دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی – Telegram
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
544 subscribers
210 photos
115 videos
28 files
223 links
کتابها (ترجمه):
هایدگر واپسین؛جولیان یانگ،حکمت
درآمدی بر فهم هرمنوتیک؛لارنس اشمیت،ققنوس
آزادی حیوانات؛پیترسینگر،ققنوس
فلسفه قاره ای و معنای زندگی؛جولیان یانگ،حکمت
حق حیوان، خطای انسان؛تام ریگان،نشرکرگدن
درآمدی به فهم فایده‌گرایی،نشرطه
@BeKhod87
Download Telegram
انتشارات ققنوس
#درآمدي_بر_فهم #هرمنوتيك #لارنس_كي_اشميت #بهنام_خداپناه @qoqnoospub
گزارش روزنامه فرهیختگان از انتشار کتاب «درآمدی بر فهم هرمنوتیک»
27 فروردین ماه 1396
@BeKhodnotes
هیوبرت درایفوس
تاریخ تولد: ۱۵ اکتبر ۱۹۲۹ م
تاریخ مرگ: ۲۲ آوریل ۲۰۱۷ م

پدیدارشناس آمریکایی و از شارحان برجسته هایدگر

باتشکر از زهیرباقری عزیز [@philosopherin] بابت اطلاعرسانی

@BeKhodnotes
درنگی در گونه پرستی [speciesism]

واژه گونه پرستی را نخستین بار ریچارد رایدر [Richard Ryder] بکار بست و پیتر سینگر به نحو ویژه ای در کتاب مشهور خود «آزادی حیوانات» باعث مطرح شدنِ این اصطلاح گردید. اما مراد از گونه پرستی چیست؟

گونه پرستی را معادل نژادپرستی [racism] و جنسیت پرستی [sexism] میدانند. به تعبیر دیگر، منطقِ حاکم بر این نگرش و تمایل را پیرو همان منطقی میدانند که نژادپرستی و جنسیت پرستی از آن تبعیت میکنند. همچنانکه در نژادپرستی و جنسیت پرستی، مبنای قائل شدنِ حق یا منفعت برای افراد براساس نوعِ نژاد یا جنسیت آنها تعیین میشود، در گونه پرستی نیز ملاک حق داشتن یا منفعت داشتن، تعلق گرفتن به گونه ای خاص است.

وقتی در پاسخ به پرسش از اینکه ملاک حق داشتنِ انسانها چیست، پاسخ مثلن (طبق مثالِ متداول) عبارت باشد از «سفیدی پوست»، یا «مرد بودن»، در مورد اول با نژادپرستی مواجه ایم و در مورد دوم با جنسیت پرستی یا تبعیض بر اساس جنسیت. یعنی بر این اساس، چیزِ بی ربطی را ملاکِ حق یا منفعت داشتن قرار میدهیم. انگار که سیاه پوستان یا زنان نمیتوانند از حق یا منافعی برخوردار باشند. مثلن انگار، برای اینکه شخصی از حق برخورداری از آب بهداشتی برخوردار باشد باید «سفید پوست» یا «مرد» باشد وگرنه چنین حق یا منفعتی به او تعلق نمیگیرد. و همه میدانیم که این نوع از تبعیض کاملن ناموجه و بدون مبنای عقلانی است، زیرا شخص موردنظر چه سیاه باشد و چه زن، درصورت مصرف آب غیربهداشتی چه بسا بیمار شود و اینکه ترجیحِ خودِ او بر مصرف آب تمیز و بهداشتی است نه آب آلوده.

حال این مطلب درخصوص گونه پرستی نیز صادق است. وقتی در پاسخ به پرسش از اینکه «چرا باید روی حیوانات آزمایش انجام داد؟»، گفته شود چون آنها «حیوان» هستند (و به تعبیر دقیقتر کلمه، حیواناتی غیر از گونه ی ما انسانها)، بدون آنکه دلیلِ منطقن واردِ دیگری به دست داده شود، این میشود گونه پرستی یا تبعیض قائل شدن میان جانوران براساس گونه ای که بدان تعلق دارند. یا وقتی در پاسخ به پرسش از اینکه «چرا باید از گوشتِ دیگر حیوانات استفاده کرد؟» گفته شود چون آنها «حیوان» هستند (یا به تعبیر دیگر، حیواناتی غیراز گونه ما)، این یعنی مبنای منفعت یا حق داشتن را متعلق بودن به گونه ای خاص دانستن.

همچنانکه صِرف تعلق داشتن به نژاد یا جنسیتی خاص باعث نمیشود که آن نژاد یا جنسیت در زمینه ای خاص مثل «درد کشیدن»، در مقایسه با نژادها یا جنسیتهای دیگر «درد بیشتری» بکشد یا تنها آن نژاد یا جنس درد بکشد و از اینرو، شایسته توجه بیشتر در آن زمینه و در نتیجه تبعیض، برهمین اساس هم، صِرف تعلق داشتن به گونه ای خاص باعث نمیشود که تنها آن گونه در مقایسه با گونه های دیگر درد بکشد یا درد بیشتری بکشد و از اینرو از اینجا به این نتیجه برسیم که تنها آن گونه واجد منافع و حقوقی هست.

پس، اگر ملاکِ تفاوت گذاری در زمینه ای خاص، تنها نژاد، جنسیت یا گونه باشد، همه این گرایشها و تمایلات ناموجه اند از آنروی که مبنای تفاوت را بر چیزی می نهند که آن چیز نمیتواند آن تفاوت را توجیه کند. برای اینکه تفاوت در زمینه ای معنا داشته باشد، باید مبتنی بر خصوصیت یا ویژگیِ مرتبطی باشد.

«ب.خداپناه»
@BeKhodnotes
تا آنجاییکه من می بینم، کسانیکه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را تحریم میکنند معمولن از این دو طیف هستند:

دسته اول، خارج نشینانی که یا سالهاست مهاجرت کرده اند و یا به تازگی (همچنین کسانیکه را که قصد مهاجرت دارند نیز میتوان در همین مقوله قرار داد). اینان همواره بر طبل تحریم انتخابات میکوبند، زیرا از این طریق میخواهند عمل خود در انجام مهاجرت را تایید کنند و اصالت انتخاب خود را نشان دهند. به این صورت که چون هیچ جای اصلاح و امیدی وجود نداشت، بهترین گزینه مهاجرت بود [که ما انجامش دادیم]، و شرکت در انتخابات نیز کاری عبث خواهد بود. از نظر اینان، انتخاب x یا y هیچ تاثیری در آینده کشور نخواهد داشت.

دسته دوم هم کسانی هستند که در داخل زندگی میکنند و منتظرند زمانیکه همه چیز آرمانی و ایدئال شد، به این صورت که یک سیستمِ کاملن دموکراتیک در کشور حاکم شد، احزاب مستقل سیاسی تشکیل شدند، شفافیت به اوج خود رسید، غیره و غیره، بروند و رای دهند. ظاهرن همه اینها باید از آسمان نازل شود تا این برادران یا خواهران افتخار شرکت در انتخابات را دهند! اینان نیز ظاهرن از این نکته غافلند که رسیدن به همه این موارد با ایستادگی و مقاومت بدست می آید و نه تحریم.

به گمانم، (با تکرار این جمله کلیشه ای اما درست) شرکت نکردن در انتخابات، تنها راه را بر افراطیون و تاریک فکرانی بازخواهد گذاشت تا ارزشها و نظامِ فکری شان را از طریق انتخابشان بر گروه به مراتب روشنتر جامعه تحمیل کنند. چیزی که حاصل آن شد محمود احمدی نژاد.

به قول نوام چامسکی، که درباره انتخابات اخیرِ آمریکا این جمله را گفته بود، «از بین دو گزینه بد و بدتر، باید گزینه بد را انتخاب کنیم.» چه ضرر و زیان کمتری در آن نهفته است.

وقتی چاره ای جز انتخاب بین این دو گزینه نیست، پس باید گزینه بد را برگزید. عدمِ انتخاب گزینه بد، راه را برای انتخاب گزینه بدتر باز خواهد کرد؛ ترامپیسم یا احمدی نژادیسم. این یعنی ضرر و زیان به مراتب بیشتری که در درجه اول، دامنگیر همان قشر ضعیفِ تحریم کنندگان میشود.

@BeKhodnotes
Forwarded from Azadi | آزادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ شگفت انگیز...این ماهی باورهای بشر را به چالش می کشد.

🆔 @SepehrAzadi
"چیزهای کوچکی که به تو هدیه میکنم"

آهنگی از گروه راک آمریکایی لینکین پارک Linkin Park
که ظاهرن درباره طوفان کاترینا ساخته شده بود. با این ترجمه پیشنهادی من از آن:

خواننده: چستر بنینگتون

Water grey
Through the windows, up the stairs
آب تیره
روی پنجره ها، بالای طبقات
Chilling rain
Like an ocean everywhere
باران سرد
همچون اقیانوسی در همه جا
Don't want to reach for me do you
I mean nothing to you
The little things give you away
نمیخواهی به من برسی میخواهی[؟]
من برای تو مهم نیستم
چیزهای کوچکی که به تو هدیه میکنم
And now there will be no mistaking
The levees are breaking
و اکنون خطایی درکار نیست
بندرگاهها در حال فرو ریختن اند
All you've ever wanted
Was someone to truly look up to you
تنها چیزی که میخواستی
کسی بود که واقعا در پی تو باشد
And six feet under water
I
Do
و شش پا زیر آب
من
اینکار را میکنم
Hope decays
Generations disappear
امید از میان میرود
نسلها ناپدید میشوند
Washed away
As a nation simply stares
محو و پاک
در حالیکه ملتی تنها خیره بدان می نگرد
. . .

@BeKhodnotes
کتاب درآمدی بر فهم هرمنوتیک را میتوانید از غرفه انتشارات ققنوس در نمایشگاه کتاب تهیه فرمایید

درباره محتوای کتاب و همچنین فهرست آن میتوانید به پستهای قبلی در همین کانال رجوع کنید

@preparing
انیمیشنی از استیو کاتس [Steve Cutts] با آهنگی از موبی [Moby] با عنوان «آیا تو هم همچون من در جهان گم شده ای؟»
مضمون انیمیشن، به تعبیر فلسفی کلمه، انسان در معنای دکارتی آن است. انسان مدرنِ عاری از جهان، انسان در مقام سوژه ای فروبسته و بی دیگری. انسان به مثابه مونادهای بدون درب و پنجره لایبنیتسی. انسان مدرنی که روابطش نه حقیقی که کاملن مجازی است. انسانی که عکس العملش در قبال دیگری تنها از دور و از پس گوشیهای هوشمندی است که کل زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده است. انسانِ خودخواه و نامسئولی که تنها واکنشش به درد دیگری تصویربرداری و ثبت آن درد است. انسانِ مصرفگرایی که زمین و زمان را به تباهی کشانده تا حرص سیری ناپذیرِ خود در لذتهای منفعتگرایانه اش را به کرسی بنشاند. و نهایتن قربانی، خودِ اوست.👇👇

@BeKhodnotes
Forwarded from utubebot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Moby & The Void Pacific Choir - Are You Lost In The World Like Me? (Official Video).mp4 (16.03MB)
Forwarded from هزارتو
Captiva Nights
Michael Dulin
در ادامۀ مرور چند کار خوب از میکل دالین... پیانیست خوش‌پنجه...


میکل دالین... چهار...

https://news.1rj.ru/str/music_and_nothing_more
کلیپ زیرا را که دیدم یاد بخشی از کتاب «آزادی حیوانات» اثر پیتر سینگر افتادم:

". . . حیوانات چه بسا کمی پیش از مرگشان، یعنی زمانیکه مهمیزخوران به سوی راهروی کشتارگاه فرستاده شده و بوی خونِ دیگر همتایانِ کشته شده¬ی¬شان را احساس میکنند، احساس وحشت کنند . . ."

هرچند کلیپ زیر، چیزی بیش از وحشت را نشان میدهد. چیزی شبیه به نوعی از سوگواری!

🌾دوستان زیادی هم درباره وضعیت کتاب «آزادی حیوانات» از من سوال میپرسند که در پاسخ به ایشان باید بگویم که این کتاب هم اکنون مراحل نهایی ویرایش خود را طی میکند و اگر مشکلی در روند چاپ کتاب بوجود نیاید، احتمالن تا چندماه آینده توسط نشر ققنوس و با ترجمه اینجانب [بهنام خداپناه] در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.

@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داشت از خیابان رد می شد که دید اعضا بدن خانواده اش را میفروشند....
ناله های جانسوزش هر دل آگاهی را به آتش می کشد.

🕊🐓
@maktabehormatehayat
مقاله «قمار تولیدمثل» را حدود یک سال و نیم پیش نوشتم. قرار بر این بود که یکی از مجلات آنرا در خرداد امسال چاپ کند. که نهایتن امروز اطلاع یافتم که از چاپ مقاله جلوگیری شده است. دوستان صدانت، مثل همیشه، لطف کردند و آنرا در سایت خوبشان منتشر ساختند.

"قمار تولیدمثل"
تاملی در باب اخلاقِ زاد و ولد
نویسنده: بهنام خداپناه

yon.ir/UOoyi
اهم برخی از مطالب مقاله «قمار تولیدمثل»

تاملی در باب اخلاقِ زاد و ولد

نوشته: بهنام خداپناه

🍀یکی از مواردی که تقریبا اکثریت قاطع ما انسانها، خواه بر اساس پیروی از رسوم جامعه یا پیروی از غریزه یا بنا به هر دلیل دیگری، بی-چون و چرا بدان عمل کرده و هیچگاه به شکلی قاطع و اصولی آنرا به پرسش نمی کشیم «تولیدمثل» است. اگر وظیفه اساسی فلسفه، بنا به گفته پیتر سینگر، به پرسش کشیدن پیش فرضهای جامعه است، قطعا «ادامه نسل» و «زاد و ولد» یکی از پیش فرضهایی خواهد بود که باید درباره جواز اخلاقی آن به بحث نشست.

🍀معمولا نخستین واکنش نسبت به مشی یی انتقادی نسبت به پیش داوری های مرسوم، اگر اصلا در حدی باشد که واکنشی را برانگیزد، نپذیرفتنِ و سرباز زدن است. این نشان از آن دارد که شناکردن خلاف جریانِ مرسوم کار دشواری است. جمع، افکار عمومی یا «آنهای مجهول» به تعبیر هایدگری کلمه، همواره درصدد همرنگ کردنِ فرد با خود بر می آید. و طبیعتا، انتقاد از این پیش فرضها توسط «جمع» معمولا تاب آورده نمی شود. می دانم مطالبی که در ادامه خواهد آمد شاید در نگاه اول چندان پذیرفتنی ننماید، زیرا یکی از مرسوم ترین و پذیرفته شده ترین پیش داوری های ما را به چالش می کشد. اما برای کسی که دغدغه عقلانیت و اخلاق داشته باشد بعید می دانم مطالب آن چندان عجیب و غریب و غیرقابل قبول باشد، مگر اینکه دلیل مستحکم تری برای آن در دست داشته باشد.

🍀در این مقاله خواهم کوشید با محوریت «زمان»، به «اخلاقی و عقلانی بودن تولیدمثل» بپردازم. تمرکز اصلی من بر مفهومِ «عدم قطعیتِ» آینده و «فرایندْبودن» زندگی است. اینکه باتوجه به عدم قطعیتِ آینده و باتوجه به اینکه زندگی در مقام فرایند، با آینده همبستگی داشته و غیرقطعی و پیش بینی ناپذیر است، تولیدمثل در چنین شرایطی نه انتخابی عقلانی و اخلاقی، که بیشتر به «قمارکردن» و «تاس انداختن» می ماند. و نهایتا اینکه، قمار کردن روی زندگی کسی اخلاقا مجاز نیست.

🍀فرایندبودنِ زندگی همراهی آنرا با آینده ای نامعلوم نشان می دهد. آینده ای که، همانگونه که دیدیم، خصلت حقیقی اش در پیش بینی-ناپذیری اش است. و هرچه فرایند پیش رو طولانی تر، پیش بینی ناپذیری اش بیشتر، و مخاطراتش هم به مراتب گسترده تر خواهد بود.

🍀پرسش در این است که اگر آینده غیرقطعی و نامشخص است و فرایند بودنِ زندگی هم مزید بر مخاطره آمیزتر بودنِ آن، چگونه زن و مرد می توانند در تولیدمثل خود به لحاظ اخلاقی مجاز باشند؟ آنها قرار است فردی را بوجود بیاورند که هیچ درباره آینده اش نمی دانند. حتی نمی دانند که آیا از لحاظ جسمی سالم خواهد بود یا نه، چه برسد به اینکه بتوانند به رویدادهایی که قرار است در آینده بر این موجود وارد شود علم داشته باشند. وقتی عدمِ قطعیتی از این دست، همبسته با چنین موجودی است چگونه تولیدمثل می تواند اخلاقا مجاز باشد؟ آیا اگر زن و مرد برای لحظه ای فکر کنند که کودکشان روزی گرفتار آشویتسی دیگر خواهد شد هم حاضر خواهند بود آنرا به دنیا بیاورند؟ اگر پاسخشان مثبت باشد، آیا این انتخاب جز خودخواهیِ غیرمسئولانه چیزِ دیگری هم می تواند باشد؟ هراندازه هم امکان رویدادی از این دست کم و ناچیز باشد، هیچوقت احتمال آن به صفر نمی رسد. همانقدر که ممکن است کودک تا پایان عمر زندگیِ آرام و بی مشغله ای داشته باشد، عکسِ آن هم ممکن است. مسئله اصلی در «نامشخص» بودن آینده است، و اینکه چون نمی توان بر این نامشخصی و «عدم قطعیت» غلبه کرد، چگونه می توان دست به تولیدمثل زد؟ آیا این کار بیش از آنکه انتخابی مسئولانه آنهم با در نظر گرفتنِ تمام جوانب امر باشد، بیشتر به «تاس انداختن» و «قمار» شبیه نیست؟ تاس را می اندازیم «هرچه بادا باد.»

🍀وقتی هیچ تضمینی جز «امید و آرزو» برای این نداریم که کودکمان دچار رویدادهایی از این دست نشود، آیا چنین عملی می تواند اخلاقا مجاز باشد؟ آیا اخلاقا مجاز خواهد بود که روی زندگیِ شخص ثالثی قمار کنیم، بدون آنکه روحش هم خبردار باشد؟ ما هروقت درصدد خرید کالای گرانقیمتی بر می آییم، همواره سعی می کنیم کالایی را خریداری کنیم که دارای ضمانت نامه تضمین کیفیت محصول باشد. شاید کالای موردنظر در آینده ای نه چندان دور مشکلی پیدا کرد! برای همین معقول این خواهد بود بی گدار به آب نزنیم و محصولی را خریداری کنیم که سلامت آن برای چند سال بعدی تضمین شده باشد. ضمانت ما برای به وجود آوردن یک شخص ثالث چیست؟ چه کسی تضمین خواهد کرد که این کودک خوشبخت خواهد شد، و رویدادهایی ناگوار بر او روی نخواهند داد؟ شاید بگوییم نهایت تلاشمان را خواهیم کرد که کودک از آینده ای هرچه سالمتر برخوردار باشد. ولی آیا توان آنرا خواهیم داشت که مثلا، از آشویتس دیگری جلوگیری کرده، یا از احتمال رویدادِ یک بیماری لاعلاج بر آن کودک ممانعت به عمل آوریم؟

لینک متن کامل مقاله:

http://yon.ir/UOoyi

@BeKhodnotes
ممنون از دوستانی که تاکنون این مقاله را خواندند و نظراتشان را به انحاء مختلف با من در میان گذاشتند. فکر نمیکردم چنین مقاله ای، بازخورد خواه مثبت یا منفی، داشته باشد، اما نفسِ بازخورد به نظرم حائز اهمیت است. اینکه چیزی خواه به صورت سلبی یا ایجابی بازخورد داشته باشد یعنی اینکه توانسته درگیریِ فکری ایجاد کند، و هدف حداقلی من هم از نوشتن این مقاله جز این نبود. خوشحالم که این نوشته توانسته عکس العمل بربیانگیزد.
غرض اینکه، اگر دوستان نظری درباره مقاله فوق دارند، لطفن در ذیل مقاله در سایت صدانت قرار دهند، در زمان مقتضی خواهم کوشید به نقدهایی که به نظرم وارد می آیند، و یا در مقاله فرصت پرداختن به آنها نشده بود در یادداشتی مجزا پاسخ گویم.
Forwarded from مملکته
#روز_اهدا_عضو
عضو شدن و گرفتن کارتش راحته و دردسر زیادی نداره. اگه دوست داشتین از طریق
http://2.188.26.150/Person/Register
اقدام کنین


t.co/eTiFTuYmme
💜💚خانم میم 💚💜
@mamlekate
☘️ قمار تولیدمثل: پاسخ به چند نقد
✍️ #بهنام_خداپناه

نوشتار ذیل پاسخی است به چند انتقادی که مخاطبان نسبت به مقاله قمار تولیدمثل [ t.me/sedanet/2327 ] وارد کرده بودند:

پاسخ به انتقادات👇
goo.gl/TSeozg

اصل مقاله👇
goo.gl/ZKNPX1

🌾 @sedanet | @BeKhodnotes