچه در عمل توافق را ممکن ساخت، فشار کشورهای عربی و کاهش حمایت عمومی از اسرائیل بود. او تصریح کرد که ترامپ میتواند این روند را به نام خود ثبت کند و حتی رؤیای نوبل صلح در سر بپروراند، اما حقیقت آن است که این حماس و تحولات سیاسی جهان بودند که صحنه را تغییر دادند. به گفته ریتر، بازگشت اسرا به غزه نه بازگشت به ویرانهها، بلکه به «واقعیت فلسطین آزاد» خواهد بود.
@meshkatanalysis
https://www.youtube.com/live/9miE7qkQunQ?si=ZRjln5sVVh3ZiFjh
YouTube
Scott Ritter : Can We Trust the Israel–Hamas Deal?
🤔1💩1
🔻 سایه سنگین ایران؛ پیوند امنیتی اسرائیل و اعراب در پشت پرده جنگ غزه
🔹گزارش تازهای از روزنامه واشنگتنپست به قلم «دیوید کنر» (David Kenner) با استناد به اسناد محرمانهای که به دست کنسرسیوم بینالمللی روزنامهنگاران تحقیقی رسیده، پرده از ابعاد تازهای از مناسبات امنیتی در خاورمیانه برمیدارد.
🔹این گزارش نشان میدهد که در اوج محکومیت عمومی جنگ اسرائیل علیه غزه از سوی دولتهای عربی، برخی از همین کشورها در سکوت، همکاری نظامی خود با اسرائیل را گسترش دادهاند. برگزاری نشستهای مشترک، تمرینهای نظامی و هماهنگیهای اطلاعاتی در خاک کشورهای عربی چون قطر، بحرین، مصر و اردن، تصویری دوگانه از روابط علنی و پشتپرده را ترسیم میکند.
🔹به روایت اسناد، در شرایطی که رهبران عرب در مجامع جهانی اسرائیل را به «نسلکشی» و «پاکسازی قومی» متهم میکردند، افسران نظامی این کشورها به صورت مستقیم با همتایان اسرائیلی دیدار داشتند.
🔹گفته شده که حتی در ماه مه ۲۰۲۴ افسران اسرائیلی به پایگاه العدید قطر وارد شدند، بیآنکه از مبادی ورودی غیرنظامی عبور کنند، تا احتمال افشای حضورشان در انظار عمومی کاهش یابد. این رفتار تضادی آشکار میان لحن تند دوحه در سازمان ملل و اقدامات عملیاش در خاک خود به نمایش میگذارد.
🔹بر اساس آنچه در اسناد آمده، نقش ایالات متحده و فرماندهی مرکزی ارتش این کشور (سنتکام) محوری بوده است.
🔹اسناد نشان میدهد که این نهاد نه تنها هماهنگکننده نشستها و تمرینهای نظامی بوده، بلکه برنامههایی برای مقابله با تونلهای زیرزمینی حماس و طراحی عملیات اطلاعاتی علیه روایت ایران تدارک دیده است.
🔹همچنین در قالب طرحی موسوم به «ساختار امنیت منطقهای»، از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ دادههای راداری برخی کشورهای عربی به شبکههای آمریکا و اسرائیل متصل شد تا یک سامانه دفاع هوایی مشترک علیه موشکها و پهپادهای ایران شکل بگیرد.
🔹در گزارش تصریح شده که حساسیت سیاسی این همکاریها به حدی بوده که در دستورالعمل نشستها قید شده بود: «عکسی گرفته نشود و هیچ رسانهای مطلع نشود.» حتی به جزئیاتی مانند غذا نیز توجه شده و از آشپزخانهها خواسته بودند که «هیچگونه گوشت خوک یا سختپوست» سرو نشود تا اختلاف مذهبی میان افسران عرب و اسرائیلی پیش نیاید.
🔹همین جزئیات کوچک نشان میدهد که سطح اعتماد میان طرفها شکننده بوده و همه طرفین از پیامدهای افشای چنین روابطی آگاه بودند.
🔹آنگونه که تحلیلگران این گزارش توضیح دادهاند، محور اصلی این همکاریها «تهدید ایران» بوده است.
🔹یکی از اسناد ایران و گروههای وابسته به آن را «محور شرارت» خوانده و نقشههایی از برد موشکهای ایرانی در یمن و غزه ترسیم کرده است. به بیان کارشناسان امنیتی، هراس مشترک از تهران بیش از هر انگیزه سیاسی یا دیپلماتیک، بنیان این همکاریها را شکل داده است.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده که حمله هوایی اسرائیل به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵ این شراکت پنهان را وارد بحران کرد. تحلیلگران معتقدند این اقدام شکافی جدی ایجاد کرد و بیاعتمادی شدیدی بر جای گذاشت. به گفته امیل حکیم از «انستیتوی بینالمللی مطالعات راهبردی»، این حمله «آمریکا را در موقعیت همدست یا ناظر منفعل» نشان داد و تلاشهای این کشور برای حفظ چارچوب امنیتی مشترک را برای سالها دشوار خواهد کرد. هرچند، عذرخواهی رسمی بنیامین نتانیاهو از قطر و فشار مستقیم دولت ترامپ برای آرام کردن تنشها مانع از فروپاشی کامل این همکاریها شد.
🔹در پایان، گزارش خاطرنشان میکند که هرچند کشورهای عربی ممکن است حمایت مالی و دیپلماتیک از آتشبس غزه و نیروهای بینالمللی در این منطقه ارائه دهند، اما به احتمال زیاد از اعزام مستقیم نیروهای خودداری خواهند کرد. همانطور که یک استاد دانشگاه اتاوا نقل شده، این کشورها همزمان از «اسرائیل رهاشده» نگراناند و از سوی دیگر به «چتر امنیتی آمریکا» وابستهاند. این دوگانگی نشان میدهد که امنیت پنهان و مشروعیت سیاسی همچنان در تضاد بنیادین باقی مانده است.
@meshkatanalysis
https://www.washingtonpost.com/national-security/2025/10/11/us-israel-arab-military-leaked-documents/
🔹گزارش تازهای از روزنامه واشنگتنپست به قلم «دیوید کنر» (David Kenner) با استناد به اسناد محرمانهای که به دست کنسرسیوم بینالمللی روزنامهنگاران تحقیقی رسیده، پرده از ابعاد تازهای از مناسبات امنیتی در خاورمیانه برمیدارد.
🔹این گزارش نشان میدهد که در اوج محکومیت عمومی جنگ اسرائیل علیه غزه از سوی دولتهای عربی، برخی از همین کشورها در سکوت، همکاری نظامی خود با اسرائیل را گسترش دادهاند. برگزاری نشستهای مشترک، تمرینهای نظامی و هماهنگیهای اطلاعاتی در خاک کشورهای عربی چون قطر، بحرین، مصر و اردن، تصویری دوگانه از روابط علنی و پشتپرده را ترسیم میکند.
🔹به روایت اسناد، در شرایطی که رهبران عرب در مجامع جهانی اسرائیل را به «نسلکشی» و «پاکسازی قومی» متهم میکردند، افسران نظامی این کشورها به صورت مستقیم با همتایان اسرائیلی دیدار داشتند.
🔹گفته شده که حتی در ماه مه ۲۰۲۴ افسران اسرائیلی به پایگاه العدید قطر وارد شدند، بیآنکه از مبادی ورودی غیرنظامی عبور کنند، تا احتمال افشای حضورشان در انظار عمومی کاهش یابد. این رفتار تضادی آشکار میان لحن تند دوحه در سازمان ملل و اقدامات عملیاش در خاک خود به نمایش میگذارد.
🔹بر اساس آنچه در اسناد آمده، نقش ایالات متحده و فرماندهی مرکزی ارتش این کشور (سنتکام) محوری بوده است.
🔹اسناد نشان میدهد که این نهاد نه تنها هماهنگکننده نشستها و تمرینهای نظامی بوده، بلکه برنامههایی برای مقابله با تونلهای زیرزمینی حماس و طراحی عملیات اطلاعاتی علیه روایت ایران تدارک دیده است.
🔹همچنین در قالب طرحی موسوم به «ساختار امنیت منطقهای»، از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ دادههای راداری برخی کشورهای عربی به شبکههای آمریکا و اسرائیل متصل شد تا یک سامانه دفاع هوایی مشترک علیه موشکها و پهپادهای ایران شکل بگیرد.
🔹در گزارش تصریح شده که حساسیت سیاسی این همکاریها به حدی بوده که در دستورالعمل نشستها قید شده بود: «عکسی گرفته نشود و هیچ رسانهای مطلع نشود.» حتی به جزئیاتی مانند غذا نیز توجه شده و از آشپزخانهها خواسته بودند که «هیچگونه گوشت خوک یا سختپوست» سرو نشود تا اختلاف مذهبی میان افسران عرب و اسرائیلی پیش نیاید.
🔹همین جزئیات کوچک نشان میدهد که سطح اعتماد میان طرفها شکننده بوده و همه طرفین از پیامدهای افشای چنین روابطی آگاه بودند.
🔹آنگونه که تحلیلگران این گزارش توضیح دادهاند، محور اصلی این همکاریها «تهدید ایران» بوده است.
🔹یکی از اسناد ایران و گروههای وابسته به آن را «محور شرارت» خوانده و نقشههایی از برد موشکهای ایرانی در یمن و غزه ترسیم کرده است. به بیان کارشناسان امنیتی، هراس مشترک از تهران بیش از هر انگیزه سیاسی یا دیپلماتیک، بنیان این همکاریها را شکل داده است.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده که حمله هوایی اسرائیل به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵ این شراکت پنهان را وارد بحران کرد. تحلیلگران معتقدند این اقدام شکافی جدی ایجاد کرد و بیاعتمادی شدیدی بر جای گذاشت. به گفته امیل حکیم از «انستیتوی بینالمللی مطالعات راهبردی»، این حمله «آمریکا را در موقعیت همدست یا ناظر منفعل» نشان داد و تلاشهای این کشور برای حفظ چارچوب امنیتی مشترک را برای سالها دشوار خواهد کرد. هرچند، عذرخواهی رسمی بنیامین نتانیاهو از قطر و فشار مستقیم دولت ترامپ برای آرام کردن تنشها مانع از فروپاشی کامل این همکاریها شد.
🔹در پایان، گزارش خاطرنشان میکند که هرچند کشورهای عربی ممکن است حمایت مالی و دیپلماتیک از آتشبس غزه و نیروهای بینالمللی در این منطقه ارائه دهند، اما به احتمال زیاد از اعزام مستقیم نیروهای خودداری خواهند کرد. همانطور که یک استاد دانشگاه اتاوا نقل شده، این کشورها همزمان از «اسرائیل رهاشده» نگراناند و از سوی دیگر به «چتر امنیتی آمریکا» وابستهاند. این دوگانگی نشان میدهد که امنیت پنهان و مشروعیت سیاسی همچنان در تضاد بنیادین باقی مانده است.
@meshkatanalysis
https://www.washingtonpost.com/national-security/2025/10/11/us-israel-arab-military-leaked-documents/
The Washington Post
Arab states expanded cooperation with Israeli military during Gaza war, files show
Documents from U.S. Central Command show meetings over the past three years between Israeli and Arab military officials to coordinate on regional threats.
🔻از جنگ سرد قدیم تا جنگ سرد جدید: آینده مبهم همکاریهای آسیا-پاسیفیک
🔹این گفتوگو میان جان میرشایمر، نظریهپرداز سرشناس روابط بینالملل و استاد دانشگاه شیکاگو و سر رابین نیبِلِت، مدیر پیشین اندیشکده چتم هاوس، در چارچوب «انجمن دانش جهانی» برگزار شد. موضوع اصلی بحث، آینده نظم ژئواکونومیک جهانی و جایگاه نهادهایی چون سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا-پاسیفیک در شرایط رقابت فزاینده قدرتهای بزرگ بود.
🔹میرشایمر در آغاز سخنانش توضیح داد که آیندهی اَپیک و نظم بینالمللی لیبرال چندان امیدوارکننده نیست.
🔹او تأکید کرد که دلیل اصلی این وضعیت، گذار از جهان تکقطبی پس از جنگ سرد به جهانی چندقطبی است. به باور او، زمانی که ایالات متحده تنها قدرت بزرگ بود، توانست نظم غربی خود را به نظم بینالمللی تعمیم دهد؛ اما امروز با ظهور چین و بازگشت روسیه، جهان دوباره به سمت نظمهای «بسته»ای مشابه دوران جنگ سرد حرکت میکند.
🔹وی اضافه کرد که در چنین شرایطی، نهادهایی چون APEC یا سازمان تجارت جهانی همچنان پابرجا میمانند، اما نقش آنها سطحی و کماثر خواهد بود، زیرا در رقابت قدرتهای بزرگ، مسائل امنیتی همواره بر ملاحظات اقتصادی غلبه دارند.
🔹در ادامه، نیبلت دیدگاهی اندکی متفاوت ارائه داد. او گفت که APEC بازماندهای از دوران خوشبینی پس از جنگ سرد است؛ دورانی که جهانیسازی به نظر میرسید آینده جهان را رقم بزند. با این حال، او خاطرنشان کرد که امروز APEC درست در قلب رقابت ایالات متحده و چین قرار گرفته است. وی این وضعیت را نوعی «جنگ سرد جدید» توصیف کرد که هم در حوزه اقتصاد و فناوری و هم در عرصه نظامی جریان دارد.
🔹به گفته او، کشورهایی نظیر کره جنوبی و ژاپن اکنون ناچارند میان دو قدرت انتخاب کنند و حتی در صنایع حساسی چون نیمههادیها، آزادی عمل خود را از دست دادهاند. با این حال، نیبلت اضافه کرد که هنوز میتوان به نقش APEC بهعنوان پل نرم میان واشنگتن و پکن امیدوار بود؛ جایی که دو طرف گاه از آن برای کاستن از تنشها استفاده میکنند.
🔹وقتی بحث به نقش کره جنوبی کشیده شد، میرشایمر تصریح کرد که این کشور در نظم کنونی آزادی عمل اندکی دارد. از نگاه او، کره جنوبی بهعنوان متحد خط مقدم آمریکا، ناگزیر بخشی از نظمی است که توسط یک قدرت بزرگ «بیرحم» هدایت میشود. او یادآور شد که برخلاف تصویر رسمی، ایالات متحده نیز همچون دیگر قدرتهای بزرگ، منافع خود را بیتعارف دنبال میکند و این مسئله حاشیه مانور کره جنوبی را محدود کرده است.
🔹نیبلت هم در این بخش همنظر بود و افزود که کره جنوبی مجبور است در جنگ سرد جدید، جانب آمریکا را بگیرد؛ دستکم در حوزه فناوری. به باور او، هرچند چین به سرعت در حال پیشی گرفتن است، اما پیوستن کره به زنجیرهی متحدان آمریکا میتواند برایش دسترسی ویژه به بازارهای غربی فراهم کند. او همچنین توصیه کرد که سئول با سرمایهگذاری در نهادهایی چون APEC و همکاری در زمینه انرژی و فناوری سبز، بتواند بخشی از قواعد بازی را به نفع خود شکل دهد.
🔹در پایان، میرشایمر هشدار داد که رقابت قدرتهای بزرگ همواره پرخطر و خشن است؛ اما وجود سلاحهای هستهای دستکم انگیزهای قوی برای مدیریت بحرانها ایجاد کرده است. نیبلت نیز تأکید کرد که هرچند شرایط سخت است، اما هنوز امکان ایجاد فضاهای همکاری منطقهای و بینالمللی وجود دارد.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/W6TqyEQnFsA?si=fJgqIfnCHQDaGpBT
🔹این گفتوگو میان جان میرشایمر، نظریهپرداز سرشناس روابط بینالملل و استاد دانشگاه شیکاگو و سر رابین نیبِلِت، مدیر پیشین اندیشکده چتم هاوس، در چارچوب «انجمن دانش جهانی» برگزار شد. موضوع اصلی بحث، آینده نظم ژئواکونومیک جهانی و جایگاه نهادهایی چون سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا-پاسیفیک در شرایط رقابت فزاینده قدرتهای بزرگ بود.
🔹میرشایمر در آغاز سخنانش توضیح داد که آیندهی اَپیک و نظم بینالمللی لیبرال چندان امیدوارکننده نیست.
🔹او تأکید کرد که دلیل اصلی این وضعیت، گذار از جهان تکقطبی پس از جنگ سرد به جهانی چندقطبی است. به باور او، زمانی که ایالات متحده تنها قدرت بزرگ بود، توانست نظم غربی خود را به نظم بینالمللی تعمیم دهد؛ اما امروز با ظهور چین و بازگشت روسیه، جهان دوباره به سمت نظمهای «بسته»ای مشابه دوران جنگ سرد حرکت میکند.
🔹وی اضافه کرد که در چنین شرایطی، نهادهایی چون APEC یا سازمان تجارت جهانی همچنان پابرجا میمانند، اما نقش آنها سطحی و کماثر خواهد بود، زیرا در رقابت قدرتهای بزرگ، مسائل امنیتی همواره بر ملاحظات اقتصادی غلبه دارند.
🔹در ادامه، نیبلت دیدگاهی اندکی متفاوت ارائه داد. او گفت که APEC بازماندهای از دوران خوشبینی پس از جنگ سرد است؛ دورانی که جهانیسازی به نظر میرسید آینده جهان را رقم بزند. با این حال، او خاطرنشان کرد که امروز APEC درست در قلب رقابت ایالات متحده و چین قرار گرفته است. وی این وضعیت را نوعی «جنگ سرد جدید» توصیف کرد که هم در حوزه اقتصاد و فناوری و هم در عرصه نظامی جریان دارد.
🔹به گفته او، کشورهایی نظیر کره جنوبی و ژاپن اکنون ناچارند میان دو قدرت انتخاب کنند و حتی در صنایع حساسی چون نیمههادیها، آزادی عمل خود را از دست دادهاند. با این حال، نیبلت اضافه کرد که هنوز میتوان به نقش APEC بهعنوان پل نرم میان واشنگتن و پکن امیدوار بود؛ جایی که دو طرف گاه از آن برای کاستن از تنشها استفاده میکنند.
🔹وقتی بحث به نقش کره جنوبی کشیده شد، میرشایمر تصریح کرد که این کشور در نظم کنونی آزادی عمل اندکی دارد. از نگاه او، کره جنوبی بهعنوان متحد خط مقدم آمریکا، ناگزیر بخشی از نظمی است که توسط یک قدرت بزرگ «بیرحم» هدایت میشود. او یادآور شد که برخلاف تصویر رسمی، ایالات متحده نیز همچون دیگر قدرتهای بزرگ، منافع خود را بیتعارف دنبال میکند و این مسئله حاشیه مانور کره جنوبی را محدود کرده است.
🔹نیبلت هم در این بخش همنظر بود و افزود که کره جنوبی مجبور است در جنگ سرد جدید، جانب آمریکا را بگیرد؛ دستکم در حوزه فناوری. به باور او، هرچند چین به سرعت در حال پیشی گرفتن است، اما پیوستن کره به زنجیرهی متحدان آمریکا میتواند برایش دسترسی ویژه به بازارهای غربی فراهم کند. او همچنین توصیه کرد که سئول با سرمایهگذاری در نهادهایی چون APEC و همکاری در زمینه انرژی و فناوری سبز، بتواند بخشی از قواعد بازی را به نفع خود شکل دهد.
🔹در پایان، میرشایمر هشدار داد که رقابت قدرتهای بزرگ همواره پرخطر و خشن است؛ اما وجود سلاحهای هستهای دستکم انگیزهای قوی برای مدیریت بحرانها ایجاد کرده است. نیبلت نیز تأکید کرد که هرچند شرایط سخت است، اما هنوز امکان ایجاد فضاهای همکاری منطقهای و بینالمللی وجود دارد.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/W6TqyEQnFsA?si=fJgqIfnCHQDaGpBT
YouTube
The Future of the Global Geoeconomic Order│John Mearsheimer, Robin Niblett and Henry Haggard
Under the theme of "The Future of APEC and the global Geoeconomic Order", Professor John Mearsheimer, a leading scholar in modern international politics, and Robin Niblett, former Director of Chatham House, will engage in a deep and insightful discussion.…
👍1
🔻افکار عمومی عرب و فرصت تازه چین در سایه جنگ غزه
🔹در سالهای اخیر، پروژه «یک کمربند، یک جاده» چین موجب شد که حضور این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا پررنگتر شود. در ابتدا نگاه مردم عرب نسبت به پکن مثبت بود، اما در فاصلهی سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ این تصویر کمکم رنگ باخت. تغییر مسیر درست از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد؛ زمانی که جنگ غزه شعلهور شد و همزمان نگاهها بهطور ناگهانی علیه آمریکا و به سود چین تغییر کرد.
🔹یافتههای «عرب بارومتر» نشان میدهد که این تغییر نه محصول ابتکار چین، بلکه پیامد مستقیم سیاستهای واشنگتن بوده است. اعلام «حمایت آهنین» بایدن از اسرائیل همزمان با بمباران غزه در کمتر از سه هفته محبوبیت آمریکا در تونس را از ۴۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش داد. روند مشابهی در اردن، عراق و لبنان هم ثبت شد.
🔹در مقابل، چین در همان کشورها شاهد افزایش بین ۶ تا ۱۶ درصدی محبوبیت بود. این در حالی است که تنها اقلیتی کوچک، چین را حامی حقوق فلسطینیان دانستهاند. بنابراین جهش ناگهانی در نگاه مثبت به پکن بیشتر بر اساس منطق «دشمن دشمن من، دوست من است» شکل گرفته است تا نتیجهی نقشآفرینی واقعی چین در بحران.
🔹با این وجود، برای رهبران منطقه اهمیت ماجرا در جای دیگری است: افکار عمومی، حتی در کشورهای اقتدارگرا به یک شاخص حیاتی بدل شده است. دولتها با نزدیکشدن به چین نهتنها میتوانند منابع مالی و سرمایهگذاری تازه جذب کنند، بلکه از فشار اجتماعی ناشی از خشم نسبت به آمریکا نیز بکاهند. سفر اخیر شی جینپینگ به مراکش، نخستین دیدار یک رهبر چینی از این کشور، نشانهای از چنین تحولی است.
🔹از منظر رقابت جهانی، این وضعیت فرصتی طلایی برای پکن محسوب میشود. چین بدون اینکه در میدان فلسطین و اسرائیل دخالت جدی کند، اکنون در جایگاه رقیب اصلی آمریکا دیده میشود. این موقعیت میتواند در آینده به ابزار چانهزنی اقتصادی و دیپلماتیک بدل شود؛ بهویژه اگر واشنگتن نتواند اعتماد ازدسترفته را بازسازی کند.
📌در جمعبندی، دادههای عرب بارومتر نشان میدهد که جنگ غزه تنها جبههای نظامی نیست، بلکه میدان بازتعریف قدرت نرم در خاورمیانه هم بهشمار میرود. کاهش شدید محبوبیت آمریکا و رشد دوباره چین، معادلهای تازه در روابط بینالملل منطقه ترسیم کرده است. برای اندیشکدهها و سیاستگذاران، این پیام روشن است: بیاعتنایی به افکار عمومی عرب میتواند آینده حضور قدرتها در خاورمیانه را دگرگون کند.
@meshkatanalysis
🔹در سالهای اخیر، پروژه «یک کمربند، یک جاده» چین موجب شد که حضور این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا پررنگتر شود. در ابتدا نگاه مردم عرب نسبت به پکن مثبت بود، اما در فاصلهی سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ این تصویر کمکم رنگ باخت. تغییر مسیر درست از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد؛ زمانی که جنگ غزه شعلهور شد و همزمان نگاهها بهطور ناگهانی علیه آمریکا و به سود چین تغییر کرد.
🔹یافتههای «عرب بارومتر» نشان میدهد که این تغییر نه محصول ابتکار چین، بلکه پیامد مستقیم سیاستهای واشنگتن بوده است. اعلام «حمایت آهنین» بایدن از اسرائیل همزمان با بمباران غزه در کمتر از سه هفته محبوبیت آمریکا در تونس را از ۴۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش داد. روند مشابهی در اردن، عراق و لبنان هم ثبت شد.
🔹در مقابل، چین در همان کشورها شاهد افزایش بین ۶ تا ۱۶ درصدی محبوبیت بود. این در حالی است که تنها اقلیتی کوچک، چین را حامی حقوق فلسطینیان دانستهاند. بنابراین جهش ناگهانی در نگاه مثبت به پکن بیشتر بر اساس منطق «دشمن دشمن من، دوست من است» شکل گرفته است تا نتیجهی نقشآفرینی واقعی چین در بحران.
🔹با این وجود، برای رهبران منطقه اهمیت ماجرا در جای دیگری است: افکار عمومی، حتی در کشورهای اقتدارگرا به یک شاخص حیاتی بدل شده است. دولتها با نزدیکشدن به چین نهتنها میتوانند منابع مالی و سرمایهگذاری تازه جذب کنند، بلکه از فشار اجتماعی ناشی از خشم نسبت به آمریکا نیز بکاهند. سفر اخیر شی جینپینگ به مراکش، نخستین دیدار یک رهبر چینی از این کشور، نشانهای از چنین تحولی است.
🔹از منظر رقابت جهانی، این وضعیت فرصتی طلایی برای پکن محسوب میشود. چین بدون اینکه در میدان فلسطین و اسرائیل دخالت جدی کند، اکنون در جایگاه رقیب اصلی آمریکا دیده میشود. این موقعیت میتواند در آینده به ابزار چانهزنی اقتصادی و دیپلماتیک بدل شود؛ بهویژه اگر واشنگتن نتواند اعتماد ازدسترفته را بازسازی کند.
📌در جمعبندی، دادههای عرب بارومتر نشان میدهد که جنگ غزه تنها جبههای نظامی نیست، بلکه میدان بازتعریف قدرت نرم در خاورمیانه هم بهشمار میرود. کاهش شدید محبوبیت آمریکا و رشد دوباره چین، معادلهای تازه در روابط بینالملل منطقه ترسیم کرده است. برای اندیشکدهها و سیاستگذاران، این پیام روشن است: بیاعتنایی به افکار عمومی عرب میتواند آینده حضور قدرتها در خاورمیانه را دگرگون کند.
@meshkatanalysis
ترامپ امروز در سخنرانیاش در کنست با افتخار از حمایت از اسرائیل گفت.
نتانیاهو هم بارها اعتراف کرده: «اگر کمکهای بیدریغ ترامپ نبود، موفق نمیشدیم.»
پشت این جملات، ویرانهای از غزه مانده:
بیش از ۶۰ هزار کشته. میلیونها آواره. میلیاردها دلار سلاح آمریکایی که خون روی آن خشک نشده.
اما فراتر از اینها امروز جهان صحنهای تلختر به خودش دید:
السیسی در شرمالشیخ بعد از آنهمه تحقیر، از «وجود ترامپ» تشکر کرده و گفته او ملتها را به صلح هدایت میکند.
در آنسو نیز نخستوزیر پاکستان ترامپ را شایسته «جایزه صلح نوبل» میداند و ادعای میکند که امروز بزرگترین روز تاریخ معاصر است.
وقتی ابزار کشتار، ضامن صلح معرفی شود، در حقیقت ما با وارونگی بنیادی ارزشها روبهروایم.
@meshkatanalysis
نتانیاهو هم بارها اعتراف کرده: «اگر کمکهای بیدریغ ترامپ نبود، موفق نمیشدیم.»
پشت این جملات، ویرانهای از غزه مانده:
بیش از ۶۰ هزار کشته. میلیونها آواره. میلیاردها دلار سلاح آمریکایی که خون روی آن خشک نشده.
اما فراتر از اینها امروز جهان صحنهای تلختر به خودش دید:
السیسی در شرمالشیخ بعد از آنهمه تحقیر، از «وجود ترامپ» تشکر کرده و گفته او ملتها را به صلح هدایت میکند.
در آنسو نیز نخستوزیر پاکستان ترامپ را شایسته «جایزه صلح نوبل» میداند و ادعای میکند که امروز بزرگترین روز تاریخ معاصر است.
وقتی ابزار کشتار، ضامن صلح معرفی شود، در حقیقت ما با وارونگی بنیادی ارزشها روبهروایم.
@meshkatanalysis
👎1
🔻تحلیل آلبرتو برادانینی از سناریوی غزه و پیوند آن با استراتژی توسعهطلبانه اسرائیل در بستر بحران ایران
🔹آلبرتو برادانینی در گزارشی در پایگاه خبری ایل سوسیدیارو (۱۵ اکتبر ۲۰۲۵) به بررسی سناریوی تازهی غزه و پیوند آن با استراتژی کلان اسرائیل پرداخت. او، که سابقهی سفارت ایتالیا در چین و ایران را دارد، معتقد است آتشبس اخیر در غزه بیش از آنکه پایانی بر خونریزیها باشد، سرپوشی موقت بر بحرانی عمیقتر است. برادانینی مینویسد که اسرائیل با تکیه بر نفوذ خود در سیاست آمریکا میکوشد توجه جهانی را از مسألهی فلسطین دور کند و آن را به سمت رویارویی احتمالی با ایران بکشاند.
🔹به روایت گزارش، هدف اصلی نخستوزیر اسرائیل، جابهجایی جمعیت غزه به مصر و اردن بود، اما مخالفت دو کشور این طرح را ناکام گذاشت. در عوض، تلآویو به دنبال بهرهبرداری از هرگونه درگیری منطقهای است تا پروژهی «اسرائیل بزرگ» را پیش ببرد. نویسنده هشدار میدهد که این پروژه نه فقط شامل غزه و کرانهی باختری، بلکه بخشهایی از صحرای سینا، اردن و جنوب لبنان را نیز در بر میگیرد.
🔹برادانینی سپس به نقش ایالات متحده میپردازد و مینویسد واشنگتن بهطور ساختاری در خدمت منافع اسرائیل عمل میکند. از نظر او، لابیهای پرقدرت یهودی و نفوذ آیپک در سیاست آمریکا موجب میشود که هرگونه تصمیم دربارهی ایران یا فلسطین در راستای خواست تلآویو اتخاذ شود. در این میان، احتمال حمله به ایران جدی است؛ زیرا تهران همزمان در حال تقویت سامانههای دفاعی و افزایش ظرفیت هستهای خود است که به گفتهی نویسنده میتواند منطقه را وارد مرحلهای بیسابقه از خطر کند.
🔹در پایان، گزارش به پیامدهای گستردهی چنین سناریویی اشاره دارد: اگر جنگی با ایران آغاز شود، تهران ممکن است با بستن تنگهی هرمز اقتصاد جهانی را به بحران بکشاند. اسرائیل اما این شرایط را فرصتی برای پیشبرد طرحهای ارضی خود میبیند.
🔹جمعبندی برادانینی این است که بحران غزه را نمیتوان جدا از این چشمانداز منطقهای دید؛ آنچه در ظاهر آتشبسی شکننده به نظر میرسد، در واقع بخشی از راهبردی است که میتواند به جنگی فراگیر و تغییر بنیادین توازن قدرت در خاورمیانه بینجامد.
@meshkatanalysis
https://www.ilsussidiario.net/news/scenario-gaza-il-piano-del-grande-israele-rimane-intatto-e-passa-per-una-guerra-alliran/2892803/
🔹آلبرتو برادانینی در گزارشی در پایگاه خبری ایل سوسیدیارو (۱۵ اکتبر ۲۰۲۵) به بررسی سناریوی تازهی غزه و پیوند آن با استراتژی کلان اسرائیل پرداخت. او، که سابقهی سفارت ایتالیا در چین و ایران را دارد، معتقد است آتشبس اخیر در غزه بیش از آنکه پایانی بر خونریزیها باشد، سرپوشی موقت بر بحرانی عمیقتر است. برادانینی مینویسد که اسرائیل با تکیه بر نفوذ خود در سیاست آمریکا میکوشد توجه جهانی را از مسألهی فلسطین دور کند و آن را به سمت رویارویی احتمالی با ایران بکشاند.
🔹به روایت گزارش، هدف اصلی نخستوزیر اسرائیل، جابهجایی جمعیت غزه به مصر و اردن بود، اما مخالفت دو کشور این طرح را ناکام گذاشت. در عوض، تلآویو به دنبال بهرهبرداری از هرگونه درگیری منطقهای است تا پروژهی «اسرائیل بزرگ» را پیش ببرد. نویسنده هشدار میدهد که این پروژه نه فقط شامل غزه و کرانهی باختری، بلکه بخشهایی از صحرای سینا، اردن و جنوب لبنان را نیز در بر میگیرد.
🔹برادانینی سپس به نقش ایالات متحده میپردازد و مینویسد واشنگتن بهطور ساختاری در خدمت منافع اسرائیل عمل میکند. از نظر او، لابیهای پرقدرت یهودی و نفوذ آیپک در سیاست آمریکا موجب میشود که هرگونه تصمیم دربارهی ایران یا فلسطین در راستای خواست تلآویو اتخاذ شود. در این میان، احتمال حمله به ایران جدی است؛ زیرا تهران همزمان در حال تقویت سامانههای دفاعی و افزایش ظرفیت هستهای خود است که به گفتهی نویسنده میتواند منطقه را وارد مرحلهای بیسابقه از خطر کند.
🔹در پایان، گزارش به پیامدهای گستردهی چنین سناریویی اشاره دارد: اگر جنگی با ایران آغاز شود، تهران ممکن است با بستن تنگهی هرمز اقتصاد جهانی را به بحران بکشاند. اسرائیل اما این شرایط را فرصتی برای پیشبرد طرحهای ارضی خود میبیند.
🔹جمعبندی برادانینی این است که بحران غزه را نمیتوان جدا از این چشمانداز منطقهای دید؛ آنچه در ظاهر آتشبسی شکننده به نظر میرسد، در واقع بخشی از راهبردی است که میتواند به جنگی فراگیر و تغییر بنیادین توازن قدرت در خاورمیانه بینجامد.
@meshkatanalysis
https://www.ilsussidiario.net/news/scenario-gaza-il-piano-del-grande-israele-rimane-intatto-e-passa-per-una-guerra-alliran/2892803/
IlSussidiario.net
SCENARIO GAZA/ “Il piano del Grande Israele rimane intatto e passa per una guerra all’Iran”
Applicare il piano di Trump per Gaza non sarà facile, soprattutto se Israele “costringerà” gli USA ad attaccare l’Iran. Ecco perché
🔻عبدالعزیز بن صقر: فروپاشی نظام سیاسی در ایران میتواند به تجزیه منجر شود؛ اسرائیل امروز تهدیدی مستقیمتر از تهران برای خلیج فارس است
🔹عبدالعزیز بن صقر، مدیر مرکز پژوهشهای خلیج فارس در گفتگو با پادکست عربکاست تأکید میکند که تحولات اخیر منطقه پس از حمله اسرائیل به قطر نشانهای از تغییر موازنههای امنیتی است. او میگوید اسرائیل با این اقدام نشان داد که هر جا منافع امنیت ملی خود را تهدیدشده ببیند، حاضر است حمله کند؛ حتی به کشوری که میزبان یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا است. از نگاه او، این امر خلأ جدی در ساختار امنیتی خلیج فارس را آشکار میکند، چرا که برخلاف ناتو، هیچ چارچوب دفاع جمعی تضمینشدهای میان آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وجود ندارد.
🔹او در بحث دشمنان، بر این نکته تأکید میکند که ایران و اسرائیل هر دو برای کشورهای عرب منطقه خلیج فارس تهدید هستند، اما با درجات متفاوت.
🔹وی مدعی است که ایران در سلسلهمراتب تهدیدات خود، آمریکا را در مرتبه نخست، اسرائیل را در مرتبه دوم و کشورهای عربی خلیج فارس را در مرتبه سوم قرار میدهد. به همین دلیل تهران از نیروهای نیابتی خود مانند انصارالله و حزبالله برای ضربه زدن به منافع منطقه استفاده کرده است.
🔹 بن صقر میافزاید اسرائیل اما بهدنبال «برتری مطلق» است و نشان داده که آماده است در هر نقطهای که امنیت خود را در خطر ببیند، وارد عمل شود. بن صقر نتیجه میگیرد که امروز اسرائیل بیش از ایران تهدید مستقیم بهشمار میآید، زیرا از حمایت کامل آمریکا برخوردار است.
🔹در مورد ایران، او نگاه متفاوتی ارائه میدهد. به باور او، مسئله اصلی نه تجزیه ایران بلکه کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی آن است. او توضیح میدهد که تغییر نظام یا فروپاشی آن، اگر از بیرون تحمیل شود، میتواند بیثباتی عظیم در سراسر منطقه ایجاد کند.
🔹وی در پاسخ به سوال مجری مبنی براینکه از سناریوی «رژیم چنج» دفاع میکند یا خیر؟ پاسخ میدهد که فروپاشی مرکزیت سیاسی در تهران میتواند منجر به بروز جنبشهای قومی و جداییطلب در مناطق پیرامونی شود و پیامدهای آن نخستینبار به کشورهای همسایه، بهویژه خلیج فارس، سرریز خواهد کرد. او تأکید میکند که تصمیم در مورد نوع حکومت در ایران به مردم این کشور تعلق دارد، اما از منظر منطقهای مهم است که تهران رفتارش را تغییر دهد و از آنچه وی سیاستهای مداخلهجویانه مینامد، دست بکشد.
🔹بن صقر همچنین بر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاستهای ایران انگشت میگذارد و مدعی است که صرف هزینههای عظیم در برنامه هستهای منجر به تشدید بحران اقتصادی و افزایش فشارهای داخلی در ایران خواهد شد.
🔹او معتقد است که این روند اگر ادامه یابد، میتواند به انفجار اجتماعی در داخل ایران بینجامد. از دید او، بهترین سناریو نه تجزیه و نه مداخله خارجی، بلکه اصلاح رفتاری و تغییر در سیاستهای منطقهای ایران است. در غیر این صورت، خلیج فارس ناگزیر خواهد بود در برابر هر دو تهدید یعنی ایران و اسرائیل بهدنبال شکلدهی به یک سازوکار امنیتی مستقل و پایدار باشد.
https://youtu.be/eZ_wnSmumPA?si=hgyPgmYoeC676VUF
@meshkatanalysis
🔹عبدالعزیز بن صقر، مدیر مرکز پژوهشهای خلیج فارس در گفتگو با پادکست عربکاست تأکید میکند که تحولات اخیر منطقه پس از حمله اسرائیل به قطر نشانهای از تغییر موازنههای امنیتی است. او میگوید اسرائیل با این اقدام نشان داد که هر جا منافع امنیت ملی خود را تهدیدشده ببیند، حاضر است حمله کند؛ حتی به کشوری که میزبان یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا است. از نگاه او، این امر خلأ جدی در ساختار امنیتی خلیج فارس را آشکار میکند، چرا که برخلاف ناتو، هیچ چارچوب دفاع جمعی تضمینشدهای میان آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وجود ندارد.
🔹او در بحث دشمنان، بر این نکته تأکید میکند که ایران و اسرائیل هر دو برای کشورهای عرب منطقه خلیج فارس تهدید هستند، اما با درجات متفاوت.
🔹وی مدعی است که ایران در سلسلهمراتب تهدیدات خود، آمریکا را در مرتبه نخست، اسرائیل را در مرتبه دوم و کشورهای عربی خلیج فارس را در مرتبه سوم قرار میدهد. به همین دلیل تهران از نیروهای نیابتی خود مانند انصارالله و حزبالله برای ضربه زدن به منافع منطقه استفاده کرده است.
🔹 بن صقر میافزاید اسرائیل اما بهدنبال «برتری مطلق» است و نشان داده که آماده است در هر نقطهای که امنیت خود را در خطر ببیند، وارد عمل شود. بن صقر نتیجه میگیرد که امروز اسرائیل بیش از ایران تهدید مستقیم بهشمار میآید، زیرا از حمایت کامل آمریکا برخوردار است.
🔹در مورد ایران، او نگاه متفاوتی ارائه میدهد. به باور او، مسئله اصلی نه تجزیه ایران بلکه کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی آن است. او توضیح میدهد که تغییر نظام یا فروپاشی آن، اگر از بیرون تحمیل شود، میتواند بیثباتی عظیم در سراسر منطقه ایجاد کند.
🔹وی در پاسخ به سوال مجری مبنی براینکه از سناریوی «رژیم چنج» دفاع میکند یا خیر؟ پاسخ میدهد که فروپاشی مرکزیت سیاسی در تهران میتواند منجر به بروز جنبشهای قومی و جداییطلب در مناطق پیرامونی شود و پیامدهای آن نخستینبار به کشورهای همسایه، بهویژه خلیج فارس، سرریز خواهد کرد. او تأکید میکند که تصمیم در مورد نوع حکومت در ایران به مردم این کشور تعلق دارد، اما از منظر منطقهای مهم است که تهران رفتارش را تغییر دهد و از آنچه وی سیاستهای مداخلهجویانه مینامد، دست بکشد.
🔹بن صقر همچنین بر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاستهای ایران انگشت میگذارد و مدعی است که صرف هزینههای عظیم در برنامه هستهای منجر به تشدید بحران اقتصادی و افزایش فشارهای داخلی در ایران خواهد شد.
🔹او معتقد است که این روند اگر ادامه یابد، میتواند به انفجار اجتماعی در داخل ایران بینجامد. از دید او، بهترین سناریو نه تجزیه و نه مداخله خارجی، بلکه اصلاح رفتاری و تغییر در سیاستهای منطقهای ایران است. در غیر این صورت، خلیج فارس ناگزیر خواهد بود در برابر هر دو تهدید یعنی ایران و اسرائیل بهدنبال شکلدهی به یک سازوکار امنیتی مستقل و پایدار باشد.
https://youtu.be/eZ_wnSmumPA?si=hgyPgmYoeC676VUF
@meshkatanalysis
YouTube
ما هي خيارات الخليج بعد قصف قطر ؟ | د.عبدالعزيز بن صقر في بودكاست قصص
في هذه الحلقة من بودكاست قصص يستضيف جمال الملا الدكتور عبدالعزيز بن صقر مؤسس ورئيس مركز الخليج للأبحاث حيث يتناول توسع الحرب الإسرائيلية في المنطقة، وصولاً إلى الهجوم على الدوحة واستهداف قادة حركة حماس في قطر.
يناقش الدكتور عبدالعزيز ملف السلام السعودي الإسرائيلي،…
يناقش الدكتور عبدالعزيز ملف السلام السعودي الإسرائيلي،…
🔻قدرت پنهان تهران؛ پهپادهایی که با سکوت میجنگند
🔹روزنامه کالکالیست در گزارشی تحلیلی به قلم نیتسان سدان، با عنوان «تهدید پنهان: معمای پهپادهای رادارگریز ایران»، مدعی است که جمهوری اسلامی پس از تصرف پهپاد آمریکایی RQ-170 در سال ۲۰۱۱ توانسته با مهندسی معکوس، فناوری پیشرفتهی پنهانکاری را به دست آورد و آن را در قالب چند مدل بومی چون «شاهد 171» و «شاهد 191» بازتولید کند.
🔹در گزارش آمده است که این پرندهها از مواد مرکب و طراحی بال پرندهای بهره میبرند و قابلیت انجام مأموریتهای شناسایی و تهاجمی در فاصلهی بیش از دو هزار کیلومتر را دارند؛ امری که به گفتهی نویسنده، ایران را به دومین دارندهی عملیاتی فناوری پنهانکاری در خاورمیانه تبدیل کرده است.
🔹به نوشتهی کالکالیست، پهپادهای ایرانی برخلاف نمونههای تبلیغاتی اولیه در میدان نبرد نیز به کار گرفته شدهاند، اما با احتیاط و در مقیاس محدود.
🔹گزارش میگوید ایران از دو خانوادهی اصلی پهپادهای رادارگریز استفاده میکند:
- مدلهای جتموتور چون «شاهد 191» که برای حمل بمبهای هدایتشونده استفاده میشوند.
- و مدلهای پیستونی مانند «شاهد 181» برای مأموریتهای شناسایی طولانی.
🔹در گزارش تأکید شده است که این پهپادها قادرند از روی خودروهای وانت پرتاب و بر روی زمینهای صاف با تیغههای سبک فرود آیند، قابلیتی که بهویژه برای نیروهای متحد ایران در منطقه اهمیت تاکتیکی دارد.
🔹در بخش تحلیلی گزارش، کالکالیست با نقل از منابع نظامی میافزاید که پرهیز ایران از استفادهی گسترده از پهپادهای رادارگریز علیه اسرائیل دلایل چندگانه دارد:
۱- هزینهی بالای ساخت،
۲- ضرورت پنهانماندن ویژگیهای راداری،
۲- استفادهی اطلاعاتی از پرندهها،
۳- احتمال بهکارگیری آنها در برابر کشورهای عربی،
۴- و انگیزهی تجاری برای حفظ بازار فروش به مشتریانی چون روسیه و هند.
📌به تعبیر نویسنده، تهران در حال تبدیل فناوری مهندسی معکوسشده به «سرمایهی ژئوپولیتیکی و اقتصادی» است؛ سرمایهای که میتواند هم ابزار جنگ باشد و هم کالایی برای فروش.
https://www.calcalist.co.il/calcalistech/article/sklyhsk2ge
@meshkatanalysis
🔹روزنامه کالکالیست در گزارشی تحلیلی به قلم نیتسان سدان، با عنوان «تهدید پنهان: معمای پهپادهای رادارگریز ایران»، مدعی است که جمهوری اسلامی پس از تصرف پهپاد آمریکایی RQ-170 در سال ۲۰۱۱ توانسته با مهندسی معکوس، فناوری پیشرفتهی پنهانکاری را به دست آورد و آن را در قالب چند مدل بومی چون «شاهد 171» و «شاهد 191» بازتولید کند.
🔹در گزارش آمده است که این پرندهها از مواد مرکب و طراحی بال پرندهای بهره میبرند و قابلیت انجام مأموریتهای شناسایی و تهاجمی در فاصلهی بیش از دو هزار کیلومتر را دارند؛ امری که به گفتهی نویسنده، ایران را به دومین دارندهی عملیاتی فناوری پنهانکاری در خاورمیانه تبدیل کرده است.
🔹به نوشتهی کالکالیست، پهپادهای ایرانی برخلاف نمونههای تبلیغاتی اولیه در میدان نبرد نیز به کار گرفته شدهاند، اما با احتیاط و در مقیاس محدود.
🔹گزارش میگوید ایران از دو خانوادهی اصلی پهپادهای رادارگریز استفاده میکند:
- مدلهای جتموتور چون «شاهد 191» که برای حمل بمبهای هدایتشونده استفاده میشوند.
- و مدلهای پیستونی مانند «شاهد 181» برای مأموریتهای شناسایی طولانی.
🔹در گزارش تأکید شده است که این پهپادها قادرند از روی خودروهای وانت پرتاب و بر روی زمینهای صاف با تیغههای سبک فرود آیند، قابلیتی که بهویژه برای نیروهای متحد ایران در منطقه اهمیت تاکتیکی دارد.
🔹در بخش تحلیلی گزارش، کالکالیست با نقل از منابع نظامی میافزاید که پرهیز ایران از استفادهی گسترده از پهپادهای رادارگریز علیه اسرائیل دلایل چندگانه دارد:
۱- هزینهی بالای ساخت،
۲- ضرورت پنهانماندن ویژگیهای راداری،
۲- استفادهی اطلاعاتی از پرندهها،
۳- احتمال بهکارگیری آنها در برابر کشورهای عربی،
۴- و انگیزهی تجاری برای حفظ بازار فروش به مشتریانی چون روسیه و هند.
📌به تعبیر نویسنده، تهران در حال تبدیل فناوری مهندسی معکوسشده به «سرمایهی ژئوپولیتیکی و اقتصادی» است؛ سرمایهای که میتواند هم ابزار جنگ باشد و هم کالایی برای فروش.
https://www.calcalist.co.il/calcalistech/article/sklyhsk2ge
@meshkatanalysis
calcalist
איום סמוי מהעין: תעלומת הכטב"מים החמקנים של איראן | כלכליסט
הרפובליקה האיסלאמית השיגה טכנולוגיית חמקנות אמריקאית ב-2011 ופיתחה לפחות חמישה דגמים מסוכנים של כטב"מי נפץ, תקיפה וריגול - שהופעלו נגד ישראל עוד ב-2018; "הקברניט" מסביר מדוע לא תקפו אותנו בהמוניהם במלחמה הנוכחית, ומה יוכלו לעשות אם יצטרפו במפתיע
مشکات اندیشه
Photo
🔻پیامدهای گسترش گفتمان قطبی و خیابانیشدن سیاست خارجی در فضای مجازی فارسیزبان
🔹بررسی گفتمانهای شکلگرفته پیرامون مناقشه ظریف–لاوروف در فضای مجازی فارسیزبان نشان میدهد که این رخداد به عرصهای برای بازتولید و تشدید دوگانههای دیرپای سیاست خارجی در ایران تبدیل شده است. واکنش کاربران پلتفرم ایکس بازتابدهندهی قطبیشدن افکار عمومی در برابر دو روایت کلان سیاست خارجی یعنی «مقاومت در برابر غرب» و «تعاملگرایی با جامعه بینالمللی» است.
🔹یافتهها حاکی از آن است که بیشتر کنشهای ارتباطی کاربران، بهویژه در میان جریانهای پرتعاملتر، ماهیتی عاطفی، اتهامی و بازتابی دارد و کمتر بر مبنای گفتوگوی تحلیلی و مبتنی بر داده است. در نتیجه، فضای مجازی در این مورد نه به عنوان عرصهای برای تبادل استدلال، بلکه به مثابه صحنهای برای تقابل هویتی و بازنمایی سیاسی عمل کرده است.
🔹این الگو از منظر علم ارتباطات نشاندهندهی روندی است که در آن مباحث تخصصی سیاست خارجی به سطح منازعات عمومی و شبکهای منتقل میشوند؛ فرآیندی که میتوان آن را «اجتماعیشدن یا خیابانیشدن سیاست خارجی» نامید. چنین روندی، در عین افزایش مشارکت عمومی در بحثهای سیاستی، خطر سطحیشدن تحلیلها و تضعیف مرجعیت کارشناسی را نیز به همراه دارد.
🔹در نهایت، این رخداد نشان میدهد که فضای مجازی فارسیزبان در مواجهه با موضوعات سیاست خارجی، بیشتر کارکرد بازنمایی و بسیج هویتی دارد تا شکلدهی به گفتوگوی مبتنی بر شواهد. استمرار این الگو میتواند موجب کاهش کیفیت گفتوگوی سیاسی و دشواری در شکلگیری اجماع ملی پیرامون تصمیمات کلان شود.
@meshkatanalysis
🔹بررسی گفتمانهای شکلگرفته پیرامون مناقشه ظریف–لاوروف در فضای مجازی فارسیزبان نشان میدهد که این رخداد به عرصهای برای بازتولید و تشدید دوگانههای دیرپای سیاست خارجی در ایران تبدیل شده است. واکنش کاربران پلتفرم ایکس بازتابدهندهی قطبیشدن افکار عمومی در برابر دو روایت کلان سیاست خارجی یعنی «مقاومت در برابر غرب» و «تعاملگرایی با جامعه بینالمللی» است.
🔹یافتهها حاکی از آن است که بیشتر کنشهای ارتباطی کاربران، بهویژه در میان جریانهای پرتعاملتر، ماهیتی عاطفی، اتهامی و بازتابی دارد و کمتر بر مبنای گفتوگوی تحلیلی و مبتنی بر داده است. در نتیجه، فضای مجازی در این مورد نه به عنوان عرصهای برای تبادل استدلال، بلکه به مثابه صحنهای برای تقابل هویتی و بازنمایی سیاسی عمل کرده است.
🔹این الگو از منظر علم ارتباطات نشاندهندهی روندی است که در آن مباحث تخصصی سیاست خارجی به سطح منازعات عمومی و شبکهای منتقل میشوند؛ فرآیندی که میتوان آن را «اجتماعیشدن یا خیابانیشدن سیاست خارجی» نامید. چنین روندی، در عین افزایش مشارکت عمومی در بحثهای سیاستی، خطر سطحیشدن تحلیلها و تضعیف مرجعیت کارشناسی را نیز به همراه دارد.
🔹در نهایت، این رخداد نشان میدهد که فضای مجازی فارسیزبان در مواجهه با موضوعات سیاست خارجی، بیشتر کارکرد بازنمایی و بسیج هویتی دارد تا شکلدهی به گفتوگوی مبتنی بر شواهد. استمرار این الگو میتواند موجب کاهش کیفیت گفتوگوی سیاسی و دشواری در شکلگیری اجماع ملی پیرامون تصمیمات کلان شود.
@meshkatanalysis
❤3👍2👎1👏1
🔻عبدالله النفیسی: خاورمیانه میدان بازطراحی قدرتهاست و نجاتش تنها در طرحی بومی است
🔹در گفتوگویی مفصل، عبدالله النفیسی نگاه تندی به وضعیت خاورمیانه و نیروهای شکلدهنده آن ارائه میکند.
🔹او معتقد است نقشههای تغییر در منطقه نه حاصل تحولات طبیعی، بلکه نتیجه طرحی قدیمی است که از زمان بنگوریون آغاز شد و هدفش تضعیف و تجزیه کشورهای عربی برای حفظ برتری اسرائیل است. به باور او، اسرائیل ابزار اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه است، نه بازیگری مستقل. هر دو در چارچوب یک منطق عمل میکنند: بازسازی منطقه بهگونهای که باثبات اما مطیع باشد.
🔹النفیسی تأکید دارد که قدرت آمریکا در افول است. او با یادآوری شکستهایش در ویتنام، افغانستان و عراق میگوید واشنگتن دیگر توان مهندسی سیاسی و نظامی جهان را ندارد.
🔹از نظر او، طرحهایی برای تقسیم سوریه و باز ترسیم مرزها وجود دارد، اما ناتوانی قدرتهای خارجی و پایداری مردم منطقه مانع اجرای کامل آنها خواهد شد.
🔹او پیشبینی میکند موج جدیدی از اعتراضات مردمی در جهان عرب در راه است؛ جنبشی که از خشم ناشی از جنگ غزه و بیعدالتیهای انباشتهشده تغذیه میکند.
🔹در بخش مربوط به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، النفیسی هشدار میدهد که اعتماد مطلق به آمریکا خطرناک است، زیرا آمریکا دیگر شریک قابل اتکایی نیست.
🔹او پیشنهاد میکند کشورهای عربی یک کنفدراسیون مشترک تشکیل دهند و در سه حوزه سیاست خارجی، انرژی و دفاع هماهنگ شوند. از نظر او، این تنها راه خروج از پراکندگی و وابستگی است.
🔹حمله اسرائیل به دوحه را زنگ خطری میداند که نشان میدهد هیچ کشوری از تهدیدات مصون نیست و منطقه باید بهدنبال تنوع در روابطش با چین و روسیه باشد.
🔹در پایان، النفیسی ایران و ترکیه را دو بازیگر اصلی و ماندگار منطقه میداند.
🔹وی ایران را با وجود تحریمها و حملات، کشوری با ریشه و ظرفیت مقاومت میخواند و معتقد است درگیری مستقیم اسرائیل و ایران در راه است.
🔹در مقابل، ترکیه را واقعگرا و عملمحور توصیف میکند که نفوذ خود را نه با گروههای نیابتی، بلکه از طریق دولتها گسترش میدهد. از دید او، تنها زمانی میتوان از چرخه بحران بیرون رفت که کشورهای منطقه طرح خود را برای آینده بنویسند، نه اینکه همچنان میدان اجرای نقشههای دیگران باقی بمانند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/jwggefBWQ5E?si=yEYxPegOeT0RJaEs
🔹در گفتوگویی مفصل، عبدالله النفیسی نگاه تندی به وضعیت خاورمیانه و نیروهای شکلدهنده آن ارائه میکند.
🔹او معتقد است نقشههای تغییر در منطقه نه حاصل تحولات طبیعی، بلکه نتیجه طرحی قدیمی است که از زمان بنگوریون آغاز شد و هدفش تضعیف و تجزیه کشورهای عربی برای حفظ برتری اسرائیل است. به باور او، اسرائیل ابزار اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه است، نه بازیگری مستقل. هر دو در چارچوب یک منطق عمل میکنند: بازسازی منطقه بهگونهای که باثبات اما مطیع باشد.
🔹النفیسی تأکید دارد که قدرت آمریکا در افول است. او با یادآوری شکستهایش در ویتنام، افغانستان و عراق میگوید واشنگتن دیگر توان مهندسی سیاسی و نظامی جهان را ندارد.
🔹از نظر او، طرحهایی برای تقسیم سوریه و باز ترسیم مرزها وجود دارد، اما ناتوانی قدرتهای خارجی و پایداری مردم منطقه مانع اجرای کامل آنها خواهد شد.
🔹او پیشبینی میکند موج جدیدی از اعتراضات مردمی در جهان عرب در راه است؛ جنبشی که از خشم ناشی از جنگ غزه و بیعدالتیهای انباشتهشده تغذیه میکند.
🔹در بخش مربوط به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، النفیسی هشدار میدهد که اعتماد مطلق به آمریکا خطرناک است، زیرا آمریکا دیگر شریک قابل اتکایی نیست.
🔹او پیشنهاد میکند کشورهای عربی یک کنفدراسیون مشترک تشکیل دهند و در سه حوزه سیاست خارجی، انرژی و دفاع هماهنگ شوند. از نظر او، این تنها راه خروج از پراکندگی و وابستگی است.
🔹حمله اسرائیل به دوحه را زنگ خطری میداند که نشان میدهد هیچ کشوری از تهدیدات مصون نیست و منطقه باید بهدنبال تنوع در روابطش با چین و روسیه باشد.
🔹در پایان، النفیسی ایران و ترکیه را دو بازیگر اصلی و ماندگار منطقه میداند.
🔹وی ایران را با وجود تحریمها و حملات، کشوری با ریشه و ظرفیت مقاومت میخواند و معتقد است درگیری مستقیم اسرائیل و ایران در راه است.
🔹در مقابل، ترکیه را واقعگرا و عملمحور توصیف میکند که نفوذ خود را نه با گروههای نیابتی، بلکه از طریق دولتها گسترش میدهد. از دید او، تنها زمانی میتوان از چرخه بحران بیرون رفت که کشورهای منطقه طرح خود را برای آینده بنویسند، نه اینکه همچنان میدان اجرای نقشههای دیگران باقی بمانند.
@meshkatanalysis
https://youtu.be/jwggefBWQ5E?si=yEYxPegOeT0RJaEs
YouTube
موازين | مخططات التغيير في الشرق الأوسط
تناقش الحلقة مخططات التغيير المرسومة لمنطقة الشرق الأوسط على اختلاف مسمياتها عبر عقود، وصولا إلى وضع إسرائيل في تلك المخططات والدور الذي يراد لها أن تلعبه في سيناريوهات إعادة تشكيل المنطقة.
تقديم: علي السند
ضيف الحلقة: عبد الله النفيسي - مفكر استراتيجي…
تقديم: علي السند
ضيف الحلقة: عبد الله النفيسي - مفكر استراتيجي…
❤2👍2👏2🤔1
🔻افشای مأموریت مخفی فرستادگان ترامپ؛ پیامهای اسرائیل به عربستان و امارات درباره قطر و حماس
🔹روزنامه «اسرائیل هیوم» در گزارشی فاش کرده است که جرد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه در جریان سفر اخیر خود به جده و ابوظبی پیامهایی محرمانه از سوی اسرائیل را به رهبران عربستان و امارات منتقل کردهاند.
🔹به نوشته این روزنامه، هدف از این پیامها آرامکردن نگرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به نزدیکی اخیر واشنگتن و دوحه و اطمینان دادن به آنها درباره حفظ جایگاهشان در منطقه بود. منابع اسرائیلی گفتهاند که این ارتباطات بخشی از تلاش دولت ترامپ برای بازگرداندن ریاض و ابوظبی به طرح خود درباره غزه و تقویت توافقهای ابراهیم بوده است.
🔹در ادامه گزارش آمده است که ریاض و ابوظبی از نقش پررنگتر قطر در منطقه و از امضای توافق نظامی گسترده میان واشنگتن و دوحه به شدت انتقاد کردهاند.
🔹به نقل از یک مقام سعودی، نگرانی اصلی این است که قطر در آینده زمینه بازگشت حماس به قدرت در غزه را فراهم کند. دو کشور تهدید کردهاند که اگر چنین روندی ادامه یابد از مشارکت در بازسازی غزه، بهویژه در مناطق تحت کنترل حماس، خودداری خواهند کرد.
🔹بنا به گزارش «اسرائیل هیوم»، کوشنر و ویتکاف در دیدارهای خود کوشیدهاند نشان دهند که همکاری با قطر به زیان منافع سعودی و اماراتی نخواهد بود.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که همزمان با این تحرکات دیپلماتیک، جِی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا و مارکو روبیو، وزیر خارجه نیز به اسرائیل سفر کردهاند تا درباره آینده غزه و ساختار حکمرانی پس از جنگ گفتوگو کنند.
🔹ونس در دیدار با رهبران اسرائیل هشدار داده که هر اقدام نظامی جدید میتواند پیامدهای گستردهای برای منطقه داشته باشد و بر ضرورت احتیاط در تصمیمات نظامی تأکید کرده است. او همچنین گفته است که واشنگتن میخواهد متحدان منطقهایاش مسئولیت بیشتری در حفظ ثبات خاورمیانه بر عهده بگیرند تا آمریکا از نقش «پلیس جهان» فاصله بگیرد.
🔹به گفته «اسرائیل هیوم»، مقامات آمریکایی و اسرائیلی بر این باورند که گسترش توافقهای ابراهیم نه تنها از نظر اقتصادی سودمند است، بلکه به ایجاد نظم جدیدی در خاورمیانه کمک میکند که در آن کشورهای «میانهرو» مسئولیت بیشتری در قبال امنیت و آینده منطقه خواهند داشت. این تلاشها، چنانکه روزنامه میگوید، بخشی از راهبرد گستردهتر آمریکا برای شکل دادن به توازن تازهای میان محور قطر–حماس و کشورهای عرب متحد اسرائیل است.
@meshkatanalysis
https://www.israelhayom.co.il/news/geopolitics/article/19083508
🔹روزنامه «اسرائیل هیوم» در گزارشی فاش کرده است که جرد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه در جریان سفر اخیر خود به جده و ابوظبی پیامهایی محرمانه از سوی اسرائیل را به رهبران عربستان و امارات منتقل کردهاند.
🔹به نوشته این روزنامه، هدف از این پیامها آرامکردن نگرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به نزدیکی اخیر واشنگتن و دوحه و اطمینان دادن به آنها درباره حفظ جایگاهشان در منطقه بود. منابع اسرائیلی گفتهاند که این ارتباطات بخشی از تلاش دولت ترامپ برای بازگرداندن ریاض و ابوظبی به طرح خود درباره غزه و تقویت توافقهای ابراهیم بوده است.
🔹در ادامه گزارش آمده است که ریاض و ابوظبی از نقش پررنگتر قطر در منطقه و از امضای توافق نظامی گسترده میان واشنگتن و دوحه به شدت انتقاد کردهاند.
🔹به نقل از یک مقام سعودی، نگرانی اصلی این است که قطر در آینده زمینه بازگشت حماس به قدرت در غزه را فراهم کند. دو کشور تهدید کردهاند که اگر چنین روندی ادامه یابد از مشارکت در بازسازی غزه، بهویژه در مناطق تحت کنترل حماس، خودداری خواهند کرد.
🔹بنا به گزارش «اسرائیل هیوم»، کوشنر و ویتکاف در دیدارهای خود کوشیدهاند نشان دهند که همکاری با قطر به زیان منافع سعودی و اماراتی نخواهد بود.
🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که همزمان با این تحرکات دیپلماتیک، جِی.دی. ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا و مارکو روبیو، وزیر خارجه نیز به اسرائیل سفر کردهاند تا درباره آینده غزه و ساختار حکمرانی پس از جنگ گفتوگو کنند.
🔹ونس در دیدار با رهبران اسرائیل هشدار داده که هر اقدام نظامی جدید میتواند پیامدهای گستردهای برای منطقه داشته باشد و بر ضرورت احتیاط در تصمیمات نظامی تأکید کرده است. او همچنین گفته است که واشنگتن میخواهد متحدان منطقهایاش مسئولیت بیشتری در حفظ ثبات خاورمیانه بر عهده بگیرند تا آمریکا از نقش «پلیس جهان» فاصله بگیرد.
🔹به گفته «اسرائیل هیوم»، مقامات آمریکایی و اسرائیلی بر این باورند که گسترش توافقهای ابراهیم نه تنها از نظر اقتصادی سودمند است، بلکه به ایجاد نظم جدیدی در خاورمیانه کمک میکند که در آن کشورهای «میانهرو» مسئولیت بیشتری در قبال امنیت و آینده منطقه خواهند داشت. این تلاشها، چنانکه روزنامه میگوید، بخشی از راهبرد گستردهتر آمریکا برای شکل دادن به توازن تازهای میان محور قطر–حماس و کشورهای عرب متحد اسرائیل است.
@meshkatanalysis
https://www.israelhayom.co.il/news/geopolitics/article/19083508
www.israelhayom.co.il
המסרים הסודיים שהעבירו שליחי טראמפ מישראל לסעודיה - והקשר לקטאר ולחמאס | ישראל היום
הביקורת מצד סעודיה והאמירויות הועברה לוושינגטון וזו מנסה לשכנע כי המהלך מול קטאר לא פוגע בסעודיה והאמירויות • ל"ישראל היום" נודע כי במהלך הביקור של קושנר ו-וויטקוף הועברו מסרים מישראל למפרציות • במוקד: הסכמי אברהם והציר הקטארי-חמאסי
👍1🔥1
🔻درخواست محرمانه عمانیها و قطریها از تهران برای ساخت سلاح بازدارنده نهایی
🔹پپه اسکوبار روزنامهنگار، تحلیلگر سیاسی و نویسندهی برزیلی که از دههی ۱۹۸۰ میلادی در حوزهی روابط بینالملل کار میکند در گفتوگویی با قاضی اندرو ناپولیتانو از بانکوک تایلند تأکید کرد که برخلاف ادعاهای غربی، ایران در برابر تهدیدهای احتمالی از سوی تلآویو و واشنگتن بهطور کامل آماده نیست.
🔹او توضیح داد که بنا بر گفتهی اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات ایران، پنجاه سازمان اطلاعاتی خارجی در جنگ دوازدهروزهی اخیر علیه ایران به اسرائیل کمک کردهاند. اسکوبار افزود که هدف از این عملیات، اجرای یک جنگ ترکیبی تمامعیار برای تجزیهی ایران و تغییر رژیم بوده است. به گفتهی او، دخالت مستقیم دو همسایهی ایران، یعنی ترکیه و جمهوری آذربایجان، نقش مهمی در شکلگیری این بحران داشته است.
🔹او در ادامه با اشاره به اطلاعاتی از منابع ایرانی گفت که پهپادهایی که در ۴۸ ساعت نخست جنگ به سوی ایران پرتاب شدند، از خاک آذربایجان به پرواز درآمده بودند و ترکیه آماده بوده است که در صورت واکنش ایران، بهطور مستقیم مداخلهی نظامی کند.
🔹اسکوبار بر این باور است که این شرایط سبب شد ایران با وجود برتری نظامی در میدان، پس از دوازده روز جنگ را متوقف کند، زیرا توان مقابله در چند جبههی همزمان را نداشت. او همچنین اشاره کرد که این تجربه موجب شد ایران در همکاری نزدیکتری با روسیه قرار گیرد و روابط امنیتی دو کشور به سطح تازهای برسد.
🔹به گفتهی اسکوبار، چند روز پیش علی لاریجانی، نمایندهی شورای عالی امنیت ملی ایران، حامل نامهای شخصی از سوی آیتالله خامنهای به مسکو سفر کرده و پس از دو روز، با نامهای پاسخ از ولادیمیر پوتین بازگشته است.
🔹اسکوبار این تبادل پیام را نشانهی گفتوگوهای سطح بالای دو کشور دربارهی آیندهی منطقه و آمادگی برای هرگونه درگیری دانست. او اضافه کرد که لغو ناگهانی کنفرانسی مهم دربارهی روابط ایران و آمریکا در تهران که قرار بود با حضور کارشناسان خارجی برگزار شود، دلیل روشنی بر نگرانی مقامات ایرانی از وقوع شرایط «منتهی به جنگ» است.
🔹در پایان، کارشناس یادشده به گزارشی غیررسمی اشاره کرد مبنی بر اینکه برخی دیپلماتهای عمانی و قطری از تهران خواستهاند «سلاح بازدارندهی نهایی» را بسازد.
🔹او تصریح کرد که هرچند هیچ تأیید رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما در میان فرماندهان سپاه و مشاوران عالی نظام، تمایل فزایندهای برای تجدیدنظر در فتوای مذهبی منع سلاح هستهای دیده میشود.
🔹اسکوبار نتیجه گرفت که اگر ایران به این نتیجه برسد که بدون بازدارندگی هستهای بقای خود را نمیتواند تضمین کند، ممکن است سیاست هستهایاش را بهصورت بنیادین تغییر دهد؛ تغییری که میتواند موازنهی قدرت در خاورمیانه را دگرگون کند.
@meshkatanalysis
https://www.youtube.com/live/0o9MeuwGfhw?si=38DolAT9pA07vYiK
🔹پپه اسکوبار روزنامهنگار، تحلیلگر سیاسی و نویسندهی برزیلی که از دههی ۱۹۸۰ میلادی در حوزهی روابط بینالملل کار میکند در گفتوگویی با قاضی اندرو ناپولیتانو از بانکوک تایلند تأکید کرد که برخلاف ادعاهای غربی، ایران در برابر تهدیدهای احتمالی از سوی تلآویو و واشنگتن بهطور کامل آماده نیست.
🔹او توضیح داد که بنا بر گفتهی اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات ایران، پنجاه سازمان اطلاعاتی خارجی در جنگ دوازدهروزهی اخیر علیه ایران به اسرائیل کمک کردهاند. اسکوبار افزود که هدف از این عملیات، اجرای یک جنگ ترکیبی تمامعیار برای تجزیهی ایران و تغییر رژیم بوده است. به گفتهی او، دخالت مستقیم دو همسایهی ایران، یعنی ترکیه و جمهوری آذربایجان، نقش مهمی در شکلگیری این بحران داشته است.
🔹او در ادامه با اشاره به اطلاعاتی از منابع ایرانی گفت که پهپادهایی که در ۴۸ ساعت نخست جنگ به سوی ایران پرتاب شدند، از خاک آذربایجان به پرواز درآمده بودند و ترکیه آماده بوده است که در صورت واکنش ایران، بهطور مستقیم مداخلهی نظامی کند.
🔹اسکوبار بر این باور است که این شرایط سبب شد ایران با وجود برتری نظامی در میدان، پس از دوازده روز جنگ را متوقف کند، زیرا توان مقابله در چند جبههی همزمان را نداشت. او همچنین اشاره کرد که این تجربه موجب شد ایران در همکاری نزدیکتری با روسیه قرار گیرد و روابط امنیتی دو کشور به سطح تازهای برسد.
🔹به گفتهی اسکوبار، چند روز پیش علی لاریجانی، نمایندهی شورای عالی امنیت ملی ایران، حامل نامهای شخصی از سوی آیتالله خامنهای به مسکو سفر کرده و پس از دو روز، با نامهای پاسخ از ولادیمیر پوتین بازگشته است.
🔹اسکوبار این تبادل پیام را نشانهی گفتوگوهای سطح بالای دو کشور دربارهی آیندهی منطقه و آمادگی برای هرگونه درگیری دانست. او اضافه کرد که لغو ناگهانی کنفرانسی مهم دربارهی روابط ایران و آمریکا در تهران که قرار بود با حضور کارشناسان خارجی برگزار شود، دلیل روشنی بر نگرانی مقامات ایرانی از وقوع شرایط «منتهی به جنگ» است.
🔹در پایان، کارشناس یادشده به گزارشی غیررسمی اشاره کرد مبنی بر اینکه برخی دیپلماتهای عمانی و قطری از تهران خواستهاند «سلاح بازدارندهی نهایی» را بسازد.
🔹او تصریح کرد که هرچند هیچ تأیید رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما در میان فرماندهان سپاه و مشاوران عالی نظام، تمایل فزایندهای برای تجدیدنظر در فتوای مذهبی منع سلاح هستهای دیده میشود.
🔹اسکوبار نتیجه گرفت که اگر ایران به این نتیجه برسد که بدون بازدارندگی هستهای بقای خود را نمیتواند تضمین کند، ممکن است سیاست هستهایاش را بهصورت بنیادین تغییر دهد؛ تغییری که میتواند موازنهی قدرت در خاورمیانه را دگرگون کند.
@meshkatanalysis
https://www.youtube.com/live/0o9MeuwGfhw?si=38DolAT9pA07vYiK
YouTube
Pepe Escobar : Iran Ready For War.
❤1👎1🔥1
Forwarded from بین دوگانگیها
🔹ابراهیم ماجد:
برخی گروههای لبنانی به طور خصوصی در جلسات غیرعلنی از ایالات متحده میخواهند و از طریق کانالهای غیرمستقیم و تماس مستقیم با اسرائیل، برای اعمال فشار جهت از سرگیری اقدام نظامی در لبنان تلاش میکنند.
آنها استدلال میکنند که اسرائیل نباید کمپین قبلی را متوقف میکرد و خواستار آن هستند که اسرائیل دست به کشتار جمعی بزند و حامیان مقاومت را از بین ببرد؛ در مقابل، آنها قول میدهند فشار داخلی بیشتری را برای تسهیل چنین مداخلهای افزایش دهند.
🔗 Ibrahim Majed
@BetweenDichotomies
برخی گروههای لبنانی به طور خصوصی در جلسات غیرعلنی از ایالات متحده میخواهند و از طریق کانالهای غیرمستقیم و تماس مستقیم با اسرائیل، برای اعمال فشار جهت از سرگیری اقدام نظامی در لبنان تلاش میکنند.
آنها استدلال میکنند که اسرائیل نباید کمپین قبلی را متوقف میکرد و خواستار آن هستند که اسرائیل دست به کشتار جمعی بزند و حامیان مقاومت را از بین ببرد؛ در مقابل، آنها قول میدهند فشار داخلی بیشتری را برای تسهیل چنین مداخلهای افزایش دهند.
🔗 Ibrahim Majed
@BetweenDichotomies
👍2❤1
🔻رَند: پیروزی بر چین ممکن نیست، باید با آن زندگی کرد
🔹اندیشکدهی رَند در گزارشی با عنوان «ثباتبخشی به رقابت ایالات متحده و چین» بر ضرورت ایجاد سازوکارهایی برای مهار تنش فزاینده میان دو قدرت تأکید کرده است.
🔹نویسندگان گزارش تصریح میکنند که این رقابت که ابعاد اقتصادی، فناورانه، نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد به اصلیترین دغدغهی امنیت ملی دو کشور تبدیل شده است. به باور آنان، تداوم این وضعیت میتواند نه تنها برای واشنگتن و پکن، بلکه برای کل نظام بینالملل خطرناک باشد؛ زیرا احتمال درگیری مستقیم، جنگ اقتصادی و فروپاشی اجماع جهانی در حوزههایی چون اقلیم و هوش مصنوعی را افزایش میدهد.
🔹از منظر این اندیشکده، مهار و تثبیت این رقابت نه نشانهی ضعف، بلکه ضرورتی راهبردی برای جلوگیری از فاجعه است.
🔹در گام دوم، گزارش تأکید میکند که رقابت آمریکا و چین ناشی از سوءتفاهم نیست، بلکه ریشه در تضاد منافع و بیاعتمادی عمیق دو طرف دارد. از دید رند، ایالات متحده باید همزمان با دفاع از منافع خود از افتادن در چرخهی تشدید تنش جلوگیری کند.
🔹بر اساس این تحلیل، ثبات در رقابت تنها زمانی ممکن است که هر دو طرف بپذیرند نوعی همزیستی در چارچوب منافع متقابل اجتنابناپذیر است و مشروعیت سیاسی یکدیگر را به رسمیت بشناسند. افزون بر این، ایجاد نهادها و قواعد مشترک در حوزههای بحرانی و پرهیز از توسعهی توانمندیهایی که امنیت بنیادین طرف مقابل را تهدید میکند از جمله شروط کلیدی برای مدیریت تنش عنوان شده است.
🔹در بخش توصیههای سیاستی، رند پیشنهاد میدهد واشنگتن اهداف خود را در رقابت با چین بازتعریف کند؛ بهگونهای که از گفتمان «پیروزی مطلق» فاصله بگیرد و مشروعیت حزب کمونیست چین را بپذیرد.
🔹گزارش همچنین خواستار بازسازی کانالهای ارتباطی میان مقامات عالیرتبه، بهبود سازوکارهای مدیریت بحران و تدوین توافقات جدید برای محدودسازی رقابت سایبری میان دو کشور است.
🔹در حوزهی بازدارندگی هستهای نیز بر ضرورت پذیرش متقابل بازدارندگی راهبردی و پرهیز از توسعهی فناوریهایی که آن را بیثبات میکنند تأکید شده است.
🔹در نهایت این اندیشکده، سه محور اصلی مورد مناقشه یعنی تایوان، دریای جنوبی چین و رقابت در علم و فناوری را بهعنوان کانونهای خطر شناسایی میکند.
🔹در زمینهی تایوان، رند توصیه میکند که آمریکا با صدور پیامهای سیاسی روشن، چین را به رویکرد تدریجی در تحقق هدف اتحاد مجدد ترغیب کند و در عین حال از نفوذ خود برای مهار رفتارهای تحریکآمیز تایوان بهره گیرد.
🔹در مورد دریای جنوبی چین، گزارش بر ترکیب بازدارندگی نظامی و دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از درگیری تأکید دارد.
🔹در عرصهی علم و فناوری نیز هدف اصلی، مدیریت رقابت و جلوگیری از استفادهی مخرب فناوریهای نوین است. جمعبندی گزارش چنین است که راهبرد مؤثر آمریکا نه در حذف یا مهار کامل چین، بلکه در پذیرش واقعگرایانهی همزیستی در چارچوب رقابت کنترلشده نهفته است.
https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/research_reports/RRA4100/RRA4107-1/RAND_RRA4107-1.pdf
@meshkatanalysis
🔹اندیشکدهی رَند در گزارشی با عنوان «ثباتبخشی به رقابت ایالات متحده و چین» بر ضرورت ایجاد سازوکارهایی برای مهار تنش فزاینده میان دو قدرت تأکید کرده است.
🔹نویسندگان گزارش تصریح میکنند که این رقابت که ابعاد اقتصادی، فناورانه، نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد به اصلیترین دغدغهی امنیت ملی دو کشور تبدیل شده است. به باور آنان، تداوم این وضعیت میتواند نه تنها برای واشنگتن و پکن، بلکه برای کل نظام بینالملل خطرناک باشد؛ زیرا احتمال درگیری مستقیم، جنگ اقتصادی و فروپاشی اجماع جهانی در حوزههایی چون اقلیم و هوش مصنوعی را افزایش میدهد.
🔹از منظر این اندیشکده، مهار و تثبیت این رقابت نه نشانهی ضعف، بلکه ضرورتی راهبردی برای جلوگیری از فاجعه است.
🔹در گام دوم، گزارش تأکید میکند که رقابت آمریکا و چین ناشی از سوءتفاهم نیست، بلکه ریشه در تضاد منافع و بیاعتمادی عمیق دو طرف دارد. از دید رند، ایالات متحده باید همزمان با دفاع از منافع خود از افتادن در چرخهی تشدید تنش جلوگیری کند.
🔹بر اساس این تحلیل، ثبات در رقابت تنها زمانی ممکن است که هر دو طرف بپذیرند نوعی همزیستی در چارچوب منافع متقابل اجتنابناپذیر است و مشروعیت سیاسی یکدیگر را به رسمیت بشناسند. افزون بر این، ایجاد نهادها و قواعد مشترک در حوزههای بحرانی و پرهیز از توسعهی توانمندیهایی که امنیت بنیادین طرف مقابل را تهدید میکند از جمله شروط کلیدی برای مدیریت تنش عنوان شده است.
🔹در بخش توصیههای سیاستی، رند پیشنهاد میدهد واشنگتن اهداف خود را در رقابت با چین بازتعریف کند؛ بهگونهای که از گفتمان «پیروزی مطلق» فاصله بگیرد و مشروعیت حزب کمونیست چین را بپذیرد.
🔹گزارش همچنین خواستار بازسازی کانالهای ارتباطی میان مقامات عالیرتبه، بهبود سازوکارهای مدیریت بحران و تدوین توافقات جدید برای محدودسازی رقابت سایبری میان دو کشور است.
🔹در حوزهی بازدارندگی هستهای نیز بر ضرورت پذیرش متقابل بازدارندگی راهبردی و پرهیز از توسعهی فناوریهایی که آن را بیثبات میکنند تأکید شده است.
🔹در نهایت این اندیشکده، سه محور اصلی مورد مناقشه یعنی تایوان، دریای جنوبی چین و رقابت در علم و فناوری را بهعنوان کانونهای خطر شناسایی میکند.
🔹در زمینهی تایوان، رند توصیه میکند که آمریکا با صدور پیامهای سیاسی روشن، چین را به رویکرد تدریجی در تحقق هدف اتحاد مجدد ترغیب کند و در عین حال از نفوذ خود برای مهار رفتارهای تحریکآمیز تایوان بهره گیرد.
🔹در مورد دریای جنوبی چین، گزارش بر ترکیب بازدارندگی نظامی و دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از درگیری تأکید دارد.
🔹در عرصهی علم و فناوری نیز هدف اصلی، مدیریت رقابت و جلوگیری از استفادهی مخرب فناوریهای نوین است. جمعبندی گزارش چنین است که راهبرد مؤثر آمریکا نه در حذف یا مهار کامل چین، بلکه در پذیرش واقعگرایانهی همزیستی در چارچوب رقابت کنترلشده نهفته است.
https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/research_reports/RRA4100/RRA4107-1/RAND_RRA4107-1.pdf
@meshkatanalysis
www.rand.org
Stabilizing the U.S.-China Rivalry
The authors assess possible means of stabilizing the U.S.-China rivalry, focusing on three issue areas: Taiwan, the South China Sea, and competition in science and technology.
👍1🔥1👏1
🔻عادیسازی پرهزینه؛ عربستان در دو راهی قدرت و مشروعیت
🔹فؤاد ابراهیم در گزارشی در وبگاه «کرِیدل» با عنوان «مسیر عربستان به سوی عادیسازی روابط با اسرائیل، تهدیدی برای گسست منطقهای» به بررسی یکی از حساسترین تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه پرداخته است.
🔹او استدلال میکند که پیوستن عربستان به «توافقهای ابراهیم» نهتنها میتواند نظم امنیتی تازهای به نفع آمریکا و اسرائیل رقم بزند، بلکه از نظر سیاسی و اخلاقی هزینهای سنگین برای ریاض و کل جهان اسلام خواهد داشت. نویسنده تأکید میکند که تصمیم عربستان در این مسیر، میتواند توازن قدرت در منطقه را از نو تعریف کند، اما این بازتعریف به قیمت از بین رفتن مشروعیت مذهبی و رهبری معنوی عربستان تمام خواهد شد.
🔹در این گزارش آمده است که گفتوگوهای عربستان و اسرائیل که پیش از جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ به آستانه توافق رسیده بود، در نتیجه خشم عمومی مسلمانان از بمباران غزه متوقف شد.
🔹بااینحال، چارچوب توافق هرگز کنار گذاشته نشد و صرفاً در انتظار شرایط سیاسی مناسب باقی مانده است. ابراهیم توضیح میدهد که واشنگتن و تلآویو همچنان ریاض را محور طرح خود برای ایجاد بلوک امنیتی علیه ایران و چین میدانند، درحالیکه عربستان از این مسیر به دنبال تضمینهای امنیتی، فناوریهای پیشرفته و موقعیت برتر در نظم جدید منطقهای است.
🔹نویسنده هشدار میدهد که عادیسازی روابط بدون توجه به حقوق فلسطینیان، میتواند از سوی افکار عمومی جهان اسلام بهمنزله خیانت تعبیر شود و مشروعیت دینی عربستان را متزلزل سازد.
در کنار این بحران اخلاقی، پیامدهای اقتصادی و فناورانه نیز مطرح است: همکاری احتمالی با شرکتهای اسرائیلی در زمینه فناوریهای دیجیتال و امنیت سایبری، خطر وابستگی تازهای را در پی دارد که ممکن است جای وابستگی نفتی را بگیرد. از سوی دیگر چنین ساختاری در تهران بهمنزله طرحی برای محاصره تلقی خواهد شد و میتواند به رقابت تسلیحاتی جدیدی دامن زند.
🔹ابراهیم همچنین از شکلگیری نوعی «دولت نظارتی دیجیتال» در منطقه سخن میگوید که میتواند آزادیهای مدنی را محدود کند و رقابتهای سایبری جدیدی میان قدرتهای منطقهای و جهانی به وجود آورد.
🔹در پایان، ابراهیم سه مسیر پیشروی عربستان ترسیم میکند:
- عادیسازی مشروط به پیشرفت در مسئله فلسطین،
- همکاری تدریجی و غیررسمی،
- یا ادامه سیاست موازنه میان واشنگتن و همسایگان منطقهای.
🔹اما به گفته ابراهیم، پیوستن رسمی عربستان به توافقهای ابراهیم، در حالیکه غزه هنوز در ویرانی است «بهجای آنکه صلح بیاورد، شکافی عمیق در جهان اسلام ایجاد خواهد کرد».
🔹این تحلیل نتیجه میگیرد که آینده عربستان در گرو انتخاب میان دو منطق است: منطق قدرت که از سوی واشنگتن هدایت میشود و منطق مشروعیت که ریشه در مکه دارد.
https://thecradle.co/articles/saudi-arabias-path-to-normalization-with-israel-threatens-a-regional-rupture
@meshkatanalysis
🔹فؤاد ابراهیم در گزارشی در وبگاه «کرِیدل» با عنوان «مسیر عربستان به سوی عادیسازی روابط با اسرائیل، تهدیدی برای گسست منطقهای» به بررسی یکی از حساسترین تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه پرداخته است.
🔹او استدلال میکند که پیوستن عربستان به «توافقهای ابراهیم» نهتنها میتواند نظم امنیتی تازهای به نفع آمریکا و اسرائیل رقم بزند، بلکه از نظر سیاسی و اخلاقی هزینهای سنگین برای ریاض و کل جهان اسلام خواهد داشت. نویسنده تأکید میکند که تصمیم عربستان در این مسیر، میتواند توازن قدرت در منطقه را از نو تعریف کند، اما این بازتعریف به قیمت از بین رفتن مشروعیت مذهبی و رهبری معنوی عربستان تمام خواهد شد.
🔹در این گزارش آمده است که گفتوگوهای عربستان و اسرائیل که پیش از جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ به آستانه توافق رسیده بود، در نتیجه خشم عمومی مسلمانان از بمباران غزه متوقف شد.
🔹بااینحال، چارچوب توافق هرگز کنار گذاشته نشد و صرفاً در انتظار شرایط سیاسی مناسب باقی مانده است. ابراهیم توضیح میدهد که واشنگتن و تلآویو همچنان ریاض را محور طرح خود برای ایجاد بلوک امنیتی علیه ایران و چین میدانند، درحالیکه عربستان از این مسیر به دنبال تضمینهای امنیتی، فناوریهای پیشرفته و موقعیت برتر در نظم جدید منطقهای است.
🔹نویسنده هشدار میدهد که عادیسازی روابط بدون توجه به حقوق فلسطینیان، میتواند از سوی افکار عمومی جهان اسلام بهمنزله خیانت تعبیر شود و مشروعیت دینی عربستان را متزلزل سازد.
در کنار این بحران اخلاقی، پیامدهای اقتصادی و فناورانه نیز مطرح است: همکاری احتمالی با شرکتهای اسرائیلی در زمینه فناوریهای دیجیتال و امنیت سایبری، خطر وابستگی تازهای را در پی دارد که ممکن است جای وابستگی نفتی را بگیرد. از سوی دیگر چنین ساختاری در تهران بهمنزله طرحی برای محاصره تلقی خواهد شد و میتواند به رقابت تسلیحاتی جدیدی دامن زند.
🔹ابراهیم همچنین از شکلگیری نوعی «دولت نظارتی دیجیتال» در منطقه سخن میگوید که میتواند آزادیهای مدنی را محدود کند و رقابتهای سایبری جدیدی میان قدرتهای منطقهای و جهانی به وجود آورد.
🔹در پایان، ابراهیم سه مسیر پیشروی عربستان ترسیم میکند:
- عادیسازی مشروط به پیشرفت در مسئله فلسطین،
- همکاری تدریجی و غیررسمی،
- یا ادامه سیاست موازنه میان واشنگتن و همسایگان منطقهای.
🔹اما به گفته ابراهیم، پیوستن رسمی عربستان به توافقهای ابراهیم، در حالیکه غزه هنوز در ویرانی است «بهجای آنکه صلح بیاورد، شکافی عمیق در جهان اسلام ایجاد خواهد کرد».
🔹این تحلیل نتیجه میگیرد که آینده عربستان در گرو انتخاب میان دو منطق است: منطق قدرت که از سوی واشنگتن هدایت میشود و منطق مشروعیت که ریشه در مکه دارد.
https://thecradle.co/articles/saudi-arabias-path-to-normalization-with-israel-threatens-a-regional-rupture
@meshkatanalysis
The Cradle
Saudi Arabia's path to normalization with Israel threatens a regional rupture
The kingdom's possible accession to the Abraham Accords could catalyze a new regional security order – but at great political, ideological, and moral cost.
👍2❤1👎1🕊1
🔻اسرائیل؛ شریک پنهان رؤیای بنسلمان برای خاورمیانه جدید
🔹 اوزی رابی در گزارشی در کانال ۱۲ اسرائیل مینویسد که خاورمیانهی ۲۰۲۵ در آستانهی بازتعریف ژرفی از قدرت و روابط منطقهای قرار گرفته است. به باور او «دوران نفت هنوز پایان نیافته، اما جهان در میانهی انقلابی فناورانه و انرژیمحور است که نظم تازهای میآفریند». در چنین شرایطی، عربستان سعودی و اسرائیل نه از مسیر سیاست رسمی بلکه از راه منافع فناورانه و اقتصادی به سوی هم در حرکتاند. این نزدیکی، از نگاه رابی، نشانهی آغاز مرحلهای تازه از «عادیسازی واقعیت» است؛ همکاریهایی که زیر سطح سیاست در حال گسترشاند.
🔹رابی، محمد بنسلمان را نماد این تغییر معرفی میکند. رهبری که میخواهد کشورش را از اقتصاد متکی بر نفت به اقتصاد دانشمحور منتقل کند. او تأکید میکند که «چشمانداز ۲۰۳۰» صرفاً برنامهای اقتصادی نیست، بلکه طرحی برای تعریف دوبارهی هویت ملی عربستان است. در این مسیر، اسرائیل با تکیه بر فناوریهای نو، زیرساختهای داده و مهندسی پیشرفته بهتعبیر او به «گره حیاتی» این چشمانداز بدل خواهد شد. از دید رابی، همکاری در حوزههایی چون انرژی، فناوری و زیرساخت، جایگزین مسیرهای سیاسی رسمی شده و راه را برای شکلی از «صلح عملی» هموار کرده است.
🔹وی همچنین خاطرنشان میکند که گرچه جنگ غزه روند رسمی تطبیع را متوقف کرده، اما در عمل، مسیرهای همکاری در حال باز شدن دوبارهاند. او از سفر هیأتهای اسرائیلی به عربستان و برنامهریزی برای سفر ولیعهد در نوامبر ۲۰۲۵ بهعنوان شواهدی از احیای تدریجی این ارتباط یاد میکند. به گفتهی او، هدف کنونی نه توافقی نمادین، بلکه ایجاد همگرایی عملی در اقتصاد، فناوری و گردشگری مذهبی است؛ الگویی که بیسروصدا ولی پیوسته پیش میرود.
🔹در جمعبندی، رابی معتقد است که در خاورمیانهی جدید، قدرت نه در زرادخانهها، بلکه در شبکههای داده، خطوط انرژی و توان اتصال کشورها تعریف میشود. او مینویسد: «اسرائیل با تکیه بر موقعیت جغرافیایی و ظرفیت فناورانهاش در حال تبدیل شدن به حلقهی ضروری در کریدور اقتصادی هند تا مدیترانه است»؛ طرحی که ایالات متحده طراحی کرده و عربستان در مرکز آن قرار دارد. این نگاه، بهطور ضمنی، ایران را از مسیرهای اصلی ترانزیتی و اقتصادی کنار میگذارد و نظم منطقهای تازهای را ترسیم میکند که در آن، فناوری و انرژی جای نفت و ایدئولوژی را میگیرند.
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-6f3a768cd802a91027.htm
@meshkatanalysis
🔹 اوزی رابی در گزارشی در کانال ۱۲ اسرائیل مینویسد که خاورمیانهی ۲۰۲۵ در آستانهی بازتعریف ژرفی از قدرت و روابط منطقهای قرار گرفته است. به باور او «دوران نفت هنوز پایان نیافته، اما جهان در میانهی انقلابی فناورانه و انرژیمحور است که نظم تازهای میآفریند». در چنین شرایطی، عربستان سعودی و اسرائیل نه از مسیر سیاست رسمی بلکه از راه منافع فناورانه و اقتصادی به سوی هم در حرکتاند. این نزدیکی، از نگاه رابی، نشانهی آغاز مرحلهای تازه از «عادیسازی واقعیت» است؛ همکاریهایی که زیر سطح سیاست در حال گسترشاند.
🔹رابی، محمد بنسلمان را نماد این تغییر معرفی میکند. رهبری که میخواهد کشورش را از اقتصاد متکی بر نفت به اقتصاد دانشمحور منتقل کند. او تأکید میکند که «چشمانداز ۲۰۳۰» صرفاً برنامهای اقتصادی نیست، بلکه طرحی برای تعریف دوبارهی هویت ملی عربستان است. در این مسیر، اسرائیل با تکیه بر فناوریهای نو، زیرساختهای داده و مهندسی پیشرفته بهتعبیر او به «گره حیاتی» این چشمانداز بدل خواهد شد. از دید رابی، همکاری در حوزههایی چون انرژی، فناوری و زیرساخت، جایگزین مسیرهای سیاسی رسمی شده و راه را برای شکلی از «صلح عملی» هموار کرده است.
🔹وی همچنین خاطرنشان میکند که گرچه جنگ غزه روند رسمی تطبیع را متوقف کرده، اما در عمل، مسیرهای همکاری در حال باز شدن دوبارهاند. او از سفر هیأتهای اسرائیلی به عربستان و برنامهریزی برای سفر ولیعهد در نوامبر ۲۰۲۵ بهعنوان شواهدی از احیای تدریجی این ارتباط یاد میکند. به گفتهی او، هدف کنونی نه توافقی نمادین، بلکه ایجاد همگرایی عملی در اقتصاد، فناوری و گردشگری مذهبی است؛ الگویی که بیسروصدا ولی پیوسته پیش میرود.
🔹در جمعبندی، رابی معتقد است که در خاورمیانهی جدید، قدرت نه در زرادخانهها، بلکه در شبکههای داده، خطوط انرژی و توان اتصال کشورها تعریف میشود. او مینویسد: «اسرائیل با تکیه بر موقعیت جغرافیایی و ظرفیت فناورانهاش در حال تبدیل شدن به حلقهی ضروری در کریدور اقتصادی هند تا مدیترانه است»؛ طرحی که ایالات متحده طراحی کرده و عربستان در مرکز آن قرار دارد. این نگاه، بهطور ضمنی، ایران را از مسیرهای اصلی ترانزیتی و اقتصادی کنار میگذارد و نظم منطقهای تازهای را ترسیم میکند که در آن، فناوری و انرژی جای نفت و ایدئولوژی را میگیرند.
https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-6f3a768cd802a91027.htm
@meshkatanalysis
N12
ישראל הפכה לחוליה חיונית בחזון הגדול של בן סלמאן
במקום שלום מלא, כדאי שנתחיל לחשוב במונחי "שלום מעשי" ונורמליזציה אזרחית מדורגת - שמתחדשת גם לאחר המלחמה • פרופ' עוזי רבי, פרשנות
👍2🔥1