▫️فعال شدن لینک: ۸:۳۰ صبح، پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت
https://elearn.iasbs.ac.ir/b/dra-sbm-yyq-4nu
▫️نام کاربری:
guest.geo▫️رمز ورود:
hM4kqRx1qPlease open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5⚡1
GEOLOG زمین شناسی
یوسف در کوه آرارات 🌷 داستانی از زلزله سلماس/بخش دوم یوسف به محوطه کلیسا رفت و ناگهان لوسیک را دید که در حال آبیاری باغ و گلهای کلیسا بود.. حیرت زده بود و چیزی که چشمانش میدید را باور نمیکرد، آخرین بار او را سالها پیش در سلماس دیده بود.. - 'آیا این واقعا…
یوسف در کوه آرارات
لوسیک گفت: پدر و مادرش برایش تصمیم گرفتهاند! فردا باید دستش در دست شوهر باشد و از این کار وحشت دارد. یوسف به چشمان او نگاه کرد و تأییدی بر حرفهایش یافت..
راهی برای نه گفتن وجود داشت؟ آرزوی هیچشکدامشان این نبود. لوسیک همچنان اشک میریخت.
یوسف در دست سرنوشت، درمانده بود. آیا راهی برای دلداری و سهم دردها وجود داشت؟ فرصت کمی باقی مانده بود. باید خداحافظی میکردند و میرفتند. انتخاب دیگری نداشتند. آنها میتوانستند در دل و ذهن یکی باشند، اما باید در دو جهت متفاوت حرکت میکردند. یوسف با دلی غمگین به لوسیک دوست داشتنیاش نگاه میکرد و ریتم قدمهایش اشک را در چشمانش جاری کرد. با تمام خشوع، صمیمیت و محبت به درگاه خدای خود متوسل شد و بهترینها را برای معشوقش آرزو کرد..
روز بعد هواپیمایی لوسیک را بر فراز خشکیها و اقیانوسها به سرزمینهای دوری میبرد، او باید با شوهر ناخواستهاش برای زندگی میرفت.
یوسف بار دیگر در دامان مادر-طبیعت تنها بود و خاطرات شیرین آن روزها با لوسیک را به دوش میکشید. اما این دنیای عاشقانه زیاد دوام نیاورد و مدتی بعد به آمیزهای از سردرگمی و درگیری تبدیل شد.
یک بار به ذهنش رسید که برود و لوسیک را برگرداند، اما این کار احتمالاً به زندگی زناشویی معشوقش لطمه میزد.. نزد عموی لوسیک رفت و از او به خاطر کمک به حضور او در مزرعه تشکر کرد و گفت که باید برود.
یوسف رفت و در مزارع و مکانهای اطراف به یاد لوسیک پرسه زد. این علاقهی مشترکی بود که به عنوان میراثی از روزهایی که دیگر وجود نداشتند، باقی مانده بود. افسانههایی درباره آنجا شنیده بود. یک بار در عهد عتیق خوانده بود که کشتی نوح در کوه آرارات فرود آمده است. لوسیک نیز در شعرهای ارمنی، از زبان نیکانشان در مورد آرارات صحبت کرده بود. از این رو، تمام افسانهها و محیط اطراف با زبانی شاعرانه که با صدای شیرینی که از لبهای لوسیک میآمد به گوش او میرسید.. تصمیم گرفت که برود و کشتی نوح را که در بالای آرارات قرار داشت، پیدا کند. این فکر و تصمیم برای او عشق بسیاری به ارمغان آورد. عشق به زمین، عشق به انسان، عشق به آسمان آبی زیبا که بر سر او معلق بود. با تمام قوا و با چشمانی اشکبار فریاد زد:
شروع به دویدن کرد، نمیدانست کجا باید بدود. به سمت راست دوید، سپس به چپ، عقب، سپس به جلو. جهاتش را از دست داده بود، شرق، غرب، جنوب یا.. زمان از دستش در رفته بود و نمیدانست از کدام طرف برود.
نمیدانست به کجا تعلق دارد. حتی نمیدانست که زبانش چیست؟!: فارسی، کردی، ترکی، عربی یا ارمنی. کدام زبان مادریاش بود؟ زبان و سرزمین مادری او کجا بود. مرزها و زبانها تقسیم شده بودند. 'انسانها نمیتوانند یکی باشند'. سرنوشت خانوادهاش را از او گرفته بود.
دیر شده بـود. شروع به راه رفتن به سمت جایی کرد که سه کشور در آن هم مرز بودند. در فکرش بود که به قله آرارات برسد. پس از مدتی در حاشیه کوه آرارات قرار گرفت. همچنان مردد بود: اگر به شرق بروم به آذربایجان و باکو میرسم. اگر به غرب بروم به ترکیه و ارزروم میرسم. اگر به جنوب بروم به ایران میرسم. و اگر به شمال بروم به ارمنستان و ایروان برمیگردم.
از درهای گذشت و به کنار رودخانهای زلال و سرد رفت. رود ارس بود که زیبا و روان حرکت میکرد و سه کشور را به هم پیوند میداد. آماده وضو شد. برای رفتن به کشتی باید پاک و بدون گناه بود. به کنار رود رفت و به سمت مکه رو به جنوب کرد و صورت و دستان خود را به سوی بهشت بالا برد تا اقرار و توبه کند. خالق را خطاب کرد. «ای خدای متعال و جاودانه جلال، مرا ببخش به خاطر آنچه نادرست انجام دادهام. بگذار برایت بندهای واقعی باشم ای خدای متعال»!
منظرهای بهشتی از زمین و آسمان و کوه مقدس. او از آفریدگارش به خاطر آنچه به او عطا شده سپاسگزاری کرد، برای پدر و مادر و خواهران مرحومش آرزوی مغفرت کرد..🥀
بعد از این کوتاه ترین مسیر را به سمت کوه طی کرد. هوای خنک و بهشتی میآمد و پیام «به قله، به کشتی نوح خوش آمدید» میآورد.🗻
بالاتر رفت. ضعیف و گرسنه بود. میتوانست دو قلهی زیر برف را تماشا کند، یعنی آرارات بزرگ و کوچک. دو نفری که با هم کشتی نوح را محکم نگه داشته بودند. آن کشتی را نوح به فرمان خدا ساخته است.
'آیا او میتواند به قله برسد؟ آیا میتواند به پیامبر متوسل شود و در هنگامه این هجرت در پناه او بماند؟'
داستانی از زلزله سلماس
بخش سوم/پایانیلوسیک گفت: پدر و مادرش برایش تصمیم گرفتهاند! فردا باید دستش در دست شوهر باشد و از این کار وحشت دارد. یوسف به چشمان او نگاه کرد و تأییدی بر حرفهایش یافت..
راهی برای نه گفتن وجود داشت؟ آرزوی هیچشکدامشان این نبود. لوسیک همچنان اشک میریخت.
یوسف در دست سرنوشت، درمانده بود. آیا راهی برای دلداری و سهم دردها وجود داشت؟ فرصت کمی باقی مانده بود. باید خداحافظی میکردند و میرفتند. انتخاب دیگری نداشتند. آنها میتوانستند در دل و ذهن یکی باشند، اما باید در دو جهت متفاوت حرکت میکردند. یوسف با دلی غمگین به لوسیک دوست داشتنیاش نگاه میکرد و ریتم قدمهایش اشک را در چشمانش جاری کرد. با تمام خشوع، صمیمیت و محبت به درگاه خدای خود متوسل شد و بهترینها را برای معشوقش آرزو کرد..
روز بعد هواپیمایی لوسیک را بر فراز خشکیها و اقیانوسها به سرزمینهای دوری میبرد، او باید با شوهر ناخواستهاش برای زندگی میرفت.
یوسف بار دیگر در دامان مادر-طبیعت تنها بود و خاطرات شیرین آن روزها با لوسیک را به دوش میکشید. اما این دنیای عاشقانه زیاد دوام نیاورد و مدتی بعد به آمیزهای از سردرگمی و درگیری تبدیل شد.
یک بار به ذهنش رسید که برود و لوسیک را برگرداند، اما این کار احتمالاً به زندگی زناشویی معشوقش لطمه میزد.. نزد عموی لوسیک رفت و از او به خاطر کمک به حضور او در مزرعه تشکر کرد و گفت که باید برود.
یوسف رفت و در مزارع و مکانهای اطراف به یاد لوسیک پرسه زد. این علاقهی مشترکی بود که به عنوان میراثی از روزهایی که دیگر وجود نداشتند، باقی مانده بود. افسانههایی درباره آنجا شنیده بود. یک بار در عهد عتیق خوانده بود که کشتی نوح در کوه آرارات فرود آمده است. لوسیک نیز در شعرهای ارمنی، از زبان نیکانشان در مورد آرارات صحبت کرده بود. از این رو، تمام افسانهها و محیط اطراف با زبانی شاعرانه که با صدای شیرینی که از لبهای لوسیک میآمد به گوش او میرسید.. تصمیم گرفت که برود و کشتی نوح را که در بالای آرارات قرار داشت، پیدا کند. این فکر و تصمیم برای او عشق بسیاری به ارمغان آورد. عشق به زمین، عشق به انسان، عشق به آسمان آبی زیبا که بر سر او معلق بود. با تمام قوا و با چشمانی اشکبار فریاد زد:
ای آرارات، ای کشتی نوح، به سویت خواهم آمد. ای نوح، کشتیِ تو برای نجات بشریت از سیل بود. ای پیامبر مقتدر، دستم را بگیر و نجاتم بده، نجاتم بده. مرا از این جهان تکان دهنده نجات بده..
شروع به دویدن کرد، نمیدانست کجا باید بدود. به سمت راست دوید، سپس به چپ، عقب، سپس به جلو. جهاتش را از دست داده بود، شرق، غرب، جنوب یا.. زمان از دستش در رفته بود و نمیدانست از کدام طرف برود.
نمیدانست به کجا تعلق دارد. حتی نمیدانست که زبانش چیست؟!: فارسی، کردی، ترکی، عربی یا ارمنی. کدام زبان مادریاش بود؟ زبان و سرزمین مادری او کجا بود. مرزها و زبانها تقسیم شده بودند. 'انسانها نمیتوانند یکی باشند'. سرنوشت خانوادهاش را از او گرفته بود.
دیر شده بـود. شروع به راه رفتن به سمت جایی کرد که سه کشور در آن هم مرز بودند. در فکرش بود که به قله آرارات برسد. پس از مدتی در حاشیه کوه آرارات قرار گرفت. همچنان مردد بود: اگر به شرق بروم به آذربایجان و باکو میرسم. اگر به غرب بروم به ترکیه و ارزروم میرسم. اگر به جنوب بروم به ایران میرسم. و اگر به شمال بروم به ارمنستان و ایروان برمیگردم.
از درهای گذشت و به کنار رودخانهای زلال و سرد رفت. رود ارس بود که زیبا و روان حرکت میکرد و سه کشور را به هم پیوند میداد. آماده وضو شد. برای رفتن به کشتی باید پاک و بدون گناه بود. به کنار رود رفت و به سمت مکه رو به جنوب کرد و صورت و دستان خود را به سوی بهشت بالا برد تا اقرار و توبه کند. خالق را خطاب کرد. «ای خدای متعال و جاودانه جلال، مرا ببخش به خاطر آنچه نادرست انجام دادهام. بگذار برایت بندهای واقعی باشم ای خدای متعال»!
منظرهای بهشتی از زمین و آسمان و کوه مقدس. او از آفریدگارش به خاطر آنچه به او عطا شده سپاسگزاری کرد، برای پدر و مادر و خواهران مرحومش آرزوی مغفرت کرد..🥀
بعد از این کوتاه ترین مسیر را به سمت کوه طی کرد. هوای خنک و بهشتی میآمد و پیام «به قله، به کشتی نوح خوش آمدید» میآورد.🗻
بالاتر رفت. ضعیف و گرسنه بود. میتوانست دو قلهی زیر برف را تماشا کند، یعنی آرارات بزرگ و کوچک. دو نفری که با هم کشتی نوح را محکم نگه داشته بودند. آن کشتی را نوح به فرمان خدا ساخته است.
'آیا او میتواند به قله برسد؟ آیا میتواند به پیامبر متوسل شود و در هنگامه این هجرت در پناه او بماند؟'
👍4❤3⚡1😐1
یوسف تغییر کرده بود و با آنچه قبلا بود فرق داشت. انگار که بلندیهای آن کوه مقدس دست او را گرفته بود و او را به ارتفاعات معنوی رسانده بود. او صداها و پژواکهایی را میشنید که قبلاً هرگز نشنیده بود.
خم شد و لالهای به رنگ قرمز برداشت که به تازگی غنچه کرده بود🌷. گفت: این لاله زیبا را به کشتی خواهم برد. این نشانه زندگی و رفاه خواهد بود.
در حالی که لالهاش را خیلی نزدیک به خودش گرفته بود و بالاتر میرفت، لحظهای ایستاد. روز رو به پایان بود. برگشت و به پایین نگاه کرد. منظرهای پانوراما، منظرهای از چشم پرنده، کوه مقدس از هر طرف توسط دشتهای سرسبز احاطه شده بود. به بالا نگاه کرد، میتوانست آسمان زیبا و آبی با چند ابر سفید روان که با عجله به سمت راست و چپ میرفتند را ببیند.
ذهنش غرق در خاطراتش بود.
لالهاش را در دست گرفته بود. گروهی از پرندگان را دید که در آن ارتفاعات پرواز میکردند، کنار هم بودند و با هم آواز میخواندند. غروب آفتاب را در دروازه بهشت جشن میگرفتند. تماشای آنها اشک یوسف را درآورد.
او آهنگهای شیرین مادرش، خواهرانش و لوسیک محبوبش را به یاد آورد.
آفتاب غروب کرده بود و هوا تاریک شده بود. گرسنه و ضعیف بود و از این سرگردانی و کوهنوردی لاغرتر شده بود. بازیهای سرنوشت گیجش کرده بود.
هنوز در گفتن اینکه به کجا تعلق دارد تردید داشت. هنوز تردید داشت که بداند زبان مادریاش چیست و سرزمین مادریاش کجاست. در صعود طولانی به کوه لباسهایش پاره و برخی از اعضای بدنش کبود شده بود و خونریزی داشت. تاریکی آمد و دید او را مخدوش کرد. دیگر نمیدید. دیگر تپهها، سایهها، مزارع و کشاورزان را نمیتوانست ببیند. دیگر از زندگی خبری نبود.
با لاله در دستش به زمین افتاد.🧎➡️ نمیتوانست بیشتر از این پیش برود. با صدایی لرزان گفت: 'ای خدای مهربان، آیا این آخرین سقوطه؟ این آخرین شوک زندگیمه؟ این پایان داستانه؟'. صورتش به سوی دروازههای بهشت برافراشته شد. با دو دستش لالهاش را گرفته بود و تقدیم میکرد و لبخندی بر لبهایش نقش بسته بود🧖. پاها را به نشانه پیروزی از هم باز میکند و در برابر عظمت بیپایان خداوند سرتعظیم فرود میآورد.
@Geologsoftware
▫️ چاپ شده در نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان (پاییز و زمستان ۱۳۸۳)، دانشگاه تهران، جاوید قیطانچی
خم شد و لالهای به رنگ قرمز برداشت که به تازگی غنچه کرده بود🌷. گفت: این لاله زیبا را به کشتی خواهم برد. این نشانه زندگی و رفاه خواهد بود.
در حالی که لالهاش را خیلی نزدیک به خودش گرفته بود و بالاتر میرفت، لحظهای ایستاد. روز رو به پایان بود. برگشت و به پایین نگاه کرد. منظرهای پانوراما، منظرهای از چشم پرنده، کوه مقدس از هر طرف توسط دشتهای سرسبز احاطه شده بود. به بالا نگاه کرد، میتوانست آسمان زیبا و آبی با چند ابر سفید روان که با عجله به سمت راست و چپ میرفتند را ببیند.
ذهنش غرق در خاطراتش بود.
لالهاش را در دست گرفته بود. گروهی از پرندگان را دید که در آن ارتفاعات پرواز میکردند، کنار هم بودند و با هم آواز میخواندند. غروب آفتاب را در دروازه بهشت جشن میگرفتند. تماشای آنها اشک یوسف را درآورد.
او آهنگهای شیرین مادرش، خواهرانش و لوسیک محبوبش را به یاد آورد.
آفتاب غروب کرده بود و هوا تاریک شده بود. گرسنه و ضعیف بود و از این سرگردانی و کوهنوردی لاغرتر شده بود. بازیهای سرنوشت گیجش کرده بود.
هنوز در گفتن اینکه به کجا تعلق دارد تردید داشت. هنوز تردید داشت که بداند زبان مادریاش چیست و سرزمین مادریاش کجاست. در صعود طولانی به کوه لباسهایش پاره و برخی از اعضای بدنش کبود شده بود و خونریزی داشت. تاریکی آمد و دید او را مخدوش کرد. دیگر نمیدید. دیگر تپهها، سایهها، مزارع و کشاورزان را نمیتوانست ببیند. دیگر از زندگی خبری نبود.
با لاله در دستش به زمین افتاد.🧎➡️ نمیتوانست بیشتر از این پیش برود. با صدایی لرزان گفت: 'ای خدای مهربان، آیا این آخرین سقوطه؟ این آخرین شوک زندگیمه؟ این پایان داستانه؟'. صورتش به سوی دروازههای بهشت برافراشته شد. با دو دستش لالهاش را گرفته بود و تقدیم میکرد و لبخندی بر لبهایش نقش بسته بود🧖. پاها را به نشانه پیروزی از هم باز میکند و در برابر عظمت بیپایان خداوند سرتعظیم فرود میآورد.
پایان@Geologsoftware
▫️ چاپ شده در نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان (پاییز و زمستان ۱۳۸۳)، دانشگاه تهران، جاوید قیطانچی
ترجمه اختصاصی با اختصار Geologsoftware❤7👍3😐2🙏1
تاریخ چاپ: اردیبهشت ۱۴۰۳science advancesضریب تأثیر
(Impact Factor): ۱۳.۵کشف اثرات کاهش سفرههای زیرزمینی: تحلیل سنجش از دورِ فرونشست زمین در ایران
Uncovering the impacts of depleting aquifers: A remote sensing analysis of land subsidence in Iran
MAHMUD HAGHSHENAS, HAGHIGHI MAHDI MOTAGHhttps://doi.org/10.1126/sciadv.adk3039
در این تحقیق سری دادههای زمانی راداری بالغ بر ۶۰۰۰ تصویر SAR همراه با دادههای میدانی جهت برآورد خطر فرونشست در ایران استفاده شده است.
#مقاله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4🔥2👍1👏1
از باگهای زمین شناسی و معدن که هیچ رشتهای نداره اینه که ترم اخر تحصیلی وقتی میری فیلد صحرایی فک میکنی هر لحظه ممکنه یه معدن پیدا کنی و میلیاردر بشی
هیچ تراپیای به اندازه این حسّ کاذب که 'قراره میلیاردر بشم' اثر بخشی مثبت نداره..
#توییت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😐18👍8🍓5🗿5😇4
🔻 استخراج منابع آبهای سطحی و پوشش گیاهی از تصاویر ماهوارهای در دورههای زمانی مختلف با استفاده از RS و Gis
🎙 ارائه دهنده: دکتر مسعود سیستانی
زمان: یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱-۱۹
لینک شرکت در وبینار
http://a.himeet.ir/joghrafi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥2🙏1😇1
PhD and MSc positions at UQAM-1.pdf
164.7 KB
اپلایفرصت تحصیلی Phd و Msc
(فول فاند)🔻دانشگاه کبک مونترال، کانادا◽️ شرایـط هر دو موقعیت تحصیلی زیر نظر استاد راهنمای ایرانی دکتر ناصر کاظمی در فایل پیوستی ذکر شده است.
⏳پذیرش: پاییز ۲۰۲۴ یا بهار ۲۰۲۵
🪧 علاقهمندان میتوانند رزومه خود را تا ۱۲ خرداد به به ایمیل زیر ارسال کنند:
📧 kazemi_nojadeh.nasser@uqam.ca
-اختصاصیPlease open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍7😐3😍1
به مناسبت هفته معدن،گروه مهندسی معدن دانشگاه کردستان برگزار میکند:
🔻 درک جدیدی از تکامل زمین ساختی مزوزوئیک در ایران
New Understandings of the Mesozoic Tectonic Evolution of IRAN 🎙
ارائه دهنده: پروفسور رابرت جیمز استرن
استاد دانشگاه تگزاس دالاسساعت ۱۹:۳۰-۱۷:۳۰
http://meet.uok.ac.ir/ch/eng.mining
▫️ورود به عنوان مهمانPlease open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏4🔥2🙏1
🔻 تبیین مورفولوژی سواحل بالاآمده (تراسهای تکتونیکی) در سواحل دریای عمان با استفاده از تکنیک راداری DinSAR
زمان: سهشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
ساعت ۲۱-۱۹
لینک شرکت در وبینار
http://a.himeet.ir/joghrafi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍1🔥1🙏1
nature guide rocks and minerals zawinas.ir.pdf
51.6 MB
📖
🔻 راهنمای طبیعت سنگها و مواد معدنی (تصویری)
nature guide rocks and minerals
@Geologsoftware
معرفی کتاب🔻 راهنمای طبیعت سنگها و مواد معدنی (تصویری)
nature guide rocks and minerals
این کتاب با شعار دنیا در دستان شماست حاوی بیش از ۷۰۰ نمونه از سنگها و کانیها بوده که مطالب مختصر و مفید در اختیار خواننده قرار میدهد.▫️جلد اول@Geologsoftware
-اختصاصی👏4👍3❤1
GEOLOG زمین شناسی
از باگهای دیگه اینه که فک میکنی قراره سازمان زمین شناسی و نظام مهندسی معدن بخاطر عضو جدیدشون وارد فاز جدیدی بشن ولی وارد سایت که میشی برای عضویت میفهمی sms کد ثبت نامی سایت هیچ وقت نمیاد و بصورت لانگ تایم از عضویت منصرف میشی
zawinasi
#توییت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🗿6😇4❤2👍1🔥1👏1
GEOLOG زمین شناسی
#فکت
بعبارتی دولت با هزینه کرد بیش از ۹تریلیون تومان (9/000/000/000/000) از ۱۴۲ دانشگاهی که پذیرش سالانه زمین شناسی دارند و ۴۴ دانشگاهی که رشته مهندسی معدن دانشجو میپذیرند، مجموع 50هزار نیروی آماده به کار تربیت کرده که 80% آنها پروانه اشتغال ندارند. مجموعا فقط 6% نیروی تازه نفس زیر ۳۰ سال عضویت سازمان پروانه دارند.
zawinasi
#توییت🐣
✅ @Geologsoftware
بعبارتی دولت با هزینه کرد بیش از ۹تریلیون تومان (9/000/000/000/000) از ۱۴۲ دانشگاهی که پذیرش سالانه زمین شناسی دارند و ۴۴ دانشگاهی که رشته مهندسی معدن دانشجو میپذیرند، مجموع 50هزار نیروی آماده به کار تربیت کرده که 80% آنها پروانه اشتغال ندارند. مجموعا فقط 6% نیروی تازه نفس زیر ۳۰ سال عضویت سازمان پروانه دارند.
zawinasi
#توییت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😐11🔥3🗿1
GEOLOG زمین شناسی
غار قلعه کُرد، قدیمیترین مکان زندگی انسان در فلات ایران، براساس پژوهشهای جدید تیم ایرانی-فرانسوی آنچه پژوهشگران ایرانی-فرانسوی با سرپرستی دکتر حامد وحدتی نسب استاد دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و Dr. Gilles berillon تاکنون از کاوشها و حفاریهای…
(Impact Factor): 3.2Qaleh Kurd Cave (Qazvin, Iran): Oldest Evidence of Middle Pleistocene Hominin Occupations and a Human Deciduous Tooth in the Iranian Central Plateau
پس از چندین سال تلاش مستمر تیم ایرانی- فرانسوی کاوش در غار قلعه کُرد، بالاخره امروز نتایج سن قطعی این محوطه و بقایای انسانی و جانوری آن در نشریه به چاپ رسید.
به جهت ادعاهای مطرح شده درباره سن لایههای حضور انسان در این غار که برای نخستین بار سن حضور قطعی انسان در فلات ایران را به ورای ۴۵۰ هزار سال پیش برده است، فرایند داوری و چاپ این مقاله سختتر از حالت عادی بوده است.
نتایج کاوشها، مورد تایید جامعه علمی باستان شناسی جهان قرار گرفت.
Hamed Vahdati Nasab, Gilles Berillon, Seyyed Milad Hashemi, Jean -Jacques Bahain, Noémie Sévêque, .. et al https://doi.org/10.1007/s41982-024-00180-4
#مقاله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤8👍6😐3🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📍۱۱۶ سال گذشتمیدان نفتی مسجد سلیمان، اولین میدان نفتی خاورمیانه
در ساعت چهار صبح ۵ خرداد سال ۱۲۸۷ آرنولد ویلسون افسر سواره نظام با فریادی از خواب پرید.
چاه در عمق سیصد و شصت متری به نفت رسیده بود..
➖بازدید ویدیو در پیج اینستاگرام Geologsoftware از مرز ۱ میلیون نفر گذشت
#credit: @Geologsoftware
❤7👍3⚡1
🔻
گروه انرژی پاسارگاد از دانشجویان علاقهمند به گذراندن دوره کارآموزی در مقطع کارشناسی دعوت به پذیرش میکند:
➖ رشتههای مورد نیاز
⏳فرصت ثبت نام: تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
@Geologsoftware
پذیرش کارآموزگروه انرژی پاسارگاد از دانشجویان علاقهمند به گذراندن دوره کارآموزی در مقطع کارشناسی دعوت به پذیرش میکند:
➖ رشتههای مورد نیاز
◽️ مهندسی نفت و انرژی
◽️ مهندسی شیمی
◽️ مهندسی صنایع
◽️ مهندسی برق
◽️ مهندسی مکانیک
◽️ مهندسی کامپیوتر
◽️ HSE
و..⏳فرصت ثبت نام: تا ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
@Geologsoftware
⚡2👍2🙏1
وبینار رایگانپژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت سوانح طبیعی برگزار میکند:
🔻عوامل مؤثر بر فرونشست زمین در ایران
سخنرانان
▫️دکتر علی بیتاللهی
▫️دکتر محمدجواد بلورچی
▫️دکتر امیر شمشکی
▫️دکتر معصومه آمیغ📆 چهارشنبه ۹ خرداد ساعت ۱۴
◽️لینک ثبت نـام رایگان
|کلیک کنید|
@Geologsoftware
🔖 گواهی شرکت در وبینار صادر میگردد.
👍5⚡2🔥1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4❤2🙏2
نتایج اولیه کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد
ولی دولت میتونست بجای هزینه کرد حدود 200میلیون تومان تحصیلی تا آخر کارشناسی ارشد برای هر دانشجوی زمین شناسی، یک جلسه کاری میذاشت، سرفصل دروس تئوری-عملی را تغییر میداد و اطمینان شغلی ایجاد میکرد که دانشجو بعد از فارغ التحصیلی امیدی به جذب در سازمانهای دولتی نیز(که درامدهای مولتی میلیاردی دارند) داشته باشد.
تقریبا بجز مدیران پشت میز نشین سازمان، هیچکدام از نیروها امنیت شغلی و درامد ثابتی ندارند. با همان سیستم ژوراسیکی هر کی قوی تر، پول بیشتر.
#توییت
zawinasi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍53👏8😐5😇2
پذیرش بدون آزمون استعدادهای درخشان به شیوه استاد محور
🔻دانشگاه حکیم سبزواری
مهندسی نفت/گرایش مخزن
🔻استاد میزبان: دکتر اسماعیل نژاد
🔸مقطع: کارشناسی ارشد
🔻عنوان پژوهشی مصوب:
«استفاده از پلیمرهای تخریب پذیر/نانوذرات/سورفکتانت گیاهی برای ازدیاد برداشت نفت»
⏳ فرصت ثبت نام: تا ۲۰خرداد ۱۴۰۳
لینک ثبت نام |کلیک کنید|
-اختصاصیPlease open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4🔥1🙏1
GEOLOG زمین شناسی
nature guide rocks and minerals zawinas.ir.pdf
nature guide rocks and minerals2-Geologsoftware.pdf
17.9 MB
🔻 راهنمای طبیعت سنگها و مواد معدنی (تصویری)
Nature guide rocks and minerals
این کتاب با شعار دنیا در دستان شماست حاوی بیش از ۷۰۰ نمونه از سنگها و کانیها بوده که مطالب مختصر و مفید در اختیار خواننده قرار میدهد.Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔥3🙏2
(Impact Factor): 3.5ژئوشیمی و منشأ سنگهای اولترامافیک، مافیک و فلسیک کربونیفر پسین (شمال غرب ایران)Geochemistry and origin of the Late Carboniferous ultramafic, mafic, and felsic plutonic rocks (NW Iran)
Abdolnaser Fazlnia , Kwan-NangPag, Yang Sun, Hao-Yang Leehttps://doi.org/10.1016/j.lithos.2024.107650
دانلود
#مقاله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍3🙏3🔥1