یک قرن دولت پدرسالار:
ریشههای گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن
چکیده مقاله محمدحسین بادامچی در سومین همایش دولتپژوهی
✍فراسوی دوگانههای ایدئولوژیک و معرفتشناختی سایه انداخته بر اندیشه و تاریخنگاری ما که قرن چهاردهم شمسی را بصورت منازعات میان سنت و مدرنیته، اسلام و سکولاریسم و تقابل نظام مشروعیت پیش از انقلاب 57 و پس از آن صورتبندی میکند، در یک دیدگاه جامعهشناختی، علیرغم همه فراز و نشیبها و تغییرات فرهنگی، قرن چهاردهم شمسی قرن تثبیت، استیلا و بسط دولت پدرسالار در ایران است که نه تنها از ضربه مشروطیت جان سالم به در برد، بلکه به نحو پارادوکسیکالی جنبش مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام پانزدهم خرداد و انقلاب اسلامی سال 57 هربار به قدرتمندتر شدن و تمامیتخواهی بیشتر این سازمان مرکزی و تعیینکننده در تاریخ معاصر ایرانی انجامیده است.
در این مقاله پس از بیان ویژگیهای کلی دولت پدرسالار که بویژه بر پایه ساخت قیمومیتی-صغارتی آن به مهمترین سیاهچاله درجاماندگی و انحطاط تمدنی ایران مبدل شده است، برآنم که اولاً عمده ریشههای گفتمانی دولت پدرسالار در ایران را شناسایی کنم و ثانیاً با توجه به ائتلاف خسارتبار تمامی گفتمانهای سیاسی معاصر ذیل ساختار دولت پدرسالار، از افقی تحولی یاد کنم که لاجرم باید بیرون از آنها زیسته باشد. ریشههای گفتمانی اصلی دولت پدرسالار که در این مقاله قصد دارم به بررسی آنها بپردازم عبارتند از:
1⃣پارتریمونیالیسم سنتی نهاد سلطنت
2⃣ بناپارتیسم فرانسوی
3⃣ناسیونالیسم آلمانی
4⃣کمونیسم شوروی
5⃣ تکنوکراسی امریکایی
6⃣اسلامیسم و حاکمیت اسلامی
7⃣تئوکراسی فقهی و تجدید خلافت-ولایت
8⃣ میلیتاریسم و دولت امنیتی.
بر پایه این تحلیل آشکار میگردد که مسأله دولت در ایران مسألهای نظری، ایدئولوژیک، معرفتشناختی و حقوقی نیست، بلکه به ساختار مسلط عملیای مربوط است که مدواماً در اشکال مختلف فرهنگی و سیاسی و حقوقی بازتولید میشود. در چنین چارچوبی است که منظر زنانه به عنوان تنها مختصات نوین سیاسی که امکان فکری و عملی طرح افقی فراسوی پدرسالاری را دارد؛ و چرخش زنانه در چرخش قرن بعنوان تنها طرح آلترناتیو سازمان نوین دولت در قرن آینده پیشنهاد میشود
ریشههای گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن
چکیده مقاله محمدحسین بادامچی در سومین همایش دولتپژوهی
✍فراسوی دوگانههای ایدئولوژیک و معرفتشناختی سایه انداخته بر اندیشه و تاریخنگاری ما که قرن چهاردهم شمسی را بصورت منازعات میان سنت و مدرنیته، اسلام و سکولاریسم و تقابل نظام مشروعیت پیش از انقلاب 57 و پس از آن صورتبندی میکند، در یک دیدگاه جامعهشناختی، علیرغم همه فراز و نشیبها و تغییرات فرهنگی، قرن چهاردهم شمسی قرن تثبیت، استیلا و بسط دولت پدرسالار در ایران است که نه تنها از ضربه مشروطیت جان سالم به در برد، بلکه به نحو پارادوکسیکالی جنبش مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام پانزدهم خرداد و انقلاب اسلامی سال 57 هربار به قدرتمندتر شدن و تمامیتخواهی بیشتر این سازمان مرکزی و تعیینکننده در تاریخ معاصر ایرانی انجامیده است.
در این مقاله پس از بیان ویژگیهای کلی دولت پدرسالار که بویژه بر پایه ساخت قیمومیتی-صغارتی آن به مهمترین سیاهچاله درجاماندگی و انحطاط تمدنی ایران مبدل شده است، برآنم که اولاً عمده ریشههای گفتمانی دولت پدرسالار در ایران را شناسایی کنم و ثانیاً با توجه به ائتلاف خسارتبار تمامی گفتمانهای سیاسی معاصر ذیل ساختار دولت پدرسالار، از افقی تحولی یاد کنم که لاجرم باید بیرون از آنها زیسته باشد. ریشههای گفتمانی اصلی دولت پدرسالار که در این مقاله قصد دارم به بررسی آنها بپردازم عبارتند از:
1⃣پارتریمونیالیسم سنتی نهاد سلطنت
2⃣ بناپارتیسم فرانسوی
3⃣ناسیونالیسم آلمانی
4⃣کمونیسم شوروی
5⃣ تکنوکراسی امریکایی
6⃣اسلامیسم و حاکمیت اسلامی
7⃣تئوکراسی فقهی و تجدید خلافت-ولایت
8⃣ میلیتاریسم و دولت امنیتی.
بر پایه این تحلیل آشکار میگردد که مسأله دولت در ایران مسألهای نظری، ایدئولوژیک، معرفتشناختی و حقوقی نیست، بلکه به ساختار مسلط عملیای مربوط است که مدواماً در اشکال مختلف فرهنگی و سیاسی و حقوقی بازتولید میشود. در چنین چارچوبی است که منظر زنانه به عنوان تنها مختصات نوین سیاسی که امکان فکری و عملی طرح افقی فراسوی پدرسالاری را دارد؛ و چرخش زنانه در چرخش قرن بعنوان تنها طرح آلترناتیو سازمان نوین دولت در قرن آینده پیشنهاد میشود
Telegram
جمهورى سوم
قساوت مردانه و فسق زنانه
تحلیلی از مسأله اخلاقی دولت اسلامی در کتاب جاهلیت قرن بیستم محمد قطب
🔴در یادداشت «ادب منافقانه زیستن» دراینباره نوشتم که جامعه ایرانی از یک زیربنای قدرت پنهان و یک روبنای فرهنگی قابل رؤیت تشکیل شده و ما همگی از طفولیت چنین تربیت شدهایم که ریاکارانه نسبت به ناهنجاریهای قلمرو زیربنایی ساکت بوده و بکوشیم در قلمرو فرهنگی روبنایی آدمهای خوب و نجیب و سربهراهی باشیم، چیزی که اخلاق و فقه رسمی را به «ادب منافقانه زیستن» تبدیل میکند. در یادداشت «پیش پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما» با ارجاع به نقد همزمان هانا آرنت از نظام اخلاقی-حقوقی مدرن و اسرائیلی، به این پرداختم که موعظههای اخلاقی و فقهی ما تمایل دارند که به مسائل اخلاقی روبنایی یا «فسق» بپردازند و به لحاظ دروندینی بودن و مفروض گرفتن قدرت دینی امکان نقد قساوت دینی که با خونسردی و وظیفهشناسی و حسی از غرور و تقدس و تعصب رخ میدهد، در آنها ممکن نیست و همین موضوع این موعظهها را به ادب منافقانه زیستن و پوششی برای پنهان کردن مسائل اخلاقی زیربنایی تبدیل میکند.
🔴یکی از بهترین متونی که به اعتقاد من این اعوجاج و انحراف بنیادین در رابطه میان قدرت و اخلاق را نشان میدهد، کتاب «جاهلیت قرن بیستم» نوشته محمد قطب است که نشان میدهد موضوع فوق الذکر تا چه میزان در شکلگیری گفتمان دولت اسلامی و تأسیس آن چه در میان اهل سنت و چه در میان شیعیان نقش مرکزی دارد. یک تورق اولیه بر خواننده روشن میکند که کتاب سراسر آکنده از نقد اخلاقی اسکولاستیکی بر «فسق» است و به شیوه بسیار رایج اسلامگرایان در تحلیل نهایی فسق را هم به شهوت و برهنگی و سکس و رقص و رهایی غریزه جنسی فرومیکاهد. به عبارت دیگر کتاب جاهلیت قرن بیستم در یک کلام بیان آزردگی یک مرد مسلمان سنتی، ظاهربین، زاهدمآب، پدرسالار و بار آمده در فرهنگ تک جنسیتی مردانه خاورمیانهای از آزادی روابط جنسی در غرب است و اساساً پروبلماتیک «دولت اسلامی» و قدرت در همین نقطه است که شکل میگیرد.
🔴اما نکته اساسی اینجاست که لاجرم در چنین تحلیلی قدرت امری مردانه و فسق امری زنانه تعریف شده است. به تعبیر محمد قطب کل مسأله اینجاست که «در قرن بیستم زن از بند عفت رها شد» و همین موضوع طرح دولت اسلامی را به طرحی برای مهار زنان تبدیل میکند. بنابراین بر خلاف تصور سادهاندیشان مسأله زن نه در حاشیه بلکه در متن پروبلماتیک دولت اسلامی قرار دارد و همین تفسیر تا حدود زیادی فربهی زایدالوصف گفتمان حجاب و حواشی پیرامونی آن مثل حضور زنان در ورزشگاه و دوچرخهسواری و حجاب در انیمیشن و... درسالهای پس از انقلاب در ایران را توضیح میدهد.
♦️مستقل از نقدهای بنیادینی که بر این تصور پدرسالارانه از زنانه بودن فسق و ضرورت قدرتی قدسی برای مهار امر جنسی در جامعه، و امکان توفیق چنین پاردایمی وارد است، مسأله اساسی اینجاست که این برداشت اخلاقی با این همه حساسیت نسبت به فسق به هیچ وجه نسبت به قساوت حساس نیست. اینچنین است که در دولت اسلامی «مسأله فرهنگ» به مثابه کنترل شدید و مردانه اختلاط و غریزه جنسی اینچنین ضریب بزرگی مییابد که به مهمترین شاخص اسلامیت در همه عرصه ها تبدیل میشود اما هیچ گفتار سیاسی مهمی درباره اخلاق زیربنایی حوزه قدرت و حتی بدیهیترین آنها مثل حق حفظ جان توسط حوزه های علمیه و دستگاه کلامی و تبلیغاتی و رسانهای تولید نشده است: نمایشی رنجآور و سهمگین از پیشپاافتادگی قساوت مردانه در برابر شکوه فسقی که همان دستگاه زیربنایی آنرا هم به زنان منتسب کرده است.
تحلیلی از مسأله اخلاقی دولت اسلامی در کتاب جاهلیت قرن بیستم محمد قطب
🔴در یادداشت «ادب منافقانه زیستن» دراینباره نوشتم که جامعه ایرانی از یک زیربنای قدرت پنهان و یک روبنای فرهنگی قابل رؤیت تشکیل شده و ما همگی از طفولیت چنین تربیت شدهایم که ریاکارانه نسبت به ناهنجاریهای قلمرو زیربنایی ساکت بوده و بکوشیم در قلمرو فرهنگی روبنایی آدمهای خوب و نجیب و سربهراهی باشیم، چیزی که اخلاق و فقه رسمی را به «ادب منافقانه زیستن» تبدیل میکند. در یادداشت «پیش پاافتادگی قساوت و دینداریِ ما» با ارجاع به نقد همزمان هانا آرنت از نظام اخلاقی-حقوقی مدرن و اسرائیلی، به این پرداختم که موعظههای اخلاقی و فقهی ما تمایل دارند که به مسائل اخلاقی روبنایی یا «فسق» بپردازند و به لحاظ دروندینی بودن و مفروض گرفتن قدرت دینی امکان نقد قساوت دینی که با خونسردی و وظیفهشناسی و حسی از غرور و تقدس و تعصب رخ میدهد، در آنها ممکن نیست و همین موضوع این موعظهها را به ادب منافقانه زیستن و پوششی برای پنهان کردن مسائل اخلاقی زیربنایی تبدیل میکند.
🔴یکی از بهترین متونی که به اعتقاد من این اعوجاج و انحراف بنیادین در رابطه میان قدرت و اخلاق را نشان میدهد، کتاب «جاهلیت قرن بیستم» نوشته محمد قطب است که نشان میدهد موضوع فوق الذکر تا چه میزان در شکلگیری گفتمان دولت اسلامی و تأسیس آن چه در میان اهل سنت و چه در میان شیعیان نقش مرکزی دارد. یک تورق اولیه بر خواننده روشن میکند که کتاب سراسر آکنده از نقد اخلاقی اسکولاستیکی بر «فسق» است و به شیوه بسیار رایج اسلامگرایان در تحلیل نهایی فسق را هم به شهوت و برهنگی و سکس و رقص و رهایی غریزه جنسی فرومیکاهد. به عبارت دیگر کتاب جاهلیت قرن بیستم در یک کلام بیان آزردگی یک مرد مسلمان سنتی، ظاهربین، زاهدمآب، پدرسالار و بار آمده در فرهنگ تک جنسیتی مردانه خاورمیانهای از آزادی روابط جنسی در غرب است و اساساً پروبلماتیک «دولت اسلامی» و قدرت در همین نقطه است که شکل میگیرد.
🔴اما نکته اساسی اینجاست که لاجرم در چنین تحلیلی قدرت امری مردانه و فسق امری زنانه تعریف شده است. به تعبیر محمد قطب کل مسأله اینجاست که «در قرن بیستم زن از بند عفت رها شد» و همین موضوع طرح دولت اسلامی را به طرحی برای مهار زنان تبدیل میکند. بنابراین بر خلاف تصور سادهاندیشان مسأله زن نه در حاشیه بلکه در متن پروبلماتیک دولت اسلامی قرار دارد و همین تفسیر تا حدود زیادی فربهی زایدالوصف گفتمان حجاب و حواشی پیرامونی آن مثل حضور زنان در ورزشگاه و دوچرخهسواری و حجاب در انیمیشن و... درسالهای پس از انقلاب در ایران را توضیح میدهد.
♦️مستقل از نقدهای بنیادینی که بر این تصور پدرسالارانه از زنانه بودن فسق و ضرورت قدرتی قدسی برای مهار امر جنسی در جامعه، و امکان توفیق چنین پاردایمی وارد است، مسأله اساسی اینجاست که این برداشت اخلاقی با این همه حساسیت نسبت به فسق به هیچ وجه نسبت به قساوت حساس نیست. اینچنین است که در دولت اسلامی «مسأله فرهنگ» به مثابه کنترل شدید و مردانه اختلاط و غریزه جنسی اینچنین ضریب بزرگی مییابد که به مهمترین شاخص اسلامیت در همه عرصه ها تبدیل میشود اما هیچ گفتار سیاسی مهمی درباره اخلاق زیربنایی حوزه قدرت و حتی بدیهیترین آنها مثل حق حفظ جان توسط حوزه های علمیه و دستگاه کلامی و تبلیغاتی و رسانهای تولید نشده است: نمایشی رنجآور و سهمگین از پیشپاافتادگی قساوت مردانه در برابر شکوه فسقی که همان دستگاه زیربنایی آنرا هم به زنان منتسب کرده است.
👍1👎1
Women, Power&rResistance- F. Sadeghi.pdf
916.6 KB
🔺در این چندسالی که در شبهای قدر توفیق شبزندهداری خانوادگی به جای استماع منابر بیمحتوای حوزوی را یافتم، در جستجوی تلویزیون به دنبال یک صدای خوش دعا، هربار چند دقیقهای از منویات واعظان تکراری این مراسمات، رفیعی و انصاریان و علمالهدی به گوشم خورده که طبق معمول تماماً در انذار جوانان درباره حجاب و شهوت و مسائل جنسی است و دعوت مکرر زنان به توبه از بدحجابی و مردان به مقاومت در برابر وسوسههای زنانه. همین چندصباح پیش بود که دقیقاً در هفتهی وقوع فاجعه سراوان، چندین امام جمعه در مشهد و اصفهان و غیره با شدت و غیظ وااسلاما سر دادند که دوچرخه سواری زنان عرش الهی را به لرزه درآورده است!
🔺این فروکاست مکرر گناه از قساوت و جنایت و تبعیض به فسق زنانه و فربگی بحث حجاب در گفتار فرهنگی و سیاسی «اسلام دولتی» بحثی بسیار آشنا برای همگان است اما ریشه های آن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب «زنان، قدرت و مقاومت در ایران پس از انقلاب» و بویژه دو فصل اول آن در تبارشناسی مسأله جنسی در دیدگاه نواب صفوی و شهید مطهری از معدود آثاری است که گامی بزرگ در جهت پر کردن این خلأ پژوهشی برداشته است.
در همینباره:
قساوت مردانه و فسق زنانه
🔺این فروکاست مکرر گناه از قساوت و جنایت و تبعیض به فسق زنانه و فربگی بحث حجاب در گفتار فرهنگی و سیاسی «اسلام دولتی» بحثی بسیار آشنا برای همگان است اما ریشه های آن کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب «زنان، قدرت و مقاومت در ایران پس از انقلاب» و بویژه دو فصل اول آن در تبارشناسی مسأله جنسی در دیدگاه نواب صفوی و شهید مطهری از معدود آثاری است که گامی بزرگ در جهت پر کردن این خلأ پژوهشی برداشته است.
در همینباره:
قساوت مردانه و فسق زنانه
چوب زدن بر نعش مرده انتخابات
درباره دعوای زرگری دیپلمات-پاسدار در مصاحبه اخیر ظریف
🔴خلاصه گفتگوی طنازانه سعید لیلاز با محمدجواد ظریف در یک جمله این بود که «پس از برجام، میدان (نظامی) بر دیپلماسی غالب شد و عدم مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این وضع را تمدید میکند». در سالوسی و تزویر تیم حسن روحانی و اصلاحطلبان دستراستی همین بس که هربار دم انتخابات با دو قطبیهای جالب سرهنگ/حقوقدان؛ دولت با تفنگ/دولت بیتفنگ و حالا اینبار دیپلمات/پاسدار ناگهان سیاسی میشوند و بعد از داغ کردن تنور انتخابات، بلافاصله پس از پیروزی چنان در رأس نظام ذوب میشوند و دوغ ودوشاب را عامدانه در هم مخلوط میکنند که مثلاً در فاجعه آبان ۹۸ یا سقوط هواپیمای اوکراینی اصلاً نشود فرق اصلاحطلب و اصولگرا و دیپلمات و پاسدار را تشخیص داد. در همین روایت مزورانه جواد ظریف از شکست برجام هم به نحو آشکاری همه مراقبند که دامنه بحث به جاهای دیگر کشیده نشود: الحمدلله مقام معظم رهبری و رییس جمهور روحانی (اشبهالناس به مرحوم هاشمی) و دکتر ولایتی و برادران لاریجانی و ناطق نوری و سردار قالیباف و دکتر صالحی و جان کری و بشار اسد و سیدحسن نصرالله همه بیرون گود افتضاح بوجود آمده پس از برجامند و همه البته متفقالقول در علم و درایت محمد جواد ظریف، پس سؤال میشود که مشکل کجاست؟
🔸 اولاً یک اسم موهوم به نام دلواپسان که شرط میبندم محمدجواد ظریف و ایادی اصلاحطلبان یکبار هم یک نفر از این گروه جوانان مستقل و خالص و خوشفکر و با اراده که آنزمان ضداصلاحطلب و ضداصولگرا در نقد برجام فعالیت میکردند را دیده باشد که هم از ولایی میخوردند و هم از دولتی هم از پاسدار هم از دیپلمات و بعد از آن هم دقیقاً بخاطر اینکه در «تصویب بیست دقیقهای برجام» با واقعیت سرد و لخت و کریه قدرت در کشور مواجه شدند فهمیدند که «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید» و هریک به راهی رفتند.
🔸ثانیاً احمدینژاد که به قول خودش اولین مدافع مذاکره با امریکا در سال ۸۵ بوده و تنها جرمش اینکه همه این تیم روحانی-لاریجانی-ظریف-صالحی-جلیلی را فاقد صلاحیت دانسته و حضرات برای اینکه این جریان سوم را به رسمیت نشناسند خرزوخانی از او ساختهاند که هرجا لازم باشد ولایی، هرجا لازم باشد ضد ولایت فقیه، هرجا لازم باشد طرفدار مذاکره، هرجا لازم باشد دشمن اصلی مذاکره و خلاصه خدای رخنهپوش گافهای روایت الیگارشی اصلاحطلب-اصولگرا.
🔸ثالثاً قاسم سلیمانی که خب چون از دنیا رفته تنها اسمی است که میشود بدون مخاطره به زبان آورد آن هم با این قید که «ایشان مهمترین همکار من در دوره های مختلف مذاکره با امریکا بودهاند» و حالا لابد خودسر مجری اراده روسیه در جهت به هم خوردن برجام شده؛ انگار نه انگار که حضرات دو جناح در تقرب به بلوک شرق هم علاوه بر بلوک غرب رقابتی همیشگی دارند.
🔸و رابعاً عربستان سعودی که گویی دشمنی ذاتی و ازلی و ابدی با ایرانیان دارند و انگار نه انگار که یک جنگ بزرگ سوریه در این مدت اتفاق افتاده و جالب اینکه دیپلمات اعظم ما درباره سوریه میگوید «من درباره جنگ سوریه هیچ چیز نمیدانم!» و «درباره سیاست حفظ بشار اسد نظری ندارم چون مربوط به قبل از من بود!»
♦️به هرحال تصور میکنم میزان سالوسی و تزویر در میدان سیاست دهه نود ایران در کنار آگاهی عمومی ناشی از شبکه های اجتماعی نیمبند به حدی رسیده که پوچی روایتهای رسمی -آن هم از نهایتاً ۲۰ درصد از روبنای سازوکارهایی که سیاستهای کشور را میسازد-، را متوجه شده، خود دلمشغول بدست آوردن یک روایت «مردمی» از واقعیت سیاسی پسا۸۸ ایران باشند. روایتی در حال تکامل، که مشخص است که در آن ما نه با نزاع سرهنگ vsحقوقدان، دولت باتفنگvsدولت بی تفنگ، پاسدارvsدیپلمات، بلکه با منازعه قدرت میان یک گروه سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات با گروه دیگری سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات مواجهیم. در واقع همانطور که در یادداشت «پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها» به بهانه انتقام سخت پوشالی و شلیک به عین الاسد تخلیله شده نوشتم، نه به معنای اصیل آن پاسداری وجود دارد که جلوی مردم حرکت کند و نه پشت آنها مخفی شود، و نه همانطور که ظریف میگوید نفوذ نیروهای امنیتی در دستگاه دیپلماسی کشور درکی از قدرت نرم فراامنیتی باقی گذاشته و اصلاً اعتباری فراتر از اسلحه و کالاهای اساسی مردم نیست که دیپلمات بخواهد به پشتوانه آن سر میز مذاکره بنشیند.این شرایط شبه جنگ یا «نه جنگ، نه صلح» گرگ و میشی است که هم پاسداران صادق و هم دیپلماتهای صادق در آن خانهنشین هستند...
در همین رابطه:
چرا هردو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
درباره دعوای زرگری دیپلمات-پاسدار در مصاحبه اخیر ظریف
🔴خلاصه گفتگوی طنازانه سعید لیلاز با محمدجواد ظریف در یک جمله این بود که «پس از برجام، میدان (نظامی) بر دیپلماسی غالب شد و عدم مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این وضع را تمدید میکند». در سالوسی و تزویر تیم حسن روحانی و اصلاحطلبان دستراستی همین بس که هربار دم انتخابات با دو قطبیهای جالب سرهنگ/حقوقدان؛ دولت با تفنگ/دولت بیتفنگ و حالا اینبار دیپلمات/پاسدار ناگهان سیاسی میشوند و بعد از داغ کردن تنور انتخابات، بلافاصله پس از پیروزی چنان در رأس نظام ذوب میشوند و دوغ ودوشاب را عامدانه در هم مخلوط میکنند که مثلاً در فاجعه آبان ۹۸ یا سقوط هواپیمای اوکراینی اصلاً نشود فرق اصلاحطلب و اصولگرا و دیپلمات و پاسدار را تشخیص داد. در همین روایت مزورانه جواد ظریف از شکست برجام هم به نحو آشکاری همه مراقبند که دامنه بحث به جاهای دیگر کشیده نشود: الحمدلله مقام معظم رهبری و رییس جمهور روحانی (اشبهالناس به مرحوم هاشمی) و دکتر ولایتی و برادران لاریجانی و ناطق نوری و سردار قالیباف و دکتر صالحی و جان کری و بشار اسد و سیدحسن نصرالله همه بیرون گود افتضاح بوجود آمده پس از برجامند و همه البته متفقالقول در علم و درایت محمد جواد ظریف، پس سؤال میشود که مشکل کجاست؟
🔸 اولاً یک اسم موهوم به نام دلواپسان که شرط میبندم محمدجواد ظریف و ایادی اصلاحطلبان یکبار هم یک نفر از این گروه جوانان مستقل و خالص و خوشفکر و با اراده که آنزمان ضداصلاحطلب و ضداصولگرا در نقد برجام فعالیت میکردند را دیده باشد که هم از ولایی میخوردند و هم از دولتی هم از پاسدار هم از دیپلمات و بعد از آن هم دقیقاً بخاطر اینکه در «تصویب بیست دقیقهای برجام» با واقعیت سرد و لخت و کریه قدرت در کشور مواجه شدند فهمیدند که «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید» و هریک به راهی رفتند.
🔸ثانیاً احمدینژاد که به قول خودش اولین مدافع مذاکره با امریکا در سال ۸۵ بوده و تنها جرمش اینکه همه این تیم روحانی-لاریجانی-ظریف-صالحی-جلیلی را فاقد صلاحیت دانسته و حضرات برای اینکه این جریان سوم را به رسمیت نشناسند خرزوخانی از او ساختهاند که هرجا لازم باشد ولایی، هرجا لازم باشد ضد ولایت فقیه، هرجا لازم باشد طرفدار مذاکره، هرجا لازم باشد دشمن اصلی مذاکره و خلاصه خدای رخنهپوش گافهای روایت الیگارشی اصلاحطلب-اصولگرا.
🔸ثالثاً قاسم سلیمانی که خب چون از دنیا رفته تنها اسمی است که میشود بدون مخاطره به زبان آورد آن هم با این قید که «ایشان مهمترین همکار من در دوره های مختلف مذاکره با امریکا بودهاند» و حالا لابد خودسر مجری اراده روسیه در جهت به هم خوردن برجام شده؛ انگار نه انگار که حضرات دو جناح در تقرب به بلوک شرق هم علاوه بر بلوک غرب رقابتی همیشگی دارند.
🔸و رابعاً عربستان سعودی که گویی دشمنی ذاتی و ازلی و ابدی با ایرانیان دارند و انگار نه انگار که یک جنگ بزرگ سوریه در این مدت اتفاق افتاده و جالب اینکه دیپلمات اعظم ما درباره سوریه میگوید «من درباره جنگ سوریه هیچ چیز نمیدانم!» و «درباره سیاست حفظ بشار اسد نظری ندارم چون مربوط به قبل از من بود!»
♦️به هرحال تصور میکنم میزان سالوسی و تزویر در میدان سیاست دهه نود ایران در کنار آگاهی عمومی ناشی از شبکه های اجتماعی نیمبند به حدی رسیده که پوچی روایتهای رسمی -آن هم از نهایتاً ۲۰ درصد از روبنای سازوکارهایی که سیاستهای کشور را میسازد-، را متوجه شده، خود دلمشغول بدست آوردن یک روایت «مردمی» از واقعیت سیاسی پسا۸۸ ایران باشند. روایتی در حال تکامل، که مشخص است که در آن ما نه با نزاع سرهنگ vsحقوقدان، دولت باتفنگvsدولت بی تفنگ، پاسدارvsدیپلمات، بلکه با منازعه قدرت میان یک گروه سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات با گروه دیگری سرهنگ-حقوقدان، دولتی-نظامی، پاسدار-دیپلمات مواجهیم. در واقع همانطور که در یادداشت «پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها» به بهانه انتقام سخت پوشالی و شلیک به عین الاسد تخلیله شده نوشتم، نه به معنای اصیل آن پاسداری وجود دارد که جلوی مردم حرکت کند و نه پشت آنها مخفی شود، و نه همانطور که ظریف میگوید نفوذ نیروهای امنیتی در دستگاه دیپلماسی کشور درکی از قدرت نرم فراامنیتی باقی گذاشته و اصلاً اعتباری فراتر از اسلحه و کالاهای اساسی مردم نیست که دیپلمات بخواهد به پشتوانه آن سر میز مذاکره بنشیند.این شرایط شبه جنگ یا «نه جنگ، نه صلح» گرگ و میشی است که هم پاسداران صادق و هم دیپلماتهای صادق در آن خانهنشین هستند...
در همین رابطه:
چرا هردو جناح با استعفای دولت مخالفند؟
سایه جنگ: بازی فریب دولت با جنگ و صلح
تفسیر نامه محسن رنانی به رهبری
Telegram
جمهورى سوم
پیروزی دیپلمات ها بر پاسدارها
📍بخش اول
1⃣ما از سه گونه نیروی نظامی در ایران بعد از انقلاب می توانیم صحبت کنیم: نیروی نظامی حافظ مرزهای فیزیکی دولت موجود که بیشتر منطبق بر ارتش است، نیروی نظامی توسعه دهنده مرزهای دولت موجود که سپاه این نقش را بر عهده…
📍بخش اول
1⃣ما از سه گونه نیروی نظامی در ایران بعد از انقلاب می توانیم صحبت کنیم: نیروی نظامی حافظ مرزهای فیزیکی دولت موجود که بیشتر منطبق بر ارتش است، نیروی نظامی توسعه دهنده مرزهای دولت موجود که سپاه این نقش را بر عهده…
Audio
🔺صوت ارائه مقاله «یک قرن دولت پدرسالار در ایران؛ ریشههای گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن»/ محمدحسین بادامچی/ پنل سیاست داخلی همایش سوم دولتپژوهی با موضوع «چه باید کرد؛ راهبردهایی برای فردای ایران»/ هشت اردیبهشت ۱۴۰۰
Century of Patriarchalism-presentation.pdf
282.8 KB
🔺فایل PDF پاورپوینت ارائه مقاله «یک قرن دولت پدرسالار در ایران؛ ریشههای گفتمانی و ضرورت چرخش زنانه در چرخش قرن»/ صوت در پست قبلی
ماهنامه_بنیاد_و_سیاست_زدایی_از_غربزدگی.pdf
5.6 MB
🔺 درباره تشابه اصولگرایی با حزب رستاخیز و تداوم ایده شرقگرایانه و غربستیزانه «تمدن اسلامی-ایرانی» از داخل حکومت پهلوی به جمهوری اسلامی به واسطه افرادی مثل حداد عادل، داوری اردکانی، ولایتی، جواد طباطبایی و به طور کلی حلقه نصر-فردید-کربن که در چهاردهه اخیر بر ستاد انقلاب فرهنگی و مهمترین کرسیهای سیاستگذاری فرهنگی و آموزشی تکیه داشتهاند، مطالب متعددی در این کانال منتشر شده است، از جمله مقاله «امر قدسی به مثابه آنتیتز امر سیاسی» که اخیرا به چاپ رسید. +
🔺در همین راستا این مقاله دکتر علی میرسپاسی، استاد دانشگاه نیویورک و مهدی فرجی با عنوان «ماهنامه بنیاد و سیاستزدایی از غربزدگی» که فصل دوم کتاب «انقلاب آرام ایران» (2019) است، بخوبی نشان میدهد که گفتمان غربزدگی جلال آلاحمد که گفتاری سیاسی در نقد نوسازی آمرانه پهلوی بود چگونه توسط خود شاه برای سرکوب رویکردهای اومانیستی، آزایخواهانه، عدالتخواهانه و دموکراتیک انقلابیون مصادره شد. چرخشی بزرگ در گفتمان روشنفکری ایران از چپ به راست که در دولت برآمده از انقلاب پیروز به شدت نفوذ کرد و در ائتلاف با روحانیون استحاله گفتمان انقلاب را از همان روزهای اول پیروزی کلید زد.
🔺در همین راستا این مقاله دکتر علی میرسپاسی، استاد دانشگاه نیویورک و مهدی فرجی با عنوان «ماهنامه بنیاد و سیاستزدایی از غربزدگی» که فصل دوم کتاب «انقلاب آرام ایران» (2019) است، بخوبی نشان میدهد که گفتمان غربزدگی جلال آلاحمد که گفتاری سیاسی در نقد نوسازی آمرانه پهلوی بود چگونه توسط خود شاه برای سرکوب رویکردهای اومانیستی، آزایخواهانه، عدالتخواهانه و دموکراتیک انقلابیون مصادره شد. چرخشی بزرگ در گفتمان روشنفکری ایران از چپ به راست که در دولت برآمده از انقلاب پیروز به شدت نفوذ کرد و در ائتلاف با روحانیون استحاله گفتمان انقلاب را از همان روزهای اول پیروزی کلید زد.
Forwarded from سیدجواد میری مینق
مرکز پژوهشی لقمان برگزار می کند:
حاکمیت و بحران اعتماد از دیدگاه علوم انسانی
پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
ساعت ۲۲:۰۰
#کلاب هاوس
@seyedjavadmiri
حاکمیت و بحران اعتماد از دیدگاه علوم انسانی
پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
ساعت ۲۲:۰۰
#کلاب هاوس
@seyedjavadmiri
Forwarded from حوزه دانشجویی شریف
💠 آینده انقلاب، بیمها و امیدها 💠
✅ نشست اول گفتگوهای صمیمی خانواده حوزه شریف پیرامون انتخابات و راه آینده
💠 گفتگوی آزاد به همراه ارائههایی کوتاه از:
🔹دکتر محمدحسین بادامچی
🔸حجتالاسلام مجتبی عرب
🔹دکتر محمدحسن نیلی
🔸حجتالاسلام حمزه وطن فدا
⏱ زمان: جمعه ۱۷ اردیبهشت، ساعت ۲۲
📲 مکان: شبستان مجازی مسجد دانشگاه شریف به آدرس
https://vclass.ecourse.sharif.edu/ch/shabestan
◀️ اطلاعات بیشتر در:
@HDSUT
✅ نشست اول گفتگوهای صمیمی خانواده حوزه شریف پیرامون انتخابات و راه آینده
💠 گفتگوی آزاد به همراه ارائههایی کوتاه از:
🔹دکتر محمدحسین بادامچی
🔸حجتالاسلام مجتبی عرب
🔹دکتر محمدحسن نیلی
🔸حجتالاسلام حمزه وطن فدا
⏱ زمان: جمعه ۱۷ اردیبهشت، ساعت ۲۲
📲 مکان: شبستان مجازی مسجد دانشگاه شریف به آدرس
https://vclass.ecourse.sharif.edu/ch/shabestan
◀️ اطلاعات بیشتر در:
@HDSUT
Audio
🔺ارائه محمدحسین بادامچی در نشست آینده انقلاب، بیمها و امیدها با عنوان «انقلاب ما در عمل یک انقلاب فرهنگی بود نه یک انقلاب سیاسی»/ حوزه دانشجویی دانشگاه شریف/ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
🔺اخیرا سخنرانی ۹ اسفند ۶۲ امام در جمع کارکنان صداوسیما در هشدار نسبت به اینکه مبادا مجتهدین مداخله در سیاست را حق انحصاری خود بدانند، با ذوقزدگی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. جالب آنکه امام چند ماه قبل آن در ۲۰ آذر ۶۲ در جمع اعضای شورای نگهبان در رویکردی معکوس صراحتا عدول از نظر قبلی خود درباره عدم مداخله روحانیون در امور اجرایی را اعلام میکند: «ولو بگویند کشور ملایان، حکومت آخوندیسم!»
🔺این ابهامها و مناقشات نشان میدهد ماهیت نظریه و ساختار ولایت مطلقه فقیه که امری فراسوی درک بسیط از شرع و اراده عمومی، مرجعیت فقهی و جمهوریت است همچنان پس از چهل سال مبهم و ناشناخته باقی مانده است. به عقیده من گفته امام در معارضه با حق انحصاری مجتهدین را باید در نسبت با تحول نظریه ولایت مشروعه فقیه (۴۸ تا ۵۶) به ولایت مطلقه فقیه (۶۰-۶۷) فهمید. گذاری که تنها با انتشار فیلم تعیین جانشین رهبری در سال ۹۶ بود که معلوم شد توسط مرحوم آذری قمی بر پایه مفهوم واسطی به نام ولایت عدول مؤمنین و در فاصله میان دو قانون اساسی تثبیت و به جمهوری دوم منتقل شده و بعدها بدون دقت نظری و عملی همچنان همان صورت اولیه ولایت فقیه تلقی گشت.
🔺این ابهامها و مناقشات نشان میدهد ماهیت نظریه و ساختار ولایت مطلقه فقیه که امری فراسوی درک بسیط از شرع و اراده عمومی، مرجعیت فقهی و جمهوریت است همچنان پس از چهل سال مبهم و ناشناخته باقی مانده است. به عقیده من گفته امام در معارضه با حق انحصاری مجتهدین را باید در نسبت با تحول نظریه ولایت مشروعه فقیه (۴۸ تا ۵۶) به ولایت مطلقه فقیه (۶۰-۶۷) فهمید. گذاری که تنها با انتشار فیلم تعیین جانشین رهبری در سال ۹۶ بود که معلوم شد توسط مرحوم آذری قمی بر پایه مفهوم واسطی به نام ولایت عدول مؤمنین و در فاصله میان دو قانون اساسی تثبیت و به جمهوری دوم منتقل شده و بعدها بدون دقت نظری و عملی همچنان همان صورت اولیه ولایت فقیه تلقی گشت.
ارتجاع برنامهریزی توسعه در ایران و استثنای احمدینژاد
🔴 بعد از قریب ده سال مطالعه و درگیری در حوزه مطالعات توسعه، به این نتیجه رسیدهام که ذهنیت برنامهریزی و سیاستگذاری در ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی متوقف مانده است: پارادایم برنامهریزی تکنوکراتیک-بورکراتیک دولتی. به لحاظ فلسفه سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی، توسعه در این پارادایم یک ساختار پدرسالارانه و حامیپرورانه (patron-clientelism) آمرانه، محافظهکارانه، تمرکزگرایانه، آریستوکراتیک، رانتیر، ضد اجتماعی، ضد سیاسی، ضد تولید و نوآوری، و در یک کلام ضدتوسعهایست. در این پارادایم فرقی نمیکند برنامهریزان و اربابان مثل محمدرضاشاه جهتگیری کورپوراتیستی-فاشیستی داشته باشند، یا مثل مرحوم هاشمی رفسنجانی جهتگیری سرمایهدارانه-خردهبورژوایی یا مثل میرحسین موسوی جهتگیری سوسیالیستی-دولت رفاهی یا مثل وضعیت سپاهی-روحانی کنونی جهتگیری امنیتی-نولیبرال؛ چون همگی توسعه را به مثابه استثمار سیستماتیک و پدرسالارانه جامعه و منابع عمومی توسط دولت درک میکنند و صفات گفته شده تنها طبقه غارتگری را متمایز میکند که در ادوار مختلف فراسوی جامعه انحصار حقوقی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای را در اختیار میگیرد و به سرکوب باقی الیگارشها و توده ملت میپردازد.
🔴 بنابراین ناگفته پیداست که منازعات ایدئولوژیک در ایران یکصدسال اخیر که با تعابیر مختلف سوسیالیسم و لیبرالیسم و اسلامیسم و ناسیونالیسم و چپ و راست و اسلامی و سکولار و شرقی و غربی دائماً تکرار میشود، در فقدان حوزه عمومی همگی با یک از جاکندگی ساختاری از زیربنا به روبنا، تماماً مجادلاتی پوچ در صیانت از منافع طبقه مسلطی هستند که در ادوار مختلف با تسلط بر رسانه ها به بسیج فرهنگی طبقات ذی نفع و همکاسه با خود میپردازند. از همینجاست که میدان رسانه و فرهنگ و آموزش در ایران به اهرم اصلی کنترل اجتماعی و ایجاد انقیاد ملی مبدل میشود.
🔴همین مسأله عیناً درباره گفتارهای تکنوکراتیک مدعی علمی، تخصصی و کارشناسانه بودن وجود دارد و تمامی آنچه در ادوار مختلف با ژستی علمی و بیطرفانه توسط تکنوکراتها بیان میشود، چه ابتهاج و امیرعباس هویدا و حسنعلی منصور و جمشید آموزگار باشند، چه نیلی و مشایخی و جهانگیری و عارف و نوبخت، چه محسن رنانی و محمد فاضلی و علی ربیعی، و چه اخیراً پاسدار-تکنوکراتهای نهادهایی مثل معاونت علمی و دفتر همکاریها و دبیرخانه مجمع تشخیص و اندیشکدهها و مؤسسات جوانان مؤمن حزباللهی؛ تماماً ترکیبی گفتمانی از ایدئولوژی و تکنیک حفظ و بسط قدرت طبقه مسلط و استثمارکننده است. امر اجتماعی و امر سیاسی و مسائل و مشکلات روزافزون مردم و کیفیت حیات مدنی ما هیچ اهمیت و مدخلیتی در اینها ندارد، مگر آنکه تأثیری در معادلات رقابت قدرت میان باندهای مختلف تیولداران پدرسالار داشته باشد.
♦️در چنین زمینهایست که مباحث مدیریت ایرانی محمود احمدینژاد به عنوان تنها استثنا در برنامهریزی معاصر ایرانی مطرح میشود که مستقیماً اصلاح بنیادین این ساخت معیوب و مخرب میراث پهلوی و حفاظت شده به آب مقدس اسلامگرایان و فقهای اصولگرا و اصلاحطلب را هدف گرفته است. بر خلاف تصور چپهای عقبماندهای که در مناسبات دوران جنگ سرد باقی ماندهاند، در کشورهای جهان سومی مثل ایران، نه بازار و سرمایهداری، بلکه نهاد دولت است که استثمار سیستماتیک را برعهده دارد، همانطور که در بیاطلاعی این جماعت، مارکس در بحث از استبداد آسیایی و وبر در بحث از پاتریمونیالیسم هم همین نظر را مطرح کردهاند. توسعه و پیشرفت ایران در سیاهچاله دولت پدرسالاری که چنگالهایش را تا درون خانه های جامعه فرو برده، اسیر مانده است و فراسوی همه لفاظیهای روشنفکرانه، تنها برگرداندن واقعی قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از دولت به سمت جامعه است که میتواند آینده ایران را از این سیاهچاله تاریخی برهاند.
🔴 بعد از قریب ده سال مطالعه و درگیری در حوزه مطالعات توسعه، به این نتیجه رسیدهام که ذهنیت برنامهریزی و سیاستگذاری در ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی متوقف مانده است: پارادایم برنامهریزی تکنوکراتیک-بورکراتیک دولتی. به لحاظ فلسفه سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی، توسعه در این پارادایم یک ساختار پدرسالارانه و حامیپرورانه (patron-clientelism) آمرانه، محافظهکارانه، تمرکزگرایانه، آریستوکراتیک، رانتیر، ضد اجتماعی، ضد سیاسی، ضد تولید و نوآوری، و در یک کلام ضدتوسعهایست. در این پارادایم فرقی نمیکند برنامهریزان و اربابان مثل محمدرضاشاه جهتگیری کورپوراتیستی-فاشیستی داشته باشند، یا مثل مرحوم هاشمی رفسنجانی جهتگیری سرمایهدارانه-خردهبورژوایی یا مثل میرحسین موسوی جهتگیری سوسیالیستی-دولت رفاهی یا مثل وضعیت سپاهی-روحانی کنونی جهتگیری امنیتی-نولیبرال؛ چون همگی توسعه را به مثابه استثمار سیستماتیک و پدرسالارانه جامعه و منابع عمومی توسط دولت درک میکنند و صفات گفته شده تنها طبقه غارتگری را متمایز میکند که در ادوار مختلف فراسوی جامعه انحصار حقوقی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای را در اختیار میگیرد و به سرکوب باقی الیگارشها و توده ملت میپردازد.
🔴 بنابراین ناگفته پیداست که منازعات ایدئولوژیک در ایران یکصدسال اخیر که با تعابیر مختلف سوسیالیسم و لیبرالیسم و اسلامیسم و ناسیونالیسم و چپ و راست و اسلامی و سکولار و شرقی و غربی دائماً تکرار میشود، در فقدان حوزه عمومی همگی با یک از جاکندگی ساختاری از زیربنا به روبنا، تماماً مجادلاتی پوچ در صیانت از منافع طبقه مسلطی هستند که در ادوار مختلف با تسلط بر رسانه ها به بسیج فرهنگی طبقات ذی نفع و همکاسه با خود میپردازند. از همینجاست که میدان رسانه و فرهنگ و آموزش در ایران به اهرم اصلی کنترل اجتماعی و ایجاد انقیاد ملی مبدل میشود.
🔴همین مسأله عیناً درباره گفتارهای تکنوکراتیک مدعی علمی، تخصصی و کارشناسانه بودن وجود دارد و تمامی آنچه در ادوار مختلف با ژستی علمی و بیطرفانه توسط تکنوکراتها بیان میشود، چه ابتهاج و امیرعباس هویدا و حسنعلی منصور و جمشید آموزگار باشند، چه نیلی و مشایخی و جهانگیری و عارف و نوبخت، چه محسن رنانی و محمد فاضلی و علی ربیعی، و چه اخیراً پاسدار-تکنوکراتهای نهادهایی مثل معاونت علمی و دفتر همکاریها و دبیرخانه مجمع تشخیص و اندیشکدهها و مؤسسات جوانان مؤمن حزباللهی؛ تماماً ترکیبی گفتمانی از ایدئولوژی و تکنیک حفظ و بسط قدرت طبقه مسلط و استثمارکننده است. امر اجتماعی و امر سیاسی و مسائل و مشکلات روزافزون مردم و کیفیت حیات مدنی ما هیچ اهمیت و مدخلیتی در اینها ندارد، مگر آنکه تأثیری در معادلات رقابت قدرت میان باندهای مختلف تیولداران پدرسالار داشته باشد.
♦️در چنین زمینهایست که مباحث مدیریت ایرانی محمود احمدینژاد به عنوان تنها استثنا در برنامهریزی معاصر ایرانی مطرح میشود که مستقیماً اصلاح بنیادین این ساخت معیوب و مخرب میراث پهلوی و حفاظت شده به آب مقدس اسلامگرایان و فقهای اصولگرا و اصلاحطلب را هدف گرفته است. بر خلاف تصور چپهای عقبماندهای که در مناسبات دوران جنگ سرد باقی ماندهاند، در کشورهای جهان سومی مثل ایران، نه بازار و سرمایهداری، بلکه نهاد دولت است که استثمار سیستماتیک را برعهده دارد، همانطور که در بیاطلاعی این جماعت، مارکس در بحث از استبداد آسیایی و وبر در بحث از پاتریمونیالیسم هم همین نظر را مطرح کردهاند. توسعه و پیشرفت ایران در سیاهچاله دولت پدرسالاری که چنگالهایش را تا درون خانه های جامعه فرو برده، اسیر مانده است و فراسوی همه لفاظیهای روشنفکرانه، تنها برگرداندن واقعی قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از دولت به سمت جامعه است که میتواند آینده ایران را از این سیاهچاله تاریخی برهاند.
دولت بهار
نظریه ' مدیریت ایرانی ' دکتر محمود احمدینژاد؛ ساختار تصمیم گیری/ بخش دوم + فیلم
انتخاباتی برای عبرت نسل ما
🔴 محمود احمدینژاد و مصطفی تاجزاده، دو مرد سفیدپوست فارسزبان شیعه اثناعشری طبقه متوسطی متشرع با همسران چادری، با چهل سال سابقه اجرایی در رده های بالا در جمهوری اسلامی، هر دو نه تنها وابسته حزب جمهوری اسلامی، بلکه نزدیکتر به جناح راست محافظهکار و میانهرو حزب که دیروز و پریروز در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ثبت نام کردند و برای ثبت در تاریخ دو نطق بسیار مهم در وزارت کشور ایراد کردند و طبعاً بیدرنگ هم رد صلاحیت خواهند شد، هردو متولد ۱۳۳۶ هستند. هردو چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به دنیا آمدهاند اما در برابر نسل متولدین دوران رضاشاه همچنان حرفی برای گفتن ندارند.
🔴 من متولد ۱۳۶۶ هستم، سه فرزند دهه نودی دارم و پدرم که تقریباً هم سن و سال تاجزاده و احمدینژاد است صاحب چندین نوه است. با اینکه وارد قرن پانزدهم شمسی شدهایم نه تنها صحنه رقابت برای مشارکت در قدرت و حق تعیین سرنوشت سیاسی در ایران در همان چهاردهه اول قرن چهاردهم شمسی متوقف مانده است بلکه حتی پدربزرگهای متولد دهه سی و چهل که میانگین، بازنشستگانی شصت سالهاند، هربار بیش از پیش صحنه را به نسل پدران خود میبازند!
♦ اینک که ما دهه شصتی و هفتادی و هشتادیها برای چندمین بار محکومیم به تماشای نمایش بیمزهی رقابت ورشکستگان دستچندمی چون لاریجانی و رییسی و قالیباف و جلیلی و محمد و و ضرغامی و جهانگیری و امثالهم، بیشتر از هرچیز و فراتر از اخبار و اختلافات مبتذل سیاسی، فرصتی مبسوط برای فکر کردن به این مسأله داریم که وقتی آن دسته از پدران وفادار دهه سیای ما که اندکی و فقط اندکی سخنی «دیگر» داشتهاند به چنین وضع تراژیکی دچارند و از میان پسران نسل «اجداد»، بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترینهایشان برکشیده شدند ، ما در این صحنه چه کارهایم و با بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین آقازادههای همین بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین فرزندان نسل اول «مؤسسان نظام» چه خواهیم کرد...؟
🔴 محمود احمدینژاد و مصطفی تاجزاده، دو مرد سفیدپوست فارسزبان شیعه اثناعشری طبقه متوسطی متشرع با همسران چادری، با چهل سال سابقه اجرایی در رده های بالا در جمهوری اسلامی، هر دو نه تنها وابسته حزب جمهوری اسلامی، بلکه نزدیکتر به جناح راست محافظهکار و میانهرو حزب که دیروز و پریروز در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ثبت نام کردند و برای ثبت در تاریخ دو نطق بسیار مهم در وزارت کشور ایراد کردند و طبعاً بیدرنگ هم رد صلاحیت خواهند شد، هردو متولد ۱۳۳۶ هستند. هردو چهار سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به دنیا آمدهاند اما در برابر نسل متولدین دوران رضاشاه همچنان حرفی برای گفتن ندارند.
🔴 من متولد ۱۳۶۶ هستم، سه فرزند دهه نودی دارم و پدرم که تقریباً هم سن و سال تاجزاده و احمدینژاد است صاحب چندین نوه است. با اینکه وارد قرن پانزدهم شمسی شدهایم نه تنها صحنه رقابت برای مشارکت در قدرت و حق تعیین سرنوشت سیاسی در ایران در همان چهاردهه اول قرن چهاردهم شمسی متوقف مانده است بلکه حتی پدربزرگهای متولد دهه سی و چهل که میانگین، بازنشستگانی شصت سالهاند، هربار بیش از پیش صحنه را به نسل پدران خود میبازند!
♦ اینک که ما دهه شصتی و هفتادی و هشتادیها برای چندمین بار محکومیم به تماشای نمایش بیمزهی رقابت ورشکستگان دستچندمی چون لاریجانی و رییسی و قالیباف و جلیلی و محمد و و ضرغامی و جهانگیری و امثالهم، بیشتر از هرچیز و فراتر از اخبار و اختلافات مبتذل سیاسی، فرصتی مبسوط برای فکر کردن به این مسأله داریم که وقتی آن دسته از پدران وفادار دهه سیای ما که اندکی و فقط اندکی سخنی «دیگر» داشتهاند به چنین وضع تراژیکی دچارند و از میان پسران نسل «اجداد»، بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترینهایشان برکشیده شدند ، ما در این صحنه چه کارهایم و با بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین آقازادههای همین بیمایهترینها و بیجنمترینها و چاکرترین فرزندان نسل اول «مؤسسان نظام» چه خواهیم کرد...؟
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (s.k)
🔸 *درخواست جمعی از نیروهای عدالتخواه از شورای نگهبان برای تایید صلاحیت نامزدهای همه سلایق سیاسی* 🔸
بسمه تعالی
اعضای محترم شورای نگهبان قانون اساسی
با سلام
▪️با پایان یافتن مهلت قانونی ثبتنام نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شاهد حضور طیف گسترده و متنوعی از نیروهای سیاسی هستیم که داوطلب تصدی صندلی اول قدرت اجرایی در کشور هستند.
▪️تنوع موجود در ثبتنامکنندگان، اولا امکان بیان این ادعا را فراهم میکند که اغلب طیفها و سلایق سیاسی کشور، اکنون نامزدی در بین داوطلبان دارند؛ و ثانیا، حاکی از این نگاه امیدوارانه است که نمایندگان سلایق مختلف، همچنان اصلاح و تغییر را از بسترهای قانونی و درونی نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر میبینند.
▪️در چنین بستری و همزمان با برخی زمزمهها و تلاشهای داخلی و خارجی برای دلسرد کردن مردم از حضور در پای صندوقهای رای و البته بحران اعتماد عمومی و پیشگیری از وقوع آنچه در انتخابات مجلس گذشته رخ داد، امضاءکنندگان این بیانیه از اعضای محترم شورای نگهبان درخواست دارند که امکانی فراهم شود تا نمایندگان سلایق مختلف سیاسی که نگاه و کنش آنها مطالبات بخشی از جامعه را نمایندگی میکند، بدون استثنا و به شکل آزاد بتوانند خود و ایدههای متنوع برای ادارۀ کشور را به پیشگاه ملت عرضه کنند و مورد محک آحاد جامعه قرار گیرند.
▪️برای نیل به این مهم، لازمست تمام نامزدهای طیفهای مختلف که برخوردار از تجربه سیاسی و اجرایی بوده و فاقد محکومیت قضایی در حوزه مفاسد اقتصادی هستند تایید صلاحیت شوند تا امکان رقابت عادلانه در یک مشارکت بالا و فضای پرنشاط سیاسی فراهم شود.
▪️ما معتقدیم جامعه ایران پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب و با از سر گذراندن تجربیات مختلف، به آن حد از بلوغ رسیده است که بتوانند صلاح خویش را تشخیص و سره را از ناسره تفکیک دهد. همچنین معتقدیم در شرایط کنونی آزادی سیاسی، اعتماد به جامعه و بالا بردن عاملیت مردم، مقوم عدالت اجتماعی، امنیت ملی و تنها راه عبور از تنگناهای کنونی کشور است.
▪️در دستور قرار گرفتن این رویکرد مبارک، هر گونه شائبه دربارۀ دخالت شورای نگهبان، مهندسی انتخابات و محدود کردن دایرۀ انتخاب آزادانه را منتفی کرده و آن شورای محترم را در جایگاه واقعی خود، یعنی حراست از میثاق ملی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مینشاند.
با احترام
جمعی از فعالین عدالتخواه
یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🖇️امضاءکنندگان:
امیر تفرشی - سلمان کدیور - وحید اشتری - میلاد گودرزی - مهدی صدرالساداتی - محمد حسین بادامچی - میلاد دخانچی - یاسر عرب
بسمه تعالی
اعضای محترم شورای نگهبان قانون اساسی
با سلام
▪️با پایان یافتن مهلت قانونی ثبتنام نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شاهد حضور طیف گسترده و متنوعی از نیروهای سیاسی هستیم که داوطلب تصدی صندلی اول قدرت اجرایی در کشور هستند.
▪️تنوع موجود در ثبتنامکنندگان، اولا امکان بیان این ادعا را فراهم میکند که اغلب طیفها و سلایق سیاسی کشور، اکنون نامزدی در بین داوطلبان دارند؛ و ثانیا، حاکی از این نگاه امیدوارانه است که نمایندگان سلایق مختلف، همچنان اصلاح و تغییر را از بسترهای قانونی و درونی نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر میبینند.
▪️در چنین بستری و همزمان با برخی زمزمهها و تلاشهای داخلی و خارجی برای دلسرد کردن مردم از حضور در پای صندوقهای رای و البته بحران اعتماد عمومی و پیشگیری از وقوع آنچه در انتخابات مجلس گذشته رخ داد، امضاءکنندگان این بیانیه از اعضای محترم شورای نگهبان درخواست دارند که امکانی فراهم شود تا نمایندگان سلایق مختلف سیاسی که نگاه و کنش آنها مطالبات بخشی از جامعه را نمایندگی میکند، بدون استثنا و به شکل آزاد بتوانند خود و ایدههای متنوع برای ادارۀ کشور را به پیشگاه ملت عرضه کنند و مورد محک آحاد جامعه قرار گیرند.
▪️برای نیل به این مهم، لازمست تمام نامزدهای طیفهای مختلف که برخوردار از تجربه سیاسی و اجرایی بوده و فاقد محکومیت قضایی در حوزه مفاسد اقتصادی هستند تایید صلاحیت شوند تا امکان رقابت عادلانه در یک مشارکت بالا و فضای پرنشاط سیاسی فراهم شود.
▪️ما معتقدیم جامعه ایران پس از چهار دهه از پیروزی انقلاب و با از سر گذراندن تجربیات مختلف، به آن حد از بلوغ رسیده است که بتوانند صلاح خویش را تشخیص و سره را از ناسره تفکیک دهد. همچنین معتقدیم در شرایط کنونی آزادی سیاسی، اعتماد به جامعه و بالا بردن عاملیت مردم، مقوم عدالت اجتماعی، امنیت ملی و تنها راه عبور از تنگناهای کنونی کشور است.
▪️در دستور قرار گرفتن این رویکرد مبارک، هر گونه شائبه دربارۀ دخالت شورای نگهبان، مهندسی انتخابات و محدود کردن دایرۀ انتخاب آزادانه را منتفی کرده و آن شورای محترم را در جایگاه واقعی خود، یعنی حراست از میثاق ملی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مینشاند.
با احترام
جمعی از فعالین عدالتخواه
یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🖇️امضاءکنندگان:
امیر تفرشی - سلمان کدیور - وحید اشتری - میلاد گودرزی - مهدی صدرالساداتی - محمد حسین بادامچی - میلاد دخانچی - یاسر عرب
Forwarded from 🇮🇷🇵🇸 مکشوفات
🔸جمعی از نیروهای عدالتخواه طی نامهای به شورای نگهبان خواستار تایید صلاحیت نامزدهای همه سلایق سیاسی شدهاند.
👈متن کامل این نامه و اسامی امضاکنندگان آنرا میتوانید از اینجا ببینید.
👈برای امضاء این نامه به @maktubadmin پیام دهید.
@maktubaat
👈متن کامل این نامه و اسامی امضاکنندگان آنرا میتوانید از اینجا ببینید.
👈برای امضاء این نامه به @maktubadmin پیام دهید.
@maktubaat
Audio
🔹الهیات صغارت، دولت پدر سالار و #حق_تعیین_سرنوشت
🔈صوت گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر محمد حسین بادامچی، جامعه شناس و فعال سیاسی
🔻ما به اشتباه درباره قانون اساسی بحث میکنیم. فرض قانون اساسی این است که میثاقی بین انسانهای آزاد و برابر است، در حالی که چنین چیزی الان وجود ندارد.
🔻در جامعه ای که هنوز به بلوغ نرسیده باشد، دموکراسی منجر به فاشیسم میشود. شاید یک پدر کنار گذاشته شود اما احساس یتیم بودن منجر به شکل گیری قیّمی مقتدرتر از قبلی میشود.
🔻درباره معضل شهروندی و حق تعیین سرنوشت، تنها تجربه مقاومت زنانه از زیستن در نظام ولایت-صغارت است که می تواند نقطه عزیمتی برای حرکت به سمت بلوغ و نقد و تغییر در این ساختار باشد
🆔 @AzadFekriSchool
🔈صوت گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر محمد حسین بادامچی، جامعه شناس و فعال سیاسی
🔻ما به اشتباه درباره قانون اساسی بحث میکنیم. فرض قانون اساسی این است که میثاقی بین انسانهای آزاد و برابر است، در حالی که چنین چیزی الان وجود ندارد.
🔻در جامعه ای که هنوز به بلوغ نرسیده باشد، دموکراسی منجر به فاشیسم میشود. شاید یک پدر کنار گذاشته شود اما احساس یتیم بودن منجر به شکل گیری قیّمی مقتدرتر از قبلی میشود.
🔻درباره معضل شهروندی و حق تعیین سرنوشت، تنها تجربه مقاومت زنانه از زیستن در نظام ولایت-صغارت است که می تواند نقطه عزیمتی برای حرکت به سمت بلوغ و نقد و تغییر در این ساختار باشد
🆔 @AzadFekriSchool
Forwarded from مبارزه
گفتگوی مجازی :
🔴 عدالت چیست؟ عدالتخواه کیست؟
👋 در کلاب استودیو مبارزه
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87
امروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰
🔖 شما هم دعوتید
➖➖➖➖➖➖
راهی جز مبارزه نمانده است ✊
🆔 @mobareze_ir
🔴 عدالت چیست؟ عدالتخواه کیست؟
👋 در کلاب استودیو مبارزه
https://www.joinclubhouse.com/club/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87
امروز دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰
🔖 شما هم دعوتید
➖➖➖➖➖➖
راهی جز مبارزه نمانده است ✊
🆔 @mobareze_ir
🔺روزگاری که ولیّ دم خود قاتل سریالی فرزندان خویش است و میگوید «عذاب وجدان ندارم چون کسانی که کشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند!»
این «پیشپاافتادگی قساوت» (به تعبیر هانا آرنت banality of evil) محصول چیست؟
در همین رابطه:
🔗پیشپاافتادگی قساوت و دینداری ما
🔗قساوت مردانه و فسق زنانه
🔗طغیان وحشیانه پدرسالاری مغلوب شده
🔗از جوکر به بیجه: آغاز باشکوه قرن
🔗رومینا، جامعه حبابی و حبابهای آبرویی که روزی بالاخره خواهد ترکید
این «پیشپاافتادگی قساوت» (به تعبیر هانا آرنت banality of evil) محصول چیست؟
در همین رابطه:
🔗پیشپاافتادگی قساوت و دینداری ما
🔗قساوت مردانه و فسق زنانه
🔗طغیان وحشیانه پدرسالاری مغلوب شده
🔗از جوکر به بیجه: آغاز باشکوه قرن
🔗رومینا، جامعه حبابی و حبابهای آبرویی که روزی بالاخره خواهد ترکید
چهار خرداد ۱۴۰۰ را بخاطر بسپارید
🔴تصمیم امروز شورای نگهبان نه تنها درخوابماندگان سیاسی بلکه بدبینترین ناظران صحنه را هم علیرغم همه آمادگیهای ذهنی و روانی شوکه کرد. به عقیده من آنچه امروز اتفاق افتاد، به لحاظ اهمیت سیاسی و تاریخی تنها با تصمیم شبانه افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ و حمایت یک روز بعد رهبری از آن قابل مقایسه است. همچون آبان و دی ۹۸ تحلیل آنچه امروز اتفاق افتاد بر پایه ادوات تحلیل متعلق به دوران پیشاآبان ۹۸، یعنی نمودار زوال امر سیاسی و جمهوریت و آزادی و عدالت و چپزدایی از ۸۸ تا ۹۸ سادهلوحانه است. ما پس از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی و بویژه پس از آبان ۹۸ وارد مرحله جدیدی از حیات جمهوری دوم شدهایم که تعارف و تشریفات کنار گذاشته شده و مستقیما، با اقتدار و باشتاب به سوی هدفی اعلام نشده در حرکتیم. در این برهه، آنها که اندک شرافتی برایشان باقی مانده اما آمادگی این وضع جدید را در سالهای اخیر در خود بوجود نیاوردند زیر پا له خواهند شد و آگاهان، در سالهای سختی که پیش رو داریم، مسئولیتی دشوار و خطیر بر عهده دارند...
🔴تصمیم امروز شورای نگهبان نه تنها درخوابماندگان سیاسی بلکه بدبینترین ناظران صحنه را هم علیرغم همه آمادگیهای ذهنی و روانی شوکه کرد. به عقیده من آنچه امروز اتفاق افتاد، به لحاظ اهمیت سیاسی و تاریخی تنها با تصمیم شبانه افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ و حمایت یک روز بعد رهبری از آن قابل مقایسه است. همچون آبان و دی ۹۸ تحلیل آنچه امروز اتفاق افتاد بر پایه ادوات تحلیل متعلق به دوران پیشاآبان ۹۸، یعنی نمودار زوال امر سیاسی و جمهوریت و آزادی و عدالت و چپزدایی از ۸۸ تا ۹۸ سادهلوحانه است. ما پس از فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی و بویژه پس از آبان ۹۸ وارد مرحله جدیدی از حیات جمهوری دوم شدهایم که تعارف و تشریفات کنار گذاشته شده و مستقیما، با اقتدار و باشتاب به سوی هدفی اعلام نشده در حرکتیم. در این برهه، آنها که اندک شرافتی برایشان باقی مانده اما آمادگی این وضع جدید را در سالهای اخیر در خود بوجود نیاوردند زیر پا له خواهند شد و آگاهان، در سالهای سختی که پیش رو داریم، مسئولیتی دشوار و خطیر بر عهده دارند...