🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وقتی نظام علم نباشد میان مقاله عالمانه و ساختگی تفاوتی نیست و از آنها به نحو یکسان استفاده آماری میشود
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/2
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود؟
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، تنها در ظاهر، نشان بلندنظری و حرمت به علم است.
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️دانشمندانی هم هستند که میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند.
♦️میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست.
♦️اما گروه دیگر بسته علمند. نگاهشان به علم نسبت با شغل نیست.آنها می خواهند شأن و جایگاه علم را بشناسند و بداند با زندگی مردمان چه نسبتی دارد.
♦️مبادا علم غریبه نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/2
♦️علم تا حدود نیم قرن پیش از نظریه جدا نبود. آیا ما هیچ وقت فکر کردهایم که چرا دیگر نظریههای بزرگ طرح نمیشود؟
♦️رو کردن به علم بدون چشمداشت نتیجه، تنها در ظاهر، نشان بلندنظری و حرمت به علم است.
♦️دانشمند کارمند اداره علم نیست که وظیفه رسمی هر روزی خود را انجام دهد.
♦️دانشمندانی هم هستند که میخواهند دانشمند بمانند و علم را سهل نمیانگارند.
♦️میتوان اهل علم در این زمان را دو گروه دانست؛
♦️گروهی که شغل علمی دارند و کاری که میکنند؛ ادای وظیفه اداری و شغلی آنهاست.
♦️اما گروه دیگر بسته علمند. نگاهشان به علم نسبت با شغل نیست.آنها می خواهند شأن و جایگاه علم را بشناسند و بداند با زندگی مردمان چه نسبتی دارد.
♦️مبادا علم غریبه نامداری باشد که هر جا برود با احترام نگاهش میکنند و در مجالس خود از فضایلش میگویند، اما بود و نبودش برایشان تفاوت ندارد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دانش علمی ، دانش عامه: ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام دانشی عامه و علمی است/ در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت اول
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ دانش علمی، یک نظام پژوهشی مدرن، مبتنی بر فهمی همدلانه، نقادانه و تجربی است، و با کمک آن نظام مدرن میتوان تغییر و تحولات تاریخی و اجتماعیِ موضوع مورد مطالعه آن دانش را در جهان معاصر با استفاده از سبک و روش علمی و آکادمیک و در نهایت مدرن درک و تحلیل کرد.
♦️در بحث روش شناسی علم میخواهیم بگوئیم دانشی ، یک دانش علمی است که براصول و معیارهای دانش علمی استوار است و در واقع نقشها و نقدهای این نوع دانش را میپذیرد.
♦️در مقایسه و سنجش دو موضع دانش علمی و غیرِ آن ، دانش علمی ، با تمرکز بر پژوهشهای مسأله محور شکل میگیرد و این رفتار در دل ساختارهائی مانند پارادایم علم و روش شناسی علم، بسط مییابد.
♦️به این ترتیب بحث مهمی آغاز میشود که در آن مفاهیمی مانند ساختار و بنیان دانش، دانش علمی، پاردایم علم، اقلیم دانش و دانشگاه، منابع معرفتی، معرفت علمی، و همچنین واقعیت، جامعه و روش شناسی باید در یک نظام مرتبط و البته جامعه ای که از آن برخاسته است توضیح داده شوند.
♦️عموماً این گونه مباحث و خصوصاً روش شناسی علم زمانی مطرح میشود که ما بحث دانش علمی را در ذهن داشته باشیم و از خود بپرسیم " دانش علمی چیست؟ و چه زمانی ما میتوانیم مدعی باشیم که به یک دانش علمی دست یافته ایم؟ "
♦️شاید این پرسش اندکی گزنده به نظر آید که یک ساختار، ما را با این سؤال مواجه سازد که آیا اصولاً در حال تولید دانش علمی هستیم. به عبارت دیگر بحث روش شناسی علم در حالی که پژوهشگر و محقق خود را در میانه یک فعالیت به ظاهر علمی میبیند به این دلیل تعیین کننده تر است.
♦️یعنی این روش شناسی است که مشخص میکند آیا دانش علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است.
♦️در نگاهی دیگر پاسخ به این سؤال در بستر کاربردی یک دانشگاه میتواند این نکته را روشن نماید که آیا آنچه تحت عنوان فعالیت علمی در دانشگاه آموزش داده و پژوهش میشود بر بستر یک دانش علمی استوار است و تولیدات آن از سوی روش شناسی علم پشتیبانی میشود.
♦️در خصوص تعریف علم اتفاق نظری که وجود دارد این است که علم پاسخی به این سؤال است که جهان چگونه کار میکند؟ البته این جهان میتواند جهان طبیعی، جهان فیزیکی و یا جهان اجتماعی باشد.
♦️برای پاسخ به این سؤال ما نیازمند متودولوژی و روش شناسی هستیم. معمولاً دو نوع سبک روش شناسی عامه و علمی برای پاسخ به سؤال چگونگی فعالیت جهان تا کنون طرح ریزی شده است. ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام عامه و علمی است. در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد.
♦️دانشی که از "پشتیبانی فرآیندهای علمی" درمراحل شکل گیری ذهنی و اجرائی بهره مند نباشد در واقع دانش عامه نامیده میشود.
♦️«انسانها باتکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از عقلانیت و خلاقیت در مقابل مشکلات، مسائل، رویدادها و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشوند، موضع میگیرند. این موضع گیری میتواند ذهنی باشد و یا حتی به کنش و رفتار منجر گردد. نکته حائز اهمیت در اینجا این است که فرآیند این موضع گیری، میتواند به عنوان یک فرآیند پژوهش عام در جایگاه توجه باشد و در متن یک نظام کاربردی قرار گیرد» °.
♦️بنابراین همواره این تهدید وجود دارد که در مرز همواره مشترک و ظریف میان دو دانش علمی وعامه نوعی خلط و بهم در آمیختگی پدید آید.
♦️روش شناسی دانش که امری فراتر از روش شناسی پژوهش است در کشورهائی که آن را جدی میدانند گاهی در حد یک پارادایم علم مطرح میشود و فرآیندی بسیار وسیع از نگرشها را شامل میشود.
♦️ولی در برخی کشورها و از جمله ایران در حد یک تکنیک و شرح مختصری از آن از سوی محقق وپژوهشگر در میدان تحقیق است. در فهم تقلیل یافته از روش شناسی، به توضیحی از مواجهه با دیتاها و دادههای تحقیق کاسته شده است. دیتاهائی که معمولاً در دامنههای نظام اجتماعی قابل فهم هم نیستند °. در حالی که روش شناسی دانش در واقع دنیای دانش علمی را از سایرین و از جمله از دانش عامه مرزبندی میکند.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی
#دانش_عامه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت اول
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ دانش علمی، یک نظام پژوهشی مدرن، مبتنی بر فهمی همدلانه، نقادانه و تجربی است، و با کمک آن نظام مدرن میتوان تغییر و تحولات تاریخی و اجتماعیِ موضوع مورد مطالعه آن دانش را در جهان معاصر با استفاده از سبک و روش علمی و آکادمیک و در نهایت مدرن درک و تحلیل کرد.
♦️در بحث روش شناسی علم میخواهیم بگوئیم دانشی ، یک دانش علمی است که براصول و معیارهای دانش علمی استوار است و در واقع نقشها و نقدهای این نوع دانش را میپذیرد.
♦️در مقایسه و سنجش دو موضع دانش علمی و غیرِ آن ، دانش علمی ، با تمرکز بر پژوهشهای مسأله محور شکل میگیرد و این رفتار در دل ساختارهائی مانند پارادایم علم و روش شناسی علم، بسط مییابد.
♦️به این ترتیب بحث مهمی آغاز میشود که در آن مفاهیمی مانند ساختار و بنیان دانش، دانش علمی، پاردایم علم، اقلیم دانش و دانشگاه، منابع معرفتی، معرفت علمی، و همچنین واقعیت، جامعه و روش شناسی باید در یک نظام مرتبط و البته جامعه ای که از آن برخاسته است توضیح داده شوند.
♦️عموماً این گونه مباحث و خصوصاً روش شناسی علم زمانی مطرح میشود که ما بحث دانش علمی را در ذهن داشته باشیم و از خود بپرسیم " دانش علمی چیست؟ و چه زمانی ما میتوانیم مدعی باشیم که به یک دانش علمی دست یافته ایم؟ "
♦️شاید این پرسش اندکی گزنده به نظر آید که یک ساختار، ما را با این سؤال مواجه سازد که آیا اصولاً در حال تولید دانش علمی هستیم. به عبارت دیگر بحث روش شناسی علم در حالی که پژوهشگر و محقق خود را در میانه یک فعالیت به ظاهر علمی میبیند به این دلیل تعیین کننده تر است.
♦️یعنی این روش شناسی است که مشخص میکند آیا دانش علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است.
♦️در نگاهی دیگر پاسخ به این سؤال در بستر کاربردی یک دانشگاه میتواند این نکته را روشن نماید که آیا آنچه تحت عنوان فعالیت علمی در دانشگاه آموزش داده و پژوهش میشود بر بستر یک دانش علمی استوار است و تولیدات آن از سوی روش شناسی علم پشتیبانی میشود.
♦️در خصوص تعریف علم اتفاق نظری که وجود دارد این است که علم پاسخی به این سؤال است که جهان چگونه کار میکند؟ البته این جهان میتواند جهان طبیعی، جهان فیزیکی و یا جهان اجتماعی باشد.
♦️برای پاسخ به این سؤال ما نیازمند متودولوژی و روش شناسی هستیم. معمولاً دو نوع سبک روش شناسی عامه و علمی برای پاسخ به سؤال چگونگی فعالیت جهان تا کنون طرح ریزی شده است. ساختارمندی، ویژگی هر دو نظام عامه و علمی است. در واقع هر فعالیتی برای پاسخ به این سؤال "که جهان چگونه کار میکند؟" میتواند منجر به تولید دانش گردد.
♦️دانشی که از "پشتیبانی فرآیندهای علمی" درمراحل شکل گیری ذهنی و اجرائی بهره مند نباشد در واقع دانش عامه نامیده میشود.
♦️«انسانها باتکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از عقلانیت و خلاقیت در مقابل مشکلات، مسائل، رویدادها و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشوند، موضع میگیرند. این موضع گیری میتواند ذهنی باشد و یا حتی به کنش و رفتار منجر گردد. نکته حائز اهمیت در اینجا این است که فرآیند این موضع گیری، میتواند به عنوان یک فرآیند پژوهش عام در جایگاه توجه باشد و در متن یک نظام کاربردی قرار گیرد» °.
♦️بنابراین همواره این تهدید وجود دارد که در مرز همواره مشترک و ظریف میان دو دانش علمی وعامه نوعی خلط و بهم در آمیختگی پدید آید.
♦️روش شناسی دانش که امری فراتر از روش شناسی پژوهش است در کشورهائی که آن را جدی میدانند گاهی در حد یک پارادایم علم مطرح میشود و فرآیندی بسیار وسیع از نگرشها را شامل میشود.
♦️ولی در برخی کشورها و از جمله ایران در حد یک تکنیک و شرح مختصری از آن از سوی محقق وپژوهشگر در میدان تحقیق است. در فهم تقلیل یافته از روش شناسی، به توضیحی از مواجهه با دیتاها و دادههای تحقیق کاسته شده است. دیتاهائی که معمولاً در دامنههای نظام اجتماعی قابل فهم هم نیستند °. در حالی که روش شناسی دانش در واقع دنیای دانش علمی را از سایرین و از جمله از دانش عامه مرزبندی میکند.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی
#دانش_عامه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دانش علمی ، دانش عامه: دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود/ در دانش غیر علمی پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی هستند
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت دوم
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ مهمترین خروجی دانشها این است که معمولاً به رویدادها ورود میکنند و آنها را دستکاری، اصلاح و معرفی میکنند. معمولاً نتایج حاصل از این دانشها وارد تصمیم سازیهای کلان اجتماعی میشود.
♦️در تعریف و تقسیم بندیهای روش شناسانه، دانشهای عامه معمولاً با پیش فرضهای فلسفی خاص خود و خارج از پاردایمهای علم، عمل میکنند.
♦️هستی شناسی این دانشها معمولاً بین خلاقانه و عقلانی به سمت خلاقیت متمایل است. پس دانش عامه نوعی دانش خلاقانه است.
در برابر این امر در دانشهای علمی علاوه بر روش مندی در پارادایمهای اصلی سه گانه، با هستی شناسی عقلانی به اثبات، تفسیر و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی میپردازند. وبه این ترتیب دانش علمی اثباتی، دانش علمی تفسیری و دانش علمی انتقادی پدید میآید.
♦️دانش علمی بر خلاف دانش عامه که محصول خلاقیت محسوب میشود، محصول عقلانیت، هستی شناسی عقلانی و دارای ساختار و کنش نظام مند است.
♦️دانش علمی دارای بن مایه و هستی شناسی فلسفی و منطقی، روش مندی پارادایمی و مبتنی بر ساختار تجربه گرا و مشاهده محور است.
پس از مرزبندی میان دانش علمی و عامه باید به نکته مهمی اشاره کرد که دانش علمی امری بی بدیل و منحصر است.
♦️«در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها از جمله فلسفه و عرفان باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند. این امر به این معنی است که فلسفه برای ورود به عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. در این توضیح استفاده فیلسوف از تکنیک و مشاهده رویکرد فلسفی نیست. اصولاً یک فیلسوف نمیتواند به دنبال متودولوژی باشد. فیلسوفی که به دنبال متودولوژی است درک درستی از فلسفه ندارد. یک دانشمند علم هم نمیتواند به دنبال منطق در جستجو باشد. باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد. علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است» °.
♦️دانش علمی به لحاظ قدرت به حوزه متودولوژی وابسته است. متودولوژی بستر و ظرف تولید و بازتولید دانش علمی است. چون دانش علمی، دانشی روش شناختی و متودولوژیکال است، و در این متودولوژی است که منطق و نظریه و روش توأمان با هم فعالیت میکنند.
یعنی در متودولوژی سه رکن منطق، نظریه و روش باید روشن باشد. این روش شناسی است که منجر به انتزاع رویداد در ذهن محقق میشود. این نوع از روشناسی است که کارکرد علم ما را مشخص میکند و علم را هویت یابی میکند.
♦️اما اینکه دانش علمی به لحاظ سیر تاریخی تکوین علم در چه مرحله ای قرار دارد و به عبارتی در خصوص ضرورتهای تاریخی شکل گیری علم باید به این موضوع اشاره کرد که تا قبل از پاسخهای علمی به مسائل بشری منشأ پاسخهای بشری عمدتاً فلسفی و مذهبی و یا اینکه دینی بوده است.
♦️به عبارتی دیگرِ جوابها دارای بنیانهای کاملاً منطقی یا باورهای کاملاً مذهبی بوده اند. معنی این جمله آن است که پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی یا ذهنیت گرائی بوده اند. این پاسخها معمولاً در پارادایمِ خود رها از مشاهده، شواهد و مدارک و مستندات بوده اند. این درحالی است که در دانش علمی مشاهده و مستندات، بنیاد و ضرورت برای ادعاهای علمی هستند. در دانش علمی مشاهدات نیز تخصصی تر میشوند و به عبارتی باید مشاهدات واقعی باشد.
♦️شواهد و مستندات به مخاطب دانش علمی این فرصت را میدهد که ادعای علمی را شخصاً مشاهده کند و با آن بی واسطه ارتباط برقرار کند.
♦️«به این ترتیب دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود و اصولاً روش شناسی دانش علمی یا متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست. به این ترتیب متودولوژی چگونگی تولید و بازتولید نظریه و آزمون نظریه را شامل میشود»°.
♦️علاوه بر ساختار منحصر و مبتنی بر مشاهدات واقعی در دانش علمی، این دانش دارای منطق و رفتار پاردایمی در تولید علم است که لازم است به خوبی شناسائی شود. امروزه پارادایم علم از مباحث مهم در فلسفه علوم است.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی_ترکیبی_از_تفکر_منطقی_با_سطحی_به_نام_مشاهده
#دانش_علمی_دانش_متودولوژیکال
#دانش_عامه_مملو_از_انتزاع_و_ذهینت_گرائی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 ساخت شناسی علم در ایران: دانش علمی ، دانش عامه
🔹 قسمت دوم
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
♦️ مهمترین خروجی دانشها این است که معمولاً به رویدادها ورود میکنند و آنها را دستکاری، اصلاح و معرفی میکنند. معمولاً نتایج حاصل از این دانشها وارد تصمیم سازیهای کلان اجتماعی میشود.
♦️در تعریف و تقسیم بندیهای روش شناسانه، دانشهای عامه معمولاً با پیش فرضهای فلسفی خاص خود و خارج از پاردایمهای علم، عمل میکنند.
♦️هستی شناسی این دانشها معمولاً بین خلاقانه و عقلانی به سمت خلاقیت متمایل است. پس دانش عامه نوعی دانش خلاقانه است.
در برابر این امر در دانشهای علمی علاوه بر روش مندی در پارادایمهای اصلی سه گانه، با هستی شناسی عقلانی به اثبات، تفسیر و نگاه انتقادی به مسائل اجتماعی میپردازند. وبه این ترتیب دانش علمی اثباتی، دانش علمی تفسیری و دانش علمی انتقادی پدید میآید.
♦️دانش علمی بر خلاف دانش عامه که محصول خلاقیت محسوب میشود، محصول عقلانیت، هستی شناسی عقلانی و دارای ساختار و کنش نظام مند است.
♦️دانش علمی دارای بن مایه و هستی شناسی فلسفی و منطقی، روش مندی پارادایمی و مبتنی بر ساختار تجربه گرا و مشاهده محور است.
پس از مرزبندی میان دانش علمی و عامه باید به نکته مهمی اشاره کرد که دانش علمی امری بی بدیل و منحصر است.
♦️«در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها از جمله فلسفه و عرفان باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند. این امر به این معنی است که فلسفه برای ورود به عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. در این توضیح استفاده فیلسوف از تکنیک و مشاهده رویکرد فلسفی نیست. اصولاً یک فیلسوف نمیتواند به دنبال متودولوژی باشد. فیلسوفی که به دنبال متودولوژی است درک درستی از فلسفه ندارد. یک دانشمند علم هم نمیتواند به دنبال منطق در جستجو باشد. باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد. علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است» °.
♦️دانش علمی به لحاظ قدرت به حوزه متودولوژی وابسته است. متودولوژی بستر و ظرف تولید و بازتولید دانش علمی است. چون دانش علمی، دانشی روش شناختی و متودولوژیکال است، و در این متودولوژی است که منطق و نظریه و روش توأمان با هم فعالیت میکنند.
یعنی در متودولوژی سه رکن منطق، نظریه و روش باید روشن باشد. این روش شناسی است که منجر به انتزاع رویداد در ذهن محقق میشود. این نوع از روشناسی است که کارکرد علم ما را مشخص میکند و علم را هویت یابی میکند.
♦️اما اینکه دانش علمی به لحاظ سیر تاریخی تکوین علم در چه مرحله ای قرار دارد و به عبارتی در خصوص ضرورتهای تاریخی شکل گیری علم باید به این موضوع اشاره کرد که تا قبل از پاسخهای علمی به مسائل بشری منشأ پاسخهای بشری عمدتاً فلسفی و مذهبی و یا اینکه دینی بوده است.
♦️به عبارتی دیگرِ جوابها دارای بنیانهای کاملاً منطقی یا باورهای کاملاً مذهبی بوده اند. معنی این جمله آن است که پاسخها عموماً مملو از انتزاع و سابجکتیویتی یا ذهنیت گرائی بوده اند. این پاسخها معمولاً در پارادایمِ خود رها از مشاهده، شواهد و مدارک و مستندات بوده اند. این درحالی است که در دانش علمی مشاهده و مستندات، بنیاد و ضرورت برای ادعاهای علمی هستند. در دانش علمی مشاهدات نیز تخصصی تر میشوند و به عبارتی باید مشاهدات واقعی باشد.
♦️شواهد و مستندات به مخاطب دانش علمی این فرصت را میدهد که ادعای علمی را شخصاً مشاهده کند و با آن بی واسطه ارتباط برقرار کند.
♦️«به این ترتیب دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده از بحث روش شناسی را شامل میشود و اصولاً روش شناسی دانش علمی یا متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست. به این ترتیب متودولوژی چگونگی تولید و بازتولید نظریه و آزمون نظریه را شامل میشود»°.
♦️علاوه بر ساختار منحصر و مبتنی بر مشاهدات واقعی در دانش علمی، این دانش دارای منطق و رفتار پاردایمی در تولید علم است که لازم است به خوبی شناسائی شود. امروزه پارادایم علم از مباحث مهم در فلسفه علوم است.
° استاد دکتر محمدتقی ایمان دانشگاه شیراز
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#دانش_علمی_ترکیبی_از_تفکر_منطقی_با_سطحی_به_نام_مشاهده
#دانش_علمی_دانش_متودولوژیکال
#دانش_عامه_مملو_از_انتزاع_و_ذهینت_گرائی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 استاد دکتر محمدتقی ایمان: "روش شناسی" مشخص میکند آیا دانشی علمی تولید شده است و یا آنکه اتفاق دیگری در شرف تکوین است
🔹دانشگاه شیراز
♦️فرد با تکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از خلاقیت در مقابل مشکلات و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشود، موضع میگیرد.
♦️در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند.
♦️این امر به این معنی است که فلسفه برای ورودبه عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. استفاده از مشاهده رویکرد فلسفی نیست.
♦️یک دانشمند علم هم باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد.
♦️علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است.
♦️دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده را شامل میشود و اصولاً متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دانشگاه شیراز
♦️فرد با تکیه بر دانش عامه خود که محصول جهان بینی، تجربیات، تعصبات و پیش داوری هاست و با استفاده از خلاقیت در مقابل مشکلات و پدیدههای مختلفی که با آن مواجه میشود، موضع میگیرد.
♦️در تفاوت میان دانش علمی و سایر دانشها باید به این نکته مهم اشاره کرد که دانشهای علمی معمولاً متودولوژیکال ، دانشهای فلسفی لوژیکال و دانشهای عرفانی فنومنولوژیکال هستند.
♦️این امر به این معنی است که فلسفه برای ورودبه عرصههای اجتماعی نمیتواند جز از منطق استفاده کند. استفاده از مشاهده رویکرد فلسفی نیست.
♦️یک دانشمند علم هم باید منطق خود را از نقطه ای دیگر تدارک ببیند. فسلفه دراینجا میتواند نقطه اتکاء باشد.
♦️علم منبع توضیح نظری از واقعیت است، فلسفه توضیح منطقی و عرفان هم توضیح پدیدارشناسانه است.
♦️دانش علمی، ترکیبی از تفکر منطقی از حوزه دانش فلسفی با سطحی به نام مشاهده را شامل میشود و اصولاً متودولوژی چیزی جز این ترکیب نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
Audio
🌐 نسخۀ تحول را کسانی که "مشارکت فعلی محصول اندیشهِ آنان است" نمی توانند بنویسند
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا/ میزگرد تحول/ جلسه دوم
♦️ پیامها گاهی مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت است .
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت های کنونی جامعه ما نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی-الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی-اقتصادی و در نهایت سیاسی-آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بسته سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی در جامعه ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 خبرگزاری ایسنا/ میزگرد تحول/ جلسه دوم
♦️ پیامها گاهی مزمن و دارای تب کند است و مستتر در یک رفتار عمیق تر مانند کاهشِ نرخِ باروری در جامعه و به تبع آن کاهشِ جمعیت است .
♦️ در یک مدلِ مفروض، واقعیت های کنونی جامعه ما نشان می دهد که تبیین ها و عواملِ فلسفی-الاهیاتی و سپس عوامل جامعه شناختی-اقتصادی و در نهایت سیاسی-آرمانی دلایل شکل گیری حضور و مشارکت اجتماعی هستند.
♦️ تجربه نشان داده است که تنگی یا گشایش های اقتصادی و یا فضای باز و بسته سیاسی در مشارکت های بنیادین اجتماعی در جامعه ما، تا سالهای اخیر بی اثر و یا کم اثر بوده است.
♦️ اتفاق تازه و نوپدیدی که در سالهای اخیر افتاده است و نماد آن در آخرین انتخابات رسمی کشور مشخص گردید کاهش سطح مشارکت در میان طبقه و لایه بنیادی است.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 از مسائل مهم که ایرانی ها باید تصمیم خود را بگیرند این است: پذیرش یا رد نظم بینالملل!
🔹 احمد زید آبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ایرانی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم و آن را معمولاً گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ البته نظم بینالملل از پیچیدهترین و حتی شاید بتوان گفت مبهمترین موضوعات سیاست است که همچون ماهی سرشتی لغزنده دارد و به راحتی قابل تبیین و تعیّن دقیق و روشن نیست.
♦️ در واقع این مفهوم هم تا اندازهای مانند مفهوم "دمکراسی" از نوعی تناقض ذاتی رنج میبرد. برای مثال، اساس دمکراسی بر رأی آزاد عموم مردم است، اما وقتی که در شرایطی استثنایی همین مردم به فرد یا حزبی رأی میدهند که آشکارا خود را دشمن دمکراسی و نهادهای آن معرفی میکند، تناقض لاینحل ذاتی آن هویدا میشود.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است که "نباید" از آن تخطی شود و داور این "نباید" هم قدرتهای بینالمللی برخوردار از ابزار و امکانات تنبیه و مجازات طرف خاطی هستند!
♦️ بر همین اساس، در سالهای اخیر، دو تعبیر "کشور یاغی" و "کشور متعارف" در ادبیات دیپلماتیک آمریکا رواج یافته است که برای توصیف کشورها از آن استفاده میشود. از نگاه دولتمردان آمریکا، کشور یاغی کشوری است که نظم بینالملل را برنمیتابد و برای به هم زدن آن تلاش میکند. کشور متعارف یا نرمال هم کشوری است که گرچه ممکن است نسبت به عادلانه یا منطقی بودن نظم بینالملل منتقد باشد، اما نسبت به آن پایبندی و التزام عملی دارد.
♦️ از منظر آمریکایی، فقط یک کشور نرمال یا متعارف میتواند از مزایا و مواهب و حقوق ناشی از پایبندیاش به نظم بینالملل برخوردار شود. روی دیگر این سخن این است که کشوری که علیه این نظم طغیان کند و در صدد به هم زدن آن از راه اعمال قدرت برآید، از چنین حقوقی محروم میشود.
♦️ بر همین اساس، عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند تا در مواقع عادی و بخصوص بحرانی بتوانند از حقوق ناشی از آن بهره ببرند.
♦️ البته در تاریخ معاصر، برخی رهبران کشورهای کمونیستی از جمله مائو تسه تونگ رهبرانقلاب چین در ابتدای کار خود، اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانسته ، گرچه بعدها به دلیل نیاز به استفاده از حقوق ناشی از آن، در رویکرد خود تجدیدنظر کردهاند.
♦️ در این میان، جمهوری اسلامی از معدود نظامهای سیاسی دنیاست که از سوی آمریکا به "یاغیگری" علیه نظم بینالملل متهم است، عنوانی که به شدت مورد حساسیت دیپلماتهای ایرانی است و آن را با خشم تمام رد میکنند.
♦️ مشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی از توصیف خود به عنوان یک "نظام عادی و متعارف" نیز به همان اندازه بیزار است و نسبت به آن واکنش منفی نشان میدهد.
♦️ در واقع، مقامهای جمهوری اسلامی ضمن آنکه نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری و مبتنی بر ظلم آشکار میدانند و هیچ مشروعیتی برای آن قائل نیستند، در عین حال، بر این نکته نیز اصرار دارند که جمهوری اسلامی عضو مسئول و متعهد نظام بینالملل است.
♦️ این نوع برخورد گونهای تناقض به وجود میآورد که دردسر بزرگی برای دیپلماتهای ایرانی در محافل جهانی ایجاد کرده است چراکه آنها باید توأماً نفی و پذیرش قواعد بینالملل را به نمایش بگذارند و این، طرف مقابل را گیج و بعضاً عصبی میکند.
♦️ هنری کیسینجر که در پیرانهسری همچنان قویترین مغز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود، در سال های اخیر بارها تأکید کرده است که ایران از بین دو گزینۀ پذیرش نظم بینالملل یا اصرار به طغیان علیه آن یکی را باید انتخاب کند.
♦️ ظاهراً نظر کیسینجر بازتاب وسیعی در ادبیات دیپلماسی آمریکا و متحدان منطقهای آن پیدا کرده است به طوری که مرتب از لزوم نرمال شدن جمهوری اسلامی سخن میگویند.
♦️ به زعم آمریکاییها، جمهوری اسلامی فقط در صورتی میتواند از مواهب حقوق بینالملل برخوردار باشد که به نظم بینالملل تن دهد اما اگر قصد براندازی این نظم را دارد، از حقوق هم خبری نخواهد بود!
♦️ این یعنی اینکه "زورگویی" علیه ایران از نظر آمریکا به امری مباح تبدیل شده است!آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند!/ با اندکی تصرف
#احمد_زید_آبادی
#ساخت_شناسی_نظام_بینالملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 احمد زید آبادی: روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ایرانی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم و آن را معمولاً گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ البته نظم بینالملل از پیچیدهترین و حتی شاید بتوان گفت مبهمترین موضوعات سیاست است که همچون ماهی سرشتی لغزنده دارد و به راحتی قابل تبیین و تعیّن دقیق و روشن نیست.
♦️ در واقع این مفهوم هم تا اندازهای مانند مفهوم "دمکراسی" از نوعی تناقض ذاتی رنج میبرد. برای مثال، اساس دمکراسی بر رأی آزاد عموم مردم است، اما وقتی که در شرایطی استثنایی همین مردم به فرد یا حزبی رأی میدهند که آشکارا خود را دشمن دمکراسی و نهادهای آن معرفی میکند، تناقض لاینحل ذاتی آن هویدا میشود.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است که "نباید" از آن تخطی شود و داور این "نباید" هم قدرتهای بینالمللی برخوردار از ابزار و امکانات تنبیه و مجازات طرف خاطی هستند!
♦️ بر همین اساس، در سالهای اخیر، دو تعبیر "کشور یاغی" و "کشور متعارف" در ادبیات دیپلماتیک آمریکا رواج یافته است که برای توصیف کشورها از آن استفاده میشود. از نگاه دولتمردان آمریکا، کشور یاغی کشوری است که نظم بینالملل را برنمیتابد و برای به هم زدن آن تلاش میکند. کشور متعارف یا نرمال هم کشوری است که گرچه ممکن است نسبت به عادلانه یا منطقی بودن نظم بینالملل منتقد باشد، اما نسبت به آن پایبندی و التزام عملی دارد.
♦️ از منظر آمریکایی، فقط یک کشور نرمال یا متعارف میتواند از مزایا و مواهب و حقوق ناشی از پایبندیاش به نظم بینالملل برخوردار شود. روی دیگر این سخن این است که کشوری که علیه این نظم طغیان کند و در صدد به هم زدن آن از راه اعمال قدرت برآید، از چنین حقوقی محروم میشود.
♦️ بر همین اساس، عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند تا در مواقع عادی و بخصوص بحرانی بتوانند از حقوق ناشی از آن بهره ببرند.
♦️ البته در تاریخ معاصر، برخی رهبران کشورهای کمونیستی از جمله مائو تسه تونگ رهبرانقلاب چین در ابتدای کار خود، اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانسته ، گرچه بعدها به دلیل نیاز به استفاده از حقوق ناشی از آن، در رویکرد خود تجدیدنظر کردهاند.
♦️ در این میان، جمهوری اسلامی از معدود نظامهای سیاسی دنیاست که از سوی آمریکا به "یاغیگری" علیه نظم بینالملل متهم است، عنوانی که به شدت مورد حساسیت دیپلماتهای ایرانی است و آن را با خشم تمام رد میکنند.
♦️ مشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی از توصیف خود به عنوان یک "نظام عادی و متعارف" نیز به همان اندازه بیزار است و نسبت به آن واکنش منفی نشان میدهد.
♦️ در واقع، مقامهای جمهوری اسلامی ضمن آنکه نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری و مبتنی بر ظلم آشکار میدانند و هیچ مشروعیتی برای آن قائل نیستند، در عین حال، بر این نکته نیز اصرار دارند که جمهوری اسلامی عضو مسئول و متعهد نظام بینالملل است.
♦️ این نوع برخورد گونهای تناقض به وجود میآورد که دردسر بزرگی برای دیپلماتهای ایرانی در محافل جهانی ایجاد کرده است چراکه آنها باید توأماً نفی و پذیرش قواعد بینالملل را به نمایش بگذارند و این، طرف مقابل را گیج و بعضاً عصبی میکند.
♦️ هنری کیسینجر که در پیرانهسری همچنان قویترین مغز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود، در سال های اخیر بارها تأکید کرده است که ایران از بین دو گزینۀ پذیرش نظم بینالملل یا اصرار به طغیان علیه آن یکی را باید انتخاب کند.
♦️ ظاهراً نظر کیسینجر بازتاب وسیعی در ادبیات دیپلماسی آمریکا و متحدان منطقهای آن پیدا کرده است به طوری که مرتب از لزوم نرمال شدن جمهوری اسلامی سخن میگویند.
♦️ به زعم آمریکاییها، جمهوری اسلامی فقط در صورتی میتواند از مواهب حقوق بینالملل برخوردار باشد که به نظم بینالملل تن دهد اما اگر قصد براندازی این نظم را دارد، از حقوق هم خبری نخواهد بود!
♦️ این یعنی اینکه "زورگویی" علیه ایران از نظر آمریکا به امری مباح تبدیل شده است!آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند!/ با اندکی تصرف
#احمد_زید_آبادی
#ساخت_شناسی_نظام_بینالملل
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 محافل علمی در کشور باید فصلی از دیالوگ در خصوص "درک ایرانی از نظم بین الملل" را دنبال کنند
🔹 احمد زید آبادی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم.
♦️ ما با نظم بین الملل به گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است.
♦️ که "نباید" از آن تخطی شود .
♦️ این یک واقعیت است که عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند.
♦️ مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ابتدا اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانست ، اما بعدها در رویکرد خود تجدیدنظر کرد.
♦️ مقامهای جمهوری اسلامی نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری میدانند.
♦️ آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند.
@ahmadzeidabad
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 احمد زید آبادی
♦️ ما ایرانیها از آنچه "نظم بینالملل" خوانده میشود، درک واضح و درستی نداریم.
♦️ ما با نظم بین الملل به گونهای تفنن که میتوان با هر متر و معیار فردی و داخلی در بارهاش اظهار نظر کرد، فرض میکنیم.
♦️ نظم بینالملل نیز بر مبانیِ طبیعی و عقلی و اخلاقی جهانشمولی استوار نیست و در حقیقت نوعی قرارداد موقت برای تعیین نوع تعامل بین ملت - دولتهای جهان است.
♦️ که "نباید" از آن تخطی شود .
♦️ این یک واقعیت است که عموم کشورها خود را ملتزم و پایبند به نظم بینالملل نشان میدهند.
♦️ مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ابتدا اساس نظم بینالملل را ظالمانه دانست ، اما بعدها در رویکرد خود تجدیدنظر کرد.
♦️ مقامهای جمهوری اسلامی نظم بینالملل را در جهت تحکیم سلطهگری میدانند.
♦️ آمریکائی ها میخواهند بله یا نه روشن و قاطعی از ایران در بارۀ پذیرش یا رد نظم بینالملل بشنوند و گام بعدی خود را مطابق آن بردارند.
@ahmadzeidabad
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی/ سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است
🔹 دکتر سید جواد میری: دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔹 روزنامه همدلی
♦️ مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟ آیا هیچ راهی جز انقلاب و جنگ برای تغییر رویه های نادرست وجود ندارد؟
به نظر من این پرسشی است که در ذهن تک تک افراد این جامعه و حتی مسئولان و مدیران کشور خانه کرده است ولی صورتبندی درستی برای عبور از این نوع مشکلات هنوز نیافته اند.
♦️ یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️ به سخن دیگر، حتی قدیمی ترین نهادهای بشری مثلاً خانواده و دین که پیش از نظم نوین ملت/دولت وجود داشتند با ظهور نظم سازمان یافته دولت این نهادها هم دگرگون شده اند ولو ظاهر آنها محفوظ باقی مانده باشد اما بافتارهای درونی آنها کن فیکون شده اند.
♦️ به عبارت دیگر، سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است. اما ایجاد و نهادینه شدن و بسط این اصل مهم تبعات بنیادینی برای انسان بوجود می آورد که انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است و در برابر آن پادزهری بومی خلق کرده است که مانند موریانه سازمان یافتگی جامعه را خرد و پودر و خمیر می کند.
♦️اصل رفاقت و تیپولوژی تکثیر مدل های رفاقتی برای دور زدن پرنسیپ سازمانی تا اجازه ظهور و بروز و نهادینه شدن و بسط و توسعه منِ سازمانی ناممکن شود و در جای آن منِ رفاقتی شکل گیرد و گسترش پیدا کند و چرخه اتلاف در یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک مدل کلاسیک در علوم اجتماعی بشود.
♦️ به زبان صریحتر بگویم، جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است و دولت برآمده از جامعه رفیق باز نمی تواند مانند دولت ژاپن رفتار کند و اگر این کند جامعه منفجر خواهد شد.
♦️ به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند و اگر زمانی زد و خوردی یا افشاگری ممکن می گردد به دلیل این است که خللی در ساختار رفاقت ها ایجاد شده است نه اینکه منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان که باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن پاسخگو باشد رفتار کرده است.
♦️ شاید وقت آن رسیده است که اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند و دائم از بدیو و بوردیو سخنرانی می کنند تاملی در باب تضعیف منِ رفاقتی در درون سازمانِ دولت به معنای وسیع کلمه بنمایند و راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند.
♦️البته این بدین معنا نیست که رفاقت امری مذموم است بل جایِ رفاقت در سازمان نیست بل در عرصه های دیگر و حوزه های دیگر حیات است. باید بین حوزه سیستم و ساحت حیات تفکیک قائل شد و منطق هر کدام را به دقت فرا گرفت تا بتوان از سنگلاخ مشکلات عبور کرد.
#دکتر_سید_جواد_میری_جامعهشناس_و_دینپژوه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_در_ایران
#سازمان_بنیان_اصلی_و_رکن_رکین_جامعه_کنونی_در_جهان
#جامعه_ایرانی_جامعه_سازمان_یافته_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر سید جواد میری: دانشیار جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🔹 روزنامه همدلی
♦️ مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟ آیا هیچ راهی جز انقلاب و جنگ برای تغییر رویه های نادرست وجود ندارد؟
به نظر من این پرسشی است که در ذهن تک تک افراد این جامعه و حتی مسئولان و مدیران کشور خانه کرده است ولی صورتبندی درستی برای عبور از این نوع مشکلات هنوز نیافته اند.
♦️ یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️ به سخن دیگر، حتی قدیمی ترین نهادهای بشری مثلاً خانواده و دین که پیش از نظم نوین ملت/دولت وجود داشتند با ظهور نظم سازمان یافته دولت این نهادها هم دگرگون شده اند ولو ظاهر آنها محفوظ باقی مانده باشد اما بافتارهای درونی آنها کن فیکون شده اند.
♦️ به عبارت دیگر، سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است. اما ایجاد و نهادینه شدن و بسط این اصل مهم تبعات بنیادینی برای انسان بوجود می آورد که انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است و در برابر آن پادزهری بومی خلق کرده است که مانند موریانه سازمان یافتگی جامعه را خرد و پودر و خمیر می کند.
♦️اصل رفاقت و تیپولوژی تکثیر مدل های رفاقتی برای دور زدن پرنسیپ سازمانی تا اجازه ظهور و بروز و نهادینه شدن و بسط و توسعه منِ سازمانی ناممکن شود و در جای آن منِ رفاقتی شکل گیرد و گسترش پیدا کند و چرخه اتلاف در یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک مدل کلاسیک در علوم اجتماعی بشود.
♦️ به زبان صریحتر بگویم، جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است و دولت برآمده از جامعه رفیق باز نمی تواند مانند دولت ژاپن رفتار کند و اگر این کند جامعه منفجر خواهد شد.
♦️ به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند و اگر زمانی زد و خوردی یا افشاگری ممکن می گردد به دلیل این است که خللی در ساختار رفاقت ها ایجاد شده است نه اینکه منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان که باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد و بر اساس آن پاسخگو باشد رفتار کرده است.
♦️ شاید وقت آن رسیده است که اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند و دائم از بدیو و بوردیو سخنرانی می کنند تاملی در باب تضعیف منِ رفاقتی در درون سازمانِ دولت به معنای وسیع کلمه بنمایند و راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند.
♦️البته این بدین معنا نیست که رفاقت امری مذموم است بل جایِ رفاقت در سازمان نیست بل در عرصه های دیگر و حوزه های دیگر حیات است. باید بین حوزه سیستم و ساحت حیات تفکیک قائل شد و منطق هر کدام را به دقت فرا گرفت تا بتوان از سنگلاخ مشکلات عبور کرد.
#دکتر_سید_جواد_میری_جامعهشناس_و_دینپژوه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_در_ایران
#سازمان_بنیان_اصلی_و_رکن_رکین_جامعه_کنونی_در_جهان
#جامعه_ایرانی_جامعه_سازمان_یافته_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض می کنیم.
🌐 جایِ رفاقت در سازمان نیست/ سیستم و سازمان برای ما ایرانی ها یک شوخی است
🔹 یادداشت ارزشمند دکتر سید جواد میری در روزنامه همدلی
🔹در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی
♦️مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟
♦️یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است، اما انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است.
♦️جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است.
♦️به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند.
♦️منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان، باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد.
♦️اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند./ با تلخیص
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یادداشت ارزشمند دکتر سید جواد میری در روزنامه همدلی
🔹در غیبت من سازمانی در سازمانهای ایرانی
♦️مشکل ما چیست؟ آیا این کشور مشکلاتش لاینحل است؟
♦️یکی از شاخصه های مهم جامعه مبتنی بر نظام ملت/دولت nation-state سازمان یافتگی آن است و این سخن بدین معناست که در همگی ساحات زندگی بشری نوعی "دستکاری" رخنه کرده است.
♦️سازمان organization بنیان اصلی و رکن رکین جامعه کنونی در جهان است، اما انسان ایرانی کماکان با پیامدهای آن از در شوخی وارد شده است.
♦️جامعه ایرانی جامعه "سازمان یافته" نیست بل جامعه "رفیق باز" است.
♦️به سخن دیگر، در ظاهر ساختمان ها و بناهای سازمانی وجود دارند ولی در درون آنها بافتارهای منِ سازمانی صرفاً در چارچوب ساز و کارهای رفاقتی و شبکه های رفاقتی کارایی دارند.
♦️منِ سازمانی بر اساس اصول سازمان، باید مصلحت عمومی را مد نظر داشته باشد.
♦️اصحاب علوم اجتماعی که تبدیل به اهل خطابه شده اند راه های تقویت منِ سازمانی را مبتنی بر مطالعات جامعه و فرهنگ ایرانی بیابند./ با تلخیص
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: اگر سیاست کشور با دانش هماهنگ نباشد و به پژوهش اعتنا نکند، از دانشمند و دانشگاه هم توقع بیش از حد نباید داشت
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش سوم
♦️ کار بزرگ دانشمند، یافتن مسائل اصلی پژوهش است.
♦️ دانشمند باید نگران باشد که مبادا مهمترین مسائل از نظرش پنهان بماند. به خصوص دانشمند جهان توسعهنیافته وظیفه دارد که مسائل علم در جامعه خود را بشناسد و بکوشد علم را از صورت تفنن یا شغل علمی خارج کند.
♦️ این وظیفه چون با کار سیاست و سیاستمدار گره میخورد، گاهی ممکن است ادایش برای دانشمند دشوار شود.
♦️ اگر سیاست کشور با دانش هماهنگ نباشد و به پژوهش اعتنا نکند، از دانشمند و دانشگاه هم توقع بیش از حد نباید داشت. اگر بگویند دانشگاه باید سیاست را از خواب رخوت و هر روزی بودن بیدار کند، حرف خوبی میزنند به شرط اینکه بدانند وظیفه دشواری بر عهده دانشگاه میگذارند.
♦️ قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است.
♦️ درست است که دانشمند وظیفه دارد که گاهی به قول سقراط به سیاست نیش بزند تا بسترش را در مسیر خطر نگسترد، ولی اگر سیاست نخواهد، دانشمند جز اینکه درد خویش را بگوید چه میتواند بکند؟
♦️ گفته شد که قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است. اگر چنین فهمی حاصل شود در سیاست هم سریان پیدا میکند ولی اگر پدید نیامده باشد دانشگاه چه میتواند بکند؟ شرایط اخلاقی علم مجموعهای از دستورالعملهای معیّن و مدوّن نیست علم نیز با صدور دستورالعمل و بخشنامه متحول نمیشود، بلکه باید ندائی از درون جان اهل نظر و علم در داده شود که آنان را به فردا بخواند. آنها اگر بتوانند به فردا نظر کنند و چشمانداز آن را ببینند به سمت آن میروند.
♦️ نشانه این تحول انصراف دانشگاهها و دانشمندان از صورتسازی و ترک سرگرمیهای علمیِ هر چند احیاناً مفید است. ولی تا زمانی که فهم رایج و غالب پرداختن به علم را چیزی نظیر وظیفه اداری میداند، دانشمندان هم به این رسم و قرار تن در داده و احیاناً میکوشند که وظیفه اداری شان را درست انجام دهند.
♦️ عیب این است که پژوهشهای رسمی معمولاً و غالباً جان ندارد. یعنی گلی است که در گلخانه پرورش یافته و به درد نگهداری در گلدان میخورد. وقتی پژوهش در آثار دانشمندان جان ندارد پیداست که اگر به دست کاسبان و سوداگران بیفتد چه بر سرش میآید و چگونه مدرکسازی و علمفروشی رواج پیدا میکند.
♦️ اگر توجه نکنیم که سیاست علم گاهی میتواند در کار علم خلل و آسیب پدید آورد و بخواهیم صرفاً با مجازات به رفع و علاج درد بپردازیم چه بسا که قضایا را پیچیدهتر کنیم.
♦️ با تدبیرهای اداری نمیتوان قصور و فتوری را که اخیراً در کار علم و کسب مدارک تحصیلی پدید آمده است، تدارک و رفع کرد. در دانشگاه و بیشتر در میان اهل سیاست این پندار معصوم اما بیوجه و شاید خطرناک شایع است که برای مقابله با تقلب در علم قانون نداریم و باید قانون وضع کنیم.
♦️ فساد با وضع قانون رفع نمیشود
♦️ در کشور ما هر مشکلی که پیش میآید کسانی به فکر تدوین قانون و اعمال نظارت میافتند. این تلقی چندین عیب دارد؛ از جمله اینکه فساد با وضع قانون رفع نمیشود. در اینکه فاسد را مجازات باید کرد تردیدی نیست، اما با قانون نمیتوان فساد را از میان برداشت.
♦️ فساد که میآید، قانون بیاعتبار میشود. اگر قانون اعتبار داشت، فساد شایع نمیشد. عیب دیگر و بزرگتر این تلقی این است که نگران بر باد رفتن اخلاق در دانشگاه نیست و راهی جز مقابله خشن با فساد دانشگاهی نمیشناسد.
♦️ دانشگاه اگر نتواند از عهده رفع این فساد برآید، از هیچ مرجع و مقام دیگر کاری ساخته نیست. ممکن است بپرسند که در این شرایط آیا خوشباوری نیست که به فکر اخلاق و شرایط اخلاقی تحول در علم باشیم؟ بخصوص که در غرب هم پروای اخلاقیای که مثلاً ماکس وبر داشت دیگر کمتر وجود دارد.
♦️ پیشبینی این جامعهشناس بزرگ که میگفت علم از جهان و از خود افسونزدایی کرده است و باز هم میکند تا جایی که دیگر اخلاق علم جایی نداشته باشد یکسره ناشی از بدبینی نبود.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#قدم_اول_راه_دانش_درک_اکنون_و_شناخت_مسائل_آن_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹 سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹 بخش سوم
♦️ کار بزرگ دانشمند، یافتن مسائل اصلی پژوهش است.
♦️ دانشمند باید نگران باشد که مبادا مهمترین مسائل از نظرش پنهان بماند. به خصوص دانشمند جهان توسعهنیافته وظیفه دارد که مسائل علم در جامعه خود را بشناسد و بکوشد علم را از صورت تفنن یا شغل علمی خارج کند.
♦️ این وظیفه چون با کار سیاست و سیاستمدار گره میخورد، گاهی ممکن است ادایش برای دانشمند دشوار شود.
♦️ اگر سیاست کشور با دانش هماهنگ نباشد و به پژوهش اعتنا نکند، از دانشمند و دانشگاه هم توقع بیش از حد نباید داشت. اگر بگویند دانشگاه باید سیاست را از خواب رخوت و هر روزی بودن بیدار کند، حرف خوبی میزنند به شرط اینکه بدانند وظیفه دشواری بر عهده دانشگاه میگذارند.
♦️ قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است.
♦️ درست است که دانشمند وظیفه دارد که گاهی به قول سقراط به سیاست نیش بزند تا بسترش را در مسیر خطر نگسترد، ولی اگر سیاست نخواهد، دانشمند جز اینکه درد خویش را بگوید چه میتواند بکند؟
♦️ گفته شد که قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است. اگر چنین فهمی حاصل شود در سیاست هم سریان پیدا میکند ولی اگر پدید نیامده باشد دانشگاه چه میتواند بکند؟ شرایط اخلاقی علم مجموعهای از دستورالعملهای معیّن و مدوّن نیست علم نیز با صدور دستورالعمل و بخشنامه متحول نمیشود، بلکه باید ندائی از درون جان اهل نظر و علم در داده شود که آنان را به فردا بخواند. آنها اگر بتوانند به فردا نظر کنند و چشمانداز آن را ببینند به سمت آن میروند.
♦️ نشانه این تحول انصراف دانشگاهها و دانشمندان از صورتسازی و ترک سرگرمیهای علمیِ هر چند احیاناً مفید است. ولی تا زمانی که فهم رایج و غالب پرداختن به علم را چیزی نظیر وظیفه اداری میداند، دانشمندان هم به این رسم و قرار تن در داده و احیاناً میکوشند که وظیفه اداری شان را درست انجام دهند.
♦️ عیب این است که پژوهشهای رسمی معمولاً و غالباً جان ندارد. یعنی گلی است که در گلخانه پرورش یافته و به درد نگهداری در گلدان میخورد. وقتی پژوهش در آثار دانشمندان جان ندارد پیداست که اگر به دست کاسبان و سوداگران بیفتد چه بر سرش میآید و چگونه مدرکسازی و علمفروشی رواج پیدا میکند.
♦️ اگر توجه نکنیم که سیاست علم گاهی میتواند در کار علم خلل و آسیب پدید آورد و بخواهیم صرفاً با مجازات به رفع و علاج درد بپردازیم چه بسا که قضایا را پیچیدهتر کنیم.
♦️ با تدبیرهای اداری نمیتوان قصور و فتوری را که اخیراً در کار علم و کسب مدارک تحصیلی پدید آمده است، تدارک و رفع کرد. در دانشگاه و بیشتر در میان اهل سیاست این پندار معصوم اما بیوجه و شاید خطرناک شایع است که برای مقابله با تقلب در علم قانون نداریم و باید قانون وضع کنیم.
♦️ فساد با وضع قانون رفع نمیشود
♦️ در کشور ما هر مشکلی که پیش میآید کسانی به فکر تدوین قانون و اعمال نظارت میافتند. این تلقی چندین عیب دارد؛ از جمله اینکه فساد با وضع قانون رفع نمیشود. در اینکه فاسد را مجازات باید کرد تردیدی نیست، اما با قانون نمیتوان فساد را از میان برداشت.
♦️ فساد که میآید، قانون بیاعتبار میشود. اگر قانون اعتبار داشت، فساد شایع نمیشد. عیب دیگر و بزرگتر این تلقی این است که نگران بر باد رفتن اخلاق در دانشگاه نیست و راهی جز مقابله خشن با فساد دانشگاهی نمیشناسد.
♦️ دانشگاه اگر نتواند از عهده رفع این فساد برآید، از هیچ مرجع و مقام دیگر کاری ساخته نیست. ممکن است بپرسند که در این شرایط آیا خوشباوری نیست که به فکر اخلاق و شرایط اخلاقی تحول در علم باشیم؟ بخصوص که در غرب هم پروای اخلاقیای که مثلاً ماکس وبر داشت دیگر کمتر وجود دارد.
♦️ پیشبینی این جامعهشناس بزرگ که میگفت علم از جهان و از خود افسونزدایی کرده است و باز هم میکند تا جایی که دیگر اخلاق علم جایی نداشته باشد یکسره ناشی از بدبینی نبود.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#قدم_اول_راه_دانش_درک_اکنون_و_شناخت_مسائل_آن_است
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: اگر سیاست بسترش را در مسیر خطر بگسترد، دانشمند جز اینکه درد خویش را بگوید چه میتواند بکند؟
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/3
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته وظیفه دارد که مسائل علم، در جامعه خود را بشناسد و بکوشد علم را از صورت تفنن یا شغل علمی خارج کند.
♦️گاهی این امر با کار سیاست گره میخورد، و ادایش برای دانشمند دشوار می شود.
♦️قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است. اگر چنین فهمی حاصل شود در سیاست هم سریان پیدا میکند ولی اگر پدید نیامده باشد دانشگاه چه میتواند بکند؟
♦️شرایط اخلاقی علم مجموعهای از دستورالعملهای معیّن و مدوّن نیست.
♦️نشانۀ تحول، انصراف دانشگاهها و دانشمندان از صورتسازی و ترک سرگرمیهای علمیِ هر چند احیاناً مفید است.
♦️با تدبیرهای اداری نمیتوان قصور و فتوری را که اخیراً در کار علم و کسب مدارک تحصیلی پدید آمده است، تدارک و رفع کرد.
♦️فساد با وضع قانون رفع نمیشود. دانشگاه اگر نتواند از عهده رفع فساد بر باد رفتن اخلاق علم در دانشگاه برآید، از هیچ مرجعِ دیگر، کاری ساخته نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/3
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته وظیفه دارد که مسائل علم، در جامعه خود را بشناسد و بکوشد علم را از صورت تفنن یا شغل علمی خارج کند.
♦️گاهی این امر با کار سیاست گره میخورد، و ادایش برای دانشمند دشوار می شود.
♦️قدم اول راه دانش، درک اکنون و شناخت مسائل آن است. اگر چنین فهمی حاصل شود در سیاست هم سریان پیدا میکند ولی اگر پدید نیامده باشد دانشگاه چه میتواند بکند؟
♦️شرایط اخلاقی علم مجموعهای از دستورالعملهای معیّن و مدوّن نیست.
♦️نشانۀ تحول، انصراف دانشگاهها و دانشمندان از صورتسازی و ترک سرگرمیهای علمیِ هر چند احیاناً مفید است.
♦️با تدبیرهای اداری نمیتوان قصور و فتوری را که اخیراً در کار علم و کسب مدارک تحصیلی پدید آمده است، تدارک و رفع کرد.
♦️فساد با وضع قانون رفع نمیشود. دانشگاه اگر نتواند از عهده رفع فساد بر باد رفتن اخلاق علم در دانشگاه برآید، از هیچ مرجعِ دیگر، کاری ساخته نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 جهان دیگر تحمل هر اندیشه ای که نظم کنونی را به هم بریزد، ندارد
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 مصاحبه با خبرگزاری ایسنا
♦️ بی تردید انسانها روزهای سخت و ساده بسیاری را پشت سرگذاشته اند. اگر بخواهیم گزارش ساده ای از آنچه "اکنون" در جهان جاری است بدهیم، باید بگوئیم "در یک تعریف از هزاران" جهان متشکل از تعدادی ساختار و سیستم است.
♦️ سیستم ها ی دیگر یا با شما هم اندیش هستند یا دگر اندیش و جهانِ افراد در نهایت حاصل گفت و گوی شما و دگر اندیشان است.
♦️ وقتی ساختارگرایانه فکر می کنید می توانید نسبت به ساختار موافق، منتقد ، و یا دگر اندیش باشید. در این نگاه گروه دیگری قابل تعریف نیست.
♦️قوانین در همه جای جهان دو دسته درون و برون ساختاری هستند. شما می توانید در ساختارهای خود با هر منطقی که دارید و با هر تعریفی که از جهان دارید، قوانینی وضع کنید اما حوزه نفوذ آنها تا مرز ساختار و سیستم شماست.
♦️در خارج از هر سیستم و ساختاری قوانین بین ساختاری یا بین المللی وجود دارد. همه سیستم ها و یا همه ملت ها و کشورها چاره ای ندارند جز آنکه به این قوانین احترام بگذارند.
♦️این روزها در جهان نظامهای بین المللی بسیار جوان و متأسفانه شکننده هستند . این سیستم های بین المللی که شامل برخی نهادهای فیزیکی و عمده ای از قوانین و اخلاقیات هستند، از سوی افراد و گروههای مختلفی تهدید می شوند. قدرت طلبی های برخی افراد، گروهها و برخی ملل این نظامها را تهدید می کنند. ایدئولوژی ها هم در این عرصه کم کار نبوده اند.
♦️جهان دیگر تحمل ندارد. تحمل هر فشاری و هر اندیشه ای که نظم و انسجام شکننده کنونی را به هم بریزد.
♦️نظامهای بین المللی بر آنند که اجازه دهند آدمها نفس بکشند و زندگی کنند . این نفس کشیدن های مختصر و این زندگیِ چند روزه با چند قاعدۀ ساده هم قابل عبور است.
♦️این همه هدف گذاری و ایدئولوژی سازی که تاکنون بشر به ارث برده است، برای هفت پشتش کافی است. ظاهراً باید گفت اگر دنبال کرامت برای بشر هستید، دست از سرش بردارید.
♦️باید اجازه داد افراد در ساختارهائی که می پسندند جاری شوند. امروز برای افراد ارتباط و حضور در درون یک ساختار ساده اما مشارکت آفرین، مهم تر از مباحثی است که "عمیق ترین نگرش ها را به هستی" جاری می سازند.
♦️و ما هم راهی نداریم جزآن که کشور را مانند یک ساختار ببینیم . ساختاری از صدها ساختار دیگر که در زمین جاری هستند.
♦️ساختار باید به ما زمینۀ بازی بدهد و ما را مشارکت دهد . هیچ کس نباید در ساختار سهیم نباشد. همه باید با معادله ای قانونمند در ساختار، بهره مندی داشته باشند.
♦️ساختار را باید اصلاح و بروز رسانی کرد . ساختار باید به سیستم های دورنیِ خود، قدرت اصلاحِ نظام مند بدهد .
♦️همه باید در تصمیم گیری های ساختاری مشارکت داشته باشند، و موافق یا مخالف باشند .
♦️این جوری هم نمی شود که افراد ایدۀ فردی و یا گروهی خود را ایدۀ کل ساختار بدانند و این جوری هم نمی شود که هر کس موافق سیستم نیست، بلادرنگ سراغ تیرک ها برود و بخواهد خیمه و خانه را از بنیان برکند.
♦️ما ایرانی هایِ مدعی راهی نداریم جز گفت و گو ، جز تعامل و پرهیز از خشونت.
♦️ما راهی نداریم یا باید به جامعه و اعضاء آن ساختارسازی یاد بدهیم و یا ساختارشکنی . دارد به دو قرن می رسد که شب و روز به جامعه ساختار شکنی می آموزیم.
♦️این ملتی که برای ساختارشکنی آموزش می بیند گروه گروه و فرقه فرقه می شود. نه ایران را می سازد و نه به ساخت جهانی بهتر کمک می کند. هرجا هم برود مایه درد سر می شود.
♦️اکنون ما ملتی هستیم که نمی توانیم ساختارهایمان را حفظ کنیم و با صبوری توسعه دهیم.
♦️شاید این یک واقعیت باشد که ما ملتی هستیم که اصولاً به "خودِ بازی" راه نیافته ایم. اصولاً نمی دانیم آمده ایم بمانیم یا که برگردیم. ما هنوز مستقر هم نشده ایم. ما ملت بی استقراریم. ما هنوز دل به زمین نداده ایم و منتظر شیپور برگشتیم، به همین خاطر دست و دلمان به کار و ساخت و پرداخت نمی رود.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی: دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان
🔹 مصاحبه با خبرگزاری ایسنا
♦️ بی تردید انسانها روزهای سخت و ساده بسیاری را پشت سرگذاشته اند. اگر بخواهیم گزارش ساده ای از آنچه "اکنون" در جهان جاری است بدهیم، باید بگوئیم "در یک تعریف از هزاران" جهان متشکل از تعدادی ساختار و سیستم است.
♦️ سیستم ها ی دیگر یا با شما هم اندیش هستند یا دگر اندیش و جهانِ افراد در نهایت حاصل گفت و گوی شما و دگر اندیشان است.
♦️ وقتی ساختارگرایانه فکر می کنید می توانید نسبت به ساختار موافق، منتقد ، و یا دگر اندیش باشید. در این نگاه گروه دیگری قابل تعریف نیست.
♦️قوانین در همه جای جهان دو دسته درون و برون ساختاری هستند. شما می توانید در ساختارهای خود با هر منطقی که دارید و با هر تعریفی که از جهان دارید، قوانینی وضع کنید اما حوزه نفوذ آنها تا مرز ساختار و سیستم شماست.
♦️در خارج از هر سیستم و ساختاری قوانین بین ساختاری یا بین المللی وجود دارد. همه سیستم ها و یا همه ملت ها و کشورها چاره ای ندارند جز آنکه به این قوانین احترام بگذارند.
♦️این روزها در جهان نظامهای بین المللی بسیار جوان و متأسفانه شکننده هستند . این سیستم های بین المللی که شامل برخی نهادهای فیزیکی و عمده ای از قوانین و اخلاقیات هستند، از سوی افراد و گروههای مختلفی تهدید می شوند. قدرت طلبی های برخی افراد، گروهها و برخی ملل این نظامها را تهدید می کنند. ایدئولوژی ها هم در این عرصه کم کار نبوده اند.
♦️جهان دیگر تحمل ندارد. تحمل هر فشاری و هر اندیشه ای که نظم و انسجام شکننده کنونی را به هم بریزد.
♦️نظامهای بین المللی بر آنند که اجازه دهند آدمها نفس بکشند و زندگی کنند . این نفس کشیدن های مختصر و این زندگیِ چند روزه با چند قاعدۀ ساده هم قابل عبور است.
♦️این همه هدف گذاری و ایدئولوژی سازی که تاکنون بشر به ارث برده است، برای هفت پشتش کافی است. ظاهراً باید گفت اگر دنبال کرامت برای بشر هستید، دست از سرش بردارید.
♦️باید اجازه داد افراد در ساختارهائی که می پسندند جاری شوند. امروز برای افراد ارتباط و حضور در درون یک ساختار ساده اما مشارکت آفرین، مهم تر از مباحثی است که "عمیق ترین نگرش ها را به هستی" جاری می سازند.
♦️و ما هم راهی نداریم جزآن که کشور را مانند یک ساختار ببینیم . ساختاری از صدها ساختار دیگر که در زمین جاری هستند.
♦️ساختار باید به ما زمینۀ بازی بدهد و ما را مشارکت دهد . هیچ کس نباید در ساختار سهیم نباشد. همه باید با معادله ای قانونمند در ساختار، بهره مندی داشته باشند.
♦️ساختار را باید اصلاح و بروز رسانی کرد . ساختار باید به سیستم های دورنیِ خود، قدرت اصلاحِ نظام مند بدهد .
♦️همه باید در تصمیم گیری های ساختاری مشارکت داشته باشند، و موافق یا مخالف باشند .
♦️این جوری هم نمی شود که افراد ایدۀ فردی و یا گروهی خود را ایدۀ کل ساختار بدانند و این جوری هم نمی شود که هر کس موافق سیستم نیست، بلادرنگ سراغ تیرک ها برود و بخواهد خیمه و خانه را از بنیان برکند.
♦️ما ایرانی هایِ مدعی راهی نداریم جز گفت و گو ، جز تعامل و پرهیز از خشونت.
♦️ما راهی نداریم یا باید به جامعه و اعضاء آن ساختارسازی یاد بدهیم و یا ساختارشکنی . دارد به دو قرن می رسد که شب و روز به جامعه ساختار شکنی می آموزیم.
♦️این ملتی که برای ساختارشکنی آموزش می بیند گروه گروه و فرقه فرقه می شود. نه ایران را می سازد و نه به ساخت جهانی بهتر کمک می کند. هرجا هم برود مایه درد سر می شود.
♦️اکنون ما ملتی هستیم که نمی توانیم ساختارهایمان را حفظ کنیم و با صبوری توسعه دهیم.
♦️شاید این یک واقعیت باشد که ما ملتی هستیم که اصولاً به "خودِ بازی" راه نیافته ایم. اصولاً نمی دانیم آمده ایم بمانیم یا که برگردیم. ما هنوز مستقر هم نشده ایم. ما ملت بی استقراریم. ما هنوز دل به زمین نداده ایم و منتظر شیپور برگشتیم، به همین خاطر دست و دلمان به کار و ساخت و پرداخت نمی رود.
#دکتر_یونس_احمدی_دین_پژوه_و_مدرس_دانشگاه
#ساخت_شناسی_نظام_داخلی_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: اگر نجنبیم نوبت به سوره فاتحه خواهد رسید!
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ با سالها دوقطبی سازی جامعه ایران با عناوینی چون انقلابی و غیر انقلابی،
♦️ خودی و غیر خودی،
♦️ باحجاب و بی حجاب،
♦️ با دین و بی دین و ... به خواندن سوره کافرون رسیدیم.
♦️ اگر نجنبیم نوبت به سوره فاتحه خواهد رسید!
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#سالها_دوقطبی_سازی_جامعه_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ با سالها دوقطبی سازی جامعه ایران با عناوینی چون انقلابی و غیر انقلابی،
♦️ خودی و غیر خودی،
♦️ باحجاب و بی حجاب،
♦️ با دین و بی دین و ... به خواندن سوره کافرون رسیدیم.
♦️ اگر نجنبیم نوبت به سوره فاتحه خواهد رسید!
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#سالها_دوقطبی_سازی_جامعه_ایران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ساخت شناسی علم در ایران/ دکتر رضا داوری اردکانی: در زمانه بسته بودن راهها، تحول در نگاه به علم، شاید بتواند گشایشی به سوی راه دشوار و سنگلاخ مدرنیزاسیون باشد
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش چهارم
♦️ضرورت مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش
♦️جهان توسعهیافته بیشتر از آن جهت به اخلاق نیاز دارد که باید علاوه بر عمل، علم را نیز نجات دهد و از منحل شدن تام و تمامش در زندگی هرروزی جلوگیری کند. این جلوگیری شاید کاری بسیار دشوار باشد، اما پدید آمدن اندک تذکر به آینده نشانه آن است که غفلت سراسر وجود آدمی را فرانگرفته و همه روزنههای امید بسته نشده است.
♦️در جهان توسعهنیافته مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش یک امر ضروری است. این جهان علم آموخته است و میآموزد، اما نمیداند با آن، چه باید بکند. علم در جهان توسعهنیافته کم و بیش جای اشرافیت فکری قدیم را گرفته است.
♦️من با دانشمندانی بحث و گفتگو کردهام که شرف علم را بالاتر از این میدانستند که به کارکرد و کاربرد آن نظر کنند و حتی گاهی مرا که گمان میکردند علم را صرفاً کاربردی دانستهام و میدانم مستحق ملامت میدانستند.
♦️شاید آنها تفاوت میان کاربردی بودن علم و دگرگونساز بودنش را درک نمیکردند. علمی که صرفاً به ماده و موجودات قلمرو محسوس تعلق میگیرد هر چه باشد مطلوب بالذات و مایه اشرافیت فکری نمیشود. در اینجا الفاظی مثل حقیقت ممکن است اشخاص و حتی دانشمندان را به اشتباه بیندازد.
♦️پس علم را باید از سودای بیحاصل حقیقتجویی لفظی نجات داد.
♦️وظیفه اخلاقی دانشمند جهانِ توسعهنیافته تنها آموزش و پژوهش، آن هم هر پژوهشی که باشد نیست. در این جهان، آموزش و پژوهش باید که بتواند سیاست را راه ببرد یا مددکار آن باشد نه اینکه وسیلهای برای سیاست یا جزئی از آن شود.
♦️علم وقتی وسیله میشود دیگر نمیتواند پیوندی با حقیقت البته اگر از چنین پیوندی بتوان سخن گفت، داشته باشد. دانشمند جهان توسعهنیافته نباید علم را در کسب اطلاعات و نوشتن مقالاتی که نمیدانیم به کجا تعلق دارند و چه اثری بر وجودشان مترتب میشود محدود بداند، بلکه باید ببیند جهان پریشان و پراکنده او چه نیازی به علم دارد.
♦️و آیا علم میتواند ستونی شود که شئون دیگر زندگی حول آن گرد آیند؟
♦️شاید در زمانه بسته بودن راهها و افقهای عمل و نظر تحول در نگاه به علم بتواند گشایشی به سوی راه دشوار و سنگلاخ مدرنیزاسیون که متأسفانه اکنون تنها راه است باشد.
♦️در شرایط کنونی در فکر تحقق ایدهآل نمیتوان بود. جهان کنونی باید به مواظبت از درک و خرد خویش بپردازد. در جهاتی که به قول اورول، صلح و جنگ و آزادی و بردگی و عدل و ظلم و حتی دانایی و نادانی با هم اشتباه میشود. این مواظبت بیش از هر زمان ضرورت دارد.
♦️گاهی اگر بتوان چشم گشود و جزئیها و امور و اشیا در ظاهر پراکنده را در جای خود دید باید راضی بود و خدا را شکر کرد زیرا چشمها گاهی به جای اینکه اشیا را ببیند اشباح میبیند. خرد هم بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ و بیاهمیت را مهم، جزئی را کلی، کلی را جزئی، خاص را عام و عام را خاص و شکست را پیروزی و چه بسا که ذلت را عزت و انحطاط را پیشرفت مییابد و میانگارد.
♦️به مطالبی که مثلاً در نزاعهای سیاسی پیش میآید توجه کنیم، به جای اینکه برای آینده آب و نان و هوای کشور و در باب اخلاق و رفتار مردمان و بخصوص دستاندرکاران اندیشه کنند، هفتهها بحث میکنند که چرا حقوق فلان بیش از حقوق فلان است.
♦️اگر به فکر کشور و اخلاق و فرهنگ و دانش باشیم شاید به وجهی از تعادل در همه شئون برسیم ولی وقتی به مسائل فرعی مشغول میشویم فرصت و مجال پرداختن به اصلیترین امور از دست میرود و فروع هم به حال خود میماند.
♦️شاید هم در ناخودآگاه ما چیزی هست که موجب میشود از مسائل و امور اصلی بگریزیم و به مسائل و امور فرعی پناه ببریم و خود را مثلاً با این پندار راضی نگه داریم که از عدل و انصاف و حقوق بشر و … دفاع کردهایم.
♦️در شرایط کنونی هرکس که طالب عدالت و دوستدار آزادی است، باید نگران گسیختگیها و پریشانیها و از دست رفتن فرصتها و سرمایهها و تحقق نیافتن امکانها و سست شدن پیوندهای اجتماعی و از اعتبار افتادن ارزشهای اخلاقی باشد و مگر ممکن است ارزشهای اخلاقی و همبستگی اجتماعی نباشد و کوشش برای عدالت و آزادی ثمر بدهد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#آیا_علم_میتواند_ستونی_شود_که_شئون_دیگر_زندگی_حول_آن_گرد_آیند؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹سخن اولِ نشریه فرهنگستان علوم
🔹بخش چهارم
♦️ضرورت مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش
♦️جهان توسعهیافته بیشتر از آن جهت به اخلاق نیاز دارد که باید علاوه بر عمل، علم را نیز نجات دهد و از منحل شدن تام و تمامش در زندگی هرروزی جلوگیری کند. این جلوگیری شاید کاری بسیار دشوار باشد، اما پدید آمدن اندک تذکر به آینده نشانه آن است که غفلت سراسر وجود آدمی را فرانگرفته و همه روزنههای امید بسته نشده است.
♦️در جهان توسعهنیافته مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش یک امر ضروری است. این جهان علم آموخته است و میآموزد، اما نمیداند با آن، چه باید بکند. علم در جهان توسعهنیافته کم و بیش جای اشرافیت فکری قدیم را گرفته است.
♦️من با دانشمندانی بحث و گفتگو کردهام که شرف علم را بالاتر از این میدانستند که به کارکرد و کاربرد آن نظر کنند و حتی گاهی مرا که گمان میکردند علم را صرفاً کاربردی دانستهام و میدانم مستحق ملامت میدانستند.
♦️شاید آنها تفاوت میان کاربردی بودن علم و دگرگونساز بودنش را درک نمیکردند. علمی که صرفاً به ماده و موجودات قلمرو محسوس تعلق میگیرد هر چه باشد مطلوب بالذات و مایه اشرافیت فکری نمیشود. در اینجا الفاظی مثل حقیقت ممکن است اشخاص و حتی دانشمندان را به اشتباه بیندازد.
♦️پس علم را باید از سودای بیحاصل حقیقتجویی لفظی نجات داد.
♦️وظیفه اخلاقی دانشمند جهانِ توسعهنیافته تنها آموزش و پژوهش، آن هم هر پژوهشی که باشد نیست. در این جهان، آموزش و پژوهش باید که بتواند سیاست را راه ببرد یا مددکار آن باشد نه اینکه وسیلهای برای سیاست یا جزئی از آن شود.
♦️علم وقتی وسیله میشود دیگر نمیتواند پیوندی با حقیقت البته اگر از چنین پیوندی بتوان سخن گفت، داشته باشد. دانشمند جهان توسعهنیافته نباید علم را در کسب اطلاعات و نوشتن مقالاتی که نمیدانیم به کجا تعلق دارند و چه اثری بر وجودشان مترتب میشود محدود بداند، بلکه باید ببیند جهان پریشان و پراکنده او چه نیازی به علم دارد.
♦️و آیا علم میتواند ستونی شود که شئون دیگر زندگی حول آن گرد آیند؟
♦️شاید در زمانه بسته بودن راهها و افقهای عمل و نظر تحول در نگاه به علم بتواند گشایشی به سوی راه دشوار و سنگلاخ مدرنیزاسیون که متأسفانه اکنون تنها راه است باشد.
♦️در شرایط کنونی در فکر تحقق ایدهآل نمیتوان بود. جهان کنونی باید به مواظبت از درک و خرد خویش بپردازد. در جهاتی که به قول اورول، صلح و جنگ و آزادی و بردگی و عدل و ظلم و حتی دانایی و نادانی با هم اشتباه میشود. این مواظبت بیش از هر زمان ضرورت دارد.
♦️گاهی اگر بتوان چشم گشود و جزئیها و امور و اشیا در ظاهر پراکنده را در جای خود دید باید راضی بود و خدا را شکر کرد زیرا چشمها گاهی به جای اینکه اشیا را ببیند اشباح میبیند. خرد هم بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ و بیاهمیت را مهم، جزئی را کلی، کلی را جزئی، خاص را عام و عام را خاص و شکست را پیروزی و چه بسا که ذلت را عزت و انحطاط را پیشرفت مییابد و میانگارد.
♦️به مطالبی که مثلاً در نزاعهای سیاسی پیش میآید توجه کنیم، به جای اینکه برای آینده آب و نان و هوای کشور و در باب اخلاق و رفتار مردمان و بخصوص دستاندرکاران اندیشه کنند، هفتهها بحث میکنند که چرا حقوق فلان بیش از حقوق فلان است.
♦️اگر به فکر کشور و اخلاق و فرهنگ و دانش باشیم شاید به وجهی از تعادل در همه شئون برسیم ولی وقتی به مسائل فرعی مشغول میشویم فرصت و مجال پرداختن به اصلیترین امور از دست میرود و فروع هم به حال خود میماند.
♦️شاید هم در ناخودآگاه ما چیزی هست که موجب میشود از مسائل و امور اصلی بگریزیم و به مسائل و امور فرعی پناه ببریم و خود را مثلاً با این پندار راضی نگه داریم که از عدل و انصاف و حقوق بشر و … دفاع کردهایم.
♦️در شرایط کنونی هرکس که طالب عدالت و دوستدار آزادی است، باید نگران گسیختگیها و پریشانیها و از دست رفتن فرصتها و سرمایهها و تحقق نیافتن امکانها و سست شدن پیوندهای اجتماعی و از اعتبار افتادن ارزشهای اخلاقی باشد و مگر ممکن است ارزشهای اخلاقی و همبستگی اجتماعی نباشد و کوشش برای عدالت و آزادی ثمر بدهد.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#ساخت_شناسی_علم_در_ایران
#آیا_علم_میتواند_ستونی_شود_که_شئون_دیگر_زندگی_حول_آن_گرد_آیند؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر رضا داوری اردکانی: در زمانه بسته بودن راهها، تحول در نگاه به علم، شاید بتواند گشایشی به سوی راه دشوار و سنگلاخ مدرنیزاسیون باشد
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/4
♦️جهان توسعهیافته بیشتر از آن جهت به اخلاق نیاز دارد که باید علاوه بر عمل، علم را نیز نجات دهد و از منحل شدن تام و تمامش در زندگی هرروزی جلوگیری کند.
♦️در جهان توسعهنیافته مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش یک امر ضروری است. این جهان علم آموخته است و میآموزد، اما نمیداند با آن، چه باید بکند.
♦️علم را باید از سودای بیحاصل حقیقتجویی لفظی نجات داد.
♦️در این جهان توسعهنیافته ، آموزش و پژوهش باید که بتواند سیاست را راه ببرد یا مددکار آن باشد نه اینکه وسیلهای برای سیاست یا جزئی از آن شود.
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید ببیند آیا علم میتواند ستونی شود که شئون دیگر زندگی حول آن گرد آیند؟
♦️شاید هم در ناخودآگاه ما چیزی هست که موجب میشود از مسائل و امور اصلی بگریزیم و به مسائل فرعی پناه ببریم و خود را با این پندار راضی نگه داریم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹شرایط اخلاقی و تاریخی پیشرفت علم/4
♦️جهان توسعهیافته بیشتر از آن جهت به اخلاق نیاز دارد که باید علاوه بر عمل، علم را نیز نجات دهد و از منحل شدن تام و تمامش در زندگی هرروزی جلوگیری کند.
♦️در جهان توسعهنیافته مدد اخلاق برای توسعه دانش و پژوهش یک امر ضروری است. این جهان علم آموخته است و میآموزد، اما نمیداند با آن، چه باید بکند.
♦️علم را باید از سودای بیحاصل حقیقتجویی لفظی نجات داد.
♦️در این جهان توسعهنیافته ، آموزش و پژوهش باید که بتواند سیاست را راه ببرد یا مددکار آن باشد نه اینکه وسیلهای برای سیاست یا جزئی از آن شود.
♦️دانشمند جهان توسعهنیافته باید ببیند آیا علم میتواند ستونی شود که شئون دیگر زندگی حول آن گرد آیند؟
♦️شاید هم در ناخودآگاه ما چیزی هست که موجب میشود از مسائل و امور اصلی بگریزیم و به مسائل فرعی پناه ببریم و خود را با این پندار راضی نگه داریم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: در سالهای اخیر حداقل ۴۰۰ هزار ایرانی مقیم کانادا شدهاند
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ محسن بهاروند معاون وزیر خارجه:
♦️ در سالهای اخیر حداقل ۴۰۰ هزار ایرانی مقیم کانادا شدهاند./شرق
♦️ این حکمرانی، دینی نیست
♦️ که بخش وسیعی از مردمش اعم از فقیر و غنی،
♦️ در حسرت رفتن و یا در پی مهاجرت از آن باشند.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#فقیر_و_غنی_ایرانی_در_حسرت_رفتن_و_یا_درپی_مهاجرت
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 مهدی نصیری مدیرمسؤول سابق کیهان
@Mnasiri1342
♦️ محسن بهاروند معاون وزیر خارجه:
♦️ در سالهای اخیر حداقل ۴۰۰ هزار ایرانی مقیم کانادا شدهاند./شرق
♦️ این حکمرانی، دینی نیست
♦️ که بخش وسیعی از مردمش اعم از فقیر و غنی،
♦️ در حسرت رفتن و یا در پی مهاجرت از آن باشند.
#مهدی_نصیری
#مدیر_مسؤول_سابق_کیهان
#فقیر_و_غنی_ایرانی_در_حسرت_رفتن_و_یا_درپی_مهاجرت
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دیر یا زود، باید حامیان مدرنیته و مدافعان تعلقات دینی و سنتی در کشورمان سر یک میز برای گفت و گو بنشینند
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
♦️ دیر یا زود باید دیالوگی میان دو وجهه نظری مدرنیته و تعلقات دینی و سنتی در کشورمان شکل بگیرد.
♦️ ما در شرایط تاریخی یکصد سال اخیر هم نگاهی به مدرنیته داشته ایم و هم تعلقات دینی و سنتی و انتظار و امید گشایش عهد دینی را نگاه داشته ایم. در اروپا هم این دو نگاه بود.
♦️ با این تفاوت که ما مرزها را حفظ کردیم و دیالوگی میان دو وجهه نظر روی نداد.
♦️ اما در اروپا جدال فکری و تاریخی در ارواح و جان ها درگرفت.
♦️و شاید حتی بتوان گفت که تاریخ غربی در این و با این جدال فکری و عملی قوام یافت.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#دیالوگ_میان_دو_وجهه_نظری_مدرنیته_و_تعلقات_دینی_و_سنتی_در_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف و متفکر ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
♦️ دیر یا زود باید دیالوگی میان دو وجهه نظری مدرنیته و تعلقات دینی و سنتی در کشورمان شکل بگیرد.
♦️ ما در شرایط تاریخی یکصد سال اخیر هم نگاهی به مدرنیته داشته ایم و هم تعلقات دینی و سنتی و انتظار و امید گشایش عهد دینی را نگاه داشته ایم. در اروپا هم این دو نگاه بود.
♦️ با این تفاوت که ما مرزها را حفظ کردیم و دیالوگی میان دو وجهه نظر روی نداد.
♦️ اما در اروپا جدال فکری و تاریخی در ارواح و جان ها درگرفت.
♦️و شاید حتی بتوان گفت که تاریخ غربی در این و با این جدال فکری و عملی قوام یافت.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#دیالوگ_میان_دو_وجهه_نظری_مدرنیته_و_تعلقات_دینی_و_سنتی_در_کشور
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: باید تفاوت میان "واژۀ انقلاب" و "واژۀ جمهوری" را درک و خط حائل بین آنها را لحاظ کنیم
🔹 یونس احمدی دکتری تخصصی دین پژوهی دانشگاه ادیان
@yna7092
♦️ باید تفاوت انقلاب اسلامی را با جمهوری اسلامی، درک کنیم.
♦️ انقلاب اسلامی حوزه خودی هاست.
♦️ جمهوری اسلامی حوزه خودی ها و دگر اندیشان است.
♦️ در روابط بین الملل هم باید از خاصیت نظام و جمهوری اسلامی بهره گرفت.
♦️ نمی شود با انقلاب اسلامی با جهان گفت وگو کرد.
♦️ بین انقلاب و نظامِ حکومتی تفاوت از زمین تا آسمان است.
♦️ نظام و سیستم یک ادبیات مقبول و معقول جهانی دارد.
#یونس_احمدی_دکترای_تخصصی_دین_پژوهی_دانشگاه_ادیان
#تفاوت_انقلاب_با_جمهوری
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 یونس احمدی دکتری تخصصی دین پژوهی دانشگاه ادیان
@yna7092
♦️ باید تفاوت انقلاب اسلامی را با جمهوری اسلامی، درک کنیم.
♦️ انقلاب اسلامی حوزه خودی هاست.
♦️ جمهوری اسلامی حوزه خودی ها و دگر اندیشان است.
♦️ در روابط بین الملل هم باید از خاصیت نظام و جمهوری اسلامی بهره گرفت.
♦️ نمی شود با انقلاب اسلامی با جهان گفت وگو کرد.
♦️ بین انقلاب و نظامِ حکومتی تفاوت از زمین تا آسمان است.
♦️ نظام و سیستم یک ادبیات مقبول و معقول جهانی دارد.
#یونس_احمدی_دکترای_تخصصی_دین_پژوهی_دانشگاه_ادیان
#تفاوت_انقلاب_با_جمهوری
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
اهداف_فعالیت_و_روش_کار_کانال_تلگرامی_ساختارهای_ایرانی.pdf
138.1 KB
🌐اهداف فعالیت و روشِ کار کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
♦️ تفکر دست یافتنی ترین و قابلِ اعتمادترین امر برای شناخت یک ملت است.
♦️ واقعیت ها، آگهگان ها یا فکت ها facts پاسخ به این سؤال هستند که تفکر چگونه به عینیت می رسد ؟
♦️ جریانی از شناخت شناسی برای تبیین مدلِ شناخت و نحوه دیدنِ واقعیت و انواع آن در دنیا جاری است.
♦️ به این ترتیب، دانشی برای ساخت داخلی و همچنین ارتباط با ملت ها و مراوده با نهادهای بین المللی فراهم می گردد.
♦️ساختارها structures یا قراردادهای انسانی، ربط و نسبت دو یا چند مفهوم هستند.
♦️ علاوه بر ساختِ"محتوائی" پنج گانه فلسفی، علمی، دینی، هنری و اخلاقی، فرض ما این است که جامعۀ امروزی، دارای ساختارهای "شکلی" چهارگانه اجرائی، قانونگذاری، قضائی و ساختارهایِ مدنی Civil structures است.
♦️جامعه بین الملل یک واقعیت نوین ساختاری، و دارای موجودیت Existence در جهان کنونی است.
♦️اهداف فعالیت و روش کار کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی در یک مقدمه، هفت ماده و پانزده تبصره منتشر می شود.
#کانال_تلگرامی_ساختارهای_ایرانی
#اهداف_فعالیت_و_روش_کار
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️ تفکر دست یافتنی ترین و قابلِ اعتمادترین امر برای شناخت یک ملت است.
♦️ واقعیت ها، آگهگان ها یا فکت ها facts پاسخ به این سؤال هستند که تفکر چگونه به عینیت می رسد ؟
♦️ جریانی از شناخت شناسی برای تبیین مدلِ شناخت و نحوه دیدنِ واقعیت و انواع آن در دنیا جاری است.
♦️ به این ترتیب، دانشی برای ساخت داخلی و همچنین ارتباط با ملت ها و مراوده با نهادهای بین المللی فراهم می گردد.
♦️ساختارها structures یا قراردادهای انسانی، ربط و نسبت دو یا چند مفهوم هستند.
♦️ علاوه بر ساختِ"محتوائی" پنج گانه فلسفی، علمی، دینی، هنری و اخلاقی، فرض ما این است که جامعۀ امروزی، دارای ساختارهای "شکلی" چهارگانه اجرائی، قانونگذاری، قضائی و ساختارهایِ مدنی Civil structures است.
♦️جامعه بین الملل یک واقعیت نوین ساختاری، و دارای موجودیت Existence در جهان کنونی است.
♦️اهداف فعالیت و روش کار کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی در یک مقدمه، هفت ماده و پانزده تبصره منتشر می شود.
#کانال_تلگرامی_ساختارهای_ایرانی
#اهداف_فعالیت_و_روش_کار
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 توئیترهای ساختاری: عقلانیت خیانت نیست
🔹 پرویز امینی دکترای علوم سیاسی و هیئت علمی دانشگاه
@ParvizAmini_ir
♦️ قبول قطعنامه 598 از جمله عقلانی ترین و راهبردی ترین تصمیمات کلان جمهوری اسلامی است.
♦️ که آرمان گرایی را با واقع بینی جمع کرد.
♦️ سالهای طولانی این عقلانیت، کوبیده می شد.
♦️ و در حد خیانت از آن نام برده می شد.
#پرویز_امینی
#عقلانیت_خیانت_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹 پرویز امینی دکترای علوم سیاسی و هیئت علمی دانشگاه
@ParvizAmini_ir
♦️ قبول قطعنامه 598 از جمله عقلانی ترین و راهبردی ترین تصمیمات کلان جمهوری اسلامی است.
♦️ که آرمان گرایی را با واقع بینی جمع کرد.
♦️ سالهای طولانی این عقلانیت، کوبیده می شد.
♦️ و در حد خیانت از آن نام برده می شد.
#پرویز_امینی
#عقلانیت_خیانت_نیست
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures