#مدل_ذهنی
#مسلمان
در گشت و گذارم در تلگرام، محتوایی را دیدم که اشاره ای به حدیثی از امام رضا علیه السلام داشت. جست و جو کردم و متن حدیث را یافتم. نکته های تامل برانگیزی دارد. برایم آموزنده بود. به نظرم آمد که بهتر است با اعضای کانال تفکر سیستمی به اشتراک بگذارم. آموزه هایی دارد برای مدل ذهنی ما ...
وَ قَالَ الرضا علیه السلام لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ:
امام رضا علیه السلام فرمود عقل هيچ فرد مسلمانى كامل نگردد تا برخوردار از ده خصلت شود:
الْخَيْرُ مِنْه ُمَأْمُولٌ
به خير او اميد باشد،
وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ
و از شرّش ايمنى باشد،
يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ
خوبى و خير ديگران را بسيار شمارد
وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ
و خير بسيار خود را اندك و ناچيز
لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ
از مراجعه نيازمندان به خود خسته نشود
وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ
در طول عمر از طلب و تحصيل علم و دانش ملول و خسته نگردد
الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى
برای او فقر در راه خداوند از توانگرى در غير راه حقّ بهتر باشد
وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ
و خوارى در راه حقّ از سربلندى در راه دشمن خدا نزد او محبوبتر است،
وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ
نزد او گمنامى از شهرت مطلوبتر است،
ثُمَّ قَالَ علیه السلام الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ علیه السلام لا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى
سپس آن حضرت عليه السّلام افزود: دهم و چه دهمى! پرسيدند: آن چيست؟ فرمود: كسى را نبيند جز آنكه گويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر است،
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.
همانا مردمان [در نزد او] دو دسته اند: يكى بهتر و پرهيزگارتر از او، و ديگرى بدتر از او، پس چون با بدتر از خود برخورد كند گويد: شايد نيكى و خيرش در باطن است، كه آن بخير او است، و خير و خوبى من آشكار است كه آن به شرّ من است. و هر گاه با كسى كه از او بهتر و پرهيزگارتر است برخورد كند در برابرش تواضع نمايد تا بدو ملحق گردد، پس هر گاه چنين كند مجد و بزرگواريش بالا گيرد و خيرش پاك و دلپسند، و نامش نيكو شود، و آقا و سرور مردم عصر خود گردد.
تحف العقول؛ ص443 - ابن شعبه حرانى
ترجمه جعفرى، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1381ش
--------------
@systemsthinking
#مسلمان
در گشت و گذارم در تلگرام، محتوایی را دیدم که اشاره ای به حدیثی از امام رضا علیه السلام داشت. جست و جو کردم و متن حدیث را یافتم. نکته های تامل برانگیزی دارد. برایم آموزنده بود. به نظرم آمد که بهتر است با اعضای کانال تفکر سیستمی به اشتراک بگذارم. آموزه هایی دارد برای مدل ذهنی ما ...
وَ قَالَ الرضا علیه السلام لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ:
امام رضا علیه السلام فرمود عقل هيچ فرد مسلمانى كامل نگردد تا برخوردار از ده خصلت شود:
الْخَيْرُ مِنْه ُمَأْمُولٌ
به خير او اميد باشد،
وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ
و از شرّش ايمنى باشد،
يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ
خوبى و خير ديگران را بسيار شمارد
وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ
و خير بسيار خود را اندك و ناچيز
لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ
از مراجعه نيازمندان به خود خسته نشود
وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ
در طول عمر از طلب و تحصيل علم و دانش ملول و خسته نگردد
الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى
برای او فقر در راه خداوند از توانگرى در غير راه حقّ بهتر باشد
وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ
و خوارى در راه حقّ از سربلندى در راه دشمن خدا نزد او محبوبتر است،
وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ
نزد او گمنامى از شهرت مطلوبتر است،
ثُمَّ قَالَ علیه السلام الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ علیه السلام لا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى
سپس آن حضرت عليه السّلام افزود: دهم و چه دهمى! پرسيدند: آن چيست؟ فرمود: كسى را نبيند جز آنكه گويد: او از من بهتر و پرهيزگارتر است،
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.
همانا مردمان [در نزد او] دو دسته اند: يكى بهتر و پرهيزگارتر از او، و ديگرى بدتر از او، پس چون با بدتر از خود برخورد كند گويد: شايد نيكى و خيرش در باطن است، كه آن بخير او است، و خير و خوبى من آشكار است كه آن به شرّ من است. و هر گاه با كسى كه از او بهتر و پرهيزگارتر است برخورد كند در برابرش تواضع نمايد تا بدو ملحق گردد، پس هر گاه چنين كند مجد و بزرگواريش بالا گيرد و خيرش پاك و دلپسند، و نامش نيكو شود، و آقا و سرور مردم عصر خود گردد.
تحف العقول؛ ص443 - ابن شعبه حرانى
ترجمه جعفرى، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1381ش
--------------
@systemsthinking
Forwarded from کاربردی سازی علوم انسانی
📚 کارآفرینی در علوم انسانی
❓چگونه ایدههای کارآفرینانه خود را تبدیل به عمل کنیم؟
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیلزاده
⏱ تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه
@appliedhumanities
❓چگونه ایدههای کارآفرینانه خود را تبدیل به عمل کنیم؟
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیلزاده
⏱ تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه
@appliedhumanities
📚 کارآفرینی و علوم انسانی
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیلزاده؛ مصاحبه کننده: زهرا عرب
🔸 من با دو مسألۀ اصلی در زندگی مواجه هستم. مسألۀ اول این است که به انسانها کمک کنم بهتر فکر کنند و برای زندگیشان هدفهای اصیلی انتخاب کنند و برای رسیدن به این اهداف مسیرهایی طراحی کنند و با کمکِ هم، برای زندگی بهتر و با معناتر تلاش کنند. مسألۀ دوم هم این است که کمک کنم ساختارهایی در کشور به وجود بیاید که معیشت مردم از راه حلال قابل تأمین باشد و مسیر دسترسی به مال حرام و تعرض به اموال و حقوق دیگران سخت شود. این دو مسأله ده سال گذشتۀ زندگیام را به خود اختصاص دادهاند و همچنان در همین مسیر حرکت میکنم. تمام فعالیتهایی که انجام میدهم به نوعی با این دو مسأله در ارتباط هستند.
🔸 کسی که متوجه شد بیشتر مشکلاتی که با آنها مواجه است، ناشی از اقدامات خودش است، دیگر نمی تواند نقش خودش و تصمیمات خودش را ندیده بگیرد. کسی که متوجه شد به جای تمرکز بر وقایع و حادثهها، باید به روند تغییرات در طول زمان توجه کند و ساختارهایی که این روندها را به وجود آورده اند، بشناسد و آنها را اصلاح کند، دیگر نمیتواند بعد از هر حادثهای به دنبال یک مقصر بگردد و تقصیرها را به گردن او بیندازد و بدون توجه به ساختارهای شکلدهندۀ آن حادثه، ساختار را به همان حال رها کند.
🔸 تفکر سیستمی مسئولیت را به گردن ما میگذارد و در مواجهه با هر مشکل و مسألهای میپرسد که ما چگونه میتوانیم وضعیت را بهبود دهیم تا به اهدافی که داریم برسیم. هر جا که کسی بگوید مقصر دیگری است، تفکر سیستمی میگوید ما چه کاری میتوانستهایم انجام دهیم که انجام ندادهایم و ما چگونه میتوانیم ساختار را به گونهای تغییر دهیم که وضعیتمان بهتر شود. اگر کسی بگوید که تقصیر دشمن است، تفکر سیستمی میگوید ما چگونه میتوانیم وضعیت را طراحی کنیم که دشمن نتواند دشمنی کند و ما چگونه میتوانیم طراحی کنیم که حتی دشمن هم خواسته یا ناخواسته به نفع ما قدم بردارد.
🔷 متن کامل این گفتوگو را از سایت «بردار» بخوانید:
✅ بخش اول (تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده/
✅ بخش دوم (تخمین زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده-۲/
#کاربردی_سازی_علوم_انسانی
#کارآفرینی
#مصاحبه
#زهرا_عرب
@appliedhumanities
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
✍🏻 مصاحبه با محمدعلی اسماعیلزاده؛ مصاحبه کننده: زهرا عرب
🔸 من با دو مسألۀ اصلی در زندگی مواجه هستم. مسألۀ اول این است که به انسانها کمک کنم بهتر فکر کنند و برای زندگیشان هدفهای اصیلی انتخاب کنند و برای رسیدن به این اهداف مسیرهایی طراحی کنند و با کمکِ هم، برای زندگی بهتر و با معناتر تلاش کنند. مسألۀ دوم هم این است که کمک کنم ساختارهایی در کشور به وجود بیاید که معیشت مردم از راه حلال قابل تأمین باشد و مسیر دسترسی به مال حرام و تعرض به اموال و حقوق دیگران سخت شود. این دو مسأله ده سال گذشتۀ زندگیام را به خود اختصاص دادهاند و همچنان در همین مسیر حرکت میکنم. تمام فعالیتهایی که انجام میدهم به نوعی با این دو مسأله در ارتباط هستند.
🔸 کسی که متوجه شد بیشتر مشکلاتی که با آنها مواجه است، ناشی از اقدامات خودش است، دیگر نمی تواند نقش خودش و تصمیمات خودش را ندیده بگیرد. کسی که متوجه شد به جای تمرکز بر وقایع و حادثهها، باید به روند تغییرات در طول زمان توجه کند و ساختارهایی که این روندها را به وجود آورده اند، بشناسد و آنها را اصلاح کند، دیگر نمیتواند بعد از هر حادثهای به دنبال یک مقصر بگردد و تقصیرها را به گردن او بیندازد و بدون توجه به ساختارهای شکلدهندۀ آن حادثه، ساختار را به همان حال رها کند.
🔸 تفکر سیستمی مسئولیت را به گردن ما میگذارد و در مواجهه با هر مشکل و مسألهای میپرسد که ما چگونه میتوانیم وضعیت را بهبود دهیم تا به اهدافی که داریم برسیم. هر جا که کسی بگوید مقصر دیگری است، تفکر سیستمی میگوید ما چه کاری میتوانستهایم انجام دهیم که انجام ندادهایم و ما چگونه میتوانیم ساختار را به گونهای تغییر دهیم که وضعیتمان بهتر شود. اگر کسی بگوید که تقصیر دشمن است، تفکر سیستمی میگوید ما چگونه میتوانیم وضعیت را طراحی کنیم که دشمن نتواند دشمنی کند و ما چگونه میتوانیم طراحی کنیم که حتی دشمن هم خواسته یا ناخواسته به نفع ما قدم بردارد.
🔷 متن کامل این گفتوگو را از سایت «بردار» بخوانید:
✅ بخش اول (تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده/
✅ بخش دوم (تخمین زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه):
http://bordar-ensani.ir/کارآفرینی-علوم-انسانی-اسماعیل-زاده-۲/
#کاربردی_سازی_علوم_انسانی
#کارآفرینی
#مصاحبه
#زهرا_عرب
@appliedhumanities
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
بردار
کارآفرینی در علوم انسانی؛ چگونه ایدههای کارآفرینانه خود را تبدیل به عمل کنیم. مصاحبه با محمدعلی اسماعیلزاده- بخش اول | بردار
کارآفرینی و علوم انسانی کسی که متوجه شد بیشتر مشکلاتی که با آنها مواجه است، ناشی از اقدامات خودش است، دیگر نمی تواند نقش خودش و تصمیمات خودش را ندیده بگیرد. مصاحبه با آقای محمدعلی اسماعیلزاده- بخش اول مصاحبه کننده: زهرا عرب تخمین زمان مطالعه: ۹ دقیقه من…
#کتاب_بخوانیم
📌 چرا برخی از ما همیشه در تلاشیم تا دیگران را خوشحال نگه داریم؟
📚 پروست در جلد اول از هفتگانۀ در جستجوی زمان از دست رفته، تصویری از دو شخصیت ارائه میدهد: آقای ونتوی و دخترش.
👨👧آقای ونتوی همیشه بیم داشت که اگر خواست خود را پیروی کند یا حتی اگر فقط دیگران بفهمند او چه خواستی دارد مایه آزار آنان شود.
👨👦 دختر آقای ونتوی، هر بار که کلمهای به زبان میآورد، آن را با ذهن کسانی میشنید که مخاطبش بودند و از سوء تفاهمهایی که ممکن بود آن کلمه ایجاد کند، نگران میشد.
⚠ اگر همه از ما راضی هستند اما اوضاع روحی خودمان خوب نیست، بهتر است از خود بپرسیم #چرا همیشه سعی در جلب آراء دیگران داریم حتی به قیمت نارضایتی همیشگی از خودمان؟
📚 محمد حسن معافی، در کتاب از درماندگی تا ظهور اسطوره در پاسخ به چرایی چنین رفتاری آورده است:
☘ در روند رشد کودک، به طور طبیعی مفهومی در او شکل میگیرد، به نام تصویر از خود و خودپنداره که با تجربه کردن کودک آغاز میشود. کودک در زمان تجربه کردن، به کشف دنیاهای تازه و تعامل با والدینش میپردازد.
☘ حال اگر والدین در تعامل با کودکشان، فقط در مواقعی توجه مثبت و محبت خود را نثار کودک کنند که کودک بر اساس میل آنها رفتار نماید و خواست آنها را مو به مو اجرا کند، به جای خودِ واقعی، خودِ غیر واقعی یا کاذب در او شکل میگیرد 🙁
☘ در این حالت کودک از برقراری ارتباطِ مستقلانه با دنیای اطراف عاجز میماند و شخصیتش مملو از استانداردهای رفتاری والدین و الگوهای مورد تایید آنها میشود.
☘ بر این اساس فرد در کشف خود و دنیای بیرون با تنبیه و شرط گذاری مواجه میشود، پس برای اینکه دیگران را آزرده نکند و محبتشان را از دست ندهد، مدام سعی در جلب آرای آنان دارد.
🤔 پرسش بعدی این است که #چگونه میتوانیم خودمان را از چنین وضعیتی نجات دهیم؟
منابع:
🗂 در جستجوی زمان از دست رفته، جلد اول،نویسنده: #مارسل_پروست، مترجم: مهدی سحابی، نشر مرکز.
🗂 از درماندگی تا ظهور اسطوره، نویسنده: #محمد_حسن_معافی، نشر سایه سخن.
@systemsthinking
📌 چرا برخی از ما همیشه در تلاشیم تا دیگران را خوشحال نگه داریم؟
📚 پروست در جلد اول از هفتگانۀ در جستجوی زمان از دست رفته، تصویری از دو شخصیت ارائه میدهد: آقای ونتوی و دخترش.
👨👧آقای ونتوی همیشه بیم داشت که اگر خواست خود را پیروی کند یا حتی اگر فقط دیگران بفهمند او چه خواستی دارد مایه آزار آنان شود.
👨👦 دختر آقای ونتوی، هر بار که کلمهای به زبان میآورد، آن را با ذهن کسانی میشنید که مخاطبش بودند و از سوء تفاهمهایی که ممکن بود آن کلمه ایجاد کند، نگران میشد.
⚠ اگر همه از ما راضی هستند اما اوضاع روحی خودمان خوب نیست، بهتر است از خود بپرسیم #چرا همیشه سعی در جلب آراء دیگران داریم حتی به قیمت نارضایتی همیشگی از خودمان؟
📚 محمد حسن معافی، در کتاب از درماندگی تا ظهور اسطوره در پاسخ به چرایی چنین رفتاری آورده است:
☘ در روند رشد کودک، به طور طبیعی مفهومی در او شکل میگیرد، به نام تصویر از خود و خودپنداره که با تجربه کردن کودک آغاز میشود. کودک در زمان تجربه کردن، به کشف دنیاهای تازه و تعامل با والدینش میپردازد.
☘ حال اگر والدین در تعامل با کودکشان، فقط در مواقعی توجه مثبت و محبت خود را نثار کودک کنند که کودک بر اساس میل آنها رفتار نماید و خواست آنها را مو به مو اجرا کند، به جای خودِ واقعی، خودِ غیر واقعی یا کاذب در او شکل میگیرد 🙁
☘ در این حالت کودک از برقراری ارتباطِ مستقلانه با دنیای اطراف عاجز میماند و شخصیتش مملو از استانداردهای رفتاری والدین و الگوهای مورد تایید آنها میشود.
☘ بر این اساس فرد در کشف خود و دنیای بیرون با تنبیه و شرط گذاری مواجه میشود، پس برای اینکه دیگران را آزرده نکند و محبتشان را از دست ندهد، مدام سعی در جلب آرای آنان دارد.
🤔 پرسش بعدی این است که #چگونه میتوانیم خودمان را از چنین وضعیتی نجات دهیم؟
منابع:
🗂 در جستجوی زمان از دست رفته، جلد اول،نویسنده: #مارسل_پروست، مترجم: مهدی سحابی، نشر مرکز.
🗂 از درماندگی تا ظهور اسطوره، نویسنده: #محمد_حسن_معافی، نشر سایه سخن.
@systemsthinking
#امید
#اینجا_ایران_است
گاهی امید، یعنی مدیر فروش یک شرکت باشی و در گفتگو با یک مشتری قدیمی که سیگار را ترک کرده، تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از سی سال سیگار کشیدن. یک تصمیم جدی.
گاهی امید، یعنی کارشناس فروش یک شرکت باشی و تغییر رفتار مدیرت را مشاهده کنی و تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از هشت سال سیگار کشیدن.
گاهی امید، یعنی مشاور مدیریت یک شرکت باشی و از ماجرای ترک سیگار دو نفر از همکاران این جمع صد و بیست نفره خوشحال شوی. تصمیم بگیری به کمک برای ترک سیگار در جامعه.
گاهی امید، یعنی در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان این یادداشت را در کانال تفکر سیستمی بخوانی و اگر خودت سیگاری هستی، تصمیم بگیری برای ترک سیگار.
گاهی امید، یعنی اگر حتی یک آشنا را میشناسی که سیگاریست، این یادداشت را برایش ارسال کنی و بگویی:
تو هم می توانی یک تصمیم جدی بگیری؛
من همراهت هستم.
------------
@systemsthinking
#اینجا_ایران_است
گاهی امید، یعنی مدیر فروش یک شرکت باشی و در گفتگو با یک مشتری قدیمی که سیگار را ترک کرده، تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از سی سال سیگار کشیدن. یک تصمیم جدی.
گاهی امید، یعنی کارشناس فروش یک شرکت باشی و تغییر رفتار مدیرت را مشاهده کنی و تو هم تصمیم بگیری به ترک سیگار؛ پس از هشت سال سیگار کشیدن.
گاهی امید، یعنی مشاور مدیریت یک شرکت باشی و از ماجرای ترک سیگار دو نفر از همکاران این جمع صد و بیست نفره خوشحال شوی. تصمیم بگیری به کمک برای ترک سیگار در جامعه.
گاهی امید، یعنی در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان این یادداشت را در کانال تفکر سیستمی بخوانی و اگر خودت سیگاری هستی، تصمیم بگیری برای ترک سیگار.
گاهی امید، یعنی اگر حتی یک آشنا را میشناسی که سیگاریست، این یادداشت را برایش ارسال کنی و بگویی:
تو هم می توانی یک تصمیم جدی بگیری؛
من همراهت هستم.
------------
@systemsthinking
در مصیبت های #مالیات بر #ارزش_افزوده
در حال رفتن به اداره ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی هستم.
برای رسیدگی به عملکرد سال های ۸۸ تا ۹۲ که در شرکتی رییس هیات مدیره بوده ام.
به پست های قبل که نگاه کنید متوجه می شوید چند ماهی است که درگیر این کار هستم.
برای کاری که در زمان خودش، خودم مراقبت دقیق داشته ام و ریال به ریال محاسبه و گزارش و تسویه شده است. دفاتر رسمی و اسناد هم طبق استانداردهای حسابداری تهیه شده و در اختیار ممیز قرار گرفته است.
اما اینها برای اینکه با دارایی دردسر نداشته باشید کافی نیست.
ممیز به دلایل مختلفی، می آید تا نشان دهد شما وظایفتان را انجام نداده اید و اگر هم چیزی پیدا نکند برای خودش چیزی می سازد.
بعد هم شما هستید که با حضور در هیات حل اختلاف مالیاتی باید اثبات کنید تخلف نکرده اید و ممیز اشتباه گزارش کرده است.
به هیات که رفتیم، اعضای هیات از دیدن مبانی گزارش ممیز حیرت کرده بودند. به استناد یک فاکتور با مبلغ ناچیز از شرکتی که تنها در یکی از اجزای نامش با شرکت ما تشابه داشت و آدرسش هم در شهر دیگری بود، دفاتر ما را رد کرده بود و صدها میلیون تومان، قبل از شروع به کار شرکت ما، فروش شناسایی کرده بود و مالیات و جرایمش را هم طلب کرده بود!
هیات رای به رسیدگی مجدد توسط ممیز دیگری داده و من هم دوباره تمام این مسیر را باید با ممیز جدید طی کنم. ممیز قبلی هم که برای رسیدگی غیر کارشناسی اش حقوقش را گرفته، حالا مشغول رسیدگی به دفاتر شرکت های دیگری است.
این وضع ماست که همه کارمان روی حساب بوده و با آگاهی کامل تمام مراحل را درست طی کرده ایم و اسناد و مدارکمان درست است. بیان بلاهایی که بر سر دیگران آورده اند مثنوی هفتاد من کاغذ است.
خلاصه اینکه داستان #کارآفرینی به این سادگی ها که در کتاب ها می نویسند و در کلاس ها می گویند هم نیست. اگر به فکر کارآفرینی هستید، کمربندها را محکم ببندید و برای مقابله با همه نوع خطا و گاهی هم #بیشعوری آماده باشید.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
در حال رفتن به اداره ارزش افزوده سازمان امور مالیاتی هستم.
برای رسیدگی به عملکرد سال های ۸۸ تا ۹۲ که در شرکتی رییس هیات مدیره بوده ام.
به پست های قبل که نگاه کنید متوجه می شوید چند ماهی است که درگیر این کار هستم.
برای کاری که در زمان خودش، خودم مراقبت دقیق داشته ام و ریال به ریال محاسبه و گزارش و تسویه شده است. دفاتر رسمی و اسناد هم طبق استانداردهای حسابداری تهیه شده و در اختیار ممیز قرار گرفته است.
اما اینها برای اینکه با دارایی دردسر نداشته باشید کافی نیست.
ممیز به دلایل مختلفی، می آید تا نشان دهد شما وظایفتان را انجام نداده اید و اگر هم چیزی پیدا نکند برای خودش چیزی می سازد.
بعد هم شما هستید که با حضور در هیات حل اختلاف مالیاتی باید اثبات کنید تخلف نکرده اید و ممیز اشتباه گزارش کرده است.
به هیات که رفتیم، اعضای هیات از دیدن مبانی گزارش ممیز حیرت کرده بودند. به استناد یک فاکتور با مبلغ ناچیز از شرکتی که تنها در یکی از اجزای نامش با شرکت ما تشابه داشت و آدرسش هم در شهر دیگری بود، دفاتر ما را رد کرده بود و صدها میلیون تومان، قبل از شروع به کار شرکت ما، فروش شناسایی کرده بود و مالیات و جرایمش را هم طلب کرده بود!
هیات رای به رسیدگی مجدد توسط ممیز دیگری داده و من هم دوباره تمام این مسیر را باید با ممیز جدید طی کنم. ممیز قبلی هم که برای رسیدگی غیر کارشناسی اش حقوقش را گرفته، حالا مشغول رسیدگی به دفاتر شرکت های دیگری است.
این وضع ماست که همه کارمان روی حساب بوده و با آگاهی کامل تمام مراحل را درست طی کرده ایم و اسناد و مدارکمان درست است. بیان بلاهایی که بر سر دیگران آورده اند مثنوی هفتاد من کاغذ است.
خلاصه اینکه داستان #کارآفرینی به این سادگی ها که در کتاب ها می نویسند و در کلاس ها می گویند هم نیست. اگر به فکر کارآفرینی هستید، کمربندها را محکم ببندید و برای مقابله با همه نوع خطا و گاهی هم #بیشعوری آماده باشید.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
آرام بودن ...
#در_کنار_همیم #prayfortehran #درکنارهمیم
ظهر امروز بعد از یک نشست آموزشی و یک جلسه کاری از کارخانه، به تهران رسیدم. شبکه های اجتماعی و گفتگوهای میان مردم درباره حوادث امروز تهران است. یکی از مدیران شرکت همراهم بود. از تاکسی پیاده می شود. من و راننده، پشت چراغ قرمز. عقب اتومبیل نشسته ام. سرم را به صندلی جلو تکیه می دهم. چشمانم را می بندم. ساعت و استراحت در ماه مبارک رمضان حکایتی دارد. راننده تاکسی سوالی می پرسد، سرم را بر می دارم و از آینه می بینمش و پاسخ می دهم.
می گوید: استراحت کن. لبخند می زنم و می گویم: ممنون، راحتم.
سر صحبت باز شد و نمی دانم چه می شود که حرف از سلامتی به میان آمد. میان حرف ها می فهمم که اهداکننده کلیه است. سال هشتاد و یک به طور ناشناس به یکی از بستگانش که دیالیزی بوده و به یک کلیه نیاز داشته، هدیه داده. بعدها خانواده اش اتفاقی می فهمند. از رضایتش می گوید و از آرامش این روزهایش. از تاکسی آقا غلامرضا پیاده می شوم. در تقاطع خیابان مطهری و نزدیکی هتل تهران، تلفنم زنگ می زند. هماهنگی برای یک نشست در یکی از شتابدهنده هاست.گفتگویمان تمام می شود.
در سایه ای می نشینم و به امروز فکر می کنم.
همه حرف ها و خبرها. بعد از حرف های آن راننده تاکسی، واژه ای در ذهنم تکرار می شود: مهربانی
و حالا به این فکر می کنم که مردم سرزمین مان برای آرام بودن، مهربانی می خواهند و برای مهربانی، آرام بودن.
دم آن راننده تاکسی گرم؛ آقا غلامرضای مهربان و آرام
--------------
تهران و ایران غمگین است و همبستگی مردم سرزمین مان، بیش از هر زمان دیگری.
به خانواده شهدای حوادث تروریستی امروز تهران تسلیت می گوییم.
برای مجروحان آرزوی سلامتی داریم.
در کنار همیم و برای آرامش کشورمان دعا می کنیم.
--------------
@systemsthinking
#در_کنار_همیم #prayfortehran #درکنارهمیم
ظهر امروز بعد از یک نشست آموزشی و یک جلسه کاری از کارخانه، به تهران رسیدم. شبکه های اجتماعی و گفتگوهای میان مردم درباره حوادث امروز تهران است. یکی از مدیران شرکت همراهم بود. از تاکسی پیاده می شود. من و راننده، پشت چراغ قرمز. عقب اتومبیل نشسته ام. سرم را به صندلی جلو تکیه می دهم. چشمانم را می بندم. ساعت و استراحت در ماه مبارک رمضان حکایتی دارد. راننده تاکسی سوالی می پرسد، سرم را بر می دارم و از آینه می بینمش و پاسخ می دهم.
می گوید: استراحت کن. لبخند می زنم و می گویم: ممنون، راحتم.
سر صحبت باز شد و نمی دانم چه می شود که حرف از سلامتی به میان آمد. میان حرف ها می فهمم که اهداکننده کلیه است. سال هشتاد و یک به طور ناشناس به یکی از بستگانش که دیالیزی بوده و به یک کلیه نیاز داشته، هدیه داده. بعدها خانواده اش اتفاقی می فهمند. از رضایتش می گوید و از آرامش این روزهایش. از تاکسی آقا غلامرضا پیاده می شوم. در تقاطع خیابان مطهری و نزدیکی هتل تهران، تلفنم زنگ می زند. هماهنگی برای یک نشست در یکی از شتابدهنده هاست.گفتگویمان تمام می شود.
در سایه ای می نشینم و به امروز فکر می کنم.
همه حرف ها و خبرها. بعد از حرف های آن راننده تاکسی، واژه ای در ذهنم تکرار می شود: مهربانی
و حالا به این فکر می کنم که مردم سرزمین مان برای آرام بودن، مهربانی می خواهند و برای مهربانی، آرام بودن.
دم آن راننده تاکسی گرم؛ آقا غلامرضای مهربان و آرام
--------------
تهران و ایران غمگین است و همبستگی مردم سرزمین مان، بیش از هر زمان دیگری.
به خانواده شهدای حوادث تروریستی امروز تهران تسلیت می گوییم.
برای مجروحان آرزوی سلامتی داریم.
در کنار همیم و برای آرامش کشورمان دعا می کنیم.
--------------
@systemsthinking
دوست خوبم علی اکبر کاویانی در روزهای ماه رمضان، هر روز راهکارهایی برای کسب درآمد از کامپیوتر و اینترنت آموزش می دهد.
مطالعه مطالب خوب ایشان را پیشنهاد می کنم.
https://news.1rj.ru/str/kaviani_online
مطالعه مطالب خوب ایشان را پیشنهاد می کنم.
https://news.1rj.ru/str/kaviani_online
Telegram
کاویانی آنلاین
علی اکبر کاویانی، طراح بینالمللی وبسایت، مشاور کسب و کارهای آنلاین و پژوهشگر در زمینه رشد شخصی هستم. وبسایت: kavianionline.com | شناسه اینستاگرام: kaviani.online | ارتباط مستقیم: @ali_akbar_kaviani
#امید
#اینجا_ایران_است
خانوم رأفت صراف؛ از جوان ترین ۸۶ ساله های روی زمین
در گزارش تصویری زیر گوشه ای از زندگی ایشان را تماشا کنید
https://goo.gl/RREcco
--------------
@systemsthinking
#اینجا_ایران_است
خانوم رأفت صراف؛ از جوان ترین ۸۶ ساله های روی زمین
در گزارش تصویری زیر گوشه ای از زندگی ایشان را تماشا کنید
https://goo.gl/RREcco
--------------
@systemsthinking
#کتاب_بخوانیم
✅ شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه میافکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.
✅ تا چه حد باید بترسیم؟ ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما میگیرد؟ چرا با اینکه زندگیهای ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟ چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟ وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟
💎 #لارس_اسوندسن نویسنده جوان نروژی، در کتابی تحت عنوان " #فلسفۀ_ترس" ترس را از جنبههای مختلف به پرسش میگیرد و به واکاوی آن میپردازد.
مهمترین انگیزه اسوندسن از حمله علیه فرهنگ ترس، آن است که این فرهنگ، آزادی ما را کمتر و کمتر میکند.
📚 بخشی از این کتاب را با هم بخوانیم :
"به نظر میرسد ما از نظر فرهنگی آمادهایم که خبرهای منفی را خیلی آسان باور کنیم، و ترسی سیال در ما هست که به صورتی مزمن به هر چیز تازهای تسری پیدا میکند.
جهانی اینگونه ترس زده نمیتواند جهانی خوشبخت باشد.
درک و تصور عمومی در میان مردم این است که ما امروزه بیش از هر زمان دیگر در معرض خطر هستیم، و این گرایش روز به روز بیشتر میشود و عواقب وخیمتری به بار میآورد.
یک عامل موثر در درک و تصور مردم از خوشبختیشان تصوری است که میتوانند از آیندهشان داشته باشند.
مردمی که در شرایط مصیبتباری زندگی میکنند، اما معتقدند که اوضاع اینگونه نخواهد ماند و بهتر خواهد شد، کلا بسیار راضیتر از کسانی هستند که در ناز و نعمت زندگی میکنند، اما فکر میکنند وضعشان در آینده بسیار بدتر خواهد شد.
نگرانی نسبت به آینده میتواند بر امروز ما سایهافکن باشد. اما شاید هیچ گاه به اندازه امروز، دلایل ما برای نگرانی اندک نبوده است." ص 228
🗂 فلسفه ترس، نویسنده: لارس اسوندسن، مترجم: #خشایار_دیهمی، انتشارات: نشر گمان.
@systemsthinking
✅ شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه میافکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.
✅ تا چه حد باید بترسیم؟ ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما میگیرد؟ چرا با اینکه زندگیهای ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟ چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟ وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟
💎 #لارس_اسوندسن نویسنده جوان نروژی، در کتابی تحت عنوان " #فلسفۀ_ترس" ترس را از جنبههای مختلف به پرسش میگیرد و به واکاوی آن میپردازد.
مهمترین انگیزه اسوندسن از حمله علیه فرهنگ ترس، آن است که این فرهنگ، آزادی ما را کمتر و کمتر میکند.
📚 بخشی از این کتاب را با هم بخوانیم :
"به نظر میرسد ما از نظر فرهنگی آمادهایم که خبرهای منفی را خیلی آسان باور کنیم، و ترسی سیال در ما هست که به صورتی مزمن به هر چیز تازهای تسری پیدا میکند.
جهانی اینگونه ترس زده نمیتواند جهانی خوشبخت باشد.
درک و تصور عمومی در میان مردم این است که ما امروزه بیش از هر زمان دیگر در معرض خطر هستیم، و این گرایش روز به روز بیشتر میشود و عواقب وخیمتری به بار میآورد.
یک عامل موثر در درک و تصور مردم از خوشبختیشان تصوری است که میتوانند از آیندهشان داشته باشند.
مردمی که در شرایط مصیبتباری زندگی میکنند، اما معتقدند که اوضاع اینگونه نخواهد ماند و بهتر خواهد شد، کلا بسیار راضیتر از کسانی هستند که در ناز و نعمت زندگی میکنند، اما فکر میکنند وضعشان در آینده بسیار بدتر خواهد شد.
نگرانی نسبت به آینده میتواند بر امروز ما سایهافکن باشد. اما شاید هیچ گاه به اندازه امروز، دلایل ما برای نگرانی اندک نبوده است." ص 228
🗂 فلسفه ترس، نویسنده: لارس اسوندسن، مترجم: #خشایار_دیهمی، انتشارات: نشر گمان.
@systemsthinking
نگاهی سیستمی به کارکرد #مالیات عملکرد و #مالیات بر #ارزش_افزوده در #اقتصاد_ایران
مردم برای اداره بهتر جامعه دولت تشکیل می دهند.
دولت برای اینکه بتواند جامعه را بهتر اداره کند، به درآمد نیاز دارد و مالیات می گیرد.
هرچه عملکرد فعالان اقتصادی بهتر باشد، دولت می تواند مالیات بیشتری دریافت کند و خدمات بیشتری ارایه کند.
دولت ممکن است ساختار دریافت مالیات را به گونه ای طراحی کند، که فعالان اقتصادی نتوانند به درستی فعالیت کنند.
نتیجه این است که در بلند مدت فعالان اقتصادی که عملکرد شفاف دارند، بازده پایینی خواهند داشت، و توان پرداخت مالیاتشان کم می شود. از طرف دیگر، عدم شفافیت در اقتصاد، جذابیت بیشتری پیدا می کند و بخش های بیشتری از جامعه به سمت فعالیت های اقتصادی پنهان یا غیر شفاف گرایش پیدا می کنند.
در این شرایط، دولت که مالیات دریافتی اش کفاف هزینه ها را نمی دهد، فشار بیشتری بر بخش شفاف اقتصاد می آورد و آنها را ضعیف تر می کند. در چنین فضایی سرمایه گذاری و به خصوص #سرمایه_گذاری های کوچک انجام نمی شود، و #بیکاری بیش از پیش افزایش می یابد.
و این داستان ادامه پیدا می کند...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
مردم برای اداره بهتر جامعه دولت تشکیل می دهند.
دولت برای اینکه بتواند جامعه را بهتر اداره کند، به درآمد نیاز دارد و مالیات می گیرد.
هرچه عملکرد فعالان اقتصادی بهتر باشد، دولت می تواند مالیات بیشتری دریافت کند و خدمات بیشتری ارایه کند.
دولت ممکن است ساختار دریافت مالیات را به گونه ای طراحی کند، که فعالان اقتصادی نتوانند به درستی فعالیت کنند.
نتیجه این است که در بلند مدت فعالان اقتصادی که عملکرد شفاف دارند، بازده پایینی خواهند داشت، و توان پرداخت مالیاتشان کم می شود. از طرف دیگر، عدم شفافیت در اقتصاد، جذابیت بیشتری پیدا می کند و بخش های بیشتری از جامعه به سمت فعالیت های اقتصادی پنهان یا غیر شفاف گرایش پیدا می کنند.
در این شرایط، دولت که مالیات دریافتی اش کفاف هزینه ها را نمی دهد، فشار بیشتری بر بخش شفاف اقتصاد می آورد و آنها را ضعیف تر می کند. در چنین فضایی سرمایه گذاری و به خصوص #سرمایه_گذاری های کوچک انجام نمی شود، و #بیکاری بیش از پیش افزایش می یابد.
و این داستان ادامه پیدا می کند...
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
#مخزنها و #نرخها در زندگی ما
#ظرف_زمان
#تأمل
امشب در ظرفی از زمان هستیم که هر عملی در آن، 1000 برابرِ شبهای دیگر، بر ظرفهای زندگیمان اثر دارد
در این فرصت تأمل به یاد هم باشیم
@systemsthinking
#ظرف_زمان
#تأمل
امشب در ظرفی از زمان هستیم که هر عملی در آن، 1000 برابرِ شبهای دیگر، بر ظرفهای زندگیمان اثر دارد
در این فرصت تأمل به یاد هم باشیم
@systemsthinking
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ
(سوره حدید، آیه ۱۶)
آیا زمان آن فرا نرسیده است؟
@systemsthinking
(سوره حدید، آیه ۱۶)
آیا زمان آن فرا نرسیده است؟
@systemsthinking
مَن رَضِیَ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیْه
کسی که از خود خشنود باشد، ناخشنودانش بسیار شوند (حکمت های نهج البلاغه)
@systemsthinking
کسی که از خود خشنود باشد، ناخشنودانش بسیار شوند (حکمت های نهج البلاغه)
@systemsthinking
✨🍃✨🍃✨🍃
غمی نداشت علی لیلت المبیت به جز این
مراد او تک و تنهاست یار غار ندارد
هنوز اوست یدالله فوق ایدیهم، او
دلاوری که شبیهی در این دیار ندارد
خدا رضا که نباشد علی ست آنکه برایش
شکست عبدودان نیز افتخار ندارد
چقدر مانده بیاید دلاوری که به میدان
جهان به غیر علی مثل او سوار ندارد
همیشه آن خبر خوش رسیده است به آدم
درست لحظه ی آخر که انتظار ندارد
#محمد_رفیعی
✨🍃✨🍃✨🍃
@systemsthinking
غمی نداشت علی لیلت المبیت به جز این
مراد او تک و تنهاست یار غار ندارد
هنوز اوست یدالله فوق ایدیهم، او
دلاوری که شبیهی در این دیار ندارد
خدا رضا که نباشد علی ست آنکه برایش
شکست عبدودان نیز افتخار ندارد
چقدر مانده بیاید دلاوری که به میدان
جهان به غیر علی مثل او سوار ندارد
همیشه آن خبر خوش رسیده است به آدم
درست لحظه ی آخر که انتظار ندارد
#محمد_رفیعی
✨🍃✨🍃✨🍃
@systemsthinking
#اردوی_یادگیری_و_تفکرسیستمی
ویژه دختران پایه هفتم تا نهم
ثبت نام عموم آزاداست
شنبه تا ۴ شنبه ۱۰-۱۴تیر ساعت ۸-۱۲
مؤسسه منظومه خرد
مهلت ثبت نام: شنبه ۳ تیر ساعت ۱۴
لینک ثبت نام: https://goo.gl/9o2TsG
ویژه دختران پایه هفتم تا نهم
ثبت نام عموم آزاداست
شنبه تا ۴ شنبه ۱۰-۱۴تیر ساعت ۸-۱۲
مؤسسه منظومه خرد
مهلت ثبت نام: شنبه ۳ تیر ساعت ۱۴
لینک ثبت نام: https://goo.gl/9o2TsG
#کتاب_بخوانیم
☘️ نقش تحسین و تنبیه در کاهش حس آزادی و خودمختاری:
شاید بهتر باشد ابتدا به تعریف مشترکی از خودمختاری برسیم. انسان #خودمختار است یا مجبور؟ آزاد است یا اسیر؟
📚 دکتر #نیما_قربانی در فصل دوم کتاب #من_به_روایت_من چنین آورده است:
🍁 خودمختاری و ارادۀ آزاد از قید با هم فرق دارند. اراده آزاد از قید، پنداری بیش نیست. موجود زندهای که محکوم به احکام یا تابع عللی نباشد وجود ندارد. انسان نمیتواند آزاد از قید اکسیژن باشد، آزاد از قید محدودیتهای زیستی، محیطی، اجتماعی، و تاریخی.
👌بنابراین #خودمختاری بدین معناست که در انسان افعالی از سر رضایت ظاهر میشود و این رضایت، شدت و ضعف دارد. عمل یکدلانه و با خاطر جمع، نهایتِ خودمختاری است.
😕 اما آنسوی طیف خودمختاری میتواند به تعارض، پراکنده دلی، و در نهایت انجام تحمیلی یک عمل به سبب محدودیت، یا تهدید و تشویق بیرونی بیانجامد.
🌺 خودپیروی، خود رهبری، و آزادی همچون جوانه گلی است که ممکن است بر اثر شرایط نامناسب تضعیف و تخریب شود. تبدیل آن به یک درخت تنومند به زمان، ساختمان روانی، و شرایط مناسب نیاز دارد.
😞خودمختاری و آزادی انسان میتواند به سادگی مختل شود، کنترل اجتماعی فشار ناشی از #ارزشیابی و #پاداش و #تنبیه به سادگی آزادی را تضعیف میکند.
👌 از عوامل مهم تضعیف این جوانه گل، استفاده سلطه گرانه از پاداش است. دادن پاداش به منظور کنترل رفتار، به راحتی بینش نسبت به ارزشها، نیازها، و دغدغههای اجتماعی مهم را در فرد مختل کرده و در نهایت، خودمختاری و انگیزش فطری برای کاوش، یادگیری و آزمایش استعدادها را تضعیف می کند.
📌 هنگامی که کسب پاداش اولویت نخست فرد شد، خودپیروی، شادی و کیفیت روابط افت میکند. شناخت و به کارگیری استعدادها در چنین فضایی جای خود را به تلاش برای کسب پاداش بیشتر میدهد.
📝 یافتهها نشان میدهد که افزون بر پاداش، کنترلهای دیگر چون تهدید به تنبیه، ارزشیابی، مراقبت و نظارت نیز موجب تضعیف آزادی میشود. نمره دادن، تحسین و تحقیر در ملاء عام و دادن مسئولیتهای افتخاری، از جمله چنین اعمالی هستند. این امر علاوه بر محیطهای آموزشی در محیطهای سازمانی هم مصداق دارد.
👌 هرچه مدیر یا معلم به جای کنترل رفتار و انتظار تبعیت کورکورانه از خودپیروی شاگرد و کارمند حمایت کند، عملکرد کاری و تحصیلی بیشتر ارتقا مییابد. خودمختاری از طریق دادن فرصت انتخاب، برنامه ریزی، ارائۀ فیدبک اطلاعاتی و حمایت عاطفی به مرور زمان، تقویت میشود.
🗂 من به روایت من، نویسنده: نیما قربانی، انتشارات: بینش نو
@systemsthinking
☘️ نقش تحسین و تنبیه در کاهش حس آزادی و خودمختاری:
شاید بهتر باشد ابتدا به تعریف مشترکی از خودمختاری برسیم. انسان #خودمختار است یا مجبور؟ آزاد است یا اسیر؟
📚 دکتر #نیما_قربانی در فصل دوم کتاب #من_به_روایت_من چنین آورده است:
🍁 خودمختاری و ارادۀ آزاد از قید با هم فرق دارند. اراده آزاد از قید، پنداری بیش نیست. موجود زندهای که محکوم به احکام یا تابع عللی نباشد وجود ندارد. انسان نمیتواند آزاد از قید اکسیژن باشد، آزاد از قید محدودیتهای زیستی، محیطی، اجتماعی، و تاریخی.
👌بنابراین #خودمختاری بدین معناست که در انسان افعالی از سر رضایت ظاهر میشود و این رضایت، شدت و ضعف دارد. عمل یکدلانه و با خاطر جمع، نهایتِ خودمختاری است.
😕 اما آنسوی طیف خودمختاری میتواند به تعارض، پراکنده دلی، و در نهایت انجام تحمیلی یک عمل به سبب محدودیت، یا تهدید و تشویق بیرونی بیانجامد.
🌺 خودپیروی، خود رهبری، و آزادی همچون جوانه گلی است که ممکن است بر اثر شرایط نامناسب تضعیف و تخریب شود. تبدیل آن به یک درخت تنومند به زمان، ساختمان روانی، و شرایط مناسب نیاز دارد.
😞خودمختاری و آزادی انسان میتواند به سادگی مختل شود، کنترل اجتماعی فشار ناشی از #ارزشیابی و #پاداش و #تنبیه به سادگی آزادی را تضعیف میکند.
👌 از عوامل مهم تضعیف این جوانه گل، استفاده سلطه گرانه از پاداش است. دادن پاداش به منظور کنترل رفتار، به راحتی بینش نسبت به ارزشها، نیازها، و دغدغههای اجتماعی مهم را در فرد مختل کرده و در نهایت، خودمختاری و انگیزش فطری برای کاوش، یادگیری و آزمایش استعدادها را تضعیف می کند.
📌 هنگامی که کسب پاداش اولویت نخست فرد شد، خودپیروی، شادی و کیفیت روابط افت میکند. شناخت و به کارگیری استعدادها در چنین فضایی جای خود را به تلاش برای کسب پاداش بیشتر میدهد.
📝 یافتهها نشان میدهد که افزون بر پاداش، کنترلهای دیگر چون تهدید به تنبیه، ارزشیابی، مراقبت و نظارت نیز موجب تضعیف آزادی میشود. نمره دادن، تحسین و تحقیر در ملاء عام و دادن مسئولیتهای افتخاری، از جمله چنین اعمالی هستند. این امر علاوه بر محیطهای آموزشی در محیطهای سازمانی هم مصداق دارد.
👌 هرچه مدیر یا معلم به جای کنترل رفتار و انتظار تبعیت کورکورانه از خودپیروی شاگرد و کارمند حمایت کند، عملکرد کاری و تحصیلی بیشتر ارتقا مییابد. خودمختاری از طریق دادن فرصت انتخاب، برنامه ریزی، ارائۀ فیدبک اطلاعاتی و حمایت عاطفی به مرور زمان، تقویت میشود.
🗂 من به روایت من، نویسنده: نیما قربانی، انتشارات: بینش نو
@systemsthinking
#امید
#اینجا_ایران_است
جمعآوری ته سیگارها توسط معتادین بهبود یافته
کمپین " ببخش و باورم کن "
--------------
@systemsthinking
#اینجا_ایران_است
جمعآوری ته سیگارها توسط معتادین بهبود یافته
کمپین " ببخش و باورم کن "
--------------
@systemsthinking
#مدل_ذهنی #حرفه_ای و مشکل تیم های ورزشی
تفاوت یک حرفه ای و یک آماتور در یک نکته است:
- حرفه ای بر کاری که انجام می دهد تمرکز می کند.
- آماتور به فکر نتیجه است.
همین تفاوت ساده در #مدل_ذهنی باعث می شود یک تیرانداز حرفه ای آخرین تیرش را مانند اولین تیرش پرتاب کند و قهرمان شود و یک آماتور، تیر آخرش را ضعیف تر از تیرهای قبلی پرتاب کند و قهرمانی را از کف بدهد.
همین تفاوت ساده در #مدل_ذهنی باعث می شود تیم #والیبال وقتی از حریف جلو می افتد، کارایی اش را از دست بدهد و در امتیازات پایانی به یکباره بازی را از دست بدهد.
یک #حرفه_ای خودش را مانند سربازی می داند که وظیفه اش را انجام می دهد و به نتیجه اهمیتی نمی دهد. فارغ از هر نتیجه ای، کارش را به درستی انجام می دهد و به نتیجه فکر نمی کند. این همان خصلتی است که از آن در #ورزش به #شخصیت قهرمانی یاد می شود.
برای #حرفه_ای شدن بیش از آنکه به تمرین های جسمی نیاز داشته باشیم، به تمرین های ذهنی نیاز داریم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking
تفاوت یک حرفه ای و یک آماتور در یک نکته است:
- حرفه ای بر کاری که انجام می دهد تمرکز می کند.
- آماتور به فکر نتیجه است.
همین تفاوت ساده در #مدل_ذهنی باعث می شود یک تیرانداز حرفه ای آخرین تیرش را مانند اولین تیرش پرتاب کند و قهرمان شود و یک آماتور، تیر آخرش را ضعیف تر از تیرهای قبلی پرتاب کند و قهرمانی را از کف بدهد.
همین تفاوت ساده در #مدل_ذهنی باعث می شود تیم #والیبال وقتی از حریف جلو می افتد، کارایی اش را از دست بدهد و در امتیازات پایانی به یکباره بازی را از دست بدهد.
یک #حرفه_ای خودش را مانند سربازی می داند که وظیفه اش را انجام می دهد و به نتیجه اهمیتی نمی دهد. فارغ از هر نتیجه ای، کارش را به درستی انجام می دهد و به نتیجه فکر نمی کند. این همان خصلتی است که از آن در #ورزش به #شخصیت قهرمانی یاد می شود.
برای #حرفه_ای شدن بیش از آنکه به تمرین های جسمی نیاز داشته باشیم، به تمرین های ذهنی نیاز داریم.
https://news.1rj.ru/str/systemsthinking