هدف همه علوم دستیابی به صدق است، ولی منطق به معنای کاملا متفاوتی با صدق سروکار دارد.تقریبا همان نسبتی را که فیزیک با جرم و گرما دارد منطق هم با صدق دارد. کشف صدق [قضایای صادق] وظیفه همه علوم است ولی تعیین قوانین صدق کار منطق. واژه قانون به دو معنا به کار می رود.وقتی از قانون اخلاقی یا قانون مدنی سخن می گوییم،مراد احکام و دستوراتی است که باید از آنها تبعیت شود ولی آنچه در خارج اتفاق می افتد لزوما همیشه مطابق آنها نیست.ولی قوانین طبیعت همان جنبه های کلی رویدادهای طبیعی است و آنچه در طبیعت واقع می شود همیشه مطابق با آنهاست. بحث من در باب قوانین صدق بیشتر ناظر به چنین برداشتی از آن است.
گوتلوب فرگه/مقاله ی اندیشه/1918
(Gottlob Frege , "Thoughts" in Logical Investigations, trans. by P.T. Geach & R.H. Stoothoff(New Haven: Basic BlackWell, 1977).
گوتلوب فرگه/مقاله ی اندیشه/1918
(Gottlob Frege , "Thoughts" in Logical Investigations, trans. by P.T. Geach & R.H. Stoothoff(New Haven: Basic BlackWell, 1977).
Audio
#کتاب_صوتی
#دوستان
#خرد_سنجشگر
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل ششم
قسمت اول
#دوستان
#خرد_سنجشگر
#کتاب_راهنمای_تفکر_نقادانه
#م_ناجی
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
کتاب راهنمای تفکر نقادانه- پرسیدن سوالهای بجا
ترجمه ی کورش کامیاب
📗📗📗📗📗📗📗📗📗
فصل ششم
قسمت اول
#خرد_سنجشگر
#گزاره_چیست؟
#تفکر_نقادانه
#م_ناجی
🔆🔆🔆گزاره🔆🔆🔆
مفهوم گزاره معمولا بین معمول دانش آموزان و دانشجویان مفهومی گنگ و مبهم می نماید به طوری که برخی آن را مترادف جمله می پندارند و برخی آن را مترادف قضیه یا اظهار(مترادف تازه عرضه شده ی قضیه) و برخی هم بی آنکه معنای دقیقی از آن را در ذهن داشته باشند به نوعی با ابهامش کنار می آیند.
آنچه بنده از جست و جوهای خود در این زمینه دریافته ام این است که علت این ابهام و نیافتن پاسخ دقیق و صحیح به این پرسش که( گزاره چیست؟) ناشی از این است که با خواستگاه و زمینه ی ظهور و بروز این اصطلاح کمتر توجه می شود یا اصلا توجه نمی شود.
سابقه ی پیدایش و زیست و قدمت این اصطلاح منطقی به قدمت منطق جدید یا منطق ریاضی یا منطق نمادهاست.
همچنانکه می دانید منطق جدید یا منطق ریاضی برای اینکه بتواند دقت و سرعت خود را در چینش و بررسی استدلالهای منطقی- که انسان در تمام شئونات زندگی خود اعم از علمی و غیرعلمی و اعم از علوم فیزیک و مکانیک و ریاضی و نیز دانشهای فلسفی و علوم انسانی به کار می برد- بیشتر کند اقدام به استفاده از نمادهابه عنوان نماینده و جانشین جملات و قضایایی کرد که در استدلالهای خود از آنها بهره می برد
مثلا برای سهولت کار به جای جمله ی انسان حیوان ناطق است از یک نماد (برای مثال:الف) استفاده کردکه الف در اینجا نماینده جمله ای بود که قابلیت صدق و کذب دارد یعنی میتواند وصف صادق یا کاذب را حقیقتا بپذیرد .
و همین الف و ب و ج ها کوچکترین واحد در منطق جدید تلقی می شدند.
چنانکه گفتیم این نمادهایی که به عنوان نمونه های فرضی جملات صدق و کذب پذیر در این منطق به کار برده میشدند اتم های منطق جدید محسوب می شوند. یعنی واحدهایی که قابلیت تجزیه و تقسیم به جزءهای ریزتر را ندارند.اما از نظر محتوی چگونه اند؟ از نظر محتوی حامل یک معنای بسیط صدق و کذب بردار . یعنی مضمون یک جمله ی ساده(ونه مرکب) خبری که می تواند صادق یا کاذب باشد.
اگر دقت بکنید گفتیم واجد یک معنا و نگفتیم واجد یک جمله. چرا؟
زیرا فرض ما این است که این بسته ها حاوی معنا هستند و نه جمله
فرقشان در کجاست؟
فرقشان در این است که:
اولا مستقل از زبان خاص هستند. یعنی اگر الف نماینده ی جمله ی علی آمد باشد همان الف در عین حال نماینده ی- جاء علی- (به زبان عربی) و نیز نماینده ی-علی گلدی-(به زبان آذری) هم هست
ثانیا:نسبت به تغییرات زبانی بی تفاوت است. مثلا همان الف نماینده ی (آمد علی ) نیز هست
این الف و ب و ج ها که در واقع اتم منطق جدید محسوب می شوند اسمشان گزاره است
یعنی گزاره یک بسته ی معنایی دارای ارزش صدق و کذب است که بسیط است و غیر قابل تجزیه به بسته های معنایی دارای ارزش صدق و کذب و از آنجا که بسیط است همواره ارزش واحدی دارد (یا صادق است یا کاذب و ممکن نیست نه صادق باشد و نه کاذب و نیز ممکن نیست هم صادق باشد و هم کاذب)َ
#گزاره_چیست؟
#تفکر_نقادانه
#م_ناجی
🔆🔆🔆گزاره🔆🔆🔆
مفهوم گزاره معمولا بین معمول دانش آموزان و دانشجویان مفهومی گنگ و مبهم می نماید به طوری که برخی آن را مترادف جمله می پندارند و برخی آن را مترادف قضیه یا اظهار(مترادف تازه عرضه شده ی قضیه) و برخی هم بی آنکه معنای دقیقی از آن را در ذهن داشته باشند به نوعی با ابهامش کنار می آیند.
آنچه بنده از جست و جوهای خود در این زمینه دریافته ام این است که علت این ابهام و نیافتن پاسخ دقیق و صحیح به این پرسش که( گزاره چیست؟) ناشی از این است که با خواستگاه و زمینه ی ظهور و بروز این اصطلاح کمتر توجه می شود یا اصلا توجه نمی شود.
سابقه ی پیدایش و زیست و قدمت این اصطلاح منطقی به قدمت منطق جدید یا منطق ریاضی یا منطق نمادهاست.
همچنانکه می دانید منطق جدید یا منطق ریاضی برای اینکه بتواند دقت و سرعت خود را در چینش و بررسی استدلالهای منطقی- که انسان در تمام شئونات زندگی خود اعم از علمی و غیرعلمی و اعم از علوم فیزیک و مکانیک و ریاضی و نیز دانشهای فلسفی و علوم انسانی به کار می برد- بیشتر کند اقدام به استفاده از نمادهابه عنوان نماینده و جانشین جملات و قضایایی کرد که در استدلالهای خود از آنها بهره می برد
مثلا برای سهولت کار به جای جمله ی انسان حیوان ناطق است از یک نماد (برای مثال:الف) استفاده کردکه الف در اینجا نماینده جمله ای بود که قابلیت صدق و کذب دارد یعنی میتواند وصف صادق یا کاذب را حقیقتا بپذیرد .
و همین الف و ب و ج ها کوچکترین واحد در منطق جدید تلقی می شدند.
چنانکه گفتیم این نمادهایی که به عنوان نمونه های فرضی جملات صدق و کذب پذیر در این منطق به کار برده میشدند اتم های منطق جدید محسوب می شوند. یعنی واحدهایی که قابلیت تجزیه و تقسیم به جزءهای ریزتر را ندارند.اما از نظر محتوی چگونه اند؟ از نظر محتوی حامل یک معنای بسیط صدق و کذب بردار . یعنی مضمون یک جمله ی ساده(ونه مرکب) خبری که می تواند صادق یا کاذب باشد.
اگر دقت بکنید گفتیم واجد یک معنا و نگفتیم واجد یک جمله. چرا؟
زیرا فرض ما این است که این بسته ها حاوی معنا هستند و نه جمله
فرقشان در کجاست؟
فرقشان در این است که:
اولا مستقل از زبان خاص هستند. یعنی اگر الف نماینده ی جمله ی علی آمد باشد همان الف در عین حال نماینده ی- جاء علی- (به زبان عربی) و نیز نماینده ی-علی گلدی-(به زبان آذری) هم هست
ثانیا:نسبت به تغییرات زبانی بی تفاوت است. مثلا همان الف نماینده ی (آمد علی ) نیز هست
این الف و ب و ج ها که در واقع اتم منطق جدید محسوب می شوند اسمشان گزاره است
یعنی گزاره یک بسته ی معنایی دارای ارزش صدق و کذب است که بسیط است و غیر قابل تجزیه به بسته های معنایی دارای ارزش صدق و کذب و از آنجا که بسیط است همواره ارزش واحدی دارد (یا صادق است یا کاذب و ممکن نیست نه صادق باشد و نه کاذب و نیز ممکن نیست هم صادق باشد و هم کاذب)َ