دپارتمان شاعران زجر کشیده – Telegram
دپارتمان شاعران زجر کشیده
15.4K subscribers
654 photos
17 videos
50 files
232 links
درباره‌ٔ کتاب‌ها، ادبیات،
گربه‌ها و تمام روزمرگی‌های
یک خیال‌پرداز
‌‌
یوتیوب💌
https://youtube.com/@ellascardigan

چنل پلی‌لیست:
t.me/playlistforpoets

از این‌جا می‌شنومتون:
t.me/HidenChat_Bot?start=6184811760
Download Telegram
سال نو مبارک🪄
آرزو می‌کنم ۱۴۰۴ با همه‌مون مهربون‌تر باشه💞
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍓269🎄5🕊1
من بعد از اینکه گفتم: دیگه یه مدت کتاب نمی‌خرم.
🍓30216🕊9🎄8
فکر می‌کردم آدم‌ها همان‌طور که آمده‌اند می‌روند. نمی‌دانستم که نمی‌روند. می‌مانند. ردشان می‌ماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند.

🪶رویای تبت، فریبا وفی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊121🍓279🍾1
‌‌ ‌‌ ‌ مجموعه کتاب‌های فانتزی🪄

‌‌ ‌ ‌ 𖦹 𝐹𝑜𝑟 𝑅𝑒𝑎𝑑 𖦹‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊58🍓256
من قهرمان نیستم؛ اما خودم انتخاب کرده‌ام که چه کسی باشم و همان هستم. متاسفم اگر دوستم ندارند یا شخص خوشایندی نیستم.

🪶آخرین کلکسیون، جین مکین
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊133🍓3313
دیگه کتاب خوندن هم جزو تفریحات گرونه.
سلام بر پی‌دی‌اف و طاقچه🎀
🍓304🕊2913
ببخشید خیلی کار دارم نمی‌تونم بیام:
🍓23621🕊4
«داره یه داستان خیالی برای خودش سر هم می‌کنه تا بتونه از واقعیت فرار کنه»

🪶آن‌جا که جنگل و ستاره‌ها به هم می‌رسند، گلندی وندرا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍓130🕊98
عاشق خوندن کتاب‌هاییم که راجع به آدم‌های عادیه. راجع به آدم‌هایی مثل خودم و اطرافیانم. کتاب‌هایی که همه‌ی کاراکترها اجازه‌ی اشتباه کردن دارن و هیچ‌کس سفید یا سیاه مطلق نیست. از این‌ها که بهمون احساس امنیت می‌دن و می‌گن که ما تنها کسی نیستیم که عادات ناسالم داریم و یا زندگیمون پر از انتخاب‌های اشتباهه.
🍓195🕊138
راستش من هنوز هم قبل از صبحونه، ۶ تا کار غیرممکن رو تصور می‌کنم.
🍓136🕊127
- Fleabag (2016 - 2019)
🍓131🕊193
A wonderful fact to reflect upon, that every human creature is constituted to be that profound secret and mystery to every other.
واقعیت شگفت‌انگیزی که باید در مورد آن تامل کرد، این است که هر انسانی ساخته شده تا برای دیگری رمز و رازی عمیق باشد.

🪶Charles Dickens, A Tale of Two Cities
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍓91🕊112
من وقتی یکی به نویسنده موردعلاقم توهین می‌کنه:
🍓2127🕊6
بعضی‌وقتا هم هیچ‌چیز اندازه‌ی دراز کشیدن و خوندن یک کتاب در رده سنی کودک و نوجوان، آدم رو خوشحال نمی‌کنه.
🍓17910🕊3
دپارتمان شاعران زجر کشیده
Photo
یک‌جایی توی کتاب، اریک روایت می‌کنه:«فکر اینکه من شاید برادر یا خواهر ناتنی در این دهکده‌ای که سال‌ها پیش مرا از خود راند داشته‌ام، بیش از هر احتمال دیگری مرا عذاب می‌داد. نمی‌توانستم حتی فکرش را بکنم که کودکان بی‌رحم ده چه چیزها که دربارهٔ برادر هیولاشان به آن‌ها نگفته‌اند. نمی‌توانستم شرم و خشم آنان را به تصور درآورده و تحمل کنم. برادران و خواهرانی که هرگز مرا ندیده بودند و هر روز از زندگی‌شان آرزو می‌کردند که کاش من از مادر زاده نشده بودم.»
و من تمام مدت دوباره به درد عمیق‌ش فکر می‌کنم. به جادو و استعدادی که درون خودش داشت. اما غم شاخه‌هاش رو دور بدن اریک اون‌قدر محکم پیچیده بود که فرقی نمی‌کرد به کجا فرار کنه، اون در نهایت باز هم توی قفس ذهنش اسیر بود.