#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید دوم
«راه حل موقت» به نشانه مشکل توجه دارد و آن را از بین میبرد...
@systemsthinking
اسلاید دوم
«راه حل موقت» به نشانه مشکل توجه دارد و آن را از بین میبرد...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید سوم
پیدا کردن و اجرای راهحلهای اساسی معمولا سختتر از راهحلهای موقت است و نتیجه آنها هم معمولا با تاخیر دیده میشود...
@systemsthinking
اسلاید سوم
پیدا کردن و اجرای راهحلهای اساسی معمولا سختتر از راهحلهای موقت است و نتیجه آنها هم معمولا با تاخیر دیده میشود...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید پنجم
فشار برای از بین بردن نشانه مشکل، باعث افزایش تمایل به استفاده از راه حل موقت می شود...
@systemsthinking
اسلاید پنجم
فشار برای از بین بردن نشانه مشکل، باعث افزایش تمایل به استفاده از راه حل موقت می شود...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید ششم
در حالی که نشانه مشکل رفع شده و افراد به کارهای دیگر مشغول هستند، با گذشت زمان ریشه مشکل گسترش پیدا میکند...
@systemsthinking
اسلاید ششم
در حالی که نشانه مشکل رفع شده و افراد به کارهای دیگر مشغول هستند، با گذشت زمان ریشه مشکل گسترش پیدا میکند...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید هفتم
راه حلهای موقت ممکن است پیامدهای ناخواستهای داشته باشند...
@systemsthinking
اسلاید هفتم
راه حلهای موقت ممکن است پیامدهای ناخواستهای داشته باشند...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید هشتم
یکی از پیامدهای ناخواسته راه حل موقت ممکن است کاهش توان انجام اقدامات اساسی باشد...
@systemsthinking
اسلاید هشتم
یکی از پیامدهای ناخواسته راه حل موقت ممکن است کاهش توان انجام اقدامات اساسی باشد...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید نهم
شکل گیری دو حلقه تعدیلی و دو حلقه تقویتی.
کدام حلقه کنترل سیستم را به دست خواهد گرفت...؟
@systemsthinking
اسلاید نهم
شکل گیری دو حلقه تعدیلی و دو حلقه تقویتی.
کدام حلقه کنترل سیستم را به دست خواهد گرفت...؟
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید دهم
مثال: کسری نقدینگی
برای مواجهه با کسری نقدینگی، قرض میگیریم یا هزینه و درآمد را تنظیم میکنیم؟
@systemsthinking
اسلاید دهم
مثال: کسری نقدینگی
برای مواجهه با کسری نقدینگی، قرض میگیریم یا هزینه و درآمد را تنظیم میکنیم؟
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید یازدهم
مثال: کسری نقدینگی
راه حل استقراض که در کوتاه مدت کسری نقدینگی را از بین میبرد، در بلند مدت از دو مسیر کسری نقدینگی را افزایش میدهد.
@systemsthinking
اسلاید یازدهم
مثال: کسری نقدینگی
راه حل استقراض که در کوتاه مدت کسری نقدینگی را از بین میبرد، در بلند مدت از دو مسیر کسری نقدینگی را افزایش میدهد.
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید دوازدهم
مثال: کسری نقدینگی
بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده، خرج بیست...
چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن...
@systemsthinking
اسلاید دوازدهم
مثال: کسری نقدینگی
بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده، خرج بیست...
چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید سیزدهم
مثال: اعتراضات خیابانی
برای مواجهه با اعتراضات خیابانی، به سرکوب اعتراضات میپردازیم یا برای اصلاح امور کشور تلاش میکنیم...؟
@systemsthinking
اسلاید سیزدهم
مثال: اعتراضات خیابانی
برای مواجهه با اعتراضات خیابانی، به سرکوب اعتراضات میپردازیم یا برای اصلاح امور کشور تلاش میکنیم...؟
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید چهاردهم
مثال: اعتراضات خیابانی
سرکوب اعتراضات، اگرچه در کوتاه مدت نشانه مشکل را رفع میکند، اما در بلند مدت از دو مسیر اعتراضات را تشدید میکند...
@systemsthinking
اسلاید چهاردهم
مثال: اعتراضات خیابانی
سرکوب اعتراضات، اگرچه در کوتاه مدت نشانه مشکل را رفع میکند، اما در بلند مدت از دو مسیر اعتراضات را تشدید میکند...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید پانزدهم
مثالهای دیگری از این الگو: استفاده از مسکن، تنبیه، اجبار و فیلترینگ به عنوان راه حل موقت...
@systemsthinking
اسلاید پانزدهم
مثالهای دیگری از این الگو: استفاده از مسکن، تنبیه، اجبار و فیلترینگ به عنوان راه حل موقت...
@systemsthinking
#الگوی_انتقال_فشار
اسلاید شانزدهم
راهکارهای تفکر سیستمی برای مواجهه با الگوی انتقال فشار
@systemsthinking
اسلاید شانزدهم
راهکارهای تفکر سیستمی برای مواجهه با الگوی انتقال فشار
@systemsthinking
پایان درس الگوی #انتقال_فشار از راه حل اساسی به راه حل موقت
اگرچه این درس در قالب ۱۶ اسلاید ارایه شده و با مرور این اسلایدها میتوانید ساختار این الگو را بشناسید، مواجهه با این الگو پیچیدگیهای بسیاری دارد که در عمل مانع از یادگیری و پرهیز از آسیبهای ذکر شده میشود:
۱- در بسیاری از موارد نشانه مشکل با ریشه مشکل اشتباه گرفته میشود. در نتیجه راه حلی که نشانه مشکل را هدف گرفته است و در واقع راه حل موقت است، به عنوان راه حل اساسی معرفی میشود.
۲- فشار دیگران برای از بین بردن نشانه مشکل، بهانهای برای توجیه استفاده از راه حل موقت میشود.
۳- تمایل داریم عوارض جانبی راه حل موقت را ناچیز ارزیابی کنیم.
نتیجه این است که معمولا حتی کسانی که با این الگو آشنایی دارند، در دام این الگو میافتند و دچار بحرانهای فزاینده میشوند.
t.me/systemsthinking
اگرچه این درس در قالب ۱۶ اسلاید ارایه شده و با مرور این اسلایدها میتوانید ساختار این الگو را بشناسید، مواجهه با این الگو پیچیدگیهای بسیاری دارد که در عمل مانع از یادگیری و پرهیز از آسیبهای ذکر شده میشود:
۱- در بسیاری از موارد نشانه مشکل با ریشه مشکل اشتباه گرفته میشود. در نتیجه راه حلی که نشانه مشکل را هدف گرفته است و در واقع راه حل موقت است، به عنوان راه حل اساسی معرفی میشود.
۲- فشار دیگران برای از بین بردن نشانه مشکل، بهانهای برای توجیه استفاده از راه حل موقت میشود.
۳- تمایل داریم عوارض جانبی راه حل موقت را ناچیز ارزیابی کنیم.
نتیجه این است که معمولا حتی کسانی که با این الگو آشنایی دارند، در دام این الگو میافتند و دچار بحرانهای فزاینده میشوند.
t.me/systemsthinking
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیانت صاحبان قدرت و ثروت برای استفاده از رانت ارزی
شاید به نظر برسد تصمیمهای ارزی دولت از سر ناآگاهیاست. ما هم همچنان به همین امید هستیم و گاهی مطالبی تحلیلی به همین امید و البته بیشتر برای آگاهی عموم مردم مینویسیم.
با این حال اگر به تکرار تصمیمهای اشتباه ارزی در دولتهای مختلف نگاه کنیم و بعد از خودمان بپرسیم که چه کسی از این اشتباهات منتفع میشود، مسیر دیگری برای بررسی گشوده میشود.
سالها پیش عضو یکی از اتاقهای مشترک بازرگانی بودم. در جلسات کمیسیونها، رییس اتاق که فرد بسیار پر نفوذی بود، اصرار داشت که راهحل مسایل کشور کاهش #نرخ_ارز است و وظیفه اتاق است که در این زمینه رایزنی کند. در جلسات متعدد و با اثباتهای مختلف نشان دادم که نرخ ارز در شرایط موجود واقعی نیست و باید افزایش پیدا کند. با این حال ایشان بر موضع خود اصرار داشتند و بعد هم در یک جلسه نمایشی اعضای اتاق را جمع کردند و ضمن یک سخنرانی یکطرفه دو ساعته، زمینه یک پوشش رسانهای را فراهم کردند و در رسانهها اعلام کردند که اعضای اتاق پیشنهاد کاهش نرخ ارز را مطرح کردهاند.
وقتی به ایشان گفتم با فرض کاهش نرخ ارز، تقاضا برای آن افزایش خواهد یافت و ارز به این مقدار در دسترس نیست، سخنی گفتند که از نقشه شومشان برای #اقتصاد_ایران پرده برداشت.
گفتند: بله، من هم میدانم که اینقدر ارز موجود نیست، برای همین باید پرداخت ارز را مدیریت کنیم و آنگاه ما خواهیم گفت که این ارز ارزان به چه کسی پرداخت شود.
دلیل اصرار ایشان بر کاهش نرخ ارز خیلی ساده بود. کاهش نرخ ارز رانتی ایجاد میکند که تنها افراد ذینفوذی مثل ایشان میتوانند از آن استفاده کنند. ارزش این رانت در حال حاضر به ازای هر دلار ۱۳۰۰ تومان است (فاصله دلار ۵ هزار تومانی بازار آزاد و دلار ۳۷۰۰ تومانی بانک مرکزی). یعنی ۳۵ درصد سود خالص برای کسی که بتواند به این رانت دسترسی پیدا کند. یعنی ماهیانه چند هزار میلیارد تومان ناقابل که به جیب افراد ذینفوذ میرود؛ این افراد ذینفوذ حاضر هستند به هر اقدام ناجوانمردانهای دست بزنند تا چنین رانتی را به دست آورند.
به این ترتیب به بهانه حفظ ارزش پول ملی، زمینه برای فریب مردم و دولت فراهم میشود و بانک مرکزی که پنج سال پیش در ابتدای دولت یازدهم اعلام کرد که حذف دلار دو نرخی را در دستور کار دارد، همچنان به بهانههایی از این کار طفره میرود و نتیجه این است که مردم با بیچارگی با دلار چند نرخی مواجه هستند و کسی نمیداند که بالاخره نرخ دلار چقدر است.
آن افراد ذینفوذ هم که دکانهای مختلفی به نام تولید کننده داخلی برای خودشان ساختهاند، رانتهای ایجاد شده را میخورند و به ریش من و شما و بانک مرکزی و دولت میخندند.
شاید ذکر این نکته هم لازم باشد که دست تولیدکننده واقعی به چنین ارزهایی نخواهد رسید و آنها هم مثل دیگران مجبور هستند از بازار آزاد ارز تهیه کنند.
در چنین شرایطی مهمترین #مطالبه ارزی مردم و نمایندگان مردم از دولت، باید تک نرخی کردن ارز باشد.
دولت محترم: ارز را به صاحبان قدرت و ثروت به همان قیمتی بدهید، که به مردم عادی میفروشید.
t.me/systemsthinking
شاید به نظر برسد تصمیمهای ارزی دولت از سر ناآگاهیاست. ما هم همچنان به همین امید هستیم و گاهی مطالبی تحلیلی به همین امید و البته بیشتر برای آگاهی عموم مردم مینویسیم.
با این حال اگر به تکرار تصمیمهای اشتباه ارزی در دولتهای مختلف نگاه کنیم و بعد از خودمان بپرسیم که چه کسی از این اشتباهات منتفع میشود، مسیر دیگری برای بررسی گشوده میشود.
سالها پیش عضو یکی از اتاقهای مشترک بازرگانی بودم. در جلسات کمیسیونها، رییس اتاق که فرد بسیار پر نفوذی بود، اصرار داشت که راهحل مسایل کشور کاهش #نرخ_ارز است و وظیفه اتاق است که در این زمینه رایزنی کند. در جلسات متعدد و با اثباتهای مختلف نشان دادم که نرخ ارز در شرایط موجود واقعی نیست و باید افزایش پیدا کند. با این حال ایشان بر موضع خود اصرار داشتند و بعد هم در یک جلسه نمایشی اعضای اتاق را جمع کردند و ضمن یک سخنرانی یکطرفه دو ساعته، زمینه یک پوشش رسانهای را فراهم کردند و در رسانهها اعلام کردند که اعضای اتاق پیشنهاد کاهش نرخ ارز را مطرح کردهاند.
وقتی به ایشان گفتم با فرض کاهش نرخ ارز، تقاضا برای آن افزایش خواهد یافت و ارز به این مقدار در دسترس نیست، سخنی گفتند که از نقشه شومشان برای #اقتصاد_ایران پرده برداشت.
گفتند: بله، من هم میدانم که اینقدر ارز موجود نیست، برای همین باید پرداخت ارز را مدیریت کنیم و آنگاه ما خواهیم گفت که این ارز ارزان به چه کسی پرداخت شود.
دلیل اصرار ایشان بر کاهش نرخ ارز خیلی ساده بود. کاهش نرخ ارز رانتی ایجاد میکند که تنها افراد ذینفوذی مثل ایشان میتوانند از آن استفاده کنند. ارزش این رانت در حال حاضر به ازای هر دلار ۱۳۰۰ تومان است (فاصله دلار ۵ هزار تومانی بازار آزاد و دلار ۳۷۰۰ تومانی بانک مرکزی). یعنی ۳۵ درصد سود خالص برای کسی که بتواند به این رانت دسترسی پیدا کند. یعنی ماهیانه چند هزار میلیارد تومان ناقابل که به جیب افراد ذینفوذ میرود؛ این افراد ذینفوذ حاضر هستند به هر اقدام ناجوانمردانهای دست بزنند تا چنین رانتی را به دست آورند.
به این ترتیب به بهانه حفظ ارزش پول ملی، زمینه برای فریب مردم و دولت فراهم میشود و بانک مرکزی که پنج سال پیش در ابتدای دولت یازدهم اعلام کرد که حذف دلار دو نرخی را در دستور کار دارد، همچنان به بهانههایی از این کار طفره میرود و نتیجه این است که مردم با بیچارگی با دلار چند نرخی مواجه هستند و کسی نمیداند که بالاخره نرخ دلار چقدر است.
آن افراد ذینفوذ هم که دکانهای مختلفی به نام تولید کننده داخلی برای خودشان ساختهاند، رانتهای ایجاد شده را میخورند و به ریش من و شما و بانک مرکزی و دولت میخندند.
شاید ذکر این نکته هم لازم باشد که دست تولیدکننده واقعی به چنین ارزهایی نخواهد رسید و آنها هم مثل دیگران مجبور هستند از بازار آزاد ارز تهیه کنند.
در چنین شرایطی مهمترین #مطالبه ارزی مردم و نمایندگان مردم از دولت، باید تک نرخی کردن ارز باشد.
دولت محترم: ارز را به صاحبان قدرت و ثروت به همان قیمتی بدهید، که به مردم عادی میفروشید.
t.me/systemsthinking
فوت و فن اژدها کشی برای مقابله با اژدهای هفت سر #فساد
قسمت اول: رشوه و باج
طی سالیان گذشته همواره فساد فزاینده به عنوان یکی از بزرگترین بحرانهای کشور عنوان شده است. هرچند با تاسف فراوان، وجود آن تا سالها انکار شد و همین انکار، فرصت رشد بیشتری به فساد داد.
مراجعان به گمرک، شهرداری، قوه قضاییه، ادارات امور مالیاتی، سازمان برنامه و بودجه، بانکها، پیمانکارانی که با دولت کار میکنند، قطعه سازانی که با خودروسازها کار میکنند و بسیاری موارد دیگر، همه روزه با اژدهای هفت سر فساد دست به گریبان هستند و برای هر کاری تشویق به پرداخت رشوه یا محکوم به پرداخت باج میشوند.
لغت شناسی: من لغت رشوه را برای جایی به کار میبرم که پرداخت کننده رشوه، برای پیشبرد کاری غیر قانونی یا تخصیص منفعتی غیر موجه، مبلغی پرداخت میکند تا رشوه گیرنده، چشمانش را روی هم بگذارد و «غیر» قانونی را ندیده بگیرد یا منافع غیر مشروع را در اختیار رشوه دهنده قرار دهد. لغت باج را هم برای جایی به کار میبرم که برای انجام کاری قانونی و دریافت حق مسلم، باج گیرنده اعلام میکند که درصورت عدم پرداخت باج، جلوی انجام کار و احقاق حق را خواهد گرفت.
بسیاری از افراد خوش فکر و توانمند با خستگی از جنگ با اژدهای فساد، به کناری رفتهاند یا کشور را ترک کردهاند تا از فعالیتهایی که آنها را با این اژدها روبرو میکند دور باشند. بعضیها هم در مواجهه با این اژدها، اسیر جادوی او شدهاند و خودشان به خیل سپاهیان اژدهای فساد پیوستهاند.
سوال اصلی و کلید حل مساله:
- اژدهای فساد چگونه تنفس میکند و از چه چیزی تغذیه میکند؟
پاسخ: فساد از نوع رشوه و باج، از پولی که پرداختکنندگان رشوه و باج میپردازند، تغذیه میکند و در فضایی میتواند تنفس کند که:
۱- شرایط تصمیمگیری وجود دارد.
۲- قدرت تصمیمگیری به فرد یا گروهی داده شده.
۳- قوانین و آییننامهها متعارض و مبهم هستند و شفافیت وجود ندارد.
۴- فرد خطاکار احساس امنیت میکند و کسی که از او باج خواسته شده، از آشکار کردن این درخواست، احساس نا امنی میکند.
شرح کامل فوت و فن مبارزه با این اژدها مفصل است و تنها به دو پیشنهاد که بیشترین اثرگذاری را دارند اکتفا میکنم.
یک #پیشنهاد به حکومت:
- روی اولین مسیر تنفس اژدها تمرکز کنید و آن را مسدود کنید. برای این کار، تعداد موقعیتهای تصمیمگیری توسط کارکنان حکومتی را کاهش دهید.
از هر وزارتخانه و سازمان و نهادی بخواهید گزارشی در مورد مهمترین موقعیتهای تصمیمگیری و راهکارهای حذف آن موقعیتها ارایهکند.
شرحش طولانی میشود. یک مثال میزنم:
-- برای تعیین مبلغ مالیات، به مردم اعتماد کنید نه به ممیز مالیاتی. از اصناف و مشاغل در ساختاری روشن، مبلغی را که خودشان اعلام میکنند به عنوان مالیات دریافت کنید نه مبلغی که ممیز مالیاتی بخواهد تشخیص بدهد. ممکن است گروه معدودی به خطا اظهار کنند، اما جمع مبلغی که به عنوان مالیات دریافت میشود، اگر بیشتر نشود، قطعا برای خزانه کشور با برکتتر خواهد بود.
یک #پیشنهاد به مردم:
- به اژدها غذا ندهید.
پرداخت رشوه و باج، شاید در کوتاه مدت، مشکل شما را حل کند، اما در بلندمدت آینده شما و فرزندانتان را تباه خواهد کرد.
هرچه به این اژدها غذا دهید، بزرگتر و حریصتر خواهد شد و غذای بیشتری از شما طلب خواهد کرد.
دقیقا خود شما کسی باشید که حاضر است سختی کوتاه مدت را به جان بخرد تا فساد را تضعیف کند و #امید را به ایران برگرداند.
t.me/systemsthinking
قسمت اول: رشوه و باج
طی سالیان گذشته همواره فساد فزاینده به عنوان یکی از بزرگترین بحرانهای کشور عنوان شده است. هرچند با تاسف فراوان، وجود آن تا سالها انکار شد و همین انکار، فرصت رشد بیشتری به فساد داد.
مراجعان به گمرک، شهرداری، قوه قضاییه، ادارات امور مالیاتی، سازمان برنامه و بودجه، بانکها، پیمانکارانی که با دولت کار میکنند، قطعه سازانی که با خودروسازها کار میکنند و بسیاری موارد دیگر، همه روزه با اژدهای هفت سر فساد دست به گریبان هستند و برای هر کاری تشویق به پرداخت رشوه یا محکوم به پرداخت باج میشوند.
لغت شناسی: من لغت رشوه را برای جایی به کار میبرم که پرداخت کننده رشوه، برای پیشبرد کاری غیر قانونی یا تخصیص منفعتی غیر موجه، مبلغی پرداخت میکند تا رشوه گیرنده، چشمانش را روی هم بگذارد و «غیر» قانونی را ندیده بگیرد یا منافع غیر مشروع را در اختیار رشوه دهنده قرار دهد. لغت باج را هم برای جایی به کار میبرم که برای انجام کاری قانونی و دریافت حق مسلم، باج گیرنده اعلام میکند که درصورت عدم پرداخت باج، جلوی انجام کار و احقاق حق را خواهد گرفت.
بسیاری از افراد خوش فکر و توانمند با خستگی از جنگ با اژدهای فساد، به کناری رفتهاند یا کشور را ترک کردهاند تا از فعالیتهایی که آنها را با این اژدها روبرو میکند دور باشند. بعضیها هم در مواجهه با این اژدها، اسیر جادوی او شدهاند و خودشان به خیل سپاهیان اژدهای فساد پیوستهاند.
سوال اصلی و کلید حل مساله:
- اژدهای فساد چگونه تنفس میکند و از چه چیزی تغذیه میکند؟
پاسخ: فساد از نوع رشوه و باج، از پولی که پرداختکنندگان رشوه و باج میپردازند، تغذیه میکند و در فضایی میتواند تنفس کند که:
۱- شرایط تصمیمگیری وجود دارد.
۲- قدرت تصمیمگیری به فرد یا گروهی داده شده.
۳- قوانین و آییننامهها متعارض و مبهم هستند و شفافیت وجود ندارد.
۴- فرد خطاکار احساس امنیت میکند و کسی که از او باج خواسته شده، از آشکار کردن این درخواست، احساس نا امنی میکند.
شرح کامل فوت و فن مبارزه با این اژدها مفصل است و تنها به دو پیشنهاد که بیشترین اثرگذاری را دارند اکتفا میکنم.
یک #پیشنهاد به حکومت:
- روی اولین مسیر تنفس اژدها تمرکز کنید و آن را مسدود کنید. برای این کار، تعداد موقعیتهای تصمیمگیری توسط کارکنان حکومتی را کاهش دهید.
از هر وزارتخانه و سازمان و نهادی بخواهید گزارشی در مورد مهمترین موقعیتهای تصمیمگیری و راهکارهای حذف آن موقعیتها ارایهکند.
شرحش طولانی میشود. یک مثال میزنم:
-- برای تعیین مبلغ مالیات، به مردم اعتماد کنید نه به ممیز مالیاتی. از اصناف و مشاغل در ساختاری روشن، مبلغی را که خودشان اعلام میکنند به عنوان مالیات دریافت کنید نه مبلغی که ممیز مالیاتی بخواهد تشخیص بدهد. ممکن است گروه معدودی به خطا اظهار کنند، اما جمع مبلغی که به عنوان مالیات دریافت میشود، اگر بیشتر نشود، قطعا برای خزانه کشور با برکتتر خواهد بود.
یک #پیشنهاد به مردم:
- به اژدها غذا ندهید.
پرداخت رشوه و باج، شاید در کوتاه مدت، مشکل شما را حل کند، اما در بلندمدت آینده شما و فرزندانتان را تباه خواهد کرد.
هرچه به این اژدها غذا دهید، بزرگتر و حریصتر خواهد شد و غذای بیشتری از شما طلب خواهد کرد.
دقیقا خود شما کسی باشید که حاضر است سختی کوتاه مدت را به جان بخرد تا فساد را تضعیف کند و #امید را به ایران برگرداند.
t.me/systemsthinking
#فیلترینگ #تلگرام و اصرار بر تکرار اشتباهات
بگذارید باز هم با همین درس پایهای تفکر سیستمی شروع کنیم.
درس اول:
مشکلات امروز ما ناشی از راهحلهای ناپخته گذشته است و راهحلهای ناپخته امروزمان، مشکلات آیندهمان را رقم خواهد زد.
تلگرام برای مردم کشور به یک ابزار برای کار و ارتباط و برای مسوولین #سطوح_بالا به یک بحران تبدیل شده است.
تعداد کاربران تلگرام در ایران بیش از ۴۰ میلیون نفر است و نزدیک به نیمی از پهنای باند اینترنت کشور به تلگرام اختصاص دارد و صدها هزار نفر کسب و کاری بر مبنای تلگرام راه انداختهاند. معنای این آمار این است که تلگرام فضای مجازی کشور را تحت سلطه خود دارد.
اما تلگرام یک پیامرسان خیلی معمولیست و در کشورهای دیگر شاهد چنین نفوذ و اثرگذاری توسط تلگرام نیستیم.
سوال اصلی این است که:
مسوولین ما چگونه عمل کردهاند که نتیجهاش تقدیم فضای مجازی به تلگرام بوده است؟
پاسخ من به این سوال:
پیروزی تلگرام عمدتا ناشی از فیلترینگ است.
مردم به دنبال رفع نیازهای اطلاعاتی و ارتباطیشان هستند. وقتی فیسبوک و یوتیوب و توییتر و سایتهای خبری و هر چیز به درد بخور دیگری را فیلتر میکنیم، مردم بیپناه رها شده بالاخره دنبال این هستند که یک جوری مشکلاتشان را حل کنند و در چنین فضای بیرقیبی یک بازیگر سطح متوسط مثل تلگرام به حلالمسایل مردم تبدیل میشود.
درس دوم:
با همان مدل ذهنی که مشکلات را به وجود آوردهایم نمیتوانیم آنها را رفع کنیم.
اگر فیلترینگ باعث تسلط تلگرام بر فضای مجازی شده، نمیتوانیم با فیلترینگ مشکل را حل کنیم. اتفاقا جواب اینجا دقیقا رفع فیلترینگ و ایجاد فضای رقابتی است.
نتیجه فیلترینگ، اینبار پناه بردن به یک پیامرسان دیگر نخواهد بود. به نظر میرسد که مردم خسته از فیلترینگ، مانند تجربه دیماه گذشته، اینبار به فیلترشکنها پناه ببرند و آسیبهای بیشتری به امنیت اطلاعات در فضای مجازی وارد شود. ازطرف دیگر، گسترش دامنه فیلترینگ، موجب رشد تکنولوژیهای ضد فیلترینگ میشود و به زودی فیلترینگ را غیر ممکن خواهد کرد.
و البته آسیب دیگری که تداوم سیاست فیلترینگ و گسترش آن ایجاد میکند، افزایش بیاعتمادی مردم به خردمندی سیاستگذار است که متاسفانه در حال حاضر هم وضعیت مناسبی ندارد.
t.me/systemsthinking
بگذارید باز هم با همین درس پایهای تفکر سیستمی شروع کنیم.
درس اول:
مشکلات امروز ما ناشی از راهحلهای ناپخته گذشته است و راهحلهای ناپخته امروزمان، مشکلات آیندهمان را رقم خواهد زد.
تلگرام برای مردم کشور به یک ابزار برای کار و ارتباط و برای مسوولین #سطوح_بالا به یک بحران تبدیل شده است.
تعداد کاربران تلگرام در ایران بیش از ۴۰ میلیون نفر است و نزدیک به نیمی از پهنای باند اینترنت کشور به تلگرام اختصاص دارد و صدها هزار نفر کسب و کاری بر مبنای تلگرام راه انداختهاند. معنای این آمار این است که تلگرام فضای مجازی کشور را تحت سلطه خود دارد.
اما تلگرام یک پیامرسان خیلی معمولیست و در کشورهای دیگر شاهد چنین نفوذ و اثرگذاری توسط تلگرام نیستیم.
سوال اصلی این است که:
مسوولین ما چگونه عمل کردهاند که نتیجهاش تقدیم فضای مجازی به تلگرام بوده است؟
پاسخ من به این سوال:
پیروزی تلگرام عمدتا ناشی از فیلترینگ است.
مردم به دنبال رفع نیازهای اطلاعاتی و ارتباطیشان هستند. وقتی فیسبوک و یوتیوب و توییتر و سایتهای خبری و هر چیز به درد بخور دیگری را فیلتر میکنیم، مردم بیپناه رها شده بالاخره دنبال این هستند که یک جوری مشکلاتشان را حل کنند و در چنین فضای بیرقیبی یک بازیگر سطح متوسط مثل تلگرام به حلالمسایل مردم تبدیل میشود.
درس دوم:
با همان مدل ذهنی که مشکلات را به وجود آوردهایم نمیتوانیم آنها را رفع کنیم.
اگر فیلترینگ باعث تسلط تلگرام بر فضای مجازی شده، نمیتوانیم با فیلترینگ مشکل را حل کنیم. اتفاقا جواب اینجا دقیقا رفع فیلترینگ و ایجاد فضای رقابتی است.
نتیجه فیلترینگ، اینبار پناه بردن به یک پیامرسان دیگر نخواهد بود. به نظر میرسد که مردم خسته از فیلترینگ، مانند تجربه دیماه گذشته، اینبار به فیلترشکنها پناه ببرند و آسیبهای بیشتری به امنیت اطلاعات در فضای مجازی وارد شود. ازطرف دیگر، گسترش دامنه فیلترینگ، موجب رشد تکنولوژیهای ضد فیلترینگ میشود و به زودی فیلترینگ را غیر ممکن خواهد کرد.
و البته آسیب دیگری که تداوم سیاست فیلترینگ و گسترش آن ایجاد میکند، افزایش بیاعتمادی مردم به خردمندی سیاستگذار است که متاسفانه در حال حاضر هم وضعیت مناسبی ندارد.
t.me/systemsthinking