Hot Movies
#فیلم_کوتاه خاکستری grey کارگردان: Andre Rehal محصول: 2010 مردی نقشه یک قتل را دارد، در انتهای کار دوباره موبایل او زنگ می خورد زیرنویس فارسی JOIN ➡️ @HotMovies1
کشتن به مثابۀ معنای زندگی: امپریالیسم معنا
شاید عنوان عجیبی باشد که چگونه قتل و کشتن میتواند معنای زندگی باشد؛ اما میتواند. آنگونه که فیلم کوتاهِ grey یا خاکستری به خوبی آنرا به نمایش گذاشته است. قاتلی که اگر تلفنش زنگ نخورد تا نقشۀ قتل بعدی را به او بگوید خود را خواهد کشت به خوبی نشان از همان چیزی دارد که میتوان آنرا «امپریالیسم معنای زندگی» نامگذاری کرد. منظور از عبارت امپریالیسم معنای زندگی عبارتست از آنچه که میتوان آنرا سیطرۀ منطقِ معناداری بر زندگیها خواند. و این سیطرۀ معنا به قدری فراخ است که میتواند هرچیزی را در خود فرو بلعد و هرچیزی را به مثابۀ معنا برای زندگی عرضه کند؛ حتی قتل. و منظور از معنا از برای زندگی هرچیزی است که من و شما را به زندگیمان «بند کند». از اینرو امپریالیسم معنای زندگی عبارت میشود از سیطرۀ روایتها و ماجراهایی که من و شما را به زندگی بند میکند. یک لحظه در ذهن خود مرور کنید که چه چیزهایی چه افرادی را به زندگیهاشان بند کرده است: از پزشکِ باوجدانی که (البته به ندرت هم یافت میشود!) هدفش نجات بیمارانش است تا قاتلی که هدفش کشتن و هرچه بیشتر کشتن است. معنای زندگیِ آن پزشک نجات بیمارانش است و معنای زندگیِ قاتل کشتن و هرچه بیشتر کشتن. آنچه پزشک باوجدان را به زندگی اش بند کرده و ماجرای زندگی اش را شکل میدهد خدمت به خلق است و آنچه قاتل را به زندگی اش بند کرده کشتن. هردوی این موارد به ظاهر بسیار متفاوت از یک منطق مشابه پیروی میکنند و این عبارتست از داشتنِ روایتی برای خود که مانع از خودکشی فرد میشود.
از اینرو، آنچه امپریالیسم معنا حاکی از آن است بیش از همه تنه به تنۀ نوعی «نسبی گروی اخلاقی» میزند. به این صورت که از آنجاییکه روایتهای بیشماری میتواند وجود داشته باشد که به زندگیِ افراد معنا میبخشد، یعنی آنها را به زندگیشان بند میکند، به همین میزان هم همۀ این روایتها مادامیکه فرد را به زندگی اش بند میکند خواهد توانست از آزمون معناداری به سلامت عبور کنند. اینگونه است که معنای زندگی به مثابۀ امری ضداخلاقی خود را نشان میدهد. امپریالیسم معنای زندگی نهایتن سر از امپریالیسم نسبی گروی در خواهد آورد.
@BeKhodnotes
شاید عنوان عجیبی باشد که چگونه قتل و کشتن میتواند معنای زندگی باشد؛ اما میتواند. آنگونه که فیلم کوتاهِ grey یا خاکستری به خوبی آنرا به نمایش گذاشته است. قاتلی که اگر تلفنش زنگ نخورد تا نقشۀ قتل بعدی را به او بگوید خود را خواهد کشت به خوبی نشان از همان چیزی دارد که میتوان آنرا «امپریالیسم معنای زندگی» نامگذاری کرد. منظور از عبارت امپریالیسم معنای زندگی عبارتست از آنچه که میتوان آنرا سیطرۀ منطقِ معناداری بر زندگیها خواند. و این سیطرۀ معنا به قدری فراخ است که میتواند هرچیزی را در خود فرو بلعد و هرچیزی را به مثابۀ معنا برای زندگی عرضه کند؛ حتی قتل. و منظور از معنا از برای زندگی هرچیزی است که من و شما را به زندگیمان «بند کند». از اینرو امپریالیسم معنای زندگی عبارت میشود از سیطرۀ روایتها و ماجراهایی که من و شما را به زندگی بند میکند. یک لحظه در ذهن خود مرور کنید که چه چیزهایی چه افرادی را به زندگیهاشان بند کرده است: از پزشکِ باوجدانی که (البته به ندرت هم یافت میشود!) هدفش نجات بیمارانش است تا قاتلی که هدفش کشتن و هرچه بیشتر کشتن است. معنای زندگیِ آن پزشک نجات بیمارانش است و معنای زندگیِ قاتل کشتن و هرچه بیشتر کشتن. آنچه پزشک باوجدان را به زندگی اش بند کرده و ماجرای زندگی اش را شکل میدهد خدمت به خلق است و آنچه قاتل را به زندگی اش بند کرده کشتن. هردوی این موارد به ظاهر بسیار متفاوت از یک منطق مشابه پیروی میکنند و این عبارتست از داشتنِ روایتی برای خود که مانع از خودکشی فرد میشود.
از اینرو، آنچه امپریالیسم معنا حاکی از آن است بیش از همه تنه به تنۀ نوعی «نسبی گروی اخلاقی» میزند. به این صورت که از آنجاییکه روایتهای بیشماری میتواند وجود داشته باشد که به زندگیِ افراد معنا میبخشد، یعنی آنها را به زندگیشان بند میکند، به همین میزان هم همۀ این روایتها مادامیکه فرد را به زندگی اش بند میکند خواهد توانست از آزمون معناداری به سلامت عبور کنند. اینگونه است که معنای زندگی به مثابۀ امری ضداخلاقی خود را نشان میدهد. امپریالیسم معنای زندگی نهایتن سر از امپریالیسم نسبی گروی در خواهد آورد.
@BeKhodnotes
Forwarded from اتچ بات
بُز یهودا
در برخی از کشتارگاهها بُزی هست که به نام «بز یهودا» مشهور است. وظیفۀ این بز که در خودِ کشتارگاه ساکن است تخلیۀ گوسفندانی است که روانۀ کشتارگاه میشوند. درواقع گوسفندان به تبع غریزۀ زندگیِ گله ای شان به دنبال این بز به راه می افتند غافل از اینکه بزِ یهودا آنها را به سوی مرگ هدایت میکند. عنوان یهودا اشاره ای است به روایت کتاب مقدس مسیحیان از یهودا که به مسیح خیانت کرد و او را روانۀ مقتلش کرد!
ببینید ما انسانها چگونه حسِّ خیانتگریِ خود را به یکی از نجیب ترین موجودات روی زمین منتقل کرده و از غرایزشان به نفع منافع خود سوءِاستفاده میکنیم!
@BeKhodnotes
در برخی از کشتارگاهها بُزی هست که به نام «بز یهودا» مشهور است. وظیفۀ این بز که در خودِ کشتارگاه ساکن است تخلیۀ گوسفندانی است که روانۀ کشتارگاه میشوند. درواقع گوسفندان به تبع غریزۀ زندگیِ گله ای شان به دنبال این بز به راه می افتند غافل از اینکه بزِ یهودا آنها را به سوی مرگ هدایت میکند. عنوان یهودا اشاره ای است به روایت کتاب مقدس مسیحیان از یهودا که به مسیح خیانت کرد و او را روانۀ مقتلش کرد!
ببینید ما انسانها چگونه حسِّ خیانتگریِ خود را به یکی از نجیب ترین موجودات روی زمین منتقل کرده و از غرایزشان به نفع منافع خود سوءِاستفاده میکنیم!
@BeKhodnotes
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انیمیشن زیبایی از #Steve_Cutts به نام "خوشی" که به ظرافت، مفهومِ "صنعت یا تجارت خوشی" را به تصویر میکشد. خوشی یی که نهایتن به پول ختم میشود و برای رسیدن بدان باید مطیع وضع موجود شد!
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
Forwarded from hekmatpub
🌐
معــرفـی کـتآب « فلـسفه قارهای و معنای زندگی » در روزنامه همشهری آنلاین :
• #خبر
• #فلسفه_قارهای_و_معنای_زندگی
• #انتشارات_حکمت #نشر_حکمت
http://www.hamshahrionline.ir/details/415307/Culture/literature
معــرفـی کـتآب « فلـسفه قارهای و معنای زندگی » در روزنامه همشهری آنلاین :
• #خبر
• #فلسفه_قارهای_و_معنای_زندگی
• #انتشارات_حکمت #نشر_حکمت
http://www.hamshahrionline.ir/details/415307/Culture/literature
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آشویتس یا بهتر «میل آشویتس سازیِ» انسان تمام نشده، فقط در زمانۀ به ظاهر پسا-آشویتس، این میل به شکل دیگری ارضاء میشود!
#دامداری_صنعتی
@BeKhodnotes
#دامداری_صنعتی
@BeKhodnotes
تفاوتها میان Ethics و Morality
کسانیکه با متون فلسفی و اخلاقی در زبان انگلیسی آشنایی داشته یا بدان برخورد کرده اند حتمن بارها و به دفعات با دو واژۀ متفاوتِ Ethics, Ethical و Morality, Moral برخورد داشته اند. واقعیتش اینجاست که این دو واژه در زبان انگلیسی و همچنین متون تخصصیِ فلسفی و اخلاقی بسیار به جای هم مورد استفاده قرار میگیرند و همچنین در ترجمۀ این دو واژه به زبان فارسی نیز ما واژگان «اخلاق» یا «اخلاقی» را به جای هم استعمال میکنیم. اما هرچند این دو واژه در کاربرد عمومی و تخصصی به جای هم مینشینند اما به بیان دقیقتر کلمه باهم تفاوتهایی دارند که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
1. به بیان دقیق کلمه Moral و یا Morality، در اشاره به اخلاقیاتِ شخصی و «بایدها و نبایدهای» فردی هستند، در حالیکه Ethics و یا Ethical، در اشاره به اخلاقیات در هیبت یک سیستم یا مجموعه. درواقع، Moralها فردی تر و Ethicsها جمعی تر و گروهی ترند. مثالی میزنیم. در حالیکه به عنوان مثال عملی مانند رابطۀ غیرمتعارف جنسی که در استعمال سنتی به عنوان زنا شناخته میشود میتواند در عرف اخلاقی یا قانونیِ یک جامعه یا گروه امری نادرست و غیراخلاقی دانسته شود یعنی unethical تلقی شود، چه بسا در مرامنامۀ اخلاقیِ فردِ x که اتفاقن در همان جامعه یا گروه هم زندگی میکند امری غیراخلاقی دانسته نشود. در اینصورت و مطابق تفاوت گفته شده، زنا در چنین حالتی unethical اما moral است. یا بالعکس، درحالیکه زنا میتواند در نظر شخص x غیراخلاقی یا immoral دانسته شود، در نظر جامعه یا گروهی که فرد بدان تعلق دارد ethical یا اخلاقی باشد. در اینصورت، زنا ethical اما immoral است. شاید اگر بخواهیم مطابق زبان فارسی به بهترین شکل تفاوت معنایی این دو واژه را نشان دهیم بتوانیم از moral به عنوان «منش اخلاقیِ فردی» و از ethical به عنوان «منش اخلاقیِ جمعی» یا «مشروعیت یا مقبولیت اجتماعی» یاد کنیم.
2. درحالیکه مرجع درست و غلط در moralها فردی است و به تعبیری در قضاوتها و وجدان شخصی فرد است، در ethicsها مرجع راست و غلط در خارج قرار میگیرد. یعنی ولو جامعه یا گروهی که بدان تعلق دارم بگوید که زنا بد نیست، از نظر منش و شخصیت فردی من میتواند خطا دانسته شود. من میتوانم مرتکب آن شوم بدون آنکه قانونِ اخلاقِ اجتماعی را زیرپا گذاشته و مستوجب مجازات باشم درحالیکه وجدانِ فردی خود را زیرپا گذارم و دچار عذاب وجدان شوم!
شاید اینها را بتوان از تفاوتهای باریک میان morality و ethics دانست اما این تفاوتها آنقدرها عمیق و مبنایی نبوده اند که باعث شوند این دو واژه به جای هم استعمال نگردند.
*منبع این یادداشت دائره المعارف بریتانیکا و چند سایت دیگر است
@BeKhodnotes
کسانیکه با متون فلسفی و اخلاقی در زبان انگلیسی آشنایی داشته یا بدان برخورد کرده اند حتمن بارها و به دفعات با دو واژۀ متفاوتِ Ethics, Ethical و Morality, Moral برخورد داشته اند. واقعیتش اینجاست که این دو واژه در زبان انگلیسی و همچنین متون تخصصیِ فلسفی و اخلاقی بسیار به جای هم مورد استفاده قرار میگیرند و همچنین در ترجمۀ این دو واژه به زبان فارسی نیز ما واژگان «اخلاق» یا «اخلاقی» را به جای هم استعمال میکنیم. اما هرچند این دو واژه در کاربرد عمومی و تخصصی به جای هم مینشینند اما به بیان دقیقتر کلمه باهم تفاوتهایی دارند که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
1. به بیان دقیق کلمه Moral و یا Morality، در اشاره به اخلاقیاتِ شخصی و «بایدها و نبایدهای» فردی هستند، در حالیکه Ethics و یا Ethical، در اشاره به اخلاقیات در هیبت یک سیستم یا مجموعه. درواقع، Moralها فردی تر و Ethicsها جمعی تر و گروهی ترند. مثالی میزنیم. در حالیکه به عنوان مثال عملی مانند رابطۀ غیرمتعارف جنسی که در استعمال سنتی به عنوان زنا شناخته میشود میتواند در عرف اخلاقی یا قانونیِ یک جامعه یا گروه امری نادرست و غیراخلاقی دانسته شود یعنی unethical تلقی شود، چه بسا در مرامنامۀ اخلاقیِ فردِ x که اتفاقن در همان جامعه یا گروه هم زندگی میکند امری غیراخلاقی دانسته نشود. در اینصورت و مطابق تفاوت گفته شده، زنا در چنین حالتی unethical اما moral است. یا بالعکس، درحالیکه زنا میتواند در نظر شخص x غیراخلاقی یا immoral دانسته شود، در نظر جامعه یا گروهی که فرد بدان تعلق دارد ethical یا اخلاقی باشد. در اینصورت، زنا ethical اما immoral است. شاید اگر بخواهیم مطابق زبان فارسی به بهترین شکل تفاوت معنایی این دو واژه را نشان دهیم بتوانیم از moral به عنوان «منش اخلاقیِ فردی» و از ethical به عنوان «منش اخلاقیِ جمعی» یا «مشروعیت یا مقبولیت اجتماعی» یاد کنیم.
2. درحالیکه مرجع درست و غلط در moralها فردی است و به تعبیری در قضاوتها و وجدان شخصی فرد است، در ethicsها مرجع راست و غلط در خارج قرار میگیرد. یعنی ولو جامعه یا گروهی که بدان تعلق دارم بگوید که زنا بد نیست، از نظر منش و شخصیت فردی من میتواند خطا دانسته شود. من میتوانم مرتکب آن شوم بدون آنکه قانونِ اخلاقِ اجتماعی را زیرپا گذاشته و مستوجب مجازات باشم درحالیکه وجدانِ فردی خود را زیرپا گذارم و دچار عذاب وجدان شوم!
شاید اینها را بتوان از تفاوتهای باریک میان morality و ethics دانست اما این تفاوتها آنقدرها عمیق و مبنایی نبوده اند که باعث شوند این دو واژه به جای هم استعمال نگردند.
*منبع این یادداشت دائره المعارف بریتانیکا و چند سایت دیگر است
@BeKhodnotes
Forwarded from نشر کرگدن
نشر کرگدن بهزودی کتاب "حق حیوان، خطای انسان: درآمدی به فلسفه اخلاق" (نوشته تام ریگان، ترجمه بهنام خداپناه) را که از متنهای کلاسیک در دفاع از حقوق حیوانات است منتشر خواهد کرد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/784654/مرگ-آخرین-کرگدن-سفید-شمالی-نر-در-کره-زمین
@kargadanpub
http://www.tabnak.ir/fa/news/784654/مرگ-آخرین-کرگدن-سفید-شمالی-نر-در-کره-زمین
@kargadanpub
تابناک | TABNAK
مرگ آخرین کرگدن سفید شمالی نر در کره زمین
با مرگ "سودان" آخرین کرگدن نر سفید شمالی در سن ۴۵ سالگی، اکنون فقط دو کرگدن ماده از این نوع در دنیا زنده هستند.
Forwarded from نشر کرگدن
کتابهای پاییزی نشر کرگدن (در دست انتشار) - ۱
حق حیوان، خطای انسان: درآمدی به فلسفه اخلاق
تام ریگان، ترجمه بهنام خداپناه، نشر کرگدن
@kargadanpub
حق حیوان، خطای انسان: درآمدی به فلسفه اخلاق
تام ریگان، ترجمه بهنام خداپناه، نشر کرگدن
@kargadanpub
مقاله ای خواندنی از جناب آقای حسین رسول زاده با عنوان «این گوشت چیست نیست»، در فصلنامۀ تخصصی صنوبر، با محوریت کتاب «آزادی حیوانات» پیتر سینگر. با تشکر از ایشان بابت ارسال مقاله برای اینجانب👇👇👇
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
مقالۀ خواندنی از جناب آقای حسین رسول زاده با عنوان «این گوشت چیست نیست»، در فصلنامۀ تخصصی صنوبر، با محوریت کتاب «آزادی حیوانات» پیتر سینگر. با تشکر از ایشان بابت ارسال مقاله برای اینجانب
@BeKhodnotes
@BeKhodnotes
گفتگوی من با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دربارۀ پیتر سینگر و کتابش «آزادی حیوانات»
با تشکر از جناب آقای ابوالفتحی عزیز بابت ترتیب دادن این گفتگو
https://goo.gl/X7M7RS
@BeKhodnotes
با تشکر از جناب آقای ابوالفتحی عزیز بابت ترتیب دادن این گفتگو
https://goo.gl/X7M7RS
@BeKhodnotes
خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
«آزادی حیوانات» کتاب مقدس جنبشهای حقوق حیوانات است | ایبنا
بهنام خداپناه میگوید: سینگر ریشهیابی آزادی حیوانات را از کتاب مقدس شروع میکند و تا اندیشههای فلسفی معاصر ادامه میدهد. من هم خواستم این گونهپرستی و تبعیض علیه حیوانات را در زمینههای فکری و تاریخی خودمان پیگیری کنم و مشغول بررسی فلسفه اسلامی و متون…