Forwarded from Deleted Account
در تفکر دو شیوه مختلف وجود دارد؛ یکی روش اسفنجی است و دیگری روش غربالی. در روش اسفنجی همان گونه که از اسمش هم پیداست، شبیه رابطه آب و اسفنج است، یعنی جذب کردن، این روش یک روش رایج و متداول است و دو مزیت دارد، نخست اینکه مبنایی برای پیچیده فکر کردن میشود، چون دادههای بسیاری از عالم وارد ذهنتان میشود و دیگر اینکه انرژی چندانی از آدمی نمیبرد و سریع و آسان اتفاق میافتد.
نکته قابل توجه این است که جذب اطلاعات شروع خوبی است ولی کمکی به ما نمیکند که درباره قبول یا رد نظریهای تصمیم بگیریم. اگر فرد کتابخوانی همواره به روش اسفنجی کتاب بخواند همواره به آخرین چیزی که خوانده است اعتقاد پیدا میکند. شبیه این را در کودکان، هنگامی که تازه زبان باز کردهاند، میتوانیم ببینیم برای نمونه، از او میپرسی مامان و دوست داری یا بابا میگوید: بابا، بعد میپرسی بابا را دوست داری یا مامان میگوید: مامان. درواقع، باور او آخرین دادهای است که از جهان خارج جذب کرده است.
در روش غربال کردن وضعیت متفاوت است، نویسنده تلاش میکند با شما صحبت کند، شما هم تلاش کنید با او گفتوگو کنید ولو اینکه حضور نداشته باشد. این شیوه مبتنی بر یک رابطه دوسویه است. این دو روش یکدیگر را کامل میکنند.
همهنگام که متنی را میخوانید پیدرپی از خودتان بپرسید: آیا دارم دادهها را غربال میکنم؟ آیا از خودم پرسیدهام چرا نویسنده میخواهد که حرفهای او را باور کنم؟ آیا هنگامی که اشکالی از نویسنده به ذهنم رسیده است یادداشت کردهام؟ آیا سخنان او را ارزیابی کردهام؟ آیا دربارهی متنی که میخوانم به نتایجی رسیدهام که از آنِ خودم باشد؟
مزیتهای پرسش های نقادانه این است که حتی اگر دربارهی موضوعی که دربارهاش مطالعه میکنید کم بدانید باز هم میتوانید پرسشهای کاوشگرانه بپرسید.
نکته قابل توجه این است که جذب اطلاعات شروع خوبی است ولی کمکی به ما نمیکند که درباره قبول یا رد نظریهای تصمیم بگیریم. اگر فرد کتابخوانی همواره به روش اسفنجی کتاب بخواند همواره به آخرین چیزی که خوانده است اعتقاد پیدا میکند. شبیه این را در کودکان، هنگامی که تازه زبان باز کردهاند، میتوانیم ببینیم برای نمونه، از او میپرسی مامان و دوست داری یا بابا میگوید: بابا، بعد میپرسی بابا را دوست داری یا مامان میگوید: مامان. درواقع، باور او آخرین دادهای است که از جهان خارج جذب کرده است.
در روش غربال کردن وضعیت متفاوت است، نویسنده تلاش میکند با شما صحبت کند، شما هم تلاش کنید با او گفتوگو کنید ولو اینکه حضور نداشته باشد. این شیوه مبتنی بر یک رابطه دوسویه است. این دو روش یکدیگر را کامل میکنند.
همهنگام که متنی را میخوانید پیدرپی از خودتان بپرسید: آیا دارم دادهها را غربال میکنم؟ آیا از خودم پرسیدهام چرا نویسنده میخواهد که حرفهای او را باور کنم؟ آیا هنگامی که اشکالی از نویسنده به ذهنم رسیده است یادداشت کردهام؟ آیا سخنان او را ارزیابی کردهام؟ آیا دربارهی متنی که میخوانم به نتایجی رسیدهام که از آنِ خودم باشد؟
مزیتهای پرسش های نقادانه این است که حتی اگر دربارهی موضوعی که دربارهاش مطالعه میکنید کم بدانید باز هم میتوانید پرسشهای کاوشگرانه بپرسید.
تفکر_نقدی_یا_روش_نقد_اندیشه_ها_جلد_1.pdf
2.5 MB
بخشی از درسگفتار استاد ملکیان در مورد نقادانه اندیشی