خرد سنجشگر – Telegram
خرد سنجشگر
494 subscribers
888 photos
256 videos
122 files
755 links
تلاشی برای جاانداختن تفکر نقاد و ساختن مبانی اندیشیدن مستقل و پویا
سلوک ذهنی، روانی در بهره گیری از موهبت کوتاه زندگی
ID:@mansahand
https://news.1rj.ru/str/CriticalDialogue

آغاز کانال:

https://news.1rj.ru/str/CriticalThinker/3
Download Telegram
Forwarded from Hosein
متن زیر را ترجمه کرده و به سوالها پاسخ دهید.



Defining critical thinking
_______________________


Critical thinking has been defined in many different ways. Very broad definitions include ’thinking which has a purpose’ or ‘reflective judgement’. However, these definitions are often too general to be useful to students.
Let’s begin by reflecting on some approaches that critical thinkers may or may not take to problems and issues.

Exercise 1
_________

Read through the following statements and tick those that you think may come from critical thinkers.

“I hate talk shows where people just state their opinions but never give any reasons at all”

“No matter how complex a problem, you can bet there will be a simple solution”

“Just because information is in a textbook, doesn’t necessarily mean it can be trusted”

“My views are probably shaped by the social and economic groups I belong to”

“I hate it when teachers discuss problems instead of just giving the information”

“Selling an idea is like selling cars, you say whatever works”

“I like to think about whether someone’s views reflects the experience of all groups of people”

“I question the authority of evidence before I accept it”
Hosein
متن زیر را ترجمه کرده و به سوالها پاسخ دهید. Defining critical thinking _______________________ Critical thinking has been defined in many different ways. Very broad definitions include ’thinking which has a purpose’ or ‘reflective judgement’. However…
#کانال_خرد_سنجشگر
#تمرین_ترجمه
#م_ناجی



Defining critical thinking
تعریف نقادانه اندیشی
Critical thinking has been defined in many different ways.
نقادانه اندیشی به طرق مختلفی تعریف شده است.
Very broad definitions include ’thinking which has a purpose’ or ‘reflective judgement’.
طیف وسیعی از تعریف ها شامل عبارت هایی نظیر این هستند که:
تعریفی است که غایتی چنین دارد یا تعریفی است که شامل حکم بازتابی یا تاملی است
However, these definitions are often too general to be useful to students.
به هرحال، این تعاریف اغلب عامتر از آن هستند که برای دانش آموزان و دانشجویان مفید باشند.
Let’s begin by reflecting on some approaches that critical thinkers may or may not take to problems and issues.
اجازه بدهید با تامل در برخی رویکرد ها در قبال مشکلات و مسایل شروع کنیم که آیا از طرف نقادانه اندیشان می تواند اتخاذ شود یا نه.
Exercise 1
تمرین یک
Read through the following statements and tick those that you think may come from critical thinkers.
اظهارهای زیر را بخوانید و آنهایی را که فکر می کنید از طرف یک نقادانه اندیش گفته شده باشد علامت بزنید.
“1) I hate talk shows where people just state their opinions but never give any reasons at all
من از نمایش های گفتاری که در آن مردم نظرات خود را بیان می کنند بی آنکه هیچگونه دلیلی بر مدعایشان بیاورند متنفرم.
“2) No matter how complex a problem, you can bet there will be a simple solution
مهم نیست که مشکل چقدر پیچیده باشد، تو می تونی شرط ببندی که راه حل ساده ای خواهد داشت
“3) Just because information is in a textbook, doesn’t necessarily mean it can be trusted”
صرف اینکه اطلاعات در یک کتابچه نوشته شده لزوما به معنای قابل اعتماد بودن آن نیست.
“4) My views are probably shaped by the social and economic groups I belong to”
افکار و آراء و نظرگاههای من احتمالا به وسیله ی گروه های اجنماعی و افتصادی که به آن تعلق دارم شکل داده می شوند.
“5) I hate it when teachers discuss problems instead of just giving the information”
من متنفرم از اینکه آموزگاران به جای دادن اطلاعات در مورد مشکلات و مسائل بحث و بررسی می کنند.
“6) Selling an idea is like selling cars, you say whatever works”
فروش یک ایده مثل فروش ماشین است، تو هرچه را که کار می کند بر زبان می آوری.

“7) I like to think about whether someone’s views reflects the experience of all groups of people”
من دوست دارم در مورد اینکه آیا نظرگاه های یک فرد تجربه ی تمام گروه های مردمی را منعکس می کند یا نه بیندیشم.

“I question the authority of evidence before I accept it”8)
من در مورد اعتبار و وثاقت (خبر)یک حادثه قبل از اینکه آن را بپذیرم پرس و جو میکنم.


https://news.1rj.ru/str/CriticalThinker
از کتاب آشنایی با معرفت شناسی-منصور شمس
Forwarded from ربات حذف ✂️
دنیای سوفی
کلاه شعبده باز 02
🎧 کتاب صوتی:

📚 دنیای سوفی
🎤قسمت 2 : کلاه شعبده باز
اسب، اسب به دنیا می آید ؛
اما انسان، انسان به دنیا نمی‌آید ...!

باید او را آموزش و تعلیم داد،
تا انسان شود ...!

📙 دنیای سوفی
✍🏻 #جاستین_گردر

🆑 @Academic_Library
Forwarded from ربات حذف ✂️
دنیای سوفی
اساطیر 03
🎧 کتاب صوتی:

📚 دنیای سوفی
🎤قسمت 3 : اساطیر
#دوره_اول_مهارت_سنجشگرانه_اندیشی
#بخش_بیست
#کانال_خرد_سنجشگر
#صاحبخانه_باید_من_باشد
#م_ناجی




صاحبخانه_باید_من_باشد



سرگشته با سوالی که سنجشگر از وی پرسیده بود کلنجار می رفت.
به نظرش سوال مهمی بود. نمی شد به راحتی از کنارش رد شد.
مساله این بود که وقتی به خودش رجوع می کرد یک امر را به وضوح تمام در درونش حس می کرد.
من خودم را دوست دارم. یعنی مهمترین چیز دوست داشتنی در تمام دنیا برای او، خودش بود.
قبول داشت که پدر و مادرش را ، پدر بزرگ و مادر بزرگهایش را همسرش را دو فرزندش را دوست دارد. غیر از آنها افراد و چیزهای دیگری را هم دوست داشت اما وقتی میزان دوست داشتن هر یک را در یک کفه ی ترازو که قرار می داد وقتی خودش در کفه ی دیگر ترازو قرار می گرفت، کفه ی خودی سنگینتر بود.
و بلکه بالاتر از این، حس می کرد که همه چیزهایی را که در کفه ی مقابل قرار می گیرند را به خاطر خودش دوست داشت. یعنی چون خودش را دوست داشت ، آنها را هم دوست می داشت و می توانست دوست داشته باشد. مادرش را دوست داشت چون حس می کرد که نقش بسیار بزرگی را برای حیات وی بازی کرده است و می کند، چون باز به محبتش و به جضورش و وجودش نیازمند است چون اگر نباشد چیز بزرگی کم خواهد داشت.
و همسنطور بقیه افراد و اشیا
مثلا اگر ماشینش را دوست داشت به خاطر این بود که زندگی اش را سهلتر و بلکه لذتبخشتر می کرد.
و می فهمید که چنان به نظر می رسد که همه ی دوست داشتنهایش گویی به خاطر همین دوست داشتن خود است.
اما وقتی به افکار و عقاید که می رسید حس می کرد که با همه ی موارد دیگر فرق دارد.
اوقاتی را به خاطر می آورد که در می یافت که گویی آن افکار و عقاید است که بر وی حاکمند.
گویی آنها هستند که بر وی حکم می کنند که چه چیزهایی را دوست داشته باشد و از چه چیزهایی گریزان باشد.
از خودش می پرسید اگر من تا این حد خودم را دوست دارم که فکر می کنم همه ی دنیا را هم به خاطر خودم دوست دارم از کجا بفهمم که افکار و عقایدم که اینگونه مرا به این سو و آنسو می کشند هم مرا به اندازه ی خودم دوست دارند؟ نکند آنها هم خودشان را بیش از من دوست داشته باشند و حاضر باشند به خاطر خود مرا قربانی کنند؟
سوال وحشتناکی بود.
اگر اینگونه باشد، یعنی در واقع تلاشی که من برای رسیدن به سعادت خود می کنم ممکن است اسیر پنهان خواست ها و مقاصدی باشد که افکار و عقایدم بر من چیره کرده اند.
نه خیر، اینگونه ممکن نیست. من باید کاری بکنم که بر آنها هم کنترل داشته باشم. باید راههایی بیابم که یقین کنم افکار و عقاید من در کنترل خودم هستند و فرصت زیرکی های پنهان را از افکار و عقایدم بستانم.
اما چطور؟
هنوز به آن حد از مهارت و قدرت ارزیابی نرسیده بود که پاسخ سوال خودش را بیابد. اما در حال حاضر یک چیز برایش واضح می نمود.
اینکه در مواجهه با دیگران وقتی که با آرا و نظراتی مواجه می شود که موافق طبع افکار و عقایدش نیستند و آنها او را به شدت تحت فشار قرار می دهند که در مقابل آنها بشورد و کلام آنها را نشنود یا در مقابلش با شدت و حدت برخورد کند ، به خواست افکار و عقایدش تن ندهد و خود را برای شنیدن حرفهای مخالف آماده سازد و این را فرصتی بداند برای سنجش حقانیت افکار و آرای خود.
عقایدش را مجبور سازد که حرفهای دیگران را با کمال دقت گوش کنند و اگر می توانند از خودشان دفاع کنند. اگر توانستند با منطقی قویتر و با حجتهای متقن از خود دفاع کنند صداقتشان را ثابت کرده اند و اگر نتوانستند از خود دفاع کنند یعنی خطاهایی داشتند و از من پنهانش کرده اند.
اگر برحق بودند لابد باید هیچوقت از مقابله با افکار دیگر پریشان نمی شدند.
برای همین تصمیم گرفت از این پس ، همیشه از شنیدن افکار و نظراتی که مخالف عقاید و باورهای خودش است استقبال کند و سعی کند حرفهای مدعیان را با دلایلش به طور کامل گوش کند و سپس از عقایدش بخواهد که اگر دلایلی بر نادرستی دلایل طرف مقابل دارند به صورت روشن و شفاف و منظم بیان کنند و از خود دفاع کنند و در این عرصه شاید بر پختگی آنها افزوده شود یا اشتباهی و فریبی هم باشد آشکار شود و برایش قطعی شود که افکار و عقایدش مصلحت او را می خواهند و نه مصلحت خود را.


https://news.1rj.ru/str/CriticalThinker
Forwarded from ArefM
🔴تفکر نقادانه؛ پرسش‌ها و پاسخ‌های بنیادین
✍️ ریچارد پاول
مترجم: خدیجه حسینی

♦️در این مصاحبه که در مجله‌ی تفکر (شماره‌ی ماه آوریل، سال ۱۹۹۲) منتشر شده است، ریچارد پاول تفکر نقادانه و موضوعات پیرامون آن را به اختصار شرح می‌دهد. تعریف تفکر نقادانه، اشتباهات رایج در ارزیابی آن، رابطه‌ی آن با مهارت‌های ارتباطی، اعتماد به نفس، یادگیری گروهی، ایجاد انگیزه، کنجکاوی، مهارت‌های شغلی برای آینده و …


پرسش: تفکر نقادانه برای یادگیری مؤثر و داشتن زندگی پربار ضروری است. ممکن است لطفاً تعریف خودتان از تفکر نقادانه را ارائه دهید؟

♦️پاول: اولاً از آنجا که تفکر نقادانه را می‌توان به‌گونه‌های مختلف و البته سازگار با هم تعریف کرد، نباید برای هیچ‌کدام از این تعاریف وزن و اعتبار زیادی قائل شد. تعاریف در بهترین حالت نقش داربست را برای ذهن ایفا می‌کنند. در این صورت، این تعریف می‌تواند تا حدودی چارچوبی ذهنی به دست ما دهد: تفکر نقادانه عبارت است از فکر کردن درباره تفکر (هنگامی که تفکر می‌ورزید) با این هدف که تفکر خود را بهبود بخشید و کیفیت آن را ارتقاء دهید. دو نکته در اینجا حیاتی است:

۱) تفکر نقادانه، تفکر تنها نیست، بلکه تفکری است که پیشرفت و تکامل اندیشه‌ورزی آدمی را در پی دارد.

۲) این پیشرفت و تکامل محصول مهارت در استفاده از معیارهایی است که شخص به وسیله آنها باورها و عقاید مختلف را به نحوی شایسته مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهد. به‌طور خلاصه، تفکر نقادانه عبارت است از اصلاح و تکامل اندیشه‌ورزی از طریق به کار بستن اصول و قواعد سنجش باورها.

♦️خوب اندیشیدن عبارت است از بکار بستن اصول و قواعدی در اندیشه‌ورزی‌مان تا تفکر خود را به سطح عالی یا دست‌کم فراتر از تفکر عوامانه‌ای که در آن خبری از قواعد و ضوابط عقلانی نیست- ارتقاء دهیم. گستره‌ی تفکر نقادانه مطابق تلقی حداقلی آن عبارت است از «معیارهای عقلانی».

بیشتر معلمان نیاموخته‌اند که چگونه باید افکار و اندیشه‌ها را با استفاده از معیارهایی ارزیابی کرد؛ در واقع طرز تفکر خودِ معلمان اغلب بی‌قاعده و ناسنجیده است، و حکایت از آن دارد که معیارهای عقلانی هنوز ملکه‌ی ذهن‌شان نشده است...

متن کامل را در instant مطالعه كنيد👇👇
http://telegra.ph/%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%86-11-26



🆔 @S_Imagination
Forwarded from ArefM
تفکر انتقادی

تفکر انتقادی که بنامهای تفکر نقادانه / تفکر سنجشگرانه / تفکرمتاملانه / تفکر بازتابی / سنجشگرانه اندیشی ذکر میشود که در حقیقت همان critical thinking میباشد.
علمی تقریبا جدید و نوین میباشد.
اما تفکر انتقادی چیست ؟

روزانه اتفاقات مختلف زیادی پیرامون ما اتفاق می افتد و اخبار گوناگون از رسانه های دیداری وشنیداری و نوشتاری و سایتهای مختلف به ما میرسد که باید بتوانیم این اطلاعات را بصورت منطقی پردازش و بررسی کنیم و از اطلاعات صحیح و بدرد بخور استفاده کنیم.
در غیر اینصورت بارش اطلاعات و داده هایی که بعضا در تناقض باهم هستند باعث میشوند که انسان سرسام بگیرد و دچار پریشانی شود و نتواند درست تصمیم بگیرد .
سوال : آیا تاکنون فکر کرده اید چرا بعضی از خبرها را قبول و بعضی را رد میکنیم؟

گاهی اوقات شخصی از ما میخواهد که قضیه ای را قبول/رد کنیم یا اینکه کاری را انجام دهیم / ندهیم .
دراینصورت اگر نتوانیم درست تصمیم بگیریم ممکن است به خود یا به دیگران ضرر و زیان برسانیم یا دچار مشکل شویم . ما باید بتوانیم بدرستی قضاوت یا داوری کنیم و در نتیجه آن تصمیمگیری کنیم.
سوال : آیا تاکنون با خود اندیشیدید که اساس و مبنای این قضاوتها و داوری ها چیست؟

این قضاوتها و تصمیمات بر اساس باورهای انسان انجام میشوند که این باورها از کودکی در ذهن شخص شکل میگیرند و بمرور زمان و در خانواده / اجتماع / مدرسه / دانشگاه / محل کار و ... تجدید وتحکیم و تثبیت میشوند و معمولا افراد در درون خود این باورها را درست و بدیهی تلقی میکنند و هیچ گاه راجع به درستی یا نادرستی آنها و اینکه از کجا آمده اند و چرا آنها را قبول دارد تحقیق و بررسی انجام نمیدهد.
بارها بر اساس باورهایمان راجع به یک قضیه تصمیم گرفته ایم و سپس مشخص میشود که این تصمیم اشتباه بوده ولی معمولا بجای بررسی اشکال و اینکه ببینیم چرا اشتباه کردیم شروع به دلیل تراشی میکنیم و مشکل را در جای دیگر میپنداریم.
بارها کسی از ما ایرادی گرفته یا انتقادی کرده ولی چونکه احساس میکنیم که به باورهای ما حمله کرده بجای اینکه ببینیم درست میگوید یا نه شروع به دفاع از آنها میکنیم و تقصیر را بر گردن دیگران یا شرایط میاندازیم چونکه احساس میکنیم که باورهای ما جزیی از وجودمان هستند .
از طرفی در جامعه سنتی ما معمولا بعضی از تصمیمات ما بر اساس عرف جامعه و زمانه / فرهنگ محلی / نحوه تربیت خانوادگی / قوانین و مقررات طایفه ای و محلی و ... میباشند و معمولا نسبت به آنها تعصب داریم لیکن اگر بطور دقیق و منطقی برخی از این تصمیمات را بررسی و بازنگری کنیم مشاهده میکنیم که فاقد هرگونه منطق و دلیل هستند.

چه باید کرد؟

اگر کسی بتواند باورها و تفکرات خودش را بازنگری کند و بر روند تحقق تفکرات خویش نظارت کند و تفکرات خودش را از نظر منطقی بودن یا نبودن بسنجد و در آنها تامل کند در حقیقت تفکر بازتابی یا انتقادی را انجام داده است.
تفکر انتقادی هنر تحلیل و بررسی و ارزشگذاری نحوه اندیشیدن با هدف ارتقا و اعتلابخشی آن است یعنی در حقیقت تفکر و نظارت بر نحوه شکل گیری اندیشه ها میباشد.
تفکر انتقادی فعالیتی است که با هدف افزایش توانایی ما در استدلال کردن و اندیشیدن و نقد کردن اندیشه هایمان است که در نهایت بر کیفیت اندیشیدن ما تاثیر میگذارد و با ابزارهایی که در اختیارمان قرار میدهد باعث توانایی بررسی عقلانی و منطقی بودن تفکراتمان را میدهد.
مهمترین بخش تفکر انتقادی هنر سوال کردن است که سوالات درست و بجا همانند نوری که بر تاریکی تابیده میشود و زوایای تاریک را روشن میکند باعث میشوند که دلایل تفکرات را بدانیم و نیز نحوه ارتباط دلایل به مسئله را بدانیم.
تفکر انتقادی باعث میشود که از فریب خوردن توسط دیگران جلوگیری کنیم و هر سخن و مطلبی را براحتی قبول نکنیم.
با تفکر انتقادی میتوان با پرسیدن سوال به طرف مقابل بفهمانیم که تفکراتش چه اشکالی دارد و نقاط ضعف آنها چیست.

۲ نکته نهم راجع به تفکر انتقادی ؛

۱- با تفکر انتقادی درمیابیم کهدرباره هر موضوع واحدی لزوما فقط یک راه حل ندارد و ممکن است راههای مختلفی وجود داشته باشد پس نباید نسبت به راه حلی که ارائه میدهیم تعصب داشته باشیم چه بسا راه حل دیگران بهتر باشد.

۲- در جاهاییکه فقط سلیقه مهم است مانند اینکه من از چه رنگی خوشم میآید یا اینکه تو چه مزه ای را دوست داری تفکر انتقادی هیچ کارکردی ندارد

تهیه کننده : عارف مشکوری ۱۳۹۶/۹/۱۷
با تشکر از جناب آقای ناجی
Forwarded from ArefM
💥برتراند راسل در مقاله «چگونه از تعصب بیجا دوری کنیم» می‌نویسد :

اساسن وحشيانه‌ترين مشاجره‌ها غالبن بر سر موضوعاتي درمي‌گيرد که دليل محکمي بر رد يا اثبات آن‌ها وجود ندارد... بنابراين، هر وقت ديديد که از شنيدن يک عقيده مخالف عصباني مي‌شويد، مراقب باشيد. زيرا ممکن است با امتحان کردن و سنجيدن عقيده خود، متقاعد شويد که نظر شما دور از شواهد و واقعيت‌هاست.

🌱يکي از راه‌هاي خوب خلاص شدن از بعضي تنگ‌نظري‌ها، مطلع بودن از عقايدي است که در محافل اجتماعي مخالف شما ابراز مي‌شود. با آدم هايي تماس داشته باشيد که مخالف نظر شما هستند و روزنامه‌اي بخوانيد که متعلق به جناح مخالف شماست. آنگاه اگر حرف‌هاي آن کسان و روزنامه‌ها به نظرتان جنون‌آميز، نامعقول و خبيثانه آمد، يادتان باشد که آن ها هم درباره شما همين فکر را مي‌کنند. گاهي ممکن است نظر هر دو جناح درباره يک موضوع، درست باشد؛ اما بعيد است که هر دو درباره يک موضوع واحد اشتباه کنند و اين امر را بايد هشداري جدي تلقي کرد.
Forwarded from ربات حذف ✂️
دنیای سوفی
فیلسوفان طبیعی 04
🎧 کتاب صوتی:

📚 دنیای سوفی
🎤قسمت 4 : فیلسوفان طبیعی
Forwarded from ArefM
تفکر_نقادانه
«دو روش مختلف تفکر : روش اسفنجی و روش غربالی»
یک روش فکر کردن شبیه واکنشی است که اسفنج نسبت به آب نشان می‌دهد. یعنی جذب کردن. این شیوه‌که استفاده کردن از آن خیلی مرسوم است مزیت‌های آشکاری دارد.
اولین مزیت آن این است که شما هر چقدر اطلاعات بیشتری درباره‌ی جهان جذب کنید، بیشتر قادر خواهید بود پیچیدگی‌های آن را درک کنید. معلوماتی که کسب کرده‌اید مبنایی را فراهم میکند که بعدا پیچیده‌تر فکر کنید.
مزیت دوم روش اسفنجی این است که به فعالیت چندانی نیاز ندارد. عمده تلاش در این شیوه‌ی فکری عبارت است از تفکر روی مطالب و استفاده از حافظه.
برای بدل شدن به شخصی فکور جذب کردن اطلاعات نقطه‌ی آغاز خوبی خواهد بود. ولی روش اسفنجی عیب بزرگی هم دارد : این روش هیچ طریقه‌ای برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدام اطلاعات و نظرات را قبول کنم و کدام را رد کنم در اختیار ما قرار نمیدهد. اگر کسی که مطالعه می‌کند تنها به روش اسفنجی اتکا داشته باشد، به آخرین مطلبی که خوانده اعتقاد پیدا میکند. این تصور وحشتناک است که فردی یا جامعه‌ای از لحاظ فکری آلت دست هر آن کسی باشد که تصادفا سر راه او سبز شده است.
شیوه‌ی مبتنی بر تعامل را روش غربال اطلاعات می‌نامیم. غربال اطلاعات سرمشق می‌دهد به خوانندگان و شنوندگانی که سعی دارند قدر و ارزش آنچه را میخوانند و میشنوند معین کنند. البته این روند کاری است چالش برانگیز و گاه طاغت فرسا. تشخیص دادن سره از ناسره در گفتگوها مستلزم این است که شما به دفعات سوال بپرسید و در پاسخ‌ها تعامل کنید.
در روش اسفنجی کسب معلومات است که اهمیت دارد و در روش غربال کردن بر روی بده‌بستان فکری فعالانه با اطلاعات حین کسب آن‌ها تاکید میشود. پس این روش‌ها مکمل یکدیگر هستند، چرا که برای غربال کردن باید چیزی در غربالمان وجود داشته باشد.
در روش اسفنجی فرد استدلال نویسنده را در خاطر میسپارد ولی آن را ارزیابی نمیکند. خواننده‌ای که روش غربال کردن اطلاعات را انتخاب میکند، ادعاهای نویسنده را به کرات زیر سوال میبرد.درحاشیه صفحات یادداشت‌‌هایی برای خودش مینویسد و در آنها به مشکلات موجود در استدلال نویسنده اشاره میکند. او ادایما با مطالب، وارد بده‌بستان فکری میشود.
Forwarded from ArefM
🍃🍃 انواع تفکر
1⃣ نخستين نوع تفكر بشر «تفكر تحقيقي» است. تفكري كه در حوزه تحقيق به كار مي‌رود و «تحقيق» فقط در جايي به درستي استعمال مي‌شود كه ما راه‌حل مساله‌يي را يا راه‌رفع مشكلي را اصلا نمي‌دانيم چرا كه تحقيق با «ندانستن صرف» آغاز مي‌شود.
2⃣ دومين نوع تفكر، «تفكر استدلالي» است. در تفكر استدلالي ما حل مساله و رفع مشكل را مي‌دانيم اما «مخاطب» من نمي‌داند كه اين راه‌حل مساله است و آن راه رفع مشكل. براي نشان دادن اين دو به «مخاطب» ما «استدلال» مي‌كنيم. طي اين فرآيند به ‌وسيله تفكر استدلالي صورت مي‌پذيرد.
3⃣ سومين نوع تفكر، گامي پيش‌تر از دو نوع پيشين است. در اينجا راه‌حل مساله و راه رفع مشكلي را عرضه كرده‌ايم و نيز با استدلال نشان داده‌ايم كه راه‌حل ما واقعا راه‌حل مساله است يا راه‌رفع ما واقعا راه رفع مشكل است اما مخاطب در «استدلال» يا در يكي از مقدمات، گام‌ها يا پيش‌فرض‌هاي استدلال با ما مناقشه دارد. اينجاست كه مخاطب ما در واقع به «نقد» ما وارد شده است و بايد «نقادانه» و با نوع سوم تفكر يعني «تفكر نقدي» يا «سنجش‌گرانه انديشي» با استدلال مورد مناقشه مواجه شود. اما در اين تفكر نقادانه چندين بايد و نبايد روشي را بايد رعايت كرد.
4⃣ نوع چهارم تفكر كه درست عكس نوع سوم است، «تفكر مدافعانه» است. وقتي كه مخاطب، استدلال ما را نقد مي‌كند بايد از استدلال دفاع كرد و نشان داد كه مناقشه در گام‌ها، يا مقدمات يا پيش‌فرض‌ها، قابل جواب دادن است. اين دفاع از راي از جانب صاحب استدلال به واسطه «تفكر مدافعانه» صورت مي‌پذيرد. تفكري كه به دنبال آپولوژي يا مدافعه است.
5⃣ نوع پنجم از تفكر تنها در علوم عملي كاربرد دارد. يعني در رشته‌هاي فني (بالاخص) و رشته‌هاي هنري. اين نوع تفكر را «تفكر مذاكره‌يي» مي‌ناميم؛ اينكه چگونه مذاكره داشته باشيم. امري كه در علوم «نظري» كاربردي ندارد. (چنان كه مثلا اگر در علوم نظري اولي گفت جرم مخصوص آب عدد 1 است و دومي گفت 9/0 است و سومي گفت 1/1، نمي‌توانيم بگوييم كه بياييد با مذاكره به «جرم مخصوص» آب برسيم.) مذاكره وقتي ممكن است كه فرد «الف» جواب سوال را دارد، فرد «ب» نيز جواب سوال را دارد، اما جواب سوال فرد «الف»، فرد «ب» را قانع نمي‌كند و جواب سوال فرد «ب» فرد «الف» را قانع نمي‌كند ولي به هر حال و در مقام عمل بايد كاري كرد. به عنوان مثال يا بايد سد را بسازيم يا نسازيم، يا ترافيك تهران را به اين شكل حل كرد يا به آن شكل و چون قابليت استدلال هيچ يكي از طرفين
در چنين مواردي فيصله‌بخش نيست آن‌گاه چنان ‌كه در سياست يا تعليم و تربيت نيز بسيار مصداق دارد، هر يك از طرفين تا حدي از دعاوي خود دست برمي‌دارند تا به نتيجه برسند.
6⃣ اما نوع ششمي از تفكر نيز داريم كه به آن «تفكر خلاقانه» يا تفكر ابداع‌گرانه مي‌گوييم. در اين نوع تفكر، گويي ما به نوعي تشبه به خدا پيدا و با تفكر خود چيزي را ابداع مي‌كنيم يا پديد مي‌آوريم. فرق اين تفكر ابداع‌گرانه با پنج نوع قبلي تفكر در اين است كه در باب اينكه هر پنج نوع تفكر پيشين روش‌هاي «شناخته شده» و «مورد تحقيق واقع شده» دارند شكي نيست اما آيا مي‌شود درباب «تفكر خلاقانه» هم روش‌هايي پيشنهاد كرد كه ما با التزام به آن روش‌ها «خلاقيت» پيدا كنيم؟ اينجاست كه پاسخ محل اجماع نيست و اكثرا گفته‌اند «تفكر خلاقانه»، تفكر «خودآگاهانه يي» نيست. اگرچه امروزه كساني در روانشناسي ابداع و خلاقيت بر آن هستند كه به مرور مي‌توان روش‌هايي را پيش نهاد كه اگرچه شرط كافي نباشند، دست‌كم شرط لازم باشند تا ذهن‌ها، ذهن‌هايي خلاق شوند.
🌂سخنرانی در نقد و بررسی کتاب راهنمای تفکر نقادانه - محل برگزاری : شهر کتاب - سال : 1392
@mostafamalekian
Forwarded from ArefM
Audio
Forwarded from ArefM
یکی از بزرگترین مشکلاتی که خیلی از ما داریم اینه که دایره واژگان محدود و کمی داریم که باعث میشود از واژه های مناسب در جای خود استفاده نکنیم و یا اینکه از واژگان مترادف نابجا استفاده کنیم که این امر باعث عدم رساندن منظورمان به دیگران بطور کامل و در نهایت ایجاد مشکلات در ارتباطاتمان با دیگران میشود.
#دوره_اول_مهارت_سنجشگرانه_اندیشی
#بخش_بیست_و_یک
#کانال_خرد_سنجشگر
#جبر_یا_اختیار
#م_ناجی



🌺جبر یا اختیار🌺


سرگشته متوجه شده بود که انسان هیچ مهارتی را با خود از شکم مادر نیاورده است.
هرکس هر هنری دارد بعد از ورودش به این زمین خاکی فراگرفته است. گرچه همان نیروی حیاتی که به صورت فشرده در جانش به ودیعت گذاشته شده، همواره در او کششی به سوی یادگرفتن و فراگرفتن می کشانده است ، اما کشش کجا و مهارت فعلیت یافته کجا
فاصله ی کشش با مهارت فعلیت یافته زمانی است همراه با زحمت و یادگیری و تمرین و ممارست. که البته در این میان امکانات و مقدوراتی که بر سر راه هرکس قرار می گیرد تعیین کننده بوده و هستند.
کسی در خانواده ای متمول و در جامعه ای که امکانات بیشماری برای پرورش آن استعدادها و خواستها و نیازهایی که در درون هر فرد وجود دارد و او را به سوی کسب یک سری مهارتها به پیش می راند ، متولد می شود با کسی که در یک روستای دور افتاده و با فقر مادی که ضرورت زندگی ایجاب می کند که از همان دوران کودکی نیرویش را و استعدادهایش را در جهت تامین معاش خانواده و نه در جهت رشد ارادی خود بگذراند فرق بسیار دارد.
اما چه باید کرد؟
این شرایط و مقدراتی است که شروع زندگی فرد فقط در آن چهارچوب محقق می شود گرچه در این میان، میزان رشد هر فرد به همان مقدار که محدود شده است، به همان مقدار هم مساعدتر است. زیرا شرایط سخت انسانهای سخت و مقتدر می تواند بسازد.برخلاف شرایط سهل که مقتضی تن پروری و تن آسانی است.
بستگی دارد که نیروهای اولیه ی فرد چگونه هدایت شده باشد.
اما از هرچه بگذریم اینها نشانه های جبر محتومی است که در آغاز زندگی بر انسان تحمیل می شود و فرد تا زمانی که خود را و خود خودش را در میان این شرایط نیافته ، همچنان برده وار در ریل مقدر خویش می پیماید . و آزادی اش تنها از روزی آغاز می شود که خود را به عنوان دوم شخص بیاید. یعنی یک من دیگر در وی متولد شود که می تواند او را به عنوان فردی از افراد خانواده ی خویش و احدی از افراد جامعه خویش بیابد و حرکات و سکنات او را مطالعه کند و ضعف و قوتهایش را بشناسد و آنگاه دست بر معماری نوین شخصیت آن من اول بزند و طراحی مجددی از یک شخصیت دلخواه خویش انجام دهد و سپس در یک سیر مدام هر روز ذره ای از آن هیکل زیبا را در این سنگ خام تازه یافته بتراشد تا شاید روزی رسد که آن من اول ، به شکل انسانی که خود دوست داشته، درآید.
سرگشته تازه دریافته بود که این تغییراتی که او می خواسته در نحوه ی تصمیم گیری خود بدهد و از متاثر شدن منفعلانه ی خود در قبال آرا و نظرات مخاطبین خود بکاهد و یاد بگیرد که قبل از قبول یا رد هر گفتاری یا نوشتاری آن را نقادی کند و ریز و درشتش را وسره و ناسره اش را از هم جدا کند و آنهایی را که درست تشخیص داد بپذیرد و آنهایی را که نادرست تشخیص داد به کناری نهد و بلکه نادرستی اش را برای کمک به مخاطبینش ثابت کند و در اختیار آنها قرار دهد ...همه و همه ای اینها، تنها بخشی از وظایفی است که او در قبال خود دارد .و کارش فقط در اصلاح سیستم تصمیم سازی خود و تصحیح داده هایی که از قبل در وجودش انبار شده است ، نیست.
او فهمیده بود که تغییر در نگرشها در موارد متعددی اقتضا می کند که او خلقیات و خصلتهای خود را هم تغییر دهد و رفتارش را نیز به کنترل خود در آورده ، به شکلی که دانسته های نوینش اقتضا می کند سامان دهد.
او به نیکی در می یافت که مثلا اگر او فهمید که زندگی در همین چند روز توقفش در منزل خاکی به پایان نمی رسد و او را موقفی دیگر است و باید در آنجا به حیات خویش ادامه دهد ممکن است این دیدگاه ضرورتهایی برای وی اقتضا کند و او را وادارد که اموری را که برای آن یکی موقف ضروری است در اینجا دنبال کند و به دست آورد تا از رنج محتمل در زندگی واپسین دررهد .
یا اگر در می یافت که بسیاری از انسانها هنوز به زندگی توام با اختیار نرسیده اند و افعال و کردارشان نتیجه شرایطی است که از بدو تولد در آن بوده اند، این فهم اقتضا میکند که با آنها به شکلی مداراگرانه برخورد کند و هر بدی را نشان قصد بد فاعلش نداند و سعی کند که او را از چاهی که در آن متولد شده است بیرون کشد.
باید نه موفقیت انسانهای موفق را جمله از هنرهای خود فرد دانست و نه شکستها و ناشایستی های بدکاران را از طینت بد آنها شمرد.
باید روالی را در جامعه انتخاب کرد که شرایط را برای انسانها در هر وضعیتی که هستند مهیا سازد تا چنانچه خواستند خود را از شر میراثهای بدگونی که بر آنها تحمیل شده است رها کنند ، بتوانند و بلکه آنها را آماده سازد که بخواهند از آن میراثها رها شوند


https://news.1rj.ru/str/CriticalThinker
Why Critical Thinking is Important.pdf
220.6 KB
چرا تفکر نقادانه مهم است؟
https://criticalthinkeracademy.com/courses/

یک سایت خوب به زبان انگلیسی برای آموزش نقادانه اندیشی
Forwarded from ربات حذف ✂️
دنیای سوفی
دموکریتوس 05
🎧 کتاب صوتی:

📚 دنیای سوفی
🎤قسمت 5 : دموکریتوس