Forwarded from Systems Thinking
13951007-STinProblemSolving_Workshop_IRIMC_v2.pdf
3 MB
اسلایدهای سمینار «مهارت های تفکر سیستمی برای مواجهه با مسایل پیچیده»
هفتم دی ماه ۱۳۹۵
چهاردهمین کنفرانس بین المللی مدیریت
@systemsthinking
هفتم دی ماه ۱۳۹۵
چهاردهمین کنفرانس بین المللی مدیریت
@systemsthinking
🏴 پيام تسليت رهبر انقلاب اسلامی در پی ارتحال آیتالله #هاشمی_رفسنجانی
▪️بسمالله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم.
▫️فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد.
▪️اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
▫️او نمونهی کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.
▪️سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
▫️با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.
▪️اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
▫️غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له
سید علی خامنهای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵
منبع:
@khamenei_ir
▪️بسمالله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم.
▫️فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد.
▪️اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
▫️او نمونهی کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.
▪️سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
▫️با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.
▪️اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
▫️غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له
سید علی خامنهای
۱۹ دیماه ۱۳۹۵
منبع:
@khamenei_ir
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#نقشه_جامع_علمی
تحلیل سیستمیک نقشه جامع علمی کشور
بررسی اشکالات و ارایه راهکار
متن کامل مقاله منظومه توسعه و پیشرفت علمی
به قلم دکتر علینقی مشایخی
http://donya-e-eqtesad.com/news/1086381
" براساس گزارش پایش علم، فناوری و نوآوری ایران در بهار 1394، پیشرفت علم و فناوری رضایتبخش نبوده و از هدفهای تعیین شده در نقشه جامع علمی فاصله دارد. یکی از علل عدم تحقق هدفها اشکالات نقشه جامع علمی کشور است. در نقشه مزبور اولویتها براساس رشتههای علمی تعیین شده است و تقریبا تمام رشتهها دارای اولویت هستند بهطوریکه اولویت داشتن معنی خود را از دست میدهد. نقشه جامع مساله محور یا تقاضا محور نیست. روشن نیست جهتگیری پژوهشهای علمی و فعالیتهای توسعه فناوری چه جهتی را برای حل چالشهای توسعه کشور اتخاذ کنند. همچنین در نقشه جامع روشن نیست که در کدام رشتهها و حوزههای علمی، کشور از منابع برجسته و ممتازی برخوردار است تا براساس رویکرد عرضه محور یا منبعمحور به آن رشتهها اولویتداده شود و از آنها انتظار خلق نتایجی داشت که موجب تحول در صنایع و فعالیتهای موجود یا خلق محصولات و صنایع جدید شوند. بهعلاوه تعداد راهبردها در نقشه جامع زیادند و رابطه و توازن بین منابع موجود و اقدامات عملی زیادی که در نقشه ذکر شدهاند، مشخص نیست.
وقتی اولویتها، راهبردها و اقدمات عملی مساله محور (تقاضا محور) یا منبع محور (عرضه محور) نباشند، نتایج پژوهشها و فناوریهایی که بر اساس نقشه جامع شروع میشوند منجر به پیشرفت جامعه متناسب با پتانسیلهای حوزه پژوهش و فناوری کشور نمیشوند. وقتی فعالیتهای پژوهش و فناوری کمک ملموس و قابلتوجهی به پیشرفت جامعه نکند، جامعه اعم از دولت و بنگاههای اقتصادی نیز منابع مالی را آنچنانکه انتظار میرود در اختیار حوزه علم و فناوری قرار نمیدهد. در زمینه تعامل بین حوزه علم و فناوری و اقتصاد کشور، سازوکارهایی که موجب رشد هر دو میشود و تقویت این سازوکارها در نقشه جامع مورد توجه قرار نگرفته است. اگر سازوکارهای تعامل بین علم و فناوری و اقتصاد فعال شود، موتور رشد هر دو به کار میافتد. "
....
@systemsthinking
#تفکر_ساختار_به_عنوان_علت
#نقشه_جامع_علمی
تحلیل سیستمیک نقشه جامع علمی کشور
بررسی اشکالات و ارایه راهکار
متن کامل مقاله منظومه توسعه و پیشرفت علمی
به قلم دکتر علینقی مشایخی
http://donya-e-eqtesad.com/news/1086381
" براساس گزارش پایش علم، فناوری و نوآوری ایران در بهار 1394، پیشرفت علم و فناوری رضایتبخش نبوده و از هدفهای تعیین شده در نقشه جامع علمی فاصله دارد. یکی از علل عدم تحقق هدفها اشکالات نقشه جامع علمی کشور است. در نقشه مزبور اولویتها براساس رشتههای علمی تعیین شده است و تقریبا تمام رشتهها دارای اولویت هستند بهطوریکه اولویت داشتن معنی خود را از دست میدهد. نقشه جامع مساله محور یا تقاضا محور نیست. روشن نیست جهتگیری پژوهشهای علمی و فعالیتهای توسعه فناوری چه جهتی را برای حل چالشهای توسعه کشور اتخاذ کنند. همچنین در نقشه جامع روشن نیست که در کدام رشتهها و حوزههای علمی، کشور از منابع برجسته و ممتازی برخوردار است تا براساس رویکرد عرضه محور یا منبعمحور به آن رشتهها اولویتداده شود و از آنها انتظار خلق نتایجی داشت که موجب تحول در صنایع و فعالیتهای موجود یا خلق محصولات و صنایع جدید شوند. بهعلاوه تعداد راهبردها در نقشه جامع زیادند و رابطه و توازن بین منابع موجود و اقدامات عملی زیادی که در نقشه ذکر شدهاند، مشخص نیست.
وقتی اولویتها، راهبردها و اقدمات عملی مساله محور (تقاضا محور) یا منبع محور (عرضه محور) نباشند، نتایج پژوهشها و فناوریهایی که بر اساس نقشه جامع شروع میشوند منجر به پیشرفت جامعه متناسب با پتانسیلهای حوزه پژوهش و فناوری کشور نمیشوند. وقتی فعالیتهای پژوهش و فناوری کمک ملموس و قابلتوجهی به پیشرفت جامعه نکند، جامعه اعم از دولت و بنگاههای اقتصادی نیز منابع مالی را آنچنانکه انتظار میرود در اختیار حوزه علم و فناوری قرار نمیدهد. در زمینه تعامل بین حوزه علم و فناوری و اقتصاد کشور، سازوکارهایی که موجب رشد هر دو میشود و تقویت این سازوکارها در نقشه جامع مورد توجه قرار نگرفته است. اگر سازوکارهای تعامل بین علم و فناوری و اقتصاد فعال شود، موتور رشد هر دو به کار میافتد. "
....
@systemsthinking
#مدرسه
شما چه کمکی به شکل گیری یک #مدرسه می توانید داشته باشید؟
طی ده سال گذشته با جمعی از دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید دانشگاه شریف و سایر دانشگاه های کشور و با همراهی جمع بزرگی از معلمان و مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش، به تحقیق و تجربه و یادگیری در حوزه آموزش و پرورش پرداخته ایم.
در حال حاضر مشغول بررسی ایده ای برای طراحی و راه اندازی یک مجتمع آموزشی با این ویژگی ها هستیم:
- مقطع پیش دبستان تا دبیرستان
- غیر انتفاعی و بدون تقسیم سود
- بدون دریافت شهریه از دانش آموزان
اگر پیشنهادی برای کمک به اجرایی شدن این ایده دارید، لطفا برای من از طریق تلگرام پیام بگذارید: @systemsthinker
https://telegram.me/systemsthinking
شما چه کمکی به شکل گیری یک #مدرسه می توانید داشته باشید؟
طی ده سال گذشته با جمعی از دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید دانشگاه شریف و سایر دانشگاه های کشور و با همراهی جمع بزرگی از معلمان و مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش، به تحقیق و تجربه و یادگیری در حوزه آموزش و پرورش پرداخته ایم.
در حال حاضر مشغول بررسی ایده ای برای طراحی و راه اندازی یک مجتمع آموزشی با این ویژگی ها هستیم:
- مقطع پیش دبستان تا دبیرستان
- غیر انتفاعی و بدون تقسیم سود
- بدون دریافت شهریه از دانش آموزان
اگر پیشنهادی برای کمک به اجرایی شدن این ایده دارید، لطفا برای من از طریق تلگرام پیام بگذارید: @systemsthinker
https://telegram.me/systemsthinking
#همزمانی #علیت نیست!
فاطمه: بابا چرا گورخرها از کرکس ها می ترسند؟
من: چطور؟
فاطمه: تلویزیون رو ببین، کرکس ها دارند پرواز می کنند و گورخرها فرار می کنند.
من: یک کم صبر کن.
فاطمه: آهان! از اون زاویه معلوم نبود که شیرها دارند گورخرها را دنبال می کنند!
https://telegram.me/systemsthinking
فاطمه: بابا چرا گورخرها از کرکس ها می ترسند؟
من: چطور؟
فاطمه: تلویزیون رو ببین، کرکس ها دارند پرواز می کنند و گورخرها فرار می کنند.
من: یک کم صبر کن.
فاطمه: آهان! از اون زاویه معلوم نبود که شیرها دارند گورخرها را دنبال می کنند!
https://telegram.me/systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#الگوهای_تفکرسیستمی
دیروز پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵ به همراه مهدی تقی زاده و تورج منتظری در کارگاه تفکر سیستمی میهمان معلمان و کادر آموزشی دبیرستان دارالفنون اندیشه بودیم.
مدرسه دارالفنون کادر دلسوز و توانمندی دارد که دغدغه بهبود کیفیت آموزش دانش آموزان را دارند. این مدرسه از مدارسی است که به نام تیزهوشان می شناسیم و #رقابت در چنین مدارسی معمولا خیلی جدی است. با وجود تلاش همکاران مدرسه، این ساختار رقابتی آسیب های زیادی ایجاد می کند.
وقتی #الگوی_موفقیت_برای_موفق و #الگوی_تشدید_رقابت را مطرح کردم، تجربه ها و دیدگاه های ارزشمندی در جمع طرح شد:
- من فکر می کردم رقابت بهترین راه ایجاد انگیزه است اما حالا می بینم آسیب های زیادی برای بچه ها ایجاد می کند
- رقابت استرس بچه ها را زیاد می کند. بعضی از بچه ها اینقدر استرس و اضطراب دارند که با نزدیک شدن به مدرسه حالت تهوع پیدا می کنند.
- در اثر استرس بعضی از بچه ها ناراحتی جسمی و روحی پیدا کرده اند و دارو مصرف می کنند.
- بعضی از بچه ها تصمیم می گیرند از مدرسه ما به یک مدرسه معمولی بروند تا رقابت و استرس کمتری داشته باشند.
- رقابت باعث شده بعضی از بچه ها حالت کاریکاتوری پیدا کنند و تک بعدی شوند. در بعضی زمینه ها خیلی رشد کرده اند و در بعضی زمینه ها خیلی ضعیف هستند.
- توجه بیش از حد به بچه ها باعث شده خودشان را خیلی بالاتر از بقیه بدانند و مغرور شده اند.
- مجبور هستیم امتحان های سختی از بچه ها بگیریم که نمره کمی بگیرند و غرورشان بشکند.
- بعضی از بچه ها برای اینکه بیشتر مطالعه کنند و کمتر بخوابند، از داروها و قرص های پر خطر استفاده می کنند!
در ادامه در مورد فرصت های ایجاد #همکاری به جای #رقابت صحبت کردیم و نگاه ها و تجربه های متفاوتی در این زمینه به اشتراک گذاشته شد.
https://telegram.me/systemsthinking
#الگوهای_تفکرسیستمی
دیروز پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵ به همراه مهدی تقی زاده و تورج منتظری در کارگاه تفکر سیستمی میهمان معلمان و کادر آموزشی دبیرستان دارالفنون اندیشه بودیم.
مدرسه دارالفنون کادر دلسوز و توانمندی دارد که دغدغه بهبود کیفیت آموزش دانش آموزان را دارند. این مدرسه از مدارسی است که به نام تیزهوشان می شناسیم و #رقابت در چنین مدارسی معمولا خیلی جدی است. با وجود تلاش همکاران مدرسه، این ساختار رقابتی آسیب های زیادی ایجاد می کند.
وقتی #الگوی_موفقیت_برای_موفق و #الگوی_تشدید_رقابت را مطرح کردم، تجربه ها و دیدگاه های ارزشمندی در جمع طرح شد:
- من فکر می کردم رقابت بهترین راه ایجاد انگیزه است اما حالا می بینم آسیب های زیادی برای بچه ها ایجاد می کند
- رقابت استرس بچه ها را زیاد می کند. بعضی از بچه ها اینقدر استرس و اضطراب دارند که با نزدیک شدن به مدرسه حالت تهوع پیدا می کنند.
- در اثر استرس بعضی از بچه ها ناراحتی جسمی و روحی پیدا کرده اند و دارو مصرف می کنند.
- بعضی از بچه ها تصمیم می گیرند از مدرسه ما به یک مدرسه معمولی بروند تا رقابت و استرس کمتری داشته باشند.
- رقابت باعث شده بعضی از بچه ها حالت کاریکاتوری پیدا کنند و تک بعدی شوند. در بعضی زمینه ها خیلی رشد کرده اند و در بعضی زمینه ها خیلی ضعیف هستند.
- توجه بیش از حد به بچه ها باعث شده خودشان را خیلی بالاتر از بقیه بدانند و مغرور شده اند.
- مجبور هستیم امتحان های سختی از بچه ها بگیریم که نمره کمی بگیرند و غرورشان بشکند.
- بعضی از بچه ها برای اینکه بیشتر مطالعه کنند و کمتر بخوابند، از داروها و قرص های پر خطر استفاده می کنند!
در ادامه در مورد فرصت های ایجاد #همکاری به جای #رقابت صحبت کردیم و نگاه ها و تجربه های متفاوتی در این زمینه به اشتراک گذاشته شد.
https://telegram.me/systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#کار و #کارآفرینی
گفتگویی در یک کارگاه تفکر سیستمی در مدرسه:
معلم: من به دانش آموزانم می گویم که در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، برای همه ی شما کار وجود ندارد و تنها بهترین شما می توانید شغل های مناسبی داشته باشید.
نگاه من: دوران اینکه منتظر باشیم کسی سر کارمان بگذارد به پایان رسیده. جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم مشکلات بسیار و فرصت های بهبود فراوانی دارد. تا زمانی که مشکلی برای حل کردن و فرصتی برای بهبود هست، #بیکاری معنا ندارد.
حل این مشکلات و استفاده از این فرصت های بهبود، به مهارت هایی نیاز دارد:
- در میان مردم باشیم و شناخت درستی از جامعه و مشکلات و نیازهای مردم داشته باشیم.
- بتوانیم با گروهی از افراد دغدغه مند و متخصص در حوزه های مختلف برای پیدا کردن راه حل ها و اجرایی کردن آنها همکاری کنیم.
- مهارت های طراحی کسب و کار را داشته باشیم و بتوانیم از حل مشکل دیگران و بهبود وضعیت جامعه، درآمد پایدار برای خودمان و دیگران ایجاد کنیم.
مدارس و دانشگاه های ما باید بتوانند این مهارت ها را تقویت کنند. در غیر این صورت، دانش آموزان و دانشجویان را برای زندگی امروز آماده نکرده ایم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#کار و #کارآفرینی
گفتگویی در یک کارگاه تفکر سیستمی در مدرسه:
معلم: من به دانش آموزانم می گویم که در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، برای همه ی شما کار وجود ندارد و تنها بهترین شما می توانید شغل های مناسبی داشته باشید.
نگاه من: دوران اینکه منتظر باشیم کسی سر کارمان بگذارد به پایان رسیده. جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم مشکلات بسیار و فرصت های بهبود فراوانی دارد. تا زمانی که مشکلی برای حل کردن و فرصتی برای بهبود هست، #بیکاری معنا ندارد.
حل این مشکلات و استفاده از این فرصت های بهبود، به مهارت هایی نیاز دارد:
- در میان مردم باشیم و شناخت درستی از جامعه و مشکلات و نیازهای مردم داشته باشیم.
- بتوانیم با گروهی از افراد دغدغه مند و متخصص در حوزه های مختلف برای پیدا کردن راه حل ها و اجرایی کردن آنها همکاری کنیم.
- مهارت های طراحی کسب و کار را داشته باشیم و بتوانیم از حل مشکل دیگران و بهبود وضعیت جامعه، درآمد پایدار برای خودمان و دیگران ایجاد کنیم.
مدارس و دانشگاه های ما باید بتوانند این مهارت ها را تقویت کنند. در غیر این صورت، دانش آموزان و دانشجویان را برای زندگی امروز آماده نکرده ایم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#یادگیری_اجتماعی
#پلاسکو
#زلزله_بم
یک ساختمان در تهران آتش گرفت و فروریخت
پلاسکوی 54 ساله نام اش با آتش نشان هایی در تاریخ گره خورد که امشب دیگر به خانه شان باز نگشتند
تهران، غمگین است
این حادثه را باید تحلیل کرد اما در میان مطالعه و مشاهده ی گزارش های مختلف از محل حادثه، به یاد حادثه دیگری در تاریخ ایران افتادم: ساعت 5:26 بامداد 5 دی 1382 شهر بم؛ زلزله بم
در سال 1392، یعنی ده سال بعد ... خبرگزاری ایسنا گزارشی را منتشر کرد با عنوان: گزارشی متفاوت از ویرانگرترین زلزله ایران
گزارشی که از منظر یادگیری فردی، سازمانی و اجتماعی برای دانشجویان و فعالان توسعه تفکر سیستمی نکته های فراوان دارد.
سطرهایی از این گزارش:
" - پس از چند روز تصمیم گرفته شد که بم، تقسیم شده و امدادرسانی آن بین استانهای مختلف پخش شود
- آنچنان زلزله بم مردم و مسئولان را آشفته کرد که هیچکس یادی از پروتکل و طرح جامع امداد و نجات نکرد
- خیل عظیم مردم و تجمع بیش از حد نیروی آموزش ندیده، خود سبب ایجاد بحران شده بود
- جای سئوال است که چه اتفاقی افتاد که یک حادثه ملی با حضور امدادگران بیش از 18 کشور پوشش داده شد
- نبود اطلاعات مالکیتی و جمعیتی، یکی دیگر از چالشهای زلزله بم بود
- هر سازمانی تلاش میکرد در مسابقه اعزام نیرو و ... برنده شود، اما واقعا چه کسی به درستی عملش فکر کرد؟
- بر اساس آخرین سرشماری در بم، 90 هزار نفر زندگی میکردند که اگر در زلزله 30 هزار کشته شده و 15 هزار مجروح شده باشند، ما باید به 45 هزار نفر امدادرسانی میکردیم. اما هلالاحمر در بم 225 هزار نفر را پوشش داد!
- بر اساس تمامی استانداردهای جهان، هلالاحمر تنها 45 روز باید برای کمکرسانی اقدام کند. اما هیچکس در این چند سال از خود نپرسید که چرا عملیات هلالاحمر در بم، دو سال طول کشید!
- بم باید تبلور علم امداد و نجات و زلزله باشد
- بم یک حادثه شهری نبود و حالا با توجه به آپارتمانهای کلانشهرها، چند بم بر روی هوا داریم و قطعا برخی از مناطق شهری ما از بم بدتر و شلوغتر خواهد بود
- هیچ کداممان تجربه حادثه در شهر را نداریم
- بم صحنه آزمون و خطا بود
- دست نوشتههای زلزله رودبار، قائن و بم را که کنار یکدیگر گذاشتم، متوجه شدم که تمام اقدامات ما تکرار شده است "
...
در راه تبدیل یادگیری فردی به یادگیری اجتماعی، ابتدا گروه ها یاد می گیرند و سپس با تعدد یادگیری های گروهی، یادگیری اجتماعی صورت می گیرد.
پنج شنبه 30 دی 1395 در تهران، پلاسکو فروریخت. امیدوارم که ده سال بعد نخوانیم:
پلاسکو، صحنه آزمون و خطا بود
...
@systemsthinking
#پلاسکو
#زلزله_بم
یک ساختمان در تهران آتش گرفت و فروریخت
پلاسکوی 54 ساله نام اش با آتش نشان هایی در تاریخ گره خورد که امشب دیگر به خانه شان باز نگشتند
تهران، غمگین است
این حادثه را باید تحلیل کرد اما در میان مطالعه و مشاهده ی گزارش های مختلف از محل حادثه، به یاد حادثه دیگری در تاریخ ایران افتادم: ساعت 5:26 بامداد 5 دی 1382 شهر بم؛ زلزله بم
در سال 1392، یعنی ده سال بعد ... خبرگزاری ایسنا گزارشی را منتشر کرد با عنوان: گزارشی متفاوت از ویرانگرترین زلزله ایران
گزارشی که از منظر یادگیری فردی، سازمانی و اجتماعی برای دانشجویان و فعالان توسعه تفکر سیستمی نکته های فراوان دارد.
سطرهایی از این گزارش:
" - پس از چند روز تصمیم گرفته شد که بم، تقسیم شده و امدادرسانی آن بین استانهای مختلف پخش شود
- آنچنان زلزله بم مردم و مسئولان را آشفته کرد که هیچکس یادی از پروتکل و طرح جامع امداد و نجات نکرد
- خیل عظیم مردم و تجمع بیش از حد نیروی آموزش ندیده، خود سبب ایجاد بحران شده بود
- جای سئوال است که چه اتفاقی افتاد که یک حادثه ملی با حضور امدادگران بیش از 18 کشور پوشش داده شد
- نبود اطلاعات مالکیتی و جمعیتی، یکی دیگر از چالشهای زلزله بم بود
- هر سازمانی تلاش میکرد در مسابقه اعزام نیرو و ... برنده شود، اما واقعا چه کسی به درستی عملش فکر کرد؟
- بر اساس آخرین سرشماری در بم، 90 هزار نفر زندگی میکردند که اگر در زلزله 30 هزار کشته شده و 15 هزار مجروح شده باشند، ما باید به 45 هزار نفر امدادرسانی میکردیم. اما هلالاحمر در بم 225 هزار نفر را پوشش داد!
- بر اساس تمامی استانداردهای جهان، هلالاحمر تنها 45 روز باید برای کمکرسانی اقدام کند. اما هیچکس در این چند سال از خود نپرسید که چرا عملیات هلالاحمر در بم، دو سال طول کشید!
- بم باید تبلور علم امداد و نجات و زلزله باشد
- بم یک حادثه شهری نبود و حالا با توجه به آپارتمانهای کلانشهرها، چند بم بر روی هوا داریم و قطعا برخی از مناطق شهری ما از بم بدتر و شلوغتر خواهد بود
- هیچ کداممان تجربه حادثه در شهر را نداریم
- بم صحنه آزمون و خطا بود
- دست نوشتههای زلزله رودبار، قائن و بم را که کنار یکدیگر گذاشتم، متوجه شدم که تمام اقدامات ما تکرار شده است "
...
در راه تبدیل یادگیری فردی به یادگیری اجتماعی، ابتدا گروه ها یاد می گیرند و سپس با تعدد یادگیری های گروهی، یادگیری اجتماعی صورت می گیرد.
پنج شنبه 30 دی 1395 در تهران، پلاسکو فروریخت. امیدوارم که ده سال بعد نخوانیم:
پلاسکو، صحنه آزمون و خطا بود
...
@systemsthinking
#پلاسکو
#مدل_ذهنی
تصور کنید من به عنوان یکی از شخصیت های نظام می خواهم نقش تاثیرگذاری در فرآیند حل مساله های بحران پلاسکو ایفا کنم.
باید آگاه باشم که در " لحظه اکنون " می توانم چه کارهایی کنم.
- مدل ذهنی شخصیت ها از بازدید خودشان از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی امدادگران از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی خبرنگاران از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی مردم از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
بگذارید قدری درباره " لحظه اکنون " فکر کنم.
نمی دانم
دارم فکر می کنم شاید به عنوان یک شخصیت راه حل بازدید از محل حادثه در " لحظه اکنون " را انتخاب نکنم!
اما قبل از تصمیم نهایی به اثرات این کارم فکر می کنم.
...
@systemsthinking
#مدل_ذهنی
تصور کنید من به عنوان یکی از شخصیت های نظام می خواهم نقش تاثیرگذاری در فرآیند حل مساله های بحران پلاسکو ایفا کنم.
باید آگاه باشم که در " لحظه اکنون " می توانم چه کارهایی کنم.
- مدل ذهنی شخصیت ها از بازدید خودشان از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی امدادگران از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی خبرنگاران از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
- مدل ذهنی مردم از بازدید شخصیت ها از محل یک حادثه چیست؟
بگذارید قدری درباره " لحظه اکنون " فکر کنم.
نمی دانم
دارم فکر می کنم شاید به عنوان یک شخصیت راه حل بازدید از محل حادثه در " لحظه اکنون " را انتخاب نکنم!
اما قبل از تصمیم نهایی به اثرات این کارم فکر می کنم.
...
@systemsthinking
#پلاسکو
برداشت اول:
آتش در ساختمان منتشر می شود و واحدی بعد از واحد دیگر و طبقه ای بعد از طبقه دیگر آتش می گیرد.
ساختمان سیستم اعلام و اطفاء حریق ندارد و آتش به سادگی ساختمان را فرا می گیرد.
تکنولوژی وجود دارد. نیاز وجود دارد. بازرسی وجود دارد. اخطار داده می شود. اما تجهیز صورت نمی گیرد. هنوز تصورمان این است که حادثه برای دیگران است. برای حادثه آماده نمی شویم.
سوال:
آیا ساختمان محل کار و سکونت ما در مقابل حوادث ایمن سازی شده است؟ نقش ما و وظیفه ما در این زمینه چیست؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت اول:
آتش در ساختمان منتشر می شود و واحدی بعد از واحد دیگر و طبقه ای بعد از طبقه دیگر آتش می گیرد.
ساختمان سیستم اعلام و اطفاء حریق ندارد و آتش به سادگی ساختمان را فرا می گیرد.
تکنولوژی وجود دارد. نیاز وجود دارد. بازرسی وجود دارد. اخطار داده می شود. اما تجهیز صورت نمی گیرد. هنوز تصورمان این است که حادثه برای دیگران است. برای حادثه آماده نمی شویم.
سوال:
آیا ساختمان محل کار و سکونت ما در مقابل حوادث ایمن سازی شده است؟ نقش ما و وظیفه ما در این زمینه چیست؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پلاسکو
برداشت دوم:
ساختمان در آتش می سوزد. کسبه اخطارهای آتشنشان ها را نادیده می گیرند و به درون ساختمان می روند. چرا؟
چک ها و سفته هایی که از خریداران گرفته اند درون گاوصندوق است و اسناد حسابداری داخل کامپیوترهاست. اگر این اسناد و فایل ها از بین برود مطالبات را نمی شود نقد کرد ولی چک هایی که داده اند از شنبه در بانک ها منتظرشان هستند. جانشان را به خطر می اندازند تا این اسناد و فایل ها را نجات دهند.
زمان گذشته و روش کارکردن عوض شده اما کسبه هنوز از روش های قدیمی برای کار استفاده می کنند. تکنولوژی در دسترس است. رایانش ابری با هزینه های بسیار پایین و حتی رایگان در اختیار است اما هنوز فایل ها را روی هارد دیسک ها ذخیره می کنیم. بانک ها خدمات مناسبی برای نگهداری و وصول اسناد دریافتنی ارایه می کنند اما هنوز این اسناد را در گاوصندوق نگهداری می کنیم.
سوال: چقدر به تکنولوژی روز تسلط داریم و از آن برای کاهش ریسک های اطلاعاتی و مالی ناشی از حوادث استفاده می کنیم؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت دوم:
ساختمان در آتش می سوزد. کسبه اخطارهای آتشنشان ها را نادیده می گیرند و به درون ساختمان می روند. چرا؟
چک ها و سفته هایی که از خریداران گرفته اند درون گاوصندوق است و اسناد حسابداری داخل کامپیوترهاست. اگر این اسناد و فایل ها از بین برود مطالبات را نمی شود نقد کرد ولی چک هایی که داده اند از شنبه در بانک ها منتظرشان هستند. جانشان را به خطر می اندازند تا این اسناد و فایل ها را نجات دهند.
زمان گذشته و روش کارکردن عوض شده اما کسبه هنوز از روش های قدیمی برای کار استفاده می کنند. تکنولوژی در دسترس است. رایانش ابری با هزینه های بسیار پایین و حتی رایگان در اختیار است اما هنوز فایل ها را روی هارد دیسک ها ذخیره می کنیم. بانک ها خدمات مناسبی برای نگهداری و وصول اسناد دریافتنی ارایه می کنند اما هنوز این اسناد را در گاوصندوق نگهداری می کنیم.
سوال: چقدر به تکنولوژی روز تسلط داریم و از آن برای کاهش ریسک های اطلاعاتی و مالی ناشی از حوادث استفاده می کنیم؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پلاسکو
برداشت سوم:
در میان بهت و حیرت یک ملت، در اثر گرمای آتش و انبساط تیرهای آهنی، جوش های اتصال دهنده تیرآهن ها می شکند و سقف فرو می ریزد و ضربه هر سقف، سقف پایینی را فرو می پاشد و طی چند ثانیه تمام ساختمان ۱۵ طبقه #پلاسکو بر سر عزیزترین فرزندان این سرزمین ویران می شود.
ثانیه های بهت و حیرت که می گذرد گروهی به دنبال یافتن راهی برای شناسایی موقعیت آتش نشانان گرفتار در زیر آوار می گردند. سگ ها و دستگاه های زنده یاب، مایوسانه و بی اثر به کار گرفته می شوند و من در حیرتم که در دنیای اینترنت اشیا و GPS چگونه ممکن است ندانیم آتش نشان ها دقیقا کجا هستند!!!
لباس های آتش نشان ها به ساده ترین تجهیزات موقعیت یابی که قیمتی چند هزار تومانی دارند، مجهز نیستند و درحالیکه چنین خطرهایی همواره با آتش نشان ها همراه است، عذرهای بدتر از تقصیر در این خصوص از مسوولین آتش نشانی می شنویم.
سوال: آیا دستگاه های خدمت رسان عمومی مثل آتش نشانی و هلال احمر و اورژانس و پلیس، به حداقل های ابزارهای تکنولوژیک مورد نیاز در دنیای امروز مجهز و مسلط هستند؟
شواهد فعلی چنین چیزی را نشان نمی دهد.
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت سوم:
در میان بهت و حیرت یک ملت، در اثر گرمای آتش و انبساط تیرهای آهنی، جوش های اتصال دهنده تیرآهن ها می شکند و سقف فرو می ریزد و ضربه هر سقف، سقف پایینی را فرو می پاشد و طی چند ثانیه تمام ساختمان ۱۵ طبقه #پلاسکو بر سر عزیزترین فرزندان این سرزمین ویران می شود.
ثانیه های بهت و حیرت که می گذرد گروهی به دنبال یافتن راهی برای شناسایی موقعیت آتش نشانان گرفتار در زیر آوار می گردند. سگ ها و دستگاه های زنده یاب، مایوسانه و بی اثر به کار گرفته می شوند و من در حیرتم که در دنیای اینترنت اشیا و GPS چگونه ممکن است ندانیم آتش نشان ها دقیقا کجا هستند!!!
لباس های آتش نشان ها به ساده ترین تجهیزات موقعیت یابی که قیمتی چند هزار تومانی دارند، مجهز نیستند و درحالیکه چنین خطرهایی همواره با آتش نشان ها همراه است، عذرهای بدتر از تقصیر در این خصوص از مسوولین آتش نشانی می شنویم.
سوال: آیا دستگاه های خدمت رسان عمومی مثل آتش نشانی و هلال احمر و اورژانس و پلیس، به حداقل های ابزارهای تکنولوژیک مورد نیاز در دنیای امروز مجهز و مسلط هستند؟
شواهد فعلی چنین چیزی را نشان نمی دهد.
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پلاسکو
برداشت چهارم:
مردم با شنیدن خبر به سمت محل وقوع حادثه حرکت می کنند. کمتر کسی به نتیجه حضورش فکر می کند. انبوه جمعیت عملیات امداد را مختل می کند. خیلی ها از این حضور و تبعات آن ناراحت هستند و گروهی هم به دنبال راهی برای کاهش حضور تماشاچی ها می گردند. شبکه خبر پوشش شبانه روزی عملیات امداد را به عهده می گیرد. پوشش خبری درست احتمالا نقش موثری در کاهش تمایل مردم برای حضور در منطقه دارد.
در میان جمعیت گروهی کسبه و کارکنان پلاسکو هستند که بهت زده به ویرانه ها نگاه می کنند و نگران آینده زندگیشان هستند.
تقریبا همه خرید کالاهای بازار شب عیدشان را انجام داده اند. هر مغازه ای صدها میلیون تومان خرید انجام داده که بخش عمده ای از آن با چک های مدت دار و وام پرداخت شده. کالاها از بین رفته اما بازپرداخت وام ها و چک ها سر جایش هست و اگر نتوانی پس بدهی گرفتار شکایت و ورشکستگی و دادگاه می شوی. هزینه های زندگی هم هست.
نزدیک به ۶۰۰ واحد صنفی از بین رفته اند که تنها ۱۵۰ واحد بیمه شده اند و درصدی از خسارتشان را دریافت می کنند. بیمه ضرورتی انکار ناپذیر است که اکثر مردم ما آن را نادیده گرفته اند و تنها در چنین روزهایی با حسرت نداشتن آن مواجه می شوند.
نمی دانم چند درصد از کارکنان پلاسکو بیمه بوده اند. کارگرانی که بیمه تامین اجتماعی بوده اند حالا می توانند بیمه بیکاری دریافت کنند. باقی کارکنان اما همین سطح از پوشش را هم نخواهند داشت.
نمی دانم حال و روز کسبه پلاسکو چگونه خواهد بود. زمانی که هنوز بیمه ای وجود نداشت، کسبه هوای هم را داشتند. اگر کسی زمین می خورد برایش گلریزان می گرفتند و تنهایش نمی گذاشتند. شرایطی فراهم می شد که بتواند دوباره به کار برگردد.
امیدوارم امروز هم کسبه پلاسکو و سایر افرادی که به دلایل دیگری زمین می خورند، پشتیبانی جامعه را داشته باشند.
سوال:
- چقدر با کارکردهای بیمه و انواع مختلف آن آشنا هستیم؟
- ریسک هایی مانند آتش سوزی و بیماری و تصادف و سرقت و ورشکستگی را چگونه پوشش داده ایم؟
- چه نهادهای اجتماعی دیگری برای کاهش آسیب های چنین مخاطراتی تشکیل داده ایم یا در آنها عضو هستیم؟
مرگ فقط مال همسایه نیست. شاید برای ما هم اتفاق بیافتد.
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت چهارم:
مردم با شنیدن خبر به سمت محل وقوع حادثه حرکت می کنند. کمتر کسی به نتیجه حضورش فکر می کند. انبوه جمعیت عملیات امداد را مختل می کند. خیلی ها از این حضور و تبعات آن ناراحت هستند و گروهی هم به دنبال راهی برای کاهش حضور تماشاچی ها می گردند. شبکه خبر پوشش شبانه روزی عملیات امداد را به عهده می گیرد. پوشش خبری درست احتمالا نقش موثری در کاهش تمایل مردم برای حضور در منطقه دارد.
در میان جمعیت گروهی کسبه و کارکنان پلاسکو هستند که بهت زده به ویرانه ها نگاه می کنند و نگران آینده زندگیشان هستند.
تقریبا همه خرید کالاهای بازار شب عیدشان را انجام داده اند. هر مغازه ای صدها میلیون تومان خرید انجام داده که بخش عمده ای از آن با چک های مدت دار و وام پرداخت شده. کالاها از بین رفته اما بازپرداخت وام ها و چک ها سر جایش هست و اگر نتوانی پس بدهی گرفتار شکایت و ورشکستگی و دادگاه می شوی. هزینه های زندگی هم هست.
نزدیک به ۶۰۰ واحد صنفی از بین رفته اند که تنها ۱۵۰ واحد بیمه شده اند و درصدی از خسارتشان را دریافت می کنند. بیمه ضرورتی انکار ناپذیر است که اکثر مردم ما آن را نادیده گرفته اند و تنها در چنین روزهایی با حسرت نداشتن آن مواجه می شوند.
نمی دانم چند درصد از کارکنان پلاسکو بیمه بوده اند. کارگرانی که بیمه تامین اجتماعی بوده اند حالا می توانند بیمه بیکاری دریافت کنند. باقی کارکنان اما همین سطح از پوشش را هم نخواهند داشت.
نمی دانم حال و روز کسبه پلاسکو چگونه خواهد بود. زمانی که هنوز بیمه ای وجود نداشت، کسبه هوای هم را داشتند. اگر کسی زمین می خورد برایش گلریزان می گرفتند و تنهایش نمی گذاشتند. شرایطی فراهم می شد که بتواند دوباره به کار برگردد.
امیدوارم امروز هم کسبه پلاسکو و سایر افرادی که به دلایل دیگری زمین می خورند، پشتیبانی جامعه را داشته باشند.
سوال:
- چقدر با کارکردهای بیمه و انواع مختلف آن آشنا هستیم؟
- ریسک هایی مانند آتش سوزی و بیماری و تصادف و سرقت و ورشکستگی را چگونه پوشش داده ایم؟
- چه نهادهای اجتماعی دیگری برای کاهش آسیب های چنین مخاطراتی تشکیل داده ایم یا در آنها عضو هستیم؟
مرگ فقط مال همسایه نیست. شاید برای ما هم اتفاق بیافتد.
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پلاسکو
برداشت پنجم:
صبح پنجشنبه برای زیارت به قم رفته بودیم. در حرم بودیم که خبر را شنیدیم. خبر آنقدر شوکه کننده بود که نمی خواستم در موردش صحبت کنم. در مسیر بازگشت رادیو در مورد خبر و شرح ماجرا با تمام جزییات صحبت می کرد.
بچه ها همراهمان بودند و نمی خواستم خیلی تحت تاثیر خبر قرار گیرند. موج رادیو را عوض کردم. باز هم در مورد پلاسکو صحبت می کردند. این بار متنی احساسی از زبان فرزندان آتش نشان ها خوانده می شد که اثرگذاری بیشتری داشت. موج رادیو را عوض کردم. باز هم در مورد پلاسکو بود. و باز هم. رادیو را خاموش کردم. یک ساعت بعد بازهم همین اتفاق تکرار شد و هنوز موضوع تمام شبکه های رادیویی #پلاسکو بود.
به خانه که رسیدیم تجربه مشابهی با تلویزیون داشتیم.
این چند روز بچه ها خیلی در معرض این خبر بوده اند. دنیای بچه ها با دنیای ما متفاوت است. باید مراقب اطلاعاتی که به بچه ها می دهیم باشیم. احساس نا امنی، ترس و استرس، آسیب های بزرگی می تواند برایشان ایجاد کند که تا سالها ادامه خواهد داشت.
اطلاعات نقش بزرگ و پایداری در شکل گیری مدل ذهنی کودکان دارند. اگر اطلاعات نشان دهند که کودک در دنیای ناامنی زندگی می کند، ترس و استرس وجود کودک را فرا می گیرد و بعد از مدتی به اضطراب و وسواس و در بعضی موارد هم به روان گسیختگی (پارانویا) تبدیل می شود.
سوال: چقدر به جریان های اطلاعاتی که کودکانمان در معرض آنها قرار می گیرند توجه داریم؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت پنجم:
صبح پنجشنبه برای زیارت به قم رفته بودیم. در حرم بودیم که خبر را شنیدیم. خبر آنقدر شوکه کننده بود که نمی خواستم در موردش صحبت کنم. در مسیر بازگشت رادیو در مورد خبر و شرح ماجرا با تمام جزییات صحبت می کرد.
بچه ها همراهمان بودند و نمی خواستم خیلی تحت تاثیر خبر قرار گیرند. موج رادیو را عوض کردم. باز هم در مورد پلاسکو صحبت می کردند. این بار متنی احساسی از زبان فرزندان آتش نشان ها خوانده می شد که اثرگذاری بیشتری داشت. موج رادیو را عوض کردم. باز هم در مورد پلاسکو بود. و باز هم. رادیو را خاموش کردم. یک ساعت بعد بازهم همین اتفاق تکرار شد و هنوز موضوع تمام شبکه های رادیویی #پلاسکو بود.
به خانه که رسیدیم تجربه مشابهی با تلویزیون داشتیم.
این چند روز بچه ها خیلی در معرض این خبر بوده اند. دنیای بچه ها با دنیای ما متفاوت است. باید مراقب اطلاعاتی که به بچه ها می دهیم باشیم. احساس نا امنی، ترس و استرس، آسیب های بزرگی می تواند برایشان ایجاد کند که تا سالها ادامه خواهد داشت.
اطلاعات نقش بزرگ و پایداری در شکل گیری مدل ذهنی کودکان دارند. اگر اطلاعات نشان دهند که کودک در دنیای ناامنی زندگی می کند، ترس و استرس وجود کودک را فرا می گیرد و بعد از مدتی به اضطراب و وسواس و در بعضی موارد هم به روان گسیختگی (پارانویا) تبدیل می شود.
سوال: چقدر به جریان های اطلاعاتی که کودکانمان در معرض آنها قرار می گیرند توجه داریم؟
این نوشته ادامه دارد...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#پلاسکو
برداشت ششم:
در میان تحلیل ها یکی میگوید که حادثه پلاسکو در ادامه آتش سوزی هایی مثل حادثه جمهوری است و باید نگران حوادث آینده بود؛ دیگری می گوید که باید به ساختارها توجه کنیم و به جای اینکه صرفا بر یافتن مقصر تمرکز کنیم، به دنبال اصلاح ساختارهای اشتباه و جلوگیری از حوادث آینده باشیم؛ در مورد سیستم های اعلام و اطفاء حریق و وضعیت ساختمان های تهران و نگرانی در مورد حوادث آینده صحبت می شود...
آتش نشانی و شورای شهر و شهرداری و بیمه ایران و تامین اجتماعی و اتاق اصناف و ارتش و تیم فنی مپنا بویلر و رسانه ها و خیلی های دیگر به نقش خود توجه دارند و در مورد نیازهایی که وجود دارد و کاری که خودشان می توانند انجام دهند صحبت و عمل می کنند و ...
توجه به وضع موجود خارج از چارچوب حادثه، توجه به روندها و تغییرات در طی زمان، توجه و تلاش برای اصلاح ساختارها، دیدن نقش خود در مساله و عمل با هماهنگی دیگر عوامل مرتبط؛ رگه هایی از تفکر سیستمی در گفته ها و رفتارها دیده می شود که نویدبخش است و البته نیاز به تمرین و بهبود و فراگیر شدن دارد.
هنوز نیاز به توجه بیشتر به آسیب های بی صدا داریم. حوادثی مثل پلاسکو احساساتمان را بر می انگیزد و توجه ها را جلب می کند اما آسیب های مشابهی که خارج از فضای رسانه ای در همین روزها برای یک تاجر ورشکسته یا خانواده ای که نان آور خود را از دست داده یا کودکی که مادرش به سرطان مبتلا شده به وجود می آید، توجه جامعه را به خود جلب نمی کند و ساختارهایی که بتواند این آسیب ها را کم کند نساخته ایم.
هنوز نیاز به توجه بیشتر به تغییرات تدریجی و نهفته داریم. بحران هایی مانند بحران آب و تغییرات آب و هوایی و ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و فروپاشی بانک ها، هنوز نتوانسته اند توجه جامعه را جلب کنند و فرصت های اصلاح و بازگشت در حال از دست رفتن است.
تقویت مهارت های فکری و استفاده از تفکر سیستمی برای شناخت و بهبود وضعیت و حل مشکلات جامعه یک نیاز و الزام ملی است...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
برداشت ششم:
در میان تحلیل ها یکی میگوید که حادثه پلاسکو در ادامه آتش سوزی هایی مثل حادثه جمهوری است و باید نگران حوادث آینده بود؛ دیگری می گوید که باید به ساختارها توجه کنیم و به جای اینکه صرفا بر یافتن مقصر تمرکز کنیم، به دنبال اصلاح ساختارهای اشتباه و جلوگیری از حوادث آینده باشیم؛ در مورد سیستم های اعلام و اطفاء حریق و وضعیت ساختمان های تهران و نگرانی در مورد حوادث آینده صحبت می شود...
آتش نشانی و شورای شهر و شهرداری و بیمه ایران و تامین اجتماعی و اتاق اصناف و ارتش و تیم فنی مپنا بویلر و رسانه ها و خیلی های دیگر به نقش خود توجه دارند و در مورد نیازهایی که وجود دارد و کاری که خودشان می توانند انجام دهند صحبت و عمل می کنند و ...
توجه به وضع موجود خارج از چارچوب حادثه، توجه به روندها و تغییرات در طی زمان، توجه و تلاش برای اصلاح ساختارها، دیدن نقش خود در مساله و عمل با هماهنگی دیگر عوامل مرتبط؛ رگه هایی از تفکر سیستمی در گفته ها و رفتارها دیده می شود که نویدبخش است و البته نیاز به تمرین و بهبود و فراگیر شدن دارد.
هنوز نیاز به توجه بیشتر به آسیب های بی صدا داریم. حوادثی مثل پلاسکو احساساتمان را بر می انگیزد و توجه ها را جلب می کند اما آسیب های مشابهی که خارج از فضای رسانه ای در همین روزها برای یک تاجر ورشکسته یا خانواده ای که نان آور خود را از دست داده یا کودکی که مادرش به سرطان مبتلا شده به وجود می آید، توجه جامعه را به خود جلب نمی کند و ساختارهایی که بتواند این آسیب ها را کم کند نساخته ایم.
هنوز نیاز به توجه بیشتر به تغییرات تدریجی و نهفته داریم. بحران هایی مانند بحران آب و تغییرات آب و هوایی و ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و فروپاشی بانک ها، هنوز نتوانسته اند توجه جامعه را جلب کنند و فرصت های اصلاح و بازگشت در حال از دست رفتن است.
تقویت مهارت های فکری و استفاده از تفکر سیستمی برای شناخت و بهبود وضعیت و حل مشکلات جامعه یک نیاز و الزام ملی است...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
تنهایی #رویا
شهر #ستاره
مردم شهر ستاره، همیشه بیدارند
صبح تا شب #ستاره می کارند
شب تا سحر ستاره ها را می شمارند
وقتی برای دیدن #رویا ندارند
شهر پر از ستاره است اما
مردم آن غریب و تنهایند
خانه ها گرم و مردمان اما
تا قیامت اسیر سرمایند
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
شهر #ستاره
مردم شهر ستاره، همیشه بیدارند
صبح تا شب #ستاره می کارند
شب تا سحر ستاره ها را می شمارند
وقتی برای دیدن #رویا ندارند
شهر پر از ستاره است اما
مردم آن غریب و تنهایند
خانه ها گرم و مردمان اما
تا قیامت اسیر سرمایند
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
تنهایی #رویا
حراج #کودکی
در زمستان زیر نور سرد ماه
کودکی تنها کنار چهارراه
نور خورشید و محبت می فروخت
کودکی اش را به زحمت می فروخت
هیچکس او را در آن سرما ندید
شاخه مهری ز دامانش نچید
وقت رفتن بود اما پای رفتن او نداشت
مادر بیمار او دارو نداشت
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
حراج #کودکی
در زمستان زیر نور سرد ماه
کودکی تنها کنار چهارراه
نور خورشید و محبت می فروخت
کودکی اش را به زحمت می فروخت
هیچکس او را در آن سرما ندید
شاخه مهری ز دامانش نچید
وقت رفتن بود اما پای رفتن او نداشت
مادر بیمار او دارو نداشت
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#مسیر_زندگی
امروز پس از چندین سال به مدرسه دوران تحصیلم بازگشتم؛ مرکز شهید بهشتی نیشابور.
در این بازگشت فرصتی فراهم شد تا با دانشآموزان پایه دهم در سه زنگ متوالی گپوگفتهای چالشی و جذابی شکل گیرد. گفتگوهایی با موضوع «طراحی مسیر زندگی» و حول این سؤال که «مأموریت من چیست؟»
دو نکته در این بازدید و گفتگوها برایم جالب بود.
یک. تغییر جدی در ساختار رشتههای تحصیلی. رشته غالب در زمان ما، ۱۵ سال پیش، ریاضی بود؛ ۵۵ نفر از ۶۰ نفر ریاضی بودند و تنها ۵ نفر تجربی میخواندند. امروز این نسبت کاملاً برعکس شده است؛ ۸۰ نفر تجربی و فقط ۱۰ نفر ریاضی. این تغییر نسبتها و پیامدهایی که در بخش عرضه و تقاضای بازار کار میسازد، کمی نگرانکننده است.
دو. دانشآموزان از مطرحشدن مباحث مسیر زندگی راضی بودند، در کنار این ابراز رضایت یکی از آنها نکتهای را گفت که کمی دردناک بود: «آقا ما اینجا شدیم مثل روبات؛ روباتی که باید فقط درس بخونه. این چیزایی هم که شما میگین شاید فقط یه جرقه باشه. حالا اینکه بگیره یا نگیره رو ما نمیدونیم. فقط میدونیم که الان بعد از زنگِ شما، ما باز باید بریم همون درسامونو بخونیم و به فکر تستا و آزمونامون باشیم.»
این کنکور و آزمون و تست با ما چه کرده است؟!
@systemsthinking
#مسیر_زندگی
امروز پس از چندین سال به مدرسه دوران تحصیلم بازگشتم؛ مرکز شهید بهشتی نیشابور.
در این بازگشت فرصتی فراهم شد تا با دانشآموزان پایه دهم در سه زنگ متوالی گپوگفتهای چالشی و جذابی شکل گیرد. گفتگوهایی با موضوع «طراحی مسیر زندگی» و حول این سؤال که «مأموریت من چیست؟»
دو نکته در این بازدید و گفتگوها برایم جالب بود.
یک. تغییر جدی در ساختار رشتههای تحصیلی. رشته غالب در زمان ما، ۱۵ سال پیش، ریاضی بود؛ ۵۵ نفر از ۶۰ نفر ریاضی بودند و تنها ۵ نفر تجربی میخواندند. امروز این نسبت کاملاً برعکس شده است؛ ۸۰ نفر تجربی و فقط ۱۰ نفر ریاضی. این تغییر نسبتها و پیامدهایی که در بخش عرضه و تقاضای بازار کار میسازد، کمی نگرانکننده است.
دو. دانشآموزان از مطرحشدن مباحث مسیر زندگی راضی بودند، در کنار این ابراز رضایت یکی از آنها نکتهای را گفت که کمی دردناک بود: «آقا ما اینجا شدیم مثل روبات؛ روباتی که باید فقط درس بخونه. این چیزایی هم که شما میگین شاید فقط یه جرقه باشه. حالا اینکه بگیره یا نگیره رو ما نمیدونیم. فقط میدونیم که الان بعد از زنگِ شما، ما باز باید بریم همون درسامونو بخونیم و به فکر تستا و آزمونامون باشیم.»
این کنکور و آزمون و تست با ما چه کرده است؟!
@systemsthinking
در جمع دانشآموزان پایه دهم مرکز شهید بهشتی نیشابور
۹ بهمن ۹۵
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#مسیر_زندگی
@systemsthinking
۹ بهمن ۹۵
#تفکرسیستمی_در_مدرسه
#مسیر_زندگی
@systemsthinking
#سازمان_یادگیرنده
آفت جلسات #بازنگری
(After action review)
امروز در ادامه جلسات پیاده سازی تفکر سیستمی در یکی از کارخانجات اصفهان، به بررسی نتایج جلسات بازنگری پرداختیم.
در یکی از جلسات بازنگری در خصوص یکی از خرابی های تجهیزات ساخته شده که هزینه بزرگ مالی و اعتباری برای سازمان ایجاد کرده، این یادگیری ها عنوان شده بود:
۱- مشخصات مواد اولیه در سیستم انبارداری به درستی ثبت نشده بود و درنتیجه مواد اولیه مغایر تحویل شده بود.
۲- شرایط نگهداری مواد اولیه مطابق استاندارد نبوده است و باعث کاهش کیفیت مواد اولیه شده.
۳- به هنگام تحویل مواد اولیه به خط تولید بازرسی و مطابقت با نقشه انجام نشده.
و البته فهرست آموزه ها ادامه داشت.
بعد از روایت این جلسه بازنگری که بر اساس نگرش سیستمی انجام شده بود و همه از این روش جدید تحلیل مشکلات خوشحال بودند، چند سوال پرسیدم:
۱- چند نفر از کسانی که در جلسه هستند از این آموزه ها اطلاع دارند؟
تنها سه نفر از ۱۵ نفر اطلاع داشتند. یعنی یادگیری های جلسه بازنگری در سازمان منتشر نشده بود.
۲- با گذشت ۴۵ روز از جلسه بازنگری، ساختارهایی که باعث بروز مشکل شده بودند چه تغییری کرده اند؟
هیچ ساختاری تغییر نکرده بود و همچنان همان فرآیندها و رویه های غلط ادامه داشتند.
۳- آیا ممکن است حادثه قبلی تکرار شود؟
همه موافق بودند که محتمل است و شاید در همین مدت هم اتفاق افتاده باشد. دوست دیگری هم تجربه حادثه دیگری را عنوان کرد که ۴ سال پیش به دلایل مشابهی اتفاق افتاده بود و در تحلیل حادثه به همین نتایج رسیده بودند. پس باز هم می تواند تکرار شود.
۴- چرا برای بهبود ساختارها و جلوگیری از حوادث مشابه کاری نکرده اید؟
این سوال آخر خیلی کلیدی است و عجیب است که در عین اینکه درس آموخته هایی از گذشته داریم، اقدامی برای بهبود انجام نمی شود.
این مصیبتی است که #درماندگی_آموخته_شده در ترکیب با الگوی _تنزل_اهداف برای سازمان ها به وجود می آورد. کاری نمی کنیم چون فکر می کنیم کاری نمی شود کرد و چون به شرایط موجود عادت کرده ایم و دیگر کسی این شرایط را عجیب و نگران کننده نمی بیند.
در پایان جلسه قرار شد تا قبل از جلسه بعدی، گروه های کاری تشکیل شوند و:
۱- پیشنهادهای اجرایی برای اصلاح ساختارهای فعلی ارایه کنند.
۲- در جاهایی که ساختارهای درستی وجود دارند اما اجرا نمی شوند، دلایل اجرایی نشدن آنها را پیدا کنند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
آفت جلسات #بازنگری
(After action review)
امروز در ادامه جلسات پیاده سازی تفکر سیستمی در یکی از کارخانجات اصفهان، به بررسی نتایج جلسات بازنگری پرداختیم.
در یکی از جلسات بازنگری در خصوص یکی از خرابی های تجهیزات ساخته شده که هزینه بزرگ مالی و اعتباری برای سازمان ایجاد کرده، این یادگیری ها عنوان شده بود:
۱- مشخصات مواد اولیه در سیستم انبارداری به درستی ثبت نشده بود و درنتیجه مواد اولیه مغایر تحویل شده بود.
۲- شرایط نگهداری مواد اولیه مطابق استاندارد نبوده است و باعث کاهش کیفیت مواد اولیه شده.
۳- به هنگام تحویل مواد اولیه به خط تولید بازرسی و مطابقت با نقشه انجام نشده.
و البته فهرست آموزه ها ادامه داشت.
بعد از روایت این جلسه بازنگری که بر اساس نگرش سیستمی انجام شده بود و همه از این روش جدید تحلیل مشکلات خوشحال بودند، چند سوال پرسیدم:
۱- چند نفر از کسانی که در جلسه هستند از این آموزه ها اطلاع دارند؟
تنها سه نفر از ۱۵ نفر اطلاع داشتند. یعنی یادگیری های جلسه بازنگری در سازمان منتشر نشده بود.
۲- با گذشت ۴۵ روز از جلسه بازنگری، ساختارهایی که باعث بروز مشکل شده بودند چه تغییری کرده اند؟
هیچ ساختاری تغییر نکرده بود و همچنان همان فرآیندها و رویه های غلط ادامه داشتند.
۳- آیا ممکن است حادثه قبلی تکرار شود؟
همه موافق بودند که محتمل است و شاید در همین مدت هم اتفاق افتاده باشد. دوست دیگری هم تجربه حادثه دیگری را عنوان کرد که ۴ سال پیش به دلایل مشابهی اتفاق افتاده بود و در تحلیل حادثه به همین نتایج رسیده بودند. پس باز هم می تواند تکرار شود.
۴- چرا برای بهبود ساختارها و جلوگیری از حوادث مشابه کاری نکرده اید؟
این سوال آخر خیلی کلیدی است و عجیب است که در عین اینکه درس آموخته هایی از گذشته داریم، اقدامی برای بهبود انجام نمی شود.
این مصیبتی است که #درماندگی_آموخته_شده در ترکیب با الگوی _تنزل_اهداف برای سازمان ها به وجود می آورد. کاری نمی کنیم چون فکر می کنیم کاری نمی شود کرد و چون به شرایط موجود عادت کرده ایم و دیگر کسی این شرایط را عجیب و نگران کننده نمی بیند.
در پایان جلسه قرار شد تا قبل از جلسه بعدی، گروه های کاری تشکیل شوند و:
۱- پیشنهادهای اجرایی برای اصلاح ساختارهای فعلی ارایه کنند.
۲- در جاهایی که ساختارهای درستی وجود دارند اما اجرا نمی شوند، دلایل اجرایی نشدن آنها را پیدا کنند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#الگوهای_تفکرسیستمی
#تشدید_رقابت
مدتی است دو فروشگاه "کوروش" و "جانبو" برای جذب مشتری بیشتر، مجبور به کاهش قیمتها و تبلیغات فراوان شدهاند.
@systemsthinking
#تشدید_رقابت
مدتی است دو فروشگاه "کوروش" و "جانبو" برای جذب مشتری بیشتر، مجبور به کاهش قیمتها و تبلیغات فراوان شدهاند.
@systemsthinking