🔺صوت ارائه کوتاهم در نقد طرح صیانت از فضای مجازی در لایو مشترک با ابوطالب صفدری در صفحه اینستاگرام سروش پلاس/ دوشنبه ده آبان ۱۴۰۰/ لینک فایل تصویری و کامل لایو
حسن حنفی، نظریهپرداز «چپ اسلامی» درگذشت
✍️یادداشتی از میثم بادامچی - پژوهشگر فلسفه سیاسی
حسن حنفی (۲۰۲۱-۱۹۳۵م)، فیلسوف و نواندیش دینی شناخته شده مصری، ۲۱ام اکتبر در ۸۶ سالگی درگذشت. حنفی که از دانشگاه سوربون مدرک دکترایش را دریافت کرده بود، دبیر کل جمعیت فلسفی مصر و رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه قاهره بود. این یادداشت به پاسداشت میراث فکری او نگاشته شده، با این پیشفرض که ما ایرانیان نیکوست افکار متفکران کشورهای همسایه را جدیتر بگیریم.
آثار
حنفی کتابها و مقالات متعددی دارد. از مهمترین آثار او که همزمان باعث شهرت بسیارش در دنیای عرب شد کتاب التراث و التجدید (سنت و نوسازی) است که در چهار جلد در موضوع نسبت سنت و تجدد منتشر شده است.
نام او شاید بیش از هرجیزی به نام «چپ اسلامی» در مصر گره خورده است، مفهومی که خودش ابداع کرد و در برساخت آن احتمالا تاحدودی متاثر از متفکرانی چون علی شریعتی هم بود. (حنفی در جوانی و زمانی که در اروپا به سر میبرد، با علی شریعتی دیدار کرده بود و میان ایندو رابطه دوستی برقرار بود.) کتابهای الدین و الثوره فی مصر [دین و انقلاب در مصر] (۱۹۸۱-۱۹۵۲)، که نوعی تاریخنگاری اندیشه در ۸ جلد است، و نیز الیمین و الیسار فی الفکر الدینی (جناح چپ و راست در اندیشه دینی) از آثار مهم دیگر او هستند.
در واقع نام حنفی، مانند برخی دیگر از روشنفکران همنسلش چون عابد الجابری، در محافل روشنفکری خصوصا در ایام پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل و بحرانی که از نظر فکری آن شکست در اندیشه مسلمانان ایجاد کرد، بر زبانها افتاد. مناظره مکتوب او در سال ۱۹۸۹ با عابد الجابری (۲۰۱۰–۱۹۳۵م) فیلسوف مراکشی صاحب نظریهی «نقد عقل عربی» در باب موضوعاتی چون نواندیشی دینی، سنت و مدرنیته، ناصریسم (میراث جمال عبدالناصر) و ملیگرایی عربی در قالب کتابی با عنوان حوارالمشرق والمغرب: نحو اعاده بناء الفکر القومی العربی (که با عنوان گفتوگوی شرق و غرب جهان اسلام به زبان فارسی هم ترجمه شده) منتشر شده است.
یکی از ثمرات فکری حسن حنفی، فارغ از میزان انطباق آنها با واقعیت سیاسی که بعدا در مصر و سایر کشورهای مسلمان همچون ایران رخ داد، تاملات او در مورد اسلامگرایی (یا به تعبیر خودش جنبش اصلاح دینی) است که مختصر بدان اشاره میکنیم.
اصلاح دینی؛ بنیادگرا یا مدرنیسم بومی؟
حنفی با خوانشی همدلانه جنبش اصلاح دینی را که از قرن نوزدهم شروع شد جریانی تحولخواه میداند و آنرا به دو دسته بنیادگرا و سلفی (که سرشاخه آن در دنیای اهل سنت محمد عبدالوهاب عربستانی است) و نوگرایانه (که بانی آن سید جمالالدین افغانی بود) تقسیم میکند. وجه تمایز شاخه دوم (که حنفی با آن طبیعتا همدلی بیشتری دارد) با دسته اول، با وجود برخی شعارهای مشترک تحولخواهانه و همینطور دغدغه مشترک هردو در مورد یگانگی ملتهای مسلمان در برابر خطر تسلط سیاسی و فرهنگی غرب، اعتنای جدی به عقل، فلسفه، و اجتهاد/نوآوری در دومی برخلاف اولی است. (بنگرید به حسن حنفی، ۱۹۸۹، الدین و الثوره فیالمصر،۱۹۸۱-۱۹۵۲، ج.۵)
حنفی حد وسط بین بنیادگرایی و جریانهای سکولار (از نوع ستیزهجو با دین) در جوامع مسلمان عصر حاضر را چپ اسلامی میداند و توضیح میدهد که چپ اسلامی مورد نظر او ادامه جریان احیاگری دینی سید جمالالدین افغانی، و در واقع گرایش اعتزالی و نواعتزالی در اندیشه دینی است.
خط مشی اصلاحطلبان اسلامی اولیه از عصر سید جمال تا زمان سید قطب اول (اندیشه سید قطب پیش از آنکه در سال ۱۹۵۴ به زندان جمال عبدالناصر بیفتد و روحیاتش با دیدن بدرفتاری با اعضای اخوان المسلمین در زندان عوض شود) موردعلاقه حنفی بود. حنفی مخالف عقاید رادیکال و بنیادگرایانه و ضد مدرنیستی سید قطب متاخر در کتاب معالم فی الطریق (نشانههای راه، اثری که در کنار تفسیر فیظلالالقرآن قطب در زندان نوشت بود. (بنگرید به مقاله لیلا تقوی سنگدهی و بهرام امانی، «بررسی تطبیقی اندیشههای سیاسی سید قطب و حسن حنفی»، مطالعات تاریخ اسلام، شماره ۱۶، بهار ۱۳۹۲، صص. ۱۹-۱۸)
حنفی معتقد بود در تجربه غرب سکولاریسم ضددین بود. غربیها نتوانستند میان دیانت و تعقل جمع خوردند و «از این رو شکافی بین قدیم و جدید» ایجاد شد. او در نقطه مقابل میگوید راهی که او با عنوان چپ اسلامی پیشنهاد میدهد قرار است ازدرون «سنت اسلامی» راهی به درون مدرنیته باز کند. اصلا اجتهاد معنایی جز «مدرنیزه کردن سنت» ندارد. تجربه غرب متفاوت از تجربه مسلمانان میتواند باشد: «در تجربه غربی سکولاریسم ضددین است، » اما در جهان اسلام، «مدرنیسم از سنت میآید. ضد آن نیست». (مصاحبه در حاشیه همایش حکمت مطهر در ایران)
لینک متن کامل
✍️یادداشتی از میثم بادامچی - پژوهشگر فلسفه سیاسی
حسن حنفی (۲۰۲۱-۱۹۳۵م)، فیلسوف و نواندیش دینی شناخته شده مصری، ۲۱ام اکتبر در ۸۶ سالگی درگذشت. حنفی که از دانشگاه سوربون مدرک دکترایش را دریافت کرده بود، دبیر کل جمعیت فلسفی مصر و رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه قاهره بود. این یادداشت به پاسداشت میراث فکری او نگاشته شده، با این پیشفرض که ما ایرانیان نیکوست افکار متفکران کشورهای همسایه را جدیتر بگیریم.
آثار
حنفی کتابها و مقالات متعددی دارد. از مهمترین آثار او که همزمان باعث شهرت بسیارش در دنیای عرب شد کتاب التراث و التجدید (سنت و نوسازی) است که در چهار جلد در موضوع نسبت سنت و تجدد منتشر شده است.
نام او شاید بیش از هرجیزی به نام «چپ اسلامی» در مصر گره خورده است، مفهومی که خودش ابداع کرد و در برساخت آن احتمالا تاحدودی متاثر از متفکرانی چون علی شریعتی هم بود. (حنفی در جوانی و زمانی که در اروپا به سر میبرد، با علی شریعتی دیدار کرده بود و میان ایندو رابطه دوستی برقرار بود.) کتابهای الدین و الثوره فی مصر [دین و انقلاب در مصر] (۱۹۸۱-۱۹۵۲)، که نوعی تاریخنگاری اندیشه در ۸ جلد است، و نیز الیمین و الیسار فی الفکر الدینی (جناح چپ و راست در اندیشه دینی) از آثار مهم دیگر او هستند.
در واقع نام حنفی، مانند برخی دیگر از روشنفکران همنسلش چون عابد الجابری، در محافل روشنفکری خصوصا در ایام پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل و بحرانی که از نظر فکری آن شکست در اندیشه مسلمانان ایجاد کرد، بر زبانها افتاد. مناظره مکتوب او در سال ۱۹۸۹ با عابد الجابری (۲۰۱۰–۱۹۳۵م) فیلسوف مراکشی صاحب نظریهی «نقد عقل عربی» در باب موضوعاتی چون نواندیشی دینی، سنت و مدرنیته، ناصریسم (میراث جمال عبدالناصر) و ملیگرایی عربی در قالب کتابی با عنوان حوارالمشرق والمغرب: نحو اعاده بناء الفکر القومی العربی (که با عنوان گفتوگوی شرق و غرب جهان اسلام به زبان فارسی هم ترجمه شده) منتشر شده است.
یکی از ثمرات فکری حسن حنفی، فارغ از میزان انطباق آنها با واقعیت سیاسی که بعدا در مصر و سایر کشورهای مسلمان همچون ایران رخ داد، تاملات او در مورد اسلامگرایی (یا به تعبیر خودش جنبش اصلاح دینی) است که مختصر بدان اشاره میکنیم.
اصلاح دینی؛ بنیادگرا یا مدرنیسم بومی؟
حنفی با خوانشی همدلانه جنبش اصلاح دینی را که از قرن نوزدهم شروع شد جریانی تحولخواه میداند و آنرا به دو دسته بنیادگرا و سلفی (که سرشاخه آن در دنیای اهل سنت محمد عبدالوهاب عربستانی است) و نوگرایانه (که بانی آن سید جمالالدین افغانی بود) تقسیم میکند. وجه تمایز شاخه دوم (که حنفی با آن طبیعتا همدلی بیشتری دارد) با دسته اول، با وجود برخی شعارهای مشترک تحولخواهانه و همینطور دغدغه مشترک هردو در مورد یگانگی ملتهای مسلمان در برابر خطر تسلط سیاسی و فرهنگی غرب، اعتنای جدی به عقل، فلسفه، و اجتهاد/نوآوری در دومی برخلاف اولی است. (بنگرید به حسن حنفی، ۱۹۸۹، الدین و الثوره فیالمصر،۱۹۸۱-۱۹۵۲، ج.۵)
حنفی حد وسط بین بنیادگرایی و جریانهای سکولار (از نوع ستیزهجو با دین) در جوامع مسلمان عصر حاضر را چپ اسلامی میداند و توضیح میدهد که چپ اسلامی مورد نظر او ادامه جریان احیاگری دینی سید جمالالدین افغانی، و در واقع گرایش اعتزالی و نواعتزالی در اندیشه دینی است.
خط مشی اصلاحطلبان اسلامی اولیه از عصر سید جمال تا زمان سید قطب اول (اندیشه سید قطب پیش از آنکه در سال ۱۹۵۴ به زندان جمال عبدالناصر بیفتد و روحیاتش با دیدن بدرفتاری با اعضای اخوان المسلمین در زندان عوض شود) موردعلاقه حنفی بود. حنفی مخالف عقاید رادیکال و بنیادگرایانه و ضد مدرنیستی سید قطب متاخر در کتاب معالم فی الطریق (نشانههای راه، اثری که در کنار تفسیر فیظلالالقرآن قطب در زندان نوشت بود. (بنگرید به مقاله لیلا تقوی سنگدهی و بهرام امانی، «بررسی تطبیقی اندیشههای سیاسی سید قطب و حسن حنفی»، مطالعات تاریخ اسلام، شماره ۱۶، بهار ۱۳۹۲، صص. ۱۹-۱۸)
حنفی معتقد بود در تجربه غرب سکولاریسم ضددین بود. غربیها نتوانستند میان دیانت و تعقل جمع خوردند و «از این رو شکافی بین قدیم و جدید» ایجاد شد. او در نقطه مقابل میگوید راهی که او با عنوان چپ اسلامی پیشنهاد میدهد قرار است ازدرون «سنت اسلامی» راهی به درون مدرنیته باز کند. اصلا اجتهاد معنایی جز «مدرنیزه کردن سنت» ندارد. تجربه غرب متفاوت از تجربه مسلمانان میتواند باشد: «در تجربه غربی سکولاریسم ضددین است، » اما در جهان اسلام، «مدرنیسم از سنت میآید. ضد آن نیست». (مصاحبه در حاشیه همایش حکمت مطهر در ایران)
لینک متن کامل
Radiozamaneh
حسن حنفی، نظریهپرداز «سکولاریسم اسلامی»
میثم بادامچی – حسن حنفی درگذشت. این متفکر مصری میگفت راه مطلوب او در میانه ارتجاع دینی و ضدیت با دین، نوعی سکولاریسم اسلامی است «که آموزههای سنتی را میگیرد و بر آنها تفاسیر جدید و منطبق با دانشهای مدرن عرضه میکند.»
تغییر پارادایم در برنامهریزی توسعه
🔺از حدود سال ۱۳۹۳ در کارگروه علوم انسانی و توسعه اندیشکده مهاجر درگیر مطالعات انتقادی برنامهریزی توسعه در ایران معاصر بودیم و به تدریج به سمت تدوین رویکرد بدیلی تحت عنوان «الگوی توسعه مشارکتی جامعهمحور» حرکت کردیم که از تجدید نظر در سهلایه الهیاتی-گفتمان توسعه و دستگاه برنامهریزی دولتی- اقدام سیاسی بوجود میآید. در این فایل صوتی به بهانه یک فراخوان پژوهشی طرحی از این رویکرد بدیل ارائه شده است.
🔺تداوم سربازی اجباری به جایگاه نظامیان در دولت-ملتسازی در یک سده اخیر بازمیگردد
🔖مصاحبه با ویژهنامه مجله انجمن اسلامی دانشگاه شریف درباره سربازی اجباری/ لینک فایل کامل مجله
🔖مصاحبه با ویژهنامه مجله انجمن اسلامی دانشگاه شریف درباره سربازی اجباری/ لینک فایل کامل مجله
در مذمت اینهمانی اصلاح و دین
🔴دین در شکل فقهی آن صورتی خشک و مکانیکی از قواعدی است که با معنازدایی و زمینهزدایی از فکر و عمل مقلدین میکوشد آنها را در چارچوب یک نظم منطقی-ریاضیاتی مقدسِ پیشینی به انضباط بکشاند، نظمی که از هر نوع تلاش برای درک معناداری زمینی آن در نسبت با نیازهای بشری میگریزد و با ارجاع به نظمی آسمانی خود را رویینتن و نفوذناپذیر مینمایاند.
🔴اما دین هرگز اینچنین مدید در تاریخ و بویژه در ایران دوام نمیآورد اگر این سبک دینداری فقهی-مناسکی پدرسالارانه بیوقفه بر عالم دینداران مسلط بود و روح و بدن و زندهگی را میفرسود. از همینجا آشکار میشود که آنچه ما به صورتی خطّی و منطقی و نظری «دین» مینامیم حتماً در مقاطع تاریخی مهمی «روح تازهای» در آن دمیده شده و الّا کالبد مردهی آن بارها و بارها در زیر سنگ آسیاب تاریخ خرد شده بود.
🔴اما این ادوار «تجدید دین» چیزی نیست که به راحتی به چشم بیاید و بتوان گزارشی از آن فراهم کرد، چرا که این ادوار، لحظات گسستی در تاریخ دین هستند که بلافاصله پس از گسست، توسط فقها و متکلمین پاسدار نظم دینی رفو میشوند و آثار آنها به سرعت از تاریخ فکری و عینی زدوده میشود تا دیگر کسی را یارا و امکان آن نباشد که از این پلکان بالا رود و در کار و بار «صاحبان (خودخوانده) دین» مداخله کند.
🔴از دلایل بنیادی این سیر قهقرایی و استثنا ماندن لحظات «تفکر و عمل دینی» در تاریخ ما یکی از مهمترینها این است که احیاگران که خود سرپل انتقال از دورهای قدیم به دورهای جدید در دینداری هستند، برای این انتقال از گفتاری استفاده می کنند که در اینجا آنرا «اینهمانی» می نامم و بهترین نمونه آن مفهوم «اسلام ناب» در ایران معاصر ماست. اینهمانی یعنی آنکه مصلحی که پای بر زمین دارد و کهنه و مندرس و منسوخ و متعفن شدن نظم دینی زمانه را با گوشت و پوست و جان و دل درک میکند و چون تشنگان در کویر به هرآنچه در زمانه خود مییابد چنگ میاندازد که جرعهای از کرامت و آزادی و خرد و علم آدمی بچشد و آنرا آیین آزادگی نوین خود قرار دهد، در گفتگو با مردم زمانه خود استراتژی «این همانی» پیشه میکند و هر آنچه از خوبیها میشناسد به اصل و باطن دین و هرآنچه از بدیها میشناسد به انحراف تاریخی از دین منسوب میکند تا با همان نیروی دین بر کهنه متحجرین پاسدار دین بشورد.
🔴در دوره معاصر ما این اتفاق حداقل دوبار در مقیاس بزرگ در دوران مشروطه و انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاده و تبعات خسارت بار این استراتژی «اینهمانانه»ی روشنفکران و مصلحان دینی هنوز از سوی نسل جدید به قدر کافی مورد مطالعه قرار نگرفته تا جاییکه که در فقدان راه حلی قابل اعتنا، گروهی را به این نتیجه رسانده که عطای دین را در مسیر ترقی ملی به لقای او ببخشند و سکولاریسم و حتی الحاد نظری و عملی پیشه خود سازند.
♦️در بحثی که اخیرا در بزرگداشت استاد حکیمی مطرح کردم، کوشیدم «تفکیک میان دین و زندگی» اعم از فکر و فلسفه و سیاست و جامعه و فرهنگ را با خوانشی پساتئولوژیک به عنوان راه حلی برای خروج از این چرخه قهقرایی «اصلاح-اینهمانی-زوال و انحطاط- سلطه فقهی و قشریگری- آشوب- و سالها انتظار تجدید دوباره» مطرح کنم. امروز ما قطعاً در یکی از سنگینتریم ایام زوال تفکر و عمل دینی قرار گرفتهایم و پیش از آغاز دور تازهای از «اینهمانی» که در فقدان تفکر مترقی مصلحین حاصلی جز بنیادگرایی خشن و آنتیتز آن سکولاریسم ستیزنده نخواهد داشت، وظیفهای دو چندان بر عهده داریم: هم گشودن دوباره باب گمشدهی تجدید دینی و هم تلاش برای باز نگه داشتن سیستماتیک این باب برای آیندگان.
🔴دین در شکل فقهی آن صورتی خشک و مکانیکی از قواعدی است که با معنازدایی و زمینهزدایی از فکر و عمل مقلدین میکوشد آنها را در چارچوب یک نظم منطقی-ریاضیاتی مقدسِ پیشینی به انضباط بکشاند، نظمی که از هر نوع تلاش برای درک معناداری زمینی آن در نسبت با نیازهای بشری میگریزد و با ارجاع به نظمی آسمانی خود را رویینتن و نفوذناپذیر مینمایاند.
🔴اما دین هرگز اینچنین مدید در تاریخ و بویژه در ایران دوام نمیآورد اگر این سبک دینداری فقهی-مناسکی پدرسالارانه بیوقفه بر عالم دینداران مسلط بود و روح و بدن و زندهگی را میفرسود. از همینجا آشکار میشود که آنچه ما به صورتی خطّی و منطقی و نظری «دین» مینامیم حتماً در مقاطع تاریخی مهمی «روح تازهای» در آن دمیده شده و الّا کالبد مردهی آن بارها و بارها در زیر سنگ آسیاب تاریخ خرد شده بود.
🔴اما این ادوار «تجدید دین» چیزی نیست که به راحتی به چشم بیاید و بتوان گزارشی از آن فراهم کرد، چرا که این ادوار، لحظات گسستی در تاریخ دین هستند که بلافاصله پس از گسست، توسط فقها و متکلمین پاسدار نظم دینی رفو میشوند و آثار آنها به سرعت از تاریخ فکری و عینی زدوده میشود تا دیگر کسی را یارا و امکان آن نباشد که از این پلکان بالا رود و در کار و بار «صاحبان (خودخوانده) دین» مداخله کند.
🔴از دلایل بنیادی این سیر قهقرایی و استثنا ماندن لحظات «تفکر و عمل دینی» در تاریخ ما یکی از مهمترینها این است که احیاگران که خود سرپل انتقال از دورهای قدیم به دورهای جدید در دینداری هستند، برای این انتقال از گفتاری استفاده می کنند که در اینجا آنرا «اینهمانی» می نامم و بهترین نمونه آن مفهوم «اسلام ناب» در ایران معاصر ماست. اینهمانی یعنی آنکه مصلحی که پای بر زمین دارد و کهنه و مندرس و منسوخ و متعفن شدن نظم دینی زمانه را با گوشت و پوست و جان و دل درک میکند و چون تشنگان در کویر به هرآنچه در زمانه خود مییابد چنگ میاندازد که جرعهای از کرامت و آزادی و خرد و علم آدمی بچشد و آنرا آیین آزادگی نوین خود قرار دهد، در گفتگو با مردم زمانه خود استراتژی «این همانی» پیشه میکند و هر آنچه از خوبیها میشناسد به اصل و باطن دین و هرآنچه از بدیها میشناسد به انحراف تاریخی از دین منسوب میکند تا با همان نیروی دین بر کهنه متحجرین پاسدار دین بشورد.
🔴در دوره معاصر ما این اتفاق حداقل دوبار در مقیاس بزرگ در دوران مشروطه و انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاده و تبعات خسارت بار این استراتژی «اینهمانانه»ی روشنفکران و مصلحان دینی هنوز از سوی نسل جدید به قدر کافی مورد مطالعه قرار نگرفته تا جاییکه که در فقدان راه حلی قابل اعتنا، گروهی را به این نتیجه رسانده که عطای دین را در مسیر ترقی ملی به لقای او ببخشند و سکولاریسم و حتی الحاد نظری و عملی پیشه خود سازند.
♦️در بحثی که اخیرا در بزرگداشت استاد حکیمی مطرح کردم، کوشیدم «تفکیک میان دین و زندگی» اعم از فکر و فلسفه و سیاست و جامعه و فرهنگ را با خوانشی پساتئولوژیک به عنوان راه حلی برای خروج از این چرخه قهقرایی «اصلاح-اینهمانی-زوال و انحطاط- سلطه فقهی و قشریگری- آشوب- و سالها انتظار تجدید دوباره» مطرح کنم. امروز ما قطعاً در یکی از سنگینتریم ایام زوال تفکر و عمل دینی قرار گرفتهایم و پیش از آغاز دور تازهای از «اینهمانی» که در فقدان تفکر مترقی مصلحین حاصلی جز بنیادگرایی خشن و آنتیتز آن سکولاریسم ستیزنده نخواهد داشت، وظیفهای دو چندان بر عهده داریم: هم گشودن دوباره باب گمشدهی تجدید دینی و هم تلاش برای باز نگه داشتن سیستماتیک این باب برای آیندگان.
Telegram
جمهورى سوم
چکیده مقاله شفاهی
فلاطوری و تجدید فکر دینی؛ خوانشی پساتئولوژیک از علامه حکیمی و مکتب تفکیک بر پایه آراء فلاطوری
سمینار ملی "علامه محمد رضا حکیمی در آیینه آثارش"؛
✍️محمدحسین بادامچی
مکتب تفکیک و علامه حکیمی عمدتاً بخاطر رد فلسفه اسلامی و تاکید بر مکتب…
فلاطوری و تجدید فکر دینی؛ خوانشی پساتئولوژیک از علامه حکیمی و مکتب تفکیک بر پایه آراء فلاطوری
سمینار ملی "علامه محمد رضا حکیمی در آیینه آثارش"؛
✍️محمدحسین بادامچی
مکتب تفکیک و علامه حکیمی عمدتاً بخاطر رد فلسفه اسلامی و تاکید بر مکتب…
👍1🥰1
🔺نشست مجازی ارائه و بحث علمی با یاسر خوشنویس درباره کتاب به تازگی ترجمه شدهی ذهن برتر از ماشین، نوشته برادران دریفوس/ چهارشنبه ۱۹ آبان ساعت ۱۳ در آدرس b2n.ir/iscs
📍اهمیت این کتاب به عقیده من بسیار فراتر از نقد هوش مصنوعی است و میتواند هایدگرشناسی، مطالعات فناوری، آموزش، مدیریت و سیاستگذاری منسوخ میراث پهلوی در ایران را با چند دهه تأخیر دگرگون کند. کتاب احیای علوم اجتماعی با عقل عملی نوشته بنت فلوبیر که در دست ترجمه دارم حاصل تنها یکی از شاخههای تأثیر بنیادی این کتاب در علوم اجتماعی است.
📍اهمیت این کتاب به عقیده من بسیار فراتر از نقد هوش مصنوعی است و میتواند هایدگرشناسی، مطالعات فناوری، آموزش، مدیریت و سیاستگذاری منسوخ میراث پهلوی در ایران را با چند دهه تأخیر دگرگون کند. کتاب احیای علوم اجتماعی با عقل عملی نوشته بنت فلوبیر که در دست ترجمه دارم حاصل تنها یکی از شاخههای تأثیر بنیادی این کتاب در علوم اجتماعی است.
Forwarded from طریقت
📌در سالگرد حوادث آبان ۹۸:
"صدای مردم"
مناظره با حضور:
👤محمدحسین بادامچی
👤حجت الاسلام سیدجوادی
👤حجت الاسلام باقرزاده
🗓شنبه ۲۲ آبان
⏰ ساعت ۱۵:۳۰
🌐پخش زنده در سامانه فرهنگی۱
🆔 @tarighat_sut
"صدای مردم"
مناظره با حضور:
👤محمدحسین بادامچی
👤حجت الاسلام سیدجوادی
👤حجت الاسلام باقرزاده
🗓شنبه ۲۲ آبان
⏰ ساعت ۱۵:۳۰
🌐پخش زنده در سامانه فرهنگی۱
🆔 @tarighat_sut
جمهورى سوم
🔺نشست مجازی ارائه و بحث علمی با یاسر خوشنویس درباره کتاب به تازگی ترجمه شدهی ذهن برتر از ماشین، نوشته برادران دریفوس/ چهارشنبه ۱۹ آبان ساعت ۱۳ در آدرس b2n.ir/iscs 📍اهمیت این کتاب به عقیده من بسیار فراتر از نقد هوش مصنوعی است و میتواند هایدگرشناسی، مطالعات…
بررسی_کتاب_ذهن_برتر_از_ماشین_دریفوس.mpeg
45.8 MB
🔺صوت نشست مجازی ارائه و بحث علمی با یاسر خوشنویس درباره کتاب به تازگی ترجمه شدهی ذهن برتر از ماشین، نوشته برادران دریفوس/ موسسه مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم با همکاری پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی
Forwarded from طریقت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تیزر #مناظره
"صدای مردم"
«مردم درانتقاد و خردهگیری غیرمغرضانه از مسئولان آزادی مطلق دارند...»
📆 شنبه ۲۲ آبان
⏰ ساعت ۱۵:۳۰
🌐 پخش زنده در سامانه مجازی فرهنگی۱
🆔 @tarighat_sut
"صدای مردم"
«مردم درانتقاد و خردهگیری غیرمغرضانه از مسئولان آزادی مطلق دارند...»
📆 شنبه ۲۲ آبان
⏰ ساعت ۱۵:۳۰
🌐 پخش زنده در سامانه مجازی فرهنگی۱
🆔 @tarighat_sut
مناظره صدای مردم
🔺صوت نشست صدای مردم؛ مناظره با حجج اسلام باقرزاده و سیدجوادی/ ۲۲ آبان ۱۴۰۰/ سالن جابربن حیان دانشگاه شریف / به همت بسیج دانشجویی دانشگاه شریف
🔺فهرست انتصابی جدید هیئت امنای دانشگاه تهران
⁉️وزیر محترم علوم توجه ندارند که مطابق فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر « اینکه ما یک جوانی را نسبت به آیندهی کشور ناامید کنیم، دلسرد کنیم، آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند، این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم.» (بیانات در دیدار نخبگان ۱۴۰۰/۸/۲۶) اینگونه انتصابها که عملا نهادی به نام دانشگاه تهران را بلاموضوع کرده موجی از یأس و ناامیدی در دل نخبگان کشور پدید میآورد ممکن است شائبه عدم ولایتپذیری و خدای ناکرده خیانت به کشور را به همراه داشته باشد؟!
⁉️وزیر محترم علوم توجه ندارند که مطابق فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر « اینکه ما یک جوانی را نسبت به آیندهی کشور ناامید کنیم، دلسرد کنیم، آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند، این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم.» (بیانات در دیدار نخبگان ۱۴۰۰/۸/۲۶) اینگونه انتصابها که عملا نهادی به نام دانشگاه تهران را بلاموضوع کرده موجی از یأس و ناامیدی در دل نخبگان کشور پدید میآورد ممکن است شائبه عدم ولایتپذیری و خدای ناکرده خیانت به کشور را به همراه داشته باشد؟!
Forwarded from راهیانه
♦️پیامی که رسید♦️
(چگونه جامعهی ایران به سمت ِ پختگی میرود؟)
▪️برخی قابها، زبان ِ زمانهاند. کوتاه و بریدهاند اما داستانی عظیم دارند. تاریخی را روایت میکنند. حالِ جامعهای را بازمیگویند. این را قبلاً هم نوشتهبودم.
▪️قاب ِ کوتاه ِ سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیهای گفتگوی کشاورز ِ گمنام ِ اصفهانی با طلبهی جوان، از این قابهای خاص لست. یک هفته است که هر روز، چندین بار آن را دیدهام و حیرتم کم نشدهاست. چقدر غنی است این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیه. چقدر حرف دارد. چقدر روایتگر تاریخ است. چقدر ما و داستان ما و اینجا و اکنون ما و دردهای ما و مسیری که آمدهایم و صد و اندی سال پس از مشروطه را ذره، ذره روایت میکند. چقدر سنگین است این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانبه.
▪️سال 1340 که حسین بروجردی، مرجع عام شیعیان ایران فوت کرد، جمعی از اندیشمندان و فعالان اجتماعی مذهبی ایران جمع شدند و هر کدام درباره آن موقعیت و آن خلاء پس از مرجعیت او نوشتند. کتابچهی کوچک اما مهم «بحثی درباره روحانیت و مرجعیت» که نوعی تأمل عمیق در نسبت دین و جامعه آن زمانه بود. مهدی بازرگان، در آن کتابچه، مقالهای دارد با عنوان «انتظار مردم از مراجع». در آنجا، بازرگان، شاید برای نخستین بار، مفهوم «انتظارات اجتماعی از نهاد دین» را صورتبندی میکند.
▪️از بحث بازرگان در 1341، همواره روشنفکری دینی و اصلاحگرایان اجتماعی، تلاش کردهاند دین را نسبت به مسائل اجتماعی پاسخگو کنند. از دین، چه متن دینی، چه نهاد دین و چه دینداران، بخواهند که در جهت رستگاری "این جهانی" جامعه بکوشند. از دین خواسته اند که دکان و دستگاه نباشد. از دین خواستهاند که فقر و تبعیض و استبداد و استعمار و بیکاری مردم برایش مهم باشد. از دین خواستهاند که توانش را برای بهبود زندگی مردم به کار بگیرد. اما این خواسته، خواستهای نخبگانی بود. صاحبان این صدا، غالباً روشنفکران دینی و اصلاحگرایان درون و بیرون حوزه بودند. جامعه اما غالباً دنبالهروی نهاد دین بود.
▪️انقلاب شد. بخشی قابل توجه از حوزویان، در مصدر قدرت قرار گرفتند. حالا دین و دنیا به هم پیوند خوردهبود. وقت ِ نشان دادن کارآیی دین در اداره جامعه بود. کارآیی در بهتر کردن زندگی کردم. سررسید ِ نقد کردن ِ وعدهها.
▪️برای من، صدای این کشاورز ِ گمنام ِ اصفهانی، طنین تمام ِ صدای مصلحان دینی از سیدجمال تا سروش را دارد. کلماتش، انگار از حلق یک تاریخ ِ تلاش برای پاسخگو کردن نهاد دین برمیآید. مطالبهاش، مطالبهی آب و زایندهرود و اصفهان نیست. مطالبهاش، لحناش، مثالهایش، پختگیاش، پختگی یک فرد تنها نیست. او، شاید بیآنکه خود بداند، محصول یک تاریخ ِ صدساله از فداکاری و مطالبه و تحمل رنج و تکفیر و داغ و درفش و تنهایی است: من در صدای او و در مطالبات به غایت منطقی و عمیق او، جامعهای را میبینم که صد سال بعد، در اعماقش، در روستاهای اصفهان، پیام ِ جان ِ شیدای سیدجمال بر بستر مرگ و ملکالمتکلیمن در سیاهچال و میرزاحسن رشدیهی بغض کرده در برابر مدرسههای آتش گرفتهاش را شنیده، پذیرفته و حالا از آن خود کردهاست.
▪️به مطالبات این کشاورز سادهی اصفهانی یکبار دیگر گوش کنید! صداهای سایر مطالبات ِ بیچهرههای پشت دوربین را بشنوید: دغدغهی قلبی برای محیط زیست، مسوولیت اجتماعی دین، انسانیتی فراتر از مرز ادیان، فایدهی اجتماعی دین، نقد ِ بلای ِ دروغ و سرطان ِ ریا، فریاد بر نابرابری، ... آشنا نیست؟ اینها عناوین ِ غریوهای مصلحان اجتماعی ِ این صدساله نیستند که اینک از زبان این مردمان ِ شریف ِ بیادعا جاری میشوند؟
▪️حاکمیت بشنود، یا نشنود. بتاراند یا بپذیرد. در بند کند یا به آغوش کشد. این مسأله نیست. بازی بزرگ این نیست. بازی بزرگ، قد کشیدن ِ آن جامعهای است که فقط در صد سال، پیام ِ فداکاران ِ پاکباختهاش را شنیده، پسندیده و امروز در خیابان، مطالبهاش میکند. این جامعه، عقب نمیرود. نمیماند. تسلیم نمیشود. جامعه پیش رفته. عُرف، قد کشیده. حاکماناند که جا ماندهاند. و درس تاریخ این است: صدای ِ حاکمان بلندتر، اما عمر ِ جامعه، بسی درازتر است. همین است منطق "وراثت مستضعفین بر زمین": جامعه است که میماند.
▪️این گفتگوی کوتاه را باید بر مزار سیدجمال و صوراسرافیل و ستارخان و طالقانی و شریعتی و توران میرهادی و شاملو پخش کرد و دستمریزاد گفت. هفتهی دیگر، ارائهای در دانشگاهم در سوئیس دارم دربارهی «اسلام اجتماعی». این قاب عجیب تاریخی را زیرنویس انگلیسی کردم. بحثم را با پخش این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیهی افتخارآمیز آغاز خواهم کرد و خواهم گفت: این است ثمرهی صد سال تلاش ِ مصلحان ِ سرزمین ما. ایران ِ ما. تبار ِ ما. میوههای ثمردادهی امیدهای ما. افتخار ما!
لینک ویدئو:https://aparat.com/v/4lCB2
#جامعه|#روشنا|#ما
@raahiane
ایده نوشتهای مهدی سلیمانیه
(چگونه جامعهی ایران به سمت ِ پختگی میرود؟)
▪️برخی قابها، زبان ِ زمانهاند. کوتاه و بریدهاند اما داستانی عظیم دارند. تاریخی را روایت میکنند. حالِ جامعهای را بازمیگویند. این را قبلاً هم نوشتهبودم.
▪️قاب ِ کوتاه ِ سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیهای گفتگوی کشاورز ِ گمنام ِ اصفهانی با طلبهی جوان، از این قابهای خاص لست. یک هفته است که هر روز، چندین بار آن را دیدهام و حیرتم کم نشدهاست. چقدر غنی است این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیه. چقدر حرف دارد. چقدر روایتگر تاریخ است. چقدر ما و داستان ما و اینجا و اکنون ما و دردهای ما و مسیری که آمدهایم و صد و اندی سال پس از مشروطه را ذره، ذره روایت میکند. چقدر سنگین است این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانبه.
▪️سال 1340 که حسین بروجردی، مرجع عام شیعیان ایران فوت کرد، جمعی از اندیشمندان و فعالان اجتماعی مذهبی ایران جمع شدند و هر کدام درباره آن موقعیت و آن خلاء پس از مرجعیت او نوشتند. کتابچهی کوچک اما مهم «بحثی درباره روحانیت و مرجعیت» که نوعی تأمل عمیق در نسبت دین و جامعه آن زمانه بود. مهدی بازرگان، در آن کتابچه، مقالهای دارد با عنوان «انتظار مردم از مراجع». در آنجا، بازرگان، شاید برای نخستین بار، مفهوم «انتظارات اجتماعی از نهاد دین» را صورتبندی میکند.
▪️از بحث بازرگان در 1341، همواره روشنفکری دینی و اصلاحگرایان اجتماعی، تلاش کردهاند دین را نسبت به مسائل اجتماعی پاسخگو کنند. از دین، چه متن دینی، چه نهاد دین و چه دینداران، بخواهند که در جهت رستگاری "این جهانی" جامعه بکوشند. از دین خواسته اند که دکان و دستگاه نباشد. از دین خواستهاند که فقر و تبعیض و استبداد و استعمار و بیکاری مردم برایش مهم باشد. از دین خواستهاند که توانش را برای بهبود زندگی مردم به کار بگیرد. اما این خواسته، خواستهای نخبگانی بود. صاحبان این صدا، غالباً روشنفکران دینی و اصلاحگرایان درون و بیرون حوزه بودند. جامعه اما غالباً دنبالهروی نهاد دین بود.
▪️انقلاب شد. بخشی قابل توجه از حوزویان، در مصدر قدرت قرار گرفتند. حالا دین و دنیا به هم پیوند خوردهبود. وقت ِ نشان دادن کارآیی دین در اداره جامعه بود. کارآیی در بهتر کردن زندگی کردم. سررسید ِ نقد کردن ِ وعدهها.
▪️برای من، صدای این کشاورز ِ گمنام ِ اصفهانی، طنین تمام ِ صدای مصلحان دینی از سیدجمال تا سروش را دارد. کلماتش، انگار از حلق یک تاریخ ِ تلاش برای پاسخگو کردن نهاد دین برمیآید. مطالبهاش، مطالبهی آب و زایندهرود و اصفهان نیست. مطالبهاش، لحناش، مثالهایش، پختگیاش، پختگی یک فرد تنها نیست. او، شاید بیآنکه خود بداند، محصول یک تاریخ ِ صدساله از فداکاری و مطالبه و تحمل رنج و تکفیر و داغ و درفش و تنهایی است: من در صدای او و در مطالبات به غایت منطقی و عمیق او، جامعهای را میبینم که صد سال بعد، در اعماقش، در روستاهای اصفهان، پیام ِ جان ِ شیدای سیدجمال بر بستر مرگ و ملکالمتکلیمن در سیاهچال و میرزاحسن رشدیهی بغض کرده در برابر مدرسههای آتش گرفتهاش را شنیده، پذیرفته و حالا از آن خود کردهاست.
▪️به مطالبات این کشاورز سادهی اصفهانی یکبار دیگر گوش کنید! صداهای سایر مطالبات ِ بیچهرههای پشت دوربین را بشنوید: دغدغهی قلبی برای محیط زیست، مسوولیت اجتماعی دین، انسانیتی فراتر از مرز ادیان، فایدهی اجتماعی دین، نقد ِ بلای ِ دروغ و سرطان ِ ریا، فریاد بر نابرابری، ... آشنا نیست؟ اینها عناوین ِ غریوهای مصلحان اجتماعی ِ این صدساله نیستند که اینک از زبان این مردمان ِ شریف ِ بیادعا جاری میشوند؟
▪️حاکمیت بشنود، یا نشنود. بتاراند یا بپذیرد. در بند کند یا به آغوش کشد. این مسأله نیست. بازی بزرگ این نیست. بازی بزرگ، قد کشیدن ِ آن جامعهای است که فقط در صد سال، پیام ِ فداکاران ِ پاکباختهاش را شنیده، پسندیده و امروز در خیابان، مطالبهاش میکند. این جامعه، عقب نمیرود. نمیماند. تسلیم نمیشود. جامعه پیش رفته. عُرف، قد کشیده. حاکماناند که جا ماندهاند. و درس تاریخ این است: صدای ِ حاکمان بلندتر، اما عمر ِ جامعه، بسی درازتر است. همین است منطق "وراثت مستضعفین بر زمین": جامعه است که میماند.
▪️این گفتگوی کوتاه را باید بر مزار سیدجمال و صوراسرافیل و ستارخان و طالقانی و شریعتی و توران میرهادی و شاملو پخش کرد و دستمریزاد گفت. هفتهی دیگر، ارائهای در دانشگاهم در سوئیس دارم دربارهی «اسلام اجتماعی». این قاب عجیب تاریخی را زیرنویس انگلیسی کردم. بحثم را با پخش این سه دقیقه و پنجاه و هفت ثانیهی افتخارآمیز آغاز خواهم کرد و خواهم گفت: این است ثمرهی صد سال تلاش ِ مصلحان ِ سرزمین ما. ایران ِ ما. تبار ِ ما. میوههای ثمردادهی امیدهای ما. افتخار ما!
لینک ویدئو:https://aparat.com/v/4lCB2
#جامعه|#روشنا|#ما
@raahiane
ایده نوشتهای مهدی سلیمانیه
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
گفتگو
🔺از داخل دیگ دربستهی روی اجاق ایران چه بیرون خواهد آمد؟
📍در سالهای پس از ۱۳۸۸ دو دسته نیروهای داخلی و خارجی در توافقی پنهان دست به دست هم دادهاند تا هم شعله زیر دیگ ایران را زیاد کنند و همزمان هرچه دارند روی در دیگ بگذارند که چیزی از آن بیرون نرود. نیروی بیرونی با تحریم، توجیه مورد نیاز برای انسداد داخلی و ضرورت تمرکز قدرت را فراهم میکند و با سرشکن شدن ورشکستگی اقتصادی روی مردم، همزمان با آلوده کردن گزینه اعتراض امکان برونرفت و برآمدن صدای تغییر را وفق خواست امنیتی مورد نیاز طرف داخلی میبندد. به وضوح در این اتحاد چیزی بار گذاشته شده که مسیر آن جز از انحلال همه نهادهای عمومی و تجاریسازی کامل همه منابع مشاع (انتقال میراث نومانکلاتورای قدیم به الیگارشی اقتصادی آقازادگان) و فرسایش جامعه ایران تا حد توحش (گذار از وضعیت جوکری به بیجهای) نمیگذرد. در چارچوب کلی بازیای که طراحی شده دولت رییسی چیزی بیش از یک کارگزار خوب برای این پخت و پز نمیتواند باشد.
پینوشت: درباره وجوه مختلف گذار کنترلشده از جمهوری دوم به جمهوری سوم بر وفق الگوی شوروی میتوانید به مطالب دیگر این کانال مراجعه کنید
📍در سالهای پس از ۱۳۸۸ دو دسته نیروهای داخلی و خارجی در توافقی پنهان دست به دست هم دادهاند تا هم شعله زیر دیگ ایران را زیاد کنند و همزمان هرچه دارند روی در دیگ بگذارند که چیزی از آن بیرون نرود. نیروی بیرونی با تحریم، توجیه مورد نیاز برای انسداد داخلی و ضرورت تمرکز قدرت را فراهم میکند و با سرشکن شدن ورشکستگی اقتصادی روی مردم، همزمان با آلوده کردن گزینه اعتراض امکان برونرفت و برآمدن صدای تغییر را وفق خواست امنیتی مورد نیاز طرف داخلی میبندد. به وضوح در این اتحاد چیزی بار گذاشته شده که مسیر آن جز از انحلال همه نهادهای عمومی و تجاریسازی کامل همه منابع مشاع (انتقال میراث نومانکلاتورای قدیم به الیگارشی اقتصادی آقازادگان) و فرسایش جامعه ایران تا حد توحش (گذار از وضعیت جوکری به بیجهای) نمیگذرد. در چارچوب کلی بازیای که طراحی شده دولت رییسی چیزی بیش از یک کارگزار خوب برای این پخت و پز نمیتواند باشد.
پینوشت: درباره وجوه مختلف گذار کنترلشده از جمهوری دوم به جمهوری سوم بر وفق الگوی شوروی میتوانید به مطالب دیگر این کانال مراجعه کنید
Forwarded from آرمان | صنعتی اصفهان
🔴 بیانیه اعلام موضع تشکل آرمان پیرامون وقایع اخیر اصفهان
با سرکوب مردم، بر آتش خشونت مردم و سوزاندن سرمایههای اجتماعی خویش نیفزایید
🔺اعتراضات اخیر اصفهان و وقایع پس از آن، بار دیگر امید به تعامل صحیح دولت و حاکمیت با اعتراضات را ناامید کرد؛ تعاملی که در روزهای اول این اعتراضات، نویدبخش شکلی جدید از اعتراض مسالمت آمیز و مدنی بود، رفته رفته با برخوردهای قهرآمیز و از جنس سرکوب با اختلال مواجه شد و به آشوب کشیده شد.
🔻اما به راستی چه کسی مقصر است؟
پیش از این اعتراضات، بدون شک حاکمیت و دولتهای پیش از این مقصر ریشهی اعتراضات هستند؛ چرا که تصمیمات و سیاستهای آبی و زیست محیطی دههای اخیر منجر به سرریز شدن صبر تودهی عظیمی از مردم مستضعف جامعه شده است.
بحران آب اما اتفاق غیرقابل پیشبینی نبوده و بیش از چهار دهه از هشدار متخصصین و دلواپسان در این رابطه میگذرد.
بنابراین در وهلهی اول هر اتفاقی که در این اعتراضات بیفتد مقصر اول و اصلیِ آن حاکمیت است، چون خشت اول را حاکمیت کج گذاشته و با بی برنامگیِ تمام بر طبل بحران آب کوبیده است.
🔺 اما پس از آن و در باب اعتراضات؛ در روزهای ابتدایی اعتراضات با توجه به اعتراضِ آرام مردم و پوشش خوب رسانهی ملی به این امیدوار شدیم که «حق اعتراض» مردم پس از سالها توسط حاکمیت به رسمیت شناخته شده است و این شیوهی برگزاری اعتراض توسط مردم اصفهان، به عنوان الگویی جدی از اعتراضات معرفی شده است.
اما با مواجههی ناصحیحِ مجریان امنیت [از جمله شورای عالی امنیت ملی و همچنین شورای تأمین استان اصفهان] جهت خاتمه بخشیدن به تجمعات کشاورزان، ورق را برگرداند و با برخورد شدید امنیتی و نظامی با مردم معترض، اصل اعتراضات و مسالمت آمیز بودن و الگو بودن آن به چالش کشیده شد؛ به نحوی که بیش از دهها زخمی به دنبال این خشونت نیروهای نظامی امنیتی برجای گذاشت.
سرکوب مردم در سالهای ٩۶ و ٩٨ و از دست دادن سرمایههای اجتماعی مردم در این اعتراضات، منجر به آسیب دیدن بخشی از بدنهی نیروهای امنیتی- انتظامی حاضر در کنترل اعتراضات گردید که این خود پاسخ مردم به سرکوبهای پیش از این بود؛پاسخی که بیم آن میرود در اعتراضات بعدی شدت گیرد.
🔻سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که نیروی نظامی-امنیتی و نهاد مجریِ این امر، شورای عالی امنیت ملی در مقابل اقدامات و اشتباهات خشونتبارِ خود پاسخگوی چه نهادی باید باشد؟ چه نهادی بر شورای عالی امنیت ملی نظارت میکند؟
شفاف نبودن در این مسأله خود منجر به عدم پیگیری قضاییِ وقایعی چون آبان ٩٨ گردیده و علیرغم انجام اشتباهات مکرر این عدم شفافیت ادامه دار بوده است و مجریان اشتباهات سالهای ٩۶ و ٩٨، همچنان بر مسند امور نشستهاند. اشتباهات مکرر مجریان امر و مصونیت آنان در برابر پاسخگویی، هر روز دامنهی این اشتباهات و خشونتها را افزایش میدهد.
راه حل این امر، تعیین مکانیزمهای قانونی برای پاسخگو کردن نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی است.
🔻نکتهی دیگری که به کرات در این سالها مشاهده شده به حاشیه رانده شدن و جمع بستن اعتراضات مردم با اغتشاشات است. به این بهانه هرگونه اعتراض به حق مردم در این سالها به حاشیه رانده شده، محکوم شده است و پس از سرکوب به هیچ نتیجهای نرسیده است.
وظیفهی نهاد امنیتی تمیز دادن این دو از هم است و نه یک کاسه کردن آنها. همچنین باید پذیرفت تا زمانی که به مطالبات مردم پیش از رسیدن اعتراض آنها بیتوجهی شود و مردم به انحای گوناگون به خیابان کشیده شوند، طبیعی است بخشی از اعتراضات مردمی با خشونت همراه شوند.
🔻نکتهی بعد اجتناب ناپذیری خشونت در اعتراضات است؛ چه قبل از انقلاب و چه پس از آن اعتراضات عمدتا به خشونت کشیده شده و خواهد شد. اما این دلیلی بر آن نیست که در این بین اعتراضات به حق مردم با برچسب زدنهایی چون اشرار و اراذل اوباش پوشانده شود و مطالبه از اساس صورت مساله پاک شود.
🔻از دیگر سو علیرغم تفکیک ناپذیری خشونت در اعتراضات، حاکمیت باید برای کنترل و تأمین امنیت اعتراضات قانونمند و بابرنامه عمل کند، نه اینکه با سرکوب گسترده خود بر آتش خشونت مردم و سوزاندن سرمایههای اجتماعی خویش بیفزاید.
🔘 مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه صنعتی اصفهان (آرمان) ضمن محکومیت رفتارهای خشونت آمیز و سرکوب مردم، برضرورت نگاه ملی و کلان بر مسئله آب تاکید دارد و خواستار پیگیری و رسیدگی به مطالبات مردم اصفهان و استانهای همجوار بر اساس و مبنای عدالت است.
@ArmanIUT
با سرکوب مردم، بر آتش خشونت مردم و سوزاندن سرمایههای اجتماعی خویش نیفزایید
🔺اعتراضات اخیر اصفهان و وقایع پس از آن، بار دیگر امید به تعامل صحیح دولت و حاکمیت با اعتراضات را ناامید کرد؛ تعاملی که در روزهای اول این اعتراضات، نویدبخش شکلی جدید از اعتراض مسالمت آمیز و مدنی بود، رفته رفته با برخوردهای قهرآمیز و از جنس سرکوب با اختلال مواجه شد و به آشوب کشیده شد.
🔻اما به راستی چه کسی مقصر است؟
پیش از این اعتراضات، بدون شک حاکمیت و دولتهای پیش از این مقصر ریشهی اعتراضات هستند؛ چرا که تصمیمات و سیاستهای آبی و زیست محیطی دههای اخیر منجر به سرریز شدن صبر تودهی عظیمی از مردم مستضعف جامعه شده است.
بحران آب اما اتفاق غیرقابل پیشبینی نبوده و بیش از چهار دهه از هشدار متخصصین و دلواپسان در این رابطه میگذرد.
بنابراین در وهلهی اول هر اتفاقی که در این اعتراضات بیفتد مقصر اول و اصلیِ آن حاکمیت است، چون خشت اول را حاکمیت کج گذاشته و با بی برنامگیِ تمام بر طبل بحران آب کوبیده است.
🔺 اما پس از آن و در باب اعتراضات؛ در روزهای ابتدایی اعتراضات با توجه به اعتراضِ آرام مردم و پوشش خوب رسانهی ملی به این امیدوار شدیم که «حق اعتراض» مردم پس از سالها توسط حاکمیت به رسمیت شناخته شده است و این شیوهی برگزاری اعتراض توسط مردم اصفهان، به عنوان الگویی جدی از اعتراضات معرفی شده است.
اما با مواجههی ناصحیحِ مجریان امنیت [از جمله شورای عالی امنیت ملی و همچنین شورای تأمین استان اصفهان] جهت خاتمه بخشیدن به تجمعات کشاورزان، ورق را برگرداند و با برخورد شدید امنیتی و نظامی با مردم معترض، اصل اعتراضات و مسالمت آمیز بودن و الگو بودن آن به چالش کشیده شد؛ به نحوی که بیش از دهها زخمی به دنبال این خشونت نیروهای نظامی امنیتی برجای گذاشت.
سرکوب مردم در سالهای ٩۶ و ٩٨ و از دست دادن سرمایههای اجتماعی مردم در این اعتراضات، منجر به آسیب دیدن بخشی از بدنهی نیروهای امنیتی- انتظامی حاضر در کنترل اعتراضات گردید که این خود پاسخ مردم به سرکوبهای پیش از این بود؛پاسخی که بیم آن میرود در اعتراضات بعدی شدت گیرد.
🔻سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که نیروی نظامی-امنیتی و نهاد مجریِ این امر، شورای عالی امنیت ملی در مقابل اقدامات و اشتباهات خشونتبارِ خود پاسخگوی چه نهادی باید باشد؟ چه نهادی بر شورای عالی امنیت ملی نظارت میکند؟
شفاف نبودن در این مسأله خود منجر به عدم پیگیری قضاییِ وقایعی چون آبان ٩٨ گردیده و علیرغم انجام اشتباهات مکرر این عدم شفافیت ادامه دار بوده است و مجریان اشتباهات سالهای ٩۶ و ٩٨، همچنان بر مسند امور نشستهاند. اشتباهات مکرر مجریان امر و مصونیت آنان در برابر پاسخگویی، هر روز دامنهی این اشتباهات و خشونتها را افزایش میدهد.
راه حل این امر، تعیین مکانیزمهای قانونی برای پاسخگو کردن نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی است.
🔻نکتهی دیگری که به کرات در این سالها مشاهده شده به حاشیه رانده شدن و جمع بستن اعتراضات مردم با اغتشاشات است. به این بهانه هرگونه اعتراض به حق مردم در این سالها به حاشیه رانده شده، محکوم شده است و پس از سرکوب به هیچ نتیجهای نرسیده است.
وظیفهی نهاد امنیتی تمیز دادن این دو از هم است و نه یک کاسه کردن آنها. همچنین باید پذیرفت تا زمانی که به مطالبات مردم پیش از رسیدن اعتراض آنها بیتوجهی شود و مردم به انحای گوناگون به خیابان کشیده شوند، طبیعی است بخشی از اعتراضات مردمی با خشونت همراه شوند.
🔻نکتهی بعد اجتناب ناپذیری خشونت در اعتراضات است؛ چه قبل از انقلاب و چه پس از آن اعتراضات عمدتا به خشونت کشیده شده و خواهد شد. اما این دلیلی بر آن نیست که در این بین اعتراضات به حق مردم با برچسب زدنهایی چون اشرار و اراذل اوباش پوشانده شود و مطالبه از اساس صورت مساله پاک شود.
🔻از دیگر سو علیرغم تفکیک ناپذیری خشونت در اعتراضات، حاکمیت باید برای کنترل و تأمین امنیت اعتراضات قانونمند و بابرنامه عمل کند، نه اینکه با سرکوب گسترده خود بر آتش خشونت مردم و سوزاندن سرمایههای اجتماعی خویش بیفزاید.
🔘 مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه صنعتی اصفهان (آرمان) ضمن محکومیت رفتارهای خشونت آمیز و سرکوب مردم، برضرورت نگاه ملی و کلان بر مسئله آب تاکید دارد و خواستار پیگیری و رسیدگی به مطالبات مردم اصفهان و استانهای همجوار بر اساس و مبنای عدالت است.
@ArmanIUT
🔺دومین نشست گفتگو پیرامون آخرین آثار مطالعات فناوری در ایران به دبیری محمدحسین بادامچی/ معرفی و نقد کتاب «فیلسوفی در تعمیرگاه؛ جستاری درباره ارزش کار» با حضور کمیل سوهانی مترجم کتاب. چهارشنبه دهم آذرماه از ساعت ۱۳ تا ۱۵ در فضای اسکایروم مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی به آدرس b2n.ir/iscs
📍پس از نقد هایدگری بر تکنولوژی جریان فکری قدرتمندی در گرامیداشت پرکسیس و اکشن و آرت؛ کار و عمل و هنر در نظریه اجتماعی و سیاسی و مدیریت و سیاستگذاری پسامدرن پدید آمده که متأسفانه به واسطه خوانش ارتجاعی اشراقی فردیدیون و سنتگرایان و غربشناسان اسلامیست صدای آن در ایران شنیده نشده است. در ادامه بحث و بررسی درباره کتاب «ذهن برتر از ماشین» دریفوس کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه نیز تلاشی برای اعاده حیثیت از کار عملی و بیرون کشیدن آن از پوچی مشاغل کارمندی یقه سفید و کارگری یقهآبیست. طنین صدای مارکس، هایدگر، آرنت و دریفوس در این کتاب روشن است و باید آنرا در ادامه کتاب مهم رابرت پرسیگ یعنی «ذن و هنر تعمیر موتورسیکلت» تلقی کرد که دیدگاهی غیراپیستمیک، فرونتیک، بدنمندانه و به تعبیر من زنانه به کار و فناوری را مطرح میکند.
📍پس از نقد هایدگری بر تکنولوژی جریان فکری قدرتمندی در گرامیداشت پرکسیس و اکشن و آرت؛ کار و عمل و هنر در نظریه اجتماعی و سیاسی و مدیریت و سیاستگذاری پسامدرن پدید آمده که متأسفانه به واسطه خوانش ارتجاعی اشراقی فردیدیون و سنتگرایان و غربشناسان اسلامیست صدای آن در ایران شنیده نشده است. در ادامه بحث و بررسی درباره کتاب «ذهن برتر از ماشین» دریفوس کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه نیز تلاشی برای اعاده حیثیت از کار عملی و بیرون کشیدن آن از پوچی مشاغل کارمندی یقه سفید و کارگری یقهآبیست. طنین صدای مارکس، هایدگر، آرنت و دریفوس در این کتاب روشن است و باید آنرا در ادامه کتاب مهم رابرت پرسیگ یعنی «ذن و هنر تعمیر موتورسیکلت» تلقی کرد که دیدگاهی غیراپیستمیک، فرونتیک، بدنمندانه و به تعبیر من زنانه به کار و فناوری را مطرح میکند.
بررسی کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه.mpeg
43.1 MB
🔺صوت نشست مجازی گفتگو درباره کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه با حضور کمیل سوهانی مترجم کتاب/ چهارشنبه ده آذر ۱۴۰۰/ موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
Forwarded from جامعه شناسی صلح (dr.hanifnaeemi)
🔻سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار می کند:
💠سمپوزیوم ملی «مسأله اجتماعی ایران»
گرامیداشت روز ملی علوم اجتماعی و دکتر غلامحسین صدیقی
◻️سخنرانان:
دکتر سعید مدنی | دکتر حسن محدثی | دکتر سید جواد میری | دکتر احمد بخارایی | دکتر محمدحسین علایی | دکتر محمدرضا پویافر | دکتر سید محمود نجاتی حسینی | دکتر بیتا مدنی | دکتر شیرین ولی پوری | دکتر محمد حسین بادامچی | دکتر آیدین ابراهیمی | دکتر محمدرضا کلاهی | دکتر امیر هاشمی مقدم | دکتر لیلا اردبیلی | دکتر امین رضا نوشین | دکتر مسعود زمانی مقدم | دکتر مهران صولتی
دبیر سمپوزیوم:
دکتر عباس نعیمی جورشری
🔸شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰
🔸آغاز سمپوزیوم ساعت ۲۱
🔸پخش لایو اینستاگرام اندیشگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
https://instagram.com/andishgah.nlai?utm_medium=copy_link
@abbasnaeemi
💠سمپوزیوم ملی «مسأله اجتماعی ایران»
گرامیداشت روز ملی علوم اجتماعی و دکتر غلامحسین صدیقی
◻️سخنرانان:
دکتر سعید مدنی | دکتر حسن محدثی | دکتر سید جواد میری | دکتر احمد بخارایی | دکتر محمدحسین علایی | دکتر محمدرضا پویافر | دکتر سید محمود نجاتی حسینی | دکتر بیتا مدنی | دکتر شیرین ولی پوری | دکتر محمد حسین بادامچی | دکتر آیدین ابراهیمی | دکتر محمدرضا کلاهی | دکتر امیر هاشمی مقدم | دکتر لیلا اردبیلی | دکتر امین رضا نوشین | دکتر مسعود زمانی مقدم | دکتر مهران صولتی
دبیر سمپوزیوم:
دکتر عباس نعیمی جورشری
🔸شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰
🔸آغاز سمپوزیوم ساعت ۲۱
🔸پخش لایو اینستاگرام اندیشگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
https://instagram.com/andishgah.nlai?utm_medium=copy_link
@abbasnaeemi
🔺پروژه «از تلگراف تا تلگرام» را چند سال پیش در اندیشکده مهاجر مطرح کردم. کارفرمایی را متقاعد کردیم و پس از بررسی کار را به کاردان سپردیم یعنی یاسر خوشنویس. پروژه بسیار جالبی شد درباره تضاد تکرارشونده جامعه مدنی و دولت در ایران معاصر بر سر دسترسی به تکنولوژی ارتباطی از عصر تلگراف تا عصر تلگرام. حالایاسر خوشنویس در کانال خود از سرنوشت چاپ این پژوهش خبر داده: حذف فصل آخر یعنی فصل مربوط به پس از انقلاب در ممیزی ارشاد. اتفاقی که خود میتواند مصداقی از همان نتیجه کلی پروژه در میدان نشر کتاب و درمیدان اساسیتر پژوهش، روش پژوهش و نهادهای پژوهشی محسوب شود…