Systems Thinking – Telegram
Systems Thinking
5.46K subscribers
753 photos
103 videos
82 files
648 links
Download Telegram
آغاز مدرسه، فصل شکفتن است
در زنگ مدرسه، بیداری من است

در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
همشاگردی سلام، همشاگردی سلام

@systemsthinking
مبادا جنگ!

#کتاب_بخوانیم

آیا بشر آن نیروی تعقل و تفکر درست را دارد تا خود را به دست خود، به بلا نسپارد؟ آیا می‌تواند درهای خوشبختی را به روی خود و دیگران بگشاید؟ ...

تصویر دو #جنگ یا بهتر بگویم دو #دیوانگی، همیشه در کنج خاطرم مثل توده‌ای از خاکستر و ویرانی تلنبار شده است. دوازده سالی بیشتر نداشتم که خبر جنگ جهانی منتشر شد و دنیا را در وحشت فرو برد. من، اما، نه می‌دانستم جنگ چیست و نه از عواقب آن باکی داشتم. شیفته‌ی هیجان بودم، برایم جنگ میدان فوتبال بود: کدام طرف بیشتر می‌تواند دروازه حریف را بلرزاند تا من برایش هورا بکشم.

اما چندی بعد، وقتی مادرم نطق #پل_رینو و وداع غم‌انگیز او را که به زبان فرانسوی از رادیو پخش می‌شد، شنید و همراه با هق هق او گریه کرد، دانستم که جنگ بازی نیست، ستمی‌ست که بشر بر خود روا می‌دارد، ویرانی و تباهی‌ست.

چندی بعد وقتی شنیدم که زنان اسیر لهستانی را به ایران می‌فرستند؛ گمان بردم فرشتگانی سفید روی و زرین موی با چشمهای درخشان آبی مهمان ما خواهند شد. اما وقتی دیدم که آن اندام‌های تکیده از گرسنگی با لب‌های خشک از تشنگی و سرهای تراشیده از بیم گزندگان، آوار ملتی شده‌اند که خود درمانده و گرفتار است، دانستنم که جنگ تحقیر نفرت‌انگیز انسان‌هاست.

آن چشم‌ها که تصور می‌کردم درخشان و آبی‌ست، آشیانه‌های خالی بود که نگاه‌شان چون پرنده‌یی مرده، هیچ نشانی از هستی نداشت. حفره‌یی پر از حیرت و وحشت به جای چشم در چهره‌‌هایشان نشسته بود و ارمغانشان هجوم شپش‌های تیفوس بود که مدت‌های مدید نیش آلوده‌ی خود را به تن هر جانداری فرو می‌بردند و از گرفتن قربانی بس نمی‌کردند...

🗂 #کتاب مجموعه داستان‌ها و یادنوشت‌ها، #نویسنده سیمین بهبهانی، #انتشارات نگاه

@systemsthinking
سمینار «تفکر سیستمی در خانواده: در جستجوی معنای زندگی» دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۶

@systemsthinking
#تفكرسيستمی_درمدرسه


توپ هایی را که برای بازی و آموزش مفاهیم به کلاس می برم به دلیل ترکیب رنگی جذابشون توجه بچه ها را به خود جلب می کنند و معمولاََ درخواست می کنند که:

- آقا، یه دونه توپ به ما یادگاری میدید؟
- راکت داریم توپ نداره، یه دونه توپ بما میدید؟😊

قلباً دوست دارم که توپ ها را به یادگار به آنها بدهم، اما برای سایر کلاس های خود به آنها نیاز دارم.

دفعۀ اول بی تجربگی کرده و بدون دلیل به آنها نه گفتم. بعد با خودم فکر کردم که از این فرصت برای یادگیری استفاده کنم.

دانش آموزان در این لحظه ها خیلی با حواس جمع رفتار معلم را رصد می کنند که ببینند چه طور رفتاری دارد.

از آنها یک سوال پرسیدم:

- بنظرت اگر همۀ بچه ها از من این درخواست رو کنند چی میشه؟
- توپ ها تون تموم میشه و توپ کم میارید!
- کلاس بعدی با چی درس بدم؟

با این روش معمولا از درخواست خود منصرف می‌شوند.

- بچه ها اگر توجه کنید در خیلی از کارهامون ما باید همین سوال را بپرسیم؛

- اگر همۀ مردم یک وعده سفرۀ یکبار مصرف استفاده کنند چی میشه؟(20 میلیون خانواده هر وعده)
- همۀ راننده ها یکبار از راست سبقت بگیرند چی میشه؟
- همه حیاط های خانه خود را با آب بشورند چی میشه؟
-همه فیلم های خانگی را رایگان دانلود کنند به جای خرید شون، چی میشه؟

و...

چند دقیقه ای در مورد این موضوع گفتگو کردیم.

https://telegram.me/systemsthinking
Forwarded from Practical ethics (محمدتقی اسلامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تفکرسیستمی_در_خانواده

بیدار شدن و به مدرسه رفتن همیشه یکی از زمان‌های سخت برای بچه‌ها بود
با کسالت بیدار می‌شدند و خیلی وقت‌ها خواب‌آلود به سمت مدرسه می‌رفتند

از وقتی به روستا آمده‌ایم بچه ها شب‌ها زودتر می‌خوابند
از صبح آنقدر دویده‌اند و بازی کرده‌اند که ساعت ۹ و ۱۰ شب بیهوش می‌شوند

صبح هم خودشان قبل از طلوع آفتاب بیدار می‌شوند
نماز می‌خوانند
به جوجه‌ها سر می‌زنند
صبحانه درست می‌کنند و سفره را آماده می‌کنند
کمی بازی می‌کنند و بعد سرحال به مدرسه می‌روند

در مورد زندگی در روستا در این کانال می‌نویسم: @ahakelan

t.me/systemsthinking
#مجله_رشد
در این شماره از مجله رشد مدرسه فردا به «ظرفیت سازی برای همکاری در بخش عمومی» پرداخته ایم.

Capacity Building for Collaborative Governance

@systemsthinking
#مجله_رشد
در این شماره از مجله رشد مدرسه فردا به «ظرفیت سازی برای همکاری در بخش عمومی» پرداخته ایم.

Capacity Building for Collaborative Governance
صفحه اول

@systemsthinking
#مجله_رشد
در این شماره از مجله رشد مدرسه فردا به «ظرفیت سازی برای همکاری در بخش عمومی» پرداخته ایم.

Capacity Building for Collaborative Governance
صفحه دوم

@systemsthinking
#مجله_رشد
در این شماره از مجله رشد مدرسه فردا به «ظرفیت سازی برای همکاری در بخش عمومی» پرداخته ایم.

Capacity Building for Collaborative Governance
صفحه سوم

@systemsthinking
پدر، پسر و این گفتگوی بی صدا
...
ساده نیست
جست و جوی معنای زندگی
@systemsthinking
Channel photo updated
هوا خواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی ...

ایام تاسوعای حسینی تسلیت باد
@systemsthinking
مردی در حضور امام حسین علیه السلام، گفت: احسان به نااهل کردن تباهی است.
امام در پاسخ او فرمود: چنین نیست، احسان مانند باریدن باران است که نیکوکار و بدکار را در بر می گیرد.

#مدل_ذهنی
@systemsthinking
عاشورای حسینی تسلیت باد

@systemsthinking
حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به یزید ملعون:
به خدا سوگند ذکر ما را از یادها محو نتوانی کرد

@systemsthinking
📽 نمایش فیلم «قدرت تغيير»

🍀 دربارهٔ تغییر زیرساخت‌ها برای تولید انرژی‌های تجدیدپذیر

📍 دانشگاه صنعتی شريف
🕰 ١٧ مهر، ساعت ۴ تا ۸

🌀 با حضور وزیر پیشین نیرو

👈 تهيهٔ بلیت: Yon.ir/gspc96
#تفکرسیستمی_در_خانواده:
- معنای زندگی
- مهارت‌های فکری
- گفتگو
@systemsthinking

ویژه خانواده ها و فرزندان بالای ۱۱ سال
توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/family
#تفکرسیستمی_در_سازمان:
- مدل‌های ذهنی
- خطاهای شناختی
- گفتگو
@systemsthinking

توضیحات بیشتر و ثبت نام:
evand.com/org
#Education
#Teacher
۵ اکتبر روز جهانی معلم بر دوست داران آموزش شاد باد
@systemsthinking
#تفکرسیستمی_در_خانواده
#رویا
#طراحی_مسیر_زندگی

چند ماه پیش، یک شب مشغول قصه گویی برای بچه‌ها بودم
مثل خیلی از قصه‌هایم با این جملات شروع کردم که:

«یکی بود، یکی نبود... غیر از خدای خوب و مهربون هیچکی نبود...
سالها پیش، در سرزمین‌های دور، کنار یک جنگل سبز و انبوه، روستایی بود که خانواده کشاورز آنجا زندگی می‌کردند...»

یکدفعه دلم گرفت... سالها بود قصه‌هایم را با چنین جملاتی شروع می‌کردم... فضای قصه‌هایم روستایی کنار یک جنگل انبوه بود... اما خودمان اسیر شهر تهران بودیم... به یاد داستان بچه شتر و مادرش افتادم که ویژگی‌های شتر را با هم مرور کردند و بعد به این فکر کردند که با این توانمندی‌ها، در گوشه قفس در باغ وحش چه می‌کنند...

با خودم فکر کردم دیگر این قصه‌ها و تصویرسازی‌های زیبا که برای بچه‌ها می‌گویم، شادم نمی‌کند چون دارم باور می‌کنم که این رویاهای دوست داشتنی فقط مال قصه‌هاست و من و خانواده‌ام تا همیشه اسیر شهر و ترافیک و آلودگی هوا باقی خواهیم ماند...

وقتی اوایل شهریورماه در یک سفر کوتاه به روستایی در استان گیلان رفتیم، به نظرمان رسید اینجا همان جایی است که دوست داریم در آینده زندگی کنیم... شاید در زمان بازنشستگی...

همان موقع به یاد صحبت‌هایم در سمینارهای «طراحی مسیر زندگی» افتادم:

«خیلی از کارهایی که برای بعد از هشتادسالگی گذاشته‌اید را همین امروز هم می‌توانید انجام دهید. چیزی که رسیدن شما به رویاهایتان را محدود می‌کند، محدودیت‌های واقعی بیرونی نیستند... محدودیت‌هایی هستند که در ذهنتان ساخته‌اید... محدودیت‌ها را دوباره ارزیابی کنید و مسیر زندگی‌تان را به گونه‌ای بازطراحی کنید که بتوانید همین امروز در مسیر رویاهایتان حرکت کنید...»

با خودم محدودیت‌های ذهنی‌ام را مرور کردم و مسیرهای جایگزین زندگی را بررسی و بازطراحی کردم... شغل و منبع درآمد، فعالیت‌هایم در گروه آسمان، انجمن فارغ التحصیلان شریف، موسسه حامیان فردا، آموزش معلمان و مدیران مدارس، دوره‌های آموزشی‌ام در دانشگاه شریف، دفتر تالیف کتب درسی و مجلات رشد، وزارت آموزش و پرورش، مدرسه بچه‌ها، ارتباط‌های خانوادگی، و خیلی چیزهای دیگر...

با همسرم و بچه‌ها هم صحبت کردیم و کلیات طرحمان را نهایی کردیم... همان روز به دنبال خانه گشتیم... تا قبل از پایان شهریور، با پایتخت نشینی خداحافظی کردیم و در خانه‌ای در روستای آهکلان ساکن شدیم...

تجربه‌های این روزهایمان در آهکلان را در این کانال به اشتراک می‌گذارم: @ahakelan

t.me/systemsthinking