Forwarded from دانشکده حقوق و علوم سیاسی
🏢 "باید #دانشکده_پزشکی را و #دانشکده_حقوق را در میان زاغهها ساخت، تا دانشجویان پزشکی و حقوق، از نزدیک، با وضع زنگی محرومان آشنا گردند و چون به مقام پزشکی و قضاوت رسیدند و در مطب و بیمارستان یا دادگستری مشغول کار شدند؛ با مردم محروم و نادار سرگِرانی نکنند و از احقاق حقّ آنان تن نزنند و از ستمگران هراسی به خود راه ندهند و از عواطف انسانی تهی نباشند."
#استاد_محمدرضا_حکیمی
کتاب راه خورشید، صفحه۶۴
✅ @Lawpol_ut
#استاد_محمدرضا_حکیمی
کتاب راه خورشید، صفحه۶۴
✅ @Lawpol_ut
Forwarded from وادی|جواد درویش
🔴سوالاتی از جریان ولایتگرا و یک هشدار
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/640
فایل مناظره بین آقای دخانچی و مهدیان درمورد تقابل عدالتگرایی و ولایتگرایی را شنیدم و به نظرم حاوی نکات خوبی بود. اما من به دو دلیل بحث فکری و نظری با جریان ولایتگرا را بیثمر میدانم:
قبل از ورود به بحث بگویم که من ولایتگرایی را در این نظام یک جریان کوچک و محدود با امکانات نامحدود میشناسم. پس منظور از این جریان، هرکس که معتقد به نظام و ولایت فقیه باشد، نیست. در انتهای مطلب بهتر مشخص میشود منظور چه کسانی هستند.
1️⃣ دلیل اولم این است که مبنای معرفتشناختی این جریان، "شرعی" (در مقابل عقلی) است. در فضای اسلامی به جریانی در اهل سنت نزدیک هستند که حسن و قبح را شرعی میدانند؛ و در معرفتشناسی غربی به جریانی نزدیکاند که بنای معرفت و معیار صدق را بر گزارههای پایه اثباتناپذیرِ غیرقابل خدشه میگذارند.
در عالم اسلام جریان شیعه را که مقابل این جریان است، "عدلیه" مینامند. "عدل" در اینجا بیش از اینکه یک مفهوم اقتصادی باشد، یک مفهوم معرفتشناسی است. به معنای این است که شیعه باور دارد حسن و قبح ذاتی و عقلی است. به همین دلیل "عقل" جز منابع اجتهادی شیعه است و به همین دلیل "عدل" جز اصول دین و اعتقادات در شیعه است.
برخی متفکران نواندیش اهل سنت مثل فضل الرحمن وقتی که درمورد دلایل افول علم در اسلام بحث میکنند، میگویند جریان عقلگرایی بعد از شافعی و حنفی و حنبلی، در بخش عمدهای از عالم اسلام از بین رفت و فقط در میان شیعیان ادامه پیدا کرد.
حسن و قبح ذاتی و "عدل" به شیعه اجازه میدهد در مورد همه چیز عقلانی فکر کند، در آن تردید کند، زیرسوال ببرد و بعد بنای مجددی را بسازد. و البته لازمه آن مطالعه گسترده و عمیق در منابع مختلف است.
آقای مهدیان در این مناظره مضمون مثال معروف "تخت پروکروستس" که مربوط به افسانههای یونان است را به عنوان مثالی از کلام "مقام معظم رهبری" نقل میکند. مهم این نیست که ایشان با این مثال در منابع ادبیات و فلسفه آشنا نیست. مهم این است که هر اندیشه و تفکری اگر از مجرای کلام مقام معظم رهبری نگذرد، نه تنها صادق نیست، که شایسته مطالعه نیست. مثل عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نهم که از او پرسیده بودند فیلم خوب از نظر شما چه ویژگی دارد؟ و او گفته بود فیلمی که مقام معظم رهبری میپسندند!
پس وقتی از اول قرار نیست حرفی که گفته میشود، به دلیل یک سری گزارههای پایه و یکسری منابع مطالعاتی محدود، درست شنیده شود، بحث و مناظره بیفایده است.
2️⃣ دلیل دوم و مهمتر این است که باید به جای بحث نظری از این جریان که بخش مهمی از بدنه اجرایی کشور را دراختیار دارد، سوال عملی کرد.
دوسه سال پیش که آقای روحانی گفته بود: "نمیشود مردم را با شلاق به بهشت برد" آقای رحیمپور جواب داده بود که "به آقای روحانی بگویید هرچه شما میگویید درست، حالا بفرمایید وعده بهبود اقتصادی در 100 روز چه شد؟ تورم چه شد؟ و..."
همین مواجهه را الان باید با جریان ولایتگرا داشت. این جریان نهادها و مراکز بسیاری را در اختیار دارد. باید قبل از هر بحثی از آنها خواست به این سه سوال درمورد نهادهایی که اشاره میشود، پاسخ دهند:
1- چقدر بودجه در اختیار دارید؟
2- با این بودجه در این مدت چه کردهاید؟
3- کاری که کردهاید چه اثری بر اخلاق، فرهنگ و باورهای دینی مردم داشته است؟
(من فعلا فقط به نهادهای فرهنگی که بیشتر اطلاع دارم اشاره میکنم. به نهادهای متعدد اقتصادی، علمی و صنعتی هم اهلش بپردازند)
- سازمان تبلیغات اسلامی که در دو سال اخیر بطور کامل دست این جریان بوده است.
- سازمان عظیم سینمایی اوج که فیلمها و کارگردانان زیادی را در این چندسال خریداری کرده است.
- بخش مدیریتی کلان صدا و سیما و همچنین، سه شبکه افق، پویا و شبکه 3
- حوزه دانشجویی شریف و ساختمانها و مراکز متعدد و رو به فزونی اطراف این دانشگاه که بیش از 10 سال است در اختیار این جریان است.
- امپراطوری رسانهای و سایتهای زنجیرهای مثل فارس، نسیم، تسنیم، مشرق و..
- شبکه گسترده مبلغانی که در انتخابات اخیر نیز از لیست ائتلاف اصولگرایان حمایت کردند و در تحقق حماسه 26 درصدی تهران سهیم بودند! مهمترین آنها آقایان پناهیان، قاسمیان، حامد کاشانی و رائفی پور هستند.
- جریانی فکری در بخشهایی از بسیج و سپاه که پروژههای متعدد با بودجههای کلان حول موضوع اندیشههای مقام معظم رهبری تعریف کردهاند. بخش زیادی از پروژههای کسری خدمت نظام وظیفه و خدمت نخبگان شامل این پروژههاست.
- یک دوره آموزشی و اردویی موسوم به "اسلام ناب" که بر مبنای اندیشههای امام و رهبری است و با امکانات و بودجه زیادی برای دانشجویان کشور برگزار میشود.
به نظرم تا این نهادها به آن سه سوال پاسخ ندهند، بحث نظری صرفا مفری است برای نپرداختن به فاجعه بزرگی که توسط این گروه کوچک در حال وقوع است.
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/640
Telegram
ميلاد دخانچی
صوت مناظره میلاد دخانچی و علی مهدیان که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه شریف برگزار شد. از منظر دخانچی این صوت، مناظره دو شخص نیست بلکه مناظره دو گفتمان است: گفتمان چپ نو مسلمان و راست جدید.
@miladdokhanchi
@miladdokhanchi
Forwarded from راه سوم
🔴 شاخصی برای پیشرفت
✍ محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 نوشتههای گذشته را مرور میکردم و به احتمالاً کوتاهترین نوشتهام در کانال دغدغه ایران (به تاریخ آبان نود و شش) برخوردم: «این فقط ما نیستیم که مسألهها را حل میکنیم، مسألههایی که حل نشوند ما را در خود حل میکنند.
🔹حل کردن مسألهها یا حل شدن در مسألهها، مسأله این است. متغیر کلیدی، زمان است. زمان گاه برای حل کردن، و گاه برای حل شدن سپری میشود. آستانه بحرانی زمان چنان است که پیش از آن زمان در دست شماست، و پس از آن شما در دستان زمان؛ دروغ بزرگ آن است که ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است.»
🔹 دو روز پیش هم در گفتوگویی با یکی از روزنامهها گفتم: هیچ کشوری هیچگاه در یک جا (نقطه بقا) باقی نمیماند، کشورها در حال قهقرا (به عقب برگشتن) یا ارتقا (پیش رفتن) هستند.
🔹 ایستادن در یک نقطه وجود ندارد. اگر حتی مطلقاً در یک نقطه بمانید، دیگر کشورها هستند که پیش میروند و شما بهطور نسبی از آنها عقب میمانید، یا دیگران حرکت قهقرایی دارند و شما بهطور نسبی جلو میافتید. هیچگاه کشوری در یک نقطه باقی نمیماند، قهقرا یا ارتقا.
🔹 این دو توضیح را که کنار هم بگذارید، نتیجهگیری مهمی امکانپذیر میشود:
🔹 الف. اگر با گذشت زمان مسألهها حل نمیشوند، پایدار ماندهاند و بر شدتشان افزوده میشود، شما در مسائل حل میشوید و مسیرتان قهقرایی است. حال اکثریت هم خوب نیست.
🔹 ب. اگر زمان به نفع حل مسألهها سپری میشود و احساس میکنید تشدید نمیشوند و ظرفیت سیستم برای حل مسألهها افزایش مییابد، مسیرتان ارتقایی است. حال اکثریت هم خوب است.
⭕️ نتیجهگیری
🔹میتوان برای سنجش وضعیت سیستمها و کشورها، از این شاخص استفاده کرد: نرخ حل شدن مسألهها (یا پایداری و تشدیدشان) به زمان سپریشده. این زمان هم میتواند نسبی شده و در مقایسه با زمان سپریشده برای حل (یا تعدیل) مسأله در سایر کشورها محاسبه شود.
🔹مقدار این شاخص، سنجشگر مناسبی برای تخمین زدن مسیر قهقرا یا ارتقا، و برآورد حال عموم مردم است. این میتواند شاخصی برای سنجش پیشرفت باشد.
@rahsevom
✍ محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 نوشتههای گذشته را مرور میکردم و به احتمالاً کوتاهترین نوشتهام در کانال دغدغه ایران (به تاریخ آبان نود و شش) برخوردم: «این فقط ما نیستیم که مسألهها را حل میکنیم، مسألههایی که حل نشوند ما را در خود حل میکنند.
🔹حل کردن مسألهها یا حل شدن در مسألهها، مسأله این است. متغیر کلیدی، زمان است. زمان گاه برای حل کردن، و گاه برای حل شدن سپری میشود. آستانه بحرانی زمان چنان است که پیش از آن زمان در دست شماست، و پس از آن شما در دستان زمان؛ دروغ بزرگ آن است که ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است.»
🔹 دو روز پیش هم در گفتوگویی با یکی از روزنامهها گفتم: هیچ کشوری هیچگاه در یک جا (نقطه بقا) باقی نمیماند، کشورها در حال قهقرا (به عقب برگشتن) یا ارتقا (پیش رفتن) هستند.
🔹 ایستادن در یک نقطه وجود ندارد. اگر حتی مطلقاً در یک نقطه بمانید، دیگر کشورها هستند که پیش میروند و شما بهطور نسبی از آنها عقب میمانید، یا دیگران حرکت قهقرایی دارند و شما بهطور نسبی جلو میافتید. هیچگاه کشوری در یک نقطه باقی نمیماند، قهقرا یا ارتقا.
🔹 این دو توضیح را که کنار هم بگذارید، نتیجهگیری مهمی امکانپذیر میشود:
🔹 الف. اگر با گذشت زمان مسألهها حل نمیشوند، پایدار ماندهاند و بر شدتشان افزوده میشود، شما در مسائل حل میشوید و مسیرتان قهقرایی است. حال اکثریت هم خوب نیست.
🔹 ب. اگر زمان به نفع حل مسألهها سپری میشود و احساس میکنید تشدید نمیشوند و ظرفیت سیستم برای حل مسألهها افزایش مییابد، مسیرتان ارتقایی است. حال اکثریت هم خوب است.
⭕️ نتیجهگیری
🔹میتوان برای سنجش وضعیت سیستمها و کشورها، از این شاخص استفاده کرد: نرخ حل شدن مسألهها (یا پایداری و تشدیدشان) به زمان سپریشده. این زمان هم میتواند نسبی شده و در مقایسه با زمان سپریشده برای حل (یا تعدیل) مسأله در سایر کشورها محاسبه شود.
🔹مقدار این شاخص، سنجشگر مناسبی برای تخمین زدن مسیر قهقرا یا ارتقا، و برآورد حال عموم مردم است. این میتواند شاخصی برای سنجش پیشرفت باشد.
@rahsevom
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نگاهی به یادداشتِ «نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعهشناسی» /۱
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دوست و برادر نادیدهام، جناب دکتر نظام بهرامی کمیل، در تاریخ 15 دیماه 1398، یادداشتی انتقادی را در خصوص نقدی از اینجانب به اصحاب جامعه شناسی کشورمان، مبنی بر سیطره تفسیرهای جزءنگرانه، فردی، روانشناختی، غیرتاریخی، غیرساختاری و غیرفرآیندی به جای تفسیرهای کل نگرانه، جامعه شناختی، تاریخی، ساختاری و فرآیندی، نوشته بودند که متأسفانه تازه به چشمم خورد. اما از آنجا که عزیزانی در گروه منسوب به اینجانب، در بحبوحه مباحث اخیرم با عنوان «ایران به منزله یک پروبلماتیک» و همزمان با تکرار انتقاد پیشینم به حوزه بسیار گرانقدر و ارزشمند علم جامعه شناسی در کشور، احتمالا مجددا آن را بازنشر داده اند، گفتم شاید بد نباشد با یکدیگر نگاهی به این یادداشت داشته باشیم. لیکن امیدوارم این بحث در سطح گسترده تری در محافل علمی و جامعه شناختی کشور صورت پذیرد. در اینجا، به اختصار صرفاً نظر همهی مخاطبان را به چند نکته جلب میکنم:
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
1. دکتر بهرامی عزیز فرموده اند: «جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم (کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد (وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن (پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن وجود دارد». لیکن بحث بنده در خصوص علم بسیار ارزشمند و ضروری جامعه شناسی و جامعه شناسی بما هو جامعهشناسی نبود بلکه در خصوص وضعیت علم جامعهشناسی در کشورمان ایران بود. بنده نگفته ام که علم جامعهشناسی به فرایندها و ساختارها توجه ندارد، بلکه از قضا از آنجا که معتقدم علم بسیار مهم، اساسی و حیاتی جامعهشناسی علم به ساختارها و فرآیندها و نهادهای اجتماعی است و این علم به شدت نیازمند دریافتی تاریخی از مسائل اجتماعی است، دوستان بسیار عزیزم در حوزه جامعهشناسی کشور را، به دلیل انجام ندادن همین وظیفهشان و با تکیه بر الگوهای معرفت جامعه شناختی جامعهشناسان بزرگی چون مارکس، وبر، گیدنز، زیمل و دیگران، مورد نقادی قرار دادهام.
2. جامعهشناس برجسته کشورمان، دکتر بهرامی گرامی، فرموده اند: «تفاوت جامعهشناسی با روانشناسی هم از زمان دورکیم و مباحثه او با تارد مشخص شده و تا امروز ادامه دارد. آنجا که سی. رایت. میلز میگوید: اگر در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر بیکار باشند مساله ای فردیست که احتمالا با حضور روانکاو و مددکار مشکل حل میشود. اما اگر در این شهر پنجاه هزار نفری، پنج هزار نفر بیکار باشند مشکل فردی نیست؛ ساختاری است و به جامعهشناس و سیاستگذار اجتماعی نیاز است.» باز هم فکر می کنم ناقد عزیز و گرامی، به محل بحث اینجانب، اصلا عنایتی نکردهاند. بنده که نگفته ام علم محترم و برای بنده بسیار عزیز جامعه شناسی، همان روانشناسی است و میان این دو علم تفاوتی وجود ندارد، بلکه از قضا چون شدیداً اعتقاد دارم علم جامعه شناسی با علم روانشناسی و نیز علم اخلاق یکی نیست و وقتی بیکاری در جامعهای چون ایران بیداد می کند آن را نباید به عنوان یک مسأله روانشناسانه و اخلاقی و فرضاً به دلیل بی شعوری (پایین بودن آی کیو، که امری روانشناختی است)، یا احساس بی مسئولیتی یا فساد و دزدی مسئولین سیاسی و حکومتی (که اموری اخلاقی است) تلقی کرد بلکه باید همچون استاد بزرگ علم جامعه شناسی، سی. رایت میلز آن را به منزلة یک مسأله جامعه شناختی و نه سیاسی و روان شناختی و اخلاقی تلقی کرد. لذا بنده هرگز نگفته ام که علم جامعهشناسی از آن نظر که علم جامعه شناسی است باید تعطیل شود و به جای آن علم روانشناسی رونق یابد (سخنی احمقانه تر از این نمی توان گفت)، بلکه بنده به شوخی و طنز (در فضای خشن اجتماعی خودمان) و به زبان مجاز و نه به زبان حقیقت، و به جهت بیان ایجاد نوعی انگیزه برای تأمل و احیاناً برقراری دیالوگ گفته ام و باز هم تکرار می کنم از آن جهت که جامعه شناسان و اساتید بزرگ جامعهشناسی در کشورمان، کمتر به مواجهه ای غیر روانشناسانه و غیراخلاقی با مسائل سیاسی و اجتماعی ما می پردازند، بهتر است (البته به طنز و شوخی و مجاز) تابلوی گروه جامعهشناسی را از سر دپارتمانهای جامعهشناسی برداشته، به جای آن تابلوی گروه روانشناسی یا علم اخلاق بزنند)!
ادامه دارد.👇
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۹
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دوست و برادر نادیدهام، جناب دکتر نظام بهرامی کمیل، در تاریخ 15 دیماه 1398، یادداشتی انتقادی را در خصوص نقدی از اینجانب به اصحاب جامعه شناسی کشورمان، مبنی بر سیطره تفسیرهای جزءنگرانه، فردی، روانشناختی، غیرتاریخی، غیرساختاری و غیرفرآیندی به جای تفسیرهای کل نگرانه، جامعه شناختی، تاریخی، ساختاری و فرآیندی، نوشته بودند که متأسفانه تازه به چشمم خورد. اما از آنجا که عزیزانی در گروه منسوب به اینجانب، در بحبوحه مباحث اخیرم با عنوان «ایران به منزله یک پروبلماتیک» و همزمان با تکرار انتقاد پیشینم به حوزه بسیار گرانقدر و ارزشمند علم جامعه شناسی در کشور، احتمالا مجددا آن را بازنشر داده اند، گفتم شاید بد نباشد با یکدیگر نگاهی به این یادداشت داشته باشیم. لیکن امیدوارم این بحث در سطح گسترده تری در محافل علمی و جامعه شناختی کشور صورت پذیرد. در اینجا، به اختصار صرفاً نظر همهی مخاطبان را به چند نکته جلب میکنم:
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
1. دکتر بهرامی عزیز فرموده اند: «جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم (کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد (وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن (پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن وجود دارد». لیکن بحث بنده در خصوص علم بسیار ارزشمند و ضروری جامعه شناسی و جامعه شناسی بما هو جامعهشناسی نبود بلکه در خصوص وضعیت علم جامعهشناسی در کشورمان ایران بود. بنده نگفته ام که علم جامعهشناسی به فرایندها و ساختارها توجه ندارد، بلکه از قضا از آنجا که معتقدم علم بسیار مهم، اساسی و حیاتی جامعهشناسی علم به ساختارها و فرآیندها و نهادهای اجتماعی است و این علم به شدت نیازمند دریافتی تاریخی از مسائل اجتماعی است، دوستان بسیار عزیزم در حوزه جامعهشناسی کشور را، به دلیل انجام ندادن همین وظیفهشان و با تکیه بر الگوهای معرفت جامعه شناختی جامعهشناسان بزرگی چون مارکس، وبر، گیدنز، زیمل و دیگران، مورد نقادی قرار دادهام.
2. جامعهشناس برجسته کشورمان، دکتر بهرامی گرامی، فرموده اند: «تفاوت جامعهشناسی با روانشناسی هم از زمان دورکیم و مباحثه او با تارد مشخص شده و تا امروز ادامه دارد. آنجا که سی. رایت. میلز میگوید: اگر در یک شهر پنجاه هزار نفری، پنجاه نفر بیکار باشند مساله ای فردیست که احتمالا با حضور روانکاو و مددکار مشکل حل میشود. اما اگر در این شهر پنجاه هزار نفری، پنج هزار نفر بیکار باشند مشکل فردی نیست؛ ساختاری است و به جامعهشناس و سیاستگذار اجتماعی نیاز است.» باز هم فکر می کنم ناقد عزیز و گرامی، به محل بحث اینجانب، اصلا عنایتی نکردهاند. بنده که نگفته ام علم محترم و برای بنده بسیار عزیز جامعه شناسی، همان روانشناسی است و میان این دو علم تفاوتی وجود ندارد، بلکه از قضا چون شدیداً اعتقاد دارم علم جامعه شناسی با علم روانشناسی و نیز علم اخلاق یکی نیست و وقتی بیکاری در جامعهای چون ایران بیداد می کند آن را نباید به عنوان یک مسأله روانشناسانه و اخلاقی و فرضاً به دلیل بی شعوری (پایین بودن آی کیو، که امری روانشناختی است)، یا احساس بی مسئولیتی یا فساد و دزدی مسئولین سیاسی و حکومتی (که اموری اخلاقی است) تلقی کرد بلکه باید همچون استاد بزرگ علم جامعه شناسی، سی. رایت میلز آن را به منزلة یک مسأله جامعه شناختی و نه سیاسی و روان شناختی و اخلاقی تلقی کرد. لذا بنده هرگز نگفته ام که علم جامعهشناسی از آن نظر که علم جامعه شناسی است باید تعطیل شود و به جای آن علم روانشناسی رونق یابد (سخنی احمقانه تر از این نمی توان گفت)، بلکه بنده به شوخی و طنز (در فضای خشن اجتماعی خودمان) و به زبان مجاز و نه به زبان حقیقت، و به جهت بیان ایجاد نوعی انگیزه برای تأمل و احیاناً برقراری دیالوگ گفته ام و باز هم تکرار می کنم از آن جهت که جامعه شناسان و اساتید بزرگ جامعهشناسی در کشورمان، کمتر به مواجهه ای غیر روانشناسانه و غیراخلاقی با مسائل سیاسی و اجتماعی ما می پردازند، بهتر است (البته به طنز و شوخی و مجاز) تابلوی گروه جامعهشناسی را از سر دپارتمانهای جامعهشناسی برداشته، به جای آن تابلوی گروه روانشناسی یا علم اخلاق بزنند)!
ادامه دارد.👇
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۹
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعه شناسی
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️نگاهی به یادداشت "نقد عبدالکریمی، ظلم مضاعف به جامعهشناسی" /۲
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر بهرامی عزیز در دفاع از جامعهشناسی کشور میفرمایند، جامعهشناسان برجستهی کشور ما، و نه دلقک جامعهشناسان و دلقک فیلسوفان، «به حد توان خود راهکار و پیشنهاداتی برای ایجاد دموکراسی، قانونمداری، تفکیک و استقلال قوا، احترام به آزادی بیان و رسانهها، مبارزه با فساد و....ارایه میدهند.»
اما آیا بنده حق دارم بپرسم این مفاهیمی که شما و دیگر روشنفکران و جامعهشناسان دائماً ردیف کرده و بر تحقق آنها تأکید میورزید، پدیدارهایی انسانیاند یا مجموعهای از اشیا هستند؟ آیا بنده حق دارم از جامعهشناسان عزیز کشورم، که یکایکشان از دوستان و نزدیکان و پارههای تن بنده هستند، بپرسم که فرق علوم انسانی، بالاخص جامعهشناسی با علوم مهندسی و شیمی و مکانیک چست؟ آیا علوم انسانی و علوم اجتماعی با علم الاشیاء تفاوت و تمایزات بنیادینی ندارد؟ آیا ما حق داریم با پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و قانونمداری و تفکیک قوا درست مثل ابزارهایی چون ماشین و یخچال و موبایل و هواپیما برخورد کنیم؟ یعنی آیا ما میتوانیم همانگونه که اتومبیل و هواپیما و موبایل و دیگر اشیا را از غرب وارد میکنیم، می توانیم دمکراسی و پارلمانتاریسیم و آزادی احزاب و... را از غرب وارد کشور کنیم؟ آیا پدیدارهای انسانی و اجتماعیای چون دمکراسی و آزادی احزاب و ژورنالیسم حقیقی و آزادیهای مدنی و... با تاریخ و فرآیندهای تاریخی هزار ساله و رشد سرمایهداری و ظهور و رشد طبقه متوسط و ... نهادهایی که این فرآیندهای تاریخی شکل دادهاند نسبتی ندارند؟ آیا جامعهشناسان ما بر این امر اندیشیدهاند که در جوامع شبه مدرنی چون ایران که فاقد آن تاریخ و نهادهایی هستند که در طی یک تاریح حداقل هشتصد ساله در غرب شکل گرفته اند پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و ... چه معنایی می یابند؟ آیا جامعهشناسان ما هیچ تحلیلی ساختاری و فرآیندی و غیرسیاسی و غیراخلاقی و غیر از تکیه بر خوی استبدادی حاکمان ایران و از این گونه تحلیلهای روانشناختی به این پرسش داده اند که چرا جامعه ایران بعد از دویست سال هنوز به مطالبات خودش نرسیده است؟ آیا نباید ما به ساختارها و فرآیندهایی بیندیشیم که تا اصلاح نشوند امکان تحقق هیچ یک از مطالبات جامعه ما در حوزه سیاسی وجود نخواهد داشت؟
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
در آخر باز هم از خود آقای دکتر بهرامی کمیل مدد می گیرم و جملهی خود ایشان را تکرار میکنم: «متاسفانه روحیه پوپولیستی، محافظهکاری، قدرتطلبی، مریدپروری، کاسبکاری و شوآف کردن، بخشی از فرهنگ ماست. فرق چندانی هم بین روحانی و فیلسوف و روانشناس و "جامعه شناس" و...نیست.»
ادامه دارد. 👇
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
✍ دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر بهرامی عزیز در دفاع از جامعهشناسی کشور میفرمایند، جامعهشناسان برجستهی کشور ما، و نه دلقک جامعهشناسان و دلقک فیلسوفان، «به حد توان خود راهکار و پیشنهاداتی برای ایجاد دموکراسی، قانونمداری، تفکیک و استقلال قوا، احترام به آزادی بیان و رسانهها، مبارزه با فساد و....ارایه میدهند.»
اما آیا بنده حق دارم بپرسم این مفاهیمی که شما و دیگر روشنفکران و جامعهشناسان دائماً ردیف کرده و بر تحقق آنها تأکید میورزید، پدیدارهایی انسانیاند یا مجموعهای از اشیا هستند؟ آیا بنده حق دارم از جامعهشناسان عزیز کشورم، که یکایکشان از دوستان و نزدیکان و پارههای تن بنده هستند، بپرسم که فرق علوم انسانی، بالاخص جامعهشناسی با علوم مهندسی و شیمی و مکانیک چست؟ آیا علوم انسانی و علوم اجتماعی با علم الاشیاء تفاوت و تمایزات بنیادینی ندارد؟ آیا ما حق داریم با پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و قانونمداری و تفکیک قوا درست مثل ابزارهایی چون ماشین و یخچال و موبایل و هواپیما برخورد کنیم؟ یعنی آیا ما میتوانیم همانگونه که اتومبیل و هواپیما و موبایل و دیگر اشیا را از غرب وارد میکنیم، می توانیم دمکراسی و پارلمانتاریسیم و آزادی احزاب و... را از غرب وارد کشور کنیم؟ آیا پدیدارهای انسانی و اجتماعیای چون دمکراسی و آزادی احزاب و ژورنالیسم حقیقی و آزادیهای مدنی و... با تاریخ و فرآیندهای تاریخی هزار ساله و رشد سرمایهداری و ظهور و رشد طبقه متوسط و ... نهادهایی که این فرآیندهای تاریخی شکل دادهاند نسبتی ندارند؟ آیا جامعهشناسان ما بر این امر اندیشیدهاند که در جوامع شبه مدرنی چون ایران که فاقد آن تاریخ و نهادهایی هستند که در طی یک تاریح حداقل هشتصد ساله در غرب شکل گرفته اند پدیدارهایی چون دمکراسی و آزادی های مدنی و ... چه معنایی می یابند؟ آیا جامعهشناسان ما هیچ تحلیلی ساختاری و فرآیندی و غیرسیاسی و غیراخلاقی و غیر از تکیه بر خوی استبدادی حاکمان ایران و از این گونه تحلیلهای روانشناختی به این پرسش داده اند که چرا جامعه ایران بعد از دویست سال هنوز به مطالبات خودش نرسیده است؟ آیا نباید ما به ساختارها و فرآیندهایی بیندیشیم که تا اصلاح نشوند امکان تحقق هیچ یک از مطالبات جامعه ما در حوزه سیاسی وجود نخواهد داشت؟
https://news.1rj.ru/str/NewHasanMohaddesi/3201
در آخر باز هم از خود آقای دکتر بهرامی کمیل مدد می گیرم و جملهی خود ایشان را تکرار میکنم: «متاسفانه روحیه پوپولیستی، محافظهکاری، قدرتطلبی، مریدپروری، کاسبکاری و شوآف کردن، بخشی از فرهنگ ماست. فرق چندانی هم بین روحانی و فیلسوف و روانشناس و "جامعه شناس" و...نیست.»
ادامه دارد. 👇
#جامعهشناسی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️نقد عبدالکریمی؛ ظلم مضاعف به جامعه شناسی
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
جامعه شناسی را چه دانش شناخت قوانین و پدیده های اجتماعی بدانیم(کنت و دورکیم)، چه دانش فهم کنش افراد(وبر و بلومر)، چه دانش نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن(پارسونز)؛ توجه به تاریخ و ساختارها کماوبیش در همه مکاتب آن…
Forwarded from ما حامی اصلاح قانون اساسی هستیم
با ویرانی اراده ملی روبرو شده ایم !
روانشناسان و جامعه شناسان وطنی باید راه و روشی بیابند که بتواند ایرانیان را به بازیابی هویت ملی و نجات کشور امیدوار نماید!
در میانه بی مسئولیتی عمومی و رضایت جمعی به ادامه بیراهه رفتن کشور ، ولع چپاول و سرقت منابع ملی به ویژه در میان مسئولان نمی تواند امری عادی باشد.
در کمترین برهه ای از تاریخ ملتی بزرگ چنین بی تفاوت نظاره گر نابودی سرمایه ها و فرصتهای پی درپی خویش بوده است.
چرا جمعی از ایرانیان به چنین ویرانگری بی سابقه ای علیه وطن و هموطنان خویش روی آورده اند؟
شاید روانکاوی بتواند پاسخی به این سوال بیابد ، یا جامعه شناسی نسبتی بین کردار و پیشینه فرهنگی و نژادی مسئولان کنونی ایران پیدا نماید.
اکنون که دیگر حتی مجازات سنگین و اعدام و.... کمترین تاثیر خود را در مهار تبه کاری سیستماتیک از دست داده است ، باید متخصصان اجتماعی بتوانند نقشه راه ارتباط گیری مجدد مابین غیرت فرد و آرمان اجتماع را ترسیم کنند .
باید دنبال دانش و زبان مشترکی باشیم که جامعه متفرق و مأیوس از اصلاح را به سوی وفاق ملی هدایت نمائیم و این کاری است که دیگر از سیاسیون و فعالان بدنام شده این عرصه ساخته نیست!
ادبیات ، روانشناسی و جامعه شناسی باید پیشتاز ملت سازی باشند!
روانشناسان و جامعه شناسان وطنی باید راه و روشی بیابند که بتواند ایرانیان را به بازیابی هویت ملی و نجات کشور امیدوار نماید!
در میانه بی مسئولیتی عمومی و رضایت جمعی به ادامه بیراهه رفتن کشور ، ولع چپاول و سرقت منابع ملی به ویژه در میان مسئولان نمی تواند امری عادی باشد.
در کمترین برهه ای از تاریخ ملتی بزرگ چنین بی تفاوت نظاره گر نابودی سرمایه ها و فرصتهای پی درپی خویش بوده است.
چرا جمعی از ایرانیان به چنین ویرانگری بی سابقه ای علیه وطن و هموطنان خویش روی آورده اند؟
شاید روانکاوی بتواند پاسخی به این سوال بیابد ، یا جامعه شناسی نسبتی بین کردار و پیشینه فرهنگی و نژادی مسئولان کنونی ایران پیدا نماید.
اکنون که دیگر حتی مجازات سنگین و اعدام و.... کمترین تاثیر خود را در مهار تبه کاری سیستماتیک از دست داده است ، باید متخصصان اجتماعی بتوانند نقشه راه ارتباط گیری مجدد مابین غیرت فرد و آرمان اجتماع را ترسیم کنند .
باید دنبال دانش و زبان مشترکی باشیم که جامعه متفرق و مأیوس از اصلاح را به سوی وفاق ملی هدایت نمائیم و این کاری است که دیگر از سیاسیون و فعالان بدنام شده این عرصه ساخته نیست!
ادبیات ، روانشناسی و جامعه شناسی باید پیشتاز ملت سازی باشند!
Forwarded from راه سوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 حساب رسمی سفارت جمهوری اسلامی در کاراکاس با انتشار این ویدئو، از ورود اولین نفتکش از پنج نفتکش حامل بنزین با اسکورت نیروهای نظامی ونزوئلا به آبهای این کشور خبر داد.
@rahsevom
@rahsevom
Forwarded from راه سوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 محمدرضا حیاتی با بغض از محمدعلی فردین می گوید:
🔹اگر هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه/ دیدم پشت دخل فرشفروشی نشسته رویم نشد سلام کنم
🔹محمدرضا حیاتی گوینده با سابقه صدا و سیما با نقل خاطرهایی از محمدعلی فردین گفت:
🔹 اگر به هنرمند بگویید بشین خانه کار غیرهنری انجام بده این میمیره و قادر به زندگی نیست.
🔹بیست و پنج سال پیش داشتم رد میشدم میدان ونک، مغازه فرش فروشی بود گفتند اینجا مال فردینه. من خیلی علاقه داشتم به ایشان رفتم دیدم ایشان نشسته پشت دخل. حقیقتش خواستم سلام علیک و ابراز ارادت کنم، خجالت کشیدم.
گفتم چرا فردین باید پشت دخل فرش فروشی بشیند. کارش چیز دیگر است. هنرمنده. جایگاهش جای دیگر است
اگر می خواهید هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه. به من گوینده هم بگویند نمیتوانی گویندگی کنی ۶ ماه دوام نمیآورم /سینمادیلی
@rahsevom
🔹اگر هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه/ دیدم پشت دخل فرشفروشی نشسته رویم نشد سلام کنم
🔹محمدرضا حیاتی گوینده با سابقه صدا و سیما با نقل خاطرهایی از محمدعلی فردین گفت:
🔹 اگر به هنرمند بگویید بشین خانه کار غیرهنری انجام بده این میمیره و قادر به زندگی نیست.
🔹بیست و پنج سال پیش داشتم رد میشدم میدان ونک، مغازه فرش فروشی بود گفتند اینجا مال فردینه. من خیلی علاقه داشتم به ایشان رفتم دیدم ایشان نشسته پشت دخل. حقیقتش خواستم سلام علیک و ابراز ارادت کنم، خجالت کشیدم.
گفتم چرا فردین باید پشت دخل فرش فروشی بشیند. کارش چیز دیگر است. هنرمنده. جایگاهش جای دیگر است
اگر می خواهید هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه. به من گوینده هم بگویند نمیتوانی گویندگی کنی ۶ ماه دوام نمیآورم /سینمادیلی
@rahsevom
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 آیت الله جوادی آملی: ما یک دلال داریم یک مبتکر، در حوزه های علمیه ما با دلالی روبرو هستیم.
🔹 در آیین رونمایی از کتاب «تحریرالاصول» تقریر درس خارج اصول امام خمینی(ره)
♦️ فرق است بین تولید علم و دلالی علم، دلال علم از خود چیزی ندارد و تنها سخنان و نظرات دیگران را منتقل می کند، باید بدانیم دلال علم بودن فضیلت نیست.
♦️ از ۵۰ هزار طلبه، امروز سه تا تولیدکننده علم باشند، نداریم. دلال بودن غیر از علامه شدن است.
#آیت_الله_جوادی_آملی
#تولید_علم_و_دلالی_علم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 در آیین رونمایی از کتاب «تحریرالاصول» تقریر درس خارج اصول امام خمینی(ره)
♦️ فرق است بین تولید علم و دلالی علم، دلال علم از خود چیزی ندارد و تنها سخنان و نظرات دیگران را منتقل می کند، باید بدانیم دلال علم بودن فضیلت نیست.
♦️ از ۵۰ هزار طلبه، امروز سه تا تولیدکننده علم باشند، نداریم. دلال بودن غیر از علامه شدن است.
#آیت_الله_جوادی_آملی
#تولید_علم_و_دلالی_علم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from اتحاد عدالتخواهان ایران
✴️چالش نیروهای عدالتخواه: برنامهی اقتصادی منسجم
جهان ما اینک در مرحلهای حساس قرار دارد که طی سه دههی اخیر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بیسابقه است. گرچه مبارزه میان دو گرایش «جهان تکقطبی» و «جهان چندقطبی» سالهاست که ادامه دارد، با تغییراتی که در چین و روسیه اتفاق افتاده، تضادها در حال ورود به مرحلهای حاد است.
🔺هرچند بروز بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا بحران ساختاری نظام سرمایهداری جهانی را تعمیق و تشدید کرده، ایالات متحده همچنان قادر است با اتکا به سلطهی دلار، هژمونی خود را حفظ کند. علیرغم این واقعیت، تقویت مثلث ایرانـچینـروسیه میتواند جهان را وارد مرحلهی تغییرات کیفی کند؛ هرچند هنوز تا آن مقطع فاصله داریم.
🔴در چنین شرایطی، نقش میهن ما ایران بهعنوان مهمترین کشور مستقل در یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان در تضعیف نظم حاکم بر جهان و نیل به سوی جهان چندقطبی، انکارناپذیر است؛ و درست به همین دلیل تدوین راهحلی برای برونرفت اقتصاد ایران از وضعیت کنونی اهمیت مضاعف مییابد.
🔹تضاد عمده در ایران کنونی این است چگونه استقلال سیاسی بهعنوان دستاورد انقلاب بهمن ۵۷ به استقلال اقتصادی منجر شود و انقلاب را تعمیق کند. بر این اساس، ایران در مرحلهی یک تصمیمگیری حیاتی قرار دارد:
جهتگیری همهجانبه به سوی اقتصاد درونزا، یا تداوم وضع موجود، که به تحریمهای تجاری اجازه میدهد با توجه به گرایشهای نولیبرالی در داخل، شدیدترین ضربات را به مردم و انقلاب وارد آورد.
⬅️با این توصیف، جدیترین چالش پیش روی نیروهای مترقی و عدالتخواه ایران این است که با تدوین یک برنامهی اقتصادی منسجم، نیروهای اجتماعی را برای استقرار اقتصاد درونزا، تحقق عدالت اجتماعی، و آغاز برنامهی صنعتیسازی ایران بسیج کنند.
🆔@SocialJusticeIran
جهان ما اینک در مرحلهای حساس قرار دارد که طی سه دههی اخیر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بیسابقه است. گرچه مبارزه میان دو گرایش «جهان تکقطبی» و «جهان چندقطبی» سالهاست که ادامه دارد، با تغییراتی که در چین و روسیه اتفاق افتاده، تضادها در حال ورود به مرحلهای حاد است.
🔺هرچند بروز بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا بحران ساختاری نظام سرمایهداری جهانی را تعمیق و تشدید کرده، ایالات متحده همچنان قادر است با اتکا به سلطهی دلار، هژمونی خود را حفظ کند. علیرغم این واقعیت، تقویت مثلث ایرانـچینـروسیه میتواند جهان را وارد مرحلهی تغییرات کیفی کند؛ هرچند هنوز تا آن مقطع فاصله داریم.
🔴در چنین شرایطی، نقش میهن ما ایران بهعنوان مهمترین کشور مستقل در یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان در تضعیف نظم حاکم بر جهان و نیل به سوی جهان چندقطبی، انکارناپذیر است؛ و درست به همین دلیل تدوین راهحلی برای برونرفت اقتصاد ایران از وضعیت کنونی اهمیت مضاعف مییابد.
🔹تضاد عمده در ایران کنونی این است چگونه استقلال سیاسی بهعنوان دستاورد انقلاب بهمن ۵۷ به استقلال اقتصادی منجر شود و انقلاب را تعمیق کند. بر این اساس، ایران در مرحلهی یک تصمیمگیری حیاتی قرار دارد:
جهتگیری همهجانبه به سوی اقتصاد درونزا، یا تداوم وضع موجود، که به تحریمهای تجاری اجازه میدهد با توجه به گرایشهای نولیبرالی در داخل، شدیدترین ضربات را به مردم و انقلاب وارد آورد.
⬅️با این توصیف، جدیترین چالش پیش روی نیروهای مترقی و عدالتخواه ایران این است که با تدوین یک برنامهی اقتصادی منسجم، نیروهای اجتماعی را برای استقرار اقتصاد درونزا، تحقق عدالت اجتماعی، و آغاز برنامهی صنعتیسازی ایران بسیج کنند.
🆔@SocialJusticeIran
Forwarded from سازمان مردم نهاد طموزی
گیاهان را نجات دهید تا زمین را نجات دهید!🌱
به طور قطع گیاهان از اصلیترین ارکان حیات در این کره خاکی میباشند. همینطور به جرأت میتوان گفت گیاهان از مهمترین نعمات و رحمات معجزهآسای پروردگار میباشد.امروز ١٨ مه مصادف با ٢٩ اردیبهشت روز حفاظت از گیاهان و شیفتگی آنان میباشد.
علت این گفتهها نقش اجتناب پذیری است که گیاهان در ذره ذره و لحظه لحظهی حیات در این سیاره دارند. تاثیرات گیاهان و اهمیتشان در اکوسیستم به قدری است که تصور زندگی بدون آنها را محال میکند.
گیاهان با انجام فتوسنتز یا به عبارت دیگر دریافت دی اکسید کربن و حفظ آن در تنه ریشه و میوههای خود و تولید اکسیژن جایگاه فوقالعاده مهمی در چرخه کربن دارند، کما اینکه بشر با مصرف اکسیژن و تولید کربن دی اکسید از طریق قطع درختان و سوزاندن سوختهای فسیلی به نوعی دشمن گیاهان در این زمینه نیز محسوب میشود.
گیاهان همچنین تقریبا پایه تمام شبکههای غذایی به شمار میآیند. به تعبیری دیگر تمامی جانداران زمین به نحوی از گیاهان تغذیه میکنند، حتی حیوانات درنده و گوشتخوار معمولاً حیوانات گیاهخوار را شکار میکنند.
در چرخهی آب نیز، ریشه گیاهان با دریافت آبهای زیرزمینی و افزایش سطح آنها باعث حفظ پیوستگی خاک، جلوگیری از فرسایش و از هم گسیختگی آن شده و موجب پایداری امکان رویش و حاصلخیزی خاک میشود. سپس بخشی از این آب را در میوه خود حفظ، و بخشی از آن را به صورت قطرات ریز آب یا شبنم از طریق برگهایشان رها میکنند.
بعلاوه گیاهان از طریق تامین چوب، پارچه و الیاف نخ، رزین و چسبهای گیاهی، گیاهان دارویی، انواع غذاها، میوهها و سبزیجات و به بیان دیگر خوراک، پوشاک و تا حدودی مسکن، به صورت مستقیم نقش مهمی در زندگی ما دارند.
به طور کلی گیاهان را میتوان به یک سیستم عظیم و شگفت انگیز تصفیه و تولیدکننده ملزومات حیات و اصلیترین رکن طبیعت دانست. با این همه بیراه نیست اگر بگوییم، گیاهان را نجات دهید تا زمین را نجات دهید.🌿🌲🌍
🖋پرهام نوروزی
#روزنگار
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
به طور قطع گیاهان از اصلیترین ارکان حیات در این کره خاکی میباشند. همینطور به جرأت میتوان گفت گیاهان از مهمترین نعمات و رحمات معجزهآسای پروردگار میباشد.امروز ١٨ مه مصادف با ٢٩ اردیبهشت روز حفاظت از گیاهان و شیفتگی آنان میباشد.
علت این گفتهها نقش اجتناب پذیری است که گیاهان در ذره ذره و لحظه لحظهی حیات در این سیاره دارند. تاثیرات گیاهان و اهمیتشان در اکوسیستم به قدری است که تصور زندگی بدون آنها را محال میکند.
گیاهان با انجام فتوسنتز یا به عبارت دیگر دریافت دی اکسید کربن و حفظ آن در تنه ریشه و میوههای خود و تولید اکسیژن جایگاه فوقالعاده مهمی در چرخه کربن دارند، کما اینکه بشر با مصرف اکسیژن و تولید کربن دی اکسید از طریق قطع درختان و سوزاندن سوختهای فسیلی به نوعی دشمن گیاهان در این زمینه نیز محسوب میشود.
گیاهان همچنین تقریبا پایه تمام شبکههای غذایی به شمار میآیند. به تعبیری دیگر تمامی جانداران زمین به نحوی از گیاهان تغذیه میکنند، حتی حیوانات درنده و گوشتخوار معمولاً حیوانات گیاهخوار را شکار میکنند.
در چرخهی آب نیز، ریشه گیاهان با دریافت آبهای زیرزمینی و افزایش سطح آنها باعث حفظ پیوستگی خاک، جلوگیری از فرسایش و از هم گسیختگی آن شده و موجب پایداری امکان رویش و حاصلخیزی خاک میشود. سپس بخشی از این آب را در میوه خود حفظ، و بخشی از آن را به صورت قطرات ریز آب یا شبنم از طریق برگهایشان رها میکنند.
بعلاوه گیاهان از طریق تامین چوب، پارچه و الیاف نخ، رزین و چسبهای گیاهی، گیاهان دارویی، انواع غذاها، میوهها و سبزیجات و به بیان دیگر خوراک، پوشاک و تا حدودی مسکن، به صورت مستقیم نقش مهمی در زندگی ما دارند.
به طور کلی گیاهان را میتوان به یک سیستم عظیم و شگفت انگیز تصفیه و تولیدکننده ملزومات حیات و اصلیترین رکن طبیعت دانست. با این همه بیراه نیست اگر بگوییم، گیاهان را نجات دهید تا زمین را نجات دهید.🌿🌲🌍
🖋پرهام نوروزی
#روزنگار
@tamozi
🌱🌱🌱
instagram.com/tamoziii
Forwarded from راه سوم
🔴حجاریان: چشماندازی برای جراحیهای بزرگ نمیبینم/بخش یک
✒نشریه "ایران فردا" در تازه ترین شماره خود پاسخ سعید حجاریان را به پرسش های این ماهنامه در مورد "همگرایی و واگرایی نیروهای سیاسی در سال 1399" منتشر کرده است. مشروح این پرسش و پاسخ ها به شرح زیر است:
1️⃣۱. اتفاقاتی که در سال های اخیر در ایران رخ داده است، نشان از تغییرات اجتماعی گسترده و تحول بافتار جامعه ایران دارد. برخی معتقدند از جنبش سبز در سال ۸۸ که جنبش طبقه متوسط بود تا اعتراضات آبان ماه ۹۸ که تلفیقی از جنبش جوانان و اعتراض فرودستان بود ، همه حاصل و نمود تغییرات و تحولات در زیر پوست جامعه و لایه های زیرین است و گریز ناپذیر. آیا آرایش نیروهای سیاسی کنونی جامعه ایران (فارغ از ساختار حاکمیت) ظرفیت پذیرش و مواجهه با این تحول و مطالبات حاصل از آن را دارد؟
🔹️تحولات سالهای گذشته ناشی از چند مؤلفه بودهاند که در این میان دو مؤلفه تأثیر بیشتری داشتهاند. اولین آنها ضعف شدید نهاد دولت بهمعنیالاعم و همچنین ناکارکردی آن بوده است و دیگری تحریمها. همپوشانی این دو باعث شد از زمان شروع به کار دونالد ترامپ اقتصاد ایران تحت فشار قرار بگیرد.
🔹️این فشار به فرهنگ و باور مردم نیز رخنه کرد [...] لذا تبلیغات منفی شدت گرفت و مردم هم باور کردند. پس نتیجه میگیریم بخشی از مسأله مشروعیت به ذهنیت مردم باز میگردد؛ ذهنیتی که براساس واقعیتهای ملموس ساخته میشود و قابل دستکاری نیست!
🔹️گذشته از آن، نهادهای مدنی که بعد از اتفاقات سال 88 ضعیف و سازمانزدایی شده بودند، نتوانستند جایگزین احزاب بشوند و اگر احزاب میبودند، میتوانستند تا حد زیادی تحولات را در خود هضم کنند. البته، از یاد نبریم که حزب در ایران هنوز هم موجودی ناشناخته است و نوعی ترس نسبت به آن وجود دارد.
🔹️ همانطور که اشاره کردم این احزاب لاغر و تهیدست تاب و تحمل این جنبشها را نداشتند و حتی تحلیلهای نادرست و نامربوط ارائه دادند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت زمانی که حزب قوی وجود نداشته باشد و تحول درست شناخته نشود، راهبری ناممکن میشود.
2️⃣۲. مشارکت قابل توجه در اعتراضات آبان ماه و کاهش مشارکت در انتخابات اسفندماه ۹۸،دو رخداد اجتماعی سیاسی مهم سال گذشته بودند که کلیت جامعه ایران را متاثر از خویش نمود و نیروهای سیاسی در قبال آن موضع گیری های متفاوتی اتخاذ کردند و گاه حتی از درون یک جریان یا گروه صداهای متفاوتی در قبال این حوادث شنیده شد. آیا استمرار رخدادهایی از جنس سال گذشته در سال ۹۹ می تواند باعث انشعابات و ائتلاف های جدیدی در آرایش نیروهای سیاسی ایران گردد؟
🔹️علت اتفاقات رخ داده این بود که حجم وعدهها زیاد بود و به آنها وفا نشد و مردم سرخورده شدند. بعد هم وقایع سلسلهوار اتفاق افتادند و مردم افسرده و مستأصل شدند و سوژهگیشان را از دست رفته دیدند و در لاک خود فرو رفتند.
🔹️ اما به هر حال عدهای اینگونه نیستند؛ کاملاً تکبعدی هستند و به صندوق رأی زنجیر شدهاند؛ مثلا مشارکتکنندگان اسفند 1398 حتما در ادوار دیگر انتخابات حاضر خواهند بود چون کیفیت انتخابات ذرهای برایشان اهمیت ندارد.
🔹️ این الگوی رای دادن و رای ندادن ادامه خواهد داشت و بعید میدانم در انتخابات 1400 دعوا مرتفع شود چون حکومت قصد تفرقه و تفکیک دارد و ما هنوز نمیدانیم سنگینی بار به کدام سمت خواهد بود البته همهچیز بستگی به مردم دارد.
🔹️اما سخن از انتخابات به این معنا نیست که همهچیز را انتخاباتی ببینیم؛ نحوه مواجهه با جنبشهای احتمالی پیش رو، تداوم تحریمها، منتهای استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» و همچنین معیشت و فقر روزافزون قشرهای تهیدست و تلف شدن آنها مهم است که هیچکدام به انگشت جوهری شهروندان گره نخورده است!
🔹️مثلا بحث کرونا، چنانچه ادامه پیدا کند ممکن است موضوعی برای ائتلاف و انشقاق باشد چون بخشی از حاکمیت علمگرا است و بخشی ایدئولوژیک.
ادامه در پست بعدی...
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
✒نشریه "ایران فردا" در تازه ترین شماره خود پاسخ سعید حجاریان را به پرسش های این ماهنامه در مورد "همگرایی و واگرایی نیروهای سیاسی در سال 1399" منتشر کرده است. مشروح این پرسش و پاسخ ها به شرح زیر است:
1️⃣۱. اتفاقاتی که در سال های اخیر در ایران رخ داده است، نشان از تغییرات اجتماعی گسترده و تحول بافتار جامعه ایران دارد. برخی معتقدند از جنبش سبز در سال ۸۸ که جنبش طبقه متوسط بود تا اعتراضات آبان ماه ۹۸ که تلفیقی از جنبش جوانان و اعتراض فرودستان بود ، همه حاصل و نمود تغییرات و تحولات در زیر پوست جامعه و لایه های زیرین است و گریز ناپذیر. آیا آرایش نیروهای سیاسی کنونی جامعه ایران (فارغ از ساختار حاکمیت) ظرفیت پذیرش و مواجهه با این تحول و مطالبات حاصل از آن را دارد؟
🔹️تحولات سالهای گذشته ناشی از چند مؤلفه بودهاند که در این میان دو مؤلفه تأثیر بیشتری داشتهاند. اولین آنها ضعف شدید نهاد دولت بهمعنیالاعم و همچنین ناکارکردی آن بوده است و دیگری تحریمها. همپوشانی این دو باعث شد از زمان شروع به کار دونالد ترامپ اقتصاد ایران تحت فشار قرار بگیرد.
🔹️این فشار به فرهنگ و باور مردم نیز رخنه کرد [...] لذا تبلیغات منفی شدت گرفت و مردم هم باور کردند. پس نتیجه میگیریم بخشی از مسأله مشروعیت به ذهنیت مردم باز میگردد؛ ذهنیتی که براساس واقعیتهای ملموس ساخته میشود و قابل دستکاری نیست!
🔹️گذشته از آن، نهادهای مدنی که بعد از اتفاقات سال 88 ضعیف و سازمانزدایی شده بودند، نتوانستند جایگزین احزاب بشوند و اگر احزاب میبودند، میتوانستند تا حد زیادی تحولات را در خود هضم کنند. البته، از یاد نبریم که حزب در ایران هنوز هم موجودی ناشناخته است و نوعی ترس نسبت به آن وجود دارد.
🔹️ همانطور که اشاره کردم این احزاب لاغر و تهیدست تاب و تحمل این جنبشها را نداشتند و حتی تحلیلهای نادرست و نامربوط ارائه دادند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت زمانی که حزب قوی وجود نداشته باشد و تحول درست شناخته نشود، راهبری ناممکن میشود.
2️⃣۲. مشارکت قابل توجه در اعتراضات آبان ماه و کاهش مشارکت در انتخابات اسفندماه ۹۸،دو رخداد اجتماعی سیاسی مهم سال گذشته بودند که کلیت جامعه ایران را متاثر از خویش نمود و نیروهای سیاسی در قبال آن موضع گیری های متفاوتی اتخاذ کردند و گاه حتی از درون یک جریان یا گروه صداهای متفاوتی در قبال این حوادث شنیده شد. آیا استمرار رخدادهایی از جنس سال گذشته در سال ۹۹ می تواند باعث انشعابات و ائتلاف های جدیدی در آرایش نیروهای سیاسی ایران گردد؟
🔹️علت اتفاقات رخ داده این بود که حجم وعدهها زیاد بود و به آنها وفا نشد و مردم سرخورده شدند. بعد هم وقایع سلسلهوار اتفاق افتادند و مردم افسرده و مستأصل شدند و سوژهگیشان را از دست رفته دیدند و در لاک خود فرو رفتند.
🔹️ اما به هر حال عدهای اینگونه نیستند؛ کاملاً تکبعدی هستند و به صندوق رأی زنجیر شدهاند؛ مثلا مشارکتکنندگان اسفند 1398 حتما در ادوار دیگر انتخابات حاضر خواهند بود چون کیفیت انتخابات ذرهای برایشان اهمیت ندارد.
🔹️ این الگوی رای دادن و رای ندادن ادامه خواهد داشت و بعید میدانم در انتخابات 1400 دعوا مرتفع شود چون حکومت قصد تفرقه و تفکیک دارد و ما هنوز نمیدانیم سنگینی بار به کدام سمت خواهد بود البته همهچیز بستگی به مردم دارد.
🔹️اما سخن از انتخابات به این معنا نیست که همهچیز را انتخاباتی ببینیم؛ نحوه مواجهه با جنبشهای احتمالی پیش رو، تداوم تحریمها، منتهای استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» و همچنین معیشت و فقر روزافزون قشرهای تهیدست و تلف شدن آنها مهم است که هیچکدام به انگشت جوهری شهروندان گره نخورده است!
🔹️مثلا بحث کرونا، چنانچه ادامه پیدا کند ممکن است موضوعی برای ائتلاف و انشقاق باشد چون بخشی از حاکمیت علمگرا است و بخشی ایدئولوژیک.
ادامه در پست بعدی...
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
ادامه پست بالا..
🔴حجاریان...بخش دوم
3️⃣۳.با توجه به پیش بینی های سیاسی مبنی بر تشدید بحران های داخلی و خارجی در سال ۹۹، مواجهه نیروهای داخل حاکمیت با این رخدادها چگونه خواهد بود؟ آیا در میان نیروهای متنوع داخل قدرت نیز شاهد همگرایی ها و واگرایی های جدیدی خواهیم بود؟ اگر آری کیفیت آن چگونه خواهد بود؟
🔹️من نمیدانم ما داخل حاکمیت هستیم یا نه و این پیشفرض را نادرست میدانم. اما، علیالاصول بهنظر میرسد نیروهای داخل حاکمیت نیز عقلایی دارند و نگاهی دوربردتر به بقای نظام میاندازند اما عدهای جلوی پای خودشان را میبینند و این شقاق هماکنون آشکار است.
🔹️دسته اول گمانم کمابیش عزلتنشینی پیشه خواهند کرد چون نمیخواهند مقابل حاکمیت بایستند و یا آن را نقد کنند از آن سو توان بر کرسی نشاندن ایدههایشان را نیز ندارند.
🔹️در چنین شرایطی به سمت رادیکالیزه شدن نیروهای داخل حاکمیت پیش خواهیم رفت و این بستری است برای فعال شدن و قدرت گرفتن هر چه بیشتر دسته دوم [...] .
4️⃣۴.از نظر شما مواجهه ممکن و مطلوب در قبال تحولات پرشتاب پیش رو در سال ۹۹ به ویژه شیوع کرونا و پس از کنترل نسبی آن و برگشت به شرایط نسبتا عادی چگونه می تواند باشد؟
🔹️ویروس کرونا ما را استثنایی کرد اما این بهمعنای عادی بودن شرایط پیشین نیست.
🔹️قبل از کرونا هم مشکلات انباشته بود و تقریباً در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و همچنین مسائل اجتماعی وضع ما مطلوب نبود.
🔹️ لذا اگر کرونا هم نباشد، مشکلات فراوانی داریم و این مستلزم در پیش گرفتن راهکارهایی بسیار رادیکال و همچنین جراحیهای بزرگ است که من چنین چشماندازی را در [...] نمیبینم./پایان
✒منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره 58 (پیوسته 130)، فروردین و اردیبهشت 1399
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
🔴حجاریان...بخش دوم
3️⃣۳.با توجه به پیش بینی های سیاسی مبنی بر تشدید بحران های داخلی و خارجی در سال ۹۹، مواجهه نیروهای داخل حاکمیت با این رخدادها چگونه خواهد بود؟ آیا در میان نیروهای متنوع داخل قدرت نیز شاهد همگرایی ها و واگرایی های جدیدی خواهیم بود؟ اگر آری کیفیت آن چگونه خواهد بود؟
🔹️من نمیدانم ما داخل حاکمیت هستیم یا نه و این پیشفرض را نادرست میدانم. اما، علیالاصول بهنظر میرسد نیروهای داخل حاکمیت نیز عقلایی دارند و نگاهی دوربردتر به بقای نظام میاندازند اما عدهای جلوی پای خودشان را میبینند و این شقاق هماکنون آشکار است.
🔹️دسته اول گمانم کمابیش عزلتنشینی پیشه خواهند کرد چون نمیخواهند مقابل حاکمیت بایستند و یا آن را نقد کنند از آن سو توان بر کرسی نشاندن ایدههایشان را نیز ندارند.
🔹️در چنین شرایطی به سمت رادیکالیزه شدن نیروهای داخل حاکمیت پیش خواهیم رفت و این بستری است برای فعال شدن و قدرت گرفتن هر چه بیشتر دسته دوم [...] .
4️⃣۴.از نظر شما مواجهه ممکن و مطلوب در قبال تحولات پرشتاب پیش رو در سال ۹۹ به ویژه شیوع کرونا و پس از کنترل نسبی آن و برگشت به شرایط نسبتا عادی چگونه می تواند باشد؟
🔹️ویروس کرونا ما را استثنایی کرد اما این بهمعنای عادی بودن شرایط پیشین نیست.
🔹️قبل از کرونا هم مشکلات انباشته بود و تقریباً در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و همچنین مسائل اجتماعی وضع ما مطلوب نبود.
🔹️ لذا اگر کرونا هم نباشد، مشکلات فراوانی داریم و این مستلزم در پیش گرفتن راهکارهایی بسیار رادیکال و همچنین جراحیهای بزرگ است که من چنین چشماندازی را در [...] نمیبینم./پایان
✒منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره 58 (پیوسته 130)، فروردین و اردیبهشت 1399
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from سیدمجیدحسینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻
🔹️ میگويد:
شما جوكريد!
پشتوانه نداريد! آنارشيستيد!
میگويم: آنقدر ليبراليسم، قطعی و طبيعی شده، که هر كس بگويد:
سهم مردم را بدهيد را خل و جوكر میدانيد!
🔸️ نه ما خيابانی هستيم، ما خل نيستيم!
ما ايستاده ايم از جامعه دفاع كنيم؛ هر لحظه كه فكر كردی ما خل و آنارشيست هستيم، يک نگاهی بكن به جوامعی كه اين ايده ها را اجرا كرده اند! آنوقت ميفهمی همهی ما چقدر عميقا ليبرال و سرمايه پرست هستيم!
#من_يک_خيابانی_ام
🌐 @majidhosseini58
🔹️ میگويد:
شما جوكريد!
پشتوانه نداريد! آنارشيستيد!
میگويم: آنقدر ليبراليسم، قطعی و طبيعی شده، که هر كس بگويد:
سهم مردم را بدهيد را خل و جوكر میدانيد!
🔸️ نه ما خيابانی هستيم، ما خل نيستيم!
ما ايستاده ايم از جامعه دفاع كنيم؛ هر لحظه كه فكر كردی ما خل و آنارشيست هستيم، يک نگاهی بكن به جوامعی كه اين ايده ها را اجرا كرده اند! آنوقت ميفهمی همهی ما چقدر عميقا ليبرال و سرمايه پرست هستيم!
#من_يک_خيابانی_ام
🌐 @majidhosseini58
Forwarded from راه سوم
🔴 ایران و امریکا چه شباهت مهمی با یکدیگر دارند؟!
✍مهران صولتی
🔹️ جرد دایموند نویسنده کتاب جذاب و خواندنی آشوب کوشیده است تا با مقایسه میان بحران های شخصی با بحران های ملی، تجربه زیسته خود در کشورهایی مانند امریکا، ژاپن، شیلی، اندونزی، فنلاند، استرالیا و آلمان را بر اساس مواجهه دولت های این هفت کشور با بحران ها روایت کند.
🔹️ بر همین اساس دایموند عواملی از جمله؛ اجماع ملی برای پذیرش بحران، پذیرش مسئولیت ملی برای اقدام، تعیین محدوده بحران، دریافت کمک از دیگران، الگو پذیری از جهان، هویت ملی، انعطاف پذیری و ... را به عنوان راهکارهایی برای خروج از بحران های ملی ذکر می کند.
🔹️دایموند به عنوان یک شهروند امریکایی زمانی که مشکلات کشور خود را فهرست می کند رویکردی واقع بینانه و بی طرفانه را از خود به نمایش می گذارد.
🔹️ اینکه امریکای امروز به رغم توفیقات و امتیازات جدی از بحران ها و کاستی های مهمی نیز رنج می برد. از جمله افزایش نابرابری، قطبی شدن عرصه سیاست، رشد فزاینده سهم پول در انتخابات، بی اعتمادی مردم به سیاستمداران و کاهش مشارکت در انتخابات!
🔹️در این میان دایموند معتقد است که یکی از مهمترین علل ناکامی های امریکا در سال های اخیر عبارت از حاکمیت نگرش منحصر به فرد بودن و فقدان درس آموزی از تجربیات جهانی برای خروج از بحران های پیش رو است.
🔹️به باور دایموند از آن جا که دولتمردان امریکا کشور خود را یگانه و برتر از تمامی ممالک دنیا می پندارند حاضر نیستند با توسل به الگوهایی مانند کانادا یا اروپای غربی مشکلات خود را رفع کنند. به نظر می رسد این نقطه ای است که امریکا و ایران را به یکدیگر شبیه می سازد.
🔹️تجربه رفتار ایران در دوران بعد از انقلاب هم شمایلی از یگانگی و خاص بودن را به نمایش می گذارد.
🔹️تبلیغات رسمی هم با پررنگ کردن نظام سیاسی ایران به عنوان جلوه ای از یک تجربه منحصر به فرد از مردمسالاری متکی بر دین می کوشند چنین قلمداد کنند که نه تنها مشکلات ایران با جهان قابل مقایسه نیست بلکه جنس آن ها و راه حل های شان هم با سایر ممالک متفاوت است.
🔹️نگارش الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت هم تلاشی برای آغاز راهی است که هیچ کس تا کنون نرفته است. این در حالی است که پدیده چهانی شدن به اشتراک بحران ها و راه های برون رفت انجامیده است.
🔹️شاید بتوان تشریک مساعی جهانیان درباره پدیده کرونا را آخرین نمونه از این موارد ذکر کرد.
🔹️در هر صورت به باور دایموند فقدان رویکرد باز و گشوده به تجربیات و الگوهای جهانی حل و فصل بحران ها می تواند به عنوان یک نقصان جدی در نحوه حکمرانی هر کشور تلقی شود.
🔹️حال باید اندیشید که بر اساس چه منطقی، دو کشور تا این حد رقیب بل دشمن مانند ایران و امریکا می توانند این چنین شباهت های بارزی از خود را به نمایش بگذارند. شاید این تلاش بتواند به درک واقع بینانه تری از مناسبات موجود میان دو کشور بینجامد!/ جامعهشناسی علامه
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
✍مهران صولتی
🔹️ جرد دایموند نویسنده کتاب جذاب و خواندنی آشوب کوشیده است تا با مقایسه میان بحران های شخصی با بحران های ملی، تجربه زیسته خود در کشورهایی مانند امریکا، ژاپن، شیلی، اندونزی، فنلاند، استرالیا و آلمان را بر اساس مواجهه دولت های این هفت کشور با بحران ها روایت کند.
🔹️ بر همین اساس دایموند عواملی از جمله؛ اجماع ملی برای پذیرش بحران، پذیرش مسئولیت ملی برای اقدام، تعیین محدوده بحران، دریافت کمک از دیگران، الگو پذیری از جهان، هویت ملی، انعطاف پذیری و ... را به عنوان راهکارهایی برای خروج از بحران های ملی ذکر می کند.
🔹️دایموند به عنوان یک شهروند امریکایی زمانی که مشکلات کشور خود را فهرست می کند رویکردی واقع بینانه و بی طرفانه را از خود به نمایش می گذارد.
🔹️ اینکه امریکای امروز به رغم توفیقات و امتیازات جدی از بحران ها و کاستی های مهمی نیز رنج می برد. از جمله افزایش نابرابری، قطبی شدن عرصه سیاست، رشد فزاینده سهم پول در انتخابات، بی اعتمادی مردم به سیاستمداران و کاهش مشارکت در انتخابات!
🔹️در این میان دایموند معتقد است که یکی از مهمترین علل ناکامی های امریکا در سال های اخیر عبارت از حاکمیت نگرش منحصر به فرد بودن و فقدان درس آموزی از تجربیات جهانی برای خروج از بحران های پیش رو است.
🔹️به باور دایموند از آن جا که دولتمردان امریکا کشور خود را یگانه و برتر از تمامی ممالک دنیا می پندارند حاضر نیستند با توسل به الگوهایی مانند کانادا یا اروپای غربی مشکلات خود را رفع کنند. به نظر می رسد این نقطه ای است که امریکا و ایران را به یکدیگر شبیه می سازد.
🔹️تجربه رفتار ایران در دوران بعد از انقلاب هم شمایلی از یگانگی و خاص بودن را به نمایش می گذارد.
🔹️تبلیغات رسمی هم با پررنگ کردن نظام سیاسی ایران به عنوان جلوه ای از یک تجربه منحصر به فرد از مردمسالاری متکی بر دین می کوشند چنین قلمداد کنند که نه تنها مشکلات ایران با جهان قابل مقایسه نیست بلکه جنس آن ها و راه حل های شان هم با سایر ممالک متفاوت است.
🔹️نگارش الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت هم تلاشی برای آغاز راهی است که هیچ کس تا کنون نرفته است. این در حالی است که پدیده چهانی شدن به اشتراک بحران ها و راه های برون رفت انجامیده است.
🔹️شاید بتوان تشریک مساعی جهانیان درباره پدیده کرونا را آخرین نمونه از این موارد ذکر کرد.
🔹️در هر صورت به باور دایموند فقدان رویکرد باز و گشوده به تجربیات و الگوهای جهانی حل و فصل بحران ها می تواند به عنوان یک نقصان جدی در نحوه حکمرانی هر کشور تلقی شود.
🔹️حال باید اندیشید که بر اساس چه منطقی، دو کشور تا این حد رقیب بل دشمن مانند ایران و امریکا می توانند این چنین شباهت های بارزی از خود را به نمایش بگذارند. شاید این تلاش بتواند به درک واقع بینانه تری از مناسبات موجود میان دو کشور بینجامد!/ جامعهشناسی علامه
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴۳۸ میلیون ایرانی حاشیهنشینند و بیش از ۷ میلیون آنها در اطراف گورستانها زندگی میکنند
🗣 محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران:
🔹️ در سال 1397 یعنی 2018 میلادی حدود 19 میلیون نفر از ایرانیان در سه هزار منطقه حاشیهنشینی سکونت داشتند اما امروز بعد از دو سال همزمان با وقوع بحرانهای مالی و اقتصادی در کشور، این جمعیت به 38 میلیون نفر رسیده که این خبر از وقوع نابرابریهای اجتماعی و تبعیض در داخل سیستم اقتصادی کشور میدهد. ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در اطراف گورستانها زندگی میکنند.
🔹️ در سال ۱۳۹۶ حدود ۴۰ درصد از جمعیت شهری ایران حاشیهنشین و بد مسکن بودند اما امروز پس از سه سال یعنی در سال ۱۳۹۹ همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجاره بها و... میزان حاشیهنشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است./برنا
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
🗣 محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران:
🔹️ در سال 1397 یعنی 2018 میلادی حدود 19 میلیون نفر از ایرانیان در سه هزار منطقه حاشیهنشینی سکونت داشتند اما امروز بعد از دو سال همزمان با وقوع بحرانهای مالی و اقتصادی در کشور، این جمعیت به 38 میلیون نفر رسیده که این خبر از وقوع نابرابریهای اجتماعی و تبعیض در داخل سیستم اقتصادی کشور میدهد. ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در اطراف گورستانها زندگی میکنند.
🔹️ در سال ۱۳۹۶ حدود ۴۰ درصد از جمعیت شهری ایران حاشیهنشین و بد مسکن بودند اما امروز پس از سه سال یعنی در سال ۱۳۹۹ همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجاره بها و... میزان حاشیهنشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است./برنا
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید
📢@rahsevom
Forwarded from راه سوم
🔴 میرلوحی: مردم درحال عبور از اصلاح طلبانند
🔸عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان:
🔹دوستانی که می گویند آقای خاتمی رهبری جریان اصلاحات را در اختیار نداشته باشد بگویند چه کسی باشد؟
🔹اصلاح طلبان آمادگی رقابت در انتخابات ۱۴۰۰ را دارند البته باید به مردم هم نزدیک شویم و اینکه ما در انتخابات اسفند ماه لیست ندادیم ثابت کردیم که کنار مردم ایستادیم.
🔹جامعه حتی در حال عبور از اصلاح طلبان است و شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» هم حاکی از همین موضوع است و این مسئله باید برای نظام هم مهم باشد.
🔹مردم گفتند اگر اصلاحات پاسخگو نیست،بسم الله اصولگراها بیایند.
@rahsevom
🔸عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان:
🔹دوستانی که می گویند آقای خاتمی رهبری جریان اصلاحات را در اختیار نداشته باشد بگویند چه کسی باشد؟
🔹اصلاح طلبان آمادگی رقابت در انتخابات ۱۴۰۰ را دارند البته باید به مردم هم نزدیک شویم و اینکه ما در انتخابات اسفند ماه لیست ندادیم ثابت کردیم که کنار مردم ایستادیم.
🔹جامعه حتی در حال عبور از اصلاح طلبان است و شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» هم حاکی از همین موضوع است و این مسئله باید برای نظام هم مهم باشد.
🔹مردم گفتند اگر اصلاحات پاسخگو نیست،بسم الله اصولگراها بیایند.
@rahsevom