نگران برای شهری که مردمانش به هم رحم نکنند
شهری که راستش از دروغ قابل تشخیص نباشد
شهری که آشنایش غریب باشد و غریبش مستاصل
شهری که مظلومش پناهی جز ظالم نیابد
شهری که ظالمش مظلوم باشد و مظلومش ظالم
نگران از شهری، که از چنین مردمی به ستوه آید
در چنین ظلمتی چارهای جز کاشتن نهال #اصالت نیست
باشد که روزی درختی تنومند شود
شکوفه 🌸 دهد و به بار بنشیند
مردم شهر را از میوه محبت سیراب کند
و صداقت را بر سر سفره مردم بیاورد
#امید دارم به فرزندانی که چنین شهری بسازند
t.me/systemsthinking
شهری که راستش از دروغ قابل تشخیص نباشد
شهری که آشنایش غریب باشد و غریبش مستاصل
شهری که مظلومش پناهی جز ظالم نیابد
شهری که ظالمش مظلوم باشد و مظلومش ظالم
نگران از شهری، که از چنین مردمی به ستوه آید
در چنین ظلمتی چارهای جز کاشتن نهال #اصالت نیست
باشد که روزی درختی تنومند شود
شکوفه 🌸 دهد و به بار بنشیند
مردم شهر را از میوه محبت سیراب کند
و صداقت را بر سر سفره مردم بیاورد
#امید دارم به فرزندانی که چنین شهری بسازند
t.me/systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه
#خطاهای_شناختی
اگر در مسابقات ورزشی شرکت کرده باشید، شاید مثل من این تجربه را داشتهاید که قبل از مسابقه حریف را قویتر از خودتان تصور کرده باشید و همین مساله باعث دلهره و اضطرابتان شده باشد و در نتیجه در آن مسابقه عملکرد ضعیفتری از خودتان به نمایش گذاشتهاید.
یا شاید پیش آمده باشد که تصور کردهاید یک نفر آدم بدی است و به خاطر این تصورتان، رفتارتان را با او عوض کردهاید و باعث شدهاید او هم در نهایت واکنش بدی نشان بدهد.
این قبیلمثالها مربوط به #پیشبینیهای_محقق_شونده (Self_Fulfilling Prophecies) است. ویژگی این پیش گوییها یا تصورات این است که در ابتدا لزوما حاوی اطلاعات درستی نیستند، ولی صرف باور اولیه به این اطلاعات نادرست، باعث میشود تا کارهایی انجام دهیم که همان تصور نادرست اولیه را در واقعیت محقق کند.
مثلا در دهه ۱۹۳۰ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
آیا ممکن است این مساله در ارتباط یک معلم با دانشآموزان کلاسش پیش بیاید؟!
به این مثال توجه کنید:
در مطالعهای، کارشناسان خبرهای به معلمها میگویند که تعدادی از دانشآموزان آنها عالی هستند، در حالی که آن دانشآموزان به صورت تصادفی انتخاب شده بودند.
اما همین نظر کارشناسان انتظارات و تصورات مثبتی نسبت به آن دانشآموزان در معلمان ایجاد کرد و باعث شد که عملکرد همین دانشآموزانی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، بهتر از سایر دانشآموزان کلاسهایشان شود.
توجه داشته باشیم که تصورات و انتظارات ما از واقعیت نیز همچون خود واقعیت بر عملکرد ما تاثیر خواهند گذاشت و باید مراقبت بیشتری از آنها کرد.
@systemsthinking
#خطاهای_شناختی
اگر در مسابقات ورزشی شرکت کرده باشید، شاید مثل من این تجربه را داشتهاید که قبل از مسابقه حریف را قویتر از خودتان تصور کرده باشید و همین مساله باعث دلهره و اضطرابتان شده باشد و در نتیجه در آن مسابقه عملکرد ضعیفتری از خودتان به نمایش گذاشتهاید.
یا شاید پیش آمده باشد که تصور کردهاید یک نفر آدم بدی است و به خاطر این تصورتان، رفتارتان را با او عوض کردهاید و باعث شدهاید او هم در نهایت واکنش بدی نشان بدهد.
این قبیلمثالها مربوط به #پیشبینیهای_محقق_شونده (Self_Fulfilling Prophecies) است. ویژگی این پیش گوییها یا تصورات این است که در ابتدا لزوما حاوی اطلاعات درستی نیستند، ولی صرف باور اولیه به این اطلاعات نادرست، باعث میشود تا کارهایی انجام دهیم که همان تصور نادرست اولیه را در واقعیت محقق کند.
مثلا در دهه ۱۹۳۰ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
آیا ممکن است این مساله در ارتباط یک معلم با دانشآموزان کلاسش پیش بیاید؟!
به این مثال توجه کنید:
در مطالعهای، کارشناسان خبرهای به معلمها میگویند که تعدادی از دانشآموزان آنها عالی هستند، در حالی که آن دانشآموزان به صورت تصادفی انتخاب شده بودند.
اما همین نظر کارشناسان انتظارات و تصورات مثبتی نسبت به آن دانشآموزان در معلمان ایجاد کرد و باعث شد که عملکرد همین دانشآموزانی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، بهتر از سایر دانشآموزان کلاسهایشان شود.
توجه داشته باشیم که تصورات و انتظارات ما از واقعیت نیز همچون خود واقعیت بر عملکرد ما تاثیر خواهند گذاشت و باید مراقبت بیشتری از آنها کرد.
@systemsthinking
مرکز مشاغل ایران، کانالی برای اطلاع رسانی فرصتهای شغلی است.
اگر به دنبال آشنایی با فرصتهای شغلی هستید، یا کارفرمایی هستید که تمایل به اطلاع رسانی آگهیهای استخدامی دارید، این کانال میتواند برای شما مفید باشد.
https://news.1rj.ru/str/IranJobsCenterTehran
اگر به دنبال آشنایی با فرصتهای شغلی هستید، یا کارفرمایی هستید که تمایل به اطلاع رسانی آگهیهای استخدامی دارید، این کانال میتواند برای شما مفید باشد.
https://news.1rj.ru/str/IranJobsCenterTehran
مقام معظم رهبری در سخنرانی مورخ ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ فرمودند:
«از #مشکلات معیشتی مردم مطلعم. معتقدیم هیچ مشکل حلنشدنی در کشور وجود ندارد.»
من هم به این مساله عمیقا باور دارم و برای فهم بهتر، دو آموزه از تفکر سیستمی اضافه میکنم:
۱- «مشکلات امروز کشور [مانند بحران آب؛ ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری؛ بحران مالی صندوقهای بازنشستگی] ناشی از تصمیمهای غلط خودمان در گذشته هستند.»
۲- «با همان #مدل_ذهنی که مشکلات را ایجاد کردهایم، نمیتوانیم آنها را حل کنیم.»
برای حل مشکلات، باید آماده باشیم مدل ذهنیمان را تغییر دهیم.
t.me/systemsthinking
«از #مشکلات معیشتی مردم مطلعم. معتقدیم هیچ مشکل حلنشدنی در کشور وجود ندارد.»
من هم به این مساله عمیقا باور دارم و برای فهم بهتر، دو آموزه از تفکر سیستمی اضافه میکنم:
۱- «مشکلات امروز کشور [مانند بحران آب؛ ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری؛ بحران مالی صندوقهای بازنشستگی] ناشی از تصمیمهای غلط خودمان در گذشته هستند.»
۲- «با همان #مدل_ذهنی که مشکلات را ایجاد کردهایم، نمیتوانیم آنها را حل کنیم.»
برای حل مشکلات، باید آماده باشیم مدل ذهنیمان را تغییر دهیم.
t.me/systemsthinking
چه کسی از #سوت_زن ها مراقبت میکند؟
(مقدمه)
«آوردهاند که جماعتی از بوزنگان در کوهی بودند، چون شاه سیارگان بافق مغربی خرامید و جمال جهان آرای را بنقاب ظلام بپوشانید سپاه زنگ بغیبت او بر لشگر روم چیره گشت و شبی چون کار عاصی روز محشر درآمد. باد شمال عنان گشاده و رکاب گران کرده بر بوزنگان شبیخون آورد. بیچارگان از سرما رنجور شدند. پناهی میجستند، ناگاه یراعهای (کرم شبتابی) دیدند در طرفی اگنده، گمان بردند که آتش است، هیزم بران نهادند و میدمیدند.
برابر ایشان مرغی بود بر درخت بانگ میکرد که: آن آتش نیست. البته بدو التفات نمینمود. در این میان مردی آنجا رسید، مرغ را گفت: رنج مبر که بگفتار تو یار نباشند و تو رنجور گردی، و در تو تقدیم و تهذیب چنین کسان سعی پیوستن همچنانست که کسی شمشیر بر سنگ آزماید و شکر در زیر آب پنهان کند.
مرغ سخن وی نشنود و از درخت فرود آمد تا بوزنگان را حدیث یراعه بهتر معلوم کند، بگرفتند و سرش جدا کردند.»
کلیله و دمنه، باب الاسد و الثور
t.me/systemsthinking
(مقدمه)
«آوردهاند که جماعتی از بوزنگان در کوهی بودند، چون شاه سیارگان بافق مغربی خرامید و جمال جهان آرای را بنقاب ظلام بپوشانید سپاه زنگ بغیبت او بر لشگر روم چیره گشت و شبی چون کار عاصی روز محشر درآمد. باد شمال عنان گشاده و رکاب گران کرده بر بوزنگان شبیخون آورد. بیچارگان از سرما رنجور شدند. پناهی میجستند، ناگاه یراعهای (کرم شبتابی) دیدند در طرفی اگنده، گمان بردند که آتش است، هیزم بران نهادند و میدمیدند.
برابر ایشان مرغی بود بر درخت بانگ میکرد که: آن آتش نیست. البته بدو التفات نمینمود. در این میان مردی آنجا رسید، مرغ را گفت: رنج مبر که بگفتار تو یار نباشند و تو رنجور گردی، و در تو تقدیم و تهذیب چنین کسان سعی پیوستن همچنانست که کسی شمشیر بر سنگ آزماید و شکر در زیر آب پنهان کند.
مرغ سخن وی نشنود و از درخت فرود آمد تا بوزنگان را حدیث یراعه بهتر معلوم کند، بگرفتند و سرش جدا کردند.»
کلیله و دمنه، باب الاسد و الثور
t.me/systemsthinking
چه کسی از #سوتزن ها مراقبت میکند؟
وقتی همهجا آرام به نظر میرسد و همه مشغول به کارهای روزمره خودشان هستند، ناگهان سر و کله سوتزنها پیدا میشود.
#سوتزن ها چیزهایی میگویند و پرده از حقایقی بر میدارند که کسی تمایل به شنیدنش ندارد. فساد، حرکتهای غیر اخلاقی، تقلب، نقض قوانین، فعالیتهای منجر به تهدید منافع عمومی یا امنیت ملی، نمونههایی از مواردی هستند که سوتزنها در مورد آنها اطلاعرسانی میکنند.
وقتی یک سوتزن به آشکارسازی بیماریهای پنهان میپردازد، گروه، سازمان یا جامعهای که در آن قرار دارد، به ندیده گرفتن و انکار او و بیماری اعلام شده توسط او میپردازد و اگر انکار کافی نباشد، به او حمله میکند.
کسی نمیخواهد بپذیرد که فساد وجود دارد؛ که بحران اقتصادی وجود دارد؛ که بحران آب وجود دارد؛ که صندوقهای بازنشستگی و بانکها در معرض ورشکستگی هستند؛ که ...
در نتیجه سوتزنها اخراج میشوند؛ مجبور به استعفا میشوند؛ به تشویش اذهان عمومی متهم میشوند؛ به زندان میروند و ...
با این حال سوتزنی که مبتنی بر «نظارت همگانی» است، برای زندهماندن یک جامعه ضرورت دارد و به همین دلیل، بیش از ۲۵۰ سال است که قوانینی برای حمایت از سوتزنها در جهان وجود دارد.
به نظر میرسد جامعه ما به حمایت بیشتر از سوتزنها نیاز دارد. بدون چنین مراقبتی، ممکن است سوتزنها به حاشیه رانده شوند و بحرانها بر جامعه حکمرانی کنند.
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست
t.me/systemsthinking
وقتی همهجا آرام به نظر میرسد و همه مشغول به کارهای روزمره خودشان هستند، ناگهان سر و کله سوتزنها پیدا میشود.
#سوتزن ها چیزهایی میگویند و پرده از حقایقی بر میدارند که کسی تمایل به شنیدنش ندارد. فساد، حرکتهای غیر اخلاقی، تقلب، نقض قوانین، فعالیتهای منجر به تهدید منافع عمومی یا امنیت ملی، نمونههایی از مواردی هستند که سوتزنها در مورد آنها اطلاعرسانی میکنند.
وقتی یک سوتزن به آشکارسازی بیماریهای پنهان میپردازد، گروه، سازمان یا جامعهای که در آن قرار دارد، به ندیده گرفتن و انکار او و بیماری اعلام شده توسط او میپردازد و اگر انکار کافی نباشد، به او حمله میکند.
کسی نمیخواهد بپذیرد که فساد وجود دارد؛ که بحران اقتصادی وجود دارد؛ که بحران آب وجود دارد؛ که صندوقهای بازنشستگی و بانکها در معرض ورشکستگی هستند؛ که ...
در نتیجه سوتزنها اخراج میشوند؛ مجبور به استعفا میشوند؛ به تشویش اذهان عمومی متهم میشوند؛ به زندان میروند و ...
با این حال سوتزنی که مبتنی بر «نظارت همگانی» است، برای زندهماندن یک جامعه ضرورت دارد و به همین دلیل، بیش از ۲۵۰ سال است که قوانینی برای حمایت از سوتزنها در جهان وجود دارد.
به نظر میرسد جامعه ما به حمایت بیشتر از سوتزنها نیاز دارد. بدون چنین مراقبتی، ممکن است سوتزنها به حاشیه رانده شوند و بحرانها بر جامعه حکمرانی کنند.
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست
t.me/systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
در شرايطی كه امكان وصول به قضاوتی عادلانه برای همه كس وجود ندارد، اين مطلقا مهم نيست كه ديگران ما را چگونه #قضاوت میکنند بلكه مهم اين است كه ما، در خلوتی سرشار از #صداقت، و در نهايت قلبمان، خويشتن را چگونه داوری میکنیم.
عزيز من!
هركس كه کاری میکند، هر قدر هم كوچك، در معرض خشم کسانیست كه كاری نمیکنند.
هركس كه چيزی را میسازد- حتی لانهی فروريختهی يك جفت قمری را – منفور همهی کسانیست كه اهل ساختن نيستند.
و هر كس كه چیزی را #تغيير میدهد – فقط به قدر جا به جا كردن يك گلدان، كه گاه درون آن ممكن است در سايه بپوسد و بميرد – بايد در انتظار سنگباران همهی كسانی باشد كه عاشق توقفاند و ايستايی و سكون.
و بيش از اینها، انسان، حتی اگر #حضور داشته باشد، و بر اين حضور، مصر باشد، ناگزير، تير تنگ نظریهای كسانی كه عدم حضور خود را احساس میکنند، و تربيت، ايشان را اسير رذالت ساخته، به او میخورد.
ما تا زمانی كه میکوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت كنيم، از قضاوت ديگران نخواهيم ترسيد و نخواهيم رنجيد.
🗂 #کتاب چهل نامهی کوتاه به همسرم #نویسنده نادر ابراهیمی #نشر روزبهان
@systemsthinking
در شرايطی كه امكان وصول به قضاوتی عادلانه برای همه كس وجود ندارد، اين مطلقا مهم نيست كه ديگران ما را چگونه #قضاوت میکنند بلكه مهم اين است كه ما، در خلوتی سرشار از #صداقت، و در نهايت قلبمان، خويشتن را چگونه داوری میکنیم.
عزيز من!
هركس كه کاری میکند، هر قدر هم كوچك، در معرض خشم کسانیست كه كاری نمیکنند.
هركس كه چيزی را میسازد- حتی لانهی فروريختهی يك جفت قمری را – منفور همهی کسانیست كه اهل ساختن نيستند.
و هر كس كه چیزی را #تغيير میدهد – فقط به قدر جا به جا كردن يك گلدان، كه گاه درون آن ممكن است در سايه بپوسد و بميرد – بايد در انتظار سنگباران همهی كسانی باشد كه عاشق توقفاند و ايستايی و سكون.
و بيش از اینها، انسان، حتی اگر #حضور داشته باشد، و بر اين حضور، مصر باشد، ناگزير، تير تنگ نظریهای كسانی كه عدم حضور خود را احساس میکنند، و تربيت، ايشان را اسير رذالت ساخته، به او میخورد.
ما تا زمانی كه میکوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت كنيم، از قضاوت ديگران نخواهيم ترسيد و نخواهيم رنجيد.
🗂 #کتاب چهل نامهی کوتاه به همسرم #نویسنده نادر ابراهیمی #نشر روزبهان
@systemsthinking
رازهای موفقیت دبی (2)
📗
(مقدمه و بخش یکم را اینجا بخوانید: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1202)
📗
ب- تبدیل تهدیدها به فرصتها
آن داستان مشهور را شنیدهاید که دو شرکت فروش کفش، دو مامور بازاریابی به قبایل افریقایی فرستادند. یکی تلگراف فرستاد که اینجا اوضاع برای شرکت ما خیلی بد است. چون هیچکس کفش نمیپوشد. دیگری تلگراف فرستاد که اینجا موقعیتی عالی داریم. چون هیچکس کفش ندارد. این داستان ساده بهخوبی تفاوت نگرش را نشان میدهد. مدیران و مسئولان دبی، استاد تبدیل تهدید به فرصت هستند. در واقع آنها به هر مسالهای به این شکل نگاه میکنند که از این مشکل چگونه به نفع دبی استفاده کنیم؟
*
چند مثال میزنم:
صورت مسئله: هوای گرم و شرجی تابستان دبی غیرقابل تحمل است.
تهدید (دیدگاه اکثریت): در این هوای گرم مسافری به شهر ما نمیآید.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): فستیوال تابستانی با قیمتها و شرایط هیجانانگیز برگزار میکنیم و مردم را در گرما به دبی میکشانیم.
*
صورت مسئله: هیچ جاذبهی گردشگری قدیمی نداریم. کشور امارات تاریخ و قدمتی ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثریت): موفقیتی در انتظار ما نیست.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): جاذبهی گردشگری میسازیم. اگر زمان حال ما باشکوه باشد، میتوان گذشته را فراموش کرد.
*
صورت مسئله: امارات فاقد کوه و جنگل و رودخانه است.
تهدید (دیدگاه اکثریت): چه کسی به این سرزمین خشک میآید؟
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): صحرا که داریم. تورهای جذاب سافاری برگزار میکنیم. ساحل دریا را به بهترین امکانات و زیباترین گردشگاههای مصنوعی مجهز میکنیم.
*
صورت مسئله: امارات برف و باران ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثریت): مشکل آب داریم. مشکل آبیاری داریم.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): آب دریا را شیرین میکنیم. به شهروندان خدمات بسیار مناسب آبرسانی میدهیم و هزینهی آن را به شکل کامل میگیریم. با آبیاری قطرهای، این شهر را کاملا سبز و سرزنده نگاه میداریم. چه خوب که برف و باران نیست. چهار فصل سال میتوانیم گردشگرانی از کشورهای سردسیر اروپا و روسیه و ... داشته باشیم. میتوانیم از خورشیدی که همیشه داریم انرژی بگیریم و ... پیست اسکی مصنوعی با بارش برف مصنوعی میسازیم که تبدیل به جاذبهی گردشگری شود.
*
صورت مسئله: نیروی متخصص و نیروی کار نداریم.
تهدید (دیدگاه اکثریت): بدون نیروی کار کشور پیشرفت نمیکند.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): قوانین مهاجرتی مشخصی وضع میکنیم که هم برای ما و هم برای مهاجران سود داشته باشید. از نیروی کار ارزان آسیا (هند، پاکستان، فیلیپین ...) برای توسعهی دبی استفاده میکنیم. بهترین متخصصان کشورهای پیشرفته را با بهترین حقوق و مزایا دعوت میکنیم که برای توسعهی دبی برنامهریزی کنند.
*
صورت مسئله: شناختهشده نیستیم. پول نداریم. (البته این مساله مربوط به 30 سال پیش دبی بود.)
تهدید (دیدگاه اکثریت): باید با این بدبختی روبهرو شویم. چارهای نیست.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): با تکنیکهای علمی دبی را به یک برند تبدیل میکنیم. نماد میسازیم. میزبان مسابقات معتبر ورزشی میشویم. فستیوالها و نمایشگاههای علمی و هنری (gitex، arab health) و ... برگزار میکنیم. با حذف مالیات، سرمایهگذاران و شرکتهای معتبر خارجی را جذب میکنیم.
*
دهها مثال دیگر میتوانم بزنم. ولی اگر در خانه کس است، یک حرف بس است. هریک از ما در زندگی شخصی، در شهر خود، در اجتماع خود کافی است این باور ارزشمند را سرلوحهی کار خود قرار دهد که:
«مشکل اهمیت ندارد، نحوهی برخورد ما با مشکل است که اهمیت دارد.»
باور صحیح و سازنده میتواند هر #تهدید را به یک #فرصت تبدیل کند و این مهارتی است که مدیران دبی بهخوبی آن را فراگرفتهاند.
(ادامه دارد ...)
#رازهای_موفقیت_دبی #دبی
علی اکبر کاویانی
@systemsthinking
📗
(مقدمه و بخش یکم را اینجا بخوانید: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1202)
📗
ب- تبدیل تهدیدها به فرصتها
آن داستان مشهور را شنیدهاید که دو شرکت فروش کفش، دو مامور بازاریابی به قبایل افریقایی فرستادند. یکی تلگراف فرستاد که اینجا اوضاع برای شرکت ما خیلی بد است. چون هیچکس کفش نمیپوشد. دیگری تلگراف فرستاد که اینجا موقعیتی عالی داریم. چون هیچکس کفش ندارد. این داستان ساده بهخوبی تفاوت نگرش را نشان میدهد. مدیران و مسئولان دبی، استاد تبدیل تهدید به فرصت هستند. در واقع آنها به هر مسالهای به این شکل نگاه میکنند که از این مشکل چگونه به نفع دبی استفاده کنیم؟
*
چند مثال میزنم:
صورت مسئله: هوای گرم و شرجی تابستان دبی غیرقابل تحمل است.
تهدید (دیدگاه اکثریت): در این هوای گرم مسافری به شهر ما نمیآید.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): فستیوال تابستانی با قیمتها و شرایط هیجانانگیز برگزار میکنیم و مردم را در گرما به دبی میکشانیم.
*
صورت مسئله: هیچ جاذبهی گردشگری قدیمی نداریم. کشور امارات تاریخ و قدمتی ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثریت): موفقیتی در انتظار ما نیست.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): جاذبهی گردشگری میسازیم. اگر زمان حال ما باشکوه باشد، میتوان گذشته را فراموش کرد.
*
صورت مسئله: امارات فاقد کوه و جنگل و رودخانه است.
تهدید (دیدگاه اکثریت): چه کسی به این سرزمین خشک میآید؟
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): صحرا که داریم. تورهای جذاب سافاری برگزار میکنیم. ساحل دریا را به بهترین امکانات و زیباترین گردشگاههای مصنوعی مجهز میکنیم.
*
صورت مسئله: امارات برف و باران ندارد.
تهدید (دیدگاه اکثریت): مشکل آب داریم. مشکل آبیاری داریم.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): آب دریا را شیرین میکنیم. به شهروندان خدمات بسیار مناسب آبرسانی میدهیم و هزینهی آن را به شکل کامل میگیریم. با آبیاری قطرهای، این شهر را کاملا سبز و سرزنده نگاه میداریم. چه خوب که برف و باران نیست. چهار فصل سال میتوانیم گردشگرانی از کشورهای سردسیر اروپا و روسیه و ... داشته باشیم. میتوانیم از خورشیدی که همیشه داریم انرژی بگیریم و ... پیست اسکی مصنوعی با بارش برف مصنوعی میسازیم که تبدیل به جاذبهی گردشگری شود.
*
صورت مسئله: نیروی متخصص و نیروی کار نداریم.
تهدید (دیدگاه اکثریت): بدون نیروی کار کشور پیشرفت نمیکند.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): قوانین مهاجرتی مشخصی وضع میکنیم که هم برای ما و هم برای مهاجران سود داشته باشید. از نیروی کار ارزان آسیا (هند، پاکستان، فیلیپین ...) برای توسعهی دبی استفاده میکنیم. بهترین متخصصان کشورهای پیشرفته را با بهترین حقوق و مزایا دعوت میکنیم که برای توسعهی دبی برنامهریزی کنند.
*
صورت مسئله: شناختهشده نیستیم. پول نداریم. (البته این مساله مربوط به 30 سال پیش دبی بود.)
تهدید (دیدگاه اکثریت): باید با این بدبختی روبهرو شویم. چارهای نیست.
فرصت (دیدگاه مدیران دبی): با تکنیکهای علمی دبی را به یک برند تبدیل میکنیم. نماد میسازیم. میزبان مسابقات معتبر ورزشی میشویم. فستیوالها و نمایشگاههای علمی و هنری (gitex، arab health) و ... برگزار میکنیم. با حذف مالیات، سرمایهگذاران و شرکتهای معتبر خارجی را جذب میکنیم.
*
دهها مثال دیگر میتوانم بزنم. ولی اگر در خانه کس است، یک حرف بس است. هریک از ما در زندگی شخصی، در شهر خود، در اجتماع خود کافی است این باور ارزشمند را سرلوحهی کار خود قرار دهد که:
«مشکل اهمیت ندارد، نحوهی برخورد ما با مشکل است که اهمیت دارد.»
باور صحیح و سازنده میتواند هر #تهدید را به یک #فرصت تبدیل کند و این مهارتی است که مدیران دبی بهخوبی آن را فراگرفتهاند.
(ادامه دارد ...)
#رازهای_موفقیت_دبی #دبی
علی اکبر کاویانی
@systemsthinking
ماه رجب آمد
تبریک عید میلاد امام محمد باقر (ع) ☘
رجب ماه صلح است
و بهار امسال با ماه صلح شروع شده
امیدوارم سالی همراه با عقلانیت، صلح و امید برای خودمان و دیگران بسازیم 😊
@systemsthinking
تبریک عید میلاد امام محمد باقر (ع) ☘
رجب ماه صلح است
و بهار امسال با ماه صلح شروع شده
امیدوارم سالی همراه با عقلانیت، صلح و امید برای خودمان و دیگران بسازیم 😊
@systemsthinking
درسهایی از تفکر سیستمی
#الگوهای_تفکر_سیستمی
الگوی #انتقال_فشار از راه حل اساسی به راه حل موقت
اسلایدهای این درس به تدریج بارگزاری خواهند شد...
t.me/systemsthinking
#الگوهای_تفکر_سیستمی
الگوی #انتقال_فشار از راه حل اساسی به راه حل موقت
اسلایدهای این درس به تدریج بارگزاری خواهند شد...
t.me/systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید دوم
«راه حل موقت» به نشانه مشکل توجه دارد و آن را از بین میبرد...
@systemsthinking
اسلاید دوم
«راه حل موقت» به نشانه مشکل توجه دارد و آن را از بین میبرد...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید سوم
پیدا کردن و اجرای راهحلهای اساسی معمولا سختتر از راهحلهای موقت است و نتیجه آنها هم معمولا با تاخیر دیده میشود...
@systemsthinking
اسلاید سوم
پیدا کردن و اجرای راهحلهای اساسی معمولا سختتر از راهحلهای موقت است و نتیجه آنها هم معمولا با تاخیر دیده میشود...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید پنجم
فشار برای از بین بردن نشانه مشکل، باعث افزایش تمایل به استفاده از راه حل موقت می شود...
@systemsthinking
اسلاید پنجم
فشار برای از بین بردن نشانه مشکل، باعث افزایش تمایل به استفاده از راه حل موقت می شود...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید ششم
در حالی که نشانه مشکل رفع شده و افراد به کارهای دیگر مشغول هستند، با گذشت زمان ریشه مشکل گسترش پیدا میکند...
@systemsthinking
اسلاید ششم
در حالی که نشانه مشکل رفع شده و افراد به کارهای دیگر مشغول هستند، با گذشت زمان ریشه مشکل گسترش پیدا میکند...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید هفتم
راه حلهای موقت ممکن است پیامدهای ناخواستهای داشته باشند...
@systemsthinking
اسلاید هفتم
راه حلهای موقت ممکن است پیامدهای ناخواستهای داشته باشند...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید هشتم
یکی از پیامدهای ناخواسته راه حل موقت ممکن است کاهش توان انجام اقدامات اساسی باشد...
@systemsthinking
اسلاید هشتم
یکی از پیامدهای ناخواسته راه حل موقت ممکن است کاهش توان انجام اقدامات اساسی باشد...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید نهم
شکل گیری دو حلقه تعدیلی و دو حلقه تقویتی.
کدام حلقه کنترل سیستم را به دست خواهد گرفت...؟
@systemsthinking
اسلاید نهم
شکل گیری دو حلقه تعدیلی و دو حلقه تقویتی.
کدام حلقه کنترل سیستم را به دست خواهد گرفت...؟
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید دهم
مثال: کسری نقدینگی
برای مواجهه با کسری نقدینگی، قرض میگیریم یا هزینه و درآمد را تنظیم میکنیم؟
@systemsthinking
اسلاید دهم
مثال: کسری نقدینگی
برای مواجهه با کسری نقدینگی، قرض میگیریم یا هزینه و درآمد را تنظیم میکنیم؟
@systemsthinking