مشکات اندیشه – Telegram
مشکات اندیشه
305 subscribers
5 photos
14 videos
126 links
راه اندیشه بی‌همراهان، ره به جایی نمی‌برد. ما مشتاق شنیدن دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادهای ارزشمند شما هستیم. همراهی شما فرهیختگان، سرمایه‌ای گرانسنگ برای اعتلای «مشکات اندیشه»است.
پل ارتباطی:
@hamzeh2_ir
Download Telegram
📌اسکات ریتر: توافق اسرائیل و حماس، پیروزی کامل برای فلسطین

🔹در این مصاحبه، اسکات ریتر، افسر پیشین اطلاعاتی و تحلیل‌گر سیاسی، به بررسی توافق تازه میان اسرائیل و حماس پرداخت و آن را نقطه عطفی در روند درگیری توصیف کرد.

🔹او در مقدمه سخنانش یادآور شد که فاز نخست توافق بر مبادله اسرا متمرکز است: آزادی حدود ۱۲۰۰ زندانی فلسطینی در برابر بازگرداندن گروگان‌ها و اجساد اسرائیلی‌ها. همچنین اسرائیل موظف است از ۷۰ درصد نوار غزه عقب‌نشینی کند؛ اقدامی که اگر تکمیل شود، زمینه ورود به مراحل بعدی توافق و مسیر صلح را فراهم خواهد کرد.

🔹ریتر با اشاره به شرط خلع سلاح حماس، توضیح داد که این موضوع برای نخستین بار مطرح نمی‌شود. به گفته او، حماس بارها اعلام کرده حاضر است در صورت تضمین تشکیل دولت فلسطین، سلاح را زمین بگذارد. او این توافق را «معامله صلح حماس» خواند، زیرا همه خواسته‌های اصلی این گروه از جمله تضمین راه برای ایجاد دولت فلسطین در آن گنجانده شده است. در عین حال هشدار داد که خطر همیشگی نقض آتش‌بس از سوی اسرائیل همچنان پابرجاست.

🔹وی در ادامه به وضعیت سیاسی اسرائیل و فشارهای داخلی و خارجی اشاره کرد. به باور او، بنیامین نتانیاهو با بحران مشروعیت و فروپاشی ائتلاف افراطی خود مواجه است و حمایت آمریکا از او در حال فرسایش است.

🔹ریتر تأکید کرد که نفوذ اسرائیل بر سیاستمداران آمریکایی دیگر مثل گذشته نیست و حتی بخشی از جریان «مگــا» در ایالات متحده حاضر نیستند آمریکا را در خدمت منافع تل‌آویو ببینند. این تغییر فضای سیاسی، یکی از عوامل کلیدی حرکت اسرائیل به سمت توافق دانسته شد.


📌او در پایان به نقش آمریکا و شخص دونالد ترامپ پرداخت. ریتر گفت تهدید نظامی آمریکا علیه حماس بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، نوعی نمایش بود؛ زیرا آنچه در عمل توافق را ممکن ساخت، فشار کشورهای عربی و کاهش حمایت عمومی از اسرائیل بود. او تصریح کرد که ترامپ می‌تواند این روند را به نام خود ثبت کند و حتی رؤیای نوبل صلح در سر بپروراند، اما حقیقت آن است که این حماس و تحولات سیاسی جهان بودند که صحنه را تغییر دادند. به گفته ریتر، بازگشت اسرا به غزه نه بازگشت به ویرانه‌ها، بلکه به «واقعیت فلسطین آزاد» خواهد بود.

@meshkatanalysis

https://www.youtube.com/live/9miE7qkQunQ?si=ZRjln5sVVh3ZiFjh
🤔1💩1
🔻 سایه سنگین ایران؛ پیوند امنیتی اسرائیل و اعراب در پشت پرده جنگ غزه

🔹گزارش تازه‌ای از روزنامه واشنگتن‌پست به قلم «دیوید کنر» (David Kenner) با استناد به اسناد محرمانه‌ای که به دست کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران تحقیقی رسیده، پرده از ابعاد تازه‌ای از مناسبات امنیتی در خاورمیانه برمی‌دارد.

🔹این گزارش نشان می‌دهد که در اوج محکومیت عمومی جنگ اسرائیل علیه غزه از سوی دولت‌های عربی، برخی از همین کشورها در سکوت، همکاری نظامی خود با اسرائیل را گسترش داده‌اند. برگزاری نشست‌های مشترک، تمرین‌های نظامی و هماهنگی‌های اطلاعاتی در خاک کشورهای عربی چون قطر، بحرین، مصر و اردن، تصویری دوگانه از روابط علنی و پشت‌پرده را ترسیم می‌کند.

🔹به روایت اسناد، در شرایطی که رهبران عرب در مجامع جهانی اسرائیل را به «نسل‌کشی» و «پاکسازی قومی» متهم می‌کردند، افسران نظامی این کشورها به صورت مستقیم با همتایان اسرائیلی دیدار داشتند.


🔹گفته شده که حتی در ماه مه ۲۰۲۴ افسران اسرائیلی به پایگاه العدید قطر وارد شدند، بی‌آنکه از مبادی ورودی غیرنظامی عبور کنند، تا احتمال افشای حضورشان در انظار عمومی کاهش یابد. این رفتار تضادی آشکار میان لحن تند دوحه در سازمان ملل و اقدامات عملی‌اش در خاک خود به نمایش می‌گذارد.

🔹بر اساس آنچه در اسناد آمده، نقش ایالات متحده و فرماندهی مرکزی ارتش این کشور (سنتکام) محوری بوده است.

🔹اسناد نشان می‌دهد که این نهاد نه تنها هماهنگ‌کننده نشست‌ها و تمرین‌های نظامی بوده، بلکه برنامه‌هایی برای مقابله با تونل‌های زیرزمینی حماس و طراحی عملیات اطلاعاتی علیه روایت ایران تدارک دیده است.

🔹همچنین در قالب طرحی موسوم به «ساختار امنیت منطقه‌ای»، از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ داده‌های راداری برخی کشورهای عربی به شبکه‌های آمریکا و اسرائیل متصل شد تا یک سامانه دفاع هوایی مشترک علیه موشک‌ها و پهپادهای ایران شکل بگیرد.

🔹در گزارش تصریح شده که حساسیت سیاسی این همکاری‌ها به حدی بوده که در دستورالعمل نشست‌ها قید شده بود: «عکسی گرفته نشود و هیچ رسانه‌ای مطلع نشود.» حتی به جزئیاتی مانند غذا نیز توجه شده و از آشپزخانه‌ها خواسته بودند که «هیچ‌گونه گوشت خوک یا سخت‌پوست» سرو نشود تا اختلاف مذهبی میان افسران عرب و اسرائیلی پیش نیاید.

🔹همین جزئیات کوچک نشان می‌دهد که سطح اعتماد میان طرف‌ها شکننده بوده و همه طرفین از پیامدهای افشای چنین روابطی آگاه بودند.

🔹آن‌گونه که تحلیلگران این گزارش توضیح داده‌اند، محور اصلی این همکاری‌ها «تهدید ایران» بوده است.

🔹یکی از اسناد ایران و گروه‌های وابسته به آن را «محور شرارت» خوانده و نقشه‌هایی از برد موشک‌های ایرانی در یمن و غزه ترسیم کرده است. به بیان کارشناسان امنیتی، هراس مشترک از تهران بیش از هر انگیزه سیاسی یا دیپلماتیک، بنیان این همکاری‌ها را شکل داده است.

🔹در بخش دیگری از گزارش آمده که حمله هوایی اسرائیل به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵ این شراکت پنهان را وارد بحران کرد. تحلیلگران معتقدند این اقدام شکافی جدی ایجاد کرد و بی‌اعتمادی شدیدی بر جای گذاشت. به گفته امیل حکیم از «انستیتوی بین‌المللی مطالعات راهبردی»، این حمله «آمریکا را در موقعیت همدست یا ناظر منفعل» نشان داد و تلاش‌های این کشور برای حفظ چارچوب امنیتی مشترک را برای سال‌ها دشوار خواهد کرد. هرچند، عذرخواهی رسمی بنیامین نتانیاهو از قطر و فشار مستقیم دولت ترامپ برای آرام کردن تنش‌ها مانع از فروپاشی کامل این همکاری‌ها شد.

🔹در پایان، گزارش خاطرنشان می‌کند که هرچند کشورهای عربی ممکن است حمایت مالی و دیپلماتیک از آتش‌بس غزه و نیروهای بین‌المللی در این منطقه ارائه دهند، اما به احتمال زیاد از اعزام مستقیم نیروهای خودداری خواهند کرد. همان‌طور که یک استاد دانشگاه اتاوا نقل شده، این کشورها همزمان از «اسرائیل رهاشده» نگران‌اند و از سوی دیگر به «چتر امنیتی آمریکا» وابسته‌اند. این دوگانگی نشان می‌دهد که امنیت پنهان و مشروعیت سیاسی همچنان در تضاد بنیادین باقی مانده است.

@meshkatanalysis

https://www.washingtonpost.com/national-security/2025/10/11/us-israel-arab-military-leaked-documents/
🔻از جنگ سرد قدیم تا جنگ سرد جدید: آینده مبهم همکاری‌های آسیا-پاسیفیک

🔹
این گفت‌وگو میان جان میر‌شایمر، نظریه‌پرداز سرشناس روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه شیکاگو و سر رابین نیبِلِت، مدیر پیشین اندیشکده چتم هاوس، در چارچوب «انجمن دانش جهانی» برگزار شد. موضوع اصلی بحث، آینده نظم ژئواکونومیک جهانی و جایگاه نهادهایی چون سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا-پاسیفیک در شرایط رقابت فزاینده قدرت‌های بزرگ بود.

🔹میرشایمر در آغاز سخنانش توضیح داد که آینده‌ی ا‌َپیک و نظم بین‌المللی لیبرال چندان امیدوارکننده نیست.

🔹او تأکید کرد که دلیل اصلی این وضعیت، گذار از جهان تک‌قطبی پس از جنگ سرد به جهانی چندقطبی است. به باور او، زمانی که ایالات متحده تنها قدرت بزرگ بود، توانست نظم غربی خود را به نظم بین‌المللی تعمیم دهد؛ اما امروز با ظهور چین و بازگشت روسیه، جهان دوباره به سمت نظم‌های «بسته»‌ای مشابه دوران جنگ سرد حرکت می‌کند.

🔹وی اضافه کرد که در چنین شرایطی، نهادهایی چون APEC یا سازمان تجارت جهانی همچنان پابرجا می‌مانند، اما نقش آن‌ها سطحی و کم‌اثر خواهد بود، زیرا در رقابت قدرت‌های بزرگ، مسائل امنیتی همواره بر ملاحظات اقتصادی غلبه دارند.

🔹در ادامه، نیبلت دیدگاهی اندکی متفاوت ارائه داد. او گفت که APEC بازمانده‌ای از دوران خوش‌بینی پس از جنگ سرد است؛ دورانی که جهانی‌سازی به نظر می‌رسید آینده جهان را رقم بزند. با این حال، او خاطرنشان کرد که امروز APEC درست در قلب رقابت ایالات متحده و چین قرار گرفته است. وی این وضعیت را نوعی «جنگ سرد جدید» توصیف کرد که هم در حوزه اقتصاد و فناوری و هم در عرصه نظامی جریان دارد.

🔹به گفته او، کشورهایی نظیر کره جنوبی و ژاپن اکنون ناچارند میان دو قدرت انتخاب کنند و حتی در صنایع حساسی چون نیمه‌هادی‌ها، آزادی عمل خود را از دست داده‌اند. با این حال، نیبلت اضافه کرد که هنوز می‌توان به نقش APEC به‌عنوان پل نرم میان واشنگتن و پکن امیدوار بود؛ جایی که دو طرف گاه از آن برای کاستن از تنش‌ها استفاده می‌کنند.

🔹وقتی بحث به نقش کره جنوبی کشیده شد، میرشایمر تصریح کرد که این کشور در نظم کنونی آزادی عمل اندکی دارد. از نگاه او، کره جنوبی به‌عنوان متحد خط مقدم آمریکا، ناگزیر بخشی از نظمی است که توسط یک قدرت بزرگ «بی‌رحم» هدایت می‌شود. او یادآور شد که برخلاف تصویر رسمی، ایالات متحده نیز همچون دیگر قدرت‌های بزرگ، منافع خود را بی‌تعارف دنبال می‌کند و این مسئله حاشیه مانور کره جنوبی را محدود کرده است.

🔹نیبلت هم در این بخش هم‌نظر بود و افزود که کره جنوبی مجبور است در جنگ سرد جدید، جانب آمریکا را بگیرد؛ دست‌کم در حوزه فناوری. به باور او، هرچند چین به سرعت در حال پیشی گرفتن است، اما پیوستن کره به زنجیره‌ی متحدان آمریکا می‌تواند برایش دسترسی ویژه به بازارهای غربی فراهم کند. او همچنین توصیه کرد که سئول با سرمایه‌گذاری در نهادهایی چون APEC و همکاری در زمینه انرژی و فناوری سبز، بتواند بخشی از قواعد بازی را به نفع خود شکل دهد.

🔹در پایان، میرشایمر هشدار داد که رقابت قدرت‌های بزرگ همواره پرخطر و خشن است؛ اما وجود سلاح‌های هسته‌ای دست‌کم انگیزه‌ای قوی برای مدیریت بحران‌ها ایجاد کرده است. نیبلت نیز تأکید کرد که هرچند شرایط سخت است، اما هنوز امکان ایجاد فضاهای همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی وجود دارد.

@meshkatanalysis

https://youtu.be/W6TqyEQnFsA?si=fJgqIfnCHQDaGpBT
👍1
🔻افکار عمومی عرب و فرصت تازه چین در سایه جنگ غزه

🔹در سال‌های اخیر، پروژه «یک کمربند، یک جاده» چین موجب شد که حضور این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا پررنگ‌تر شود. در ابتدا نگاه مردم عرب نسبت به پکن مثبت بود، اما در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ این تصویر کم‌کم رنگ باخت. تغییر مسیر درست از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد؛ زمانی که جنگ غزه شعله‌ور شد و همزمان نگاه‌ها به‌طور ناگهانی علیه آمریکا و به سود چین تغییر کرد.

🔹یافته‌های «عرب بارومتر» نشان می‌دهد که این تغییر نه محصول ابتکار چین، بلکه پیامد مستقیم سیاست‌های واشنگتن بوده است. اعلام «حمایت آهنین» بایدن از اسرائیل همزمان با بمباران غزه در کمتر از سه هفته محبوبیت آمریکا در تونس را از ۴۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش داد. روند مشابهی در اردن، عراق و لبنان هم ثبت شد.

🔹در مقابل، چین در همان کشورها شاهد افزایش بین ۶ تا ۱۶ درصدی محبوبیت بود. این در حالی است که تنها اقلیتی کوچک، چین را حامی حقوق فلسطینیان دانسته‌اند. بنابراین جهش ناگهانی در نگاه مثبت به پکن بیشتر بر اساس منطق «دشمن دشمن من، دوست من است» شکل گرفته است تا نتیجه‌ی نقش‌آفرینی واقعی چین در بحران.

🔹با این وجود، برای رهبران منطقه اهمیت ماجرا در جای دیگری است: افکار عمومی، حتی در کشورهای اقتدارگرا به یک شاخص حیاتی بدل شده است. دولت‌ها با نزدیک‌شدن به چین نه‌تنها می‌توانند منابع مالی و سرمایه‌گذاری تازه جذب کنند، بلکه از فشار اجتماعی ناشی از خشم نسبت به آمریکا نیز بکاهند. سفر اخیر شی جین‌پینگ به مراکش، نخستین دیدار یک رهبر چینی از این کشور، نشانه‌ای از چنین تحولی است.

🔹از منظر رقابت جهانی، این وضعیت فرصتی طلایی برای پکن محسوب می‌شود. چین بدون اینکه در میدان فلسطین و اسرائیل دخالت جدی کند، اکنون در جایگاه رقیب اصلی آمریکا دیده می‌شود. این موقعیت می‌تواند در آینده به ابزار چانه‌زنی اقتصادی و دیپلماتیک بدل شود؛ به‌ویژه اگر واشنگتن نتواند اعتماد از‌دست‌رفته را بازسازی کند.

📌در جمع‌بندی، داده‌های عرب بارومتر نشان می‌دهد که جنگ غزه تنها جبهه‌ای نظامی نیست، بلکه میدان بازتعریف قدرت نرم در خاورمیانه هم به‌شمار می‌رود. کاهش شدید محبوبیت آمریکا و رشد دوباره چین، معادله‌ای تازه در روابط بین‌الملل منطقه ترسیم کرده است. برای اندیشکده‌ها و سیاست‌گذاران، این پیام روشن است: بی‌اعتنایی به افکار عمومی عرب می‌تواند آینده حضور قدرت‌ها در خاورمیانه را دگرگون کند.

@meshkatanalysis
‏ترامپ امروز در سخنرانی‌اش در کنست با افتخار از حمایت از اسرائیل گفت.

‏نتانیاهو هم بارها اعتراف کرده: «اگر کمک‌های بی‌دریغ ترامپ نبود، موفق نمی‌شدیم.»

‏پشت این جملات، ویرانه‌ای از غزه مانده:

‏بیش از ۶۰ هزار کشته. میلیون‌ها آواره. میلیاردها دلار سلاح آمریکایی که خون روی آن خشک نشده.

‏اما فراتر از این‌ها امروز جهان صحنه‌ای تلخ‌تر به خودش دید:

‏السیسی در شرم‌الشیخ بعد از آن‌همه تحقیر، از «وجود ترامپ» تشکر کرده و گفته او ملت‌ها را به صلح هدایت می‌کند.

‏در آنسو نیز نخست‌وزیر پاکستان ترامپ را شایسته «جایزه صلح نوبل» می‌داند و ادعای می‌کند که امروز بزرگترین روز تاریخ معاصر است.

‏وقتی ابزار کشتار، ضامن صلح معرفی شود، در حقیقت ما با وارونگی بنیادی ارزش‌ها روبه‌روایم.

@meshkatanalysis
👎1
🔻تحلیل آلبرتو برادانینی از سناریوی غزه و پیوند آن با استراتژی توسعه‌طلبانه اسرائیل در بستر بحران ایران

🔹آلبرتو برادانینی در گزارشی در پایگاه خبری ایل سوسیدیارو (۱۵ اکتبر ۲۰۲۵) به بررسی سناریوی تازه‌ی غزه و پیوند آن با استراتژی کلان اسرائیل پرداخت. او، که سابقه‌ی سفارت ایتالیا در چین و ایران را دارد، معتقد است آتش‌بس اخیر در غزه بیش از آنکه پایانی بر خونریزی‌ها باشد، سرپوشی موقت بر بحرانی عمیق‌تر است. برادانینی می‌نویسد که اسرائیل با تکیه بر نفوذ خود در سیاست آمریکا می‌کوشد توجه جهانی را از مسأله‌ی فلسطین دور کند و آن را به سمت رویارویی احتمالی با ایران بکشاند.

🔹به روایت گزارش، هدف اصلی نخست‌وزیر اسرائیل، جابه‌جایی جمعیت غزه به مصر و اردن بود، اما مخالفت دو کشور این طرح را ناکام گذاشت. در عوض، تل‌آویو به دنبال بهره‌برداری از هرگونه درگیری منطقه‌ای است تا پروژه‌ی «اسرائیل بزرگ» را پیش ببرد. نویسنده هشدار می‌دهد که این پروژه نه فقط شامل غزه و کرانه‌ی باختری، بلکه بخش‌هایی از صحرای سینا، اردن و جنوب لبنان را نیز در بر می‌گیرد.

🔹برادانینی سپس به نقش ایالات متحده می‌پردازد و می‌نویسد واشنگتن به‌طور ساختاری در خدمت منافع اسرائیل عمل می‌کند. از نظر او، لابی‌های پرقدرت یهودی و نفوذ آیپک در سیاست آمریکا موجب می‌شود که هرگونه تصمیم درباره‌ی ایران یا فلسطین در راستای خواست تل‌آویو اتخاذ شود. در این میان، احتمال حمله به ایران جدی است؛ زیرا تهران هم‌زمان در حال تقویت سامانه‌های دفاعی و افزایش ظرفیت هسته‌ای خود است که به گفته‌ی نویسنده می‌تواند منطقه را وارد مرحله‌ای بی‌سابقه از خطر کند.

🔹در پایان، گزارش به پیامدهای گسترده‌ی چنین سناریویی اشاره دارد: اگر جنگی با ایران آغاز شود، تهران ممکن است با بستن تنگه‌ی هرمز اقتصاد جهانی را به بحران بکشاند. اسرائیل اما این شرایط را فرصتی برای پیشبرد طرح‌های ارضی خود می‌بیند.

🔹جمع‌بندی برادانینی این است که بحران غزه را نمی‌توان جدا از این چشم‌انداز منطقه‌ای دید؛ آنچه در ظاهر آتش‌بسی شکننده به نظر می‌رسد، در واقع بخشی از راهبردی است که می‌تواند به جنگی فراگیر و تغییر بنیادین توازن قدرت در خاورمیانه بینجامد.

@meshkatanalysis

https://www.ilsussidiario.net/news/scenario-gaza-il-piano-del-grande-israele-rimane-intatto-e-passa-per-una-guerra-alliran/2892803/
🔻عبدالعزیز بن صقر: فروپاشی نظام سیاسی در ایران می‌تواند به تجزیه منجر شود؛ اسرائیل امروز تهدیدی مستقیم‌تر از تهران برای خلیج فارس است

🔹عبدالعزیز بن صقر، مدیر مرکز پژوهش‌های خلیج فارس در گفتگو با پادکست عرب‌کاست تأکید می‌کند که تحولات اخیر منطقه پس از حمله اسرائیل به قطر نشانه‌ای از تغییر موازنه‌های امنیتی است. او می‌گوید اسرائیل با این اقدام نشان داد که هر جا منافع امنیت ملی خود را تهدیدشده ببیند، حاضر است حمله کند؛ حتی به کشوری که میزبان یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های نظامی آمریکا است. از نگاه او، این امر خلأ جدی در ساختار امنیتی خلیج فارس را آشکار می‌کند، چرا که برخلاف ناتو، هیچ چارچوب دفاع جمعی تضمین‌شده‌ای میان آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس وجود ندارد.

🔹او در بحث دشمنان، بر این نکته تأکید می‌کند که ایران و اسرائیل هر دو برای کشورهای عرب منطقه خلیج فارس تهدید هستند، اما با درجات متفاوت.

🔹وی مدعی است که ایران در سلسله‌مراتب تهدیدات خود، آمریکا را در مرتبه نخست، اسرائیل را در مرتبه دوم و کشورهای عربی خلیج فارس را در مرتبه سوم قرار می‌دهد. به همین دلیل تهران از نیروهای نیابتی خود مانند انصارالله و حزب‌الله برای ضربه زدن به منافع منطقه استفاده کرده است.

🔹 بن صقر می‌افزاید اسرائیل اما به‌دنبال «برتری مطلق» است و نشان داده که آماده است در هر نقطه‌ای که امنیت خود را در خطر ببیند، وارد عمل شود. بن صقر نتیجه می‌گیرد که امروز اسرائیل بیش از ایران تهدید مستقیم به‌شمار می‌آید، زیرا از حمایت کامل آمریکا برخوردار است.

🔹در مورد ایران، او نگاه متفاوتی ارائه می‌دهد. به باور او، مسئله اصلی نه تجزیه ایران بلکه کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی آن است. او توضیح می‌دهد که تغییر نظام یا فروپاشی آن، اگر از بیرون تحمیل شود، می‌تواند بی‌ثباتی عظیم در سراسر منطقه ایجاد کند.

🔹وی در پاسخ به سوال مجری مبنی براینکه از سناریوی «رژیم چنج» دفاع می‌کند یا خیر؟ پاسخ می‌دهد که فروپاشی مرکزیت سیاسی در تهران می‌تواند منجر به بروز جنبش‌های قومی و جدایی‌طلب در مناطق پیرامونی شود و پیامدهای آن نخستین‌بار به کشورهای همسایه، به‌ویژه خلیج فارس، سرریز خواهد کرد. او تأکید می‌کند که تصمیم در مورد نوع حکومت در ایران به مردم این کشور تعلق دارد، اما از منظر منطقه‌ای مهم است که تهران رفتارش را تغییر دهد و از آنچه وی سیاست‌های مداخله‌جویانه می‌نامد، دست بکشد.

🔹بن صقر همچنین بر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سیاست‌های ایران انگشت می‌گذارد و مدعی است که صرف هزینه‌های عظیم در برنامه هسته‌ای منجر به تشدید بحران اقتصادی و افزایش فشارهای داخلی در ایران خواهد شد.

🔹او معتقد است که این روند اگر ادامه یابد، می‌تواند به انفجار اجتماعی در داخل ایران بینجامد. از دید او، بهترین سناریو نه تجزیه و نه مداخله خارجی، بلکه اصلاح رفتاری و تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای ایران است. در غیر این صورت، خلیج فارس ناگزیر خواهد بود در برابر هر دو تهدید یعنی ایران و اسرائیل به‌دنبال شکل‌دهی به یک سازوکار امنیتی مستقل و پایدار باشد.

https://youtu.be/eZ_wnSmumPA?si=hgyPgmYoeC676VUF

@meshkatanalysis
🔻قدرت پنهان تهران؛ پهپادهایی که با سکوت می‌جنگند

🔹روزنامه کالکالیست در گزارشی تحلیلی به قلم نیتسان سدان، با عنوان «تهدید پنهان: معمای پهپادهای رادارگریز ایران»، مدعی است که جمهوری اسلامی پس از تصرف پهپاد آمریکایی RQ-170 در سال ۲۰۱۱ توانسته با مهندسی معکوس، فناوری پیشرفته‌ی پنهان‌کاری را به دست آورد و آن را در قالب چند مدل بومی چون «شاهد 171» و «شاهد 191» بازتولید کند.

🔹در گزارش آمده است که این پرنده‌ها از مواد مرکب و طراحی بال پرنده‌ای بهره می‌برند و قابلیت انجام مأموریت‌های شناسایی و تهاجمی در فاصله‌ی بیش از دو هزار کیلومتر را دارند؛ امری که به گفته‌ی نویسنده، ایران را به دومین دارنده‌ی عملیاتی فناوری پنهان‌کاری در خاورمیانه تبدیل کرده است.

🔹به نوشته‌ی کالکالیست، پهپادهای ایرانی برخلاف نمونه‌های تبلیغاتی اولیه در میدان نبرد نیز به کار گرفته شده‌اند، اما با احتیاط و در مقیاس محدود.

🔹گزارش می‌گوید ایران از دو خانواده‌ی اصلی پهپادهای رادارگریز استفاده می‌کند:

- مدل‌های جت‌موتور چون «شاهد 191» که برای حمل بمب‌های هدایت‌شونده استفاده می‌شوند.

- و مدل‌های پیستونی مانند «شاهد 181» برای مأموریت‌های شناسایی طولانی.

🔹در گزارش تأکید شده است که این پهپادها قادرند از روی خودروهای وانت پرتاب و بر روی زمین‌های صاف با تیغه‌های سبک فرود آیند، قابلیتی که به‌ویژه برای نیروهای متحد ایران در منطقه اهمیت تاکتیکی دارد.

🔹در بخش تحلیلی گزارش، کالکالیست با نقل از منابع نظامی می‌افزاید که پرهیز ایران از استفاده‌ی گسترده از پهپادهای رادارگریز علیه اسرائیل دلایل چندگانه دارد:

۱- هزینه‌ی بالای ساخت،

۲- ضرورت پنهان‌ماندن ویژگی‌های راداری،

۲- استفاده‌ی اطلاعاتی از پرنده‌ها،

۳- احتمال به‌کارگیری آن‌ها در برابر کشورهای عربی،

۴- و انگیزه‌ی تجاری برای حفظ بازار فروش به مشتریانی چون روسیه و هند.

📌به تعبیر نویسنده، تهران در حال تبدیل فناوری مهندسی معکوس‌شده به «سرمایه‌ی ژئوپولیتیکی و اقتصادی» است؛ سرمایه‌ای که می‌تواند هم ابزار جنگ باشد و هم کالایی برای فروش.

https://www.calcalist.co.il/calcalistech/article/sklyhsk2ge

@meshkatanalysis
مشکات اندیشه
Photo
🔻پیامدهای گسترش گفتمان قطبی و خیابانی‌شدن سیاست خارجی در فضای مجازی فارسی‌زبان

🔹بررسی گفتمان‌های شکل‌گرفته پیرامون مناقشه ظریف–لاوروف در فضای مجازی فارسی‌زبان نشان می‌دهد که این رخداد به عرصه‌ای برای بازتولید و تشدید دوگانه‌های دیرپای سیاست خارجی در ایران تبدیل شده است. واکنش کاربران پلتفرم ایکس بازتاب‌دهنده‌ی قطبی‌شدن افکار عمومی در برابر دو روایت کلان سیاست خارجی یعنی «مقاومت در برابر غرب» و «تعامل‌گرایی با جامعه بین‌المللی» است.

🔹یافته‌ها حاکی از آن است که بیشتر کنش‌های ارتباطی کاربران، به‌ویژه در میان جریان‌های پرتعامل‌تر، ماهیتی عاطفی، اتهامی و بازتابی دارد و کمتر بر مبنای گفت‌وگوی تحلیلی و مبتنی بر داده است. در نتیجه، فضای مجازی در این مورد نه به عنوان عرصه‌ای برای تبادل استدلال، بلکه به مثابه صحنه‌ای برای تقابل هویتی و بازنمایی سیاسی عمل کرده است.

🔹این الگو از منظر علم ارتباطات نشان‌دهنده‌ی روندی است که در آن مباحث تخصصی سیاست خارجی به سطح منازعات عمومی و شبکه‌ای منتقل می‌شوند؛ فرآیندی که می‌توان آن را «اجتماعی‌شدن یا خیابانی‌شدن سیاست خارجی» نامید. چنین روندی، در عین افزایش مشارکت عمومی در بحث‌های سیاستی، خطر سطحی‌شدن تحلیل‌ها و تضعیف مرجعیت کارشناسی را نیز به همراه دارد.

🔹در نهایت، این رخداد نشان می‌دهد که فضای مجازی فارسی‌زبان در مواجهه با موضوعات سیاست خارجی، بیشتر کارکرد بازنمایی و بسیج هویتی دارد تا شکل‌دهی به گفت‌وگوی مبتنی بر شواهد. استمرار این الگو می‌تواند موجب کاهش کیفیت گفت‌وگوی سیاسی و دشواری در شکل‌گیری اجماع ملی پیرامون تصمیمات کلان شود.

@meshkatanalysis
3👍2👎1👏1
🔻عبدالله النفیسی: خاورمیانه میدان بازطراحی قدرت‌هاست و نجاتش تنها در طرحی بومی است

🔹
در گفت‌وگویی مفصل، عبدالله النفیسی نگاه تندی به وضعیت خاورمیانه و نیروهای شکل‌دهنده آن ارائه می‌کند.

🔹او معتقد است نقشه‌های تغییر در منطقه نه حاصل تحولات طبیعی، بلکه نتیجه طرحی قدیمی است که از زمان بن‌گوریون آغاز شد و هدفش تضعیف و تجزیه کشورهای عربی برای حفظ برتری اسرائیل است. به باور او، اسرائیل ابزار اجرای سیاست‌های آمریکا در منطقه است، نه بازیگری مستقل. هر دو در چارچوب یک منطق عمل می‌کنند: بازسازی منطقه به‌گونه‌ای که باثبات اما مطیع باشد.

🔹النفیسی تأکید دارد که قدرت آمریکا در افول است. او با یادآوری شکست‌هایش در ویتنام، افغانستان و عراق می‌گوید واشنگتن دیگر توان مهندسی سیاسی و نظامی جهان را ندارد.

🔹از نظر او، طرح‌هایی برای تقسیم سوریه و باز ترسیم مرزها وجود دارد، اما ناتوانی قدرت‌های خارجی و پایداری مردم منطقه مانع اجرای کامل آن‌ها خواهد شد.

🔹او پیش‌بینی می‌کند موج جدیدی از اعتراضات مردمی در جهان عرب در راه است؛ جنبشی که از خشم ناشی از جنگ غزه و بی‌عدالتی‌های انباشته‌شده تغذیه می‌کند.

🔹در بخش مربوط به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، النفیسی هشدار می‌دهد که اعتماد مطلق به آمریکا خطرناک است، زیرا آمریکا دیگر شریک قابل اتکایی نیست.

🔹او پیشنهاد می‌کند کشورهای عربی یک کنفدراسیون مشترک تشکیل دهند و در سه حوزه سیاست خارجی، انرژی و دفاع هماهنگ شوند. از نظر او، این تنها راه خروج از پراکندگی و وابستگی است.

🔹حمله اسرائیل به دوحه را زنگ خطری می‌داند که نشان می‌دهد هیچ کشوری از تهدیدات مصون نیست و منطقه باید به‌دنبال تنوع در روابطش با چین و روسیه باشد.

🔹در پایان، النفیسی ایران و ترکیه را دو بازیگر اصلی و ماندگار منطقه می‌داند.

🔹وی ایران را با وجود تحریم‌ها و حملات، کشوری با ریشه و ظرفیت مقاومت می‌خواند و معتقد است درگیری مستقیم اسرائیل و ایران در راه است.

🔹در مقابل، ترکیه را واقع‌گرا و عمل‌محور توصیف می‌کند که نفوذ خود را نه با گروه‌های نیابتی، بلکه از طریق دولت‌ها گسترش می‌دهد. از دید او، تنها زمانی می‌توان از چرخه بحران بیرون رفت که کشورهای منطقه طرح خود را برای آینده بنویسند، نه این‌که همچنان میدان اجرای نقشه‌های دیگران باقی بمانند.

@meshkatanalysis

https://youtu.be/jwggefBWQ5E?si=yEYxPegOeT0RJaEs
2👍2👏2🤔1
🔻افشای مأموریت مخفی فرستادگان ترامپ؛ پیام‌های اسرائیل به عربستان و امارات درباره قطر و حماس

🔹روزنامه «اسرائیل هیوم» در گزارشی فاش کرده است که جرد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه او در امور خاورمیانه در جریان سفر اخیر خود به جده و ابوظبی پیام‌هایی محرمانه از سوی اسرائیل را به رهبران عربستان و امارات منتقل کرده‌اند.

🔹به نوشته این روزنامه، هدف از این پیام‌ها آرام‌کردن نگرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به نزدیکی اخیر واشنگتن و دوحه و اطمینان دادن به آنها درباره حفظ جایگاهشان در منطقه بود. منابع اسرائیلی گفته‌اند که این ارتباطات بخشی از تلاش دولت ترامپ برای بازگرداندن ریاض و ابوظبی به طرح خود درباره غزه و تقویت توافق‌های ابراهیم بوده است.

🔹در ادامه گزارش آمده است که ریاض و ابوظبی از نقش پررنگ‌تر قطر در منطقه و از امضای توافق نظامی گسترده میان واشنگتن و دوحه به شدت انتقاد کرده‌اند.

🔹به نقل از یک مقام سعودی، نگرانی اصلی این است که قطر در آینده زمینه بازگشت حماس به قدرت در غزه را فراهم کند. دو کشور تهدید کرده‌اند که اگر چنین روندی ادامه یابد از مشارکت در بازسازی غزه، به‌ویژه در مناطق تحت کنترل حماس، خودداری خواهند کرد.

🔹بنا به گزارش «اسرائیل هیوم»، کوشنر و ویتکاف در دیدارهای خود کوشیده‌اند نشان دهند که همکاری با قطر به زیان منافع سعودی و اماراتی نخواهد بود.

🔹در بخش دیگری از گزارش آمده است که هم‌زمان با این تحرکات دیپلماتیک، جِی.دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا و مارکو روبیو، وزیر خارجه نیز به اسرائیل سفر کرده‌اند تا درباره آینده غزه و ساختار حکمرانی پس از جنگ گفت‌وگو کنند.

🔹ونس در دیدار با رهبران اسرائیل هشدار داده که هر اقدام نظامی جدید می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای منطقه داشته باشد و بر ضرورت احتیاط در تصمیمات نظامی تأکید کرده است. او همچنین گفته است که واشنگتن می‌خواهد متحدان منطقه‌ای‌اش مسئولیت بیشتری در حفظ ثبات خاورمیانه بر عهده بگیرند تا آمریکا از نقش «پلیس جهان» فاصله بگیرد.

🔹به گفته «اسرائیل هیوم»، مقامات آمریکایی و اسرائیلی بر این باورند که گسترش توافق‌های ابراهیم نه تنها از نظر اقتصادی سودمند است، بلکه به ایجاد نظم جدیدی در خاورمیانه کمک می‌کند که در آن کشورهای «میانه‌رو» مسئولیت بیشتری در قبال امنیت و آینده منطقه خواهند داشت. این تلاش‌ها، چنان‌که روزنامه می‌گوید، بخشی از راهبرد گسترده‌تر آمریکا برای شکل دادن به توازن تازه‌ای میان محور قطر–حماس و کشورهای عرب متحد اسرائیل است.

@meshkatanalysis

https://www.israelhayom.co.il/news/geopolitics/article/19083508
👍1🔥1
🔻درخواست محرمانه عمانی‌ها و قطری‌ها از تهران برای ساخت سلاح بازدارنده نهایی

🔹پپه اسکوبار روزنامه‌نگار، تحلیل‌گر سیاسی و نویسنده‌ی برزیلی‌ که از دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی در حوزه‌ی روابط بین‌الملل کار می‌کند در گفت‌وگویی با قاضی اندرو ناپولیتانو از بانکوک تایلند تأکید کرد که برخلاف ادعاهای غربی، ایران در برابر تهدیدهای احتمالی از سوی تل‌آویو و واشنگتن به‌طور کامل آماده نیست.

🔹او توضیح داد که بنا بر گفته‌ی اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات ایران، پنجاه سازمان اطلاعاتی خارجی در جنگ دوازده‌روزه‌ی اخیر علیه ایران به اسرائیل کمک کرده‌اند. اسکوبار افزود که هدف از این عملیات، اجرای یک جنگ ترکیبی تمام‌عیار برای تجزیه‌ی ایران و تغییر رژیم بوده است. به گفته‌ی او، دخالت مستقیم دو همسایه‌ی ایران، یعنی ترکیه و جمهوری آذربایجان، نقش مهمی در شکل‌گیری این بحران داشته است.

🔹او در ادامه با اشاره به اطلاعاتی از منابع ایرانی گفت که پهپادهایی که در ۴۸ ساعت نخست جنگ به سوی ایران پرتاب شدند، از خاک آذربایجان به پرواز درآمده بودند و ترکیه آماده بوده است که در صورت واکنش ایران، به‌طور مستقیم مداخله‌ی نظامی کند.

🔹اسکوبار بر این باور است که این شرایط سبب شد ایران با وجود برتری نظامی در میدان، پس از دوازده روز جنگ را متوقف کند، زیرا توان مقابله در چند جبهه‌ی هم‌زمان را نداشت. او همچنین اشاره کرد که این تجربه موجب شد ایران در همکاری نزدیک‌تری با روسیه قرار گیرد و روابط امنیتی دو کشور به سطح تازه‌ای برسد.

🔹به گفته‌ی اسکوبار، چند روز پیش علی لاریجانی، نماینده‌ی شورای عالی امنیت ملی ایران، حامل نامه‌ای شخصی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به مسکو سفر کرده و پس از دو روز، با نامه‌ای پاسخ از ولادیمیر پوتین بازگشته است.

🔹اسکوبار این تبادل پیام را نشانه‌ی گفت‌وگوهای سطح بالای دو کشور درباره‌ی آینده‌ی منطقه و آمادگی برای هرگونه درگیری دانست. او اضافه کرد که لغو ناگهانی کنفرانسی مهم درباره‌ی روابط ایران و آمریکا در تهران که قرار بود با حضور کارشناسان خارجی برگزار شود، دلیل روشنی بر نگرانی مقامات ایرانی از وقوع شرایط «منتهی به جنگ» است.

🔹در پایان، کارشناس یادشده به گزارشی غیررسمی اشاره کرد مبنی بر این‌که برخی دیپلمات‌های عمانی و قطری از تهران خواسته‌اند «سلاح بازدارنده‌ی نهایی» را بسازد.

🔹او تصریح کرد که هرچند هیچ تأیید رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما در میان فرماندهان سپاه و مشاوران عالی نظام، تمایل فزاینده‌ای برای تجدیدنظر در فتوای مذهبی منع سلاح هسته‌ای دیده می‌شود.

🔹اسکوبار نتیجه گرفت که اگر ایران به این نتیجه برسد که بدون بازدارندگی هسته‌ای بقای خود را نمی‌تواند تضمین کند، ممکن است سیاست هسته‌ای‌اش را به‌صورت بنیادین تغییر دهد؛ تغییری که می‌تواند موازنه‌ی قدرت در خاورمیانه را دگرگون کند.

@meshkatanalysis

https://www.youtube.com/live/0o9MeuwGfhw?si=38DolAT9pA07vYiK
1👎1🔥1
🔹ابراهیم‌ ماجد:
‌برخی گروه‌های لبنانی به طور خصوصی در جلسات غیرعلنی از ایالات متحده می‌خواهند و از طریق کانال‌های غیرمستقیم و تماس مستقیم با اسرائیل، برای اعمال فشار جهت از سرگیری اقدام نظامی در لبنان تلاش می‌کنند.

‌آنها استدلال می‌کنند که اسرائیل نباید کمپین قبلی را متوقف می‌کرد و خواستار آن هستند که اسرائیل دست به کشتار جمعی بزند و حامیان مقاومت را از بین ببرد؛ در مقابل، آنها قول می‌دهند فشار داخلی بیشتری را برای تسهیل چنین مداخله‌ای افزایش دهند.

🔗 Ibrahim Majed

@BetweenDichotomies
👍21
🔻رَند: پیروزی بر چین ممکن نیست، باید با آن زندگی کرد

🔹اندیشکده‌ی رَند در گزارشی با عنوان «ثبات‌بخشی به رقابت ایالات متحده و چین» بر ضرورت ایجاد سازوکارهایی برای مهار تنش فزاینده میان دو قدرت تأکید کرده است.

🔹نویسندگان گزارش تصریح می‌کنند که این رقابت که ابعاد اقتصادی، فناورانه، نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد به اصلی‌ترین دغدغه‌ی امنیت ملی دو کشور تبدیل شده است. به باور آنان، تداوم این وضعیت می‌تواند نه تنها برای واشنگتن و پکن، بلکه برای کل نظام بین‌الملل خطرناک باشد؛ زیرا احتمال درگیری مستقیم، جنگ اقتصادی و فروپاشی اجماع جهانی در حوزه‌هایی چون اقلیم و هوش مصنوعی را افزایش می‌دهد.

🔹از منظر این اندیشکده، مهار و تثبیت این رقابت نه نشانه‌ی ضعف، بلکه ضرورتی راهبردی برای جلوگیری از فاجعه است.

🔹در گام دوم، گزارش تأکید می‌کند که رقابت آمریکا و چین ناشی از سوء‌تفاهم نیست، بلکه ریشه در تضاد منافع و بی‌اعتمادی عمیق دو طرف دارد. از دید رند، ایالات متحده باید هم‌زمان با دفاع از منافع خود‌ از افتادن در چرخه‌ی تشدید تنش جلوگیری کند.

🔹بر اساس این تحلیل، ثبات در رقابت تنها زمانی ممکن است که هر دو طرف بپذیرند نوعی همزیستی در چارچوب منافع متقابل اجتناب‌ناپذیر است و مشروعیت سیاسی یکدیگر را به رسمیت بشناسند. افزون بر این، ایجاد نهادها و قواعد مشترک در حوزه‌های بحرانی و پرهیز از توسعه‌ی توانمندی‌هایی که امنیت بنیادین طرف مقابل را تهدید می‌کند از جمله شروط کلیدی برای مدیریت تنش عنوان شده است.

🔹در بخش توصیه‌های سیاستی، رند پیشنهاد می‌دهد واشنگتن اهداف خود را در رقابت با چین بازتعریف کند؛ به‌گونه‌ای که از گفتمان «پیروزی مطلق» فاصله بگیرد و مشروعیت حزب کمونیست چین را بپذیرد.

🔹گزارش همچنین خواستار بازسازی کانال‌های ارتباطی میان مقامات عالی‌رتبه، بهبود سازوکارهای مدیریت بحران و تدوین توافقات جدید برای محدودسازی رقابت سایبری میان دو کشور است.

🔹در حوزه‌ی بازدارندگی هسته‌ای نیز بر ضرورت پذیرش متقابل بازدارندگی راهبردی و پرهیز از توسعه‌ی فناوری‌هایی که آن را بی‌ثبات می‌کنند تأکید شده است.

🔹در نهایت این اندیشکده، سه محور اصلی مورد مناقشه یعنی تایوان، دریای جنوبی چین و رقابت در علم و فناوری را به‌عنوان کانون‌های خطر شناسایی می‌کند.

🔹در زمینه‌ی تایوان، رند توصیه می‌کند که آمریکا با صدور پیام‌های سیاسی روشن، چین را به رویکرد تدریجی در تحقق هدف اتحاد مجدد ترغیب کند و در عین حال از نفوذ خود برای مهار رفتارهای تحریک‌آمیز تایوان بهره گیرد.

🔹در مورد دریای جنوبی چین، گزارش بر ترکیب بازدارندگی نظامی و دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از درگیری تأکید دارد.

🔹در عرصه‌ی علم و فناوری نیز هدف اصلی، مدیریت رقابت و جلوگیری از استفاده‌ی مخرب فناوری‌های نوین است. جمع‌بندی گزارش چنین است که راهبرد مؤثر آمریکا نه در حذف یا مهار کامل چین، بلکه در پذیرش واقع‌گرایانه‌ی همزیستی در چارچوب رقابت کنترل‌شده نهفته است.

https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/research_reports/RRA4100/RRA4107-1/RAND_RRA4107-1.pdf

@meshkatanalysis
👍1🔥1👏1
🔻عادی‌سازی پرهزینه؛ عربستان در دو راهی قدرت و مشروعیت

🔹فؤاد ابراهیم در گزارشی در وب‌گاه «کرِیدل» با عنوان «مسیر عربستان به سوی عادی‌سازی روابط با اسرائیل، تهدیدی برای گسست منطقه‌ای» به بررسی یکی از حساس‌ترین تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه پرداخته است.

🔹او استدلال می‌کند که پیوستن عربستان به «توافق‌های ابراهیم» نه‌تنها می‌تواند نظم امنیتی تازه‌ای به نفع آمریکا و اسرائیل رقم بزند، بلکه از نظر سیاسی و اخلاقی هزینه‌ای سنگین برای ریاض و کل جهان اسلام خواهد داشت. نویسنده تأکید می‌کند که تصمیم عربستان در این مسیر، می‌تواند توازن قدرت در منطقه را از نو تعریف کند، اما این بازتعریف به قیمت از بین رفتن مشروعیت مذهبی و رهبری معنوی عربستان تمام خواهد شد.

🔹در این گزارش آمده است که گفت‌وگوهای عربستان و اسرائیل که پیش از جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ به آستانه توافق رسیده بود، در نتیجه خشم عمومی مسلمانان از بمباران غزه متوقف شد.

🔹بااین‌حال، چارچوب توافق هرگز کنار گذاشته نشد و صرفاً در انتظار شرایط سیاسی مناسب باقی مانده است. ابراهیم توضیح می‌دهد که واشنگتن و تل‌آویو همچنان ریاض را محور طرح خود برای ایجاد بلوک امنیتی علیه ایران و چین می‌دانند، درحالی‌که عربستان از این مسیر به دنبال تضمین‌های امنیتی، فناوری‌های پیشرفته و موقعیت برتر در نظم جدید منطقه‌ای است.

🔹نویسنده هشدار می‌دهد که عادی‌سازی روابط بدون توجه به حقوق فلسطینیان، می‌تواند از سوی افکار عمومی جهان اسلام به‌منزله خیانت تعبیر شود و مشروعیت دینی عربستان را متزلزل سازد.


در کنار این بحران اخلاقی، پیامدهای اقتصادی و فناورانه نیز مطرح است: همکاری احتمالی با شرکت‌های اسرائیلی در زمینه فناوری‌های دیجیتال و امنیت سایبری، خطر وابستگی تازه‌ای را در پی دارد که ممکن است جای وابستگی نفتی را بگیرد. از سوی دیگر چنین ساختاری در تهران به‌منزله طرحی برای محاصره تلقی خواهد شد و می‌تواند به رقابت تسلیحاتی جدیدی دامن زند.

🔹ابراهیم همچنین از شکل‌گیری نوعی «دولت نظارتی دیجیتال» در منطقه سخن می‌گوید که می‌تواند آزادی‌های مدنی را محدود کند و رقابت‌های سایبری جدیدی میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به وجود آورد.

🔹در پایان، ابراهیم سه مسیر پیش‌روی عربستان ترسیم می‌کند:

- عادی‌سازی مشروط به پیشرفت در مسئله فلسطین،

- همکاری تدریجی و غیررسمی،

- یا ادامه سیاست موازنه میان واشنگتن و همسایگان منطقه‌ای.

🔹اما به گفته ابراهیم، پیوستن رسمی عربستان به توافق‌های ابراهیم، در حالی‌که غزه هنوز در ویرانی است «به‌جای آنکه صلح بیاورد، شکافی عمیق در جهان اسلام ایجاد خواهد کرد».

🔹این تحلیل نتیجه می‌گیرد که آینده عربستان در گرو انتخاب میان دو منطق است: منطق قدرت که از سوی واشنگتن هدایت می‌شود و منطق مشروعیت که ریشه در مکه دارد.

https://thecradle.co/articles/saudi-arabias-path-to-normalization-with-israel-threatens-a-regional-rupture

@meshkatanalysis
👍21👎1🕊1
🔻اسرائیل؛ شریک پنهان رؤیای بن‌سلمان برای خاورمیانه جدید

🔹 اوزی رابی در گزارشی در کانال ۱۲ اسرائیل می‌نویسد که خاورمیانه‌ی ۲۰۲۵ در آستانه‌ی بازتعریف ژرفی از قدرت و روابط منطقه‌ای قرار گرفته است. به باور او «دوران نفت هنوز پایان نیافته، اما جهان در میانه‌ی انقلابی فناورانه و انرژی‌محور است که نظم تازه‌ای می‌آفریند». در چنین شرایطی، عربستان سعودی و اسرائیل نه از مسیر سیاست رسمی بلکه از راه منافع فناورانه و اقتصادی به سوی هم در حرکت‌اند. این نزدیکی، از نگاه رابی، نشانه‌ی آغاز مرحله‌ای تازه از «عادی‌سازی واقعیت» است؛ همکاری‌هایی که زیر سطح سیاست در حال گسترش‌اند.

🔹رابی، محمد بن‌سلمان را نماد این تغییر معرفی می‌کند. رهبری که می‌خواهد کشورش را از اقتصاد متکی بر نفت به اقتصاد دانش‌محور منتقل کند. او تأکید می‌کند که «چشم‌انداز ۲۰۳۰» صرفاً برنامه‌ای اقتصادی نیست، بلکه طرحی برای تعریف دوباره‌ی هویت ملی عربستان است. در این مسیر، اسرائیل با تکیه بر فناوری‌های نو، زیرساخت‌های داده و مهندسی پیشرفته به‌تعبیر او به «گره حیاتی» این چشم‌انداز بدل خواهد شد. از دید رابی، همکاری در حوزه‌هایی چون انرژی، فناوری و زیرساخت، جایگزین مسیرهای سیاسی رسمی شده و راه را برای شکلی از «صلح عملی» هموار کرده است.

🔹وی همچنین خاطرنشان می‌کند که گرچه جنگ غزه روند رسمی تطبیع را متوقف کرده، اما در عمل، مسیرهای همکاری در حال باز شدن دوباره‌اند. او از سفر هیأت‌های اسرائیلی به عربستان و برنامه‌ریزی برای سفر ولیعهد در نوامبر ۲۰۲۵ به‌عنوان شواهدی از احیای تدریجی این ارتباط یاد می‌کند. به گفته‌ی او، هدف کنونی نه توافقی نمادین، بلکه ایجاد همگرایی عملی در اقتصاد، فناوری و گردشگری مذهبی است؛ الگویی که بی‌سروصدا ولی پیوسته پیش می‌رود.

🔹در جمع‌بندی، رابی معتقد است که در خاورمیانه‌ی جدید، قدرت نه در زرادخانه‌ها، بلکه در شبکه‌های داده، خطوط انرژی و توان اتصال کشورها تعریف می‌شود. او می‌نویسد: «اسرائیل با تکیه بر موقعیت جغرافیایی و ظرفیت فناورانه‌اش در حال تبدیل شدن به حلقه‌ی ضروری در کریدور اقتصادی هند تا مدیترانه است»؛ طرحی که ایالات متحده طراحی کرده و عربستان در مرکز آن قرار دارد. این نگاه، به‌طور ضمنی، ایران را از مسیرهای اصلی ترانزیتی و اقتصادی کنار می‌گذارد و نظم منطقه‌ای تازه‌ای را ترسیم می‌کند که در آن، فناوری و انرژی جای نفت و ایدئولوژی را می‌گیرند.

https://www.mako.co.il/news-columns/2025_q4/Article-6f3a768cd802a91027.htm

@meshkatanalysis
👍2🔥1
🔻تهدید در پوشش دیپلماسی؛ آخرین هشدار واشنگتن به لبنان از نگاه ابراهیم ماجد

🔹ابراهیم ماجد، تحلیلگر مسائل لبنان در تحلیلی در حساب کاربری خود در ایکس نوشت که سفر تام باراک، فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت در واقع حامل «آخرین هشدار» واشنگتن به لبنان است؛ هشداری که بیشتر به تهدیدی آشکار شبیه است تا تلاشی دیپلماتیک.

🔹به گفته ماجد، پیام آمریکا صریح است: لبنان باید تحت نظارت واشنگتن وارد مذاکره مستقیم با اسرائیل شود تا سازوکاری برای خلع سلاح حزب‌الله تعیین گردد، وگرنه «به حال خود رها خواهد شد»؛ عبارتی که عملاً به‌منزله چراغ سبز آمریکا برای آغاز جنگی تازه از سوی اسرائیل تلقی می‌شود.

🔹ماجد این رویکرد را نه دیپلماسی، بلکه «باج‌گیری سیاسی» می‌داند. از دید او، ایالات متحده به جای ارائه راهی برای ثبات، در حال دیکته کردن شروط تسلیم است. آنچه واشنگتن «مذاکره» می‌نامد، تلاشی برای برچیدن تنها نیرویی است که طی دهه‌ها توانسته مانع تجاوزگری اسرائیل شود.

🔹هدف پنهان این طرح، به‌زعم او، ایجاد نوعی «منطقه حائل جدید» برای اسرائیل در جنوب لبنان است تا این کشور بتواند با پوشش امنیتی و سیاسی به منابع حیاتی همچون آب رودخانه لیتانی و زمین‌های حاصلخیز آن دسترسی پیدا کند.

🔹او تأکید می‌کند که این پیام، چهره واقعی سیاست آمریکا را در قبال لبنان آشکار می‌سازد؛ سیاستی مبتنی بر فشار، تهدید و ارعاب، نه بر احترام به حاکمیت ملی یا گفت‌وگوی برابر.

🔹واشنگتن که همواره خود را میانجی صلح جلوه می‌دهد، عملاً در نقش مجری منافع اسرائیل ظاهر شده است. ماجد می‌نویسد که عبارت «لبنان به حال خود رها خواهد شد» یادآور ذهنیتی استعماری است که در آن، بقای یک ملت به میزان اطاعتش از قدرت‌های خارجی گره خورده است.

🔹به باور ماجد، لبنان اکنون در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز ایستاده است. انتخاب پیش‌روی آن نه میان صلح و جنگ، بلکه میان تسلیم و حاکمیت است. او نتیجه می‌گیرد که «هشدار نهایی» واشنگتن در واقع آزمونی است برای استقلال سیاسی لبنان؛ و اگرچه در قالب دیپلماسی بیان می‌شود، در جوهر خود پیامی است برای تداوم مقاومت در برابر سلطه و فشار خارجی.

https://x.com/ibrahimtmajed/status/1983161147353096239?s=46

@meshkatanalysis
🕊2
📌 ایران و بحران استراتژی؛ سرزمین نبوغ بی‌بنیان!

🔻در تاریخ ایران، از دوران باستان تا امروز، همواره نام‌هایی درخشان از سیاست و حکمرانی دیده می‌شود؛ از کوروش بزرگ و داریوش گرفته تا نظام‌الملک طوسی، امیرکبیر و دکتر مصدق. با این حال، در مقایسه با دیگر تمدن‌های بزرگ، ایران در پرورش و تداوم تفکر استراتژیک ضعیف بوده است. این ضعف نه‌تنها در عرصه‌ی سیاست و نظامی‌گری، بلکه در فرهنگ تصمیم‌گیری و آینده‌نگری نیز ریشه‌دار است.

🔻یکی از دلایل اصلی این وضعیت، غلبه‌ی فردگرایی بر نهادگرایی در تاریخ ایران است. ساختار سیاسی ایران در بیشتر ادوار، بر محور شخصیت‌ها استوار بوده نه بر سیستم‌ها. هرگاه فردی نیرومند و اندیشمند ظهور کرده، کشور جهش یافته؛ اما با رفتن او، همه چیز فرو ریخته است. در حالی‌که در تمدن‌های غربی و شرق آسیا، اندیشه‌ی حکمرانی از فرد به نهاد منتقل شد، در ایران اندیشه و قدرت همواره در گرو حضور یک شخص باقی ماند. به همین سبب، عمر هر استراتژی بزرگ در ایران معمولاً به اندازه‌ی عمر صاحب آن بوده است.

🔻مشکل دیگر، نبود نهادهای آموزشی و اندیشه‌ساز برای تربیت سیاستمداران و مدیران راهبردی است. در حالی‌که از دوران باستان در یونان، چین و سپس اروپا، مدارس نظامی و مراکز فکری برای آموزش هنر حکومت‌داری و طراحی استراتژی شکل گرفته بود، در ایران چنین سنتی نهادینه نشد. چهره‌هایی چون نظام‌الملک و امیرکبیر حاصل نبوغ فردی بودند، نه محصول یک نظام آموزشی هدفمند. ایران در طول تاریخ استراتژیست به دنیا آورده، اما هیچ‌گاه استراتژیست تربیت نکرده است.

🔻از سوی دیگر، سیاست در ایران اغلب ماهیتی واکنشی داشته است. تصمیم‌گیری‌ها بیشتر در پاسخ به تهدید و بحران انجام می‌شده تا بر اساس طرحی بلندمدت و پیش‌دستانه. از حمله‌ی اسکندر و مغول گرفته تا رقابت‌های استعماری قرن نوزدهم، سیاست ایران بر محور دفاع و بقا شکل گرفته است، نه بر اساس طراحی برای گسترش و توسعه. در نتیجه، تفکر راهبردی در ذهن سیاستمداران ایرانی جای خود را به مصلحت‌گرایی کوتاه‌مدت داده است.

🔻گسست‌های تاریخی نیز نقش مهمی در تضعیف حافظه‌ی استراتژیک ایران داشته‌اند. هر بار که سلسله‌ای سقوط کرده، میراث فکری و اداری آن نیز از میان رفته است. نه انتقال تجربیات وجود داشته و نه استمرار نهادی. برخلاف اروپا که اندیشه‌ی حکمرانی از امپراتوری روم تا دوران مدرن پیوسته تحول یافته، در ایران هر حکومت جدید با ویران کردن ساختار پیشین، از صفر آغاز کرده است. این گسست تاریخی موجب شده هیچ تجربه‌ای در زمینه‌ی تصمیم‌سازی و آینده‌نگری به صورت ماندگار انباشته نشود.

🔻 عامل دیگر، شکاف تاریخی میان خرد و قدرت است. در بسیاری از دوره‌ها، صاحبان اندیشه و تدبیر قربانی قدرت‌طلبی حاکمان شده‌اند. سرنوشت نظام‌الملک، امیرکبیر، قائم‌مقام و مصدق نمونه‌های آشکار این تقابل است. در ایران غالباً صاحبان قدرت از استراتژیست‌ها بیم داشته‌اند، زیرا تفکر مستقل و آینده‌نگر با تهدید قدرت اشتباه گرفته شده است. نتیجه آنکه قدرت در ایران کمتر به عقل اعتماد کرده و در غیاب پیوند میان فکر و سیاست، استراتژی جای خود را به تصمیم‌های مقطعی داده است.

🔻افزون بر این، تفکر ایرانی از دیرباز در عرصه‌ی فلسفه، عرفان و اخلاق غنی بوده، اما در طراحی سیستمی و عمل‌گرایانه ضعیف مانده است. اندیشه‌ی ایرانی بیشتر به نجات فرد و جامعه می‌اندیشید تا ساختار و نهاد. در نتیجه، حکیمان ما بزرگ بودند، اما کمتر سیاست‌ساز. به تعبیر جامعه‌شناسان، ایران در حوزه‌ی «اندیشه» ژرف بوده اما در حوزه‌ی «سازمان» کم‌عمق.

🔻 جغرافیای ایران نیز این ضعف را تشدید کرده است. قرار گرفتن در چهارراه امپراتوری‌ها و فشار دائمی قدرت‌های بیرونی، سیاست را به سمت بقا سوق داده است. وقتی بقای کشور در خطر باشد، طراحی بلندمدت جای خود را به واکنش فوری می‌دهد. از همین رو، سیاست ایرانی در بیشتر دوران‌ها دفاعی و اضطرامحور بوده است، نه برنامه محور و آینده‌نگر.

🔻در مجموع، کمبود استراتژیست در تاریخ ایران محصول هم‌زمان چند عامل است: نبود نهادهای فکری، شخص‌محوری در سیاست، گسست‌های تاریخی، حذف صاحبان اندیشه و ضعف نگاه سیستمی. هرگاه اندیشه و قدرت به‌طور هم‌زمان در یک فرد جمع شده‌اند ــ از کوروش تا امیرکبیر ــ ایران جهشی تاریخی را تجربه کرده است. اما این جهش‌ها کوتاه‌مدت و ناپایدار بوده‌اند، زیرا بر بستر نهادهای فکری و آموزشی پایدار بنا نشده‌اند.

🔻 امروز اگر بخواهیم از چرخه‌ی تاریخی ضعف استراتژی بیرون بیاییم، بیش از هر زمان دیگر به نهادسازی فکری، تربیت استراتژیست و پیوند دوباره‌ی عقل و قدرت نیاز داریم. تاریخ نشان داده است که بدون تفکر راهبردی، هیچ ملتی—حتی با ثروت و قدمت ایران—نمی‌تواند آینده‌ی خود را طراحی کند./ #مصطفی_نجفی

🔗لینک عضویت در افق ایران
https://news.1rj.ru/str/+WZGudJ8zSxAxMDhk
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
💯1
🔻راز زیمت: سایه ایران هنوز سنگین است؛ اسرائیل باید آماده جنگ بعدی باشد


📌نکته مهم:

«گزارش حاضر ترجمه‌ای است از یکی از منابع رسانه‌ای وابسته به جریان صهیونیستی و بازتاب‌دهنده دیدگاه‌ها و تحلیل‌های کارشناسان امنیتی اسرائیل درباره وضعیت کنونی ایران، تحولات منطقه و نظم سیاسی پس از جنگ اخیر است. هدف از ترجمه و انتشار این متن، نه تأیید محتوای آن بلکه آشنا کردن مخاطبان فارسی‌زبان با نوع نگاه و شیوه تحلیل رسانه‌های اسرائیلی نسبت به ایران و سیاست‌های منطقه‌ای آن رژیم است»


🔹راز زیمت در گزارشی در روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در خصوص وضعیت کنونی ایران پس از جنگ دوازده‌روزه مدعی شد که با وجود خسارات سنگین وارده به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران، این کشور نشانه‌ای از عقب‌نشینی در سیاست‌های منطقه‌ای و راهبردی خود بروز نداده است.

🔹او با استناد به اظهارات رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی توضیح می‌دهد که بازرسان این نهاد اگرچه پس از جنگ اجازه حضور در ایران را ندارند، اما تصاویر ماهواره‌ای «تحرکاتی» را پیرامون مراکز نگهداری اورانیوم غنی‌شده در سطح ۶۰ درصد نشان می‌دهد؛ موادی که همچنان در اختیار ایران باقی مانده است.

🔹زیمت نتیجه می‌گیرد که اگرچه نشانه‌ای از بازسازی فوری توان غنی‌سازی مشاهده نشده، اما احتمال دارد ایران در آینده از این ذخایر برای پیگیری مسیر مخفیانه‌ای به سوی سلاح هسته‌ای استفاده کند.

🔹او سپس به استناد منابع اطلاعاتی اروپایی ادعا می‌کند که ایران در ماه‌های اخیر واردات مواد شیمیایی از جمله ناترن پرکلرات از چین را گسترش داده است، ماده‌ای که در تولید سوخت جامد موشک‌های بالستیک کاربرد دارد.

🔹به باور او، این روند در کنار تلاش برای بازسازی سامانه‌های نظامی، نشانگر عزم تهران برای حفظ توان موشکی به عنوان «دارایی راهبردی» در بازدارندگی مقابل اسرائیل است.

🔹زیمت می‌افزاید که در سطح منطقه نیز نشانه‌هایی از احیای شبکه متحد ایران دیده می‌شود و در این خصوص‌ ادعاهایی بر این اساس مطرح می‌کند: حزب‌الله در لبنان با وجود حملات هوایی مداوم اسرائیل به بازسازی زرادخانه خود ادامه داده؛ در عراق، حشدالشعبی در حال تقویت مواضع خود است و نیروهای امنیتی اسرائیل نیز اخیراً چندین مورد قاچاق گسترده تسلیحات از ایران به کرانه باختری را خنثی کرده‌اند. حتی در یمن، کشتی حامل سلاح‌های ایرانی شامل موشک‌های ضدزره در نزدیکی باب‌المندب توقیف شده است.

🔹زیمت در این تحلیل پا را فراتر نهاده و فضای داخلی ایران را نیز از منظر صهیونیست‌ها تحلیل کرده و در این خصوص می‌نویسد که پس از جنگ اخیر، شکاف فکری عمیقی میان جناح‌های میانه‌رو و تندرو پدید آمده است.
او ادعا می‌کند که میانه‌روها خواستار تمرکز بر بحران‌های داخلی از جمله بحران آب، تورم و فشار اجتماعی‌اند و پیشنهاد می‌دهند ایران به‌سوی گفت‌وگو با غرب و همسایگان عرب خود حرکت کند. در مقابل، محافظه‌کاران و نیروهای رادیکال که همچنان مراکز اصلی قدرت را در اختیار دارند، هرگونه عقب‌نشینی از اصول انقلابی را مردود می‌دانند و معتقدند باید با «اصلاحات تاکتیکی محدود» در همان مسیر پیشین ادامه داد. زیمت می‌نویسد که رهبری ایران نیز هنوز سیاست حفظ گزینه هسته‌ای، بازسازی ارتش و حمایت از محور مقاومت را حیاتی می‌داند و تغییر بنیادینی در نگرش حاکم دیده نمی‌شود.

📌در جمع‌بندی، زیمت هشدار می‌دهد که تضعیف ایران فرایندی برگشت‌پذیر است و اسرائیل نباید از احتمال بازیابی توان هسته‌ای و نظامی تهران غافل بماند. او تصریح می‌کند که «اسرائیل باید برای امکان یک دور تازه از درگیری با ایران آماده شود»، به‌ویژه در صورتی که این کشور توان غنی‌سازی خود را بازسازی کند.

🔻زیمت می‌افزاید که مقابله صرفاً نظامی کافی نیست و بدون توافقی پایدار و نظام نظارتی قوی بر برنامه هسته‌ای ایران، نمی‌توان مسیر آن را مسدود کرد. به باور او، جلوگیری از بازسازی محور وابسته به ایران به‌ویژه حزب‌الله تنها در صورتی ممکن است که اسرائیل هم‌زمان با قدرت‌های منطقه‌ای برای تقویت دولت‌های مرکزی عرب و تثبیت نظم سیاسی تازه‌ای همکاری کند. او نتیجه می‌گیرد که موفقیت اسرائیل در مهار ایران، نه در تکرار حملات نظامی، بلکه در تبدیل برتری کنونی خود به نظمی پایدار و جدید در خاورمیانه نهفته است.

https://www.ynet.co.il/news/article/b1vbfomywl

@meshkatanalysis
👍1🕊1