پارینه/پالئوگرام – Telegram
پارینه/پالئوگرام
5.23K subscribers
405 photos
218 videos
102 files
628 links
دیرینه‌شناسی، تکامل و تاریخ طبیعی
دیرینه‌نوشته‌های عرفان خسروی
t.me/paleogram
کتابخانه پارینه:
t.me/paleolib
مدرسه پارینه:
t.me/paleouni
حمایت از پارینه:
زرین‌پال zarinp.al/erfankhosravi
حامی‌باش hamibash.com/Pal
Download Telegram
پارینه/پالئوگرام
جواب مسابقه 🏆 زیر پای زبرا 🦓 در دانشکده‌‌های پزشکی آمریکا مشهور است که دانشجویان سال‌دوغی مدام بیماری‌های معمولی را اشتباه تشخیص می‌دهند و می‌روند سراغ دورترین احتمال. استادان باتجربه هم مدام به ایشان یادآوری می‌کنند که اگر صدای سم اسب شنیدی، احتمال اول این…
کلیماکتیک‌نایتِس و محفل اشتباهات
Climactichnites

ماسه‌سنگ‌های مونت‌سایمِن، ویسکانسین، ایالات متحده
#کامبرین، ۵۱۰ میلیون سال پیش
این نمونه در #موزه_تاریخ_طبیعی وین به نمایش گذاشته شده و اطلاعات زیر آن درباره سن و صاحب سنگواره اشتباه است. قدمت ماسه‌سنگ‌های مونت‌سایمِن به دوره کامبرین باز می‌گردد، نه اردوویسین. محیط رسوبی این ماسه‌سنگ‌ها نیز ساحلی بوده‌، نه قعر دریا، ردپای تریلوبیت‌ها هم این شکلی نیست.

این عکس را خودم گرفتم و بعد از جلب‌شدن توجهم به شرح نادرست پای آن، به دوستان مشغول در موزه تاریخ طبیعی توضیح دادم که اطلاعات زیر برخی نمونه‌ها اشتباه است. پذیرفتند؛ امیدوارم تا حالا درست شده باشد.

چنین اشتباهاتی در موزه‌های تاریخ طبیعی بسیار رایج است، زیرا این اطلاعات بدون گذراندن فرایند داوری علمی (peer-review) زیر نمونه‌ها قرار می‌گیرند و دانشمندان و مروجان علم اگر بدون سازوکار داوری علمی مشغول نشر اطلاعات شوند، هیچ مزیت و دقتی نسبت به بقیه افراد نخواهند داشت.

همین قبیل اشتباهات را در موزه تاریخ طبیعی پاریس هم دیدم. در آن‌جا شرح دو تا از نمونه‌های دایناسور‌ که در قفسه‌های شیشه‌ای حاشیه سرسرا قرار داشت، جابجا شده بود و چون هر دو نمونه ناقص و جزئی بودند، کسی توجه نکرده بود. منتها وقتی به دوستان موزه پاریس درباره این اشتباه تذکر دادم، اول تأکید کردند که انگلیسی بلد نیستند و بعد هم به زبان فرانسه گفتند این موزه حتی اشتباهاتش هم ارزش تاریخی-اجتماعی دارد و به این ترتیب به من نشان دادند که فرانسه جدا مهد این نوع روی‌کردهای اصیل اجتماعی نسبت به علم است. حبذا نسبی‌گرایی که فرانسوی‌ها دارند و به جای فلسفه علم، اسمش را گذاشته‌اند مطالعات علم و فناوری.

راستی حتما شما هم دقت کرده‌اید این اصطلاح مطالعات علم و فناوری ذاتا نه دشمن، بلکه انکار فلسفه علم است؛ ولی در فضای ایرانی (از انجمن حکمت و فلسفه بگیرید تا فجازی) فلسفیدن درباره علم زیر عنوان مطالعات علم و فناوری شناخته می‌شود. بُگذریم! این سنگواره را عرض می‌کردم که کلیماکتیک‌نایتِس نام دارد و ردی است از حرکت نوعی جانور لیسه‌مانند در سواحل دوره کامبرین؛ که یعنی احتمالا یکی از نخستین جانورانی که «پای» از پایاب دریا بیرون نهاد.

https://www.instagram.com/p/Bm22xISh2av
پارینه/پالئوگرام
دزدی کلاغ سیّاس از گربه مسکین ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، پارک لاله موسیقی: «به من چه؟» از توفیق فرخ https://www.instagram.com/p/BXzirK_BqBD/
هوگین، رفیق پردار من

هوگین زاغی بود نوک سرخ (Pyrrhocorax pyrrhocorax)، که چند سالی با او همخانه بودم. وقتی جوجه کوچکی بود، شکارچی بی‌رحمی او را از پدر و مادرش دزدید و فروخت. آن یکی که خرید نتوانست نگهش دارد و سپردش به آقای پارسا. آقای پارسا هم سپردش به من و هوگین رفیق من شد.

اینجا سال ۸۸ یا ۸۹ است، هوگین هنوز یک ساله نشده ولی طوری به من وابسته بود که فرزندی به والدش. خانه هوگین توی حیاط بود ولی قلمرو مورد علاقه او داخل دیوارهای خانه، روی شانه‌های من. تفریح او همین بود که با گوش و هوش من وربرود و همانطور که خویشاوندان خیلی دورش در آفریقا بر دوش پستانداران بزرگ‌جثه می‌نشینند و کامرانی می‌کنند، او هم خودش را به آب و آتش می‌زد تا در حیاط را باز کنم، به داخل خانه بیاید و مشغول همین کارها شود.

بعد از چند سال که به زبان آمد و فهمید جفتی به جز سر و کله من می‌خواهد، سپردمش به آقای پارسا، برد و در کوه‌های تفرش، سرزمین مادری‌اش، رهایش کرد تا آدمی کمتر ببیند و به عادت همنوعانش خو بگیرد.

https://www.instagram.com/p/Bm50PKehr4d/

ده دقیقه از زندگی من و هوگین را در IGTV ببینید:

https://www.instagram.com/tv/Bm5jNnYBQ6Z
فرسته موقت: برای بچه‌هایی که در فراگیری زیست‌شناسی نیازمند کمک هستند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@AmirBio
لطفاً به من در انتشار این پیام کمک کنید. عزت زیاد. #رضاامیر
Forwarded from دیرینه‌نگار
Forwarded from دیرینه‌نگار
روزگاری تصور بر این بود که در انقراض دسته‌جمعی پایان دوره‌ی کرتاسه در ۶۶ میلیون سال قبل همه‌ی دایناسورها به‌طور کلی منقرض شده‌اند و تبار آنها در همان برهه منقطع شده است. اما چند دهه‌ قبل نشانه‌های نادرستی چنین نگاهی آشکار شد و امروزه تقریباً همه‌ی دیرینه‌شناسان می‌دانند که درصدی از دایناسورهای پرنده از آن انقراض جان سالم به‌در بردند، تکامل بیشتری یافتند، متنوع شدند و امروزه «همه‌ی» آنها را با نام کلی پرندگان می‌شناسیم.

تا اینجا مطلب کاملاً روشن است.

ولی بی‌شک دچار حیرت خواهیم شد وقتی ببینیم نویسنده‌ای که کتابی به فارسی درباره‌ی تکامل نوشته است و این کتاب به چاپ نهم هم رسیده است، همچنان می‌پندارد در انقراض بزرگِ K-Pg «در ۶۵ میلیون سال پیش ... دایناسورها ... به‌طور ناگهانی رو به انقراض گذاشتند ... و نابود شدند.»

(تکامل/دکتر هنگامۀ علی‌بیک/ص ۲۰۸/ انتشارات مروارید/ ۱۳۹۳)

اگر از درجِ رقم قدیمی ۶۵ بجای عددِ کنونی ۶۶ چشم‌پوشی کنیم، نویسنده حتی نمی‌داند تحقیقات جدید (https://goo.gl/iuNfAy) نشان داده‌اند دایناسورها طی چند ده میلیون سال مانده به آن انقراض بزرگ نیز رو به افول نهاده بودند و انقراض صرفاً ضربه‌ی پایانی بود بر استیلای ۱۶۰ میلیون ساله‌ی آنها بر زیست‌گاه‌های خشکی، و نه به‌طور ناگهانی که قدیم‌ترها گمان می‌رفت.

ولی واقعاً شاید چنین دقت‌های به‌حقی نوعی زیاده‌روی باشد در قیاس با تصویری که از دایناسورها در کتاب‌های درسی‌مان ارائه شده است و حیرت کنیم که مولفان کتاب زمین‌شناسی پیش‌دانشگاهی با تصوری که از فیلم‌های هالیوودی داشته‌اند دایناسورها را «خزندگان درشت‌جثه‌ی مزوزوئیک» معرفی کرده‌اند!

(کتاب علوم زمین/ دوره‌ی پیش‌دانشگاهی/ ص ۱۰۲)
@dirinenegar
پارینه/پالئوگرام
آیا در ایران دایناسور وجود داشته؟ دایناسورهای ایران چه شکلی بودند؟ سخنرانی عرفان خسروی درباره بقایای دایناسورها و گیاهان ژوراسیک ایران، مشهد، ۱۳۸۳ ۴۸ مگابایت، ۲۰ دقیقه https://news.1rj.ru/str/paleogram/264
آتش‌سوزی عظیم در موزه ملی برزیل و حسرتی بزرگ برای ما ایرانی‌ها

موزه ناسیونال قدیمی‌ترین و مهم‌ترین موزه تاریخی و علمی برزیل است که بیش از بیست میلیون قطعه جانورشناختی، دیرینه‌شناختی، انسان‌شناختی و تاریخی را در بر می‌گیرد؛ همه آن‌ها طی یک ساعت و اندی از دست رفتند و از دسترس علم خارج شدند.

این موزه بزرگ‌ترین موزه تاریخ طبیعی در آمریکای لاتین بود و نمونه‌ها و مصنوعاتی بسیار ارزشمند داشت، به عنوان مثال جمجمه لوثیا (Luzia)، قدیمی‌ترین فسیل انسان در آمریکا، و نمونه‌های تایپ تروسورهایی مثل کوپه‌داکتیلوس (Caupedactylus)، براسیلیوداکتیلوس (Brasileodactylus)، آنانگوئه‌را (Anhanguera)، توپوشوارا (Tupuxuara)، تاپه‌هارا (Tapejara)، سیراداکتیلوس (Cearadactylus)، امبری‌داکتیلوس (Aymberedactylus) و دایناسورهایی مثل سانتاناراپتور (Santanaraptor)، اوشالایا (Oxalaia)، گندواناتایتن (Gondwanatitan) و همچنین نخستین دندان دایناسوری که از ایران کشف شده بود.

این خسارت قابل مقایسه با تخریب موزه تاریخ برلین طی بمباران این شهر در جنگ جهانی دوم است.

این ساختمان ۲۰۰ ساله (که محل اقامت امپراتور بوده)، چندین دهه بود که منتظر تعمیرات و اصلاحاتی بود که هرگز رخ ندادند. دریغ بزرگ برای ما ایرانی‌ها این‌جاست که نخستین و ارزشمندترین نمونه دایناسوری که در سال ۱۳۸۱/۲۰۰۲ طی نخستین پی‌جویی دایناسورها در منطقه آب‌بید کرمان کشف شده بود، با اجازه دکتر منوچهر قرشی، رئیس وقت پژوهشکده علوم زمین، به رسم امانتی بی‌بازگشت تقدیم موزه ملی برزیل شد و هرگز به ایران بازنگشت.

https://www.instagram.com/p/BnQOUukB00t/
پارینه/پالئوگرام
آتش‌سوزی عظیم در موزه ملی برزیل و حسرتی بزرگ برای ما ایرانی‌ها موزه ناسیونال قدیمی‌ترین و مهم‌ترین موزه تاریخی و علمی برزیل است که بیش از بیست میلیون قطعه جانورشناختی، دیرینه‌شناختی، انسان‌شناختی و تاریخی را در بر می‌گیرد؛ همه آن‌ها طی یک ساعت و اندی از دست…
یادداشت دکتر همایون خیری
زیست‌شناس و روزنامه‌نگار علم درباره موزه ملی برزیل

موزه ملی برزیل در ریو دو ژانیرو که گرفتار آتش‌سوزی شده و میگن تقریبن همه چیز در اون از بین رفته قصر پدروی دوم (Pedro II)، آخرین امپراتور برزیل، بود. پدرو برده‌داری رو در برزیل لغو کرد و یکی از مهمترین حامیان علم و هنر در جهان بود. کلی خوندنی درباره‌ش در اینترنت می‌تونید پیدا کنید. قصر قبلی و موزه فعلی جای بسیار بزرگیه و پر از قفسه‌های چوبی قدیمی که مجموعه‌های موزه رو در اونجا به نمایش گذاشتن. خود موزه نه تنها قدیمی‌ترین نهاد علمی برزیله بلکه یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های تاریخ طبیعی آمریکای لاتین هم محسوب میشه. من ده روز در این موزه اقامت داشتم، تقریبن بطور شبانه‌روزی. دلیل اقامتم ساخت یک فیلم مستند درباره این موزه برای یونسکو بود. موزه متعلق به دانشگاه ریودوژانیروست. روابط عمومی دانشگاه ازم دعوت کرد همراه با ارائه درخواست‌شون برای کمک مالی برای ترمیم موزه براشون یک مستند ۳۰ دقیقه‌ای بسازم. درخواست‌شون به یونسکو قبول شد و کمک مالی گرفتن ولی اونقدر وضع بنای موزه خراب بود که بیش از این‌ها به پول نیاز داشتند. دو تا قسمت دیدنی موزه یکی بخش مصرشناسی و یکی هم نمونه‌های گیاهی و جانوری مربوط به آمازون بود. کلی دلم برای جایی که ازش فیلم ساخته بودم سوخت.

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=10156937394120934&id=521860933
پارینه/پالئوگرام
آتش‌سوزی عظیم در موزه ملی برزیل و حسرتی بزرگ برای ما ایرانی‌ها موزه ناسیونال قدیمی‌ترین و مهم‌ترین موزه تاریخی و علمی برزیل است که بیش از بیست میلیون قطعه جانورشناختی، دیرینه‌شناختی، انسان‌شناختی و تاریخی را در بر می‌گیرد؛ همه آن‌ها طی یک ساعت و اندی از دست…
طی یکی دو روز اخیر متوجه شدم خبر ابعاد تازه‌ای پیدا کرده و حتی در شبکه‌های اجتماعی دوستان از من درباره دایناسور کاملی می‌پرسیدند که در کرمان پیدا شده و در موزه ملی برزیل نابود شده است! هر بار هم که اصل ماجرا و قضیه دندان را دوباره تعریف می‌کردم در پاسخ من عکس یکی از دایناسورهای برزیلی به نام اوشالایا را نشان می‌دادند و می‌گفتند این همان دایناسوری است که در کرمان پیدا شده! وقتی که منشا تمام خبرها را بررسی کردم متوجه شدم یکی دو روز بعد از انتشار یادداشت من، یک باستان‌شناس نوشته من را بدون ذکر ماخذ منتشر کرده و بسیاری از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها نیز ماجرا را از قول همین دوست باستان‌شناس نقل کرده‌اند. ابعاد این قضیه طی همین یکی دو روز کاملا مصداق یک کلاغ چهل کلاغ را پیدا کرد و دندان دایناسور به اسکلت دایناسور کامل دگردیسی یافت!

https://www.mehrnews.com/news/4397537
پارینه/پالئوگرام
طی یکی دو روز اخیر متوجه شدم خبر ابعاد تازه‌ای پیدا کرده و حتی در شبکه‌های اجتماعی دوستان از من درباره دایناسور کاملی می‌پرسیدند که در کرمان پیدا شده و در موزه ملی برزیل نابود شده است! هر بار هم که اصل ماجرا و قضیه دندان را دوباره تعریف می‌کردم در پاسخ من…
خبرهای بد را چه کسی باد می‌کند؟

https://www.instagram.com/p/BnfoU-FhVs7/

شاید شما هم شنیده باشید، دایناسور‌ کاملی که در کرمان کشف شده بود در موزه ملی برزیل سوخته است. من هم دیروز باخبر شدم! پیش از آن خیال می‌کردم فقط همان دندانی که من و همکارانم، سال ۸۱ پیدا کرده بودیم، در ریو سوخته است؛ تا اینکه دیدم عکس یکی از دایناسورهای مشهور کشف شده در برزیل را به عنوان «دایناسور‌ ایرانی که در برزیل سوخت» منتشر کرده‌اند و این خبر به سرعت دست به دست می‌شود.

در مصاحبه‌ای که دیروز با خبرگزاری مهر داشتم، به این موضوع اشاره کردم و گفتم تا جایی که من می‌دانم دایناسور‌ کاملی در کار نبوده و آنچه در کرمان پیدا شد و به برزیل رفت، تنها یک دندان بوده (اینجا: mehrnews.com/news/4397537). در همان ساعات آغازین آتش‌سوزی موزه ملی برزیل، من خبر آن را همراه با تحشیه‌ای درباره ماجرای دندان آن دایناسور‌ کرمانی منتشر کردم و بازتاب آن به سرعت و دقت در رسانه‌هایی مثل شرق، جام جم، هفت صبح و برنامه علمی ذوزنقه در رادیو گفتگو منتشر شد.

اما یکی دو روز بعد، شخص باستان‌شناسی که در رشته خود قطعا تخصص و سررشته‌ای دارد (اما نه در دیرینه‌شناسی) این خبر را بدون ذکر مأخذ آن، دوباره منتشر کرد. بازنشر خبر بدون ذکر منبعش، درست مثل قطع‌کردن سر آن است و نتیجه‌اش، شاخ و برگ‌هایی است که بر تنه چنین خبری خواهد رُست. مخصوصا اگر برای اغلب مردم معلوم نباشد لنگه‌کفشی که بوی دایناسور می‌دهد، متعلق به پای لنگان «دیرینه‌شناسی» است، نه رشته معزز و گرامی «باستان‌شناسی». اینطوری شد که جمله‌های خودم، با مقداری شاخ و برگ و به نقل از یک باستان‌شناس نه چندان امانت‌دار، باز به دست خودم رسید.

در این چند روز خبرنگاران برخی روزنامه‌ها مثل شهروند و آرمان امروز گرچه خبر اصلی را از قول همان شخص باستان‌شناس ذکر کرده بودند، اما به عنوان مطلع سراغ بنده هم آمدند و گفته‌های من را نیز بی‌کم‌وکاست منتشر کردند. خبرگزاری مهر هم البته کل ماجرا را یک بار دیگر و با نقد گفته‌های آن باستان‌شناس و تحولات پس از آن منتشر کرد. اما برخی رسانه‌های زرد و روزنامه‌های معلوم‌الحال نیز مثل همشهری به همان خبر دروغ پرداختند و به آن اعتباری دوچندان بخشیدند.

طنز قصه اینجاست که یک سال پیش همین همشهری با من درباره دندان دایناسور‌ی که در کرمان یافته‌بودیم، مصاحبه کرد؛ ولی این روزها انتشار دروغ شاخدار بی‌سر را ترجیح می‌دهد به نقل قولی که از زبان یکی از دبیران سابق و معترض #مجلات_همشهری باشد.

این رفتار شرم‌آور و خیانت‌بار #همشهری دلیل دیگری است برای پیوستن به کارزار #همشهری_نخریم و تحریم رسانه‌ای دروغ‌گو.
پارینه/پالئوگرام
خبرهای بد را چه کسی باد می‌کند؟ https://www.instagram.com/p/BnfoU-FhVs7/ شاید شما هم شنیده باشید، دایناسور‌ کاملی که در کرمان کشف شده بود در موزه ملی برزیل سوخته است. من هم دیروز باخبر شدم! پیش از آن خیال می‌کردم فقط همان دندانی که من و همکارانم، سال ۸۱…
آقای اخبار! ما باستان‌شناس نیستیم

تمام حرص و جوش من و همکاران دیرینه‌شناسم بر سر این است که رسانه‌ها بفهمند دیرینه‌شناسی با باستان‌شناسی تفاوت دارد. برای تشریح این تفاوت گرچه هفده-هژده سال فعالیت مستمر رسانه‌ای کافی به نظر می‌رسد، اما هنوز هم بُلَهایی مثل دبیران خبر رسانه ملی هستند که برای تفاوت‌های جزئی را نمی‌فهمند. برای توجیه ایشان، توضیح مکرر می‌دهم:

باستان‌شناس با آثار به جا مانده از زندگی انسان سر و کار دارد/ دیرینه‌شناس با آثار به جا مانده از زندگی سایر جانداران.

باستان‌شناس با آثار باستانی سر و کار دارد/ دیرینه‌شناس با سنگواره.

باستان‌شناس درباره گذشته و فرهنگ و تاریخ انسان‌ها سوال دارد/ دیرینه‌شناس درباره گذشته و فرگشت و تاریخ طبیعی سوال دارد.

باستان‌شناس درباره چیزهایی پژوهش می‌کند که اغلب چندصدسال تا چندهزارسال قدمت دارند/ دیرینه‌شناس درباره چیزهایی پژوهش می‌کند که اغلب بیش از چندهزارسال و حتی میلیون‌ها و میلیاردها سال قدمت دارند.

باستان‌شناس درباره انسان و جانوران اهلی‌شده کنار انسان صحبت می‌کند/ دیرینه‌شناس درباره دایناسورها و سایر موجوداتی که توسط انسان اهلی نشدند.

باستان‌شناس یافته‌های خود را اغلب به کمک ایزوتوپ کربن چهارده سن‌یابی می‌کند/ دیرینه‌شناس یافته‌های خود را اغلب به کمک اطلاعات رسوب‌شناسی یا ایزوتوپ‌های عناصری مثل آرگون و رادیم.

آقای دبیر خبر صدا و سیما! همه این یک کلاغ، چهل‌کلاغی که خیال‌کرده‌ای با لحن طعنه‌آمیز خود مچ آن را در شبکه‌های اجتماعی گرفته‌ای، تقصیر نادان‌هایی مثل تو بوده که تفاوت باستان‌شناسی و دیرینه‌شناسی را نفهمیده‌اند. من باستان‌شناس نیستم!

البته من درک می‌کنم که صدا و سیمای شیرین‌پسند ما از هرچیزی مغز آن را برداشته و پوست را بهر خران بگذاشته. منتها گاهی همین پوست دورانداختنی است که زیر پای آدم می‌رود.

https://www.instagram.com/p/BnfuYfwBadp
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸اصلِ ماجرای سوختن دایناسور ایرانی در موزه ملی برزیل چه بود؟

@KhabarOnline_IR
پارینه/پالئوگرام
چرا در ایران دایناسور نداریم؟ این سوالی بود که در دهمین [و آخرین] شماره دانشنامه به بهانه پرونده‌ای درباره تیرانوسورِس از من پرسیده شد و پاسخ آن را به صورت یادداشتی دادم که در آغاز این شماره منتشر شده
شش ماه کار مداوم تمیزکاری و آماده‌سازی سنگواره تیرانوسوریدی نه‌چندان بزرگ در موزه سلطنتی تایرل، کانادا

فرض کنید چنین دایناسور‌ی در ایران پیدا می‌شد و در اختیار پژوهشگری اهل (نه فرصت‌طلبی رند) قرار می‌گرفت. آیا هیچ‌کدام از دانشگاه‌های ما امکانات، هزینه و توانایی انجام چنین عملیاتی را دارند؟ آیا هیچ‌کدام از آزمایشگاه‌های ما فضا، ابزار، تجربه و دقت چنین فرایندی را دارند؟ آیا هیچ‌کدام از موزه‌های ما امنیت، ضمانت و آمادگی نگهداری چنین نمونه‌ای را دارند؟ و از همه مهم‌تر، آیا در کشور ما تمایلی به انجام این جنس پژوهش‌هایی وجود دارد؟ گیرم که چند نفر هم آدم عاشق و از خودگذشته دور هم جمع شوند و دنبال سنگواره بچرخند. وقتی نظام ارتقای آموزش عالی چنین مصوب کرده که امتیاز پژوهش‌های کاربردی (فرضا مهندسی زیستی، کشاورزی، زمین‌شناسی مهندسی، نفت…) چهاربرابر پژوهش‌های بنیادی و محض (جانورشناسی، دیرینه‌شناسی) باشد، چرا پژوهشگران شاغل در دانشگاه‌ها باید وقت خود را صرف کارهای پژوهشی این‌چنینی کنند و با سرعت یک چهارم همکاران دیگر هم ارتقای شغلی به دست آورند؟
کشور ما برای این کارها جای مناسبی نیست! برای ترویج علم نیز (با تبلیغ فناوری اشتباه نگیرید!) و برای هر کار دیگری که ارزشی به جز پول می‌آفریند. اینطوری است که در حوزه‌های پرخرجی مثل دیرینه‌شناسی مهره‌داران پیشرفتی آنچنان که باید نمی‌کنیم و وقتی از ما می‌پرسند این پژوهش‌ها چه کاربردی دارد، به جای اینکه با شجاعت بگوییم علوم پایه برای کشف رازهای جهان است، در پاسخ می‌گوییم «دیرینه‌شناسی در صنعت و معدن کاربرد دارد». راستش را بخواهید اول باید از خودمان دلخور باشیم که با این جور جواب‌ها نقشه راه را از ابتدا اشتباه ترسیم کردیم و دیرینه‌شناسی را طفیلی صنعت دانستیم. چرک‌های این قبیل دمل‌های فکری از جاهای دیگری هم بیرون می‌زند، مثلا پرفروش‌ترین نشریه علمی و دایرةالمعارفی فارسی‌زبان (دانستنیها) و تنها نشریه معتبر ایرانشناسی و ایرانگردی (سرزمین من) به اتهام اینکه اخیرا دیگر سودآور نیستند، پیش‌کش ِ پیشرفت ِ جوانک بوتیک‌داری می‌شوند که در زندگی هدفی جز پول‌درآوردن و تبلیغ خویشتن ندارد. برخی از این مسائلی که این روزها با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، واقعا تقصیر خود ِ خود ِ ماست که نتوانستیم از سنگر علوم به درستی دفاع کنیم و فکر کردیم اگر شبه‌علم و خرافات را رسوا کنیم، کار و بار علم رونق می‌گیرد. به قول معروف از ماست که بر ماست…

https://www.instagram.com/p/Bn_hK9TB7jH/
پارینه/پالئوگرام
نخستین حضور مارتین کوندرات، دیرینه‌شناس اسلواک در عملیات پی‌جویی دایناسورهای ایران پاییز ۲۰۱۳/۱۳۹۲ مجید میرزایی عطاآبادی، عرفان خسروی و مارتین کوندرات t.me/paleogram
مناجات دیناصوریه برای اصحاب دیرینه‌شناسی:

Pater noster, qui es in terra
sanctificetur Nomen Tuum
adveniat Regnum Tuum
fiat voluntas Tua
sicut in terra et inferna
Dinosaurium nostrum inquisitum da nobis hodie
et cavē nobis neglegentia nostra
sicut et nos cavēmus neglegenturibus nostris
Et inducas nos in fossilium
sed libera nos a defectum
Amen!

ترجمه فارسی:

پدر ما که در زمین هستی
نام تو سپندینه بادا
فرمان تو روان است
کام تو آیان و آسان است
همچنان در زمین که در زیر ِ زمین
امروز ما را ببخش از آن اژدهاگان که در پی آنیم
و ما را از بی‌هوشی بپای
چونان که ما می‌پاییم آنان را که بر ما بی‌هوشی ورزیدند
و ما را به کاوهای سنگواره رهنمون باش
اما از شکست رهایی ده
ایدون‌باد!

پ.ن. حق رونوشت محفوظ است؛ از هرگونه تصحیح استقبال می‌شود.

p.s. Copyright reserved, any corrections are welcome.

https://www.instagram.com/p/BoQxXQrhZC7/
Forwarded from ایران خبر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥جزئیات شنیدنی و دیدنی دیرینه‌شناسانه به بهانه کشف فسیل دو ماموت با قدمت ۲۰میلیون سال در اردبیل!

🇮🇷ایران خبر:
@irankhabar
پارینه/پالئوگرام
میگویی از عصر دایناسورها کارپوپینیوس تاج‌بلند، میگویی از رسوبات کرتاسه پسین (اشکوب سنومانین)، حاقل، لبنان. این نمونه که در نخستین مراحل رشد خود مانده و به سنگواره تبدیل شده؛ حالا در کتابخانه کوچک من، بر آستانه کتاب‌های دیرینه‌شناسی و تکامل، خودنمایی می‌کند.…
Eopabdehus babaheydariensis, Garassino et al. 2014
a new specimen from #Pabdeh Formation

ائوپابدهوس اهل باباحیدر، میگوی کوچکی به قدمت پنجاه میلیون سال که در رسوبات #سازند_پابده کشف شده است. این نمونه یکی از کمیاب‌ترین سخت‌پوستان ده‌پایی است که تا به حال داشته‌ام. تنها نمونه‌های دیگر این گونه را پروفسور مهدی یزدی، دیرینه‌شناس پیشکسوت بازنشسته از دانشگاه اصفهان در اختیار دارد که چهار سال پیش در مقاله‌ای با همکاری گاراسینو (زبده‌ترین متخصص میگوهای سنگواره) آن‌ها را گزارش و توصیف کردند. برگه چهارم تصویر بهترین نمونه دکتر یزدی و بازسازی ظاهر آن است که در مقاله ایشان منتشر شده و برگه پنجم، تصویری از میگوی دم‌آبی که خویشاوند امروزی سنگواره من است.

Garassino et al., (2014), Report on decapod crustaceans from the Eocene of Zagros basin, Iran, N. Jb. Geol. Paläont. Abh. 274/1, pp. 43-54

#سنگواره #فسیل سازند #پابده
#شوریدگی_برای_سنگواره

#Fossil_shrimp #Fossil_prawn #decapoda #shrimp #prawn
#Iran, Pabdeh Formation, #Eocene
#fossil_frenziness #fossil #Iran_fossils

https://www.instagram.com/p/Bob6T6mB-HX/
اول، این پرنده‌ی زیبا #پافین نام دارد، در سواحل دریاها زندگی می‌کند و همانطور که مشخص است، از #ماهی تغذیه می‌کند.
دوم، بسیاری از پرندگان و پستانداران دانه‌خوار، که دانه‌ها را زیر خاک پنهان می‌کنند، تعدادی از دانه‌های پنهان‌شده را هرگز دوباره پیدا نمی‌کنند. این دانه‌ها می‌رویند و به گیاهان جدیدی تبدیل می‌شوند. این یک مکانیسم زیستی بسیار موثر برای پراکندن دانه‌های گیاهان در طبیعت است. تمام گردوهای حاصل از یک درخت گردو، نمی‌توانند به درختان گردوی جدید تبدیل شوند. سنجاب‌ها و کلاغ‌ها و بسیاری جانوران دیگر، بیشتر آن‌ها را می‌خورند و در عوض، با گم کردن بعضی از آن‌ها، موجب رویش درختان گردوی جدید در جایی دور از درخت مادر می‌شوند: یک معامله‌ی سودآور برای هر دو طرف.
سوم، #اسکل نام هیچ پرنده‌ای نیست. اسکل کسی است که زندگی‌اش را در راه به دست آوردن پولی صرف می‌کند که فرصت استفاده از آن را ندارد. موفق باشید. #رضاامیر
https://www.instagram.com/p/BodYuHlA24B/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ieaug1mrrj9v