Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
او به مردم باور داشت
این یادداشت کوتاه را برای #ایرنا نوشتم اما به دلایلی، تمایلشان را به انتشار آن از دست دادند. به هر حال اینجا میگذارماش و امیدوارم خوانده شود. در واقع پاسخی کوتاه به دو اتهامی است که علیه #فریبرز_رییسدانا مطرح شده است.
@interventions
https://bit.ly/2Jdoh2K
این یادداشت کوتاه را برای #ایرنا نوشتم اما به دلایلی، تمایلشان را به انتشار آن از دست دادند. به هر حال اینجا میگذارماش و امیدوارم خوانده شود. در واقع پاسخی کوتاه به دو اتهامی است که علیه #فریبرز_رییسدانا مطرح شده است.
@interventions
https://bit.ly/2Jdoh2K
Telegraph
در دفاع از میراث سیاسی فریبرز رییسدانا
روزبه آقاجری
❤1👍1
این یادداشت مروری کوتاه بر گسترهای خاص از آثار #فریبرز_رییسدانا است. و درواقع ادای دیْنی است به او. آن را چند ماهی پس از مرگ نابهنگام او در زمستان ۱۳۹۸ نوشتم که در #پروبلماتیکا منتشر شد. اکنون نسخهی تلگرامیاش را در اینجا میگذارم.
@interventions
https://bit.ly/3LnM80I
@interventions
https://bit.ly/3LnM80I
Telegraph
میراث زندهی یک مبارز سوسیالیست
فریبرز رییسدانا، اقتصاددان مارکسیست و آموزگار سوسیالیسم، برای جوانهایی که در دههی هفتاد و هشتاد شمسی خود را چپ سوسیالیست خواندند، اهمیتی فوقالعاده داشت و این اهمیت را برای دو نسل پس از آنها نیز حفظ کرد. سخنرانیهای پرشور و تأملبرانگیز او دربارهی سوسیالیسم…
❤4👍1
Forwarded from انجمن علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی
🔶انجمن علمی_دانشجویی مطالعات فرهنگی برگزار میکند:
[تأملات مطالعات فرهنگی - ۱]
🔷نگاهی به کتاب «دربارهی شر» نوشتهی تری ایگلتون
🔷با حضور: روزبه آقاجری (مترجم کتاب)
🔶جمعه، ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱
🔶لینک نشست:
meet.google.com/gsp-bpzo-eea
@ATUculturalstudies
[تأملات مطالعات فرهنگی - ۱]
🔷نگاهی به کتاب «دربارهی شر» نوشتهی تری ایگلتون
🔷با حضور: روزبه آقاجری (مترجم کتاب)
🔶جمعه، ۲۹اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱
🔶لینک نشست:
meet.google.com/gsp-bpzo-eea
@ATUculturalstudies
👍1
Forwarded from انجمن علمی مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی
تهیه نسخه الکترونیک کتاب «درباره شر»(تری ایگلتون/ ترجمه روزبه آقاجری)
https://fidibo.com/book/152271-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%B1
https://taaghche.com/audiobook/147469/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D8%B1
https://fidibo.com/book/152271-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D8%B1
https://taaghche.com/audiobook/147469/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D8%B1
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی
روزبه آقاجری
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد.
اول در پستی در همینجا به موضوع پرداختم. آن پست را حذف کردم و در لینک زیر نسخهی کاملتر یادداشت را گذاشتهام.
@interventions
https://bit.ly/3N2cZjH
روزبه آقاجری
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد.
اول در پستی در همینجا به موضوع پرداختم. آن پست را حذف کردم و در لینک زیر نسخهی کاملتر یادداشت را گذاشتهام.
@interventions
https://bit.ly/3N2cZjH
Telegraph
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی
مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد. فرض کنید شما یک مقاله به فارسی مینویسید که طبیعتاً شامل منابع فارسی و انگلیسی است. نمیدانم از چه…
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
گزارشی از بخشی از کتاب #دیالکتیک_روشنگری
این گزارش در اسفند ۱۳۹۲ نوشته شده است. به نظرم آمد میتواند #روشنگرانه باشد.
@interventions
https://bit.ly/2o3AAYx
این گزارش در اسفند ۱۳۹۲ نوشته شده است. به نظرم آمد میتواند #روشنگرانه باشد.
@interventions
https://bit.ly/2o3AAYx
Telegraph
گزارشی از بخش «مفهومِ روشنگری» در دیالکتیکِ روشنگری
آدورنو و هورکهایمر در «مفهومِ روشنگری» با ژست (gesture)ی روشنگرانه، سویههای تاریکِ ’روشنگری‘ را تا ژرفاهایِ عمل و تفکرِ خودِ آن میکاوند. پرسشی که با آن آغاز میکنند اهمیتی بنیادی دارد: ”نابودیِ روشنگری به دستِ خویش“ (آدورنو و هورکهایمر، 1384: 20). آنها…
در میانهی موج «انقلاب فرهنگی دوم» در دانشگاهها، پرسشی درست را عباس کاظمی مطرح کرد که به نظرم پاسخ درست به آن دربردارندهی پاسخ به پرسشی است که باید پیش از آن مطرح شود. کاظمی در یادداشتی در کانال تلگرامی شخصیاش پرسیده است که «بعد از اخراج اغلب اهالی علوم انسانی که بیپشتوانهاند، چه باید بکنند». در این یادداشت کوتاه به این موضوع پرداختهام که علموران علوم انسانیاجتماعی در برابر سرکوب چه کردهاند یا چه راهبردهایی را پیش میگرفتهاند.
@interventions
https://bit.ly/3L819D0
@interventions
https://bit.ly/3L819D0
Telegraph
سرکوب و راهبردهای علوم انسانیاجتماعی
در میانهی موج «انقلاب فرهنگی دوم» در دانشگاهها، پرسشی درست را عباس کاظمی مطرح کرد که به نظرم پاسخ درست به آن دربردارندهی پاسخ به پرسشی است که باید پیش از آن مطرح شود. کاظمی در یادداشتی در کانال تلگرامی شخصیاش پرسیده است که «بعد از اخراج اغلب اهالی علوم…
👍1
...
یکی از عجیبترین و بیمعنیترین تغییرات در نوشتار فارسی که، تا آنجا که میدانم، در آغاز در برخی متون فارسی منتشرشده در اروپا و امریکا دیده شد و تا امروز در دو متن ترجمه آن را دیدهام، تبدیل تنوین به -ن است. برای نمونه مثلاً را مثلن مینویسد. اخیراً در ترجمهی کتاب «ایدئولوژی و برنامهی درسی»، اثر گرانسنگ #مایکل_دبلیو_اپل، با ترجمهی #نازنین_میرزابیگی و همین دیروز بار دیگر چنین کاری را در ترجمهی «تاریخ طبیعی تفکر انسان»، اثر برجستهی #مایکل_توماسیو، با ترجمهی #جهانشاه_میرزابیگی دیدم.
چنین کاری نه صرفاً نادرست که نازیباست. بحث دربارهی دلایلاش بماند برای بعد. حال آنکه هر دو ترجمه از کیفیت و خوانایی برخوردارند اما چنین کاری باعث شده که خواندن این آثار بسی عذابآور شود.
https://www.instagram.com/p/CyN9kXotz4y/?igshid=YTUzYTFiZDMwYg==
یکی از عجیبترین و بیمعنیترین تغییرات در نوشتار فارسی که، تا آنجا که میدانم، در آغاز در برخی متون فارسی منتشرشده در اروپا و امریکا دیده شد و تا امروز در دو متن ترجمه آن را دیدهام، تبدیل تنوین به -ن است. برای نمونه مثلاً را مثلن مینویسد. اخیراً در ترجمهی کتاب «ایدئولوژی و برنامهی درسی»، اثر گرانسنگ #مایکل_دبلیو_اپل، با ترجمهی #نازنین_میرزابیگی و همین دیروز بار دیگر چنین کاری را در ترجمهی «تاریخ طبیعی تفکر انسان»، اثر برجستهی #مایکل_توماسیو، با ترجمهی #جهانشاه_میرزابیگی دیدم.
چنین کاری نه صرفاً نادرست که نازیباست. بحث دربارهی دلایلاش بماند برای بعد. حال آنکه هر دو ترجمه از کیفیت و خوانایی برخوردارند اما چنین کاری باعث شده که خواندن این آثار بسی عذابآور شود.
https://www.instagram.com/p/CyN9kXotz4y/?igshid=YTUzYTFiZDMwYg==
👍3
واقعاً شنیدنی و دیدنی برای اینکه سطح مواجههی استاد اقتصاد، دکتر #مسعود_نیلی، را با مسائل اقتصادیسیاسی و نظری مرتبط درک کنیم.
و بحثها و استدلالهای دکتر #محمد_مالجو، واقعاً برای درک یک بحث شایسته و دقیق بسیار آموزنده است.
@interventions
و بحثها و استدلالهای دکتر #محمد_مالجو، واقعاً برای درک یک بحث شایسته و دقیق بسیار آموزنده است.
@interventions
👍3👏1
مُداخِلات
دربارهی مضحکهای جدید در ساختار پژوهشی دانشگاه ایرانی روزبه آقاجری مضحکهی جدیدی در نظام پژوهشی دانشگاهی (نظام مقالهنویسی) پا گرفته است و چنان تأسفآور و احمقانه است که واقعاً نمیشود آن را با صفتهای ملایمتری توصیف کرد. اول در پستی در همینجا به موضوع…
باور کنید نهادهای رسمی علوم اجتماعی در ایران خودشان هم نمیدانند دارند چه میکنند. فقط وقت و انرژیمان را تلف میکنند برای انجام کارهای احمقانه.
@interventions
@interventions
👍1
کلاف
(انیمیشنِ کوتاه)
نویسنده و کارگردان: ملیحه غلامزاده
تهیهکننده: سید جواد حسینینژاد
طراحِ کاراکتر و فضا، استوریبورد، استوریریل، انیمیت، رنگ، کامپوزیت: ملیحه غلام زاده
آهنگساز: هومن راد
صداگذاری: علی قاسمی
تدوین: ناصر فکور
جلوههای بصری: سجاد صبور
پوستر: جمال رحمتی
سالِ تولید: ۱۳۹۷ خورشیدی (2019)
برگرفته از کانال تلگرامی «آواز سنگ»
https://youtu.be/aC3y0Mr0h5Q
@interventions
(انیمیشنِ کوتاه)
نویسنده و کارگردان: ملیحه غلامزاده
تهیهکننده: سید جواد حسینینژاد
طراحِ کاراکتر و فضا، استوریبورد، استوریریل، انیمیت، رنگ، کامپوزیت: ملیحه غلام زاده
آهنگساز: هومن راد
صداگذاری: علی قاسمی
تدوین: ناصر فکور
جلوههای بصری: سجاد صبور
پوستر: جمال رحمتی
سالِ تولید: ۱۳۹۷ خورشیدی (2019)
برگرفته از کانال تلگرامی «آواز سنگ»
https://youtu.be/aC3y0Mr0h5Q
@interventions
YouTube
TANGLE ( کلاف ) 2019
“Tangle” is about the people who lost their homes in the war and were forced to leave all their memories and loved ones behind. It is also about life and striving to survive on the geographical borders of hope and depression while reaching for all the things…
❤1
...
چه #واژه_گزینی و چه #واژه_سازی دانش و دقت و ظرافت ادبی میخواهد. نمیتوان سهلانگارانه و دلبهخواهانه هر چه خواستیم را، به گمان اینکه واژههای سره هستند، کنار هم بگذاریم و گمان کنیم آنچه ساخته شده است، چون دارای اجزای سرهی فارسی است پس جایگزینی درست برای یک کلمه میتواند باشد. اینطور نیست. در عکسبرگه میتوانید نمونهای از این نوع واژهگزینی نادرست را ببینید.
اولا نکته این است که هر دو جمله، از نظر ساخت زبانی، «درست»اند. بدا اینکه جملهی اول را فارسیزبانها در مکان و زمان درستش میفهمند اما دومی را همچون بازنویسیای ادبی از اولی در نظر میگیرند.
ثانیاً واژه دودگساری نادرست است چرا که گساردن به معنای درمیانگذاشتن، سپریکردن، خوردن، محوکردن و هضمکردن آمده (نک. دهخدا) و میگساری به معنای مصرفکردن می نیست که دودگساری به معنای مصرف دود باشد (با فرض اینکه دود ابتدائاًّ معادل مناسبی برای دخانیات است که چنین نیست). دودگساری به طرزی غلط ساخته شده و کمسوادی و سطحینگری سرهگرایانهی برسازندگان را لو میدهد.
https://www.instagram.com/p/C0ETjhYNp20/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
@interventions
چه #واژه_گزینی و چه #واژه_سازی دانش و دقت و ظرافت ادبی میخواهد. نمیتوان سهلانگارانه و دلبهخواهانه هر چه خواستیم را، به گمان اینکه واژههای سره هستند، کنار هم بگذاریم و گمان کنیم آنچه ساخته شده است، چون دارای اجزای سرهی فارسی است پس جایگزینی درست برای یک کلمه میتواند باشد. اینطور نیست. در عکسبرگه میتوانید نمونهای از این نوع واژهگزینی نادرست را ببینید.
اولا نکته این است که هر دو جمله، از نظر ساخت زبانی، «درست»اند. بدا اینکه جملهی اول را فارسیزبانها در مکان و زمان درستش میفهمند اما دومی را همچون بازنویسیای ادبی از اولی در نظر میگیرند.
ثانیاً واژه دودگساری نادرست است چرا که گساردن به معنای درمیانگذاشتن، سپریکردن، خوردن، محوکردن و هضمکردن آمده (نک. دهخدا) و میگساری به معنای مصرفکردن می نیست که دودگساری به معنای مصرف دود باشد (با فرض اینکه دود ابتدائاًّ معادل مناسبی برای دخانیات است که چنین نیست). دودگساری به طرزی غلط ساخته شده و کمسوادی و سطحینگری سرهگرایانهی برسازندگان را لو میدهد.
https://www.instagram.com/p/C0ETjhYNp20/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
@interventions
...
فیلم #نبودن فیلم دیدنیای است. چرا نباشد؟ هم خوشساخت است هم دارای پیرنگ جالبی است. همچنین این ویژگی خوب را دارد که با بخشی از تاریخ ناگفتهی پس از کودتای محمدرضاشاهی هم آشنا میشویم (کشتار و شکنجه و مهاجرت کمونیستها به شوروی و اروپای شرقی)، همانطور که بخشی از زیباییهای شهر زیبای پراگ را هم میبینیم.
با وجود این سروصدای زیادی هم حول آن بلند شده و یک جمله که گویا چپستیزی آشکاری در آن وجود دارد، نقل میشود: «گذشتهی پدر تو آیندهی خیلیها نابود کرد. پس گور پدرت». البته مثل همیشه، راستهای ایرانی که از توان زبانی و عقلی چندانی برخوردار نیستند و با آب دیگران باغچه خود را سرسبز نگه میدارند، آن را برجسته کردند. راستش را بخواهید اگر این جمله را در بافتار فیلم بگذاریم هیچ معنای بدتری ندارد از مثلاً آنچه در رمان زیبای #راهنمای_مردن_با_گیاهان_دارویی #عطیه_عطارزاده توصیف میشود یا به شکلی بسیار سخیفتر و کینهتوزانهتر در رمان خواندنی #کورسرخی #عالیه_عطایی بیان میشود.
برای من مهمتر از اینجای فیلم که پسری دارد پدرش را قضاوت میکند و شاید هم حق داشته باشد، بخش دیگری از این فیلم است که ازقضا پتهی راستهایی را روی آب میریزد که از هر شکل بازخوانی حتا تندوتیز تاریخ چپ میخواهند برای خودشان کلاهی بسازند. شخصیت اصلی در کافه نشسته است و یکی از این همهچیزدانهای مفنگی که خودشان را شایسته داوری هر چیزی میدانند و به همین دلیل عقل درستوحسابی ندارند، وقتی میفهمد پدر شخصیت اصلی کمونیست بوده میگوید: «مادرقحبه». شخصیت اصلی و دختر کافیچی با دهن باز نگاهش میکنند. کمی میگذرد و این ابله که تازه فهمیده درواقع با توهین به پدر کمونیست شخصیت داستان ما به مادربزرگش توهین کرده،به تتهپته میافتد و چیزهایی شبیه معذرتخواهی بلغور میکند. اگر میخواهید ببینید راست ایرانی که در دوران بیسروته ما به شکلی ابلهانه به جایگاه داوری تاریخ چپ برکشیده شده است، چطور موجودی است، این بخش فیلم را بادقت ببینید و به این شخصیت فرعی فیلم خوب دقت کنید.
به هر روی نبودن فیلمی دیدنیای است و آن بازخوانیای که در خودش به دست میدهد - چه کارگردانی راست داشته باشد که با تصویر یک کمونیست خیالی جاسوس و زنباره و دروغگو بخواهد دست به تعمیمهای بیپایهواساس بزند یا نه، چه راستهای ایرانی از چنین چیزی سوءاستفاده کنند یا نه - بازخوانیای است که خود چپها در صورتبندی و ارائهی آن پیشقدم بودهاند و البته به شکلی ابلهانه بارها و بارها از سوی راستهای لیبرال و ناسیونالیست بازگو شده است.
https://www.instagram.com/p/C0KO4kuRgG1/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
فیلم #نبودن فیلم دیدنیای است. چرا نباشد؟ هم خوشساخت است هم دارای پیرنگ جالبی است. همچنین این ویژگی خوب را دارد که با بخشی از تاریخ ناگفتهی پس از کودتای محمدرضاشاهی هم آشنا میشویم (کشتار و شکنجه و مهاجرت کمونیستها به شوروی و اروپای شرقی)، همانطور که بخشی از زیباییهای شهر زیبای پراگ را هم میبینیم.
با وجود این سروصدای زیادی هم حول آن بلند شده و یک جمله که گویا چپستیزی آشکاری در آن وجود دارد، نقل میشود: «گذشتهی پدر تو آیندهی خیلیها نابود کرد. پس گور پدرت». البته مثل همیشه، راستهای ایرانی که از توان زبانی و عقلی چندانی برخوردار نیستند و با آب دیگران باغچه خود را سرسبز نگه میدارند، آن را برجسته کردند. راستش را بخواهید اگر این جمله را در بافتار فیلم بگذاریم هیچ معنای بدتری ندارد از مثلاً آنچه در رمان زیبای #راهنمای_مردن_با_گیاهان_دارویی #عطیه_عطارزاده توصیف میشود یا به شکلی بسیار سخیفتر و کینهتوزانهتر در رمان خواندنی #کورسرخی #عالیه_عطایی بیان میشود.
برای من مهمتر از اینجای فیلم که پسری دارد پدرش را قضاوت میکند و شاید هم حق داشته باشد، بخش دیگری از این فیلم است که ازقضا پتهی راستهایی را روی آب میریزد که از هر شکل بازخوانی حتا تندوتیز تاریخ چپ میخواهند برای خودشان کلاهی بسازند. شخصیت اصلی در کافه نشسته است و یکی از این همهچیزدانهای مفنگی که خودشان را شایسته داوری هر چیزی میدانند و به همین دلیل عقل درستوحسابی ندارند، وقتی میفهمد پدر شخصیت اصلی کمونیست بوده میگوید: «مادرقحبه». شخصیت اصلی و دختر کافیچی با دهن باز نگاهش میکنند. کمی میگذرد و این ابله که تازه فهمیده درواقع با توهین به پدر کمونیست شخصیت داستان ما به مادربزرگش توهین کرده،به تتهپته میافتد و چیزهایی شبیه معذرتخواهی بلغور میکند. اگر میخواهید ببینید راست ایرانی که در دوران بیسروته ما به شکلی ابلهانه به جایگاه داوری تاریخ چپ برکشیده شده است، چطور موجودی است، این بخش فیلم را بادقت ببینید و به این شخصیت فرعی فیلم خوب دقت کنید.
به هر روی نبودن فیلمی دیدنیای است و آن بازخوانیای که در خودش به دست میدهد - چه کارگردانی راست داشته باشد که با تصویر یک کمونیست خیالی جاسوس و زنباره و دروغگو بخواهد دست به تعمیمهای بیپایهواساس بزند یا نه، چه راستهای ایرانی از چنین چیزی سوءاستفاده کنند یا نه - بازخوانیای است که خود چپها در صورتبندی و ارائهی آن پیشقدم بودهاند و البته به شکلی ابلهانه بارها و بارها از سوی راستهای لیبرال و ناسیونالیست بازگو شده است.
https://www.instagram.com/p/C0KO4kuRgG1/?igshid=OTU1ODAwZWUxYg==
👍1
Forwarded from مُداخِلات (Roozbeh Aghajari)
دختر / زن / «مادر تنها»ی خیابان انقلاب
«درست یک روز قبل از رویدادهایی که بعدها به اسم رویدادهای دی ۹۶ شناخته شدند، در خیابان انقلاب که تاریخاً مرکز و صحنهی دگرگونیهای اجتماعیسیاسی در هفتاد سال اخیر بوده، «زن»ی/«مادر»ی به شکلی عجیب به حجاب اجباری اعتراض کرد: او روسری سفیدش را روی چوب بست و آن را در هوا تکان داد.
ویدا موحد چه کرد و این کنش او چگونه ممکن شد؟»
@interventions
https://bit.ly/3qsgx22
«درست یک روز قبل از رویدادهایی که بعدها به اسم رویدادهای دی ۹۶ شناخته شدند، در خیابان انقلاب که تاریخاً مرکز و صحنهی دگرگونیهای اجتماعیسیاسی در هفتاد سال اخیر بوده، «زن»ی/«مادر»ی به شکلی عجیب به حجاب اجباری اعتراض کرد: او روسری سفیدش را روی چوب بست و آن را در هوا تکان داد.
ویدا موحد چه کرد و این کنش او چگونه ممکن شد؟»
@interventions
https://bit.ly/3qsgx22
Telegraph
دختر / زن / «مادر تنها»ی خیابان انقلاب
این یادداشت تقدیم میشود به زهرا و نفیسه و نفیسه مادران تنهای بینظیر دیروز «روز دختران خیابان انقلاب» بود؛ ششم دی هزار و سیصد و نود و شش که ویدا موحد در تقاطع خیابان انقلاب و وصال روی پست برق رفت و روسریاش را بر سر چوب گذاشت و تکاناش داد. این کنشِ خیابانی…
❤3
ترجمههای گروندریسه (1).pdf
578.1 KB
در تابستان و پاییز امسال فرصتی فراهم شد که گروندریسه یعنی دستنوشتههای اقتصادی ۱۸۵۷ ـ ۱۸۵۸ کارل مارکس را با ترجمهی حسن مرتضوی و کمال خسروی بخوانم. در این روند البته نیمنگاهی هم به ترجمهی باقر پرهام و احمد تدیُّن داشتم. یادداشت زیر درواقع دربردارندهی نکاتی دربارهی این دو ترجمه، بهویژه ترجمهی مرتضوی و خسروی، است.
@interventions
@interventions
👍5
«مسئولیت اجتماعی دانشگاه» در این روزها بیش از هر چیز به عبارتی کلیدی برای توجیه بازاریسازی دانشگاهها بدل شده است. به این معنا که گویا اگر دانشگاهی بخواهد باارزش باشد باید نخست خود را به «جامعه» (بخوانید «جامعهی بازار») ثابت کند. صرفاً بازارگرایان نیستند که از این عبارت بهره میبرند بلکه هر شکلی از سخنگفتن از آن به معنای پیشفرضگرفتن شکلی از دانشگاه است که به شکلی خاص سازمان یافته باشد. در این مقاله کوشیده شده که همین شکلهای پیشفرضگرفتهشده، اما اغلب درکناشده یا ابرازنشده، در گفتارهای حول «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» واکاوی شوند و از خلال نقدشان بدیلی واقعی پیش گذاشته شود.
این مقاله به همراه دکتر #عباس_کاظمی، دکتر #رضا_ماحوزی و دکتر #محمدرضا_کلاهی نوشته شده و در فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران انتشار یافته است.
https://www.jicr.ir/article_503.html
@interventions
این مقاله به همراه دکتر #عباس_کاظمی، دکتر #رضا_ماحوزی و دکتر #محمدرضا_کلاهی نوشته شده و در فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران انتشار یافته است.
https://www.jicr.ir/article_503.html
@interventions
مقالهی «کشاکشهای گفتمانی و قدرت کارگران» مقالهای علمیپژوهشی است برگرفته از پایاننامهی کارشناسی ارشدم که همراه با دکتر #بهرنگ_صدیقی شکل نهایی خود را یافت.
همانطور که در عنوان آمده است، تحلیلی از میدان گفتمانیتی است که حول اعتصاب کارگران/کارکنان سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در زمستان ۱۳۸۳ پدید آمد. در این مقاله مفهوم آشنای «قدرت کارگران» خود را در لابهلای کشاکشهای گفتمانی در آن برههی مهم از تاریخ سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و مدیریت شرکت و نهادهای موازی کارگری آشکار میکند.
این مقاله به شکل برخط در وبگاه فصلنامهی مطالعات فرهنگی و ارتباطات مننتشر شده است.
@interventions
https://www.jcsc.ir/article_708992.html
همانطور که در عنوان آمده است، تحلیلی از میدان گفتمانیتی است که حول اعتصاب کارگران/کارکنان سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در زمستان ۱۳۸۳ پدید آمد. در این مقاله مفهوم آشنای «قدرت کارگران» خود را در لابهلای کشاکشهای گفتمانی در آن برههی مهم از تاریخ سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و مدیریت شرکت و نهادهای موازی کارگری آشکار میکند.
این مقاله به شکل برخط در وبگاه فصلنامهی مطالعات فرهنگی و ارتباطات مننتشر شده است.
@interventions
https://www.jcsc.ir/article_708992.html