اهل قبور، طبیبیان اقتصاددان و منطق بازار
چند روز پیش شهرداری تهران اعلام کرد که در صورت تصویب شورای شهر تهران و تأیید فرمانداری از سال آینده هزینهی نگهداشت سالیانهی قبور برای هر پلاک قبر گرفته میشود. حالا بعد از چند روز «محمد طبیبیان»، اقتصاد بازارگرا و نئولیبرال که در میان مردم نئوکلاسیک صدایش میزنند، آمده و دربارهی این طرح با تمسخر گفته که «اگر درست فکرش را بکنید ایدهی خوبی است. چون ضمانت اجرا[ی آن] راحت و تنبیه متخلف هم کمهزینه و پردرآمد است». او پس از نقل روایت اینکه در دوران صفویه یکی از حکام برای تنبیه کسانی که با آنها لج میافتاد مردهشان را از قبر بیرون میآورد و میسوزاند، با شگفتی میگوید: «فکرش را بکنید به عقل چه کسی میرسید؟!» (به نقل از انصافنیوز).
از طبیبیان تعجب میکنم که چنین حرفی میزند. به عقل چه کسی میرسید؟ به عقل یک نئولیبرال یا به عقل یک لیبرال اقتصادی. ازقبربیرونکشیدن را نمیگویم، اخذ عوارض از زمینی را میگویم که مردههایمان را در آن میگذاریم. حالا یک اسلامگرای بهنداریافتاده که کفگیر بودجهها و حراجهای بیحسابوکتاب قبلیشان به ته دیگ خورده است، میخواهد همچون یک نئولیبرال نئوکلاسیک عمل کند. چه اشکالی دارد؟ مگر نه این است که زمین هم مثل هر چیز دیگری کالاست و زمینی که مردگان اشغالاش کردهاند میتوانسته «بهشکلی کارآمدتر» و «ارزشآفرینتر» استفاده شود. قبول دارم که ممکن است دکتر طبیبیان نگران این باشند که اسلامگرایان نتوانند از زمین قبرستان به دلیل «ناکارآمدی» و «ضعف مدیریت» استفادهی بهینه کنند به همین دلیل قضیه را سخره کرده است اما اگر کارگزاران لیبرال کارآمدی را به جای این اسلامگرایان بهپیسیافتاده فرض کنیم که دیگر قضیه حل میشود. درواقع طبیبیان نباید با اصل قضیهی اخذ عوارض از مردگان به دلیل اشغال یکی از منابع کمیاب و باارزش اقتصادی مشکل داشته باشند بلکه ایشان باید با ضعف مدیریت و ناکارآمدی متولیان فعلی مشکل داشته باشند. به همین دلیل است که تعجب کردم که ایشان بالکل قضیه را مسخره کردهاند.
هر چند ممکن است طبیبیان خود را به بیحواسی بزند اما بنا بر رویکردی که خود او مُبَلغ آن است، زمین کالاست و به دلیل کالابودناش، منبعی ازقضا بسیار باارزش در بازار است. پس خود آن و هر شکلی از خدمات مربوط به آن «قیمت»ی دارند که باید پرداخته شود. زمینهای خصوصی «مالِ» سرمایهداران ـ اوه ببخشید! ما در ایران سرمایهدار نداریم ـ یا به عبارت لیبرالپسندتر «کارگزاران رانتیر و غارتگر اقتصاد کنونی ایران» یا خیلی سادهتر «مالکان خصوصی» است و زمینهای دولتی هم «مالِ» دولت است. اگر کسی زمینی را که قبر کسوکارش در آن قرار دارد، طی قراردادی مشخص از بازار خریده باشد که طبیعتاً «مالک خصوصی» آن زمین است ولی اگر نخریده باشد، آن زمین به «مالک خصوصی بزرگ» یعنی دولت تعلق میگیرد. پس درصورتی کسی میتواند نسبت به اخذ عوارض توسط شهرداری اعتراض کند که ۱) مالک خصوصی قبر کسوکارش باشد و ۲) در تأمین هزینهی حفظ و نگهداری قبر کسوکارش (نگهبانی و ساماندهی شهری و مانند اینها) مشارکت کند. درواقع شهرداری، بنا به منطق لیبرال آقای طبیبیان، چیز عجیبی نمیگوید: مالک خصوصی قبر چون خودش نتوانسته هزینهی حفظ و نگهداری قبر کسوکارش را بپردازد باید این مبلغ را به صورت عوارض به شهرداری بپردازد.
طبیبیان یا نمیداند چه چیزی را سخره میکند یا خودش را به کوچهی علیچپ زده است. بنا به منطق بازار اگر کسی مالک خصوصی قطعهزمینی که قبر کسوکارش در آن است نیست باید آن قطعهزمین را بخرد و اگر نمیتواند خودش مستقیماً کار حفظ و نگهداری و ساماندهی قطعهزمینهای مورد استفاده برای دفن مردگان را انجام دهد (یا خودش بمالد) باید هزینهی این خدمات را به متولی آن یعنی شهرداری بپردازد. قضیه بهتمامی دست کم از منظر منطق بازار سرمایهدارانه محرز و مشخص و بیعیبوایراد است. این که چرا آقای طبیبیان منطقِ ایدئولوژی خودش را سخره میکند برای من یکی جای تعجب دارد.
@interventions
چند روز پیش شهرداری تهران اعلام کرد که در صورت تصویب شورای شهر تهران و تأیید فرمانداری از سال آینده هزینهی نگهداشت سالیانهی قبور برای هر پلاک قبر گرفته میشود. حالا بعد از چند روز «محمد طبیبیان»، اقتصاد بازارگرا و نئولیبرال که در میان مردم نئوکلاسیک صدایش میزنند، آمده و دربارهی این طرح با تمسخر گفته که «اگر درست فکرش را بکنید ایدهی خوبی است. چون ضمانت اجرا[ی آن] راحت و تنبیه متخلف هم کمهزینه و پردرآمد است». او پس از نقل روایت اینکه در دوران صفویه یکی از حکام برای تنبیه کسانی که با آنها لج میافتاد مردهشان را از قبر بیرون میآورد و میسوزاند، با شگفتی میگوید: «فکرش را بکنید به عقل چه کسی میرسید؟!» (به نقل از انصافنیوز).
از طبیبیان تعجب میکنم که چنین حرفی میزند. به عقل چه کسی میرسید؟ به عقل یک نئولیبرال یا به عقل یک لیبرال اقتصادی. ازقبربیرونکشیدن را نمیگویم، اخذ عوارض از زمینی را میگویم که مردههایمان را در آن میگذاریم. حالا یک اسلامگرای بهنداریافتاده که کفگیر بودجهها و حراجهای بیحسابوکتاب قبلیشان به ته دیگ خورده است، میخواهد همچون یک نئولیبرال نئوکلاسیک عمل کند. چه اشکالی دارد؟ مگر نه این است که زمین هم مثل هر چیز دیگری کالاست و زمینی که مردگان اشغالاش کردهاند میتوانسته «بهشکلی کارآمدتر» و «ارزشآفرینتر» استفاده شود. قبول دارم که ممکن است دکتر طبیبیان نگران این باشند که اسلامگرایان نتوانند از زمین قبرستان به دلیل «ناکارآمدی» و «ضعف مدیریت» استفادهی بهینه کنند به همین دلیل قضیه را سخره کرده است اما اگر کارگزاران لیبرال کارآمدی را به جای این اسلامگرایان بهپیسیافتاده فرض کنیم که دیگر قضیه حل میشود. درواقع طبیبیان نباید با اصل قضیهی اخذ عوارض از مردگان به دلیل اشغال یکی از منابع کمیاب و باارزش اقتصادی مشکل داشته باشند بلکه ایشان باید با ضعف مدیریت و ناکارآمدی متولیان فعلی مشکل داشته باشند. به همین دلیل است که تعجب کردم که ایشان بالکل قضیه را مسخره کردهاند.
هر چند ممکن است طبیبیان خود را به بیحواسی بزند اما بنا بر رویکردی که خود او مُبَلغ آن است، زمین کالاست و به دلیل کالابودناش، منبعی ازقضا بسیار باارزش در بازار است. پس خود آن و هر شکلی از خدمات مربوط به آن «قیمت»ی دارند که باید پرداخته شود. زمینهای خصوصی «مالِ» سرمایهداران ـ اوه ببخشید! ما در ایران سرمایهدار نداریم ـ یا به عبارت لیبرالپسندتر «کارگزاران رانتیر و غارتگر اقتصاد کنونی ایران» یا خیلی سادهتر «مالکان خصوصی» است و زمینهای دولتی هم «مالِ» دولت است. اگر کسی زمینی را که قبر کسوکارش در آن قرار دارد، طی قراردادی مشخص از بازار خریده باشد که طبیعتاً «مالک خصوصی» آن زمین است ولی اگر نخریده باشد، آن زمین به «مالک خصوصی بزرگ» یعنی دولت تعلق میگیرد. پس درصورتی کسی میتواند نسبت به اخذ عوارض توسط شهرداری اعتراض کند که ۱) مالک خصوصی قبر کسوکارش باشد و ۲) در تأمین هزینهی حفظ و نگهداری قبر کسوکارش (نگهبانی و ساماندهی شهری و مانند اینها) مشارکت کند. درواقع شهرداری، بنا به منطق لیبرال آقای طبیبیان، چیز عجیبی نمیگوید: مالک خصوصی قبر چون خودش نتوانسته هزینهی حفظ و نگهداری قبر کسوکارش را بپردازد باید این مبلغ را به صورت عوارض به شهرداری بپردازد.
طبیبیان یا نمیداند چه چیزی را سخره میکند یا خودش را به کوچهی علیچپ زده است. بنا به منطق بازار اگر کسی مالک خصوصی قطعهزمینی که قبر کسوکارش در آن است نیست باید آن قطعهزمین را بخرد و اگر نمیتواند خودش مستقیماً کار حفظ و نگهداری و ساماندهی قطعهزمینهای مورد استفاده برای دفن مردگان را انجام دهد (یا خودش بمالد) باید هزینهی این خدمات را به متولی آن یعنی شهرداری بپردازد. قضیه بهتمامی دست کم از منظر منطق بازار سرمایهدارانه محرز و مشخص و بیعیبوایراد است. این که چرا آقای طبیبیان منطقِ ایدئولوژی خودش را سخره میکند برای من یکی جای تعجب دارد.
@interventions
Telegram
اسکان نیوز
🔻 هر کس عوارض نداد مرده او را بیرون بیاورید و بسوزانید…!
✍️ محمد طبیبیان، اقتصاددان:
هر دم از این باغ بری می رسد.
بعد از خبر تکان دهنده مولد سازی اموال عمومی. در خبر ها بود که شهرداری برنامه ای دارد که در صورت تصویب آن، سالانه از قبور عوارض بگیرد.
اگر…
✍️ محمد طبیبیان، اقتصاددان:
هر دم از این باغ بری می رسد.
بعد از خبر تکان دهنده مولد سازی اموال عمومی. در خبر ها بود که شهرداری برنامه ای دارد که در صورت تصویب آن، سالانه از قبور عوارض بگیرد.
اگر…
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
برخی در برابر #ولنتاین پیشنهاد دادهاند که روز جشن سپندارمذگان، یعنی امروز ۲۹ بهمن، بهسان روز عشق در نظر گرفته شود. در این یادداشت کوتاه این ایده را بنا بر دلایلی به پرسش گرفتهام و پیشنهادی دیگر طرح کردهام. به گمانم زادروز آن ایزد دیگر بهتر میتواند #روز_عشق خوانده شود. بخوانید و خوشحال میشوم نظرتان را بدانم.
@interventions
https://bit.ly/3LJii4J
@interventions
https://bit.ly/3LJii4J
Telegraph
روز عشق: سپنتهآرمیتی یا میثره؟
امروز روز سپندارمذگان است و برخی تلاش کردهاند امروز را در برابر ولنتاین به عنوان روز پارسی عشق جا بزنند. اما آیا میتوان جشن سپندارمذگان را روز عشق نامید؟ سپندارمذگان جشنی کهن است که برای بزرگداشت یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان یعنی سپنتهآرمیتی برگزار میشده…
👍1
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
او به مردم باور داشت
این یادداشت کوتاه را برای #ایرنا نوشتم اما به دلایلی، تمایلشان را به انتشار آن از دست دادند. به هر حال اینجا میگذارماش و امیدوارم خوانده شود. در واقع پاسخی کوتاه به دو اتهامی است که علیه #فریبرز_رییسدانا مطرح شده است.
@interventions
https://bit.ly/2Jdoh2K
این یادداشت کوتاه را برای #ایرنا نوشتم اما به دلایلی، تمایلشان را به انتشار آن از دست دادند. به هر حال اینجا میگذارماش و امیدوارم خوانده شود. در واقع پاسخی کوتاه به دو اتهامی است که علیه #فریبرز_رییسدانا مطرح شده است.
@interventions
https://bit.ly/2Jdoh2K
Telegraph
در دفاع از میراث سیاسی فریبرز رییسدانا
روزبه آقاجری
❤1👍1
این یادداشت مروری کوتاه بر گسترهای خاص از آثار #فریبرز_رییسدانا است. و درواقع ادای دیْنی است به او. آن را چند ماهی پس از مرگ نابهنگام او در زمستان ۱۳۹۸ نوشتم که در #پروبلماتیکا منتشر شد. اکنون نسخهی تلگرامیاش را در اینجا میگذارم.
@interventions
https://bit.ly/3LnM80I
@interventions
https://bit.ly/3LnM80I
Telegraph
میراث زندهی یک مبارز سوسیالیست
فریبرز رییسدانا، اقتصاددان مارکسیست و آموزگار سوسیالیسم، برای جوانهایی که در دههی هفتاد و هشتاد شمسی خود را چپ سوسیالیست خواندند، اهمیتی فوقالعاده داشت و این اهمیت را برای دو نسل پس از آنها نیز حفظ کرد. سخنرانیهای پرشور و تأملبرانگیز او دربارهی سوسیالیسم…
❤4👍1
Forwarded from انجمن علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی
🔶انجمن علمی_دانشجویی مطالعات فرهنگی برگزار میکند:
[تأملات مطالعات فرهنگی - ۱]
🔷نگاهی به کتاب «دربارهی شر» نوشتهی تری ایگلتون
🔷با حضور: روزبه آقاجری (مترجم کتاب)
🔶جمعه، ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱
🔶لینک نشست:
meet.google.com/gsp-bpzo-eea
@ATUculturalstudies
[تأملات مطالعات فرهنگی - ۱]
🔷نگاهی به کتاب «دربارهی شر» نوشتهی تری ایگلتون
🔷با حضور: روزبه آقاجری (مترجم کتاب)
🔶جمعه، ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱
🔶لینک نشست:
meet.google.com/gsp-bpzo-eea
@ATUculturalstudies
👍1
Forwarded from انجمن علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی
تهیه نسخه الکترونیک کتاب «درباره شر»(تری ایگلتون/ ترجمه روزبه آقاجری)
https://fidibo.com/book/152271-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%B1
https://taaghche.com/audiobook/147469/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D8%B1
https://fidibo.com/book/152271-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%B1
https://taaghche.com/audiobook/147469/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D8%B1
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی
روزبه آقاجری
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد.
اول در پستی در همینجا به موضوع پرداختم. آن پست را حذف کردم و در لینک زیر نسخهی کاملتر یادداشت را گذاشتهام.
@interventions
https://bit.ly/3N2cZjH
روزبه آقاجری
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد.
اول در پستی در همینجا به موضوع پرداختم. آن پست را حذف کردم و در لینک زیر نسخهی کاملتر یادداشت را گذاشتهام.
@interventions
https://bit.ly/3N2cZjH
Telegraph
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد. فرض کنید شما یک مقاله به فارسی مینویسید که طبیعتاً شامل منابع فارسی و انگلیسی است. نمیدانم از چه…
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
گزارشی از بخشی از کتاب #دیالکتیک_روشنگری
این گزارش در اسفند ۱۳۹۲ نوشته شده است. به نظرم آمد میتواند #روشنگرانه باشد.
@interventions
https://bit.ly/2o3AAYx
این گزارش در اسفند ۱۳۹۲ نوشته شده است. به نظرم آمد میتواند #روشنگرانه باشد.
@interventions
https://bit.ly/2o3AAYx
Telegraph
گزارشی از بخش «مفهومِ روشنگری» در دیالکتیکِ روشنگری
آدورنو و هورکهایمر در «مفهومِ روشنگری» با ژست (gesture)ی روشنگرانه، سویههای تاریکِ ’روشنگری‘ را تا ژرفاهایِ عمل و تفکرِ خودِ آن میکاوند. پرسشی که با آن آغاز میکنند اهمیتی بنیادی دارد: ”نابودیِ روشنگری به دستِ خویش“ (آدورنو و هورکهایمر، 1384: 20). آنها…
در میانهی موج «انقلاب فرهنگی دوم» در دانشگاهها، پرسشی درست را عباس کاظمی مطرح کرد که به نظرم پاسخ درست به آن دربردارندهی پاسخ به پرسشی است که باید پیش از آن مطرح شود. کاظمی در یادداشتی در کانال تلگرامی شخصیاش پرسیده است که «بعد از اخراج اغلب اهالی علوم انسانی که بیپشتوانهاند، چه باید بکنند». در این یادداشت کوتاه به این موضوع پرداختهام که علموران علوم انسانیاجتماعی در برابر سرکوب چه کردهاند یا چه راهبردهایی را پیش میگرفتهاند.
@interventions
https://bit.ly/3L819D0
@interventions
https://bit.ly/3L819D0
Telegraph
سرکوب و راهبردهای علوم انسانیاجتماعی
در میانهی موج «انقلاب فرهنگی دوم» در دانشگاهها، پرسشی درست را عباس کاظمی مطرح کرد که به نظرم پاسخ درست به آن دربردارندهی پاسخ به پرسشی است که باید پیش از آن مطرح شود. کاظمی در یادداشتی در کانال تلگرامی شخصیاش پرسیده است که «بعد از اخراج اغلب اهالی علوم…
👍1
...
یکی از عجیبترین و بیمعنیترین تغییرات در نوشتار فارسی که، تا آنجا که میدانم، در آغاز در برخی متون فارسی منتشرشده در اروپا و امریکا دیده شد و تا امروز در دو متن ترجمه آن را دیدهام، تبدیل تنوین به -ن است. برای نمونه مثلاً را مثلن مینویسد. اخیراً در ترجمهی کتاب «ایدئولوژی و برنامهی درسی»، اثر گرانسنگ #مایکل_دبلیو_اپل، با ترجمهی #نازنین_میرزابیگی و همین دیروز بار دیگر چنین کاری را در ترجمهی «تاریخ طبیعی تفکر انسان»، اثر برجستهی #مایکل_توماسیو، با ترجمهی #جهانشاه_میرزابیگی دیدم.
چنین کاری نه صرفاً نادرست که نازیباست. بحث دربارهی دلایلاش بماند برای بعد. حال آنکه هر دو ترجمه از کیفیت و خوانایی برخوردارند اما چنین کاری باعث شده که خواندن این آثار بسی عذابآور شود.
https://www.instagram.com/p/CyN9kXotz4y/?igshid=YTUzYTFiZDMwYg==
یکی از عجیبترین و بیمعنیترین تغییرات در نوشتار فارسی که، تا آنجا که میدانم، در آغاز در برخی متون فارسی منتشرشده در اروپا و امریکا دیده شد و تا امروز در دو متن ترجمه آن را دیدهام، تبدیل تنوین به -ن است. برای نمونه مثلاً را مثلن مینویسد. اخیراً در ترجمهی کتاب «ایدئولوژی و برنامهی درسی»، اثر گرانسنگ #مایکل_دبلیو_اپل، با ترجمهی #نازنین_میرزابیگی و همین دیروز بار دیگر چنین کاری را در ترجمهی «تاریخ طبیعی تفکر انسان»، اثر برجستهی #مایکل_توماسیو، با ترجمهی #جهانشاه_میرزابیگی دیدم.
چنین کاری نه صرفاً نادرست که نازیباست. بحث دربارهی دلایلاش بماند برای بعد. حال آنکه هر دو ترجمه از کیفیت و خوانایی برخوردارند اما چنین کاری باعث شده که خواندن این آثار بسی عذابآور شود.
https://www.instagram.com/p/CyN9kXotz4y/?igshid=YTUzYTFiZDMwYg==
👍3
واقعاً شنیدنی و دیدنی برای اینکه سطح مواجههی استاد اقتصاد، دکتر #مسعود_نیلی، را با مسائل اقتصادیسیاسی و نظری مرتبط درک کنیم.
و بحثها و استدلالهای دکتر #محمد_مالجو، واقعاً برای درک یک بحث شایسته و دقیق بسیار آموزنده است.
@interventions
و بحثها و استدلالهای دکتر #محمد_مالجو، واقعاً برای درک یک بحث شایسته و دقیق بسیار آموزنده است.
@interventions
👍3👏1
مُداخِلات
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی روزبه آقاجری مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد. اول در پستی در همینجا به موضوع…
باور کنید نهادهای رسمی علوم اجتماعی در ایران خودشان هم نمیدانند دارند چه میکنند. فقط وقت و انرژیمان را تلف میکنند برای انجام کارهای احمقانه.
@interventions
@interventions
👍1
کلاف
(انیمیشنِ کوتاه)
نویسنده و کارگردان: ملیحه غلامزاده
تهیهکننده: سید جواد حسینینژاد
طراحِ کاراکتر و فضا، استوریبورد، استوریریل، انیمیت، رنگ، کامپوزیت: ملیحه غلام زاده
آهنگساز: هومن راد
صداگذاری: علی قاسمی
تدوین: ناصر فکور
جلوههای بصری: سجاد صبور
پوستر: جمال رحمتی
سالِ تولید: ۱۳۹۷ خورشیدی (2019)
برگرفته از کانال تلگرامی «آواز سنگ»
https://youtu.be/aC3y0Mr0h5Q
@interventions
(انیمیشنِ کوتاه)
نویسنده و کارگردان: ملیحه غلامزاده
تهیهکننده: سید جواد حسینینژاد
طراحِ کاراکتر و فضا، استوریبورد، استوریریل، انیمیت، رنگ، کامپوزیت: ملیحه غلام زاده
آهنگساز: هومن راد
صداگذاری: علی قاسمی
تدوین: ناصر فکور
جلوههای بصری: سجاد صبور
پوستر: جمال رحمتی
سالِ تولید: ۱۳۹۷ خورشیدی (2019)
برگرفته از کانال تلگرامی «آواز سنگ»
https://youtu.be/aC3y0Mr0h5Q
@interventions
YouTube
TANGLE ( کلاف ) 2019
“Tangle” is about the people who lost their homes in the war and were forced to leave all their memories and loved ones behind. It is also about life and striving to survive on the geographical borders of hope and depression while reaching for all the things…
❤1
...
چه #واژه_گزینی و چه #واژه_سازی دانش و دقت و ظرافت ادبی میخواهد. نمیتوان سهلانگارانه و دلبهخواهانه هر چه خواستیم را، به گمان اینکه واژههای سره هستند، کنار هم بگذاریم و گمان کنیم آنچه ساخته شده است، چون دارای اجزای سرهی فارسی است پس جایگزینی درست برای یک کلمه میتواند باشد. اینطور نیست. در عکسبرگه میتوانید نمونهای از این نوع واژهگزینی نادرست را ببینید.
اولا نکته این است که هر دو جمله، از نظر ساخت زبانی، «درست»اند. بدا اینکه جملهی اول را فارسیزبانها در مکان و زمان درستش میفهمند اما دومی را همچون بازنویسیای ادبی از اولی در نظر میگیرند.
ثانیاً واژه دودگساری نادرست است چرا که گساردن به معنای درمیانگذاشتن، سپریکردن، خوردن، محوکردن و هضمکردن آمده (نک. دهخدا) و میگساری به معنای مصرفکردن می نیست که دودگساری به معنای مصرف دود باشد (با فرض اینکه دود ابتدائاًّ معادل مناسبی برای دخانیات است که چنین نیست). دودگساری به طرزی غلط ساخته شده و کمسوادی و سطحینگری سرهگرایانهی برسازندگان را لو میدهد.
https://www.instagram.com/p/C0ETjhYNp20/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
@interventions
چه #واژه_گزینی و چه #واژه_سازی دانش و دقت و ظرافت ادبی میخواهد. نمیتوان سهلانگارانه و دلبهخواهانه هر چه خواستیم را، به گمان اینکه واژههای سره هستند، کنار هم بگذاریم و گمان کنیم آنچه ساخته شده است، چون دارای اجزای سرهی فارسی است پس جایگزینی درست برای یک کلمه میتواند باشد. اینطور نیست. در عکسبرگه میتوانید نمونهای از این نوع واژهگزینی نادرست را ببینید.
اولا نکته این است که هر دو جمله، از نظر ساخت زبانی، «درست»اند. بدا اینکه جملهی اول را فارسیزبانها در مکان و زمان درستش میفهمند اما دومی را همچون بازنویسیای ادبی از اولی در نظر میگیرند.
ثانیاً واژه دودگساری نادرست است چرا که گساردن به معنای درمیانگذاشتن، سپریکردن، خوردن، محوکردن و هضمکردن آمده (نک. دهخدا) و میگساری به معنای مصرفکردن می نیست که دودگساری به معنای مصرف دود باشد (با فرض اینکه دود ابتدائاًّ معادل مناسبی برای دخانیات است که چنین نیست). دودگساری به طرزی غلط ساخته شده و کمسوادی و سطحینگری سرهگرایانهی برسازندگان را لو میدهد.
https://www.instagram.com/p/C0ETjhYNp20/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
@interventions
...
فیلم #نبودن فیلم دیدنیای است. چرا نباشد؟ هم خوشساخت است هم دارای پیرنگ جالبی است. همچنین این ویژگی خوب را دارد که با بخشی از تاریخ ناگفتهی پس از کودتای محمدرضاشاهی هم آشنا میشویم (کشتار و شکنجه و مهاجرت کمونیستها به شوروی و اروپای شرقی)، همانطور که بخشی از زیباییهای شهر زیبای پراگ را هم میبینیم.
با وجود این سروصدای زیادی هم حول آن بلند شده و یک جمله که گویا چپستیزی آشکاری در آن وجود دارد، نقل میشود: «گذشتهی پدر تو آیندهی خیلیها نابود کرد. پس گور پدرت». البته مثل همیشه، راستهای ایرانی که از توان زبانی و عقلی چندانی برخوردار نیستند و با آب دیگران باغچه خود را سرسبز نگه میدارند، آن را برجسته کردند. راستش را بخواهید اگر این جمله را در بافتار فیلم بگذاریم هیچ معنای بدتری ندارد از مثلاً آنچه در رمان زیبای #راهنمای_مردن_با_گیاهان_دارویی #عطیه_عطارزاده توصیف میشود یا به شکلی بسیار سخیفتر و کینهتوزانهتر در رمان خواندنی #کورسرخی #عالیه_عطایی بیان میشود.
برای من مهمتر از اینجای فیلم که پسری دارد پدرش را قضاوت میکند و شاید هم حق داشته باشد، بخش دیگری از این فیلم است که ازقضا پتهی راستهایی را روی آب میریزد که از هر شکل بازخوانی حتا تندوتیز تاریخ چپ میخواهند برای خودشان کلاهی بسازند. شخصیت اصلی در کافه نشسته است و یکی از این همهچیزدانهای مفنگی که خودشان را شایسته داوری هر چیزی میدانند و به همین دلیل عقل درستوحسابی ندارند، وقتی میفهمد پدر شخصیت اصلی کمونیست بوده میگوید: «مادرقحبه». شخصیت اصلی و دختر کافیچی با دهن باز نگاهش میکنند. کمی میگذرد و این ابله که تازه فهمیده درواقع با توهین به پدر کمونیست شخصیت داستان ما به مادربزرگش توهین کرده،به تتهپته میافتد و چیزهایی شبیه معذرتخواهی بلغور میکند. اگر میخواهید ببینید راست ایرانی که در دوران بیسروته ما به شکلی ابلهانه به جایگاه داوری تاریخ چپ برکشیده شده است، چطور موجودی است، این بخش فیلم را بادقت ببینید و به این شخصیت فرعی فیلم خوب دقت کنید.
به هر روی نبودن فیلمی دیدنیای است و آن بازخوانیای که در خودش به دست میدهد - چه کارگردانی راست داشته باشد که با تصویر یک کمونیست خیالی جاسوس و زنباره و دروغگو بخواهد دست به تعمیمهای بیپایهواساس بزند یا نه، چه راستهای ایرانی از چنین چیزی سوءاستفاده کنند یا نه - بازخوانیای است که خود چپها در صورتبندی و ارائهی آن پیشقدم بودهاند و البته به شکلی ابلهانه بارها و بارها از سوی راستهای لیبرال و ناسیونالیست بازگو شده است.
https://www.instagram.com/p/C0KO4kuRgG1/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
فیلم #نبودن فیلم دیدنیای است. چرا نباشد؟ هم خوشساخت است هم دارای پیرنگ جالبی است. همچنین این ویژگی خوب را دارد که با بخشی از تاریخ ناگفتهی پس از کودتای محمدرضاشاهی هم آشنا میشویم (کشتار و شکنجه و مهاجرت کمونیستها به شوروی و اروپای شرقی)، همانطور که بخشی از زیباییهای شهر زیبای پراگ را هم میبینیم.
با وجود این سروصدای زیادی هم حول آن بلند شده و یک جمله که گویا چپستیزی آشکاری در آن وجود دارد، نقل میشود: «گذشتهی پدر تو آیندهی خیلیها نابود کرد. پس گور پدرت». البته مثل همیشه، راستهای ایرانی که از توان زبانی و عقلی چندانی برخوردار نیستند و با آب دیگران باغچه خود را سرسبز نگه میدارند، آن را برجسته کردند. راستش را بخواهید اگر این جمله را در بافتار فیلم بگذاریم هیچ معنای بدتری ندارد از مثلاً آنچه در رمان زیبای #راهنمای_مردن_با_گیاهان_دارویی #عطیه_عطارزاده توصیف میشود یا به شکلی بسیار سخیفتر و کینهتوزانهتر در رمان خواندنی #کورسرخی #عالیه_عطایی بیان میشود.
برای من مهمتر از اینجای فیلم که پسری دارد پدرش را قضاوت میکند و شاید هم حق داشته باشد، بخش دیگری از این فیلم است که ازقضا پتهی راستهایی را روی آب میریزد که از هر شکل بازخوانی حتا تندوتیز تاریخ چپ میخواهند برای خودشان کلاهی بسازند. شخصیت اصلی در کافه نشسته است و یکی از این همهچیزدانهای مفنگی که خودشان را شایسته داوری هر چیزی میدانند و به همین دلیل عقل درستوحسابی ندارند، وقتی میفهمد پدر شخصیت اصلی کمونیست بوده میگوید: «مادرقحبه». شخصیت اصلی و دختر کافیچی با دهن باز نگاهش میکنند. کمی میگذرد و این ابله که تازه فهمیده درواقع با توهین به پدر کمونیست شخصیت داستان ما به مادربزرگش توهین کرده،به تتهپته میافتد و چیزهایی شبیه معذرتخواهی بلغور میکند. اگر میخواهید ببینید راست ایرانی که در دوران بیسروته ما به شکلی ابلهانه به جایگاه داوری تاریخ چپ برکشیده شده است، چطور موجودی است، این بخش فیلم را بادقت ببینید و به این شخصیت فرعی فیلم خوب دقت کنید.
به هر روی نبودن فیلمی دیدنیای است و آن بازخوانیای که در خودش به دست میدهد - چه کارگردانی راست داشته باشد که با تصویر یک کمونیست خیالی جاسوس و زنباره و دروغگو بخواهد دست به تعمیمهای بیپایهواساس بزند یا نه، چه راستهای ایرانی از چنین چیزی سوءاستفاده کنند یا نه - بازخوانیای است که خود چپها در صورتبندی و ارائهی آن پیشقدم بودهاند و البته به شکلی ابلهانه بارها و بارها از سوی راستهای لیبرال و ناسیونالیست بازگو شده است.
https://www.instagram.com/p/C0KO4kuRgG1/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
👍1