Plug In Your Brain 🔌🧠 – Telegram
Plug In Your Brain 🔌🧠
207 subscribers
95 photos
24 videos
26 files
128 links
ما از کتاب‌ها، درس آگاهی و نقادانه اندیشیدن رو می‌آموزیم و اون رو تو ویدئوکست‌هامون با شما شریک می‌شیم 🧠

🧑‍💻ارتباط با ادمین
@Amirrezayusefi
Download Telegram
📚کتاب های ترجمه شده درباره نورومارکتینگ

تلگرام | اینستاگرام 🧠🔌
📚کتاب های ترجمه شده درباره نورومارکتینگ

تلگرام | اینستاگرام 🧠🔌
Andrew_R_Thomas,_Nicolae_Alexandru_Pop,_Ana_Maria_Iorga,_Cristian.pdf
3.8 MB
▪️Ethics and Neuromarketing: Implications for Market Research and Business Practice

تلگرام | اینستاگرام 🧠🔌
خرافات؟!چرا؟
علی هادیان
سلسله جلسات هفتگی "انسان شناسی علمی"
جلسه: هشتم
عنوان: خرافات؟! چرا؟
ریشه ی علمی خرافات و علت پایداری آنها در جوامع
سخنران: علی هادیان (نویسنده و مترجم علمی)

تلگرام | اینستاگرام 🧠🔌
انجمن هیپوکامپ با افتخار برگزار می کند:

🔥 مدرسه مجازی چندرشته‌ای تابستانی انجمن هیپوکامپ 🔥

👌 ١٢ دوره تخصصی مرتبط با نوروساینس و علوم شناختی

⚡️ با حضور جمعی از بهترین اساتید ایران

مدرسه‌ای برای حرکت به سمت تفکر میان‌رشته‌ای با محوریت پژوهش

💻 مدرسه کاملا مجازی در اسکای روم

🌐 برای کسب اطلاعات بیشتر درباره هر کدام از دوره ها و همچنین ثبتنام به وبسایت انجمن هیپوکامپ مراجعه فرمایید:
https://hippocampus.ir/summer

قبل از خرید حتما در وبسایت ثبتنام نمایید.

⚜️ باحمایت معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل و ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی

انجمن هیپوکامپ
@hippocampus_association
🧠خاطرات بد و ناگوار کودکی به چهار طریق هنگام بزرگسالی روی ما تاثیر میگذارد
🧠خاطرات بد و ناگوار کودکی به چهار طریق هنگام بزرگسالی روی ما تاثیر میگذارد

🔻چه اینکه در کودکی شاهد یا مفعول خشونت باشید یا اینکه از نظر فیزیکی یا روانی مورد بی توجهی سرپرست خود قرار گیرید در هنگام بزرگسالی احتمال زیادی هست که نشانه های آن خاطرات بد را بروز دهید.

🔻بچه ها از اتفاقاتی که میبینند یا برایشان رخ میدهد برداشتی میکنند و بر آن اساس در دنیای درون خود نقشه ای از جهان ترسیم میکنند. سپس این نقشه به آنها کمک میکند تا بتوانند با دنیا همراهی کنند. ولی اگر آنها نتوانند این تصور را هنگام بزرگ تر شدن تغییر دهند این میتواند توانایی عملکرد آن ها را بعنوان یک بالغ تخریب کند. این تاثیرات منفی به طور کلی در چهار حالت میتوانند روی ما تاثیر بد بگذارند.

💎1. هویت اشتباه : بعنوان یک آسیب شناس کودک خیلی از بزرگسالان را دیده ام که ناگواری های کودکی را با خود در بزرگسالی مانند زخم احساسی حمل میکنند. یکی از طُرُقی که این زخم ها خود را نشان میدهند هویت اشتباه است. بعنوان بچه، ما دوست داریم که والدین ما را دوست بدارند و از ما مراقبت کنند. وقتی آنها نمیکنند ما سعی میکنیم آدمی بشویم که آنها دوست دارند و به او توجه میکنند. برای همین یک سری از احساساتمان را سر راه این خواسته قرار دارند پنهان میکنیم و در واقع شخص دیگری را از خود به دنیا ارایه میدهیم. وقتی ما احساساتمان را مخفی کنیم پس از مدتی یادمان میرود که چه کسی بوده ایم زیرا اصل شخصیت ما همان احساسات ما است. ما تمام عمر احساس میکنیم که، وای اگر ماسک ما از چهره بیفتد دیگر کسی من را نمیپذیرد و دوست نخواهد داشت. بهترین کار این است که با یک آسیب شناس دوران کودکی تماس بگیرید تا به شما کمک کند چطور این ترس را کنار بگذارد و به خود حقیقیتان بازگردید.

💎2. تفکر قربانی وار : تصوری که ما از خودمان داریم سخنگوی درونی ما را هدایت میکند. طوری که ما با خودمان حرف میزنیم، میتواند ما را قوی یا ضعیف کند. حرفهای منفی میتواند این حس را القا کند که ضعیف هستیم و قدرت کنترل زندگی خود را نداریم، مانند قربانی ها!! ممکن است در کودکی قربانی بوده باشیم، ولی این نباید در بزرگسالی ادامه پیدا کند. در کودکی ما قدرت زیادی در کنترل محیط اطراف خود نداریم ولی ما دیگر کودک نیستیم و بزرگ شده ایم. در تمام جوانب زندگی، ما همیشه قدرت انتخاب داریم، حتی در اینکه چگونه در مورد زندگی خود بیاندیشیم. خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید میتوانید موقعیتان را تغییر دهید، به جای اینکه فکر کنید قربانی بوده اید فکر کنید نجات یافته بوده اید. دفعه ی بعد که در مخمصه ای بودید و انتخاب نازلی کردید به خودتان یاد آوری کنید که شما بیشتر از آنچه فکر کنید قدرت کنترل دارید.

💎3. پرخاشگری بالقوه : اگر کودک در محیطی بزرگ شود که هر گونه پرخاش غیر قابل قبول بوده، او با این باور بزرگ میشود که خشونت غیر قابل قبول است. پس او در هنگام بزرگسالی اگر یک حرکت پرخاشگرانه ببیند فکر میکند که این حس باید سرکوب شود. یا اگر در خانواده ای بزرگ شود که هر نوع خشونت را سرکوب میکنند او نیز در بزرگسالی به همان شیوه عمل خواهد کرد و از ابراز خشم که میتواند برای او مفید باشد، خودداری میکند. چه اتفاقی می افتد اگر نتوانید خشم خود را پنهان کنید؟ اگر شما خودتان از آن دسته افراد باشید پاسخ این سوال را میدانید و احتمالا شما همچنان عصبانی می مانید. وقتی عصبانیت که یک احساس سالم و طبیعی است را سرکوب کنید و به جای اینکه عامل ایجاد آن را از بین ببرید عصبانیت را مخفی کنید این عصبانیت از بین نمیرود و باقی می ماند. پس از گذر زمان این عصبانیت به پرخاشگری بالقوه تبدیل میشود.

💎4. بی تفاوتی : اگر شما در زمان کودکی از طرف والدین خود نادیده گرفته میشدید ممکن است خشم و ترس خود را در آرزوی اینکه دیگر هیچوقت نادیده گرفته نشوید دفن کرده باشید. در واقع اتفاقی که می افتد مثل این است که ما خودمان را ترک کرده ایم. ما همیشه خود ۱را کنار میکشیم و از پتانسیل خود استفاده نمیکنیم و بی تقاوتی را برمیگزینیم. آدم بی تفاوت میگوید من میدانم باید چه کاری انجام دهم ولی انجام نمیدهم.
🖇منبع

📄 #ترجمه_مقاله #کودکان

تلگرام | اینستاگرام Plug In Your Brain 🧠🔌
🧠 خودآگاه از آنچه فکر می‌کنید عمیق‌تر است
🧠خودآگاه از آنچه فکر می‌کنید عمیق‌تر است

🔻مقاله‌ای در باب عصب‌شناسی خودآگاهی نوزادان، که چند سال پیش توجه‌ها را به خود جلب نمود این سؤال را مطرح کرد: «چه زمانی کودک به خودآگاهی می رسد؟» قطعاً پیش‌فرض بر این است که کودکان خودآگاه متولد نمی‌شوند و زمانی به خودآگاهی دست می یابند (بر اساس مقاله، در ۵ ماهگی). با وجود این سخت است که فکر کنیم نوزادان هیچ درکی از خود ندارند.
نوزادان قطعاً بدن خود، محیط اطراف، حضور والدین خود و… را تجربه می کنند. البته به صورتی منفعل. و در این حالت اگر بچه بودن همیشه یک احساسی به نوزاد می دهد، دیگر نمی‌توان گفت که نوزادان خودآگاه می شوند، بلکه آن‌ها از همان ابتدا خودآگاه هستند.

🔻مشکل این است که به نحو نگران کننده ای کلمه ی خودآگاه در ادبیات به گونه‌ای به کار می‌رود که انگار شامل چیزی بیشتر از کیفیت‌های تجربه می شود. دیکسترهویس و نوردگن برای مثال، اصرار داشتند که «بسیار مهم است که بدانیم توجه کلید افتراق میان تفکر ناخودآگاه و خودآگاه است. تفکر خودآگاه تفکری است که توأم با توجه باشد». این بدین منظور است که اگر فکر خارج از دایره ی توجه باشد ناخودآگاه است. اما آیا فقط عدم توجه کافی است که یک فرایند ذهنی را فاقد کیفیت‌های تجربه بدانیم؟ آیا فرآیندی که از دایره ی تمرکز و توجه خارج می شود، هیچ احساسی به ما نمی‌دهد؟

🔻برای مثال نفس کشیدن خود را در نظر بگیرید: احساس جریان پیدا کردن هوا از طریق سوراخ‌های بینی، حرکت دیافراگم و… آیا یک لحظه پیش که توجه شما به این حس‌ها جلب نشده بود، آن‌ها را تجربه نمی کردید؟ یا فقط آگاه نبودید که در حال تجربه ی آن‌ها هستید؟ با جلب توجه شما به سمت این حس‌ها، آیا آن‌ها تبدیل به حس‌های خودآگاه شدند یا صرفاً این جلب توجه موجب تجربه ی این کیفیت شد که بدانید این حس‌ها خودآگاه هستند؟

🔻بدون شک، جاناتان اسکولر تفاوت واضحی را میان خودآگاه و فراخودآگاه قائل شده است. در حالی که هر در شامل کیفیت‌های تجربه می‌شوند، فراخودآگاه همچنین شامل چیزی می‌شود که اسکولر آن را بازنمایش لقب داد. توجه به صورت دوره ای به سمت ارزیابی محتویات تجربه جلب می‌شود و در نتیجه ی آن فراخودآگاه شکل می‌گیرد که شامل یک بازنمایش از خودآگاه است که در آن فرد وضعیت ذهنی خود را تفسیر، توصیف و یا شناسایی می نماید.

🔻پس توجه نقش خود را در بازنمایش بازی می‌کندَ، که به معنای اطلاع خودآگاه از یک تجربه است، و خود پایه‌ای برای تفکر و تأمل می باشد. اشخاص نمی‌توانند تجربیاتی را که بازنمایش نشده‌اند گزارش کنند. با این حال، مانعی برای تجربیات خودآگاه حتی بدون بازنمایش وجود ندارد: برای مثال، رویاها، علی‌رغم این حقیقت غیر قابل انکار که به صورت خودآگاه تجربه می شوند، فاقد بازنمایش می‌باشند. این خلاء میان قابلیت گزارش شدن و محتویات خودآگاه موجب ظهور «پارادایم های بدون گزارش» در عصب‌شناسی مدرن خودآگاه شده است.

🔻واضحا، این فرض که خودآگاه محدود به محتویات ذهنی بازنمایش شده و تحت توجه فرد است، به اشتباه فراخودآگاه را با خودآگاه خلط می نماید. با این حال، این خلط به طرز آزار‌دهنده ای معمول و گسترده است. برای مثال، به گفته‌های اکسل کلیرمن توجه کنید: «هوشیاری… همواره به نظر می‌رسد که به سادگی شامل توانایی آگاهی از این موضوع باشد که فرد، می داند. این توانایی، مبنای گزارش های شفاهی را شکل می‌دهد که ما به عنوان مستقیم ترین شاخص هوشیاری در نظر می‌گیریم. و زمانی که ما فقدان این توانایی را در گزارش دانسته هایی که در تصمیم گیری هایمان شریک بوده‌اند مشاهده می کنیم، به حق نتیجه می‌گیریم که تصمیم ما بر اساس دانش ناخودآگاه بوده است».

🔻از آنجایی که مطالعه ی ویژگی‌های عصبی مرتبط با خودآگاه (NCC) بسیار وابسته به گزارش های شخصی از تجربیات می باشد، آنچه در NCC مورد استفاده قرار می‌گیرد در‌واقع فقط ویژگی‌های عصبی مرتبط با فراخودآگاه می‌تواند باشد. به همین علت، فعالیت‌های ذهنی که بالقوه خودآگاه هستند (به معنای فعالیت‌هایی که با کیفیت‌های تجربیات مرتبط می باشند) ممکن است به عنوان خودآگاه شناسایی نشوند.
در حقیقت شواهد جالبی وجود دارند که به ما می‌گویند که دقیقاً همین‌طور است. برای درک این موضوع به این توجه کنید که دانسته ی خودآگاه N (که همان بازنمایش است) از تجربه ی X، توسط اتفاق افتادن X برانگیخته می شود. برای مثال، درک یک حس (برای مثال لامسه) است که این فهم فراشناختی را برمی‌انگیزد که فرد در حال درک یک حس است. در عوض،N با جلب توجه به سمت X آن را بر می انگیزد: فهم اینکه فرد در حال درک یک حس است توجه ذهنی شخص را به سمت آن حس برمی‌انگیزد
پس در نهایت ما یک چرخه ی رفت و برگشتی از انگیختگی ها داریم که در آن X، موجب برانگیخته شدن Nمی شود، که در مقابل X را برمی‌انگیزد، که دوباره N را برمی‌انگیزد و به همین صورت ادامه دارد.

🔻ظاهراً در بررسی های NCC دقیقاً چنین الگویی از ارتباطات پژواکی رفت و برگشتی در میان مناطق مختلف مغز مشاهده شده است. حتی ظن محققین بر این است که وقتی آسیب به قشر تصویری اولیه اینگونه پژواک را مختل می سازد، بیماران علایم کوربینی ( توانایی افراد مبتلا به کوری کورتکسی که در آن بدون بینایی آگاهانه به محرک‌های تصویری پاسخ می‌دهند.) از خود نشان می‌دهند. این دقیقاً همان چیزی است که انتظار می‌رود اگر این پژواک ها همان نوسان های میان X و N باشند: اشیاء به صورت خودآگاه دیده می‌شوند (که چگونگی تشخیص آن‌ها توسط بیمار را توضیح می‌دهد) اما بیماران نمیدانند که اشیاء را به صورت خودآگاه می‌بینند.
با اشتباه گرفتن فراخودآگاه به جای خودآگاه، دو مشکل اساسی به وجود می آوریم: اول اینکه نمی‌توانیم میان فرایند های خودآگاهی که فاقد باز نمایش می‌باشند و فرایند های ناخودآگاه حقیقی فرقی قائل شویم. به هر حال، هر دو به یک اندازه برای خود و دیگران غیرقابل گزارش هستند. این می‌تواند ما را به اشتباه به این نتیجه برساند که یک ناخودآگاه ذهنی وجود دارد در حالی که ممکن است برای هر فرایند ذهنی در روان ما یک احساسی به ما دست بدهد. دوم اینکه ما نمی‌توانیم این حقیقت را ببینیم که توضیحات تجربی و ناقص ما برای ظهور خودآگاه ممکن است صرفاً مربوط به ظهور فراخودآگاه باشند.

🔻ممکن است که این امر موجب این توهم شود که ما در حال حل مساله ی مشکل خودآگاه هستیم، در حالی که در حقیقت داریم از کنار آن کاملاً عبور می‌کنیم: مکانیسم های فراشناخت کاملاً نامربوط به این امر هستند که چگونه کیفیت‌های تجربیات می‌توانند از سازمان بندی های فیزیکی برخیزند.

🔻خودآگاه ممکن است هیچ‌وقت (چه در نوزادان، کودکان و یا بالغین) ظهور نکند زیرا احتمالاً از همان ابتدا وجود داشته است. تمام آنچه ما می دانیم، این است که آنچه که ظهور می‌کند صرفاً یک فهم فراشناختی از خودآگاهی است که قبلاً وجود داشته. اگر اینگونه باشد، خودآگاه ممکن است ذاتاً بنیادی باشد؛ بدین معنی که یک ویژگی ذاتی در تمام فرایند های ذهنی باشد و نه فقط یک جزء تولید شده توسط سازمان بندی های فیزیکی مشخصی در مغز. ادعا هایی، بر مبنای گزارش های شخصی از تجربیات، که در مسیر تقلیل خودآگاه به فیزیولوژی مغز هستند، ممکن است ارتباط بسیار کمی با خودآگاه داشته باشند و در اصل مرتبط با مکانیسم های فراشناخت باشند.
🖇منبع:
https://blogs.scientificamerican.com/observations/consciousness-goes-deeper-than-you-think/

📄 #ترجمه_مقاله #کودکان #خودآگاه NU167
📽 ویدیو کامل کارگاه👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥کارگاه خستگی و فرسودگی شغلی و تحصیلی

🟢با سخنرانی امیررضا یوسفی؛ دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل و عضو شورای مرکزی انجمن علمی هیپوکامپ

تلگرام | اینستاگرام Plug In Your Brain 🧠🔌