Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
83 files
649 links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال و هوای این روزهای اقتصاد دانان، مانند شاگردان این کلاس است.
#نرخ_ارز
@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه


از سال‌های اولی که وارد مدرسه شدم نصیحت آزاردهند‌ه‌ای مدام در گوشم تکرار می‌شد که: "خودت را خسته نکن، هیچ‌کس یک دستت درد نکنه هم به تو نخواهد گفت" بعد از حدود ده سال هنوز هم این فضا بر مدارس حاکم است.

در طول این مدت سوالی برایم پیش آمده بود که چرا تعدادی از همکارانم احساس ارزشمندی در محیط کار خود نمی‌کنند؟

«احساس ارزشمندی طرز نگاه و باوریست که ما نسبت به خود داریم و میزان ارزشی است که برای خود قائل هستیم. انسان زمانی احساس ارزشمند بودن واقعی را تجربه می‌کند که خودش را همانطور که هست بپذیرد.»

سوالی که پیش می‌آید این است که افراد دارای احساس ارزشمندی چه ویژگی‌هایی دارند؟

«براساس مطالعات، مهمترین ویژگی این افراد این است که خود را مسئول کارهایشان می‌دانند و تنها روی خود حساب باز می‌کنند و خود را قربانی شرایط بیرونی نمی‌دانند.» آنها عاملیت را برای خود قائلند و به عبارتی #تفکر_درونزا دارند.

«به‌قول مولانا:
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش»

اما چه عواملی در بالا بردن احساس ارزشمندی معلمان نقش دارد؟

«۱-اینکه یک معلم چه #خودپنداره‌ای (Self-Concept) از خود دارد بسیار مهم است و باید از خود بپرسد: من کیستم و چه کاری دارم انجام می‌دهم؟ با یافتن پاسخ این سوالات رسالت خود را می‌شناسد و به راحتی گم نمی‌شود. معلمی که نداند کارش چه کمکی به دیگران می‌کند چطور می‌تواند احساس ارزشمندی بکند.

۲- #خودکارآمدی نکته مهم دوم است. اینکه معلم چقدر به توانایی‌های خود باور دارد و خود را اثر بخش ‌می داند، احساس ارزشمندی و رضایت او را افزایش ‌می‌دهد.

۳- حمایت‌های بیرونی نیز بسیار اهمیت دارد. از آنجایی که آموزش یک مسئله چند بعدی است، ساز و کار حمایتی که معلم را پشتیبانی و حمایت‌های گوناگون فکری، مهارتی و روانی می‌کند بسیار حائر اهمیت است.

۴- اینکه معلم چقدر در تصمیمات مشارکت داده ‌می‌شود و دیده یا شنیده می‌شود نیز احساس تعلق خاطر او را به کار افزایش می‌دهد و در نتیجه فرد احتمالا احساس ارزشمندی بیشتری می‌کند.»

منبع: بخشی از گفتگوی دکتر علی صاحبی با مجله رشد معلم، شمارۀ ۶، سال ۱۳۹۶، نویسندۀ کتاب «احساس ارزشمندی و راه‌های تقویت آن» ،انتشارات سایه سخن

@systemsthinking
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نرخ_ارز

معاون اول رییس جمهور:
هر قیمتی بالاتر از ۴۲۰۰ تومان برای دلار در بازار، مشمول قاچاق است و به شدت با آن برخورد می شود

این #ساختار است که رفتار را می‌سازد نه نظر شخصی افراد

@systemsthinking
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#رسانه
گفتگوی صمیمی خانواده اسماعیل‌زاده در مورد #مهاجرت_به_روستا در برنامه «زنده باد زندگی»
چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۷
@ahakelan
#کتاب_بخوانیم

دلبستگی، پیوند عاطفی عمیق و پایداری است که فرد را به فردی دیگر مرتبط می‌کند. پایه‌های #دلبستگی در ابتدای زندگی و در رابطه نوزاد با مادر شکل میگیرد و بنای ارتباط‌های نزدیک فرد در تماس زندگی بر همین پایه‌ها استوار می‌شود. دلبستگی مشابه عینکی است که از هنگام کودکی بر چشمان فرد زده می‌شود و اگر تیره و تار باشد به تمامی ارتباطات فرد رنگی کدر میدهد.

♦️ اولین بار #جان_بالبی، روانپزشک انگلیسی، با کار بر روی کودکانی که از مشکلات عاطفی رنج می‌بردند به اهمیت پیوند عاطفی کودک_مادر در رشد عاطفی، اجتماعی و شناختی کودک پی برد. #مری_آینسورث، همکار بالبی با بررسی رفتار انواع کودکان نوپا در هنگام جدایی از مادر و بازگشت او به بررسی انواع دلبستگی پرداخت.

♦️ آینسورث و همکارانش مشاهده کردند که اکثر کودکان (حدود 60%) زمانی که مادر اتاق را ترک می‌کرد ناراحت می‌شدند ولی زمانی که وی برمی‌گشت فعالانه به استقبال او می‌رفتند و خیلی سریع آرامش پیدا می‌کردند. وی این دسته از کودکان را دارای #دلبستگی_ایمن نامید.

♦️ دومین دسته از کودکان (حدود 20%) هیچ‌گونه واکنشی حاکی از ناراحتی و یا درماندگی در برابر رفتن مادر از اتاق نشان ندادند. در هنگام بازگشت مادر نیز، برخلاف سایر کودکان نه تنها علاقه‌ای به نزدیکی او نشان ندادند، بلکه فعالانه از ارتباط با او اجتناب کرده و حتی گاهی اوقات سعی می‌کردند خود را غرق در اسباب‌بازی‌ها و یا چیزهای دیگر نشان دهند تا مجبور نباشند با مادر روبرو شوند. آینسورث این دسته از کودکان را دارای #دلبستگی_ناایمن_اجتنابی خواند. تحقیقات غالبا حاکی از این است که این کودکان از والدینی طرد کننده و یا پرخاشگر برخوردارند، والدینی که به دلیل مشکلات درونی خود از لحاظ عاطفی پذیرای کودک نیستند و رفتارهای آن‌ها تا به حدی کودک را آزار می‌دهد که ترجیح می‌دهند تا حد امکان از آنها دوری گزیند.

♦️ دستۀ سوم کودکان (کمی بیش از 20%) هنگامی که مادر اتاق را ترک می‌کرد به شدت درمانده و مضطرب و بی‌قرار می‌شدند و حتی پس از بازگشت مادر نیز به راحتی آرام نمی‌شدند بلکه رفتارهای متناقضی از خود نشان می‌دادند. آینسورث با بهره‌گیری از نظر بالبی به این نتیجه رسید که احتمالا غیبت‌های مکرر مادر و یا نوسان در پاسخ‌گویی مناسب به نیازهای کودک ریشه این ناایمنی روانی و رفتارهای پرتعارض است. این گروه به علت اضطراب شدیدشان در حین غیبت مادر و رفتارهای متضاد در هنگام بازگشت او غالبا #ناایمن_اضطرابی_دوسوگرا نامیده میشوند.
اما دکتر #استن_تاتکین ، زوج درمانگر و استاد بالینی دانشگاه کالیفرنیا، ترجیح میدهد به علت رفتارهای خشمگین و مقاومتشان در برابر تلاشهایی که برای آرام کردنشان صورت میگیرد آنها را #مقاوم‌خشمگین بنامد. این دسته از کودکان برعکس افراد اجتنابی، ناایمنی خود را با چسبیدن‌های بیش از حد به مادر و اضطراب بالا در هنگام غیبت او نشان می‌دهند. این کودکان حتی در هنگام حضور مادر نیز به شدت نگران این هستند که تنها گذاشته شوند، و برای همین مدام مادر را چک می‌کنند، به او آویزان می‌شوند، و نمی‌توانند به راحتی به بازی و جستجو در محیط بپردازند.

👌 دلبستگی خصیصه نسبتا پایداری است که اگرچه در سالهای کودکی شکل میگیرد، اما در تمامی طول عمر بر ارتباطات فرد تاثیر میگذارد، و همچون بستر رود، جریان ارتباط را هدایت می‌کند. آقای تاتکین سعی دارد در #مقاله اعتیاد به تنهایی و حساسیت به امید، ریشه‌های مشکلات افراد در روابط صمیمی و عاشقانه را با توجه به آسیبهای دلبستگی واکاوی کند.


🗂 #ماهنامه جان و تن #مقاله اعتیاد به تنهایی و حساسیت به امید، دلبستگی های ناایمن و روابط عاشقانه مختل #نویسنده استن تاتکین #مترجم فاطمه حمزوی

@systemsthinking
#قصه_کمتر_از_نه_سال
کانال تفکر و یادگیری
@THINKINGandLEARNING
فرزندانمان را در کدام مدرسه ثبت نام کنیم؟
#تفکرسیستمی_در_مدرسه

این روزها بعضی از خانواده‌ها مشغول انتخاب مدرسه برای فرزندانشان هستند. بعضی از خانواده‌ها هم چند ماهی هست که وارد فرآیند گزینش بعضی از مدارس خاص شده‌اند.

چند وقت پیش یکی از دوستان در مورد ثبت نام فرزندش در یکی از مدارس خاص مشورت می‌کرد:
«مدرسه ای که برای فرزندم در نظر گرفته‌ایم، شهریه‌اش سالانه ۱۱ میلیون تومان است. همسرم الان دو جا کار می‌کند تا بتوانیم کرایه خانه و هزینه‌های جاری زندگی را بپردازیم. برای پرداخت شهریه مدرسه، من هم باید شغل دومی پیدا کنم. اما به من گفته‌اند برای اینکه فرزندم آینده مناسبی داشته باشد باید این شهریه را بپردازم».

نکاتی که به این دوستمان گفتم با شما هم به اشتراک می‌گذارم. شاید برای بعضی از دوستان مفید باشد.
- فرزندتان به پدر و مادر بیشتر از یک مدرسه خاص احتیاج دارد. به جای اینکه به دنبال پیدا کردن یک کار دیگر باشید تا فرزندتان را به یک مدرسه خاص بسپارید، از کارها و هزینه‌هایتان کم کنید تا بتوانید وقت بیشتری برای فرزندتان بگذارید. این مسیر حتما آینده بهتری برای فرزندتان رقم خواهد زد.
- من سال‌ها در مدارس (به اصطلاح) خاص به دانش‌آموزان و معلمان درس داده‌ام. اکثر این مدارس همان مدل ذهنی غلطی که در مدارس معمولی هست را با شدت و قدرت بیشتری عمل می‌کنند. نتیجه این است که آسیب بیشتری به بچه‌ها می‌زنند. ایجاد رقابت تا حد وسواس و اضطراب، تنفر از معلم و درس و مدرسه، «فشار بیش از حد درسی» و درنتیجه «یک بعدی بار آوردن» دانش‌آموزان، و «اعمال کنترل‌های شدید بیرونی» بخشی از آسیب‌های چنین مدارسی برای بچه‌ها هستند.
- اغلب مدارس خاص، توهم «خاص» بودن و «نخبه» بودن را در بچه‌ها به وجود می‌آورند. این مساله باعث می‌شود که بچه‌ها خود را تافته جدابافته بدانند و دیگران را در شان خودشان ندانند یا انتظار داشته باشند دیگران در خدمتشان باشند.
- این مدارس معمولا به دنبال همگن سازی دانش‌آموزان هستند. درنتیجه معمولا افرادی از یک طبقه اجتماعی و یک سطح هوشی در این مدارس دور هم جمع می‌شوند. این مساله باعث می‌شود دانش‌آموزان شناخت کمی از سایر اقشار جامعه داشته باشند و در آینده نتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و نتوانند جامعه را بفهمند.

#پیشنهاد من برای انتخاب مدرسه این است که:
۱- اگر مدرسه‌ای مصاحبه و گزینش پدر و مادر را شرط ثبت نام فرزندتان قرار داده است، ابدا در آن مدرسه ثبت نام نکنید.
۲- اگر مدرسه‌ای به شما قول داد که فرزندتان با قبولی در آن مدرسه در آزمون تیزهوشان قبول خواهد شد یا رتبه خوبی در کنکور خواهد داشت یا نمرات ریاضی عالی خواهد گرفت، از زحماتشان تشکر کنید و به دنبال جای بهتری برای ثبت نام فرزندتان باشید. جایی که به فرزندتان مانند یک انسان نگاه کنند و راه و رسم زندگی یاد بدهند.
۳- اگر مدرسه‌ای از شما وجوهی برای فعالیت‌های فوق برنامه با موضوعات درسی طلب کرد، ابدا نپذیرید و فرزندتان را با درس بیشتر خسته و دلزده نکنید.
۴- در صورت امکان، فرزندانتان را در نزدیک‌ترین مدرسه دولتی به محل زندگی‌تان ثبت نام کنید.

برای تمام فرزندان کشورمان آرزوی تجربه یادگیری خوبی دارم...

پی نوشت: اگر کسی را می‌شناسید که در حال تصمیم‌گیری برای ثبت نام فرزندش در مدرسه است، پیشنهاد می‌کنم این پیام را برایش ارسال کنید.

t.me/systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه


به نظر شما چه تعداد کودک بازمانده از تحصیل در کشور داریم؟

برای یافتن پاسخ این قبیل سوالات نیازمند #اطلاعات کافی هستیم. اطلاعات درست و مناسب امکان تغییر #مدل_ذهنی ما و تعریف دقیق مسئله را می‌دهد. اما این اطلاعات در ساختار دولتی به سادگی یافت نمی‌شود.

در چند سال گذشته، معاونت رفاه اجتماعی وزارت کار با همکاری وزارت آموزش‌و پرورش و با استفاده از پایگاه داده رفاه ایرانیان کار بزرگی را انجام دادند و به گمانه زنی‌ها‌ی ۵۰۰ ‌هزار تا ۳ میلیون کودک بازمانده از تحصیل پایان دادند و تعداد آن‌ها را در مقطع ابتدایی ۱۳۴ هزار نفر اعلام کردند.

با شناسایی و تماس تلفنی با والدین دانش‌آموزان غایب از مدرسه، علت یا علل عدم ثبت‌نام کودک خود در مدرسه را جویا شده‌اند. نتیجه بررسی‌ها نشان می‌دهد که فقر خانواده و معلولیت کودک، از مهم‌ترین علل ثبت‌نام نکردن کودکان در مدرسه بوده‌است. «سایر» عوامل چون کوچ‌نشینی، داشتن بیماری خاص، حضور در مدارس دینی، خودداری مدیر مدرسه از ثبت‌نام کودک، تحصیل کودک در منزل و دو زبانه بودن از دیگر عوامل حضور نداشتن کودکان در مدرسه هستند.

این اطلاعات به ما نشان‌می‌دهد که برخلاف تصور رایج میان عموم مردم و تصمیم‌گیرندگان، الزاما «نبود مدرسه» نیست که به حضور نیافتن کودک در مدرسه می‌انجامد چرا که تنها ۷٪ از کودکان به‌علت دوری از مدرسه در کلاس درس حاضر نمی‌شوند.

این شناسایی مسئله ما را به سمت راهکارهای دیگری چون:

- مناسب‌سازی مدارس برای کودکان معلول

- گره زدن پرداخت یارانه‌ گروه‌های فقیر به حضور دانش‌آموزان در مدرسه (تجربۀ مکزیک) و ...

هدایت ‌می‌کند. جالب است بدانید که حداقل تا سال ۱۳۹۳، بیش از ۸۰٪ از مدارس کشور برای استفاده معلولین مناسب‌ نیستند!

منبع: http://goo.gl/bRdUU4

http://t.me/systemsthinking
علل بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی
دوره آموزشی تفکر سیستمی در سازمان

چهارشنبه و پنجشنبه ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دانشگاه صنعتی شریف
(برای شرکت کنندگان در پیش ثبت نام، کد تخفیف ایمیل شده است)

ثبت نام:
evand.com/org
🔴 کاوه مدنی: عاشقانه در کنار مردم ایران می ایستم.

📝 متن استعفای #کاوه_مدنی، معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست
https://bit.ly/2qHbyvy

روزگارا قصد ايمانم مكن 
زآنچه مي‌گويم پشيمانم مكن 
كبرياي خوبی از خوبان مگير 
فضلِ محبوبی ز محبوبان مگير 
گم مكن از راه پيشاهنگ را 
دور دار از نامِ مردان ننگ را 
گر بدی گيرد جهان را سربسر 
از دلم #اميد خوبي را مبر 
چون ترازويم به سنجش آوری
سنگ سودم را منه در داوری 
چون‌كه هنگام نثار آيد مرا 
حبّ ذاتم را مكن فرمانروا 
گر دروغي بر من آرد كاستی 
كج مكن راه مرا از راستی
پاي اگر فرسودم و جان كاستم 
آنچنان رفتم كه خود می‌خواستم

جناب آقای دکتر کلانتری
معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست

با سلام و احترام

حدود شش ماه است که به دعوت جنابعالی، بعد از ١۴ سال دوری، جهت خدمت به ایران عزیز و مردم شریفش، به میهن بازگشته و به عنوان معاون آموزش و پژوهش و سرپرست مرکز امور بین الملل و کنوانسیونهای سازمان انجام وظیفه کرده ام تا شاید بتوانم در دوا کردن دردی از دردهای متعدد محیط زیست رنجور ایران نقشی کوچک ایفا کنم.

اما همانطور که مستحضرید، از زمان عزم بازگشت به وطن، حواشی مختلفی برای بنده از جانب برخی دوستداران و دلواپسان نظام ایجاد شد تا جایی که در بدو ورود به ایران، در غیاب هر گونه مجوز قضایی، همه سخت افزارهای شخصی و حساب های کاربری من مورد دستبرد قرار گرفت و "#حقوق_شهروندی" و #حریم_خصوصی بنده در همان ابتدای کار نقض شد.

با وجود گذشت چندین ماه از فعالیت در این مقام و افزایش آشنایی نامبردگان با آرمان ها، تفکرات، رویکرد و عملکرد اینجانب و مرور همه اسناد در دسترس که شامل کوچکترین جزئیات زندگی شخصی و حرفه ای من در سالهای زندگی در خارج از کشور بود، این حواشی نه تنها کمرنگ نشده، که شدت هم گرفته و دامنه رو به گسترش آنها، عزیزانم را تحت الشعاع قرار داده است.

با عنایت به این روند و این مهم که از نظر برخی دلواپسان، بنده در رسته "#غیر_خودی" ها قرار دارم، ادامه فعالیت در این جایگاه را به صلاح نمی دانم و معتقدم که اینگونه تنگ نظری ها به دور از شأن کارکنان محترم سازمان حفاظت محیط زیست، فعالان عزیز این حوزه و اینجانب به عنوان متخصصی با افتخارات و جایگاهی بین المللی است. به علاوه، بر این باورم که ادامه این گونه رفتارها نتایجی دلسرد کننده در سطح ملی و بین المللی به ارمغان می آورد که دود آن در چشم محیط زیست ایران خواهد رفت.

بنابراین بدینوسیله، ضمن سپاس و قدردانی از پشتیبانی و حمایت ها و تلاش های بی دریغ جنابعالی و دیگر دلسوزان برای هموارسازی مسیر بازگشت متخصصان و جوانان به وطن، استعفای خود را با دلی شکسته اما امیدوار اعلام می کنم و قسم یاد می کنم که همچون گذشته، عاشقانه در کنار مردم سرافراز #ایران بایستم و در راستای حل مشکلات جدی آب و محیط زیست سرزمین مادری و اعتلای کشور عزیزتر از جانم گام بردارم.

مفتخر و خوشنودم که در این مدت کوتاه توانستیم با وجود محدودیت منابع مالی و انسانی، با ایجاد حس #همدلی و تکیه بر حرکت گروهی، هدفمند و برنامه محور، عملکردی قابل قبول از خود بر جا بگذاریم و فعالیت هایی اثر گذار در حوزه های مختلف محیط زیست در سطح ملی و بین المللی را کلید بزنیم. ما ثابت کردیم که با همه موانع موجود در کشور، هنوز هم #خواستن_توانستن_است اگر بتوانیم بذر #امید بکاریم، از خودمان شروع کنیم و "منافع ملی را بر مصالح فردی، گروهی، جناحی و سیاسی ترجیح دهیم".

بار دیگر از جنابعالی بابت فراهم کردن فرصت خدمت و حسن اعتماد به یک نیروی #جوان متخصص ساکن خارج از کشور و فاقد عقبه و ارتباط #سیاسی، صمیمانه تشکر می کنم و از زحمات همه همکاران و سروران عزیزی که در این مدت همراه و همیار من بودند و در #موفقیت_گروهی معاونت آموزش و پژوهش سازمان نقش داشتند، تشکر و قدردانی می کنم.

موفقیت جنابعالی و همکاران عزیزم در سراسر کشور و همچنین کنشگران و دوست داران مهربان و دلسوز محیط زیست را در حل مشکلات عدیده محیط زیست ایران زمین، جلوگیری از تخریب بیشتر سرزمین و احقاق حقوق محیط زیستی نسل های اینده ایرانیان آرزومندم.

کاوه مدنی
٢۶ فروردین ١٣٩٧
💔 @KavehMadani
#کتاب_بخوانیم

در حالیکه به نظر می‌رسد #گوش_دادن به دیگران بسیار ساده است، اما اگر شنونده نتواند فن گوش دادن را به درستی بکار بندد، ارتباط دچار مشکل می‌شود.

🔹 گوش دادن چیست؟ منظور از گوش دادن فقط شنیدن کلامی که طرف مقابل به زبان می‌آورد نیست، حتی تنها فهمیدن کلام او نیز نیست.
بلکه شامل مواردی از این قبیل نیز می‌شود: اینکه گوینده چه دیدگاهی نسبت به مسئله مطرح شده دارد، چه مسایلی او را نگران می‌کند، احساساتش چگونه است و چه انتظاری از ما دارد. با توجه به این موارد است که یک شنونده موفق بخوبی می‌تواند هماهنگی لازم بین ارتباط کلامی و غیرکلامی برقرار نماید، او قادر است به کلیه حالات گوینده توجه کند و خود نیز به هنگام گوش دادن از حالات مناسب جهت تایید و ابراز درک طرف مقابل استفاده کند. او هیچگاه با خمیازه کشیدن و یا با نگاه کردن به ساعت و به اطراف، نگاه خود را از گوینده نمی‌گیرد و در صدد است تا حتی الامکان با ارتباط چشمی مناسب این موضوع را به گوینده منتقل نماید که علاقمند است به حرف‌های او گوش دهد.

♦️ تا زمانی که ما به جای تمرکز و دقت در سخنان دیگران به افکار درونی خود گوش می‌دهیم، قادر نخواهیم بود شنونده خوبی باشیم.


🗂 #کتاب ادب گفتگو #نویسنده دکتر مهدی ایرانمنش #نشر قائم

@systemsthinking
رازهای موفقیت دبی (4)
گرامی‌شمردن ثروت

📗

مقدمه و بخش یکم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1202
بخش دوم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1212
بخش سوم: https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1248

📗

نکته‌ای که امروز می‌خواهم مطرح کنم برای ذهن بسیاری از مخاطبان، امری چالش‌برانگیز خواهد بود. دلیل این مساله آن است که ما کمابیش در فرهنگی بزرگ می‌شویم که ثروت را نکوهش می‌کند و فقر را گرامی می‌شمارد. شاید بخشی از این فرهنگ، میراثی است که از تصوف و نیز از تفکرات چپ و کمونیستی به ما رسیده است. در هر حال ما به شکلی بزرگ می‌شویم که احادیث ارزشمندی همانند «از دری که فقر وارد شود ایمان خارج می‌شود» را کم‌اهمیت بشماریم. وقتی در یک جمع بگوییم که بزرگان و پیشوایان ما، مثلا امام علی، فرد بسیار ثروتمندی بوده بسیاری از مخاطبان حس بدی پیدا می‌کنند. واقعیت این است که امام در عین ثروت فراوان، فردی زاهد و پارسا بود که کوچکترین دلبستگی به ثروت و مال دنیا نداشت. تردید ندارم که ساعت‌ها صحبت و پیش‌نیاز لازم است که ذهنیت منفی بسیاری از مخاطبان نسبت به مساله‌ی ثروت تصحیح شود و من هم در این نوشته کوتاه، چنین قصدی ندارم.

با این مقدمه می‌خواهم بگویم که یکی از عوامل پیشرفت دبی (و کشورهای ثروتمند دیگر) گرامی‌شمردن ثروت (در ابعاد گوناگون مادی، معنوی، علمی ...) است. در دبی ثروتمندبودن، خودرو خوب داشتن، در مسکن خوب زندگی کردن... مشکلی ایجاد نمی‌کند و در شخص احساس گناه به وجود نمی‌آورد، کسی به دلیل ثروتمند بودن شماتت نمی شود و این مساله‌ی بسیار مهمی در رشد روزافزون ثروت یک کشور است.

بارها در طول زندگی در این شهر، خودروهای بسیار گرانقیمت دیده‌ام که به‌سادگی در یک مکان عمومی پارک شده و هیچ دزدگیر و قفل فرمانی هم ندارد و اصلا کسی به آن نگاه هم نمی‌کند. ساعت نماز هم که می‌رسد اتفاقا رانندگان خودروهای گرانقیمت کنار نزدیک‌ترین مسجد توقف می‌کنند و نمازشان را می‌خوانند و این عالی است که ببینیم ایمان و ثروت، منافات و تضادی با یکدیگر ندارند.

ساعت‌ها می‌توان دراین‌باره صحبت کرد و می‌دانم ذهن بسیاری از مخاطبان این مساله را نمی‌پذیرد، ولی خیلی مختصر می‌گویم که هر جامعه‌ای که بخواهد رفاه بیشتری را تجربه کند، باید مردم آن جامعه دید مثبتی به ثروت داشته باشند. اگر در جامعه‌ای یکسره بر طبل بزرگداشت فقر بکوبیم و در فیلم‌ها و سریال‌ها شخصیت‌های ثروتمند را افرادی نابکار و بی‌خدا نشان بدهیم و فراموش کنیم که با همین ثروت است که مدرسه، بیمارستان، مراکز علمی و تحقیقاتی و فرهنگی،کارگاه و کارخانه ساخته می‌شود، اگر دائما از ضرب‌المثل‌هایی مانند «پول چرک کف دست است» استفاده بکنیم ... تنها به گسترش فقر کمک خواهیم کرد.

اگر در اعماق ذهنیت مردمان یک جامعه، این باور نهادینه شده باشد که ثروت امری ناپسند است و خداوند ثروتمندان را دوست ندارد، اگر تفکر غالب مردم این باشد که هر ثروتمندی قطعا متقلب و کلاهبردار است و اصولا به شیوه‌ی حلال نمی‌توان ثروتمند شد، اگر به‌اشتباه کارآفرینان ثروت‌ساز را افرادی مستکبر بدانیم ... به‌هیچوجه موفق به افزایش ثروت عمومی جامعه نخواهیم شد. آیا از فقر بیزاریم و دوست داریم فقرای اجتماع کم شوند؟ راه صحیح آن، ارج‌نهادن به ثروت به عنوان نعمتی ارزشمند است، نه تمرکز هرچه بیشتر بر تفکراتی که فقر را ارج می نهند. تصحیح باور مردم درباره‌ی ثروت و این که خداوند دوست دارد بندگان خود را ثروتمند و بی‌نیاز و سرافراز ببیند، مقدمه و پیش‌نیاز افرایش ثروت و درآمد مردم یک جامعه است (که بخش مهمی از این تصحیح دیدگاه بر دوش مدیران و رسانه‌هاست.)

دبی این‌گونه است. در دبی ثروت‌آفرینی یک ارزش است و این یکی از دلایل مهمی است که باعث می‌شود سطح رفاه و ثروت مردم این کشور به طور مستمر بهتر شود. دقت به این مساله هم ضروری است که در کشور امارات، سود بانکی زیر 5درصد است و انباشت مال در بانک‌ها، به سود سپرده‌گذاران نیست.

طبیعتا اگر مدیران کشوری به جای وضع روزافزون قوانین دست‌وپاگیر کسب‌و‌کار، بستری برای رشد، خلاقیت، کارآفرینی و استفاده‌ی صحیح از ثروت (مادی، معنوی، استعدادهای انسانی ...) و ایجاد امنیت اقتصادی فراهم کنند زمینه‌های افزایش رفاه در آن اجتماع بسیار سریع‌تر فراهم خواهد شد.

(* لطفا دقت شود که در سراسر این متن، از واژه‌ی ثروت به جای پول استفاده کرده‌ام. ثروت مفهومی کلان‌تر و عمیق‌تر از پول دارد. )


(ادامه دارد)

#رازهای_موفقیت_دبی #دبی
علی اکبر کاویانی

@systemsthinking
خودشناسی و تفکر سیستمی

#تفكرسيستمی_درمدرسه


یکی از سوالاتی که مدتی ذهن من را به خود مشغول کرده بود این بود که: چرا ما در ناکامی‌ها و شکست‌ها، تقصیرها را گردن دیگران می‌اندازیم و نقشی هر چند کوچک برای خود قائل نیستیم؟ یعنی #تفکر_درونزا نداریم.

بخشی از پاسخ: براساس روانشناسی اجتماعی هر کس یک «من» ندارد و آنها بر این باورند که پنج من در انسان وجود دارد.

من اول، خود فرد به صورت واقعی است. من دوم، تصوراتی است که فرد نسبت به ویژگی‌ها، توانایی‌ها و نقاط قوت و ضعف خود دارد. من سوم، تصوری است که دیگران از فرد دارند. من چهارم، تصوری که من از تصور دیگران راجع به خود دارم و من پنجم، تصوری که دیگران از تصور من راجع به خود دارند.

اما در این میان ما باید با من اول و دوم زندگی کنیم چرا که بیشترین تسلط را بر این دو داریم. بنابراین تنها باید به من واقعی و تصوری که خودمان از خودمان داریم توجه کنیم و سعی کنیم این فاصله را کاهش دهیم. برای کاهش این فاصله باید ویژگی‌ها، توانایی‌ها و نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشیم. به عبارت دیگر، برای #خودشناسی برنامه داشته باشیم.

افرادی که با خود واقعی‌شان وارد جهان نمی‌شوند و رفتار نمی‌کنند، شکست می‌خورند و ناکام می‌شوند. چون خود را نمی‌شناسند دیگران را مقصر جلوه می‌دهند و از این کار یادگیری و کسب تجربه ندارند، بنابراین خودشناسی یکی از ابزارهای تقویت مهارت تفکر سیستمی است.

با توجه به اهمیت آموزش این موضوع به نوجوانان، می‌توانید در این پست تجربه نحوۀ آموزش این مفاهیم به دانش‌آموزان را مرور کنید:
توانایی‌های من(۱): https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/830

@systemsthinking
دولت‌ها در مقابل #سیستم ها

یک درس از تفکر سیستمی:
اقداماتی که برای حل مشکل انجام می‌دهیم، معمولا خودشان ریشه مشکل هستند و مشکل را بزرگ‌تر می‌کنند.

این روزها دولت به شدت مشغول انجام اقداماتی برای حل بحران #ارز است.
تقریبا تمام اقداماتی که من دیده‌ام در جهت تقویت بحران ارزی و ایجاد مشکل‌های بی‌شمار دیگر برای مردم کشور و به خصوص فعالان اقتصادی است.

تا زمانی که مدل ذهنی دولت عوض نشود و حاضر نشود تصمیمات شجاعانه بگیرد، هر چقدر تلاش بیشتری برای حل این بحران کند، ابعاد بحران را بزرگ‌تر می‌کند و به افراد بیشتری آسیب می‌زند.

مهمترین مانع برای یادگیری دولت، این است که فکر می‌کند این بحران خارج از دولت ایجاد شده است.
اولین قدم برای اصلاح مسیر این است که دولت متوجه شود تصمیمات خودش ریشه بحران است و عوامل دیگر تنها بهانه‌ای برای آشکار شدن بحران بوده‌اند.

امیدوارم دولتمردان بتوانند از انبوه جزییات خارج شوند و با دیدن تصویر کلی‌تر، نقش خودشان در مساله را پیدا کنند و دست از اقدامات بحران آفرین بردارند.

‌t.me/systemsthinking
بحران به رنگ آبی - بخش اول

🔸 روزنامه دنیای اقتصاد: در حال حاضر ۱۶۵ شهر با جمعیت بیش از ۱۰ میلیون نفر در وضعیت زرد، ۶۲ شهر با جمعیت بیش از شش میلیون نفر در وضعیت نارنجی و ۱۰۷ شهر با جمعیت بیش از ۱۷ میلیون نفر در وضعیت قرمز #تنش_آبی قرار دارند.
براساس این گزارش آمارها حاکی از آن است که در طول ۵۰ سال گذشته، میانگین بارش در کشور از ۲۵۰ به ۲۱۷ میلیمتر رسیده است.

🔸 مرکز پژوهش‏‌های مجلس: از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۴، حدود ۱۲۰ میلیارد مترمکعب از ذخایر آب‏‌های زیرزمینی از دست رفته است.

🔹 بزرگترهای فامیل می‏‌گویند: قدیم فراوانی بود. اصلا کمبود آب وجود نداشت.

فرض کنید ترازویی داریم ⚖️ که در یک کفه آن «عرضه آب» و در کفه دیگر «تقاضای آب» را قرار داده‏‌ایم. بیایید نگاهی اجمالی و کوتاه به وضعیت این ترازو طی ۴۰ سال گذشته بیاندازیم.

«عرضه آب»:
بخشی از منابع آب کشور که توسط بهره‌‏برداران، برای آب شرب و بهداشتی، صنعتی یا کشاورزی برداشته می‏‌شود؛ مقدار آب عرضه شده است. این آب‌‏ها از #منابع_تجدیدپذیر که با بارش سالانه امکان احیای بخشی از آن‏‌ها هست و #منابع_تجدیدناپذیر که مانند کانی‏‌های معدنی طی دوره‌‏های زمانی طولانی تشکیل شده‏‌اند؛ برداشته شده است.
⚠️کارشناسان می‏‌گویند؛ میزان مجاز برداشت از منابع تجدیدپذیر حداکثر ۴۰ درصد است و اگر بیش از این مقدار از این منابع برداشته شود؛ چرخه‌‏های اکولوژیک طبیعی به هم می‏‌خورد و پیامدهای زیست محیطی ناگواری را در پی دارد.
برداشت از منابع تجدیدپذیر با ساخت بیش از ۱۰۰۰ سد کوتاه و بلند در کشور، در حال حاضر نزدیک به ۷۰ درصد است!
⛔️کارشناسان، برداشت از منابع تجدیدناپذیر آب را مجاز نمی‌‏دانند. این منابع در کوتاه مدت نمی‌‏توانند خود را احیا کنند.
نمودار منتشر شده توسط مرکز پژوهش‌‏های مجلس نشان می‌‏دهد که دست اندازی به منابع تجدیدناپذیر از پیش از انقلاب، شروع شده و تا امروز، تداوم دارد. نمودار نشان می‏‌دهد که حدودا در دهه اول، ۵ میلیارد متر مکعب؛ دهه دوم، ۱۵ میلیارد مترمکعب؛ دهه سوم، ۴۰ میلیارد متر مکعب و در دهه حاضر، ۶۰ میلیارد مترمکعب از منابع آب تجدیدناپذیر، برداشته شده است.

به نظر می‏رسد با این برداشت بی‏‌رویه، باید شاهد کاهش #عرضه_آب طی سال‏‌های پیش رو باشیم و هم‏‌زمان، پاسخ‌‏های تلخ محیط زیست به برداشت غیر مجاز از منابع آب را تحمل کنیم.

«تقاضای آب»:
🔺طی ۴۰ سال گذشته، جمعیت کشور نزدیک ۲.۴ برابر شده است. یعنی اگر تغییر در الگوی مصرف آب شرب و بهداشتی و پرمصرف‌تر شدن طی این سال‌ها را هم ندیده بگیریم؛ تقاضای آب در این بخش، ۲.۵برابر شده است.
🔺طی ۴۰ سال گذشته، تولید محصولات زراعی در کشور، نزدیک ۸ برابر شده است.

شاید همین دو خبر کافی باشد تا نشان دهد که کفه‏‌ی #تقاضای_آب طی این چهل ساله تا چه حد سنگین‏‌تر شده است.

◾️نگاهی به این ترازو نشان می‌‏دهد که سال‌‏هاست تعادل بین توان سرزمینی در عرضه آب که مقدارش تغییرات اندکی دارد و تقاضای آب، بهم خورده است و فقط با برداشت بی‏‌رویه، سعی شده تا در ظاهر، تعادل برقرار شود.
هر چند تلخ است؛ اما امیدوار باشیم کاهش بارندگی امسال، این وضع نابسامان را به وضوح به همه نشان دهد. زیرا ...
... عبور از #بحران_کم_آبی، نیاز به خواسته و عزم ملی دارد.

ادامه دارد ...

@MehdiTaghizadeh

@systemsthinking
روستاییان مستجاب‌الدعوه و فیلترینگ تلگرام

در داستان‌های کهن ایران آمده است که:
مردم روستایی مستجاب الدعوه بودند و اگر حکومت ظلمی بر آنها می‌کرد، با نفرینشان عاقبت سختی دچار حکومت می‌شد.
حکومت از دست این مردم به ستوه آمده بود.
تا اینکه وزیر پادشاه راهی برای نجات حکومت از دست این مردم پیدا کرد.
از مردم خواستند برای مالیات یک سالشان یک تخم مرغ به میدان روستا بیاورند.
تخم مرغ‌ها که جمع شد، به مردم گفتند حاکم مالیات آن سال را بخشیده و می‌توانند تخم مرغ‌هایشان را بردارند.
تخم مرغ‌ها قاطی شده بود.
هر کسی تخم مرغی برداشت و به خانه برد.
مال مردم که به هم آمیخت، مستجاب الدعوه بودنشان از بین رفت و دیگر حکومت نگرانی از دعایشان نداشت.

داستان‌های کهن که سینه به سینه به ما رسیده‌اند، حکمت‌هایی دارند که باید از آنها یاد بگیریم و خطاهای گذشته را تکرار نکنیم.

وقتی حکومت به شکل نسنجیده‌ای سهمیه ارزی تعریف می‌کند و غیر آن را قاچاق عنوان می‌کند، مردم برای انجام امور روزمره‌شان مجبور می‌شوند از بازار سیاه ارز قاچاق تهیه کنند و قبح قاچاق و قاچاقچی بودن در جامعه می‌شکند.

وقتی حکومت به شکل نسنجیده‌ای یک پیام‌رسان عمومی که ابزار کار مردم است را فیلتر می‌کند، مردم به ابزارهای دور زدن فیلترینگ پناه می‌برند و قبح قانون گریزی و قانون شکنی در میان مردم از بین می‌رود.

در جامعه ای که یک فعال اقتصادی، یک مدیر دولتی، حتی یک مدیر مدرسه، برای انجام کارهای معمولش مجبور به انجام کارهای خلاف قانون است، حرمتی برای قانون باقی نمی‌ماند و حلال و حرام به هم می‌آمیزد و جامعه به سمت سقوط اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی می‌رود.

عبرت بگیریم...

@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه


۱۱ اردیبهشت سال روز در گذشت محمد بهمن بیگی بنیان گذار آموزش عشایر ایران

محمد بهمن بیگی در سال ۱۲۹۸ و به هنگام کوچ در ایل قشقایی دیده به جهان گشود. ده ساله بود که پدرش را به تبعید به تهران محکوم کردند. پس از پایان دورهٔ دبیرستان به دانشکدهٔ حقوق وارد شد و دورهٔ کارشناسی حقوق را در سال ۱۳۲۱ به پایان رساند.

پس از فارغ التحصیلی مدتی در دادگستری و سپس در بانک ملی مشغول شد، اما طاقت نیاورد و دغدغه باسواد کردن ایل موجب شد که کارهای خود را ترک کند و به قول خودش: «یک نیاز نیرومند درونی نمی‌گذاشت که آرام بگیرم... انديشۀ تعليم و تربيت اطفال ايل آسوده‌‌‌‌ام نمي‌‌‌‌گذاشت... اعتقاد بزرگ‌تر من بر تعميم سواد و دانش بود. سواد را بيش از هر عامل ديگر مايۀ نجات می‌‌‌‌پنداشتم، اما اعتقاد عمومي زمامداران فرهنگي و غير فرهنگی بر اين بود كه ايل تا زماني كه گرفتار حركت است و اقامتگاه مشخصی ندارد، نمی‌تواند به دانش و سواد دست يابد. اسكان ايل را كه امري پيچيده و طولاني بود، آسان و آموزش را كه مسئله‌ای آسان بود دشوار می‌‌‌‌پنداشتند.»

در سال ۱۳۳۰ اولین مدرسه عشایری را در چادر و با کمک بزرگان ایلات و نه دولت، راه می‌اندازد. آرام آرام توجه دولتی‌ها را هم جلب ‌می‌کند و مدارس عشایری را راه می‌اندازد و تا سال ۱۳۵۶ بیش از ۵۰۰ هزار عشایر را باسواد می‌کند و جایزه مبارزه با بیسوادی را از یونسکو می‌گیرد.

اما بعضی از دلایل موفقیت او را از زبان معلم‌های ایل بشنوید:

- او به معلمان بسیار توجه داشت و معتقد بود "بدون توجه به عواطف نمی‌توان وظایف اجتماعی را انجام داد، اگر خصایص مثبت افراد را شناسایی و پرورش دهید دیگر خودشان راه می‌افتند و می‌روند. اگر عشق به خدمت، نوع دوست بودن و فقیر نواز بودن را در آن‌ها پرورش دهید دیگر خودشان می‌روند و مسیرشان را پیدا می‌کنند."

- معلمان و همراهانش را بسیار تشویق می‌کرد. به عنوان مثال، بهمن بیگی رفته بود مناطق غرب کشور را بازدید کند. از اورامانات تلگرافی به رئیس دانشسرای عشایری زده بود و گفته بود که" از اورامانات وارد غرب کشور شده‌ام و غرق در غرور و افتخارم. زاگرس ارتفاعات پوشیده ‌از برفی دارد و معلمان این خطه از کوه‌های آن سربلندتر و رویشان از برف‌های آن سفیدتر است. به شما تبریک می‌گویم که توانسته اید چنین جوانانی تربیت کنید."

- یکی از دیگر کارهای بسیار عجیب او انتخاب معلمان بود. از آنجایی که عشایر کوچ می‌کردند، او افرادی از میان خود عشایر که حداقل مدرک کلاس پنجم را داشتند انتخاب می‌کرد و به دوره یکساله دانشسرا می‌برد و در صورت قبولی در آزمون به عنوان معلم ایل انتخاب می‌کرد. بعد از گذشت سه چهار سال از خانم‌ها نیز معلم انتخاب کرد!

- عامل دیگر موفقیت او تشکیل اردوهای دانش‌آموزی بود. او دانش‌آموزان و معلمان موفق را به اردوها می‌کشاند و از آن‌ها امتحان می‌گرفت و کارشان را به رخ مسئولان می‌کشید. در ابتدا حقوق معلمان را از کدخداها می‌گرفت، اما با اجرای این اردوها توانست حمایت دولت را جلب کند و هر طرحی که می‌داد از تهران به او امکانات می‌دادند. از طرف دیگر هم نوآوری‌های‌ معلمان خوب را منتشر می‌کرد.

@systemsthinking
در اهمیت طراحی #پلتفرم

پلتفرم‌ها بستری برای فعالیت هستند.
حکومت‌های شاهنشاهی در گذشته پلتفرم‌هایی آماده می‌کردند که شاه‌های نواحی مختلف علاقمند بودند به عضویت آنها درآیند و عضو آن حکومت شاهنشاهی باشند.
اتحادیه اروپا پلتفرمی آماده کرد که منافع زیادی برای اعضا به وجود می‌آورد و درنتیجه کشورهای مختلفی علاقمند به عضویت در آن شدند.
در دنیای مجازی گوگل و فیسبوک و تلگرام و اینستاگرام و ... پلتفرم‌هایی آماده کردند که منافعی برای اعضا ایجاد می‌کرد و درنتیجه صدها میلیون نفر علاقمند به عضویت در آنها شدند.

کسی که پلتفرم طراحی می‌کند، به منافعی فکر می‌کند که برای اعضا ایجاد می‌شود. زیرا این منافع است که باعث ورود اعضای بیشتر و درنتیجه قدرتمندتر شدن پلتفرم می‌شود.

مدیران هر روستا و هر شهر و استان و کشوری، باید به این فکر کنند که چگونه می‌توانیم پلتفرمی آماده کنیم که حضور در آن برای افراد جذاب باشد. مثلا پلتفرم را چگونه طراحی کنیم که سرمایه در آن امنیت و منفعت داشته باشد و سرمایه‌گذاران علاقمند به عضویت در پلتفرم ما باشند و سرمایه‌شان را به کشور و استان و شهر و روستای ما بیاورند.

اگر طراحی پلتفرم خوب انجام نشده باشد، شاهد خروج اعضا از پلتفرم خواهیم بود.
ابتدا سرمایه خارج می‌شود.
بعد افرادی که توانمندی‌های بیشتری دارند خارج می‌شوند.
اسمش را می‌گذاریم فرار سرمایه و فرار مغزها.
دلیلش این است که پلتفرم را خوب طراحی نکرده‌ایم و عضویت در پلتفرم برای افراد جذاب نیست.

اگر طی ماه‌های اخیر سرمایه‌های بسیاری از کشور خارج شده است؛
اگر چرخ تولید در کشور نمی‌گردد و با وجود اینکه در شعار دنبال حمایت از تولید ایرانی هستیم، در عمل فعالیت تولیدکننده‌ها به تعطیلی کشیده شده است؛
اگر افراد توانمند و غیر توانمندمان به دنبال مهاجرت از کشور هستند؛
قطعا طراحی پلتفرم ایراد دارد.
با شعار دادن این مساله حل نمی‌شود.
قطعا به بازطراحی پلتفرم نیاز داریم...

@systemsthinking
به خودتان دروغ گفته‌اید؟

#کتاب_بخوانیم

از صوفی‌ای نقل کرده‌اند: «گمان می‌بری در راه بغدادی، حال آنکه به سمرقند می‌روی».

گاهی ما در زندگی راه‌هایی را می‌پیماییم که دروغ‌هایمان مشخص کرده‌اند و فقط به رنج می‌انجامد. وقتی رنجمان طاقت فرسا و جانکاه می‌شود، نیازمند کسی می‌شویم که در دیدن دروغ‌هایی که باور کرده‌ایم و دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم، ما را یاری دهد. چون تنها با دیدن این دروغ‌هاست که با حقایق زندگی‌مان مواجه می‌شویم و به راه حقیقت باز می‌گردیم و چون دروغ‌های ما بیمارمان و مواجهه با حقایق درمانمان می‌کند، این کار مستلزم وجود کسی است که ما را در دیدن آن دروغ‌ها و تحمل دردی که پنهان کرده‌اند، یاری دهد.

#کتاب "دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم" اگرچه در نگاه اول دربارۂ روان‌درمانی است، در واقع دربارۂ معنای آدم بودن است.
همه ما به خودمان دروغ می‌گوییم تا از درد در زندگی‌مان اجتناب کنیم. از این رو، همه به عنوان آدم‌هایی ناقص و ناکامل با هم برابریم؛ پس می‌توانیم با شأن برابر با هم #گفتگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم. با این کار، یعنی دیدن دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم و مواجهه با حقایقی که از آنها اجتناب می‌کنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر می‌یابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنا ی تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شده‌ایم: حقیقت.

🗂 #کتاب دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم #نویسنده جان فریدریکسون #مترجم علیرضا منشی ازغندی #نشر بینش نو

@systemsthinking