Forwarded from سیدجواد میری مینق
مقاله ادراکات اعتباری علامه طباطبایی به مثابه جامعه شناسی انتقادی فقه
در تاریخ معاصر ایران عمده خوانندگان و شارحان و از جمله شهید مرتضی مطهری، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را دفاع فاخر و دندانشکن مهمترین نماینده فلسفه اسلامی یک قرن اخیر، علامه طباطبایی، از عقاید دینی دربرابر هجمه الحادی علوم جدید و فلسفههای مدرن غربی تلقی میکنند. کتابی که به جرأت میتوان آنرا پایهگذار سنتی دانست که فلسفه اسلامی را به عنوان دژ مستحکم عقیدتی برای دفاع در مقابل هجمه فرهنگی غرب که بویژه از ناحیه علوم، فلسفه و علوم انسانی وارد ایران میشد مطرح کرد و چارچوبی پدید آورد که به همت شاگردان علامه طباطبایی تا همین امروز الگوی اصلی نظام آموزش عقیدتی، تبلیغ دینی و نوعی کلام دولتی و ملّی است و همچنان هسته نرمافزاری اصلی عمده مؤسسات آموزشی و پژوشی حوزوی و دانشگاهی اسلامی را تغذیه میکند.
با اینحال به نظر میرسد مقاله ششم این کتاب با عنوان «ادراکات اعتباری» چنان از افق متفاوتی سخن به میان آورده که حتی مرتضی مطهری را نیز که با شور و حرارت حاشیههای بسیاری بر فصلهای دیگر کتاب افزوده، به سکوتی معنادار واداشته است. اهمیت این بخش اما به اعتقاد نگارنده بسیار بیشتر از یک فصل از یک کتاب بزرگ است و میتوان و باید آنرا به مثابه کلیدی برای فهم کل کتاب و باقی آثار علامه طباطبایی تلقی کرد. در مطالعه دقیق این فصل و مقایسه آن با آراء فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی است که آشکار میشود آنچه علامه طباطبایی به آن سفسطه میگوید و در مقایسه با فلسفه نظری بر آن مهر بطلان میزند کل قلمرویی است که فارابی به آن «مدینه»، یونانیان و رومیان به آن «پلیس»، و در دوره جدید به آن «عرصه عمومی» میگویند و دانش و عمل سیاست، اخلاق، حقوق، فرهنگ، تربیت، آموزش، موسیقی، هنر و به طور کلی مدنیتِ فراسوی خانواده (منزل) و اقتصاد (تدبیر منزل) را در برمیگیرد. علامه طباطبایی البته به همین اکتفا نمیکند و نه تنها دامنه ادراکات اعتباری را به کل فرهنگ و زبان و احساسات و ارزشها و زیستجهان فردی و جمعی گسترش میدهد، بلکه بر پایه نوعی جانورشناسی علمی و داروینیسم اجتماعی می کوشد به منطق طبیعی زیربنایی شکلگیری این گزاره ها و گفتمانها و ساختارهای موهوم دست یابد و به این ترتیب بحث خود را به نوعی روششناسی انتقادی افشای زیرساخت مادی همه گزاره های ارزشی (شامل باید) تبدیل میکند. به تصریح علامه طباطبایی فقه به عنوان دانشی عملی و ارزشبار، همچون شعر، گزاره های قانونی یا حتی اخلاقیات وجدانی بخشی از همین پیکره ادراکات اعتباری است که بر پایه قواعدی که وی استخراج میکند قابل کدگشایی و تحلیل انتقادی است. اگرچه طباطبایی تصریحی به این ندارد که چرا و چگونه گزاره های نظری درباره «هست»ها (چه فلسفی، چه علمی، چه ریاضی، چه فنی) از تحلیل انتقادی ادراکات اعتباری مستثنا میشوند اما شاید بر پایه مقالات دیگر کتاب بتوان چنین استنباط کرد که بخشهایی از عقاید دینی که به گزاره های علمی و متافیزیکی بازگشت دارد، ثابت و در زمره بدیهیات غیرقابل تغییر است، اما علی القاعده تمام بخشهای هنجاری و ارزشی معارف دینی مشمول تیغ نقاد علم جامعهشناسی دین علامه طباطبایی قرار میگیرد. به علاوه با توجه به عدم تفکیک میان حیوان و انسان سیاسی، اجتماع حیوانی و مدینه، و غایت بقا و غایت فضیلت به شیوه فیلسوفان متقدم، مشخص نیست که آیا تاریخ اجتماعی نیهیلیستی و ساخت بهرهکشی سوداگرایانه جوامع انسانی که علامه طباطبایی روایت میکند وضعیت ذاتی و سرنوشت محتوم جوامع بشری است و علامه طباطبایی تنها فیلسوفان نظری منزوی از شهر را رستگار میبیند یا با توجه به اشاره به تز حرکت تکاملی جوهری ملاصدرا به تعبیر هانا آرنتی، از نوعی پیشاتاریخ زیستی-اجتماعی سخن میگوید که با رهایی از چرخه شوم ضرورت میتواند در آینده به آرمانشهری مدنی وسیاسی دست یابد؟
محمدحسین بادامچی
پژوهشگر و مدیر اندیشکده راهبردی مهاجر دانشگاه شریف
@seyedjavadmiri
در تاریخ معاصر ایران عمده خوانندگان و شارحان و از جمله شهید مرتضی مطهری، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را دفاع فاخر و دندانشکن مهمترین نماینده فلسفه اسلامی یک قرن اخیر، علامه طباطبایی، از عقاید دینی دربرابر هجمه الحادی علوم جدید و فلسفههای مدرن غربی تلقی میکنند. کتابی که به جرأت میتوان آنرا پایهگذار سنتی دانست که فلسفه اسلامی را به عنوان دژ مستحکم عقیدتی برای دفاع در مقابل هجمه فرهنگی غرب که بویژه از ناحیه علوم، فلسفه و علوم انسانی وارد ایران میشد مطرح کرد و چارچوبی پدید آورد که به همت شاگردان علامه طباطبایی تا همین امروز الگوی اصلی نظام آموزش عقیدتی، تبلیغ دینی و نوعی کلام دولتی و ملّی است و همچنان هسته نرمافزاری اصلی عمده مؤسسات آموزشی و پژوشی حوزوی و دانشگاهی اسلامی را تغذیه میکند.
با اینحال به نظر میرسد مقاله ششم این کتاب با عنوان «ادراکات اعتباری» چنان از افق متفاوتی سخن به میان آورده که حتی مرتضی مطهری را نیز که با شور و حرارت حاشیههای بسیاری بر فصلهای دیگر کتاب افزوده، به سکوتی معنادار واداشته است. اهمیت این بخش اما به اعتقاد نگارنده بسیار بیشتر از یک فصل از یک کتاب بزرگ است و میتوان و باید آنرا به مثابه کلیدی برای فهم کل کتاب و باقی آثار علامه طباطبایی تلقی کرد. در مطالعه دقیق این فصل و مقایسه آن با آراء فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی است که آشکار میشود آنچه علامه طباطبایی به آن سفسطه میگوید و در مقایسه با فلسفه نظری بر آن مهر بطلان میزند کل قلمرویی است که فارابی به آن «مدینه»، یونانیان و رومیان به آن «پلیس»، و در دوره جدید به آن «عرصه عمومی» میگویند و دانش و عمل سیاست، اخلاق، حقوق، فرهنگ، تربیت، آموزش، موسیقی، هنر و به طور کلی مدنیتِ فراسوی خانواده (منزل) و اقتصاد (تدبیر منزل) را در برمیگیرد. علامه طباطبایی البته به همین اکتفا نمیکند و نه تنها دامنه ادراکات اعتباری را به کل فرهنگ و زبان و احساسات و ارزشها و زیستجهان فردی و جمعی گسترش میدهد، بلکه بر پایه نوعی جانورشناسی علمی و داروینیسم اجتماعی می کوشد به منطق طبیعی زیربنایی شکلگیری این گزاره ها و گفتمانها و ساختارهای موهوم دست یابد و به این ترتیب بحث خود را به نوعی روششناسی انتقادی افشای زیرساخت مادی همه گزاره های ارزشی (شامل باید) تبدیل میکند. به تصریح علامه طباطبایی فقه به عنوان دانشی عملی و ارزشبار، همچون شعر، گزاره های قانونی یا حتی اخلاقیات وجدانی بخشی از همین پیکره ادراکات اعتباری است که بر پایه قواعدی که وی استخراج میکند قابل کدگشایی و تحلیل انتقادی است. اگرچه طباطبایی تصریحی به این ندارد که چرا و چگونه گزاره های نظری درباره «هست»ها (چه فلسفی، چه علمی، چه ریاضی، چه فنی) از تحلیل انتقادی ادراکات اعتباری مستثنا میشوند اما شاید بر پایه مقالات دیگر کتاب بتوان چنین استنباط کرد که بخشهایی از عقاید دینی که به گزاره های علمی و متافیزیکی بازگشت دارد، ثابت و در زمره بدیهیات غیرقابل تغییر است، اما علی القاعده تمام بخشهای هنجاری و ارزشی معارف دینی مشمول تیغ نقاد علم جامعهشناسی دین علامه طباطبایی قرار میگیرد. به علاوه با توجه به عدم تفکیک میان حیوان و انسان سیاسی، اجتماع حیوانی و مدینه، و غایت بقا و غایت فضیلت به شیوه فیلسوفان متقدم، مشخص نیست که آیا تاریخ اجتماعی نیهیلیستی و ساخت بهرهکشی سوداگرایانه جوامع انسانی که علامه طباطبایی روایت میکند وضعیت ذاتی و سرنوشت محتوم جوامع بشری است و علامه طباطبایی تنها فیلسوفان نظری منزوی از شهر را رستگار میبیند یا با توجه به اشاره به تز حرکت تکاملی جوهری ملاصدرا به تعبیر هانا آرنتی، از نوعی پیشاتاریخ زیستی-اجتماعی سخن میگوید که با رهایی از چرخه شوم ضرورت میتواند در آینده به آرمانشهری مدنی وسیاسی دست یابد؟
محمدحسین بادامچی
پژوهشگر و مدیر اندیشکده راهبردی مهاجر دانشگاه شریف
@seyedjavadmiri
جمهورى سوم
بیانیه دورف (+)، نقطه عطفی برای سایبر-آنارشیسم 🔴قبلاً در اینباره نوشته بودم که کرونا ایران و جهان را در یک دوراهی سرنوشتساز قرار داده است: سایبر آنارشیسم در برابر رئال توتالیتاریسم (اینجا) و کرونا را فرصتی برای مرکززدایی از جامعه ایران دانسته بودم (اینجا)…
در این یادداشت به بهانه بیانیه دورف به سایبرآنارشیسم بعنوان مهمترین آلترناتیو سازماندهی توتالیتر متمرکز الیگارشیک در ائتلاف دولتهای امنیتی و مالکیتهای بزرگ اشاره کردم. این یادداشت اخیر دورف باز هم بر این چشمانداز رادیکال و رهاییبخش قرن ۲۱م که متفقا از سوی پدرسالاری دولتی رسمی و عقبمانده در شرق و غرب عالم از چین و روسیه و خاورمیانه تا اخیرا در امریکا سرکوب میگردد تأکید میکند.
The "capitalism <-> socialism" opposition seems outdated. I prefer to think in terms of "centralization vs decentralization". Humans have evolved to perform best in small groups of less than 150 people. That's why wherever there's centralization and excessive hierarchy, there's inefficiency and underutilized human potential. Capitalist monopolies and socialist dictatorships are equally bad.
https://news.1rj.ru/str/durov/151
The "capitalism <-> socialism" opposition seems outdated. I prefer to think in terms of "centralization vs decentralization". Humans have evolved to perform best in small groups of less than 150 people. That's why wherever there's centralization and excessive hierarchy, there's inefficiency and underutilized human potential. Capitalist monopolies and socialist dictatorships are equally bad.
https://news.1rj.ru/str/durov/151
Telegram
جمهورى سوم
بیانیه دورف (+)، نقطه عطفی برای سایبر-آنارشیسم
🔴قبلاً در اینباره نوشته بودم که کرونا ایران و جهان را در یک دوراهی سرنوشتساز قرار داده است: سایبر آنارشیسم در برابر رئال توتالیتاریسم (اینجا) و کرونا را فرصتی برای مرکززدایی از جامعه ایران دانسته بودم (اینجا)…
🔴قبلاً در اینباره نوشته بودم که کرونا ایران و جهان را در یک دوراهی سرنوشتساز قرار داده است: سایبر آنارشیسم در برابر رئال توتالیتاریسم (اینجا) و کرونا را فرصتی برای مرکززدایی از جامعه ایران دانسته بودم (اینجا)…
Forwarded from علم و دين
https://survey.porsline.ir/s/mdpiWO7
این پرسش نامه جهت بررسی میزان تأثیرگذاری علوم تجربی جدید (فیزیک، زیست شناسی و علوم شناختی) بر باورهای دینی دانشجویان، در "کارگروه علم و دین اندیشکده ی مهاجر دانشگاه صنعتی شریف" تعریف شده است.
از اینکه در روند این پژوهش به ما کمک می کنید از شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم که نتیجه ی این پژوهش ما را در هموار کردن مسیر گفتگو میان علم و فلسفه و دین یاری کند.
زمان تقریبی ای که این پرسش نامه از شما خواهد گرفت حدودا 10 دقیقه است.
این پرسش نامه جهت بررسی میزان تأثیرگذاری علوم تجربی جدید (فیزیک، زیست شناسی و علوم شناختی) بر باورهای دینی دانشجویان، در "کارگروه علم و دین اندیشکده ی مهاجر دانشگاه صنعتی شریف" تعریف شده است.
از اینکه در روند این پژوهش به ما کمک می کنید از شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم که نتیجه ی این پژوهش ما را در هموار کردن مسیر گفتگو میان علم و فلسفه و دین یاری کند.
زمان تقریبی ای که این پرسش نامه از شما خواهد گرفت حدودا 10 دقیقه است.
Porsline
علم و دین
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
Badamchi-Etebariat Allame
تلگمینار بین المللی "فلسفه و ادراکات اعتباری در خوانش علامه طباطبایی"
محمد حسین بادامچی
اندیشکده مهاجر در دانشگاه شریف
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
انجمن جامعه شناسی ایران
@seyedjavadmiri
محمد حسین بادامچی
اندیشکده مهاجر در دانشگاه شریف
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹
انجمن جامعه شناسی ایران
@seyedjavadmiri
⚫️خودکشی جامعهشناسی
🔺امیدوار بودم خبر غلط باشد ولی متاسفانه مطمئن شدم که صحت دارد: متاسفانه هاله لاجوردی زیرفشار تمام جفاها و عذابهایی که پس از اخراج از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران کشید، خودکشی کرده است. خدا رحمتش کند.
شاید شنیدهاید که یکی از مهمترین تحقیقات کلاسیک که به تأسیس و تثبیت علم مدرن جامعهشناسی انجامید پژوهش دورکیم درباره خودکشی بود. اما دورکیم چیز چندانی نمیتواند درباره مورد ایرانی به ما بگوید که خود جامعهشناسی که قرار بود خودکشی کارگر شرکت نفت در خوزستان و خودسوزی همسر شهید جلوی بنیاد شهید و خودکشی دختر آبی و هزاران اقدام به خودکشی هرروزه ما را مطالعه کند، در آن خودکشی میکند.
به شخصه بعد از شرکت در هفت فراخوان جذب هیئت علمی در چهار سال گذشته خودکشی هاله لاجوردی را نمادی از وضعیت علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران میبینم که در سالهای آینده رو به وخامت بیشتری هم خواهد گذاشت. افسوس و صدافسوس که کار به جایی رسیده که در میان این همه هجمه های بیرونی، اینبار کانون عفونت در داخل خود دانشگاهیان و از همانجایی که اندک امیدی میرفت یعنی دانشگاه تهران به بیرون منتشر میشود
🔺امیدوار بودم خبر غلط باشد ولی متاسفانه مطمئن شدم که صحت دارد: متاسفانه هاله لاجوردی زیرفشار تمام جفاها و عذابهایی که پس از اخراج از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران کشید، خودکشی کرده است. خدا رحمتش کند.
شاید شنیدهاید که یکی از مهمترین تحقیقات کلاسیک که به تأسیس و تثبیت علم مدرن جامعهشناسی انجامید پژوهش دورکیم درباره خودکشی بود. اما دورکیم چیز چندانی نمیتواند درباره مورد ایرانی به ما بگوید که خود جامعهشناسی که قرار بود خودکشی کارگر شرکت نفت در خوزستان و خودسوزی همسر شهید جلوی بنیاد شهید و خودکشی دختر آبی و هزاران اقدام به خودکشی هرروزه ما را مطالعه کند، در آن خودکشی میکند.
به شخصه بعد از شرکت در هفت فراخوان جذب هیئت علمی در چهار سال گذشته خودکشی هاله لاجوردی را نمادی از وضعیت علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران میبینم که در سالهای آینده رو به وخامت بیشتری هم خواهد گذاشت. افسوس و صدافسوس که کار به جایی رسیده که در میان این همه هجمه های بیرونی، اینبار کانون عفونت در داخل خود دانشگاهیان و از همانجایی که اندک امیدی میرفت یعنی دانشگاه تهران به بیرون منتشر میشود
جمهورى سوم pinned «چرا نظریه فمینیستی، برای چپ نوی مسلمان ایرانی، دیدگاهی بسیار مفیدتر و اصیلتر از دیدگاه مارکسیستی است؟ 🔴 از همان آغاز صورتبندی چپ اسلامی جدید یا چپ نوی مسلمانی که بتواند در نقد انحراف جمهوری دوم، افقی پیش روی جمهوری سوم آرمانی برای نسل جدید بگشاید، با مشکل…»
در عظمت شکستن حکومت نظامی ۲۱ بهمن ۵۷
🔴بزرگترین کلاهبرداری تاریخ این است که یک عمل تاریخی به عظمت انقلاب، آن رویداد عظیمی که در خیابان، در تاریخ، و در جانها رخ داد را به یک اسم، به یک پرچم تقلیل دهند. بعد همان تکه پرچم را به اسم خودشان سند بزنند و بعد به قیمت گزاف دوباره به مردم بفروشند؛ آن هم نه پرچمش را یا حتی گوشهای از سفرهاش را، بلکه گوشهای از سایهاش را؛ تا مفتخر باشی ذیل عنایتش رژه بروی، و اینچنین است که «صاحبان انقلاب» در یک شب به «سربازان انقلاب» تبدیل میشوند.
و این فردای انقلاب است.
🔴اما این هرگز باعث نمیشود که عظمت دیروز پیروزی را فراموش کنیم. انقلاب در اوج خود در لحظهای عجیب خلاصه میشود و آن شکستن حکومت نظامی در شب ۲۲ بهمن ماه ۵۷ است. به راستی این هیمنه کجاست که در یک لحظه دریده میشود و آن شمشیر ناپیدا چیست که یارای چنین طغیانی داشته؟ و مگر نه اینکه اقتدار دولتی که در آخرین پستوهای پنهان خود همیشه دست به قبضه اسلحه دارد در آن لحظه تاریخی حکومت نظامی، نهایت خشونت پیچیده در مخمل اقتدار قانونی و مشروع و الهی را بیپروا عریان میکند؛ پس چگونه است که این دستگاه ارعاب و توحش و مرگ، به خنده کودکان و قیام زنان و گره شدن مشتهای خالی فرودستان و ترکیدن بغضهای فروخورده و فریاد شدن حنجرههای از کار افتاده در خفقان، به استهزا گرفته میشود؟ این کدام قدرت اسرارآمیز است که در یک لحظه قبل از آن نیست و در یک لحظه بعد از آن هم نیست ؟ و نه اینکه نیست، امید به آن هم نیست، تصور آن هم نیست، خیال آن هم نیست ...
🔴و اگر روحالله خمینی بزرگ است و بزرگ خواهد ماند نه برای سابقه مرجعیت پدرسالار قبل آن یا نتایج اقتدار دولتی بعد آن است که چنین جابهجایی قدرت میان سلاطین، مردهریگ تاریخ منحوس ایرانی است، بلکه تنها و تنها برای انکشاف همین معجزه آدمی، جهش ایمانی به ساحتی از وجود انسانی و تاریخی است که دهها گلولهای که به سوی ناصرالدین شاه و رضاشاه و محمدرضاشاه شلیک شد، نمیتوانست ذرهای ما را به آن نزدیک کند.
♦️و او درست گفت که «رهبر ما آن نوجوان سیزده ساله است...» و قانون اساسی ما درست نوشت که وقت آن فرارسیده که «در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود» و «این تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید.»
آری اینک هریک از ما رهبر خویشتنیم، چه روحالله بابی را گشود که در ایران پس از او هر دخترک مطرود متهم به فحشایی هم میتواند آنرا دقالباب کند. او خاطرهای کهنه و فراموش شده از قدرتی را زنده کرد که از لوله تفنگ خارج نمیشود، اما میتواند بر آن چیره شود.
روحالله امروز در هریک از ما هست. تنها کافیست که به آن ایمان داشته باشیم...
🔻پینوشت:
این یادداشت را بعنوان نقدی بر خوانش مسلط سروشی-مصباحی از مفهوم «انقلاب» و نسبت آن با قدرت بخوانید.
🔴بزرگترین کلاهبرداری تاریخ این است که یک عمل تاریخی به عظمت انقلاب، آن رویداد عظیمی که در خیابان، در تاریخ، و در جانها رخ داد را به یک اسم، به یک پرچم تقلیل دهند. بعد همان تکه پرچم را به اسم خودشان سند بزنند و بعد به قیمت گزاف دوباره به مردم بفروشند؛ آن هم نه پرچمش را یا حتی گوشهای از سفرهاش را، بلکه گوشهای از سایهاش را؛ تا مفتخر باشی ذیل عنایتش رژه بروی، و اینچنین است که «صاحبان انقلاب» در یک شب به «سربازان انقلاب» تبدیل میشوند.
و این فردای انقلاب است.
🔴اما این هرگز باعث نمیشود که عظمت دیروز پیروزی را فراموش کنیم. انقلاب در اوج خود در لحظهای عجیب خلاصه میشود و آن شکستن حکومت نظامی در شب ۲۲ بهمن ماه ۵۷ است. به راستی این هیمنه کجاست که در یک لحظه دریده میشود و آن شمشیر ناپیدا چیست که یارای چنین طغیانی داشته؟ و مگر نه اینکه اقتدار دولتی که در آخرین پستوهای پنهان خود همیشه دست به قبضه اسلحه دارد در آن لحظه تاریخی حکومت نظامی، نهایت خشونت پیچیده در مخمل اقتدار قانونی و مشروع و الهی را بیپروا عریان میکند؛ پس چگونه است که این دستگاه ارعاب و توحش و مرگ، به خنده کودکان و قیام زنان و گره شدن مشتهای خالی فرودستان و ترکیدن بغضهای فروخورده و فریاد شدن حنجرههای از کار افتاده در خفقان، به استهزا گرفته میشود؟ این کدام قدرت اسرارآمیز است که در یک لحظه قبل از آن نیست و در یک لحظه بعد از آن هم نیست ؟ و نه اینکه نیست، امید به آن هم نیست، تصور آن هم نیست، خیال آن هم نیست ...
🔴و اگر روحالله خمینی بزرگ است و بزرگ خواهد ماند نه برای سابقه مرجعیت پدرسالار قبل آن یا نتایج اقتدار دولتی بعد آن است که چنین جابهجایی قدرت میان سلاطین، مردهریگ تاریخ منحوس ایرانی است، بلکه تنها و تنها برای انکشاف همین معجزه آدمی، جهش ایمانی به ساحتی از وجود انسانی و تاریخی است که دهها گلولهای که به سوی ناصرالدین شاه و رضاشاه و محمدرضاشاه شلیک شد، نمیتوانست ذرهای ما را به آن نزدیک کند.
♦️و او درست گفت که «رهبر ما آن نوجوان سیزده ساله است...» و قانون اساسی ما درست نوشت که وقت آن فرارسیده که «در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود» و «این تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید.»
آری اینک هریک از ما رهبر خویشتنیم، چه روحالله بابی را گشود که در ایران پس از او هر دخترک مطرود متهم به فحشایی هم میتواند آنرا دقالباب کند. او خاطرهای کهنه و فراموش شده از قدرتی را زنده کرد که از لوله تفنگ خارج نمیشود، اما میتواند بر آن چیره شود.
روحالله امروز در هریک از ما هست. تنها کافیست که به آن ایمان داشته باشیم...
🔻پینوشت:
این یادداشت را بعنوان نقدی بر خوانش مسلط سروشی-مصباحی از مفهوم «انقلاب» و نسبت آن با قدرت بخوانید.
زنان ما صغیر و خراب نیستند، حجابشان را به خودشان واگذار کنید!
🔺انقلاب سال ۵۷ ملت ایران یک انقلاب جمهوریخواهانه بود اما در کمال تعجب در چهل سال گذشته جمهوریخواهی به ندرت نمایندهای در صحنه سیاسی ایران داشته و آخرین اندیشههای سیاسی و حقوقی در اینباره به شهید بهشتی و حوالی تنظیم پیشنویس قانون اساسی بازمیگردد. جمهوریخواهی یک پروژه باز است که باید مداوما پیشرفت میکرد و ویرایشهای تازهای متناسب با مسائل ایران ارائه مینمود اما معالاسف نه تنها چنین نشد بلکه برعکس گروهی از نوولایتیهای مطرود اوایل انقلاب به تدریج قدرت گرفته، در نظر و عمل کوشیدند جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی فقاهتی پدرسالار منحرف و تمام آثار جمهوریخواهی اولیه را از حافظه نسلهای بعدی پاک کنند. کاری که بیشتر به یک کودتای فکری روایتنشده در انقلاب ما شبیه است.
🔺از مهمترین خطوطی که در این بحث مهم ریشه دارد، سیاستگذاری حجاب است که در این مناظره به آن خواهم پرداخت. اما علاوه بر تحلیل انتقادی، من در این مناظره یک پیشنهاد راهبردی هم دارم. چرا در مناظره نصیری-سوزنچی زاویه و در این مناظره دو مرد در اینباره صحبت میکنند؟ چرا زنهایی هم که در ساختار کنونی در مسائل زنان و حجاب صحبت میکنند به مادرشوهرها شبیهند و همان دیدگاه مردان را تکرار میکنند؟ پاسخ روشن است: در بنیاد سیاستگذاری فقهی و دولتی کنونی این فکر منحط قرون وسطایی وجود دارد که زنان صغیر و هوسبازند، زنانگی عین شهوت است، و حضور و آزادی اجتماعی زنان باید توسط مردان کنترل شود و الا جامعه (که باز مراد مردانند) به گناه میافتد.
🔺این گفتمان اساسا معیوب و مخرب است. اتفاقا برعکس به اعتقاد من فساد جنسی از ناحیه مردان است که از بالا به پایین، به زنان گسترش مییابد و پذیرش نقش عروسک جنسی را به شرط بقا و ترقی آنها در سیستم #پدرسالار تبدیل کرده. پیشنهاد من این است که دولت از قیمومیت بر پوشش زنان خلع ید شود و تصمیم درباره این موضوع به خود زنان واگذار شود به این دلیل ساده و بدیهی که هیچکس بهتر از خود زنان نسبت به حفظ کرامت خود و بازیچه هوسهای مردانه نشدن حساس نیست. این فکر احمقانه و تحقیرآمیز که اگر زنان را آزاد بگذاریم برهنه میشوند مربوط به اندیشه زنستیز بیماری است که انقیاد و وابستگی و ابژگی جنسی زن را فرض گرفته. برعکس تجربه نشان داده که زنان در درک معانی هرمنوتیک و ظریف و پنهان روابط فیمابین دو جنس بسیار تواناتر از مردان هستند وو به محض مواجهه با تحریف روابط توسط مردان (یا زنان دیگر) به سرعت عکسالعملی متناسب با موقعیت، برای دفع تهاجم و بازپسگیری قلمروی کرامت از دست رفته نشان میدهند.
♦️زنان خود بهترین عالمان، بهترین سیاستگذاران و بهترین متصدیان مدیریت روابط برابر، عادلانه، جنسیزدایی شده و عاری از تجاوز و تحقیر و خیانت در روابط میان زن و مرد هستند. مدیریت مردپایه روابط جنسی در خانواده و دولت قرنها به استثمار زنان منتهی شده اما مدیریت زنپایه روابط جنسی بخاطر ویژگیهای متفاوت سوژه زنانه هرگز به استثمار و اسراف و سلطه جنسیتی منجر نخواهد شد. البته شرط اساسی این انتقال، قدرتمندی زنان و زنان قدرتمند و مقاومی است که به رغم سلطه پدرسالار زنجیر وابستگی را پیشاپیش از پا و فکر خود باز کرده باشند.
🔺انقلاب سال ۵۷ ملت ایران یک انقلاب جمهوریخواهانه بود اما در کمال تعجب در چهل سال گذشته جمهوریخواهی به ندرت نمایندهای در صحنه سیاسی ایران داشته و آخرین اندیشههای سیاسی و حقوقی در اینباره به شهید بهشتی و حوالی تنظیم پیشنویس قانون اساسی بازمیگردد. جمهوریخواهی یک پروژه باز است که باید مداوما پیشرفت میکرد و ویرایشهای تازهای متناسب با مسائل ایران ارائه مینمود اما معالاسف نه تنها چنین نشد بلکه برعکس گروهی از نوولایتیهای مطرود اوایل انقلاب به تدریج قدرت گرفته، در نظر و عمل کوشیدند جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی فقاهتی پدرسالار منحرف و تمام آثار جمهوریخواهی اولیه را از حافظه نسلهای بعدی پاک کنند. کاری که بیشتر به یک کودتای فکری روایتنشده در انقلاب ما شبیه است.
🔺از مهمترین خطوطی که در این بحث مهم ریشه دارد، سیاستگذاری حجاب است که در این مناظره به آن خواهم پرداخت. اما علاوه بر تحلیل انتقادی، من در این مناظره یک پیشنهاد راهبردی هم دارم. چرا در مناظره نصیری-سوزنچی زاویه و در این مناظره دو مرد در اینباره صحبت میکنند؟ چرا زنهایی هم که در ساختار کنونی در مسائل زنان و حجاب صحبت میکنند به مادرشوهرها شبیهند و همان دیدگاه مردان را تکرار میکنند؟ پاسخ روشن است: در بنیاد سیاستگذاری فقهی و دولتی کنونی این فکر منحط قرون وسطایی وجود دارد که زنان صغیر و هوسبازند، زنانگی عین شهوت است، و حضور و آزادی اجتماعی زنان باید توسط مردان کنترل شود و الا جامعه (که باز مراد مردانند) به گناه میافتد.
🔺این گفتمان اساسا معیوب و مخرب است. اتفاقا برعکس به اعتقاد من فساد جنسی از ناحیه مردان است که از بالا به پایین، به زنان گسترش مییابد و پذیرش نقش عروسک جنسی را به شرط بقا و ترقی آنها در سیستم #پدرسالار تبدیل کرده. پیشنهاد من این است که دولت از قیمومیت بر پوشش زنان خلع ید شود و تصمیم درباره این موضوع به خود زنان واگذار شود به این دلیل ساده و بدیهی که هیچکس بهتر از خود زنان نسبت به حفظ کرامت خود و بازیچه هوسهای مردانه نشدن حساس نیست. این فکر احمقانه و تحقیرآمیز که اگر زنان را آزاد بگذاریم برهنه میشوند مربوط به اندیشه زنستیز بیماری است که انقیاد و وابستگی و ابژگی جنسی زن را فرض گرفته. برعکس تجربه نشان داده که زنان در درک معانی هرمنوتیک و ظریف و پنهان روابط فیمابین دو جنس بسیار تواناتر از مردان هستند وو به محض مواجهه با تحریف روابط توسط مردان (یا زنان دیگر) به سرعت عکسالعملی متناسب با موقعیت، برای دفع تهاجم و بازپسگیری قلمروی کرامت از دست رفته نشان میدهند.
♦️زنان خود بهترین عالمان، بهترین سیاستگذاران و بهترین متصدیان مدیریت روابط برابر، عادلانه، جنسیزدایی شده و عاری از تجاوز و تحقیر و خیانت در روابط میان زن و مرد هستند. مدیریت مردپایه روابط جنسی در خانواده و دولت قرنها به استثمار زنان منتهی شده اما مدیریت زنپایه روابط جنسی بخاطر ویژگیهای متفاوت سوژه زنانه هرگز به استثمار و اسراف و سلطه جنسیتی منجر نخواهد شد. البته شرط اساسی این انتقال، قدرتمندی زنان و زنان قدرتمند و مقاومی است که به رغم سلطه پدرسالار زنجیر وابستگی را پیشاپیش از پا و فکر خود باز کرده باشند.
Instagram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 گفتمانهای تاریخی معیوب را مقدس نکنیم؛ گفتگو درباره حجاب (لینک گفتگوی کامل)
🔴در این گفتگو این مساله را مطرح کردم که مقدس کردن سیاستگذاری حجاب بخشی از پروژه منحل کردن عقلانیت و نظام اجتماعی و سیاسی در فقه است که دقیقا بر خلاف جهت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی توسط «نوولایتیها» بعد از رحلت امام به قوت بسیار دنبال شده و نتیجه آن جز تخریب عقلانیت اجتماعی و سیاسی و مدنی ما نبوده است.
🔴سیاستگذاری کنونی حجاب بخشی از یک گفتمان وسیعتر درباره نقش حکومت اسلامی در تنظیم روابط جنسی است که در سال ۱۳۲۹ توسط شهید نواب صفوی مطرح شده و اساس آن بر دو فکر اشتباه است: اول آنکه زنانگی و اختلاط موجب فساد و شهوت است و دوم اینکه حکومت باید در تنظیم روابط جنسی و پوشش مداخلهی آمرانه داشته باشد. این هر دو رکن دیدگاهی مردانه و متاثر از قیممآبی پدرسالارانه رضاشاهی هستند که هفتاد سال است با حاکم شدن بر ذهنیت اسلامگرایان، زنان را فینفسه بعنوان مشکلی اجتماعی تعریف کرده است.
🔴در این گفتگو این مساله را مطرح کردم که مقدس کردن سیاستگذاری حجاب بخشی از پروژه منحل کردن عقلانیت و نظام اجتماعی و سیاسی در فقه است که دقیقا بر خلاف جهت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی توسط «نوولایتیها» بعد از رحلت امام به قوت بسیار دنبال شده و نتیجه آن جز تخریب عقلانیت اجتماعی و سیاسی و مدنی ما نبوده است.
🔴سیاستگذاری کنونی حجاب بخشی از یک گفتمان وسیعتر درباره نقش حکومت اسلامی در تنظیم روابط جنسی است که در سال ۱۳۲۹ توسط شهید نواب صفوی مطرح شده و اساس آن بر دو فکر اشتباه است: اول آنکه زنانگی و اختلاط موجب فساد و شهوت است و دوم اینکه حکومت باید در تنظیم روابط جنسی و پوشش مداخلهی آمرانه داشته باشد. این هر دو رکن دیدگاهی مردانه و متاثر از قیممآبی پدرسالارانه رضاشاهی هستند که هفتاد سال است با حاکم شدن بر ذهنیت اسلامگرایان، زنان را فینفسه بعنوان مشکلی اجتماعی تعریف کرده است.
🔺عنوان درسگفتار: «نگاهی به شکلگیری نگرش علمای متقدم مسلمان به زن» توسط خانم نفیسه مرادی با مقدمه خانم ساجده گودرزی
12 فوریه 2021 انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
https://news.1rj.ru/str/female_Interpretation/780
12 فوریه 2021 انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
https://news.1rj.ru/str/female_Interpretation/780
Forwarded from جامعه اسلامی شریف
⭕️ «طنین انقلاب»
📌 میراث انقلاب ۵۷ برای ما چه بود؟
5️⃣ #جلسه_پنجم
👤 محمدحسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
📆 دوشنبه ۴ اسفند ساعت ۲۰
📱 صفحه اسکایروم جامعه اسلامی شریف
#انسان_انقلابی #طنین_انقلاب
_____________
🌠@Sharif_Islamic_Society
📌 میراث انقلاب ۵۷ برای ما چه بود؟
5️⃣ #جلسه_پنجم
👤 محمدحسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
📆 دوشنبه ۴ اسفند ساعت ۲۰
📱 صفحه اسکایروم جامعه اسلامی شریف
#انسان_انقلابی #طنین_انقلاب
_____________
🌠@Sharif_Islamic_Society
Forwarded from اندیشکده راهبردی مهاجر
#گفتگو #تحلیل_فیلم
🔴 زندگی از منظر انیمیشن SOUL
مجری کارشناس:
🔸 محمدحسن سیفدار
مدعوین:
🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
🔹 ابوطالب صفدری
🔸 علی الماسی زند
🗓 سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹
⏰ شروع گفتگو از ساعت ۱۹
🏢 صفحه اسکای روم اندیشکده مهاجر
❗️ جهت ورود به لینک زیر مراجعه کنید(ورود برای عموم آزاد است)
📎 b2n.ir/soul-m
————————
🆔: @mohajer_thinktank
🔴 زندگی از منظر انیمیشن SOUL
مجری کارشناس:
🔸 محمدحسن سیفدار
مدعوین:
🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
🔹 ابوطالب صفدری
🔸 علی الماسی زند
🗓 سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹
⏰ شروع گفتگو از ساعت ۱۹
🏢 صفحه اسکای روم اندیشکده مهاجر
❗️ جهت ورود به لینک زیر مراجعه کنید(ورود برای عموم آزاد است)
📎 b2n.ir/soul-m
————————
🆔: @mohajer_thinktank
Audio
🔺️ارائه محمدحسین بادامچی در نشست نقد و بررسی انیمیشن soul با موضوع «غفلت از زمان حال و ضرورت چرخش زنانه برای احیای زندهگی» / پنجم اسفند ۹۹
📎صوت کامل نشست در کانال اندیشکده مهاجر
📎صوت کامل نشست در کانال اندیشکده مهاجر
🔺حداد عادل و استحاله انقلاب توسط جریان سنتگرایی دفتر فرح پهلوی
📍در این کتاب که به تازگی به همت دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر سیدجواد میری روانه بازار شد، مقالهای از من منتشر شده با عنوان «امر قدسی به مثابه آنتی تز امر سیاسی؛ بازتولید اسلامیسم محافظه کار در پروژه عبدالكريمى» که پیش از این در همایش نقد کتاب پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر ارائه شده بود. در این مقاله توضیح میدهم که پادزهر انقلاب اسلامی در دهه پنجاه شمسی در دفتر فرح پهلوی پیشاپیش تولید شده بود و این همان تفکر شرقگرایانه، سنتگرایانه، ضداومانیستی و تجددستیزی است که میکوشد تمدن بزرگ ایرانی شاه را با فره ایزدی و فلسفه امر قدسی بیامیزد. معالاسف این جریان انحرافی پس از پیروزی انقلاب به سرعت در نظام در حال تشکیل نفوذ کرد و مهمترین مناصب فکری و فرهنگی را بویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن خود کرد. حداد عادل نمادی از این پروژه مهار انقلاب است که از رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی منتقل شد و معالاسف با نفوذ روزافزونی که در اتحاد با جریان نوولایتی (که مورد نقد عبدالکریمی است) داشته، در استحاله گفتمان انقلاب به گفتمان سلطنت اسلامی موفق بوده است.
📍در این کتاب که به تازگی به همت دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر سیدجواد میری روانه بازار شد، مقالهای از من منتشر شده با عنوان «امر قدسی به مثابه آنتی تز امر سیاسی؛ بازتولید اسلامیسم محافظه کار در پروژه عبدالكريمى» که پیش از این در همایش نقد کتاب پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر ارائه شده بود. در این مقاله توضیح میدهم که پادزهر انقلاب اسلامی در دهه پنجاه شمسی در دفتر فرح پهلوی پیشاپیش تولید شده بود و این همان تفکر شرقگرایانه، سنتگرایانه، ضداومانیستی و تجددستیزی است که میکوشد تمدن بزرگ ایرانی شاه را با فره ایزدی و فلسفه امر قدسی بیامیزد. معالاسف این جریان انحرافی پس از پیروزی انقلاب به سرعت در نظام در حال تشکیل نفوذ کرد و مهمترین مناصب فکری و فرهنگی را بویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن خود کرد. حداد عادل نمادی از این پروژه مهار انقلاب است که از رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی منتقل شد و معالاسف با نفوذ روزافزونی که در اتحاد با جریان نوولایتی (که مورد نقد عبدالکریمی است) داشته، در استحاله گفتمان انقلاب به گفتمان سلطنت اسلامی موفق بوده است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺در این مصاحبه کوتاه که همزمان با تشکیل حزب واحد رستاخیز با رویکرد ضدغربی ، سنتگرا و متکی بر بسیج اجتماعی شاه-ملتی است، شاه عقاید خود درباره حق انتقاد از حاکمان، دموکراسی، مراجع تقلید و چپ اسلامی بیان میکند. او میگوید نظام ما نه بر پایه کمونیسم و نه لیبرالیسم است، بلکه بر پایه یک فلسفه معنوی از قدرت است که عدالت اجتماعی را درون حزب واحد شاه تأمین میکند. او میگوید حزب رستاخیز در برخی جاها تا ۵ نامزد برای انتخاب مردم معرفی کرده و این دموکراتیکترین انتخابات ممکن در ایران است!
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
تاراج سود حاصله از اینترنت مشاع به دست دولت و اپراتورها
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
Twitter
MJ Azari Jahromi
امیدوارم امروز نمایندگان محترم مجلس با مصوبه کمیسیون تلفیق، مبنی بر افزایش سه هزار میلیارد تومانی مالیات اپراتورها و اختصاص آن به برخی دستگاهها از جمله صداوسیما برای امورات نظارتی، مخالفت کنند. تصویب این بند در تبصره ۶ بودجه باعث افزایش چشمگیر قیمت بستههای…
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
جمهورى سوم pinned «تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری 🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد…»