جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
راز حجاب
در یادداشتهای این کانال که بگردید این موضوع همواره محل تأمل و پژوهش من بوده که چرا در دولت اسلامی حجاب زن اینچنین سترگ گشته ولی فی‌المثل عدل یا حرمت ربا اینچنین خوار و خفیف می‌نماید. ثمره پژوهش من دو چیز است که پیشتر هم به برخی وجوه آن پرداخته‌ام: یکی بنا به تعبیر درخشان افسانه نجم‌آبادی «مسأله زن» در دولت مدرن ایران که به تأسیس رژیم پهلوی باز می‌گردد و تبار اول قضیه است و دوم «مساله زن» در جناح راست اسلام سیاسی که با انقلاب، بر انقلاب پیروز شد. در واقع به این نتیجه رسیده‌ام که بر خلاف طرح و گفتمان «جمهوری اسلامی»، اساس طرح دولت اسلامی نزد جناح راست اسلام‌گرایان در اصل پاسخی به مشکله‌ی رهایی زنان از رقیت و موج جهانی سیاسی شدن زنان بوده است: تلاشی برای بازگرداندن روح زنانه‌ی رسته از قفس که خصم اصلی پدرسالاری است. این دو تبار سنتی و مدرن زن‌ستیزی در این اقلیم به نحوی بی‌سابقه چنین به هم آمیختند و با زن ایرانی چنان کردند که دیدیم و قرنها و قرنها تلخی آن از خاطره این ملت پاک نخواهد شد.
Forwarded from یاسر عرب
جهت اطلاع دوستان

@yaser_arab57
🔺مداخله رسانه‌های خارجی مخصوصا فراخوان فرزند شاه مخلوع پهلوی تنها گره مسائل ایران را کورتر و با بهانه دادن به نیروهای امنیتی چرخه سرکوب و صغارت را تشدید می‌کند. وزارت کشور با پاسخ ندادن به درخواست اعتراض مسالمت‌آمیز و قانونی نیروهای دلسوز مدنی داخلی مقصر شماره یک وخیمتر شدن اوضاع کشور در روزهای پیش روست، هرچند از این انسداد قانونی نمی‌توان گذشت که چرا یک حق قطعی مندرج در قانون اساسی منوط به مجوز از سازمانی است که خود متهم شماره یک در کشته شدن #مهسا_امینی است.
بسمه تعالی

پیرو درخواست قانونی و مستند به نص صریح قانون اساسی جمعی از عدالتخواهان از فرمانداری تهران در خصوص صدور مجوز تجمع در مخالفت با گشت موسوم به ارشاد و عدم پاسخگویی فرمانداری پس از پیگیریهای مکرر، موارد زیر به اطلاع می رسد:

🔹بی توجهی وزارت کشور و عدم پاسخگویی سریع و صریح به این درخواست قانونی از عدم برسمیت شناسی قانون اساسی و آرمانهای انقلاب از جانب دستگاه ها و نهاد های رسمی حکایت میکند. هدایت درخواست های قانونی به بن بست های سلیقه ای و فراقانونی مسیر خطرناکی است که جز تحمیل هزینه به کشور، تقویت تصور ناکارمدی و انسداد در ساختار سیاسی و ناامید کردن مردم برای پیشبرد مطالبات خود ذیل قانون اساسی هیچ ثمره ای ندارد.

🔹جای بسی تعجب و تاسف است که پیرو این نامه و درخواست قانونی، به جای دعوت از سوی وزارت کشور به منظور تنظیم مقدمات تجمع قانونی، امضاءکنندگان از سوی دادسرا و پلیس امنیت فراخوانده شدند! آیا پاسخ یک درخواست قانونی، اجابت و تمهید امور از سوی وزارت کشور است یا دعوت به پلیس امنیت؟!

🔹ما امضا کننده این نامه معتقدیم رسیدگی به اعتراضات مدنی مردم در سر فصل ها و موضوعات مختلف تنها راه اصلاح امور و نجات ایران است. این در حالیست که با توجه به شواهد به نظر می آید جریانی که تلاش برای القای بن‌بست مطلق سیاسی در حل مسائل کشور دارد به نفوذ گسترده‌ای در بخش‌های مهمی از حاکمیت دست یافته تا افکار عمومی را به این نتیجه برسانند که امیدی به کنش‌های قانونی برای اصلاح امور نیست!

🔹حال که به مطالبه اعتراض به روند کنونی گشت ارشاد از مسیر قانونی پاسخی شایسته ای از جانب نهادهای رسمی دریافت نشده، طبیعی است که مسئولیت هر گونه یاس افرینی، خشونت و تخاصم های اجتماعی در آینده و تکرار حوادث تلخی مانند آنچه برای مرحومه مهسا امینی رخ داد با نهادها و جریانهایی باشد که ظاهراً هیچ نوع التفات و اراده ای به اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ندارند .

والسلام


#شما_مسئولید

اسامی امضاءکنندگان:
مهدی نصیری
سلمان کدیور
امیر تفرشی
وحید اشتری
میلاد دخانچی
میلاد گودرزی
امیر خراسانی
یاسر عرب
مرتضی کیا
محمدرضا اصنافی
محمدحسین بادامچی
Forwarded from Ashkan
❇️فراخوان خرید و جمع آوری لوازم و تحریر برای دانش آموزان محروم ترین نقطه استان خوزستان(دارای والدین آسیب دیده اجتماعی و بدون سرپرست)


✳️شماره کارت جهت واریز کمک های نقدی نزد بانک کشاورزی:
۶۰۳۷۷۰۷۰۰۰۳۷۴۶۴۹
به نام موسسه پایکار آدلان تاراز
شماره شبا:
Ir۹۷۰۱۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۹۹۹۵۱۸۳۸۹

❇️هزینه خرید یک ست لوازم تحریر بدون کیف: ۱۲۰ هزار تومان
❇️هزینه خرید یک ست لوازم تحریر با کیف: ۳۰۰ هزار تومان

شماره تماس جهت کسب اطلاعات بیشتر و ارسال فیش واریزی: ۰۹۹۳۹۴۳۳۹۵۰

❇️لطفا به وسیله باز نشر این فراخوان دیگران را هم در این امر خیر مشارکت دهید.
DIDEBAN_ANDISHE_40_mobile.pdf
17.4 MB
🔺مصاحبه با محمدحسین بادامچی در ویژه‌نامه عدالت مجله دیده‌بان اندیشه شماره چهلم با عنوان «تراژدی انقطاع زنجیره عدالتخواهی» در صفحات ۳۷ تا ۴۰ منتشر شد.

🔖در بخشی از این مصاحبه می‌خوانید:
سؤال: علت عدم توجه به گفتمان عدالت صدر انقلاب را در چه مساله‌ای میبینید؟
محمدحسینبادامچی: در ادبیاتی که در واقع گفتمان مسلط است،اینطور گفته میشود که عدالت بخش مربوط به مرحله نهضت است و مااز آن عبور کردیم و الان در مرحله ولایت هستیم و دیگر نیازی به عدالت نداریم. گویی که عدالت نردبانی بود که ما از آن بالا آمدیم و در حال حاضر باید آن را بنداز یم، چون نیازی به آن نیست و چه بسا حتی بالا رفتن از آن نردبان انقلابی امروز جرم تلقی شود. در ادبیات رسمی «فتنه عدالتخواهی» را مطرح کرده‌اند که مقایسه آن با «العدل اساس الملک»ی که درمقطع انقلاب مطرح می‌شد، تفاوت فاحش را به خوبی نشان میدهد.
چرا دلسوزان و منتقدین باید با همه توان از کشیده شدن کشور به ورطه خشونت جلوگیری کنند؟

🔴مساله اصلی بسیار بنیادین است و به هیچ وجه به صرف تغییر افراد و جابه‌جایی در قدرت قابل حل نیست و حتی قابل یادگیری یک‌شبه و انتقال از خارج به داخل نیست مگر آنکه ملت ایران را به کل به مستعمره‌ای از بردگان خادم مردانِ سیاسی قدرتهای بزرگ تبدیل کنیم. مساله اصلی فقدان «عقل سیاسی» و هنر آرایش دادن نظام سیاسی و حقوقی و به تبع آن اجتماعی و اقتصادی به مثابه قوای مخصوصی است که در این چهار دهه اصلا رشد نکرده بویژه به طور نهادی و سیستماتیک.

🔴هنوز هم پس از چهار دهه اسلام‌گرایان خود را به عنوان گروه تصرفگری می‌بینند که چندی بر دستگاه دولت و دیوان و نهادها و جامعه و امورات محروسه‌ای به نام ایران چیره شده و همه فکر و ذکر او نیفتادن از زین قدرت است. به دو دلیل اصلی تهدید مجاهدین در ابتدای انقلاب و جنگ با عراق، عادت‌واره (هییتوس) و دستگاه بینشی حاکمان ایران روی هسته اصلی «نظامیان» قفل شده و نمی‌تواند از جهان‌بینی نظامی-امنیتی تشکیلاتی که نمی‌خواهد در شطرنج قدرت بازی را ببازد بیرون بیاید.

🔴دقیقا به همین دلیل آنها که به تصور رهایی یا بهبود امور یا از سر استیصال به خشونت گرایش می‌یابند سخت در اشتباهند. خشونت و اعلام تعلیق وضع مدنی نیم‌بند و حکومت نظامی کامل دقیقا همان شرایطی است که نظامیان مسلط آرزو دارند که بوجود بیاید چون در فضای مدنی گیج و بی‌سوادند و تنها راه حل همه چیز را باتون و اسلحه می‌دانند. خشونت زمین بازی آشنا و همیشگی آنهاست که عامدانه همیشه همه راه‌ها را به آنجا ختم می‌کنند: تنها عرصه‌ای که شناگری و شکار را در آن خوب بلدند.


🔴مساله ایران بسیار بحرانی است چون تعداد افرادی که از قوه نایاب عقل سیاسی برخوردارند که بتوانند بیرون از تعصب عقیدتی-نظامی گروه حاکم و استیصال توده‌ها فکری به حال کشور بکنند بسیار اندک است. خشونت بیش از یک زمین بازی مورد علاقه نظامیان، یک سراشیبی سقوط است که در یک شب ایران را به جایی مثل سیرالئون یا سودان پرتاب می‌کند. قطعا مقطع خاص انتقال قدرت در چارچوب همین قانون اساسی فعلی از تنها نقاط مهمی است که «عقل سیاسی» می‌تواند با پشتیبانی مردم مدنی و خشونت‌پرهیز به صحنه بیاید و امیدی به سامان دوباره امور را به قلوب پریشان و افسرده و خشمگین ایرانیان بتاباند.
دین و قدرت

۱)برخی فکر می‌کنند که دین پاک است و قدرت فاسد بوده. کلماتی مثل تزویر و تلبیس همین را می‌رساند. دین خوب است ولی درست پیاده نشده. قدرت از دین «استفاده ابزاری» کرده.

۲) برخی هم فکر می‌کنند که قدرت مشکلی ندارد بلکه دین آنرا فاسد کرده. دین از دولت استفاده ابزاری کرده.

۳)اولی که تا انتها برود می‌شود «بنیادگرایی» و‌ در اوج تنزه‌طلبی علیه قدرت بشری در آسمان با آن آشتی می‌کند

۴)دومی که تا انتها برود می‌شود «سکولاریسم» که در اوج دین‌ستیزی خود به دین مقتدر جدیدی مبدل می‌شود

۵) در واکنش به چهارمی موتور اولی به راه می‌افتد و به سومی می‌رسد و در واکنش به سومی موتور دومی به راه میفتد و به چهارمی می‌رسد: علی برکة الله از این چرخه شوم !


۶) اما تجربه حکومت دینی چیز تازه‌ای به ما آموخت. همه این چهار جریان در یک چیز مشترکند و آن اینکه برای دین ذات معرفت‌شناختی استعلایی و بیرون از انسانی تصور کرده‌اند خواه خوب خواه بد. حال آنکه دین و قدرت دو چیز نیستند؛ دو روی یک سکه‌اند. دین همان قدرت است و قدرت همان دین.

۷) نه قدرت منفی است نه دین. نه قدرت مثبت است نه دین. آنچه هردوی اینها را ساخته نه دینی است و نه در معنای مصطلح سیاسی. چیزی درون ماست که ثابت است و در همه دورانها تکرار می‌شود.

۸) به گمانم این آخری را تنها «زنان» درک می‌کنند. آنها تنها کسانی بودند که در بازی چهارجانبه مردانه تاریخ معاصر ما، در انزوا و غربت همزمان هم چشم‌درچشم دین ایستاده بودند و هم چشم‌در چشم قدرت. مقاومت زنانه به امید چرخش زنانه …
درباره کتک زدن زنان و پرسش از شرف مرد ایرانی

🔴مع‌الاسف کتک زدن زنان در فرهنگ پدرسالار ایرانی چندان امر بعیدی نبود. در سال‌های اخیر چه در صدها ویدیوی برخوردهای خشن گشت ارشاد با بانوان و چه در فجایعی که پدران بخاطر غیرت مردانه بر سر دخترانشان آوردند این مسأله از سطح میکروفیزیک قدرت مردسالار همیشگی در خانه و خیابان به تصویر می‌آمد. همانطور که در یادداشتهای اینستاگرامیم توضیح داده‌ام، «غیرت» ساختار روانی-جنسی زن‌ستیزی است که کل پدرسالاری مذهبی و سیاسی انرژی خود را از آن می‌گیرد.

🔴اما این روزها در جریان سرکوب اعتراضات خیابانی علیه گشت ارشاد با سطح بسیار فجیعتری از خشونت علیه زنان مواجهیم. ویدیویی را دیدم که یک لباس شخصی چند زن عابر و ناظر را که بیشترشان زنانی میان‌سال و محجبه بودند و‌در پیاده‌رو کناری ایستاده بودند زیر ضربات باتون گرفت. در ویدیوی دیگری زنی رشتی به افسر پلیس می‌گوید من جای مادرت هستم تا از خشونت دست بردارد و او پاسخ می‌دهد: «تو جوراب مادر من هم نیستی» و‌می‌رود و چند ثانیه بعد صدای تیراندازی به گوش می‌رسد.

🔴به گمانم آنچه در این ویدیوها می‌بینیم علی‌رغم همه خرابی فرهنگ مردسالار ما از یک ایرانی که خود خواهر و مادر و دختر دارد و به زبان محلی خود تکلم می‌کند بعید است. مرد ایرانی علی‌رغم همه اینها شرافتی در وجود خود دارد که آن هم سنتی طولانی از فضیلت تکریم زنان است و بویژه خود را در همین روضه‌خوانی کربلا و اربعین و پاسداشت زنان معترضی چون زهرا و زینب سلام الله علیهما با شدت و حدت زیادی نمایان می‌کند. پس چطور چنین قساوتی را شاهدیم؟

🔴در سریال گیم آو ترونز (game of thrones) مادر اژدهاها لشگری از مردان بی‌اصل و نسب و بی‌خانواده و مخنث می‌سازد که سراپا گوش به فرمان اویند و راز پیروزهای نظامی او همین است. نام این تکنولوژی را بر مبنای فلسفه وجودگرای هایدگر می‌توان
«جهان‌زدایی» deworlding
یا زمینه‌زدایی گذاشت. این افراد در یک فرآیند سازمانی طولانی‌مدت به مرور از خانواده، محله، همشهریان، و وطن خود بیگانه شده‌اند تا داخل در یک سازمان امنیتی به عنوان یک مهره کاملا سرسپرده و فاقد فطرت از نو ساخته شوند. مع‌الاسف بر خلاف مفهوم اولیه بسیجی که متاثر از انقلاب ۵۷ جان جهان ایرانی بود؛ فرم کنونی بسیجی در تکنولوژی «زمینه‌زدایی» ایدئولوژیک-سازمانی به چنین موجودی تبدیل شده است…
👍2
Forwarded from یاسر عرب
صادق کاشانی حقوقدان:

🔻لطفا وزیر اطلاعات اعلام کنند «تجمعات قانونی» کی و کجا برگزار می‌شود تا معترضین در آنها شرکت کنند!

@yaser_arab57
🔺در پاسخ به یکی از جوانان مؤمن حزب‌اللهی درباره مساله چادر از سر زن مسلمان کشیدن
فریب روحانیت را نخورید
گفتگویی واقع‌بینانه با نیروهای امنیتی کشورم


🔴می‌دانم که تصور شما این است که اقتضای کار شما ایجاب می‌کند که مفاهیمی مثل حقوق انسان‌ها، آزادی، دموکراسی، عدالت، قانون اساسی، مشروعیت، نارضایتی، اعتراض، توسعه، شکوفایی انسان، زن، کودک، زیبایی، اخلاق و ارزشهایی از این دست مقولاتی رومانتیک و بی‌ربطند و حتی اگر احساسی هم به آنها داشته باشید می‌کوشید آنرا بیرون وظایف اداری خود قرار دهید. به هرحال «امنیت ملی» هم مثل همه امور دیگر امری تخصصی است و وظیفه حفظ آن به شما واگذار شده است.

🔴در اینجا قصد من این نیست که درباره مفهوم امنیت ملی هم با شما مناقشه کنم یا درباره اینکه امنیت ملی و ثبات سیاسی در بلندمدت چگونه حاصل می شود با شما به بحث بپردازم. اینها را باید پیش از این در گفتگو با علمای علوم اجتماعی پی می‌گرفتید و دیده‌ام که محققینی در سازمانهای شما هستند که از این دید بلندمدت بی‌اطلاع نیستند. درباره تفاوت ماهوی و حقوقی اعتراض و اغتشاش هم با شما بحث نمی‌کنم. می‌دانم که این یک مساله سیاسی است و تشخیص آن با شما نیست. مهم این است که آنچه در خیابانها در حال وقوع است در مراکز تصمیم گیری «اغتشاش» نامیده شده و به قلمروی کاری شما محول شده. باز هم نمی خواهم بحث کنم که خودتان خوب می دانید که صدها دستگاه در این کشور کارشان را درست انجام نمی دهند تا اینکه امر فرهنگی بیش از سی دستگاه فرهنگی و امر سیاسی وزارت کشور و مجلس و غیره و امر اقتصادی در ده‌ها نهاد دیگر پیگیری نشود و به فاجعه اجتماعی بینجامد تا نهایتا نظام سیاسی دستور انتقال پرونده را به حوزه کاری شما صادر کند و همه کاسه کوزه‌ها سر شما شکسته شود. فعلا فرصت نیست، از اینها می‌گذرم و امنیت ملی را در همین معنای عاجل و عملیاتی‌ای که در مقطع کنونی با آن درگیرید در نظر می‌گیرم: اینکه هر اتفاقی که افتاده مربوط به شما نیست و الان باید این به اصطلاح اغتشاشات جمع شود .


🔴سوال من از شما این است که تصور می کنید تا کجا اعمال خشونت جواب می دهد؟ یک سوال کاملا فنی و عاری از ارزش. مگر قصد شما کنترل اوضاع و جمع شدن آشوب‌ها نیست؟ قطعا می فهمید که انسان سنگ و چوب نیست که با دشنه و کلنگ و داربست بتوان آنرا سرجای خود نشاند. خشونت یک امر فیزیکی است ولی برای اینکه به نظم مورد نظر شما تبدیل شود یک میانجی لازم دارد: درد و سپس دردی که به ترس تبدیل شود. در واقع خشونت از نظر شما هدف اصلی نیست. مرتب که نمی شود شلیک کرد. خشونت ابزاری است برای ایجاد یک چیز دیگر که همان ترس است و سپس امنیت ملی. خشونت را مقطعی به کار می برید تا این ترس برای مدتی ایجاد شود و بعد از این هم کس دیگری جرأت نکند.


🔴خوب می‌دانم که خشونت ابزار خیلی مهم و موثری برای ایجاد درد و ترس و امنیت و نظم است و تا امروز هم خیلی خوب جواب داده. سؤال من اینست که فکر می‌کنید تا کجا این جواب خواهد داد؟ نمی‌دانم در دروس امنیتی شما به این قاعده اشاره‌ای شده که که تیغ خشونت به مرور کند می‌شود یا نه. بحثی تئوریک نیست و به تجربه هم می‌توان آنرا دریافت. پدری که سالی یکبار عصبانی می‌شود و دست به شلاق می‌برد نزد زن و فرزندانش مقتدرتر است یا آنکه هر روز و هرساعت صدایش را بلند می‌کند و عربده می‌کشد؟

🔴قطعا ملتفتید که در شرایط تکرار برای اثربخشی خشونت هربار لازم است که آنرا تشدید کنید. فرض من هم این است که از نظر انسانی و وجدانی و دینی ابایی از اینکار ندارید و به خاطر حفظ امنیت خود را مجبور به آن می‌دانید. اما توجه دارید که هربار هم دارید آستانه درد و ترس جامعه را بالاتر می‌برید یعنی برده‌ای که هر روز شلاق می‌خورد هر روز هم جسورتر می‌شود. به نقطه‌ای می‌رسیم که او دیگر نمی‌ترسد. شما می‌توانید خشونت را بیشتر کنید ولی هدف شما‌ که ترس و امنیت است دیگر محقق نخواهد شد.

♦️پیشنهاد کارشناسانه و دلسوزانه من این است که به لحاظ امنیتی این سوال را با خودتان مطرح کنید که آیا گشت ارشاد ارزشش را دارد یا نه. امنیت این کشور آنقدر مهم بوده که حضرت امام به خاطر آن صراحتا زیر پا گذاشتن شریعت را واجب دانسته چه برسد به قانون خودساخته و بیربطی به نام گشت ارشاد و حجاب اجباری که نه شرعی است و نه قانونی و نه عقلانی و همسر و دخترهای خود شما هم از آن احساس ناامنی می‌کنند. فریب روحانیت را نخورید و کل امنیت ملی کشور را فدای یک لجاجت متعصبانه نکنید.
Listen to voices of a feminist revolution in Iran.pdf
32.2 KB
🔺بیانیه مهم جودیت باتلر، ژاک رانسیر، شیلا بن‌حبیب، سارا احمد و دیگران :

به صدای یک انقلاب فمینیستی در ایران گوش فرادهید
لینک
🔰داعشی کیست؟

مهدی نصیری

آقای سید محمود نبویان نماینده مجلس، در اظهاراتی، مردم حاضر در خیابانها را اغتشاشاگران داعشی دانسته که به دنبال هوسرانی و فحشاء هستند و اضافه کرده که افرادِ کف روی آب و نجاساتی هستند که ملت، این نجاسات را از دامن نظام طرد میکنند.»/مهر
ببینیم داعشی کیست؟ داعشیسم یک نوع تفکر غلط مذهبیست که بدلیل فاصله گیری از عقل و نصوص معتبر قرانی و حدیثی و مهمتر از همه بیگانه بودن با سیره حکومتی پیامبر خدا ص و امیرمومنان علی ع دارای مختصاتی چون گرایش به تکفیر، خشونت، سرکوب و قتل بوده و از عنصر رحمت و مودت با مردم عاریست. اصول اسلام داعشی عبارتست از:
۱.قرائت اکراهی و جباری از دین به جای قرائت رحمانی و آزادی محور. ۲.بی اعتنایی به آرای اکثریت در امر حکمرانی و دفاع از ولایت مطلقه و فراقانونی بر جمهور ۳.توهم نمایندگی اسلام ناب (در شرایط فقدان حجت و فصل الخطاب معصوم) و تخطئه و بعضا تکفیر دیگر قرائتها و اجتهادات روشمند ۴.دو قطبی سازی منازعه آمیز جامعه بر اساس گرایشهای مذهبی بجای محوریت انسان و شهروند در مقام تعامل اجتماعی و حکمرانی ۵.میل به حذف و سرکوب دگراندیشان و عند اللزوم فتوا به قتل آنان.
داعشیسم هم در تسنن و هم در تشیع نمایندگانی دارد. با نگاهی به سوابق فکری و خاستگاه حوزوی آقای نبویان، به جدّ میتوان ادعا کرد که وی در زمره نزدیکترین عناصر شیعه به داعشیسم است. نبویان پرورش یافته موسسه امام خمینی تحت زعامت مرحوم آیت الله مصباح یزدی است که متاسفانه علی رغم دانش و فضیلتهای بسیار، ویژگیهایی از آنچه به عنوان اصول داعشیسم یاد کردیم، در آثار و اندیشه های این عالم دین یافت می شود. مرحوم مصباح در اکثر تحلیلهایش از ولایت فقیه و حکومت دینی، برای آرای مردم جنبه مشروعیت بخشی قائل نبوده و حاکم اسلامی را صرفا منصوب از جانب خداوند میداند و این بر خلاف آن چیزی است که از امام خمینی در اظهار نظرهای فراوان بویژه پیش از انقلاب و آخرین اظهار نظرشان در سال ۶۶ مطرح شده است که خواست و پذیرش اکثریت مردم، مشروعیت حکومت دینی را تکمیل کرده و در غیر این صورت حاکم اسلامی حق اعمال حاکمیت ندارد.
در نزاعهای صورت گرفته در پیش از انقلاب پیرامون کتاب توحید مرحوم حبیب آشوری در حالی که آقایان بهشتی و خامنه ای این کتاب را عاری از اشکال جدی میدانسته اند و حتی مشهورست که آقای خامنه ای محتوای آن را برگرفته از کلاسهای درس خود اعلام کرده، آقای مصباح قائل به کفر و ارتداد نویسنده خوش قلم و ساده زیست و انقلابی کتاب توحید بوده و برخی شواهد حکایت از دستگیری غافلگیرانه و اعدام آشوری پس از انقلاب توسط اسدالله لاجوردی، بر اساس همین دیدگاه و فتوای آقای مصباح دارد.
همگان زبان تند و گاه شبه تکفیری مرحوم مصباح را در نقد مواضع فکری و سیاسی اصلاح طلبان و ادعای فهم و نمایندگی اسلام ناب را توسط وی در حالی که اغلب اعتباری بیش از یک قرائت در جنب دیگر قرائات نداشت، به خاطر داریم که امروز جبهه پایداری را که تندترین شاخه از جریان اصولگراست، باید نتیجه مدرسه و مشرب فکری آقای مصباح بدانیم.
اینکه امروز نبویان نماینده مجلسی شکل گرفته با کمترین میزان آراء و مشارکت مردم و بر اساس مهندسی نهادهای امنیتی و شورای نگهبان، اینگونه هتاکانه در باره شهروندان معترضِ اکثرا جوانی سخن میگوید که هیچ امیدی به آینده خود و کشور ندارند و از آنها حق قانونی اجتماعات مدنی سلب شده، دلیلی جز مبانی فکری داعشی اش ندارد و مصداق «از کوزه همان تراود که در اوست»، می باشد و به قول طلبه ها علی المبنا سخن میگوید.
تنها با فاصله گیری از اسلام رحمانی و قائل بودن به ولایت مطلقه فراقانونی و بی اعتبار دانستن رای مردم و خود را محور حق دانستن و دیگران را باطل قلمداد کردن است که اینچنین گستاخی ای به زبان یک روحانی مثلا وکیل مردم می بخشد که زشت ترین و غیر انسانی ترین تعابیر را نسبت به هموطنان مسلمان خود بخصوص جوانانی که تازه از معصومیت نوجوانی خارج شده اند و چیزی بیش از یک کمی زندگی انسان وار، از جمهوری اسلامی نمیخواهند، به کار می برد.
امام باقر ع به نقل از پدرش امام سجاد ع می گوید: علی ع هیچگاه به کسانی که با او به جنگ پرداخته بودند، نسبت شرک و نفاق نمی داد و تنها می گفت: اینان برادران ما هستند که به روی ما شمشیر کشیده اند. (قرب الاسناد، ص ۹۴)
جناب نبویان! توصیه میکنم از مبانی فکری و سیاسی خود که عین داعشی گری و متناسب با دکترین حکومتی امویان و عباسیان است دست برداشته و به قرائت نبوی ص و علوی ع از دین خدا برگردید تا بیش از این چهره دین و تشیع را در ذهنیت جامعه و بویژه جوانان تخریب نکنید.
قرار نبود با استقرار جمهوری اسلامی، امثال شما اینگونه بر سرمایه معنوی و مردمی قرنها ذخیره شده توسط عالمان شیعه، چوب حراج بزنید و ایران عزیز را در لبه پرتگاهی هولناک قرار بدهید و خواب و قرار را از چشمهای بینا بربایید.
📚@nasiri42
🔺در تکمیل تصویر:
جناب آزاد ارمکی و فیاض بعد از اینکه در آرایش استبدادی صحنه توسط عطا بیگدلی حول پرسش وقیحانه‌ی «چرا مردم ما احساساتی و خشن هستند» قرار می‌گیرند علی‌رغم همدلی در اینکه سیستم فاقد عقلانیت است و شکست خورده است راهکار را در اهمیت دادن به فرهنگ می‌دانند. جامعه‌شناس عقب‌مانده‌ی ما خبر ندارد که مساله آلمانی فرهنگ و تمدن یکبار در آغاز دوره پهلوی و یکبار هم سال ۱۳۴۶ یعنی ۱۰۰ و ۵۵ سال پیش در ایران مطرح شده که دومی به تاسیس شورای فرهنگ و هنر انجامید و جمهوری اسلامی هم با ترکیب آن با الگوی چینی انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی را ساخت. برعکس تلقی منسوخ ایشان در چهار دهه گذشته از فرط توجه به فرهنگ است که ملت خفه شده‌اند و دقیقا همین فرهنگ بوده که نفس زن؛ زندگی و آزادی را بریده.
Forwarded from جامعه‌شناسی
📃متن کامل نامه‌ی اسلاوی ژیژک در حمایت از جنبش ایران

📌ژیژک: باید از ایران بیاموزیم...


📌امروز تمام آن وراجی‌هایِ مرتبط با خصیصه‌گراییِ فرهنگی (که اغلب از جانبِ نیروهای ارتجاعی برای توجیهِ ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند: اتفاقاً اکنون می‌توانیم ببینیم که چطور مبارزه‌ی ایرانی‌ها مبارزه‌ی همه‌ی ماست.

♻️ بگردان: #نوید_گرگین

به علتِ بیماری و خستگی فعلاً این اظهار نظر تنها کاری‌ست که از دستم بر می‌آید.
آنچه در ایران جریان دارد در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیین‌کننده دارد: جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک ترکیب می‌کند (ستیز علیه سرکوبِ زنان، علیه بنیاد‌گرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترورِ دولتی). ایران بخشی از غربِ توسعه‌یافته به شمار نمی‌آید، از این رو شعار «زن، زندگی، آزادی» بسیار با جنبشِ می‌تو (#metoo) در کشورهای غربی متفاوت است: این جنبشِ ایرانی، میلیون‌ها نفر از زنان، که مستقیماً با همه‌ی تضاد‌های موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته است- اتفاقاً این جریان برخلافِ آنچه اغلب در فمینیسمِ غربی مشاهده می‌شود هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد. زنان و مردان در کنار یکدیگر در آن مشارکت می‌کنند و علیه دشمنِ مشترک یعنی بنیاد‌گرایی مذهبی که از جانب وحشتِ دولتی حمایت می‌شود متحد می‌شوند. مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همه‌ی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود. معترضانی که کُرد نیستند هم در این مقطع به روشنی می‌بینند که ستمی که بر کُرد‌ها اعمال می‌شود بخشی از همان ستمی‌ست که آزادی‌های خودشان را نیز محدود کرده است: همبستگی با کُرد‌ها یگانه‌ راه به سویِ آزادی در کلِ ایران است. علاوه بر این معترضان به وضوح می‌بینند که بنیاد‌گرایی مذهبی تنها تا زمانی می‌تواند در قدرت حاضر باشد که قدرتِ عریانِ دولتی با وسایلی مثلِ آنچه در ایران پلیسِ امنیتِ اخلاقی می‌نامند از بنیاد‌گرایی حمایت کند—آنچه معترضان می‌بینند این است که حکومتی که برای تداومِ خودش به ددمنشیِ پلیسِ اخلاقی محتاج است در واقع دارد به آن تجربه‌‌ی مذهبی‌ای خیانت می‌کند که برای کسبِ مشروعیتِ خودش از آن بهره می‌بُرد. آنچه اکنون در ایران جریان دارد ابداً چیزی مربوط به گذشته نیست، بلکه همان چیزی‌ست ما هم در جهانِ کشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی (یعنی جایی که امروز خشونتِ سیاسی، بنیاد‌گرایی مذهبی و سرکوبِ زنان اندک اندک گسترش می‌یابد) نیز انتظارش را می‌کشیم. ما در غرب هیچ حقی نداریم ایران را به عنوان کشوری در نظر بگیریم که باید عقب‌ماندگی خودش را [از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی] از غرب جبران کند. ما در غرب اتفاقاً باید از ایران بیاموزیم، ما به زودی شاهد خواهیم بود که جنبش‌هایی مشابه با ایران در ایالاتِ متحده، در لهستان، در روسیه و در بسیاری از دیگر کشورها به راه بیوفتد.
نتیجه‌ی بی‌واسطه‌ی این اعتراضات هرچه باشد، مهم این است که این جنبش زنده نگه داشته شود، شبکه‌های اجتماعی حولِ آن شکل بگیرد، و حتی اگر سرکوبِ دولتی بتواند موقتاً آن را به پس براند، زیر پوستِ جامعه به حیات خود ادامه دهد و بنیادی برای تولد دوباره پی افکند. دیگر کافی نیست تا صرفاً با فعالانِ ایران ابراز همدردی و همبستگی کنیم: مسئله‌ی آنها ابداً چیزی دور از ما و مربوط به فرهنگی متفاوت یا اگزوتیک نیست. برعکس، امروز تمام آن وراجی‌هایِ مرتبط با خصیصه‌گراییِ فرهنگی (که اغلب از جانبِ نیروهای ارتجاعی برای توجیهِ ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند: اتفاقاً اکنون می‌توانیم ببینیم که چطور مبارزه‌ی ایرانی‌ها مبارزه‌ی همه‌ی ماست.
مراقب خودت باش،
اسلاوی

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from وادی|جواد درویش (Javad Darvish)
محمد جواد شاکر، سردبیر روزنامه دانشگاه شریف، در میان بازداشت شدگان اخیر است.
او حافظ قرآن، نخبه علمی (دو رشته‌ای مکانیک و فیزیک شریف)، ورزشکار (دارای مقام کشوری آمادگی جسمانی) و نویسنده است.
از همه اینها بالاتر، بسیار باایمان، بی‌اندازه صبور و بااخلاق، در عین حال، به غایت جسور و راسخ در اعتقاد خود است.
خلاصه که او را یک چیزی نزدیک به انسان کامل می‌دانم!

من البته به خاطر اختلاف سنی، با او رابطه دوستی در دوره دانشجویی نداشتم ولی در مراودات کاری و فکری که داشتیم و مطالبی که از او دیدم و خواندم، حقیقتا در مقابل شخصیت آرام و محکم‌اش احساس کوچکی می‌کنم.

وقتی محمدجواد شاکر که الان می‌توانست در بهترین دانشگاه‌های دنیا موقعیت علمی داشته باشد، در بند باشد، اما سالوس مذهبان میان‌مایه و تهمت‌زنندگان بزدل، آزاد و در مسندهای مدیریت، فقط این پیام مخابره می‌شود که

"لُبِسَ‏ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً : جامه اسلام به مانند پوستین وارونه پوشیده شده است؟" (نهج البلاغه خطبه ۱۷۰)
بیانیه جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریع‌تر آن‌ها

بسمه‌تعالی

متأسفانه
یک‌بار دیگر شاهد آن هستیم که شنیده‌نشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویه‌ها و تصمیم‌های نادرست منجر به جریحه‌دار شدن وجدان جمعی، ریخته‌شدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتی‌آور است برخورد گسترده و بی‌ضابطه با دانشجویانی است که اعتراض خود را به ظلم و تلاشِ خود را برای تغییر ساختارها به شکل مسالمت‌آمیز و بدون کوچکترین تعرضی به اموال عمومی بیان کردند.
در فضای فعلی به باور ما، اعتراضِ دانشجویان به ظلم و رویه‌های غلط ساختاری، نشان‌دهندۀ تعهد اخلاقی، پویایی فضای دانشگاه و وفاداری دانشجویان به آرمان‌های گرانقدری چون ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی است. همگان باید وجود چنین دانشجویانی را که حاضرند برای دفاع از آزادی و عدالت و کرامت انسانی، از خودگذشتگی کرده و هزینه‌های آن را به جان بخرند قدر دانسته و در برابر کنشگریِ اخلاقی و انسانی آنها سرِ تعظیم فرود آوردند.
متأسفانه، شاهد آن هستیم که نه فقط حساسیت‌های اخلاقی و انسانی دانشجویان گرامی‌ داشته نمی‌شود بعکس با برخوردهای گسترده با آنان عملاً فضای دانشگاه دعوت به انفعال و بی‌تفاوتی می‌شود. ما امضاکنندگان این بیانیه، فراگیرشدنِ بی‌تفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به دلیل ترس از هزینه‌های ابرازنظر و آرمان‌خواهی و ظلم‌ستیزی را خلاف ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی می‌دانیم و ضمن دعوتِ همۀ همکاران به ابراز نظر و موضع‌گیری در دفاع از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی، لازم می‌دانیم به مسئولیت
اجتماعی خود در برابر بهترین دانشجویانمان در دانشگاه عمل کنیم. به همین دلیل با توجه به التهاب کنونی فضای دانشگاه و نگرانی‌های بحق هم‌کلاسی‌ها و والدین و اساتید بازداشت‌شدگان از سرنوشت آنها و به ویژه با توجه به تجربه‌های قبلی برخورد با دانشجویان، شدیداً نگرانِ سلامت و سرنوشت دانشجویان بازداشت‌شده‌ایم و خواهان آزادی این دانشجویان و حضور آنها سرِ کلاس‌های درس در اسرع وقت هستیم. در غیر این صورت التهاب و نگرانی در فضای دانشگاه ادامه خواهد یافت و  دانشگاه به فضای معمول خود باز نخواهد نگشت.

اسامی
بیش از ۲۰۰ نفر امضاکنندگان نامه تا آخرین به روزرسانی به ترتیب حروف الفبا:

1.      
اباذری، یوسف / دانشگاه
تهران

2.      
ابری‌نیا، کارن / دانشگاه
تهران

3.      
احمدزاده، مهرداد / دانشگاه
رازی کرمانشاه

4.      
احمدی‌، محمدرضا / دانشگاه
شهرکرد

5.      
احمدی‌پور، زهرا / دانشگاه
تربیت‌مدرس

6.      
اردلان، فرهاد/ دانشگاه
صنعتی شریف

7.      
افشین، حسین / دانشگاه
صنعتی شریف

8.      
افقه، مرتضی / دانشگاه شهید
چمران اهواز

9.      
اکرمی، موسی / دانشگاه آزاد
اسلامی واحد علوم و تحقیفات تهران

10.  
امیری‌آرا، حسن / مؤسسۀ
پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران

11.  
امین، احمد / دانشگاه
شهرکرد

12.  
امین‌اسماعیلی، حمید/ هیئت
علمی بازنشستۀ جهاد دانشگاهی

13.  
انواری، زهره / دانشگاه
تهران

14.  
ایمانی جاجرمی، حسین /
دانشگاه تهران

15.  
اجتهادی، محمدرضا / دانشگاه
صنعتی شریف

16.  
اجلالی، پرویز / مؤسسۀ عالی
آموزش و پژوهش مدیریت برنامه‌ریزی

17.  
اسلامی، شهلا / دانشگاه
آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران  

18.  
امام، سیدعباس / دانشگاه
شهیدچمران اهواز  

19.  
آقاابراهیمی، محمدرضا /دانشگاه
بیرجند

20.  
آقابابایی سامانی، کیوان /
دانشگاه صنعتی اصفهان

21.  
آقاجری، سیدجواد / دانشگاه
شهید چمران اهواز

22.  
بابایی‌زاده، مسعود /
دانشگاه صنعتی شریف

23.  
بادامچی، محمدحسین / مؤسسۀ
مطالعات فرهنگی و اجتماعی


برای مشاهده باقی اسامی امضاکنندگان و امضای این بیانیه (اعضای هیئت علمی) به اینجا مراجعه کنید
Forwarded from یاسر عرب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬ویدیو‌ی اسلاوی ژیژک خطاب به مردم ایران
♻️ترجمه‌ی نوید گرگین


ژیژک: بدون هیچگونه مبالغه باید بگویم مبارزه شما به معنای واقعی کلمه در تاریخ جهانی اهمیت دارد.

از شما می آموزم...

@yaser_arab57
ارشاد یا افساد

🔴آهنگ «برای» شروین حاجی‌پور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزش‌های انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت فرامی‌خواند و کدامیک دست و پای روح را می‌بندد تا او را به ذلت و بردگی و انقیاد یک بله‌قربان‌گوی احمق در سلسه‌مراتب فرماندهی بکشاند؟

🔴در واقع نکته اینجاست که ارزش‌های مصدری مثل رشد، تعهد، خردمندی، صلاحیت، زیبایی، عفاف، توسعه،‌ کیفیت و… همگی ارزش‌هایی یافتنی هستند و نه ساختنی؛ پسینی هستند و نه پیشینی و تنها بعد وقوع بر زبان ظاهر می‌شوند. این ذهن مهندس ایدئولوژیک است که آنها را از وزنهای فعلی و تفعلی و فعولی به وزنهای افعالی و ایجادی و اعمالی می‌برد. این یک انتقال فرمی نیست و در این انتقال ماهیت مفاهیم دستخوش دگردیسی می‌شود. ارشاد دیگر پیاده کردن رشد نیست بلکه تکنیک سرکوب رشد است. افساد است. دولت دینی دیگر پیاده کردن شریعت نیست، استحاله دین به تکنولوژی سرکوب ایمان است. هنر ایدئولوژیک دیگر ترویج هنر متعهد نیست بلکه جلوگیری بنیادین از پدیداری هنر متعهد و انقلابی است.

🔴تا پیش از این فکر می‌کردم که انقلابیون ایران تجربه اشتباهات انقلابیون شوروی را ندیدند و به تبع آنها در ورطه استحاله هنر متعهد به هنر ایدئولوژیک دولتی افتادند. بعدا که بویژه درباره استالین بیشتر خواندم دانستم که حتی اگر بتوان درباره لنین چنین گفت استالین در جمهوری دوم ماجرای دیگری داشت…
👍3👎2