کارگاه یادگیری و تفکر سیستمی در مدیریت مدرسه
با همراهی مدیران مدارس شهرستان رفسنجان
۱۶و ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
@systemsthinking
با همراهی مدیران مدارس شهرستان رفسنجان
۱۶و ۱۷ فروردین ۱۳۹۶
@systemsthinking
#گفتگو
#اینجا_ایران_است
...
بگذارید تصور کنم که:
" من فکر می کنم با گفتگو، کیفیت زندگی من بهتر می شود "
و فکر می کنم گفتگو درباره گفتگو، موجب می شود که ما ایرانی ها فکر کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
...
بگذارید تصور کنم که:
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مساله های ملی اش هر چهار سال یکبار جدی و بحرانی نمی شود
بلکه " هر روز " در جهت اقدام کردن برای حل مساله های ملی، عمل می کنیم.
...
بگذارید تصور کنم که:
برای اینکه در زندگی روزانه مان حال خوبی داشته باشیم، ترویج و توسعه امید داشتن و امیدوار بودن مهم است
چون "من" مهم هستم و مسوولیت من در امیدوار بودن بر عهده من است.
...
بگذارید تصور کنم که:
روزی را زندگی خواهم کرد که در گفتگوهایش، فرد مقابل من به من می گوید: اینجا ایران است
و عبارت " اینجا ایران است " بیانگر این مدل ذهنی جمعی است که مساله های ملی و اجتماعی ما، حل شدنی اند
چون که " ما ایرانی ها فکر می کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود. "
--------------
@systemsthinking
#اینجا_ایران_است
...
بگذارید تصور کنم که:
" من فکر می کنم با گفتگو، کیفیت زندگی من بهتر می شود "
و فکر می کنم گفتگو درباره گفتگو، موجب می شود که ما ایرانی ها فکر کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
...
بگذارید تصور کنم که:
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مساله های ملی اش هر چهار سال یکبار جدی و بحرانی نمی شود
بلکه " هر روز " در جهت اقدام کردن برای حل مساله های ملی، عمل می کنیم.
...
بگذارید تصور کنم که:
برای اینکه در زندگی روزانه مان حال خوبی داشته باشیم، ترویج و توسعه امید داشتن و امیدوار بودن مهم است
چون "من" مهم هستم و مسوولیت من در امیدوار بودن بر عهده من است.
...
بگذارید تصور کنم که:
روزی را زندگی خواهم کرد که در گفتگوهایش، فرد مقابل من به من می گوید: اینجا ایران است
و عبارت " اینجا ایران است " بیانگر این مدل ذهنی جمعی است که مساله های ملی و اجتماعی ما، حل شدنی اند
چون که " ما ایرانی ها فکر می کنیم با گفتگو، کیفیت زندگی ما بهتر می شود. "
--------------
@systemsthinking
Forwarded from مُستشار
۳۰۰ میلیون نفر در دنیا افسرده هستند.
امسال تمرکز WHO بر افسردگی است.
ترسِ از برچسبخوردن، سبب میشود افسردهها برای ترمیم حال خود دست به کاری نزنند.
#بیایید_با_هم_حرف_بزنیم.
۷ آوریل، روز جهانی سلامت
امسال تمرکز WHO بر افسردگی است.
ترسِ از برچسبخوردن، سبب میشود افسردهها برای ترمیم حال خود دست به کاری نزنند.
#بیایید_با_هم_حرف_بزنیم.
۷ آوریل، روز جهانی سلامت
انسانها فکر میکنند اگر بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند. شاد، خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
گمان میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند! محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگیکردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مىساختيم...
📖 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
بازنشر از کانال:
@Sparkling_Thoughts
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
گمان میکنند میتوانند همه چیز را از نو بسازند! محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد.
اگر ما جسارت طور دیگری زندگیکردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را مىساختيم...
📖 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
بازنشر از کانال:
@Sparkling_Thoughts
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#امید
#اصالت در هدف گذاری
بهترین رویای زندگی ات باش
سال چهارم دبیرستان بودم
بعد از مدتها تلاش و تست و کنکور، نتایج کنکور آمده بود.
محسن در رشته ای کمتر از انتظارش قبول شده بود و من در هیچ کدام از انتخاب هایم قبول نشده بودم.
در همان حالت تاسف و افسرده حالی، محسن گفت: زندگیمان خراب شد. از خودم ناراحتم. امیدوارم اگر صاحب فرزندانی شدم بتوانم آنها را بهتر از خودم رشدشان بدهم.
حرف های محسن برایم سنگین بود. به خودم نگاه کردم. ۱۷ سال داشتم. برای ناامیدی خیلی زود بود.
گفتم: چرا برای بچه هایمان آرزو کنیم؟ خودمان بهترین آنچه آرزو می کنیم می شویم. تلاشمان را باید بیشتر کنیم.
سال بعد دوباره کنکور دادم و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت که مورد علاقه ام بود قبول شدم و بعد هم ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مدیریت شهید بهشتی.
محسن هم بعد از فارغ التحصیلی از کارشناسی، کنکور ارشد داد و در یکی از دانشگاه های خوب که مورد علاقه اش بود کارشناسی ارشد خواند و در رشته خودش موفق است.
رویاهایمان را برای فرزندانمان نگذاشتیم.
خودمان بهترین رویای زندگیمان شدیم...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#اصالت در هدف گذاری
بهترین رویای زندگی ات باش
سال چهارم دبیرستان بودم
بعد از مدتها تلاش و تست و کنکور، نتایج کنکور آمده بود.
محسن در رشته ای کمتر از انتظارش قبول شده بود و من در هیچ کدام از انتخاب هایم قبول نشده بودم.
در همان حالت تاسف و افسرده حالی، محسن گفت: زندگیمان خراب شد. از خودم ناراحتم. امیدوارم اگر صاحب فرزندانی شدم بتوانم آنها را بهتر از خودم رشدشان بدهم.
حرف های محسن برایم سنگین بود. به خودم نگاه کردم. ۱۷ سال داشتم. برای ناامیدی خیلی زود بود.
گفتم: چرا برای بچه هایمان آرزو کنیم؟ خودمان بهترین آنچه آرزو می کنیم می شویم. تلاشمان را باید بیشتر کنیم.
سال بعد دوباره کنکور دادم و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت که مورد علاقه ام بود قبول شدم و بعد هم ارشد MBA دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مدیریت شهید بهشتی.
محسن هم بعد از فارغ التحصیلی از کارشناسی، کنکور ارشد داد و در یکی از دانشگاه های خوب که مورد علاقه اش بود کارشناسی ارشد خواند و در رشته خودش موفق است.
رویاهایمان را برای فرزندانمان نگذاشتیم.
خودمان بهترین رویای زندگیمان شدیم...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#امید
#اصالت در هدف گذاری
به هر جایی که بخواهم برسم، خودم می رسم، آرزوهایم را برای فرزندانم باقی نمی گذارم!
سال ۱۳۷۵ که در دانشگاه علم و صنعت به دیدنم آمد، گفتم پیشنهاد می کنم تو هم در زمینه ای که علاقمند هستی ادامه تحصیل بدهی، هنوز دیر نشده. گفت از من دیگه گذشته...
سال ۱۳۸۴ پسرم علی ۴ سال داشت و مهدی تازه به دنیا آمده بود. کنکور داده بودم و ارشد MBA در دانشگاه صنعتی شریف قبول شده بودم. شش سالی بود که تجارت فولاد را شروع کرده بودم و تجربیاتی هم در تولید داشتم.
گفت: دیگه از تو گذشته؛ هرچی درس خوندی کافیه؛ به فکر زندگیت باش؛ حالا دیگه باید به فکر علی و مهدی باشی؛ دیگه نوبت اونهاست که درس بخوانند.
گفتم: دنبال مدرک گرفتن نیستم. برای اینکه تاجر و تولیدکننده بهتری بشوم به یادگرفتن مدیریت نیاز دارم. به امید خدا تلاش بیشتری می کنم و به خانواده هم می رسم. به هرجایی که بخواهم برسم خودم می رسم. آرزوهایم را برای علی و مهدی نمی گذارم. تو هم هنوز برایت دیر نشده؛ هیچ وقت برای یادگرفتن دیر نیست...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#اصالت در هدف گذاری
به هر جایی که بخواهم برسم، خودم می رسم، آرزوهایم را برای فرزندانم باقی نمی گذارم!
سال ۱۳۷۵ که در دانشگاه علم و صنعت به دیدنم آمد، گفتم پیشنهاد می کنم تو هم در زمینه ای که علاقمند هستی ادامه تحصیل بدهی، هنوز دیر نشده. گفت از من دیگه گذشته...
سال ۱۳۸۴ پسرم علی ۴ سال داشت و مهدی تازه به دنیا آمده بود. کنکور داده بودم و ارشد MBA در دانشگاه صنعتی شریف قبول شده بودم. شش سالی بود که تجارت فولاد را شروع کرده بودم و تجربیاتی هم در تولید داشتم.
گفت: دیگه از تو گذشته؛ هرچی درس خوندی کافیه؛ به فکر زندگیت باش؛ حالا دیگه باید به فکر علی و مهدی باشی؛ دیگه نوبت اونهاست که درس بخوانند.
گفتم: دنبال مدرک گرفتن نیستم. برای اینکه تاجر و تولیدکننده بهتری بشوم به یادگرفتن مدیریت نیاز دارم. به امید خدا تلاش بیشتری می کنم و به خانواده هم می رسم. به هرجایی که بخواهم برسم خودم می رسم. آرزوهایم را برای علی و مهدی نمی گذارم. تو هم هنوز برایت دیر نشده؛ هیچ وقت برای یادگرفتن دیر نیست...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
Forwarded from Systems Thinking
#یادگیری_و_تفکرسیستمی_در_مدرسه
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک و دو
بهار و تابستان 96
محل برگزاري: دانشگاه صنعتی شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/TxuSq4
ویژه معلمان، مدیران و کارشناسان آموزشی
سطح یک و دو
بهار و تابستان 96
محل برگزاري: دانشگاه صنعتی شريف
لینک ثبت نام:
https://goo.gl/TxuSq4
ای کاش که باد با شتابت ببرد
تا خانه بدون اضطرابت ببرد
در اوج ترافیک از این می ترسم
من دیر بیایم و تو خوابت ببرد
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
تا خانه بدون اضطرابت ببرد
در اوج ترافیک از این می ترسم
من دیر بیایم و تو خوابت ببرد
پروانه بهزادی آزاد
@systemsthinking
#امید
#معلم
این پیام رو یک #معلم برام فرستاده:
امروز، آخرین جلسه کلاس فیزیک نور و بینایی رو با بچههام داشتم و ... کلافهام ...
کلاسامون همیشه ۲ ساعته بود و اینبار سه ساعت و نیم طول کشید، چون بچهها نمیخواستن تموم شه و من هم نمیخواستم ...
شوق طراحی آزمایش، شوق پیدا کردن مشکلات آزمایش کردن، شوق درگیر شدن تو آزمایشها، شوق ایدهپردازی که «چرا اینجوری شد؟؟؟»، شوق بحث کردن و بحث شنیدن، شوق «آهان! فهمیدم»ها ...
چقدر دلم تنگه از الان برای کلاسمون ...
چرا بغض دارم؟
چه فکری ته کلهم هست که چشمامو پر میکنه از اشک و بهشون میگه ببارن؟ ...
میترسیدم بچههام بهم وابسته بشن. اما حتی یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر تموم شدن کلاسم برام سخت باشه ...
-----------
خوشحالم که در جمع چنین #معلم هایی کار و زندگی می کنم.
این #معلم ها #امید به بهتر شدن آینده کشورمان را در من صد چندان می کنند.
🌸🌸🌸
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#معلم
این پیام رو یک #معلم برام فرستاده:
امروز، آخرین جلسه کلاس فیزیک نور و بینایی رو با بچههام داشتم و ... کلافهام ...
کلاسامون همیشه ۲ ساعته بود و اینبار سه ساعت و نیم طول کشید، چون بچهها نمیخواستن تموم شه و من هم نمیخواستم ...
شوق طراحی آزمایش، شوق پیدا کردن مشکلات آزمایش کردن، شوق درگیر شدن تو آزمایشها، شوق ایدهپردازی که «چرا اینجوری شد؟؟؟»، شوق بحث کردن و بحث شنیدن، شوق «آهان! فهمیدم»ها ...
چقدر دلم تنگه از الان برای کلاسمون ...
چرا بغض دارم؟
چه فکری ته کلهم هست که چشمامو پر میکنه از اشک و بهشون میگه ببارن؟ ...
میترسیدم بچههام بهم وابسته بشن. اما حتی یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر تموم شدن کلاسم برام سخت باشه ...
-----------
خوشحالم که در جمع چنین #معلم هایی کار و زندگی می کنم.
این #معلم ها #امید به بهتر شدن آینده کشورمان را در من صد چندان می کنند.
🌸🌸🌸
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#گفتگو
#مدل_ذهنی
برشی از یک درس هفتگی درباره گفتگو و کار تیمی:
مثلا در حوزه فروش
من فکر می کنم فروش به روش الف شیوه بهتری هست.
همکارم فکر میکنه فروش به روش ب شیوه بهتری هست.
اگر بستر گفتگو شکل بگیره:
من باید دلایل خودم رو بیان کنم و به همکارم بگم که چی شده که من اینطوری فکر می کنم.
همکارم باید به صحبت های من خوب گوش کنه.
در ادامه، همکارم دلایل خودش رو بیان میکنه و به من میگه که چی شده که اینطوری فکر میکنه.
من باید به صحبت های همکارم خوب گوش کنم.
وقتی این مسیر درست پیش بره، احتمالا اینطور فکر نمی کنیم که همکارم از من بدش میاد که با روش من مخالفت میکنه بلکه درباره تفاوت دیدگاه هامون و پیش فرض های ذهنی مون گفتگو می کنیم.
گفتگوی اثربخش موجب میشه ما اعتماد بیشتری به هم داشته باشیم.
با بیشتر شدن اعتماد ما به هم، نتایج بهتری در کار تیمی حاصل میشه.
درباره همکاری بین واحدهای مختلف
و همکاری با مشتریان
و همکاری با شرکا و هر ذینفع دیگه ای
این گفتگوها تاثیر به سزایی داره.
یادمون باشه که گفتگو کردن رو باید خوب یاد بگیریم
و هر روز تمرین کنیم.
--------------
@systemsthinking
#مدل_ذهنی
برشی از یک درس هفتگی درباره گفتگو و کار تیمی:
مثلا در حوزه فروش
من فکر می کنم فروش به روش الف شیوه بهتری هست.
همکارم فکر میکنه فروش به روش ب شیوه بهتری هست.
اگر بستر گفتگو شکل بگیره:
من باید دلایل خودم رو بیان کنم و به همکارم بگم که چی شده که من اینطوری فکر می کنم.
همکارم باید به صحبت های من خوب گوش کنه.
در ادامه، همکارم دلایل خودش رو بیان میکنه و به من میگه که چی شده که اینطوری فکر میکنه.
من باید به صحبت های همکارم خوب گوش کنم.
وقتی این مسیر درست پیش بره، احتمالا اینطور فکر نمی کنیم که همکارم از من بدش میاد که با روش من مخالفت میکنه بلکه درباره تفاوت دیدگاه هامون و پیش فرض های ذهنی مون گفتگو می کنیم.
گفتگوی اثربخش موجب میشه ما اعتماد بیشتری به هم داشته باشیم.
با بیشتر شدن اعتماد ما به هم، نتایج بهتری در کار تیمی حاصل میشه.
درباره همکاری بین واحدهای مختلف
و همکاری با مشتریان
و همکاری با شرکا و هر ذینفع دیگه ای
این گفتگوها تاثیر به سزایی داره.
یادمون باشه که گفتگو کردن رو باید خوب یاد بگیریم
و هر روز تمرین کنیم.
--------------
@systemsthinking
چند روزی است که دستم به نوشتن نمی رود.
من نویسنده زندگی هستم، اما این روزها این مرگ است که سایه گسترده است. سیل و انفجار و بمب و موشک از همه طرف به انسان ها تاخته اند و جان انسان ها را به بازی گرفته اند.
خواستم با طبیعت بگویم که با انسان ها مهربان باشد،
گفت: ندیده ای انسان ها چه خونها از هم ریخته اند،
گفتم: حال که انسان ها به هم رحم نمی کنند و خون هم را می ریزند، تو با آنها مهربانی کن
گفت: من با شما مهربانم، این ستم از شماست. ندیدی چه بلاها به سرم آوردید و چه زخم ها به من زدید؟ این سیل خون، از زخم های تن من جاریست.
گفتم: خدایا تو رحم کن!
گفت: این آسیب ها نتیجه اعمال خود شماست. غلط رفته اید. بازخورد بگیرید و روش زندگیتان را عوض کنید.
به یاد حیدربابای شهریار افتادم:
حیدر بابا شیطان بیزی آزدیریپ
محبتی اورکلردن قازدیریپ
قره گونون سرنوشتین یازدیریپ
سالب خلقی بیر بیرینون جانینا
بارشیغی بلشدیروب قانینا
گؤز یاشینا باخان اولسا قان آخماز
انسان اولان خنجر بئلینه تاخماز
امّا حیف کور توتدوغون بوراخماز
بهشتیمیز جهنّم اولماقدادیر
ذیحجّه میز محرّم اولماقدادیر
به افرادی که این روزها عزیزانشان را از دست داده اند تسلیت می گویم و امیدوارم بتوانیم روش زندگیمان را عوض کنیم و به خودمان و دیگران آسیب وارد نکنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
پی نوشت:
۱- برای دسترسی به ترجمه ای از شعرهای فوق می توانید به این سایت مراجعه کنید:
goo.gl/pm4ZSt
۲- مطلب ذکر شده از قول خداوند، به مفهوم آیه ۴۱ سوره روم اشاره دارد.
من نویسنده زندگی هستم، اما این روزها این مرگ است که سایه گسترده است. سیل و انفجار و بمب و موشک از همه طرف به انسان ها تاخته اند و جان انسان ها را به بازی گرفته اند.
خواستم با طبیعت بگویم که با انسان ها مهربان باشد،
گفت: ندیده ای انسان ها چه خونها از هم ریخته اند،
گفتم: حال که انسان ها به هم رحم نمی کنند و خون هم را می ریزند، تو با آنها مهربانی کن
گفت: من با شما مهربانم، این ستم از شماست. ندیدی چه بلاها به سرم آوردید و چه زخم ها به من زدید؟ این سیل خون، از زخم های تن من جاریست.
گفتم: خدایا تو رحم کن!
گفت: این آسیب ها نتیجه اعمال خود شماست. غلط رفته اید. بازخورد بگیرید و روش زندگیتان را عوض کنید.
به یاد حیدربابای شهریار افتادم:
حیدر بابا شیطان بیزی آزدیریپ
محبتی اورکلردن قازدیریپ
قره گونون سرنوشتین یازدیریپ
سالب خلقی بیر بیرینون جانینا
بارشیغی بلشدیروب قانینا
گؤز یاشینا باخان اولسا قان آخماز
انسان اولان خنجر بئلینه تاخماز
امّا حیف کور توتدوغون بوراخماز
بهشتیمیز جهنّم اولماقدادیر
ذیحجّه میز محرّم اولماقدادیر
به افرادی که این روزها عزیزانشان را از دست داده اند تسلیت می گویم و امیدوارم بتوانیم روش زندگیمان را عوض کنیم و به خودمان و دیگران آسیب وارد نکنیم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
پی نوشت:
۱- برای دسترسی به ترجمه ای از شعرهای فوق می توانید به این سایت مراجعه کنید:
goo.gl/pm4ZSt
۲- مطلب ذکر شده از قول خداوند، به مفهوم آیه ۴۱ سوره روم اشاره دارد.
با اطلاعاتی که تاکنون داریم، زمین تنها جای قابل سکونت برای انسان ها در جهان است.
اما زمین همیشه قابل سکونت نبوده است. چند میلیارد سال طول کشیده است که طی فرآیندهایی، زمین قابل سکونت شود.
@systemsthinking
طی دویست سال گذشته که انسان با کمک انرژی حاصل از سوخت های فسیلی قدرت زیادی پیدا کرد، فرآیندهای معکوسی را فعال کرده که به زودی زمین را غیر قابل سکونت خواهند کرد.
فیلم «خانه» در مورد این فرآیندها و روند شکل گیری حیات در زمین و فعالیت های مخرب انسانهاست.
https://archive.org/details/Home2009
@systemsthinking
اما زمین همیشه قابل سکونت نبوده است. چند میلیارد سال طول کشیده است که طی فرآیندهایی، زمین قابل سکونت شود.
@systemsthinking
طی دویست سال گذشته که انسان با کمک انرژی حاصل از سوخت های فسیلی قدرت زیادی پیدا کرد، فرآیندهای معکوسی را فعال کرده که به زودی زمین را غیر قابل سکونت خواهند کرد.
فیلم «خانه» در مورد این فرآیندها و روند شکل گیری حیات در زمین و فعالیت های مخرب انسانهاست.
https://archive.org/details/Home2009
@systemsthinking
Internet Archive
Home : Luc Besson, Denis Carot : Free Download, Borrow, and Streaming : Internet Archive
A movie released under creative commons to promote environmental awareness. IMDB Link Several cuts/audio versions of this film were released, if you would...
تعدد #جلسات
#اجرا
دعوت شدیم به جلسه
دستور جلسه اول: تعیین زمانی برای جلسات هفتگی
من: 😳
هر هفته بیایبم در چه موردی تصمیم بگیریم؟
دبیر جلسه: موضوع ۱
من: موضوع ۱ به ما ربطی نداره.
مجری باید بر حسب شرایط خودش تصمیم بگیره
دبیر جلسه: موضوع ۲
من: موضوع ۲ به شما ربطی نداره
تامین کننده خودش باید در این مورد تصمیم بگیره
دبیر جلسه: موضوع ۳
من: ما جمع شده ایم که در همین سطح صحبت کنیم.
برای این موضوع ماهی یک جلسه کافیست و نیازی به جلسات هفتگی نداریم.
تعدد جلسات کیفیت کار را بهتر نمی کند.
انجام کار را کند می کند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#اجرا
دعوت شدیم به جلسه
دستور جلسه اول: تعیین زمانی برای جلسات هفتگی
من: 😳
هر هفته بیایبم در چه موردی تصمیم بگیریم؟
دبیر جلسه: موضوع ۱
من: موضوع ۱ به ما ربطی نداره.
مجری باید بر حسب شرایط خودش تصمیم بگیره
دبیر جلسه: موضوع ۲
من: موضوع ۲ به شما ربطی نداره
تامین کننده خودش باید در این مورد تصمیم بگیره
دبیر جلسه: موضوع ۳
من: ما جمع شده ایم که در همین سطح صحبت کنیم.
برای این موضوع ماهی یک جلسه کافیست و نیازی به جلسات هفتگی نداریم.
تعدد جلسات کیفیت کار را بهتر نمی کند.
انجام کار را کند می کند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#درس هایی از #تفکر_سیستمی
درس اول:
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
مخزن ها و نرخ هایی که این مخزن ها را تغییر می دهند از مهمترین مفاهیم تفکر سیستمی هستند که می توانند به شناخت بهتر از اینکه «دنیا چگونه کار می کند» کمک کنند.
وقتی بر روی رودخانه یک سد می سازیم، مخزنی پشت این سد شکل می گیرد که در آن آب جا می گیرد.
آبی که از بالادست رودخانه به سمت سد می آید، در طی زمان در این مخزن انباشته می شود.
وقتی هم که دریچه های سد را باز می کنیم، به مرور زمان آب موجود در این مخزن به سمت پایین دست رودخانه جاری می شود.
وقتی یک حساب پس انداز افتتاح می کنیم، مخزنی شکل می گیرد که می توانیم درآمدمان را در آن ذخیره کنیم. اگر هم برای پرداخت هزینه ای، از این حساب پول برداشت کنیم، نرخ خروجی این مخزن فعال می شود و بخشی از پس اندازمان را از دست می دهیم.
هر انسانی هر روزه در حال پر و خالی کردن مخزن های متفاوتی است.
مخزن دانش با مطالعه و تجربه پر می شود.
مخزن دوستی با محبت به دوستان و پیدا کردن دوستان جدید پر می شود.
مخزن استرس با مساله های موجود حل می شود و با حل مساله ها کاهش پیدا می کند.
مخزن عمر انسان با گذشتن لحظات زندگی کاهش پیدا می کند.
در هر زمانی که به خودمان و اطرافمان نگاه کنیم، تعداد بیشماری از این مخزن ها احاطه مان کرده اند که پر یا خالی هستند.
از پر بودن بعضی از این مخزن ها خوشحال هستیم و بعضی دیگر را ترجیح می دهیم تا همیشه خالی بمانند.
تمرین درس اول:
فهرستی از مهمترین مخزن هایی که در زندگیتان دارید تهیه کنید.
به طور مشخص بنویسید که هریک از این مخزن ها تا چه اندازه پر یا خالی هستند.
مشخص کنید که هدف شما طی ۱۰ سال آینده این است که موجودی این مخزن ها را به چه مقداری برسانید.
از اعضای خانواده تان بخواهید این تمرین را انجام دهند و در مورد نوشته هایتان با هم صحبت کنید.
اگر مناسب می دانید بخشی از نوشته هایتان و تجربه ای که از اجرای این تمرین در خانواده دارید را برای ادمین کانال به نام کاربری @systemsthinker ارسال کنید.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
درس اول:
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
مخزن ها و نرخ هایی که این مخزن ها را تغییر می دهند از مهمترین مفاهیم تفکر سیستمی هستند که می توانند به شناخت بهتر از اینکه «دنیا چگونه کار می کند» کمک کنند.
وقتی بر روی رودخانه یک سد می سازیم، مخزنی پشت این سد شکل می گیرد که در آن آب جا می گیرد.
آبی که از بالادست رودخانه به سمت سد می آید، در طی زمان در این مخزن انباشته می شود.
وقتی هم که دریچه های سد را باز می کنیم، به مرور زمان آب موجود در این مخزن به سمت پایین دست رودخانه جاری می شود.
وقتی یک حساب پس انداز افتتاح می کنیم، مخزنی شکل می گیرد که می توانیم درآمدمان را در آن ذخیره کنیم. اگر هم برای پرداخت هزینه ای، از این حساب پول برداشت کنیم، نرخ خروجی این مخزن فعال می شود و بخشی از پس اندازمان را از دست می دهیم.
هر انسانی هر روزه در حال پر و خالی کردن مخزن های متفاوتی است.
مخزن دانش با مطالعه و تجربه پر می شود.
مخزن دوستی با محبت به دوستان و پیدا کردن دوستان جدید پر می شود.
مخزن استرس با مساله های موجود حل می شود و با حل مساله ها کاهش پیدا می کند.
مخزن عمر انسان با گذشتن لحظات زندگی کاهش پیدا می کند.
در هر زمانی که به خودمان و اطرافمان نگاه کنیم، تعداد بیشماری از این مخزن ها احاطه مان کرده اند که پر یا خالی هستند.
از پر بودن بعضی از این مخزن ها خوشحال هستیم و بعضی دیگر را ترجیح می دهیم تا همیشه خالی بمانند.
تمرین درس اول:
فهرستی از مهمترین مخزن هایی که در زندگیتان دارید تهیه کنید.
به طور مشخص بنویسید که هریک از این مخزن ها تا چه اندازه پر یا خالی هستند.
مشخص کنید که هدف شما طی ۱۰ سال آینده این است که موجودی این مخزن ها را به چه مقداری برسانید.
از اعضای خانواده تان بخواهید این تمرین را انجام دهند و در مورد نوشته هایتان با هم صحبت کنید.
اگر مناسب می دانید بخشی از نوشته هایتان و تجربه ای که از اجرای این تمرین در خانواده دارید را برای ادمین کانال به نام کاربری @systemsthinker ارسال کنید.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#رویا
#زندگی
سی و یکمین روز فروردین ...
یک ماه از سال نو گذشت.
نمی دانم در سی و یک روز گذشته
چقدر به رویاهایمان نزدیک شده ایم
و چقدر از رویاهایمان فاصله گرفته ایم.
نمی دانم چقدر اطرافمان را رویایی تر دیده ایم
و روزهایمان را رویایی تر گذرانده ایم.
و نمی دانم چقدر درباره رویاهایمان گفتگو کرده ایم.
شاید بد نباشد که برای خودم در گوشه ای بنویسم:
فروردین چه ها کردم و چه ها یاد گرفتم و حال رویاهایم چطور است ...
راستی، سال نو مبارک
--------------
@systemsthinking
#زندگی
سی و یکمین روز فروردین ...
یک ماه از سال نو گذشت.
نمی دانم در سی و یک روز گذشته
چقدر به رویاهایمان نزدیک شده ایم
و چقدر از رویاهایمان فاصله گرفته ایم.
نمی دانم چقدر اطرافمان را رویایی تر دیده ایم
و روزهایمان را رویایی تر گذرانده ایم.
و نمی دانم چقدر درباره رویاهایمان گفتگو کرده ایم.
شاید بد نباشد که برای خودم در گوشه ای بنویسم:
فروردین چه ها کردم و چه ها یاد گرفتم و حال رویاهایم چطور است ...
راستی، سال نو مبارک
--------------
@systemsthinking
#سعدی
#تفکر_سیستمی
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
اول اردیبهشت روز بزگداشت سعدی
«چو دخلت نيست خرج آهسته تر کن»
گلستان سعدی، باب هفت، حکایت پنج
@systemsthinking
#تفکر_سیستمی
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
اول اردیبهشت روز بزگداشت سعدی
«چو دخلت نيست خرج آهسته تر کن»
گلستان سعدی، باب هفت، حکایت پنج
@systemsthinking
#سعدی
#صبر
#تأمل
اول اردیبهشت روز بزگداشت سعدی
کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر در آید
به چشم خویش دیدم در بیابان
که آهسته سبق برد از شتابان
سمند باد پای از تک فرو ماند
شتربان همچنان آهسته میراند
گلستان سعدی، باب هشت، بخش سی و دو
@systemsthinking
#صبر
#تأمل
اول اردیبهشت روز بزگداشت سعدی
کارها به صبر بر آید و مستعجل به سر در آید
به چشم خویش دیدم در بیابان
که آهسته سبق برد از شتابان
سمند باد پای از تک فرو ماند
شتربان همچنان آهسته میراند
گلستان سعدی، باب هشت، بخش سی و دو
@systemsthinking
#سعدی
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_درونزا
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
گلستان سعدی، باب اول، حکایت شش
@systemsthinking
#تفکر_حلقه_بسته
#تفکر_درونزا
یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند چون رعیت کم شد ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
گلستان سعدی، باب اول، حکایت شش
@systemsthinking
#تغییر
#تأمل
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_درونزا
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
این برداشت مفهومی را یکی از معلمان خوب سرزمین مان، امروز با ما به اشتراک گذاشته است
@systemsthinking
#تأمل
#تفکر_در_طول_زمان
#تفکر_درونزا
#مخزن ها و #نرخ ها در زندگی ما
این برداشت مفهومی را یکی از معلمان خوب سرزمین مان، امروز با ما به اشتراک گذاشته است
@systemsthinking
#انتخابات ریاست جمهوری، #مالیات و #بیمه
نامزدهای ریاست جمهوری به طور مشخص اعلام کنند برای رهایی کسب و کارها از اسارت «سازمان تامین اجتماعی» و «سازمان امور مالیاتی کشور» و اخذ مالیات از «نهادهای شبه دولتی» چه برنامه ای دارند.
کسانی که کسب و کاری راه اندازی و اداره کرده اند می دانند که سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی کشور چه سازمان های پر قدرتی هستند و در عین حال چه عملکرد قلدرانه و بی منطقی دارند.
«سازمان تامین اجتماعی» برای این راه اندازی شد که در خدمت مردم باشد و با دریافت حق بیمه، خدمات اجتماعی مانند درمان و بازنشستگی برای آنها فراهم کند.
«سازمان امور مالیاتی کشور» هم هدفش اخذ مالیات برای تامین بودجه لازم برای توسعه زیرساخت ها و باز توزیع ثروت در جامعه است.
کشور، هم به تامین اجتماعی نیاز دارد و هم به مالیات.
دوست داریم هر دوی این سازمان ها قوی و سرحال باشند و در خدمت مردم.
با این وجود، نقش فعلی این سازمان ها در فضای کسب و کار کاملا متفاوت است.
هیچ کسب و کاری از آزار و اذیت های این دو سازمان در امان نیست.
مصیبت های سر و کله زدن با ممیزهای مالیات بر عملکرد کم بود، طرح مالیات بر ارزش افزوده را هم که آوردند، داستان مشابه دیگری را به پا کردند که صد مرتبه مصیبت بارتر از قبل است.
تنها چیزی که ممیزهای مالیاتی به آن توجه نمی کنند اظهارنامه و دفاتر رسمی شماست.
کاری به واقعیت ندارند، هرچه که نوشته باشی به دنبال راهی می گردند که بیشتر بگیرند.
بخشی از پول هایی که این سازمان به ناحق و با قلدری از مردم می گیرد، و با پول مالیاتی که به حق گرفته شده مخلوط می کند، برکت همان پول را هم از زیرساخت ها و آموزش و پرورش و بهداشت کشور می برد.
این رفتار با کسب و کارهای کوچک و متوسط در حالیست که نهادهای پر قدرت که ثروت کشور را در دست دارند، هیچگونه مالیاتی نمی پردازند.
قصه پر غصه سازمان تامین اجتماعی هم چیز دیگریست.
کسب و کارها از ترس سازمان تامین اجتماعی جرات استخدام ندارند و یکی از ریشه های #بیکاری عملکرد همین سازمان است.
جالب است بدانید این سازمان تنها سازمانی در کشور است که به اسم جریمه، در واقع به جنگ با خدا برخواسته و «ربای مرکب» با نرخ ماهیانه «سه درصد» می گیرد و برای نقد کردن بهره هایش هم بدون واسطه دستور برداشت از حساب های بانکی سازمان ها و توقیف اموال و ممنوع الخروجی مدیران را می تواند صادر کند. و البته با تمام این اوصاف متاسفانه وضعیت مالی خوبی هم ندارد و آینده بازنشستگی در کشور را در وضعیت ابهام و خطر فرو برده.
اگر واقعا به #اقتصاد_مقاومتی فکر می کنیم و به فکر راه انداختن #تولید در کشور هستیم، باید ساختار این دو سازمان و رابطه آنها با کسب و کارها را اصلاح کنیم و فضای کسب و کار را از اسارت آنها نجات دهیم. مالیات اصلی را هم از آنهایی بگیریم که ثروت های بزرگ کشور را در دست دارند.
پیشنهاد می کنم کاندیداهای ریاست جمهوری به طور مشخص اعلام کنند چه برنامه ای برای نجات سازمان های کوچک و متوسط از اسارت این دو سازمان و دریافت حق مالیات مردم از نهادهای پر قدرت «شبه دولتی» دارند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
نامزدهای ریاست جمهوری به طور مشخص اعلام کنند برای رهایی کسب و کارها از اسارت «سازمان تامین اجتماعی» و «سازمان امور مالیاتی کشور» و اخذ مالیات از «نهادهای شبه دولتی» چه برنامه ای دارند.
کسانی که کسب و کاری راه اندازی و اداره کرده اند می دانند که سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی کشور چه سازمان های پر قدرتی هستند و در عین حال چه عملکرد قلدرانه و بی منطقی دارند.
«سازمان تامین اجتماعی» برای این راه اندازی شد که در خدمت مردم باشد و با دریافت حق بیمه، خدمات اجتماعی مانند درمان و بازنشستگی برای آنها فراهم کند.
«سازمان امور مالیاتی کشور» هم هدفش اخذ مالیات برای تامین بودجه لازم برای توسعه زیرساخت ها و باز توزیع ثروت در جامعه است.
کشور، هم به تامین اجتماعی نیاز دارد و هم به مالیات.
دوست داریم هر دوی این سازمان ها قوی و سرحال باشند و در خدمت مردم.
با این وجود، نقش فعلی این سازمان ها در فضای کسب و کار کاملا متفاوت است.
هیچ کسب و کاری از آزار و اذیت های این دو سازمان در امان نیست.
مصیبت های سر و کله زدن با ممیزهای مالیات بر عملکرد کم بود، طرح مالیات بر ارزش افزوده را هم که آوردند، داستان مشابه دیگری را به پا کردند که صد مرتبه مصیبت بارتر از قبل است.
تنها چیزی که ممیزهای مالیاتی به آن توجه نمی کنند اظهارنامه و دفاتر رسمی شماست.
کاری به واقعیت ندارند، هرچه که نوشته باشی به دنبال راهی می گردند که بیشتر بگیرند.
بخشی از پول هایی که این سازمان به ناحق و با قلدری از مردم می گیرد، و با پول مالیاتی که به حق گرفته شده مخلوط می کند، برکت همان پول را هم از زیرساخت ها و آموزش و پرورش و بهداشت کشور می برد.
این رفتار با کسب و کارهای کوچک و متوسط در حالیست که نهادهای پر قدرت که ثروت کشور را در دست دارند، هیچگونه مالیاتی نمی پردازند.
قصه پر غصه سازمان تامین اجتماعی هم چیز دیگریست.
کسب و کارها از ترس سازمان تامین اجتماعی جرات استخدام ندارند و یکی از ریشه های #بیکاری عملکرد همین سازمان است.
جالب است بدانید این سازمان تنها سازمانی در کشور است که به اسم جریمه، در واقع به جنگ با خدا برخواسته و «ربای مرکب» با نرخ ماهیانه «سه درصد» می گیرد و برای نقد کردن بهره هایش هم بدون واسطه دستور برداشت از حساب های بانکی سازمان ها و توقیف اموال و ممنوع الخروجی مدیران را می تواند صادر کند. و البته با تمام این اوصاف متاسفانه وضعیت مالی خوبی هم ندارد و آینده بازنشستگی در کشور را در وضعیت ابهام و خطر فرو برده.
اگر واقعا به #اقتصاد_مقاومتی فکر می کنیم و به فکر راه انداختن #تولید در کشور هستیم، باید ساختار این دو سازمان و رابطه آنها با کسب و کارها را اصلاح کنیم و فضای کسب و کار را از اسارت آنها نجات دهیم. مالیات اصلی را هم از آنهایی بگیریم که ثروت های بزرگ کشور را در دست دارند.
پیشنهاد می کنم کاندیداهای ریاست جمهوری به طور مشخص اعلام کنند چه برنامه ای برای نجات سازمان های کوچک و متوسط از اسارت این دو سازمان و دریافت حق مالیات مردم از نهادهای پر قدرت «شبه دولتی» دارند.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking