پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
Forwarded from رازیک
🔖سرمقاله شماره 205 «دانستنیها» را بخوانید.

📌به موزه‌های تاریخ طبیعی برویم‌
عرفان خسروی | دبير علمی «دانستنیها»

سال‌ها پیش در شهر اصفهان، دیرینه‌شناس حاذق و دانشمندی زندگی می‌کرد به نام پروفسور محمدعلی جعفریان. اواخر تابستان و اوایل پاییز سال ۸۱ که برای سفری تحقیقاتی به کرمان و اصفهان رفته بودیم، یک ماهی از دانشگاه تهران غایب شدم و پروفسور جعفریان نامه‌ای به رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران نوشت تا غیبت من را موجه بدانند. خیلی از استادهای زمین‌شناسی و زیست‌شناسی دانشگاه تهران، سال‌ها قبل دانشجوی پروفسور جعفریان بودند و نامه‌ی ایشان مشکل من را به سرعت حل کرد. این نامه را به همراه چند یادگار دیگر از دست‌خط پروفسور جعفریان هنوز نگه ‌داشته‌ام و به آن افتخار می‌کنم. ده سال بعد پروفسور جعفریان جاودانه شد و جامعه‌ی علمی ایران سوگوار درگذشت او شد. اما میراث پروفسور جعفریان برای ما بسیار فراتر از یادداشت‌های مهربانانه‌ای است که برای دانشجویانی مثل من نوشته است. به‌جز کتاب‌ها و مقاله‌های علمی ایشان، موزه‌ی تاریخ طبیعی اصفهان شاید بزرگ‌ترین رهاورد سال‌های عمر این استاد فقید باشد که نمونه‌های آن طی ۳۷ سال به دست پروفسور جعفریان گردآوری شده‌اند و در محل عمارت تیموری (خیابان استانداری) به نمایش درآمده‌اند. نکته‌ی ناگوار درباره‌ی سرنوشت این موزه این است که با وجود اهمیت تاریخی و علمی آن، استقبال از آن چندان زیاد نیست، هزینه‌های آن به دشواری تأمین می‌شود و بار اداره‌ی آن به تمامی روی دوش خانواده‌ي زنده‌یاد جعفریان است. شرایط فرهنگی جامعه‌ي ما طوری‌ است که مهم‌ترین سوال مردم در مواجهه با دیرینه‌شناسان درباره‌ی فایده و سود دیرینه‌شناسی و در اصل، تمام علوم پایه است، زیرا اغلب به اشتباه تصور می‌کنند علم باید فایده‌ی مستقیم اقتصادی داشته باشد‌ وگرنه معطل است. حیات و بقای این موزه‌ی ارزشمند به همین دلیل در معرض تهدید قرار دارد و هیچ راهی به جز استقبال مردم برای حمایت از آن وجود ندارد.

ترویج علم شاخه‌های متعددی دارد، ولی تمام این شاخه‌ها می‌توانند به یکدیگر یاری برسانند؛ از جمله می‌توان با کمک روزنامه‌نگاری علم مردم را ترغیب کرد که بیشتر و بیشتر از موزه‌های تاریخ طبیعی دیدار کنند. موزه‌های تاریخ طبیعی بزرگ غرب به جز حمایت‌های انسان‌دوستانه‌ای که از افراد خیر و علم‌دوست دریافت‌می‌کنند، وابسته به استقبال و حمایت مردم هستند. انبوه بچه‌های کوچک و بزرگ که همراه مربیان مدرسه یا والدین خود به بازدید موزه‌های علمی آمده‌اند و مشغول نقاشی از حیوانات و سنگواره‌ها، روی زمین نشسته‌اند، تصویر معمول موزه‌های تاریخ طبیعی سراسر جهان است. این قبیل موزه‌ها آن‌قدر جذابیت دارند که می‌شود بارها و بارها به سراغ آن‌ها رفت و لذت برد.

در این شماره‌ی دانستنیها هم گزارشي داریم از گشایش «موزه‌ی دیرینه‌شناسی کامبرین» در یزد که موزه‌ای با ویژگی‌های بی‌نظیر و منحصربه‌فرد است؛ به‌خصوص این‌که بار موزه‌ی کامبرین نیز مثل موزه‌ی تاریخ طبیعی اصفهان، به دوش سازنده‌ی موزه و خانواده‌ی ایشان است و نیز مثل موزه‌ی تاریخ طبیعی اصفهان، در عمارتی با معماری سنتی بنا شده‌است؛ اما اگر دوست دارید بدانید در این موزه با چه نمونه‌های اعجاب‌انگیزی روبه‌رو خواهید شد، بهتر است گزارش و مصاحبه‌ای را که احسان مهرجو از خود موزه و صحبت‌های بنیانگذار آن، آقای مجتبی پژمان‌پور تهیه کرده، بخوانید. دکتر شاهین زمان هم یادداشتی درباره‌ی اهمیت علمی و ترویجی این موزه نوشته‌اند که در همان گزارش می‌توانید مطالعه کنید.

به امید روزی که دست‌کم در هر شهر بزرگ ایران، موزه‌های متعددی در زمینه‌های مختلف، از جمله تاریخ طبیعی بنا نهاده شود و مردم نیز با حمایت و بازدیدهای خود نشان دهند که ارزش و قدر علم را به‌خوبی می‌دانند.

#سرمقاله
@Danestanihamag
رازیک
⁠⁣🔖سرمقاله شماره 205 «دانستنیها» را بخوانید. 📌به موزه‌های تاریخ طبیعی برویم‌ عرفان خسروی | دبير علمی «دانستنیها» سال‌ها پیش در شهر اصفهان، دیرینه‌شناس حاذق و دانشمندی زندگی می‌کرد به نام پروفسور محمدعلی جعفریان. اواخر تابستان و اوایل پاییز سال ۸۱ که برای…
به موزه‌های تاریخ طبیعی برویم!
سرمقاله دانستنیها، شماره ۲۰۵، ۱۲ خرداد ۹۵

سال‌ها پیش در شهر اصفهان، دیرینه‌شناس حاذق و دانشمندی زندگی می‌کرد به نام پروفسور محمدعلی جعفریان. اواخر تابستان و اوایل پاییز سال ۸۱ که برای سفری تحقیقاتی به کرمان و اصفهان رفته بودیم، یک ماهی از دانشگاه تهران غایب شدم و پروفسور جعفریان نامه‌ای به رئیس دانشکده علوم دانشگاه تهران نوشت تا غیبت من را موجه بدانند. خیلی از استادهای زمین‌شناسی و زیست‌شناسی دانشگاه تهران، سال‌ها قبل دانشجوی پروفسور جعفریان بودند و نامه ایشان مشکل من را به سرعت حل کرد. این نامه را به همراه چند یادگار دیگر از دست‌خط پروفسور جعفریان هنوز نگه‌داشته‌ام و به آن افتخار می‌کنم. ده سال بعد پروفسور جعفریان جاودانه شد و جامعه علمی ایران سوگوار درگذشت او شد. اما میراث پروفسور جعفریان برای ما بسیار فراتر از یادداشت‌های مهربانانه‌ای است که برای دانشجویانی مثل من نوشته است.

به‌جز کتاب‌ها و مقاله‌های علمی ایشان، موزه تاریخ طبیعی اصفهان شاید بزرگترین رهاورد سال‌های عمر این استاد فقید باشد که نمونه‌های آن طی ۳۷ سال به دست پروفسور جعفریان گردآوری شده و در محل عمارت تیموری (خیابان استانداری) به نمایش درآمده‌اند. نکته ناگوار درباره سرنوشت این موزه این است که به‌رغم اهمیت تاریخی و علمی آن، استقبال از آن چندان زیاد نیست، هزینه‌های آن به دشواری تأمین می‌شود و بار اداره آن به تمامی روی دوش خانواده زنده‌یاد جعفریان است. شرایط فرهنگی جامعه ما طوری‌ است که مهم‌ترین سوال مردم در مواجهه با دیرینه‌شناسان درباره فایده و سود دیرینه‌شناسی و در اصل، تمام علوم پایه است، زیرا اغلب به اشتباه تصور می‌کنند علم باید فایده مستقیم اقتصادی داشته باشد، وگرنه معطل است. حیات و بقای این موزه ارزشمند به همین دلیل در معرض تهدید قرار دارد و هیچ راهی به جز استقبال مردم برای حمایت از آن وجود ندارد.

در این شماره دانستنیها گزارش جالبی داریم از گشایش «موزه دیرینه‌شناسی کامبرین» در یزد که بار آن مثل موزه تاریخ طبیعی اصفهان، به دوش سازنده موزه و خانواده ایشان است و نیز مثل موزه تاریخ طبیعی اصفهان، در عمارتی با معماری سنتی بناشده‌است.

گزارش و مصاحبه را احسان مهرجو تهیه‌کرده؛ دکتر شاهین زمان هم یادداشتی درباره اهمیت علمی و ترویجی این موزه نوشته‌اند.

به امید روزی که در هر شهر بزرگ ایران، موزه‌های متعدد در زمینه‌های مختلف، از جمله تاریخ طبیعی بنا شود و مردم نیز با حمایت و بازدیدهای خود نشان دهند که ارزش و قدر علم را به خوبی می‌دانند.

https://www.instagram.com/p/BjwQncoBtC3/
Forwarded from رازیک
⁣⁣⁣⁣⁣⁣🔖همه چیز درباره موزه دیرینه‌شناسی کامبرین یزد

گفت‌وگو با مدیر موزه (مجتبی پژمان‌پور)، تصاویری از موزه و ...

📌در «محرمانه ایرانی» شماره 205 «دانستنیها» بخوانید.
@Danestanihamag
پارینه/پالئوگرام
مستند کوتاهی از سیاوش صفاریان‌پور درباره دیرینه‌شناسی #چرخ تدوین: منصور نیکخواه با حضور مجید میرزایی عطاآبادی و عرفان خسروی t.me/paleogram/477
مستند کوتاهی از سیاوش صفاریان‌پور درباره دیرینه‌شناسی
#چرخ
تدوین: منصور نیکخواه
با حضور مجید میرزایی عطاآبادی و عرفان خسروی
نسخه IGTV
https://www.instagram.com/tv/BkR7tiVhCNE/
پارینه/پالئوگرام
کوکو مرد یاد این عموزاده مهربان و سخنگوی انسان‌ها جاوید! https://www.instagram.com/p/BkUQxMHn990/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاشفان فروتن لبخند

کوکو که همیشه رابین ویلیامز را دوست داشت، وقتی او را می‌بیند، از رابین می‌خواهد او را قلقلک دهد، خودش هم رابین را قلقلک می‌دهد و هر دو از ته دل می‌خندند.
پارینه/پالئوگرام
شاخ‌های رازآلود آمون.pdf
زیبایی‌شناسی ماقبل_پلاستیک

پیش از آنکه دنیای ما به تسخیر #پلاستیک درآید، زیباترین مصنوعات بشر، دست‌ساز بودند و جلای فلزی، سنگی، چوبی یا چرمی داشتند. حالا مدت‌هاست که آن دنیا به خاطره‌ها پیوسته و پلاستیک از در و دیوار ما بالا می‌رود.

نهایت اصالت امروزی یا در زیورآلات سنگی و طلایی باقی مانده که اغلب بدل است، یا در #کیچ‌های چوب‌نما و نماهای طرح رومی معمارنمایی‌های بی‌هویتی که سرتاپا بدل‌اندوده‌اند و دروغ‌آجین. زندگی حالا مشحون از پلاستیک است.

در چنین دنیای زشتی، آخرین تکه‌های کوچک زیبایی را شاید بتوان در طبیعت یافت. خارهای بیابان برای دیده بامعرفت، هزاربار زیباتر است از چمن‌های سرسبز اما آب‌دزد شهری که تشنه است.

بیایید بامعرفت باشیم! اگر دنیایی #بی_پلاستیک می‌خواهیم، لازم است شستشو را از چشم‌هایمان آغاز کنیم تا ببینیم و بدانیم #پلاستیک_زشت_است!

من #خار_بیابان را دوست دارم و سنگ و سنگواره را. باید از علم و هنر و طبیعت یاری بگیریم، مگر جنبشی نورمانتیک همه‌گیر شود و به #زیبایی_شناسی_طبیعی رجعت کنیم!

زیبایی‌شناسی طبیعی نه طلایی است، نه پلاستیکی. بیابان طبیعی در این معیار زیباتر است از فضای سبز تصنعی. سنگ و صخار وحشی زیباتر است از روکارهای جلادیده‌ای که از کوه‌ها دزدیده‌اند. چینه‌های کاه‌گلی دهات زیباتر است از معماری بی‌هویت شهری که ساختمان‌های بی‌شال و کلاه قی می‌کند. تنوع و ناجوری زیباتر است از یک‌دستی و یک‌رنگی قیچی‌خورده. اگر هم در زیبایی‌شناسی طبیعی تراشی هست، نه بدلی ریخته در قالبی پیش‌ساخته که ظرافت دست صنعت‌گری است، هر بار به آفرینش تراشی یکتا. بیابان‌های برشته، کوه‌های خشک، رودهای وحشی فصلی، حشرات گزنده و البته سنگواره‌ها نماد بر حق این‌چنین زیبایی‌شناختی هستند.

این چهار #آمونیت هماتیتی‌شده از دو سرده #Phylloceras و #Beudanticeras اند که با هنر ِ دستان و بینش ِ ذهن ِ درخشان ِ یابنده‌شان، حسین آقای کوهکن این چنین زیبنده و دلفریب شده‌اند. بامعرفت باشیم!

https://www.instagram.com/p/BknmFXcBfdi/
پارینه/پالئوگرام
سابقه #شوریدگی_برای_سنگواره‌ها اینجا ۱۶ سال پیش است، نزدیک شهر زاویه، حوالی ساوه. در جستجوی بقایای سنگواره گور آسیایی بودم و تکه‌های لگن کرگدنی منقرض‌شده را جمع‌آوری می‌کردم. https://www.instagram.com/p/BjHs4zFB1ts/ کبریایی زاده محمدرضا، میرزایی عطاآبادی…
گوسان سنگ‌ها

سنگواره‌ها از دیرباز مورد توجه نیاکان ما بودند و به خواص جادویی یا درمانی آن‌ها باور داشتند.
سیاهه خواصی که در فرهنگ‌ها و اقوام مختلف برای سنگواره‌هایی مثل آمونیت‌ها قائل‌ بوده‌اند، کتابی مفصل خواهد شد، اصلا همین که پلینی کبیر نام این سنگواره‌های مارپیچی را از نام آمون/عمون برگرفت، شاهد دیگری بر این ماجراست. عمون در اصل خدایی مصری با شاخ‌های بلند و قائم و کلاه‌مانند بود، اما نزد یونانیان، همتای زئوس بود و از ترکیب صفات هر دو، خدایی فره‌مند آفریده شد به نام زئوس-آمون که معابدی در تبس و اسپارت داشت و در مگالوپولیس کاملا به شکل خدایی میش‌سار درآمد. نام آمونیت وامدار همین نسخه یونانی‌شده از خدای مصری است که اسکندر خود را فرزند او می‌دانست. طلسم اسکندر نیز سنگواره آمونیتی بود که به یاد پدر مقدسش در فتوحات همراه داشت.
در فارس، سنگ سفره که آن را برای برکت در سفره‌ها می‌گذارند، چیزی نیست جز سنگواره نوعی صدف دوکفه‌ای به نام پکتن. افسانه‌ای در برخی مناطق زاگرس رایج است که کاروانی با بار گندم و جو، بارگاه مقدسی را ریشخند می‌کنند و به پادافره، سنگ می‌شوند. شاهد هم بار غلات سنگ‌شده ایشان است که در میان صخره‌ها پاشیده و چهره کوه‌ها را گندم‌اندوده کرده. این سنگ‌های گندم‌گون‌ در اصل سنگواره‌های نومولیت اند؛ نوعی صدف تک‌یاخته که بی‌ذره‌بین به چشم می‌آید و اغلب به اندازه دانه جو یا بزرگ‌تر است.
امروز نه افسانه اسکندر آمون‌زاد خریداری دارد، نه کاروان غله‌ای که سنگ شد، اما سنگواره‌ها همچنان برای ما اعجاب‌آور و شگفت‌انگیز اند. احساسات جادوپرست ما همچنان به قوت باقی است و تنها به جای افسانه‌سرایی‌های ساده‌دلانه پیشینیان، افسانه‌های روزآمدی ساخته‌ایم، هزاربار پیچیده‌تر از داستان خدایان باستان.
کار یکی چون من، زدودن آن افسانه‌های سابق و سرایش قصه‌های تازه است؛ قصه‌هایی که به‌قدر کافی پیچیدگی دارند تا به حقیقت پهلو زنند. من گوسان ِ اوسانه‌های ِ سنگی ام.

عکس: موزه علوم و فناوری ایران، تابستان ۱۳۹۶، برای پدر و پسری که به شگفتی در طلسم سنگ‌ها می‌نگرند، قصه می‌گویم.

https://www.instagram.com/p/BkriSDCB82M/
پارینه/پالئوگرام
از این شماره در دانستنیها، پرونده‌هایی از سیاوش یالپانیان خواهیم خواند درباره حیات وحش ایران و عکس‌هایی که تاکنون از طبیعت ایران ندیده‌اید! https://news.1rj.ru/str/danestanihamag/3179
فرق آهو با گوزن چیست؟
سیاوش یالپانیان

چند جانور شاخدار در ایران داریم
که البته اگر آدم‌هایی را که از اتفاقات پیش‌آمده در مقطع حساس کنونی شاخ دراورده‌اند فاکتور بگیریم، جمعا می‌شوند هشت گونه.
و این وسط، حال #گوزن و #آهو کمی قاراشمیش است.
مردمان این ملک گویی به هر جانوری که شاخ دارد یا بز می‌گویند یا گوزن، و هر چهارپای سر به زیرِ ریمل مالیده‌یِ چشم شهلایی را آهو...
نکن برادر من!
دست بردار خانم محترم!
این دوتا با هم فرق دارند...
شاخ گوزن، مثل درخت شاخه شاخه است،
پاییز می‌افتد
بله!
می‌افتد، عین ناخن که سیاه شده باشد،
خب شما جای گوزن 😆
دوست داری یک زمستان سرد و بی علف، یک چیزی اندازه‌ی چلچراغ بالای کله‌ات باشد؟
تازه توپُر هم هست.
شاخ آهو ولی، راست، بدون انشعاب رفته بالا
به جایش گره زیاد دارد، عین زندگی خودمان
اصلا هم نمی‌افتد
همانجور سرتق
تا آخر زندگی بالای سرش هست
تو خالی هم هست، اما سفت و سخت.
بچه‌های #زنجان و #خراسان و #کرمان و #یزد و #خوزستان_آب_ندارد آهو می‌بینند
بچه‌های #مازندران و #گیلان، گوزن، یا همان مرال.
گوزن با سرویده (Cervidae) اینا، هم‌خانواده‌ست
آهو با گاو (Bovidae) اینا.
طفلک آهو...
#حیات_وحش
#جانوران_ایران
#پستانداران_ایران
#پستانداران
#جانورشناسی
#جانوران_شگفت_انگیز

https://www.instagram.com/p/Bkrg_AvFBHh/
پارینه/پالئوگرام
دقیقه‌هایی از درس زیست‌شناسی تکاملی (دوره المپیاد زیست‌شناسی) درباره آناتومی آرکیوپ‌تریکس* که به بحثی پیرامون تلفظ نام این دایناسور منتهی شد * Archaeopteryx ۳۰ دی ۱۳۹۱ فرزانگان یک تهران
روزنامه_شرق،_۱۴_تیر_۹۷،_پرونده_المپیاد.pdf
339.3 KB
پرونده المپیاد زیست‌شناسی
شرق، ۱۴ تیر ۹۷
مصاحبه با دکتر محمد کرام‌الدینی
و یادداشت‌هایی دیگر از دکتر عباس عباسی، پیام گنجگلی، مه‌گل مشکاتی، عبدالرضا راعی، حمیدرضا نوحی و عرفان خسروی
t.me/paleogram/771
پارینه/پالئوگرام
روزنامه_شرق،_۱۴_تیر_۹۷،_پرونده_المپیاد.pdf
آسیب‌شناسی المپیاد زیست‌شناسی
چه کنیم که المپیادمان به‌ز کنکورمان باشد؟
عرفان خسروی
شرق، ۱۴ تیر ۹۷

https://www.instagram.com/p/Bk2AS94BA85/

در حاشیه مصاحبه با دکتر محمد کرام‌الدینی
و همراه با یادداشت‌هایی دیگر از دکتر عباس عباسی، پیام گنجگلی، مه‌گل مشکاتی، عبدالرضا راعی و حمیدرضا نوحی

http://www.sharghdaily.ir/fa/Main/Detail/190762

t.me/paleogram/770
1
Forwarded from رازیک
⁣⁣🔖یادداشت ⁣عرفان خسروی به مناسبت بیست‌وپنجمین سالگرد اکران پارک ژوراسیک را بخوانید.

📌چرا پارک ژوراسیک مهم است؟
عرفان خسروی، دبير علمی «دانستنیها»

اواخر بهار سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) فیلم پارک ژوراسیک اکران شد؛ فیلمی که بیشتر دوستداران دانش دیرینه‌شناسی آن را تأثیرگذارترین اتفاق زندگی خود می‌دانند. پارک ژوراسیک براساس رمانی با همین نام ساخته شد و پرمایه‌ترین پی‌رنگ‌های رمان و فیلم پارک ژوراسیک، این بود که ظاهر و رفتار دایناسورها بسیار به پرندگان شبیه است. برای نمونه یکی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های این فیلم، نمایشی از گله‌ی دایناسورهای شترمرغی است که با حرکاتی شبیه پرندگان امروزی، مشغول دویدن و گریز از دست خطری هستند که آن‌ها را تعقیب می‌کند. چند لحظه بعد این خطر از راه می‌رسد: تیرانوسورِس گرسنه‌ای که ناگهان از میان کمین بیرون می‌آید و یکی از اورنیتومایموسورها را به نیش می‌کشد.

اورنیتومایموسورها (Ornithomimosauria) گروهی از دایناسورهای همه‌چیزخوار بودند که از نسل دایناسورهای شکارچی (Theropoda) تکامل یافتند، اما سرهای کوچک و منقار بی‌دندان، گردن دراز، شکم‌های بزرگ حاوی سنگدان و دانه‌های گیاهی و پاهای کشیده‌شان نشان می‌دهد مثل شترمرغ‌های امروزی از الیاف و دانه‌های گیاهی و حیوانات کوچک تغذیه می‌کردند. اورنیتومایموسور خاصی که در پارک ژوراسیک نمایش داده می‌شود، گالی‌مایموس (Gallimimus) نام دارد. کشف سنگواره‌های پرداری از این دایناسورها نشان داده جوجه‌های نابالغ آن‌ها بدنی پوشیده از کرک‌پر و پوش‌پر داشتند، ولی در افراد بالغ، شاه‌پرهای پرنده‌مانندی روی دست‌ها رشد می‌کرده که احتمالا صفت ثانویه‌ی جنسی برای جفت‌یابی بوده است. بیشتر این اطلاعات درباره‌ی رفتار و ویژگی‌های اورنیتومایموسورها، بعد از سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) به دست آمده، ولی مایکل کرایتون، نویسنده‌ی رمان پارک ژوراسیک، با تیزبینی خاص خود، سراغ انقلابی‌ترین روایت از رفتار و ظاهر دایناسورها رفت. روایتی که آن زمان، به‌خصوص در کتابی مثل Dinosaur Heresies دیده می‌شد. این کتاب را که پر از بازبینی‌های جسورانه نسبت به فرضیات سنتی درباره‌ي دایناسورها و رفتار آن‌ها بود، باب باکر (Robert T. Bakker)، دیرینه‌شناس مشهور آمریکایی در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) منتشر کرد و چند سال بعد، بازتاب آن در پارک ژوراسیک کرایتون پیدا شد. طی سال‌های بعد، شواهد بیشتر و بیشتری در حمایت از نظریات باکر و افکار اولیه‌ی پشت پارک ژوراسیک به دست آمد.

همین رویکرد به صورت جدی‌تر و جذاب‌تری در رمان دنیای گمشده کرایتون نیز که ادامه‌ی پارک ژوراسیک بود، دنبال شد، هر چند بازتاب کمرنگی در اقتباس سینمایی این کتاب داشت. اعتبار علمی پارک ژوراسیک همین‌جا پایان می‌یابد، زیرا دنباله‌های بعدی این فیلم‌ها، نه تنها هیچ نسبتی با رویکرد علمی رمان پارک ژوراسیک نداشتند، بلکه رویکردی کاملا واپس‌گرا نسبت به اکتشافات علمی سال‌های اخیر دارند.

#یادداشت
@Danestanihamag
1
پارینه/پالئوگرام
سنگواره_دایناسورها_به_مثابه_سنگ.pdf
بازگشت_نظریه‌های_فراموش‌شده،_دانستنیها.pdf
204.9 KB
بازگشت نظریه‌های فراموش‌شده
پرنده‌ها از دایناسورها فرگشت یافته‌اند یا برعکس!؟
عرفان خسروی | منتشرشده در دانستنیها، مجلد ۱۵۸، ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ص. ۲۷
پارینه/پالئوگرام
موتور جستجو نخستین گل و زایش زمین در فصل بهار سیاوش صفاریان‌پور محمد درویش عرفان خسروی #حفاظت_از_محیط_زیست #تنوع_زیستی #گیاهان #گیاهخواران #خرس_سیاه #یوز_آسیایی #کرگدن #دایناسورها #پروتوسراتوپس
آشتی سنگ و شیشه و گل

بالاخره گذاشتیمش توی قفسه بلورها. چه خوشگل هم شده! آن ساختار گل‌مانندی که وسط این سنگواره می‌بینید، اندام تولیدمثلی گل‌مانندی بوده، مخصوص راسته‌ای منقرض‌شده از گیاهان دانه‌دار سیکادمانند به نام بنتّی‌تال‌ها.

این گل‌ها هم البته نقش اندام تولیدمثلی را ایفا می‌کردند؛ یعنی همان کاری که گل و میوه در گیاهان گل‌دار و مخروط در گیاهان بازدانه امروز به عهده دارند. برگ‌ها و قامت بنتّی‌تال‌ها شبیه سیکادهای امروزی بود؛ یعنی همان گیاهانی که گلدان‌های خانگی آن‌ها به نام «سیکاس» شهرت‌گرفته؛ منتها بنتّی‌تال‌ها اغلب درختان نخل‌آسای بلندی بودند که برگ‌هایشان غذای دایناسورها می‌شد و گل‌هایشان غذای حشره‌هایی مثل پروانه‌ها. آن‌ها سیکادوئیدهای نخل‌مانند گل‌داری بودند که غنچه‌هایشان یکصد میلیون سال پیش از نخستین گل‌های حقیقی بر زمین شکوفا شد.

#فسیل #سنگواره #گل #سیکاس #سیکاد

#Fossil_plant #paleobotany
#bennettitales #bennettitales_flower
#cycadeoidea #strobilus #strobili
#Central_Alborz #Jurassic_fossil #jurassic_forest #Jurassic_park #Williamsonia

https://www.instagram.com/p/Bk91TPJBcnD/
پارینه/پالئوگرام
در جستجوی سنگواره‌ها دیرینه‌شناسی در موتور جستجو همه آنچه که می‌خواستید درباره سنگواره‌ها بدانید، اما خجالت می‌کشیدید بپرسید! به لطف سیاوش صفاریان‌پور عزیز که پیشنهاد کرد این‌بار به جای پرداختن به روایت یا موضوعی خاص، به پرسش‌های ساده، اما اغلب فراموش‌شده…
در پی نخجیر رمیده

خوش‌ترین لحظه‌های عمر من اوقاتی بوده که در بیابان‌ها گذراندم؛ لحظه‌هایی که در صید نخجیری بودم؛ نه از آن نخجیرها که عامیان در پی آن‌اند؛ بلکه از آن نخجیرها که هزاران‌هزار سال پیش رمیده و اکنون از آن‌ها جز اثری بر جای نیست. این‌ها بهترین ساعات من بودند و شیرین‌ترین دقایق من در صحرا، لحظه یافتن همان اثرهایی است که بر جای مانده. اثرهای پایی که به سوی آسمان می‌روند.

هر کبوتر می‌پرد زی جانبی
این کبوتر جانب بی‌جانبی

منگر اندر نقش زشت و خوب خویش
بنگر اندر عشق و درمطلوب خویش

منگر آنکه تو حقیری یا ضعیف
بنگر اندر همت خود، ای شریف

این طلب، مفتاح مطلوبات توست
این سپاه و نصرت رایات توست

دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی.

مولای بلخ

#fossil_frenziness #fossil #iran_fossils #fossil_trackway #fossil_footprint #mammal_trackway #mammal_footprint

https://www.instagram.com/p/BlA6mEqBhBP/
Forwarded from رازیک
⁣⁣⁣ شماره 208 مجله «دانستنیها» منتشر شد.

◾️برجسته‌ترین چهره‌های ترویج علم در تلویزیون
◾️چرا «2001؛ ادیسه فضایی» تاثیرگذارترین فیلم علمی-تخیلی تاریخ است؟

🎨 طرح: مرتضی آذرخیل
#جلد
@Danestanihamag
پارینه/پالئوگرام
دزدی کلاغ سیّاس از گربه مسکین ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، پارک لاله موسیقی: «به من چه؟» از توفیق فرخ https://www.instagram.com/p/BXzirK_BqBD/
دخترهای رنگی‌پنگی

این دختری است که پانزده‌شانزده سال پیش پایش را توی کفش من کرد و به فرزندی پذیرفتمش. از وقتی طفلی دبستانی بود و شب‌ها توی پوتین می‌خوابید، از لولوی همسایه می‌ترسید و می‌گفت از ترس لولو رنگش پریده. آن وقت ازش فراوان عکاسی و طراحی کردم. دبیرستان که رفت، هوایی شد و اغلب با فُسّاق سینه‌چاکش بود؛ من هم خون دل می‌خوردم. وقتی هم مادر شد و بچه‌هایش را توی جاکفشی به دنیا آورد، خیلی از دست شوهرش ماجد پارسی‌غُر و مادرشوهرش شهره آغداش‌میو می‌نالید. یک روز هم رفت و دیگر نیامد.

اسمش سپیده رئیس‌القطاط بود، گرچه آهیانه‌ای نارنجی داشت با خال‌های قهوه‌ای و دمی راه‌راه. معنی نام خانوادگی‌اش «سرور گربگان» بود و مسمایش همان کلاه سروری که بر سر داشت. قطاط جمع قطة است که از ریشه آشوری ܩܛܐ‎ گرفته شده و خود ܩܛܐ‎ نیز شاید برگرفته از κάττα یونانی یا cattus لاتین باشد. برخی هم عقیده دارند صورت‌های لاتین و یونانی این واژه، از ریشه‌ای سامی باشد، نه بالعکس.

امروز صحنه جالبی از گربه‌دختر دیگری در صفحه دکتر محمد کرام‌الدینی دیدم و یاد سپیده افتادم. گربه‌دختر دکتر کرام‌الدینی هم ماشاالله نوجوانی است رشیده و قریب‌البلوغ، ولیکن هنوز از پستان مادر شیر می‌خورد. روی آن صحنه موسیقی کوتاهی گذاشتم؛ اگر ورق بزنید، ببینید و بشنوید!

اما شاید بپرسید از کجا معلومم شد که این گوینده میومیو دختر است؟

گربه‌های سه‌رنگ یا اصطلاحا کالیکو اغلب ماده‌اند، یا به ندرت نرهای کلاین‌فلتر (XXY). ژن تعیین‌کننده رنگ موی گربه روی کروموزوم جنسی X است و دو آلل (نسخه) نارنجی و سیاه دارد.

طی تکوین فرد ماده در پستانداران جفت‌دار، یکی از دو کروموزوم X آن‌ها در نواحی مختلف پوست به صورت بختانه خاموش می‌شود، تا میزان فرآورده‌های پروتئینی کروموزوم X دوبرابر نشود.

نرها که فقط یک کروموزوم X دارند، طبعا واجد یکی از دو آلل نارنجی یا سیاه‌اند. رنگ سفید هم محصول عوامل بازدارنده‌ای است جز این دو آلل. پس نرها یا سیاهند، یا نارنجی، یا ترکیبی از سفید با هر یک از این دو رنگ. اما ماده‌ها می‌توانند ترکیبی از سه رنگ سفید و سیاه و نارنجی داشته باشند. نواحی سفید محصول همان عوامل بازدارنده از تجلی رنگ است، مناطق نارنجی محصول فعالیت کروموزوم حاوی آلل نارنجی و نواحی سیاه، حاصل تجلی آلل سیاه و خاموشی کروموزوم دیگر. آمیختگی و پراکندگی لکه‌های رنگی هم به زمان خاموش‌شدن بختانه کروموزوم X و نرخ مهاجرت یاخته‌های جنینی گربه بستگی دارد.

نخستین بار Murray Barr و E.G. Bertram در سال ۱۹۴۸ این سازوکار ژنتیک را بررسیدند.

https://www.instagram.com/p/BlH-XmsBtck/