#گفتگو_در_خانواده
ماه #رمضان نزديك است.
با همسر و فرزندانم در مورد كارهايي صحبت كرديم كه مي توانيم براي استفاده بهتر از فرصت ماه رمضان انجام دهيم. اين پيشنهادها را بچه ها مطرح كردند:
- روزه بگيريم
- سحري بخوريم
- افطار دور هم باشيم
- قرآن بخوانيم
- به موقع نماز بخوانيم
- بيشتر كنار هم باشيم
- به موقع بخوابيم
- با هم دعوا نكنيم
- مهربان باشيم
- به مسجد برويم
- صبح زود پاشيم
- بازي فكري كنيم
- ورزش كنيم
- قصد ده روز كنيم بريم سفر
- شاد باشيم
شما براي ماه رمضان چه برنامه هايي داريد؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://telegram.me/systemsthinking
ماه #رمضان نزديك است.
با همسر و فرزندانم در مورد كارهايي صحبت كرديم كه مي توانيم براي استفاده بهتر از فرصت ماه رمضان انجام دهيم. اين پيشنهادها را بچه ها مطرح كردند:
- روزه بگيريم
- سحري بخوريم
- افطار دور هم باشيم
- قرآن بخوانيم
- به موقع نماز بخوانيم
- بيشتر كنار هم باشيم
- به موقع بخوابيم
- با هم دعوا نكنيم
- مهربان باشيم
- به مسجد برويم
- صبح زود پاشيم
- بازي فكري كنيم
- ورزش كنيم
- قصد ده روز كنيم بريم سفر
- شاد باشيم
شما براي ماه رمضان چه برنامه هايي داريد؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://telegram.me/systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
تفکر سیستمی در مدرسه
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک: ۲۶-۳۰ تیر / ۲۳-۲۷ مرداد
سطح دو: ۱۳-۱۷ شهریور
محل برگزاري: دانشگاه شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/1huoR7
تفکر سیستمی در مدرسه
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک: ۲۶-۳۰ تیر / ۲۳-۲۷ مرداد
سطح دو: ۱۳-۱۷ شهریور
محل برگزاري: دانشگاه شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/1huoR7
#تفكرسيستمي_درخانواده
#شادى
#باغستان
سلام
همه ي ما اين روزها، توي گروه ها و كانال ها و ... محيط هاي مختلف مجازي عضو هستيم
اما
ديشب من يه گروه درست كردم با دو نفر عضو
و اسمشو گذاشتم
من و پسرم
و بعد از سلام
براش نوشتم اين گروه مختص خودش و منه
و گفتم بيا علايقمون رو توش بذاريم
و ازش خواستم واسش اسم و عكس پروفايل انتخاب كنه
وقتي ظهر انلاين شدم
نمي دونيد با چه گروهي مواجه شدم
استيكرهاي قشنگي كه موج هايي از محبت داشت
و نوشته ها ي خودموني پسرم و اظهار خوش حاليش
و البته گفته بود اسم گروه """ من و پسرم """ عاليه
و نوشته بود براي عكس پروفايل هم يك عكس دوتايي مي گيريم!!!!!
و من بهترين گروه دنيا رو مزه كردم
نويسنده متن: خانم #باغستان
https://telegram.me/systemsthinking
#شادى
#باغستان
سلام
همه ي ما اين روزها، توي گروه ها و كانال ها و ... محيط هاي مختلف مجازي عضو هستيم
اما
ديشب من يه گروه درست كردم با دو نفر عضو
و اسمشو گذاشتم
من و پسرم
و بعد از سلام
براش نوشتم اين گروه مختص خودش و منه
و گفتم بيا علايقمون رو توش بذاريم
و ازش خواستم واسش اسم و عكس پروفايل انتخاب كنه
وقتي ظهر انلاين شدم
نمي دونيد با چه گروهي مواجه شدم
استيكرهاي قشنگي كه موج هايي از محبت داشت
و نوشته ها ي خودموني پسرم و اظهار خوش حاليش
و البته گفته بود اسم گروه """ من و پسرم """ عاليه
و نوشته بود براي عكس پروفايل هم يك عكس دوتايي مي گيريم!!!!!
و من بهترين گروه دنيا رو مزه كردم
نويسنده متن: خانم #باغستان
https://telegram.me/systemsthinking
- اسمت چيه؟
- #محمدعلى
- #محمدعلى قهرمان!
- آره من #محمدعلى هستم. من هم قهرمان هستم 😄
همه ي مردم فيليپين #محمدعلى را دوست داشتند.
همينكه گردن آويز من را مي ديدند كه نام #محمدعلى خيلي بزرگ روي آن نوشته شده بود، برايشان جلب توجه مي كرد و پيش من مي آمدند و خوش و بشي مي كردند. آنقدر صميمي كه انگار مدتهاست من را مي شناسند.
براي آنها نام #محمدعلى ياد آور قهرمان بزرگ بوكس جهان و مسابقه اش با جو فريزر در فيليپين بود.
و همين شباهت نام كافي بود كه من را هم به خاطر #محمدعلى دوست داشته باشند.
چند روز پيش #محمدعلى از بين ما رفت
خاطرات مردم دنيا از #محمدعلى ، پيام آور صلح، بلند منشي، و مهرباني، همچنان در ذهن ها باقي خواهد ماند.
https://telegram.me/systemsthinking
- #محمدعلى
- #محمدعلى قهرمان!
- آره من #محمدعلى هستم. من هم قهرمان هستم 😄
همه ي مردم فيليپين #محمدعلى را دوست داشتند.
همينكه گردن آويز من را مي ديدند كه نام #محمدعلى خيلي بزرگ روي آن نوشته شده بود، برايشان جلب توجه مي كرد و پيش من مي آمدند و خوش و بشي مي كردند. آنقدر صميمي كه انگار مدتهاست من را مي شناسند.
براي آنها نام #محمدعلى ياد آور قهرمان بزرگ بوكس جهان و مسابقه اش با جو فريزر در فيليپين بود.
و همين شباهت نام كافي بود كه من را هم به خاطر #محمدعلى دوست داشته باشند.
چند روز پيش #محمدعلى از بين ما رفت
خاطرات مردم دنيا از #محمدعلى ، پيام آور صلح، بلند منشي، و مهرباني، همچنان در ذهن ها باقي خواهد ماند.
https://telegram.me/systemsthinking
اين لينك را يكي از همراهان خوب كانال در مورد #محمدعلى ارسال كردند
https://www.instagram.com/p/BGYm164gq5K/
https://www.instagram.com/p/BGYm164gq5K/
Instagram
💠 پاي درس اخلاق 💠
• #بادیگارد #muhammadali #محمدعلی_کلی #محمد_علي_كلاي
#شعر
#مخزن_و_نرخ
🔸بازي ظرف ها در زندگی روزمره انسان ها زيباست. از ظرفي به ظرف ديگر مي ريزد، اما هيچ چيزي گم نمي شود.
@systemsthinking
@THINKINGandLEARNING
#مخزن_و_نرخ
🔸بازي ظرف ها در زندگی روزمره انسان ها زيباست. از ظرفي به ظرف ديگر مي ريزد، اما هيچ چيزي گم نمي شود.
@systemsthinking
@THINKINGandLEARNING
#وابستگي_به_مسير
این که کار تو با گذشته
تموم شده
به این معنی نیست
که کار گذشته
هم با تو تموم شده
📽 The Gift (2015)
منبع: كانال ديالوگ هاي ماندگار
-------------------
@systemsthinking
این که کار تو با گذشته
تموم شده
به این معنی نیست
که کار گذشته
هم با تو تموم شده
📽 The Gift (2015)
منبع: كانال ديالوگ هاي ماندگار
-------------------
@systemsthinking
#اقتصاد_خانواده
#تعادل_كار_و_زندگي
#توران_میرهادی
بخشی از #کتاب_جست_و_جو:
پدران و مادران به شدت کار می کردند، قالی، لوستر، تلویزیون، اتومبیل و غیره می خواستند. و برده ی مصرف شده بودند و این نوع بردگی را به گونه ای به فرزندانشان القا می کردند.
به دست آوردن بهترین پرتقال، بهترین موز، بهترین کیف، بهترین مدرسه برای فرزندانشان، نمونه هایی از هدف های خانواده های مصرف زده بود. به بیماری جایزه بیماری صفت عالی نیز افزوده می شد. مردمان برده ی مصرف به دنبال بهترین، عالی ترین، زیبا ترین چیزها در زندگی بودند...
https://telegram.me/systemsthinking
#تعادل_كار_و_زندگي
#توران_میرهادی
بخشی از #کتاب_جست_و_جو:
پدران و مادران به شدت کار می کردند، قالی، لوستر، تلویزیون، اتومبیل و غیره می خواستند. و برده ی مصرف شده بودند و این نوع بردگی را به گونه ای به فرزندانشان القا می کردند.
به دست آوردن بهترین پرتقال، بهترین موز، بهترین کیف، بهترین مدرسه برای فرزندانشان، نمونه هایی از هدف های خانواده های مصرف زده بود. به بیماری جایزه بیماری صفت عالی نیز افزوده می شد. مردمان برده ی مصرف به دنبال بهترین، عالی ترین، زیبا ترین چیزها در زندگی بودند...
https://telegram.me/systemsthinking
#همدلی
#تفکر_حلقه_بسته
#مدل_ذهنی
#میرزاپور
یک سال است که به ساختمان جدیدی آمده ایم و در این یک سال ملاقات مان با همسایه ها در حد سلام و احوالپرسی داخل آسانسور و پارکینگ بود و پیش نیامده بود آنها را بیشتر بشناسم و البته فقط این نبود؛ بر اساس مدل ذهنی خودم فکر می کردم در زندگی آپارتمان نشینی خیلی نمی شود با همسایه ها ارتباط داشت
دیروز مادرم آش 🍵 پخته بودند و از من خواستند آن را برای همسایه ها 👨👩👦👦 ببرم؛
همسایه واحد ۱ را یک بار دیگر دیده بودم، چقدر خوش برخورد بودند 😊
همسایه واحد ۲ دو دختر نازنین دارد 👭 و چند باری با آنها در پارکینگ خوش و بش کرده بودم
نوه همسایه واحد ۳ را برای اولین بار دیدم، ماشاءالله، خانم و آقای صادقی چقدر خوب مانده اند 💑
همسایه واحد ۴ دوست مادرم و تنها واحد آشنا برای من است که نوه ای به نام هانا دارد؛ بیشتر اوقات وقتی در کوچه می شنوم «سلام خاله» 🙋یعنی هانا است
مدیر مهربان و مسؤلیت پذیر ساختمان، واحد ۵
یک نفر را هنوز ندیده ام و فکر می کردم منزل شان طبقه اول است! کسری 🚶پسر بچه بانمکی که یک بار آسانسور بازی مشترک با هم داشتیم آهان اینجا زندگی می کنند؛ واحد ۶
و همسایه واحد ۷ که در کنار ما هستند و همیشه بعد از ساعت ۹ شب به خانه می آیند و آش را بعد افطار برایشان بردم
و امروز نزدیکای افطار، کسری و مادرش در خانه ما را زدند و یک بشقاب حلوا برای ما آوردند و احتمالا گشت و گذار دیروز من را تجربه خواهند کرد 😉
ارتباط گرفتن با همسایه ها 👨👩👧👨👩👧💑 آنقدرها هم که فکر می کردم پیچیده نبود؛ امان از این مدل های ذهنی ... و البته الان دارم به این فکر می کنم چگونه می توان در میان ساکنان یک آپارتمان همدلی بیشتری ایجاد کرد؟
☘ مادرم آش پختند و من برای همه بردم
☘ مامان کسری حلوا درست کردند و با کسری برای همه بردند
☘ و خواهرم یک جمله زیبا در آسانسور نصب کرد« برای داشتن چیزی که قبلا نداشته ای، باید به فردی تبدیل شوی که قبلا نبوده ای»
https://telegram.me/systemsthinking
#تفکر_حلقه_بسته
#مدل_ذهنی
#میرزاپور
یک سال است که به ساختمان جدیدی آمده ایم و در این یک سال ملاقات مان با همسایه ها در حد سلام و احوالپرسی داخل آسانسور و پارکینگ بود و پیش نیامده بود آنها را بیشتر بشناسم و البته فقط این نبود؛ بر اساس مدل ذهنی خودم فکر می کردم در زندگی آپارتمان نشینی خیلی نمی شود با همسایه ها ارتباط داشت
دیروز مادرم آش 🍵 پخته بودند و از من خواستند آن را برای همسایه ها 👨👩👦👦 ببرم؛
همسایه واحد ۱ را یک بار دیگر دیده بودم، چقدر خوش برخورد بودند 😊
همسایه واحد ۲ دو دختر نازنین دارد 👭 و چند باری با آنها در پارکینگ خوش و بش کرده بودم
نوه همسایه واحد ۳ را برای اولین بار دیدم، ماشاءالله، خانم و آقای صادقی چقدر خوب مانده اند 💑
همسایه واحد ۴ دوست مادرم و تنها واحد آشنا برای من است که نوه ای به نام هانا دارد؛ بیشتر اوقات وقتی در کوچه می شنوم «سلام خاله» 🙋یعنی هانا است
مدیر مهربان و مسؤلیت پذیر ساختمان، واحد ۵
یک نفر را هنوز ندیده ام و فکر می کردم منزل شان طبقه اول است! کسری 🚶پسر بچه بانمکی که یک بار آسانسور بازی مشترک با هم داشتیم آهان اینجا زندگی می کنند؛ واحد ۶
و همسایه واحد ۷ که در کنار ما هستند و همیشه بعد از ساعت ۹ شب به خانه می آیند و آش را بعد افطار برایشان بردم
و امروز نزدیکای افطار، کسری و مادرش در خانه ما را زدند و یک بشقاب حلوا برای ما آوردند و احتمالا گشت و گذار دیروز من را تجربه خواهند کرد 😉
ارتباط گرفتن با همسایه ها 👨👩👧👨👩👧💑 آنقدرها هم که فکر می کردم پیچیده نبود؛ امان از این مدل های ذهنی ... و البته الان دارم به این فکر می کنم چگونه می توان در میان ساکنان یک آپارتمان همدلی بیشتری ایجاد کرد؟
☘ مادرم آش پختند و من برای همه بردم
☘ مامان کسری حلوا درست کردند و با کسری برای همه بردند
☘ و خواهرم یک جمله زیبا در آسانسور نصب کرد« برای داشتن چیزی که قبلا نداشته ای، باید به فردی تبدیل شوی که قبلا نبوده ای»
https://telegram.me/systemsthinking
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#فساد
این روزها بحث حقوق چند ده میلیونی برخی از مدیران به مطبوعات و شبکه های مجازی کشیده شده و موافقان و مخالفانی دارد.
دو مسیر برای تحلیل این مساله به ذهن من می رسد:
مسیر ۱- حقوق بالا برای مشاغل مدیریتی تاثیرگذار باعث می شود که بتوانیم مدیران توانمندتری به کار بگیریم و این مدیران که دغدغه مالی ندارند سالم تر و حرفه ای تر عمل می کنند و عملکرد سازمان ها ده ها و صدها برابر این دستمزدهای پرداختی افزایش پیدا خواهد کرد.
مسیر ۲- افزایش دستمزد سمت های مدیریتی، جذابیت این سمت ها را افزایش می دهد و افراد فرصت طلب و فاقد صلاحیت های لازم، از طریق باند بازی و رشوه دادن تلاش می کنند این سمت های مدیریتی را به دست بیاورند. چنین افرادی سازمان را هم فاسد می کنند و ده ها و صدها برابر دستمزد خود به سازمان ها زیان وارد می کنند.
به نظر شما کدام مسیر اثر بیشتری در نتیجه ای که سازمان ها با آن مواجه هستند داشته است؟
راه حل پیشنهادی شما برای بهبود این وضعیت چیست؟
اجرای این راه حل چه عوارض نامطلوبی ممکن است داشته باشد؟
https://telegram.me/systemsthinking
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#فساد
این روزها بحث حقوق چند ده میلیونی برخی از مدیران به مطبوعات و شبکه های مجازی کشیده شده و موافقان و مخالفانی دارد.
دو مسیر برای تحلیل این مساله به ذهن من می رسد:
مسیر ۱- حقوق بالا برای مشاغل مدیریتی تاثیرگذار باعث می شود که بتوانیم مدیران توانمندتری به کار بگیریم و این مدیران که دغدغه مالی ندارند سالم تر و حرفه ای تر عمل می کنند و عملکرد سازمان ها ده ها و صدها برابر این دستمزدهای پرداختی افزایش پیدا خواهد کرد.
مسیر ۲- افزایش دستمزد سمت های مدیریتی، جذابیت این سمت ها را افزایش می دهد و افراد فرصت طلب و فاقد صلاحیت های لازم، از طریق باند بازی و رشوه دادن تلاش می کنند این سمت های مدیریتی را به دست بیاورند. چنین افرادی سازمان را هم فاسد می کنند و ده ها و صدها برابر دستمزد خود به سازمان ها زیان وارد می کنند.
به نظر شما کدام مسیر اثر بیشتری در نتیجه ای که سازمان ها با آن مواجه هستند داشته است؟
راه حل پیشنهادی شما برای بهبود این وضعیت چیست؟
اجرای این راه حل چه عوارض نامطلوبی ممکن است داشته باشد؟
https://telegram.me/systemsthinking
Forwarded from جمعیت شکرانه
https://s19.postimg.org/t3aw4gjur/web1.jpg
بچههایی که از آموزش محروم بودن و از طرف دیگه مدام در خانه و محله در معرض تحقیر قرار دارن، اعتماد به نفس به شدت پایینی دارن. بچههای شکرانه هم از این موضوع مستثنی نیستن:
مرتضی، باوجودیکه زمان ورود به شکرانه سواد مختصری داشت، جرات نداشت از روی هیچ متنی بخونه، تا حدی که جزء بچههای بیسواد تشخیصش دادیم و تا مدتی با بچههای کلاس اول سر یه کلاس مینشست.
خانوادهی پریسا اجازه نمیدادن پریسا درس بخونه، پریسا به اصرار زیاد ما و در حالیکه مادرش تاکید داشت که «این بچه چیزی یاد نمیگیره»، وارد شکرانه شد. پریسا این قدر نشانههای ضد و نقیض نشون میداد که تا مدت زیادی در این شک بودیم که این بچه بالاخره مشکل ذهنی داره یا نه.حتی استفاده از یه مشاور تحصیلی با تجربه هم نتونست این معما رو حل کنه.
تو شکرانه ما با بچههایی مواجه بودیم که جرات نقاشی کشیدن رو هم نداشتن. مداد رو که دستشون میگرفتن، نمیتونستن حتی با خیال راحت یه خط رو کاغذ بکشن. اگر هم یه چیزی میکشیدن، اولین کارشون این بود که پاککن رو بردارن و سریع پاکش کنن و بعد هم «من نمیتونم، من نمیتونم!»
اما شرایط رفتهرفته تغییر کرد. بخشی از این تغییر، با وارد شدن بچهها به محیطی که براشون جدید بود، اتفاق افتاد. جایی که بهشون این احساس رو منتقل کرد که مهم و دوست داشتنی و قابل احترام هستن. تجربهی این یکسال کار بهمون نشون داد که علاوه بر رابطهی فردی که مربیها با کودک برقرار میکنن، بعضی از برنامههای آموزشی هم به طور خاص میتونه تاثیر زیادی رو افزایش اعتماد به نفس بچهها داشته باشه. نقاشی، بازی و نمایش سه ابزار تاثیرگذار در این زمینه بودن...
بچههایی که از آموزش محروم بودن و از طرف دیگه مدام در خانه و محله در معرض تحقیر قرار دارن، اعتماد به نفس به شدت پایینی دارن. بچههای شکرانه هم از این موضوع مستثنی نیستن:
مرتضی، باوجودیکه زمان ورود به شکرانه سواد مختصری داشت، جرات نداشت از روی هیچ متنی بخونه، تا حدی که جزء بچههای بیسواد تشخیصش دادیم و تا مدتی با بچههای کلاس اول سر یه کلاس مینشست.
خانوادهی پریسا اجازه نمیدادن پریسا درس بخونه، پریسا به اصرار زیاد ما و در حالیکه مادرش تاکید داشت که «این بچه چیزی یاد نمیگیره»، وارد شکرانه شد. پریسا این قدر نشانههای ضد و نقیض نشون میداد که تا مدت زیادی در این شک بودیم که این بچه بالاخره مشکل ذهنی داره یا نه.حتی استفاده از یه مشاور تحصیلی با تجربه هم نتونست این معما رو حل کنه.
تو شکرانه ما با بچههایی مواجه بودیم که جرات نقاشی کشیدن رو هم نداشتن. مداد رو که دستشون میگرفتن، نمیتونستن حتی با خیال راحت یه خط رو کاغذ بکشن. اگر هم یه چیزی میکشیدن، اولین کارشون این بود که پاککن رو بردارن و سریع پاکش کنن و بعد هم «من نمیتونم، من نمیتونم!»
اما شرایط رفتهرفته تغییر کرد. بخشی از این تغییر، با وارد شدن بچهها به محیطی که براشون جدید بود، اتفاق افتاد. جایی که بهشون این احساس رو منتقل کرد که مهم و دوست داشتنی و قابل احترام هستن. تجربهی این یکسال کار بهمون نشون داد که علاوه بر رابطهی فردی که مربیها با کودک برقرار میکنن، بعضی از برنامههای آموزشی هم به طور خاص میتونه تاثیر زیادی رو افزایش اعتماد به نفس بچهها داشته باشه. نقاشی، بازی و نمایش سه ابزار تاثیرگذار در این زمینه بودن...
#تصمیم_گیری
قاتلان تصمیم گیری استراتژیک
چه برای زندگی شخصی خود تصمیم گیری می کنید و چه مدیر ارشد یک سازمان هستید یا یک استاندار و رییس جمهور باشید، یکی از مهم ترین مهارت ها، مهارت تصمیم گیری است. در این میان عادت هایی وجود دارند که قاتلان تصمیم گیری استراتژيک هستند.
💀. عادت خیلی منطقی بودن
اگر خیلی منطقی باشید، هیچ ایده خلاقانه ای به ذهن شما نمی رسد. اگر بخواهید هر ایده ای که کمی عجیب و غریب است را در همان لحظه اول کنار بگذارید، همیشه به همان گزینه های قدیمی خواهید رسید.
💀. عادت انتخاب اولین راهحل
فکر کردن کار انرژی بری است بنابراین مغز ما متخصص کاهش مصرف انرژی است. چه کار می کند؟ یکی از کارهایی که می کند این است که وقتی به اولین گزینه رسید، خاموش می شود و سوت پایان جستجو را می کشد! بدین ترتیب شما با سبد کوچکی از گزینه ها روبرو خواهید بود.
💀. عادت فقط یک جواب درست وجود دارد
اکثر ما فکر می کنیم که یک جواب بهینه وجود دارد و ما باید آن را پیدا کنیم. در صورتی که ممکن است سه جواب مطلوب وجود داشته باشد. بنابراین ذهن خود را باز نگاه دارید.
💀. عادت تفکر تک سناریویی
همه ما در صحبت می گوییم که دنیا متغیر است اما در عمل. وقتی تصمیم می گیریم فقط بر اساس یک آینده (سناریو)، گزینه برتر را انتخاب می کنیم. در صورتی که باید علاوه بر گزینه برای آینده مورد انتظار، برای آینده های دیگر نیز گزینه های متناسب در ذهن داشته باشیم.
💀. عادت جمع آوری داده های خیلی زیاد
برخی از ما آنقدر اطلاعات جمع آوری می کنیم، که دچار فلج تحلیلی (Paralysis by analysis) می شویم. کیفیت تصمیم گیری مبتنی بر داده های خیلی کم و خیلی زیاد هر دو در معرض خطر است.
💀. عادت بی توجهی به پیامدهای موج دو و سه
تفکر کوتاه مدت یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که افراد در فرآیند تصمیم گیری مرتکب آن می شوند. آنها نمی دانند تصمیمی که امروز می گیرند علاوه بر زمان حال بر آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت. چیزی که امروز درست و کاربردی به نظر می رسد، شاید نهایتا تصمیم خوبی از آب درنیاید. برای رفع این مشکل از ابزار چرخ آینده استفاده می کنند این ابزار کمک می کند که پیامدهای موج های بعدی تصمیم امروز مشخص و در نظر گرفته شود.
منبع: شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki
https://telegram.me/systemsthinking
قاتلان تصمیم گیری استراتژیک
چه برای زندگی شخصی خود تصمیم گیری می کنید و چه مدیر ارشد یک سازمان هستید یا یک استاندار و رییس جمهور باشید، یکی از مهم ترین مهارت ها، مهارت تصمیم گیری است. در این میان عادت هایی وجود دارند که قاتلان تصمیم گیری استراتژيک هستند.
💀. عادت خیلی منطقی بودن
اگر خیلی منطقی باشید، هیچ ایده خلاقانه ای به ذهن شما نمی رسد. اگر بخواهید هر ایده ای که کمی عجیب و غریب است را در همان لحظه اول کنار بگذارید، همیشه به همان گزینه های قدیمی خواهید رسید.
💀. عادت انتخاب اولین راهحل
فکر کردن کار انرژی بری است بنابراین مغز ما متخصص کاهش مصرف انرژی است. چه کار می کند؟ یکی از کارهایی که می کند این است که وقتی به اولین گزینه رسید، خاموش می شود و سوت پایان جستجو را می کشد! بدین ترتیب شما با سبد کوچکی از گزینه ها روبرو خواهید بود.
💀. عادت فقط یک جواب درست وجود دارد
اکثر ما فکر می کنیم که یک جواب بهینه وجود دارد و ما باید آن را پیدا کنیم. در صورتی که ممکن است سه جواب مطلوب وجود داشته باشد. بنابراین ذهن خود را باز نگاه دارید.
💀. عادت تفکر تک سناریویی
همه ما در صحبت می گوییم که دنیا متغیر است اما در عمل. وقتی تصمیم می گیریم فقط بر اساس یک آینده (سناریو)، گزینه برتر را انتخاب می کنیم. در صورتی که باید علاوه بر گزینه برای آینده مورد انتظار، برای آینده های دیگر نیز گزینه های متناسب در ذهن داشته باشیم.
💀. عادت جمع آوری داده های خیلی زیاد
برخی از ما آنقدر اطلاعات جمع آوری می کنیم، که دچار فلج تحلیلی (Paralysis by analysis) می شویم. کیفیت تصمیم گیری مبتنی بر داده های خیلی کم و خیلی زیاد هر دو در معرض خطر است.
💀. عادت بی توجهی به پیامدهای موج دو و سه
تفکر کوتاه مدت یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که افراد در فرآیند تصمیم گیری مرتکب آن می شوند. آنها نمی دانند تصمیمی که امروز می گیرند علاوه بر زمان حال بر آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت. چیزی که امروز درست و کاربردی به نظر می رسد، شاید نهایتا تصمیم خوبی از آب درنیاید. برای رفع این مشکل از ابزار چرخ آینده استفاده می کنند این ابزار کمک می کند که پیامدهای موج های بعدی تصمیم امروز مشخص و در نظر گرفته شود.
منبع: شبکه استراتژیست
@Dr_Lashkarbolouki
https://telegram.me/systemsthinking
#تفكر_درونزا
#سربازی
#تصادفات
درمورد حادثه دردناک کشته شدن سربازان عزیز کشورمان در حادثه رانندگی، بعد از عرض تسلیت، دو نکته برای تفکر وجود دارد:
۱- مساله سربازی
۲- مساله مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی
هریک از این مساله ها را باید جداگانه بررسی کرد و این دو مساله را درست نیست به هم ربط بدهیم.
روزانه حدود ۵۰ نفر در اثر حوادث رانندگی در جاده های ما کشته می شوند.
هر روز در میان این کشته شده ها سربازان و دانش آموزان و دانشجویان و دانشمندان و پدران و مادران و فرزندانی هستند که بی صدا می میرند و حتی خبر مرگشان هم در رسانه ها منعکس نمی شود.
مساله این نیست که باید تدبیری اندیشیده شود که دیگر سربازی در جاده ها کشته نشود.
مساله این است که چرا تعداد حوادث رانندگی و مرگ و میر ناشی از آن تا به این حد زیاد است.
مرگ و میر ناشی از رانندگی در جاده های ایران حدودا دو برابر مرگ و میر ناشی از حملات وحشیانه عربستان و متحدانش به یمن در مدت مشابه بوده است.
ما از کشته شدن سربازان در حوادث رانندگی عمیقا ناراحتیم. نه سربازان و نه هیچ کس دیگری نباید در جاده ها کشته شوند و مردم و دولت باید با جدیت با عوامل منجر به سوانح رانندگی مبارزه کنند.
به این اطلاعات توجه کنید:
مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی از حدود ۲۸۰۰۰ نفر در سال ۸۴ به حدود ۱۷۰۰۰ نفر در سال ۹۴ رسیده است.
آمار حوادث جادهای منجر به مرگ به ازای هر یکصدهزار نفر در ایران حدود ۱۱ برابر سوئد، ۹ برابر بریتانیا، ۷ برابر آلمان و نزدیک به ۳ برابر ترکیه است.
مساله فقط مرگ و میر نیست. مصدومیت و معلولیت ناشی از حوادث رانندگی ۱۰ برابر مرگ و میر است.
هزینه ناشی از سوانح رانندگی حدود ۸ درصد تولید ناخالص ملی کشور است.
حدود ۲۵ درصد از مرگ و میر تصادفات مربوط به موتورسیکلت است و حدود ۶۰ درصد از مرگ و میر ناشی از تصادفات موتورسیکلت به دلیل نداشتن کلاه ایمنی است.
حدود ۸۰ درصد از مرگ و میر جاده ای ناشی از تخلف از رعایت مقررات رانندگی و استفاده نکردن از تجهیزات ایمنی است.
حمل و نقل ریلی نسبت به حمل و نقل جاده ای خطر مرگ و میر را بیش از ۹۹ درصد کاهش می دهد. با این حال حمل و نقل ریلی در کشور ما توسعه مناسبی نداشته است.
طول خطوط راهآهن نسبت به مساحت کشورها، در آلمان حدود ۱۹ برابر ایران است. این نسبت در لهستان ۱۰ برابر، در رومانی ۷ برابر و در ترکیه ۲ برابر ایران است.
با توجه به این نکات، پیشنهادهایی که می توان برای کاهش تلفات جنگ جاده ها داد این موارد هستند:
- مقررات رانندگی را رعایت کنیم و به یکدیگر در مورد رعایت قوانین سخت گیری کنیم.
- نکات ایمنی مانند بستن کمربند خودرو و استفاده از کلاه برای موتورسیکلت را رعایت کنیم و دیگران را مجاب کنیم که این نکات را رعایت کنند.
- از خودروهای ایمن تر که سیستم ترمز مناسب و کیسه هوا و بدنه قوی داشته باشند استفاده کنیم و برای توقف تولید خودروهای غیر ایمن از دولت مطالبه داشته باشیم
- دولت برای توسعه حمل و نقل ریلی سرمایه گذاری کند و مردم هم در این خصوص مطالبه جدی داشته باشند.
این متن خیلی طولانی شد.
در مورد سربازی به امید خدا متن دیگری می نویسم.
https://telegram.me/systemsthinking
#سربازی
#تصادفات
درمورد حادثه دردناک کشته شدن سربازان عزیز کشورمان در حادثه رانندگی، بعد از عرض تسلیت، دو نکته برای تفکر وجود دارد:
۱- مساله سربازی
۲- مساله مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی
هریک از این مساله ها را باید جداگانه بررسی کرد و این دو مساله را درست نیست به هم ربط بدهیم.
روزانه حدود ۵۰ نفر در اثر حوادث رانندگی در جاده های ما کشته می شوند.
هر روز در میان این کشته شده ها سربازان و دانش آموزان و دانشجویان و دانشمندان و پدران و مادران و فرزندانی هستند که بی صدا می میرند و حتی خبر مرگشان هم در رسانه ها منعکس نمی شود.
مساله این نیست که باید تدبیری اندیشیده شود که دیگر سربازی در جاده ها کشته نشود.
مساله این است که چرا تعداد حوادث رانندگی و مرگ و میر ناشی از آن تا به این حد زیاد است.
مرگ و میر ناشی از رانندگی در جاده های ایران حدودا دو برابر مرگ و میر ناشی از حملات وحشیانه عربستان و متحدانش به یمن در مدت مشابه بوده است.
ما از کشته شدن سربازان در حوادث رانندگی عمیقا ناراحتیم. نه سربازان و نه هیچ کس دیگری نباید در جاده ها کشته شوند و مردم و دولت باید با جدیت با عوامل منجر به سوانح رانندگی مبارزه کنند.
به این اطلاعات توجه کنید:
مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی از حدود ۲۸۰۰۰ نفر در سال ۸۴ به حدود ۱۷۰۰۰ نفر در سال ۹۴ رسیده است.
آمار حوادث جادهای منجر به مرگ به ازای هر یکصدهزار نفر در ایران حدود ۱۱ برابر سوئد، ۹ برابر بریتانیا، ۷ برابر آلمان و نزدیک به ۳ برابر ترکیه است.
مساله فقط مرگ و میر نیست. مصدومیت و معلولیت ناشی از حوادث رانندگی ۱۰ برابر مرگ و میر است.
هزینه ناشی از سوانح رانندگی حدود ۸ درصد تولید ناخالص ملی کشور است.
حدود ۲۵ درصد از مرگ و میر تصادفات مربوط به موتورسیکلت است و حدود ۶۰ درصد از مرگ و میر ناشی از تصادفات موتورسیکلت به دلیل نداشتن کلاه ایمنی است.
حدود ۸۰ درصد از مرگ و میر جاده ای ناشی از تخلف از رعایت مقررات رانندگی و استفاده نکردن از تجهیزات ایمنی است.
حمل و نقل ریلی نسبت به حمل و نقل جاده ای خطر مرگ و میر را بیش از ۹۹ درصد کاهش می دهد. با این حال حمل و نقل ریلی در کشور ما توسعه مناسبی نداشته است.
طول خطوط راهآهن نسبت به مساحت کشورها، در آلمان حدود ۱۹ برابر ایران است. این نسبت در لهستان ۱۰ برابر، در رومانی ۷ برابر و در ترکیه ۲ برابر ایران است.
با توجه به این نکات، پیشنهادهایی که می توان برای کاهش تلفات جنگ جاده ها داد این موارد هستند:
- مقررات رانندگی را رعایت کنیم و به یکدیگر در مورد رعایت قوانین سخت گیری کنیم.
- نکات ایمنی مانند بستن کمربند خودرو و استفاده از کلاه برای موتورسیکلت را رعایت کنیم و دیگران را مجاب کنیم که این نکات را رعایت کنند.
- از خودروهای ایمن تر که سیستم ترمز مناسب و کیسه هوا و بدنه قوی داشته باشند استفاده کنیم و برای توقف تولید خودروهای غیر ایمن از دولت مطالبه داشته باشیم
- دولت برای توسعه حمل و نقل ریلی سرمایه گذاری کند و مردم هم در این خصوص مطالبه جدی داشته باشند.
این متن خیلی طولانی شد.
در مورد سربازی به امید خدا متن دیگری می نویسم.
https://telegram.me/systemsthinking
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
@systemsthinking
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
@systemsthinking