Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
83 files
649 links
Download Telegram
#پلاسکو

در چهار روز اول عملیات پلاسکو ۲۰ مورد تکذیبیه از سوی مراجع رسمی منتشر شد.
رسانه و مدیریت بحران | منبع: مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام

@systemsthinking
💠 همایش یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه

ارائه تجربه‌های #یادگیری حاصل از آموزه‌های #تفکر_سیستمی در مدارس

🗓 چهارشنبه، ۱۱ بهمن
🏫 دانشگاه صنعتی شریف

توضیحات بیشتر و ثبت‌نام:
🌐 evnd.co/DYnDT
#بازی_در_کلاس

در سال تحصیلی جاری، صفحاتی از مجلۀ رشد معلم با عنوان «بازی در کلاس» میزبان نگاه شماست.
در این صفحات تلاش می‌شود که با «بازی» به عنوان ابزاری برای «یادگیریِ» بهتر، بیشتر دوست شویم.

اگر از این بازی‌ها و فعالیت‌ها در کلاس درس خود بهره بردید، لطفا از طریق شناسه‌های کاربری تلگرام که در ادامه معرفی می‌شود، تجربیاتتان را ارسال کنید.
چالش‌های احتمالی، یادگیری‌ها و لحظه‌های نابی را بفرستید که هنگام انجام بازی‌ها خلق می‌کنید. این نکات تسهیل‌کنندۀ یادگیری ماست.
به ویژه دربارۀ زمان واقعی و مورد نیاز برای اجرای بازی‌ها و فعالیت‌ها در کلاس بنویسید و اینکه شما برای مدیریت زمان، چه تمهیداتی را به کار می‌برید.
متشکریم. 😊

برای مدیریت بهتر پیام‌ها پیشنهاد می‌کنیم که بازخوردهای‌تان برای این صفحات در مجلۀ شماره سه را به تفکیک زیر ارسال کنید:
بازی «کاغذ و تا»: BaharehMirzapour@
بازی «معمای چوب کبریتی»: moshiri2004@

@systemsthinking
#مجله_رشد
#بازی_در_کلاس
«استفادۀ بهنگام از بازی‌ها و فعالیت‌ها در کلاس درس، راهبردی است برای داشتن کلاسی بانشاط‌تر و باکیفیت‌تر.»

صفحه اول
@systemsthinking
#مجله_رشد
#بازی_در_کلاس
«استفادۀ بهنگام از بازی‌ها و فعالیت‌ها در کلاس درس، راهبردی است برای داشتن کلاسی بانشاط‌تر و باکیفیت‌تر.»

صفحه دوم
@systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking (Hossein Tohidi)
💠 همایش یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه

ارائه تجربه‌های #یادگیری حاصل از آموزه‌های #تفکر_سیستمی در مدارس

🗓 چهارشنبه، ۱۱ بهمن
🏫 دانشگاه صنعتی شریف

توضیحات بیشتر و ثبت‌نام:
🌐 evnd.co/DYnDT
#رسانه
روایت یک روز همراهی «آقای محمد باقرزاده» خبرنگار و «آقای حسنی» عکاس روزنامه شهروند با خانواده ما در آهکلان: زندگی خلاف جریان آب
https://goo.gl/MS64p3

@ahakelan
استفاده از برخی کلمات و عبارات آگاهی ما از #مسئولیت فردی‌مان را محو می‌کند.

#کتاب_بخوانیم

خانم هانا آرنت که جریان دادگاه جریام جنگی آدولف آیشمن، افسر نازی را در کتاب "آیشمن در اورشلیم" ثبت کرده است، می‌نویسد: آیشمن و هم‌قطارانش، اصطلاحات خاصی برای #انکار_مسئولیت فردی داشتند، آنها از زبان انکار استفاده می‌کردند و آن را "Amtssprache" می‌نامیدند. ترجمه تحت‌اللفظی آن به انگلیسی، "زبان رسمی" یا "دیوان‌سالاری" است.
مثلا وقتی از آنها سوال می‌شد، چرا فلان کار را انجام دادید، می‌گفتند: "دستور مافوق بود" یا "خط مشی اداره" یا "قانون این بود"

😞 گاهی ما هم مسئولیت خود را نسبت به اعمالمان به علل مختلف از جمله موارد زیر انکار می‌کنیم:

🔻مبهم، عوامل غیرشخصی: "من اتاقم را تمیز می‌کنم چون باید بکنم"

🔻 بنا به شرایط ما، بنا به تشخیص بیماری، به دلیل سابقۀ خانوادگی و تربیتی: "من صبح‌ها دیر از خواب برمی‌خیزم چون عادت کرده‌ام"

🔻 رفتار و کردار دیگران: "من بچه‌ام را زدم چون او وسط خیابان دویده بود"

🔻 دستور مافوق: "من به مشتری دروغ گفتم چون رئیسم خواسته بود"

🔻 فشار گروه: "من شروع به سیگار کشیدن کردم چون همه دوستانم سیگار می‌کشیدند"

🔻 مقررات، قوانین و خط مشی‌های اداری: "من باید تو را به خاطر این خطا محروم کنم چون این خط مشی سازمان است"

🔻 نقش جنسی، اجتماعی و سنتی: "من از سر کار رفتن متنفرم، اما می‌روم، چون یک شوهر و پدرم"

🔻 محرک‌های غیر قابل کنترل: "در برابر وسوسه خوردن شکلات نمی‌توانم مقاومت کنم"

با این وجود ما می‌توانیم زبان و اصطلاحاتی که #انتخاب را ارج می‌نهند، جایگزین اصطلاحات مبتنی بر #اجبار کنیم. شاید بد نباشد به عنوان تمرین، کمی فکر کنیم اگر به جای گوینده سخنان بالا بودیم، از چه ادبیاتی استفاده می‌کردیم؟

برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که از سیستم نمره‌ دهی دل خوشی ندارد و می‌گوید: "من از نمره دادن متنفرم چون اضطراب زیادی برای شاگردان ایجاد میکند، اما مجبورم نمره بدهم، چون این سیاست منطقه است"
👌🏻 این #معلم می‌تواند خودش ایجاد کننده‌ی تغییری باشد که دوست دارد در سیاست منطقه‌اش اتفاق بیافتد، اما قبل از آن لازم است به این درجه از #آگاهی برسد که تحت اجبار سیاست منطقه نیست، برای شروع می‌تواند این جمله را مطرح کند: "من انتخاب می‌کنم نمره بدهم چون می‌خواهم..."


🗂 با الهام از #کتاب: ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی، #نویسنده: مارشال روزنبرگ، #مترجم: کامران رحیمیان. #نشر اختران

@systemsthinking
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت

امروز به صورت تصادفی متوجه شدم که یازده سال قبل در #کنکور تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی در دانشگاه آزاد، چنین پرسشی طرح شده است:

"با توجه به روال تدوین محتوایی کتاب سازمانها، سیستمهای حقوقی، حقیقی و باز نوشته ریچارد اسکات و روال تدوین محتوای کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی تالیف محمدرضا بهرنگی گزینه درست را انتخاب کنید
گزینه یک. کتاب سازمانها چهار بخش دارد و نظریه های سازمانی در بخش سوم و در سه فصل آمده است
گزینه دو. هر دو کتاب در بخش آخر خود به آسیب شناسی و اثربخشی سازمان پرداخته اند
گزینه سه. فهرست منابع کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی بیشتر از فهرست منابع کتاب سازمانها است
گزینه چهار. کتاب مدیریت آموزشی چهار بخش دارد و نظریه های سازمانی در بخش سوم و در سه فصل آمده است"

دوست دارم بدانم کسی که این پرسش را یازده سال قبل طرح کرده است و داوطلبانی که آن سال در کنکور تحصیلات تکمیلی علوم تربیتی به این پرسش، پاسخ درست داده‌اند؛ این روزها در کجای سیستم آموزشی کشور در حال چه فعالیتی هستند و در طول این سالها چه کرده‌اند.

پ.ن: از امروز ثبت نام در کنکور سراسری سال ۹۷ آغاز شد!

@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
#تفکر_در_طول_زمان


«مسائل امروز ناشی از راه‌حل‌های دیروز است»

این یکی از قواعد تفکر سیستمی است. در ادامه با استفاده از الگوی انتقال فشار و با ساده سازی‌های بسیار به بررسی پویایی‌های حکمرانی در بخش اقتصاد خواهم پرداخت. در پست زیر در مورد الگوی انتقال فشار توضیحات اولیه را داده بودم:
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1099

مردم در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از نظر معیشتی وضعیت مناسبی ندارند. با مروری بر سیاست‌های آنها، متوجه ساختار‌های یکسانی در اقتصاد آن‌ها خواهیم شد که بخشی از آن را در ادامه مرور خواهیم کرد. مردم به خاطر کیفیت پایین خدمات دریافتی از دولت‌ها ناراضی‌اند. مسائل در ظاهر یک‌سری نشانه‌هایی دارند که ریشه آنها در جای دیگری است. فقر، بیکاری، نابرابری و... نشانه‌های مساله در این کشورها هستند. ریشه مساله در نبود حقوق مالکیت، انحصارات اقتصادی و سیاسی، کمبود سرمایه‌های انسانی و... است.

دولت‌ها می‌توانند نشانه‌های مساله را در کوتاه مدت رفع کنند یا برای هدف قرار دادن ریشه‌های مساله به اقدامات و اصلاحات اساسی روی آورند که با تاخیر و در بلند مدت جواب می‌دهند و معمولا در کوتاه مدت نیز اوضاع را بدتر می‌کنند.

آگاهانه یا ناآگاهانه! دولت‌ها در دوگانه مقبولیت-کارایی ترجیح می‌دهند هزینه‌های اصلاحات را خود نپردازند و مقبولیت خود را حفظ کنند. بنابراین دولت‌ها راه‌حل‌های موقتی مانند: واردات و کنترل قیمت محصولات کشاورزی، یارانه‌های بر مصرف مانند بنزین، بنگاه‌داری‌های دولتی، کنترل قیمت‌ها و... را انتخاب می‌کنند.

بنگاه‌های دولتی معمولا از مالیات معاف‌اند، اعتبارت و ارز ارزان قیمت استفاده می‌کنند و کارایی بسیار پایینی دارند، در نتیجه سهم زیادی از بودجه دولت را به خود اختصاص می‌دهند. با ضعف دولت، بخش غیر رسمی اقتصاد نیز هر روز بزرگ‌تر می‌شود. این قبیل فعالیت‌ها کسری‌های بودجه را تشدید می‌کند و دولت‌ها برای جبران آن متوسل به قرض گرفتن از بانک مرکزی می‌شوند، و در نهایت به تورم‌های مزمن دامن می‌زنند. با وجود تورم سطح زندگی مردم پایین می‌آید و انجام اصلاحات اساسی سخت‌تر می‌شود.

از طرف دیگر، تصدی‌گری‌های دولتی فساد را افزایش داده و دولت‌ها را ضعیف می‌کند. دولت‌های ضعیف تصمیمات ضعیفی می‌گیرند و ریشه‌های مساله را گسترش داده و حل آنها را هر روز پیچیده تر می‌کنند.

بی‌شک تکرار راه‌حل های گذشته نتایج گذشته را نیز خواهد داشت. بحران‌ها بهترین فرصت برای ایجاد تغییر در سیاست‌های موجود و هدف قرار دادن ریشه‌های مساله ‌هستند.

@systemsthinking
Forwarded from Return to Authenticity; theory and practice
آيا تفكر سيستمي نيازمند اصالت است؟

حداقل به سه دليل اثربخشي تفكر سيستمي نيازمند اصالت بالا است. اول اینکه اصالت بالا به دليل خودآگاهي و پردازش متوازن باعث مي شود كه افراد در زمان تفكر درباره موضوعات، غافل از جنبه هایی که خود آنها را به چالش می اندازد نمی شوند. دوم اینکه برای عملی کردن تفکر و مدل سازی سیستمی و تاثیر گذاری بر محیط نیاز به انگیزه های کیفی، خودآگاهی و متعهد بودن در عملی کردن تفکر وجود دارد. سوم اینست که حین اینکه مدل و تفکر سیستمی در عمل برای اثر گذاری بر محیط به کار گرفته می شود، این مدل های فکری طی زمان نیاز به اصلاح و بهبود دارند. این نیز خود نیازمند انگیزه های کیفی و گشودگی به یادگیری های جدید است.

#تفکر_سیستمی
#اصالت
Forwarded from Return to Authenticity; theory and practice
برخی از همکاران و دوستانی که با استفاده از تفکر سیستمی و با رویکرد دینامیکی تلاش برای توضیح برخی بحران های مدیریتی دارند، به درستی راه حل های کوتاه مدت را نقد می کنند. این راه حل ها در کوتاه مدت نشانه های مشکل را شاید بپوشاند، اما در بلند مدت شرایط بحرانی را به دلیل عدم توجه کافی به ریشه مشکلات بحرانی تر می کنند. این یکی از الگوهای معروف سیستمی است.

حال سوال اینست که واقعا چرا مدیران راه حل های کوتاه مدت و معطوف به نشانه ها و نه ریشه ها را اولویت می دهند؟ این سوال ممکن است پاسخ های متعددی داشته باشد، اما شاید یک پاسخ آن ضعف در اصالت مدیران سازمانی و ضعف اصالت در مجریان باشد. چنین ضعفی موجب کاهش تاب آوری، امیدواری و انگیزه های کیفی می شود که می تواند مانع رجوع به راه حل های اساسی شود. یک پاسخ دیگر می تواند این باشد که مدیران و تصمیم گیران راه حل اساسی چنین بحران هایی را نداشته و یا نتوانند بیابند. برای حل این مشکل چه برای کسب دانش و چه یادگیری، احتمالا باز هم اصالت و انگیزه های کیفی سهم مهمی دارند.

پیشنهاد می شود تحلیل گران سیستمی در مدل سازی خود جایگاه ایجاد و تقویت اصالت و انگیزه های کیفی در مدیران را در کنار تدابیر ذهنی و فنی بیشتر مورد توجه قرار دهند.

#تفکر_سیستمی
#رهبری_اصیل
#آموزش_سازمانی
#مدیریت_مدرسه

به تازگی یک برنامه آموزش سازمانی ویژه مدیران مدارس یک مجتمع آموزشی داشتم. مجتمعی که بیش از ۴۰ مدرسه در کشور دارد و از مدارس خوشنام محسوب می‌شود.

فرصت گفتگو و تعامل با مدیران مدارس برایم ارزشمند بود. شنیدن برخی از چالش‌های ایشان در سال تحصیلی جاری و اطلاع از دغدغه‌های این افراد با سابقه برایم مهم بود. از این که می‌توانستم برخی از آموخته‌هایم را با این گروه از مدیران به اشتراک بگذارم، حس خوبی داشتم.

پس از این تجربه، قدری فکر کردم و پنج مورد را فهرست کردم. این موارد را اینجا با اعضای کانال تفکر سیستمی به اشتراک می‌گذارم.

یک. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره چه چیزهایی پرسش دارم؟ درباره چه مواردی جست‌وجوگری می‌کنم؟ در چه موضوعاتی کنجکاوی دارم؟

دو. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره گذشته، حال و آینده سیستم آموزشی کشورم چه تحلیلی دارم؟

سه. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ در سال تحصیلی جاری چه مطالعاتی داشته‌ام؟ چه کتابهایی خوانده‌ام؟ از چه مقالاتی آموخته‌ام؟

چهار. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ درباره علوم و فناوری‌های نوین و تاثیر آن در حوزه آموزش چه چیزهایی می‌دانم؟ چه اقداماتی داشته‌ام؟ چه کارهایی باید انجام دهم؟

پنج. اگر من یک مدیر مدرسه هستم؛ آخرین باری که درباره قصد خودم از انتخاب حرفه مدیریت مدرسه قدری عمیق فکر کرده‌ام و با خودم خلوتی داشته‌ام که چرا مدیر یک مدرسه هستم، چه وقتی بوده است؟


@kashizad | سیدعلیرضا کاشی‌زاد
-------------------------------------------
کانال تفکر سیستمی
@systemsthinking
Forwarded from خبرگزاری صداوسیما - گیلان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی نو به زندگی

مهاجرت معکوس، داستان زندگی جوان نخبه ایرانی که زندگی در شلوغی های تهران را رها و زندگی روستایی را در گیلان برگزیده است

🖋:اعظم سایدی
🎥:حسین احسانبخش
💻:رضا کریمی
@iribnews_guilan
عکس یادگاری دوره «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه»
معاونان آموزشی مدارس منطقه ۹ آموزش و پرورش استان تهران
زمستان ۹۶

@systemsthinking
چند نفر می‌بینند؟

#کتاب_بخوانیم #معرفی

برای کسی که به طور طبیعی می‌تواند ببیند، این کار مستلزم صرف نیرویی بسیار کم است، زیرا مکانیسم دیدن در سلسله اعصاب بدن انسان داری عملی خودکار است و معمولا هیچ‌گونه تعجبی در ما برنمی‌انگیزد.

کالب گاتنگو (Caleb Gattengo) در کتابی به نام "در راه فرهنگ بصری" درباره ماهیت حس باصره چنین می‌نویسد: "هرچند همه ما سهل و طبیعی می‌بینیم، ولی #فرهنگ و تمدن خاص مربوط به دیدن و تصویر هنوز به وجود نیامده است"

چند نفر می بینند؟
این پرسش کوتاه می‌تواند مفاهیم متعددی دربرداشته باشد، زیرا دیدن معناهایی چون دریافتن، تماشا کردن، مشاهده کردن، کشف نمودن، تشخیص دادن، تصور و تصویر کردن، آزمودن، خواندن، نگاه کردن و ... را داراست. این اعمال هر یک خود بر مفاهیمی دیگر دلالت دارند، از تشخیص اشیای ساده گرفته تا استفاده از علایم و سمبل‌ها یا رمزها و زبان به منظور مفهوم آفرینی، و از تفکر بر پایه‌ی استقراء گرفته تا تفکر بر اساس قیاس. پیچیدگی خصوصیت و محتوای سواد بصری را از همین جا می‌توان دریافت و این پیچیدگی در صورت‌های گوناگون جلوه‌گر می‌شود.

#کتاب "مبادی سواد بصری" با کاوش و تحلیل این موضوع، در پی یافتن پاسخ این سوال است که اساس و ماهیت تجربه بصری چیست؟ مگر به آن وسیله به روشی دست یافته شود که تعلیم و تربیت بصری را برای عموم تا حداکثر توانایی‌شان امکان‌پذیر کند، خواه به‌وجود آورنده‌ی پیام بصری، خواه گیرنده‌ی آن؛ به عبارت دیگر روشی که به کمک آن بتوان عموم را از نظر بصری با سواد کرد.

🗂 #کتاب: مبادی سواد بصری، #نویسنده: دونیس ا. دانیس، #مترجم: مسعود سپهر. #نشر سروش

@systemsthinking
لطیفه های سرد #مدیریت_بحران

بارش برف ❄️ که مدتها در انتظارش بودیم، شکر خدا آمد و باز هم مثل گذشته، نعمتی از خداوند با بی‌تدبیری به سختی برای مردم تبدیل شد.

بسیاری از شریان‌های اصلی ارتباطی در کشور مسدود شده‌اند؛ فرودگاه‌ها از کار افتاده، پروازهای بسیاری لغو شده و مسافران آواره مانده‌اند؛ حتی قطارها هم دچار بحران شده‌اند؛ مدارس و دانشگاه‌ها و ادارات به تعطیلی و نیمه‌تعطیلی کشیده شده‌اند؛ سفرهای درون‌شهری هم به سختی انجام می‌شوند یا متوقف شده‌اند.

مردم اسیر این وضعیت هستند؛ آنگاه مدیرانی که قرار بوده مدیر بحران باشند و از بروز بحران جلوگیری کنند، در اعلام اینکه برای این شرایط آماده بوده‌اند و روال عادی‌ست، از همدیگر سبقت می‌گیرند و به تعریف از عملکرد خود می‌پردازند...

آماده بودن این عزیزان که این باشد، وای به روزی که آماده نباشند...

صرفا جهت اطلاع عرض می‌کنم که دقیقا همین چیزی که این عزیزان توانمند، شرایط عادی اعلام می‌کنند، برای ما مردم عادی، بحران است!

t.me/systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت


چگونه مدرسه‌ای بسازیم که درآن حال افراد خوب باشد و همه شاگردی کنند و یاد بگیرند؟

براساس اصول تفکر سیستمی باید حواسمان به ساختارهایی که طراحی می‌کنیم باشد و مهمتر این‌که این ساختار‌ها لزوما فیزیکی نیستند. #مدل‌های_ذهنی ما نقش کلیدی در طراحی آن‌ها ایفا می‌کنند. برای نشان دادن این مفاهیم در مدرسه، بخشی از تجربیات مرحوم میرهادی در مدیریت مدرسۀ بیادماندنی فرهاد را مرور خواهیم کرد. این مدرسه امکانات خاصی نداشته اما نحوۀ اداره آن بسیار عبرت‌انگیز است.

مرحوم توران میرهادی: تعدادی از معلم‌ها را آموزش و پرورش به مدرسۀ ما می‌فرستاد و تعدادی را هم خودمان خواهش می‌کردیم با ما همکاری کنند؛ معلمانی مثل هنر، زبان و موسیقی را خودمان انتخاب می کردیم ولی باقی معلم‌ها را آموزش و پرورش برای ما می‌فرستاد. حقوق معلم‌ها هیچ وقت کفایت زندگی‌شان را نمی‌کرد. من با هر معلم جدیدی معمولا مصاحبه‌ای می‌کردم و می‌گفتم که:

” ما یک مدرسۀ غیردولتی هستیم و حداقل شهریه را می‌گیریم. یعنی نمی‌توانید انتظار حقوق اضافه از ما داشته باشید ولی کار خیلی داریم. اگر اهل کار هستید، بمانید. اگر اهل زندگی این چنینی هستید،بمانید. ببینید این زندگی من است. اما اگر فکر می‌کنید جای بهتری می توانید باشید که حقوق بیشتری به شما می‌دهند، هیچکس مانع شما نیست.“

بعضی‌ها قبول می‌کردند و بعضی‌ها نه. ولی کسانی که یک سال با ما کار می‌کردند همراه ما می‌ماندند. علتش هم این بود که سیستم ادارۀ مدرسه به صورت هرمی نبود. کسی دستور نمی‌داد. تصمیمات به صورت جمعی گرفته می‌شد و من مجری بودم و می‌بایستی امکانات اجرایی آن تصمیمات را فراهم می‌کردم.

ما در واقع به صورت شورایی اداره می‌شدیم. شورای مربیان برای مسائل پیش از دبستان تصمیم می‌گرفت. شورای آموزگاران برای مسائل دبستان و شورای دبیران راجع به مسائل مدرسۀ راهنمایی تصمیم‌گیری می‌کرد.

این‌ها برنامۀ سالیانه‌شان را به من می‌دادند و می‌دانستم که فلان کلاس احتیاج به فلان چیز دارد. یعنی معلمان مدرسۀ فرهاد احساس می‌کردند که کار مشترک سازنده می‌کنند و این راضی‌شان می کرد. خیلی راحت تجربه هایشان را با هم سهیم می‌شدند و خیالشان از لحاظ مدرسه هم راحت بود. حتی یک گزارش از مدرسه ما به آموزش و پرورش نرفت. یعنی معلم‌ها می‌دانستند که رابطه با آموزش و پرورش را من تنظیم می‌کنم و آن‌ها به‌راحتی می‌توانستند کار خودشان را انجام بدهند.

احساس می‌کردند که دائما در حال یادگیری هستند و دائما با بچه ها یاد می‌گرفتند. بچه‌ها کتاب درسی می‌نوشتند و مدرسه را اداره می‌کردند. نهایتا فضایی شده بود که همه ما شاگرد بودیم.

منبع: کتاب « در جستجوی انسان وارسته امروز»، مصاحبه‌ای با توران میرهادی به کوشش سوزان حبیب، نشر قطره

@systemsthinking
🎈برای پیشرفت، آبشخور غولها را قطع کن
(علی بابایی)

🖱روسای جمهور می‌آیند و می‌روند: خاتمی با رویکرد اصلاحات سیاسی‌اش، احمدی‌نژاد با روحیۀ پراگماتیکش، و روحانی با گرایش تکنوکراتش. اما نمی‌دانم چرا هیچکدام از پس خودروسازها و بنیادها و صندوقها و ... برنمی‌آیند: همچنان همان پراید و سمند، همچنان همان تکنولوژی‌های قدیمی، همچنان ارتباط نداشتن دانشگاه و صنعت و بیکاری فارغ التحصیلان و ... . برای آخرین نمونه، همین چند روز پیش بود که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: زور کسی در کشور به مافیای خودروسازی نمی‌رسد. باورش سخت است که بپذیریم خودروسازها و بنیادها و صندوق‌ها، روسای جمهور را بتوانند با پول بخرند و تحت سیطرۀ خود درآورند؛ پس قدرت آنها در کجاست؟

🖱اگر به گذشته خوب بنگریم، می‌توانیم همواره رد پای یک بهانه و شاید بهتر بگوییم یک تهدید را مشاهده کنیم: «اگر به ما دست بزنی، صدها هزار نفر از کار بیکار خواهند شد»، «اگر به ما دست بزنی، خودکفایی ملّی را از دست خواهیم داد»، «اگر به ما دست بزنی ...». پس شاید قدرت اصلی آنها در همین باشد: آنها به خوبی فهمیده‌اند که رهبری، روسای جمهور، و مجلس روی موضوع اشتغال و خودکفایی ملی حساس هستند و سالهاست با مهارت تمام بر روی آن موج سواری کرده‌اند. هر چه باشد، سالهاست که حاکمیت، نوش‌داروی کشور را خودکفایی و اشتغال معرفی نموده و جزء به جزء گفتمان خود را حول آن تعریف نموده است.

🖱اکنون یک سوال بسیار مهم: چرا در کشوری مثل کره جنوبی و ژاپن شاهد چنین باج‌خواهی‌هایی نیستیم؟ پاسخ را از زبان لینسو کیم ، که به جرئت میتوان او را تاریخ شفاهی توسعه اقتصادی کره جنوبی دانست، بشنویم: «دولت کره، موضوع صادرات را به یک موضوع مرگ و زندگی برای رشد اقتصادی کشور تبدیل نمود». جالب اینجاست که دولت کره در تحقق این مرگ زندگی، با هیچ کسی هم شوخی نداشت، حتی با کسب و کارهای بزرگ خود تحت عنوان چائبول‌ها (نظیر سامسونگ و گلداستار و هیوندای و ...): «... دولت کره از اینکه بخواهد چائبولهای ورشکستۀ دارای مدیریت بد را از غرق شدن نجات دهد به شدت امتناع می‌ورزید و به‌جای آن، چائبول‌های دارای مدیریت بهتر را جایگزین آنها میساخت ... در نتیجۀ این سیاست، از 10 چائبولِ موجود در سال 1965، تنها از سه چائبول (یعنی سامسونگ، لاکی‌گلدستار، و اس‌سانگ‌یانگ) در 10 سال بعد نامی باقی مانده بود ...».

🖱و نتیجۀ این گفتمان و اقتدار همه جانبۀ دولت کره در اجرای آن؟ اشتغال آنها حل شد، GDP آنها افزایش یافت، R&D آنها جزء سه کشور اصلی دنیاست، و ارتباط صنعت و دانشگاه آنها نیز زبانزد همگان است.

🖱به اتفاقات سالهای اخیر دقیقتر بنگریم؛ باید پذیرفت که دولت و حاکمیت، در تسخیر قدرت شرکتهای بزرگ (خودروسازها و بنیادها و صندوق‌ها و ...) درآمده است. و جالبتر اینجاست که این قدرت، نه برخاسته از پول، بلکه برخاسته از گفتمان اصلی حاکمان و دولتمردان کشور است: اشتغال و خودکفایی! از خود بپرسیم: وقتی شاگرد اول کلاس اشتغال و خودکفایی، خودروسازها و بنیادها و صندوق‌ها هستند، چگونه می‌توان آنها را به تغییر وادار نمود (چه برسد به اینکه حذف نمود؟)

🖱قویا معتقدم که مشکل اصلی پیشرفت کشور، آشنا نبودن با فلان تئوری و فرمول اقتصادی، و نبود فلان برنامه و الگو و سند (مثلا «برنامۀ پنج ساله» و «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و «سند اقتصاد مقاومتی») نیست؛ بلکه مسئلۀ اصلی، قدرت بازیگران ناکارای موجود است و اگرچه باورش سخت است، این قدرت، برخاسته از گفتمان اشتغال و خودکفایی است؛ ادامۀ این گفتمان بر کشور، یعنی ادامۀ پراید و سمند، ادامه تکنولوژی‌های قدیمی، ادامۀ ارتباط نداشتن دانشگاه و صنعت و بیکاری فارغ التحصیلان، و در یک کلام، ادامۀ مسیر قبلی. نجات کشور، این پیکر نیمه‌جان، نیازمند تغییر گفتمان موجود کشور (به‌عنوان آبشخور اصلی قدرت بازیگران ناکارای موجود) است؛ نجات کشور، نیازمند ظهور یک گفتمان جدید است؛ و نیازمند اتحاد رهبری-رئیس جمهور-مجلس در حذف هر بازیگری است که در قالب این گفتمان نمی‌گنجد. متاسفانه راه کم‌هزینه‌تری وجود ندارد.

کافه استراتژی
@Cafe_Strategy

https://goo.gl/n7dGcN
@Cafe_Strategy
کافه استراتژی
🎈برای پیشرفت، آبشخور غولها را قطع کن (علی بابایی) 🖱روسای جمهور می‌آیند و می‌روند: خاتمی با رویکرد اصلاحات سیاسی‌اش، احمدی‌نژاد با روحیۀ پراگماتیکش، و روحانی با گرایش تکنوکراتش. اما نمی‌دانم چرا هیچکدام از پس خودروسازها و بنیادها و صندوقها و ... برنمی‌آیند:…
#اقتصاد_ایران
#بانک

دوست خوب و دانشمندم آقای بابایی مطلب ارزشمندی در مورد قطع کردن آبشخور غول‌ها برای پیشرفت نوشته‌اند.

من هم ضمن تشکر از ایشان نظرم را عرض می‌کنم:

برای #پیشرفت ایران به پویش #نه_به_سود_بانکی #نه_به_وام_بانکی نیاز داریم.

آبشخور غول‌ها سود بانکی‌ست.
همان که قوه قضاییه هم حاضر نشد به آن #نه بگوید.

بساط ربا و رباخواری، وام و سود دهی بانکی، تا از ایران جمع نشود، سخن از پیشرفت بیهوده است. دندان لقی که باید کنده شود، وسوسه شیطانی که باید از آن پرهیز شود، سود بانکی‌ست.

قوه قضاییه، دولت و سایر نهادهای حکومتی هم گرفتار همین وسوسه سود شیرین و «خانمان برانداز» بانکی شده‌اند.

از کجا شروع کنیم؟
- پول‌هایمان را در حساب‌هایی که به آن سود تعلق می‌گیرد نگذاریم.
- از دیگران بخواهیم پول‌هایشان را در حساب‌هایی که سود به آنها تعلق می‌گیرد نگذارند.
- زندگی و کسب و کارمان را طوری اداره کنیم که نیاز به #وام بانک نداشته باشیم.
- از دولت و نهادهای حکومتی بخواهیم وجوه نقدشان را در حساب‌هایی که به آن سود تعلق می‌گیرد نگذارند.
- از دولت و نهادهای حکومتی بخواهیم مدیریت مالی‌شان را به گونه‌ای اداره کنند که نیازمند وام بانکی نباشند.
- از دولت و نهادهای حکومتی بخواهیم از بانکداری خارج شوند.

یمحق‌الله الربا و یربی‌الصدقات

#نه_به_سود_بانکی
#نه_به_وام_بانکی
#آبشخور_غول‌ها

t.me/systemsthinking
عکس یادگاری همایش «یادگیری و تفکر سیستمی در مدرسه»
۱۱ بهمن ۱۳۹۶ - دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف

@systemsthinking