جمهورى سوم pinned «چرا نظریه فمینیستی، برای چپ نوی مسلمان ایرانی، دیدگاهی بسیار مفیدتر و اصیلتر از دیدگاه مارکسیستی است؟ 🔴 از همان آغاز صورتبندی چپ اسلامی جدید یا چپ نوی مسلمانی که بتواند در نقد انحراف جمهوری دوم، افقی پیش روی جمهوری سوم آرمانی برای نسل جدید بگشاید، با مشکل…»
در عظمت شکستن حکومت نظامی ۲۱ بهمن ۵۷
🔴بزرگترین کلاهبرداری تاریخ این است که یک عمل تاریخی به عظمت انقلاب، آن رویداد عظیمی که در خیابان، در تاریخ، و در جانها رخ داد را به یک اسم، به یک پرچم تقلیل دهند. بعد همان تکه پرچم را به اسم خودشان سند بزنند و بعد به قیمت گزاف دوباره به مردم بفروشند؛ آن هم نه پرچمش را یا حتی گوشهای از سفرهاش را، بلکه گوشهای از سایهاش را؛ تا مفتخر باشی ذیل عنایتش رژه بروی، و اینچنین است که «صاحبان انقلاب» در یک شب به «سربازان انقلاب» تبدیل میشوند.
و این فردای انقلاب است.
🔴اما این هرگز باعث نمیشود که عظمت دیروز پیروزی را فراموش کنیم. انقلاب در اوج خود در لحظهای عجیب خلاصه میشود و آن شکستن حکومت نظامی در شب ۲۲ بهمن ماه ۵۷ است. به راستی این هیمنه کجاست که در یک لحظه دریده میشود و آن شمشیر ناپیدا چیست که یارای چنین طغیانی داشته؟ و مگر نه اینکه اقتدار دولتی که در آخرین پستوهای پنهان خود همیشه دست به قبضه اسلحه دارد در آن لحظه تاریخی حکومت نظامی، نهایت خشونت پیچیده در مخمل اقتدار قانونی و مشروع و الهی را بیپروا عریان میکند؛ پس چگونه است که این دستگاه ارعاب و توحش و مرگ، به خنده کودکان و قیام زنان و گره شدن مشتهای خالی فرودستان و ترکیدن بغضهای فروخورده و فریاد شدن حنجرههای از کار افتاده در خفقان، به استهزا گرفته میشود؟ این کدام قدرت اسرارآمیز است که در یک لحظه قبل از آن نیست و در یک لحظه بعد از آن هم نیست ؟ و نه اینکه نیست، امید به آن هم نیست، تصور آن هم نیست، خیال آن هم نیست ...
🔴و اگر روحالله خمینی بزرگ است و بزرگ خواهد ماند نه برای سابقه مرجعیت پدرسالار قبل آن یا نتایج اقتدار دولتی بعد آن است که چنین جابهجایی قدرت میان سلاطین، مردهریگ تاریخ منحوس ایرانی است، بلکه تنها و تنها برای انکشاف همین معجزه آدمی، جهش ایمانی به ساحتی از وجود انسانی و تاریخی است که دهها گلولهای که به سوی ناصرالدین شاه و رضاشاه و محمدرضاشاه شلیک شد، نمیتوانست ذرهای ما را به آن نزدیک کند.
♦️و او درست گفت که «رهبر ما آن نوجوان سیزده ساله است...» و قانون اساسی ما درست نوشت که وقت آن فرارسیده که «در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود» و «این تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید.»
آری اینک هریک از ما رهبر خویشتنیم، چه روحالله بابی را گشود که در ایران پس از او هر دخترک مطرود متهم به فحشایی هم میتواند آنرا دقالباب کند. او خاطرهای کهنه و فراموش شده از قدرتی را زنده کرد که از لوله تفنگ خارج نمیشود، اما میتواند بر آن چیره شود.
روحالله امروز در هریک از ما هست. تنها کافیست که به آن ایمان داشته باشیم...
🔻پینوشت:
این یادداشت را بعنوان نقدی بر خوانش مسلط سروشی-مصباحی از مفهوم «انقلاب» و نسبت آن با قدرت بخوانید.
🔴بزرگترین کلاهبرداری تاریخ این است که یک عمل تاریخی به عظمت انقلاب، آن رویداد عظیمی که در خیابان، در تاریخ، و در جانها رخ داد را به یک اسم، به یک پرچم تقلیل دهند. بعد همان تکه پرچم را به اسم خودشان سند بزنند و بعد به قیمت گزاف دوباره به مردم بفروشند؛ آن هم نه پرچمش را یا حتی گوشهای از سفرهاش را، بلکه گوشهای از سایهاش را؛ تا مفتخر باشی ذیل عنایتش رژه بروی، و اینچنین است که «صاحبان انقلاب» در یک شب به «سربازان انقلاب» تبدیل میشوند.
و این فردای انقلاب است.
🔴اما این هرگز باعث نمیشود که عظمت دیروز پیروزی را فراموش کنیم. انقلاب در اوج خود در لحظهای عجیب خلاصه میشود و آن شکستن حکومت نظامی در شب ۲۲ بهمن ماه ۵۷ است. به راستی این هیمنه کجاست که در یک لحظه دریده میشود و آن شمشیر ناپیدا چیست که یارای چنین طغیانی داشته؟ و مگر نه اینکه اقتدار دولتی که در آخرین پستوهای پنهان خود همیشه دست به قبضه اسلحه دارد در آن لحظه تاریخی حکومت نظامی، نهایت خشونت پیچیده در مخمل اقتدار قانونی و مشروع و الهی را بیپروا عریان میکند؛ پس چگونه است که این دستگاه ارعاب و توحش و مرگ، به خنده کودکان و قیام زنان و گره شدن مشتهای خالی فرودستان و ترکیدن بغضهای فروخورده و فریاد شدن حنجرههای از کار افتاده در خفقان، به استهزا گرفته میشود؟ این کدام قدرت اسرارآمیز است که در یک لحظه قبل از آن نیست و در یک لحظه بعد از آن هم نیست ؟ و نه اینکه نیست، امید به آن هم نیست، تصور آن هم نیست، خیال آن هم نیست ...
🔴و اگر روحالله خمینی بزرگ است و بزرگ خواهد ماند نه برای سابقه مرجعیت پدرسالار قبل آن یا نتایج اقتدار دولتی بعد آن است که چنین جابهجایی قدرت میان سلاطین، مردهریگ تاریخ منحوس ایرانی است، بلکه تنها و تنها برای انکشاف همین معجزه آدمی، جهش ایمانی به ساحتی از وجود انسانی و تاریخی است که دهها گلولهای که به سوی ناصرالدین شاه و رضاشاه و محمدرضاشاه شلیک شد، نمیتوانست ذرهای ما را به آن نزدیک کند.
♦️و او درست گفت که «رهبر ما آن نوجوان سیزده ساله است...» و قانون اساسی ما درست نوشت که وقت آن فرارسیده که «در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دستاندرکار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود» و «این تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید.»
آری اینک هریک از ما رهبر خویشتنیم، چه روحالله بابی را گشود که در ایران پس از او هر دخترک مطرود متهم به فحشایی هم میتواند آنرا دقالباب کند. او خاطرهای کهنه و فراموش شده از قدرتی را زنده کرد که از لوله تفنگ خارج نمیشود، اما میتواند بر آن چیره شود.
روحالله امروز در هریک از ما هست. تنها کافیست که به آن ایمان داشته باشیم...
🔻پینوشت:
این یادداشت را بعنوان نقدی بر خوانش مسلط سروشی-مصباحی از مفهوم «انقلاب» و نسبت آن با قدرت بخوانید.
زنان ما صغیر و خراب نیستند، حجابشان را به خودشان واگذار کنید!
🔺انقلاب سال ۵۷ ملت ایران یک انقلاب جمهوریخواهانه بود اما در کمال تعجب در چهل سال گذشته جمهوریخواهی به ندرت نمایندهای در صحنه سیاسی ایران داشته و آخرین اندیشههای سیاسی و حقوقی در اینباره به شهید بهشتی و حوالی تنظیم پیشنویس قانون اساسی بازمیگردد. جمهوریخواهی یک پروژه باز است که باید مداوما پیشرفت میکرد و ویرایشهای تازهای متناسب با مسائل ایران ارائه مینمود اما معالاسف نه تنها چنین نشد بلکه برعکس گروهی از نوولایتیهای مطرود اوایل انقلاب به تدریج قدرت گرفته، در نظر و عمل کوشیدند جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی فقاهتی پدرسالار منحرف و تمام آثار جمهوریخواهی اولیه را از حافظه نسلهای بعدی پاک کنند. کاری که بیشتر به یک کودتای فکری روایتنشده در انقلاب ما شبیه است.
🔺از مهمترین خطوطی که در این بحث مهم ریشه دارد، سیاستگذاری حجاب است که در این مناظره به آن خواهم پرداخت. اما علاوه بر تحلیل انتقادی، من در این مناظره یک پیشنهاد راهبردی هم دارم. چرا در مناظره نصیری-سوزنچی زاویه و در این مناظره دو مرد در اینباره صحبت میکنند؟ چرا زنهایی هم که در ساختار کنونی در مسائل زنان و حجاب صحبت میکنند به مادرشوهرها شبیهند و همان دیدگاه مردان را تکرار میکنند؟ پاسخ روشن است: در بنیاد سیاستگذاری فقهی و دولتی کنونی این فکر منحط قرون وسطایی وجود دارد که زنان صغیر و هوسبازند، زنانگی عین شهوت است، و حضور و آزادی اجتماعی زنان باید توسط مردان کنترل شود و الا جامعه (که باز مراد مردانند) به گناه میافتد.
🔺این گفتمان اساسا معیوب و مخرب است. اتفاقا برعکس به اعتقاد من فساد جنسی از ناحیه مردان است که از بالا به پایین، به زنان گسترش مییابد و پذیرش نقش عروسک جنسی را به شرط بقا و ترقی آنها در سیستم #پدرسالار تبدیل کرده. پیشنهاد من این است که دولت از قیمومیت بر پوشش زنان خلع ید شود و تصمیم درباره این موضوع به خود زنان واگذار شود به این دلیل ساده و بدیهی که هیچکس بهتر از خود زنان نسبت به حفظ کرامت خود و بازیچه هوسهای مردانه نشدن حساس نیست. این فکر احمقانه و تحقیرآمیز که اگر زنان را آزاد بگذاریم برهنه میشوند مربوط به اندیشه زنستیز بیماری است که انقیاد و وابستگی و ابژگی جنسی زن را فرض گرفته. برعکس تجربه نشان داده که زنان در درک معانی هرمنوتیک و ظریف و پنهان روابط فیمابین دو جنس بسیار تواناتر از مردان هستند وو به محض مواجهه با تحریف روابط توسط مردان (یا زنان دیگر) به سرعت عکسالعملی متناسب با موقعیت، برای دفع تهاجم و بازپسگیری قلمروی کرامت از دست رفته نشان میدهند.
♦️زنان خود بهترین عالمان، بهترین سیاستگذاران و بهترین متصدیان مدیریت روابط برابر، عادلانه، جنسیزدایی شده و عاری از تجاوز و تحقیر و خیانت در روابط میان زن و مرد هستند. مدیریت مردپایه روابط جنسی در خانواده و دولت قرنها به استثمار زنان منتهی شده اما مدیریت زنپایه روابط جنسی بخاطر ویژگیهای متفاوت سوژه زنانه هرگز به استثمار و اسراف و سلطه جنسیتی منجر نخواهد شد. البته شرط اساسی این انتقال، قدرتمندی زنان و زنان قدرتمند و مقاومی است که به رغم سلطه پدرسالار زنجیر وابستگی را پیشاپیش از پا و فکر خود باز کرده باشند.
🔺انقلاب سال ۵۷ ملت ایران یک انقلاب جمهوریخواهانه بود اما در کمال تعجب در چهل سال گذشته جمهوریخواهی به ندرت نمایندهای در صحنه سیاسی ایران داشته و آخرین اندیشههای سیاسی و حقوقی در اینباره به شهید بهشتی و حوالی تنظیم پیشنویس قانون اساسی بازمیگردد. جمهوریخواهی یک پروژه باز است که باید مداوما پیشرفت میکرد و ویرایشهای تازهای متناسب با مسائل ایران ارائه مینمود اما معالاسف نه تنها چنین نشد بلکه برعکس گروهی از نوولایتیهای مطرود اوایل انقلاب به تدریج قدرت گرفته، در نظر و عمل کوشیدند جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی فقاهتی پدرسالار منحرف و تمام آثار جمهوریخواهی اولیه را از حافظه نسلهای بعدی پاک کنند. کاری که بیشتر به یک کودتای فکری روایتنشده در انقلاب ما شبیه است.
🔺از مهمترین خطوطی که در این بحث مهم ریشه دارد، سیاستگذاری حجاب است که در این مناظره به آن خواهم پرداخت. اما علاوه بر تحلیل انتقادی، من در این مناظره یک پیشنهاد راهبردی هم دارم. چرا در مناظره نصیری-سوزنچی زاویه و در این مناظره دو مرد در اینباره صحبت میکنند؟ چرا زنهایی هم که در ساختار کنونی در مسائل زنان و حجاب صحبت میکنند به مادرشوهرها شبیهند و همان دیدگاه مردان را تکرار میکنند؟ پاسخ روشن است: در بنیاد سیاستگذاری فقهی و دولتی کنونی این فکر منحط قرون وسطایی وجود دارد که زنان صغیر و هوسبازند، زنانگی عین شهوت است، و حضور و آزادی اجتماعی زنان باید توسط مردان کنترل شود و الا جامعه (که باز مراد مردانند) به گناه میافتد.
🔺این گفتمان اساسا معیوب و مخرب است. اتفاقا برعکس به اعتقاد من فساد جنسی از ناحیه مردان است که از بالا به پایین، به زنان گسترش مییابد و پذیرش نقش عروسک جنسی را به شرط بقا و ترقی آنها در سیستم #پدرسالار تبدیل کرده. پیشنهاد من این است که دولت از قیمومیت بر پوشش زنان خلع ید شود و تصمیم درباره این موضوع به خود زنان واگذار شود به این دلیل ساده و بدیهی که هیچکس بهتر از خود زنان نسبت به حفظ کرامت خود و بازیچه هوسهای مردانه نشدن حساس نیست. این فکر احمقانه و تحقیرآمیز که اگر زنان را آزاد بگذاریم برهنه میشوند مربوط به اندیشه زنستیز بیماری است که انقیاد و وابستگی و ابژگی جنسی زن را فرض گرفته. برعکس تجربه نشان داده که زنان در درک معانی هرمنوتیک و ظریف و پنهان روابط فیمابین دو جنس بسیار تواناتر از مردان هستند وو به محض مواجهه با تحریف روابط توسط مردان (یا زنان دیگر) به سرعت عکسالعملی متناسب با موقعیت، برای دفع تهاجم و بازپسگیری قلمروی کرامت از دست رفته نشان میدهند.
♦️زنان خود بهترین عالمان، بهترین سیاستگذاران و بهترین متصدیان مدیریت روابط برابر، عادلانه، جنسیزدایی شده و عاری از تجاوز و تحقیر و خیانت در روابط میان زن و مرد هستند. مدیریت مردپایه روابط جنسی در خانواده و دولت قرنها به استثمار زنان منتهی شده اما مدیریت زنپایه روابط جنسی بخاطر ویژگیهای متفاوت سوژه زنانه هرگز به استثمار و اسراف و سلطه جنسیتی منجر نخواهد شد. البته شرط اساسی این انتقال، قدرتمندی زنان و زنان قدرتمند و مقاومی است که به رغم سلطه پدرسالار زنجیر وابستگی را پیشاپیش از پا و فکر خود باز کرده باشند.
Instagram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 گفتمانهای تاریخی معیوب را مقدس نکنیم؛ گفتگو درباره حجاب (لینک گفتگوی کامل)
🔴در این گفتگو این مساله را مطرح کردم که مقدس کردن سیاستگذاری حجاب بخشی از پروژه منحل کردن عقلانیت و نظام اجتماعی و سیاسی در فقه است که دقیقا بر خلاف جهت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی توسط «نوولایتیها» بعد از رحلت امام به قوت بسیار دنبال شده و نتیجه آن جز تخریب عقلانیت اجتماعی و سیاسی و مدنی ما نبوده است.
🔴سیاستگذاری کنونی حجاب بخشی از یک گفتمان وسیعتر درباره نقش حکومت اسلامی در تنظیم روابط جنسی است که در سال ۱۳۲۹ توسط شهید نواب صفوی مطرح شده و اساس آن بر دو فکر اشتباه است: اول آنکه زنانگی و اختلاط موجب فساد و شهوت است و دوم اینکه حکومت باید در تنظیم روابط جنسی و پوشش مداخلهی آمرانه داشته باشد. این هر دو رکن دیدگاهی مردانه و متاثر از قیممآبی پدرسالارانه رضاشاهی هستند که هفتاد سال است با حاکم شدن بر ذهنیت اسلامگرایان، زنان را فینفسه بعنوان مشکلی اجتماعی تعریف کرده است.
🔴در این گفتگو این مساله را مطرح کردم که مقدس کردن سیاستگذاری حجاب بخشی از پروژه منحل کردن عقلانیت و نظام اجتماعی و سیاسی در فقه است که دقیقا بر خلاف جهت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی توسط «نوولایتیها» بعد از رحلت امام به قوت بسیار دنبال شده و نتیجه آن جز تخریب عقلانیت اجتماعی و سیاسی و مدنی ما نبوده است.
🔴سیاستگذاری کنونی حجاب بخشی از یک گفتمان وسیعتر درباره نقش حکومت اسلامی در تنظیم روابط جنسی است که در سال ۱۳۲۹ توسط شهید نواب صفوی مطرح شده و اساس آن بر دو فکر اشتباه است: اول آنکه زنانگی و اختلاط موجب فساد و شهوت است و دوم اینکه حکومت باید در تنظیم روابط جنسی و پوشش مداخلهی آمرانه داشته باشد. این هر دو رکن دیدگاهی مردانه و متاثر از قیممآبی پدرسالارانه رضاشاهی هستند که هفتاد سال است با حاکم شدن بر ذهنیت اسلامگرایان، زنان را فینفسه بعنوان مشکلی اجتماعی تعریف کرده است.
🔺عنوان درسگفتار: «نگاهی به شکلگیری نگرش علمای متقدم مسلمان به زن» توسط خانم نفیسه مرادی با مقدمه خانم ساجده گودرزی
12 فوریه 2021 انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
https://news.1rj.ru/str/female_Interpretation/780
12 فوریه 2021 انجمن مسلمانان شیعه دانشگاه نورثوسترن- شهر شیکاگو
https://news.1rj.ru/str/female_Interpretation/780
Forwarded from جامعه اسلامی شریف
⭕️ «طنین انقلاب»
📌 میراث انقلاب ۵۷ برای ما چه بود؟
5️⃣ #جلسه_پنجم
👤 محمدحسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
📆 دوشنبه ۴ اسفند ساعت ۲۰
📱 صفحه اسکایروم جامعه اسلامی شریف
#انسان_انقلابی #طنین_انقلاب
_____________
🌠@Sharif_Islamic_Society
📌 میراث انقلاب ۵۷ برای ما چه بود؟
5️⃣ #جلسه_پنجم
👤 محمدحسین بادامچی؛ مدیر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
📆 دوشنبه ۴ اسفند ساعت ۲۰
📱 صفحه اسکایروم جامعه اسلامی شریف
#انسان_انقلابی #طنین_انقلاب
_____________
🌠@Sharif_Islamic_Society
Forwarded from اندیشکده راهبردی مهاجر
#گفتگو #تحلیل_فیلم
🔴 زندگی از منظر انیمیشن SOUL
مجری کارشناس:
🔸 محمدحسن سیفدار
مدعوین:
🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
🔹 ابوطالب صفدری
🔸 علی الماسی زند
🗓 سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹
⏰ شروع گفتگو از ساعت ۱۹
🏢 صفحه اسکای روم اندیشکده مهاجر
❗️ جهت ورود به لینک زیر مراجعه کنید(ورود برای عموم آزاد است)
📎 b2n.ir/soul-m
————————
🆔: @mohajer_thinktank
🔴 زندگی از منظر انیمیشن SOUL
مجری کارشناس:
🔸 محمدحسن سیفدار
مدعوین:
🔸 دکتر محمدحسین بادامچی
🔹 ابوطالب صفدری
🔸 علی الماسی زند
🗓 سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹
⏰ شروع گفتگو از ساعت ۱۹
🏢 صفحه اسکای روم اندیشکده مهاجر
❗️ جهت ورود به لینک زیر مراجعه کنید(ورود برای عموم آزاد است)
📎 b2n.ir/soul-m
————————
🆔: @mohajer_thinktank
Audio
🔺️ارائه محمدحسین بادامچی در نشست نقد و بررسی انیمیشن soul با موضوع «غفلت از زمان حال و ضرورت چرخش زنانه برای احیای زندهگی» / پنجم اسفند ۹۹
📎صوت کامل نشست در کانال اندیشکده مهاجر
📎صوت کامل نشست در کانال اندیشکده مهاجر
🔺حداد عادل و استحاله انقلاب توسط جریان سنتگرایی دفتر فرح پهلوی
📍در این کتاب که به تازگی به همت دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر سیدجواد میری روانه بازار شد، مقالهای از من منتشر شده با عنوان «امر قدسی به مثابه آنتی تز امر سیاسی؛ بازتولید اسلامیسم محافظه کار در پروژه عبدالكريمى» که پیش از این در همایش نقد کتاب پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر ارائه شده بود. در این مقاله توضیح میدهم که پادزهر انقلاب اسلامی در دهه پنجاه شمسی در دفتر فرح پهلوی پیشاپیش تولید شده بود و این همان تفکر شرقگرایانه، سنتگرایانه، ضداومانیستی و تجددستیزی است که میکوشد تمدن بزرگ ایرانی شاه را با فره ایزدی و فلسفه امر قدسی بیامیزد. معالاسف این جریان انحرافی پس از پیروزی انقلاب به سرعت در نظام در حال تشکیل نفوذ کرد و مهمترین مناصب فکری و فرهنگی را بویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن خود کرد. حداد عادل نمادی از این پروژه مهار انقلاب است که از رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی منتقل شد و معالاسف با نفوذ روزافزونی که در اتحاد با جریان نوولایتی (که مورد نقد عبدالکریمی است) داشته، در استحاله گفتمان انقلاب به گفتمان سلطنت اسلامی موفق بوده است.
📍در این کتاب که به تازگی به همت دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر سیدجواد میری روانه بازار شد، مقالهای از من منتشر شده با عنوان «امر قدسی به مثابه آنتی تز امر سیاسی؛ بازتولید اسلامیسم محافظه کار در پروژه عبدالكريمى» که پیش از این در همایش نقد کتاب پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر ارائه شده بود. در این مقاله توضیح میدهم که پادزهر انقلاب اسلامی در دهه پنجاه شمسی در دفتر فرح پهلوی پیشاپیش تولید شده بود و این همان تفکر شرقگرایانه، سنتگرایانه، ضداومانیستی و تجددستیزی است که میکوشد تمدن بزرگ ایرانی شاه را با فره ایزدی و فلسفه امر قدسی بیامیزد. معالاسف این جریان انحرافی پس از پیروزی انقلاب به سرعت در نظام در حال تشکیل نفوذ کرد و مهمترین مناصب فکری و فرهنگی را بویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن خود کرد. حداد عادل نمادی از این پروژه مهار انقلاب است که از رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی منتقل شد و معالاسف با نفوذ روزافزونی که در اتحاد با جریان نوولایتی (که مورد نقد عبدالکریمی است) داشته، در استحاله گفتمان انقلاب به گفتمان سلطنت اسلامی موفق بوده است.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺در این مصاحبه کوتاه که همزمان با تشکیل حزب واحد رستاخیز با رویکرد ضدغربی ، سنتگرا و متکی بر بسیج اجتماعی شاه-ملتی است، شاه عقاید خود درباره حق انتقاد از حاکمان، دموکراسی، مراجع تقلید و چپ اسلامی بیان میکند. او میگوید نظام ما نه بر پایه کمونیسم و نه لیبرالیسم است، بلکه بر پایه یک فلسفه معنوی از قدرت است که عدالت اجتماعی را درون حزب واحد شاه تأمین میکند. او میگوید حزب رستاخیز در برخی جاها تا ۵ نامزد برای انتخاب مردم معرفی کرده و این دموکراتیکترین انتخابات ممکن در ایران است!
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
📍با توجه به پست قبلی درباره نقش کسانی مثل حداد عادل در انتقال سنتگرایی سلطنتی و تمدنگرایی ایرانی-اسلامی دفتر فرح پهلوی به بعد از انقلاب، عقاید او را با عقاید اصولگرایان مقایسه کنید
تاراج سود حاصله از اینترنت مشاع به دست دولت و اپراتورها
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
درباره اقتصادسیاسی اینترنت
🔴با توییت دو روز پیش آذری جهرمی معلوم شد تبصرهای درباره تعرفه اینترنت در بودجه سال ۱۴۰۰ در مجلس تصویب شده که به موجب آن مالیات اپراتورها از ۲۸ درصد به ۳۸ درصد افزایش یافته و مقرر شده سه هزار میلیارد تومان از این درآمد به صداوسیما (ساترا) برای تولید محتوای فرهنگی و نظارت بر فضای مجازی داده شود.
🔴حدود صدسالی هست که در ایران الیگارشی اقتصادی (در اشکال مختلف مالی، تجاری، فئودالی و صنعتی) برای حفظ، تضمین و بسط منافع خود از مفهوم «توسعه اقتصادی» و دولت برای اعمال حاکمیت و نفوذ کنترل توتالیتر خود در جامعه، تضمین غلبه الیگارشی سیاسی و نظامی و مذهبی بر الیگارشی اقتصادی و احیانا جایگزین کردن الیگارشی اقتصادی قدیم با مهره های جوانتر، از مفهوم «منافع عمومی و منافع ملی» استفاده میکند که دیالکتیک فاسد و قهقرایی درون قدرت مرکزی را میسازد و مثل دو لبه یک قیچی واحد، جامعه ایران را روزبه روز کلنگیتر و ویرانتر کرده است و هر روز نیز بیشتر ما را از «توسعه» و «منافع عمومی» دور میکند.
🔴دعوای کنونی بین تکنوکراتهای جوان حزباللهی داخل مجلس که مدافع صداوسیما هستند و تکنوکراتهای دولت اعتدال که مدافع منافع اپراتورها نیز لحظه دیگری از همین ابتذال و انحطاط مفاهیم، فرسایش آینده ایران و تاراج منافع عمومی در دعوای همیشگی بر سر لحاف ملاست. برای فهم بهتر موضوع لازم است توجه یابیم که کل دعوا بر سر درآمد حاصله از ترافیک اینترنت است که توسط ما ملت پرداخت میشود و اساساً جزو مالکیتهای مشاع محسوب میشود. مالکیت مشاع یعنی اینکه «ارتباطات» مثل کلیت زیست جهان اجتماعی قلمرویی است که نه در مالکیت دولت است و نه اشخاص حقیقی و حقوقی، بلکه حوزهای عام و آزاد برای استفاده برابر همگان است. بزرگراهی را تصور کنید که توسط بخش خصوصی یا دولت ساخته شده و عوارض مختصری برای تأمین هزینههای زیرساخت و تعمیر و نگهداری جاده از کاربران گرفته میشود. تفاوت موضوع درباره اینترنت این است که اپراتور برای نفس حضور و ساعت تردد ما در جاده نیز دارد عوارض میگیرد، و این دقیقا مثل این میماند که دولت بر تنفس یا حرف زدن ما هم مالیات بگیرد!
🔴نکته مهمتر اینکه کل ترافیک مصرفی اینترنت بخاطر تولیدکنندگان محتواست و هرآنچه عوایدی از این محل بدست آید، علی القاعده باید بصورت مضاربهای منصفانه میان تولیدکننده محتوا و تامینکننده زیرساخت (مثل رابطه میان کشاورز و زمیندار) تقسیم شود، اما جالب اینکه در اقتصاد سیاسی دولت اسلامی، نه تنها اپراتور خصوصی از ترافیک مشاع کسب سود میکند و کل آنرا هم به جیب می زند، ۳۸ درصد آنرا هم باید مستقیم و غیرمستقیم به صداوسیمایی بدهد که شغلش فیلتر کردن همین تولیدکنندههای بیجیره مواجب محتوا و تکرار دوباره محتوای پوچ تلویزیونی و رسمی است که اساساً محتوای فضای مجازی در انزجار از همانها در ایران رونق گرفته است. مستقل از عمق ضدیت این سیستم راهزنی تودرتو با توسعه و منافع عمومی، حضرات تکنوکراتهای جوان حزباللهی حتی عقل معاش و عقل بقا هم ندارند که بفهمند با سرکوب تولیدکننده محتوای فضای مجازی و افزایش تعرفه اینترنت و فشار بیشتر بر اپراتور و فربه کردن رسانه ورشکسته صداوسیما و تریبونهای ارتجاعی متصل به آن در شبکههای اجتماعی داخلی، در یک سیکل معیوب کل این گاو شیرده بادآورده و سودی که به آن چشم طمع دارند، است که فرسوده و به تدریج نابود میشود.
♦️امیداوم با تحولات مثبتی که در سویه غیردولتی-غیرکاپیتالیستی و دموکراتیک-آنارشیستی تکنولوژی ارتباطی در جهان در حال رخ دادن است، روزگاری برسد که اینترنت مشاع آزاد و عادلانه و ارزان در اختیار همگان قرار گیرد و به مدد تکنولوژیهای رمزارزی، تولیدکننده محتوا نیز به حق خود از سود حاصله از ترافیک مصرفی برسد و کسب و کار پرسود دادههای کلان نیز با مشاع شدن داده های عمومی به کلی برچیده شود.
🔻مطالب مرتبط:
پایان نهادهای عمومی در ایران
نمودار مالکیت توسکا
اسم این وضع نه خصوصی است نه دولتی، درماندگی است
الگوی اقتصادی مشترک پراید، روبیکا، دانشگاه آزاد و بورس
درباره موجهای پیاپی خصوصیسازی- ملیسازی مالکیت در ایران
Twitter
MJ Azari Jahromi
امیدوارم امروز نمایندگان محترم مجلس با مصوبه کمیسیون تلفیق، مبنی بر افزایش سه هزار میلیارد تومانی مالیات اپراتورها و اختصاص آن به برخی دستگاهها از جمله صداوسیما برای امورات نظارتی، مخالفت کنند. تصویب این بند در تبصره ۶ بودجه باعث افزایش چشمگیر قیمت بستههای…
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد کرده که «ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم دیگران بزرگترین سرمایه نمادین ملی را به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار بگیرد».
🔴اما رنانی به اذعان خودش تکنوکرات محافظهکاری است که مهمترین دغدغهاش یعنی ضد انقلاب بودن، سیاستزدایی و نگاه امنیتی به توسعه را در همه نوشتههایش دنبال کرده است و از این جهت نسخه اصل تکنوکرات توسعهخواه، محافظهکار، نخبهگرا، اقتدارگرا، اتاتیست (دولتگرا) و ضدانقلابی است که تکنوکراتهای حزباللهی خط رهبری و خط هاشمی در جمهوری دوم در تقلید از آن کوشیدهاند.
🔴این نامه هم مثل باقی نوشتههای رنانی یک پیام مشخص دارد: «در شرایط امروز کشور ما نه دموکراسی و نه عدالت اولویت ندارد و نظام مدیریت ملی باید عقلانی شود. تلاش احمدینژاد در بسط عدالت و تلاش خاتمی در بسط دموکراسی تنها به بحران و تنش و خسارت انجامید». درواقع رنانی آشکارا نسبت به تکرار دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ در انتخابات ۱۴۰۰ به رهبری هشدار داده که با توجه به رسانهای شدن نامه اخیر خاتمی به رهبری با مضمونی احتمالا مشابه، مشخص است که تفسیر آن درخواست بیعت خاکسارانه اصلاحات با رهبری و هشدار نسبت به قدرت گرفتن احمدینژاد و امکان گشایش راه سوم در گذار به جمهوری سوم در سالهای آتیست.
🔻مطالب مرتبط درباره محسن رنانی:
درباره تقدیر رنانی از فاجعه آبان ۹۸ و اهمیت این حادثه در گذار چینی به جمهوری سوم
رنانی و استراتژی سیاسی تبدیل ولایت به زیرساخت مدرنیزاسیون
حکومت دینی و توفیق در پروژه جامعهزدایی پهلوی
جمهورى سوم pinned «تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری 🔴محسن رنانی در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای با عنوان «سلام بر ایران، سلام بر رهبری» بعد از تشریح حال نزار ایران و هشدار نسبت به فروپاشی نظام از ایشان خواسته خود «پرچم اصلاحطلبی» را در دست بگیرد و از اصلاحطلبان انتقاد…»
چرخش حکمرانی-مهاجر.pdf
1.3 MB
🔺پاورپوینت ارائه پژوهش «جمهوری اسلامی و ضروت چرخش حکمرانی از جامعه رسمی به مردم در ۱۴۰۰» در دومین جایزه ملی سیاستگذاری/ کاری از اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف
🔹خلاصه: بر پایه مطالعات آسیبشناختی پیشین اندیشکده مهاجر در دو مقیاس کلان تاریخی/ کنونی مقطع کرونا، نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در چهار محور زیر دچار چالشهای اساسی است:
1️⃣الگوی توسعه
2️⃣تبلیغ دین
3️⃣فضای مجازی
4️⃣عدالت
بر همین اساس، در این پژوهش در مصاحبه با ۴۰ نفر از صاحبنظران، ضرورت چرخش حکمرانی در این چهار محور مورد تبیین قرار گرفته است. مطابق جمع بندی پنلهای نخبگانی چهارگانه، در بعد توصیفی نسبت به فاصله گرفتن جامعه رسمی از زیست اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم بعنوان یک آفت خطرناک حکمرانی که در سالهای اخیر در حال مبدل شدن به تضادی جدی و آشتی ناپذیر است هشدار داده شده و در بعد تجویزی تغییر الگوی حکمرانی متعارف متمرکز، یکسویه، بالا به پایین، دولتمحور و مبتنی بر الهیات سنتی به سمت الگویی شبکهای، پایین به بالا، جامعه و سیاست محور و مبتنی بر الهیات نوین انسانگرا با مقتضیات هریک از چهار محور، پیشنهاد شده است.
🔹خلاصه: بر پایه مطالعات آسیبشناختی پیشین اندیشکده مهاجر در دو مقیاس کلان تاریخی/ کنونی مقطع کرونا، نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در چهار محور زیر دچار چالشهای اساسی است:
1️⃣الگوی توسعه
2️⃣تبلیغ دین
3️⃣فضای مجازی
4️⃣عدالت
بر همین اساس، در این پژوهش در مصاحبه با ۴۰ نفر از صاحبنظران، ضرورت چرخش حکمرانی در این چهار محور مورد تبیین قرار گرفته است. مطابق جمع بندی پنلهای نخبگانی چهارگانه، در بعد توصیفی نسبت به فاصله گرفتن جامعه رسمی از زیست اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم بعنوان یک آفت خطرناک حکمرانی که در سالهای اخیر در حال مبدل شدن به تضادی جدی و آشتی ناپذیر است هشدار داده شده و در بعد تجویزی تغییر الگوی حکمرانی متعارف متمرکز، یکسویه، بالا به پایین، دولتمحور و مبتنی بر الهیات سنتی به سمت الگویی شبکهای، پایین به بالا، جامعه و سیاست محور و مبتنی بر الهیات نوین انسانگرا با مقتضیات هریک از چهار محور، پیشنهاد شده است.
🔺صوت ارائه بیست دقیقهای پروژه چرخش حکمرانی از جامعه رسمی به مردم و پرسش و پاسخ ده دقیقهای با داوران در جایزه ملی سیاستگذاری
🔺دو گونه اندیشکده
✍️ اندیشکده شفافیت برای ایران در سال ۹۳ تشکیل شده و اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در سال ۹۰. از سال ۹۵ تا امروز که اوج برخورد امنیتی با عدالتخواهان، رشد پروندههای فساد، چرخش علنی الهیات رسمی از عدالت به ولایت، فیلترینگ گسترده رسانههای عمومی و حتی جعل سند در روز روشن برای انتصاب رییس دیوان محاسبات بوده، تعداد اعضای این اندیشکده (و در همین مقیاس تعداد پروژهها) از ده نفر به ۳۵ نفر رسیده در حالیکه در همین زمان اندیشکده مهاجر از پانزده نفر تماموقت به ده نفر پروژهای نزول کرده است. علیرغم تحسین حسن نیت و تلاش اندیشکده شفافیت تصور میکنم همین تعارض منافع میان «شفافیت تکنوکراتیک نظری» و «شفافیت عینی و عملی و سیاسی که جای شلاقش روی گوشت و پوست ملت هیچوقت خوب نمیشود» مهمترین مسالهایست که باید مورد واکاوی دوستان قرار بگیرد. پروژهای که البته هرگز هیچ کارفرمای حاکمیتی نخواهد داشت!
✍️ اندیشکده شفافیت برای ایران در سال ۹۳ تشکیل شده و اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در سال ۹۰. از سال ۹۵ تا امروز که اوج برخورد امنیتی با عدالتخواهان، رشد پروندههای فساد، چرخش علنی الهیات رسمی از عدالت به ولایت، فیلترینگ گسترده رسانههای عمومی و حتی جعل سند در روز روشن برای انتصاب رییس دیوان محاسبات بوده، تعداد اعضای این اندیشکده (و در همین مقیاس تعداد پروژهها) از ده نفر به ۳۵ نفر رسیده در حالیکه در همین زمان اندیشکده مهاجر از پانزده نفر تماموقت به ده نفر پروژهای نزول کرده است. علیرغم تحسین حسن نیت و تلاش اندیشکده شفافیت تصور میکنم همین تعارض منافع میان «شفافیت تکنوکراتیک نظری» و «شفافیت عینی و عملی و سیاسی که جای شلاقش روی گوشت و پوست ملت هیچوقت خوب نمیشود» مهمترین مسالهایست که باید مورد واکاوی دوستان قرار بگیرد. پروژهای که البته هرگز هیچ کارفرمای حاکمیتی نخواهد داشت!
سونامی سمیه
شکست تمامعیار سیاستهای فرهنگی چهلساله و فروپاشی اخلاقی ایران تاریخی
🔴امروز جمعیت بزرگی از ایرانیان، از پیر و جوان و نوجوان و کودک، دختر و پسر، از تهران و شهرستان، داخل و بیرون مرزها، لبیکگویان با دابسمشهایشان به استقبال آهنگ جدید ساسی مانکن و الکسیس تگزاس میروند. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا یا حتی هیچ کجای تاریخ، قبح پورنوگرافی و فحشا اینچنین برای ملتی ریخته باشد و مرزهای عرفی و اخلاقی و دینی و قانونی چنان بیاعتبار شود که عامهپسندترین موسیقی شبه فولکلوریک ملتی که در هر کوی و برزن و ماشین و کافه و آرایشگاه و تالار و جشن تولد و حتی مدرسهای بهانه شادیبخش مردمان است، رسما از محتوای پورن برخوردار باشد.
🔴سونامی سمیه یک جنبش پورنوگرافیک است. امروز قطعا رکورد جدیدی در تاریخ ثبت خواهیم کرد و از همه جالبتر اینکه این رکورد در قبحزدایی و عادیسازی پورنوگرافی و استقبال عمومی در آن در سرمشق تام و تمام دولت اسلامی نه در جهان معاصر بلکه به ادعای مبلغان آن از صدر اسلام تا امروز در حال رخ دادن است. اینک تمام جهانیان در حال دیدن این صحنه کمیک هستند که در کشوری که آخرین دغدغه مقامات رسمی، سیاستگذاران و مبلغان آن اینست که بیحجابی مادر خانهدار داخل انیمیشن و دوچرخهسواری دختران و به اسم صدازدن همسران در خانه تحت تأثیر فرهنگ غرب، عرش الهی را به لرزه درآورده، چگونه جامعه قدمبهقدم با تتلو و ساسی مانکن واکنش سراسر وارونه خود را به حاکمان و همه جهان اعلام میکند.
🔴سادهلوحانی که تصور میکنند در هشدارهای اساسی دلسوزان در چند سال اخیر بحث درباره یک دادسرا یا یک قانون یا یک قوه قضاییه یا یک شورای نگهبان، یا یک انتخابات مجلس یا چند دولت پیاپی یا نابودی اقتصادی یا حتی مشروعیت نظام سیاسی است سخت در اشتباهند. مساله امروز ایران موتور مخربی از سیاستهای نادرست است که اینک نه تنها کل سازمان رسمی و نه تنها اساس دینداری، بلکه کل نظام اجتماعی و تاریخی و اخلاقی ما را دچار بحران کرده است. سونامی سمیه نشانه آشکار شکست مطلق سیاستهای فرهنگی در چهل سال اخیر است که پیامدهای مخرب آن بنیانهای فرهنگی حیات ایرانی را چنان متزلزل کرده که معلوم نیست تا سالها و دهههای آینده چگونه امکان ترمیم آن وجود داشته باشد. قشریگری امنیتی و انضباط خشن پدرسالارانه و مردسالارانه در انقیاد زنان و سازماندهی تمامیتخواهانه روابط جنسی در ایران که با بحران در خانواده پدرسالار و ممتنع شدن اقتصادی ازدواج همراه شده، انفجاری اجتماعی و فرهنگی در ایران را طراحی کرده که سونامی سمیه تنها طلیعه آن باید به حساب آید.
♦️در چنین شرایطی با توجه به پنبههای سربی مقدس و کرکنندهای که در گوش حضرات است، مخاطب این نوشته تنها خود ما پدران و مادرانیم که به چشم خود میبینیم سونامی عظیمی را که در حال بلعیدن آینده فرزندان ماست و در این وادی بلازده تا فرسنگها نه کشتی نجات که حتی تختهپارهای فرهنگی، الهیاتی و اخلاقی نیست که با چنگ زدن به آن نه خودمان که فرزندانمان را نجات دهیم.
.
شکست تمامعیار سیاستهای فرهنگی چهلساله و فروپاشی اخلاقی ایران تاریخی
🔴امروز جمعیت بزرگی از ایرانیان، از پیر و جوان و نوجوان و کودک، دختر و پسر، از تهران و شهرستان، داخل و بیرون مرزها، لبیکگویان با دابسمشهایشان به استقبال آهنگ جدید ساسی مانکن و الکسیس تگزاس میروند. بعید میدانم در هیچ کجای دنیا یا حتی هیچ کجای تاریخ، قبح پورنوگرافی و فحشا اینچنین برای ملتی ریخته باشد و مرزهای عرفی و اخلاقی و دینی و قانونی چنان بیاعتبار شود که عامهپسندترین موسیقی شبه فولکلوریک ملتی که در هر کوی و برزن و ماشین و کافه و آرایشگاه و تالار و جشن تولد و حتی مدرسهای بهانه شادیبخش مردمان است، رسما از محتوای پورن برخوردار باشد.
🔴سونامی سمیه یک جنبش پورنوگرافیک است. امروز قطعا رکورد جدیدی در تاریخ ثبت خواهیم کرد و از همه جالبتر اینکه این رکورد در قبحزدایی و عادیسازی پورنوگرافی و استقبال عمومی در آن در سرمشق تام و تمام دولت اسلامی نه در جهان معاصر بلکه به ادعای مبلغان آن از صدر اسلام تا امروز در حال رخ دادن است. اینک تمام جهانیان در حال دیدن این صحنه کمیک هستند که در کشوری که آخرین دغدغه مقامات رسمی، سیاستگذاران و مبلغان آن اینست که بیحجابی مادر خانهدار داخل انیمیشن و دوچرخهسواری دختران و به اسم صدازدن همسران در خانه تحت تأثیر فرهنگ غرب، عرش الهی را به لرزه درآورده، چگونه جامعه قدمبهقدم با تتلو و ساسی مانکن واکنش سراسر وارونه خود را به حاکمان و همه جهان اعلام میکند.
🔴سادهلوحانی که تصور میکنند در هشدارهای اساسی دلسوزان در چند سال اخیر بحث درباره یک دادسرا یا یک قانون یا یک قوه قضاییه یا یک شورای نگهبان، یا یک انتخابات مجلس یا چند دولت پیاپی یا نابودی اقتصادی یا حتی مشروعیت نظام سیاسی است سخت در اشتباهند. مساله امروز ایران موتور مخربی از سیاستهای نادرست است که اینک نه تنها کل سازمان رسمی و نه تنها اساس دینداری، بلکه کل نظام اجتماعی و تاریخی و اخلاقی ما را دچار بحران کرده است. سونامی سمیه نشانه آشکار شکست مطلق سیاستهای فرهنگی در چهل سال اخیر است که پیامدهای مخرب آن بنیانهای فرهنگی حیات ایرانی را چنان متزلزل کرده که معلوم نیست تا سالها و دهههای آینده چگونه امکان ترمیم آن وجود داشته باشد. قشریگری امنیتی و انضباط خشن پدرسالارانه و مردسالارانه در انقیاد زنان و سازماندهی تمامیتخواهانه روابط جنسی در ایران که با بحران در خانواده پدرسالار و ممتنع شدن اقتصادی ازدواج همراه شده، انفجاری اجتماعی و فرهنگی در ایران را طراحی کرده که سونامی سمیه تنها طلیعه آن باید به حساب آید.
♦️در چنین شرایطی با توجه به پنبههای سربی مقدس و کرکنندهای که در گوش حضرات است، مخاطب این نوشته تنها خود ما پدران و مادرانیم که به چشم خود میبینیم سونامی عظیمی را که در حال بلعیدن آینده فرزندان ماست و در این وادی بلازده تا فرسنگها نه کشتی نجات که حتی تختهپارهای فرهنگی، الهیاتی و اخلاقی نیست که با چنگ زدن به آن نه خودمان که فرزندانمان را نجات دهیم.
.