Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
🍂آزادی حیوانات: موانع و پیشرفتها🍂
نویسنده: #پیتر_سینگر
مترجم: بهنام خداپناه
🍁در سال 2008، ده ها میلیون آمریکایی با ترس و ناباوری در خبرهای شامگاهی ویدئویی مخفی از گاوهای بسیار بیماری را مشاهده کردند که برای اینکه حرکت کنند مورد ضرب و شتم قرار گرفته، با مهمیزهای برقی بدانها شوک وارد شده، با باتونی به چشمانشان ضربه وارد می شد و با یک لیفتراک به اطراف هُل داده می شدند تا به اندازه کافی به «جعبه مرگ» [kill box] نزدیک شده تا از آن طریق کشتار گردیده و به گوشت تبدیل شوند. ویدئو در کشتارگاهِ وِست لَند/ هالمارک [Westland/ Hallmark]، در چینو، ایالتِ کالیفرنیا ضبط شده بود - اداره ای بزرگ و ظاهرا مدرن و تامین کننده اصلیِ برنامه غذاییِ ملیِ مدارس [National School Lunch Program]، که نه در مردابِ روستاییِ دورافتاده ای بلکه تنها در سی مایلیِ مرکزِ شهر لُس آنجلس واقع شده بود.
🍁این افشاگری ها تاییدیه جالب توجهی را برای اندیشه اصلیِ کتاب آزادی حیوانات [Animal Liberation] فراهم کردند. دانیِل یوگِرت ناوارو [Daniel Ugarte Navarro]، مدیرِ آغل های به نمایش درآمده در فیلم که به صورتِ گاوهای بیمار شوک الکتریکی وارد کرده، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از لیفتراکی برای حمل و نقل آنها استفاده می کرد، گفت که او هیچ کار نادرستی نکرده و "تنها کارِ خود را انجام داده بود." این بهانه ای است که ما پیشتر هم شنیده ایم، بدون آنکه عاری از ذره ای حقیقتِ ناخوشایند باشد. سوای از منفور بودنِ افعال یوگرِت، امرِ نادرستِ به مراتب بنیادی تری در خصوص اخلاق، و قانونی وجود دارد که بر نحوه رفتارِ ما با حیوانات حکمفرماست. اگر انسانها خواهانِ خوردنِ موجوداتِ حساس [به معنای توانمند به احساس درد و رنج] هستند و بر سر تولید گوشت با پایین ترین قیمتِ ممکن رقابت وجود دارد، پس سیستم به آندسته از کسانی پاداش خواهد داد که این تقاضا را برآورده سازند. بر این اساس، یوگرِت تنها کار خود را انجام داده بود. اما از «بختِ بدش» - برای او و برای وِست لَند/هالمارک - بازپرسی از انجمنِ شفقتِ ایالات متحده به شکلی مخفیانه در حال فیلمبرداری از کارهای او بود که به شکلی موثر همچنان در حال به حداکثر رساندنِ سودِ کارفرمایانش بود.
🍁نفرتِ فراگیرِ ناشی از این ویدئو و دیگر ویدئوهای مخفی از سوءاستفاده از حیوانات در اشاره به این مطلب است که این جهل، و نه بی تفاوتی نسبت به حیوانات، است که بیدادِ سازمانیِ انبوه نسبت به آنها را در ایالات متحده پابرجا نگه می دارد. اکنون که رسانه ها مسائلِ مربوط به حیوانات را به شکل جدی تری در نظر می گیرند، این جهل در حال فرو ریختن است. اما برای رسیدن به این نقطه کشاکشِ طولانی مدتی صورت گرفته است. از زمانیکه این کتاب برای نخستین بار در سال 1975 منتشر گردید، کارِ سختِ فعالانِ بی شمارِ حقوقِ حیوانات نه تنها در زمینه آگاهی بخشیِ عمومیِ بیشتر نسبت به سوءاستفاده از حیوانات، بلکه همچنین به صورتِ مزایای ملموسی برای آنها، نتیجه بخش بوده است.
🍁اما اکثریتِ قاطعِ حیواناتِ مورد سوءاستفاده انسانها، حیواناتِ مزرعه [دامها] هستند. درحالیکه شمارِ حیوانات مورد استفاده در پژوهش در ایالات متحده، در حدود بیست و پنج میلیون، تقریبا معادلِ جمعیت ایالت تگزاس است، تعداد پرندگان و پستانداران کشته شده برای خوراک - و دوباره تنها در ایالات متحده- همه ساله حدود ده میلیارد، یا یک و نیم برابرِ جمعیت جهان است. (این آمار شامل ماهی ها یا دیگر حیواناتِ آبزی نیست.) از آنجاییکه بیشترِ این حیوانات در دامپروری های صنعتی پرورش می یابند، رنج شان به مدتِ کلِّ زندگی شان به طول می انجامد.
🍁در سال 1971، وقتی تظاهراتِ کوچکی را علیه دامداری صنعتی سازماندهی می کردم، اینطور به نظر می رسید که در حال گلاویز شدن با صنعتِ غول پیکری هستیم که همه مخالفانِ خود را از سر راه بر خواهد داشت. خوشبختانه، اندیشه ها و مهربانی نشان داده اند که از قدرتِ کافی برای تغییرِ سیستم هایی برخوردارند که در آنها هزاران میلیون حیوان زندگی کرده و جان می سپارند...
متن کامل 👇
✨ → goo.gl/HYjxD2
@Bekhodnotes | @sedanet
نویسنده: #پیتر_سینگر
مترجم: بهنام خداپناه
🍁در سال 2008، ده ها میلیون آمریکایی با ترس و ناباوری در خبرهای شامگاهی ویدئویی مخفی از گاوهای بسیار بیماری را مشاهده کردند که برای اینکه حرکت کنند مورد ضرب و شتم قرار گرفته، با مهمیزهای برقی بدانها شوک وارد شده، با باتونی به چشمانشان ضربه وارد می شد و با یک لیفتراک به اطراف هُل داده می شدند تا به اندازه کافی به «جعبه مرگ» [kill box] نزدیک شده تا از آن طریق کشتار گردیده و به گوشت تبدیل شوند. ویدئو در کشتارگاهِ وِست لَند/ هالمارک [Westland/ Hallmark]، در چینو، ایالتِ کالیفرنیا ضبط شده بود - اداره ای بزرگ و ظاهرا مدرن و تامین کننده اصلیِ برنامه غذاییِ ملیِ مدارس [National School Lunch Program]، که نه در مردابِ روستاییِ دورافتاده ای بلکه تنها در سی مایلیِ مرکزِ شهر لُس آنجلس واقع شده بود.
🍁این افشاگری ها تاییدیه جالب توجهی را برای اندیشه اصلیِ کتاب آزادی حیوانات [Animal Liberation] فراهم کردند. دانیِل یوگِرت ناوارو [Daniel Ugarte Navarro]، مدیرِ آغل های به نمایش درآمده در فیلم که به صورتِ گاوهای بیمار شوک الکتریکی وارد کرده، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از لیفتراکی برای حمل و نقل آنها استفاده می کرد، گفت که او هیچ کار نادرستی نکرده و "تنها کارِ خود را انجام داده بود." این بهانه ای است که ما پیشتر هم شنیده ایم، بدون آنکه عاری از ذره ای حقیقتِ ناخوشایند باشد. سوای از منفور بودنِ افعال یوگرِت، امرِ نادرستِ به مراتب بنیادی تری در خصوص اخلاق، و قانونی وجود دارد که بر نحوه رفتارِ ما با حیوانات حکمفرماست. اگر انسانها خواهانِ خوردنِ موجوداتِ حساس [به معنای توانمند به احساس درد و رنج] هستند و بر سر تولید گوشت با پایین ترین قیمتِ ممکن رقابت وجود دارد، پس سیستم به آندسته از کسانی پاداش خواهد داد که این تقاضا را برآورده سازند. بر این اساس، یوگرِت تنها کار خود را انجام داده بود. اما از «بختِ بدش» - برای او و برای وِست لَند/هالمارک - بازپرسی از انجمنِ شفقتِ ایالات متحده به شکلی مخفیانه در حال فیلمبرداری از کارهای او بود که به شکلی موثر همچنان در حال به حداکثر رساندنِ سودِ کارفرمایانش بود.
🍁نفرتِ فراگیرِ ناشی از این ویدئو و دیگر ویدئوهای مخفی از سوءاستفاده از حیوانات در اشاره به این مطلب است که این جهل، و نه بی تفاوتی نسبت به حیوانات، است که بیدادِ سازمانیِ انبوه نسبت به آنها را در ایالات متحده پابرجا نگه می دارد. اکنون که رسانه ها مسائلِ مربوط به حیوانات را به شکل جدی تری در نظر می گیرند، این جهل در حال فرو ریختن است. اما برای رسیدن به این نقطه کشاکشِ طولانی مدتی صورت گرفته است. از زمانیکه این کتاب برای نخستین بار در سال 1975 منتشر گردید، کارِ سختِ فعالانِ بی شمارِ حقوقِ حیوانات نه تنها در زمینه آگاهی بخشیِ عمومیِ بیشتر نسبت به سوءاستفاده از حیوانات، بلکه همچنین به صورتِ مزایای ملموسی برای آنها، نتیجه بخش بوده است.
🍁اما اکثریتِ قاطعِ حیواناتِ مورد سوءاستفاده انسانها، حیواناتِ مزرعه [دامها] هستند. درحالیکه شمارِ حیوانات مورد استفاده در پژوهش در ایالات متحده، در حدود بیست و پنج میلیون، تقریبا معادلِ جمعیت ایالت تگزاس است، تعداد پرندگان و پستانداران کشته شده برای خوراک - و دوباره تنها در ایالات متحده- همه ساله حدود ده میلیارد، یا یک و نیم برابرِ جمعیت جهان است. (این آمار شامل ماهی ها یا دیگر حیواناتِ آبزی نیست.) از آنجاییکه بیشترِ این حیوانات در دامپروری های صنعتی پرورش می یابند، رنج شان به مدتِ کلِّ زندگی شان به طول می انجامد.
🍁در سال 1971، وقتی تظاهراتِ کوچکی را علیه دامداری صنعتی سازماندهی می کردم، اینطور به نظر می رسید که در حال گلاویز شدن با صنعتِ غول پیکری هستیم که همه مخالفانِ خود را از سر راه بر خواهد داشت. خوشبختانه، اندیشه ها و مهربانی نشان داده اند که از قدرتِ کافی برای تغییرِ سیستم هایی برخوردارند که در آنها هزاران میلیون حیوان زندگی کرده و جان می سپارند...
متن کامل 👇
✨ → goo.gl/HYjxD2
@Bekhodnotes | @sedanet
صدانت
آزادی حیوانات: موانع و پیشرفتها • صدانت
آزادی حیوانات: موانع و پیشرفتها | اکثریتِ قاطعِ حیواناتِ مورد سوءاستفاده انسانها، حیواناتِ مزرعه هستند. درحالیکه شمارِ حیوانات مورد استفاده در پژوهش ...
شاید بد نباشد به مناسبت این روزها که همه جا صحبت درباره ترامپ و سیاستهای تبعیض آمیز او گرم است مجدد این مصاحبه با سینگر از پستوی نوشته های سابق به در آورده شده و خوانده شود. نکته جالب توجه عنوان این مصاحبه است. اینکه اخلاقی بودنِ کارکردن در دولت ترامپ در قالب یک پرسش مطرح میشود، آنهم قبل از روی کار آمدن او [مصاحبه قبل از شروع رسمی ریاست جمهوری اوست]، نشان از این دارد که بیشتر متفکران، و سینگر یکی از میان آنها، پیشاپیش میدانستند که با این فرد مشکلات بسیاری وجود خواهد داشت. و متاسفانه به رغم هشدارهای متفکران بسیاری نسبت به تبعات انتخاب چنین فردی، نشان از آن دارد که هر زمان فاصله میان جامعه و متفکران آن، از جمله متفکرانِ آکادمیک، بیشتر میشود، جامعه به سوی انتخابهای نادرست تر [و نه نادرست] سوق داده میشود. خواندن دوباره چکیده این مصاحبه خالی از لطف نیست👇👇👇👇
Forwarded from دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
آیا کار کردن برای دونالد ترامپ اخلاقی است؟
امروز مصاحبه ای را با فیلسوف و اخلاقدان معاصر پیتر سینگر میخواندم در خصوص اینکه آیا کار کردن در دولت ترامپ عمل اخلاقی یی است آنهم با توجه به مواضع نژادپرستانه، جنسیت پرستانه و . . . این شخص. و سینگر با در نظر گرفتن چند شرط آنرا درست میدانست:
1. شخص مورد نظر برای تغییر وارد سیستم شود. (چیزی که من آنرا «حمله موریانه ای» نامگذاری میکنم به این معنا که شخص وارد سیستم شود و خلاف جریانِ آن سیستم، از درون و به شیوه ای مسالمت آمیز در جهت تغییر آن بکوشد.)
2. در صورتیکه فهمید از تغییر سیستم ناتوان است آنرا ترک گوید چرا که شخصی که وارد یک سیستم گردد و از تغییر آن ناتوان باشد در مقایسه با فردی که آن سیستم را از نزدیک درک نکرده، منتقد به مراتب کارآمدتری است و اینکه نزد عموم مردم نیز از اقبال بیشتری برخوردار خواهد بود.
البته از نظر سینگرِ فایده باور، که نتیجه گراست و ارزش یک عمل را برای او نتایجِ آن مشخص میسازد، همین مطلب در خصوص کارکردن برای شرکتی که مثلن حیوانات را به شدت مورد استثمار و بهره کشی قرار میدهد نیز صادق است، آنگونه که متن مصاحبه گواه این مطلب است. اگر مثلن من بتوانم به عنوان رئیس بخشی از یک شرکت تولیدلبنیات به فعالیت بپردازم و از این طریق موجبات تغییر در رفاهِ حیوانات را فراهم آورم، از این طریق توانسته ام نتایجِ کارآمدتر و بهتری را رقم بزنم.
به بیان کلی کلمه، عکس العملها نسبت به یک سیستمِ غیراخلاقی و ناکارآمد میتواند به دو شکل باشد: اتخاذ دیدگاهِ انقلابی و رادیکال در قبال آن، به معنای مخالفت کامل با آن سیستم و تحریم هرگونه همکاری و فعالیتی با آن بر اساس این استدلال که همکاری با چنین سیستمی میتواند به معنای به رسمیت شناختن آن گردد، و دیگری اتخاذِ دیدگاهِ اصلاحگرایانه و به مراتب محافظه کارانه تر در قبال آن، به این معنا که اگر بتوان با برخی مصالحه ها به سیستم نفوذ کرد و اسباب برخی تغییرات در آن را فراهم آورد چه بسا نتایج بهتری به بار آید.
در حالیکه هر کدام از این مواضع محاسن و معایب خاص خود را دارند و هرکدام به نحوی در استدلالشان صادق اند، برای فیلسوفی به مانند سینگر که همواره در پی تغییر و تبدیل جهان به جای بهتری است، ظاهرا اتخاذ موضع اصلاحگرایانه در اینباره نتایج عملی تر و کارآمدتری دارد.
متن مصاحبه با پیتر سینگر:
http://qz.com/834394/a-princeton-philosophy-professor-on-the-ethical-argument-for-working-for-the-trump-administration/
امروز مصاحبه ای را با فیلسوف و اخلاقدان معاصر پیتر سینگر میخواندم در خصوص اینکه آیا کار کردن در دولت ترامپ عمل اخلاقی یی است آنهم با توجه به مواضع نژادپرستانه، جنسیت پرستانه و . . . این شخص. و سینگر با در نظر گرفتن چند شرط آنرا درست میدانست:
1. شخص مورد نظر برای تغییر وارد سیستم شود. (چیزی که من آنرا «حمله موریانه ای» نامگذاری میکنم به این معنا که شخص وارد سیستم شود و خلاف جریانِ آن سیستم، از درون و به شیوه ای مسالمت آمیز در جهت تغییر آن بکوشد.)
2. در صورتیکه فهمید از تغییر سیستم ناتوان است آنرا ترک گوید چرا که شخصی که وارد یک سیستم گردد و از تغییر آن ناتوان باشد در مقایسه با فردی که آن سیستم را از نزدیک درک نکرده، منتقد به مراتب کارآمدتری است و اینکه نزد عموم مردم نیز از اقبال بیشتری برخوردار خواهد بود.
البته از نظر سینگرِ فایده باور، که نتیجه گراست و ارزش یک عمل را برای او نتایجِ آن مشخص میسازد، همین مطلب در خصوص کارکردن برای شرکتی که مثلن حیوانات را به شدت مورد استثمار و بهره کشی قرار میدهد نیز صادق است، آنگونه که متن مصاحبه گواه این مطلب است. اگر مثلن من بتوانم به عنوان رئیس بخشی از یک شرکت تولیدلبنیات به فعالیت بپردازم و از این طریق موجبات تغییر در رفاهِ حیوانات را فراهم آورم، از این طریق توانسته ام نتایجِ کارآمدتر و بهتری را رقم بزنم.
به بیان کلی کلمه، عکس العملها نسبت به یک سیستمِ غیراخلاقی و ناکارآمد میتواند به دو شکل باشد: اتخاذ دیدگاهِ انقلابی و رادیکال در قبال آن، به معنای مخالفت کامل با آن سیستم و تحریم هرگونه همکاری و فعالیتی با آن بر اساس این استدلال که همکاری با چنین سیستمی میتواند به معنای به رسمیت شناختن آن گردد، و دیگری اتخاذِ دیدگاهِ اصلاحگرایانه و به مراتب محافظه کارانه تر در قبال آن، به این معنا که اگر بتوان با برخی مصالحه ها به سیستم نفوذ کرد و اسباب برخی تغییرات در آن را فراهم آورد چه بسا نتایج بهتری به بار آید.
در حالیکه هر کدام از این مواضع محاسن و معایب خاص خود را دارند و هرکدام به نحوی در استدلالشان صادق اند، برای فیلسوفی به مانند سینگر که همواره در پی تغییر و تبدیل جهان به جای بهتری است، ظاهرا اتخاذ موضع اصلاحگرایانه در اینباره نتایج عملی تر و کارآمدتری دارد.
متن مصاحبه با پیتر سینگر:
http://qz.com/834394/a-princeton-philosophy-professor-on-the-ethical-argument-for-working-for-the-trump-administration/
✔️ ترامپ قانون انسان دوستانه صدور لوازم پزشکی به ایران را لغو کرد.
http://www.ion.ir/News/175150.html
بیهوده نبود که نوآم چامسکی، چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات آمریکا، بارها گفته بود که این شخص در هیچ قاموسی نمیگنجد.
@Bekhodnotes
http://www.ion.ir/News/175150.html
بیهوده نبود که نوآم چامسکی، چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات آمریکا، بارها گفته بود که این شخص در هیچ قاموسی نمیگنجد.
@Bekhodnotes
ایران آنلاین
ترامپ قانون انسان دوستانه صدور لوازم پزشکی به ایران را لغو کرد
دونالد ترامپ در ادامه سیاست های تند و سخت گیرانه خود قانونی که در دوره اوباما برای آزادی صدور تجهیزات پزشکی به ایران مصوب شده بود را کنار گذاشت و دستور داد صادرات این نوع محصولات ضروری که جنبه انسانی دارند محدود شوند
Forwarded from روزنامه ایران
چامسکی خطاب به آمریکاییهایی که رای ندادند: اشتباه کردید!
🔸«نوآم چامسکی» زبانشناس و نظریهپرداز سرشناس آمریکایی درباره انتخابات آمریکا خطاب به کسانی که به هیلاری کلینتون رای ندادند تا جلوی دونالد ترامپ را بگیرند، گفت که مرتکب خطای بزرگی شدهاند.
🔹او درخصوص تاثیر ترامپ بر عرصه مسائل داخلی و خارجی گفت: ترامپ در هیچ طیفی نمیگنجد. او در هیچکدام از فعالیتهای سیاسی تجربهای ندارد. او هرگز مقامی نداشته است. او هیچگونه موقعیت سیاسی شناخته شده هم ندارد.
🔹او اساسا یک "شو من" است. او فردی نادان، حساس و شری بزرگتر نسبت به هیلاری کلینتون است.
@irannewspaper
🔸«نوآم چامسکی» زبانشناس و نظریهپرداز سرشناس آمریکایی درباره انتخابات آمریکا خطاب به کسانی که به هیلاری کلینتون رای ندادند تا جلوی دونالد ترامپ را بگیرند، گفت که مرتکب خطای بزرگی شدهاند.
🔹او درخصوص تاثیر ترامپ بر عرصه مسائل داخلی و خارجی گفت: ترامپ در هیچ طیفی نمیگنجد. او در هیچکدام از فعالیتهای سیاسی تجربهای ندارد. او هرگز مقامی نداشته است. او هیچگونه موقعیت سیاسی شناخته شده هم ندارد.
🔹او اساسا یک "شو من" است. او فردی نادان، حساس و شری بزرگتر نسبت به هیلاری کلینتون است.
@irannewspaper
1. درد بدترین چیز عالم است. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم که درد همان بدی است، هرچند از دو وجهه نظر متفاوت، یکی از منظری طبیعی و دیگری از منظری هنجارین و ارزشی. در یک کلام ناآزموده، چه بسا بتوان گفت که همه رذایل اخلاقی قابل فروکاست به دردند، هرچند صحت و سقم جهانشمولیتِ این ادعا باید در مورد تک تک این رذایل مورد بررسی قرار گیرد. اما برای اینکه بدیِ درد را بهتر تصور کنیم اندکی روی این واقعیت درنگ کنیم که هنگام درد کشیدن حاضریم چه کارها که نکنیم؟! نگاهی به تنوعی از داروهای مسکن و ضددرد به نحو خاص، و کل داروها و تجهیزات پزشکی به نحو عام که امروزه بشر ابداع و تولید کرده است، در اشاره به همین مطلبند که همّ و غمّ اصلی پزشکی، البته با مسامحه، همین کاستن از درد بوده است. ما در هنگام درد کشیدن، مادامیکه این درد حاصل انتخاب خودآگاهِ خودمان نباشد، به زمین و زمان چنگ میزنیم که به هر قیمتی که شده آنرا فرو بنشانیم. چه بسا چیزی را مصرف کنیم که، ولو به قیمت وارد ساختن آسیب جدی به دیگر اعضای بدنمان، به مدت کوتاهی هم که شده این درد را آرام کند. براین اساس، پر بیراه نبود که جان استوارت میل درد را معادل بدی میگرفت.
2. اما نکته اینجاست که این تنها ما انسانها نیستیم که در تجربه درد با یکدیگر سهیم هستیم. ما در تجربه این درد با خویشاوندانِ غیر انسانی مان (که برچسب عام و فراگیر «حیوانات» را طوری به آنها میزنیم که انگار خودمان تافته ای جدا بافته از آنان هستیم) مشترک هستیم. به همان اندازه که من و شما، آگاهانه، دردی را برنمی گزینیم، و ترجیح نمیدهیم، این در مورد گونه های دیگرِ حیوانی نیز صادق است. هیچ حیوانی، دستکم به صورت آگاهانه، برنمیگزیند که در درد باشد. به نحو خاص و مشخص، هیچ حیوانی کشته شدن، آسیب دیدن، و رنج کشیدن را انتخاب نمیکند. ترس و فرار از منبع آن، در همه گونه ها شاهدی بر این مدعاست. ترجیح همه گونه های حیوانی، من جمله خودِ ما، گریز و دوری از منبع درد است. درد درد است و درد بد است، خواه توسط کودکی احساس شده باشد، یا سیاهی، زنی یا مردی، و یا حیوانی. درد برای همه درد است، ولو افرادی متفاوت با آستانه های متفاوت از تجربه درد.
3. حال مسئله اصلی در بی تفاوتی ما به دردِ گونه های دیگر و به هیچ گرفتن آن است. ما بنا به دلایل بسیار زیادی دردِ گونه های دیگر را نمیبینیم، و یا اینگونه ترجیح میدهیم که نبینیم. منظورم از گونه های دیگر صرفا حیواناتی نیستند که در حیات وحش به صورت طبیعی زندگی میکنند و یا صرفا سگها و گربه های محلمان. بلکه گستره بسیار بیکرانی از جانورانی که برای خوراک، پوشاک، آزمایش، سرگرمی و . . . پرورش میدهیم. این گستره به قدری انبوه و بیکران هستند که به عنوان مثال در کشوری مثل آمریکا همه ساله حدود ده میلیارد، یا یک و نیم برابرِ جمعیت جهان (به استثنای ماهیها و دیگر آبزیان) حیوان در این راستا از میان میروند و تنها فدای منافعِ یک گونه خاص میشوند (اینکه چرا آمریکا را مثال زدم به خاطر شفافیت نسبیِ آمار این کشور در این زمینه است). مسئله اصلی ما در داشتن معیارهای دوگانه، یا دابل استاندارد، است. ما در حالیکه درد را برخود نمیپسندیم، آنرا در بدترین شکلش برای گونه های دیگر میپسندیم و روا میشمریم. ما هنوز گونه های دیگر را در سپهر اخلاقیِ خود نگنجانیده ایم، یا اینگونه ترجیح میدهیم که نگنجانیم، و با آنها به مثابه «دیگری»یی که باید به دردشان توجه کرد رفتار نمیکنیم. هنوز در این وهمِ دکارتی به سر میبریم که آنها ماشینهایی هستند مرکب از فنر و چرخ دنده، در حالیکه ما در نقطه مقابل آنها «روح در ماشینِ» تنیم. گرایش ما نسبت به آنها، در بهترین حالت، بی تفاوتی، و در بدترین حالت، عاملِ مستقیمی شدن برای دردشان است.
@BeKhodnotes
2. اما نکته اینجاست که این تنها ما انسانها نیستیم که در تجربه درد با یکدیگر سهیم هستیم. ما در تجربه این درد با خویشاوندانِ غیر انسانی مان (که برچسب عام و فراگیر «حیوانات» را طوری به آنها میزنیم که انگار خودمان تافته ای جدا بافته از آنان هستیم) مشترک هستیم. به همان اندازه که من و شما، آگاهانه، دردی را برنمی گزینیم، و ترجیح نمیدهیم، این در مورد گونه های دیگرِ حیوانی نیز صادق است. هیچ حیوانی، دستکم به صورت آگاهانه، برنمیگزیند که در درد باشد. به نحو خاص و مشخص، هیچ حیوانی کشته شدن، آسیب دیدن، و رنج کشیدن را انتخاب نمیکند. ترس و فرار از منبع آن، در همه گونه ها شاهدی بر این مدعاست. ترجیح همه گونه های حیوانی، من جمله خودِ ما، گریز و دوری از منبع درد است. درد درد است و درد بد است، خواه توسط کودکی احساس شده باشد، یا سیاهی، زنی یا مردی، و یا حیوانی. درد برای همه درد است، ولو افرادی متفاوت با آستانه های متفاوت از تجربه درد.
3. حال مسئله اصلی در بی تفاوتی ما به دردِ گونه های دیگر و به هیچ گرفتن آن است. ما بنا به دلایل بسیار زیادی دردِ گونه های دیگر را نمیبینیم، و یا اینگونه ترجیح میدهیم که نبینیم. منظورم از گونه های دیگر صرفا حیواناتی نیستند که در حیات وحش به صورت طبیعی زندگی میکنند و یا صرفا سگها و گربه های محلمان. بلکه گستره بسیار بیکرانی از جانورانی که برای خوراک، پوشاک، آزمایش، سرگرمی و . . . پرورش میدهیم. این گستره به قدری انبوه و بیکران هستند که به عنوان مثال در کشوری مثل آمریکا همه ساله حدود ده میلیارد، یا یک و نیم برابرِ جمعیت جهان (به استثنای ماهیها و دیگر آبزیان) حیوان در این راستا از میان میروند و تنها فدای منافعِ یک گونه خاص میشوند (اینکه چرا آمریکا را مثال زدم به خاطر شفافیت نسبیِ آمار این کشور در این زمینه است). مسئله اصلی ما در داشتن معیارهای دوگانه، یا دابل استاندارد، است. ما در حالیکه درد را برخود نمیپسندیم، آنرا در بدترین شکلش برای گونه های دیگر میپسندیم و روا میشمریم. ما هنوز گونه های دیگر را در سپهر اخلاقیِ خود نگنجانیده ایم، یا اینگونه ترجیح میدهیم که نگنجانیم، و با آنها به مثابه «دیگری»یی که باید به دردشان توجه کرد رفتار نمیکنیم. هنوز در این وهمِ دکارتی به سر میبریم که آنها ماشینهایی هستند مرکب از فنر و چرخ دنده، در حالیکه ما در نقطه مقابل آنها «روح در ماشینِ» تنیم. گرایش ما نسبت به آنها، در بهترین حالت، بی تفاوتی، و در بدترین حالت، عاملِ مستقیمی شدن برای دردشان است.
@BeKhodnotes
Thoughts Of A Dying Atheist
Muse
آهنگ «افکار یک ملحد در حال مرگ» [Thoughts Of A dying Atheist]
کاری از میوز [Muse] گروه راک بریتانیایی
از آلبوم آمرزش [Absolution]
شعر: متیو بلیمی [Matthew Bellamy]
@Bekhodnotes
کاری از میوز [Muse] گروه راک بریتانیایی
از آلبوم آمرزش [Absolution]
شعر: متیو بلیمی [Matthew Bellamy]
@Bekhodnotes
«افکار یک ملحد در حال مرگ» [Thoughts Of A dying Atheist]
Eerie whispers trapped beneath my pillow
نجواهای مرموز گرفتار در زیر بالشت من
Won't let me sleep, your memories
خاطراتت، خواب را در چشمانم نخواهد خفت
I know you're in this room, I'm sure I heard you sigh
میدانم که در این اتاقی، مطمئنم که آه و حسرتت را شنیدم
Floating in between where our worlds collide
جاری در برزخ
It scares the hell out of me
هراسان از دوزخِ بیرون
And the end is all I can see
و پایان، تنها چیزی که میبینم
And it scares the hell out of me
و هراسان از دوزخِ بیرون
And the end is all I can see
و پایان، تنها چیزی که میبینم
I know the moment's near
میدانم که آن لحظه نزدیک است
And there's nothing we can do
و کاری از دست ما ساخته نیست
Look through a faithless eye
به چشمان یک بی ایمان به دقت نگاه کن
Are you afraid to die?
آیا از مرگ میهراسی؟
. . .
ظاهرا بلیمی این شعر را درباره الحادِ خود نوشته.
@Bekhodnotes
Eerie whispers trapped beneath my pillow
نجواهای مرموز گرفتار در زیر بالشت من
Won't let me sleep, your memories
خاطراتت، خواب را در چشمانم نخواهد خفت
I know you're in this room, I'm sure I heard you sigh
میدانم که در این اتاقی، مطمئنم که آه و حسرتت را شنیدم
Floating in between where our worlds collide
جاری در برزخ
It scares the hell out of me
هراسان از دوزخِ بیرون
And the end is all I can see
و پایان، تنها چیزی که میبینم
And it scares the hell out of me
و هراسان از دوزخِ بیرون
And the end is all I can see
و پایان، تنها چیزی که میبینم
I know the moment's near
میدانم که آن لحظه نزدیک است
And there's nothing we can do
و کاری از دست ما ساخته نیست
Look through a faithless eye
به چشمان یک بی ایمان به دقت نگاه کن
Are you afraid to die?
آیا از مرگ میهراسی؟
. . .
ظاهرا بلیمی این شعر را درباره الحادِ خود نوشته.
@Bekhodnotes
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
🍂ترجمه کامل مدخل «خودکشی» دائره المعارف فلسفی استنفورد🍂
نویسنده: مایکل چابی
ترجمه: #بهنام_خداپناه
✅ خودکشی پدیده ای مبهم و آشفته کننده است. به دلیل ناتوانیِ دیگران در درگیریِ مستقیم با جهانِ ذهنی شخص اقدام کننده به خودکشی، اینطور به نظر میرسد که خودکشی از تبیینی آسان طفره میرود. این خصوصیّت تبیین ناپذیریِ خودکشی به شکل شگفت آوری توسط جِفری یوجِنایدس در رمان اش با عنوان خودکشی دوشیزگان بدست داده شده است. در رمان مذکور، راوی واکنش پنج پسر نوجوان را نسبت به خودکشی خواهرانشان شرح میدهد. پسرانِ داستان مجموعه ای از متعلَّقات دختران مرده را نزد خود نگاهداری میکنند، که در تلاشهایی مکررا بی فایده می کوشند تا از طریق وارسی آنها به ماهیّتِ مرگ دختران پی ببرند.
✅ حتی زمانی که میکوشیم پدیده ای همچون خودکشی را به شکلی دقیق توصیف کنیم، به طرز شگفت آوری، دشواریهای فلسفی مربوط به آن ظاهر میشود، و این مسئله در مورد تلاشهایی که به منظور معرفی مسائل پیچیده ای درباره ی چگونگی توصیف و تبیین کنش انسانی صورت میگیرد نیز صادق است. و در مورد خودکشی به نحو خاصّ، تشخیص مجموعه ای از شرایط ضروری و کافی که به خوبی با کاربرد معمول ما از این واژه جور درآید به شکل خاصّی چالش برانگیز است.
✅ گفتمان فلسفی درباره ی خودکشی حداقل به زمان افلاطون باز میگردد. گرچه، حداقل تا قبل از رواقیون، خودکشی نه به شکلی نظام مند بل به نحوی جسته و گریخته توجه فیلسوفان جهان سنّتی مدیترانه ای را معطوف خود ساخته بود. همانگونه که جان کوپر خاطر نشان کرده است (Cooper 1989, 10)، نه یونان باستان و نه جهان لاتینی واجد واژه ی مجزایی که به شکل شایسته ای ترجمان واژه ی امروزی ‘suicide’ باشد نبودند، ولو اینکه بیشتر دولت-شهرهای باستان خود-کشی را به عنوان عملی غیر قانونی منع کرده بودند.
✅ شاید مهمترین رویداد در تاریخِ فلسفی خودکشی ظهورِ مسیحیتِ رسمی باشد، زیرا تعالیم مسیحیت روی هم رفته بر این باور بوده است که خودکشی به لحاظ اخلاقی امری نادرست است، آنهم به رغم این واقعیت که هیچ متنی در کتاب مقدس به شکل صریحی خودکشی را محکوم نمیکند. در حالیکه یزدانشناسی مسیحی خودکشی را به عنوان «رابطه ای میان شیطان و فردِ گناهکار» در نظر میگرفت (Minois 1999, 300)، فیلسوفان روشنگری بر آن بودند که خودکشی را بر حسب اصطلاحاتِ سکولار، و به عنوان واقعیتهایی درباره ی افراد، روانشناسیهای طبیعیشان، و محیط خاصّ اجتماعی آنها به درک آورند.
*این مقاله پیشتر به صورت کوتاهشده در ماهنامه علمی-تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت، آذر ماه ۱۳۹۲، دفتر مرگ اندیشی ۲، به چاپ رسیده بود. متن کامل آن هم اکنون در سایت صدانت قابل مشاهده است👇
✨ → goo.gl/vN6Hgk
@Bekhodnotes | @sedanet
نویسنده: مایکل چابی
ترجمه: #بهنام_خداپناه
✅ خودکشی پدیده ای مبهم و آشفته کننده است. به دلیل ناتوانیِ دیگران در درگیریِ مستقیم با جهانِ ذهنی شخص اقدام کننده به خودکشی، اینطور به نظر میرسد که خودکشی از تبیینی آسان طفره میرود. این خصوصیّت تبیین ناپذیریِ خودکشی به شکل شگفت آوری توسط جِفری یوجِنایدس در رمان اش با عنوان خودکشی دوشیزگان بدست داده شده است. در رمان مذکور، راوی واکنش پنج پسر نوجوان را نسبت به خودکشی خواهرانشان شرح میدهد. پسرانِ داستان مجموعه ای از متعلَّقات دختران مرده را نزد خود نگاهداری میکنند، که در تلاشهایی مکررا بی فایده می کوشند تا از طریق وارسی آنها به ماهیّتِ مرگ دختران پی ببرند.
✅ حتی زمانی که میکوشیم پدیده ای همچون خودکشی را به شکلی دقیق توصیف کنیم، به طرز شگفت آوری، دشواریهای فلسفی مربوط به آن ظاهر میشود، و این مسئله در مورد تلاشهایی که به منظور معرفی مسائل پیچیده ای درباره ی چگونگی توصیف و تبیین کنش انسانی صورت میگیرد نیز صادق است. و در مورد خودکشی به نحو خاصّ، تشخیص مجموعه ای از شرایط ضروری و کافی که به خوبی با کاربرد معمول ما از این واژه جور درآید به شکل خاصّی چالش برانگیز است.
✅ گفتمان فلسفی درباره ی خودکشی حداقل به زمان افلاطون باز میگردد. گرچه، حداقل تا قبل از رواقیون، خودکشی نه به شکلی نظام مند بل به نحوی جسته و گریخته توجه فیلسوفان جهان سنّتی مدیترانه ای را معطوف خود ساخته بود. همانگونه که جان کوپر خاطر نشان کرده است (Cooper 1989, 10)، نه یونان باستان و نه جهان لاتینی واجد واژه ی مجزایی که به شکل شایسته ای ترجمان واژه ی امروزی ‘suicide’ باشد نبودند، ولو اینکه بیشتر دولت-شهرهای باستان خود-کشی را به عنوان عملی غیر قانونی منع کرده بودند.
✅ شاید مهمترین رویداد در تاریخِ فلسفی خودکشی ظهورِ مسیحیتِ رسمی باشد، زیرا تعالیم مسیحیت روی هم رفته بر این باور بوده است که خودکشی به لحاظ اخلاقی امری نادرست است، آنهم به رغم این واقعیت که هیچ متنی در کتاب مقدس به شکل صریحی خودکشی را محکوم نمیکند. در حالیکه یزدانشناسی مسیحی خودکشی را به عنوان «رابطه ای میان شیطان و فردِ گناهکار» در نظر میگرفت (Minois 1999, 300)، فیلسوفان روشنگری بر آن بودند که خودکشی را بر حسب اصطلاحاتِ سکولار، و به عنوان واقعیتهایی درباره ی افراد، روانشناسیهای طبیعیشان، و محیط خاصّ اجتماعی آنها به درک آورند.
*این مقاله پیشتر به صورت کوتاهشده در ماهنامه علمی-تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت، آذر ماه ۱۳۹۲، دفتر مرگ اندیشی ۲، به چاپ رسیده بود. متن کامل آن هم اکنون در سایت صدانت قابل مشاهده است👇
✨ → goo.gl/vN6Hgk
@Bekhodnotes | @sedanet
صدانت
مدخل «خودکشی» دائره المعارف فلسفی استنفورد • صدانت
مقالهای از مایکل چابی با عنوان خودکشی | خودکشی پدیدهای مبهم و آشفتهکننده است. به دلیل ناتوانیِ دیگران در درگیریِ مستقیم با جهانِ ذهنی شخص اقدام کننده...
اگر تاکنون خودکشی، به نحوی، ذهنتان را درگیر خود ساخته است، مقاله نسبتا مفصل بالا از دائره المعارف فلسفی استنفورد، که البته حکم یک کتابچه را دارد، از دست ندهید.🖕🖕🖕🖕
Forwarded from utubebot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
RADIOHEAD - street spirit (live 1997).mp4 (12.30MB)
روح خیابان [Street Spirit] با عنوان فرعی محو شدن [Fade out]🖕🖕
یکی از معروفترین آهنگهای گروه راک بریتانیایی ریدیوهد [Radiohead] که تاکنون توسط افراد و گروههای دیگر نیز به انحاء مختلف مورد بازخوانی و اجرای مجدد قرار گرفته است. و اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک اجازه دهند من نیز قصد دارم در آینده آنرا با شعری فارسی اجرا کنم.
متن و ترجمه پیشنهادی من از شعر آن:
Rows of houses all bearing down on me
ردیفی از خانه ها به سوی من حمله ور میشوند
I can feel their blue hands touching me
میتوانم دستان آبی شان را حس کنم که مرا لمس میکنند
All these things into position
همه اینها به جای خود
All these things we'll one day swallow whole
یک روز همه اینها را خواهیم بلعید
And fade out again
و دوباره محو میشویم
And fade out
و محو
This machine will, will not communicate
این ماشین
These thoughts and the strain I am under
این افکار و فشاری را که زیر آن هستم منتقل نخواهد کرد
Be a world child, form a circle
کودکِ جهان باش، دایره ای بساز
Before we all go under
پیش از آنکه همگی مدفون شویم
And fade out again
و دوباره محو شویم
And fade out again
و دوباره محو
Cracked eggs, dead birds
تخم مرغهای شکسته، پرندگانِ مرده
Scream as they fight for life
درحالیکه برای حیات میجنگند ناله سر میدهند
I can feel death, can see its beady eyes
میتوانم مرگ را حس کنم، چشمانِ ریزش را ببینم
All these things into position
همه اینها به جای خود
All these things we'll one day swallow whole
یک روز همه اینها را خواهیم بلعید
And fade out again
و دوباره محو میشویم
And fade out again
و دوباره محو
Immerse your soul in love
روح خود را در عشق غرق کن
تام یورک [Tom York] خواننده و ترانه سرای گروه ریدیوهد که این آهنگ را نیز سروده است آن را «غمگینترین آهنگ گروه معرفی میکند» و آن رابه «تونلی که هیچ نوری در انتهای آن نیست» تشبیه میکند. «روح خیابان» در جدول بریتانیا به رتبه پنجم رسید که بهترین رتبه تکاهنگهای ریدیوهد بعد از آهنگ «پارانوید اندروید» است که به رتبه سوم رسید. یورک میگوید: من هیچ وقت سعی نمیکنم چیزی بنویسم که ناامید کننده باشد. همه آهنگهای غمگین ما روزنهٔ امیدی در خود دارند حداقل پرتو نوری برای بهبود اما این آهنگ هیچ نقطه روشنی را نشان نمیدهد. مانند تونل تاریکی است که در انتهایش روشنی نیست. این آهنگ همه احساسات تراژیکی را که آزار دهنده هستند با ملودی خود بیان میکند و همه ما بهانهای برای ارتباط برقرار کردن با آن داریم و این همان جداسازی و کنارهگیری است. [این پاراگراف آخر برگرفته از ویکی پدیا است.]
@BeKhodnotes
یکی از معروفترین آهنگهای گروه راک بریتانیایی ریدیوهد [Radiohead] که تاکنون توسط افراد و گروههای دیگر نیز به انحاء مختلف مورد بازخوانی و اجرای مجدد قرار گرفته است. و اگر ابر و باد و مه و خورشید و فلک اجازه دهند من نیز قصد دارم در آینده آنرا با شعری فارسی اجرا کنم.
متن و ترجمه پیشنهادی من از شعر آن:
Rows of houses all bearing down on me
ردیفی از خانه ها به سوی من حمله ور میشوند
I can feel their blue hands touching me
میتوانم دستان آبی شان را حس کنم که مرا لمس میکنند
All these things into position
همه اینها به جای خود
All these things we'll one day swallow whole
یک روز همه اینها را خواهیم بلعید
And fade out again
و دوباره محو میشویم
And fade out
و محو
This machine will, will not communicate
این ماشین
These thoughts and the strain I am under
این افکار و فشاری را که زیر آن هستم منتقل نخواهد کرد
Be a world child, form a circle
کودکِ جهان باش، دایره ای بساز
Before we all go under
پیش از آنکه همگی مدفون شویم
And fade out again
و دوباره محو شویم
And fade out again
و دوباره محو
Cracked eggs, dead birds
تخم مرغهای شکسته، پرندگانِ مرده
Scream as they fight for life
درحالیکه برای حیات میجنگند ناله سر میدهند
I can feel death, can see its beady eyes
میتوانم مرگ را حس کنم، چشمانِ ریزش را ببینم
All these things into position
همه اینها به جای خود
All these things we'll one day swallow whole
یک روز همه اینها را خواهیم بلعید
And fade out again
و دوباره محو میشویم
And fade out again
و دوباره محو
Immerse your soul in love
روح خود را در عشق غرق کن
تام یورک [Tom York] خواننده و ترانه سرای گروه ریدیوهد که این آهنگ را نیز سروده است آن را «غمگینترین آهنگ گروه معرفی میکند» و آن رابه «تونلی که هیچ نوری در انتهای آن نیست» تشبیه میکند. «روح خیابان» در جدول بریتانیا به رتبه پنجم رسید که بهترین رتبه تکاهنگهای ریدیوهد بعد از آهنگ «پارانوید اندروید» است که به رتبه سوم رسید. یورک میگوید: من هیچ وقت سعی نمیکنم چیزی بنویسم که ناامید کننده باشد. همه آهنگهای غمگین ما روزنهٔ امیدی در خود دارند حداقل پرتو نوری برای بهبود اما این آهنگ هیچ نقطه روشنی را نشان نمیدهد. مانند تونل تاریکی است که در انتهایش روشنی نیست. این آهنگ همه احساسات تراژیکی را که آزار دهنده هستند با ملودی خود بیان میکند و همه ما بهانهای برای ارتباط برقرار کردن با آن داریم و این همان جداسازی و کنارهگیری است. [این پاراگراف آخر برگرفته از ویکی پدیا است.]
@BeKhodnotes
Forwarded from دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
شوان مانسون [Shuan Manson] در مستند رقت انگیز و تاثیرگذار خود با عنوان «ساکنین زمین» که دیدنِ آن به هر انسانِ صاحب درد و وجدانی اکیدا توصیه می شود، شیوه های استفاده ما از حیوانات را در سه دسته ی کلی تقسیم بندی میکند که از مهمترین آنها میتوان به استفاده ما از حیوانات برای خوراک، پوشاک، سرگرمی، آزمایش برای مقاصد گوناگون پزشکی، آرایشی-بهداشتی، نظامی و . . . اشاره کرد. این مستند را به عبارتی میتوان چکیده ای تصویری از کتاب «آزادیِ حیوانات» [Animal Liberation] اثر فیلسوف و اخلاقدان استرالیایی پیتر سینگر دانست.
پیتر سینگر [Peter Singer] درباره ی این مستند گفته است: "اگر میتوانستم کاری کنم که هرکسی در جهان یک فیلم را ببیند، این فیلم «ساکنینِ زمین» بود." و تام ریگان [Tom Regan]، دیگر فیلسوف نامدار اخلاق و از مدافعانِ حقوق حیوانات نیز درباره این مستند گفته است: "برای کسانی که «ساکنین زمین» را ببینند، جهان هرگز مثل سابق نخواهد بود."
این مستند را از لینک زیر میتوانید به صورت رایگان دانلود و تماشا کنید:
http://www.downloadha.com/1393/11/earthlings-2005/
پیتر سینگر [Peter Singer] درباره ی این مستند گفته است: "اگر میتوانستم کاری کنم که هرکسی در جهان یک فیلم را ببیند، این فیلم «ساکنینِ زمین» بود." و تام ریگان [Tom Regan]، دیگر فیلسوف نامدار اخلاق و از مدافعانِ حقوق حیوانات نیز درباره این مستند گفته است: "برای کسانی که «ساکنین زمین» را ببینند، جهان هرگز مثل سابق نخواهد بود."
این مستند را از لینک زیر میتوانید به صورت رایگان دانلود و تماشا کنید:
http://www.downloadha.com/1393/11/earthlings-2005/
دانلود ها - دانلود رایگان نرم افزار،بازی،فیلم و سریال
دانلود مستند ترسناک ساکنین زمین Earthlings 2005
Earthlings DVDRip (2005) Mkv |دانلود با لینک مستقیم از سرور سایت| نام مستند: ساکنین زمین – Earthlings سال انتشار: ۲۰۰5 مدت زمان:
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
Earthlings.2005.(3danet.ir).avi
701.5 MB
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
Earthlings.2005.(3danet.ir).srt
172.8 KB
کانال بشقاب سبز یک کانال خوب برای گیاهخواران و وِگَن ها با دستورالعملهای بسیار زیاد غذاهای عاری از ستم [cruelty free]
https://news.1rj.ru/str/boshghabesabz
https://news.1rj.ru/str/boshghabesabz
Telegram
بشقاب سبز
هر بشقاب سبز یک پرچم صلح☘
آدرس ما در اینستاگرام:
@boshghabesabz
آدرس ما در اینستاگرام:
@boshghabesabz
جمله ای هست از ژان روستان [Jean Rostand]، زیست شناس و نویسنده فرانسوی با این مضمون که: "یک نفر را بکش تا قاتل خوانده شوی، میلیونها نفر را بکش تا فاتح خوانده شوی، و همه را بکش تا خدا." منظور این گزین گویه تقریبا روشن است: جنایت هرچه بزرگتر میشود، جنایتگر نه تنها کمتر دیده شده، یا اصلا دیده نمیشود، بلکه تقدیس هم میشود. شاید نگاهی به مواردی همچون کشتارهای عراق و سوریه در چندسال اخیر، و کشتارهای موردی در کشورهای غربی به روشنی گویای این مطلب باشد. درحالیکه به طور تقریبی شاید در روز به طور میانگین ده تا بیست سوری در اثر جنگهای اخیر جان خود را از دست داده اند و همچنان هم میدهند، بدون آنکه چندان توجهی را بربیانگیزند، و بدون آنکه جنایتگرانِ این جنایتها دیده شوند، تنها کشتاری بیست تا سی نفره در پاریس کافیست که تمرکز رسانه های جهان را به خود جلب کرده و موجی از محکومیتها را در پی داشته باشد.
اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلونیایی تبار، نیز زمانیکه درباره خشونت سخن میگوید به همین مطلب اشاره دارد:
"حرف چامسکی دقیقاً این است که وقتی کشتار انتزاعی ـ بینام و نشانِ هزاران نفر را تحمل میکنیم ولی موارد منفرد نقض حقوق بشر را محکوم میشماریم دچار نوعی ریاکاری هستیم. چرا باید جنایت کیسینجر را در هنگام صدور دستور بمباران نقطه به نقطهی کامبوج که منجر به مرگ دهها هزار تن شد سبکتر از کسانی بدانیم که مسئول ویرانی برجهای دوقلو [ی مرکز تجارت جهانی] بودند؟ آیا علت این نیست که ما قربانی نوعی «فریب اخلاقی» هستیم؟ جزئیات حادثهی هولناک ۱۱ سپتامبر در رسانهها ارائه شد ولی تلویزیون الجزیره را بهخاطر نشان دادن صحنههای کوتاهی از نتایج بمباران فلوجه توسط ایالات متحده و به اتهام همدستی با تروریستها محکوم کردند."(خشونت | اسلاوی ژیژک | ترجمهی علیرضا پاکنهاد)
@BeKhodnotes
اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلونیایی تبار، نیز زمانیکه درباره خشونت سخن میگوید به همین مطلب اشاره دارد:
"حرف چامسکی دقیقاً این است که وقتی کشتار انتزاعی ـ بینام و نشانِ هزاران نفر را تحمل میکنیم ولی موارد منفرد نقض حقوق بشر را محکوم میشماریم دچار نوعی ریاکاری هستیم. چرا باید جنایت کیسینجر را در هنگام صدور دستور بمباران نقطه به نقطهی کامبوج که منجر به مرگ دهها هزار تن شد سبکتر از کسانی بدانیم که مسئول ویرانی برجهای دوقلو [ی مرکز تجارت جهانی] بودند؟ آیا علت این نیست که ما قربانی نوعی «فریب اخلاقی» هستیم؟ جزئیات حادثهی هولناک ۱۱ سپتامبر در رسانهها ارائه شد ولی تلویزیون الجزیره را بهخاطر نشان دادن صحنههای کوتاهی از نتایج بمباران فلوجه توسط ایالات متحده و به اتهام همدستی با تروریستها محکوم کردند."(خشونت | اسلاوی ژیژک | ترجمهی علیرضا پاکنهاد)
@BeKhodnotes
Forwarded from حقوق حیوانات در ایران
«سگ کشی شبانه در پرند»
از به اشتراک گذاشتن این تصاویر تلخ با شما متاسفم اما چشم بستن بر آن به تکرار اتفاقات وحشتناک مشابه خواهد انجامید. این تصاویر نیمه شب پنجم اسفند ماه در «پرند» ثبت شده اند و در آن به وضوح کشتار وحشیانه سگها توسط ماموران شهرداری به وسیله اسلحه گرم مشخص است. سگ وحشتزده که با گلوله اول از پا در نیامده، همچنان لنگ زنان قصد فرار دارد که با گلوله دوم که از داخل پراید شلیک می شود زمینگیر می شود و مامور دیگر بدن نیمه جانش او را پشت وانت می اندازد و هر دو ماشین با عجله به تعقیب سگ دیگری که در حال فرار است می روند. بعد از اتفاقات ناگوار سال گذشته در رابطه با حیوان آزاری، بدون شک حامیان حقوق حیوانات این رفتار وحشیانه را با جدیت پیگیری خواهند کرد و شهرداری آن منطقه باید پاسخگوی این عمل کثیف خود باشد.
#یغماگلرویی
@iranian_animal_rights
از به اشتراک گذاشتن این تصاویر تلخ با شما متاسفم اما چشم بستن بر آن به تکرار اتفاقات وحشتناک مشابه خواهد انجامید. این تصاویر نیمه شب پنجم اسفند ماه در «پرند» ثبت شده اند و در آن به وضوح کشتار وحشیانه سگها توسط ماموران شهرداری به وسیله اسلحه گرم مشخص است. سگ وحشتزده که با گلوله اول از پا در نیامده، همچنان لنگ زنان قصد فرار دارد که با گلوله دوم که از داخل پراید شلیک می شود زمینگیر می شود و مامور دیگر بدن نیمه جانش او را پشت وانت می اندازد و هر دو ماشین با عجله به تعقیب سگ دیگری که در حال فرار است می روند. بعد از اتفاقات ناگوار سال گذشته در رابطه با حیوان آزاری، بدون شک حامیان حقوق حیوانات این رفتار وحشیانه را با جدیت پیگیری خواهند کرد و شهرداری آن منطقه باید پاسخگوی این عمل کثیف خود باشد.
#یغماگلرویی
@iranian_animal_rights
Forwarded from حقوق حیوانات در ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بابت این تصاویر متاسفم ؛ #سگ_کشی شبانه در #پرند ، ماموران #شهرداری در پنجم اسفند نود و پنج #سگ ها را با اسلحه گرم وحشیانه کشتار کردند
@iranian_animal_rights
@iranian_animal_rights
من هم بابت به اشتراک گذاری این تصاویر متاسفم. اصلن بابت وجودِ شهرداریها، که نه به انسان و نه به حیوان رحم میکنند، متاسفم، اصلن بابت وجودِ انسان از موجوداتِ دیگر عذرخواهی میکنم😔😞
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes