بیداری و خستگی تو را خسته نکرد
چشمان تو را به خواب وابسته نکرد
ای ماه منیر باز هم می گویم:
«عمریست که خستگی تو را خسته نکرد»
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
چشمان تو را به خواب وابسته نکرد
ای ماه منیر باز هم می گویم:
«عمریست که خستگی تو را خسته نکرد»
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
به نام خدا
هر وقت که مقدمه گلستان سعدی را می خوانم حالم خوب می شود:
«هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهده ی شکرش بدرآید
... فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردی بگسترد، و دایه ی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد.
درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته، و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده، عصاره ی نالی به قدرت او شهد فایق شده، و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری»
امیدوارم سالی پر تلاش پیش رو داشته باشیم و نتیجه تلاش هایمان زندگی بهتر و معنادارتر باشد.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
هر وقت که مقدمه گلستان سعدی را می خوانم حالم خوب می شود:
«هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهده ی شکرش بدرآید
... فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردی بگسترد، و دایه ی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد.
درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته، و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سر نهاده، عصاره ی نالی به قدرت او شهد فایق شده، و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری»
امیدوارم سالی پر تلاش پیش رو داشته باشیم و نتیجه تلاش هایمان زندگی بهتر و معنادارتر باشد.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#سال_نو
#حال_نو
#تفکر_درونزا
⭕️با «حول حالنا»ی خالی کار به سامان نمیرسد!
یک بررسی ساده نشان میدهد که وقتی کسی تمایلی به تغییر باورها و رفتارهای خود نداشته باشد، حتی صبورترین و دلسوزترین پیامبران هم قادر به تغییر او نخواهند بود. ما که امسال دعای تحویل سال را خواندهایم، یادمان باشد اگر خودمان «نخواهیم»، خدا هم قرار نیست بهزور وضع ما را بهتر کند.
اگر گفتیم «حول حالنا» و دوباره همان کارهای همیشگی را کردیم، فقط شعار دادهایم. این بار پس از خواندن دعا دست بر زانو بگیریم و برخیزیم. با تغییرات خیلی کوچک ولی دائمی، روز به روز بهتر خواهیم شد. نوروزتان، تازه و بابرکت باد!
از وبلاگ «راه میانبُر»
@systemsthinking
#حال_نو
#تفکر_درونزا
⭕️با «حول حالنا»ی خالی کار به سامان نمیرسد!
یک بررسی ساده نشان میدهد که وقتی کسی تمایلی به تغییر باورها و رفتارهای خود نداشته باشد، حتی صبورترین و دلسوزترین پیامبران هم قادر به تغییر او نخواهند بود. ما که امسال دعای تحویل سال را خواندهایم، یادمان باشد اگر خودمان «نخواهیم»، خدا هم قرار نیست بهزور وضع ما را بهتر کند.
اگر گفتیم «حول حالنا» و دوباره همان کارهای همیشگی را کردیم، فقط شعار دادهایم. این بار پس از خواندن دعا دست بر زانو بگیریم و برخیزیم. با تغییرات خیلی کوچک ولی دائمی، روز به روز بهتر خواهیم شد. نوروزتان، تازه و بابرکت باد!
از وبلاگ «راه میانبُر»
@systemsthinking
مساله #جمعیت
جمعیت در سطح جهانی
جمعیت یک مساله دینامیکی با متغیرهای بسیار زیاد است. استدلال هایی که برای کم یا زیاد کردن یا کنترل جمعیت در سطح موجود می شود، هر کدام با توجه به بخشی از این متغیرها انجام می شوند و نتیجه خود را اعلام می کنند.
من مساله جمعیت را در چهار سطح جهانی، کشوری، منطقه ای و فردی بررسی می کنم.
در نوشته اول یک نکته در مورد مساله جهانی جمعیت ذکر می کنم:
در سطح جهانی، مساله را با فرض اینکه فعلا کره زمین محل زندگی انسانهاست در نظر می گیرم. جمعیت کره زمین در حال حاضر حدود هفت و نیم میلیارد نفر است.
یکی از آزمون های دینامیکی، آزمون نقاط حدی است. در این آزمون نتیجه یک سیاست در شرایط حد بالا و پایین تغییرات متغیرها را در نظر می گیریم.
فرض کنیم در یک مسابقه جمعیتی، تمام مردم جهان بخواهند جمعیت کشورشان را افزایش دهند و نرخ رشد جمعیت به سه و نیم درصد در سال برسد. در این شرایط جمعیت جهان هر ۲۰ سال دو برابر خواهد شد و درنتیجه هر ۲۰۰ سال جمعیت حدود ۱۰۰۰ برابر (دو به توان ۱۰) می شود.
با این حساب پس از ۲۰۰ سال جمعیت زمین ۷۵۰۰ میلیارد نفر و پس از ۴۰۰ سال ۷۵۰۰ هزار میلیارد نفر و بعد از ۱۰۰۰ سال ۷۵۰۰ هزار میلیارد میلیارد نفر می شود.
چنین جمعیتی به معنای ۱۵ میلیارد نفر به ازای هر متر مربع از سطح کره زمین خواهد بود و وزنی معادل ۵۰ برابر کره زمین خواهد داشت.
از طرف دیگر اگر تمام مردم کره زمین تصمیم بگیرند که از امروز به بعد صاحب فرزند نشوند، دویست سال بعد می توان انتظار داشت که تقریبا تمام ساکنان فعلی کره زمین مرده باشند و نسل انسانها منقرض شده باشد.
به نظر می رسد این دو سناریو، سیاست های مورد قبول برای رشد جمعیت نخواهند بود. درنتیجه مساله جمعیت از مسایل «صفر و یک» و «سیاه و سفید» نیست و به مدیریت #نرخ_رشد #جمعیت نیاز داریم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جمعیت در سطح جهانی
جمعیت یک مساله دینامیکی با متغیرهای بسیار زیاد است. استدلال هایی که برای کم یا زیاد کردن یا کنترل جمعیت در سطح موجود می شود، هر کدام با توجه به بخشی از این متغیرها انجام می شوند و نتیجه خود را اعلام می کنند.
من مساله جمعیت را در چهار سطح جهانی، کشوری، منطقه ای و فردی بررسی می کنم.
در نوشته اول یک نکته در مورد مساله جهانی جمعیت ذکر می کنم:
در سطح جهانی، مساله را با فرض اینکه فعلا کره زمین محل زندگی انسانهاست در نظر می گیرم. جمعیت کره زمین در حال حاضر حدود هفت و نیم میلیارد نفر است.
یکی از آزمون های دینامیکی، آزمون نقاط حدی است. در این آزمون نتیجه یک سیاست در شرایط حد بالا و پایین تغییرات متغیرها را در نظر می گیریم.
فرض کنیم در یک مسابقه جمعیتی، تمام مردم جهان بخواهند جمعیت کشورشان را افزایش دهند و نرخ رشد جمعیت به سه و نیم درصد در سال برسد. در این شرایط جمعیت جهان هر ۲۰ سال دو برابر خواهد شد و درنتیجه هر ۲۰۰ سال جمعیت حدود ۱۰۰۰ برابر (دو به توان ۱۰) می شود.
با این حساب پس از ۲۰۰ سال جمعیت زمین ۷۵۰۰ میلیارد نفر و پس از ۴۰۰ سال ۷۵۰۰ هزار میلیارد نفر و بعد از ۱۰۰۰ سال ۷۵۰۰ هزار میلیارد میلیارد نفر می شود.
چنین جمعیتی به معنای ۱۵ میلیارد نفر به ازای هر متر مربع از سطح کره زمین خواهد بود و وزنی معادل ۵۰ برابر کره زمین خواهد داشت.
از طرف دیگر اگر تمام مردم کره زمین تصمیم بگیرند که از امروز به بعد صاحب فرزند نشوند، دویست سال بعد می توان انتظار داشت که تقریبا تمام ساکنان فعلی کره زمین مرده باشند و نسل انسانها منقرض شده باشد.
به نظر می رسد این دو سناریو، سیاست های مورد قبول برای رشد جمعیت نخواهند بود. درنتیجه مساله جمعیت از مسایل «صفر و یک» و «سیاه و سفید» نیست و به مدیریت #نرخ_رشد #جمعیت نیاز داریم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مساله #جمعیت
جمعیت در سطح کشوری
قسمت اول: توجه به نرخ #مهاجرت
در بررسی جمعیت در سطح کشوری، علاوه بر «نرخ زاد و ولد» و «نرخ مرگ و میر»، «نرخ مهاجرت» هم اهمیت پیدا می کند. بعضی کشورها مهاجر پذیر هستند و بعضی کشورها مهاجر می فرستند.
به فهرستی از کشورهای مهاجر پذیر توجه کنید:
امریکا ۴۶ میلیون نفر
آلمان ۱۲ میلیون نفر
روسیه ۱۱ میلیون نفر
عربستان سعودی ۹ میلیون نفر
انگلستان، کانادا، فرانسه و امارات هرکدام حدود ۸ میلیون نفر
استرالیا ۷ میلیون نفر
اسپانیا و ایتالیا هرکدام حدود ۶ میلیون نفر
در فهرست کشورها که نگاه می کنیم، تعداد کشورهایی که بیش از ۲۰ درصد جمعیتشان مهاجر است، کم نیست و حتی کشورهایی هستند که بیش از ۸۰ درصد جمعیتشان مهاجر است.
ایران از کشورهایی است که هم مهاجر پذیر است و هم مهاجر می فرستد. حدود پنج میلیون ایرانی خارج از ایران زندگی می کنند و حدود سه میلیون نفر مهاجر از سایر کشورها در ایران زندگی می کنند. البته کیفیت سطح تحصیلی و کاری این دو گروه متفاوت است. مهاجرهایی که به ایران می آیند متوسط سطح تحصیلات پایینی دارند و مهاجرهایی که ایران را ترک می کنند متوسط سطح تحصیلاتشان بالاست. این فرآیند، متوسط تحصیلات در کشور و کیفیت نیروی انسانی شاغل را کاهش می دهد.
طی سالهایی که به شرکت های بزرگ مهندسی کشور مشاوره داده ام، همیشه «نرخ بالای مهاجرت پرسنل توانمند» از بزرگترین دغدغه های این سازمانها بوده است. طی این فرآیند، افراد با سابقه کم به این سازمان ها می آیند و پس از کسب تجربه و در دورانی که بالاترین عملکرد کاری را دارند، با مهاجرت از کشور خارج می شوند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جمعیت در سطح کشوری
قسمت اول: توجه به نرخ #مهاجرت
در بررسی جمعیت در سطح کشوری، علاوه بر «نرخ زاد و ولد» و «نرخ مرگ و میر»، «نرخ مهاجرت» هم اهمیت پیدا می کند. بعضی کشورها مهاجر پذیر هستند و بعضی کشورها مهاجر می فرستند.
به فهرستی از کشورهای مهاجر پذیر توجه کنید:
امریکا ۴۶ میلیون نفر
آلمان ۱۲ میلیون نفر
روسیه ۱۱ میلیون نفر
عربستان سعودی ۹ میلیون نفر
انگلستان، کانادا، فرانسه و امارات هرکدام حدود ۸ میلیون نفر
استرالیا ۷ میلیون نفر
اسپانیا و ایتالیا هرکدام حدود ۶ میلیون نفر
در فهرست کشورها که نگاه می کنیم، تعداد کشورهایی که بیش از ۲۰ درصد جمعیتشان مهاجر است، کم نیست و حتی کشورهایی هستند که بیش از ۸۰ درصد جمعیتشان مهاجر است.
ایران از کشورهایی است که هم مهاجر پذیر است و هم مهاجر می فرستد. حدود پنج میلیون ایرانی خارج از ایران زندگی می کنند و حدود سه میلیون نفر مهاجر از سایر کشورها در ایران زندگی می کنند. البته کیفیت سطح تحصیلی و کاری این دو گروه متفاوت است. مهاجرهایی که به ایران می آیند متوسط سطح تحصیلات پایینی دارند و مهاجرهایی که ایران را ترک می کنند متوسط سطح تحصیلاتشان بالاست. این فرآیند، متوسط تحصیلات در کشور و کیفیت نیروی انسانی شاغل را کاهش می دهد.
طی سالهایی که به شرکت های بزرگ مهندسی کشور مشاوره داده ام، همیشه «نرخ بالای مهاجرت پرسنل توانمند» از بزرگترین دغدغه های این سازمانها بوده است. طی این فرآیند، افراد با سابقه کم به این سازمان ها می آیند و پس از کسب تجربه و در دورانی که بالاترین عملکرد کاری را دارند، با مهاجرت از کشور خارج می شوند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مساله #جمعیت
جمعیت در سطح کشوری
قسمت دوم: هرم جمعیتی
تصویر بالا هرم جمعیتی ایران را نشان می دهد.
اعداد سمت چپ درصد مردان و اعداد سمت راست درصد زنان در هر گروه سنی، از کل جمعیت کشور را نشان می دهند.
هرم جمعیتی کشور نشان می دهد که جمعیت ۲۵ تا ۲۹ سال و ۳۰ تا ۳۴ سال بیشترین عرض هرم را به خود اختصاص داده اند.
معنی جمله بالا را افرادی که در این گروه های سنی هستند با تمام وجود درک می کنند. این گروه ها کسانی هستند که ظرفیت های کشور برای حضور آنها در دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه و بازارکار آماده نبوده و به نسبت گروه های قبل از خود با مشکلات بیشتری مواجه بوده اند. این گروه ها زمانی به دنیا آمده اند که نرخ رشد جمعیت کشور حدود سه و نیم درصد بوده است.
از طرف دیگر، این دو گروه توسط گروه های بعد از خود یعنی ۲۰ تا ۲۴ و ۱۵ تا ۱۹ و ۱۰ تا ۱۴ سال پشتیبانی نمی شوند. یعنی ظرفیت هایی که طی ده سال در کشور توسعه داده شده است، بدون استفاده خواهند ماند. صندلی های خالی دانشگاه ها و بحران های آینده صندوق های بازنشستگی بخشی از اثرات این تغییرات خواهند بود.
این شکست در هرم جمعیتی و آسیب های مرتبط با آن، ناشی از سیاست کنترل جمعیتی شدیدی است که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۰ در کشور اجرا شد و موثرترین سیاست کنترل جمعیتی در دنیا لقب گرفت.
گروه ۵ تا ۹ سال و ۰ تا ۴ سال هم رشدی نسبی را نشان می دهد که ناشی از ورود گروه های ۲۵ تا ۲۹ سال و ۳۰ تا ۳۴ سال به سن ازدواج و فرزندآوری است و شکم دیگری به هرم جمعیتی کشور می دهد.
تغییرات هرم جمعیتی، آسیب های بزرگ و درازمدتی برای مردم ایجاد می کند و دوره های ظرفیت سازی و ظرفیت سوزی را در کشور به وجود می آورد.
سیاست جمعیتی مطلوب، سیاستی خواهد بود که منجر به تغییرات سریع در هرم جمعیتی نشود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جمعیت در سطح کشوری
قسمت دوم: هرم جمعیتی
تصویر بالا هرم جمعیتی ایران را نشان می دهد.
اعداد سمت چپ درصد مردان و اعداد سمت راست درصد زنان در هر گروه سنی، از کل جمعیت کشور را نشان می دهند.
هرم جمعیتی کشور نشان می دهد که جمعیت ۲۵ تا ۲۹ سال و ۳۰ تا ۳۴ سال بیشترین عرض هرم را به خود اختصاص داده اند.
معنی جمله بالا را افرادی که در این گروه های سنی هستند با تمام وجود درک می کنند. این گروه ها کسانی هستند که ظرفیت های کشور برای حضور آنها در دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه و بازارکار آماده نبوده و به نسبت گروه های قبل از خود با مشکلات بیشتری مواجه بوده اند. این گروه ها زمانی به دنیا آمده اند که نرخ رشد جمعیت کشور حدود سه و نیم درصد بوده است.
از طرف دیگر، این دو گروه توسط گروه های بعد از خود یعنی ۲۰ تا ۲۴ و ۱۵ تا ۱۹ و ۱۰ تا ۱۴ سال پشتیبانی نمی شوند. یعنی ظرفیت هایی که طی ده سال در کشور توسعه داده شده است، بدون استفاده خواهند ماند. صندلی های خالی دانشگاه ها و بحران های آینده صندوق های بازنشستگی بخشی از اثرات این تغییرات خواهند بود.
این شکست در هرم جمعیتی و آسیب های مرتبط با آن، ناشی از سیاست کنترل جمعیتی شدیدی است که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۰ در کشور اجرا شد و موثرترین سیاست کنترل جمعیتی در دنیا لقب گرفت.
گروه ۵ تا ۹ سال و ۰ تا ۴ سال هم رشدی نسبی را نشان می دهد که ناشی از ورود گروه های ۲۵ تا ۲۹ سال و ۳۰ تا ۳۴ سال به سن ازدواج و فرزندآوری است و شکم دیگری به هرم جمعیتی کشور می دهد.
تغییرات هرم جمعیتی، آسیب های بزرگ و درازمدتی برای مردم ایجاد می کند و دوره های ظرفیت سازی و ظرفیت سوزی را در کشور به وجود می آورد.
سیاست جمعیتی مطلوب، سیاستی خواهد بود که منجر به تغییرات سریع در هرم جمعیتی نشود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مساله #جمعیت
جمعیت در سطح منطقه ای
به طور معمول رشد جمعیت در مناطقی اتفاق می افتد که شرایط محیطی مناسبی برای زندگی وجود داشته باشند. دسترسی به آب شیرین و دسترسی به آبهای آزاد از مهمترین شرایط محیطی هستند که در طی قرن ها مورد توجه انسان ها بوده اند.
دسترسی به آبهای آزاد، امکان جابجایی ارزان قیمت کالاهای مورد نیاز و محصولات تولید شده در شهرها را به سایر نقاط فراهم می کند و دسترسی به آب، برای مصرف خانگی و برای تولید محصولات صنعتی و کشاورزی حیاتی است.
اغلب مناطق شهری بزرگ دنیا مانند توکیو و شانگهای و نیویورک و جاکارتا و ده ها منطقه شهری بزرگ دیگر، در نزدیکی آبهای آزاد و به خصوص در اطراف دلتای رودهای بزرگ توسعه پیدا کرده اند.
شهرهایی مانند تهران که نه دسترسی مناسب به آب شیرین دارند و نه به آبهای آزاد نزدیک هستند، از نظر اقتصادی کارایی پایینی دارند و نیازمند انتقال پرهزینه آب از حوضه های مجاور هستند.
با این حال تراکم جمعیت، صرفه مقیاس برای فعالیت ها و خدمات متنوعی فراهم می کند که جذب کننده جمعیت بیشتر است و حلقه جذابیت برای رشد شهری را به وجود می آورد.
در چنین شرایطی، اگر محدودیت های اقلیمی در نظر گرفته نشود و اقداماتی مانند انتقال آب بین حوضه ای ادامه پیدا کند، رشد جمعیت بیش از ظرفیت اقلیم ادامه پیدا می کند. در این شرایط هزینه های رفع محدودیت ها و تشدید آسیب های زیست محیطی، هزینه زندگی را افزایش و کیفیت زندگی را کاهش می دهد.
از طرف دیگر، با رشد تکنولوژی و ایجاد زیرساخت هایی مانند قطارهای پرسرعت و افزایش ضریب نفوذ تلفن همراه و دسترسی فراگیر به اینترنت پرسرعت و ارایه خدمات متنوع مبتنی بر اینترنت همراه، امکان دستیابی به صرفه مقیاس و کارایی، بدون تمرکز مکانی ایجاد شده است. در چنین شرایطی در شهرهای کوچک و حتی روستاها هم امکان ارایه خدمات مناسب و ایجاد اشتغال مولد فراهم می شود.
با این مقدمات، به نظر می رسد سیاست مطلوب، توقف اقداماتی مانند انتقال آب بین حوضه ای (برای رفع محدودیت های زیستی کلان شهرها)، و توسعه زیرساخت های لازم برای افزایش کیفیت زندگی در شهرهای کوچک و روستاهاست.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جمعیت در سطح منطقه ای
به طور معمول رشد جمعیت در مناطقی اتفاق می افتد که شرایط محیطی مناسبی برای زندگی وجود داشته باشند. دسترسی به آب شیرین و دسترسی به آبهای آزاد از مهمترین شرایط محیطی هستند که در طی قرن ها مورد توجه انسان ها بوده اند.
دسترسی به آبهای آزاد، امکان جابجایی ارزان قیمت کالاهای مورد نیاز و محصولات تولید شده در شهرها را به سایر نقاط فراهم می کند و دسترسی به آب، برای مصرف خانگی و برای تولید محصولات صنعتی و کشاورزی حیاتی است.
اغلب مناطق شهری بزرگ دنیا مانند توکیو و شانگهای و نیویورک و جاکارتا و ده ها منطقه شهری بزرگ دیگر، در نزدیکی آبهای آزاد و به خصوص در اطراف دلتای رودهای بزرگ توسعه پیدا کرده اند.
شهرهایی مانند تهران که نه دسترسی مناسب به آب شیرین دارند و نه به آبهای آزاد نزدیک هستند، از نظر اقتصادی کارایی پایینی دارند و نیازمند انتقال پرهزینه آب از حوضه های مجاور هستند.
با این حال تراکم جمعیت، صرفه مقیاس برای فعالیت ها و خدمات متنوعی فراهم می کند که جذب کننده جمعیت بیشتر است و حلقه جذابیت برای رشد شهری را به وجود می آورد.
در چنین شرایطی، اگر محدودیت های اقلیمی در نظر گرفته نشود و اقداماتی مانند انتقال آب بین حوضه ای ادامه پیدا کند، رشد جمعیت بیش از ظرفیت اقلیم ادامه پیدا می کند. در این شرایط هزینه های رفع محدودیت ها و تشدید آسیب های زیست محیطی، هزینه زندگی را افزایش و کیفیت زندگی را کاهش می دهد.
از طرف دیگر، با رشد تکنولوژی و ایجاد زیرساخت هایی مانند قطارهای پرسرعت و افزایش ضریب نفوذ تلفن همراه و دسترسی فراگیر به اینترنت پرسرعت و ارایه خدمات متنوع مبتنی بر اینترنت همراه، امکان دستیابی به صرفه مقیاس و کارایی، بدون تمرکز مکانی ایجاد شده است. در چنین شرایطی در شهرهای کوچک و حتی روستاها هم امکان ارایه خدمات مناسب و ایجاد اشتغال مولد فراهم می شود.
با این مقدمات، به نظر می رسد سیاست مطلوب، توقف اقداماتی مانند انتقال آب بین حوضه ای (برای رفع محدودیت های زیستی کلان شهرها)، و توسعه زیرساخت های لازم برای افزایش کیفیت زندگی در شهرهای کوچک و روستاهاست.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
"به یک دوست اجارهای نیازمندیم"
مطلبی قابل تامل از فردین علیخواه به توصیه دوست خوبم علیرضا دورباش:
مقابل عابربانک ایستادهام و در حال برداشت و جابجایی پول هستم. پیرزنی با ساک خرید چرخدار در حالِ عبور است. میپرسد " آقا پولِ نو هم میده؟" میگویم "نه متأسفانه". درحالیکه نیمنگاهی به او دارم از قدیم و دادنِ پولِ نو به بچهها حرف می زند. لبخند میزنم و در تأیید حرفهایش جملههای کوتاهی میگویم. جملههای کوتاه من باعث میشود تا صحبتهایش را ادامه دهد. کارم تمام میشود. چند متری با او همراهی میکنم و سپس خداحافظی.
معمولاً در مقابل کیوسکهای مطبوعات هم با چنین صحنههایی مواجه میشوم. آدمهایی که با خواندن تیتر روزنامهها دوست دارند باکسی درباره آن تیترها حرف بزنند. شاید هم فقط میخواهند باکسی حرف بزنند و تیتر روزنامه تنها یک بهانه است.
در ژاپن شرکتهایی تأسیس شدهاند که خدمات متنوعی ارائه میدهند. مثلاً « خارجیهای اجارهای» برای شرکت در مراسم عروسی تا با حضور آنها عروسی بینالمللی به نظر آید، « شوهر اجارهای» ؛ یعنی کسی که گهگاه سرو کلّهاش پیدا شود و در کوچه و مقابل چشم همسایهها خودی نشان بدهد و برود، « دختر اجارهای» برای فریب دادن و به قول بعضی ها خوشحال کردن والدینی که برای ازدواج به پسران خود فشار میآورند، «خواهر یا مادر شوهر اجارهای» تا در عروسی متقاضی شرکت کنند تا بی کس و کار به نظر نرسد. در این اجارهها، داشتن روابط جنسی و قرض دادن پول ممنوع است. در مجموع خدمات این شرکت ها، کاستن از تنهایی آدم هاست. این شرکتها از متقاضیان ساعتی 30 تا 50 دلار دستمزد طلب میکنند. تاکنون حدود 10 شرکت در این خصوص تأسیس شده است و بزرگترین شرکت در سراسر ژاپن حدود 8 شعبه دارد.
یکی از مؤسسان در این زمینه میگوید که "ما ژاپنیها از بیرون؛ کشور ثروتمندی به نظر میرسیم ولی هماکنون مشکلات روانی عدیدهای داریم". او ادامه میدهد که " گاهی به کسانی برخورد میکنیم که وقتی با آنها دست می دهیم، ناخودآگاه گریه میکنند چون مدت زیادی است که باکسی حرف نزدهاند". زنان و مردان سالمندِ تنها، یکی از مشتریان این شرکتها هستند. گاهی اوقات آنان با پرداخت پول، کسانی را اجاره میکنند که فقط بتوانند ساعاتی با آنها مقابل تلویزیون بنشینند و فیلم ببینند.
نکتۀ قابلتأمل گفتههای یکی از دختران اجارهای است. او می گوید که بخشی از مشتریان آنها کسانی هستند که در دنیای مجازی فالوئرها(طرفداران) و ارتباطات وسیعی دارند. درواقع دوروبر آنها در فضای مجازی بسیار شلوغ است ولی در دنیای واقعی بشدت تنها هستند. این بدان معنا است که ارتباطات مجازی چندان کمکی به برطرف شدن احساس تنهایی نمیکند و تنها سرمان را شلوغ میکند. همچنین بخشی از مشتریان کسانی هستند که در دنیای واقعی دورِ همیها و معاشرتهای وسیعی دارند ولی آنقدر نگران قضاوت دیگران درباره خودشان هستند که نمیخواهند و نمیتوانند سفرۀ دلشان را برای کسی باز کنند. اینان هم به دنبال دوست اجارهای می آیند. دوستی که آنها حرف بزنند، او گوش کند و بعد خداحافظ!
برخی از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی معتقدند که یکی از مشکلات و مسائل آدمهای امروزی بهویژه در شهرهای بزرگ، تنهایی و به تعبیر برخی؛ اسیر شدن در یک سلول انفرادی بزرگ به وسعت جامعه است. برخی تنها شدن انسانها را پیامد ناخواستۀ روند زندگی مدرن میدانند. کسانی که نگاه منفی به مدرن شدن جوامع دارند باورشان بر آن است که افراط در فردگرائی- که البته از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - و افراط در ارزش دادن به حریم خصوصی- که آنهم از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - زمینۀ تنها شدن آدمها را فراهم کرده است. البته تغییرات جمعیتی را نیز باید در این زمینه مؤثر دانست. تغییر خانوادۀ گسترده (زندگی والدین و در مواردی وابستگان والدین به همراه فرزندان مجرد و متأهل در یکخانه) به خانوادۀ هستهای (زندگی والدین و فرزند یا فرزندان مجرد در یکخانه) و درنتیجه کاهش بعد خانواربه شکل اجتنابناپذیری موجب کاهش دایرۀ روابط اجتماعی آدمها شده است. ولی فرض اخیر مخالفان خودش را دارد. برای مثال کم نیستند آدمهایی که در دل یک جمع، در بین اعضای خانواده خودشان و در بین فامیل خودشان هم، احساس تنهایی شدیدی دارند. اینان درواقع مصداق غریبِ آشنا و آشنایانِ غریب هستند.
گویی مسئله آدمهای امروزی نداشتن دوست است. در هر جغرافیایی باشید، در هر جمعی باشید، چه خانواده و چه فامیل، چه محل کار و چه خیابان، مسئله وجود کسی است که "دوست"مان باشد. یافتن دوست در دنیای جدید روز به روز دشوارتر میشود.
سخن پایانی: آیا آنچه گفتیم آیندۀ کشور ما در سال های پیشِ روست؟
منبع: @fardinalikhah
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مطلبی قابل تامل از فردین علیخواه به توصیه دوست خوبم علیرضا دورباش:
مقابل عابربانک ایستادهام و در حال برداشت و جابجایی پول هستم. پیرزنی با ساک خرید چرخدار در حالِ عبور است. میپرسد " آقا پولِ نو هم میده؟" میگویم "نه متأسفانه". درحالیکه نیمنگاهی به او دارم از قدیم و دادنِ پولِ نو به بچهها حرف می زند. لبخند میزنم و در تأیید حرفهایش جملههای کوتاهی میگویم. جملههای کوتاه من باعث میشود تا صحبتهایش را ادامه دهد. کارم تمام میشود. چند متری با او همراهی میکنم و سپس خداحافظی.
معمولاً در مقابل کیوسکهای مطبوعات هم با چنین صحنههایی مواجه میشوم. آدمهایی که با خواندن تیتر روزنامهها دوست دارند باکسی درباره آن تیترها حرف بزنند. شاید هم فقط میخواهند باکسی حرف بزنند و تیتر روزنامه تنها یک بهانه است.
در ژاپن شرکتهایی تأسیس شدهاند که خدمات متنوعی ارائه میدهند. مثلاً « خارجیهای اجارهای» برای شرکت در مراسم عروسی تا با حضور آنها عروسی بینالمللی به نظر آید، « شوهر اجارهای» ؛ یعنی کسی که گهگاه سرو کلّهاش پیدا شود و در کوچه و مقابل چشم همسایهها خودی نشان بدهد و برود، « دختر اجارهای» برای فریب دادن و به قول بعضی ها خوشحال کردن والدینی که برای ازدواج به پسران خود فشار میآورند، «خواهر یا مادر شوهر اجارهای» تا در عروسی متقاضی شرکت کنند تا بی کس و کار به نظر نرسد. در این اجارهها، داشتن روابط جنسی و قرض دادن پول ممنوع است. در مجموع خدمات این شرکت ها، کاستن از تنهایی آدم هاست. این شرکتها از متقاضیان ساعتی 30 تا 50 دلار دستمزد طلب میکنند. تاکنون حدود 10 شرکت در این خصوص تأسیس شده است و بزرگترین شرکت در سراسر ژاپن حدود 8 شعبه دارد.
یکی از مؤسسان در این زمینه میگوید که "ما ژاپنیها از بیرون؛ کشور ثروتمندی به نظر میرسیم ولی هماکنون مشکلات روانی عدیدهای داریم". او ادامه میدهد که " گاهی به کسانی برخورد میکنیم که وقتی با آنها دست می دهیم، ناخودآگاه گریه میکنند چون مدت زیادی است که باکسی حرف نزدهاند". زنان و مردان سالمندِ تنها، یکی از مشتریان این شرکتها هستند. گاهی اوقات آنان با پرداخت پول، کسانی را اجاره میکنند که فقط بتوانند ساعاتی با آنها مقابل تلویزیون بنشینند و فیلم ببینند.
نکتۀ قابلتأمل گفتههای یکی از دختران اجارهای است. او می گوید که بخشی از مشتریان آنها کسانی هستند که در دنیای مجازی فالوئرها(طرفداران) و ارتباطات وسیعی دارند. درواقع دوروبر آنها در فضای مجازی بسیار شلوغ است ولی در دنیای واقعی بشدت تنها هستند. این بدان معنا است که ارتباطات مجازی چندان کمکی به برطرف شدن احساس تنهایی نمیکند و تنها سرمان را شلوغ میکند. همچنین بخشی از مشتریان کسانی هستند که در دنیای واقعی دورِ همیها و معاشرتهای وسیعی دارند ولی آنقدر نگران قضاوت دیگران درباره خودشان هستند که نمیخواهند و نمیتوانند سفرۀ دلشان را برای کسی باز کنند. اینان هم به دنبال دوست اجارهای می آیند. دوستی که آنها حرف بزنند، او گوش کند و بعد خداحافظ!
برخی از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی معتقدند که یکی از مشکلات و مسائل آدمهای امروزی بهویژه در شهرهای بزرگ، تنهایی و به تعبیر برخی؛ اسیر شدن در یک سلول انفرادی بزرگ به وسعت جامعه است. برخی تنها شدن انسانها را پیامد ناخواستۀ روند زندگی مدرن میدانند. کسانی که نگاه منفی به مدرن شدن جوامع دارند باورشان بر آن است که افراط در فردگرائی- که البته از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - و افراط در ارزش دادن به حریم خصوصی- که آنهم از ویژگیهای مثبت جوامع جدید بود - زمینۀ تنها شدن آدمها را فراهم کرده است. البته تغییرات جمعیتی را نیز باید در این زمینه مؤثر دانست. تغییر خانوادۀ گسترده (زندگی والدین و در مواردی وابستگان والدین به همراه فرزندان مجرد و متأهل در یکخانه) به خانوادۀ هستهای (زندگی والدین و فرزند یا فرزندان مجرد در یکخانه) و درنتیجه کاهش بعد خانواربه شکل اجتنابناپذیری موجب کاهش دایرۀ روابط اجتماعی آدمها شده است. ولی فرض اخیر مخالفان خودش را دارد. برای مثال کم نیستند آدمهایی که در دل یک جمع، در بین اعضای خانواده خودشان و در بین فامیل خودشان هم، احساس تنهایی شدیدی دارند. اینان درواقع مصداق غریبِ آشنا و آشنایانِ غریب هستند.
گویی مسئله آدمهای امروزی نداشتن دوست است. در هر جغرافیایی باشید، در هر جمعی باشید، چه خانواده و چه فامیل، چه محل کار و چه خیابان، مسئله وجود کسی است که "دوست"مان باشد. یافتن دوست در دنیای جدید روز به روز دشوارتر میشود.
سخن پایانی: آیا آنچه گفتیم آیندۀ کشور ما در سال های پیشِ روست؟
منبع: @fardinalikhah
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مساله #جمعیت
جمعیت در سطح خانواده
یک خانواده ایرانی باید چند فرزند داشته باشد؟
واقعیت این است که جواب ساده و یکسانی برای این سوال وجود ندارد. با این حال خطوط راهنمایی وجود دارند.
۱- نرخ جایگزینی:
اگر هر پدر و مادری بخواهند فرزندانی داشته باشند که جایگزین خودشان شوند، باید دو فرزند داشته باشند. با توجه به برخی مرگ و میرهای زودرس، نرخ جایگزینی جمعیت در عمل به طور میانگین حدود ۲.۱ فرزند در خانواده است.
۲- سلامت روانی:
از نگاه روانشناسان، تک فرزندی برای بچه ها آسیب ایجاد می کند. تنهایی، بزرگترین مشکل فرزندان خانواده های تک فرزند است. در صحبت هایی که با مدیران، معلمان و دانش آموزان مدارس منطقه یک و دو تهران داشته ام، «تنهایی» همواره به عنوان بزرگترین مشکل دانش آموزان مطرح شده است. از نظر سلامت روانی ناشی از ارتباطات خانوادگی، فرزند دوم تا حدی این مشکل را تخفیف می دهد اما در واقع ورود فرزند سوم است که این مشکل را رفع می کند.
۳- سبک زندگی:
بچه ها به پدر و مادر نیاز دارند. هرتعداد فرزند که دارید باید برایشان وقت بگذارید. مهدکودک ها و مدارسی که از ساعت ۸ تا ۱۸ بچه ها را نگاه می دارند و کنسول های بازی، نیاز فرزندان شما به پدر و مادر و برادر و خواهر را رفع نمی کنند. شاید لازم باشد برای اینکه وقت بیشتری برای فرزندانتان داشته باشید، سبک زندگیتان را عوض کنید.
با این حال به این نکته کلیدی توجه کنید که هرچه تعداد فرزندان در خانواده کمتر باشد، نیازشان به توجه و وقت گذاشتن پدر و مادر بیشتر می شود نه کمتر!
۴- سن ازدواج و فرزندآوری:
بهترین سن فرزندآوری برای خانم ها ۱۸ تا ۳۵ سالگی است. فاصله مناسب بین فرزندان هم ۳ تا ۵ سال است. سن مناسب خانم ها برای اولین زایمان هم پیش از ۲۰ سالگی است و تاخیر در اولین زایمان آسیب های جسمی به همراه دارد. همچنین توصیه می شود مردان ۴ تا ۶ سال بزرگتر از همسرشان باشند. این اعداد می توانند حدودی برای تصمیم در مورد سن ازدواج و تعداد فرزندان ارایه کنند که اگرچه تفصیل آن در این نوشته مختصر ممکن نیست، با کمی محاسبه می توان به تحلیل های مناسبی رسید.
۵- سبک تربیتی:
کسی که کنترل گر است و می خواهد بر تک تک حرکات و اقدامات فرزندش نظارت دقیق داشته باشد، نمی تواند این رویه را با داشتن فرزندان زیاد عملی کند و عصبی می شود. اگر می خواهید فرزندان زیادی داشته باشید، باید به فرزندانتان بیشتر اعتماد کنید و اجازه دهید در انجام کارها و تصمیم گیری ها مشارکت و آزادی عمل بیشتری داشته باشند.
۶- اخلاق:
اگر شما و همسرتان افراد خوش اخلاقی هستید و در کنار هم اوقات خوبی از زندگی مشترک را خلق می کنید، فرزندانی همراه زندگیتان کنید تا آنها هم فرصت همراهی در این فضای شاد و امن را پیدا کنند و به شادی شما اضافه کنند. در غیر این صورت، پیشنهاد می کنم اول زندگی و اخلاق و رفتار خودتان را اصلاح کنید و بعد فرزندانی را به همراهی دعوت کنید. به این نکته توجه داشته باشید که با روزی کم می شود زندگی شادی ساخت اما بدون اخلاق، پهنه ی زمین بر صاحبان بزرگترین ثروتها هم تنگ می شود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
جمعیت در سطح خانواده
یک خانواده ایرانی باید چند فرزند داشته باشد؟
واقعیت این است که جواب ساده و یکسانی برای این سوال وجود ندارد. با این حال خطوط راهنمایی وجود دارند.
۱- نرخ جایگزینی:
اگر هر پدر و مادری بخواهند فرزندانی داشته باشند که جایگزین خودشان شوند، باید دو فرزند داشته باشند. با توجه به برخی مرگ و میرهای زودرس، نرخ جایگزینی جمعیت در عمل به طور میانگین حدود ۲.۱ فرزند در خانواده است.
۲- سلامت روانی:
از نگاه روانشناسان، تک فرزندی برای بچه ها آسیب ایجاد می کند. تنهایی، بزرگترین مشکل فرزندان خانواده های تک فرزند است. در صحبت هایی که با مدیران، معلمان و دانش آموزان مدارس منطقه یک و دو تهران داشته ام، «تنهایی» همواره به عنوان بزرگترین مشکل دانش آموزان مطرح شده است. از نظر سلامت روانی ناشی از ارتباطات خانوادگی، فرزند دوم تا حدی این مشکل را تخفیف می دهد اما در واقع ورود فرزند سوم است که این مشکل را رفع می کند.
۳- سبک زندگی:
بچه ها به پدر و مادر نیاز دارند. هرتعداد فرزند که دارید باید برایشان وقت بگذارید. مهدکودک ها و مدارسی که از ساعت ۸ تا ۱۸ بچه ها را نگاه می دارند و کنسول های بازی، نیاز فرزندان شما به پدر و مادر و برادر و خواهر را رفع نمی کنند. شاید لازم باشد برای اینکه وقت بیشتری برای فرزندانتان داشته باشید، سبک زندگیتان را عوض کنید.
با این حال به این نکته کلیدی توجه کنید که هرچه تعداد فرزندان در خانواده کمتر باشد، نیازشان به توجه و وقت گذاشتن پدر و مادر بیشتر می شود نه کمتر!
۴- سن ازدواج و فرزندآوری:
بهترین سن فرزندآوری برای خانم ها ۱۸ تا ۳۵ سالگی است. فاصله مناسب بین فرزندان هم ۳ تا ۵ سال است. سن مناسب خانم ها برای اولین زایمان هم پیش از ۲۰ سالگی است و تاخیر در اولین زایمان آسیب های جسمی به همراه دارد. همچنین توصیه می شود مردان ۴ تا ۶ سال بزرگتر از همسرشان باشند. این اعداد می توانند حدودی برای تصمیم در مورد سن ازدواج و تعداد فرزندان ارایه کنند که اگرچه تفصیل آن در این نوشته مختصر ممکن نیست، با کمی محاسبه می توان به تحلیل های مناسبی رسید.
۵- سبک تربیتی:
کسی که کنترل گر است و می خواهد بر تک تک حرکات و اقدامات فرزندش نظارت دقیق داشته باشد، نمی تواند این رویه را با داشتن فرزندان زیاد عملی کند و عصبی می شود. اگر می خواهید فرزندان زیادی داشته باشید، باید به فرزندانتان بیشتر اعتماد کنید و اجازه دهید در انجام کارها و تصمیم گیری ها مشارکت و آزادی عمل بیشتری داشته باشند.
۶- اخلاق:
اگر شما و همسرتان افراد خوش اخلاقی هستید و در کنار هم اوقات خوبی از زندگی مشترک را خلق می کنید، فرزندانی همراه زندگیتان کنید تا آنها هم فرصت همراهی در این فضای شاد و امن را پیدا کنند و به شادی شما اضافه کنند. در غیر این صورت، پیشنهاد می کنم اول زندگی و اخلاق و رفتار خودتان را اصلاح کنید و بعد فرزندانی را به همراهی دعوت کنید. به این نکته توجه داشته باشید که با روزی کم می شود زندگی شادی ساخت اما بدون اخلاق، پهنه ی زمین بر صاحبان بزرگترین ثروتها هم تنگ می شود.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
کارگاه یادگیری و تفکر سیستمی در مدیریت مدرسه
با همراهی مدیران مدارس شهرستان رفسنجان
۱۶و ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
@systemsthinking
با همراهی مدیران مدارس شهرستان رفسنجان
۱۶و ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
@systemsthinking
#گفتگو
#اینجا_ایران_است
...
بگذارید تصور کنم که:
" من فکر می کنم با گفتگو، کیفیت زندگی من بهتر می شود "
و فکر می کنم گفتگو درباره گفتگو، موجب می شود که ما ایرانی ها فکر کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
...
بگذارید تصور کنم که:
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مساله های ملی اش هر چهار سال یکبار جدی و بحرانی نمی شود
بلکه " هر روز " در جهت اقدام کردن برای حل مساله های ملی، عمل می کنیم.
...
بگذارید تصور کنم که:
برای اینکه در زندگی روزانه مان حال خوبی داشته باشیم، ترویج و توسعه امید داشتن و امیدوار بودن مهم است
چون "من" مهم هستم و مسوولیت من در امیدوار بودن بر عهده من است.
...
بگذارید تصور کنم که:
روزی را زندگی خواهم کرد که در گفتگوهایش، فرد مقابل من به من می گوید: اینجا ایران است
و عبارت " اینجا ایران است " بیانگر این مدل ذهنی جمعی است که مساله های ملی و اجتماعی ما، حل شدنی اند
چون که " ما ایرانی ها فکر می کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود. "
--------------
@systemsthinking
#اینجا_ایران_است
...
بگذارید تصور کنم که:
" من فکر می کنم با گفتگو، کیفیت زندگی من بهتر می شود "
و فکر می کنم گفتگو درباره گفتگو، موجب می شود که ما ایرانی ها فکر کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
...
بگذارید تصور کنم که:
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مساله های ملی اش هر چهار سال یکبار جدی و بحرانی نمی شود
بلکه " هر روز " در جهت اقدام کردن برای حل مساله های ملی، عمل می کنیم.
...
بگذارید تصور کنم که:
برای اینکه در زندگی روزانه مان حال خوبی داشته باشیم، ترویج و توسعه امید داشتن و امیدوار بودن مهم است
چون "من" مهم هستم و مسوولیت من در امیدوار بودن بر عهده من است.
...
بگذارید تصور کنم که:
روزی را زندگی خواهم کرد که در گفتگوهایش، فرد مقابل من به من می گوید: اینجا ایران است
و عبارت " اینجا ایران است " بیانگر این مدل ذهنی جمعی است که مساله های ملی و اجتماعی ما، حل شدنی اند
چون که " ما ایرانی ها فکر می کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود. "
--------------
@systemsthinking
Forwarded from مُستشار
۳۰۰ میلیون نفر در دنیا افسرده هستند.
امسال تمرکز WHO بر افسردگی است.
ترسِ از برچسبخوردن، سبب میشود افسردهها برای ترمیم حال خود دست به کاری نزنند.
#بیایید_با_هم_حرف_بزنیم.
۷ آوریل، روز جهانی سلامت
امسال تمرکز WHO بر افسردگی است.
ترسِ از برچسبخوردن، سبب میشود افسردهها برای ترمیم حال خود دست به کاری نزنند.
#بیایید_با_هم_حرف_بزنیم.
۷ آوریل، روز جهانی سلامت
انسانها فکر میکنند اگر بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند. شاد، خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
گمان میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند! محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگیکردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مىساختيم...
📖 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
بازنشر از کانال:
@Sparkling_Thoughts
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
گمان میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند! محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگیکردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مىساختيم...
📖 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
بازنشر از کانال:
@Sparkling_Thoughts
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#امید
#اصالت در هدف گذاری
بهترین رویای زندگی ات باش
سال چهارم دبیرستان بودم
بعد از مدتها تلاش و تست و کنکور، نتایج کنکور آمده بود.
محسن در رشته ای کمتر از انتظارش قبول شده بود و من در هیچ کدام از انتخاب هایم قبول نشده بودم.
در همان حالت تاسف و افسرده حالی، محسن گفت: زندگیمان خراب شد. از خودم ناراحتم. امیدوارم اگر صاحب فرزندانی شدم بتوانم آنها را بهتر از خودم رشدشان بدهم.
حرف های محسن برایم سنگین بود. به خودم نگاه کردم. ۱۷ سال داشتم. برای ناامیدی خیلی زود بود.
گفتم: چرا برای بچه هایمان آرزو کنیم؟ خودمان بهترین آنچه آرزو می کنیم می شویم. تلاشمان را باید بیشتر کنیم.
سال بعد دوباره کنکور دادم و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت که مورد علاقه ام بود قبول شدم و بعد هم ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مدیریت شهید بهشتی.
محسن هم بعد از فارغ التحصیلی از کارشناسی، کنکور ارشد داد و در یکی از دانشگاه های خوب که مورد علاقه اش بود کارشناسی ارشد خواند و در رشته خودش موفق است.
رویاهایمان را برای فرزندانمان نگذاشتیم.
خودمان بهترین رویای زندگیمان شدیم...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#اصالت در هدف گذاری
بهترین رویای زندگی ات باش
سال چهارم دبیرستان بودم
بعد از مدتها تلاش و تست و کنکور، نتایج کنکور آمده بود.
محسن در رشته ای کمتر از انتظارش قبول شده بود و من در هیچ کدام از انتخاب هایم قبول نشده بودم.
در همان حالت تاسف و افسرده حالی، محسن گفت: زندگیمان خراب شد. از خودم ناراحتم. امیدوارم اگر صاحب فرزندانی شدم بتوانم آنها را بهتر از خودم رشدشان بدهم.
حرف های محسن برایم سنگین بود. به خودم نگاه کردم. ۱۷ سال داشتم. برای ناامیدی خیلی زود بود.
گفتم: چرا برای بچه هایمان آرزو کنیم؟ خودمان بهترین آنچه آرزو می کنیم می شویم. تلاشمان را باید بیشتر کنیم.
سال بعد دوباره کنکور دادم و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت که مورد علاقه ام بود قبول شدم و بعد هم ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مدیریت شهید بهشتی.
محسن هم بعد از فارغ التحصیلی از کارشناسی، کنکور ارشد داد و در یکی از دانشگاه های خوب که مورد علاقه اش بود کارشناسی ارشد خواند و در رشته خودش موفق است.
رویاهایمان را برای فرزندانمان نگذاشتیم.
خودمان بهترین رویای زندگیمان شدیم...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#امید
#اصالت در هدف گذاری
به هر جایی که بخواهم برسم، خودم می رسم، آرزوهایم را برای فرزندانم باقی نمی گذارم!
سال ۱۳۷۵ که در دانشگاه علم و صنعت به دیدنم آمد، گفتم پیشنهاد می کنم تو هم در زمینه ای که علاقمند هستی ادامه تحصیل بدهی، هنوز دیر نشده. گفت از من دیگه گذشته...
سال ۱۳۸۴ پسرم علی ۴ سال داشت و مهدی تازه به دنیا آمده بود. کنکور داده بودم و ارشد MBA در دانشگاه صنعتی شریف قبول شده بودم. شش سالی بود که تجارت فولاد را شروع کرده بودم و تجربیاتی هم در تولید داشتم.
گفت: دیگه از تو گذشته؛ هرچی درس خوندی کافیه؛ به فکر زندگیت باش؛ حالا دیگه باید به فکر علی و مهدی باشی؛ دیگه نوبت اونهاست که درس بخوانند.
گفتم: دنبال مدرک گرفتن نیستم. برای اینکه تاجر و تولیدکننده بهتری بشوم به یادگرفتن مدیریت نیاز دارم. به امید خدا تلاش بیشتری می کنم و به خانواده هم می رسم. به هرجایی که بخواهم برسم خودم می رسم. آرزوهایم را برای علی و مهدی نمی گذارم. تو هم هنوز برایت دیر نشده؛ هیچ وقت برای یادگرفتن دیر نیست...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#اصالت در هدف گذاری
به هر جایی که بخواهم برسم، خودم می رسم، آرزوهایم را برای فرزندانم باقی نمی گذارم!
سال ۱۳۷۵ که در دانشگاه علم و صنعت به دیدنم آمد، گفتم پیشنهاد می کنم تو هم در زمینه ای که علاقمند هستی ادامه تحصیل بدهی، هنوز دیر نشده. گفت از من دیگه گذشته...
سال ۱۳۸۴ پسرم علی ۴ سال داشت و مهدی تازه به دنیا آمده بود. کنکور داده بودم و ارشد MBA در دانشگاه صنعتی شریف قبول شده بودم. شش سالی بود که تجارت فولاد را شروع کرده بودم و تجربیاتی هم در تولید داشتم.
گفت: دیگه از تو گذشته؛ هرچی درس خوندی کافیه؛ به فکر زندگیت باش؛ حالا دیگه باید به فکر علی و مهدی باشی؛ دیگه نوبت اونهاست که درس بخوانند.
گفتم: دنبال مدرک گرفتن نیستم. برای اینکه تاجر و تولیدکننده بهتری بشوم به یادگرفتن مدیریت نیاز دارم. به امید خدا تلاش بیشتری می کنم و به خانواده هم می رسم. به هرجایی که بخواهم برسم خودم می رسم. آرزوهایم را برای علی و مهدی نمی گذارم. تو هم هنوز برایت دیر نشده؛ هیچ وقت برای یادگرفتن دیر نیست...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking
#یادگیری_و_تفکرسیستمی_در_مدرسه
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک و دو
بهار و تابستان 96
محل برگزاري: دانشگاه صنعتی شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/TxuSq4
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک و دو
بهار و تابستان 96
محل برگزاري: دانشگاه صنعتی شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/TxuSq4
ای کاش که باد با شتابت ببرد
تا خانه بدون اضطرابت ببرد
در اوج ترافیک از این می ترسم
من دیر بیایم و تو خوابت ببرد
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
تا خانه بدون اضطرابت ببرد
در اوج ترافیک از این می ترسم
من دیر بیایم و تو خوابت ببرد
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
#امید
#معلم
این پیام رو یک #معلم برام فرستاده:
امروز، آخرین جلسه کلاس فیزیک نور و بینایی رو با بچههام داشتم و ... کلافهام ...
کلاسامون همیشه ۲ ساعته بود و اینبار سه ساعت و نیم طول کشید، چون بچهها نمیخواستن تموم شه و من هم نمیخواستم ...
شوق طراحی آزمایش، شوق پیدا کردن مشکلات آزمایش کردن، شوق درگیر شدن تو آزمایشها، شوق ایدهپردازی که «چرا اینجوری شد؟؟؟»، شوق بحث کردن و بحث شنیدن، شوق «آهان! فهمیدم»ها ...
چقدر دلم تنگه از الان برای کلاسمون ...
چرا بغض دارم؟
چه فکری ته کلهم هست که چشمامو پر میکنه از اشک و بهشون میگه ببارن؟ ...
میترسیدم بچههام بهم وابسته بشن. اما حتی یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر تموم شدن کلاسم برام سخت باشه ...
-----------
خوشحالم که در جمع چنین #معلم هایی کار و زندگی می کنم.
این #معلم ها #امید به بهتر شدن آینده کشورمان را در من صد چندان می کنند.
🌸🌸🌸
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#معلم
این پیام رو یک #معلم برام فرستاده:
امروز، آخرین جلسه کلاس فیزیک نور و بینایی رو با بچههام داشتم و ... کلافهام ...
کلاسامون همیشه ۲ ساعته بود و اینبار سه ساعت و نیم طول کشید، چون بچهها نمیخواستن تموم شه و من هم نمیخواستم ...
شوق طراحی آزمایش، شوق پیدا کردن مشکلات آزمایش کردن، شوق درگیر شدن تو آزمایشها، شوق ایدهپردازی که «چرا اینجوری شد؟؟؟»، شوق بحث کردن و بحث شنیدن، شوق «آهان! فهمیدم»ها ...
چقدر دلم تنگه از الان برای کلاسمون ...
چرا بغض دارم؟
چه فکری ته کلهم هست که چشمامو پر میکنه از اشک و بهشون میگه ببارن؟ ...
میترسیدم بچههام بهم وابسته بشن. اما حتی یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر تموم شدن کلاسم برام سخت باشه ...
-----------
خوشحالم که در جمع چنین #معلم هایی کار و زندگی می کنم.
این #معلم ها #امید به بهتر شدن آینده کشورمان را در من صد چندان می کنند.
🌸🌸🌸
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking