Forwarded from Deleted Account
📖سالی که گذشت،سالی که می آید...
🖋احسان شریف ثانوی
🔵
در انتهای سال و چند گام دیگر باقی مانده که سال جانکاه ۹۸ را پشت سر بگذاریم.در حالی که این روزها ذهنیت افکار عمومی و اقدامات عملی ساخت سیاسی تماما منعطف به پاندومی تمام عیار کروناست.مجال مغتنمی است که در این سطور به آسیب شناسی ساختاری_رفتاری ساخت سیاسی و ساخت اجتماعی مان در سالی که گذشت؛ بپردازیم.سالی که تکثر بحران ها و انباشت مساله ها شاید به زودی آن را نقطه ی عطفی در تاریخ معاصرمان کند.سالی که در ساحت ساخت سیاسی مان بزرگترین بحران انسداد سیاسی تمام عیاربود؛ و در ساحت ساخت اجتماعی مان هم دیالکتیکی از خشم و ناامیدی جمعی را به شکلی گسترده تر و فراگیر تر از قبل تجربهکردیم.در این یادداشت ابتدا آسیب شناسی ساختار سیاسی در سالی که گذشت را به زعم خود انجام خواهم داد.در مرحله ی بعد به بررسی کلان مساله های کانتکس اجتماعی خواهم پرداخت.سپس با مرور مصداقی رئوس اصلی اتفاق های سپری شده در سال ۹۸ از افق های ممکن و پیش بینی های محتمل برای سال ۹۹ از منظر خود سخن خواهم گفت.پیش فرض من برای طی این مسیر فرآیندی دیدن اتفاق ها نه فراورده نگری و تکیه بر زیربناها به جای توجه به روبناها خواهد بود.بنیاد های گفتمانی این تحلیل برآمده از گفتمان تحول خواهی و دموکراسی خواهی است.ایده ی پشتیبان این تحلیل شکلی از اصلاح طلبی جامعه محور ،با تاکید به اصلاح طلبی روشمند نه اصلاح طلبی هدفمند است. .... کلان راهبردهای آن نظر به گذار به دموکراسی و شکلی از سکولاریسم سیاسی به عنوان گذار اصلی مد نظر دارد...تاکتیک هایی که در این تحلیل محوریت دارند؛استوار بر اصول حفظ تمامیت ارضی،نفی خشونت و رادیکالیسم کور،رواداری در نظر ومدارای در عمل و باورمندی به کثرت گرایی سیاسی است....سازمان و نیروهایی که میتوانند از طی این مسیر و در دل این مکانیسم سیاسی و دینامیسم اجتماعی تعریف شوند؛گستره ای شامل از نیروهای تحول خواه است؛ که به شکل موقت برای گذار مدنظر به شکل جبهه ای در کنار هم فعالیت خواهند کرد با موضوعیت ایران به معنی عام،گسترده و فراگیرشبدون هیچ انحصار،تمامیت خواهی و حذفی.
🔵
با نگاهی دقیق و موشکافانه به وضعیت فعلی ساختار سیاسی میتوان آسیب شناسی دقیقی از خروجی عملکردی و به تبع آن انسداد سیاسی فعلی داشت.عملکردی که ریشه در شاکله بندی ساختاری ،ایدئولوژی پشتیبان،مسیرهای طی شده ی تاریخی و نمایندگی ها و عاملیت های اصلی دارد.با داشتن نگاهی تاریخی و بررسی دقیق روندی میتوان ترکیبی از بافتار شناسی عاملیت محور و ساختار محور را پیرامون مسیر طی شده ی ساخت سیاسی انجام داد.در حال حاضر به گمان من ساخت سیاسی ما با یک کلان مساله و دو ابر بحران اصلی روبروست.اتفاق های دو سال گذشته شیب تبدیل بودی این آسیب ها را به نمودهای قابل شناسایی و لمس به شدت بالا برده است.مساله ی اصلی ساخت سیاسی ما بحران ناکار آمدی است.بحران ناکار آمدی که خود علت مادر و بنیادین بسیاری از مساله ها و بحران های بعدی دو ساحت سیاسی_اقتصادی و ساحت اجتماعی_فرهنگی ماست.بحران ناکار آمدی که ریشه در بنیان های ساختاری فشل،کلان الگوهای انحصاری تولید و بازتوزیع قدرت ، سومدیریت و فقدان های سیستماتیک ، قدسی سازی و نگاه تئولوژیک به تمامی امور زمینی، چرخه ی معیوب و سیکل بسته ی رانتی در آمد و شد عاملیت ها ،اقتصاد غیر شفاف و تماما نفتی و....دارد.اینها رئوس عواملی هستند که هم زمانی آنها وضعیت بغرنج مساله ی ناکارآمدی فعلی ساخت سیاسی را رقم زده است.در فاز مشروعیت لازم برای ادامه حیات هر ساخت سیاسی وضعیت ما هنوز در فضای بحرانی قرار دارد.مشروعیت سیاسی از دل امکان های انتخابی اجتماعی و سهیم بودن خواست اکثریت بر تدوین استراتژی های کلان و به عبارت بهتر سرنوشت خودشان حاصل میشود.در حال حاضر وجوه انتخابی ساخت سیاسی ما در تضعیف شده ترین و بی اعتبار ترین وضعیت ممکن خود قرار دارند.وضعیتی که بخشی از آن ناشی از فقدان ها،خلا ها و انحصارهای ساختاری در وجوه انتخابی است.بخشی ریشه در الگوهای توزیع قدرت و سهم غیر قابل مقایسه وجوه انتصابی با وجوه انتخابی دارد.و بخشی هم ناشی از ضعف عملکردی عاملیت های انتخابی در این چند سال بوده است.
🖋احسان شریف ثانوی
🔵
در انتهای سال و چند گام دیگر باقی مانده که سال جانکاه ۹۸ را پشت سر بگذاریم.در حالی که این روزها ذهنیت افکار عمومی و اقدامات عملی ساخت سیاسی تماما منعطف به پاندومی تمام عیار کروناست.مجال مغتنمی است که در این سطور به آسیب شناسی ساختاری_رفتاری ساخت سیاسی و ساخت اجتماعی مان در سالی که گذشت؛ بپردازیم.سالی که تکثر بحران ها و انباشت مساله ها شاید به زودی آن را نقطه ی عطفی در تاریخ معاصرمان کند.سالی که در ساحت ساخت سیاسی مان بزرگترین بحران انسداد سیاسی تمام عیاربود؛ و در ساحت ساخت اجتماعی مان هم دیالکتیکی از خشم و ناامیدی جمعی را به شکلی گسترده تر و فراگیر تر از قبل تجربهکردیم.در این یادداشت ابتدا آسیب شناسی ساختار سیاسی در سالی که گذشت را به زعم خود انجام خواهم داد.در مرحله ی بعد به بررسی کلان مساله های کانتکس اجتماعی خواهم پرداخت.سپس با مرور مصداقی رئوس اصلی اتفاق های سپری شده در سال ۹۸ از افق های ممکن و پیش بینی های محتمل برای سال ۹۹ از منظر خود سخن خواهم گفت.پیش فرض من برای طی این مسیر فرآیندی دیدن اتفاق ها نه فراورده نگری و تکیه بر زیربناها به جای توجه به روبناها خواهد بود.بنیاد های گفتمانی این تحلیل برآمده از گفتمان تحول خواهی و دموکراسی خواهی است.ایده ی پشتیبان این تحلیل شکلی از اصلاح طلبی جامعه محور ،با تاکید به اصلاح طلبی روشمند نه اصلاح طلبی هدفمند است. .... کلان راهبردهای آن نظر به گذار به دموکراسی و شکلی از سکولاریسم سیاسی به عنوان گذار اصلی مد نظر دارد...تاکتیک هایی که در این تحلیل محوریت دارند؛استوار بر اصول حفظ تمامیت ارضی،نفی خشونت و رادیکالیسم کور،رواداری در نظر ومدارای در عمل و باورمندی به کثرت گرایی سیاسی است....سازمان و نیروهایی که میتوانند از طی این مسیر و در دل این مکانیسم سیاسی و دینامیسم اجتماعی تعریف شوند؛گستره ای شامل از نیروهای تحول خواه است؛ که به شکل موقت برای گذار مدنظر به شکل جبهه ای در کنار هم فعالیت خواهند کرد با موضوعیت ایران به معنی عام،گسترده و فراگیرشبدون هیچ انحصار،تمامیت خواهی و حذفی.
🔵
با نگاهی دقیق و موشکافانه به وضعیت فعلی ساختار سیاسی میتوان آسیب شناسی دقیقی از خروجی عملکردی و به تبع آن انسداد سیاسی فعلی داشت.عملکردی که ریشه در شاکله بندی ساختاری ،ایدئولوژی پشتیبان،مسیرهای طی شده ی تاریخی و نمایندگی ها و عاملیت های اصلی دارد.با داشتن نگاهی تاریخی و بررسی دقیق روندی میتوان ترکیبی از بافتار شناسی عاملیت محور و ساختار محور را پیرامون مسیر طی شده ی ساخت سیاسی انجام داد.در حال حاضر به گمان من ساخت سیاسی ما با یک کلان مساله و دو ابر بحران اصلی روبروست.اتفاق های دو سال گذشته شیب تبدیل بودی این آسیب ها را به نمودهای قابل شناسایی و لمس به شدت بالا برده است.مساله ی اصلی ساخت سیاسی ما بحران ناکار آمدی است.بحران ناکار آمدی که خود علت مادر و بنیادین بسیاری از مساله ها و بحران های بعدی دو ساحت سیاسی_اقتصادی و ساحت اجتماعی_فرهنگی ماست.بحران ناکار آمدی که ریشه در بنیان های ساختاری فشل،کلان الگوهای انحصاری تولید و بازتوزیع قدرت ، سومدیریت و فقدان های سیستماتیک ، قدسی سازی و نگاه تئولوژیک به تمامی امور زمینی، چرخه ی معیوب و سیکل بسته ی رانتی در آمد و شد عاملیت ها ،اقتصاد غیر شفاف و تماما نفتی و....دارد.اینها رئوس عواملی هستند که هم زمانی آنها وضعیت بغرنج مساله ی ناکارآمدی فعلی ساخت سیاسی را رقم زده است.در فاز مشروعیت لازم برای ادامه حیات هر ساخت سیاسی وضعیت ما هنوز در فضای بحرانی قرار دارد.مشروعیت سیاسی از دل امکان های انتخابی اجتماعی و سهیم بودن خواست اکثریت بر تدوین استراتژی های کلان و به عبارت بهتر سرنوشت خودشان حاصل میشود.در حال حاضر وجوه انتخابی ساخت سیاسی ما در تضعیف شده ترین و بی اعتبار ترین وضعیت ممکن خود قرار دارند.وضعیتی که بخشی از آن ناشی از فقدان ها،خلا ها و انحصارهای ساختاری در وجوه انتخابی است.بخشی ریشه در الگوهای توزیع قدرت و سهم غیر قابل مقایسه وجوه انتصابی با وجوه انتخابی دارد.و بخشی هم ناشی از ضعف عملکردی عاملیت های انتخابی در این چند سال بوده است.
Forwarded from راه سوم
🔴دکتر محسن رنانی، کارشناس توسعه: اعتراضات آبان ۹۸ مهمترین جنبش بعد از انقلاب بود
🔹️ بخش بزرگی از مردم ایران سالهاست که نسبت به امروز و آینده خود احساس ناامنی و ترس میکنند؛ ناامنی ناشی از خطر جنگ، از نوسانات اقتصادی، از بیثباتیهای سیاسی، از فساد، و از تصمیمات شتابزده و غیرعقلانی. آنان همین امروز هم در ترسی فروخورده از حال و آینده قرار دارند و عرصه چنان بر آنان تنگ گرفته شده است که حتی از «ابراز ترس خود» نیز میترسند.
🔹️خشم فروخورده سالهای پیدرپی به نفرت تبدیل شده است.
تنها یک جرقه کافی است که به یک انفجار هیجانی خشونتبار اجتماعی بینجامد. فرقی نمیکند این جرقه میتواند افزایش قیمت بنزین باشد، یا سقوط هواپیما، یا هر چیز دیگر.
🔹️از سوی دیگر، در حوادثی مثل اعتراضات آبانماه، انفجار خشم فروخورده جامعه، باعث ایجاد ترس ناسازگار در نهادهای امنیتی و مقامات سیاسی میشود که در چرخهای مشابه، تبدیل به خشم متقابل میشود. در نتیجه مطالبات مردم با اقدامات سرکوبگرانه حکومت مواجه شده و عمدا یا سهوا مجددا باعث تشدید خشم ناسازگار در مردم می شود.
🔹️در هر صورت، اعتراضات آبان ۹۸ اولین جنبش پس از انقلاب نبود اما مهترین بود. مهم بود، چرا که صدای بلندی بود از ریزش مهمترین پایگاه اجتماعی حکومت، یعنی مستضعفان.
🔹️اگر در اعتراضات ۷۸ و ۸۸ پایگاه اجتماعی حکومت در میان طبقات متوسط شهری و متوسط فرهنگی تخریب شد و در اعتراضات ۹۶ پایگاه اجتماعی حکومت در میان طبقات متوسط سنتی یعنی اصناف و بازاریان تضعیف شد، در اعتراضات آبان ۹۸ طبقات پاییندست و کمبضاعت که بخشی اعظمی از پایگاه اجتماعی حکومت بود سرکوب شد و رابطه ذهنی و عاطفیاش با نظام سیاسی فروریخت.
🔹️و البته فرصتها بود تا با یک عذرخواهی، با یک همدلی، با یک همراهی و حتی شنیدنی، جامعه را از دست نداد. اما از دست داد، چرا که اعتراض مدنی را به رسمیت نشناخت. نتیجه این شد که ساخت سیاسی علیرغم شکافهای فراوان در خود، اینبار در مقابل ساخت اجتماعی به شکلی یکپارچه بر استفاده از قوه قهریه و سرکوب دست گذاشت.
🔹️کلیت حکومت در یک طرف قرار گرفت و جامعه در یک طرف. تداوم تقابل حکومت و جامعه تنها از دریچه سرکوب تجلی خواهد یافت و البته روز به روز شدیدتر خواهد شد. اما سرکوب تا چه زمانی استمرار خواهد داشت؟
🔹️سرکوبِ موفق و پایدار، دست کم نیازمند یکی از این سه شرط است:
- حمایت جدی و گسترده خارجی،
- حمایت جدی و فراگیر داخلی،
- وجود منابع انسانی و مالی کافی برای تضمین تداوم بلندمدت سرکوب
اما اکنون هیچکدام از این شرایط برای حکومت مهیا نیست.
🔹️روزهای اعتراض محدود بود و زود گذشت اما جامعه را لرزانید، روشنفکران هم لرزیدند. چرا که تمامی سالهای پس از انقلاب هیچ اعتراضی به این گستردگی، با این سرعت، به این حد از خشونت و با این ساختار سنی پایین شکل نگرفته بود.
منبع: نشریه اندیشه پویا
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
🔹️ بخش بزرگی از مردم ایران سالهاست که نسبت به امروز و آینده خود احساس ناامنی و ترس میکنند؛ ناامنی ناشی از خطر جنگ، از نوسانات اقتصادی، از بیثباتیهای سیاسی، از فساد، و از تصمیمات شتابزده و غیرعقلانی. آنان همین امروز هم در ترسی فروخورده از حال و آینده قرار دارند و عرصه چنان بر آنان تنگ گرفته شده است که حتی از «ابراز ترس خود» نیز میترسند.
🔹️خشم فروخورده سالهای پیدرپی به نفرت تبدیل شده است.
تنها یک جرقه کافی است که به یک انفجار هیجانی خشونتبار اجتماعی بینجامد. فرقی نمیکند این جرقه میتواند افزایش قیمت بنزین باشد، یا سقوط هواپیما، یا هر چیز دیگر.
🔹️از سوی دیگر، در حوادثی مثل اعتراضات آبانماه، انفجار خشم فروخورده جامعه، باعث ایجاد ترس ناسازگار در نهادهای امنیتی و مقامات سیاسی میشود که در چرخهای مشابه، تبدیل به خشم متقابل میشود. در نتیجه مطالبات مردم با اقدامات سرکوبگرانه حکومت مواجه شده و عمدا یا سهوا مجددا باعث تشدید خشم ناسازگار در مردم می شود.
🔹️در هر صورت، اعتراضات آبان ۹۸ اولین جنبش پس از انقلاب نبود اما مهترین بود. مهم بود، چرا که صدای بلندی بود از ریزش مهمترین پایگاه اجتماعی حکومت، یعنی مستضعفان.
🔹️اگر در اعتراضات ۷۸ و ۸۸ پایگاه اجتماعی حکومت در میان طبقات متوسط شهری و متوسط فرهنگی تخریب شد و در اعتراضات ۹۶ پایگاه اجتماعی حکومت در میان طبقات متوسط سنتی یعنی اصناف و بازاریان تضعیف شد، در اعتراضات آبان ۹۸ طبقات پاییندست و کمبضاعت که بخشی اعظمی از پایگاه اجتماعی حکومت بود سرکوب شد و رابطه ذهنی و عاطفیاش با نظام سیاسی فروریخت.
🔹️و البته فرصتها بود تا با یک عذرخواهی، با یک همدلی، با یک همراهی و حتی شنیدنی، جامعه را از دست نداد. اما از دست داد، چرا که اعتراض مدنی را به رسمیت نشناخت. نتیجه این شد که ساخت سیاسی علیرغم شکافهای فراوان در خود، اینبار در مقابل ساخت اجتماعی به شکلی یکپارچه بر استفاده از قوه قهریه و سرکوب دست گذاشت.
🔹️کلیت حکومت در یک طرف قرار گرفت و جامعه در یک طرف. تداوم تقابل حکومت و جامعه تنها از دریچه سرکوب تجلی خواهد یافت و البته روز به روز شدیدتر خواهد شد. اما سرکوب تا چه زمانی استمرار خواهد داشت؟
🔹️سرکوبِ موفق و پایدار، دست کم نیازمند یکی از این سه شرط است:
- حمایت جدی و گسترده خارجی،
- حمایت جدی و فراگیر داخلی،
- وجود منابع انسانی و مالی کافی برای تضمین تداوم بلندمدت سرکوب
اما اکنون هیچکدام از این شرایط برای حکومت مهیا نیست.
🔹️روزهای اعتراض محدود بود و زود گذشت اما جامعه را لرزانید، روشنفکران هم لرزیدند. چرا که تمامی سالهای پس از انقلاب هیچ اعتراضی به این گستردگی، با این سرعت، به این حد از خشونت و با این ساختار سنی پایین شکل نگرفته بود.
منبع: نشریه اندیشه پویا
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
نامه انگلس به مارکس درباره زبان و ادبیات فارسی
به عقیده ی من فارسی [میتواند] زبان جهانی باشد.
« چند هفته ایست که در پهنه ای ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده ام. از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام. آنچه تاکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبان های سامی است و از سوی دیگر وسعت غیرقابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهار هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته.
برعکس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت. اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج، شش حرف تقریبًا یک صدا تلفظ می شوند و ِاعراب نیز روی کلمه ها گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد با این حال قول می دهم که در ۴٨ ساعت دستور زبان فارسی را فرا بگیرم.
این هم به دلیل لجبازی با آقای «پیپر» 1 اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی درنظر گرفتهام حداکثر سه هفته است، حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذعان میکنم که او در زمینهی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.
برای آقای وایتلینگ۲ بسیار متأسفم که فارسی نمیداند زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت "میتوانست آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد " به عقیده ی من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی واسطه و با واسطه وجود ندارد.
در ضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد که مپرس . اما «سر ویلیام جونز»۳ با عشق وافری کلمات زشت و رکیک را در اشعار حافظ به کار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد
در کتاب«poesis asiaticae commentaras» نقل کرده و به شعر یونانی درآورده است.
جالب اینجاست که او ترجمه همان کتابش را به زبان لاتین، ماورا وقاحت و پر از سخنان زشت و رکیک خوانده و رعایت نکردن عفت کلام دانسته.بدون شک دومین جلد از مجموعه آثار جونز در مورد اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرمکننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی به لعنت ابلیس هم نمیارزد.
۱-ویلهلم پیپر: از دوستان مارکس
۲-ویلهلم واتلینگ: کمونیست و از دوستان مارکس که به دنبال یک زبان جهانی بود و برای این منظور زبان آلمانی را پیشنهاد داد اما به شرطی که مفعول بی واسطه و باواسطه از دستور زبان آن حذف شود.
۳-سر ویلیام جونز: اولین مترجم دیوان حافظ به انگلیسی
نقل از سایت مورخان
https://news.1rj.ru/str/thirdpower
به عقیده ی من فارسی [میتواند] زبان جهانی باشد.
« چند هفته ایست که در پهنه ای ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده ام. از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام. آنچه تاکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبان های سامی است و از سوی دیگر وسعت غیرقابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهار هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته.
برعکس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت. اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج، شش حرف تقریبًا یک صدا تلفظ می شوند و ِاعراب نیز روی کلمه ها گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد با این حال قول می دهم که در ۴٨ ساعت دستور زبان فارسی را فرا بگیرم.
این هم به دلیل لجبازی با آقای «پیپر» 1 اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی درنظر گرفتهام حداکثر سه هفته است، حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذعان میکنم که او در زمینهی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.
برای آقای وایتلینگ۲ بسیار متأسفم که فارسی نمیداند زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت "میتوانست آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد " به عقیده ی من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی واسطه و با واسطه وجود ندارد.
در ضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد که مپرس . اما «سر ویلیام جونز»۳ با عشق وافری کلمات زشت و رکیک را در اشعار حافظ به کار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد
در کتاب«poesis asiaticae commentaras» نقل کرده و به شعر یونانی درآورده است.
جالب اینجاست که او ترجمه همان کتابش را به زبان لاتین، ماورا وقاحت و پر از سخنان زشت و رکیک خوانده و رعایت نکردن عفت کلام دانسته.بدون شک دومین جلد از مجموعه آثار جونز در مورد اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرمکننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی به لعنت ابلیس هم نمیارزد.
۱-ویلهلم پیپر: از دوستان مارکس
۲-ویلهلم واتلینگ: کمونیست و از دوستان مارکس که به دنبال یک زبان جهانی بود و برای این منظور زبان آلمانی را پیشنهاد داد اما به شرطی که مفعول بی واسطه و باواسطه از دستور زبان آن حذف شود.
۳-سر ویلیام جونز: اولین مترجم دیوان حافظ به انگلیسی
نقل از سایت مورخان
https://news.1rj.ru/str/thirdpower
Telegram
گفتمان جريان سوم
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Forwarded from سازمان مردم نهاد طموزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسطوره های نامرئی🎖️
زمانی که اسم «کارگر» را میشنویم، بسیاری از ما تنها لباسهایی چروکیده، چهرههایی خسته و دستانی پر از رنج در ذهنمان تداعی میشود و فراموش میکنیم که این اسم، چقدر معنا و مفهوم و ایستادگی در خود دارد. اکثرمان نمیدانیم روز کارگر چه روزیست و اگر بدانیم هم، نهایت واکنشمان لبخندی لحظه ای به نخستین کارگری که میبینیم و سپس فراموشیست. بگذارید لحظه ای به گذشته بنگریم؛ به نخستین روز از ماه می سال ۱۸۸۶. کارگران در ایالت متحده در اعتراض به ۱۴ ساعت کار در روز دست به اعتصاب زدند و خواستار کاهش آن به ۸ ساعت شدند. اعتصابها ادامه داشت تا در روز ۴ می، پلیس در شیکاگو به روی معترضان آتش گشود و این حادثه منجر به مرگ دهها نفر، زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نفر،دستگیری ۸ نفر و اعدام ۴ تن از آنها شد. پس از این واقعه، دهها سال است که این روز در کشورهای مختلف با تجمعات و قرائت بیانههایی در حمایت از حقوق کارگران از طرف احزاب مختلف همراه است. نام کارگر، حتی اگر با رنج، باید با بزرگی و کرامت همراه باشد؛ چون هیچ کلمه ای نمیتواند انسانیت و آرامش در چشمان خستهی آنها را به قلم بکشد.
روز کارگر، فرخنده و پایدار باد.
🖋 یوسف محمدی
زمانی که اسم «کارگر» را میشنویم، بسیاری از ما تنها لباسهایی چروکیده، چهرههایی خسته و دستانی پر از رنج در ذهنمان تداعی میشود و فراموش میکنیم که این اسم، چقدر معنا و مفهوم و ایستادگی در خود دارد. اکثرمان نمیدانیم روز کارگر چه روزیست و اگر بدانیم هم، نهایت واکنشمان لبخندی لحظه ای به نخستین کارگری که میبینیم و سپس فراموشیست. بگذارید لحظه ای به گذشته بنگریم؛ به نخستین روز از ماه می سال ۱۸۸۶. کارگران در ایالت متحده در اعتراض به ۱۴ ساعت کار در روز دست به اعتصاب زدند و خواستار کاهش آن به ۸ ساعت شدند. اعتصابها ادامه داشت تا در روز ۴ می، پلیس در شیکاگو به روی معترضان آتش گشود و این حادثه منجر به مرگ دهها نفر، زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نفر،دستگیری ۸ نفر و اعدام ۴ تن از آنها شد. پس از این واقعه، دهها سال است که این روز در کشورهای مختلف با تجمعات و قرائت بیانههایی در حمایت از حقوق کارگران از طرف احزاب مختلف همراه است. نام کارگر، حتی اگر با رنج، باید با بزرگی و کرامت همراه باشد؛ چون هیچ کلمه ای نمیتواند انسانیت و آرامش در چشمان خستهی آنها را به قلم بکشد.
روز کارگر، فرخنده و پایدار باد.
🖋 یوسف محمدی
Forwarded from سازمان مردم نهاد طموزی
معلم یا ماشه توسعه؟
در سطح جهان روز ۵ اکتبر به پیشنهاد یونسکو به عنوان روز معلم نامگذاری شد اما در کشور ما داستان متفاوتی دارد. این داستان به سال ۱۳۴۰ برمیگردد؛ در روز ۱۲ اردیبهشت آن سال، معلمی به نام دکتر ابولحسن خانعلی در تجمع اعتراض آمیز معلمان در میدان بهارستان و مقابل مجلس، هدف اصابت گلوله قرار گرفت. مقصود از این تجمع، درخواست افزایش حقوق معلمان بود.
بعد از انقلاب هم، با ترور استاد مرتضی مطهری در روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ به دست گروه«فرقان»، ۱۲ اردیبهشت به احترام ایشان مجددا با یک روز تاخیر، روز معلم نام گرفت.📚
ذات آموزش دادن با الگو بودن و رهبریت فکری همسان است و این عزیزان، الگو و پرورشدهنده نسل جدیدی هستند که میتوانند در آینده با زمین و طبیعت مهربانتر باشند. آموزش دادن درست مثل تاثیر گذاشتن بر یک زندگی برای همیشه است؛ تاثیری که میتواند به کلمه ی «انسان» معنایی دوباره ببخشد، معنایی که دوستدار محیط زیست هم خواهد بود.
🖋 یوسف محمدی
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
در سطح جهان روز ۵ اکتبر به پیشنهاد یونسکو به عنوان روز معلم نامگذاری شد اما در کشور ما داستان متفاوتی دارد. این داستان به سال ۱۳۴۰ برمیگردد؛ در روز ۱۲ اردیبهشت آن سال، معلمی به نام دکتر ابولحسن خانعلی در تجمع اعتراض آمیز معلمان در میدان بهارستان و مقابل مجلس، هدف اصابت گلوله قرار گرفت. مقصود از این تجمع، درخواست افزایش حقوق معلمان بود.
بعد از انقلاب هم، با ترور استاد مرتضی مطهری در روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ به دست گروه«فرقان»، ۱۲ اردیبهشت به احترام ایشان مجددا با یک روز تاخیر، روز معلم نام گرفت.📚
ذات آموزش دادن با الگو بودن و رهبریت فکری همسان است و این عزیزان، الگو و پرورشدهنده نسل جدیدی هستند که میتوانند در آینده با زمین و طبیعت مهربانتر باشند. آموزش دادن درست مثل تاثیر گذاشتن بر یک زندگی برای همیشه است؛ تاثیری که میتواند به کلمه ی «انسان» معنایی دوباره ببخشد، معنایی که دوستدار محیط زیست هم خواهد بود.
🖋 یوسف محمدی
🌱🌱🌱
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
Forwarded from جمهورى سوم
جنبش مقاومت فرهنگی چپ نوی مسلمان از منظر دکتر تاجیک
✍چندی پیش از جنبش مقاومت فرهنگی چپ نوی مسلمان برای خروج از بن بست سیاسی دو جناح چپ و راست الیگارشی نوشتم (اینجا). امروز دکتر تاجیک در مصاحبهای ویژگیهای این جنبش را به خوبی توصیف کرده است:
🔴دکتر محمدرضا تاجیک: جریان پسا اصلاح طلبی در راه است
جریان رسمی و اسمی اصلاحطلبی را سنگینپاتر و سترونتر از آن میدانم که کارگزار تغییر تاریخ اکنون خود و جامعه شود و جریان در راه را موضوع اراده معطوف به آگاهی و آفرینش خود قرار دهد. بنابراین معتقدم جریانی در راه است: جریانی «پسااصلاحطلبی». از «پسا» مرادم هم «گسستن از»، هم «تداوم و استمرار» و هم «در تقابل با»، «متفاوت از و متفاوت با»، «در واکنش به»، «فراسو»، «مابعد»، «گسست» و «پیوست» است. مشخصتر بگویم؛ جریان در راه اگرچه کماکان از گوهره و درونمایه و سویهای غیررادیکال (مدنی یا اصلاحی) برخوردار خواهد بود، اما در فصل و فاصله از اصلاحطلبی «واقعا موجود» تعریف و تدوین میشود، اگرچه هویت خود را کاملا «بر قدرت» تعریف نمیکند، اما تلاش میکند سویه «بر قدرتی» خود را برجستهتر نماید، اگرچه کماکان به کنشگری در عرصه سیاست ادامه خواهد داد، اما در هیبت و صورت یک کنشگر فرهنگی، اجتماعی، هنری و زیباشناختی نیز، نمایشی پررنگ دارد، اگرچه از نوعی باهمبودگی و سامان جمعی برخوردار است، اما این سامان نه در قالب حزب بلکه عمدتا در قاب یک پارتاژ - هم مشترک بودن و هم سهیم بودن. یا با-هم-بودن، در-هم-نبودن - و یک کمونیتاس – باهمبودگی براساس قسمی وظیفه یا دِین – سامان مییابد، اگرچه از زبان و خوبگان پوپولیستی (در معنای قدیم آن) برخوردار نیست، اما گرایش گستردهتر و عمیقتری با تودههای مردم دارد، اگرچه نگاه و بصیرتی جهانی دارد، اما از نوعی تمایلات ناسیونالیستی نیز برخوردار است، اگرچه مفاهیمی همچون دموکراسی و آزادی و پلورالیسم دقایق گفتمانی آن هستند، اما دقایق انضمامی و ناظر بر زندگی روزمره و عدالت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و قومیتی و جنسیتی از برجستگی بیشتری برخوردارند.
منبع
✍چندی پیش از جنبش مقاومت فرهنگی چپ نوی مسلمان برای خروج از بن بست سیاسی دو جناح چپ و راست الیگارشی نوشتم (اینجا). امروز دکتر تاجیک در مصاحبهای ویژگیهای این جنبش را به خوبی توصیف کرده است:
🔴دکتر محمدرضا تاجیک: جریان پسا اصلاح طلبی در راه است
جریان رسمی و اسمی اصلاحطلبی را سنگینپاتر و سترونتر از آن میدانم که کارگزار تغییر تاریخ اکنون خود و جامعه شود و جریان در راه را موضوع اراده معطوف به آگاهی و آفرینش خود قرار دهد. بنابراین معتقدم جریانی در راه است: جریانی «پسااصلاحطلبی». از «پسا» مرادم هم «گسستن از»، هم «تداوم و استمرار» و هم «در تقابل با»، «متفاوت از و متفاوت با»، «در واکنش به»، «فراسو»، «مابعد»، «گسست» و «پیوست» است. مشخصتر بگویم؛ جریان در راه اگرچه کماکان از گوهره و درونمایه و سویهای غیررادیکال (مدنی یا اصلاحی) برخوردار خواهد بود، اما در فصل و فاصله از اصلاحطلبی «واقعا موجود» تعریف و تدوین میشود، اگرچه هویت خود را کاملا «بر قدرت» تعریف نمیکند، اما تلاش میکند سویه «بر قدرتی» خود را برجستهتر نماید، اگرچه کماکان به کنشگری در عرصه سیاست ادامه خواهد داد، اما در هیبت و صورت یک کنشگر فرهنگی، اجتماعی، هنری و زیباشناختی نیز، نمایشی پررنگ دارد، اگرچه از نوعی باهمبودگی و سامان جمعی برخوردار است، اما این سامان نه در قالب حزب بلکه عمدتا در قاب یک پارتاژ - هم مشترک بودن و هم سهیم بودن. یا با-هم-بودن، در-هم-نبودن - و یک کمونیتاس – باهمبودگی براساس قسمی وظیفه یا دِین – سامان مییابد، اگرچه از زبان و خوبگان پوپولیستی (در معنای قدیم آن) برخوردار نیست، اما گرایش گستردهتر و عمیقتری با تودههای مردم دارد، اگرچه نگاه و بصیرتی جهانی دارد، اما از نوعی تمایلات ناسیونالیستی نیز برخوردار است، اگرچه مفاهیمی همچون دموکراسی و آزادی و پلورالیسم دقایق گفتمانی آن هستند، اما دقایق انضمامی و ناظر بر زندگی روزمره و عدالت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و قومیتی و جنسیتی از برجستگی بیشتری برخوردارند.
منبع
Telegram
جمهورى سوم
مقاومت فرهنگی: دستور کار تازهای برای جنبش چپ نوی مسلمان در جمهوری سوم
🔴جمهوری دومِ اصولگرایان و اصلاحطلبان در یک کلام رقابت دو لویاتان اقتدارگرای دینی و سکولار با یکدیگر بود و به رغم همه تلاشهایی که انجام شد، اراده غالب در دهه نود نشان داد که جمهوری سوم…
🔴جمهوری دومِ اصولگرایان و اصلاحطلبان در یک کلام رقابت دو لویاتان اقتدارگرای دینی و سکولار با یکدیگر بود و به رغم همه تلاشهایی که انجام شد، اراده غالب در دهه نود نشان داد که جمهوری سوم…
Forwarded from عدالتخانه
💢 تتلو و رائفی پور دو روی یک سکه!
(جامعه ی فاقد معنی)
✍️ یاسر عرب
🔹 در ظاهر هیچ شباهتی به هم ندارند. تتلو را عرف عمومی ما آدمی ضد ارزش می پندارد و رائفی پور را انسانی ارزشی. آن یکی مشغول ترغیب جوانان به کشیدن مواد و گشودنِ در جهنم و این یکی مشمول تشویق به شهادت و فتح باب بهشت.صدا و سیما آن یکی را ته ضالین می داند و این یکی را صدر پاکین. با نگاهی دقیق تر اما بین این دو فرد شباهت هایی نیز یافت می شود.
🔹 کهن الگوی ایرانی قهرمان و ابر قهرمان است. شخصیت برساختی هر دو بزرگوار در همین بستر مقبول می افتد. رائفی پور، انکار دارد که دست پرورده ی ساختارهای شبه بروکراتیک فعلی است. (با اسم رمز انقلابی/ جهادی) و تتلو اصرار دارد مرزهای فرهنگی حاکم را به رسمیت نشناسد. هر دو، کاراکتر «دانای کل» را یدک می کشند، و هر دو در مورد آدمیان به شکل توده ای قابلِ اعمالِ قدرت سخن می گویند.
🔹 #شهوت_طاوسی (ابداع مرحوم فردید) به ما وام می دهد. هستی هر دو در زیستی نمایشی معنی میابد. آنها برای استمرار در ذهن مخاطب نیازمند #مصرف_تمایزی_کلمات هستند. تتلو برای این مصرف از واژه های شنیع استفاده می کند و رائفی پور از سخنان بدیع! این نوع از مصرف شذوذات (سخنان نادر) البته انتخابی زیرکانه و پاسخ به نیاز مخاطب است. همچنان که می دانید در زندگی روزمره پناه بردن به مواد مخدر، انواع افیون و موسیقی وهم آلود راه فراری از رئالیته دردناک و واقعیت خسته کننده اطراف است و اما در میان افرادی که دارای دین عرفی هستند،درگیر شدن با جن، شیطان،و لاکتاب باز کردن از جمله راه هایی است که با رسیدن به بن بست تعقل رخ می دهد. در این میان تنها شیوه ی پناه دادنِ مخاطب شان به وهم است که تفاوت دارد.
🔹 امروزه بازتولید وَهم و تشنگی چَشم، دو اختلال فراگیر اجتماعی هستند که در میان نوجوانان شیوع بیشتری دارند. تینیجریسم و بلاتکلیفی نوجوانان وقتی با حکمرانی بد و ناکار آمدی فرهنگی ادغام شود، زمینه بروز بلاتکلیفی و رفتارهای هیجانی بیش از پیش مهیا می شود. با نگاهی به طرفداران این دو فرد و ادبیات آنها در دفاع از «مراد» خویش تراکنش رفتارهای اکستریم به وضوح قابل مشاهده است. نتیجه ی این تراکنش های تکانه ای دوپینگ «کیش شخصیت» در هر دو فرد است. آنها هر بار مجبورند با دوز بالاتری از گفتار و رفتار غیر معمول مخاطب خود را در هیجان پارتی دچار ترافیک ذهنی کنند. همین بازتولید هیجان، رفتارهای تقابلیِ حاکمان و محکومان را بیش از پیش تکانه ای می کند. در نتیجه باز با کم رنگ تر شدن چرخه عقلانیت، زیست هیجانی ضریب بیشتری می گیرد. در ادبیات فارسی داستان ضحاک مار به دوش که برای بقای حیات خویش نیاز به مغز (بخوانید تسخیر ذهنی) جوانان داشت نمونه ی نمادین این مصرف ذهن و واله گیِ پیروان است.
🔹 دستور کار هر دو بزرگوار شباهت بسیاری به هم دارد. از برترین تاکیدات اخلاقی «بنده نگرفتن و بنده نشدن» است. در این تجویز حکمتی نهفته است. آنکه می تواند افراد خالی ذهن را به بندگی بگیرد اتفاقا خود زمینه های بیشتری برای در بند شدن دارد. به زبان دیگر وجه تشابه دیگر این دو فرد اگر برای حصیر بافان «بازیچه کردن» مخاطب کم اطلاع است، برای حریر بافان (که دقت بیشتر دارند) «بازیچه شدن توسط نهادهای امنیتی» است. هر دو چون مایل به «بازی» در زمین «قدرت» هستند به ناچار تن به قواعدی می دهند که زمین بازی برای آنها طراحی می کند. اینگونه است که می بینیم به وقت لزوم تتلو در پاویون فرودگاه چون مترسکی کنار جناب رئیسی جاسازی می شود و از او عکس می گیرند و رائفی پور را چون عروسکی در برنامه جهان آرا جانمایی می نمایند و فیلم می گیرند!
🔹 ثمره ی گفتمان هر دو بزرگوار، تولید «ستیز با دیگری» است و در نتیجه این رویکرد «قطبی ساختن جامعه» و «لشگر کشی های مجازی» را می توان نام برد. اما همه ی اینها در مقابل تولید «ابر مرد» هیچ است. تولید اصلی این بزرگواران در واقع شخصیت خودشان است. آدمهایی صاحب نظر در همه امور، شبه کاریزماتیک و با اعتماد به نفس بالا. در بنان رائفی پور «غرب غلط کرده» و در بیان تتلو «آخوندها غلط کردند»...منطق معمول و عرف مرسوم در گفتمان هر دو بزرگوار پشیزی نمیارزد و می توان هر لحظه آنرا به سخره گرفت. آموزه ی آنها «رشد سر خود و غیر پلکانی» است! تتلو درباره ی فلان هنرمند، و رائفی پور در مورد بهمان استاد دانشگاه، که با ممارست رشد کرده، به سادگی دهان باز کرده و استفراغات ذهنی خود را روی مخاطب شتک می کنند. البته که این دهان دریده گی برای جمعیت جوان و سرخورده، سرکوب شده ی ایرانی جذاب هم هست. حال چه فرقی دارد؟ تتلو در چتر حمایت ترکیه باشد و یا رائفی پور در چتر حمایت نهادی امنیتی؟ (وقتی توان اش هست به لجن بکش!) اینگونه است که تخریب «دیگری» هر گونه وسیله ای را در چشم پیروان این دو توجیه می کند و حاضرند با زشت ترین ادبیات منتقدین آنها را به ناسزا بکشند.
(جامعه ی فاقد معنی)
✍️ یاسر عرب
🔹 در ظاهر هیچ شباهتی به هم ندارند. تتلو را عرف عمومی ما آدمی ضد ارزش می پندارد و رائفی پور را انسانی ارزشی. آن یکی مشغول ترغیب جوانان به کشیدن مواد و گشودنِ در جهنم و این یکی مشمول تشویق به شهادت و فتح باب بهشت.صدا و سیما آن یکی را ته ضالین می داند و این یکی را صدر پاکین. با نگاهی دقیق تر اما بین این دو فرد شباهت هایی نیز یافت می شود.
🔹 کهن الگوی ایرانی قهرمان و ابر قهرمان است. شخصیت برساختی هر دو بزرگوار در همین بستر مقبول می افتد. رائفی پور، انکار دارد که دست پرورده ی ساختارهای شبه بروکراتیک فعلی است. (با اسم رمز انقلابی/ جهادی) و تتلو اصرار دارد مرزهای فرهنگی حاکم را به رسمیت نشناسد. هر دو، کاراکتر «دانای کل» را یدک می کشند، و هر دو در مورد آدمیان به شکل توده ای قابلِ اعمالِ قدرت سخن می گویند.
🔹 #شهوت_طاوسی (ابداع مرحوم فردید) به ما وام می دهد. هستی هر دو در زیستی نمایشی معنی میابد. آنها برای استمرار در ذهن مخاطب نیازمند #مصرف_تمایزی_کلمات هستند. تتلو برای این مصرف از واژه های شنیع استفاده می کند و رائفی پور از سخنان بدیع! این نوع از مصرف شذوذات (سخنان نادر) البته انتخابی زیرکانه و پاسخ به نیاز مخاطب است. همچنان که می دانید در زندگی روزمره پناه بردن به مواد مخدر، انواع افیون و موسیقی وهم آلود راه فراری از رئالیته دردناک و واقعیت خسته کننده اطراف است و اما در میان افرادی که دارای دین عرفی هستند،درگیر شدن با جن، شیطان،و لاکتاب باز کردن از جمله راه هایی است که با رسیدن به بن بست تعقل رخ می دهد. در این میان تنها شیوه ی پناه دادنِ مخاطب شان به وهم است که تفاوت دارد.
🔹 امروزه بازتولید وَهم و تشنگی چَشم، دو اختلال فراگیر اجتماعی هستند که در میان نوجوانان شیوع بیشتری دارند. تینیجریسم و بلاتکلیفی نوجوانان وقتی با حکمرانی بد و ناکار آمدی فرهنگی ادغام شود، زمینه بروز بلاتکلیفی و رفتارهای هیجانی بیش از پیش مهیا می شود. با نگاهی به طرفداران این دو فرد و ادبیات آنها در دفاع از «مراد» خویش تراکنش رفتارهای اکستریم به وضوح قابل مشاهده است. نتیجه ی این تراکنش های تکانه ای دوپینگ «کیش شخصیت» در هر دو فرد است. آنها هر بار مجبورند با دوز بالاتری از گفتار و رفتار غیر معمول مخاطب خود را در هیجان پارتی دچار ترافیک ذهنی کنند. همین بازتولید هیجان، رفتارهای تقابلیِ حاکمان و محکومان را بیش از پیش تکانه ای می کند. در نتیجه باز با کم رنگ تر شدن چرخه عقلانیت، زیست هیجانی ضریب بیشتری می گیرد. در ادبیات فارسی داستان ضحاک مار به دوش که برای بقای حیات خویش نیاز به مغز (بخوانید تسخیر ذهنی) جوانان داشت نمونه ی نمادین این مصرف ذهن و واله گیِ پیروان است.
🔹 دستور کار هر دو بزرگوار شباهت بسیاری به هم دارد. از برترین تاکیدات اخلاقی «بنده نگرفتن و بنده نشدن» است. در این تجویز حکمتی نهفته است. آنکه می تواند افراد خالی ذهن را به بندگی بگیرد اتفاقا خود زمینه های بیشتری برای در بند شدن دارد. به زبان دیگر وجه تشابه دیگر این دو فرد اگر برای حصیر بافان «بازیچه کردن» مخاطب کم اطلاع است، برای حریر بافان (که دقت بیشتر دارند) «بازیچه شدن توسط نهادهای امنیتی» است. هر دو چون مایل به «بازی» در زمین «قدرت» هستند به ناچار تن به قواعدی می دهند که زمین بازی برای آنها طراحی می کند. اینگونه است که می بینیم به وقت لزوم تتلو در پاویون فرودگاه چون مترسکی کنار جناب رئیسی جاسازی می شود و از او عکس می گیرند و رائفی پور را چون عروسکی در برنامه جهان آرا جانمایی می نمایند و فیلم می گیرند!
🔹 ثمره ی گفتمان هر دو بزرگوار، تولید «ستیز با دیگری» است و در نتیجه این رویکرد «قطبی ساختن جامعه» و «لشگر کشی های مجازی» را می توان نام برد. اما همه ی اینها در مقابل تولید «ابر مرد» هیچ است. تولید اصلی این بزرگواران در واقع شخصیت خودشان است. آدمهایی صاحب نظر در همه امور، شبه کاریزماتیک و با اعتماد به نفس بالا. در بنان رائفی پور «غرب غلط کرده» و در بیان تتلو «آخوندها غلط کردند»...منطق معمول و عرف مرسوم در گفتمان هر دو بزرگوار پشیزی نمیارزد و می توان هر لحظه آنرا به سخره گرفت. آموزه ی آنها «رشد سر خود و غیر پلکانی» است! تتلو درباره ی فلان هنرمند، و رائفی پور در مورد بهمان استاد دانشگاه، که با ممارست رشد کرده، به سادگی دهان باز کرده و استفراغات ذهنی خود را روی مخاطب شتک می کنند. البته که این دهان دریده گی برای جمعیت جوان و سرخورده، سرکوب شده ی ایرانی جذاب هم هست. حال چه فرقی دارد؟ تتلو در چتر حمایت ترکیه باشد و یا رائفی پور در چتر حمایت نهادی امنیتی؟ (وقتی توان اش هست به لجن بکش!) اینگونه است که تخریب «دیگری» هر گونه وسیله ای را در چشم پیروان این دو توجیه می کند و حاضرند با زشت ترین ادبیات منتقدین آنها را به ناسزا بکشند.
Telegram
شبان (یاسر عرب)
تتلو و رائفی پور دو روی یک سکه!
(جامعه ی فاقد معنی)
✍️یاسر عرب
✅در ظاهر هیچ شباهتی به هم ندارند. تتلو را عرف عمومی ما آدمی ضد ارزش می پندارد و رائفی پور را انسانی ارزشی. آن یکی مشغول ترغیب جوانان به کشیدن مواد و گشودنِ در جهنم و این یکی مشمول تشویق به شهادت…
(جامعه ی فاقد معنی)
✍️یاسر عرب
✅در ظاهر هیچ شباهتی به هم ندارند. تتلو را عرف عمومی ما آدمی ضد ارزش می پندارد و رائفی پور را انسانی ارزشی. آن یکی مشغول ترغیب جوانان به کشیدن مواد و گشودنِ در جهنم و این یکی مشمول تشویق به شهادت…
Forwarded from راه سوم
🔴زیباکلام: هم شاهپرستها، هم حزباللهیها میخواهند سر به تن من نباشد /الله کرم میتوانست تریلیاردر شود اما با موتور رفتوآمد میکند
صادق زیباکلام:
🔹در اصولگراها آقای احمد توکلی را من یک فرد مستقل میدانم، در اصلاح طلبان هم کم نیستند افرادی که من آنها را مستقل می بینم ، مثلا آقای سعید لیلاز، کرباسچی، حسین مرعشی.
🔹مستقل کسی است که هم شاه پرست ها هم حزب اللهی ها می خواهند سر به تن او نباشد، مثل خود من.
🔹یکی از دلایلی که من پشت سر آقای الله کرم نماز می خوانم این است که ایشان هنوز اتومبیل سواری ندارد(خنده) و با موتور تردد می کند.
🔹این برای من ارزشمند است چون من می دانم که ایشان می توانستند دراین مملکت تریلیاردر باشند ولی با موتور رفت و آمد می کند./برگرفته از مصاحبه اینستاگرامی با خبر آنلاین
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
صادق زیباکلام:
🔹در اصولگراها آقای احمد توکلی را من یک فرد مستقل میدانم، در اصلاح طلبان هم کم نیستند افرادی که من آنها را مستقل می بینم ، مثلا آقای سعید لیلاز، کرباسچی، حسین مرعشی.
🔹مستقل کسی است که هم شاه پرست ها هم حزب اللهی ها می خواهند سر به تن او نباشد، مثل خود من.
🔹یکی از دلایلی که من پشت سر آقای الله کرم نماز می خوانم این است که ایشان هنوز اتومبیل سواری ندارد(خنده) و با موتور تردد می کند.
🔹این برای من ارزشمند است چون من می دانم که ایشان می توانستند دراین مملکت تریلیاردر باشند ولی با موتور رفت و آمد می کند./برگرفته از مصاحبه اینستاگرامی با خبر آنلاین
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from اتچ بات
📣🛑 یکی داستان ست پر از آب چشم .......
داستان تخریب و نابودی ارتفاعات جنوبی شهر مشهد، داستان پر غصه و حسرتی ست که سنگینی تلخ آن بر دل شهر و شهروندان و آیندگان باقی خواهد ماند .....
🔸آنچه در ارتفاعات جنوبی شهر مشهد اتفاق افتاده و غیر قابل انکار است نمونه ای از موارد ذیل می باشد :
ارتفاعات جنوبی شهر مشهد را
🔻 برخلاف اصل ۵۰ قانون اساسی
🔻برخلاف تاکیدات مقام رهبری
🔻بدون انجام الزام قانونی مطالعات محیط زیستی فرهنگی اجتماعی
🔻برخلاف رای شورای حفظ حقوق بیت المال
🔻برخلاف نظرات اساتید و متخصصین محیط زیست و منابع طبیعی، شهرسازی ،جعرافیا، حوزه آب و .....
🔻برخلاف اعتراضات و مطالبات قانونی سمن ها و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست تخریب و نابود نموده اند!
و اکنون به نقل از مدیران ذی ربط ، مجوز اتمام پروژه را با توجیهاتی مانند توسعه و رونق اقتصادی و رفاه مسافرین و زائرین و ... گرفته اند( که اشتباه بودن این توجیهات را در اصل ۵۰ قانون اساسی و تاکیدات رهبری بطور شفاف روشن شده) ؛ اکنون ادعا دارند که نمی خواهند از مجوز تکمیل پروژه استفاده کنند!!!
و می خواهند برای مردم تفرجگاه درست کنند!
اما این نکته که ماشین آلات همچنان در کار تخریب و تکمیل این پروژه مخرب هستند و اظهارات ضد و نقیض مدیران شهری و مجوز تکمیل پروژه که مرتبا به آن استناد می کنند باعث بی اعتمادی و نگرانی مردم گردیده ، الزام نظارت مراجع قضایی را در جلوگیری از ادامه تخلفات در کمربند جنوبی ناگزیر می کند!
⭕️مدیران شهری در ارتفاعات صدای بلبلان را می شنوند و لطافت بهاری را می بینند ، اما
مردم ، هر روز صدای پیکور ها را می شنوند و گزارشات و تصاویر خود را از حجم وسیعی از ماشین آلات و بولدوزر ها را که شبانه روزی مشغولند و پروژه را با توجیه احداث پارکینگ پیش می برند، را ارسال می دارند !
🔸لذا
ما سازمانهای مردم نهاد، کوه نوردان و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست
⭕️ از رییس کل دادگستری ( رییس شورای حفظ حقوق بیت المال ) و مدعی العموم می پرسیم:
❌چه التزامی است، جاده ای که مراحل آسفالت و... آن را تکمیل می نمایند و قسمت دیگر این پازل یعنی تقاطع چهارسطحی در میدان نمایشگاه هم در حال تکمیل برای اتصال به آن می باشد، مدتی بعد تبدیل به جاده نشود؟؟!!!!
اکنون که مطالعات محیط زیستی انجام نگردیده، برای جلوگیری از تخریب بیشتر طبیعت و تضییع حقوق مردم
از مقام های ارشد قانونی که در حفظ ارتفاعات جنوبی تاکنون پشتیبان مطالبات قانونی مردم بوده اند تقاضا داریم :
❌♻️با تغییر کاربری این پروژه مخرب از ترافیکی به زیستگاهی - تفرجگاهی و تغییر شکل آن از جاده به پارکی طبیعی و خطی برای پیاده روی و دوچرخه سواری آحاد مردم که می تواند به وسوسه بازگشایی این بزرگراه برای همیشه پایان دهد اقدام قانونی نمایند .
❌ مگر چه تعداد اتومبیل به ارتفاعات می خواهند دعوت کنند که برای تمام این قسمتها پارکینگ آماده می کنند؟!
شواهد نشان می دهد اقدامات بدون مطالعات محیط زیستی همچنان اثرات تخریبی خود را خواهد داشت!
همچنین
❌♻️ ورود اتومبیل ها به مسیر کمربند جنوبی ممنوع و حضور مردم پیاده و با دوچرخه به این تفرجگاه طبیعی رایگان و آزاد اعلام گردد.
❌♻️ اراضی دو طرف این مسیر و اراضی کل منطقه ارتفاعات کمربند جنوبی و کمربند سبز باید قانونا حفاظت شده اعلام گردد و از تصاحب و تملک افراد حقیقی و حقوقی نهادها و ارگانها و سازمانها کاملا حفاظت گردد.
❌ ♻️در مسیر این پروژه مخرب تابلوهای متعدد " پارک خطی و تفرجگاه طبیعی " نصب و اعلام گردد تا طبیعت بدور از هرگونه تخریب و بارگذاری به ترمیم و احیا اکوسیستم های گیاهی و جانوری خود بپردازد.
🍀 ما سازمانهای مردم نهاد ، جامعه کوه نوردی و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست با اتکا به قوانین و امید به اجرای قانون از مراجع قانونی که آگاهانه از حقوق مردم دفاع نموده و از تضییع منابع طبیعی و سرمایه های ملی تحت هر عنوان که امانت آیندگان می باشد تاکنون جلوگیری نموده تقاضا داریم به درخواست های بحق و قانونی ما ترتیب اثر دهند.
شبکه سمن های محیط زیستی خراسان رضوی
🍀با ما همراه باشید
@NGOKhorasanR 👈
داستان تخریب و نابودی ارتفاعات جنوبی شهر مشهد، داستان پر غصه و حسرتی ست که سنگینی تلخ آن بر دل شهر و شهروندان و آیندگان باقی خواهد ماند .....
🔸آنچه در ارتفاعات جنوبی شهر مشهد اتفاق افتاده و غیر قابل انکار است نمونه ای از موارد ذیل می باشد :
ارتفاعات جنوبی شهر مشهد را
🔻 برخلاف اصل ۵۰ قانون اساسی
🔻برخلاف تاکیدات مقام رهبری
🔻بدون انجام الزام قانونی مطالعات محیط زیستی فرهنگی اجتماعی
🔻برخلاف رای شورای حفظ حقوق بیت المال
🔻برخلاف نظرات اساتید و متخصصین محیط زیست و منابع طبیعی، شهرسازی ،جعرافیا، حوزه آب و .....
🔻برخلاف اعتراضات و مطالبات قانونی سمن ها و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست تخریب و نابود نموده اند!
و اکنون به نقل از مدیران ذی ربط ، مجوز اتمام پروژه را با توجیهاتی مانند توسعه و رونق اقتصادی و رفاه مسافرین و زائرین و ... گرفته اند( که اشتباه بودن این توجیهات را در اصل ۵۰ قانون اساسی و تاکیدات رهبری بطور شفاف روشن شده) ؛ اکنون ادعا دارند که نمی خواهند از مجوز تکمیل پروژه استفاده کنند!!!
و می خواهند برای مردم تفرجگاه درست کنند!
اما این نکته که ماشین آلات همچنان در کار تخریب و تکمیل این پروژه مخرب هستند و اظهارات ضد و نقیض مدیران شهری و مجوز تکمیل پروژه که مرتبا به آن استناد می کنند باعث بی اعتمادی و نگرانی مردم گردیده ، الزام نظارت مراجع قضایی را در جلوگیری از ادامه تخلفات در کمربند جنوبی ناگزیر می کند!
⭕️مدیران شهری در ارتفاعات صدای بلبلان را می شنوند و لطافت بهاری را می بینند ، اما
مردم ، هر روز صدای پیکور ها را می شنوند و گزارشات و تصاویر خود را از حجم وسیعی از ماشین آلات و بولدوزر ها را که شبانه روزی مشغولند و پروژه را با توجیه احداث پارکینگ پیش می برند، را ارسال می دارند !
🔸لذا
ما سازمانهای مردم نهاد، کوه نوردان و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست
⭕️ از رییس کل دادگستری ( رییس شورای حفظ حقوق بیت المال ) و مدعی العموم می پرسیم:
❌چه التزامی است، جاده ای که مراحل آسفالت و... آن را تکمیل می نمایند و قسمت دیگر این پازل یعنی تقاطع چهارسطحی در میدان نمایشگاه هم در حال تکمیل برای اتصال به آن می باشد، مدتی بعد تبدیل به جاده نشود؟؟!!!!
اکنون که مطالعات محیط زیستی انجام نگردیده، برای جلوگیری از تخریب بیشتر طبیعت و تضییع حقوق مردم
از مقام های ارشد قانونی که در حفظ ارتفاعات جنوبی تاکنون پشتیبان مطالبات قانونی مردم بوده اند تقاضا داریم :
❌♻️با تغییر کاربری این پروژه مخرب از ترافیکی به زیستگاهی - تفرجگاهی و تغییر شکل آن از جاده به پارکی طبیعی و خطی برای پیاده روی و دوچرخه سواری آحاد مردم که می تواند به وسوسه بازگشایی این بزرگراه برای همیشه پایان دهد اقدام قانونی نمایند .
❌ مگر چه تعداد اتومبیل به ارتفاعات می خواهند دعوت کنند که برای تمام این قسمتها پارکینگ آماده می کنند؟!
شواهد نشان می دهد اقدامات بدون مطالعات محیط زیستی همچنان اثرات تخریبی خود را خواهد داشت!
همچنین
❌♻️ ورود اتومبیل ها به مسیر کمربند جنوبی ممنوع و حضور مردم پیاده و با دوچرخه به این تفرجگاه طبیعی رایگان و آزاد اعلام گردد.
❌♻️ اراضی دو طرف این مسیر و اراضی کل منطقه ارتفاعات کمربند جنوبی و کمربند سبز باید قانونا حفاظت شده اعلام گردد و از تصاحب و تملک افراد حقیقی و حقوقی نهادها و ارگانها و سازمانها کاملا حفاظت گردد.
❌ ♻️در مسیر این پروژه مخرب تابلوهای متعدد " پارک خطی و تفرجگاه طبیعی " نصب و اعلام گردد تا طبیعت بدور از هرگونه تخریب و بارگذاری به ترمیم و احیا اکوسیستم های گیاهی و جانوری خود بپردازد.
🍀 ما سازمانهای مردم نهاد ، جامعه کوه نوردی و مردم دغدغه مند و طبیعت دوست با اتکا به قوانین و امید به اجرای قانون از مراجع قانونی که آگاهانه از حقوق مردم دفاع نموده و از تضییع منابع طبیعی و سرمایه های ملی تحت هر عنوان که امانت آیندگان می باشد تاکنون جلوگیری نموده تقاضا داریم به درخواست های بحق و قانونی ما ترتیب اثر دهند.
شبکه سمن های محیط زیستی خراسان رضوی
🍀با ما همراه باشید
@NGOKhorasanR 👈
Telegram
attach 📎
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 استاد رحیم پور ازغدی : شهید مطهری معتقد بود ما قرار نیست حکومت صنفی و آخوندی برقرار کنیم. جمهوری اسلامی عدالتخواه به معنی دقیق کلمه است. به لحاظ برخورداری از مزایای اجتماعی نبایستی تفاوتی بین عالی ترین مقامات و عادی ترین افراد باشد.
♦️ اگر این انقلاب به عدالت و آزادی و برابری و اخلاق و معنویت وفادار نباشد و باقی بماند این انقلاب نیست، چیز دیگری است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ اگر این انقلاب به عدالت و آزادی و برابری و اخلاق و معنویت وفادار نباشد و باقی بماند این انقلاب نیست، چیز دیگری است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from راه سوم
✍ محسن رنانی
🔴 اگر روزی رسید که سگی در میدان انقلاب تهران در ظهر و اوج ترافیک توانست بدون نگرانی بخوابد و خوابش ببرد ما در مسیر توسعه قرار گرفتهایم.
🔹این امر نشان دهنده این است که تحولی در نظام سیاسی رخ داده، تحولی در جامعه رخ داده و تحولی در خانواده رخ داده است.
🔹به همین سادگی تمام شاخصهای توسعه ختم میشود به صلح، صلح با خویش، صلح با جامعه، صلح با حکومت، صلح با طبیعت و صلح با حیوانات.
@rahsevom
🔴 اگر روزی رسید که سگی در میدان انقلاب تهران در ظهر و اوج ترافیک توانست بدون نگرانی بخوابد و خوابش ببرد ما در مسیر توسعه قرار گرفتهایم.
🔹این امر نشان دهنده این است که تحولی در نظام سیاسی رخ داده، تحولی در جامعه رخ داده و تحولی در خانواده رخ داده است.
🔹به همین سادگی تمام شاخصهای توسعه ختم میشود به صلح، صلح با خویش، صلح با جامعه، صلح با حکومت، صلح با طبیعت و صلح با حیوانات.
@rahsevom
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی : تا به ساحت نظر وتفکر عمیق در مورد بحرانها نرسیم، به جائی نمی رسیم، چهل سال است این روند را تکرار می کنیم.
♦️ زمانی چشممان باز خواهد شد که بسیار دیر شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ زمانی چشممان باز خواهد شد که بسیار دیر شده است.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from سیدمجیدحسینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻
🔹️ اين فيلم قديميست:
اما در يک #نظرسنجی از دانشآموزان طبقه متوسط پرسيدهاند، آيا مدرسه اجازه كتک زدن دارد؟
نود و سه درصد گفتهاند: هرگز، اعتراض میكنيم!
اما در همين نظر سنجی بين دانشآموزان فقير، هفتاد درصد گفتهاند كه طبيعيست كتک بخوريم (حق است).
اين يعنی درماندگی آموخته شده و طبيعی شدن سرمايهداری!
🔸️ مردم!
اعتراض اصلی به كتک زدن بچهها نيست، اعتراض اصلی به فقر و نابرابريست كه حتی كودک فقير را مستحق كتک خوردن میكند!
سرمايهداری انقدر طبيعی شده، كه طبقات پايين نابرابری را حق خود كردهاند!
بايد اين طبيعی شدن سرمايهداری را بحرانی كرد! همين.
🌐 @majidhosseini58
🔹️ اين فيلم قديميست:
اما در يک #نظرسنجی از دانشآموزان طبقه متوسط پرسيدهاند، آيا مدرسه اجازه كتک زدن دارد؟
نود و سه درصد گفتهاند: هرگز، اعتراض میكنيم!
اما در همين نظر سنجی بين دانشآموزان فقير، هفتاد درصد گفتهاند كه طبيعيست كتک بخوريم (حق است).
اين يعنی درماندگی آموخته شده و طبيعی شدن سرمايهداری!
🔸️ مردم!
اعتراض اصلی به كتک زدن بچهها نيست، اعتراض اصلی به فقر و نابرابريست كه حتی كودک فقير را مستحق كتک خوردن میكند!
سرمايهداری انقدر طبيعی شده، كه طبقات پايين نابرابری را حق خود كردهاند!
بايد اين طبيعی شدن سرمايهداری را بحرانی كرد! همين.
🌐 @majidhosseini58
Forwarded from راه سوم
🔴به سوی دموکراسی
✍شبنم ضیائی /فعال سیاسی- مدنی
🔹️ آغاز واكاوي اين موضوع در جهان علمي، از زمان انتشار مقالة سيمور مارتين ليپست يعني «پيش نيازهاي اجتماعي دموكراسي» (1959) بوده است .
🔹️ در اين باره، محققان مختلف با جهت گيري هاي فكري متفاوت، عوامل گوناگوني را پيش نياز دموكراتيك شدن معرفي كرده اند؛ عواملي نظير توسعة اقتصادي، طبقة اجتماعي، سكولاريته، برابري يا نابرابري اجتماعي، دين و نگرشهاي ديني و در تازه ترين مورد نيز فرهنگ سياسي.
🔹️ يكي از عناصر مهم موثر بر گونه شناسي فرهنگ سياسي، پديده سرمايه اجتماعي است.
مشاركت افراد و گروههاي اجتماعي در تعيين سرنوشت خود از اصلي ترين دغدغه هاي
فلسفه سياسي مدرن و نظريه پردازان حوزه دموكراسي بوده است.
🔹️نهادها از طريق تجميع توانايي ها و پتانسيل هاي افراد و كاناليزه كردن و معطوف نمودن آن به مورد يا موارد ويژه اي از حوزه عمومي، قدرت و توانايي ايجاد تغييرات در اين حوزه توسط شهروندان را افزايش خواهند داد.
🔹️ این امر سبب توانمندسازي شهروندان و احساس مفيد و موثر بودن در آنها ميشود.
همچنين نهادهاي داوطلبانه از طريق ايجاد بستر گفتگو هم در درون خود و هم به سبب رقابت بين گروهي با نهادهاي ديگر، سبب تقويت فرهنگ گفتگو، تساهل و بده بستان خواهند شد. آنها از همين طريق تمايلات خودخواهانه افراد و فردگرايي لجام گسيخته شهروندان را نيز مهار و تواناييها و مهارتهاي مدني آنها را بهبود مي بخشند.
🔹️از اعتماد به عنوان پيش شرطي براي دموكراسي ياد مي شود. فرهنگ اعتماد نه تنها به پايداري دموكراسي كمک ميكند، بلكه بدون وجود ميزاني از اعتماد اوليه، اجراي رويه هاي بنيادي دموكراسي عملا غير ممكن است.
🔹️انجام فعاليتهاي داوطلبانه، رفتارهاي اجتماعي و منافع ناشي از پيوندهاي اجتماعي را به مردم ميآموزد: رفتارهايي مانند اعتماد، رابطه متقابل، يكپارچگي و همكاري.
🔹️تقريباً تمام ديدگاههاي موجود در تئوري
سرمايه اجتماعي در تاكيد بر اعتماد (تعميم يافته يا برون گروهي) به عنوان جزء اصلي
سرمايه اجتماعي كه بر فرهنگ سياسي دموكراتيک موثر است، اشتراک ديدگاه دارند.
🔹️ در تز سرمايه اجتماعي بر خلاف دو مكتب پر
نفوذ ديگر، نقطه شروع نه فرد و شهروند ذيحق آن گونه كه ليبرالها بر آن تاكيد ميكنند و نه دولت برابري خواه بدان سان كه سوسياليستها و سوسيال دموكراتها ميانديشند، بلكه حوزه مدني يا اجتماع است.
🔹️ گسترش هرچه بيشتر سرمايه اجتماعي و نهادها و سازمانهاي غيردولتي و هنجارها و شبكه هاي مرتبط با آن، در حقيقت پرورش شيوه زيست يا خلق و خوي دموكراتيک است كه هگل از آن به عنوان زندگاني اخلاقي يا شكل ويژه اي از فرهنگ يا حيات اجتماعي ياد ميكند.
🔹️ اين كه اجتماعي به شكل استبدادي، مونارشي يا دموكراسي اداره ميشود، ناشي از رواج اضطراب ، وفاداري يا جهت گيري هاي مدني است.
🔹️رژيم هاي سياسي تنها تا زماني ثبات دارند كه الگوهاي اقتدارشان با عقايد مردم در مورد نوع اقتدار سياسي آن جامعه منطبق باشد. در واقع دموکراسی بدون دموکرات ها فاجعه به بار می آورد. در فرايند دموكراتيک شدن، باورهاي توده نقش محوري ايفاء ميكنند.
🔹️تجربه زيست در انجمن هاي مدني افراد را در برابر احساس ضعف و بي قدرتي از يک سو و انتظارات نوكرمسلكانه كه منجر به دولت اقتدارگرا و پدرسالار ميشود، ايمن خواهد کرد.
🔹️ مردم سالاری جامعه خواه، مسیر اصلاح نظام سرمایه داری را با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی می پیماید، نه به انقلاب و آری به اصلاح است.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
✍شبنم ضیائی /فعال سیاسی- مدنی
🔹️ آغاز واكاوي اين موضوع در جهان علمي، از زمان انتشار مقالة سيمور مارتين ليپست يعني «پيش نيازهاي اجتماعي دموكراسي» (1959) بوده است .
🔹️ در اين باره، محققان مختلف با جهت گيري هاي فكري متفاوت، عوامل گوناگوني را پيش نياز دموكراتيك شدن معرفي كرده اند؛ عواملي نظير توسعة اقتصادي، طبقة اجتماعي، سكولاريته، برابري يا نابرابري اجتماعي، دين و نگرشهاي ديني و در تازه ترين مورد نيز فرهنگ سياسي.
🔹️ يكي از عناصر مهم موثر بر گونه شناسي فرهنگ سياسي، پديده سرمايه اجتماعي است.
مشاركت افراد و گروههاي اجتماعي در تعيين سرنوشت خود از اصلي ترين دغدغه هاي
فلسفه سياسي مدرن و نظريه پردازان حوزه دموكراسي بوده است.
🔹️نهادها از طريق تجميع توانايي ها و پتانسيل هاي افراد و كاناليزه كردن و معطوف نمودن آن به مورد يا موارد ويژه اي از حوزه عمومي، قدرت و توانايي ايجاد تغييرات در اين حوزه توسط شهروندان را افزايش خواهند داد.
🔹️ این امر سبب توانمندسازي شهروندان و احساس مفيد و موثر بودن در آنها ميشود.
همچنين نهادهاي داوطلبانه از طريق ايجاد بستر گفتگو هم در درون خود و هم به سبب رقابت بين گروهي با نهادهاي ديگر، سبب تقويت فرهنگ گفتگو، تساهل و بده بستان خواهند شد. آنها از همين طريق تمايلات خودخواهانه افراد و فردگرايي لجام گسيخته شهروندان را نيز مهار و تواناييها و مهارتهاي مدني آنها را بهبود مي بخشند.
🔹️از اعتماد به عنوان پيش شرطي براي دموكراسي ياد مي شود. فرهنگ اعتماد نه تنها به پايداري دموكراسي كمک ميكند، بلكه بدون وجود ميزاني از اعتماد اوليه، اجراي رويه هاي بنيادي دموكراسي عملا غير ممكن است.
🔹️انجام فعاليتهاي داوطلبانه، رفتارهاي اجتماعي و منافع ناشي از پيوندهاي اجتماعي را به مردم ميآموزد: رفتارهايي مانند اعتماد، رابطه متقابل، يكپارچگي و همكاري.
🔹️تقريباً تمام ديدگاههاي موجود در تئوري
سرمايه اجتماعي در تاكيد بر اعتماد (تعميم يافته يا برون گروهي) به عنوان جزء اصلي
سرمايه اجتماعي كه بر فرهنگ سياسي دموكراتيک موثر است، اشتراک ديدگاه دارند.
🔹️ در تز سرمايه اجتماعي بر خلاف دو مكتب پر
نفوذ ديگر، نقطه شروع نه فرد و شهروند ذيحق آن گونه كه ليبرالها بر آن تاكيد ميكنند و نه دولت برابري خواه بدان سان كه سوسياليستها و سوسيال دموكراتها ميانديشند، بلكه حوزه مدني يا اجتماع است.
🔹️ گسترش هرچه بيشتر سرمايه اجتماعي و نهادها و سازمانهاي غيردولتي و هنجارها و شبكه هاي مرتبط با آن، در حقيقت پرورش شيوه زيست يا خلق و خوي دموكراتيک است كه هگل از آن به عنوان زندگاني اخلاقي يا شكل ويژه اي از فرهنگ يا حيات اجتماعي ياد ميكند.
🔹️ اين كه اجتماعي به شكل استبدادي، مونارشي يا دموكراسي اداره ميشود، ناشي از رواج اضطراب ، وفاداري يا جهت گيري هاي مدني است.
🔹️رژيم هاي سياسي تنها تا زماني ثبات دارند كه الگوهاي اقتدارشان با عقايد مردم در مورد نوع اقتدار سياسي آن جامعه منطبق باشد. در واقع دموکراسی بدون دموکرات ها فاجعه به بار می آورد. در فرايند دموكراتيک شدن، باورهاي توده نقش محوري ايفاء ميكنند.
🔹️تجربه زيست در انجمن هاي مدني افراد را در برابر احساس ضعف و بي قدرتي از يک سو و انتظارات نوكرمسلكانه كه منجر به دولت اقتدارگرا و پدرسالار ميشود، ايمن خواهد کرد.
🔹️ مردم سالاری جامعه خواه، مسیر اصلاح نظام سرمایه داری را با در نظر گرفتن عدالت اجتماعی می پیماید، نه به انقلاب و آری به اصلاح است.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from جمهورى سوم
🔺درباره رابطه میان مک فارلین و احمد فردید در سال ۱۳۶۴
چه اشتراکی میان مصاحبه حسین دهباشی با محسن کنگرلو و مستند علی میرسپاسی درباره احمد فردید وجود دارد؟
چه اشتراکی میان مصاحبه حسین دهباشی با محسن کنگرلو و مستند علی میرسپاسی درباره احمد فردید وجود دارد؟
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
در پاسخ به معترضین به وضعیت موجود که ریال مان پایین از کره شمالی شده
و اقتصادمان فرو پاشیده و مردم نایی برا ی زنده ماندن ندارند چه رسد به زندگی بایدگفت :
به قول آقای ظریف خودمون این راه را انتخاب کرده ایم .
خودمان انتخاب کرده ایم که در مقابل غرب و دنیا بایستیم
خودمان انتخاب کرده ایم که مستقل باشیم .
خودمان انتخاب کرده ایم که با چین و روسیه دو کشور کمونیست که اصلا به وجود خدا اعتقادی ندارند همراه باشیم .
خودمان انتخاب کرده ایم که چنین مسئولان و نمایندگان و قوانینی داشته باشیم .
هر جا که خودمان انتخاب نکرده ایم شما بفرمایید !؟
هم انتخاب راه و هم انتخاب افراد وراه و روش توسط خودمان بوده .
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
و اقتصادمان فرو پاشیده و مردم نایی برا ی زنده ماندن ندارند چه رسد به زندگی بایدگفت :
به قول آقای ظریف خودمون این راه را انتخاب کرده ایم .
خودمان انتخاب کرده ایم که در مقابل غرب و دنیا بایستیم
خودمان انتخاب کرده ایم که مستقل باشیم .
خودمان انتخاب کرده ایم که با چین و روسیه دو کشور کمونیست که اصلا به وجود خدا اعتقادی ندارند همراه باشیم .
خودمان انتخاب کرده ایم که چنین مسئولان و نمایندگان و قوانینی داشته باشیم .
هر جا که خودمان انتخاب نکرده ایم شما بفرمایید !؟
هم انتخاب راه و هم انتخاب افراد وراه و روش توسط خودمان بوده .
نسل سوم
نسل پیگیر و مطالبه گر
Forwarded from گفتمان نسل سوم انقلاب
قابل توجه انهایی که از مصوبه مجلس در مورد اصلاح قانون انتخابات خوشحال بودند .
تمام .
انتقاد "دبیر شورای نگهبان" از مصوبه اخیر مجلس درباره اصلاح قانون انتخابات
🔻آیتالله جنتی: در حالی که ما مدتها و پیش از برگزاری انتخابات اخیر، درباره اصلاح قانون انتخابات فریاد زدیم و مطالبه کردیم، اما مجلس محترم هیچ توجهی به این امر نکرد و حالا و در روزهای پایانی خود تازه به فکر اصلاح قانون انتخابات آنهم با این کیفیت افتاده است
🔻پیش از انتخابات در مذاکرهای که با رئیس مجلس داشتم گفتم که باید اصلاح قانون انتخابات ناظر به سیاستهای کلی انتخابات باشد
🔻اما متاسفانه طرح اخیر نه تنها هیچ نسبتی با سیاستهای کلی انتخابات ندارد بلکه با هدف بی خاصیت کردن احراز صلاحیت داوطلبان طراحی و تصویب شده است/ فارس
این مصوبه به عمر این مجلس نمی رسد و جهت رفع ایرادات به مجلس بعدی برگشت خواهد خورد
و مجلس بعدی هم..
پس به انتخاب ها احترام بگذاریم !!!!!
حالا باید دید که نمایندگان مجلس انقلابی در کدام طرف خواهد بود وچه رای و نظری خواهند داشت .
انتظار ان است که حداقل سخت گیرانه تر نشود .
جریان سوم جریان پیگیر و مطالبه گر
تمام .
انتقاد "دبیر شورای نگهبان" از مصوبه اخیر مجلس درباره اصلاح قانون انتخابات
🔻آیتالله جنتی: در حالی که ما مدتها و پیش از برگزاری انتخابات اخیر، درباره اصلاح قانون انتخابات فریاد زدیم و مطالبه کردیم، اما مجلس محترم هیچ توجهی به این امر نکرد و حالا و در روزهای پایانی خود تازه به فکر اصلاح قانون انتخابات آنهم با این کیفیت افتاده است
🔻پیش از انتخابات در مذاکرهای که با رئیس مجلس داشتم گفتم که باید اصلاح قانون انتخابات ناظر به سیاستهای کلی انتخابات باشد
🔻اما متاسفانه طرح اخیر نه تنها هیچ نسبتی با سیاستهای کلی انتخابات ندارد بلکه با هدف بی خاصیت کردن احراز صلاحیت داوطلبان طراحی و تصویب شده است/ فارس
این مصوبه به عمر این مجلس نمی رسد و جهت رفع ایرادات به مجلس بعدی برگشت خواهد خورد
و مجلس بعدی هم..
پس به انتخاب ها احترام بگذاریم !!!!!
حالا باید دید که نمایندگان مجلس انقلابی در کدام طرف خواهد بود وچه رای و نظری خواهند داشت .
انتظار ان است که حداقل سخت گیرانه تر نشود .
جریان سوم جریان پیگیر و مطالبه گر
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 دکتر هاشم آقاجری: مبتنی بر آموزه های تاریخ 200 ساله اخیر ایران باید کامیونیتی ها و اجتماعات مطالبه محور برای شکل گیری جهان بدیل و غیر رسمی در توازن با جهان مسلط و رسمی در کشور شکل بگیرد
🔹 از دیالوگ این دوجهان بدیل پائینی و جهان مسلط بالائی از بن بست تاریخی می توانیم عبور کنیم و به نوعی آرمان ملی و توافق آحاد اجتماعی در متن ساختارهای کشور دست یابیم
گزارش سه/ از نشست اصلی ترین مسئله جامعه ایران
♦️ دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس: در هریک از حرکت های ذکرشده -در دوسده اخیر در ایران- و به عنوان نمونه جنبش اصلاح طلبی مذهبی ادعا این است که مبتنی بر یک ایده مرکزی و در اینجا اصلاح دینی ، با تأسیس یک دولت جدید و مورد اخیر دولت و نظام دینی می توان بر تمام بحران هائی که از قرن نوزده به بعد در جامعه ایران انباشته شده است و هیچکدام راه حل لازم برای برون رفت پیدانکرده است، غلبه کرد و اینک این گفتمان در تلاش است مبتنی بر ایده مرکزیِ خود با یک تحول و انقلاب، راه را برای حل مسائل باز کند.
♦️ این در حالی است که تجربیات نشان می دهد مسائل گذشته نه تنها حل نشده است، بلکه جامعه با بروز و ظهور مسأله های تازه ای نیز مواجه شده است. بحران دولت سازی مدرن با ادغام ایده مرکزی جریان و دولت ، بحران ملت سازی مدرن با منطق تبعیض سیستماتیک نسبت به افراد جامعه، بحران در نوسازی اقتصادی با تکیه بر ایده مرکزی و سنتی جریان تحول خواه برای حل مسائل کار و سرمایه و روابط و مناسبات اقتصادی و مالی، بحران در دموکراتیزاسیون با سلطه حقوق سنتی که ایده مرکزی آن ، ایده ای پیشامدرن و تحول نایافته است و در پی آن است که یک لباس تنگ هزارساله را بر اندام یک جامعه درحال تحولِ دینامیک و پویا بپوشاند.
♦️ لذا ما امروز در میراث خود با مسائلی مانند مشکل با دموکراتیزاسیون، مدیریت علمی، دولت عقلانی، حقوق شهروندی مواجهیم و به همین دلیل دارای بحران در ارزشها، هویت و دین هستیم. اکنون جامعه ما دچار غربت دینی است، ایمان جوانان آسیب دیده است و دین، مورد تهاجم و بی دفاع است.
♦️ به نظر می رسد در آخرین تجربه 200 ساله اخیر و در انقلاب ارزشی سال57، با شیفت از گفتمان روشنفکرانه و مدرن دینی با نمایندگانی مانند دکتر شریعتی، به نوعی اسلام هسته مرکزی، سنتی و پیشامدرن رسیده ایم. و در نتیجه اکنون ما با تضاد مردم سالاری و هسته مرکزی قدرت مواجه هستیم.
♦️ به معنائی ساختار قدرت مبتنی بر هسته مرکزی و ساختار قدرت دموکراتیک نتوانسته اند درطول چهار دهه فرصت که داشته اند باهم در آمیزند و جامعه دارای یک ساختار یگانه باشد. این دوگانگی امروز وجود دارد و در مسیر فاصله های بیشتر است.
♦️ به همین دلایل ما با پدیده ای به نام جنبش های مطالبه خواهانه روبرو می شویم. بخش های مخلتلف جامعه مسأله های مختلف دارند. هر بخش واجد یک مسأله مرتبط با خود و حول مطالبات خود است و ما فاقد مسأله مشترک ملی هستیم.
♦️ ما شاهد همبستگی، همیاری، سازماندهی و حرکت بخشی و دست جمعی در قالب جنبش های از پائین برای مطالبه گری و وادار کردن بالا جهت تن دادن به تغییرات لازم هستیم.
♦️ دیالوگ نرم و یا سخت میان عاملیت جمعی جامعه و ساختارهای متصلب در یک روند مصلحت آمیز یا چالشی موجب شکل گیری یک آلترناتیو قدرت از پائین می شود. همه آلترناتیو های شکل گرفته از بالا محکوم به شکست بوده اند. امر خروج مردم از عرصه عمومی باعث انحراف ساختارهای بالائی می شود.
♦️ از این تاریخ 200 ساله می توان آموخت و پیشنهاد نمود، حضور منسجم، سازمان یافته و ساختارمند مردم در حالی که این ساختارهای مردمی دارای شخصیت و سازمانِ مسأله محور هستند و تمرین گفتگوی سخت و نرم با ساختارهای رسمی برای دستیابی به تحولات سازنده و شکل گیری آرمان مشترک، توافق و مسأله ملی است.
♦️ راه حل برای مسأله اصلی و مسائل فرعی در کنش و عاملیت انسانی ، عاملیت های جمعی جامعه ایرانی با فرهنگ مطالبه محوری و با منطق بدیل سازی از پائین است. فردگرائی و انزوای فردی باید جای خود را به همبستگی اجتماعی بدهد.
♦️ باید کامیونیتی ها و اجتماعات مطالبه محور برای شکل گیری جهان بدیل و غیر رسمی در توازن با جهان مسلط و رسمی شکل بگیرد تا از برخورد و دیالوگ این دوجهان بدیل پائینی و جهان مسلط بالائی از بن بست تاریخی عبور کنیم و نوعی آرمان ملی و توافق آحاد اجتماعی در متن ساختارهای کشور شکل گرفته و جاری شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 از دیالوگ این دوجهان بدیل پائینی و جهان مسلط بالائی از بن بست تاریخی می توانیم عبور کنیم و به نوعی آرمان ملی و توافق آحاد اجتماعی در متن ساختارهای کشور دست یابیم
گزارش سه/ از نشست اصلی ترین مسئله جامعه ایران
♦️ دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس: در هریک از حرکت های ذکرشده -در دوسده اخیر در ایران- و به عنوان نمونه جنبش اصلاح طلبی مذهبی ادعا این است که مبتنی بر یک ایده مرکزی و در اینجا اصلاح دینی ، با تأسیس یک دولت جدید و مورد اخیر دولت و نظام دینی می توان بر تمام بحران هائی که از قرن نوزده به بعد در جامعه ایران انباشته شده است و هیچکدام راه حل لازم برای برون رفت پیدانکرده است، غلبه کرد و اینک این گفتمان در تلاش است مبتنی بر ایده مرکزیِ خود با یک تحول و انقلاب، راه را برای حل مسائل باز کند.
♦️ این در حالی است که تجربیات نشان می دهد مسائل گذشته نه تنها حل نشده است، بلکه جامعه با بروز و ظهور مسأله های تازه ای نیز مواجه شده است. بحران دولت سازی مدرن با ادغام ایده مرکزی جریان و دولت ، بحران ملت سازی مدرن با منطق تبعیض سیستماتیک نسبت به افراد جامعه، بحران در نوسازی اقتصادی با تکیه بر ایده مرکزی و سنتی جریان تحول خواه برای حل مسائل کار و سرمایه و روابط و مناسبات اقتصادی و مالی، بحران در دموکراتیزاسیون با سلطه حقوق سنتی که ایده مرکزی آن ، ایده ای پیشامدرن و تحول نایافته است و در پی آن است که یک لباس تنگ هزارساله را بر اندام یک جامعه درحال تحولِ دینامیک و پویا بپوشاند.
♦️ لذا ما امروز در میراث خود با مسائلی مانند مشکل با دموکراتیزاسیون، مدیریت علمی، دولت عقلانی، حقوق شهروندی مواجهیم و به همین دلیل دارای بحران در ارزشها، هویت و دین هستیم. اکنون جامعه ما دچار غربت دینی است، ایمان جوانان آسیب دیده است و دین، مورد تهاجم و بی دفاع است.
♦️ به نظر می رسد در آخرین تجربه 200 ساله اخیر و در انقلاب ارزشی سال57، با شیفت از گفتمان روشنفکرانه و مدرن دینی با نمایندگانی مانند دکتر شریعتی، به نوعی اسلام هسته مرکزی، سنتی و پیشامدرن رسیده ایم. و در نتیجه اکنون ما با تضاد مردم سالاری و هسته مرکزی قدرت مواجه هستیم.
♦️ به معنائی ساختار قدرت مبتنی بر هسته مرکزی و ساختار قدرت دموکراتیک نتوانسته اند درطول چهار دهه فرصت که داشته اند باهم در آمیزند و جامعه دارای یک ساختار یگانه باشد. این دوگانگی امروز وجود دارد و در مسیر فاصله های بیشتر است.
♦️ به همین دلایل ما با پدیده ای به نام جنبش های مطالبه خواهانه روبرو می شویم. بخش های مخلتلف جامعه مسأله های مختلف دارند. هر بخش واجد یک مسأله مرتبط با خود و حول مطالبات خود است و ما فاقد مسأله مشترک ملی هستیم.
♦️ ما شاهد همبستگی، همیاری، سازماندهی و حرکت بخشی و دست جمعی در قالب جنبش های از پائین برای مطالبه گری و وادار کردن بالا جهت تن دادن به تغییرات لازم هستیم.
♦️ دیالوگ نرم و یا سخت میان عاملیت جمعی جامعه و ساختارهای متصلب در یک روند مصلحت آمیز یا چالشی موجب شکل گیری یک آلترناتیو قدرت از پائین می شود. همه آلترناتیو های شکل گرفته از بالا محکوم به شکست بوده اند. امر خروج مردم از عرصه عمومی باعث انحراف ساختارهای بالائی می شود.
♦️ از این تاریخ 200 ساله می توان آموخت و پیشنهاد نمود، حضور منسجم، سازمان یافته و ساختارمند مردم در حالی که این ساختارهای مردمی دارای شخصیت و سازمانِ مسأله محور هستند و تمرین گفتگوی سخت و نرم با ساختارهای رسمی برای دستیابی به تحولات سازنده و شکل گیری آرمان مشترک، توافق و مسأله ملی است.
♦️ راه حل برای مسأله اصلی و مسائل فرعی در کنش و عاملیت انسانی ، عاملیت های جمعی جامعه ایرانی با فرهنگ مطالبه محوری و با منطق بدیل سازی از پائین است. فردگرائی و انزوای فردی باید جای خود را به همبستگی اجتماعی بدهد.
♦️ باید کامیونیتی ها و اجتماعات مطالبه محور برای شکل گیری جهان بدیل و غیر رسمی در توازن با جهان مسلط و رسمی شکل بگیرد تا از برخورد و دیالوگ این دوجهان بدیل پائینی و جهان مسلط بالائی از بن بست تاریخی عبور کنیم و نوعی آرمان ملی و توافق آحاد اجتماعی در متن ساختارهای کشور شکل گرفته و جاری شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from راه سوم
🔴 اتحاد تتلیتیها
✍️ مهران فرجی
🔹فیــکنیــوزهــا، سلبریتیهای توخالی، بازار شایعه و خبرهای غلط و اکانتهایی که با استفاده از تصاویر جنسی و لودگی و خبرهای دروغ، مخاطب جذب میکنند، در همه جای دنیا مخاطب دارند چه در ایران، چه در هر کشور دیگری. اما در برخی کشورها، فیکنیوزها تا حدی در حاشیه قرار دارند و رسانههای معتبر و روزنامهنگاران این رسانههای معتبر تلاش میکنند فضای بیصاحب مجازی را کنترل و از انحراف اذهان عمومی جلوگیری کنند.
🔹 از همین مساله میتوان فهمید که چرا سلبریتیهای بیهویت، چرا لودگی و چرا شایعات، در فضای مجازی فارسی دست بالا را دارند. فضای فعالیت روزنامهنگاران در کشور ما محدود شده است. بسیاری از روزنامهها در سالهای گذشته نتوانستهاند صدای مخاطبان باشند یا مطالبی را نشر دهند که خواننده را به خود جذب کنند. دلیل، فضای بسته برای رسانههاست؛ فضایی که مخاطب را به سمت رسانههای غیر رسمی، اشخاص، رسانههای بعضا سرگرمکننده و جذاب فارسی زبان خارجی و… هدایت میکند.
🔹 ازسوی دیگر سلبریتیها و فیک نیوزها به خوبی همدیگر را پوشش میدهند، به خوبی کنار هم قرار دارند و به خوبی میدانند مخاطب را به چه سمتی هدایت کنند. روزی که فکر کردن و خواندن و دانستن امتیاز بود، فعالان کارگری از اتحاد کارگران جهان سخن میراندند، حالا تتلتیهای جهان، به اتحادی نانوشته رسیدهاند.
🔹 تتلتیها، مخاطبان چند میلیونی لایو اینستاگرام تتلو و یک سلبریتی دیگر میشوند. صدها هزار نفر مخاطب مطالب سالیجون! در توئیتر هستند و او هم از مخاطبانش میخواهد به او بگویند به نظرشان مصدق خائنتر است یا خاتمی!
🔹 سوی دیگر این فیک نیوزها هم افرادی هستند که بعضا سابقه روزنامهنگاری هم دارند اما حالا به واسطه ارتباط با برخی نهادها، خود را به عنوان مبارز با فساد جا زدهاند و نبود رسانههای رسمی و کم اهمیت بودن تعمق در مطالب ازسوی مخاطب، در لوای افشاگری، منافع مادی گعدههای فاسد را تامین میکنند.
🔹 بله! تتلوها، تتلیتیها و سالیتاکها و فیکنیوزها و مسیها متحد شدهاند. آنها از این اتحاد سود میبرند. هم سود مادی، هم سود شهرت و هم سودی که به جیب جریان فکریای که پشت برخی از این سلبریتیها هستند، میرود.
🔹 اما سوی دیگر این داستان کجاست؟ از این اتحاد چه کسانی متضرر میشوند؟ بازندگان این بازی مجازی باید متحد شوند. به درستی که هم فعالان مدنی واقعی، هم رسانهها، هم روزنامهنگاران و هم دولتها، بازندگان این بازی بودهاند.
🔹 باز شدن فضا برای فعالیت آزادانه رسانههای داخلی و مرجع شدن این رسانهها و به تبع آن، مرجع شدن روزنامهنگاران شاغل در این رسانهها که از رسانهشان اعتبار گرفتهاند و به آن اعتبار میدهند، مثل بسیاری از کشورهای آزادتر جهان، فیکنیوزها و سلبریتیهای فاقد هویت را به حاشیه میراند. در این شرایط اعتبار روزنامهنگار نیز به واسطه رسانهای رسمی و دارای هویت به دست میآید که صدای رسای مخاطبش است، نه به واسطه ارتباطات پشتپرده با نهادهای خاص داخلی و خارجی.
🔹 در آخر، برای برون رفت از این وضعیت بغرنج فرهنگی در فضای مجازی، بازندگان جهان متحد شوید!
*روزنامهنگار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
@rahsevom
✍️ مهران فرجی
🔹فیــکنیــوزهــا، سلبریتیهای توخالی، بازار شایعه و خبرهای غلط و اکانتهایی که با استفاده از تصاویر جنسی و لودگی و خبرهای دروغ، مخاطب جذب میکنند، در همه جای دنیا مخاطب دارند چه در ایران، چه در هر کشور دیگری. اما در برخی کشورها، فیکنیوزها تا حدی در حاشیه قرار دارند و رسانههای معتبر و روزنامهنگاران این رسانههای معتبر تلاش میکنند فضای بیصاحب مجازی را کنترل و از انحراف اذهان عمومی جلوگیری کنند.
🔹 از همین مساله میتوان فهمید که چرا سلبریتیهای بیهویت، چرا لودگی و چرا شایعات، در فضای مجازی فارسی دست بالا را دارند. فضای فعالیت روزنامهنگاران در کشور ما محدود شده است. بسیاری از روزنامهها در سالهای گذشته نتوانستهاند صدای مخاطبان باشند یا مطالبی را نشر دهند که خواننده را به خود جذب کنند. دلیل، فضای بسته برای رسانههاست؛ فضایی که مخاطب را به سمت رسانههای غیر رسمی، اشخاص، رسانههای بعضا سرگرمکننده و جذاب فارسی زبان خارجی و… هدایت میکند.
🔹 ازسوی دیگر سلبریتیها و فیک نیوزها به خوبی همدیگر را پوشش میدهند، به خوبی کنار هم قرار دارند و به خوبی میدانند مخاطب را به چه سمتی هدایت کنند. روزی که فکر کردن و خواندن و دانستن امتیاز بود، فعالان کارگری از اتحاد کارگران جهان سخن میراندند، حالا تتلتیهای جهان، به اتحادی نانوشته رسیدهاند.
🔹 تتلتیها، مخاطبان چند میلیونی لایو اینستاگرام تتلو و یک سلبریتی دیگر میشوند. صدها هزار نفر مخاطب مطالب سالیجون! در توئیتر هستند و او هم از مخاطبانش میخواهد به او بگویند به نظرشان مصدق خائنتر است یا خاتمی!
🔹 سوی دیگر این فیک نیوزها هم افرادی هستند که بعضا سابقه روزنامهنگاری هم دارند اما حالا به واسطه ارتباط با برخی نهادها، خود را به عنوان مبارز با فساد جا زدهاند و نبود رسانههای رسمی و کم اهمیت بودن تعمق در مطالب ازسوی مخاطب، در لوای افشاگری، منافع مادی گعدههای فاسد را تامین میکنند.
🔹 بله! تتلوها، تتلیتیها و سالیتاکها و فیکنیوزها و مسیها متحد شدهاند. آنها از این اتحاد سود میبرند. هم سود مادی، هم سود شهرت و هم سودی که به جیب جریان فکریای که پشت برخی از این سلبریتیها هستند، میرود.
🔹 اما سوی دیگر این داستان کجاست؟ از این اتحاد چه کسانی متضرر میشوند؟ بازندگان این بازی مجازی باید متحد شوند. به درستی که هم فعالان مدنی واقعی، هم رسانهها، هم روزنامهنگاران و هم دولتها، بازندگان این بازی بودهاند.
🔹 باز شدن فضا برای فعالیت آزادانه رسانههای داخلی و مرجع شدن این رسانهها و به تبع آن، مرجع شدن روزنامهنگاران شاغل در این رسانهها که از رسانهشان اعتبار گرفتهاند و به آن اعتبار میدهند، مثل بسیاری از کشورهای آزادتر جهان، فیکنیوزها و سلبریتیهای فاقد هویت را به حاشیه میراند. در این شرایط اعتبار روزنامهنگار نیز به واسطه رسانهای رسمی و دارای هویت به دست میآید که صدای رسای مخاطبش است، نه به واسطه ارتباطات پشتپرده با نهادهای خاص داخلی و خارجی.
🔹 در آخر، برای برون رفت از این وضعیت بغرنج فرهنگی در فضای مجازی، بازندگان جهان متحد شوید!
*روزنامهنگار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
@rahsevom