Forwarded from شبکه تشکلهای محیط زیست، منابع طبیعی و توسعه پایدار کشور
✳️نامه اشخاص حقیقی و حقوقی، استادان و اعضاء هیات علمی دانشکدهها و دانشگاهها، موسسات و سازمانهای تحقیقاتی و آموزشی، انجمنهای علمی منابع طبیعی و محیط زیست، تشکل مردم نهاد تخصصی رسمی، کارشناسان و متخصصین بازنشسته و شاغل و جمع کثیری از ایثارگران و بسیجیان، نسبت به توقف فوری اجرای حکم صادره برای واگذاری عرصه جنگلها
بسمه تعالی
جناب آقای رییسی ریاست محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای روحانی رییس محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای قالیباف رییس محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و آرزوی توفیق
بهاستحضار میرساند برخی افراد و لایههای ذینفوذ، هرچندگاه، با استفاده از پوشش توجیهی یا زوایای خاموش و روزنههای پنهان از چشم قانون، برای تصاحب و سپس تغییر کاربری منابع ارزشمند طبیعی شمال کشور اقداماتی را صورت میدهند. این فرایند نامطلوب و خلاف منافع ملی و مردم، بهقدری شکل واقعی گرفت که رهبر فرزانه انقلاب مکررا تذکر و دستور صادر فرمودند و حتی اجرای آن را برای ساخت حوزه علمیه هم مجاز ندانستند.
یکی از این موارد، درخواست تفکیک ۵۵۷۳ هکتار اراضی موسوم به آقمشهد شهرستان ساری، از بهترین ذخایر جنگلی و عرصههای منابع طبیعی و جنگلهای باقیمانده از دوران سوم زمینشناسی از عرصههای تحت حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست شمال کشور و سپردن آن به شخص حقیقی تحت عنوان وقف با حمایت و پیگیریهای مستمر اداره اوقاف است. شایان ذکر است وفق اطلاع مشابه، همین درخواست، برای بیش از ۱۴۰۰۰۰ (یکصدوچهل هزار هکتار) از عرصههای منابع طبیعی در دست تنظیم و پیگیری است.
با عنایت به فقدان مدعی بر آگهی تشخیص منتشره و وجود سند ثبتی اراضی یادشده به نام سازمان جنگلها و مراتع و نیز مخالفتهای مکرر آن سازمان با این واگذاری، صدور رای در شعبه یک ساری به نفع منابع طبیعی و نیز به استناد مواد یک قانون ملی شدن جنگلها و ۵۶ قانون حفاظت جنگلها، نص صریح ماده ۵۷ قانون مدنی مبنی بر اینکه شرط هر نوع وقف، وجود دو قید مالکیت واقف و اهلیت فرد مجری است و همچنین حسب نقشههای هوایی و عکسها و تصاویر ماهوارهای، مساحت عقلایی و عرفی و قانونی حریم روستای کوچک آقمشهد و بویژه عدم امکان وقف انفال و عرصههای جنگل و مرتع و ... به استناد مجموعه قوانین کشور که عرصه مذکور مشمول آنها میشود، مطالب و درخواستهای ذیل را معروض میدارد:
هدف پشت صحنه از این انتقال و تغییر چیست؟ آیا این هم تکرار تجربه تغییر کاربریهای گذشته که در زمان خود، توجیهات اقناع کننده و اطمینانبخش ارائه کردند، نخواهد شد؟ آیا تجربه تلخ اخیر هجوم افراد و پلاکبندی ۲۰۰ هکتار از عرصههای منابع طبیعی در حیطه یکی از شهرستانها، تکرار نخواهد شد؟ آیا ظرفیت و جایگاه قانونی حفاظت از عرصه و اعیان توسط شخص مدعی و حتی اداره اوقاف شهرستان با سازمانهای متولی حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست قابل قیاس است؟ آیا اداره اوقاف در اولویت اول نباید به ظرفیت حفاظتی کشور کمک کند یا در برابر سازمانهای منابع طبیعی و محیط زیست قرار گرفته و از منافع غیرقانونی شخص حقیقی حمایت کند؟ آیا موضوعیت وقف مورد درخواست شخص مدعی، مستندی قویتر از آنچه در قانون اساسی و منویات و بیانات و ابلاغیههای مقام معظم رهبری و فتاوای علمای اعلام و قوانین جاریه کشور نیاز دارد؟
اینجانبان اشخاص حقیقی و حقوقی، استادان و اعضاء هیات علمی دانشکدهها و دانشگاههای کشاورزی و موسسات تحقیقاتی و آموزشی، انجمنهای علمی دانشگاههای منابع طبیعی و محیط زیست، تشکلهای مردمنهاد تخصصی رسمی، کارشناسان و متخصصین بازنشسته و شاغل تقاضا داریم :
۱. نسبت به توقف فوری اجرای حکم صادره برای واگذاری عرصه مذکور تا اخذ تصمیم توسط بالاترین مراجع کشوری اقدام عاجل بهعمل آید.
۲. به استناد مستندات و مدارک پیوست این نامه نسبت به ابطال رای صادره و نیز سایر اقدامات دستگاه ذیربط و آرایی که بلحاظ حقوقی و قانونی مغایرت دارد، اقدام موثر و بازدارنده معمول و به اطلاع عموم مردم شریف برسد.
با احترام و ارادت
۲ امرداد ۱۳۹۹
*رونوشت:
- دفتر نماینده محترم مقام معظم رهبری حضرت آیتا... محمدی لایینی جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی.
- استاندار محترم مازندران جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
- رییس کل محترم دادگستری مازندران جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
- رییس محترم سازمانهای جنگلها، مراتع و آبخیزداری و حفاظت محیط زیست جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
✳️امضاءکنندگان:
🔸 اعضاد هیات علمی دانشکدهها و دانشگاههای کشاورزی و منابع طبیعی، مراکز و موسسات تحقیقاتی منابع طبیعی و آبخیزداری، انجمنهای علمی دانشگاهها
🔸شبکه تشکلهای غیردولتی منابع طبیعی و محیط زیست کشور
🔸اصناف و اتحادیهها و شرکتهای تعاونی جنگلداری و مرتعداری
🆔 @IranENGOs
بسمه تعالی
جناب آقای رییسی ریاست محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای روحانی رییس محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای قالیباف رییس محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و آرزوی توفیق
بهاستحضار میرساند برخی افراد و لایههای ذینفوذ، هرچندگاه، با استفاده از پوشش توجیهی یا زوایای خاموش و روزنههای پنهان از چشم قانون، برای تصاحب و سپس تغییر کاربری منابع ارزشمند طبیعی شمال کشور اقداماتی را صورت میدهند. این فرایند نامطلوب و خلاف منافع ملی و مردم، بهقدری شکل واقعی گرفت که رهبر فرزانه انقلاب مکررا تذکر و دستور صادر فرمودند و حتی اجرای آن را برای ساخت حوزه علمیه هم مجاز ندانستند.
یکی از این موارد، درخواست تفکیک ۵۵۷۳ هکتار اراضی موسوم به آقمشهد شهرستان ساری، از بهترین ذخایر جنگلی و عرصههای منابع طبیعی و جنگلهای باقیمانده از دوران سوم زمینشناسی از عرصههای تحت حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست شمال کشور و سپردن آن به شخص حقیقی تحت عنوان وقف با حمایت و پیگیریهای مستمر اداره اوقاف است. شایان ذکر است وفق اطلاع مشابه، همین درخواست، برای بیش از ۱۴۰۰۰۰ (یکصدوچهل هزار هکتار) از عرصههای منابع طبیعی در دست تنظیم و پیگیری است.
با عنایت به فقدان مدعی بر آگهی تشخیص منتشره و وجود سند ثبتی اراضی یادشده به نام سازمان جنگلها و مراتع و نیز مخالفتهای مکرر آن سازمان با این واگذاری، صدور رای در شعبه یک ساری به نفع منابع طبیعی و نیز به استناد مواد یک قانون ملی شدن جنگلها و ۵۶ قانون حفاظت جنگلها، نص صریح ماده ۵۷ قانون مدنی مبنی بر اینکه شرط هر نوع وقف، وجود دو قید مالکیت واقف و اهلیت فرد مجری است و همچنین حسب نقشههای هوایی و عکسها و تصاویر ماهوارهای، مساحت عقلایی و عرفی و قانونی حریم روستای کوچک آقمشهد و بویژه عدم امکان وقف انفال و عرصههای جنگل و مرتع و ... به استناد مجموعه قوانین کشور که عرصه مذکور مشمول آنها میشود، مطالب و درخواستهای ذیل را معروض میدارد:
هدف پشت صحنه از این انتقال و تغییر چیست؟ آیا این هم تکرار تجربه تغییر کاربریهای گذشته که در زمان خود، توجیهات اقناع کننده و اطمینانبخش ارائه کردند، نخواهد شد؟ آیا تجربه تلخ اخیر هجوم افراد و پلاکبندی ۲۰۰ هکتار از عرصههای منابع طبیعی در حیطه یکی از شهرستانها، تکرار نخواهد شد؟ آیا ظرفیت و جایگاه قانونی حفاظت از عرصه و اعیان توسط شخص مدعی و حتی اداره اوقاف شهرستان با سازمانهای متولی حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست قابل قیاس است؟ آیا اداره اوقاف در اولویت اول نباید به ظرفیت حفاظتی کشور کمک کند یا در برابر سازمانهای منابع طبیعی و محیط زیست قرار گرفته و از منافع غیرقانونی شخص حقیقی حمایت کند؟ آیا موضوعیت وقف مورد درخواست شخص مدعی، مستندی قویتر از آنچه در قانون اساسی و منویات و بیانات و ابلاغیههای مقام معظم رهبری و فتاوای علمای اعلام و قوانین جاریه کشور نیاز دارد؟
اینجانبان اشخاص حقیقی و حقوقی، استادان و اعضاء هیات علمی دانشکدهها و دانشگاههای کشاورزی و موسسات تحقیقاتی و آموزشی، انجمنهای علمی دانشگاههای منابع طبیعی و محیط زیست، تشکلهای مردمنهاد تخصصی رسمی، کارشناسان و متخصصین بازنشسته و شاغل تقاضا داریم :
۱. نسبت به توقف فوری اجرای حکم صادره برای واگذاری عرصه مذکور تا اخذ تصمیم توسط بالاترین مراجع کشوری اقدام عاجل بهعمل آید.
۲. به استناد مستندات و مدارک پیوست این نامه نسبت به ابطال رای صادره و نیز سایر اقدامات دستگاه ذیربط و آرایی که بلحاظ حقوقی و قانونی مغایرت دارد، اقدام موثر و بازدارنده معمول و به اطلاع عموم مردم شریف برسد.
با احترام و ارادت
۲ امرداد ۱۳۹۹
*رونوشت:
- دفتر نماینده محترم مقام معظم رهبری حضرت آیتا... محمدی لایینی جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی.
- استاندار محترم مازندران جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
- رییس کل محترم دادگستری مازندران جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
- رییس محترم سازمانهای جنگلها، مراتع و آبخیزداری و حفاظت محیط زیست جهت استحضار و صدور دستور پیگیری و اقدام مقتضی
✳️امضاءکنندگان:
🔸 اعضاد هیات علمی دانشکدهها و دانشگاههای کشاورزی و منابع طبیعی، مراکز و موسسات تحقیقاتی منابع طبیعی و آبخیزداری، انجمنهای علمی دانشگاهها
🔸شبکه تشکلهای غیردولتی منابع طبیعی و محیط زیست کشور
🔸اصناف و اتحادیهها و شرکتهای تعاونی جنگلداری و مرتعداری
🆔 @IranENGOs
کودتای نرم علیه اتحادیه شوراهای صنفی دانشجویان
کلان مناطق از جان ما چه میخواهند؟
برای سرکوب جریان صنفی_دانشجویی صرفا مقابله نظامی و انتظامی نمیتوانست کافی باشد. باید علاوه بر سرکوب و انواع رسوخ و موازی کاری در بال جنبشی این جریان (یعنی فعالین صنفی) به جان زیرساختها و فرمها و ساز و کارهای تشکیلاتی و نهادی آن نیز میافتادند تا درونزا بودن آن را از بین ببرند. اولین تلاشهایی از این جنس از همان سال ٩٣ با مخالفت و مقابله طولانی مدت با تشکیل "اتحادیه شوراهای صنفی دانشجویان" آغاز شده بود تا نهایتا پس از دوسال پیگیری مداوم، شوراهای صنفی اعلام کردند امضایشان را یه لقایشان بخشیدند و اتحاد خود را بدون رسمیت یافتن از راهروهای اداری حفظ خواهند کرد، اتحادی که تاکنون حفظ شده است. دومین تلاش جدیشان تحمیل محدودیتها و حدنصابهای احمقانه و خندهآور در آییننامهای بود که شوراهای صنفی بیش از 2 سال برای تغییرش تلاش کردند، محدودیت هایی که اساسا مسیر تشکیل شوراهای صنفی واحدهای دانشگاهی را سد میکرد. سومین تلاش آنها یعنی تمرکز بر تسخیر و استحاله شوراها با تکیه بر خصلت اساسی نهادی شوراهای صنفی ممکن شد.
در این میان بدون شک مهمترین تلاش برای اختهسازی نهادی شوراهای صنفی، اقدام وزارت علوم برای ایجاد موجودیتی تحت عنوان "شوراهای صنفی کلان مناطق" است.
آنچه باید بهدرستی تبیین شود این است که این جریان به فراخور آنکه در میانه درد و رنجی واقعی و مشترک نفس میکشد و در مبارزهای تاریخی ریشه گسترانیده، "تمام نمیشود" و این تمام نشدن صرفا بهخاطر این موقعیت تاریخیش نیست بلکه به دلیل سازوکار سازمانیابی این جریان متکی بر دو بال جنبشی (فعالین صنفی) و نهادی (شوراهای صنفی) است که همدیگر را همواره تقویت، تکمیل، تصحیح یا حتی جایگزین کردهاند.
🔺https://news.1rj.ru/str/thirdpower
کلان مناطق از جان ما چه میخواهند؟
برای سرکوب جریان صنفی_دانشجویی صرفا مقابله نظامی و انتظامی نمیتوانست کافی باشد. باید علاوه بر سرکوب و انواع رسوخ و موازی کاری در بال جنبشی این جریان (یعنی فعالین صنفی) به جان زیرساختها و فرمها و ساز و کارهای تشکیلاتی و نهادی آن نیز میافتادند تا درونزا بودن آن را از بین ببرند. اولین تلاشهایی از این جنس از همان سال ٩٣ با مخالفت و مقابله طولانی مدت با تشکیل "اتحادیه شوراهای صنفی دانشجویان" آغاز شده بود تا نهایتا پس از دوسال پیگیری مداوم، شوراهای صنفی اعلام کردند امضایشان را یه لقایشان بخشیدند و اتحاد خود را بدون رسمیت یافتن از راهروهای اداری حفظ خواهند کرد، اتحادی که تاکنون حفظ شده است. دومین تلاش جدیشان تحمیل محدودیتها و حدنصابهای احمقانه و خندهآور در آییننامهای بود که شوراهای صنفی بیش از 2 سال برای تغییرش تلاش کردند، محدودیت هایی که اساسا مسیر تشکیل شوراهای صنفی واحدهای دانشگاهی را سد میکرد. سومین تلاش آنها یعنی تمرکز بر تسخیر و استحاله شوراها با تکیه بر خصلت اساسی نهادی شوراهای صنفی ممکن شد.
در این میان بدون شک مهمترین تلاش برای اختهسازی نهادی شوراهای صنفی، اقدام وزارت علوم برای ایجاد موجودیتی تحت عنوان "شوراهای صنفی کلان مناطق" است.
آنچه باید بهدرستی تبیین شود این است که این جریان به فراخور آنکه در میانه درد و رنجی واقعی و مشترک نفس میکشد و در مبارزهای تاریخی ریشه گسترانیده، "تمام نمیشود" و این تمام نشدن صرفا بهخاطر این موقعیت تاریخیش نیست بلکه به دلیل سازوکار سازمانیابی این جریان متکی بر دو بال جنبشی (فعالین صنفی) و نهادی (شوراهای صنفی) است که همدیگر را همواره تقویت، تکمیل، تصحیح یا حتی جایگزین کردهاند.
🔺https://news.1rj.ru/str/thirdpower
Telegram
گفتمان جريان سوم
اين كانال صرفن براي گفت و گو جهت امكان سنجي ايجاد جريان سوم فكري، فرهنگي و اجتماعي در سپهر عمومي ايران با احترام به قوانين تاسيس گرديده است.
ارتباط با ما:
@News_Administrator
ارتباط با ما:
@News_Administrator
Forwarded from راه سوم
🔴روان شناسی زرد را بشناسیم
✍پرستو فرخی
🔹️ معرفی میکنیم دکتر محمد ابراهیم مداحی ، رئیس خانه روانشناسان، مشاوران و بنیان گذار سازمان نظام روانشناسی هستند
🔹️ایشان نگران از دست رفتن مردانگی سمی پسران و دسترسی شان به ابزار بازی پرخاش جویانه نظیر تانک و تفنگ هستند، و معتقدند این خشونت ها سرشت مردان است که باید در مردانگی به ظهور برسد، و اصلا مردان ساخته شده اند برای پیکار و نزاع و حضور #مربیان_زن را حتی در شرایط کاملاً تفکیک جنسیتی شده مدارس نیز برنمی تابند و " آن را جنسیت زدایی شدن از مدارس" مینامند و این زنان را عاملان اصلی در بدردنخوری مدارس برای پسران میدانند!
🔹️با این استدلال ها آیا نمیتوان نتيجه گرفت که خشونت مردان علیه زنان نیز مسئله ای فطری ست و مردان ذاتاً خشونت طلبند و هر مردی که مرتکب خشونت نمیشود دچار نقص تربیتی و آموزشی بوده است ؟ آیا مردان داس بدست و فرزندکش و کتک زن و آزارگر، حاصل چنین تفکراتی و آموزه های نادرست منتسب بر روانشناسی در ردای علمی نیستند؟
🔸اما منظور از مردانگی سمی چیست؟
🔹️تشویق به ویژگیهایی چون طبیعی جلوه دادن رفتارهای خشن در مردان ،سرکوب و انکار احساسات، پوشاندن احساسات منفی و استرس، تشویق به داشتن استقلال به شکلی افراطی و نهی از کمک گرفتن از دیگران، از جمله مواردی است که با عنوان ویژگیهای مردانگی سمی شناخته میشود.
🔹️نکته قابل تامل این است که متاسفانه بسیاری از افراد باور دارند که چنین ویژگیهایی لازمه مرد بودن است و عباراتی چون «کتککاری پسرها رو مرد میکنه» «پسر باید با تفنگ و توپ بازی کنه و لطیف و زنانه به نظر نرسه» پسرها به نوعی تربیت میشوند که ترسیدن برایشان شرمآور باشد، بارها دیدهاید که پدر و مادر به پسران میگویند: «پسر که نمیترسد، پسر که گریه نمیکند، پسر باید قوی باشد» یا حتی گاهی فراتر رفته و از او به عنوان مرد یاد میکنند، اینها همه از جمله جلوههای این سبک تربیت است.
🔹️معمولاً پسرها حق استفاده از عروسک را در اسباب بازیها ندارند، یا برای آنان نمیخرند یا اگر در حین بازی کردن با عروسک دیده شوند مورد سرزنش قرار میگیرند، زیرا عروسک اساسا تعریف و کارکردی دخترانه دارد در عوض باید دست به بازیهای رقابتی بزند، اینجاست که جلوی رشد احساسی گرفته میشود یا سرکوب می گردد.
🔹️کودکی که هنوز در درک و فهم مسائل کودکانه خودش درمانده است با عنوان سفت و سخت مردانگی روبرو میشود. گویا قرار است بار زندگی را از پنج سالگی بر دوش بکشد و اگر غیر از این باشد اصلا پسر نیست!
🔹️مسئله دیگر این است که در اثر همین دنباله تفکرات مردانگی سمی و عدم پذیرش ضعف در مردان، این فشار تربیتی بر پسران نامرئی باقی می ماند و برخی گمان میکنند تنها بر دخترها اعمال قدرت میشود.
🔹️شاید با خواندن این چند خط با خود فکر کنید آیا چنین برداشتهایی به واقع پیامدهای خطرناکی در پی دارند؟ و چرا این موضوع اهمیت دارد؟
🔹️مروری بر آمار آسیبهایی چون خشونت، خودکشی، سوءاستفاده از مواد و اعتیاد، همگی نشان از این دارند که مردان، قربانیان اصلی این آسیبها هستند.
🔹️بسیاری از متخصصان معتقدند که طبیعی انگاشتن رفتارهای خشن در پسران، آنها را به این سمت سوق میدهد. جدای از بحث آسیب زدن به دیگری، موضوع نگرانکننده دیگر بحث خودکشی مردان است.
🔹️مطالعات نشان داده تفکراتی که مردان را از بیان احساسات نهی کرده و به آنها گوشزد میکند که این بیان احساسات نشانه ضعف آنهاست، در طولانی مدت رابطه عاطفی پدران با فرزندان را نیز دچار مشکل میکند.
🔹️در حالیکه هفته اول اسفند در تقویم ها، هفته سلامت مردان نام گذاری شده است و یکی از ابعاد مهم سلامت روان مردان، تمرکز بر مردانگی سمی است، چنین رویکردهایی در جامعه ما از طرف افراد ذی نفوذ با عناوین فریبنده ای چون دکتر! جای تعجب و تأسف دارد.
🔹️هیچ بعید نیست دنیای بی رحمانه ای که در آن بسر میبریم، چه بسا حاصل همین پرورش و هدایت تک بعدی پسر بچه ها و مردان به سوی خشونت، رقابت، پرخاشگری و بی اعتنایی و بی احساسی است.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
✍پرستو فرخی
🔹️ معرفی میکنیم دکتر محمد ابراهیم مداحی ، رئیس خانه روانشناسان، مشاوران و بنیان گذار سازمان نظام روانشناسی هستند
🔹️ایشان نگران از دست رفتن مردانگی سمی پسران و دسترسی شان به ابزار بازی پرخاش جویانه نظیر تانک و تفنگ هستند، و معتقدند این خشونت ها سرشت مردان است که باید در مردانگی به ظهور برسد، و اصلا مردان ساخته شده اند برای پیکار و نزاع و حضور #مربیان_زن را حتی در شرایط کاملاً تفکیک جنسیتی شده مدارس نیز برنمی تابند و " آن را جنسیت زدایی شدن از مدارس" مینامند و این زنان را عاملان اصلی در بدردنخوری مدارس برای پسران میدانند!
🔹️با این استدلال ها آیا نمیتوان نتيجه گرفت که خشونت مردان علیه زنان نیز مسئله ای فطری ست و مردان ذاتاً خشونت طلبند و هر مردی که مرتکب خشونت نمیشود دچار نقص تربیتی و آموزشی بوده است ؟ آیا مردان داس بدست و فرزندکش و کتک زن و آزارگر، حاصل چنین تفکراتی و آموزه های نادرست منتسب بر روانشناسی در ردای علمی نیستند؟
🔸اما منظور از مردانگی سمی چیست؟
🔹️تشویق به ویژگیهایی چون طبیعی جلوه دادن رفتارهای خشن در مردان ،سرکوب و انکار احساسات، پوشاندن احساسات منفی و استرس، تشویق به داشتن استقلال به شکلی افراطی و نهی از کمک گرفتن از دیگران، از جمله مواردی است که با عنوان ویژگیهای مردانگی سمی شناخته میشود.
🔹️نکته قابل تامل این است که متاسفانه بسیاری از افراد باور دارند که چنین ویژگیهایی لازمه مرد بودن است و عباراتی چون «کتککاری پسرها رو مرد میکنه» «پسر باید با تفنگ و توپ بازی کنه و لطیف و زنانه به نظر نرسه» پسرها به نوعی تربیت میشوند که ترسیدن برایشان شرمآور باشد، بارها دیدهاید که پدر و مادر به پسران میگویند: «پسر که نمیترسد، پسر که گریه نمیکند، پسر باید قوی باشد» یا حتی گاهی فراتر رفته و از او به عنوان مرد یاد میکنند، اینها همه از جمله جلوههای این سبک تربیت است.
🔹️معمولاً پسرها حق استفاده از عروسک را در اسباب بازیها ندارند، یا برای آنان نمیخرند یا اگر در حین بازی کردن با عروسک دیده شوند مورد سرزنش قرار میگیرند، زیرا عروسک اساسا تعریف و کارکردی دخترانه دارد در عوض باید دست به بازیهای رقابتی بزند، اینجاست که جلوی رشد احساسی گرفته میشود یا سرکوب می گردد.
🔹️کودکی که هنوز در درک و فهم مسائل کودکانه خودش درمانده است با عنوان سفت و سخت مردانگی روبرو میشود. گویا قرار است بار زندگی را از پنج سالگی بر دوش بکشد و اگر غیر از این باشد اصلا پسر نیست!
🔹️مسئله دیگر این است که در اثر همین دنباله تفکرات مردانگی سمی و عدم پذیرش ضعف در مردان، این فشار تربیتی بر پسران نامرئی باقی می ماند و برخی گمان میکنند تنها بر دخترها اعمال قدرت میشود.
🔹️شاید با خواندن این چند خط با خود فکر کنید آیا چنین برداشتهایی به واقع پیامدهای خطرناکی در پی دارند؟ و چرا این موضوع اهمیت دارد؟
🔹️مروری بر آمار آسیبهایی چون خشونت، خودکشی، سوءاستفاده از مواد و اعتیاد، همگی نشان از این دارند که مردان، قربانیان اصلی این آسیبها هستند.
🔹️بسیاری از متخصصان معتقدند که طبیعی انگاشتن رفتارهای خشن در پسران، آنها را به این سمت سوق میدهد. جدای از بحث آسیب زدن به دیگری، موضوع نگرانکننده دیگر بحث خودکشی مردان است.
🔹️مطالعات نشان داده تفکراتی که مردان را از بیان احساسات نهی کرده و به آنها گوشزد میکند که این بیان احساسات نشانه ضعف آنهاست، در طولانی مدت رابطه عاطفی پدران با فرزندان را نیز دچار مشکل میکند.
🔹️در حالیکه هفته اول اسفند در تقویم ها، هفته سلامت مردان نام گذاری شده است و یکی از ابعاد مهم سلامت روان مردان، تمرکز بر مردانگی سمی است، چنین رویکردهایی در جامعه ما از طرف افراد ذی نفوذ با عناوین فریبنده ای چون دکتر! جای تعجب و تأسف دارد.
🔹️هیچ بعید نیست دنیای بی رحمانه ای که در آن بسر میبریم، چه بسا حاصل همین پرورش و هدایت تک بعدی پسر بچه ها و مردان به سوی خشونت، رقابت، پرخاشگری و بی اعتنایی و بی احساسی است.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
Forwarded from عدالتخانه
♦️درخواست عزل بذرباش را ندارم
از نظر من قالیباف از بذرپاش رسواتر است و آنهایی که قالیباف را روی کرسی ریاست نشانده اند، از خود قالیباف رسواتر.
ابلهانه و برعکس است اگر از این ها درخواست عزل بذرپاش را داشته باشم.
#مجلس_عندلابی
@adalat_khaneh|حسین شهبازی زاده
از نظر من قالیباف از بذرپاش رسواتر است و آنهایی که قالیباف را روی کرسی ریاست نشانده اند، از خود قالیباف رسواتر.
ابلهانه و برعکس است اگر از این ها درخواست عزل بذرپاش را داشته باشم.
#مجلس_عندلابی
@adalat_khaneh|حسین شهبازی زاده
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
◀️ روال مرسوم کانالهای مختلف، مجمل و مختصرکردن مسائل مختلف است؛ ساندویچیکردن همه چیز برای مخاطب؛
🔸 میداند فستفودی کردن به مخاطب ضرر میرساند، اما مهم این است که مخاطب خوشش بیاید!
🔹 کوتاه کردن برخی حرفها ظلم است، چه ظلم به مخاطب، چه ظلم به آن کسی که آن حرف را بیان کرده، چه ظلم به خود کلام؛ باید برای مخاطب ارزش قائل بود؛ نباید هر چیزی را به هر شکلی، به خورد مخاطب داد! مخاطب انسان است نباید او را سحر کرد، باید او را از سحر درآورد.
🔸 اگر مطلب نیاز به توضیح دارد، باید مفصل گفت، اگر مختصر کفایت میکند، مختصر.
🔹کلیپِ حجة الاسلام #محسن_قنبریان، واقعاً از آن موارد است که کوتاه کردن حرفها همانا و پاره پاره شدن و انحراف در اصل بحث همانا. آن قدر حرفها خوب و دقیق، در جای خود قرار گرفتهاند و زنجیروار به هم متصل شدهاند که خلاف عدالت بود، آن را تکه تکه کنیم و مختصر و مجمل بیان کنیم.
🔺 این ۳۰ دقیقه را نه یک بار، که چند بار با دقت فراوان گوش کنید(+) و حتی اگر میتوانید از آن یادداشت بردارید و به دیگران هم توصیه کنید که آن را بررسی کنند و اگر نقطه نظری دارند برای ما بفرستند.
#سرمایه_داری
#طبقه_مرفه_جدید
🎬 @Mostazafin_TV
🔸 میداند فستفودی کردن به مخاطب ضرر میرساند، اما مهم این است که مخاطب خوشش بیاید!
🔹 کوتاه کردن برخی حرفها ظلم است، چه ظلم به مخاطب، چه ظلم به آن کسی که آن حرف را بیان کرده، چه ظلم به خود کلام؛ باید برای مخاطب ارزش قائل بود؛ نباید هر چیزی را به هر شکلی، به خورد مخاطب داد! مخاطب انسان است نباید او را سحر کرد، باید او را از سحر درآورد.
🔸 اگر مطلب نیاز به توضیح دارد، باید مفصل گفت، اگر مختصر کفایت میکند، مختصر.
🔹کلیپِ حجة الاسلام #محسن_قنبریان، واقعاً از آن موارد است که کوتاه کردن حرفها همانا و پاره پاره شدن و انحراف در اصل بحث همانا. آن قدر حرفها خوب و دقیق، در جای خود قرار گرفتهاند و زنجیروار به هم متصل شدهاند که خلاف عدالت بود، آن را تکه تکه کنیم و مختصر و مجمل بیان کنیم.
🔺 این ۳۰ دقیقه را نه یک بار، که چند بار با دقت فراوان گوش کنید(+) و حتی اگر میتوانید از آن یادداشت بردارید و به دیگران هم توصیه کنید که آن را بررسی کنند و اگر نقطه نظری دارند برای ما بفرستند.
#سرمایه_داری
#طبقه_مرفه_جدید
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
مستضعفین تی وی | Mostazafin.TV
⭕️ رخنه سرمایهداری در تار و پود نظام
🎙 #مصاحبه_اختصاصی مستضعفین تیوی با حجة الاسلام #محسن_قنبریان:
▪️ آیا رهبری فوق نظارت است؟
▫️ اگر خدای نکرده رهبر انقلاب فوت کنند، دست غیبی مملکت را حفظ میکند؟
▪️ آیا طبقه مرفه، برای بدست گرفتن رهبری بعدی شروع…
🎙 #مصاحبه_اختصاصی مستضعفین تیوی با حجة الاسلام #محسن_قنبریان:
▪️ آیا رهبری فوق نظارت است؟
▫️ اگر خدای نکرده رهبر انقلاب فوت کنند، دست غیبی مملکت را حفظ میکند؟
▪️ آیا طبقه مرفه، برای بدست گرفتن رهبری بعدی شروع…
Forwarded from راه سوم
🔴باورنکردنیهای ایران تمامی ندارد!
✍محمد درویش
🔹️چگونه ممکن است یک شخصیت حقیقی بتواند از دادگاهی در ایران حکم بگیرد - ولو به بهانه وقف و کار خیر - تا بخشی از مایملک همه ایرانیان در همهی زمانها را به خود اختصاص دهد؟ آقای رییسی شما دقیقاً کجا هستید الان؟
🔹️مگر مطابق قانون ملیشدن اراضی که در سالهای نخست دههی چهل شمسی تصویب شد و به تایید نظام جمهوری اسلامی ایران هم رسیده، قرار نیست تا همه عرصههای طبیعی اعم از جنگل، مرتع، بیابان و تالاب ملی باشد و مالک خصوصی نداشته باشد؟ و مگر قرار نبود تا قوانین قبل از آن کنلمیکن اعلام شود؟ پس چگونه یک فرد حقیقی به استناد یک سند زیرخاکی چندصدساله میخواهد نزدیک به ششهزار هکتار از مرغوبترین رویشگاه هیرکانی در مازندران را وقف یک امامزاده کند؟ آیا صدور چنین حکمی چراغ سبز به دیگر زمینخواران برای آغاز عملیات پایان هیرکانی نمیدهد؟ و آیا آنها با استناد به #وحدترویه، خواهان صدور احکامی مشابه برای بنچاقهای مادربزرگها و پدربزرگهای تازه متولدشده اما زیرخاکی خود نخواهند شد؟! آیا اگر یکی از نوادگان خشایارشاه یا شاهعباس صفوی اینک سندی ارایه دهد که کل اصفهان بزرگ متعلق به من بوده، باید به آن تن داد؟!
🔹️یادمان باشد شهید #ناصر_پیروی جنگلبان شجاع ماسال جان خویش را داد و جنگلخواران گردنش را با تیغ موکتبری بریدند، اما حاضر نشد پای سندی را امضا کند که منجر به تغییر مالکیت چند هکتار از رویشگاه هیرکانی شود. به احترام خون پاکش، جنگلخواری را به بهانه وقف قانونی نکنیم.
🔹️دماوند نماد ایران و ثبت ملی است. دماوند مهمترین مولفه در تولید آب شیرین در شمال و مرکز ایران است. چگونه ممکن است هزاران هکتار از این کوهستان بیرقیب را کسی مالک بوده و ادعای وقف کرده باشد؟ اصلاً آقای رییسی! فلسفه فقه و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟ مگر جز این است که اگر حکمی شرعی در تضاد با حقوق ملی و مصلحت نظام اسلامی وجود داشته باشد، باید از اجرای آن ممانعت کرد. اجازه ندهید بیش از این مردم به مفاهیم قابل احترامی چون وقف بدبین شوند.
🔹️در ماجرای #آقمشهد و دماوند، تشکلهای مردمنهاد در مازندران با هماهنگی نهادها و انجمنهای تخصصی مرتبط باید به سرعت رهبری جنبش مقابله با #زمینخواری، #جنگلخواری و #کوهخواری را بدست گرفته و با تنظیم یک پتیشن در فضای وب از همه ایرانیان به صورت منسجم بخواهند تا پایش را امضا کنند.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
✍محمد درویش
🔹️چگونه ممکن است یک شخصیت حقیقی بتواند از دادگاهی در ایران حکم بگیرد - ولو به بهانه وقف و کار خیر - تا بخشی از مایملک همه ایرانیان در همهی زمانها را به خود اختصاص دهد؟ آقای رییسی شما دقیقاً کجا هستید الان؟
🔹️مگر مطابق قانون ملیشدن اراضی که در سالهای نخست دههی چهل شمسی تصویب شد و به تایید نظام جمهوری اسلامی ایران هم رسیده، قرار نیست تا همه عرصههای طبیعی اعم از جنگل، مرتع، بیابان و تالاب ملی باشد و مالک خصوصی نداشته باشد؟ و مگر قرار نبود تا قوانین قبل از آن کنلمیکن اعلام شود؟ پس چگونه یک فرد حقیقی به استناد یک سند زیرخاکی چندصدساله میخواهد نزدیک به ششهزار هکتار از مرغوبترین رویشگاه هیرکانی در مازندران را وقف یک امامزاده کند؟ آیا صدور چنین حکمی چراغ سبز به دیگر زمینخواران برای آغاز عملیات پایان هیرکانی نمیدهد؟ و آیا آنها با استناد به #وحدترویه، خواهان صدور احکامی مشابه برای بنچاقهای مادربزرگها و پدربزرگهای تازه متولدشده اما زیرخاکی خود نخواهند شد؟! آیا اگر یکی از نوادگان خشایارشاه یا شاهعباس صفوی اینک سندی ارایه دهد که کل اصفهان بزرگ متعلق به من بوده، باید به آن تن داد؟!
🔹️یادمان باشد شهید #ناصر_پیروی جنگلبان شجاع ماسال جان خویش را داد و جنگلخواران گردنش را با تیغ موکتبری بریدند، اما حاضر نشد پای سندی را امضا کند که منجر به تغییر مالکیت چند هکتار از رویشگاه هیرکانی شود. به احترام خون پاکش، جنگلخواری را به بهانه وقف قانونی نکنیم.
🔹️دماوند نماد ایران و ثبت ملی است. دماوند مهمترین مولفه در تولید آب شیرین در شمال و مرکز ایران است. چگونه ممکن است هزاران هکتار از این کوهستان بیرقیب را کسی مالک بوده و ادعای وقف کرده باشد؟ اصلاً آقای رییسی! فلسفه فقه و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟ مگر جز این است که اگر حکمی شرعی در تضاد با حقوق ملی و مصلحت نظام اسلامی وجود داشته باشد، باید از اجرای آن ممانعت کرد. اجازه ندهید بیش از این مردم به مفاهیم قابل احترامی چون وقف بدبین شوند.
🔹️در ماجرای #آقمشهد و دماوند، تشکلهای مردمنهاد در مازندران با هماهنگی نهادها و انجمنهای تخصصی مرتبط باید به سرعت رهبری جنبش مقابله با #زمینخواری، #جنگلخواری و #کوهخواری را بدست گرفته و با تنظیم یک پتیشن در فضای وب از همه ایرانیان به صورت منسجم بخواهند تا پایش را امضا کنند.
📣اخبار راه سوم را از اینجا دنبال کنید🆔️
📢@rahsevom
Forwarded from سیدجواد میری مینق
دانشگاه در محاصره کارمند-جامعه شناس و مدیریت مکانیکی
🖌من بر این باور هستم که دانشگاه یک "نهاد تمامیت خواه" به معنای اروین گفمانی آن است و در این نهاد وجود انسانی در برخی جهات منقبض می شود
🖌من در باب نهاد همه فراگیر یک بحث مفصلی داشتم و اینجا آن را تکرار نمی کنم. یکی از خصوصیات مهم انسانی شجاعت است ولی این خصیصه در بافت تو در توی دانشگاه تقریباً بریده و منقطع می شود و نفسِ حقوق بگیر شدن آدمی حریت انسان را خدشه دار می کند و نوعی سفله گی بر آدمی تحمیل می کند. کسانی که در حوزه جامعه شناسی تاریخی در ایران کند و کاو -به قول صمد بهرنگی- کرده باشند درخواهند یافت که
فرومایگی و سفله پروری و چاکرمآبی و نوکرپروری در ایران ریشه های تاریخی دارند که به نوعی فرهنگ اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر بنیادین قرار داده است.
🖌 دانشگاه (به منزله گاهِ خرد) در ساحت ایده آل باید این مولفه ها را صورتبندی می کرد و مورد نقد رادیکال قرار می داد اما این مولفه ها جزیی از فرهنگ دانشگاه در ایران است و فرهنگ آکادمیک ایرانی خالی از این چارچوب های فرهنگی نیست. نهادینه نکردن این صفات توسط اهالی دانشگاه دشوار است و دشوارتر آنکه این صفات را به عنوان "ادب دانشگاهی" برساخت کرده ایم و شوریدن علیه این صفات را برهم زدن "نظم آکادمیک" مفصلبندی کرده ایم. از سوی دیگر، به نظر من "ذائقه" عمومی هم مبتذل شده است و سخنان "فانتزی" را می پسندد و چالش نظری و پراکسیس رادیکال را برنمی تابد و این خود نشانه عدم حیات "سنت های جامعه شناسی" در دانشگاه ایرانی در حوزه علوم اجتماعی است.
🖌مثلا ما سه الگوی
۱. داشمند-جامعه شناس
۲. انقلابی-جامعه شناس
۳. کارمند-جامعه شناس
داریم ولی در ایران سیطره کارمند-جامعه شناس در علوم اجتماعی بیداد می کند که نه علم را میفهمد و نه رادیکال بودن در بینش جامعه شناسی را درک می کند و جالب است بدانید که ائتلافی عمیق بین کارمند-جامعه شناس و "مدیران مکانیکی" ایجاد شده است که در قلع و قمع دو نحله دیگر کامل به موفقیت رسیده اند.
🖌شاید گام نخست فهم این وضعیت است که ما در چه موقعیتی هستیم و اشتراکات لفظی بین این سه پارادایم را دریابیم. دانشجویان جوان و جامعه شناسان جوان باید بتوانند الگوی رتوریک رادیکال و پراکسیس سوداگرانه را تمییز دهند که ضربات سهمگینی بر پیکر دانش و دانشگاه وارد کرده اند. این تیپ، در عرصه عمومی سخن از اصلاح و دموکراسی و گفتگو به میان میآورند ولی در ساحت ساختاری تمامی روزنه های تمایز را سرکوب می کنند.
🖌برخی ممکن است به دموکراسی انتقادات فلسفی و متافیزیک وارد کنند ولی دموکراسی با تمامی مضرات یک نکته بنیادین دارد و آن ایجاد فضا برای دیگری است ولی کارمند-جامعه شناس در پیوند با "مدیران مکانیکی" این امکان را منکوب می کند. دو پرسش بنیادین پیش روی علوم اجتماعی در ایران وجود دارد؛ یکی باز-جست دو سنت "دانشمندی" و "انقلابی" در جامعه شناسی و دیگری نقد رادیکال مدیریت های مکانیکی که بر وزارت علوم سیطره افکنده است.
🖌البته باید "ذائقه عمومی" را مورد نقد بنیادین قرار داد که نسبت به غلبه گفتمان کارمند-جامعه شناس خودآگاهی پیدا کند و یکی از دال های این گفتمان رادیکالیسم رتوریکال و سوداگری در ساحت پراکسیس است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
🖌من بر این باور هستم که دانشگاه یک "نهاد تمامیت خواه" به معنای اروین گفمانی آن است و در این نهاد وجود انسانی در برخی جهات منقبض می شود
🖌من در باب نهاد همه فراگیر یک بحث مفصلی داشتم و اینجا آن را تکرار نمی کنم. یکی از خصوصیات مهم انسانی شجاعت است ولی این خصیصه در بافت تو در توی دانشگاه تقریباً بریده و منقطع می شود و نفسِ حقوق بگیر شدن آدمی حریت انسان را خدشه دار می کند و نوعی سفله گی بر آدمی تحمیل می کند. کسانی که در حوزه جامعه شناسی تاریخی در ایران کند و کاو -به قول صمد بهرنگی- کرده باشند درخواهند یافت که
فرومایگی و سفله پروری و چاکرمآبی و نوکرپروری در ایران ریشه های تاریخی دارند که به نوعی فرهنگ اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر بنیادین قرار داده است.
🖌 دانشگاه (به منزله گاهِ خرد) در ساحت ایده آل باید این مولفه ها را صورتبندی می کرد و مورد نقد رادیکال قرار می داد اما این مولفه ها جزیی از فرهنگ دانشگاه در ایران است و فرهنگ آکادمیک ایرانی خالی از این چارچوب های فرهنگی نیست. نهادینه نکردن این صفات توسط اهالی دانشگاه دشوار است و دشوارتر آنکه این صفات را به عنوان "ادب دانشگاهی" برساخت کرده ایم و شوریدن علیه این صفات را برهم زدن "نظم آکادمیک" مفصلبندی کرده ایم. از سوی دیگر، به نظر من "ذائقه" عمومی هم مبتذل شده است و سخنان "فانتزی" را می پسندد و چالش نظری و پراکسیس رادیکال را برنمی تابد و این خود نشانه عدم حیات "سنت های جامعه شناسی" در دانشگاه ایرانی در حوزه علوم اجتماعی است.
🖌مثلا ما سه الگوی
۱. داشمند-جامعه شناس
۲. انقلابی-جامعه شناس
۳. کارمند-جامعه شناس
داریم ولی در ایران سیطره کارمند-جامعه شناس در علوم اجتماعی بیداد می کند که نه علم را میفهمد و نه رادیکال بودن در بینش جامعه شناسی را درک می کند و جالب است بدانید که ائتلافی عمیق بین کارمند-جامعه شناس و "مدیران مکانیکی" ایجاد شده است که در قلع و قمع دو نحله دیگر کامل به موفقیت رسیده اند.
🖌شاید گام نخست فهم این وضعیت است که ما در چه موقعیتی هستیم و اشتراکات لفظی بین این سه پارادایم را دریابیم. دانشجویان جوان و جامعه شناسان جوان باید بتوانند الگوی رتوریک رادیکال و پراکسیس سوداگرانه را تمییز دهند که ضربات سهمگینی بر پیکر دانش و دانشگاه وارد کرده اند. این تیپ، در عرصه عمومی سخن از اصلاح و دموکراسی و گفتگو به میان میآورند ولی در ساحت ساختاری تمامی روزنه های تمایز را سرکوب می کنند.
🖌برخی ممکن است به دموکراسی انتقادات فلسفی و متافیزیک وارد کنند ولی دموکراسی با تمامی مضرات یک نکته بنیادین دارد و آن ایجاد فضا برای دیگری است ولی کارمند-جامعه شناس در پیوند با "مدیران مکانیکی" این امکان را منکوب می کند. دو پرسش بنیادین پیش روی علوم اجتماعی در ایران وجود دارد؛ یکی باز-جست دو سنت "دانشمندی" و "انقلابی" در جامعه شناسی و دیگری نقد رادیکال مدیریت های مکانیکی که بر وزارت علوم سیطره افکنده است.
🖌البته باید "ذائقه عمومی" را مورد نقد بنیادین قرار داد که نسبت به غلبه گفتمان کارمند-جامعه شناس خودآگاهی پیدا کند و یکی از دال های این گفتمان رادیکالیسم رتوریکال و سوداگری در ساحت پراکسیس است.
سیدجوادمیری
@seyedjavadmiri
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد/ امروز مهم ترین مسئله کشورما «کشور شدن کشور» و «ایران شدن ایران» است/ تقابل کنونی بین سنت گرایان و نوگرایان، ایران را مستهلک خواهد ساخت
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
🔹 خبرگزاری مهر
♦️ ما در حوزه دمکراسی و مشارکت سیاسی و توسعه سیاسی، در حوزه فقر و شکاف طبقاتی و در حوزه تعارض حاشیه و مرکز مشکلات بسیار زیادی داریم، اما مسئله اصلی امروز ایران، نه دمکراسی است و نه عدالت و نه مسأله قومیت ها و نه حتی مبارزه با آمریکا و فشار نظام جهانی و نه خیلی چیزهای دیگر.
♦️ امروز مهم ترین مسئله کشورما «کشور شدن کشور» و «ایران شدن ایران» است. با این توضیح که ما امروز دو ملت هستیم درون یک کشور، دو قطب هستیم درون یک کشور.
♦️ این سخن را بارها و بارها از من شنیده اید که گفته ام از زمانی که ما با مدرنیته مواجهه پیدا کردیم، وجدان اجتماعی ـ تاریخی ما شکاف برداشت و ما دو ملت شدیم: یک ملت که در زیست جهان سُنت زندگی می کند و از عالم مدرن می هراسد یعنی سنت گرایان ، و ملت دیگری که به آرمان مدرنیته ایمان آورد و خواهان است که پا به زیست جهان مدرن بگذارد و خودش را به تبع مدرنیته به عنوان یک شهروند جهانی تعریف کند یعنی نوگرایان.
♦️ این دو قطب، یعنی سنت گرایان و نوگرایان، همواره در برابر هم ایستاده اند و نیروهای هم را خنثی کرده اند. در جنبش مشروطه، مشروعه خواهان در برابر مشروطه خواهان قرار گرفتند و شیخ فضل الله نوری به عنوان نماینده قِشر سنتی جامعه توسط مشروطه خواهان به دار آویخته شد.
♦️ اما به خاطر همین تعارض مشروطه خواهان و مشروعه خواهان، یعنی نوگرایان و سنت گرایان، انقلاب مشروطه شکست خورد. نزاع مصدق و کاشانی را دارید که به عنوان نزاع دو قطب نوگرا و سنت گرای جامعه را به یاد آورید که چگونه به شکست نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ منتهی شد.
♦️ در حکومت پهلوی، رضا شاه و محمدرضا شاه فقط رهبری نوگرایان را بر عهده داشتند. به همین دلیل، آنان سنت گرایان را خس و خاشاک و شهروند درجه دو جامعه دیدند و سنت گرایان نیز در برابر آنان مقاومت کردند و با برنامه های توسعه آنان هم سو نشدند و سرانجام نیز سبب سرنگونی حکومت پهلوی شدند.
♦️ امروز ما این تقابل بین سنت گرایان و نوگرایان را داریم و تا زمانی که بر این مشکل فائق نیاییم نخواهیم توانست نه به دمکراسی دست پیدا کنیم و نه به عدالت اجتماعی و نه خواهیم توانست در مبارزه با غرب و نظام سلطه جهانی پیروز شویم و نهایتاً نیز مستهلک خواهیم شد.
♦️ مگر این که ما بتوانیم همه کشور را زیر چتر واحد درآوریم و این کار با شیوه های امنیتی، پلیسی و نظامی ممکن نیست بلکه نیاز به گفتمانی داریم که همه ایرانیان با همه تکثر قومی، زبانی، و دینی مان حقیقتاً احساس کنیم که متعلق به کشور و ملت واحدی هستیم.
♦️ من از همه عزیزانی که حساسیت های قومی، زبانی، دینی دارند به عنوان یک معلم استدعا می کنم که توجه داشته باشند امروز مسئله اصلی ما ایران شدن ایران است. در واقع هر آسیبی که به ایران وارد شود، دیگر نه گفتمان آزادی خواهانه معنا خواهد داشت، نه بستری برای تحقق آزادی و نه بستری جهت تحقق عدالت و نه بستری برای هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
♦️ لذا نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد. این اصل باید اُس اساس و اصل بنیادین حرکت ها و کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و فلسفی ما باشد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی_فیلسوف_و_استاد_دانشگاه
#مهمترین_مسئله_کشور
#صورتبندی_مهمترین_مسئله_کشور
#کشور_شدن_کشور_و_ایران_شدن_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و استادِ دانشگاه
🔹 خبرگزاری مهر
♦️ ما در حوزه دمکراسی و مشارکت سیاسی و توسعه سیاسی، در حوزه فقر و شکاف طبقاتی و در حوزه تعارض حاشیه و مرکز مشکلات بسیار زیادی داریم، اما مسئله اصلی امروز ایران، نه دمکراسی است و نه عدالت و نه مسأله قومیت ها و نه حتی مبارزه با آمریکا و فشار نظام جهانی و نه خیلی چیزهای دیگر.
♦️ امروز مهم ترین مسئله کشورما «کشور شدن کشور» و «ایران شدن ایران» است. با این توضیح که ما امروز دو ملت هستیم درون یک کشور، دو قطب هستیم درون یک کشور.
♦️ این سخن را بارها و بارها از من شنیده اید که گفته ام از زمانی که ما با مدرنیته مواجهه پیدا کردیم، وجدان اجتماعی ـ تاریخی ما شکاف برداشت و ما دو ملت شدیم: یک ملت که در زیست جهان سُنت زندگی می کند و از عالم مدرن می هراسد یعنی سنت گرایان ، و ملت دیگری که به آرمان مدرنیته ایمان آورد و خواهان است که پا به زیست جهان مدرن بگذارد و خودش را به تبع مدرنیته به عنوان یک شهروند جهانی تعریف کند یعنی نوگرایان.
♦️ این دو قطب، یعنی سنت گرایان و نوگرایان، همواره در برابر هم ایستاده اند و نیروهای هم را خنثی کرده اند. در جنبش مشروطه، مشروعه خواهان در برابر مشروطه خواهان قرار گرفتند و شیخ فضل الله نوری به عنوان نماینده قِشر سنتی جامعه توسط مشروطه خواهان به دار آویخته شد.
♦️ اما به خاطر همین تعارض مشروطه خواهان و مشروعه خواهان، یعنی نوگرایان و سنت گرایان، انقلاب مشروطه شکست خورد. نزاع مصدق و کاشانی را دارید که به عنوان نزاع دو قطب نوگرا و سنت گرای جامعه را به یاد آورید که چگونه به شکست نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ منتهی شد.
♦️ در حکومت پهلوی، رضا شاه و محمدرضا شاه فقط رهبری نوگرایان را بر عهده داشتند. به همین دلیل، آنان سنت گرایان را خس و خاشاک و شهروند درجه دو جامعه دیدند و سنت گرایان نیز در برابر آنان مقاومت کردند و با برنامه های توسعه آنان هم سو نشدند و سرانجام نیز سبب سرنگونی حکومت پهلوی شدند.
♦️ امروز ما این تقابل بین سنت گرایان و نوگرایان را داریم و تا زمانی که بر این مشکل فائق نیاییم نخواهیم توانست نه به دمکراسی دست پیدا کنیم و نه به عدالت اجتماعی و نه خواهیم توانست در مبارزه با غرب و نظام سلطه جهانی پیروز شویم و نهایتاً نیز مستهلک خواهیم شد.
♦️ مگر این که ما بتوانیم همه کشور را زیر چتر واحد درآوریم و این کار با شیوه های امنیتی، پلیسی و نظامی ممکن نیست بلکه نیاز به گفتمانی داریم که همه ایرانیان با همه تکثر قومی، زبانی، و دینی مان حقیقتاً احساس کنیم که متعلق به کشور و ملت واحدی هستیم.
♦️ من از همه عزیزانی که حساسیت های قومی، زبانی، دینی دارند به عنوان یک معلم استدعا می کنم که توجه داشته باشند امروز مسئله اصلی ما ایران شدن ایران است. در واقع هر آسیبی که به ایران وارد شود، دیگر نه گفتمان آزادی خواهانه معنا خواهد داشت، نه بستری برای تحقق آزادی و نه بستری جهت تحقق عدالت و نه بستری برای هیچ چیز دیگری وجود نخواهد داشت.
♦️ لذا نباید آسیبی به موجودیت کشور برسد. این اصل باید اُس اساس و اصل بنیادین حرکت ها و کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و فلسفی ما باشد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی_فیلسوف_و_استاد_دانشگاه
#مهمترین_مسئله_کشور
#صورتبندی_مهمترین_مسئله_کشور
#کشور_شدن_کشور_و_ایران_شدن_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from ما حامی اصلاح قانون اساسی هستیم
🔸تحولی با کمترین هزینه
✍🏻لطف الله میثمی
✅قانون اساسی انقلابِ مشروطیت، حاصل تلاشهای انقلابیون مشروطه بود که به حقوق ملت و حق شهروندی دست یافتند و در گذر زمان، اجرای آن به دست پهلوی اول افتاد که قانون و ملت را دور زد و نتیجهاش را هم دید. پهلوی دوم نیز بهویژه، پس از مصوبات سال 1328، قانون اساسی و حقوق ملت را کاملاً دور زد، بهطوریکه شاه، هم فرمانده کل قوا شد و هم پروندههای سیاسی را به دادگاههای نظامی منتقل کرد که شخصاٌ حاکم بر آن دادگاهها بود و هم اینکه توانست دو مجلس شورا و سِنا را در یک آن منحل کند؛ عزل نخستوزیر و وزرا هم بهجای خود؛ این در حالی بود که شاه طبق قانون اساسی از مسئولیت، انتقاد و حسابرسی، مبرا بود. پس از این دور زدنها، دکتر محمد مصدق، نهضت ملی ایران را با آن همه عظمت احیا کرد و اجرای قانون اساسی مشروطه را اعلام کرد و در پرتو آن بود که در قیام ملت ما در تیرماه 1331 با نثار خون سی شهید، فرماندهی ارتش از شاه به نخستوزیر منتقل شد.
✅پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه با بازگشت مؤسسان دوم، نظام شاهنشاهی را که یکی از مواد فرعی قانون بود در ردیف کل قانون اساسی آن زمان قرار داد و بهتدریج آن را از قانون اساسی هم برجستهتر کرد. پس از قیام ملی 15 خرداد 1342 مواد انقلاب سفید و حزب رستاخیز را نیز در ردیف قانون اساسی قرار داد که بهمرور قانون اساسی کمرنگ و بیرنگ شد.
✅مبارزات سالهای 1339 تا 1342 به رهبری جبهه ملی و نهضت آزادی ایران، در پی احیا و اجرای قانون اساسی و انتخاباتِ آزاد بود که شاه زیر بار نمیرفت و حتی دکتر علی امینی، نخستوزیر منصوب خود را هم برنتافت. در سال 1343 مهندس بازرگان در دادگاه تجدیدنظر نظامی، پیشبینی کرد آخرین گروهی خواهند بود که به زبان قانون سخن خواهند گفت. پیشبینی او به واقعیت پیوست و مبارزات مسلحانه به اشکال مختلف، بهمنظور مبارزه با موانع اجرای قانون2 (دربار، ساواک و اداره ضد اطلاعات ارتش) برای دستیابی به اهداف مندرج در قانون، یکی پس از دیگری بروز و ظهور یافت.
✅کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند اگر شاه در سالهای 1352 تا 1356 انتخاباتی آزاد برقرار میکرد، انقلاب بدینصورت شکل نمیگرفت، بلکه بهصورتی عمیقتر و با هزینههای اجتماعی کمتر پیش میرفت. دکتر ابراهیم یزدی میگفت حتی اگر شاه در سال 1357 آیتالله خمینی را به ایران دعوت میکرد، باز هم انقلاب به این شکل رخ نمیداد. مرحوم امام از سال 1341 که نهضت روحانیت را شروع کرد، تمام بیانیهها و اعلامیههای خویش را حتی تا زمانی نزدیک به انقلاب با استناد به قانون اساسی و قرآن مینگاشت.
✅در تاریخ 1382/11/14 دکتر ابراهیم یزدی نامهای سرگشاده به آقای جنتی نوشت: «جناب آقای جنتی در مصاحبه تلویزیونی شنبهشب 1382/11/11 که از شبکه اول سیما پخش شد ادعا کردید که تصمیمات شورای نگهبان در ردّ صلاحیتها بر اساس تکلیف شرعی و به استنادِ آیات قرآن کریم است، لطفاً بفرمایید به استنادِ کدامیک از آیات قرآن کریم و یا قانون مصوب؛ اولاً اعتقاد و التزام مرا به دین اسلام بعد از پنجاه سال مبارزه و فعالیت شناختهشده در ایران و سطح جهان انکار کردهاید؛ ثانیاً سوءشهرت من در حوزه انتخابیه تهران در کجاست؟ ثالثاً من در کدام دادگاه به جرم ارتداد محاکمه شدهام؟ اگر شما سند دارید، هم مرا مطلع کنید و هم آنها را برای عموم منتشر سازید.» این در حالی است که دکتر یزدی تا آخرین لحظه حیات خود نماینده شرعی امام خمینی در دریافت وجوهات بود. دکتر یزدی به قوه قضائیه شکایت هم کرد، ولی ترتیب اثری داده نشد.
منبع: سرمقاله چشمانداز ایران شماره 121
✍🏻لطف الله میثمی
✅قانون اساسی انقلابِ مشروطیت، حاصل تلاشهای انقلابیون مشروطه بود که به حقوق ملت و حق شهروندی دست یافتند و در گذر زمان، اجرای آن به دست پهلوی اول افتاد که قانون و ملت را دور زد و نتیجهاش را هم دید. پهلوی دوم نیز بهویژه، پس از مصوبات سال 1328، قانون اساسی و حقوق ملت را کاملاً دور زد، بهطوریکه شاه، هم فرمانده کل قوا شد و هم پروندههای سیاسی را به دادگاههای نظامی منتقل کرد که شخصاٌ حاکم بر آن دادگاهها بود و هم اینکه توانست دو مجلس شورا و سِنا را در یک آن منحل کند؛ عزل نخستوزیر و وزرا هم بهجای خود؛ این در حالی بود که شاه طبق قانون اساسی از مسئولیت، انتقاد و حسابرسی، مبرا بود. پس از این دور زدنها، دکتر محمد مصدق، نهضت ملی ایران را با آن همه عظمت احیا کرد و اجرای قانون اساسی مشروطه را اعلام کرد و در پرتو آن بود که در قیام ملت ما در تیرماه 1331 با نثار خون سی شهید، فرماندهی ارتش از شاه به نخستوزیر منتقل شد.
✅پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه با بازگشت مؤسسان دوم، نظام شاهنشاهی را که یکی از مواد فرعی قانون بود در ردیف کل قانون اساسی آن زمان قرار داد و بهتدریج آن را از قانون اساسی هم برجستهتر کرد. پس از قیام ملی 15 خرداد 1342 مواد انقلاب سفید و حزب رستاخیز را نیز در ردیف قانون اساسی قرار داد که بهمرور قانون اساسی کمرنگ و بیرنگ شد.
✅مبارزات سالهای 1339 تا 1342 به رهبری جبهه ملی و نهضت آزادی ایران، در پی احیا و اجرای قانون اساسی و انتخاباتِ آزاد بود که شاه زیر بار نمیرفت و حتی دکتر علی امینی، نخستوزیر منصوب خود را هم برنتافت. در سال 1343 مهندس بازرگان در دادگاه تجدیدنظر نظامی، پیشبینی کرد آخرین گروهی خواهند بود که به زبان قانون سخن خواهند گفت. پیشبینی او به واقعیت پیوست و مبارزات مسلحانه به اشکال مختلف، بهمنظور مبارزه با موانع اجرای قانون2 (دربار، ساواک و اداره ضد اطلاعات ارتش) برای دستیابی به اهداف مندرج در قانون، یکی پس از دیگری بروز و ظهور یافت.
✅کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند اگر شاه در سالهای 1352 تا 1356 انتخاباتی آزاد برقرار میکرد، انقلاب بدینصورت شکل نمیگرفت، بلکه بهصورتی عمیقتر و با هزینههای اجتماعی کمتر پیش میرفت. دکتر ابراهیم یزدی میگفت حتی اگر شاه در سال 1357 آیتالله خمینی را به ایران دعوت میکرد، باز هم انقلاب به این شکل رخ نمیداد. مرحوم امام از سال 1341 که نهضت روحانیت را شروع کرد، تمام بیانیهها و اعلامیههای خویش را حتی تا زمانی نزدیک به انقلاب با استناد به قانون اساسی و قرآن مینگاشت.
✅در تاریخ 1382/11/14 دکتر ابراهیم یزدی نامهای سرگشاده به آقای جنتی نوشت: «جناب آقای جنتی در مصاحبه تلویزیونی شنبهشب 1382/11/11 که از شبکه اول سیما پخش شد ادعا کردید که تصمیمات شورای نگهبان در ردّ صلاحیتها بر اساس تکلیف شرعی و به استنادِ آیات قرآن کریم است، لطفاً بفرمایید به استنادِ کدامیک از آیات قرآن کریم و یا قانون مصوب؛ اولاً اعتقاد و التزام مرا به دین اسلام بعد از پنجاه سال مبارزه و فعالیت شناختهشده در ایران و سطح جهان انکار کردهاید؛ ثانیاً سوءشهرت من در حوزه انتخابیه تهران در کجاست؟ ثالثاً من در کدام دادگاه به جرم ارتداد محاکمه شدهام؟ اگر شما سند دارید، هم مرا مطلع کنید و هم آنها را برای عموم منتشر سازید.» این در حالی است که دکتر یزدی تا آخرین لحظه حیات خود نماینده شرعی امام خمینی در دریافت وجوهات بود. دکتر یزدی به قوه قضائیه شکایت هم کرد، ولی ترتیب اثری داده نشد.
منبع: سرمقاله چشمانداز ایران شماره 121
Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
⭕️ قویا تکذیب میکنیم .... دقیقا، بخشی از #قله_دماوند وقف شده است
◀️ دیروز ۵ مرداد ۹۹، روزنامه #همشهری خبری منتشر کرد با عنوان، «بخشی از کوه دماوند وقف شد» (+)، و ادعا کرد، «برای بخشی از قله دماوند به عنوان مهمترین اثر ملی طبیعی، سند وقفی صادر شده است».
🔸در واکنش به این خبر، سازمان اوقاف، اطلاعیهای صادر و اخذ سند برای بخشی از کوه دماوند را «قویا تکذیب» کرد (+)، اطلاعیهای که توسط بسیاری از خبرگزاریها هم پوشش داده شد.
🔹 حال امروز، سایت خبری #اسکان_نیوز به نقل از «الهام فریدونی، کارشناس ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین»، تیتر زد: «دقیقا، بخشی از قله دماوند وقف شده است»، ور در این رابطه سندهایی نیز ارائه داده است (+).
🔺 حال، باید #قوه_قضاییه مشخص کند که اسناد اسکان نیوز صحیح است یا #قویا_تکذیب میکنیمِ سازمان اوقاف؟
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ دیروز ۵ مرداد ۹۹، روزنامه #همشهری خبری منتشر کرد با عنوان، «بخشی از کوه دماوند وقف شد» (+)، و ادعا کرد، «برای بخشی از قله دماوند به عنوان مهمترین اثر ملی طبیعی، سند وقفی صادر شده است».
🔸در واکنش به این خبر، سازمان اوقاف، اطلاعیهای صادر و اخذ سند برای بخشی از کوه دماوند را «قویا تکذیب» کرد (+)، اطلاعیهای که توسط بسیاری از خبرگزاریها هم پوشش داده شد.
🔹 حال امروز، سایت خبری #اسکان_نیوز به نقل از «الهام فریدونی، کارشناس ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین»، تیتر زد: «دقیقا، بخشی از قله دماوند وقف شده است»، ور در این رابطه سندهایی نیز ارائه داده است (+).
🔺 حال، باید #قوه_قضاییه مشخص کند که اسناد اسکان نیوز صحیح است یا #قویا_تکذیب میکنیمِ سازمان اوقاف؟
🎬 @Mostazafin_TV
Forwarded from قسط
🔵🔴⚪️ "هَمِه کُرسی"
💢 دانشگاه تعطیله، اما گفتگو نه💢
🔻 #مجمع_دانشجویان_عدالتخواه دانشگاه تهران (آرمان) و #انجمن_اسلامی_دانشجویان_دفتر_تحکیم_وحدت دانشگاه تبریز برگزار میکنند:
🔷️ از خصوصیسازی تا سرمایهداری
🔸 چرا خصوصیسازی در ایران منجر به فساد شده است؟
💢گفتگوی دانشجویی پیرامون اوضاع خصوصیسازی در ایران
🗣 با حضور ۴ فعال دانشجویی
📆 سهشنبه؛ ۷ مرداد ۱۳۹۹
⏰ساعت ۱۸ الی ۲۰
📍 در لایو اینستاگرام
https://instagram.com/goftarcampaign?igshid=wmp44ffnohux
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
💢 دانشگاه تعطیله، اما گفتگو نه💢
🔻 #مجمع_دانشجویان_عدالتخواه دانشگاه تهران (آرمان) و #انجمن_اسلامی_دانشجویان_دفتر_تحکیم_وحدت دانشگاه تبریز برگزار میکنند:
🔷️ از خصوصیسازی تا سرمایهداری
🔸 چرا خصوصیسازی در ایران منجر به فساد شده است؟
💢گفتگوی دانشجویی پیرامون اوضاع خصوصیسازی در ایران
🗣 با حضور ۴ فعال دانشجویی
📆 سهشنبه؛ ۷ مرداد ۱۳۹۹
⏰ساعت ۱۸ الی ۲۰
📍 در لایو اینستاگرام
https://instagram.com/goftarcampaign?igshid=wmp44ffnohux
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
Forwarded from عدالتخانه
💢ما با یک باند طرفیم!
✍️#حسین_شهبازی_زاده
🔹انتخاب بذرپاش_ به رغم افشاء اسناد قطعی جعل و فقدان صلاحیت اولیه_ بار دیگر نشان دهنده این بود که ما با یک باند طرفیم، نه یک ساختار.
بار دیگر نشان دهنده این بود که "افشاء فساد" یک عمل مطلقا بیهوده و بی معناست. در شرایطی که کلیت یک سیستم در بسیاری از مفاسد اینچنین همبسته و همدست باشد، "افشاگری" جز ابزاری برای حذف مهره های سوخته و حذف رقبا و پرورش پهلوان پنبه ها و گسترش رانت اطلاعاتی نخواهد بود.
انتخاب بذرپاش بار دیگر نشان داد کل فرآیند انتخابات از بیخ و بنیاد در این مملکت خالی بندی است. نمایندگانی که بر چنین جعل و تقلب عریانی چشم میبندند، نمایندگی شان از اساس مجعول است.
@adalat_khaneh
✍️#حسین_شهبازی_زاده
🔹انتخاب بذرپاش_ به رغم افشاء اسناد قطعی جعل و فقدان صلاحیت اولیه_ بار دیگر نشان دهنده این بود که ما با یک باند طرفیم، نه یک ساختار.
بار دیگر نشان دهنده این بود که "افشاء فساد" یک عمل مطلقا بیهوده و بی معناست. در شرایطی که کلیت یک سیستم در بسیاری از مفاسد اینچنین همبسته و همدست باشد، "افشاگری" جز ابزاری برای حذف مهره های سوخته و حذف رقبا و پرورش پهلوان پنبه ها و گسترش رانت اطلاعاتی نخواهد بود.
انتخاب بذرپاش بار دیگر نشان داد کل فرآیند انتخابات از بیخ و بنیاد در این مملکت خالی بندی است. نمایندگانی که بر چنین جعل و تقلب عریانی چشم میبندند، نمایندگی شان از اساس مجعول است.
@adalat_khaneh
Forwarded from ساختارهای ایرانی Iranian structures
🌐 رؤیا و توسعه/ آیا از میان این پیران خفته کسی صدای ما را می شنود که تا "دیرتر از این نشده است" پنجرهها را بگشایند و هوای تازه ای به ریههای جامعه وارد کنند/ چرائی چهار میلیون دنبالکننده ایرانی برای یک خواننده زیرزمینی
🔹 دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔹 بخش سوم
♦️ جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار از رسانه های رسمی، هجوم به تلگرام و اینستاگرام، فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب.
♦️این دستاورد مدیریتی است که نه خودش توان ساختن رویای جمعی دارد و نه اجازه میدهد جامعه رویاهای جمعی بسازد. بنابراین هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است.
♦️ اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد.
♦️ به عنوان نمونه مرگ جورج فلوید به دست پلیس آمریکا، بهانهای بود و فرصتی بود که سیاهان این سیستمی که در آن رویای وحدت بخش ملی برای سیاهان وجود ندارد را به آتش بکشند.
♦️ شورش ها و خشونتهای سالهای اخیر در ایران هم نشانه آن است که نسل جدید نسل بی رویایی شده است. اقبال گسترده به سلبریتیها نیز خودش نشانه بیرویا شدن جامعه است.
♦️ در واقع وقتی جامعه ای رویاهای جمعی خودش را از دست می دهد هر کس که درباغ سبزی از رویا نشان بدهد به سوی او هجوم می برند.
♦️ وقتی امیر تتلو بیش از چهار میلیون دنبالکننده پیدا می کند به این معنی است دل جوانان ما را هیچ رویای جمعی ای نبرده است پس آنان برای آن که فرونریزند مجبور میشوند به رویایی که احتمال میدهند امثال امیر تتلو برایشان بسازند پناه ببرند.
♦️ یعنی وقتی ساختار موجود با محدودیتگذاری پیدرپی راه را برای شکل گیری هر رویای جمعیِ رو به آینده می بندند، آنگاه جوان ما به هر کسی که وضع موجود را به ریشخند بگیرد امید می بندد. یعنی رویای جمعی آن جوان می شود شرایطی و کسی که در وضع موجود ترک بیندازد.
♦️ در دنیای بی رویایی، اگر نخبگان مدنی سخن نگویند، امیر تتلوها قیام خواهند کرد. من در عین احترام برای امیر تتلو به خاطر جسارتها و تابو شکنیهایش، اما استقبال اینگونه گسترده جوانان از امثال او را نشانه خوبی نمیبینم.
♦️ مشکل ما اینجاست که مدیریت ما، هم ناتوان از خلق رویای جمعی جدید است و در رویاهای شکست خورده خودش زمینگیر شده است و هم جسارت و گذشت آن را ندارد که به نخبگان و کنشگران مدنی و روشنفکران اجازه بدهد که در خلق رویاهای جمعی یا خلق یک رویای ملی تازه مشارکت کنند.
♦️و چنین می شود که امیر تتلوها می شوند سلبریتی هایی که جایگزین رویاهای ملی ما می شوند. آیا از میان این پیران خفته کسی صدای ما را می شنود که تا دیرتر از این نشده است پنجرهها را بگشایند و هوای تازه ای به ریههای جامعه وارد کنند. ♦️شاید نسیمی بوزد و رویای تازهای با خودش بیاورد؟ و البته باز تاکید میکنم که حکومتیان باید این دندان طمع را بکشند و دوباره گمان نکنند که خودشان میتوانند قرارگاه فرهنگی بزنند و رویای جمعی یا ملی تازهای خلق کنند. ساماندهی و ساختن رویای جمعی با حرف و شعار و میزگرد و فیلم و فرمان و نامگذاری روزها و هفتهها و سالها نمی شود.
#دکتر_محسن_رنانی_استاد_اقتصاد_دانشگاه_اصفهان
#قرارگاه_فرهنگی_رؤیای_ملی_خلق_نمیکند
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان
🔹 بخش سوم
♦️ جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار از رسانه های رسمی، هجوم به تلگرام و اینستاگرام، فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب.
♦️این دستاورد مدیریتی است که نه خودش توان ساختن رویای جمعی دارد و نه اجازه میدهد جامعه رویاهای جمعی بسازد. بنابراین هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است.
♦️ اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد.
♦️ به عنوان نمونه مرگ جورج فلوید به دست پلیس آمریکا، بهانهای بود و فرصتی بود که سیاهان این سیستمی که در آن رویای وحدت بخش ملی برای سیاهان وجود ندارد را به آتش بکشند.
♦️ شورش ها و خشونتهای سالهای اخیر در ایران هم نشانه آن است که نسل جدید نسل بی رویایی شده است. اقبال گسترده به سلبریتیها نیز خودش نشانه بیرویا شدن جامعه است.
♦️ در واقع وقتی جامعه ای رویاهای جمعی خودش را از دست می دهد هر کس که درباغ سبزی از رویا نشان بدهد به سوی او هجوم می برند.
♦️ وقتی امیر تتلو بیش از چهار میلیون دنبالکننده پیدا می کند به این معنی است دل جوانان ما را هیچ رویای جمعی ای نبرده است پس آنان برای آن که فرونریزند مجبور میشوند به رویایی که احتمال میدهند امثال امیر تتلو برایشان بسازند پناه ببرند.
♦️ یعنی وقتی ساختار موجود با محدودیتگذاری پیدرپی راه را برای شکل گیری هر رویای جمعیِ رو به آینده می بندند، آنگاه جوان ما به هر کسی که وضع موجود را به ریشخند بگیرد امید می بندد. یعنی رویای جمعی آن جوان می شود شرایطی و کسی که در وضع موجود ترک بیندازد.
♦️ در دنیای بی رویایی، اگر نخبگان مدنی سخن نگویند، امیر تتلوها قیام خواهند کرد. من در عین احترام برای امیر تتلو به خاطر جسارتها و تابو شکنیهایش، اما استقبال اینگونه گسترده جوانان از امثال او را نشانه خوبی نمیبینم.
♦️ مشکل ما اینجاست که مدیریت ما، هم ناتوان از خلق رویای جمعی جدید است و در رویاهای شکست خورده خودش زمینگیر شده است و هم جسارت و گذشت آن را ندارد که به نخبگان و کنشگران مدنی و روشنفکران اجازه بدهد که در خلق رویاهای جمعی یا خلق یک رویای ملی تازه مشارکت کنند.
♦️و چنین می شود که امیر تتلوها می شوند سلبریتی هایی که جایگزین رویاهای ملی ما می شوند. آیا از میان این پیران خفته کسی صدای ما را می شنود که تا دیرتر از این نشده است پنجرهها را بگشایند و هوای تازه ای به ریههای جامعه وارد کنند. ♦️شاید نسیمی بوزد و رویای تازهای با خودش بیاورد؟ و البته باز تاکید میکنم که حکومتیان باید این دندان طمع را بکشند و دوباره گمان نکنند که خودشان میتوانند قرارگاه فرهنگی بزنند و رویای جمعی یا ملی تازهای خلق کنند. ساماندهی و ساختن رویای جمعی با حرف و شعار و میزگرد و فیلم و فرمان و نامگذاری روزها و هفتهها و سالها نمی شود.
#دکتر_محسن_رنانی_استاد_اقتصاد_دانشگاه_اصفهان
#قرارگاه_فرهنگی_رؤیای_ملی_خلق_نمیکند
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Forwarded from جمهورى سوم
جمهوری اسلامی و زوال قوه داوری
به بهانه نامه احمدینژاد درباره یمن
🔴هر جمهوری از سه قوه تشکیل میشود: قوه داوری یا قضا، قوه قانونگذاری که در مجلس منعکس است و قوه مجریه که همان حاکمیت است. هریک از این سه، عقلانیت مخصوص به خود را دارند. در یادداشت تفاوت حاکمیت با رژیم نوشتم که ما بخاطر تحولات اعمال شده در پیشنویس قانون اساسی و بویژه در جمهوری دوم، تنها با قوای سومی یعنی «اراده به حاکمیت» آشناییم و با تبدیل تدریجی جمهوری به ولایت مشروطه و سپس ولایت مطلقه، دو قوه داوری و تقنینی را به بازوان حاکمیت مبدل کردهایم. در نتیجه روش حل مسأله در جمهوری اسلامی تأکید بر اقتدار حاکمیت است و می توان با شواهد تاریخی نشان داد که رشد دو قوه دیگر از حدود سال ۶۰-۶۱ متوقف شده است. حتی در قوه قضائیه ما مهمترین نهاد «دادستانی» است که در مقام مدعیالعمومی هیچ تصوری از «امر عمومی» ندارد و در یک خلط معرفتشناختی بسیار سنگین، امر عامه را با «مصالح دولت» یکی فرض کرده و در عمده پروندهها به طور پیشفرض نه جانب «رژیم» و «جمهوری» بلکه جانب «حاکمیت» را میگیرد. بر خلاف تصور متشرعین، نهاد دادستانی یک نهاد شرعی نیست، جزئی از قوه قضائیه هم نیست، بلکه یک نهاد حاکمیتی است و عمده مجازاتها در ایران مثل موارد مربوط به اعدام قاچاق مواد مخدر یا مفسد فیالارض و جرائم سیاسی در چارچوب همین «گفتمان امنیت ملی» صورتبندی میشود و نه در چارچوب شرع و نه در چارچوب قوه قضا و داوری.
🔴بنابراین عقلانیت مربوط به قوه داوری در جمهوری اسلامی نه تنها رشدی نیافته بلکه دچار زوالی جدی بوده است. علوم و اندیشه های مربوط به قوه داوری یعنی فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق و همینطور دانشهایی که میتوانند به رشد انضمامی آن کمک کنند، یعنی جامعهشناسی و علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی و حتی روانکاوی در این چهار دهه هیچ رشدی نیافتهاند و در عوض علوم امنیتی، سیاستگذاریهای تکنوکراتیک ناظر به نفوذ بیشتر کنترل حاکمیتی در جامعه، مهندسی و پزشکی که در واقع تماماً دانشهایی انضباطی هستند، در مراکز آموزشی و سیاستیِ نظامی و حاکمیتی گسترشی فوقالعاده یافتهاند و معالاسف علوم حوزوی که در تقابل با الهیات اهل سنت، قرنها تنها محمل پرداخت به امور اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و قضایی متشرعین در استقلال از دولت بود، در چرخشی ارتجاعی، بعد از انقلاب به دستگاه کلامی اعمال حاکمیت مبدل شد و تمام ظرفیتهای اجتماعی و قضایی و اخلاقی خود را از دست داد.
🔴علاوه بر مسائل داخلی، تبعات ویرانگر زوال قوه داوری در جمهوری اسلامی عریانتر از هرجا خود را در سیاست خارجی نشان میدهد، به طوریکه در چهل سال گذشته هیچ گفتمان سیاست خارجی در کشور رشد نکرده که بتواند مسائل جهانی را فراسوی منافع ملی و منافع مذهبی و از منظر قوه داوری مورد ارزیابی قرار دهد. در واقع در ادامه تحلیل گفته شده، سیاست خارجی ایران در چهل سال اخیر، و در ادامه سیاست خارجی دولت مدرن در یک قرن اخیر، سیاست خارجیِ حاکمیت است و نه سیاست خارجیِ جمهوری. سیاست خارجیِ حاکمیت، جهان اطراف خود را (همچون جهان داخل خود) بعنوان «منابعی» برای افزایش اقتدار خود می نگرد و بنابراین مذهب، ملیت، نژاد، ایدئولوژی، آب، نفت و آدمیان را از حیث منافع خویش به دو دسته دوست و دشمن تقسیم میکند. عقلانیتِ قوه حاکمیتی در بنیاد خود فاقد توانایی برای گفتگوست چون جهان را به دو شکل «له / علیه»، «سفید/سیاه» و «دوست/دشمن» میبیند. عقلانیت حاکمیتی در یک کلام همیشه «جهتدار» است و در هیچ شرایطی نمی تواند «بیطرف» باشد.
🔴اما قوه داوری از آنجا که نه بر منافع که بر «حق» استوار است، لاجرم نمیتواند طرفدار باشد و باید بیطرف بماند. عقلانیت داوری به همین دلیل نمیتواند ایدئولوژیک، ناسیونالیستی و دینی باشد، و دقیقاً به همین دلیل عقلانیتی مربوط به عموم انسانها و جهانی است. زوال قوه داوری به تدریج حاکمان را به این نتیجه میرساند که هیچ «حق» و «امر مشترک انسانی» در جهان وجود ندارد و همه چیز قدرت است و منافع. انسان گرگ انسان است و نبرد قدرت، همان ناموس طبیعی و حقیقت است. این انحرافی وحشتناک در الهیات رهاییبخش انقلاب اسلامی است که به دلایل ساختاری عارض شده، رسوخ یافته و اینک حتی به لحاظ هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی هم از سوی ولایتمداران کتمان میشود.
در همین رابطه:
1⃣معمای بیطرفی یاجهتداری
2⃣حکومت عدل، الگویی برتر از لویاتان انقلابی
3⃣در رثای جناح چپ دانشگاه و حوزه
4⃣جهانی شدن بدیل
به بهانه نامه احمدینژاد درباره یمن
🔴هر جمهوری از سه قوه تشکیل میشود: قوه داوری یا قضا، قوه قانونگذاری که در مجلس منعکس است و قوه مجریه که همان حاکمیت است. هریک از این سه، عقلانیت مخصوص به خود را دارند. در یادداشت تفاوت حاکمیت با رژیم نوشتم که ما بخاطر تحولات اعمال شده در پیشنویس قانون اساسی و بویژه در جمهوری دوم، تنها با قوای سومی یعنی «اراده به حاکمیت» آشناییم و با تبدیل تدریجی جمهوری به ولایت مشروطه و سپس ولایت مطلقه، دو قوه داوری و تقنینی را به بازوان حاکمیت مبدل کردهایم. در نتیجه روش حل مسأله در جمهوری اسلامی تأکید بر اقتدار حاکمیت است و می توان با شواهد تاریخی نشان داد که رشد دو قوه دیگر از حدود سال ۶۰-۶۱ متوقف شده است. حتی در قوه قضائیه ما مهمترین نهاد «دادستانی» است که در مقام مدعیالعمومی هیچ تصوری از «امر عمومی» ندارد و در یک خلط معرفتشناختی بسیار سنگین، امر عامه را با «مصالح دولت» یکی فرض کرده و در عمده پروندهها به طور پیشفرض نه جانب «رژیم» و «جمهوری» بلکه جانب «حاکمیت» را میگیرد. بر خلاف تصور متشرعین، نهاد دادستانی یک نهاد شرعی نیست، جزئی از قوه قضائیه هم نیست، بلکه یک نهاد حاکمیتی است و عمده مجازاتها در ایران مثل موارد مربوط به اعدام قاچاق مواد مخدر یا مفسد فیالارض و جرائم سیاسی در چارچوب همین «گفتمان امنیت ملی» صورتبندی میشود و نه در چارچوب شرع و نه در چارچوب قوه قضا و داوری.
🔴بنابراین عقلانیت مربوط به قوه داوری در جمهوری اسلامی نه تنها رشدی نیافته بلکه دچار زوالی جدی بوده است. علوم و اندیشه های مربوط به قوه داوری یعنی فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق و همینطور دانشهایی که میتوانند به رشد انضمامی آن کمک کنند، یعنی جامعهشناسی و علوم سیاسی و اقتصاد سیاسی و حتی روانکاوی در این چهار دهه هیچ رشدی نیافتهاند و در عوض علوم امنیتی، سیاستگذاریهای تکنوکراتیک ناظر به نفوذ بیشتر کنترل حاکمیتی در جامعه، مهندسی و پزشکی که در واقع تماماً دانشهایی انضباطی هستند، در مراکز آموزشی و سیاستیِ نظامی و حاکمیتی گسترشی فوقالعاده یافتهاند و معالاسف علوم حوزوی که در تقابل با الهیات اهل سنت، قرنها تنها محمل پرداخت به امور اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و قضایی متشرعین در استقلال از دولت بود، در چرخشی ارتجاعی، بعد از انقلاب به دستگاه کلامی اعمال حاکمیت مبدل شد و تمام ظرفیتهای اجتماعی و قضایی و اخلاقی خود را از دست داد.
🔴علاوه بر مسائل داخلی، تبعات ویرانگر زوال قوه داوری در جمهوری اسلامی عریانتر از هرجا خود را در سیاست خارجی نشان میدهد، به طوریکه در چهل سال گذشته هیچ گفتمان سیاست خارجی در کشور رشد نکرده که بتواند مسائل جهانی را فراسوی منافع ملی و منافع مذهبی و از منظر قوه داوری مورد ارزیابی قرار دهد. در واقع در ادامه تحلیل گفته شده، سیاست خارجی ایران در چهل سال اخیر، و در ادامه سیاست خارجی دولت مدرن در یک قرن اخیر، سیاست خارجیِ حاکمیت است و نه سیاست خارجیِ جمهوری. سیاست خارجیِ حاکمیت، جهان اطراف خود را (همچون جهان داخل خود) بعنوان «منابعی» برای افزایش اقتدار خود می نگرد و بنابراین مذهب، ملیت، نژاد، ایدئولوژی، آب، نفت و آدمیان را از حیث منافع خویش به دو دسته دوست و دشمن تقسیم میکند. عقلانیتِ قوه حاکمیتی در بنیاد خود فاقد توانایی برای گفتگوست چون جهان را به دو شکل «له / علیه»، «سفید/سیاه» و «دوست/دشمن» میبیند. عقلانیت حاکمیتی در یک کلام همیشه «جهتدار» است و در هیچ شرایطی نمی تواند «بیطرف» باشد.
🔴اما قوه داوری از آنجا که نه بر منافع که بر «حق» استوار است، لاجرم نمیتواند طرفدار باشد و باید بیطرف بماند. عقلانیت داوری به همین دلیل نمیتواند ایدئولوژیک، ناسیونالیستی و دینی باشد، و دقیقاً به همین دلیل عقلانیتی مربوط به عموم انسانها و جهانی است. زوال قوه داوری به تدریج حاکمان را به این نتیجه میرساند که هیچ «حق» و «امر مشترک انسانی» در جهان وجود ندارد و همه چیز قدرت است و منافع. انسان گرگ انسان است و نبرد قدرت، همان ناموس طبیعی و حقیقت است. این انحرافی وحشتناک در الهیات رهاییبخش انقلاب اسلامی است که به دلایل ساختاری عارض شده، رسوخ یافته و اینک حتی به لحاظ هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی هم از سوی ولایتمداران کتمان میشود.
در همین رابطه:
1⃣معمای بیطرفی یاجهتداری
2⃣حکومت عدل، الگویی برتر از لویاتان انقلابی
3⃣در رثای جناح چپ دانشگاه و حوزه
4⃣جهانی شدن بدیل
Telegram
جمهورى سوم
تفاوت حاکمیت و رژیم
به بهانه عدم اولویت امنیت بر حقوق شهروندی در آشوبهای اخیر امریکا
🔴یکی از ویژگیهای فرهنگ و ساخت سیاسی در ایران این است که تفاوت بسیار بنیادین میان «رژیم» و «حاکمیت» درک نمیشود. بر همین پایه استدلالهای غلطی مثل این ارائه میشود که «برپایی…
به بهانه عدم اولویت امنیت بر حقوق شهروندی در آشوبهای اخیر امریکا
🔴یکی از ویژگیهای فرهنگ و ساخت سیاسی در ایران این است که تفاوت بسیار بنیادین میان «رژیم» و «حاکمیت» درک نمیشود. بر همین پایه استدلالهای غلطی مثل این ارائه میشود که «برپایی…
Forwarded from دانشگاه ما
🔴خبر: ضرورت تفکیک دانش آموزان اتباع خارجی از دانش آموزان ایرانی در مدارس کشور جهت جلوگیری از اختلافات مذهبی و معضلات اجتماعی!!!
گویا نمیدانند چه چیزی آن "اختلافات مذهبی" را ممکن است تشدید کند.
گویا نمیدانند تاکید بر دین مشخصی در مدارس و طرد باقی ادیان و یا افراد بیدین باعث چه فجایعی میشود.
البته نباید خوش بین باشیم، میدانند...
با این تفاسیر اما سخنرانی سارا شریعتی در نشست «تجربۀ آموزش دین در مدرسه» را ببینید تا شاید کمی بیشتر به ابعاد این مسئله توجه شود.
(برای شناخت بیشتر و دیدن پیامد های الگو های مختلف آموزش دادن یا ندادن دین در مدارس؛ وگرنه بحث ها و نظرات مختلفی در این مورد وجود دارد)
@ragbaarchannel
@Daneshgah_ma
گویا نمیدانند چه چیزی آن "اختلافات مذهبی" را ممکن است تشدید کند.
گویا نمیدانند تاکید بر دین مشخصی در مدارس و طرد باقی ادیان و یا افراد بیدین باعث چه فجایعی میشود.
البته نباید خوش بین باشیم، میدانند...
با این تفاسیر اما سخنرانی سارا شریعتی در نشست «تجربۀ آموزش دین در مدرسه» را ببینید تا شاید کمی بیشتر به ابعاد این مسئله توجه شود.
(برای شناخت بیشتر و دیدن پیامد های الگو های مختلف آموزش دادن یا ندادن دین در مدارس؛ وگرنه بحث ها و نظرات مختلفی در این مورد وجود دارد)
@ragbaarchannel
@Daneshgah_ma
Forwarded from دانشگاه ما
#ارسالی
🔴حول و حوش اردیبهشت ماه امسال، اخباری مبنی بر تخلیهی اجباری برخی ساختمانهای خوابگاهی دانشجویان شبانهی دانشگاه تهران در فضاهای دانشجویی و کانالهای شوراهای صنفی این دانشگاه منتشر شد که با اعتراض دانشجویان مواجه شد.
از آنها خواسته شده بود تا وسایل خود را ببرند و یا اجارهبهای ماههایی که سکونت نداشتهاند را پرداخت کنند! این خوابگاهها که معمولا به بخش خصوصی واگذار میشود. مانند بقیهی خوابگاههای دانشگاه تهران از امکانات مناسبی برخوردار نیست.
با وجود اینکه دانشجویان شبانه همواره با معضل خوابگاه رو به رو هستند و با وجود فراگیری بیماری، این #دانشبنگاه تعدادی از ساختمانهای خود را در حال حاضر برای اجاره گذاشته است.
تعطیلی خوابگاههای دانشگاه نه برای جلوگیری از انتقال بیماری و حفظ سلامت دانشجویان که تماما برای سلب مسولیت دانشگاه است. وگرنه برای چه این خوابگاهها با قیمتی گزاف مجددا به دانشجویان که نیارمند محل اسکاناند اجاره داده میشود؟ و یا از دانشجویان میخواهند که در اوج بیماری وسایل خود را ببرند؟
@Daneshgah_ma
🔴حول و حوش اردیبهشت ماه امسال، اخباری مبنی بر تخلیهی اجباری برخی ساختمانهای خوابگاهی دانشجویان شبانهی دانشگاه تهران در فضاهای دانشجویی و کانالهای شوراهای صنفی این دانشگاه منتشر شد که با اعتراض دانشجویان مواجه شد.
از آنها خواسته شده بود تا وسایل خود را ببرند و یا اجارهبهای ماههایی که سکونت نداشتهاند را پرداخت کنند! این خوابگاهها که معمولا به بخش خصوصی واگذار میشود. مانند بقیهی خوابگاههای دانشگاه تهران از امکانات مناسبی برخوردار نیست.
با وجود اینکه دانشجویان شبانه همواره با معضل خوابگاه رو به رو هستند و با وجود فراگیری بیماری، این #دانشبنگاه تعدادی از ساختمانهای خود را در حال حاضر برای اجاره گذاشته است.
تعطیلی خوابگاههای دانشگاه نه برای جلوگیری از انتقال بیماری و حفظ سلامت دانشجویان که تماما برای سلب مسولیت دانشگاه است. وگرنه برای چه این خوابگاهها با قیمتی گزاف مجددا به دانشجویان که نیارمند محل اسکاناند اجاره داده میشود؟ و یا از دانشجویان میخواهند که در اوج بیماری وسایل خود را ببرند؟
@Daneshgah_ma
Forwarded from جنگل
مُغاک
🖌#سید_حسین_شهرستانی
مساله آن نیست که حوادث اخیر بعد امنیتی داشت یا نداشت. مساله آن است که حتی در لحظۀ جنگ امنیتی نیز، بازیابی امنیت جز از مسیر اعتماد، اقناع و تفاهم به نحو پایدار حاصل نخواهد شد. دیگر آنکه امنیت از اساس مقولهای اجتماعی است و نه پلیسی و بنیانهای ذهنی و ساختاری آن در قلمرو اقتصاد و فرهنگ ریشه دارد. لذا نهاد امنیت باید مهیای گفتگو با نهادِ اقتصاد و نهاد علم و فرهنگ باشد.
شکاف میان نهاد علم و فرهنگ و نهاد امنیت در ایران البته شکافی دوسویه است. اگر نهاد امنیت زبان گفتگو با اهل علم و فرهنگ را ندارد، اهل علم و فرهنگ نیز از گفتگو در باب امنیت و مفاهمه با نهاد امنیت طفره میروند. در حالی که پرسش از امکان سیاسیِ امنیت و تطور تاریخی آن، نقطۀ آغاز هر «تفکر سیاسی» است.
نخستین شرط تحقق جامعه سیاسی و تاسیس مدینه، برقراری امنیت است و پس از آن و بر بنیاد طرحی که از امنیت درانداخته شده، عدالت، آزادی، رفاه و فضیلت امکان و جهت مییابند. تفکر سیاسی چه در یونان و چه در دوران جدید از گفتگو درباب نظم آغازید و به طرح عدالت، آزادی یا فضیلت گروید. لذا چنانچه تحقق امنیت مقدمۀ تحقق عدالت و آزادی و سایر ارزشهای والای سیاسی است، تفکر درباب امنیت و پرسش از نظم، شرط تفکر درباب آزادی و عدالت است و در این امر طفره راه ندارد. این امر چنان بنیادی است که می¬توان کفت کل تفکر فلسفی و اجتماعی مدرن به حیثیتی حول آن رقم خورده است. به بیان دیگر میتوان کل تاریخ تفکر مدرن را ذیل ایدۀ «دیالکتیک نظم و آزادی» از نو قرائت کرد.
روشنفکر ایرانی اما ترجیح میدهد مسالۀ امنیت و نظم را نادیده گرفته و بیواسطه سراغ آزادی و عدالت را بجوید. در این شرایط آنچه حاصل میشود، نه تفکر سیاسی که گفتارهای ایدئولوژیک و رمانتیک سیاسی است که کاری جز صدور «بیانیه»های سیاسی پرآب و تاب از دستشان برنمیآید. چنانچه نهاد امنیت هم در فقدان مفاهمه با علم و فرهنگ به صدور بیانیه، فراخوان تجمع و پروپاگاندای رسانهای بسنده میکند. تا زمانی که وضع بدین منوال است، ما از دستیابی به «تفکر سیاسی» روشنگری که طرح دولت ملی در ایران را به عهده گیرد محرومیم و در چرخۀ تکراری و پاردوکسیکال موجود درجا میزنیم. چرخۀ توالی بیزبانی امنیتی بیگفتار از سویی و پرگویی بیحاصل علم و فرهنگی نامسئول از سوی دیگر. وضعی که نشانۀ خردسالی حاکم بر اتمسفر دانشگاه و دولت در ایران است.
🖌#سید_حسین_شهرستانی
مساله آن نیست که حوادث اخیر بعد امنیتی داشت یا نداشت. مساله آن است که حتی در لحظۀ جنگ امنیتی نیز، بازیابی امنیت جز از مسیر اعتماد، اقناع و تفاهم به نحو پایدار حاصل نخواهد شد. دیگر آنکه امنیت از اساس مقولهای اجتماعی است و نه پلیسی و بنیانهای ذهنی و ساختاری آن در قلمرو اقتصاد و فرهنگ ریشه دارد. لذا نهاد امنیت باید مهیای گفتگو با نهادِ اقتصاد و نهاد علم و فرهنگ باشد.
شکاف میان نهاد علم و فرهنگ و نهاد امنیت در ایران البته شکافی دوسویه است. اگر نهاد امنیت زبان گفتگو با اهل علم و فرهنگ را ندارد، اهل علم و فرهنگ نیز از گفتگو در باب امنیت و مفاهمه با نهاد امنیت طفره میروند. در حالی که پرسش از امکان سیاسیِ امنیت و تطور تاریخی آن، نقطۀ آغاز هر «تفکر سیاسی» است.
نخستین شرط تحقق جامعه سیاسی و تاسیس مدینه، برقراری امنیت است و پس از آن و بر بنیاد طرحی که از امنیت درانداخته شده، عدالت، آزادی، رفاه و فضیلت امکان و جهت مییابند. تفکر سیاسی چه در یونان و چه در دوران جدید از گفتگو درباب نظم آغازید و به طرح عدالت، آزادی یا فضیلت گروید. لذا چنانچه تحقق امنیت مقدمۀ تحقق عدالت و آزادی و سایر ارزشهای والای سیاسی است، تفکر درباب امنیت و پرسش از نظم، شرط تفکر درباب آزادی و عدالت است و در این امر طفره راه ندارد. این امر چنان بنیادی است که می¬توان کفت کل تفکر فلسفی و اجتماعی مدرن به حیثیتی حول آن رقم خورده است. به بیان دیگر میتوان کل تاریخ تفکر مدرن را ذیل ایدۀ «دیالکتیک نظم و آزادی» از نو قرائت کرد.
روشنفکر ایرانی اما ترجیح میدهد مسالۀ امنیت و نظم را نادیده گرفته و بیواسطه سراغ آزادی و عدالت را بجوید. در این شرایط آنچه حاصل میشود، نه تفکر سیاسی که گفتارهای ایدئولوژیک و رمانتیک سیاسی است که کاری جز صدور «بیانیه»های سیاسی پرآب و تاب از دستشان برنمیآید. چنانچه نهاد امنیت هم در فقدان مفاهمه با علم و فرهنگ به صدور بیانیه، فراخوان تجمع و پروپاگاندای رسانهای بسنده میکند. تا زمانی که وضع بدین منوال است، ما از دستیابی به «تفکر سیاسی» روشنگری که طرح دولت ملی در ایران را به عهده گیرد محرومیم و در چرخۀ تکراری و پاردوکسیکال موجود درجا میزنیم. چرخۀ توالی بیزبانی امنیتی بیگفتار از سویی و پرگویی بیحاصل علم و فرهنگی نامسئول از سوی دیگر. وضعی که نشانۀ خردسالی حاکم بر اتمسفر دانشگاه و دولت در ایران است.