دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی – Telegram
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
544 subscribers
210 photos
115 videos
28 files
223 links
کتابها (ترجمه):
هایدگر واپسین؛جولیان یانگ،حکمت
درآمدی بر فهم هرمنوتیک؛لارنس اشمیت،ققنوس
آزادی حیوانات؛پیترسینگر،ققنوس
فلسفه قاره ای و معنای زندگی؛جولیان یانگ،حکمت
حق حیوان، خطای انسان؛تام ریگان،نشرکرگدن
درآمدی به فهم فایده‌گرایی،نشرطه
@BeKhod87
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
توضیحات حسین رسول‌زاده نویسنده کتاب همچون شرابی دیرسال که نشر سیب سرخ آنرا به تازگی منتشر کرده‌اند

@BeKhodnotes
افسردگی و حضور خود شمایید
Thich Nhat hanh
آنچه در ادامه می شنوید، ترجمه گزینشی از بخش نخست سخنرانی تیک نات هان است با عنوان «افسردگی و حضور خودِ شمایید»، که در آن بر اساس روانشناسی بودایی در صدد تبیین ساختار آگاهی و ذهن، دلایل بروز افسردگی و نحوه مواجهه آگاهانه با آن است. تیک نات هان در این سخنرانی به تعریف دقیقی از اصطلاح حضور یا آگاهی که معادل واژه انگلیسی mindfulness است می پردازد و آن را راه حل اصلی برای مواجهه با مشکلات خلقی و روانی می‌داند.

ترجمه و گوینده: بهنام خداپناه

لطفن این سخنرانی را با حضور و توجه گوش دهید 🙏🏼

برای دسترسی به فایل اصلی سخنرانی به زبان انگلیسی هم می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

https://youtu.be/L4WnuNywCSc

@BeKhodnotes
مغالطه ترکیب فلسفه عربی و متفکران عرب!

خیلی وقت ها برای اینکه به اهمیت و زیبایی یک چیز پی ببریم، نیاز داریم به اینکه آن چیز را از نمای دور و از چشم اندازی دیگر نظاره کنیم. همچنانکه زیبایی و عظمت یک کوه را و یا زیبایی و عظمت یک کهکشان را از فاصله دور می توانیم دریابیم. در واقع، خیلی وقت ها هرچه از نزدیک با یک پدیده مواجه می شویم کمتر زیبایی آن را و عظمتش را درک خواهیم کرد. عظمت یک کوه یا عظمت یک کهکشان زمانی مشخص می شود که از فاصله های دور و در گستره ای عظیم بدان نگریسته شود،خصوصاً وقتی که در کنار و در مقایسه با دیگر پدیده های مشابه اطراف خود بدان نگاه شود. مثلا وقتی که به قله دماوند از دوردست و در مقایسه با دیگر قله های اطراف بدان نگریسته شود می توان به عظمت آن پی برد، یا وقتی کهکشان راه شیری در مقایسه با کهکشان همسایه اش یعنی کهکشان آندرومدا نگریسته می شود، می‌توان به کوچکی آن در مقایسه با کهکشان آندرومدا پی برد.

فرهنگ هم همین گونه است. در واقع خیلی وقت ها نزدیکی بیش از اندازه به یک فرهنگ مانع از دیدن زیباییها و بزرگی های آن می‌شود. خیلی وقت ها برای آن که عظمت و بزرگی یک فرهنگ و شخصیت های آن را بفهمیم باید از آن فاصله بگیریم و بدان فرهنگ از دور دست و از چشم اندازی دیگر نظر افکنیم.

خود وقتی در ایران بودم  توجه به مراتب کمتری نسبت به شخصیت‌های فرهنگی خودمان داشتم، اما فاصله گرفتن از ایران و قرار گرفتن در چشم اندازی متفاوت، یعنی قرار گرفتن در یک فضای فرهنگی متفاوت، و مطالعه این شخصیت های تاریخی در زمینه ای متفاوت به من نشان داد که چقدر داشتن شخصیت های فرهنگیِ تاثیرگذار و داشتن تاریخی ژرف می‌تواند برای یک فرهنگ امتیاز و افتخارآمیز باشد. ابن سینا یکی از این شخصیت هاست که تاثیر ژرفی بر فلسفه، روانشناسی و طب در عالم قدیم و جدید داشته است و همچنان بسیاری از آراء و آثار فلسفی او در مغرب زمین با دقت فراوانی خوانده می شود و مورد بحث و فحص جدی قرار می گیرد.

اما آنچه مایه تاسف است بی توجهی به فرهنگی است که متفکرانی از این دست در آن بالیدن گرفته‌اند، یعنی فرهنگ ایرانی. از آنجایی که زبان علمی در دوران این متفکران زبان عربی بوده است، و بیشتر قلم فرسایی‌های این اندیشمندان به زبان عربی انجام گرفته است، باعث شده که این متفکران در مغرب زمین به عنوان متفکران عرب، و اندیشه و فلسفه‌شان به عنوان فلسفه عربی شناخته شود،‌ این در حالی است که اکثر متفکران بزرگ و تاریخ‌سازی که در حوزه فلسفه در جهان اسلام قلم زده اند و آن را به پیش برده اند متفکران ایرانی بوده اند که ابن سینا یکی از این بزرگان است. به عبارت دیگر، عرب خواندن این متفکران به واسطه نگارش آثارشان به زبان عربی همان قدر خطاست که امروزه نویسندگانی که زبان مادریشان غیر-انگلیسی است اما به زبان انگلیسی کتاب یا مقاله می نویسند را نویسندگان و متفکران انگلیسی بخوانیم. از طرف دیگر، مسئله وقتی بغرنج تر میگردد که نویسنده مذکور آثار بسیار مهمی هم به زبان مادری خود یعنی زبان فارسی نگاشته باشد. به عنوان مثال وقتی کتاب دانشنامه علایی ابن سینا را می خوانیم متوجه دغدغه‌های زبانی این نویسنده نیز میشویم. دانشنامه علایی که می توان آن را نسخه فارسی چکیده کتاب شفای او خواند مجموعه ایست که ابن سینا در آن می کوشد به زبان فارسی فلسفه‌ورزی کند. به عبارت دیگر، ابن سینا در این کتاب در تلاش است تا ظرفیت های زبان فارسی را برای واژگان فلسفی محک زده و نشان دهد که می‌توان به فارسی ناب هم فلسفه ورزی کرد. و جای تاسف اینجاست که به آثار فارسی او او نه تنها در مغرب زمین که حتی در کشور خودمان هم توجه شایانی نمی‌شود. همین بی‌توجهی من را بر آن داشت که ترجمه چند مورد از آثار فارسی او به زبان انگلیسی را مورد توجه قرار دهم، که هم توجه‌ها در غرب به سوی اهمیت زبان فارسی در سنت فلسفی ما که دغدغه خود ابن سینا هم بوده است معطوف شود، و هم نادرستی اصطلاحاتی همچون فلسفه عربی یا متفکران عربی بیش از پیش نشان داده شود.

از همین رو، ترجمه انگلیسی چند اثر فارسی ابن سینا را در برنامه کار خود قرار دادم. رساله نفس، بخش دانش جان (علم النفس) دانشنامه علایی، و رساله ای منسوب به ابن سینا با عنوان درباره کیفیت سلسله مراتب موجودات. اخیرن، ترجمه انگلیسی رساله نفس را تمام کردم و اکنون در حال بازبینی متن ترجمه انگلیسی هستم. امید دارم که در آینده نیز دو اثر بعدی را به زبان انگلیسی برگردانم، تا شاید اندکی از بی توجهی به آثار فارسی فیلسوفان و بزرگان اندیشه ما کاسته شود. این که یک فرهنگ دارای سنت فکری و فلسفی باشد موهبت بسیار بزرگیست که بسیاری از کشورها آرزوی داشتنش را میکنند. حال آنکه ما از این موهبت برخورداریم اما قدر آن را آنگونه که شایسته و بایسته آن است نمی‌دانیم، جای بسی تأسف دارد. امید است که با کارهای مشابه اندکی از خلاء موجود کاسته شود.
در اینجا ترجمه انگلیسی فهرست رساله نفس را به همراه متن اصلی خود اثر با شما به اشتراک می گذارم:

باب اول: در بیان حد نفس
باب دوم: در باب قوتهای نفس
باب سیم: در شرح سبب اختلاف احوال های قوت دریافتن نفس
باب چهارم: در بیان آن قوتی که صورت جزوی دریابد که آن دریافتن جز به آلت جسمانی نتواند بود
باب پنجم: در ذکر قوتی که صورت کلی دریابد که این دریافت به آلت جسمانی نتواند بود
باب ششم: در بیان کیفیت استعانت نفس ببدن و شرح آن وقت که وی را حاجت باشد بدین استعانت و آن وقتی که مستغنی باشد از این استعانت و آن وقت که بدن ضرر کند و مانع باشد مر نفس را از مقصود خویش
باب هفتم: در درست کردن ثبات نفس مردم به ذات خویش و مستغنی شدن او از بدن و هرچه بدین پیوندد
باب هشتم: در تصحیح حدوث نفس با حدوث بدن
باب نهم: در ذکر برهان بر بقاء نفس و نامردن نفس به مردن بدن
باب دهم: در بیان امتناع انتقال نفس از بدن به بدنی دیگر
باب یازدهم: در ذکر آنکه قوت های نفسانی جمله آلت نفس واحد است
باب دوازدهم: در بیان عقل عملی و کیفیت بیرون آمدن او از قوت به فعل
باب سیزدهم: در بیان نبوت و احوال خواب
باب چهاردهم: در غایت رتبتی که در حق نفس مردم ممکن باشد از شرف در این عالم
باب پانزدهم: در دلالت بر حال نفس چون از بدن مفارقت کند و شرح اصناف سعادت و شقاوت
باب شانزدهم: در ختم این فصول


Chapter one: On the definition of the soul

Chapter 2: On the faculties of the soul

Chapter 3: On (the explication of the reason for) the differentiation of the states of the soul’s perceptive power

Chapter 4: On explication of the faculty that perceives the particular form which is performed just by means of the bodily organ

Chapter 5: On the faculty which perceives the universal form and this perception is not performed by the bodily organ

Chapter 6: On how the body assists the soul and explication of once the soul needs its assistance and when the soul is self-sufficient from that assistance and the time that the body gets harmed and obstructs the soul to reach its goal

Chapter 7: On establishing the stability of the human soul in its essence and its self-sufficiency from the body and whatever else which belongs to it

Chapter 8: On establishing the soul’s temporal existence with the temporal existence of the body

Chapter 9: On providing the proof for the soul’s survival and immortality after the death of the body

Chapter 10: On refutation of the transmigration of the soul from a body to another body

Chapter 11: On explication that all the soul’s faculties are instruments for one soul

Chapter 12: On the practical intellect and how it gets out of potentiality into actuality

Chapter 13: On the prophecy and the quality of dreaming

Chapter 14: On the ultimate status of the superiority which is possible for the human soul in this world

Chapter 15: On the state of the soul when it separates from the body and the explication of the sorts of happiness and misery

Chapter 16: Concluding chapter

@BeKhodnotes
👍1
امروز صبح که بیدار شدم و پرده را کنار زدم با درختانی پوشیده از انبوه برف مواجه شدم. انگار آسمان به زمین آمده بود و ابرها همه جا را پوشانده بودند. همه چیز خیلی رویایی بود انگار. بی‌درنگ به بیرون زدم برای قدم زدن در جنگل و روی دریاچه یخ زده کنار خانه. نتیجه شد این تصاویر خیال‌انگیز و سورئال. ناخودآگاه یاد این شعر سهراب افتادم:

آنی بود، درها وا شده بود.
برگی نه، شاخی نه،
باغِ فنا پیدا شده بود.
مرغانِ مکان خاموش،
این خاموش، آن خاموش،
خاموشی گویا شده بود.

آن پهنه چه بود:
با میشی، گرگی همپا شده بود.
نقشِ صدا کم‌رنگ،
نقشِ ندا کم‌رنگ،
پرده مگر تا شده بود؟
من رفته، او رفته، ما بی ما شده بود.
زیبایی تنها شده بود.
هر رودی، دریا،
هر بودی، بودا شده بود.

سهراب سپهری/هشت کتاب

@BeKhodnotes
این مستند از زندگی این بانوی معلول بدون دست را به صورت اتفاقی دیدم و آنچنان مبهوت آن شدم که متوجه نشدم کی تمام شد! در تمام مدت، یاد ناشکیبایی‌ها و بی تابیهای خود می‌افتادم و اینکه تا چه اندازه قدردان داشته‌هایم نبوده‌ام و مدام عرق شرم بر پیشانی داشتم.

https://telewebion.com/episode/2443076

@BeKhodnotes
Forwarded from انصاف نیوز
«تفاسیر نوین از متون مقدس می‌توانند خلا ابزاری شدن حیوانات را برطرف کنند» | گفتگو با یک پژوهشگر اخلاق حیوانات

پارسا زمانی، انصاف نیوز: «بهنام خداپناه» پژوهشگر حوزه‌ی اخلاق حیوانات می‌گوید:«گرایشات و جریان‌هایی شکل گرفته که برای جایگزینی تفاسیر جدید است تا متون مقدس را به شکل متفاوتی بفهمیم که حیوانات را هم در دایره‌ی اخلاقی بگنجانیم. یعنی حیوانات استثنا نباشند و صرفا حیثیت ابزاری برای انسان‌ها نداشته باشند».

مساله‌ی غیراخلاقی بودن گوشت‌خواری و روی‌ آوردن به مصرف محصولات گیاهی، به بحثی مهم تبدیل شده است. اهمیت این مساله سویه‌های مختلفی دارد؛ درد و رنج حیوانات در فرآیند پرورش و مصرف، نگاه کالایی به حیوان، و مشکلات زیست‌محیطی ناشی از گوشت‌خواری از جمله مواردی است که موضوع بحث و بررسی فلاسفه‌ی اخلاق شده است. در کنار این مباحثات، مساله‌ی نگاه ادیان و متون مقدس به حیوانات هم از جمله موضوعاتی است که می‌تواند به بازخوانی این متون و علاوه بر آن به توسعه‌ی این بحث کمک کند و حتی چشم‌اندازهایی را برای ما به‌وجود آورد.

انصاف‌نیوز سعی کرده در گفتگوی خود با بهنام خداپناه که پژوهشگر این حوزه است، اجمالا به بررسی این موضوعات بپردازد.

متن این مصاحبه را در لینک بخوانید:
http://www.ensafnews.com/321460
@ensafnews
مرگ: فقدان یا موهبت

چند روز پیش تیک نان هان، راهب تاثیرگذار بودایی در سن ۹۵ سالگی در زادگاهش در ویتنام درگذشت. وی را یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در معرفی آموزه آگاهی و حضور یا همان مایندفولنس در دنیای معاصر و به خصوص در مغرب زمین میدانند.

اما مرگ حتی در سن ۹۵ سالگی هم می تواند یک کمبود یا فقدان به حساب آید. در مقابل چه بسا مرگ در سنین بسیار پایین یک موهبت به شمار آید. در واقع مرگ همچون نبود یک مجموعه است. هر انسان و چه بسا هر موجودی ترکیب منحصر به فردی از اجزا و عناصر مختلف گوناگون به شمار می رود. به عنوان مثال شخص الف و ب را در نظر بگیرید. شخص الف را مجموعه الف متشکل از این اجزا در نظر بگیرید: {۱,۲,۳,۴,۹,۶,۵}؛ و در مقابل شخص ب را متشکل از این اجزا: {۱,۲,۳,۵,۹,۶,۴}. هر کدام از این اعداد را به عنوان یک مولفه اساسی در شکل گیری یک موجود در نظر بگیرید: مولفه هایی همچون زمان, مکان, فرهنگ, خلق و خوی روانی, تاریخ و ... . هر فرد به مثابه یک مجموعه ولو آنکه از عناصر هم جنس هم تشکیل شده اما جزئیات این عناصر و کیفیت ترکیب آنها با یکدیگر باعث شکل گیری مجموعه های متفاوت و منحصر به فردی می‌شود. از این رو هر فرد مجموعه منحصر به فرد و تکرارناشدنی خود است. مجموعه الف و مجموعه ب گرچه از اعدادی از نوع یکسانی تشکیل شده اند اما تفاوت این چینش مجموعه‌های متفاوتی را به بار آورده است. از این رو مرگ هر یک فرد مساوی است با نبود یک مجموعه که ترکیب منحصر به فرد خود را داشته است. اندیشمندان گذشته ما به این مجموعه تحت تاثیر فیلسوفان یونانی در اصطلاح مزاج میگفتند، که به معنای ترکیب عناصر است. در ادبیات بودایی هم به ترکیبهای عناصر گوناگون که خود را در هیبت اَشکال و صورتهای مختلف نمایان می‌کند به اصطلاح سامسکارا به معنای صورت و فُرم می‌گویند.

اما ارزش گذاری مرگ یا نبود یک مجموعه به عنوان فقدان یا کمبود و یا در مقابل به عنوان موهبت مسئله دیگری است. نبود یک مجموعه زمانی می‌تواند به عنوان فقدان یا کمبود در نظر گرفته شود که نحوه وجود آن مجموعه در مقام آن فرد خاص عامل خیرها و برکت های بسیار باشد. در این صورت فرقی نمیکند که این مجموعه کی و در چه زمانی به عناصر سازنده خود فرو می‌پاشد. در واقع نبود چنین مجموعه گرانبهایی همواره برای جهان و افراد آن نوعی کمبود و کاستی به شمار خواهد رفت. در مقابل مرگ یک مجموعه در مقام یک فرد خاص که عامل هیچ خیر و برکتی نه برای جهان و نه برای موجودات آن به شمار می رود نه تنها یک فقدان نیست بلکه نوعی موهبت هم به شمار می رود. از هم گسستنِ این مجموعه هرچه زودتر صورت گیرد احتمالاً عامل خیر و برکت بیشتری است. کم نیستند و کم نبوده اند افرادی که اگر هرگز به وجود نمی آمدند عدم شان احتمالاً اسباب خیر و برکت بیشتری میشد. و در مقابل هستند افرادی که نبودشان همواره به‌مثابه یک کاستی و فقدان برای جهان و موجودات آن به شمار خواهد رفت. مرگ تیک نات هان فقدان چنین مجموعه‌ای است. هرچند او با کتابها، آموزه‌ها، شاگردان و میراثی که برجای گذاشته زنده است، اما با این حال نبودش همواره نوعی کاستی به شمار خواهد رفت.

به امید آنکه همه ما به گونه‌ای زندگی کنیم که مرگمان یک فقدان و کاستی برای جهان به شمار رود نه یک موهبت! 🙏🏼

@BeKhodnotes

https://youtu.be/zXk4jFKfzO0
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
Thich Nhat hanh – افسردگی و حضور خود شمایید
افسردگی و حضور خود شمایید- بخش ۲
تیک نات هان
ترجمه بخش دوم سخنرانی تیک نات هان با عنوان «افسردگی و حضور خودِ شمایید»، که در آن بر اساس روانشناسی بودایی در صدد تبیین ساختار آگاهی و ذهن، دلایل بروز افسردگی و نحوه مواجهه آگاهانه با آن است. تیک نات هان در این سخنرانی به تعریف دقیقی از اصطلاح حضور یا آگاهی که معادل واژه انگلیسی mindfulness است می پردازد و آن را راه حل اصلی برای مواجهه با مشکلات خلقی و روانی می‌داند.

ترجمه و گوینده: بهنام خداپناه

لطفن این سخنرانی را با حضور و توجه گوش دهید 🙏🏼

برای دسترسی به فایل اصلی سخنرانی به زبان انگلیسی هم می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

https://youtu.be/Pkk5W8C9KMg

@BeKhodnotes