پارینه/پالئوگرام
قدیمیترین نیای شناختهشده انسان؟ دقیقا نه! ساکورایتس (Saccorhytus) نام موجوی است که سنگواره آن دیروز در nature توصیف شد و در سایتهای علمی مختلف با عبارت کاملا نادرست «قدیمیترین نیای انسان» معرفی شد
عکس خدا در عینک کاشف ساکورایتس
ساکورایتس گرچه نیای مهرهداران و انسان نیست، اما پای این سؤال فلسفی را به میان میکشد که آیا میتوان ردپای خدا را در تکامل مشاهده کرد؟
اهمیت این سنگواره در چیست؟
یکی از سازوکارهای نهچندان درست داغکردن خبرهای علمی در سایتهای علمی خارجی، تأکید بر گزارههایی اغلب بیاهمیت و فاقد دقت علمی است. موضوع «قدیمیترین نیای انسان» مصداق دقیق چنین گزارههایی است.
دراصل، یکی از مهمترین جنبههای پراهمیت کشف این سنگواره این است که ساکورایتس خویشاوند نزدیک گروههایی منقرضشده از دوتروستومها به حساب میآید. این کشف نشان میدهد شاخههایی از دوتروستومها از آغاز دوره کامبرین در دریاها با پیشآهنگهایی از قبیل ساکورایتس تکامل یافتند و منقرض شدند. مهرهداران و خارپوستان برخلاف ساکورایتس و خویشاوندان نزدیکش، گروههای موفقی از آب درآمدند و ماندند.
نکته مهم دیگر در این کشف، تأکید بر اهمیت رسوباتی بسیار ظریف و قدیمی است که سنگواره ساکورایتس در آنها کشف شده است.
اما شاید مهمترین نکتهای که از ساکورایتس میتوان آموخت، این است که تنوع دوتروستومها و به طریق اولی، همه دوطرفیها، پیش از آغاز کامبرین کلیدخورده و گروههای ناشناخته کوچک و بزرگ بسیاری طی آن دوران بسیار بسیار قدیمی تکامل یافتهاند. این موضوع میتواند پای بحثهایی بسیار قدیمی را به میان بکشد که چند دهه پیشتر میان سایمون کانوی موریس (یکی از نویسندگان گزارش توصیف ساکورایتس) و استیون جی گولد فقید آغاز شده بود.
اثر پروانهای یا دست غیب؟
گولد در سال ۱۹۸۹ با انتشار کتابی به نام Wonderful Life درباره سنگوارههای شیل برگس، این عقیده را مطرح کرد که تنوع خیرهکننده و عجیب جانوران در انفجار کامبرین تا حد زیادی بختانه بوده و اگر میشد نوار تکامل را به عقب کشید و از نو پخش کرد، چهبسا گروههای دیگری به جای اینها که امروز هستند، در زمین باقی میماندند. گولد معتقد بود تنوع و تکامل حیات، سامانهای آشوبناک بوده و چیزی شبیه اثر پروانهای را در تعیین مسیر تکامل دخیل میدانست. گولد یکی از جریانسازترین دیرینهزیستشناسان معاصر بود که سرانجام طعمه همان اثر پروانه بدشگون شد و پس از اینکه یک بار در جوانی سرطان را شکست داد، در میان سالی دوباره به سرطان مبتلا شد و درگذشت.
نُه سال پس از چاپ کتاب گولد، کانوی موریس کتابی دیگر نوشت به نام The Crucible of Creation: The Burgess Shale and the Rise of Animals و در آن، برخلاف نظریه گولد، این نظریه را مطرح کرد که تکامل جانوران اگر دوباره و چندباره رخ دهد، باز هم به همینجایی خواهیم رسید که هستیم. او به نوعی غایتمندی در تکامل باور دارد؛ البته که نباید به سادگی از گزینش واژه Creation در نام کتاب او گذشت. کانوی موریس نیز دیرینهزیستشناس اثربخش و مهمی است و به جز اینکه بهعنوان چهرهای مشهور در ترویج دیرینهشناسی و زیستشناسی تکاملی شناخته میشود، جزء آن دسته از مسیحیان مؤمنی است که میکوشند عقاید مذهبی خود را بر اساس نظریات علمی شکل دهند. او در عین حال که یک تکاملگرای جدی است و با عقاید شبهتکاملی و شبهعلمی از قبیل «طراحی هوشمندانه» میجنگد، نیز باور دارد ردپای خدا در تکامل دیده میشود و در جبهه دیگر، روبهروی مادهگرایان ایستاده است.
کشف ساکورایتس میتواند له یا علیه هرکدام از نظریههای موردعلاقه گولد یا کانوی موریس تلقی شود. این بستگی به زاویه نگاه شما دارد. دستکم کانوی موریس در مقالهای که در نیچر منتشر کرده، تنها به توصیف ساکورایتس و بررسی خویشاوندی و تکامل آن اکتفا کرده است، اما باید صبر کنیم و منتظر باشیم تا کانوی موریس در جایگاهی دیگر، تعبیر فلسفی خودش را از این کشف به میان بکشد.
ساکورایتس گرچه نیای مهرهداران و انسان نیست، اما پای این سؤال فلسفی را به میان میکشد که آیا میتوان ردپای خدا را در تکامل مشاهده کرد؟
اهمیت این سنگواره در چیست؟
یکی از سازوکارهای نهچندان درست داغکردن خبرهای علمی در سایتهای علمی خارجی، تأکید بر گزارههایی اغلب بیاهمیت و فاقد دقت علمی است. موضوع «قدیمیترین نیای انسان» مصداق دقیق چنین گزارههایی است.
دراصل، یکی از مهمترین جنبههای پراهمیت کشف این سنگواره این است که ساکورایتس خویشاوند نزدیک گروههایی منقرضشده از دوتروستومها به حساب میآید. این کشف نشان میدهد شاخههایی از دوتروستومها از آغاز دوره کامبرین در دریاها با پیشآهنگهایی از قبیل ساکورایتس تکامل یافتند و منقرض شدند. مهرهداران و خارپوستان برخلاف ساکورایتس و خویشاوندان نزدیکش، گروههای موفقی از آب درآمدند و ماندند.
نکته مهم دیگر در این کشف، تأکید بر اهمیت رسوباتی بسیار ظریف و قدیمی است که سنگواره ساکورایتس در آنها کشف شده است.
اما شاید مهمترین نکتهای که از ساکورایتس میتوان آموخت، این است که تنوع دوتروستومها و به طریق اولی، همه دوطرفیها، پیش از آغاز کامبرین کلیدخورده و گروههای ناشناخته کوچک و بزرگ بسیاری طی آن دوران بسیار بسیار قدیمی تکامل یافتهاند. این موضوع میتواند پای بحثهایی بسیار قدیمی را به میان بکشد که چند دهه پیشتر میان سایمون کانوی موریس (یکی از نویسندگان گزارش توصیف ساکورایتس) و استیون جی گولد فقید آغاز شده بود.
اثر پروانهای یا دست غیب؟
گولد در سال ۱۹۸۹ با انتشار کتابی به نام Wonderful Life درباره سنگوارههای شیل برگس، این عقیده را مطرح کرد که تنوع خیرهکننده و عجیب جانوران در انفجار کامبرین تا حد زیادی بختانه بوده و اگر میشد نوار تکامل را به عقب کشید و از نو پخش کرد، چهبسا گروههای دیگری به جای اینها که امروز هستند، در زمین باقی میماندند. گولد معتقد بود تنوع و تکامل حیات، سامانهای آشوبناک بوده و چیزی شبیه اثر پروانهای را در تعیین مسیر تکامل دخیل میدانست. گولد یکی از جریانسازترین دیرینهزیستشناسان معاصر بود که سرانجام طعمه همان اثر پروانه بدشگون شد و پس از اینکه یک بار در جوانی سرطان را شکست داد، در میان سالی دوباره به سرطان مبتلا شد و درگذشت.
نُه سال پس از چاپ کتاب گولد، کانوی موریس کتابی دیگر نوشت به نام The Crucible of Creation: The Burgess Shale and the Rise of Animals و در آن، برخلاف نظریه گولد، این نظریه را مطرح کرد که تکامل جانوران اگر دوباره و چندباره رخ دهد، باز هم به همینجایی خواهیم رسید که هستیم. او به نوعی غایتمندی در تکامل باور دارد؛ البته که نباید به سادگی از گزینش واژه Creation در نام کتاب او گذشت. کانوی موریس نیز دیرینهزیستشناس اثربخش و مهمی است و به جز اینکه بهعنوان چهرهای مشهور در ترویج دیرینهشناسی و زیستشناسی تکاملی شناخته میشود، جزء آن دسته از مسیحیان مؤمنی است که میکوشند عقاید مذهبی خود را بر اساس نظریات علمی شکل دهند. او در عین حال که یک تکاملگرای جدی است و با عقاید شبهتکاملی و شبهعلمی از قبیل «طراحی هوشمندانه» میجنگد، نیز باور دارد ردپای خدا در تکامل دیده میشود و در جبهه دیگر، روبهروی مادهگرایان ایستاده است.
کشف ساکورایتس میتواند له یا علیه هرکدام از نظریههای موردعلاقه گولد یا کانوی موریس تلقی شود. این بستگی به زاویه نگاه شما دارد. دستکم کانوی موریس در مقالهای که در نیچر منتشر کرده، تنها به توصیف ساکورایتس و بررسی خویشاوندی و تکامل آن اکتفا کرده است، اما باید صبر کنیم و منتظر باشیم تا کانوی موریس در جایگاهی دیگر، تعبیر فلسفی خودش را از این کشف به میان بکشد.
کینسیس جمجمه در طوطی
کینسیس جمجمه (cranial kinesis) آنطور که در تصویر میبینید به معنی تحرک مفصلی بین مفاصلی بهجز مفصل آرواره با جمجمه است. تحرک مفصلی دستکم دو بار در خزندهها تکامل یافته است. باری در مارمولکها که درواقع شامل مارها نیز هستند و دفعهای در تروپودها یا تبار دایناسورهای شکارچی که پرندگان امروزی نیز جزء آنها هستند.
از تبار مارمولکها، کینسیس جمجمه در مارها بسیار توسعه یافت، طوری که جمجمه مارها از چند نقطه مختلف تحرک مفصلی دارد و حتی دو سر مفصل از هم فاصله میگیرند تا مار بتواند طعمهای بزرگتر از دهان خود را ببلعد.
در تبار تروپودها نیز پرندهها جمجمه بسیار کینتیکی دارند و این وضعیت بهویژه در برخی پرندهها مثل طوطی صورتی اعجابانگیز یافته است.
جای تأسف است که با وجود قتل علمی صدها قطعه پرنده به بهانه آموزش آناتومی به دانشآموزان و دانشجویان ایرانی، نمونههای اسکلت ساخته شده به دست محصلان بهندرت منعکسکننده چنین جنبههای مهم و جذابی از آناتومی حیوانات هستند.
https://www.instagram.com/p/BIGrPV-DyqN/
کینسیس جمجمه (cranial kinesis) آنطور که در تصویر میبینید به معنی تحرک مفصلی بین مفاصلی بهجز مفصل آرواره با جمجمه است. تحرک مفصلی دستکم دو بار در خزندهها تکامل یافته است. باری در مارمولکها که درواقع شامل مارها نیز هستند و دفعهای در تروپودها یا تبار دایناسورهای شکارچی که پرندگان امروزی نیز جزء آنها هستند.
از تبار مارمولکها، کینسیس جمجمه در مارها بسیار توسعه یافت، طوری که جمجمه مارها از چند نقطه مختلف تحرک مفصلی دارد و حتی دو سر مفصل از هم فاصله میگیرند تا مار بتواند طعمهای بزرگتر از دهان خود را ببلعد.
در تبار تروپودها نیز پرندهها جمجمه بسیار کینتیکی دارند و این وضعیت بهویژه در برخی پرندهها مثل طوطی صورتی اعجابانگیز یافته است.
جای تأسف است که با وجود قتل علمی صدها قطعه پرنده به بهانه آموزش آناتومی به دانشآموزان و دانشجویان ایرانی، نمونههای اسکلت ساخته شده به دست محصلان بهندرت منعکسکننده چنین جنبههای مهم و جذابی از آناتومی حیوانات هستند.
https://www.instagram.com/p/BIGrPV-DyqN/
Instagram
Parrots are fascinating for all kinds of reasons, but their cranial kinesis is mind-blowing. Here's a quick kinesis demo in a hyacinth macaw, the largest flying parrot. WitmerLab grad student James Nassif dissected this specimen (OUVC 10883), and then we…
پارینه/پالئوگرام
این صدا با مدلسازی جریان هوا درون مجرای کاکل پاراسورولوفِس بازسازی شده است. با گوشدادن این صدا سه جانور غولآسای ده متری را تصور کنید که از چپ و راست شما رد میشوند و از یکدیگر سبقت میگیرند.
برای درک بزرگی جثه پاراسورولوفس کافی است تصویر جمجمه این دایناسور را در دست یکی از دانشجویان آزمایشگاه ویتمر بینید!
https://www.instagram.com/p/4kVLVNIDIG/
https://www.instagram.com/p/4kVLVNIDIG/
Instagram
Congratulations to WitmerLab doctoral student Jason Bourke who just landed a postdoc at the North Carolina Museum of Natural Sciences in Raleigh! Yay! Jason starts in July and will return here in early fall to defend his dissertation. Jason will be working…
پارینه/پالئوگرام
پاراسورولوفِس Parasaurolophus دایناسوری گیاهخوار از خانواده نوکاردکیها بود که اواخر کرتاسه (۷۶ میلیون و پانصدهزار سال پیش تا هفتاد و چهار میلیون و پانصدهزار سال پیش) در غرب آمریکای شمالی میزیست.
تصویر دیگری از جمجمه پاراسورولوفس در آزمایشگاه ویتمر
لاری ویتمر، سرپرست این آزمایشگاه، آناتومیست، پرندهشناس و دیرینهشناس دانشگاه اوهایو در تصویر دیده میشود.
https://www.instagram.com/p/x5BUtGoDA7/
لاری ویتمر، سرپرست این آزمایشگاه، آناتومیست، پرندهشناس و دیرینهشناس دانشگاه اوهایو در تصویر دیده میشود.
https://www.instagram.com/p/x5BUtGoDA7/
Instagram
Submitted! Today we submitted a large NSF grant proposal to study the narial crests of Parasaurolophus and other lambeosaurine hadrosaurs. It's a collaborative project with Bucky Gates and Lindsay Zanno at NCMNS, David Evans at the ROM, and Nic Campione at…
پارینه/پالئوگرام
کینسیس جمجمه در طوطی کینسیس جمجمه (cranial kinesis) آنطور که در تصویر میبینید به معنی تحرک مفصلی بین مفاصلی بهجز مفصل آرواره با جمجمه است. تحرک مفصلی دستکم دو بار در خزندهها تکامل یافته است. باری در مارمولکها که درواقع شامل مارها نیز هستند و دفعهای…
بزگترین و کوچکترین تروپودها
تیرانوسورس یکی از بزرگترین تروپودهای تاریخ است و مرغهای مگس کوچکترین آنها. در این تصویر جثه مرغ مگسی ۳/۵ گرمی در کنار دندان تیرانوسورس ۷۰۰۰ کیلوگرمی دیده میشود. وزن تیرانوسورس دو میلیون برابر مرغ مگس بوده است.
https://www.instagram.com/p/BMcqS9Flj1L/
تیرانوسورس یکی از بزرگترین تروپودهای تاریخ است و مرغهای مگس کوچکترین آنها. در این تصویر جثه مرغ مگسی ۳/۵ گرمی در کنار دندان تیرانوسورس ۷۰۰۰ کیلوگرمی دیده میشود. وزن تیرانوسورس دو میلیون برابر مرغ مگس بوده است.
https://www.instagram.com/p/BMcqS9Flj1L/
Instagram
WitmerLab at Ohio University
Theropod dinosaur size range...from a modern-day hummingbird to Tyrannosaurus rex! T. rex weighed about 2 million times more than this hummingbird (~7000 kg vs. 3.5 g). This little ruby-throated hummingbird (OUVC 10909) is one of the two that @emilycaggiano…
پارینه/پالئوگرام
تکامل زیستی با طعم الهیات استیون جی گولد و سایمون کانوی موریس سالها پیش جدلی تکاملی را در قالب دو کتاب مطرح کردند که هنوز هم پابرجاست و البته بسیار از دعاوی تکاملی-ضددینی داوکینز مهمتر است.
تکامل زیستی با طعم الهیات
این روزها در ایران همه ریچارد داوکینز را، به لطف ترجمههایی که از کتابهای او منتشر شده، میشناسند. حتی آقای پورجوادی نیز کتاب «توهم خدا» را جالب و خواندنی یافته و چندباری درباره آن چیزهایی نوشته که خالی از لطف نیست*. اما بسیاری از دیرینهشناسان و زیستشناسان آکادمیک آثار داوکینز را دنبال نمیکنند؛ داوکینز برای زیستشناسانی که خودشان با مسئلههای جدی تکاملی دستوپنجه نرم میکنند، لژیونر پیری است که مدتها پیش به زمین حریف متأله دویده و مراجعت نکرده است. برخی چالشهای بزرگ و پابرجا میان زیستشناسان تکاملی به لطف عصبیت داوکینز در طرح تقابل دینورزی و نظریه تکامل، در محاق ماندهاند. عدهای از زیستشناسان نیز اعتقاد دارند دعوی داوکینز به جای اینکه باعث ترویج علم شود، دینباوران را نسبت به علم بدبین میکند.
یکی از موضوعات جدلی میان زیستشناسان تکاملی با انتشار کتابهای استیون جی گولد فقید (Stephen Jay Gould, 1941-2002) درباره سنگوارههای شیل برگس و پیدایش ناگهانی تنوع جانوری در دوره زمینشناسی کامبرین (۵۴۱ تا ۴۸۵/۴ میلیون سال پیش) آغاز شد. موضوع پیدایش ناگهانی تنوع جانوری در کامبرین آنقدر عجیب و متحیرکننده بود که نام آن را انفجار یا انقلاب کامبرین نهادهاند و البته دلیلها و سازوکارهایی برای آن مطرح کردهاند. گولد استاد دانشگاه هاروارد و موزه تاریخ طبیعی آمریکا بود و در سالهای دهه هشتاد و نود میلادی، مشهورترین مروج زیستشناسی تکاملی و دیرینهشناسی به حساب میآمد.
او در سال ۱۹۸۹ با انتشار کتابی به نام Wonderful Life درباره سنگوارههای شیل برگس، این عقیده را مطرح کرد که تنوع خیرهکننده و عجیب جانوران در انفجار کامبرین تا حد زیادی بختانه بوده و اگر میشد نوار تکامل را به عقب کشید و از نو پخش کرد، چهبسا گروههای دیگری به جای اینها که امروز هستند، در زمین باقی میماندند. گولد معتقد بود تنوع و تکامل حیات، سامانهای آشوبناک بوده و چیزی شبیه اثر پروانهای را در تعیین مسیر تکامل دخیل میدانست. گولد یکی از جریانسازترین دیرینهزیستشناسان معاصر بود که سرانجام طعمه همان اثر پروانه بدشگون شد و پس از اینکه یک بار در جوانی سرطان را شکست داد، در میان سالی دوباره به سرطان مبتلا شد و درگذشت.
نُه سال پس از چاپ کتاب گولد، سایمون کانوی موریس (Simon Conway Morris 1951-) استاد دیرینهزیستشناسی تکاملی در دانشگاه کمبریج، کتابی دیگر نوشت به نام The Crucible of Creation: The Burgess Shale and the Rise of Animals و در آن، برخلاف نظریه گولد، این نظریه را مطرح کرد که تکامل جانوران اگر دوباره و چندباره رخ دهد، باز هم به همینجایی خواهیم رسید که هستیم. او به نوعی غایتمندی الهی در تکامل باور دارد؛ اگر دقتکنید درخواهید یافت که نباید به سادگی از گزینش واژه Creation در نام کتاب او گذشت. البته کتاب او کتابی علمی است و مثلا برای توجیه باطنی تضاد ظاهری میان علم و دین نگاشته نشده، اما زمینه را برای برآیندهایی دادارباورانه آماده میکند. کانوی موریس نیز دیرینهزیستشناس و مروج علم اثربخش و مهمی است و به جز اینکه بهعنوان چهرهای مشهور در ترویج دیرینهشناسی و زیستشناسی تکاملی شناخته میشود، جزء آن دسته از مسیحیان مؤمنی است که میکوشند عقاید مذهبی خود را بر اساس نظریات علمی شکل دهند. او در عین حال که یک تکاملگرای جدی است و با عقاید شبهتکاملی و شبهعلمی از قبیل «طراحی هوشمندانه» میجنگد، نیز باور دارد ردپای خدا در تکامل دیده میشود و در جبهه دیگر، روبهروی مادهگرایان ایستاده است.
بهتر است سعی نکنیم عقاید کانوی موریس را در دستهبندیهایی مثل «خلقتگرایی تکاملی» یا «تکامل الهی» یا «دادارباوری زیستی» بگنجانیم. او در آثار آکادمیک خود (مثلا مقاله اخیری که در نیچر برای توصیف سنگواره جدیدی موسوم به Saccorhytus نوشت و در رسانهها با عنوان نادرست «قدیمیترین نیای انسان» بازتاب یافت)، تحت تأثیر عقاید مذهبی نیست، بلکه میکوشد در عین حفظ ایمانی بیچونوچرا، از دیدگاه علمی ارتدوکس پیروی کند. عقاید او درباره تکامل و باور مذهبی، بیشتر فلسفی است تا علمی و همانقدر به زیستشناسی مرتبط است که عقاید داوکینز. البته با این تفاوت که مقالات داوکینز دینباوران بسیاری را از اعتماد به اقوال دانشمندان بازگردانده، اما مقولات کانوی موریس مذهبیها را پذیرای نگرش تکاملی میکند.
این روزها در ایران همه ریچارد داوکینز را، به لطف ترجمههایی که از کتابهای او منتشر شده، میشناسند. حتی آقای پورجوادی نیز کتاب «توهم خدا» را جالب و خواندنی یافته و چندباری درباره آن چیزهایی نوشته که خالی از لطف نیست*. اما بسیاری از دیرینهشناسان و زیستشناسان آکادمیک آثار داوکینز را دنبال نمیکنند؛ داوکینز برای زیستشناسانی که خودشان با مسئلههای جدی تکاملی دستوپنجه نرم میکنند، لژیونر پیری است که مدتها پیش به زمین حریف متأله دویده و مراجعت نکرده است. برخی چالشهای بزرگ و پابرجا میان زیستشناسان تکاملی به لطف عصبیت داوکینز در طرح تقابل دینورزی و نظریه تکامل، در محاق ماندهاند. عدهای از زیستشناسان نیز اعتقاد دارند دعوی داوکینز به جای اینکه باعث ترویج علم شود، دینباوران را نسبت به علم بدبین میکند.
یکی از موضوعات جدلی میان زیستشناسان تکاملی با انتشار کتابهای استیون جی گولد فقید (Stephen Jay Gould, 1941-2002) درباره سنگوارههای شیل برگس و پیدایش ناگهانی تنوع جانوری در دوره زمینشناسی کامبرین (۵۴۱ تا ۴۸۵/۴ میلیون سال پیش) آغاز شد. موضوع پیدایش ناگهانی تنوع جانوری در کامبرین آنقدر عجیب و متحیرکننده بود که نام آن را انفجار یا انقلاب کامبرین نهادهاند و البته دلیلها و سازوکارهایی برای آن مطرح کردهاند. گولد استاد دانشگاه هاروارد و موزه تاریخ طبیعی آمریکا بود و در سالهای دهه هشتاد و نود میلادی، مشهورترین مروج زیستشناسی تکاملی و دیرینهشناسی به حساب میآمد.
او در سال ۱۹۸۹ با انتشار کتابی به نام Wonderful Life درباره سنگوارههای شیل برگس، این عقیده را مطرح کرد که تنوع خیرهکننده و عجیب جانوران در انفجار کامبرین تا حد زیادی بختانه بوده و اگر میشد نوار تکامل را به عقب کشید و از نو پخش کرد، چهبسا گروههای دیگری به جای اینها که امروز هستند، در زمین باقی میماندند. گولد معتقد بود تنوع و تکامل حیات، سامانهای آشوبناک بوده و چیزی شبیه اثر پروانهای را در تعیین مسیر تکامل دخیل میدانست. گولد یکی از جریانسازترین دیرینهزیستشناسان معاصر بود که سرانجام طعمه همان اثر پروانه بدشگون شد و پس از اینکه یک بار در جوانی سرطان را شکست داد، در میان سالی دوباره به سرطان مبتلا شد و درگذشت.
نُه سال پس از چاپ کتاب گولد، سایمون کانوی موریس (Simon Conway Morris 1951-) استاد دیرینهزیستشناسی تکاملی در دانشگاه کمبریج، کتابی دیگر نوشت به نام The Crucible of Creation: The Burgess Shale and the Rise of Animals و در آن، برخلاف نظریه گولد، این نظریه را مطرح کرد که تکامل جانوران اگر دوباره و چندباره رخ دهد، باز هم به همینجایی خواهیم رسید که هستیم. او به نوعی غایتمندی الهی در تکامل باور دارد؛ اگر دقتکنید درخواهید یافت که نباید به سادگی از گزینش واژه Creation در نام کتاب او گذشت. البته کتاب او کتابی علمی است و مثلا برای توجیه باطنی تضاد ظاهری میان علم و دین نگاشته نشده، اما زمینه را برای برآیندهایی دادارباورانه آماده میکند. کانوی موریس نیز دیرینهزیستشناس و مروج علم اثربخش و مهمی است و به جز اینکه بهعنوان چهرهای مشهور در ترویج دیرینهشناسی و زیستشناسی تکاملی شناخته میشود، جزء آن دسته از مسیحیان مؤمنی است که میکوشند عقاید مذهبی خود را بر اساس نظریات علمی شکل دهند. او در عین حال که یک تکاملگرای جدی است و با عقاید شبهتکاملی و شبهعلمی از قبیل «طراحی هوشمندانه» میجنگد، نیز باور دارد ردپای خدا در تکامل دیده میشود و در جبهه دیگر، روبهروی مادهگرایان ایستاده است.
بهتر است سعی نکنیم عقاید کانوی موریس را در دستهبندیهایی مثل «خلقتگرایی تکاملی» یا «تکامل الهی» یا «دادارباوری زیستی» بگنجانیم. او در آثار آکادمیک خود (مثلا مقاله اخیری که در نیچر برای توصیف سنگواره جدیدی موسوم به Saccorhytus نوشت و در رسانهها با عنوان نادرست «قدیمیترین نیای انسان» بازتاب یافت)، تحت تأثیر عقاید مذهبی نیست، بلکه میکوشد در عین حفظ ایمانی بیچونوچرا، از دیدگاه علمی ارتدوکس پیروی کند. عقاید او درباره تکامل و باور مذهبی، بیشتر فلسفی است تا علمی و همانقدر به زیستشناسی مرتبط است که عقاید داوکینز. البته با این تفاوت که مقالات داوکینز دینباوران بسیاری را از اعتماد به اقوال دانشمندان بازگردانده، اما مقولات کانوی موریس مذهبیها را پذیرای نگرش تکاملی میکند.
پارینه/پالئوگرام
تکامل زیستی با طعم الهیات استیون جی گولد و سایمون کانوی موریس سالها پیش جدلی تکاملی را در قالب دو کتاب مطرح کردند که هنوز هم پابرجاست و البته بسیار از دعاوی تکاملی-ضددینی داوکینز مهمتر است.
متأسفانه کسانی مانند گولد و کانوی موریس به قدر کافی در ایران شناختهشده نیستند. خود من نام هر دو ایشان و جدلهایشان را، مدتی پس از مرگ گولد، شبی در سال ۲۰۰۲ که از دانشگاه تهران به سمت میدان هفت تیر، همراه شانت شهبازیان شدهبودم، از زبان او شنیدم. شانت کتابهای هر دو را خوانده بود و باور داشت توجیههای علمی هر دو آنها بسیار دقیق، منطقی و پذیرفتنی است. وقتی ذهن موشکاف و نقاد کسی مثل شانت شهبازیان به اهمیت این جدال علمی گواهی میداد، من که دانشجویی تازهکار در راه آموختن زیستشناسی تکاملی بودم، باید موضوع را جدی میگرفتم و گرفتم، اما پس از سالها، هنوز هم نتوانستهام میان دو دیدگاه تکاملی گولد و کانوی موریس به نتیجه قطعی برسم؛ نه توصیه پانزده سال پیش شانت، نه مقاله چند روز پیش کانوی موریس نیز نتوانست دلالتی باشد برای حائری که من باشم.
* https://goo.gl/8JMFLF
* https://goo.gl/Z8SeS0
در فیسبوک بخوانید:
https://www.facebook.com/Erfan.Khosravi/posts/10212407238481916
* https://goo.gl/8JMFLF
* https://goo.gl/Z8SeS0
در فیسبوک بخوانید:
https://www.facebook.com/Erfan.Khosravi/posts/10212407238481916
Facebook
2 new photos
تکامل زیستی با طعم الهیات
👍1
اومدم دیدن حسین، گفت ببخشید شلوغه اینجا. دیدم داره لوگوی پالئوگرام رو درست میکنه.
ویدیوهای پالئوگرام رو به زودی در شبکه #آکادمی_باغ_کتاب خواهید دید.
عکس: امیر علیمددی
https://www.instagram.com/p/BQDrfn1jtsr/
ویدیوهای پالئوگرام رو به زودی در شبکه #آکادمی_باغ_کتاب خواهید دید.
عکس: امیر علیمددی
https://www.instagram.com/p/BQDrfn1jtsr/
Instagram
اومدم دیدن حسین، گفت ببخشید شلوغه اینجا. دیدم داره لوگوی پالئوگرام رو درست میکنه.
ویدیوهای پالئوگرام را به زودی در شبکه #آکادمی_باغ_کتاب خواهید دید.
ویدیوهای پالئوگرام را به زودی در شبکه #آکادمی_باغ_کتاب خواهید دید.
ویدیوکستهای پالئوگرام را دنبال کنید
به زودی در #پالئوگرام و شبکه #آکادمی_باغ_کتاب
عکس: امیر علیمددی
https://www.instagram.com/p/BQD2C4XDCSx/
به زودی در #پالئوگرام و شبکه #آکادمی_باغ_کتاب
عکس: امیر علیمددی
https://www.instagram.com/p/BQD2C4XDCSx/
Instagram
ویدیوکستهای پالئوگرام را دنبال کنید
به زودی در #پالئوگرام و شبکه #آکادمی_باغ_کتاب
به زودی در #پالئوگرام و شبکه #آکادمی_باغ_کتاب
تا به حال فکر کردهاید ساختار خرطوم فیل چهشکلی است؟ دو حفرهای که میبینید، سوراخهای بینی هستند که با انبوه ماهیچهها احاطهشدهاند
از فیسبوک علی نبویزاده
دانشکده پزشکی دانشگاه روآن goo.gl/ti9IoQ
از فیسبوک علی نبویزاده
دانشکده پزشکی دانشگاه روآن goo.gl/ti9IoQ
نمونه زیبایی از سنگواره آمونیت پایرایتیشده
به نام Crucilobiceras densinodulum
https://www.instagram.com/p/BPsmrIIgcCB/
به نام Crucilobiceras densinodulum
https://www.instagram.com/p/BPsmrIIgcCB/
Instagram
Another beautiful little pyrite ammonite of the species Crucilobiceras densinodulum from Charmouth, Dorset UK.
#fossil #fossils #art #geology #palaeontology #paleontology #paleo #curiosity #ancient #history #animal #animals #evolution #science #museum #curiosity…
#fossil #fossils #art #geology #palaeontology #paleontology #paleo #curiosity #ancient #history #animal #animals #evolution #science #museum #curiosity…
نزدیکترین خویشاوندان امروزی آمونیتها، هشتپاها، مرکبماهیان و ناتیلوسها هستند. آنها تنها بیمهرگانی اند که برای حفاظت از مغز خود، جمجمهای غضروفی دارند. مغز بزرگ و هوش زیاد و چشمان آنها که شبیه چشم مهرهداران است و بینایی خوب و دقیقی برایشان فراهم میکند، در مسیری جدا از مهرهداران تکاملیافته و بهاصطلاح نشاندهنده تکامل همگرا میان مهرهداران و سرپایان است.
اما سرپایان ویژگیهایی دارند که مشابه آن در مهرهداران به ندرت دیده میشود، از جمله توانایی تغییر رنگ بسیار سریع که در حقیقت وسیله ارتباطی آنهاست.
این ویدیوی کوتاه مرکبماهیهای زیبای کوچکی را نشان میدهد که در حال «قدمزدن» روی مرجانها هستند و الگوی رنگی متحرکی روی پوستشان دیده میشود.
خیلیها فکر میکنند اگر مهرهداران به این گستردگی تکامل و تنوع نمییافتند و همهجا پخش نمیشدند، یا اگر نسل مهرهداران منقرض میشد، الان دنیای ما پر از سرپایان جورواجور بود که در شکلها و اندازهها و سبکهای مختلف زندگی، دریاها و خشکیها و آسمانها را اشغال کرده بودند و چهبسا فرمانروایان هوشمند زمین هم، به جای ما، نوعی سرپا میبود که با زبان رنگها سخن میگفت.
https://www.instagram.com/p/BPdRdC5hV_d/
اما سرپایان ویژگیهایی دارند که مشابه آن در مهرهداران به ندرت دیده میشود، از جمله توانایی تغییر رنگ بسیار سریع که در حقیقت وسیله ارتباطی آنهاست.
این ویدیوی کوتاه مرکبماهیهای زیبای کوچکی را نشان میدهد که در حال «قدمزدن» روی مرجانها هستند و الگوی رنگی متحرکی روی پوستشان دیده میشود.
خیلیها فکر میکنند اگر مهرهداران به این گستردگی تکامل و تنوع نمییافتند و همهجا پخش نمیشدند، یا اگر نسل مهرهداران منقرض میشد، الان دنیای ما پر از سرپایان جورواجور بود که در شکلها و اندازهها و سبکهای مختلف زندگی، دریاها و خشکیها و آسمانها را اشغال کرده بودند و چهبسا فرمانروایان هوشمند زمین هم، به جای ما، نوعی سرپا میبود که با زبان رنگها سخن میگفت.
https://www.instagram.com/p/BPdRdC5hV_d/
Instagram
Aquarium of the Pacific🐋
Time for a #ThrowbackThursday! You might have seen a viral video of our "tiny underwater hippos" floating around the web the past few weeks (not their real name, by the way!). These cuties are in fact not hippos at all, but flamboyant cuttlefish! They aren't…
Forwarded from Deleted Account [SCAM]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Discovery of fossil “voice box” of Antarctic bird suggests dinosaurs couldn't sing.
Deleted Account
Discovery of fossil “voice box” of Antarctic bird suggests dinosaurs couldn't sing.
دایناسورها جیکجیک نمیکردند
پژوهشگران قدیمیترین سنگواره شناختهشده از اندامی منحصر به پرندگان را در جنوبگان کشف کردند: حنجره یا Syrinx گونهای پرنده از خویشاوندان اردکها و غازهای امروزی که بیش از ۶۶ میلیون سال پیش در دوره دایناسورها میزیست.
گروهی پژوهشی به سرپرستی دانشگاه تگزاس در آستین و با هزینه «بنیاد ملی علوم» این حنجره یا Syrinx باستانی را کشف کردند. [کشف سنگواره حنجرهای به این قدمت و] غیبت آن از سنگواره دایناسورهای غیرپرنده همان دوره، پژوهشگران را به این باور رسانده که منشاء این اندام در تکامل پرندگان متأخر است و پس از تکامل پرواز در پرندگان ظاهر شده است.
جولیا کلارک، سرپرست این گروه، بر اساس این پژوهش میگوید «بقیه دایناسورها احتمالا نمیتوانستند صداهایی شبیه جیکجیک پرندگان تولید کنند، بلکه صداهایی شبیه «پوفپوف» شترمرغ ایجاد میکردند که به سیرنکس یا حنجره پرندهای نیاز ندارد».
این اندام در سنگواره گونهای به نام Vegavis iaai کشف شده است. گروهی از مؤسسه جنوبگان کشور آرژانتین در سال ۱۹۹۲ در جزیره وگا در شبهجزیره جنوبگان این گونه را کشف کردند و در سال ۲۰۰۵، کلارک و همکاران آرژانتینی او این گونه را نام نهادند. اما در سال ۲۰۱۳ بود که کلارک سنگواره این حنجره را در نمونهای جدید کشف و بررسی آن را آغاز کرد.
این گروه بینالمللی با بررسی چگونگی ایجاد صدا در دایناسورها، شواهدی از منشاء آواز پرندگان به دست آوردند.
پژوهشگران قدیمیترین سنگواره شناختهشده از اندامی منحصر به پرندگان را در جنوبگان کشف کردند: حنجره یا Syrinx گونهای پرنده از خویشاوندان اردکها و غازهای امروزی که بیش از ۶۶ میلیون سال پیش در دوره دایناسورها میزیست.
گروهی پژوهشی به سرپرستی دانشگاه تگزاس در آستین و با هزینه «بنیاد ملی علوم» این حنجره یا Syrinx باستانی را کشف کردند. [کشف سنگواره حنجرهای به این قدمت و] غیبت آن از سنگواره دایناسورهای غیرپرنده همان دوره، پژوهشگران را به این باور رسانده که منشاء این اندام در تکامل پرندگان متأخر است و پس از تکامل پرواز در پرندگان ظاهر شده است.
جولیا کلارک، سرپرست این گروه، بر اساس این پژوهش میگوید «بقیه دایناسورها احتمالا نمیتوانستند صداهایی شبیه جیکجیک پرندگان تولید کنند، بلکه صداهایی شبیه «پوفپوف» شترمرغ ایجاد میکردند که به سیرنکس یا حنجره پرندهای نیاز ندارد».
این اندام در سنگواره گونهای به نام Vegavis iaai کشف شده است. گروهی از مؤسسه جنوبگان کشور آرژانتین در سال ۱۹۹۲ در جزیره وگا در شبهجزیره جنوبگان این گونه را کشف کردند و در سال ۲۰۰۵، کلارک و همکاران آرژانتینی او این گونه را نام نهادند. اما در سال ۲۰۱۳ بود که کلارک سنگواره این حنجره را در نمونهای جدید کشف و بررسی آن را آغاز کرد.
این گروه بینالمللی با بررسی چگونگی ایجاد صدا در دایناسورها، شواهدی از منشاء آواز پرندگان به دست آوردند.
Fossil evidence of the avian vocal organ from the Mesozoic.pdf
13.5 MB
برای مطالعه بیشتر، مقاله کلارک و همکارانش را در مجله نیچر مطالعه کنید:
Fossil evidence of the avian vocal organ from the Mesozoic, Clarke, J.A., et al., nature, 538, 502–505 (27 October 2016)
Fossil evidence of the avian vocal organ from the Mesozoic, Clarke, J.A., et al., nature, 538, 502–505 (27 October 2016)