Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
⭕️ صادرات برای کاهش رکود

• صادرات عاملی برای افزایش تقاضای کل است که اگر افزایش یابد از رکود می‌کاهد.

• باید بخشی از حاصل فعالیت‌های تولیدی و خدماتی (مانند خدمات فنی و مهندسی) صادر شود.

• با صادرات از رکود کاسته می‌شود.

@systemsthinking
⭕️ نقش دولت برای تقویت صادرات

بهبود فرآیند‌های گمرکی برای تسریع و تسهیل صادرات

بهبود روابط خارجی با بازارهای هدف و پشتیبانی صادرات توسط وزارت خارجه

نقش بانک مرکزی در بهبود روابط بانکی و تسهیل انتقال پول حاصل از صادرات و صدور ضمانت‌نامه‌های مورد قبول در خارج از کشور

@systemsthinking
⭕️ چالش‌های بودجه دولت

کاهش در آمد و افزایش هزینه:

کاهش درآمد نفت، کاهش درآمد مالیاتی بخاطر رکود، پرداخت هزینه‌های بیکاری و پرداخت بودجه‌های جاری غیر‌ضروری و متورم.

اقدامات دولت:

• کاهش بودجه دستگاه‌هائی که سال‌های اخیر اضافه بودجه داشته‌اند.
• استقراض از بانک مرکزی
• انتشار اوراق قرضه دولتی
• آزاد کردن ذخایر ایران در خارج کشور
• استفاده از منابع صندوق توسعه.
• استقراض از منابع خارجی

@systemsthinking
⭕️ سرمایه‌گذاری برای افزایش تقاضای کل

سرمایه‌گذاری صندوق‌ها در پروژه‌های جدید
سرمایه‌گذاری بنگاه‌های بزرگ دولتی و عمومی
تسهیل سرمایه‌گذاری سرمایه‌داران خرد
واگذاری طرح‌های نیمه‌تمام به بخش خصوصی
ادامه طرح‌های زیربنایی که به بازده طرح‌های تولیدی کمک می‌کند(راه ‌آهن، انرژی و..)
جذب سرمایه‌گذار خارجی

@systemsthinking
راه کارهای خروج از رکود 990120.pdf.pdf
847.6 KB
دکتر علینقی مشایخی، استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف

⭕️ تشریح دینامیک ۴ پیشنهاد برای کاستن از عوارض نامطلوب اقتصادی پس از کرونا

۱-تقویت ظرفیت اعتباردهی بانک‌ها توسط بانک مرکزی

۲- توسعه صادرات

۳- کاهش کسری بودجه دولت

۴-افزایش سرمایه‌گذاری

@systemsthinking
خبر خوب اینکه مجموعه دوم #کلیدهای_متفکران نگارش شد؛ ده کلید برای تقویت تفکر خلاق یا تفکر جانبی

ساختار معرفی هر کلید، عین قبلی هاست. دریغ از ذره ای خلاقیت و نوآوری! 😂
▫️اول توضیحی در مورد شیوه استفاده از کلید.
▫️سپس طرح سوالی در مورد پروژه
▫️و نهایتا، بررسی وضع موجود (زندگی کرونایی) با استفاده از کلید.

قبلا می خواستم بعد معرفی ده کلید اول، چند تا تمرین برای استفاده ترکیبی از کلیدها به بچه ها بدهم. نظرم عوض شد!
به این جمع بندی رسیدم که اول همه کلیدها را معرفی کنم و استفاده ترکیبی اگر عمری باقی بود، باشد برای بعد (شاید هم ترسیدم بگویند تک تک کلیدها قابل تحمل بود؛ اما مرده شور، ترکیبشان را ببرد!🥴😅)

کلیدهای یازدهم تا بیستم تفکر خلاق در کانال @socialsystemsthinking به اشتراک گذاشته شده است.

اگر فایلها را باز کردید و تمرین آن برایتان جالب بود و تصمیم گرفتید انجامش دهید و دوست داشتید من هم ببینم و هزار تا اگر دیگر، لطفا نظرتان را به این ID برای من ارسال کنید.
مهدی تقی زاده
@MehdiTaghizadeh

@systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#یادگیری

نوزده یا بیست سالم بود، یکی از استادان به ما گفت: هر کدام از شما یک درخت انتخاب کنید. هر هفته به این درخت سری بزنید و یک نقاشی از این درخت بکشید. هر هفته تغییرات را مطالعه کنید.

من یک درخت شاه بلوط را در یک پارک انتخاب کردم. هر هفته با این درخت شاه بلوط حرف داشتیم. یک سال این درخت را مطالعه کردم. من شاید به اندازه پنجاه و دو نقاشی از این درخت داشتم.

هدف مشاهده بود.

نه تنها حوصله‌مان سر نرفت، بلکه آن درخت آنقدر قشنگ بود! به خودم می‌گفتم، نگاه کن، ببین برگش چقدر قشنگ است! یا بروم یک دانه از گل‌هایش را پیدا کنم، بکشم.

گل‌هایش این جور است.
برگ‌هایش آن جور است.
حالا این رنگی شده،
حالا فلان رنگی شده، یعنی مشاهده طبیعت.

یعنی من نمی‌توانستم کار تخیلی بکنم. بایستی به رنگ و شکل و اجزا به دقت نگاه کنم. بعد کار را تحویل دادیم و تمام شد.

ولی می‌دانید در دل ما چه کاشت؟

در دل هر یک از ما عشق به طبیعت لحظه به لحظه، یعنی دیدن تمام این تغییرات را کاشت. هنوز هم در خیابان دقت می‌کنم، می‌بینم کدام جوانه زده، کدام سبز شده، امسال درخت‌ها چه سرمای سختی را تحمل کردند!

کتاب «در جستجوی انسان وارسته امروز»، مصاحبه‌ای با توران میرهادی به کوشش سوزان حبیب، نشر قطره

منبع: کانال مامان توران

@systemsthinking
#تفکر_حلقه_بسته  
#بازخورد
#سعدی

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی

«سه چیز پایدار نماند: مال بی‌تجارت، علم بی‌مباحثه و مُلک بی‌سیاست.»

گلستان سعدی، باب هشتم، در آداب صحبت‌کردن

@systemsthinking
 #تفکر_درطول_زمان
#سعدی

آورده‌اند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ

گلستان سعدی، باب اول، در سیرت پادشاهان

@systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه


۱۱ اردیبهشت سال روز در گذشت محمد بهمن بیگی بنیان گذار آموزش عشایر ایران

محمد بهمن بیگی در سال ۱۲۹۸ و به هنگام کوچ در ایل قشقایی دیده به جهان گشود. ده ساله بود که پدرش را به تبعید به تهران محکوم کردند. پس از پایان دورهٔ دبیرستان به دانشکدهٔ حقوق وارد شد و دورهٔ کارشناسی حقوق را در سال ۱۳۲۱ به پایان رساند.

پس از فارغ التحصیلی مدتی در دادگستری و سپس در بانک ملی مشغول شد، اما طاقت نیاورد و دغدغه باسواد کردن ایل موجب شد که کارهای خود را ترک کند و به قول خودش: «یک نیاز نیرومند درونی نمی‌گذاشت که آرام بگیرم... انديشۀ تعليم و تربيت اطفال ايل آسوده‌‌‌‌ام نمي‌‌‌‌گذاشت... اعتقاد بزرگ‌تر من بر تعميم سواد و دانش بود. سواد را بيش از هر عامل ديگر مايۀ نجات می‌‌‌‌پنداشتم، اما اعتقاد عمومي زمامداران فرهنگي و غير فرهنگی بر اين بود كه ايل تا زماني كه گرفتار حركت است و اقامتگاه مشخصی ندارد، نمی‌تواند به دانش و سواد دست يابد. اسكان ايل را كه امري پيچيده و طولاني بود، آسان و آموزش را كه مسئله‌ای آسان بود دشوار می‌‌‌‌پنداشتند.»

در سال ۱۳۳۰ اولین مدرسه عشایری را در چادر و با کمک بزرگان ایلات و نه دولت، راه می‌اندازد. آرام آرام توجه دولتی‌ها را هم جلب ‌می‌کند و مدارس عشایری را راه می‌اندازد و تا سال ۱۳۵۶ بیش از ۵۰۰ هزار عشایر را باسواد می‌کند و جایزه مبارزه با بیسوادی را از یونسکو می‌گیرد.

اما بعضی از دلایل موفقیت او را از زبان معلم‌های ایل بشنوید:

- او به معلمان بسیار توجه داشت و معتقد بود "بدون توجه به عواطف نمی‌توان وظایف اجتماعی را انجام داد، اگر خصایص مثبت افراد را شناسایی و پرورش دهید دیگر خودشان راه می‌افتند و می‌روند. اگر عشق به خدمت، نوع دوست بودن و فقیر نواز بودن را در آن‌ها پرورش دهید دیگر خودشان می‌روند و مسیرشان را پیدا می‌کنند."

- معلمان و همراهانش را بسیار تشویق می‌کرد. به عنوان مثال، بهمن بیگی رفته بود مناطق غرب کشور را بازدید کند. از اورامانات تلگرافی به رئیس دانشسرای عشایری زده بود و گفته بود که" از اورامانات وارد غرب کشور شده‌ام و غرق در غرور و افتخارم. زاگرس ارتفاعات پوشیده ‌از برفی دارد و معلمان این خطه از کوه‌های آن سربلندتر و رویشان از برف‌های آن سفیدتر است. به شما تبریک می‌گویم که توانسته اید چنین جوانانی تربیت کنید."

- یکی از دیگر کارهای بسیار عجیب او انتخاب معلمان بود. از آنجایی که عشایر کوچ می‌کردند، او افرادی از میان خود عشایر که حداقل مدرک کلاس پنجم را داشتند انتخاب می‌کرد و به دوره یکساله دانشسرا می‌برد و در صورت قبولی در آزمون به عنوان معلم ایل انتخاب می‌کرد. بعد از گذشت سه چهار سال از خانم‌ها نیز معلم انتخاب کرد!

- عامل دیگر موفقیت او تشکیل اردوهای دانش‌آموزی بود. او دانش‌آموزان و معلمان موفق را به اردوها می‌کشاند و از آن‌ها امتحان می‌گرفت و کارشان را به رخ مسئولان می‌کشید. در ابتدا حقوق معلمان را از کدخداها می‌گرفت، اما با اجرای این اردوها توانست حمایت دولت را جلب کند و هر طرحی که می‌داد از تهران به او امکانات می‌دادند. از طرف دیگر هم نوآوری‌های‌ معلمان خوب را منتشر می‌کرد.

@systemsthinking
اگر آدم معلم واقعی باشد چه قدرتی دارد.

✏️صمد بهرنگی

بخشی از نامۀ صمد بهرنگی به دوستش یوسف

یوسف عزیز، نوشته بودی که ممکن است آق معلم بشوی. من از صمیم قلب می‌خواهم که تو معلم بشوی. چون حدس می‌زنم که اگر مختصر تجربه‌ای بدست آوری از بهترین معلم‌ها خواهی شد. تو خودت تمام جوانب زندگی را دیده‌ای و می‌توانی وضع بچه‌ها را بهتر از کسانی که از آغوش ناز برخاسته‌اند بدانی و برایشان دلسوز و مفید باشی. می‌دانی که مدرسه تنها جای معلومات یاددادن، مثل یک و دو می‌شود سه، یا دو دو تا می‌شود چهار تا و از این قبیل نیست. مدرسه باید خیلی چیزها به بچه یاد بدهد.

معلم خود می‌تواند روح بچه را عوض کند. قدرتی که در تربیت معلم نهفته است، قادر است که دنیایی را عوض کند. باری از این مقوله بگذریم. اگر قسمتی شد و تو هم مزۀ آق معلمی را چشیدی، بهتر خواهی فهمید که اگر آدم #معلم واقعی باشد چه قدرتی دارد.

پولش هم کافیست. یعنی اگر آن اشل تازه را پرداخت کنند که حالا نصف آن را می‌گیریم اوضاع روبه راه می‌شود. باور کن معلمی آن‌چنان با روح من سازگار است که نمی‌توانم بگویم. بخصوص کلاس اول را خیلی دوست دارم. آرزو می‌کنم تا عمر دارم در کلاس اول درس بگویم. نمی‌دانی چه حظی دارد. یک مشت بچه معصوم سپرده‌اند به آدم که چیز یادشان بدهد. این خودش عالمی دارد که وقتی آدم فکر می‌کند می‌بیند آنقدر قابل اعتماد است که مردم بچه‌هایشان را که یک دقیقه حاضر نیستند از چشم دور بدارند به دست او سپرده‌اند. گفته‌اند آن جور که صلاح است با آن‌ها رفتار کن. تربیت‌شان کن. اگر معلم، معلم باشد می‌داند چه جایی دارد.

منبع: نامه‌های صمد بهرنگی، گردآوری: اسد بهرنگی، 1397، انتشارات نگاه

@systemsthinking
خروج از رکود حاصل از کرونا
دکتر علینقی مشایخی
موسس و استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۹
ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
پخش زنده از اینستاگرام
instagram.com/sharifevents
@systemsthinking
عملکرد سازمان #بورس بسیار ضعیف و نگران کننده است.

این روزها افراد زیادی در حال ورود به بازار بورس هستند.
طی ماه اردیبهشت هر روز به طور میانگین بیش از ۱۵۰۰ میلیارد تومان پول وارد بازار بورس شده است.

با این حال مردم در بازار بورس با ریسک‌های متعددی مواجه هستند.
علاوه بر #ریسک ایجاد حباب در بعضی از نمادهای بورسی که امکان ریزش‌های بعدی را جدی‌تر می‌کند، عملکرد سازمان بورس و رویه‌های اجرایی ناکارآمد هم ریسک‌های بازار را مضاعف می‌کند.

این روزها به نظر می‌رسد سازمان بورس خواسته یا ناخواسته به سمت غیر شفاف کردن و غیر قابل پیش بینی کردن بازار پیش می‌رود.

یک روز اعلام می‌کنند عرضه اولیه #شستا ۷ اردیبهشت انجام می‌شود و بعد با یک شعبده بازی و در عملکردی ناشایست دور هم جمع می‌شوند و خلاف رویه‌های موجود، تصمیم می‌گیرند عرضه اولیه را ۲۷ فروردین انجام دهند. یک روز دیگر اعلام می‌کنند که شستا قرار است بدون محدودیت نوسان عرضه شود و بعد بدون هیچ توضیحی مردم را به حال خود رها می‌کنند و یک ساعت بعد ناظر بازار بدون اینکه دلیلی اعلام کند، حراج انجام شده را باطل می‌کند. روز بعد اعلام می‌کنند حراج بدون محدودیت نوسان دوباره برگزار می‌شود ولی وقتی نماد را باز می‌کنند مشخص می‌شود که محدودیت نوسان ۵ درصدی وجود دارد و معامله گران به اشتباه می‌افتند. اعلام می‌کنند که نماد #صبا ساعت ۱۲:۳۱ باز می‌شود، اما در آن ساعت نماد #شگویا باز می‌شود و نماد صبا چند دقیقه بعد از آن باز می‌شود.

یک روز دیگر اعلام می‌کنند که سایپا (#خساپا) و ایران خودرو (#خودرو) هفته آینده بازگشایی خواهند شد، اما با کمال ناباوری در میانه روز یکدفعه نماد سایپا را باز می‌کنند و بعد که بازار به هم می‌ریزد و با صف هزار میلیاردی خرید مواجه می‌شوند، بدون نیاز به هیچ توضیح بیشتری نماد را می‌بندند و معاملات را به روز دیگری موکول می‌کنند.

هر روز نمادهای بسیاری توسط ناظر بازار به دلیل نوسان‌های ۲۰ درصدی و ۵۰ درصدی بسته می‌شود و روند معاملات سهام به هم ریخته می‌شود. دامنه نوسان #سکه به یک درصد کاهش داده می‌شود در صورتی که دامنه نوسان صندوق‌هایی که بر مبنای سکه هستند باز است و عملا رابطه ارزش دارایی‌های صندوق سکه با قیمت آن صندوق از بین می‌رود و برای مردم قابل درک نیست.

نقش سازمان بورس این روزها شگفت زده کردن معامله گران، تخریب نقدشوندگی و شفافیت بازار و افزایش ابهام و سردرگمی در بازار است.

اینها را البته باید بگذاریم کنار ریسک ناشی از عملکرد ضعیف هسته معاملاتی بورس و عملکرد ضعیف سامانه‌های معاملات آنلاین کارگزاری‌ها. هنگ کردن دایمی این سامانه‌ها و به روز نبودن اطلاعات آنها به سوهان روح هر روزه معامله‌گران تبدیل شده است و البته با افزایش معامله گران، این مشکلات هر روز هم شدت می‌گیرد.

سوالی که مطرح می‌شود این است که چرا بازار بورس به این روز افتاده و چرا سازمان بورس به خود تخریبی دست می‌زند.

جوابی که تا اینجا داریم این است که علاوه بر منافع موجود، امضاهای طلایی و عدم نیاز به پاسخگویی و گسترش امپراطوری مدیران سازمان بورس که همیشه وجود داشته است، این روزها علاوه بر فشار حجم کارها که افزایش خطاها را به دنبال داشته، فشارهای بیرونی هم بر این سازمان افزایش یافته است و همان کسانی که تمایل به اداره بقیه بخش‌های اقتصاد کشور به صورت پلیسی دارند و اعلام نرخ #دلار و #پراید را ممنوع می‌کنند، این روزها می‌خواهند بازار بورس را هم به شیوه بگیر و ببند اداره کنند و البته در این مساله صاحبان منافع بزرگ که به دنبال گرفتن ماهی خودشان از جیب مردم هستند هم بی‌تاثیر نیستند.

این رویه‌ها متاسفانه برای بازار بورس که می‌تواند راه نجاتی برای اقتصاد کشور باشد، به شدت مخرب است و این جماعت مشغول تیشه به ریشه زدن هستند.

امیدوارم سطوحی از خردمندی در مجموعه مدیران کشور ایجاد شود تا جلوی اقدامات قلدرمآبانه این تخریبچی‌ها گرفته شود و بازار به روند معمول خود باز گردد. اگر کسی این حضرات را دید، این پیام را هم برساند که حداقل کاری که برای افزایش شفافیت و سالم سازی بازار می‌شود انجام داد، حذف دامنه نوسان است. البته بالاخره سفره‌ای پهن است و این دامنه نوسان برای خیلی‌ها نان‌های چربی دارد که نمی‌گذارند حذف شود.
@esmaeilzadehasl

@systemsthinking
دولت و سازمان #بورس بزرگترین ریسک برای بازار #سرمایه هستند و به سرعتی غیر قابل انتظار در حال تخریب امنیت سرمایه در بازار هستند.

امروز به طور ناگهانی و بدون اطلاع قبلی معاملات گواهی سپرده #سکه #طلا در بورس متوقف شد و هزاران نفری که نیاز به نقد کردن این سپرده‌ها داشتند با مشکل قفل شدن سرمایه‌های مورد نیازشان مواجه شدند.

صندوق‌های بر پایه سکه و طلا هم در اثر ایجاد جو عدم امنیت، با کاهش قیمت شدید مواجه شدند.

این شدت تخریب که با بهانه‌های واهی ناشی از عدم آگاهی از اصول اولیه اقتصاد و بازار انجام می‌شود، از طرفی منجر به خروج سرمایه از بورس و سرازیر شدن به سایر بازارها خواهد شد و از طرف دیگر به جریان خروج سرمایه از کشور دامن خواهد زد و منجر به افزایش بیش از حد نرخ ارز خواهد شد.
@systemsthinking
یک روایت از یادگیری

یونسکو عادت دارد با تعاریف جدید از سواد یا اهداف آموزش، پوست موز زیر پای معلم جماعت می‌اندازد و اثری هم از خودش بجا نمی‌گذارد. آب می‌شود میرود داخل زمین، آموزش و راهنمایی هم برایمان نمی‌فرستد.

یکی از آخرین تعریف‌هایش این بود:
یادگرفتن را یاد بگیرید.

به قول همسرم، خدا نکند من چیزی بشنوم، شب و روز ندارم.😊 این طرف و آن طرف را زیاد گشتم که این دو کلمه را چطور می‌شود روی زمین پیاده کرد. سعی کردم جوابی را که در محدوده کلاسم است، پیدا کنم. یکی از مواردی که به آن برخوردم #یادگیری_پروژه_محور بود.

خلاصه‌اش اینست که سناریویی را به دانش‌آموز می‌دهی و دورا دور کمکش می‌کنی که خودش آن را حل کند. به این ترتیب با فرآیند حل مسئله آشنا می‌شود و شاید در طی مسیر یادگرفتن را یاد بگیرد. درس کاروفناوری هم پر از این مسئله‌هاست.

چند بار آموزش پروژه‌ محور را در کلاس‌های مختلف تکرار کردم، دیدم مثل اینکه یک جای کار می‌لنگد. به نظرم اگر بچه‌ها از اول تا آخر کار را یک‌ بار خوب مرور نکنند، روند کار برایشان جا نمی‌افتد. حالا چاره کار را کجا دیدم؟ در گزارش نویسی

پروژه‌ها را گروهی کار کرده بودند. ازشان خواستم که در همان گروه‌ها، گزارشش را هم بنویسند. حدود دو جلسه‌ای طول کشید. به دو دلیل به دلم ننشست و راستش را بخواهید کلافه شدم. تمرین و آموزش گزارش‌نویسی در کلاس ۴۰ نفره هر آدم عاقلی را هم دیوانه می‌کند! علاوه بر این، بچه‌ها مهارت نوشتن را خوب یاد نگرفته‌اند و اذیت می‌شوند.‌ برای نمونه، یکی از کارهایی را که نسبت به بقیه بهتر بود در پست بعدی میفرستم.

برای اینکه از شر این نوع گزارش‌نویسی خلاص شوم، چرخی در نت زدم و با دوستان مشورت کردم. با کمکشان به قالب آماده‌ای رسیدم. ساده و راحت است. هم زمان کمتری می‌برد، هم در حد توان بچه‌هاست. به نظرم چارچوب فکری خوبی هم بهشان می‌دهد. امسال در زنگ‌های انشا نیز از آن استفاده کردم.

این فقط یک روایت از یادگیری بود.
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

اگر شما هم تجربه‌ای در این خصوص دارید، معطل نکنید و تجربه خود را با ما به اشتراک بگذارید.
astareh7@gmail.com

@systemsthinking
نمونه اولیۀ گزارش نویسی.pdf
669.7 KB
نمونه اولیۀ گزارش‌نویسی دانش‌آموزان

@systemsthinking
قالب گزارش نویسی در مدرسه.pdf
33.7 KB
قالب آماده گزارش‌نویسی برای پروژه‌های دانش‌آموزان

@systemsthinking
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو مثال از #یادگیری_پروژه_محور:

۱- برای آموزش مفهوم یادگیری پروژه محور به همکارانم در درس کاروفناوری، به آن‌ها مسأله‌ای دادم. مسأله را باید گروهی حل می‌کردند. در این مثال خاص باید ماکت می‌ساختند. مسأله به شرح زیر است و ویدئوی بالا هم یکی از پاسخ‌هاست.

«همان‌طور که می‌دانید کمیته امداد امام خمینی بخشی از درآمد خود را از طریق کمک‌های مردمی در صندوق‌های صدقات تامین می‌کند. مردم پول‌های کاغذی و سکه‌های خود را در این صندوق‌ها می‌ریزند. یکی از چالش‌های این سازمان شمارش و دسته‌بندی سکه‌هاست. در همین راستا از شما عزیزان درخواست می‌شود که با ساخت ماکت به حل این مشکل کمک نمایند.
فرض کنید وسیله شما فقط سکه‌های 100، 200 و 500 تومانی را جدا می‌کند.»

۲- #رادیو_مدرسه

برای آشنایی با این پروژه این پست را بخوانید:

https://news.1rj.ru/str/systemsthinking/1788

@systemsthinking
#ظرفیت_یادگیری

خانم طاهری در حال تحصیل سیاست‌گذاری عمومی در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد هستند، اهمیت یادگرفتن یادگیری از نظر ایشان برای طی کردن مسیر حرفه‌ای.👇

یکی از مکالماتی که سال گذشته با دوستی داشتم و هنوز تو ذهنم تازه است، این بود که یک مرتبه درمورد یادگیری صحبت میکردیم و بهش گفتم که انگار «اصل اصل دانش» که باهاش بشه کاری کرد رو جایی تدریس نمی‌کنن و همیشه به نظر میاد تکه گمشده‌ای هست تا تکمیل کل کار.

جواب داد که ببین، تو خودت باید به خودت آموزش بدی!

Educate yourself!

تمام درس‌ها و سیلابس‌ها تنها «نقشه کلی مسیر» هستن و خودت باید بری دنبال تکمیل مطلب تا واقعا چیزی دستت بیاد. خیلی از مطالب رو فرصت نمی‌کنی که حتی در دانشگاه یاد بگیری یا اصلا ممکنه دانشگاه یاد نده. خودت برای آموزش خودت وقت بذار و یاد بگیر.

پرسیدم که خوب با وجود این همه دامنه گسترده کتاب و محتوا، چطور باید راه رو پیدا کنم؟ چطور باید بدونم که کدام کتاب ارجحه بر دیگری؟ جواب داد که از یک جا شروع کن و به خودت اجازه بده با آزمون و خطا، مسیر رو پیدا کنی.

مکالمه ساده بود ولی گره‌‌‌گشا.
@kennedy_notes

@systemsthinking
#تفکر_درونزا

آموزش و پرورش من و شما هستیم نه آن‌ها که مشغول تولید بخشنامه‌اند

پروانه بهزادی‌آزاد

تابستان خود را چگونه می‌گذرانید؟

چند سال پیش روز اول مهر وقتی وارد کلاس شدم؛ خواستم اهمیت زمان را به بچه‌ها یادآوری کنم و بازی که در دوره تفکر سیستمی انجام می‌دادیم را انجام دهم که متوجه شدم ساعت باطری ندارد و خوابیده است. چند بار اول مهر این ماجرا تکرار شد تا من یاد بگیرم که برای تغییر و اصلاح وضع موجود نباید منتظر کسی بمانیم. باید از خودمان شروع کنیم. از آن پس یک بسته باطری قلمی خریدم و ساعت‌های خوابیده را بیدار کردم.

آخرین بار روزهای قبل از کرونا که هنوز درس و کلاس دانشگاه برقرار بود؛ ساعت دفتر اساتید هنوز به وقت قدیم کار می‌کرد و هر روز یک نفر از جمله خودم، غرغر می‌کردیم که آخر یک نفر نیست این ساعت را درست کند...تا اینکه سرانجام یک روز طاقتم طاق شد و جلوی چشم همه اساتید خانم و آقا از صندلی بالا رفتم، ساعت را پائین آوردم و به وقت جدید تنظیم کردم و سرجایش گذاشتم.

تغییر عقربه‌های کوچک یک ساعت از وقت قدیم به جدید یا بیدار کردن ساعت‌های خوابیده در تهران به این بزرگی با این همه دانشگاه و مدرسه و مرکز آموزشی اصلا کار بزرگی نیست و حکایت پر کاه است...

اما اولین حس خوشایند آن را در همان دایره کوچک تأثیر گذاری‌ام تجربه کرده‌ام. کارهای کوچک در حوزه تأثیر گذاری خودتان را کم نبینید.

اگر منتظرید آ.پ برای سال جدید و آموزش مجازی کاری کند که یک باره همه چیز تغییر کند و از این رو به آن رو شویم و خاطرمان شاد شود...سخت در اشتباهید...آموزش و پرورش من و شما هستیم نه آن‌ها که مشغول تولید بخشنامه‌اند.

آ.پ ما معلمانی هستیم که باید تحول بنیادین را از خودمان آغاز کنیم و توانمندتر شویم....هر چند این توانمندی از هیچ رئیس و خادمی سلب مسئولیت نمی‌کند.

چند روز است دارم برنامه‌های تابستان را می‌ریزم تابستانی که نباید حتی یک دقیقه‌اش را هدر داد.

@systemsthinking
چرا به یادگیری تفکر سیستمی و دینامیک سیستم‌ها نیاز داریم؟
bit.ly/st1399