پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
در این شماره دانستنیها، پرونده‌ای مفصل درباره نام‌های علمی جانداران (واژه‌هایی از ریشه گوشت و خون) در دو بخش به قلم عرفان خسروی و علیرضا زمانی داریم.

پرونده مفصل دیگری نیز به زمین پس از انقراض انسان‌ها اختصاص دارد که مطالعه آن برای دغدغه‌مندان حیات و محیط زیست جذاب خواهد بود. در این پرونده نیز یادداشت‌هایی از عرفان خسروی و محسن کاظم‌پور درباره بحران محیط زیست و انقراض قریب‌الوقوع آدمیان به چشم می‌خورد.

جز این‌ها، قسمت جدیدی از سلسله مقاله‌های شهاب شعری‌مقدم درباره تاریخ ریاضیات، این‌بار به سراغ قضیه گودل می‌رود (اثبات وجود حقایق اثبات‌ناپذیر). قلم بلیغ شعری‌مقدم مثل همیشه غوغا کرده و به عنوان دبیر علمی دانستنیها، پیشنهاد می‌کنم حتما این مقاله و دیگر نوشته‌های ایشان را در دانستنیها بخوانید!

https://news.1rj.ru/str/paleogram/540
نخستین «مروج علم» در ایران که بود؟
نویسنده‌ای از عصر ناصری با کتابی درباره انواع دایناسورها و حیوانات منقرض‌شده دیگر

میرزا تقی‌خان کاشانی در سال ۱۲۵۶ قمری (۱۲۱۸ شمسی، ۱۸۴۰ میلادی، احتمالا در کاشان) متولد شد و آن‌گونه که خود می‌نویسد، از مکتب می‌گریزد، تلاوت قرآن را نزد عموی خود می‌آموزد و صرف و نحو و لغت عرب را نزد خویشتن و مقدمات علم حساب و هیئت و نجوم و فقه و اصطرلاب و اعداد و طلسمات را نزد پدربزرگش، ملا محمدحسین انصاری. سپس برای تکمیل علم طلسمات نزد میرزا حسین خالق‌الالواح می‌رود و نیز تا شانزده سالگی به آموختن هیئت و نجوم و اکرات و حکمت الهی و طبیعی و طب و معانی و بیان و عروض و فقه و اصول می‌پردازد و گاه‌گاهی نیز به مشق خط و نقاشی و تذهیب می‌پردازد؛ تا این‌که در ۱۶ سالگی متوجه می‌شود هیچ نداسته و از گفتن «قُلت قُلت» خسته می‌شود و برای آموختن علوم غربیه و صنایع بدیعه اروپا به تهران می‌رود و در مدرسه نظامی نزد معلمان فرانسوی به کسب علوم جدید می‌پردازد و چون در اغلب این علوم سرآمد می‌شود، در هر یک رساله‌ای می‌نگارد، در مجموع بیش از سی مجلد. او معترف است که این کتاب‌ها را برای مبتدیان نوشته ولی به مفاد الفضل للمتقدم، از این خشنود است که ابواب بیشتر علوم به اهتمام او در این مملکت باز شده است. از این نظر می‌توان او را نخستین نویسنده علوم برای همگان (pop-science) در ایران شمرد.
یکی از مشهورترین کتاب‌های او، جانورنامه نام دارد که بسیاری عقیده دارند نخستین شرح و شمه‌ای است از نظریه داروین؛ فرضیه‌ای که خرداد ماه سال گذشته در همایش «رویارویی علوم جدید و قدیم در عصر قاجار» درباره آن صحبت کردم و نشان دادم اشتباه است و میرزا گرچه از سنگواره‌های خزندگان پرنده (تروسورها) و خزندگان دریایی (ایکتیوسورها و پلسیوسورها) نام برده، ولی از نظریه داروین هم‌چنان بی‌خبر بوده است.

https://www.instagram.com/p/BUlFPlPBrgZ
👍1
پارینه/پالئوگرام
#باغ_گیاه_شناسی_ملی_ایران #national_botanical_garden_of_iran موسیقی: والس برای پیانو، اثر #فکرت_امیرف #Fikrat_Amirov https://www.instagram.com/p/BaKIS6hhDJL/
ره‌آورد بازدید از #باغ_گیاه_شناسی_ملی_ایران
#national_botanical_garden_of_iran

به‌رغم اشتیاقی که دارم، شاید دیگر به باغ گیاه‌شناسی نروم. بخش‌های مکتوم و باغ‌های مخفی، نگهبانان بی‌دانشی که جز سوت‌کشیدن و تحذیرالناس هنری نداشتند و راهنماهایی که غایب بودند و خدمات دیگری که جای خالی‌شان حس می‌شد، اجزاء کوچکی از جورچین نارضایتی من بودند. هزینه ورودی باغ گیاه‌شناسی ملی که با مالیات ملت اداره می‌شود، برای همین ملت بی‌زبان پانزده هزار تومان بود ولی نه تنها هیچ خدمتی بابت آن، جز شرف حضور در فضای باغ، ارائه نمی‌شد، بلکه شرم‌آورتر از همه، در جایی که پول می‌گیرند تا محل شناخت طبیعت یا کمینه مأمن آرامشی و حالی باشد، بازار مکَلّایی برای فروش جنس‌های بنجل خوراکی و غیرخوراکی برپای بود و صدای جیغ‌ناک شیون‌زنی غماز، مدام در بلندگوهای باغ تبلیغش می‌کرد. گویا همان هزینه ورودی کفاف نمی‌داد و کیف‌پول‌های دوپای متحرک باید مفصل‌تر تخلیه می‌شدند. این تجربه را می‌گذارم کنار خاطره بازدید رایگان از باغ‌های گیاه‌شناسی ژنو و پاریس.
حسرتا!

http://telegra.ph/Paleogram-10-12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگس یک دقیقه‌ای
۳' ۳۵"
میشائیل رایشات
Michael Reichert
آلمان، ۲۰۰۸
پارینه/پالئوگرام
«حماسه سوسک حمام» یا چرا «ستاد مبارزه با چرندیات» چرند می‌گوید؟ عرفان خسروی | منتشرشده در مجله دانستنیها، ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، بازنویسی‌شده برای بازنشر در کانال پالئوگرام http://telegra.ph/Paleogram-07-21
سوسری‌ها ۱۴۰ میلیون سال قدمت دارند

پیش‌تر (در این‌جا: http://telegra.ph/Paleogram-07-21) دراین‌باره نوشته بودم که چرا ویدیویی که چندی پیش، «شبکه تلویزیونی ABC» درباره سوسری‌ها ساخته و «ستاد مبارزه با چرندیات» نیز آن را به‌مثابه منبع درجه اول علمی، ترجمه‌کرده و نشر داده، سرتاپا چرند است.
از جمله یکی از چرندیات این ویدیو، اطلاق قدمت ۳۰۰ میلیون ساله به سوسری‌ها بود. در پاسخ این ادعا و بر اساس زمان انشعاب سوسری‌ها و مانتیس‌ها از هم، نوشته بودم قدمت سوسری‌ها حدود ۱۴۰ میلیون سال است.
مقاله جدیدی که دومنیک اوانجلیستا (از موزه تاریخ طبیعی پاریس) و همکارانش در Palaeontologica Electronica منتشر کردند، بر اساس واسنجی سن قدیمی‌ترین سوسری‌ها و نیز موریانه‌ها (که درحقیقت زیرگروه سوسری‌ها هستند) نشان می‌دهد این تخمین درست است و قدیمی‌ترین سوسری‌ها ۱۴۰ میلیون سال قدمت دارند.

این مقاله را می‌توانید از این‌جا مطالعه کنید:
http://palaeo-electronica.org/content/fc-10

یادداشت دومینیک اوانجلیستا و منپرت کولی در تارنمای EntomologyToday را نیز که درباره همین مقاله است، می‌توانید این‌جا بخوانید:
https://goo.gl/ZiuiSD
Forwarded from عجائب‌المخلوقات (Erfan Khosravi)
تولید شماره یکم پادکست عجایب‌المخلوقات

قسمت یکم ضبط شده و مشغول تدوین آن هستیم. در اولین قسمت سراغ اشکالات علمی کتاب‌های درسی رفته‌ایم. به تدریج پنبه خیلی‌ها را خواهیم زد. آماده باشید!

https://www.instagram.com/p/BaPdEfIhV9J/
کرم پروانه‌ای که دست تکامل به او برای گریز از منقار حریص پرندگان گرسنه، دمی بخشیده چون سر افعی

https://www.instagram.com/p/BaP-VG5nxTx/
تنبل‌ها به ما می‌گویند چرا نظریه انتخاب طبیعی صحیح است

امروز #روز_جهانی_تنبل است. این روز را به خودم و باقی تنبل‌های عالم تبریک عرض می‌کنم. روزتان مبارک!

این سینگی است؛ بچه‌تنبل عروسکی بومی خانه ما که چندان علاقه‌ای ندارد مثل تنبل‌های راستین، از جایی آویزان باشد. وقتی ترغیبش کردم برای انداختن عکسی، چند لحظه آویخته بماند، اهل خانه معترض شدند که این مصداق کودک‌آزاری است و سینگی هم بی‌درنگ هبوط کرد.

در تصویر بعد تنوع ریختی مجراهای نیم‌دایره‌ای گوش میانی چند گونه پستاندار مختلف را می‌بینید. ردیف بالا که محصور در مستطیلی است، شکل مجراهای نیم‌دایره چند فرد مختلف از گونه‌ای تنبل است که بختانه از میان جمعیتی بزرگ انتخاب شده‌اند. ردیف‌های بعد همین ساختار را در افراد بختانه‌گزیده گونه‌ای مورچه‌خوار، گونه‌ای آرمادیلو و گونه‌ای سنجاب نشان می‌دهد.

اگر به دقت به ریخت مجراهای نیم‌دایره تنبل و بقیه گونه‌ها نگاه کنید، می‌بینید که تفاوت‌های فردی این ساختار در تنبل، بسیار زیاد است؛ اما در گونه‌های دیگر همه افراد شکل یکسانی دارند. به زبان آمار، واریانس یا وردایی این ساختار در تنبل زیاد است و در بقیه گونه‌ها اندک.

آن‌چه که واریانس صفتی را در افراد گونه‌ای کاهش می‌دهد، انتخاب طبیعی است؛ مشروط بر اینکه آن ساختار نقشی حیاتی در زندگی افراد آن گونه بازی کند. مجراهای نیم‌دایره در مهره‌داران خشکی‌زی مسئول درک حرکت سر و بدن در سه محور مکان هستند و به حفظ تعادل کمک می‌کنند، بنابراین تحت انتخاب طبیعی شدید، هرگونه انحراف از میانه از جمعیت حذف می‌شود. اما تنبل‌ها همیشه آویزان هستند و نیازی به تلاش فعالانه برای حفظ تعادل ندارند، بنابراین انتخاب طبیعی ریخت‌های چولیده مجراهای گوش میانی آن‌ها را حذف نمی‌کند و وردایی این صفت در جمعیت به تدریج و با بروز جهش‌های بیشتر، افزایش می‌یابد.

http://telegra.ph/Paleogram-10-20
مشکلات فراریاضیاتی ببرها

حتما می‌دانید که راه‌راه‌های بدن ببرها منحصر به فرد است، مثل اثر انگشت آدم‌ها. یعنی نمی‌توانید هیچ دو ببری پیدا کنید که راه‌راه‌های بدن آن‌ها مثل هم باشد. این انحصار به فرد، نه تنها میان ببرهای عصر حاضر، بلکه احتمالا میان ببرهای اعصار گذشته نیز وجود داشته است. یعنی از نظر احتمالات و ژنتیک، تفاوتی نمی‌کند ببری که قرار است راه‌راه‌های منحصر به فردی داشته باشد، الان به دنیا آمده باشد یا هزار سال پیش. منحصر به فرد، منحصر به فرد است، تکرارنشدنی و یکتا، درست مثل اثر انگشت آدم‌ها.

http://telegra.ph/Paleogram-10-21
در حاشیه «ببرهای لوزانف» و طفل‌های از شیر گرفته...

درست یک سال پیش مطلبی علمی-تخیلی و طنز نوشتم به نام «مشکلات فراریاضیاتی ببرها» و آن را اولین بار در فیس‌بوک منتشر کردم. این مطلب مدتی بعد در تارنمای موضوع آزاد نیز بازنشر شد. به دلایلی که خواهید دید، تصور می‌کنم انتشار چنین متنی در فیس‌بوک اهمیت بسیار بیش‌تری نسبت به تارنماهای دیگر مثل موضوع آزاد دارد.

http://telegra.ph/Paleogram-10-21-2
روزی که به آن نیاز داریم... یا چرا باید درباره روز ملی سنگواره بیاندیشیم؟

عرفان خسروی | منتشرشده در مجله دانستنیها، شماره ۱۹۰، ۲۹ مهر ۱۳۹۶، صفحه ۱۱

به همت انجمن دیرینه‌شناسی ایران، روز سوم آبان به عنوان روز ملی فسیل نام‌گذاری شد. نشان این روز را نیز بر اساس سنگواره بازوپایی به نام Jafarirhynchus alatus طراحی کردند که در دوره سیلورین می‌زیسته و سنگواره آن در سازند بوقو در حوالی کاشمر کشف شده است. نام سرده این سنگواره (Jafarirhynchus) به افتخار زنده‌یاد پروفسور محمدعلی جعفریان، استاد فقید دیرینه‌شناسی دانشگاه اصفهان انتخاب شده است و صفت گونه‌ای (alatus) آن، به معنی بالدار است؛ بال‌هایی که بی‌شباهت به بال‌های نماد ملی فره‌وهر نیست.

http://telegra.ph/Paleogram-10-21-5
پارینه/پالئوگرام
روزی که به آن نیاز داریم... یا چرا باید درباره روز ملی سنگواره بیاندیشیم؟ عرفان خسروی | منتشرشده در مجله دانستنیها، شماره ۱۹۰، ۲۹ مهر ۱۳۹۶، صفحه ۱۱ به همت انجمن دیرینه‌شناسی ایران، روز سوم آبان به عنوان روز ملی فسیل نام‌گذاری شد. نشان این روز را نیز بر…
روز بین‌المللی سنگواره و ناکارآمدی‌هایی که هنوز وجود دارند
دکتر مجید میرزایی عطاآبادی

این یادداشتی است که آبان ماه سال گذشته به مناسب روز سنگواره در دانستنیها منتشر شده بود. اکنون پس از یک سال آرزوی ما برآورده شده و به استقبال نخستین روز ملی سنگواره می‌رویم، اما آیا ناکارآمدی‌هایی که یک سال پیش احساس می‌کردیم، اکنون مرتفع شده‌اند؟


http://telegra.ph/Paleogram-10-22
مروجان عزیز علم! این جمله‌ای که برای پرهیز از دردسر به کار می‌برید، نادرست است:
«انسان از نسل میمون نیست، بلکه نیای مشترکی با میمون دارد».
لطفا بیشتر از این به کارش نبرید!

با تشکر

t.me/paleogram
👍4
پارینه/پالئوگرام
مروجان عزیز علم! این جمله‌ای که برای پرهیز از دردسر به کار می‌برید، نادرست است: «انسان از نسل میمون نیست، بلکه نیای مشترکی با میمون دارد». لطفا بیشتر از این به کارش نبرید! با تشکر t.me/paleogram
آیا انسان از نسل میمون تکامل یافته است؟

بارها و بارها شنیده‌ایم که مدافعان نظریه تکامل، برای دفاع از این نظریه نزد افکار سنتی و پرهیز از دردسر، با ذکر چنین عبارتی از بلا گریخته‌اند:
«این که می‌گویند انسان از نسل میمون تکامل یافته، درست نیست؛ بلکه انسان و میمون از نیایی مشترک تکامل یافته‌اند». چنین جمله‌ای ممکن است معانی مختلفی در ذهن مخاطبان تداعی کند؛ گرچه همه آن‌ها نادرست هستند.
واقعیت این است که هیچ‌کدام از گونه‌های امروزی میمون‌ها (چه انواع دم‌دار و چه میمون‌های بی‌دم) نیای انسان‌ها نیستند، زیرا همین امروز مشغول معاش اند و با موجودات چند میلیون سال پیش تفاوت دارند؛ اما موجودی که نیای مشترک انسان و شمپانزه (احتمالا نزدیک‌ترین خویشاوند زنده انسان) بوده، طبق هر تعریف عرفی یا علمی، میمون به حساب می‌آید. این میمون که نیای مشترک انسان و شمپانزه بوده، واجد همه ویژگی‌های مشترک میان انسان و شمپانزه بوده، اما هیچ‌کدام از ویژگی‌های اختصاصی هر یک از این دو گونه را نداشته است. بنابراین ویژگی‌های اختصاصی انسان در این نیای مشترک وجود نداشته و ظاهرش کمابیش شبیه شمپانزه بوده (جز این‌که ویژگی‌های اختصاصی تکامل‌یافته در شمپانزه‌ها را نیز نداشته) اما مثل انسان و شمپانزه، میمونی بی‌دم، با اندکی توانایی راه‌رفتن روی دوپا، علاقه‌مند به شکار و خوردن گوشت و قادر به ارتباط زبانی از طریق زبان اشاره بوده است.
خود این نیای مشترک که احتمالا هفت تا ده میلیون سال پیش، شاید در آفریقا، می‌زیسته، نیای مشترک قدیمی‌تری با گوریل دارد که نه صفات اختصاصی گوریل در آن دیده می‌شده، نه صفات اختصاصی نیای مشترک «شمپانزه-انسان». مثلا (خلاف انسان و شمپانزه) علاقه‌ای چندان به خوردن گوشت نداشته و نیز جثه‌ای کوچکتر از گوریل داشته است. خود این موجود، نیایی مشترک و قدیمی‌تر با اورانگوتان دارد و آن نیای مشترک، خود نیای مشترک قدیمی‌تری با گیبون دارد. این توالی نیاکان مشترک را می‌توانید تا نیای مشترک همه گروه‌های راسته نخستی‌ها عقب ببرید و بعد هم عقب‌تر و عقب‌تر تا برسید به نیای مشترک پستانداران، بعد نیای مشترک مهره‌داران، بعد نیای مشترک جانوران و سرانجام به نیای مشترک کل حیات خواهیم رسید.
ما از نسل نیای مشترک پستانداران هستیم و از این رو عضو رده پستانداران شناخته می‌شویم؛ انسان‌شدن ما، نافی پستاندار بودن ما نیست؛ به همین شیوه می‌توانیم بگوییم ما از نسل موجوداتی هستیم که جزء راسته نخستی‌ها به شمار می‌آیند؛ موجوداتی که در تداول عامه، «میمون» نامیده می‌شوند و از نظر علمی نیز، میمون بوده‌اند؛ بنابراین نه تنها انسان از نسل میمون‌ها تکامل یافته، بلکه خود نیز نوعی میمون است.

https://news.1rj.ru/str/paleogram/567
👍7
فرصتی برای شناسایی جایگاه دیرینه‌شناسی
یادداشتی به مناسبت سوم آبان، نخستین «روز ملی سنگواره»

عرفان خسروی | دیرینه‌شناس

من نه مهندسم، نه هرگز دوست داشتم عنوانی مثل مهندس یا دکتر پشت نامم بچسبانم و نه هرگز اجازه‌ داده‌ام مهندس خطابم کنند؛ جز یک مرتبه که آن هم به تقصیر یا اختیار من نبود و مربوط به وقتی می‌شد که تازه دوره کارشناسی ارشد زیست‌شناسی جانوری را تمام کرده بودم و با همکاری یکی از استادان دیرینه‌شناسی، کتاب درسی «فسیل‌شناسی مهره‌داران» را برای دانشگاه پیام نور نوشتیم. کتاب که چاپ شد، دیدم روی جلد کتاب، نام بنده را «مهندس» فلانی نوشته‌اند. حسابی دلخور شدم. سال بعد در مصاحبه دکترا برای رشته زیست‌شناسی دانشگاه تهران شرکت کردم. استادان عزیزم، برای داوری کارهای علمی من که عمدتا در حوزه دیرینه‌شناسی جانوری بود، یکی از استادان دیرینه‌شناسی گروه زمین‌شناسی را هم دعوت کرده بودند. استاد زمین‌شناسی که کتاب «فسیل‌شناسی مهره‌داران» و عنوان من را روی جلد آن دید، به طعنه گفت: در رشته شما هم وقتی هنوز دکتر نشدید، مهندس صدایتان می‌زنند؟ صبح امروز دوباره یاد آن خاطره نادلچسب افتادم؛ وقتی دیدم در یکی از گروه‌های تلگرامی که مجمع علاقه‌مندان به دیرینه‌شناسی و سنگواره‌شناسی است، دوست محترمی، به متن نامه‌ای اداری خطاب به «رئیس محترم سازمان نظام مهندسی معدن ایران» اشاره کرده که در آن مواد امتحانی برای صدور پروانه اشتغال ذکر شده بود؛ مثلا ذیل دروس تخصصی از «زمین‌شناسی اقتصادی»، «تخمین و ارزیابی ذخایر معدنی»، «سنگ‌شناسی و کانی‌شناسی» و... نام‌ برده بود، اما نامی از «چینه و فسیل‌ شناسی» در میان نبود. دوست محترم ما هم دقیقا به همین موضوع معترض بود و نهایتا نوشته بود: «انگار نظام مهندسی هم این رشته را قبول ندارد»! گویا این شکایتی شایع میان بسیاری از دانشجویان علاقه‌مند به دیرینه‌شناسی است که عمدتا تحصیلات خود را با زمین‌شناسی آغاز کرده‌ و در دوره تحصیلات تکمیلی، رشته «چینه و فسیل‌ شناسی» را برگزیده‌اند؛ اما احساس می‌کنند از سوی جامعه به ایشان اجحاف شده و عنوان‌ها و موقعیت‌های موفقیت را نصیب هم‌عنان سابق خود می‌بینند. بااین‌حال، تصور می‌کنم همان‌طور که اطلاق عنوان مهندس به فارغ‌التحصیل زیست‌شناسی جانوری عجیب و نامتناسب است، انتظار از سازمان نظام مهندسی هم برای حسن توجه به فسیل‌شناسی بیجاست. بنده جسارت می‌کنم و به‌عنوان جانورشناسی که ١٥ سال است روی سنگواره‌‌های جانوران پژوهش می‌کند و لاجرم سرش همیشه پایین بوده و کمی هم مشق زمین‌شناسی کرده، خدمت همکاران زمین‌شناسم که مثل این برادر کوچکشان، سودایی سنگواره‌ها هستند، عرض می‌کنم که حوزه پژوهشی محبوب ما، یعنی دیرینه‌شناسی، بسیار بنیادی‌تر و پایه‌ای‌تر از حوزه‌های کاربردی و فنی مثل مهندسی است و اگر حس می‌کنیم جامعه باید دیرینه‌شناسی را جدی‌تر بگیرد و بهتر بشناسد، اول باید از خودمان شروع کنیم و استقلال و اهمیت علمی دیرینه‌شناسی را به رسمیت بشناسیم. موضوع رشته دیرینه‌شناسی، مطالعه زندگی جانداران ادوار گذشته زمین بر اساس یافته‌های سنگواره‌ای است و مأموریت دیرینه‌شناس، بسیار فراتر از اکتشافات معدنی یا مسائل اقتصادی دیگر است. دیرینه‌شناسی حوزه‌ای است که معطوف به تاریخ است، نه اقتصاد. همان‌طور که از پژوهشگران تاریخ انتظار نداریم با پژوهش‌های خود پول تولید کنند، از دیرینه‌شناس هم نباید انتظار داشت پژوهشی انجام دهد که مستقیما به تولید اقتصادی منتهی شود. سوم آبان امسال، نخستین «روز ملی سنگواره» است که به همت انجمن دیرینه‌شناسی ایران برگزیده شده تا یادآور اهمیت علمی پژوهش‌های دیرینه‌شناسی باشد. اهمیتی علمی که هم‌سنگ رشته‌هایی مثل نجوم، جانورشناسی، گیاه‌شناسی و فیزیک محض است و نباید آن را با اهمیت اقتصادی رشته‌های کاربردی مثل هوافضا، دامپروری، کشاورزی، مکانیک، مهندسی معدن و انواع و اقسام مهندسی‌های دیگر‌ سنجید. اگر از من بپرسید دیرینه‌شناسی چه فایده‌ای دارد، ساده‌ترین و صریح‌ترین پاسخی که می‌توانم به شما بدهم همین است: دیرینه‌شناسی بی‌فایده است؛ مثل تاریخ. اما اگر از من بپرسید اهمیت‌‌ندادن به دیرینه‌شناسی چه ضرری دارد، به شما خواهم گفت، همان ضرری که از فراموشی تاریخ گریبان ما را می‌گیرد: شناسایی بلاها و مصیبت‌های فراوانی که بر گذشتگان رفته، هیچ‌ فایده‌ای ندارد جز اینکه بدانیم چه باید کرد و چه نباید کرد، تا از بلا بپرهیزیم!

https://goo.gl/SgkzVa
👍1
فلسفه اعلام روزی به نام سنگواره‌ها
سوم آبان از سوی انجمن دیرینه‌شناسی ایران «روز ملی فسیل ایران» نامیده شد

عرفان خسروی | جانورشناس و دیرینه‌شناس

چیزهای متناقض و عجیبی در کشور ما هست که ذکر برخی مایه افتخار است و برخی مایه اندوه. مثلا ایران یکی از بهترین کشورهای دنیاست برای پژوهش در حوزه دیرینه‌شناسی؛ به قولی «ایران بهشت دیرینه‌شناسان است»؛ اما برعکس، دیرینه‌شناسی یکی از مهجورترین و شاید مغضوب‌ترین رشته‌های پژوهشی در کشور ماست.
حتی مفهوم دیرینه‌شناسی هم در ایران ناشناخته‌ است و اغلب مردم به خطا تصور می‌کنند دیرینه‌شناسی نام دیگر باستان‌شناسی است! میان مردم کشور ما تفاوت سنگواره‌ها (که بقایای به جا مانده از زندگی جانداران پیش از انسان هستند) و اشیای باستانی (که بازمانده‌هایی از دوران زندگی انسان‌ها هستند) موضوعی است مبهم و تفاوت سنگواره‌ها با دیگر پدیده‌های زمین‌شناختی، بحثی است موهوم.
اما اگر کسی بخواهد در ایران دیرینه‌شناس شود، این مردم نیستند که راهش را سد می‌کنند؛ بلکه انواع و اقسام سیاست‌های درآمدمحور هستند که رشته‌های علوم پایه، ازجمله دیرینه‌شناسی را تحدید و تهدید می‌کنند. در فضای حرفه‌ای، همه شرایط برای ترغیب شما به انتخاب هر مسیری به جز مسیر پژوهش در علوم پایه مهیاست؛ از خانواده‌هایی که رشته‌ای جز پزشکی و مهندسی را شایسته فرزندان خود نمی‌دانند تا دانشگاه‌ها و قاطبه دانشگاهیانی که همه را تشویق به انجام طرح‌های «مساله‌محور» می‌کنند. این واژه مساله‌محور هم البته تعریف خاصی دارد و فقط «مسائلی» را محوری می‌داند که مستقیما با پول و اقتصاد پیوند خورده باشند.
اما در خارج از مرزهای ایران، نه در غرب که مدت‌ها پیش توسعه‌یافته و نه در کشورهای تازه‌توسعه‌یافته آسیا، چنین رویکرد یک‌جانبه‌ای که به سود حوزه‌های فنی و به ضرر علوم پایه تمام شود، مشابهی ندارد. دیرینه‌شناسی یکی از همین رشته‌های ظاهرا غیراقتصادی و بی‌فایده از نگاه دولتمردان و بسیاری اصحاب دانشگاه ایرانی است که خلاف‌آمد عادت، در تمام کشورهای آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اروپا، آفریقای جنوبی، استرالیا، نیوزلند و بسیاری کشورهای آسیایی مثل چین، ژاپن، مغولستان، قزاقستان، تایلند، اندونزی، هند، پاکستان و حتی میانمار مورد توجه جدی قرار دارد. در همه این کشورها کمک‌هزینه‌های دولتی فراوانی متوجه پژوهش‌های دیرینه‌شناسی می‌شود و دیرینه‌شناسی همان‌قدر مورد توجه خواص و عوام است که مثلا زیست‌فناوری و فیزیک مورد توجه هستند، اما چرا؟ مطمئن باشید این موضوع ربطی به اکتشافات نفتی و معدنی ندارد، زیرا مسائل این حوزه‌ها، دخل و خرج چندانی به دغدغه‌های علمی دیرینه‌شناسان ندارد.
در پاسخ باید گفت شاید مهم‌ترین فایده دیرینه‌شناسی برای همه این کشورها، وابستگی این پژوهش‌ها به زمین باشد. نخست این‌که هیچ کشوری حق ندارد سنگواره‌های کشورهای دیگر را بدون اجازه کشور مبدأ نگهداری کند؛ دوم این ‌که پرورش نسلی از دانشمندان بومی در حوزه دیرینه‌شناسی در هر کشوری ضروری می‌شود. دیرینه‌شناسان جزو معدود دانشمندانی هستند که به‌آسانی نمی‌توانند جلای وطن کنند، چون برای ایشان هیچ‌جا بهتر از وطن نیست؛ سوم این‌که سنگواره‌ها گرچه محدودیت جغرافیایی دارند، ولی پژوهش‌ها و اخبار آنها در همه جهان دست‌به‌دست می‌رود و موجب افتخار ملی می‌شود.
پژوهشگران دیرینه‌شناس ایرانی به همه این موارد واقفند، ولی تقریبا هیچ‌کس دیگر، تاکنون به این موضوعات اهمیتی نداده است. این است که باید روز ملی سنگواره را در ایران جدی بگیریم و مبارک شمریم! بیش‌باد!

https://goo.gl/Wnrzys