○ عنوان اصلی:
Thinking Through Stories: Children, Philosophy, and Picture Books
○ نویسنده: Thomas E. Wartenberg
○ عنوان فارسی: تفکر از طریق داستان: کودکان، فلسفه و کتابهای تصویری
○ مترجم: مرتضی براتی
○ ناشر: لِگا
○ وضعیت: در حال اتمام
@preparing
Thinking Through Stories: Children, Philosophy, and Picture Books
○ نویسنده: Thomas E. Wartenberg
○ عنوان فارسی: تفکر از طریق داستان: کودکان، فلسفه و کتابهای تصویری
○ مترجم: مرتضی براتی
○ ناشر: لِگا
○ وضعیت: در حال اتمام
@preparing
👍1
○ عنوان اصلی كتاب:
Oil and Sugar: Contemporary Art and Islamic Culture
○ عنوان كتاب به فارسی: نفت و شكر: هنر معاصر و فرهنگ اسلامي
○ نويسنده: Glenn lowry
○ مترجم: ستاره نصری
○ وضعيت ترجمه: اتمام
@preparing
Oil and Sugar: Contemporary Art and Islamic Culture
○ عنوان كتاب به فارسی: نفت و شكر: هنر معاصر و فرهنگ اسلامي
○ نويسنده: Glenn lowry
○ مترجم: ستاره نصری
○ وضعيت ترجمه: اتمام
@preparing
○ عنوان اصلی: Disobey!: A Philiosophy of Resistance
○ عنوان فارسي: نافرماني! فلسفهي مقاومت
○ نويسنده: فردريك گرو
○ مترجم: فرهاد اكبرزاده
○ ناشر احتمالي: بان
○ وضعيت: درحال ترجمه
@preparing
○ عنوان فارسي: نافرماني! فلسفهي مقاومت
○ نويسنده: فردريك گرو
○ مترجم: فرهاد اكبرزاده
○ ناشر احتمالي: بان
○ وضعيت: درحال ترجمه
@preparing
.
ترجمۀ تحتاللفظی بهمنزلهٔ عیانشدنِ وجه حیوانی زبان است، آن وجهی که گویی ربطی به صدای انسانی ندارد و بیشتر یادآور اصواتِ طبیعت و وحوش است: زبانِ الکن، زبان آنانی که تازه زبان باز کردهاند، زبان خارجیانی که تازه فارسی یاد گرفتهاند و با لهجهٔ غلیظ حرف میزنند، خروسیشدنِ صدا، تپقزدن و هر آن چیزی در زبان که یادآور سویهای حیوانی و لاجرم شرمآور است. ترجمهٔ بد هم دقیقاً همین حالت را دارد، ترجمهٔ بد سویهای از زبان را آشکار میکند که با هیچ شیوهٔ دیگری از بهکاربردنِ کلمات عیان نمیشود. در ترجمۀ نامفهوم و بیمعنا ما با تجربهای شبیه به الکنبودن یا تپقزدن یا چرندگفتن یا هزیانگوییِ آدمی روانپریش، یا دستبالا نوعی شطح، روبهروایم. این حالت فقط و فقط در ترجمه به وجود میآید. گویی نحوِ زبانِ بیگانهْ بدنِ زبان مقصد را به تسخیر خود درآورده است و حاصل کار یک موجودِ جنزدۀ پریشانگوست: عباراتی که اتفاقاً به طور کامل بیمعنا نیستند، بلکه ردپایی، اثری، از نحوِ متن اصل بر آن حک شده است. پس حکم فرق در مورد بیمعنایی و مطلق را باید تصحیح کرد. زیرا بدون ترجمه هم میتوان عباراتِ مطلقاً بیمعنا در زبان تولید کرد، ولی فقط از طریق ترجمۀ لفظبهلفظ است که ما با ترکیبی از معناداری و پریشانگویی، ترکیبی از صدای انسانی و تهصدای واضحِ حیوانی روبهروییم. درست همانطور که در تجربۀ جنزدگی، ما با صدایی بیگانه سروکار داریم که بدنی را به تسخیر درآورده است و لاجرم اغلب کوچکترین تناسبی میان آن صدا و این بدن وجود ندارند، در این قسم ترجمه نیز، یک نحوِ بیگانۀ فاقدِ تناسب با فرم و کلماتِ زبانِ مقصد، پیکرۀ این زبان را تسخیر میکند.
- برگرفته از صفحهٔ اینستاگرام «نشر لِگا» و کتاب «الاهیات ترجمه»، تألیف امید مهرگان، نشر رخداد نو
@preparing
ترجمۀ تحتاللفظی بهمنزلهٔ عیانشدنِ وجه حیوانی زبان است، آن وجهی که گویی ربطی به صدای انسانی ندارد و بیشتر یادآور اصواتِ طبیعت و وحوش است: زبانِ الکن، زبان آنانی که تازه زبان باز کردهاند، زبان خارجیانی که تازه فارسی یاد گرفتهاند و با لهجهٔ غلیظ حرف میزنند، خروسیشدنِ صدا، تپقزدن و هر آن چیزی در زبان که یادآور سویهای حیوانی و لاجرم شرمآور است. ترجمهٔ بد هم دقیقاً همین حالت را دارد، ترجمهٔ بد سویهای از زبان را آشکار میکند که با هیچ شیوهٔ دیگری از بهکاربردنِ کلمات عیان نمیشود. در ترجمۀ نامفهوم و بیمعنا ما با تجربهای شبیه به الکنبودن یا تپقزدن یا چرندگفتن یا هزیانگوییِ آدمی روانپریش، یا دستبالا نوعی شطح، روبهروایم. این حالت فقط و فقط در ترجمه به وجود میآید. گویی نحوِ زبانِ بیگانهْ بدنِ زبان مقصد را به تسخیر خود درآورده است و حاصل کار یک موجودِ جنزدۀ پریشانگوست: عباراتی که اتفاقاً به طور کامل بیمعنا نیستند، بلکه ردپایی، اثری، از نحوِ متن اصل بر آن حک شده است. پس حکم فرق در مورد بیمعنایی و مطلق را باید تصحیح کرد. زیرا بدون ترجمه هم میتوان عباراتِ مطلقاً بیمعنا در زبان تولید کرد، ولی فقط از طریق ترجمۀ لفظبهلفظ است که ما با ترکیبی از معناداری و پریشانگویی، ترکیبی از صدای انسانی و تهصدای واضحِ حیوانی روبهروییم. درست همانطور که در تجربۀ جنزدگی، ما با صدایی بیگانه سروکار داریم که بدنی را به تسخیر درآورده است و لاجرم اغلب کوچکترین تناسبی میان آن صدا و این بدن وجود ندارند، در این قسم ترجمه نیز، یک نحوِ بیگانۀ فاقدِ تناسب با فرم و کلماتِ زبانِ مقصد، پیکرۀ این زبان را تسخیر میکند.
- برگرفته از صفحهٔ اینستاگرام «نشر لِگا» و کتاب «الاهیات ترجمه»، تألیف امید مهرگان، نشر رخداد نو
@preparing
.
○ عنوان اصلی: The Fire and The Tale
○ نویسنده: جورجو آگامبن
○ مترجم: فرهاد اکبرزاده
○ عنوان فارسی: آتش و قصه
○ ناشر: لگا
○ وضعیت: اتمام ترجمه
@preparing
○ عنوان اصلی: The Fire and The Tale
○ نویسنده: جورجو آگامبن
○ مترجم: فرهاد اکبرزاده
○ عنوان فارسی: آتش و قصه
○ ناشر: لگا
○ وضعیت: اتمام ترجمه
@preparing
○ عنوانِ اصلی: The Teleological Ethics of Fakhr al-Din al-Razi
○ عنوانِ فارسی: فلسفهیِ اخلاقِ فخرِ رازی؛ اخلاقِ غایتشناختی
○ نویسنده: ایمن شحاده
○ ترجمه و تحقیق: مجیدِ زمانیِ علویجه
○ ناشر: نامعلوم
○ وضعیت: درحالِ ترجمه
...
نویسنده با سیر در آثارِ فخرِ رازی میکوشد تا با فراهمآوردنِ شواهدِ متنیِ درخور نشان دهد، تبیینی که فخرِ رازی از اخلاق بهدست داده است با فایدهگرویْ نزدیکیِ بسیاری دارد؛ بهدیگرتعبیرْ فایدهگرویِ فخر، صورتبندیای دینی از فایدهگروی است و، فخر موفق شده است خوانشی فایدهگروانه از آموزههایِ دینی بهدست دهد. بهباورِ فخر، فرمانِ الاهی همواره به امری تعلّق میگیرد که بیشینهیِ خوشیْ بهارمغان آید و، رنج را از افراد بردارد. خوب و بد دراندیشهی اخلاقیِ فخر، چیزی جُز خوشی و رنج نیست؛ بِنابراین قاعدهی اصلیِ اخلاقیْ پِیروی از فرمانِ الاهی است؛ یعنی فرمانی که با بیشینهی خوشیْ همسویی دارد.
افزونبر ترجمه، تعلیقههای ایضاحی-انتقادیِ فراوانی درراستایِ بسط، تبیین و تکمیلِ بیشترِ پژوهشِ پروفسور ایمن شحاده، ضمیمه شده است.
○ عنوانِ فارسی: فلسفهیِ اخلاقِ فخرِ رازی؛ اخلاقِ غایتشناختی
○ نویسنده: ایمن شحاده
○ ترجمه و تحقیق: مجیدِ زمانیِ علویجه
○ ناشر: نامعلوم
○ وضعیت: درحالِ ترجمه
...
نویسنده با سیر در آثارِ فخرِ رازی میکوشد تا با فراهمآوردنِ شواهدِ متنیِ درخور نشان دهد، تبیینی که فخرِ رازی از اخلاق بهدست داده است با فایدهگرویْ نزدیکیِ بسیاری دارد؛ بهدیگرتعبیرْ فایدهگرویِ فخر، صورتبندیای دینی از فایدهگروی است و، فخر موفق شده است خوانشی فایدهگروانه از آموزههایِ دینی بهدست دهد. بهباورِ فخر، فرمانِ الاهی همواره به امری تعلّق میگیرد که بیشینهیِ خوشیْ بهارمغان آید و، رنج را از افراد بردارد. خوب و بد دراندیشهی اخلاقیِ فخر، چیزی جُز خوشی و رنج نیست؛ بِنابراین قاعدهی اصلیِ اخلاقیْ پِیروی از فرمانِ الاهی است؛ یعنی فرمانی که با بیشینهی خوشیْ همسویی دارد.
افزونبر ترجمه، تعلیقههای ایضاحی-انتقادیِ فراوانی درراستایِ بسط، تبیین و تکمیلِ بیشترِ پژوهشِ پروفسور ایمن شحاده، ضمیمه شده است.
👍1
کتابهای در دستِ ترجمۀ حوزۀ فلسفه
. ○ عنوان اصلی: The Fire and The Tale ○ نویسنده: جورجو آگامبن ○ مترجم: فرهاد اکبرزاده ○ عنوان فارسی: آتش و قصه ○ ناشر: لگا ○ وضعیت: اتمام ترجمه @preparing
.
● منتشر شد.
○ «آتش و قصه»، جورجو آگامبن، مترجم فرهاد اکبرزاده
○ از مجموعهٔ «درنگها» نشر لِگا
@preparing
www.legapress.ir
.
● منتشر شد.
○ «آتش و قصه»، جورجو آگامبن، مترجم فرهاد اکبرزاده
○ از مجموعهٔ «درنگها» نشر لِگا
@preparing
www.legapress.ir
.
○ عنوان اصلی:
Elements in the Philosophy of Religion: Divine Hiddenness
○ عنوان فارسی: بنمایههای فلسفهٔ دین کمبریج: ناپیدایی الهی
○ نویسنده: Veronika Weidner
○ ترجمه و تحقیق: سید محمد موسوی
○ ناشر: نامعلوم
○ وضعیت: در حال ترجمه
● نویسنده در این جلد از مجموعه کتابهای «بنمایههای فلسفهٔ دین کمبریج» کوشیده است نگاهی بر برهان اختفای الهی بیندازد؛ برهانی که توسط جان شلنبرگ عرضه شده است. نویسنده سپس با بررسی دیدگاههای مختلف در این رابطه، نتیجهگیری خود را مبنی بر عدم کفایت این برهان اظهار میکند.
@preparing
Elements in the Philosophy of Religion: Divine Hiddenness
○ عنوان فارسی: بنمایههای فلسفهٔ دین کمبریج: ناپیدایی الهی
○ نویسنده: Veronika Weidner
○ ترجمه و تحقیق: سید محمد موسوی
○ ناشر: نامعلوم
○ وضعیت: در حال ترجمه
● نویسنده در این جلد از مجموعه کتابهای «بنمایههای فلسفهٔ دین کمبریج» کوشیده است نگاهی بر برهان اختفای الهی بیندازد؛ برهانی که توسط جان شلنبرگ عرضه شده است. نویسنده سپس با بررسی دیدگاههای مختلف در این رابطه، نتیجهگیری خود را مبنی بر عدم کفایت این برهان اظهار میکند.
@preparing
○ عنوان: The philosophical discourse of modernity
○ نویسنده: Jürgen Habermas
○ مترجم: مرتضی نوری
○ وضعیت: در حال ترجمه
○ ناشر: شبخیز
@preparing
○ نویسنده: Jürgen Habermas
○ مترجم: مرتضی نوری
○ وضعیت: در حال ترجمه
○ ناشر: شبخیز
@preparing
Forwarded from برخط بوک (کتابستان برخط)
💢 فراخوان دعوت به همکاری
انتشارات کتابستان برخط از پژوهشگران، نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالین حوزه نشر و کتاب جهت همکاری در تامین نیروی انسانی و مشارکت در فرایند چاپ و نشر کتاب دعوت به عمل میآورد.
📌 حوزههای فعالیت انتشارات:
روانکاوی، جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی، محیط زیست، مطالعات جنسیت و فلسفه.
📌مهارتها و تخصصهای مورد نیاز انتشارات:
ترجمه
تالیف
ویراستار علمی
ویراستاری فنی و صفحه آرایی
طراح و گرافیست
ایمیل ارسال رزومه و مشخصات:
barkhatbook@gmail.com
📚برخطبوک(مرجع آنلاین کتاب)👇
🆔 @BarkhatBook
انتشارات کتابستان برخط از پژوهشگران، نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و فعالین حوزه نشر و کتاب جهت همکاری در تامین نیروی انسانی و مشارکت در فرایند چاپ و نشر کتاب دعوت به عمل میآورد.
📌 حوزههای فعالیت انتشارات:
روانکاوی، جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی، محیط زیست، مطالعات جنسیت و فلسفه.
📌مهارتها و تخصصهای مورد نیاز انتشارات:
ترجمه
تالیف
ویراستار علمی
ویراستاری فنی و صفحه آرایی
طراح و گرافیست
ایمیل ارسال رزومه و مشخصات:
barkhatbook@gmail.com
📚برخطبوک(مرجع آنلاین کتاب)👇
🆔 @BarkhatBook
«نپذیرفتنِ جایزهی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران»
- کاوه لاجوردی
بیستوچهارمِ اسفندِ هزاروچهارصد
ترجمهی من از «جستاری در خصوصِ فاهمهی بشریِ» جان لاک را یکی از برندگانِ جایزهی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران در بخشِ فلسفه و روانشناسی اعلام کردهاند. در مراسمِ اهدای جایزه شرکت نکردم، و جایزه را نمیپذیرم. چند هفته پیش از طرفِ مسؤولانِ جایزه به من گفته بودند مراسمی با حضورِ رئیسجمهور و وزیرِ فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد.
برخی از برندگانِ سالهای گذشتهی جایزه دوست یا استادِ من بودهاند و هستند، و اینکه جایزه را پذیرفتهاند به هیچ روی از قدرشان نمیکاهد: اصولاً پذیرفتنِ جایزه یا صله را فینفسه بد نمیدانم—خواه از حکومتِ پهلوی باشد یا از صداوسیما، یا حتی از ایراناینترنشنال و وزارتِ خارجهی امریکا. به تصمیمِ شخصیِ خودم این جایزهی خاص را نمیپذیرم تا به شکلی رساتر از قبل اعتراض کنم به روالِ بسیار شایع و کاملاً غیرعقلانی و احتمالاً غیرقانونیِ سانسور، سانسوری که یکی از متولیانِ اصلیاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
اینکه ترجمهی کتابِ لاک به هیچ شکلی مشمولِ سانسورِ مستقیمِ حکومتی نشده است مرا از دیدنِ سیطرهی مهیبِ سانسور در امرِ نشر بازنمیدارد، علیالخصوص که در یکونیم سالِ اخیر خودم در مؤسسهی انتشاراتیِ غیرحکومتیای کار میکنم. و آنچه اینجا در نظر دارم سانسورِ آثارِ ادبی و تاریخی نیست (گرچه با سانسورِ اینها نیز اصولاً و بهشدّت مخالفام)، بلکه سانسور در آثارِ فلسفی را در نظر دارم. مسؤولانِ ممیّزی، گماشتهی وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی، متنکّراً و بی آنکه ملزم به اقامهی هیچ دلیلِ عقلپسند یا قانونیای باشند، دستورِ حذفِ عبارات و جملات را صادر میکنند. و گاه دستور میدهند به چیزی که شاید بدتر از حذف باشد: انتشار را منوط میکنند به اینکه مترجم یا ناشر در زیرنویس بگوید که مؤلف دارد اشتباه میکند یا اصلاً در گمراهیِ آشکار است. کتابخوانانِ ایرانی مواردی نیز سراغ دارند که مترجم یا ناشر در ابتدای ترجمهی کتابی در یادداشتی توضیح داده است که آنچه در کتاب آمده غلط و حاکی از ناآگاهیِ نویسنده است! قاعدتاً روشن است که بعضی از مضحکترین مواردْ محصولِ خودسانسوری است—ولی این نیز قاعدتاً روشن است که این خودسانسوریها بسی کمرنگتر و کمشمارتر میبودند اگر که مترجمان یا ناشران مسبوق نبودند به خاطراتِ اولشخص یا گزارشهایی معتبر از سانسورهای بسیار نامعقولِ دولتی. و خودسانسوری عمیقتر هم میرود: بسا که مترجمِ بالقوّهای اصلاً سراغِ اثری نرود، بسا که مؤلفِ مستعدی اصلاً ایدهاش را ننویسد از بیمِ ممیّزی.
البته که میتوان بحث کرد در تأثیرِ مخرّبِ سانسور بر تضاربِ آراء و بر گسترشِ فرهنگ و تفکر؛ اما در اینجا موضوعِ اصلیِ اعتراضِ من «نقضِ حقوقِ شهروندیِ مترجمان و مؤلفان و ناشران» است. من شخصاً مترجمِ پرکاری نبودهام و بهعلاوه، غیر از کتابی کوچک، آنچه در فلسفه ترجمه کردهام از آثارِ کلاسیک بوده است و گویا برخی ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز شرم/واهمه دارند که در موردِ آثارِ کلاسیکِ قرنهای گذشته، یا در بحثهای خالصِ فلسفهی زبان، امرونهی کنند، و گمان میکنم به این سبب باشد که صابونِ شوخِ سانسورِ مستقیمِ دولتی هنوز در فلسفه به تنام نخورده است. اما بسیاری کسان دیدهام که غمگین و افسرده شدهاند از شدّتِ سانسورِ نامعقول در موردِ آثاری امروزی که در فلسفه ترجمه کردهاند، و بعضاً بالکل از خیرِ انتشار گذشتهاند (و بطریقِ اولیٰ امکانِ دیدهشدن و برندهشدن در جایزهای را از دست دادهاند که از بیتالمال تأمین میشود). وقت و انرژی صرف کردهاند، و نتیجهی کارشان مخدوش یا حتی معدوم شده است. روانشان آسیب دیده، معاششان مختل شده.
من معتقدم که اصولاً «انتشارِ کتاب و مجله نباید نیاز به مجوّزِ حکومت داشته باشد»—الزام به عرضهی پیشازانتشارِ اثر به دولت را ناعادلانه و نامعقول مییابم، حتی اگر فرض کنیم که قانونِ روشن و صریحی در موردش وجود داشته باشد که به طرزی دمکراتیک تصویب شده باشد. از مخالفتِ اصولی در موردِ نیاز به مجوّزِ رسمیِ انتشار که بگذریم، بهنظر میرسد که بر رفتارِ ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ ضابطهی مدوّنی حاکم نیست. ممیّزِ محترم برنمیتابد که در ترجمهای اینطور آمده باشد [نقل به مضمون] که هرچه علمِ تجربی جلوتر بیاید خرافه عقبتر میرود، و حتی خواستهاش تأمین نمیشود وقتی که، در متنِ بهاصطلاح اصلاحشده، مترجم در ابتدای پاراگراف تصریح کند که آنچه در پی میآید شرحی است از آراءِ فلان فیلسوفِ قرنِ نوزدهم. ممیّزِ محترم دستور میدهد که جملهها حذف شوند یا دستور میدهد که زیرنویسی برائتجویانه اضافه بشود.
- کاوه لاجوردی
بیستوچهارمِ اسفندِ هزاروچهارصد
ترجمهی من از «جستاری در خصوصِ فاهمهی بشریِ» جان لاک را یکی از برندگانِ جایزهی کتابِ سالِ جمهوری اسلامی ایران در بخشِ فلسفه و روانشناسی اعلام کردهاند. در مراسمِ اهدای جایزه شرکت نکردم، و جایزه را نمیپذیرم. چند هفته پیش از طرفِ مسؤولانِ جایزه به من گفته بودند مراسمی با حضورِ رئیسجمهور و وزیرِ فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد.
برخی از برندگانِ سالهای گذشتهی جایزه دوست یا استادِ من بودهاند و هستند، و اینکه جایزه را پذیرفتهاند به هیچ روی از قدرشان نمیکاهد: اصولاً پذیرفتنِ جایزه یا صله را فینفسه بد نمیدانم—خواه از حکومتِ پهلوی باشد یا از صداوسیما، یا حتی از ایراناینترنشنال و وزارتِ خارجهی امریکا. به تصمیمِ شخصیِ خودم این جایزهی خاص را نمیپذیرم تا به شکلی رساتر از قبل اعتراض کنم به روالِ بسیار شایع و کاملاً غیرعقلانی و احتمالاً غیرقانونیِ سانسور، سانسوری که یکی از متولیانِ اصلیاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
اینکه ترجمهی کتابِ لاک به هیچ شکلی مشمولِ سانسورِ مستقیمِ حکومتی نشده است مرا از دیدنِ سیطرهی مهیبِ سانسور در امرِ نشر بازنمیدارد، علیالخصوص که در یکونیم سالِ اخیر خودم در مؤسسهی انتشاراتیِ غیرحکومتیای کار میکنم. و آنچه اینجا در نظر دارم سانسورِ آثارِ ادبی و تاریخی نیست (گرچه با سانسورِ اینها نیز اصولاً و بهشدّت مخالفام)، بلکه سانسور در آثارِ فلسفی را در نظر دارم. مسؤولانِ ممیّزی، گماشتهی وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی، متنکّراً و بی آنکه ملزم به اقامهی هیچ دلیلِ عقلپسند یا قانونیای باشند، دستورِ حذفِ عبارات و جملات را صادر میکنند. و گاه دستور میدهند به چیزی که شاید بدتر از حذف باشد: انتشار را منوط میکنند به اینکه مترجم یا ناشر در زیرنویس بگوید که مؤلف دارد اشتباه میکند یا اصلاً در گمراهیِ آشکار است. کتابخوانانِ ایرانی مواردی نیز سراغ دارند که مترجم یا ناشر در ابتدای ترجمهی کتابی در یادداشتی توضیح داده است که آنچه در کتاب آمده غلط و حاکی از ناآگاهیِ نویسنده است! قاعدتاً روشن است که بعضی از مضحکترین مواردْ محصولِ خودسانسوری است—ولی این نیز قاعدتاً روشن است که این خودسانسوریها بسی کمرنگتر و کمشمارتر میبودند اگر که مترجمان یا ناشران مسبوق نبودند به خاطراتِ اولشخص یا گزارشهایی معتبر از سانسورهای بسیار نامعقولِ دولتی. و خودسانسوری عمیقتر هم میرود: بسا که مترجمِ بالقوّهای اصلاً سراغِ اثری نرود، بسا که مؤلفِ مستعدی اصلاً ایدهاش را ننویسد از بیمِ ممیّزی.
البته که میتوان بحث کرد در تأثیرِ مخرّبِ سانسور بر تضاربِ آراء و بر گسترشِ فرهنگ و تفکر؛ اما در اینجا موضوعِ اصلیِ اعتراضِ من «نقضِ حقوقِ شهروندیِ مترجمان و مؤلفان و ناشران» است. من شخصاً مترجمِ پرکاری نبودهام و بهعلاوه، غیر از کتابی کوچک، آنچه در فلسفه ترجمه کردهام از آثارِ کلاسیک بوده است و گویا برخی ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز شرم/واهمه دارند که در موردِ آثارِ کلاسیکِ قرنهای گذشته، یا در بحثهای خالصِ فلسفهی زبان، امرونهی کنند، و گمان میکنم به این سبب باشد که صابونِ شوخِ سانسورِ مستقیمِ دولتی هنوز در فلسفه به تنام نخورده است. اما بسیاری کسان دیدهام که غمگین و افسرده شدهاند از شدّتِ سانسورِ نامعقول در موردِ آثاری امروزی که در فلسفه ترجمه کردهاند، و بعضاً بالکل از خیرِ انتشار گذشتهاند (و بطریقِ اولیٰ امکانِ دیدهشدن و برندهشدن در جایزهای را از دست دادهاند که از بیتالمال تأمین میشود). وقت و انرژی صرف کردهاند، و نتیجهی کارشان مخدوش یا حتی معدوم شده است. روانشان آسیب دیده، معاششان مختل شده.
من معتقدم که اصولاً «انتشارِ کتاب و مجله نباید نیاز به مجوّزِ حکومت داشته باشد»—الزام به عرضهی پیشازانتشارِ اثر به دولت را ناعادلانه و نامعقول مییابم، حتی اگر فرض کنیم که قانونِ روشن و صریحی در موردش وجود داشته باشد که به طرزی دمکراتیک تصویب شده باشد. از مخالفتِ اصولی در موردِ نیاز به مجوّزِ رسمیِ انتشار که بگذریم، بهنظر میرسد که بر رفتارِ ممیّزانِ وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ ضابطهی مدوّنی حاکم نیست. ممیّزِ محترم برنمیتابد که در ترجمهای اینطور آمده باشد [نقل به مضمون] که هرچه علمِ تجربی جلوتر بیاید خرافه عقبتر میرود، و حتی خواستهاش تأمین نمیشود وقتی که، در متنِ بهاصطلاح اصلاحشده، مترجم در ابتدای پاراگراف تصریح کند که آنچه در پی میآید شرحی است از آراءِ فلان فیلسوفِ قرنِ نوزدهم. ممیّزِ محترم دستور میدهد که جملهها حذف شوند یا دستور میدهد که زیرنویسی برائتجویانه اضافه بشود.
👍1
(اگر عملاً در کارِ نشر نبوده باشید شاید باور نکنید که مثالْ ساختگی نیست.) و گویا وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اخیر به این هم رضایت نمیدهد که ناشر به خواننده اطلاع بدهد که چیزی حذف شده است: حذفیات باید بیسروصدا باشند و نهایتاً به نامِ ناشر یا مترجم تمام شوند… . اصلِ ایدهی سانسور را معقول نمییابم، و نحوهی اجرایش را نیز ظلمی مضاعف میبینم—رفتارِ ممیّز را نمیشود پیشبینی کرد تا آسیب و زیان را کمینه کرد. اینها تازه در موردِ متونِ فلسفی است؛ در ادبیات و بعضی حوزههای دیگر وضعیت اسفناکتر از این است—اما من صاحبِ شترانِ خودم هستم.
دو نکتهی پایانی. اول اینکه اگر به این اعتراضِ من توجهی بشود میشود انتظار داشت که بعضی جرایدِ حکومتیْ صرفِ امکانِ بیانِ چنین اعتراضهایی را حاکی از وجودِ آزادیِ بیان قلمداد کنند! روشن است که چنان ردّیهای بیپایه است: بحثِ من سانسورِ کتابِ چاپی است، نه انتشارِ بیانیه در فضای مجازی—که این هم فضایی است که شاید دور نباشد که سراسر «صیانت» بشود. دودیگر اینکه اقبال به این ترجمهی اثرِ لاک تا حدِ زیادی مدیونِ زیباییِ کمنظیرِ ظاهریاش است—از حروفچینی و صفحهآرایی و طراحیِ قلم تا صحافی و طراحیِ جلد. ممنونام از نشرمرکز بابتِ انواعِ همراهی و پشتیبانیِ مالی و فنّی در این پروژهای که بیش از دو سال کارِ پیوسته صرفاش شد.
@preparing
دو نکتهی پایانی. اول اینکه اگر به این اعتراضِ من توجهی بشود میشود انتظار داشت که بعضی جرایدِ حکومتیْ صرفِ امکانِ بیانِ چنین اعتراضهایی را حاکی از وجودِ آزادیِ بیان قلمداد کنند! روشن است که چنان ردّیهای بیپایه است: بحثِ من سانسورِ کتابِ چاپی است، نه انتشارِ بیانیه در فضای مجازی—که این هم فضایی است که شاید دور نباشد که سراسر «صیانت» بشود. دودیگر اینکه اقبال به این ترجمهی اثرِ لاک تا حدِ زیادی مدیونِ زیباییِ کمنظیرِ ظاهریاش است—از حروفچینی و صفحهآرایی و طراحیِ قلم تا صحافی و طراحیِ جلد. ممنونام از نشرمرکز بابتِ انواعِ همراهی و پشتیبانیِ مالی و فنّی در این پروژهای که بیش از دو سال کارِ پیوسته صرفاش شد.
@preparing
○ عنوان انگلیسی: The literary work of art
○ نویسنده: Roman Ingarden
○ مترجم: مرتضی نوری
○ وضعیت: در حال ترجمه
○ ناشر: شبخیز
@preparing
○ نویسنده: Roman Ingarden
○ مترجم: مرتضی نوری
○ وضعیت: در حال ترجمه
○ ناشر: شبخیز
@preparing