مُداخِلات – Telegram
مُداخِلات
467 subscribers
44 photos
5 videos
41 files
197 links
اظهارات و مکتوبات یک جامعه‌روزشناس‌نامه‌شعرنگار
Download Telegram
چه می‌شود نوشت جز این‌که سوسیالیستی شریف و انسانی تمام‌قد انسان و برابری‌خواهی ثابت‌قدم را از دست داده‌ایم. کسی که برای من همواره شعله فروزان آگاهی و امید و مبارزه بود. حالا دشمنان مردم، دشمنان آزادی و برابری نفس راحتی می‌کشند.
او را از دست دادیم و هزاران افسوس!
Audio
🏴 فریبرز رییس‌دانا، فعال سیاسی و اقتصاددان، امروز صبح بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

🔴 او در یکی از سخنرانی‌هایش در سال ۱۳۹۰ در پاسخ به سوال «بدیل شما چیست؟» از بدیلش برای جهان می‌گوید.

⚫️ رئیس‌دانا تا واپسین روزهای زندگی‌اش دست از تلاش، امیدبخشی و مبارزه بر نداشت. میدان این را از او خواهد آموخت و در فقدانش سوگوار است.

@meidaandotcom
Audio
خاطره‌ی آن کس که در گفتارش وفاداری به سوسیالیسم را نه به معنایِ بدل کردنِ جامعه به الگویِ قالبیِ از پیش تعیین‌شده، که بازگردندانِ قدرتِ مردم به خودشان می‌دانست و آرمانش را در بازیابیِ اراده‌ی مردم برای به دستِ گرفتنِ سرنوشت‌شان پی می‌جُست، زنده و الهام‌بخش باد.

فریبرز رئیس دانا 26 اسفندماه بدرود حیات گفت.
@problematica

♦️ متن صوتی برگرفته از دقایق پایانی پرسش‌وپاسخ‌ها در نشست دستمزد و جامعه (۱۳۹۴) است. نشستی که به همت انجمن علمی وقت جامعه‌شناسی بر پا شد.
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
میراث زنده یک مبارز سوسیالیست
(گزارشی درباره جنبه‌ای از حیات فکری فریبرز رئیس‌دانا)
✍🏼روزبه آقاجری



فریبرز رییس‌دانا، اقتصاددان مارکسیست و آموزگار سوسیالیسم، برای جوان‌هایی که در دهه هفتاد و هشتاد شمسی خود را چپ سوسیالیست خواندند، اهمیتی فوق‌العاده داشت و این اهمیت را برای دو نسل پس از آن‌ها نیز حفظ کرد. سخن‌رانی‌های پرشور و تأمل‌برانگیز او درباره سوسیالیسم در مقام آلترناتیوی واقعی و مجادلات‌اش با لیبرال‌ها و نئولیبرال‌های ایرانی، او را به همراهی بی‌بدیل و پشتوانه‌ای قدرتمند بدل کرده بود. انرژی بی‌پایان‌اش برای همراهی با جوانان و کارگران و زنان آن‌قدر هم‌دلانه و فروتنانه بود که هرگز از یاد کسانی نمی‌رود که حتا یک بار او را دیده باشند. از منش آموزنده و بی‌بدیل او هر چه گفته شود کم است و این سیاهه چنان بلندبالا و پربار است که ذره‌ای از آن را نمی‌توان بازگو کرد.

در این‌جا می‌خواهم از فریبرز رییس‌دانایی حرف بزنم که بیش از سه دهه با همان قدرتی که مبارزه سیاسی و فعالیت‌های عملی را پیش می‌برد، درگیر فعالیت‌های پی‌گیر نظری بود و نتیجه آن آثار برجسته‌ای است که از خود به میراث نهاده است. نمی‌خواهم کارها و آثار او را فهرست کنم بلکه می‌خواهم بر آثار مهمی از او دست بگذارم که نشان از مداخله‌ای سوسیالیستی در زمانه داشته‌اند. می‌خواهم آن گره‌گاه‌های نظری را برجسته کنم که فریبرز رییس‌دانا در مقام سوسیالیستی پی‌گیر کوشید با مداخله در آن‌ها نشان دهد راهی و جهانی دیگر ممکن است.

برای خواندن متن کامل به آدرس زیر بروید:
http://problematicaa.com/fariborz-raeesdana/
آدرس عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
او به مردم باور داشت

این یادداشت کوتاه را برای #ایرنا نوشتم اما به دلایلی، تمایل‌شان را به انتشار آن از دست دادند. به هر حال اینجا می‌گذارم‌اش و امیدوارم خوانده شود. در واقع پاسخی کوتاه به دو اتهامی است که علیه #فریبرز_رییس‌دانا مطرح شده است.

@interventions

https://bit.ly/2Jdoh2K
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
🔹قدرت کارگران و سه‌جانبه‌گرایی

🔸این یادداشت در آغاز زمستان سال ۹۴، کمی بیش از چهار سال پیش، در #پروبلماتیکا منتشر شد. در این یادداشت می‌خواستم نشان دهم که قدرت واقعی #کارگران، آیا در اتاقی قرار دارد که سرنوشت #حداقل_دستمزد سال بعدشان در آن رقم می‌خورد یا در جایی دیگر است؟
از آن زمان تا امروز عملا هیچ چیزی در میدانی که می‌خواستم توصیف‌اش کنم تغییر نکرده به همین دلیل می‌توانم این یادداشت را بدون هیچ تغییری اینجا بازنشر کنم.
@interventions

http://problematicaa.com/minimumwagelaborpower/
شکلی دیگر از پدیده کارتن‌خوابی

ویدئویی از زندگی معتادان در سوراخ‌های دست‌کند و قنات‌های جنوب شهر تهران تکان‌دهنده بود. این یادداشتی اختصاصی برای کانال مطالعات فرهنگی ایرانی است، برای توجه‌دادن به برخی سویه‌های این پدیده‌.

@culturalstudies_usc

https://bit.ly/3eMWg0i
چگونه یک لیبرال واقعاًموجود را بشناسیم؟

این متن شامل گزاره‌هایی با زبانی جدلی است که شکلی شیوع‌یافته از لیبرالیسم را نشانه رفته است. در سال ۹۲ نوشته شد اما حال‌وهوای توییت‌های برخی چهره‌های اصول‌گرا در دفاع از نظام بازار به یادم آورد که تا چه اندازه برخی گزاره‌هایش برای امروز هم صادق اند. البته در آن زمان از سلطنت‌طلبان لیبرال و فرشگردی‌ها و رویکردهای چپ‌ لیبرال خبری نبود.

@interventions


https://bit.ly/3bwFEYN
درباره‌ی #کرونا و نظام بازار سرمایه‌داری

در گفت‌وگو با نشریه «آرمان‌شهر» نشریه‌ی ارگان انجمن اسلامی آرمان دانشجویان علم و صنعت به پرسش‌هایی درباره‌ی بیماری کووید ـ ۱۹ و پیامدهای اقتصادی‌اجتماعی آن برای سرمایه‌داری و مخالفان‌اش پاسخ داده‌ام. آیا آن‌چه این بیماری بر سر اقتصاد جهانی آورده است، می‌تواند چشم‌اندازی دیگر پیش روی ما بگشاید؟ اساساً چه پیامدهایی به بار می‌آورد؟ آیا این امکان وجود دارد که پس از آن، با چشمی بازتر به جهان‌مان نگاه کنیم؟
ممنون از بچه‌های کاردرست #آرمان_شهر.

@interventions

https://vrgl.ir/bhiMo
Forwarded from پروبلماتیکا/problematicaa
در تکاپوی تشکل‌یابی
درباره فعالیت‌های کارگران، طبقه متوسط و مطالبات‌شان

مصاحبه مجله دانشجویی «مدارا» با روزبه آقاجری


از متن:
در چند سال اخیر، جنبش کارگری در کشور جانی دوباره گرفته است اما نتوانسته‌ حول یک هدف مشترک با هم به توافق برسد و همکاری لازم را داشته باشد. دلایل این ضعف را چه می‌بینید؟
ازقضا فکر کنم در اعتراضات اخیر کارگری هم «هدفی مشترک» وجود دارد و هم «توافق»ی هر چند ضمنی: بهبود شرایط زندگی‌شان و مقابله با از یک سو پیامدهای اقتصادی سیاست‌های نادرست دولتی و از سوی دیگر هجوم سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی دولت و کارفرمایان خصوصی. چنین هدف در هر اعتراض کارگری مستتر است اما آن «توافق»، ضمنی است و هنوز به نیرویی واقعی بدل نشده است. عواملی در این واقعی‌نشدن دخیل‌اند که به ترتیب اهمیت و اثرگذاری به این شکل می‌شود از آن‌ها نام برد: سرکوب، نهادهای غیرمستقل کارگری، دگرگونی‌های ساختاری تشکل‌/جمع‌‌زدا و شکاف‌های درونی.
عامل اول، مسأله سرکوب و پیامدهای آن است که اهمیتی خاص دارند. در فضایی که هر نوع گپ‌وگفت و همپیوندی تبدیل به مسأله‌ای امنیتی می‌شود، در فضایی که سندیکاهای کارگری مستقل نه تنها به رسمیت شناخته نمی‌شوند بلکه با سرکوبی سیستماتیک مواجه هستند، امکان پدید‌آوردن هیچ همپیوندی‌ای وجود ندارد. مفهوم سرکوب را البته باید کمی‌ بیشتر باز کرد. در معنای سرراست آن، دستگیری و بازداشت فعالان کارگری به ذهن می‌آید اما این صرفاً بخشی از قضیه است. اخراج از کار ـ برای نمونه مانند کارگران اخراجی سندیکای شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران یا کارگران هفت‌تپه ـ یا محرومیت‌های دیگر در محیط کار بخشی از روندی است که کارگران معترض با آن مواجه می‌شوند. پس مسأله سرکوب فرایندی پیچیده‌تر از آن است که در نگاه اول به نظر می‌رسد. در اینجا با عاملی اساسی مواجه‌ایم که سهم آن در فروپاشی هر تلاشی برای احقاق حقوق کارگران به‌شدت زیاد است و بدون لحاظ‌کردن آن، نمی‌توان به‌درستی عوامل دیگر را فهمید.
عامل دوم، وجود نهادهای غیرمستقل در فضای کارگری است که بیش از آنکه مدافع منافع و پی‌گیر خواست‌های کارگران باشند، به ابزاری در دست کارفرمایان خصوصی و دولتی تبدیل شده‌اند. شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر به دلیل ماهیت دوگانه و تناقض‌آمیزشان ـ هم از نظر قانونی و هم از لحاظ عملکردی ـ اگر نگوییم وابسته، می‌توانیم بگوییم عمیقاً ناکارآمدند. این باعث شده است که یا با بی‌تفاوتی کارگران مواجه شوند یا صرفاً به خاطر امتیازات‌شان (استراحتگاه‌ها و مانند آن) مورد توجه قرار گیرند. درست است که شاید از نظر نهادی و سازمانی جدا از هم باشند اما هر دو آن‌ها، اساسا به مثابه بازوهای کنترلی و نظارتی در فضای کار عمل می‌کنند. به همین دلیل است که در «اعتراضات کارگری» خبری از این نهادها نیست. در اینجا هم باید موضوعی مهم را در نظر گرفت و آن هم دقت به ماهیت این نهادهاست. هنوز مطالعه دقیقی درباره این نهادها صورت نگرفته است که بتوانیم نوع عملکرد و پیامدهای کارکرد آن‌ها را به‌دقت واکاوی کنیم اما بررسی‌های اولیه و نوع واکنش آن‌ها به مطالبات کارگران و تشکل‌های مستقل کارگری توصیفات بالا را تأیید می‌کند. این نهادها عملاً همراهی نظام‌مندی در تحقق عامل اول دارند.




متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/on-organizing/
عضویت در تلگرام پروبلماتیکا:
https://news.1rj.ru/str/problematica
درباره‌ی #مردم

این یادداشت قرار بود در مجله #مروارید منتشر شود که گویا ـ چه مطایبه‌آمیز ـ «جا نبوده» و منتشر نشده است. به هر حال در این‌جا منتشرش می‌کنم چرا که گمان می‌کنم از این نظر اهمیت دارد که با سه موضع عمومیت‌یافته در فضای فکری امروز مرزبندی می‌کند. همان‌طور که در ورودیه‌ی یادداشت هم اشاره کرده‌ام، رویکردم به مفهوم مردم منطبق است بر رویکرد #یرواند_آبراهامیان.

@interventions


https://bit.ly/2zerFsu
شعر و شاعری به روایت افلاطون و اَلن بدیو

بدیو یک افلاطونی پی‌گیر و جدی است اما در اینجا، با ظرافتی، مواجهه افلاطون با شعر را می‌کاود و از آن فرا می‌رود. با متنی جذاب و پرفرازونشیب روبه‌روییم که نه تنها می‌خواهد شاعران را به مدینه فاضله بر گرداند بلکه شعر و شاعری را در پیوند با حقیقت قرار دهد.
در زمانی درگیر ترجمه‌ی این بخش از کتاب نااستتیک (نازیبایی‌شناسی) اَلن بدیو شدم که نظریه‌ی رخداد و رویّه‌های حقیقت اوْ شوری در میان جوانانی برانگیخته بود که ما بودیم. سال ۸۸ بود و توفان رویدادها زمینه و زمانه‌مان را در می‌نوردید. دورانی بود که مجموعه‌مقالات آلن بدیو را که حلقه‌ی رخداد منتشر کرده بود، با ولع تمام در کافه‌ هنر خیابان انقلاب می‌خواندم و غرق در او بودم. و ترجمه‌ی این مقالهْ حاصل تقارن این کاوش نظری در نظریه رخداد بدیویی و علاقه‌ی دیرپایم به شعر بود. بعد از ده سال بار دیگر نشستم و بازنگری‌اش کردم تا در این شکل نهایی منتشر شود.
زبان پیچیده و روند استدلالی چندلایه و اصطلاحات خاص او مانعی در روان‌خوانی چنین متنی است. پس باید منتظر متنی باشید سخت جگرآور.
چند وقت پیش یکی از دوستان از انتشار ترجمه‌ای فارسی از کتاب بدیو خبر داد (گویا نشر نگاه منتشرش کرده). راستش انطباق نداده‌ام که از تفاوت‌ها و احیانا ایرادات خودم یا آن متن خبری داشته باشم. به هر حال پیشنهاد می‌کنم آن کتاب و این مقاله را حتماً بخوانید.
از دوستان عزیز، مهسا اسداله‌نژاد و سمیرا رشیدپور، واقعاً سپاس‌گزارم که متن ترجمه را با دقت خواندند و کمک کردند متنی شسته‌ورفته‌تر به دست شما برسد.

@interventions

http://problematicaa.com/poetry/
اسفار کلمه و رویا

خیلی پیش‌تر از این‌که خودم را چیز دیگری بنامم، مفتخر بودم به نام نامی شاعر. 😁 از اواخر دوره‌ی راهنمایی در اوزان و قوالب قدیم و حال‌وهوایی مثنوی‌وار و سپس با رویکردی اجتماعی‌سیاسی نظم می‌بافتم تا آنکه کمی پیشتر آمدم و چه لذتی بردم از قالب چارپاره. چارپاره امکان شخصی‌ترشدن زبان و احساسات را برایم فراهم کرد.
خیلی زود پای شعر نیمایی به میان آمد و درگیری زبانی و فکری‌ام با سنتی آغاز شد که می‌توانیم شعر مدرن ایران بنامیم‌اش. این شعر مدرن، خود، به مسیرهای گوناگونی رفته که اگر پای تقسیم‌بندی به میان آید، شاید بتوان رگ‌های پررنگی از برخی از این مسیرها در شعرهایم دیده شود اما دست کم خودم، در این اولین مجموعه‌شعرم، خودم را تماماً متعلق به این یا آن مسیر مشخص نمی‌دانم.
به هر روی، خیلی دیر به فکر انتشار چنین مجموعه‌شعری افتادم. یکی از دلایل اصلی‌اش طوفانی بود که در پایان دبیرستان در آن فرو رفتم: مشخصاً جامعه‌شناسی انتقادی و به‌ویژه سنت مارکسی آن. هر چند عمیقاً به وادی دیگری کشیده شده بودم اما شعر و شاعری همراهم پیش آمد و نه من او را رها کردم و نه اوْ من را.
مجموعه «اسفار کلمه و رویا» دربردارنده‌ی شعرهایم از آخر دهه‌ی هفتاد تا پاییز ۹۸ است. کتاب کم‌حجمی از کار در آمده چرا که بسیاری شعرها حذف یا دور ریخته شدند. متأسفانه چند شعر سانسور شدند تا این کتاب مجوز بگیرد. به دلایلی شخصی و غیر شخصی، باید این کتاب را، چه با سانسور چه بی‌سانسور، منتشر می‌کردم، به همین دلیل به سانسور تن دادم تا منتشر شود. به هر حال شعرهای سانسورشده را در همین‌جا منتشر خواهم کرد.
آن‌چه در پایین‌ آمده، مصاحبه‌ای است درباره همین مجموعه‌شعر که در ایبنا منتشر شد. حالا که کتاب اسفار کلمه و رویا را انتشارات #سیب_سرخ احتمالاً تا پایان این هفته به بازار می‌فرستد، بد نیست این مصاحبه را این‌جا بگذارم.

پی‌نوشت: آدم شوخ‌طبعی در کامنت‌های این مصاحبه نکته‌ای بامزه گفته که تأکید می‌کنم، از دستش ندهید. 😁

@Interventions

https://bit.ly/3e8yjiQ
داستان فوردیسم چینی

مستند کارخانه‌ی امریکایی (American factory) مستندی واقعاً آموزنده، عمیق و چندسویه است. توصیف و به‌تصویرکشیدن چالش‌هایی که پیش روی کارگران و کارفرمایان وجود دارد، ما را با جهانی آشنا می‌کند که گاه صرفاً خبری یا ویدئویی از آن پخش می‌شود. چنین مستندهایی ما را با چندلایگی پدیدارها رودررو می‌کنند.
کارخانه‌ی تولید شیشه‌ی شرکت جنرال موتورز تعطیل می‌شود و پس از چندی، میلیاردری چینی در آن سرمایه‌گذاری می‌کند و دوباره راه‌اش می‌اندازد با نام کارخانه‌ی فویائو. این مستند ابعاد پیچیده‌ای از فعالیت فوردیستی مدیران و کارفرمایان و تلاش کارگران برای داشتن اتحادیه، اختلاف نظر جدی میان کارگران چینی و امریکایی بر سر این موضوع را به نمایش می‌گذارد بدون این‌که به دام ایدئولوژی چینی عقب‌مانده ـ غربی پیش‌رفته بیفتد.
می‌شود گفت که در این مستند ایالات متحده‌ی پایان سده‌ی نوزدهم و آغاز سده‌ی بیستم، ایالات متحده پایان سده‌ی بیستم و آغاز سده‌ی بیستم و یکم را غافلگیر می‌کند. آن اولی اکنون در قامت سرمایه‌داری چینی به سرزمین اصلی بازگشته است.

@interventions
یادداشت‌های بازخوانی تاریخ و آگاهی طبقاتی

لوکاچ عجب نقد درخشانی به کار خودش یعنی تاریخ و آگاهی طبقاتی وارد میکنه: «نکته‌ای که بیش از هر چیز جلب توجه می‌کند این است که تاریخ و آگاهی طبقاتی برخلاف مقاصد ذهنی نویسنده‌اش، به‌طور عینی گرایشی را در تاریخ مارکسیسم نمایندگی می‌کند که هم از نظر خاستگاه‌های فلسفی و هم به لحاظ تأثیرات سیاسی‌اش، تنوعی بسیار گسترده دارد اما خواسته یا ناخواسته ریشه‌ی هستی‌شناسی مارکسیسم را می‌زند. منظورم گرایشی است که مارکسیسم را صرفاً نظریه و فلسفه‌ای اجتماعی می‌داند و نظرگاه آن را در مورد طبیعت نادیده می‌گیرد یا رد می‌کند».
این دقیقاً مسأله‌ای است که امروز هم با آن مواجه‌ایم.
مقدمه‌ی ۱۹۶۷ لوکاچ بر کتاب خودش یک خودانتقادی دقیق و نمونه‌وار است.

@interventions
یادداشت‌های بازخوانی تاریخ و آگاهی طبقاتی

اگر آب دست‌تان است زمین بگذارید و نسخه تاریخ و آگاهی طبقاتی (منتشره در انتشارات بوتیمار) را امحا کنید. لطفاً این نسخه را نخرید. نسخه‌ی قدیمی نشر تجربه هزار برابر ارزش‌اش بیشتر از این نسخه دوم است. واقعاً نسخه‌ی نشر بوتیمار باید از کتاب‌فروشی‌ها جمع شود.

@interventions
گذر از بحران با گذاشتن بار آن بر دوش بی‌صدایان

مصاحبه‌ی #محمد_مالجو در برنامه‌ی «رینگ» با اجرای امیر خراسانی به‌شدت شنیدنی و از اهمیتی بسیار برخوردار است. مالجو با دقت مرزبندی‌اش را تلاش خراسانی برای تأکید بر متمایزبودن گرایش‌ها در جمهوری اسلامی مشخص می‌کند و به‌درستی بر گرایش‌های سیاسی و اقتصادی نیروهای حاکم دست می‌گذارد. یکی از نکات جالب در این مصاحبه این بود که مالجو گفت، دولت‌های گوناگون در جمهوری اسلامی همواره به این گرایش داشته‌اند که با گذاشتن بار بحران‌ها بر دوش بی‌صدایان و کم‌صدایان از آن‌ها گذر کنند. حتماً بشنوید.

@interventions

https://bit.ly/2YDSkYv
یازده سال از روزی گذشت که این شعر با تأثر از رویدادی تلخ نوشته شد.


افتاده است
بر سنگ‌فرشِ راه
در هیئتِ اناری شکوفان
و با دهانی از شکوفه و آتش دور می‌شود.

چیزی تهی شبیهِ اشک
بر گونه‌هایِ چیزی تهی شبیهِ آدمی
در مرزهایِ چیزی تهی شبیهِ شعر
جاری ست.

و دهان گشوده است بعد از او
گردابی از هیچ در کلمات،
در درخت‌ها،
در زمان

جا مانده ایم
در هیئتِ سیبی گندیده
و دیوانه‌وار تکرار می‌شود،
زمین.

@interventions
انسان یا دستگاه آنتونیو گرامشی.pdf
493.3 KB
این نوشته‌ی کوتاه از #آنتونیو_گرامشی را سال ۸۴ با شوق‌وذوق بسیار برای مجله‌ی #نقد_نو ترجمه کردم. یادداشت «انسان یا دستگاه؟» به مسأله‌ی آموزش حرفه‌ای و آموزش عمومی می‌پردازد و موضع گرامشی بسیار جذاب است. آن زمان هرگز فکر نمی‌کردم تز دکتری‌ام تلاشی باشد برای فراهم‌کردن پاسخی برای این پرسش در آموزش دانشگاهی با تمرکز بر مسأله‌ی مهارت. جدا از این حرف‌وحدیث‌ها،‌ یادداشت گرامشی خواندن دارد.

پانوشت: ضعف‌های ترجمه را بر من ببخشایید

@interventions
کتاب‌خوانی

از هفته‌ی بعد، روزهای شنبه یک #معرفی_کتاب صوتی در اینجا می‌گذارم. البته معرفی کتاب به معنای دقیق و منسجم آن نیست. درواقع می‌خواهم سه کار انجام دهم: ۱) مطالعه‌ی خودم را شکلی منسجم‌تر دهم و ۲) امکان آشنایی‌ای اولیه را با آن کتاب فراهم کنم و ۳) آن کتاب را در چارچوبی کلی‌تر قرار دهم که آن چارچوب یا برای فهم وضعیت‌مان ضرورت دارد یا اینکه مسیری مطالعاتی را مشخص می‌کند.
صوتی‌بودنش هم صرفاً به این دلیل است که در شرایط فعلی‌ برایم راحت‌تر از نوشتن و برای برخی شنیدن راحت‌تر از خواندن است.

@interventions