جمهورى سوم – Telegram
جمهورى سوم
3.1K subscribers
251 photos
44 videos
90 files
402 links
پژوهشى در بازسازی تفکر، عمل و سوژه انقلاب ۵۷


ارتباط از طريق
@atzenooar
Download Telegram
درباره کتک زدن زنان و پرسش از شرف مرد ایرانی

🔴مع‌الاسف کتک زدن زنان در فرهنگ پدرسالار ایرانی چندان امر بعیدی نبود. در سال‌های اخیر چه در صدها ویدیوی برخوردهای خشن گشت ارشاد با بانوان و چه در فجایعی که پدران بخاطر غیرت مردانه بر سر دخترانشان آوردند این مسأله از سطح میکروفیزیک قدرت مردسالار همیشگی در خانه و خیابان به تصویر می‌آمد. همانطور که در یادداشتهای اینستاگرامیم توضیح داده‌ام، «غیرت» ساختار روانی-جنسی زن‌ستیزی است که کل پدرسالاری مذهبی و سیاسی انرژی خود را از آن می‌گیرد.

🔴اما این روزها در جریان سرکوب اعتراضات خیابانی علیه گشت ارشاد با سطح بسیار فجیعتری از خشونت علیه زنان مواجهیم. ویدیویی را دیدم که یک لباس شخصی چند زن عابر و ناظر را که بیشترشان زنانی میان‌سال و محجبه بودند و‌در پیاده‌رو کناری ایستاده بودند زیر ضربات باتون گرفت. در ویدیوی دیگری زنی رشتی به افسر پلیس می‌گوید من جای مادرت هستم تا از خشونت دست بردارد و او پاسخ می‌دهد: «تو جوراب مادر من هم نیستی» و‌می‌رود و چند ثانیه بعد صدای تیراندازی به گوش می‌رسد.

🔴به گمانم آنچه در این ویدیوها می‌بینیم علی‌رغم همه خرابی فرهنگ مردسالار ما از یک ایرانی که خود خواهر و مادر و دختر دارد و به زبان محلی خود تکلم می‌کند بعید است. مرد ایرانی علی‌رغم همه اینها شرافتی در وجود خود دارد که آن هم سنتی طولانی از فضیلت تکریم زنان است و بویژه خود را در همین روضه‌خوانی کربلا و اربعین و پاسداشت زنان معترضی چون زهرا و زینب سلام الله علیهما با شدت و حدت زیادی نمایان می‌کند. پس چطور چنین قساوتی را شاهدیم؟

🔴در سریال گیم آو ترونز (game of thrones) مادر اژدهاها لشگری از مردان بی‌اصل و نسب و بی‌خانواده و مخنث می‌سازد که سراپا گوش به فرمان اویند و راز پیروزهای نظامی او همین است. نام این تکنولوژی را بر مبنای فلسفه وجودگرای هایدگر می‌توان
«جهان‌زدایی» deworlding
یا زمینه‌زدایی گذاشت. این افراد در یک فرآیند سازمانی طولانی‌مدت به مرور از خانواده، محله، همشهریان، و وطن خود بیگانه شده‌اند تا داخل در یک سازمان امنیتی به عنوان یک مهره کاملا سرسپرده و فاقد فطرت از نو ساخته شوند. مع‌الاسف بر خلاف مفهوم اولیه بسیجی که متاثر از انقلاب ۵۷ جان جهان ایرانی بود؛ فرم کنونی بسیجی در تکنولوژی «زمینه‌زدایی» ایدئولوژیک-سازمانی به چنین موجودی تبدیل شده است…
👍2
Forwarded from یاسر عرب
صادق کاشانی حقوقدان:

🔻لطفا وزیر اطلاعات اعلام کنند «تجمعات قانونی» کی و کجا برگزار می‌شود تا معترضین در آنها شرکت کنند!

@yaser_arab57
🔺در پاسخ به یکی از جوانان مؤمن حزب‌اللهی درباره مساله چادر از سر زن مسلمان کشیدن
فریب روحانیت را نخورید
گفتگویی واقع‌بینانه با نیروهای امنیتی کشورم


🔴می‌دانم که تصور شما این است که اقتضای کار شما ایجاب می‌کند که مفاهیمی مثل حقوق انسان‌ها، آزادی، دموکراسی، عدالت، قانون اساسی، مشروعیت، نارضایتی، اعتراض، توسعه، شکوفایی انسان، زن، کودک، زیبایی، اخلاق و ارزشهایی از این دست مقولاتی رومانتیک و بی‌ربطند و حتی اگر احساسی هم به آنها داشته باشید می‌کوشید آنرا بیرون وظایف اداری خود قرار دهید. به هرحال «امنیت ملی» هم مثل همه امور دیگر امری تخصصی است و وظیفه حفظ آن به شما واگذار شده است.

🔴در اینجا قصد من این نیست که درباره مفهوم امنیت ملی هم با شما مناقشه کنم یا درباره اینکه امنیت ملی و ثبات سیاسی در بلندمدت چگونه حاصل می شود با شما به بحث بپردازم. اینها را باید پیش از این در گفتگو با علمای علوم اجتماعی پی می‌گرفتید و دیده‌ام که محققینی در سازمانهای شما هستند که از این دید بلندمدت بی‌اطلاع نیستند. درباره تفاوت ماهوی و حقوقی اعتراض و اغتشاش هم با شما بحث نمی‌کنم. می‌دانم که این یک مساله سیاسی است و تشخیص آن با شما نیست. مهم این است که آنچه در خیابانها در حال وقوع است در مراکز تصمیم گیری «اغتشاش» نامیده شده و به قلمروی کاری شما محول شده. باز هم نمی خواهم بحث کنم که خودتان خوب می دانید که صدها دستگاه در این کشور کارشان را درست انجام نمی دهند تا اینکه امر فرهنگی بیش از سی دستگاه فرهنگی و امر سیاسی وزارت کشور و مجلس و غیره و امر اقتصادی در ده‌ها نهاد دیگر پیگیری نشود و به فاجعه اجتماعی بینجامد تا نهایتا نظام سیاسی دستور انتقال پرونده را به حوزه کاری شما صادر کند و همه کاسه کوزه‌ها سر شما شکسته شود. فعلا فرصت نیست، از اینها می‌گذرم و امنیت ملی را در همین معنای عاجل و عملیاتی‌ای که در مقطع کنونی با آن درگیرید در نظر می‌گیرم: اینکه هر اتفاقی که افتاده مربوط به شما نیست و الان باید این به اصطلاح اغتشاشات جمع شود .


🔴سوال من از شما این است که تصور می کنید تا کجا اعمال خشونت جواب می دهد؟ یک سوال کاملا فنی و عاری از ارزش. مگر قصد شما کنترل اوضاع و جمع شدن آشوب‌ها نیست؟ قطعا می فهمید که انسان سنگ و چوب نیست که با دشنه و کلنگ و داربست بتوان آنرا سرجای خود نشاند. خشونت یک امر فیزیکی است ولی برای اینکه به نظم مورد نظر شما تبدیل شود یک میانجی لازم دارد: درد و سپس دردی که به ترس تبدیل شود. در واقع خشونت از نظر شما هدف اصلی نیست. مرتب که نمی شود شلیک کرد. خشونت ابزاری است برای ایجاد یک چیز دیگر که همان ترس است و سپس امنیت ملی. خشونت را مقطعی به کار می برید تا این ترس برای مدتی ایجاد شود و بعد از این هم کس دیگری جرأت نکند.


🔴خوب می‌دانم که خشونت ابزار خیلی مهم و موثری برای ایجاد درد و ترس و امنیت و نظم است و تا امروز هم خیلی خوب جواب داده. سؤال من اینست که فکر می‌کنید تا کجا این جواب خواهد داد؟ نمی‌دانم در دروس امنیتی شما به این قاعده اشاره‌ای شده که که تیغ خشونت به مرور کند می‌شود یا نه. بحثی تئوریک نیست و به تجربه هم می‌توان آنرا دریافت. پدری که سالی یکبار عصبانی می‌شود و دست به شلاق می‌برد نزد زن و فرزندانش مقتدرتر است یا آنکه هر روز و هرساعت صدایش را بلند می‌کند و عربده می‌کشد؟

🔴قطعا ملتفتید که در شرایط تکرار برای اثربخشی خشونت هربار لازم است که آنرا تشدید کنید. فرض من هم این است که از نظر انسانی و وجدانی و دینی ابایی از اینکار ندارید و به خاطر حفظ امنیت خود را مجبور به آن می‌دانید. اما توجه دارید که هربار هم دارید آستانه درد و ترس جامعه را بالاتر می‌برید یعنی برده‌ای که هر روز شلاق می‌خورد هر روز هم جسورتر می‌شود. به نقطه‌ای می‌رسیم که او دیگر نمی‌ترسد. شما می‌توانید خشونت را بیشتر کنید ولی هدف شما‌ که ترس و امنیت است دیگر محقق نخواهد شد.

♦️پیشنهاد کارشناسانه و دلسوزانه من این است که به لحاظ امنیتی این سوال را با خودتان مطرح کنید که آیا گشت ارشاد ارزشش را دارد یا نه. امنیت این کشور آنقدر مهم بوده که حضرت امام به خاطر آن صراحتا زیر پا گذاشتن شریعت را واجب دانسته چه برسد به قانون خودساخته و بیربطی به نام گشت ارشاد و حجاب اجباری که نه شرعی است و نه قانونی و نه عقلانی و همسر و دخترهای خود شما هم از آن احساس ناامنی می‌کنند. فریب روحانیت را نخورید و کل امنیت ملی کشور را فدای یک لجاجت متعصبانه نکنید.
Listen to voices of a feminist revolution in Iran.pdf
32.2 KB
🔺بیانیه مهم جودیت باتلر، ژاک رانسیر، شیلا بن‌حبیب، سارا احمد و دیگران :

به صدای یک انقلاب فمینیستی در ایران گوش فرادهید
لینک
🔰داعشی کیست؟

مهدی نصیری

آقای سید محمود نبویان نماینده مجلس، در اظهاراتی، مردم حاضر در خیابانها را اغتشاشاگران داعشی دانسته که به دنبال هوسرانی و فحشاء هستند و اضافه کرده که افرادِ کف روی آب و نجاساتی هستند که ملت، این نجاسات را از دامن نظام طرد میکنند.»/مهر
ببینیم داعشی کیست؟ داعشیسم یک نوع تفکر غلط مذهبیست که بدلیل فاصله گیری از عقل و نصوص معتبر قرانی و حدیثی و مهمتر از همه بیگانه بودن با سیره حکومتی پیامبر خدا ص و امیرمومنان علی ع دارای مختصاتی چون گرایش به تکفیر، خشونت، سرکوب و قتل بوده و از عنصر رحمت و مودت با مردم عاریست. اصول اسلام داعشی عبارتست از:
۱.قرائت اکراهی و جباری از دین به جای قرائت رحمانی و آزادی محور. ۲.بی اعتنایی به آرای اکثریت در امر حکمرانی و دفاع از ولایت مطلقه و فراقانونی بر جمهور ۳.توهم نمایندگی اسلام ناب (در شرایط فقدان حجت و فصل الخطاب معصوم) و تخطئه و بعضا تکفیر دیگر قرائتها و اجتهادات روشمند ۴.دو قطبی سازی منازعه آمیز جامعه بر اساس گرایشهای مذهبی بجای محوریت انسان و شهروند در مقام تعامل اجتماعی و حکمرانی ۵.میل به حذف و سرکوب دگراندیشان و عند اللزوم فتوا به قتل آنان.
داعشیسم هم در تسنن و هم در تشیع نمایندگانی دارد. با نگاهی به سوابق فکری و خاستگاه حوزوی آقای نبویان، به جدّ میتوان ادعا کرد که وی در زمره نزدیکترین عناصر شیعه به داعشیسم است. نبویان پرورش یافته موسسه امام خمینی تحت زعامت مرحوم آیت الله مصباح یزدی است که متاسفانه علی رغم دانش و فضیلتهای بسیار، ویژگیهایی از آنچه به عنوان اصول داعشیسم یاد کردیم، در آثار و اندیشه های این عالم دین یافت می شود. مرحوم مصباح در اکثر تحلیلهایش از ولایت فقیه و حکومت دینی، برای آرای مردم جنبه مشروعیت بخشی قائل نبوده و حاکم اسلامی را صرفا منصوب از جانب خداوند میداند و این بر خلاف آن چیزی است که از امام خمینی در اظهار نظرهای فراوان بویژه پیش از انقلاب و آخرین اظهار نظرشان در سال ۶۶ مطرح شده است که خواست و پذیرش اکثریت مردم، مشروعیت حکومت دینی را تکمیل کرده و در غیر این صورت حاکم اسلامی حق اعمال حاکمیت ندارد.
در نزاعهای صورت گرفته در پیش از انقلاب پیرامون کتاب توحید مرحوم حبیب آشوری در حالی که آقایان بهشتی و خامنه ای این کتاب را عاری از اشکال جدی میدانسته اند و حتی مشهورست که آقای خامنه ای محتوای آن را برگرفته از کلاسهای درس خود اعلام کرده، آقای مصباح قائل به کفر و ارتداد نویسنده خوش قلم و ساده زیست و انقلابی کتاب توحید بوده و برخی شواهد حکایت از دستگیری غافلگیرانه و اعدام آشوری پس از انقلاب توسط اسدالله لاجوردی، بر اساس همین دیدگاه و فتوای آقای مصباح دارد.
همگان زبان تند و گاه شبه تکفیری مرحوم مصباح را در نقد مواضع فکری و سیاسی اصلاح طلبان و ادعای فهم و نمایندگی اسلام ناب را توسط وی در حالی که اغلب اعتباری بیش از یک قرائت در جنب دیگر قرائات نداشت، به خاطر داریم که امروز جبهه پایداری را که تندترین شاخه از جریان اصولگراست، باید نتیجه مدرسه و مشرب فکری آقای مصباح بدانیم.
اینکه امروز نبویان نماینده مجلسی شکل گرفته با کمترین میزان آراء و مشارکت مردم و بر اساس مهندسی نهادهای امنیتی و شورای نگهبان، اینگونه هتاکانه در باره شهروندان معترضِ اکثرا جوانی سخن میگوید که هیچ امیدی به آینده خود و کشور ندارند و از آنها حق قانونی اجتماعات مدنی سلب شده، دلیلی جز مبانی فکری داعشی اش ندارد و مصداق «از کوزه همان تراود که در اوست»، می باشد و به قول طلبه ها علی المبنا سخن میگوید.
تنها با فاصله گیری از اسلام رحمانی و قائل بودن به ولایت مطلقه فراقانونی و بی اعتبار دانستن رای مردم و خود را محور حق دانستن و دیگران را باطل قلمداد کردن است که اینچنین گستاخی ای به زبان یک روحانی مثلا وکیل مردم می بخشد که زشت ترین و غیر انسانی ترین تعابیر را نسبت به هموطنان مسلمان خود بخصوص جوانانی که تازه از معصومیت نوجوانی خارج شده اند و چیزی بیش از یک کمی زندگی انسان وار، از جمهوری اسلامی نمیخواهند، به کار می برد.
امام باقر ع به نقل از پدرش امام سجاد ع می گوید: علی ع هیچگاه به کسانی که با او به جنگ پرداخته بودند، نسبت شرک و نفاق نمی داد و تنها می گفت: اینان برادران ما هستند که به روی ما شمشیر کشیده اند. (قرب الاسناد، ص ۹۴)
جناب نبویان! توصیه میکنم از مبانی فکری و سیاسی خود که عین داعشی گری و متناسب با دکترین حکومتی امویان و عباسیان است دست برداشته و به قرائت نبوی ص و علوی ع از دین خدا برگردید تا بیش از این چهره دین و تشیع را در ذهنیت جامعه و بویژه جوانان تخریب نکنید.
قرار نبود با استقرار جمهوری اسلامی، امثال شما اینگونه بر سرمایه معنوی و مردمی قرنها ذخیره شده توسط عالمان شیعه، چوب حراج بزنید و ایران عزیز را در لبه پرتگاهی هولناک قرار بدهید و خواب و قرار را از چشمهای بینا بربایید.
📚@nasiri42
🔺در تکمیل تصویر:
جناب آزاد ارمکی و فیاض بعد از اینکه در آرایش استبدادی صحنه توسط عطا بیگدلی حول پرسش وقیحانه‌ی «چرا مردم ما احساساتی و خشن هستند» قرار می‌گیرند علی‌رغم همدلی در اینکه سیستم فاقد عقلانیت است و شکست خورده است راهکار را در اهمیت دادن به فرهنگ می‌دانند. جامعه‌شناس عقب‌مانده‌ی ما خبر ندارد که مساله آلمانی فرهنگ و تمدن یکبار در آغاز دوره پهلوی و یکبار هم سال ۱۳۴۶ یعنی ۱۰۰ و ۵۵ سال پیش در ایران مطرح شده که دومی به تاسیس شورای فرهنگ و هنر انجامید و جمهوری اسلامی هم با ترکیب آن با الگوی چینی انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی را ساخت. برعکس تلقی منسوخ ایشان در چهار دهه گذشته از فرط توجه به فرهنگ است که ملت خفه شده‌اند و دقیقا همین فرهنگ بوده که نفس زن؛ زندگی و آزادی را بریده.
Forwarded from جامعه‌شناسی
📃متن کامل نامه‌ی اسلاوی ژیژک در حمایت از جنبش ایران

📌ژیژک: باید از ایران بیاموزیم...


📌امروز تمام آن وراجی‌هایِ مرتبط با خصیصه‌گراییِ فرهنگی (که اغلب از جانبِ نیروهای ارتجاعی برای توجیهِ ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند: اتفاقاً اکنون می‌توانیم ببینیم که چطور مبارزه‌ی ایرانی‌ها مبارزه‌ی همه‌ی ماست.

♻️ بگردان: #نوید_گرگین

به علتِ بیماری و خستگی فعلاً این اظهار نظر تنها کاری‌ست که از دستم بر می‌آید.
آنچه در ایران جریان دارد در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیین‌کننده دارد: جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک ترکیب می‌کند (ستیز علیه سرکوبِ زنان، علیه بنیاد‌گرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترورِ دولتی). ایران بخشی از غربِ توسعه‌یافته به شمار نمی‌آید، از این رو شعار «زن، زندگی، آزادی» بسیار با جنبشِ می‌تو (#metoo) در کشورهای غربی متفاوت است: این جنبشِ ایرانی، میلیون‌ها نفر از زنان، که مستقیماً با همه‌ی تضاد‌های موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته است- اتفاقاً این جریان برخلافِ آنچه اغلب در فمینیسمِ غربی مشاهده می‌شود هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد. زنان و مردان در کنار یکدیگر در آن مشارکت می‌کنند و علیه دشمنِ مشترک یعنی بنیاد‌گرایی مذهبی که از جانب وحشتِ دولتی حمایت می‌شود متحد می‌شوند. مردانی که در جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت می‌کنند به خوبی می‌دانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: ستم بر زنان ابداً موضوعی استثنائي نیست، بلکه این همان دقیقه‌ای‌ست که در آن ظلمی که در همه‌ی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیان‌ترین وجه قابل مشاهده می‌شود. معترضانی که کُرد نیستند هم در این مقطع به روشنی می‌بینند که ستمی که بر کُرد‌ها اعمال می‌شود بخشی از همان ستمی‌ست که آزادی‌های خودشان را نیز محدود کرده است: همبستگی با کُرد‌ها یگانه‌ راه به سویِ آزادی در کلِ ایران است. علاوه بر این معترضان به وضوح می‌بینند که بنیاد‌گرایی مذهبی تنها تا زمانی می‌تواند در قدرت حاضر باشد که قدرتِ عریانِ دولتی با وسایلی مثلِ آنچه در ایران پلیسِ امنیتِ اخلاقی می‌نامند از بنیاد‌گرایی حمایت کند—آنچه معترضان می‌بینند این است که حکومتی که برای تداومِ خودش به ددمنشیِ پلیسِ اخلاقی محتاج است در واقع دارد به آن تجربه‌‌ی مذهبی‌ای خیانت می‌کند که برای کسبِ مشروعیتِ خودش از آن بهره می‌بُرد. آنچه اکنون در ایران جریان دارد ابداً چیزی مربوط به گذشته نیست، بلکه همان چیزی‌ست ما هم در جهانِ کشورهای توسعه‌یافته‌ی غربی (یعنی جایی که امروز خشونتِ سیاسی، بنیاد‌گرایی مذهبی و سرکوبِ زنان اندک اندک گسترش می‌یابد) نیز انتظارش را می‌کشیم. ما در غرب هیچ حقی نداریم ایران را به عنوان کشوری در نظر بگیریم که باید عقب‌ماندگی خودش را [از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی] از غرب جبران کند. ما در غرب اتفاقاً باید از ایران بیاموزیم، ما به زودی شاهد خواهیم بود که جنبش‌هایی مشابه با ایران در ایالاتِ متحده، در لهستان، در روسیه و در بسیاری از دیگر کشورها به راه بیوفتد.
نتیجه‌ی بی‌واسطه‌ی این اعتراضات هرچه باشد، مهم این است که این جنبش زنده نگه داشته شود، شبکه‌های اجتماعی حولِ آن شکل بگیرد، و حتی اگر سرکوبِ دولتی بتواند موقتاً آن را به پس براند، زیر پوستِ جامعه به حیات خود ادامه دهد و بنیادی برای تولد دوباره پی افکند. دیگر کافی نیست تا صرفاً با فعالانِ ایران ابراز همدردی و همبستگی کنیم: مسئله‌ی آنها ابداً چیزی دور از ما و مربوط به فرهنگی متفاوت یا اگزوتیک نیست. برعکس، امروز تمام آن وراجی‌هایِ مرتبط با خصیصه‌گراییِ فرهنگی (که اغلب از جانبِ نیروهای ارتجاعی برای توجیهِ ستم‌های قومیتی و مذهبی به کار می‌رود) معنای خود را از دست داده‌اند: اتفاقاً اکنون می‌توانیم ببینیم که چطور مبارزه‌ی ایرانی‌ها مبارزه‌ی همه‌ی ماست.
مراقب خودت باش،
اسلاوی

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Forwarded from وادی|جواد درویش (Javad Darvish)
محمد جواد شاکر، سردبیر روزنامه دانشگاه شریف، در میان بازداشت شدگان اخیر است.
او حافظ قرآن، نخبه علمی (دو رشته‌ای مکانیک و فیزیک شریف)، ورزشکار (دارای مقام کشوری آمادگی جسمانی) و نویسنده است.
از همه اینها بالاتر، بسیار باایمان، بی‌اندازه صبور و بااخلاق، در عین حال، به غایت جسور و راسخ در اعتقاد خود است.
خلاصه که او را یک چیزی نزدیک به انسان کامل می‌دانم!

من البته به خاطر اختلاف سنی، با او رابطه دوستی در دوره دانشجویی نداشتم ولی در مراودات کاری و فکری که داشتیم و مطالبی که از او دیدم و خواندم، حقیقتا در مقابل شخصیت آرام و محکم‌اش احساس کوچکی می‌کنم.

وقتی محمدجواد شاکر که الان می‌توانست در بهترین دانشگاه‌های دنیا موقعیت علمی داشته باشد، در بند باشد، اما سالوس مذهبان میان‌مایه و تهمت‌زنندگان بزدل، آزاد و در مسندهای مدیریت، فقط این پیام مخابره می‌شود که

"لُبِسَ‏ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً : جامه اسلام به مانند پوستین وارونه پوشیده شده است؟" (نهج البلاغه خطبه ۱۷۰)
بیانیه جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریع‌تر آن‌ها

بسمه‌تعالی

متأسفانه
یک‌بار دیگر شاهد آن هستیم که شنیده‌نشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویه‌ها و تصمیم‌های نادرست منجر به جریحه‌دار شدن وجدان جمعی، ریخته‌شدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتی‌آور است برخورد گسترده و بی‌ضابطه با دانشجویانی است که اعتراض خود را به ظلم و تلاشِ خود را برای تغییر ساختارها به شکل مسالمت‌آمیز و بدون کوچکترین تعرضی به اموال عمومی بیان کردند.
در فضای فعلی به باور ما، اعتراضِ دانشجویان به ظلم و رویه‌های غلط ساختاری، نشان‌دهندۀ تعهد اخلاقی، پویایی فضای دانشگاه و وفاداری دانشجویان به آرمان‌های گرانقدری چون ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی است. همگان باید وجود چنین دانشجویانی را که حاضرند برای دفاع از آزادی و عدالت و کرامت انسانی، از خودگذشتگی کرده و هزینه‌های آن را به جان بخرند قدر دانسته و در برابر کنشگریِ اخلاقی و انسانی آنها سرِ تعظیم فرود آوردند.
متأسفانه، شاهد آن هستیم که نه فقط حساسیت‌های اخلاقی و انسانی دانشجویان گرامی‌ داشته نمی‌شود بعکس با برخوردهای گسترده با آنان عملاً فضای دانشگاه دعوت به انفعال و بی‌تفاوتی می‌شود. ما امضاکنندگان این بیانیه، فراگیرشدنِ بی‌تفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به دلیل ترس از هزینه‌های ابرازنظر و آرمان‌خواهی و ظلم‌ستیزی را خلاف ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی می‌دانیم و ضمن دعوتِ همۀ همکاران به ابراز نظر و موضع‌گیری در دفاع از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی، لازم می‌دانیم به مسئولیت
اجتماعی خود در برابر بهترین دانشجویانمان در دانشگاه عمل کنیم. به همین دلیل با توجه به التهاب کنونی فضای دانشگاه و نگرانی‌های بحق هم‌کلاسی‌ها و والدین و اساتید بازداشت‌شدگان از سرنوشت آنها و به ویژه با توجه به تجربه‌های قبلی برخورد با دانشجویان، شدیداً نگرانِ سلامت و سرنوشت دانشجویان بازداشت‌شده‌ایم و خواهان آزادی این دانشجویان و حضور آنها سرِ کلاس‌های درس در اسرع وقت هستیم. در غیر این صورت التهاب و نگرانی در فضای دانشگاه ادامه خواهد یافت و  دانشگاه به فضای معمول خود باز نخواهد نگشت.

اسامی
بیش از ۲۰۰ نفر امضاکنندگان نامه تا آخرین به روزرسانی به ترتیب حروف الفبا:

1.      
اباذری، یوسف / دانشگاه
تهران

2.      
ابری‌نیا، کارن / دانشگاه
تهران

3.      
احمدزاده، مهرداد / دانشگاه
رازی کرمانشاه

4.      
احمدی‌، محمدرضا / دانشگاه
شهرکرد

5.      
احمدی‌پور، زهرا / دانشگاه
تربیت‌مدرس

6.      
اردلان، فرهاد/ دانشگاه
صنعتی شریف

7.      
افشین، حسین / دانشگاه
صنعتی شریف

8.      
افقه، مرتضی / دانشگاه شهید
چمران اهواز

9.      
اکرمی، موسی / دانشگاه آزاد
اسلامی واحد علوم و تحقیفات تهران

10.  
امیری‌آرا، حسن / مؤسسۀ
پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران

11.  
امین، احمد / دانشگاه
شهرکرد

12.  
امین‌اسماعیلی، حمید/ هیئت
علمی بازنشستۀ جهاد دانشگاهی

13.  
انواری، زهره / دانشگاه
تهران

14.  
ایمانی جاجرمی، حسین /
دانشگاه تهران

15.  
اجتهادی، محمدرضا / دانشگاه
صنعتی شریف

16.  
اجلالی، پرویز / مؤسسۀ عالی
آموزش و پژوهش مدیریت برنامه‌ریزی

17.  
اسلامی، شهلا / دانشگاه
آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران  

18.  
امام، سیدعباس / دانشگاه
شهیدچمران اهواز  

19.  
آقاابراهیمی، محمدرضا /دانشگاه
بیرجند

20.  
آقابابایی سامانی، کیوان /
دانشگاه صنعتی اصفهان

21.  
آقاجری، سیدجواد / دانشگاه
شهید چمران اهواز

22.  
بابایی‌زاده، مسعود /
دانشگاه صنعتی شریف

23.  
بادامچی، محمدحسین / مؤسسۀ
مطالعات فرهنگی و اجتماعی


برای مشاهده باقی اسامی امضاکنندگان و امضای این بیانیه (اعضای هیئت علمی) به اینجا مراجعه کنید
Forwarded from یاسر عرب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬ویدیو‌ی اسلاوی ژیژک خطاب به مردم ایران
♻️ترجمه‌ی نوید گرگین


ژیژک: بدون هیچگونه مبالغه باید بگویم مبارزه شما به معنای واقعی کلمه در تاریخ جهانی اهمیت دارد.

از شما می آموزم...

@yaser_arab57
ارشاد یا افساد

🔴آهنگ «برای» شروین حاجی‌پور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزش‌های انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت فرامی‌خواند و کدامیک دست و پای روح را می‌بندد تا او را به ذلت و بردگی و انقیاد یک بله‌قربان‌گوی احمق در سلسه‌مراتب فرماندهی بکشاند؟

🔴در واقع نکته اینجاست که ارزش‌های مصدری مثل رشد، تعهد، خردمندی، صلاحیت، زیبایی، عفاف، توسعه،‌ کیفیت و… همگی ارزش‌هایی یافتنی هستند و نه ساختنی؛ پسینی هستند و نه پیشینی و تنها بعد وقوع بر زبان ظاهر می‌شوند. این ذهن مهندس ایدئولوژیک است که آنها را از وزنهای فعلی و تفعلی و فعولی به وزنهای افعالی و ایجادی و اعمالی می‌برد. این یک انتقال فرمی نیست و در این انتقال ماهیت مفاهیم دستخوش دگردیسی می‌شود. ارشاد دیگر پیاده کردن رشد نیست بلکه تکنیک سرکوب رشد است. افساد است. دولت دینی دیگر پیاده کردن شریعت نیست، استحاله دین به تکنولوژی سرکوب ایمان است. هنر ایدئولوژیک دیگر ترویج هنر متعهد نیست بلکه جلوگیری بنیادین از پدیداری هنر متعهد و انقلابی است.

🔴تا پیش از این فکر می‌کردم که انقلابیون ایران تجربه اشتباهات انقلابیون شوروی را ندیدند و به تبع آنها در ورطه استحاله هنر متعهد به هنر ایدئولوژیک دولتی افتادند. بعدا که بویژه درباره استالین بیشتر خواندم دانستم که حتی اگر بتوان درباره لنین چنین گفت استالین در جمهوری دوم ماجرای دیگری داشت…
👍3👎2
تیغ دو لبه‌ی روسری

🔴با استحاله جمهوری اسلامی به دولت اسلامی، روسری به بنیاد ایجاد و گسترش «امر سیاسی» مورد نیاز دولت برای بقا و حرکت (استاتیک و دینامیک حاکمیت) در معنای کارل اشمیتی آن تبدیل شد. امر سیاسی دو رویه نمادین (گفتمانی) و عملی (قدرت تکنیکی) دارد.

🔴از حیث اولی روسری در جریان کنار گذاشته شدن تدریجی آزادی و عدالت و دموکراسی و کرامت انسان و اولویت مستضعفین توسط خود حاکمیت، جایگزین همه شد تا به تنهایی نماد تام اسلامیت و شریعت و ایدئولوژی باشد. در غیاب تفاسیر آزادی‌خواهانه و انسان‌گرایانه از تاریخ تشیع و گرایش به تفسیری شبه صهیونیستی از قوم برگزیده، حجاب به دال مرکزی تثبیت هویتی فرقه حاکم مبدل شد، تا جاییکه آرمان تمدن نوین اسلامی آینده هم چیزی بیش از حسینیه‌ی بزرگی از مردان سیاه‌پوش و غیرتی و خشن و زنان صغیر و درپرده، متعلقه و مطیع امر ولی نیست.

🔴از حیث دومی هم فرآیند تبدیل «زن بی‌حجاب» به دیگریِ دولت اسلامی که آرمان کهن نواب صفوی از سالها پیش از انقلاب بود هر روز بیشتر مسلط شد. در سال‌های اخیر دولت اسلامی آنتاگونیسم مورد نیاز تداوم پدرسالاری را هرچه بیشتر با بسیج قوای مردان متعصب مذهبی علیه بدن زنان تأمین می‌کرد تا جاییکه پربیراه نیست اگر بگوییم دستگاه (آپاراتوس)های امنیتی و فرهنگی تماما در جبهه طرد زنانگی آرایش نظامی یافتند. همانطور که در یادداشت «قساوت مردانه و فسق زنانه» توضیح دادم، مفهوم فساد به تمامه معادل نافرمانی زنان از حجاب تام مستورکننده (چادر سیاه) قلمداد شد و برخوردهای متناسب در موارد معروفی مثل دختران خیابان انقلاب، مائده هژبری، سپیده رشنو تا فاجعه اخیر مهسا امینی از رأس نهادهای امنیتی و قضایی تا میکروفیزیک قدرت داخل خانواده پدرسالار به نام غیرت و ناموس و دفاع از مقدسات اجرا گردید.

♦️این فرآیند چیزی بیش از سیاسی کردن حجاب، گره زدن موجودیت نظام به روسری دختران و‌ زنان است. دولت اسلامی خود تمام قدرتش را در تکه پارچه‌ای به نام روسری کانونی کرد و آنرا به اجبار روی سر زنان نهاد و هر اعتراضی را با عربده و تعصب و اجبار بیشتر پاسخ داد، اما ناتوان از فهم اینکه همین شمشیری دولبه است. من امروز به آنها که عقب‌نشینی در حجاب اجباری را معادل سقوط دومینووار نظام می‌دانند حق می‌دهم چون خودشان خوب می‌دانند ساختاری پدید آورده‌اند که در آن با هر چرخ خوردن یک روسری در هوا به دست هر دخترک شجاعی در هر گوشه ایران، این بیضه اسلام است که بر باد می‌رود.
👍5
جمهورى سوم pinned «تیغ دو لبه‌ی روسری 🔴با استحاله جمهوری اسلامی به دولت اسلامی، روسری به بنیاد ایجاد و گسترش «امر سیاسی» مورد نیاز دولت برای بقا و حرکت (استاتیک و دینامیک حاکمیت) در معنای کارل اشمیتی آن تبدیل شد. امر سیاسی دو رویه نمادین (گفتمانی) و عملی (قدرت تکنیکی) دارد.…»
⭕️ بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف در محکومیت حمله مامورین امنیتی به دانشگاه شریف


⚫️  إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ما فاتحه‌ی این دانشگاه را خواندیم، ما فاتحه این وزارت علوم را خواندیم، ما فاتحه این دولت را خواندیم.

و اما بعد.

🔹یک‌شنبه دهم مهرماه روز خونین دانشگاه بود، روزی که به حقیقت در کنار 18 تیر 78 و 25 خرداد 88 لکه ننگین دیگری بر کارنامه حاکمیت در برخورد با دانشجویان معترض خواهدبود. دانشجویانی که در پی خلف وعده رئیس دانشگاه مبنی بر آزادی تمام دانشجویان زندانی شریف که در هفته گذشته بازداشت شده بودند، برای دومین روز متوالی تحصن کرده بودند و از حق خود برای اعتراض استفاده کردند، به ناگاه با شبیخون مامورین امنیتی و چماقداران لباس شخصی مواجه شدند، مامورینی که در اقدامی شگرف، دست به محاصره دانشگاه زده و با انواع سلاح‌ها به دانشجویان و اساتید دانشگاه حمله‌ور شدند. این محاصره و حملات برای ساعت‌ها ادامه داشت، تعداد زیادی از دوستان ما به ناحق زخمی و بازداشت شدند. بنا بر گزارشاتی که به دست انجمن رسیده شمار بازداشتی‌های امشب بیش از سی نفر بوده‌است. بسیاری از جراحت‌های این حادثه قابل جبران نخواهدبود و برای همیشه با دانشجویان این سرزمین باقی خواهد ماند.

🔸گرچه دل هر انسان آزاده‌ای با دیدن آن‌چه بر دانشجویان این سرزمین رفت، خون و چشمان هر انسان بینایی، تر خواهدشد اما در پس این خشونت عریان، به نظر می‌رسد سناریویی از پیش طراحی شده برای خفه‌کردن صدای دانشجویان معترض وجود داشته و دانشگاه شریف قرار بوده است محل عبرت بقیه دانشگاه‌های کشور و البته عقده‌گشایی‌های اقلیتی تندرو شود. بر اساس فیلم‌ها و مستندات رسیده به انجمن اسلامی، ماموران لباس شخصی، در شب شنبه ۹ مهرماه، تقریبا ۱۲ ساعت قبل از آغاز تجمع دانشجویان اقدام به نصب دوربین و تجهیزات رادیویی، درست در مقابل درب اصلی دانشگاه واقع در خیابان آزادی می‌کنند، محلی که فضای تمامی تجمعات اعتراضی شریف بوده است. آیا ممکن است که نصب تجهیزات یاد شده که به وضوح در فیلم مشخص است توسط همان کسانی انجام می‌شود که روز بعد به ساحت دانشگاه حمله کرده‌اند، اتفاقی بوده باشد؟ در اقدامی تامل برانگیز دیگر، دکتر زلفی‌گل، وزیرعلوم، که ظاهرا به هدف کمک به دانشجویان تنها ساعتی پس از شروع درگیری خود را با سرعت به دانشگاه رسانده، جز حمله به یکی از اساتید شناخته‌شده و خوش‌نام دانشگاه و انداختن مسئولیت همه خشونت‌های رخ‌داده بر گردن دانشجویان بی‌دفاع شریف کاری از پیش نمی‌برد. به نظر می‌رسد همه این رخدادها زمینه‌ای بوده تا مقدمات لازم را برای اتفاقات تلخی که در ادامه رخ می‌دهد مهیا کند و سرکوب و حمله نیروهای امنیتی به دانشجویان آخرین قطعه این پازل شوم بوده‌است.

🔹اساتید محترم و دانشجویان گرامی دانشگاه شریف، حمله دیروز چماقداران به ساحت دانشگاه اقدامی کم‌نظیر در طول تاریخ دانشگاه شریف از قبل از انقلاب تا به امروز است. این حمله به خوبی مشخص می‌کند مسئولین و در راس آن‌ها رئیس دانشگاه و وزیرعلوم، ناتوان‌تر از آن هستند که بتوانند امنیت دانشجویان را حتی در داخل دانشگاه تامین نمایند. حضور در دانشگاهی که مسئولانش توان برقراری امنیت دانشجویانش را ندارند اقدامی غیرعاقلانه است. از این رو ما از همه شما اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف می‌خواهیم، تا آزادی همه دانشجویان بازداشتی، عذرخواهی رسمی مسئولان دولتی و حکومتی و جبران خسارت‌های پیش‌آمده برای دانشجویان، تضمین مکتوب مبنی بر وجود امنیت برای دانشجویان در دانشگاه و محیط اطراف آن وعدم تکرار این حادثه در آینده و در آخر بسته‌شدن پرونده‌های تشکیل‌شده برای تمامی دانشجویان شریف در این مدت که به خاطر نادیده گرفتن حق بدیهی اعتراضشان بوده، از هرگونه حضور در کلاس‌های درسی چه به صورت حضوری و چه مجازی خودداری کنید. یقین بدانید که اگر تا زمان رسیدن به همه خواسته‌های فوق بر سر کلاس‌های درس حاضر شوید، این قبیل اقدامات در آینده تداوم خواهد‌یافت و دیگر هیچ کسی قادر نخواهدبود در دانشگاه دهان خود را برای اعتراض باز کند.

🔸انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف بر خود واجب می‌داند در این برهه حساس همگان را دعوت به اتحاد کند و از تمامی دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های سراسر کشور می‌خواهیم به نشانه همبستگی با اساتید و دانشجویان دانشگاه شریف، کلاس های خود را تعطیل کنند. لازم به ذکر است که انجمن اسلامی در مسیر بازیابی شان از دست رفته دانشگاه از دادن هیچ هزینه‌ای ابا نخواهد داشت.

🆔 @AnjomanSUT
🔹بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دفترتحکیم وحدت دانشگاه تبریز در پی وقایع اخیر

🆔@anjoman_eslami_tbz