Forwarded from وادی|جواد درویش (Javad Darvish)
محمد جواد شاکر، سردبیر روزنامه دانشگاه شریف، در میان بازداشت شدگان اخیر است.
او حافظ قرآن، نخبه علمی (دو رشتهای مکانیک و فیزیک شریف)، ورزشکار (دارای مقام کشوری آمادگی جسمانی) و نویسنده است.
از همه اینها بالاتر، بسیار باایمان، بیاندازه صبور و بااخلاق، در عین حال، به غایت جسور و راسخ در اعتقاد خود است.
خلاصه که او را یک چیزی نزدیک به انسان کامل میدانم!
من البته به خاطر اختلاف سنی، با او رابطه دوستی در دوره دانشجویی نداشتم ولی در مراودات کاری و فکری که داشتیم و مطالبی که از او دیدم و خواندم، حقیقتا در مقابل شخصیت آرام و محکماش احساس کوچکی میکنم.
وقتی محمدجواد شاکر که الان میتوانست در بهترین دانشگاههای دنیا موقعیت علمی داشته باشد، در بند باشد، اما سالوس مذهبان میانمایه و تهمتزنندگان بزدل، آزاد و در مسندهای مدیریت، فقط این پیام مخابره میشود که
"لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً : جامه اسلام به مانند پوستین وارونه پوشیده شده است؟" (نهج البلاغه خطبه ۱۷۰)
او حافظ قرآن، نخبه علمی (دو رشتهای مکانیک و فیزیک شریف)، ورزشکار (دارای مقام کشوری آمادگی جسمانی) و نویسنده است.
از همه اینها بالاتر، بسیار باایمان، بیاندازه صبور و بااخلاق، در عین حال، به غایت جسور و راسخ در اعتقاد خود است.
خلاصه که او را یک چیزی نزدیک به انسان کامل میدانم!
من البته به خاطر اختلاف سنی، با او رابطه دوستی در دوره دانشجویی نداشتم ولی در مراودات کاری و فکری که داشتیم و مطالبی که از او دیدم و خواندم، حقیقتا در مقابل شخصیت آرام و محکماش احساس کوچکی میکنم.
وقتی محمدجواد شاکر که الان میتوانست در بهترین دانشگاههای دنیا موقعیت علمی داشته باشد، در بند باشد، اما سالوس مذهبان میانمایه و تهمتزنندگان بزدل، آزاد و در مسندهای مدیریت، فقط این پیام مخابره میشود که
"لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً : جامه اسلام به مانند پوستین وارونه پوشیده شده است؟" (نهج البلاغه خطبه ۱۷۰)
بیانیه جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها
بسمهتعالی
متأسفانه
یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور است برخورد گسترده و بیضابطه با دانشجویانی است که اعتراض خود را به ظلم و تلاشِ خود را برای تغییر ساختارها به شکل مسالمتآمیز و بدون کوچکترین تعرضی به اموال عمومی بیان کردند.
در فضای فعلی به باور ما، اعتراضِ دانشجویان به ظلم و رویههای غلط ساختاری، نشاندهندۀ تعهد اخلاقی، پویایی فضای دانشگاه و وفاداری دانشجویان به آرمانهای گرانقدری چون ظلمستیزی و عدالتخواهی و آزادیخواهی است. همگان باید وجود چنین دانشجویانی را که حاضرند برای دفاع از آزادی و عدالت و کرامت انسانی، از خودگذشتگی کرده و هزینههای آن را به جان بخرند قدر دانسته و در برابر کنشگریِ اخلاقی و انسانی آنها سرِ تعظیم فرود آوردند.
متأسفانه، شاهد آن هستیم که نه فقط حساسیتهای اخلاقی و انسانی دانشجویان گرامی داشته نمیشود بعکس با برخوردهای گسترده با آنان عملاً فضای دانشگاه دعوت به انفعال و بیتفاوتی میشود. ما امضاکنندگان این بیانیه، فراگیرشدنِ بیتفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به دلیل ترس از هزینههای ابرازنظر و آرمانخواهی و ظلمستیزی را خلاف ارزشهای انسانی و اخلاقی و دینی میدانیم و ضمن دعوتِ همۀ همکاران به ابراز نظر و موضعگیری در دفاع از ظلمستیزی و عدالتخواهی و آزادیخواهی، لازم میدانیم به مسئولیت
اجتماعی خود در برابر بهترین دانشجویانمان در دانشگاه عمل کنیم. به همین دلیل با توجه به التهاب کنونی فضای دانشگاه و نگرانیهای بحق همکلاسیها و والدین و اساتید بازداشتشدگان از سرنوشت آنها و به ویژه با توجه به تجربههای قبلی برخورد با دانشجویان، شدیداً نگرانِ سلامت و سرنوشت دانشجویان بازداشتشدهایم و خواهان آزادی این دانشجویان و حضور آنها سرِ کلاسهای درس در اسرع وقت هستیم. در غیر این صورت التهاب و نگرانی در فضای دانشگاه ادامه خواهد یافت و دانشگاه به فضای معمول خود باز نخواهد نگشت.
اسامی
بیش از ۲۰۰ نفر امضاکنندگان نامه تا آخرین به روزرسانی به ترتیب حروف الفبا:
1.
اباذری، یوسف / دانشگاه
تهران
2.
ابرینیا، کارن / دانشگاه
تهران
3.
احمدزاده، مهرداد / دانشگاه
رازی کرمانشاه
4.
احمدی، محمدرضا / دانشگاه
شهرکرد
5.
احمدیپور، زهرا / دانشگاه
تربیتمدرس
6.
اردلان، فرهاد/ دانشگاه
صنعتی شریف
7.
افشین، حسین / دانشگاه
صنعتی شریف
8.
افقه، مرتضی / دانشگاه شهید
چمران اهواز
9.
اکرمی، موسی / دانشگاه آزاد
اسلامی واحد علوم و تحقیفات تهران
10.
امیریآرا، حسن / مؤسسۀ
پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
11.
امین، احمد / دانشگاه
شهرکرد
12.
امیناسماعیلی، حمید/ هیئت
علمی بازنشستۀ جهاد دانشگاهی
13.
انواری، زهره / دانشگاه
تهران
14.
ایمانی جاجرمی، حسین /
دانشگاه تهران
15.
اجتهادی، محمدرضا / دانشگاه
صنعتی شریف
16.
اجلالی، پرویز / مؤسسۀ عالی
آموزش و پژوهش مدیریت برنامهریزی
17.
اسلامی، شهلا / دانشگاه
آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
18.
امام، سیدعباس / دانشگاه
شهیدچمران اهواز
19.
آقاابراهیمی، محمدرضا /دانشگاه
بیرجند
20.
آقابابایی سامانی، کیوان /
دانشگاه صنعتی اصفهان
21.
آقاجری، سیدجواد / دانشگاه
شهید چمران اهواز
22.
باباییزاده، مسعود /
دانشگاه صنعتی شریف
23.
بادامچی، محمدحسین / مؤسسۀ
مطالعات فرهنگی و اجتماعی
برای مشاهده باقی اسامی امضاکنندگان و امضای این بیانیه (اعضای هیئت علمی) به اینجا مراجعه کنید
بسمهتعالی
متأسفانه
یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور است برخورد گسترده و بیضابطه با دانشجویانی است که اعتراض خود را به ظلم و تلاشِ خود را برای تغییر ساختارها به شکل مسالمتآمیز و بدون کوچکترین تعرضی به اموال عمومی بیان کردند.
در فضای فعلی به باور ما، اعتراضِ دانشجویان به ظلم و رویههای غلط ساختاری، نشاندهندۀ تعهد اخلاقی، پویایی فضای دانشگاه و وفاداری دانشجویان به آرمانهای گرانقدری چون ظلمستیزی و عدالتخواهی و آزادیخواهی است. همگان باید وجود چنین دانشجویانی را که حاضرند برای دفاع از آزادی و عدالت و کرامت انسانی، از خودگذشتگی کرده و هزینههای آن را به جان بخرند قدر دانسته و در برابر کنشگریِ اخلاقی و انسانی آنها سرِ تعظیم فرود آوردند.
متأسفانه، شاهد آن هستیم که نه فقط حساسیتهای اخلاقی و انسانی دانشجویان گرامی داشته نمیشود بعکس با برخوردهای گسترده با آنان عملاً فضای دانشگاه دعوت به انفعال و بیتفاوتی میشود. ما امضاکنندگان این بیانیه، فراگیرشدنِ بیتفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به دلیل ترس از هزینههای ابرازنظر و آرمانخواهی و ظلمستیزی را خلاف ارزشهای انسانی و اخلاقی و دینی میدانیم و ضمن دعوتِ همۀ همکاران به ابراز نظر و موضعگیری در دفاع از ظلمستیزی و عدالتخواهی و آزادیخواهی، لازم میدانیم به مسئولیت
اجتماعی خود در برابر بهترین دانشجویانمان در دانشگاه عمل کنیم. به همین دلیل با توجه به التهاب کنونی فضای دانشگاه و نگرانیهای بحق همکلاسیها و والدین و اساتید بازداشتشدگان از سرنوشت آنها و به ویژه با توجه به تجربههای قبلی برخورد با دانشجویان، شدیداً نگرانِ سلامت و سرنوشت دانشجویان بازداشتشدهایم و خواهان آزادی این دانشجویان و حضور آنها سرِ کلاسهای درس در اسرع وقت هستیم. در غیر این صورت التهاب و نگرانی در فضای دانشگاه ادامه خواهد یافت و دانشگاه به فضای معمول خود باز نخواهد نگشت.
اسامی
بیش از ۲۰۰ نفر امضاکنندگان نامه تا آخرین به روزرسانی به ترتیب حروف الفبا:
1.
اباذری، یوسف / دانشگاه
تهران
2.
ابرینیا، کارن / دانشگاه
تهران
3.
احمدزاده، مهرداد / دانشگاه
رازی کرمانشاه
4.
احمدی، محمدرضا / دانشگاه
شهرکرد
5.
احمدیپور، زهرا / دانشگاه
تربیتمدرس
6.
اردلان، فرهاد/ دانشگاه
صنعتی شریف
7.
افشین، حسین / دانشگاه
صنعتی شریف
8.
افقه، مرتضی / دانشگاه شهید
چمران اهواز
9.
اکرمی، موسی / دانشگاه آزاد
اسلامی واحد علوم و تحقیفات تهران
10.
امیریآرا، حسن / مؤسسۀ
پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
11.
امین، احمد / دانشگاه
شهرکرد
12.
امیناسماعیلی، حمید/ هیئت
علمی بازنشستۀ جهاد دانشگاهی
13.
انواری، زهره / دانشگاه
تهران
14.
ایمانی جاجرمی، حسین /
دانشگاه تهران
15.
اجتهادی، محمدرضا / دانشگاه
صنعتی شریف
16.
اجلالی، پرویز / مؤسسۀ عالی
آموزش و پژوهش مدیریت برنامهریزی
17.
اسلامی، شهلا / دانشگاه
آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
18.
امام، سیدعباس / دانشگاه
شهیدچمران اهواز
19.
آقاابراهیمی، محمدرضا /دانشگاه
بیرجند
20.
آقابابایی سامانی، کیوان /
دانشگاه صنعتی اصفهان
21.
آقاجری، سیدجواد / دانشگاه
شهید چمران اهواز
22.
باباییزاده، مسعود /
دانشگاه صنعتی شریف
23.
بادامچی، محمدحسین / مؤسسۀ
مطالعات فرهنگی و اجتماعی
برای مشاهده باقی اسامی امضاکنندگان و امضای این بیانیه (اعضای هیئت علمی) به اینجا مراجعه کنید
Google Docs
بیانیه جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر آنها (اسامی نهایی)
بسمهتعالی
متأسفانه یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور…
متأسفانه یکبار دیگر شاهد آن هستیم که شنیدهنشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویهها و تصمیمهای نادرست منجر به جریحهدار شدن وجدان جمعی، ریختهشدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده است. در این میان آنچه شگفتیآور…
Forwarded from یاسر عرب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬ویدیوی اسلاوی ژیژک خطاب به مردم ایران
♻️ترجمهی نوید گرگین
ژیژک: بدون هیچگونه مبالغه باید بگویم مبارزه شما به معنای واقعی کلمه در تاریخ جهانی اهمیت دارد.
از شما می آموزم...
@yaser_arab57
♻️ترجمهی نوید گرگین
ژیژک: بدون هیچگونه مبالغه باید بگویم مبارزه شما به معنای واقعی کلمه در تاریخ جهانی اهمیت دارد.
از شما می آموزم...
@yaser_arab57
ارشاد یا افساد
🔴آهنگ «برای» شروین حاجیپور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزشهای انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت فرامیخواند و کدامیک دست و پای روح را میبندد تا او را به ذلت و بردگی و انقیاد یک بلهقربانگوی احمق در سلسهمراتب فرماندهی بکشاند؟
🔴در واقع نکته اینجاست که ارزشهای مصدری مثل رشد، تعهد، خردمندی، صلاحیت، زیبایی، عفاف، توسعه، کیفیت و… همگی ارزشهایی یافتنی هستند و نه ساختنی؛ پسینی هستند و نه پیشینی و تنها بعد وقوع بر زبان ظاهر میشوند. این ذهن مهندس ایدئولوژیک است که آنها را از وزنهای فعلی و تفعلی و فعولی به وزنهای افعالی و ایجادی و اعمالی میبرد. این یک انتقال فرمی نیست و در این انتقال ماهیت مفاهیم دستخوش دگردیسی میشود. ارشاد دیگر پیاده کردن رشد نیست بلکه تکنیک سرکوب رشد است. افساد است. دولت دینی دیگر پیاده کردن شریعت نیست، استحاله دین به تکنولوژی سرکوب ایمان است. هنر ایدئولوژیک دیگر ترویج هنر متعهد نیست بلکه جلوگیری بنیادین از پدیداری هنر متعهد و انقلابی است.
🔴تا پیش از این فکر میکردم که انقلابیون ایران تجربه اشتباهات انقلابیون شوروی را ندیدند و به تبع آنها در ورطه استحاله هنر متعهد به هنر ایدئولوژیک دولتی افتادند. بعدا که بویژه درباره استالین بیشتر خواندم دانستم که حتی اگر بتوان درباره لنین چنین گفت استالین در جمهوری دوم ماجرای دیگری داشت…
🔴آهنگ «برای» شروین حاجیپور که بازداشت شد را با سرود حکومتی «سلام فرمانده» مقایسه کنید. در تراز ارزشهای انقلاب ۵۷ کدامیک انقلابی است و کدامیک طاغوتی؟ کدامیک روح آدمی را به احساس عدالت و آزادی و کرامت انسان و مسئولیت اجتماعی و آزادگی و شجاعت فرامیخواند و کدامیک دست و پای روح را میبندد تا او را به ذلت و بردگی و انقیاد یک بلهقربانگوی احمق در سلسهمراتب فرماندهی بکشاند؟
🔴در واقع نکته اینجاست که ارزشهای مصدری مثل رشد، تعهد، خردمندی، صلاحیت، زیبایی، عفاف، توسعه، کیفیت و… همگی ارزشهایی یافتنی هستند و نه ساختنی؛ پسینی هستند و نه پیشینی و تنها بعد وقوع بر زبان ظاهر میشوند. این ذهن مهندس ایدئولوژیک است که آنها را از وزنهای فعلی و تفعلی و فعولی به وزنهای افعالی و ایجادی و اعمالی میبرد. این یک انتقال فرمی نیست و در این انتقال ماهیت مفاهیم دستخوش دگردیسی میشود. ارشاد دیگر پیاده کردن رشد نیست بلکه تکنیک سرکوب رشد است. افساد است. دولت دینی دیگر پیاده کردن شریعت نیست، استحاله دین به تکنولوژی سرکوب ایمان است. هنر ایدئولوژیک دیگر ترویج هنر متعهد نیست بلکه جلوگیری بنیادین از پدیداری هنر متعهد و انقلابی است.
🔴تا پیش از این فکر میکردم که انقلابیون ایران تجربه اشتباهات انقلابیون شوروی را ندیدند و به تبع آنها در ورطه استحاله هنر متعهد به هنر ایدئولوژیک دولتی افتادند. بعدا که بویژه درباره استالین بیشتر خواندم دانستم که حتی اگر بتوان درباره لنین چنین گفت استالین در جمهوری دوم ماجرای دیگری داشت…
👍3👎2
تیغ دو لبهی روسری
🔴با استحاله جمهوری اسلامی به دولت اسلامی، روسری به بنیاد ایجاد و گسترش «امر سیاسی» مورد نیاز دولت برای بقا و حرکت (استاتیک و دینامیک حاکمیت) در معنای کارل اشمیتی آن تبدیل شد. امر سیاسی دو رویه نمادین (گفتمانی) و عملی (قدرت تکنیکی) دارد.
🔴از حیث اولی روسری در جریان کنار گذاشته شدن تدریجی آزادی و عدالت و دموکراسی و کرامت انسان و اولویت مستضعفین توسط خود حاکمیت، جایگزین همه شد تا به تنهایی نماد تام اسلامیت و شریعت و ایدئولوژی باشد. در غیاب تفاسیر آزادیخواهانه و انسانگرایانه از تاریخ تشیع و گرایش به تفسیری شبه صهیونیستی از قوم برگزیده، حجاب به دال مرکزی تثبیت هویتی فرقه حاکم مبدل شد، تا جاییکه آرمان تمدن نوین اسلامی آینده هم چیزی بیش از حسینیهی بزرگی از مردان سیاهپوش و غیرتی و خشن و زنان صغیر و درپرده، متعلقه و مطیع امر ولی نیست.
🔴از حیث دومی هم فرآیند تبدیل «زن بیحجاب» به دیگریِ دولت اسلامی که آرمان کهن نواب صفوی از سالها پیش از انقلاب بود هر روز بیشتر مسلط شد. در سالهای اخیر دولت اسلامی آنتاگونیسم مورد نیاز تداوم پدرسالاری را هرچه بیشتر با بسیج قوای مردان متعصب مذهبی علیه بدن زنان تأمین میکرد تا جاییکه پربیراه نیست اگر بگوییم دستگاه (آپاراتوس)های امنیتی و فرهنگی تماما در جبهه طرد زنانگی آرایش نظامی یافتند. همانطور که در یادداشت «قساوت مردانه و فسق زنانه» توضیح دادم، مفهوم فساد به تمامه معادل نافرمانی زنان از حجاب تام مستورکننده (چادر سیاه) قلمداد شد و برخوردهای متناسب در موارد معروفی مثل دختران خیابان انقلاب، مائده هژبری، سپیده رشنو تا فاجعه اخیر مهسا امینی از رأس نهادهای امنیتی و قضایی تا میکروفیزیک قدرت داخل خانواده پدرسالار به نام غیرت و ناموس و دفاع از مقدسات اجرا گردید.
♦️این فرآیند چیزی بیش از سیاسی کردن حجاب، گره زدن موجودیت نظام به روسری دختران و زنان است. دولت اسلامی خود تمام قدرتش را در تکه پارچهای به نام روسری کانونی کرد و آنرا به اجبار روی سر زنان نهاد و هر اعتراضی را با عربده و تعصب و اجبار بیشتر پاسخ داد، اما ناتوان از فهم اینکه همین شمشیری دولبه است. من امروز به آنها که عقبنشینی در حجاب اجباری را معادل سقوط دومینووار نظام میدانند حق میدهم چون خودشان خوب میدانند ساختاری پدید آوردهاند که در آن با هر چرخ خوردن یک روسری در هوا به دست هر دخترک شجاعی در هر گوشه ایران، این بیضه اسلام است که بر باد میرود.
🔴با استحاله جمهوری اسلامی به دولت اسلامی، روسری به بنیاد ایجاد و گسترش «امر سیاسی» مورد نیاز دولت برای بقا و حرکت (استاتیک و دینامیک حاکمیت) در معنای کارل اشمیتی آن تبدیل شد. امر سیاسی دو رویه نمادین (گفتمانی) و عملی (قدرت تکنیکی) دارد.
🔴از حیث اولی روسری در جریان کنار گذاشته شدن تدریجی آزادی و عدالت و دموکراسی و کرامت انسان و اولویت مستضعفین توسط خود حاکمیت، جایگزین همه شد تا به تنهایی نماد تام اسلامیت و شریعت و ایدئولوژی باشد. در غیاب تفاسیر آزادیخواهانه و انسانگرایانه از تاریخ تشیع و گرایش به تفسیری شبه صهیونیستی از قوم برگزیده، حجاب به دال مرکزی تثبیت هویتی فرقه حاکم مبدل شد، تا جاییکه آرمان تمدن نوین اسلامی آینده هم چیزی بیش از حسینیهی بزرگی از مردان سیاهپوش و غیرتی و خشن و زنان صغیر و درپرده، متعلقه و مطیع امر ولی نیست.
🔴از حیث دومی هم فرآیند تبدیل «زن بیحجاب» به دیگریِ دولت اسلامی که آرمان کهن نواب صفوی از سالها پیش از انقلاب بود هر روز بیشتر مسلط شد. در سالهای اخیر دولت اسلامی آنتاگونیسم مورد نیاز تداوم پدرسالاری را هرچه بیشتر با بسیج قوای مردان متعصب مذهبی علیه بدن زنان تأمین میکرد تا جاییکه پربیراه نیست اگر بگوییم دستگاه (آپاراتوس)های امنیتی و فرهنگی تماما در جبهه طرد زنانگی آرایش نظامی یافتند. همانطور که در یادداشت «قساوت مردانه و فسق زنانه» توضیح دادم، مفهوم فساد به تمامه معادل نافرمانی زنان از حجاب تام مستورکننده (چادر سیاه) قلمداد شد و برخوردهای متناسب در موارد معروفی مثل دختران خیابان انقلاب، مائده هژبری، سپیده رشنو تا فاجعه اخیر مهسا امینی از رأس نهادهای امنیتی و قضایی تا میکروفیزیک قدرت داخل خانواده پدرسالار به نام غیرت و ناموس و دفاع از مقدسات اجرا گردید.
♦️این فرآیند چیزی بیش از سیاسی کردن حجاب، گره زدن موجودیت نظام به روسری دختران و زنان است. دولت اسلامی خود تمام قدرتش را در تکه پارچهای به نام روسری کانونی کرد و آنرا به اجبار روی سر زنان نهاد و هر اعتراضی را با عربده و تعصب و اجبار بیشتر پاسخ داد، اما ناتوان از فهم اینکه همین شمشیری دولبه است. من امروز به آنها که عقبنشینی در حجاب اجباری را معادل سقوط دومینووار نظام میدانند حق میدهم چون خودشان خوب میدانند ساختاری پدید آوردهاند که در آن با هر چرخ خوردن یک روسری در هوا به دست هر دخترک شجاعی در هر گوشه ایران، این بیضه اسلام است که بر باد میرود.
Telegram
جمهورى سوم
🔺در این چندسالی که در شبهای قدر توفیق شبزندهداری خانوادگی به جای استماع منابر بیمحتوای حوزوی را یافتم، در جستجوی تلویزیون به دنبال یک صدای خوش دعا، هربار چند دقیقهای از منویات واعظان تکراری این مراسمات، رفیعی و انصاریان و علمالهدی به گوشم خورده که طبق…
👍5
جمهورى سوم pinned «تیغ دو لبهی روسری 🔴با استحاله جمهوری اسلامی به دولت اسلامی، روسری به بنیاد ایجاد و گسترش «امر سیاسی» مورد نیاز دولت برای بقا و حرکت (استاتیک و دینامیک حاکمیت) در معنای کارل اشمیتی آن تبدیل شد. امر سیاسی دو رویه نمادین (گفتمانی) و عملی (قدرت تکنیکی) دارد.…»
Forwarded from انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
⭕️ بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف در محکومیت حمله مامورین امنیتی به دانشگاه شریف
⚫️ إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ما فاتحهی این دانشگاه را خواندیم، ما فاتحه این وزارت علوم را خواندیم، ما فاتحه این دولت را خواندیم.
و اما بعد.
🔹یکشنبه دهم مهرماه روز خونین دانشگاه بود، روزی که به حقیقت در کنار 18 تیر 78 و 25 خرداد 88 لکه ننگین دیگری بر کارنامه حاکمیت در برخورد با دانشجویان معترض خواهدبود. دانشجویانی که در پی خلف وعده رئیس دانشگاه مبنی بر آزادی تمام دانشجویان زندانی شریف که در هفته گذشته بازداشت شده بودند، برای دومین روز متوالی تحصن کرده بودند و از حق خود برای اعتراض استفاده کردند، به ناگاه با شبیخون مامورین امنیتی و چماقداران لباس شخصی مواجه شدند، مامورینی که در اقدامی شگرف، دست به محاصره دانشگاه زده و با انواع سلاحها به دانشجویان و اساتید دانشگاه حملهور شدند. این محاصره و حملات برای ساعتها ادامه داشت، تعداد زیادی از دوستان ما به ناحق زخمی و بازداشت شدند. بنا بر گزارشاتی که به دست انجمن رسیده شمار بازداشتیهای امشب بیش از سی نفر بودهاست. بسیاری از جراحتهای این حادثه قابل جبران نخواهدبود و برای همیشه با دانشجویان این سرزمین باقی خواهد ماند.
🔸گرچه دل هر انسان آزادهای با دیدن آنچه بر دانشجویان این سرزمین رفت، خون و چشمان هر انسان بینایی، تر خواهدشد اما در پس این خشونت عریان، به نظر میرسد سناریویی از پیش طراحی شده برای خفهکردن صدای دانشجویان معترض وجود داشته و دانشگاه شریف قرار بوده است محل عبرت بقیه دانشگاههای کشور و البته عقدهگشاییهای اقلیتی تندرو شود. بر اساس فیلمها و مستندات رسیده به انجمن اسلامی، ماموران لباس شخصی، در شب شنبه ۹ مهرماه، تقریبا ۱۲ ساعت قبل از آغاز تجمع دانشجویان اقدام به نصب دوربین و تجهیزات رادیویی، درست در مقابل درب اصلی دانشگاه واقع در خیابان آزادی میکنند، محلی که فضای تمامی تجمعات اعتراضی شریف بوده است. آیا ممکن است که نصب تجهیزات یاد شده که به وضوح در فیلم مشخص است توسط همان کسانی انجام میشود که روز بعد به ساحت دانشگاه حمله کردهاند، اتفاقی بوده باشد؟ در اقدامی تامل برانگیز دیگر، دکتر زلفیگل، وزیرعلوم، که ظاهرا به هدف کمک به دانشجویان تنها ساعتی پس از شروع درگیری خود را با سرعت به دانشگاه رسانده، جز حمله به یکی از اساتید شناختهشده و خوشنام دانشگاه و انداختن مسئولیت همه خشونتهای رخداده بر گردن دانشجویان بیدفاع شریف کاری از پیش نمیبرد. به نظر میرسد همه این رخدادها زمینهای بوده تا مقدمات لازم را برای اتفاقات تلخی که در ادامه رخ میدهد مهیا کند و سرکوب و حمله نیروهای امنیتی به دانشجویان آخرین قطعه این پازل شوم بودهاست.
🔹اساتید محترم و دانشجویان گرامی دانشگاه شریف، حمله دیروز چماقداران به ساحت دانشگاه اقدامی کمنظیر در طول تاریخ دانشگاه شریف از قبل از انقلاب تا به امروز است. این حمله به خوبی مشخص میکند مسئولین و در راس آنها رئیس دانشگاه و وزیرعلوم، ناتوانتر از آن هستند که بتوانند امنیت دانشجویان را حتی در داخل دانشگاه تامین نمایند. حضور در دانشگاهی که مسئولانش توان برقراری امنیت دانشجویانش را ندارند اقدامی غیرعاقلانه است. از این رو ما از همه شما اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف میخواهیم، تا آزادی همه دانشجویان بازداشتی، عذرخواهی رسمی مسئولان دولتی و حکومتی و جبران خسارتهای پیشآمده برای دانشجویان، تضمین مکتوب مبنی بر وجود امنیت برای دانشجویان در دانشگاه و محیط اطراف آن وعدم تکرار این حادثه در آینده و در آخر بستهشدن پروندههای تشکیلشده برای تمامی دانشجویان شریف در این مدت که به خاطر نادیده گرفتن حق بدیهی اعتراضشان بوده، از هرگونه حضور در کلاسهای درسی چه به صورت حضوری و چه مجازی خودداری کنید. یقین بدانید که اگر تا زمان رسیدن به همه خواستههای فوق بر سر کلاسهای درس حاضر شوید، این قبیل اقدامات در آینده تداوم خواهدیافت و دیگر هیچ کسی قادر نخواهدبود در دانشگاه دهان خود را برای اعتراض باز کند.
🔸انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف بر خود واجب میداند در این برهه حساس همگان را دعوت به اتحاد کند و از تمامی دانشجویان و اساتید دانشگاههای سراسر کشور میخواهیم به نشانه همبستگی با اساتید و دانشجویان دانشگاه شریف، کلاس های خود را تعطیل کنند. لازم به ذکر است که انجمن اسلامی در مسیر بازیابی شان از دست رفته دانشگاه از دادن هیچ هزینهای ابا نخواهد داشت.
🆔 @AnjomanSUT
⚫️ إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ما فاتحهی این دانشگاه را خواندیم، ما فاتحه این وزارت علوم را خواندیم، ما فاتحه این دولت را خواندیم.
و اما بعد.
🔹یکشنبه دهم مهرماه روز خونین دانشگاه بود، روزی که به حقیقت در کنار 18 تیر 78 و 25 خرداد 88 لکه ننگین دیگری بر کارنامه حاکمیت در برخورد با دانشجویان معترض خواهدبود. دانشجویانی که در پی خلف وعده رئیس دانشگاه مبنی بر آزادی تمام دانشجویان زندانی شریف که در هفته گذشته بازداشت شده بودند، برای دومین روز متوالی تحصن کرده بودند و از حق خود برای اعتراض استفاده کردند، به ناگاه با شبیخون مامورین امنیتی و چماقداران لباس شخصی مواجه شدند، مامورینی که در اقدامی شگرف، دست به محاصره دانشگاه زده و با انواع سلاحها به دانشجویان و اساتید دانشگاه حملهور شدند. این محاصره و حملات برای ساعتها ادامه داشت، تعداد زیادی از دوستان ما به ناحق زخمی و بازداشت شدند. بنا بر گزارشاتی که به دست انجمن رسیده شمار بازداشتیهای امشب بیش از سی نفر بودهاست. بسیاری از جراحتهای این حادثه قابل جبران نخواهدبود و برای همیشه با دانشجویان این سرزمین باقی خواهد ماند.
🔸گرچه دل هر انسان آزادهای با دیدن آنچه بر دانشجویان این سرزمین رفت، خون و چشمان هر انسان بینایی، تر خواهدشد اما در پس این خشونت عریان، به نظر میرسد سناریویی از پیش طراحی شده برای خفهکردن صدای دانشجویان معترض وجود داشته و دانشگاه شریف قرار بوده است محل عبرت بقیه دانشگاههای کشور و البته عقدهگشاییهای اقلیتی تندرو شود. بر اساس فیلمها و مستندات رسیده به انجمن اسلامی، ماموران لباس شخصی، در شب شنبه ۹ مهرماه، تقریبا ۱۲ ساعت قبل از آغاز تجمع دانشجویان اقدام به نصب دوربین و تجهیزات رادیویی، درست در مقابل درب اصلی دانشگاه واقع در خیابان آزادی میکنند، محلی که فضای تمامی تجمعات اعتراضی شریف بوده است. آیا ممکن است که نصب تجهیزات یاد شده که به وضوح در فیلم مشخص است توسط همان کسانی انجام میشود که روز بعد به ساحت دانشگاه حمله کردهاند، اتفاقی بوده باشد؟ در اقدامی تامل برانگیز دیگر، دکتر زلفیگل، وزیرعلوم، که ظاهرا به هدف کمک به دانشجویان تنها ساعتی پس از شروع درگیری خود را با سرعت به دانشگاه رسانده، جز حمله به یکی از اساتید شناختهشده و خوشنام دانشگاه و انداختن مسئولیت همه خشونتهای رخداده بر گردن دانشجویان بیدفاع شریف کاری از پیش نمیبرد. به نظر میرسد همه این رخدادها زمینهای بوده تا مقدمات لازم را برای اتفاقات تلخی که در ادامه رخ میدهد مهیا کند و سرکوب و حمله نیروهای امنیتی به دانشجویان آخرین قطعه این پازل شوم بودهاست.
🔹اساتید محترم و دانشجویان گرامی دانشگاه شریف، حمله دیروز چماقداران به ساحت دانشگاه اقدامی کمنظیر در طول تاریخ دانشگاه شریف از قبل از انقلاب تا به امروز است. این حمله به خوبی مشخص میکند مسئولین و در راس آنها رئیس دانشگاه و وزیرعلوم، ناتوانتر از آن هستند که بتوانند امنیت دانشجویان را حتی در داخل دانشگاه تامین نمایند. حضور در دانشگاهی که مسئولانش توان برقراری امنیت دانشجویانش را ندارند اقدامی غیرعاقلانه است. از این رو ما از همه شما اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف میخواهیم، تا آزادی همه دانشجویان بازداشتی، عذرخواهی رسمی مسئولان دولتی و حکومتی و جبران خسارتهای پیشآمده برای دانشجویان، تضمین مکتوب مبنی بر وجود امنیت برای دانشجویان در دانشگاه و محیط اطراف آن وعدم تکرار این حادثه در آینده و در آخر بستهشدن پروندههای تشکیلشده برای تمامی دانشجویان شریف در این مدت که به خاطر نادیده گرفتن حق بدیهی اعتراضشان بوده، از هرگونه حضور در کلاسهای درسی چه به صورت حضوری و چه مجازی خودداری کنید. یقین بدانید که اگر تا زمان رسیدن به همه خواستههای فوق بر سر کلاسهای درس حاضر شوید، این قبیل اقدامات در آینده تداوم خواهدیافت و دیگر هیچ کسی قادر نخواهدبود در دانشگاه دهان خود را برای اعتراض باز کند.
🔸انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف بر خود واجب میداند در این برهه حساس همگان را دعوت به اتحاد کند و از تمامی دانشجویان و اساتید دانشگاههای سراسر کشور میخواهیم به نشانه همبستگی با اساتید و دانشجویان دانشگاه شریف، کلاس های خود را تعطیل کنند. لازم به ذکر است که انجمن اسلامی در مسیر بازیابی شان از دست رفته دانشگاه از دادن هیچ هزینهای ابا نخواهد داشت.
🆔 @AnjomanSUT
Forwarded from دفتر تحکیم وحدت | تبریز
نگرانی برادر دخانچی از زوال و فروپاشی نهاد سلطنت در ایران و طعنه به سیدجواد طباطبایی که جنبش زنان و شعار #زن_زندگی_آزادی نافی لویاتان و پدرسالاری است!!! واقعا تنها در محک کوران حوادث است که بنیاد افکار نخبگان آشکار میگردد.
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/1008
https://news.1rj.ru/str/miladdokhanchi/1008
Telegram
ميلاد دخانچی
🔺سید جواد و ایده دولت ملی!
اخیرا شنیدم سید جواد طباطبایی به وجد آمده و از بروز و ظهور یک انقلاب ملی در برابر یک نظم امت گرا سخن گفته؛ امشب چند پست اخیر تلگرامی اش را نیز خواندم و از این حجم از هیجان و از قضا لحن ایدولوژیک ( به معنی تحمیل چارچوب پیش ساخته…
اخیرا شنیدم سید جواد طباطبایی به وجد آمده و از بروز و ظهور یک انقلاب ملی در برابر یک نظم امت گرا سخن گفته؛ امشب چند پست اخیر تلگرامی اش را نیز خواندم و از این حجم از هیجان و از قضا لحن ایدولوژیک ( به معنی تحمیل چارچوب پیش ساخته…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺این صحبتهای کچوئیان نشانه آشکاری بر کژکارکرد سیاستگذاری دینی کنونی در زمینه عفاف و حجاب است. اینکه چگونه تربیت مذهبی کنونی یک ذهنیت پورنوگرافیک، نیهیلییستی، وسواسی و پرخاشجو ایجاد میکند که با توهین به میلیونها زن و مرد ایرانی #زن_زندگی_آزادی را زن، فحشا، هرزگی میداند. کچوییان در واقع باطن دیدگاه خود و فرقه خود را درباره زنانگی و مردانگی و روابط میان آنها بازگو کرده است: همان جهانبینی فالوسی پدرسالارانه که در چند دهه اخیر در دین و سیاست ایرانی نفوذ کرده و نمادهای ابژهانگاری جنسی زن و متجاوزنمایی ذاتی مرد را در تمام فرهنگ و معماری و سیاستگذاری پراکنده است.
مقاومت زنانه-مصاحبه آ.بادامچی.pdf
535.1 KB
🔺در ششم فروردین ۱۳۹۹ در پست «سرگذشت کنیز: آلترناتیو زنانهای برای جوکر» در همین کانال تغییر سوژه سیاسی ایرانی از جوکریسم آبان ۹۸ به مقاومت زنانه را مطرح کردم و از آن تاریخ مکررا در اینجا و صفحه اینستاگرامم یادداشتهایی در اینباره منتشر کردم. این مصاحبه درباره جنبش مقاومت زنان ایران و ضرورت یک بازاندیشی فمینیستی در رابطه عدالت و ولایت، مربوط به ۱۴ مهر ۱۳۹۹ است که با مخالفت خبرگزاری میزبان آن، هرگز منتشر نشد
نقدی بر دخانچی
میلاد دخانچی یادداشتی نوشته با عنوان «پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم!» که کوشیده در آن موضعی وسط لحافی یا وسطبازانه یا به تعبیر سنت قدمایی وزرای ایرانی نصیحةالملوکی اتخاذ کند که بیش از هرچیز مرا یاد مواضع محمد قوچانی و اصلاحطلبان محافظهکار شدهی دهه نودی میاندازد. او با ژستی نخبهگرایانه و پدرسالارانه همسو با رسانههای دولتی میکوشد جنبش #زن_زندگی_آزادی را که مترقیترین جنبش اجتماعی تاریخ معاصر ایران است و تنها کانون امیدواری سدهی پیش روی شمسی است، با کلماتی مثل اغتشاش و خشونت و فاشیسم لجنمال کند.
دخانچی اعتراضات اخیر را تخطئه میکند که انقلاب نیست و میخواهد تقلیدی باشد از انقلاب ۵۷؛ ولی نکته اساسی اینجاست که از قضا اتفاقات سال ۵۷ را نمیتوان در معنای عمیق سیاسی انقلاب دانست دقیقا به دلیل همان پست قبلی وی که انقلاب ۵۷ بخاطر ویژگیهای ایدئولوژیک و ساختار رهبری آن و ازجاکندگی اجتماعی (که پیش از این بارها در نقد امت و امامت شریعتی به آن پرداختهام) اساس نهاد سلطنت و لویاتان مطلقه را نهتنها تخریب نکرد بلکه شدیدا تقویت کرد.
به همین دلیل آنچه دخانچی در قیاس با انقلاب ۵۷ ضعف این جنبش میداند دقیقا نقطه قوت آنست: اولین جنبش اجتماعی که بخاطر زنانه بودن آن ظرفیت تغییر گاورمنتالیتی دولت-ملت ایرانی از پایین، به جای جابهجایی سطحی در قدرت و مهندسی از بالا را دارد. دخانچی نمیتواند و نمیخواهد این موضوع را دریابد چون به لحاظ معرفتشناختی و هستیشناختی رؤیای زنانهی بیرون پدرسالاری را متصور نیست.
میلاد دخانچی یادداشتی نوشته با عنوان «پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم!» که کوشیده در آن موضعی وسط لحافی یا وسطبازانه یا به تعبیر سنت قدمایی وزرای ایرانی نصیحةالملوکی اتخاذ کند که بیش از هرچیز مرا یاد مواضع محمد قوچانی و اصلاحطلبان محافظهکار شدهی دهه نودی میاندازد. او با ژستی نخبهگرایانه و پدرسالارانه همسو با رسانههای دولتی میکوشد جنبش #زن_زندگی_آزادی را که مترقیترین جنبش اجتماعی تاریخ معاصر ایران است و تنها کانون امیدواری سدهی پیش روی شمسی است، با کلماتی مثل اغتشاش و خشونت و فاشیسم لجنمال کند.
دخانچی اعتراضات اخیر را تخطئه میکند که انقلاب نیست و میخواهد تقلیدی باشد از انقلاب ۵۷؛ ولی نکته اساسی اینجاست که از قضا اتفاقات سال ۵۷ را نمیتوان در معنای عمیق سیاسی انقلاب دانست دقیقا به دلیل همان پست قبلی وی که انقلاب ۵۷ بخاطر ویژگیهای ایدئولوژیک و ساختار رهبری آن و ازجاکندگی اجتماعی (که پیش از این بارها در نقد امت و امامت شریعتی به آن پرداختهام) اساس نهاد سلطنت و لویاتان مطلقه را نهتنها تخریب نکرد بلکه شدیدا تقویت کرد.
به همین دلیل آنچه دخانچی در قیاس با انقلاب ۵۷ ضعف این جنبش میداند دقیقا نقطه قوت آنست: اولین جنبش اجتماعی که بخاطر زنانه بودن آن ظرفیت تغییر گاورمنتالیتی دولت-ملت ایرانی از پایین، به جای جابهجایی سطحی در قدرت و مهندسی از بالا را دارد. دخانچی نمیتواند و نمیخواهد این موضوع را دریابد چون به لحاظ معرفتشناختی و هستیشناختی رؤیای زنانهی بیرون پدرسالاری را متصور نیست.
Telegram
ميلاد دخانچی
🔺پسااسلامگرایان، خطر تجزیه و فاشیسم! (۱)
🔹
در فرآیند شکلگیری اعتراضات مهرماه یک تلقی در میان عدهای، خاصه معترضان رادیکال، به وجود آمد و آن اینکه نظام هر آن در آستانه سقوط است و این امکان وجود دارد که «اینها بروند و کسانی دیگر بیایند.» در واقع اطلاق مفهوم…
🔹
در فرآیند شکلگیری اعتراضات مهرماه یک تلقی در میان عدهای، خاصه معترضان رادیکال، به وجود آمد و آن اینکه نظام هر آن در آستانه سقوط است و این امکان وجود دارد که «اینها بروند و کسانی دیگر بیایند.» در واقع اطلاق مفهوم…